کلمه های ممنوعه برای گویندگان ، سخنرانان و مجریان

 

13 نكته در مورد : مجريان و سخنوران حرفه اي که چه نگويند؟

1- ازجملات منفي استفاده نكنيد .

جملات را مثبت كنيد. از به كار بردن كلمات و الفاظي مثل خون – مرگ – قتل – غارت – غم – اندوه كه موج منفي ساطع مي كند خود داري نماييد.

2- از سخنان عوام پسندانه استفاده نكنيد

در همايشهاي علمي ،ادبي ،فرهنگي وهنري از بيان مسائل روزمره اقتصادي مثل قيمت گوشت ومرغ جدا بپرهيزيد چون شما نه كارشناس مسائل اقتصادي هستيد واين بيان برداشت هاي متفاوتي در تصور مخاطبان به وجود مي آورد و   ....     ....    ....

ادامه نوشته

چند توصيه براي گويندگان و مجريان

گاهي گمان مي‌رود همين اندازه كه گوينده و مجري بتوانند مخاطب را تسخير كنند، كافي است كه بگوييم آنها ارتباط‌گران خوبي هستند. اشتباه اينجاست كه ارتباط، به درستي تعريف نمي‌شود. ارتباط رسانه‌اي مفهومي دو جانبه دارد كه با واسطه رسانه شكل مي‌گيرد. ارتباط، ابزار هموار كردن درك متقابل ميان گوينده و مردم است و اين مهم نيازمند ظريف‌ترين و شفاف‌ترين شيوه‌هاي كلامي و غير كلامي است.

گوينده و مجري ناآشنا به جاذبه‌هاي كلامي و رفتارهاي غيركلامي در برقرار كردن ارتباط موثر و پايدار ناتوان خواهند بود. شايد بتوان گفت مفهوم ارتباط به معناي تسخير مخاطب علاقه‌مند، ايجاد رغبت در بيننده يا شنونده براي دنبال كردن برنامه و اثرگذاري بر نگرش و رفتار اوست.

براي دستيابي به اين مهارت‌ها لازم است با دانش ارتباطات آشنا شد،نظريه‌هاي ارتباطي را آموخت و مخاطب را به خوبي شناخت تا در حين ارتباط به درك و    ...   ...    ...

ادامه نوشته

آنچه گوينده خبر بايد بداند

 


1- دانش ارتباطي و آشنايي با مهارت هاي ارتباطات

2- هيبت و وقار گويندگي

3- سوابق مثبت در خبر نگاري و گزارشگري

4- احاطه و تسلط بر كار

5- بيان

6- بداهه گويي

7- لباس
8- چهره و حالت هاي كلامي

9- خواندن خبر

10- متن نما يا اتوكيو
حال به تشریح موارد دهگانه فوق میپردازیم:

ادامه نوشته

٥٠ نكته درباره گويندگي خبر

 

1- سبك خاص خود را داشته باشيد و دنباله روي سبك ديگران نباشيد.
2- معمولي لباس بپوشيد اماآراسته باشيد.كلمات شماست كه بيشترين اهميت را دارد، نه ظاهر شما.
3- واضح و بااطمينان صحبت كنيد ، سرعت بيان خود را تنظيم كنيد و از آهنگ صدا براي به حداكثر رساندن تاثير واژه ها و عبارتهاي كليدي بهره گيريد . مي توانيد در مواردي براي تاثير گذاري بيشتر مكث كنيد.
4- اعتماد به نفس ! اعتماد به نفس ! اعتماد به نفس ، اگر شنوندگان ( يا بينندگان ) فكر كنند آنچه را كه مي گوييد ، نمي فهميد يا باور نداريد ، احتمال آنكه سخنان شما را باور كنند كم است . اگر اعتماد به نفس نداريد آن را نشان ندهيد!
5- در هنگام گويندگي وضعيتي اختيار كنيد كه گويي با يك شخص صحبت مي كنيد .
6- قبل از اجراي برنامه ، تمرينات تنفسي انجام دهيد. نفس عميق بكشيد از حركات چهره در . . . . .

ادامه نوشته

ویژگی های گویندگان رادیو و تلویزیون

ژاله صادقیان: گویندگی در رادیو و اجرای تلویزیونی شغل هایی ست که معمولاً در هر آدمی ،اندک عشق و علاقه ای نسبت به آن پیدا می شود.  اما بیایید کلاهمان را قاضی کنیم! 

آیا ویژگی های گویندگان و مجریان موفق رادیو و تلویزیون، در ما هم پیدا می شود؟ یادمان باشد که برای هر کاری در زمینه ی هنر، ودیعه هایی را هم باید از خداوند گرفته باشیم.

وجود این ودیعه ها + ویژگی های هر شغل گوینده یا مجری موفق این را هم به خاطر داشته باشیم که این دو عبارت جمع جبری بالا هیچکدام آموختنی نیستند.

 ما بهترین منتقد خودمان هستیم. روبروی یک آینه بایستید، آیا این ویژگی ها در شما هست؟

·         توانایی بیان جملات به صورتی که کلیه واژگان سالم و کامل ادا شوند

·         سلامت کامل اندام های صدا ساز و گفتاری

·         چهره ی مناسب و دلنشین و دلپذیر

·         نگاه موثر و دقیق و بدون تکلف به مخاطبان

و ضمناً :

·         ویژگی های تربیتی ، تحصیلی، اجتماعی و خانوادگی

·         هوش عمومی و حسی بالا

·         سرعت انتقال خوب

·         توانایی بداهه گویی

·         دایره واژگان وسیع

·         و نهایتا" اطلاعات عمومی خوب که در سایه ی مطالعه ی فراوان در طی سالیان به دست آمده باشد

  شاید به همه ی این ها باید شناخت درست از رسانه و چندین و چند ویژگی ریز و درشت دیگر را نیز اضافه کنیم. اما تا همین جا هم

کافی ست. چرا که پس از این، هر چه هست را  می توان آموخت.

اگر این ویژگی ها در شما جمع است و آن ودیعه هم در وجود شما به امانت گذاشته شده، بسم الله! باقی کار را می توانید به کار دانان بسپارید.

 موفق باشید، هر جا هستید و هر چه که می کنید.

 

http://www.javanefestival.ir/Default.aspx

مبانی گویندگی

 

مبانی گویندگی :

 

http://www.olympicacademy.ir/olympicacademy_content/media/image/2008/12/1848_orig.pdf

 

بایسته های گویندگی

بيان شفاف و سلامت اندام گفتاري

بيان؛ كه آن را در فرهنگ لغت « فصاحت و زبان‌آوري» مي‌گويند، از عمده مهارت‌هاي گويندگي است. بيان خوب چيست؟ و چه گويندگاني بيان خوب دارند؟ تفاوت بيان خوب با گفتار خوب چيست؟ آيا هر كس گفتارش خوب است بيانش نيز خوب است؟ به عبارت ديگر آنكه حرف خوب مي‌زند، خوب هم  حرف مي‌زند؟

براي پاسخ بايد گفت؛ بيان خوب يعني مهارت استفاده كامل و جامع از اندام گفتاري. اگر اندامهاي گفتاري خود را بشناسيم، كارايي هر كدام را بدانيم، از سلامت هر يك مطمئن باشيم و چگونگي توليد صدا و اهميت تنفس درست و كامل را تشخيص دهيم، در آن صورت در داشتن بياني خوب موفق‌تر خواهيم بود.

اگر ذره‌اي خلل در يكي از اعضاي اندام گفتار وجود داشته باشد، بيان، شفاف نخواهد بود. گاهي شكافي بسيار ناچيز بر روي لثه موجب مي‌شود كه برخي حروف را درست ادا نكنيم. كوچكي يا بزرگي نوك زبان، تلفظ برخي از حروف و كلمات را مختل مي‌كند. اگر درست و كامل نفس نكشيم بعـد از يكـي دو دقيقه خواندن متن خبري دچار كمـبود نفس مي‌شويم و مخاطب را عاصي مي‌كنيم.

دم و بازدم كامل و پر كردن سينه از هوا و خروج تدريجي و تمرين شدة آن يكي از مهارت‌هاي گويندگان خبر است.

بدون آگاهي از تنفس درست، نمي‌توان گوينده خبر مسلطي شد.

بيان خوب، مهارت حيات بخشيدن به كلمات در گوش جان مخاطب است.

مفاهيم والايي كه در ظرف كلمات بسيار سنجيده و دقيق گنجانده شده‌اند، در صورتي مقبول مخاطب خواهند بود كه با بياني خوب و شفاف ادا شوند. خوب سخن گفتن، توجه شنونده و بيننده را بي‌درنگ به خود جلب مي‌كند.

گويندگان خبر بايد از سلامت هر يك از اعضاي اندام گفتاري خود كه شامل ريه، ناي، حلق، حنجره، كام، حفره‌هاي بيني، زبان، فك‌ها، دندان‌ها، لثه‌ها و لب‌هاست مطمئن باشند.

با ضبط صداي خود در حال تمرين، و شنيدن مكرر آن، به نواقص بيان خود پي خواهيم برد. شايد هنگام حرف زدن از اين نقص‌ها آگاه نباشيم، اما اگر صدا و سخن خود را ضبط كنيم و آن را با دقت و از فواصل مختلف گوش كنيم در صورتي كه نقص يا عيبي در بيان ما باشد، آشكار خواهد شد.

گاهي برخي از گويندگان در اداي حرف يا حروف و كلمه يا كلماتي اشكال دارند و يا به علت آشنا نبودن به تنفس درست و كامل و كمبود نفس هنگام خواندن خبر، حروف پاياني برخي از كلمات را ناتمام ادا مي‌كنند و بعد از دقايقي قوت صدايشان كم مي‌شود.

گاهي با لحن ضعيف و محزون خبر مي‌خوانند و در مواردي با شيوه‌اي يكنواخت سخن مي‌گويند.

اغلب اين عيوب ناشي از نداشتن بيان خوب و يا آشنا نبودن به مهارت بياني است.

بدون تمرين نمي‌توانيم در داشتن بياني خوب و نافذ موفق باشيم، حتي اگر اندام گفتاري بسيار سالمي هم داشته باشيم.

همانطور كه اشاره شد فن بيان، نوعي مهارت است در استفاده كامل و جامع از اندام گفتاري. داشتن اندام گفتاري سالم كافي نيست، بايد آنها را تمرين و پرورش داد. در تمرين بايد به تنفس درست توجه داشت. گويندگان ممتاز از تأثير تنفس درست و كامل آگاهند. دم و بازدم بايد كامل باشد. بسياري از افراد همه حجم سينه خود را پر از هوا نمي‌كنند و در نتيجه از اكسيژن كافي بهره نمي‌برند و هنگام حرف زدن فقط از 2/1 يا 3/1 سينه خود استفاده مي‌كنند. هر چه هواي ذخيره شده درون سينه بيشتر باشد؛ تارهاي صوتي حنجره فعال‌تر خواهند بود و صدا كامل‌تر توليد مي‌شود. تنفس بايد در خدمت توليد صدا باشد. براي افراد عادي خيلي كم پيش مي‌آيد كه بخواهند از تمام صدايشان استفاده كنند. لكن گوينده بايد از ظرفيت صداي خود براي تقويت و پرورش آن آگاه باشد. هر گوينده خبر در هر مرحله از گويندگي كه به سر مي‌برد ملزم است از كيفيت دم و بازدم  خود آگاه باشد. با كمي دقت در حرف زدن برخي گويندگان مي‌توان دريافت كه قطع شدن نابجاي كلام آنان هنگاميكه نفس كم مي‌آورند و يا به نفس افتادن آنها در حين خواندن بندهاي نسبتاً طولاني يك متن خبري، ناشي از غفلت اين گروه گويندگان از تنفس درست است.

تمرين ديگري كه گوينده خبر لازم است به آن توجه كند، خواندن متن با صداي بلند است. متن‌ها بايد متفاوت و در زمينه‌هاي گوناگون سياسي، تاريخي، هنري، ادبي، مذهبي، فلسفي، علمي و داستاني باشند. نكته مهم در اينگونه تمرين، خواندن با صداي بلند و شفاف است. هر حرف در كلمه و هر كلمه در جمله، بايد به طور كامل، دقيق و درست ادا شود و جايگاه و كشش هر حرف يا كلمه رعايت گردد. مثلاً هنگاميكه در متن به بيتي مانند، « در ازل پرتو حسنت ز تجلي دم زد عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد». مي‌رسيم، اولاً بايد دقت كنيم كه هيچ يك از حروف كلمات بيت، ناقص، ناتمام و سست ادا نشود و صدا افت نكند. ثانياً بايد به جايگاه كلمه « حسنت» و كشش دو واژه « عشق» و « آتش» توجه داشت. گويندة با تجربه مي‌داند كه در هر غزل حداقل يك بيت مهمتر است و در آن بيت كلمه يا كلماتي‌هاي برجسته‌ترند. او مراقب است آن بيت و آن كلمات درست به مخاطب منتقل شود.

اگر گوينده اينگونه تمرين‌ها را هر روز تكرار كند و با ضبط نمونه‌هايي از آنها كارايي بيان خود را بسنجد، بياني رسا و شفاف و نافذ خواهد داشت و مردم نيز به او علاقمند خواهند شد. گوينده‌اي ه كلمات را بد ادا مي‌كند و تند حرف مي‌زند. سخنش فهميدني نيست. شمرده سخن گفتن تا حدي كه بيان كند، يكنواخت و سنگين نشود از ويژگيهاي ممتاز بيان است. البته گوينده خبر تلويزيون جدا از داشتن بيان خوب، بايد توجه كند كه هنگام حرف زدن و خبر خواندن به حالات دهان خود نيز مسلط است يا خير.

گاهي بيان خوب است اما دهان تعادل ندارد. اين اشكال را مي‌توان در تمرين‌هاي روبروي آينه بر طرف كرد. هيچكدام از اعضاي دستگاه گفتار نبايد غيرعادي باشد.

بنابراين آگاهي از سلامت اندام گفتار، شناخت ظرفيت صدا، خواندن متن‌هاي مختلف با صداي بلند به طور شمرده و شفاف، ضبط صدا و گوش دادن به آن، متن خواني و سخن گفتن در برابر‌ آينه براي رعايت تعادل در حركات و حالات چهره و بدن، از جمله تمرين‌هاي فن بيان است كه هر گوينده در هر مرحله از كار خود ملزم به انجام دادن آنهاست.

http://fshahrokh.blogfa.com/post-127.aspx

آسیب شناسی ، تهدیدها و آفت های زبان و بیان : شیوه ی تلفظ صحیح واژه ها ، روش میانه روی در هنگام تلفظ

 

آسیب شناسی ، تهدیدها و آفت های زبان و بیان

۴۲ / ۳ - تلفظ نادرست واژه ها ، غلط های مشهور و رواج واژه های بیگانه

شیوه ی تلفظ صحیح واژه ها ، روش میانه روی در هنگام تلفظ واژه ها

شیوه ی گویش: درهرجامعه ای ،شیوه گویش تلفظ شهروندان پایتخت ، اصلی برای رعایت روش گویش درهنگام تلفظ واژه ها است. نداشتن "لهجه ی " بومی و توجه به روش گویش معیار برای گویندگان، یکی از موارد مهم درهنگام گویندگی است.

شیوه ی تلفظ واژه ها : اگر واژه ای در هنگام گویندگی نادرست تلفظ شود؛ افزون براین که معنای واژه را وارونه و بی مفهوم می سازد، به روند ایجاد رابطه با شنونده را آسیب می رساند.

توجه به آهنگ واژه ها: توجه کردن به موسیقی واژه ها درهنگام خواندن متن،از مهم های دیگر در زمینه ی گویندگی است(جان کلمات را نگيريم) . این روشن است که . . .

ادامه نوشته

چه کنیم تا یک گوینده،مجری،سخنران جذاب و تأثیر گذار باشیم؟

 

چگونه یک گوینده جذاب باشیم؟

چه کنیم تا یک گوینده،مجری،سخنران جذاب و تأثیر گذار باشیم؟


1- کمتر حرف بزنیم :
این بدان معنا نیست که حرف نزنیم و یا سرمان در لاک خودمان باشد. بلکه هرجا نیاز به صحبت کردن بود خود را نشان داده و نظر خود را ایراد کنیم. متاسفانه بعضی افراد اینطور برداشت می‏نمایند که کم گویی یعنی هیچ‏گویی و همین امر باعث منزوی شدن و . . .

ادامه نوشته

رازهای خوب حرف‌زدن به روایت احسان کرمی


آدم حسود‌ی‌اش می‌شود وقتی عده‌ای را می‌بیند كه همین‌طور بی‌هوا، وقتی لازم باشد، جلوی بقیه از جایشان بلند می‌شوند یا حتی از جایشان بلند نشده و در جایشان كماكان نشسته‌اند و مثل بلبل حرف می‌زنند و دیگران را مجذوب حرف‌زدنشان و حرف‌های خوبشان می‌كنند. بعد آدم از خودش می‌پرسد كه واقعا چرا بعضی‌ها، بهتر از بقیه حرف می‌زنند؟


 برترین ها: آدم حسود‌ی‌اش می‌شود وقتی عده‌ای را می‌بیند كه همین‌طور بی‌هوا، وقتی لازم باشد، جلوی بقیه از جایشان بلند می‌شوند یا حتی از جایشان بلند نشده و در جایشان كماكان نشسته‌اند و مثل بلبل حرف می‌زنند و دیگران را مجذوب حرف‌زدنشان و حرف‌های خوبشان می‌كنند. بعد آدم از خودش می‌پرسد كه واقعا چرا بعضی‌ها، بهتر از بقیه حرف می‌زنند؟

راز خوب حرف‌زدن را باید از كسانی بپرسیم كه خوب حرف می‌زنند و احسان كرمی، بدون‌شك یكی از این‌ آدم‌هاست؛ مردی كه در دوازدهمین جشنواره بین‌المللی رادیو كه اواخر اردیبهشت‌ماه برگزار شد، جایزه گوینده برتر را برای سومین‌بار به خانه‌اش برد تا حالا دیگران، حساب خاصی روی او باز كنند. اجراهای احسان كرمی در برنامه‌هایی چون «نقره»، «تصویر زندگی»، «رادیو هفت» و «مكث 95»، چهره‌ای دیگر از توانایی این گوینده را به رخ مخاطبان كشاند؛ چهره‌ای كه تفاوت‌های خاصی با اجراهای رادیویی او دارد و البته هر دو نوع اجرای او در اوج خود هستند.

در منطقه سعادت‌آباد تهران، روبه‌روی این گوینده و انسان خوش‌بیان نشستیم تا با ما و برای مخاطبان ما از رازها و رمزهای خوب صحبت‌كردن و خوب حرف‌زدن بگوید. بدون‌شك این حرف‌ها شنیدن دارند. معطل چه هستید؟ مگر آرزوی خوش‌بیان شدن ندارید؟ پس اینها را بخوانید.


مثل مجری‌های سابق حرف نزن


متاسفانه بین مردم رایج شده به كسانی كه از لغات سنگین، بی‌معنی و نامربوط كه فقط آواهای زیبایی دارد، استفاده می‌كنند، می‌گویند مثل مجری‌ها حرف می‌زند. شاید برای اینكه یك دوره‌ای مد بود مجری‌ها این‌طوری صحبت می‌كردند: پنجره‌ها را باز كنید تا عشق از میان پنجره داخل بیاید و بگذارد زندگی رنگی بیابد و چای بهتر بجوشد و... از همین حرف‌ها. برای همین مجری، نماد كسی بود كه حرف‌های بی‌سر و ته می‌زد. البته كسی مثل رضا صفدری هم بود كه از همین واژه‌ها استفاده می‌كرد اما به شكل درست. او از واژه‌های سنگین و شعرگونه استفاده می‌كرد اما تركیب‌بندی در آن را هم رعایت می‌كرد و درست حرف می‌زد، از این مقایسه می‌شود فهمید كه درست صحبت‌كردن فقط بستگی به واژه‌هایی كه استفاده می‌كنید، ندارد. وقتی شما جمله‌بندی درست، لحن زیبا و آهنگ صدایی متناسب با واژه‌ها داشته باشید و متناسب با مكان و فضایی كه در آن قرار دارید، حرف بزنید، می‌توانید امیدوار باشید كه بیان موثر و درستی خواهید داشت.


صدایمان خانوادگی خوب است


چند عامل باعث شد كه من احساس كنم بد حرف نمی‌زنم؛ اول اینكه پدربزرگم صدای بسیار خوبی داشت، عمه‌های من هم صداهای خوبی دارند، در نتیجه این اعتمادبه‌نفس برای من ایجاد شد كه طبق قانون توارث من هم می‌توانم صدای خوبی داشته باشم. دوم اینكه یك‌بار در 17 سالگی مزاحم تلفنی شدم و كسی‌كه آن‌طرف خط بود، به من گفت خیلی‌خوب حرف می‌زنی و پیشنهاد كرد دوبلور بشوم، بعد از آن یك روز در همان طول دوره تحصیلی‌ام رادیو جوان برای برنامه‌ای مرا به‌عنوان جوان موفق دعوت كرد و آنجا هم مطرح شد كه صدای خوبی دارم و تشویقم كردند به تست صدا دادن. من هم این كار را كردم كه البته از همین تست‌های سركاری بود كه آدم را به بهانه‌ای از سر خودشان باز می‌كردند. جدا از همه اینها از بچگی هم علاقه زیادی به رادیو داشتم و در نوجوانی هم به‌واسطه علاقه پدرم به دوبله، اكثر دوبلور‌ها را می‌شناختم. همه اینها به ترتیب برای من انگیزه‌ای شد كه این كار را پیگیری كنم، هنوز هم فكر نمی‌كنم صدای خوبی دارم، چیزی كه مرا متقاعد می‌كند به درست صحبت‌كردن، این است كه می‌توانم لحنم را متناسب با فضا تغییر دهم تا مفهوم را به‌خوبی انتقال دهم.


وقتی چهره عوض كردم


خودم این درست صحبت‌كردن و این تفاوت در شكل بیان را از رسانه یاد گرفته‌ام، از زمانی‌كه پا به تلویزیون گذاشتم، این تفاوت در اجرا را برای خودم تعریف كردم چون با خودم فكر كردم اگر قرار باشد من‌‌ همان احسان كرمی رادیو را در تلویزیون تكرار كنم، خب چه كاری است كه در هردوی آنها باشم؛ یا در رادیو می‌مانم یا در تلویزیون. داستان هم از آنجایی شروع شد كه ورود من به رادیو همزمان با مدیریت آقای دكتر خجسته بود و در آن زمان اگر انگشت كوچك پای شما به‌عنوان یك گوینده رادیو، در تصویر تلویزیون دیده می‌شد، از رادیو اخراج می‌شدید، من هم در آن زمان برنامه رادیویی «مكث» را اجرا می‌كردم كه منصور ضابطیان پیشنهاد برنامه تلویزیونی نقره را به من داد. من بدون اینكه هیچ حرفی به كسی بزنم، رفتم و این برنامه را اجرا كردم اما از‌‌ همان موقع تصمیم گرفتم آنقدر اجرای رادیویی‌ام با اجرای تلویزیونی‌ام متفاوت باشد كه كسی متوجه نشود، همان هم شد، تا زمانی كه دكتر خجسته معاونت رادیو بودند یا متوجه نشدند كه من‌‌ همان آدم هستم یا به رویم نیاوردند، بعد دیدم كه اتفاقا این كار درستی است و باید همین باشد؛ یعنی یك چهره كاملا متفاوت


خوب حرف‌زدن، نیازی جهانی


اتفاقی كه این روز‌ها در جامعه ما افتاده این است كه داریم به سمتی می‌رویم كه خیلی خوب حرف نمی‌زنیم. شما اگر به روزنامه‌های دهه 20 یا 30 رجوع كنید، بخشی از واژه‌های مرسوم در جامعه آن روز را در می‌یابید و این تفاوت را احساس می‌كنید. ما امروز خیلی از واژه‌ها را سرسری به‌كار می‌‌گیریم، خیلی واژه‌ها وارد زبانمان شده كه آهنگ قشنگی ندارد، نوآمده و بد معنی هستند. مسئله بعدی سواد مطالعاتی است كه اصلا كتاب‌های پرفروش امروز ما اكثرا ایرادهای ادبی دارند. مسئله دیگر این است كه در هر دوره‌ای نوع گویشی در جامعه مد می‌شود. مثلا شل حرف‌زدن، كامل ادانكردن جمله‌ها، نصفه و نیمه بیان‌كردن واژه‌ها و من هیچ‌وقت نفهمیدم این مد‌ها از كجا می‌آیند و چطور رواج پیدا می‌كنند. شاید خیلی‌ها در زندگی روزمره نیازی در خودشان برای درست صحبت‌كردن نبینند، ولی اصولا بیشتر ما امروز در جوامعی هستیم كه ارتباط كلامی زیادی برقرار می‌كنیم. خیلی وقت‌ها ما نسبت به خیلی از مسائل بی‌تفاوت هستیم اما این مسئله ثابت شده كه آوا‌ها تاثیرگذار و در فضا ماندگار هستند، شاید نگاه من خیلی ایده‌آلیستی باشد اما به هر حال نگاه من این است كه هر آوایی بار مثبت و منفی دارد. وقتی ما با هم درست حرف می‌زنیم و البته حرف درست می‌زنیم، خیلی از مشكلات و تنش‌هایی كه در جامعه هست، حل می‌شود. خوب حرف‌زدن فقط یك نیاز فردی نیست بلكه یك نیاز جهانی است. خلاصه اینكه اگر كسی دنبال این است كه كلام تاثیرگذاری داشته باشد، باید بیانش را درست كند و راهش هم گذراندن دوره‌های فن بیان است یا خواندن روزنامه با صدای بلند و جست‌وجو كردن درباره تلفظ صحیح واژه‌ها.


چطور حاضرجواب باشیم؟


بداهه و حاضرجوابی آدم‌ها در درجه اول به هوش آنها برمی‌گردد و در درجه بعدی به اطلاعات‌شان. ممكن است آدمی باشد كه كوهی از اطلاعات باشد اما توان بداهه‌گویی و استفاده از این اطلاعات را در لحظه نداشته باشد اما كسی موفق است كه هر چند اطلاعات كمی دارد اما از‌‌ همان اطلاعات محدود در جای خودش با بیان درست استفاده می‌كند، اتفاقا بداهه امر بسیار مهمی در موفقیت بیانی است اما بداهه چیزی نیست كه با آموزش، آموختنی باشد و از طرفی با پررویی هم فرق می‌كند! متاسفانه گاهی اوقات این دو با هم اشتباه گرفته می‌شود. در اصل بداهه استفاده درست و بجا از اطلاعات شخصی در راستای هدفی است كه داریم.


در فایده‌های جادوی كلام


هیچ چیزی مثل بیان روی آدم‌ها تاثیر نمی‌گذارد. اینكه ما امروز جامعه‌ای نداریم كه درست حرف بزند، ناخودآگاه باعث می‌شود آدم‌هایی كه درست صحبت می‌كنند، نسبت به بقیه برجسته‌تر شوند و البته خیلی‌ها هم از این اتفاق در جهت راه‌اندازی كلاس‌هایی كه برایشان درآمدزایی دارد، استفاده می‌كنند و این، به‌واسطه استفاده درست از واژه‌ها، مرتب چیدن واژه‌ها، بداهه خوب داشتن، حضور ذهن خوب داشتن و با قدرت جادویی كلام آدم‌ها را جذب‌كردن است. خب، گاهی این درست صحبت‌كردن در جهت سوءاستفاده قرار می‌گیرد و گاهی هم در جهت مثبت آن استفاده می‌شود. مثل قدرت كلامی كه پیغمبر(ص) داشته كه واقعا به لحاظ قوه تكلم بی‌نظیر بوده، شما حدیث و روایتی را از پیامبر(ص) نمی‌شنوید كه تاثیرگذار نباشد چون بیانش در جهت رسالتش بوده است. این‌‌ همان تاثیر جادویی كلام است.


بیكارید؟ دوره فن بیان بروید


البته كسی با آموزش دیدن مجری یا بازیگر نمی‌شود. چیزی باید درون شما باشد كه آموختنی نیست، چیزی كه درباره‌اش حرف می‌زنم، نه پررویی است، نه مطالعه زیاد و نه چهره خوب بلكه مدیریت صحنه است كه شما باید ذاتا آن را داشته باشید اما درباره خوب حرف‌زدن مسئله فرق می‌كند. خوب حرف‌زدن را می‌شود آموزش دید. من معمولا به خیلی از آدم‌هایی كه اطرافم بیكار هستند و قصد كلاس رفتن دارند، توصیه می‌كنم كه دوره بیان ببینند و بیشتر آنها نیز از این پیشنهاد من تعجب می‌كنند، در صورتی كه من از بین همه دوره‌هایی كه گذرانده‌ام، هیچ كدام‌شان به شیرینی دوره‌های بیان نبوده چون آنجا شما یاد می‌گیرید چطور حرف بزنید، یاد می‌گیرید چقدر غلط مصطلح دارید، چطور می‌توانید بیان تاثیرگذاری داشته باشید، چه تمرین‌هایی برای بهتر حرف‌زدن هست و خب شما زمانی كه بتوانید بهتر حرف بزنید، حتما بهتر هم می‌توانید كارتان را در اجتماع پیش ببرید.


یاد منوچهر نوذری به خیر


من تا امروز هیچ مجری یا گوینده​ای را در ایران ندیده‌ام كه به اندازه مرحوم نوذری توانمند بوده و بداهه خوبی داشته باشد. فكر می‌كنم ایشان یك نمونه بسیار خوب از درست صحبت‌كردن و بیان خوب‌داشتن هستند، كسی كه صدای خیلی خاصی مثل آقای رضوی نداشت اما از لحنش استفاده درستی می‌كرد و بداهه فوق‌العاده و اطلاعات خوبی داشت. آقای نوذری از نمونه‌های خیلی مناسبی است كه من در حوزه كاری خودم می‌توانم اسم ببرم و من از روش كار ایشان خیلی استفاده كرده‌ام. بیان ایشان همیشه به من جرات می‌داد. حسن بداهه این است كه چون كوبنده و موجز است، در مخاطب ایجاد فكر می‌كند. آقای نوذری این ویژگی را داشت و البته جا دارد كه از آقای كاردان هم در این زمینه نام برده شود.

http://www.vivannews.com/Pages/News-21310.aspx

اعجاز آفرینی با دستان خود در مجریگری

 

- طرز ایستادن و حرکات بدن

صحیح ایستادن نشان دهنده اعتماد به نفس است. محکم بایستید. حرکات بیش از حد ممکن است حواس مخاطبان را پرت کند.
 
طبیعتا در هنگام ایستادن دستان خود را در کنار بدن قرار می‌دهید. برای تاکید بر روی نکات مهم، از حرکاتی استفاده کنید که آهسته و دقیق و در عین حال طبیعی باشند.
 
به عاداتی که ممکن است داشته باشید، توجه کنید؛ عاداتی مثل دست روی دست انداختن، تکیه دادن به دیوار یا با خودکار به جایی زدن. این کارها نیز می‌تواند حواس مخاطبان شما را پرت کند یا به آنها بگوید که شما (نسبت به موضوع) بی‌علاقه و یا اینکه دستپاچه‌اید.
 
سخنرانی خود را در مقابل آینه تمرین کنید تا نحوه اجرا و حرکات بدن خود را بررسی کرده و در صورت لزوم آنها را تغییر دهید. شیوه‌های متفاوتی را مورد آزمایش قرار دهید تا در مجموعه حرکات و ژست‌های خود به آن هماهنگی که با آن احساس راحتی می‌کنید، برسید و همان را در برابر حضار به کار ببرید.
 
 
- حالت چهره
 

وجود صمیمیت در حالت و حرکات چهره‌ کمک می‌کند تا رابطه‌ای گرم و مثبت با مخاطبان خود بوجود آورید. خنده‌ای که شما به چهره دارید به مخاطب می‌فهماند که شما هم یک انسان و قابل اعتمادید، و بدین ترتیب به آنان این فرصت را می‌دهد که نظرات شما را بپذیرند.
 
حالت چهره شما بیانگر حال و هوای سخنان شماست و مخاطبتان را در سخنرانی درگیر می‌کند.
 
 
- لباس مناسب
 

انتخاب خوب لباس کمک می‌کند تا برای مخاطب خود احترام قایل شوید. قبل از حضور در محل سخنرانی، نظر دیگران را در رابطه با نحوه انتخاب لباس و نیز تناسب آن با مناسبت مربوطه جویا شوید.
 
 
- رسا بودن صدا
 

گاهی آهنگ و لحن کلام اثری به مراتب قویتر از محتوای آن دارد. با تمرین کردن، احساس و انرژی را به صدای خود بیفزایید. شما می‌توانید با رعایت موارد زیر، گفتار خود را تنوع ببخشید:
 
بالا بردن و پایین آوردن صدا
 
تغییر دادن سرعت کلام به منظور تهییج مخاطب
 
استفاده از مکث و سکوت بجای گفتن «آه»، «اووم»، «راستش»
 
کم و زیاد کردن دانگ صدا برای تاکید بر روی نکات مهم و درگیر نمودن مخاطب
 
انرژی بخشیدن به صدا به این منظور که صدا خسته‌کننده و بی‌روح نباشد،

تمرین روزانه و ضبط صدا برای پی بردن به نکات نیازمند تغییر
 
 
- درگیر کردن مخاطب
 

با پرسیدن سوال، صحبت مستقیم و علاقه‌مند کردن مخاطبان، آنان را در سخنرانی خود درگیر کنید. این کار باعث می‌شود با مخاطب خود یک ارتباط راحت برقرار کنید.
 
با استفاده از جملاتی جذاب در ابتدای کار، عکس، نقشه یا بخش‌هایی از یک فیلم، و یا درخواست کمک از خود حضار، آنها را در بحث خود شرکت بدهید.
 
 
- شوخ طبعی
 

غرض از شوخی این نیست که نقش یک کمدین را بازی کنید بلکه به این وسیله باید فضایی آرام را بوجود بیاورید و با مخاطب خود مزاح کنید. شوخی می‌تواند وجه تمایز یک سخنرانی معمولی و یک سخنرانی عالی به حساب آید.
 
اگر در گفتار خود کمی شوخی به خرج دهید، مخاطب پی می‌برد که شما نیز انسانید و در عمل نیز یادگیری انسان هنگام انبساط خاطر بیشتر است. سعی کنید در سخنان خود داستان‌های شخصی و وقایع جاری را بگنجانید تا سخنرانی‌تان خشک نباشد.
 
 
- کنترل اضطراب
 
 
اکثر افراد از سخنرانی در جمع هراس دارند، حتی بیشتر از مرگ. همه هنگام صحبت در برابر جمع به میزان معینی اضطراب دچار می‌شوند، اما نکته اینجاست که نباید به این اضطراب پایان داد بلکه باید آن را کنترل کرد.
 
درست قبل از ایراد سخنرانی چند نرمش تنفسی عمقی انجام بدهید تا کمی آرامش پیدا کنید.
 
از اضطراب خود برای هیجان بخشیدن به سخنرانی خود استفاده نمایید.
 
به خاطر داشته باشید که از شما برای ایراد سخنرانی دعوت شده است چرا که شما حرف مهمی برای زدن داشته‌اید.
 
همه خواستار موفقیت شما هستند.
 
- صحبت کردن در جمع مهارتی است که شما می‌توانید آن را با تمرین و ممارست بیاموزید. مهار کردن اضطراب و نیز تمرین و تکرار فنون فوق در سخنرانی‌ می‌تواند برایتان موفقیت به همراه آورد.

http://www.globalmojri.com/world-with-presenter-gary/rhetoric-of-professional-regulations/miracle-of-creation-with-his-hands-drmjrygry/default.aspx

ویژگی های یک مجری خوب

 

ویژگی های یک مجری خوب

شناخت از مردم، هوشمندی، قدرت تجسم، قریحه طنز، درک و پردازش مسائل فرهنگی اجتماعی، توانایی کار گروهی و شفقت و همدردی با مردم، صدای خوب و داشتن یک چهره مناسب‌‌ مؤلفه‌های قطعی یک مجری را شکل می‌دهند.

   اما چند درصد مجریان حال حاضر تلویزیون این ویژگی ها را دارند؟! تنها هشت درصد. این ها صحبت های "فرزاد جمشیدی" مدرس و مجری برنامه های معارفی در صدا وسیماست. وی در این باره می گوید: «در سراسر دنیا تقسیم بندی هایی برای مجریان قائل هستند اما متاسفانه ما به آن تقسیم بندی توجه نمی کنیم. یک مجری خوب باید دارای پوشش مناسب، رسمی و همه گیر، چهره مناسب، اطلاعات عمومی، مسلط به قلمرو واژگانی، هنرشناس، الگو برای مردم و ترس مقدس باشد. زمانی که این ها در کشور ما رعایت نمی شود، بسیار اتفاق می افتد که یک مجری در برنامه های مختلف دست به کار اجرا می زند و در قالب های متعددی ظاهر می شود، حال آنکه یک مجری باید ژانربندی شود و هر کس بنا به تخصصی که دارد در یک برنامه خاص به کار گرفته شود.» وی می افزاید:«در بین 168 مجری که در صدا وسیما مشغول فعالیت هستند، تقریبا می توان گفت برای هیچ کدام از آنها برنامه خاصی از لحاظ آموزش علمی و تخصصی تدارک دیده نشده است. مجریان یا تصادفی وارد این عرصه می شوند یا برطبق ارتباط های فامیلی برای اجرای یک برنامه انتخاب می شوند وهیچ برنامه ای برای آموزش این افراد از لحاظ علمی در سازمان صدا وسیما تاکنون تدارک دیده نشده است.» این مدرس اجرا در تلویزیون زاویه ارتباطی مجریان با مردم را ضعیف می داند و می گوید:«مجری باید رویکردهای ارتباطی، هنجاری و زیبایی شناسی داشته باشد، این موضوع از سال 1959 در تمام دنیا مورد توجه قرار گرفته است اما متاسفانه هیچ کدام از مجریان ما با این مقوله ها موافق نیستند. بیشتر مجریان ما با مطالعه قهر مطلق کرده اند و قلمرو واژگانی آنها نیز ار پنجاه کلمه تجاوز نمی کند. با این حساب در صدا وسیما ما مقوله ای به نام مجری نداریم.» «امیر حسین مدرس» مجری است که حدود 11 سال پیش با برنامه "نیم رخ" به منصه ظهور رسید و از آن زمان تاکنون در برنامه های مختلفی به اجرای برنامه پرداخته و به تازگی نیز به رشته اصلی خود یعنی بازیگری رو آورده است. وی درباره مقوله اجرا در تلویزیون می گوید:«متاسفانه فضای تلویزیون طوری شده که بیشتر مجریان در قالب های تکراری وتقلیدی برنامه اجرا می کنند. بسیاری از برنامه سازان هم نوآوری را با ادا درآوردن اشتباه می گیرند. به طور طبیعی زمانی که ساختار برنامه ضعیف باشد و با این تفکر ساخته شود، استعدادهایی هم که در زمینه اجرا وجود دارد، می خشکد. در حال حاضر بسیاری از مجریان یا با شیوه تکراری برنامه اجرا می کنند و یا حوزه کار خود را عوض می کنند. «ژاله صادقی» هم یکی از مجریانی است که کار خود را از 15 پیش در تلویزیون آغاز کرده است اما در چند سال اخیر با اجرای برنامه های متنوع و متفاوتی در بین مجریان زن جایگاه خاصی برای خود ایجاد کرده است. وی می گوید:«من زمانی که کارم را شروع کردم عجله ای برای یک شبه ره صد ساله رفتن نداشتم و آرام آرام در کار اجرا پیش رفتم اما در حال حاضر بسیای از مجریان می خواهند یک شبه معروف شوند و به جای مطالعه در حوزه های مختلف، ادا درآوردن را پیشه خود ساخته اند. همه از هم تقلید می کنند و هیچ کس در کار خود احساس مسئولیت نمی کند. البته بسیاری از مجریانی که دست به این کارها می زنند، در کار خود دوامی ندارند و خیلی زود از صحنه اجرا کنار می روند.»
این مجری تلویزیون در ادامه اظهار کرد:«اجرای برنامه طوری شده که هر کس بر این اساس پیش می رود که هر چه پیش آید، خوش آید. کار اجرا صاحب ندارد. بیشتر مجریان در زمینه اطلاعات عمومی و تخصصی کوله باری ندارند و هر کسی ساز خود می زند.»  

 دسته بندی مجریان تلویزیونی

در تلویزیون ایران مجریان به سه دسته مجری بازیگر، مجریان رادیویی که به تلویزیون کوچ کرده اند و تازه کارها تقسیم بندی می شوند که گروه اول 6 درصد، گروه دوم 8 درصد و شمششن تلویزیون کسانی هستند که از رادیو آمده اند. در تمام دنیا حاکمیت‌ها رسانه‌ها را به عنوان ابزاری برای گسترش فرهنگ و یکسان‌‌سازی مردم به کار می‌برند. در عین حال کشور ما فرهنگ شفاهی قدرتمندی دارد و با این حساب مجری در تلویزیون ما تنها یک فرد نیست، بلکه شخصیتی در یک بافت فردی شغلی اجتماعی است که مستقیما با تک‌تک افراد اجتماع ارتباط دارد؛ نه فقط احوالپرسی و خداحافظی. مدرس در این باره معتقد است:«لازم است که مجریان تلویزیون دسته بندی شده و هر کس در حوزه تخصصی خود کار کند. اما متاسفانه الان یک مجری که به درد برنامه صبحگاهی نمی خورد، مشغول اجرای برنامه در هنگام صبح است و برعکس یک نفر که حال وهوای برنامه صبحگاهی دارد، در یک برنامه شبانگاهی در حال اجرای برنامه است. هیچ ساماندهی در این زمینه وجود ندارد. البته داریم برنامه هایی هم که بسیار حساب شده عمل می شود و بیننده با یک اجرای تخصصی و حساب شده از سوی مجریان آن برنامه مواجه است اما این گونه برنامه ها انگشت شمار است.» «فرزاد جمشیدی» هم می گوید:«در کشوری مانند کانادا 48 دانشکده هنر ارتباطات فعالیت می کند که از این تعداد 31 دانشکده در زمینه اجرای برنامه های رادیویی وتلویزیونی مشغول تدریس به هنرجویان هستند. هر کسی در زمینه خاصی آموزش می بیند و این طور نیست هر کسی که دوست داشته باشد یک برنامه را اجرا کند، در تلویزیون از او استفاده کنند اما در یاران این اتفاق نمی افتد و هر مجری بنا به سلیقه تهیه کننده اقدام به اجرای برنامه که خارج از تخصص اوست می کند.» وی می افزاید:«البته این مشکل به مدیران و مسئولان صداوسیما برنمی گردد و بیشتر متوجه تهیه کنندگان است زیرا قد وقواره برنامه سازان ما آنقدر کوتاه شده که نمی توانند تشخیص دهند کدام مجری برای فلان برنامه مناسب است. به همین دلیل بسیار اتفاق می افتد که یک کارگردان مجری برنامه می شود، یا یک کارشناس تبدیل به بهترین مجری.»

ظاهر نامناسب مجریان، آفتی دیگر

 یک مجری خوب باید از ظاهری آراسته، صدای وچهره خوب و مناسب برخوردار باشد و نوع پوشش او طوری باشد که بتوان به عنوان الگو از او کمک گرفت. اما چند درصد مجریان تلویزیونی این ویژگی ها را دارند. «امیرحسین مدرس» این موضوع را آفتی در صدا وسیما می داند و اظهار می کند:«اجرای برنامه در تلویزیون و رادیو کاملا متفاوت است. بسیاری از مجریان موفق رادیو که به تلویزیون آمده اند، در سیما موفق نبوده اند و برعکس این قضیه هم شاید اتفاق افتاده است. شاید افرادی که در رادیو بوده اند، ظاهر مناسبی برای کار در تلویزیون را نداشته باشند و بیننده هم نتواند با آنها ارتباط برقرار کند. اما متاسفانه نه برنامه سازان و نه مدیران به این جزییات توجه نمی کنند و با این سهل انگاری شان رسانه را به بازی می گیرند.» «جمشیدی» نیز در این باره اعتقاد دارد:«ما باید به بسیاری از مجریان قبل از اجرای برنامه التماس کنیم به موهای خود شانه بزنند. این ها همان هایی هستند که تازه کارند و با پارتی پا به این عرصه گذاشته اند و چون از لحاظ تخصصی و علمی هم گزینش نشده اند، با ظاهرهای نه چندان دلچسب بر صفحه تلویزیون ظاهر می شوند. نتیجه کار همان می شود که می بینیم.» تا زمانی که به مقوله اجرای برنامه به صورت تخصصی نگاه نشود، به نظر می رسد باید به این نکته اکتفا کرد، فعلا با این مجریان کنار بیایید تا ببینیم صد سال بعد چه اتفاقی می افتد.

منبع :

http://mojri3.blogfa.com/post-134.aspx

نگاهی به تلویزیون و پدیده یی به نام مجری

 

نگاهی به تلویزیون و پدیده یی به نام مجری

تلویزیون از جمله رسانه های قدرتمندی است که حضور پرقدرت خود را به عنوان یکی از عوامل کنترل افکار تثبیت کرده و در کنار رسانه های دیگر از جمله روزنامه و سینما با شتاب هر چه بیشتر رو به رشد است.
کارکرد تلویزیون به عنوان رسانه یی که می تواند ابزار قدرت را به دست گرفته و بر افکار مردم تسلط داشته باشد بر هیچ کس پوشیده نیست و آرزوی هر کسی است که بتواند بخشی از این رسانه را در اختیار داشته باشد.
جذابیت تلویزیون در این است که از گروه های مختلفی جهت ارتقای بار علمی، فرهنگی و هنری خود استفاده می کند و هر کشوری به فراخور امکانات خود به شکل خاص از آن استفاده می کند. اگر روزگاری لنین اعتقاد داشت که با در اختیار داشتن سینما می تواند جهان را کمونیست کند، این باور کمی رنگ باخته است و تلویزیون توانسته است جای آن را بگیرد.
شاید تلویزیون زدگی از عوارض دنیای امروز باشد، شاید هم نباشد، ولی آنچه معلوم است این است که بسیاری از اقشار جامعه با تلویزیون خو گرفته اند و این رسانه نقش عمده یی در زندگی آنها دارد.
بسیاری از خانواده ها تنها سرگرمی خود را تلویزیون می دانند و در ایران نیز پربیراه نگفته ایم که این سرگرمی جای ویژه یی دارد. مردم عادت کرده اند که برنامه های مختلف تلویزیون را ببینند و از فیلم ها و سریال ها و برنامه های متنوع آن استفاده کنند.اگر زمانی این باور رایج بود که در خانواده ها این بزرگان هستند که بر فرزندان تسلط دارند، امروزه شاهد هستیم که بحث پدرسالاری و مادرسالاری و حتی فرزندسالاری، رنگ باخته است و این رسانه ها هستند که برای خانواده ها تعیین تکلیف می کنند.
رسانه ها می توانند جای مشاور، روانکاو، راهنما، استاد و حتی در برخی موارد به غلط جای دوست را نیز پر کنند. اینکه زمینه های جامعه شناختی رسانه تلویزیون مورد بررسی قرار بگیرد کاری است که بسیاری از متخصصان جامعه شناسی و روان شناسی به آن می پردازند و ابعاد گوناگون آن در بسیاری موارد بحث محافل این چنینی است.
رسانه ها همیشه خبرساز بوده اند ولی اینکه چگونه خبری پخش و مورد بررسی قرار بگیرد موضوعی است که به سیاست های کشور بر می گردد. هنوز در ایران رسانه تلویزیون در اختیار بخش دولتی است و برای همین سلیقه ها و دیدگاه های مطرح در آن در سایه دولت است. بسیاری عقیده دارند که رسانه تلویزیون باید جدا از بخش دولتی در اختیار بخش خصوصی نیز قرار بگیرد و این همه تلاش برای در اختیار گرفتن این رسانه به اهمیت و جایگاه آن در دنیای ارتباطات برمی گردد.
برخی می گویند که برنامه های تلویزیونی ما محلی از اعراب ندارد و به ماهواره و اینترنت پناه می برند. آیا تلویزیون ما به این اندیشیده است که چگونه می توان انبوه مخاطبان را با سلیقه های متفاوت به خود جذب کند. در برنامه های فعلی تلویزیون این وظیفه به عهده مجریان گذاشته شده است، مجریانی که وظیفه دارند بیننده های عزیز پای گیرنده ها را مشغول کنند و اجازه ندهند حوصله شان سر برود ولی حاصل کار این است که اکثر مخاطبان ترجیح می دهند به جای نگاه کردن به تلویزیون کار دیگری بکنند.شناخت و جذب مخاطب از جمله وظایف تهیه کنندگان و برنامه سازان تلویزیونی است، آنها وظیفه دارند رویکردهای برنامه های خود را بشناسند و آنگاه به اطلاع مخاطب برسانند.
آنچه ما در تلویزیون ایران با آن روبه رو هستیم بی توجهی به مخاطب است و معیارهای پخش برنامه ها برای مردم آشکار نیست و مردم وظیفه دارند تنها بیننده صرف باشند و حالت منفعل خود را حفظ کنند. کاری که برنامه سازان تلویزیون باید مدنظر داشته باشند از بین بردن این حالت انفعال و تغییر آن به شرکت و فعالیت مخاطب است. اینکه لابه لای هر برنامه مسابقه یی با سوالات سطح پایین بگذاریم و جایزه یی برایش در نظر بگیریم به جذب مخاطب نمی انجامد، یعنی توجه نمی شود که تماشاگران تلویزیون به برنامه توجه ندارند بلکه این جایزه است که آنها را به سمت آن سوق می دهد نه محتوای آن و در اینجا بحث ساختار برنامه پیش می آید و اینکه آیا به این اندیشیده اید که چه می سازید و به چه قیمتی؟
در ادامه موضوع مجریان تلویزیون باید به این مساله اشاره کنم که در بحث تلویزیون و مخاطبان آن مساله یی وجود دارد با عنوان تعامل شبه اجتماعی و این در صورتی پیش می آید که مجریان تلویزیون جایگاه خود را فراموش کرده و دچار این توهم می شوند که واقعاً دوست مخاطبان هستند و احیاناً می توانند هر طور که راحت هستند حرف بزنند و برخورد کنند.اساساً آگاهی به جایگاهی که تلویزیون در بین اقشار مختلف جامعه دارد ضروری است. شناخت مخاطب و درک نیازهای او از جمله این وظایف است. مخاطب، رسانه تلویزیون را صرفاً جهت سرگرمی می خواهد و چون حوصله اش سر رفته است و از تنهایی یا حتی شلوغی مفرط خسته شده است به دم دست ترین چیز یعنی تلویزیون پناه می برد. آیا حق ندارد که از وقتش به نحو احسن استفاده کند و لذت ببرد. مخاطب آرامش می خواهد.
در چند سال اخیر رسانه تلویزیون با استقبال خوبی از طرف فیلمسازان و بازیگران سینمایی مواجه شده و درصد ساخت سریال های تلویزیونی بالا رفته است ولی تلویزیون ما از آن دسته تلویزیون هایی نیست که ۲۴ ساعته اختصاص به یک برنامه داشته باشد، چیزی که تلویزیون کشورهای دیگر دارد و هر شبکه اختصاص به یک برنامه مثلاً سینما، موسیقی، تئاتر، مسابقه، برنامه های ورزشی و غیره، آن هم با گرایش های مختلف این رشته ها دارد و مخاطب آزاد است تا هر کدام را خواست انتخاب کند و تماشاگرش باشد.
چیزی که ما بیشتر در برنامه های خودمان شاهد هستیم حضور مجری است و بحث اصلی بر سر حضور یا عدم حضور این پدیده است و این مساله یی است که بسیاری از مردم با آن مشکل دارند و برای تماشای یک فیلم سینمایی یا یک برنامه باید حضور مجری را با حرف های باربط و بی ربطش تحمل کنند.برخی اعتقاد دارند نسل جدید مجریان تلویزیونی باعث رونق برنامه های تلویزیونی شده اند و در واقع این تعداد از جوان هایی که وظیفه مجری گری دارند کاملاً مسلط به حرفه خود هستند و شناخت کافی را از جامعه دارند و حضور این مجریان باعث شده است ساختار برنامه ها شکل دیگری پیدا کند. ادعا می کنند که این مجریان توانسته اند برخی از خط قرمزها را شکسته و شیوه اجرای شان متفاوت و جذاب است.
مد روز می پوشند و عصا قورت داده نیستند. راحت برخورد می کنند و مخاطب احساس صمیمیت می کند.در اینکه شیوه جدیدی از اجرا در تلویزیون رواج پیدا کرده است شکی نیست. نوع پوشش مجریان تغییر کرده است، درست است ولی اینکه توانسته اند خط قرمزها را بشکنند جای بحث دارد. اساساً خط قرمزها در کشور ما تعریف خاصی دارد و جزء معیارهای هر رسانه یی محسوب می شود و این موضوع لااقل در تلویزیون تحت اصول خاصی رعایت می شود.یکی از وظایف تلویزیون ایجاد رضایت مندی در مخاطب است.
وقتی این مورد نادیده گرفته می شود، باقی قضایا تحت الشعاع قرار می گیرد. برخی از همین مجریان تلویزیون پرحرفی را با اطلاع رسانی اشتباه گرفته اند. به نظر می رسد برنامه یی ساخته می شود تا یک تایم پر شود، همین و دیگر هیچ مسوولیتی در قبال آن وجود ندارد. مجری به خود اجازه می دهد هر چه که دلش می خواهد بگوید.بحث جوان و پیر بودن مجری در میان نیست.

منبع :

http://mojri3.blogfa.com/post-126.aspx

اینجا ایران است، تالک شو میخواهید یا شومن؟ درباره مجری گری

 

اینجا ایران است، تالک شو میخواهید یا شومن؟ درباره مجری گری

نویسنده : احمد امانی

طی چند سال گذشته شبکه های فراوانی به تلویزیون ایران هم افزوده شده است و چون قدیم تنها شبکه یک و دو نداریم، اگر همشهری چهار رنگ تحولی مهم در نشریات کشور بعد از سال ها به حساب می آمد با آمدن شبکه سه هم تحول عظیمی در رسانه ملی کلید خورد. بدین تریب شبکه سه، هم شبکه ای پرانرژی و شاداب بود هم دارای رویکردی نو و امروزی تر... موفقیت همین شبکه در جذب بالای مخاطبان باعث شد تا مدیران کشور به فکر راه اندازی شبکه های بیشتری بیفتند و هر یکی دو سال، یکبار شبکه ای به جمع شبکه های سیما افزوده شود. شبکه هایی که هر کدام تخصصی تر هم شدند. شبکه چهار شبکه ای علمی-هنری، شبکه خبر که از اسم اش پیداست مختص خبرهای داغ روز و شبکه قرآن و این اواخر شبکه های خارجی زبانی چون العالم عربی که رقیبی برای الجزیره محسوب می شود. آری رقیب...

رقیبان ایران در تمامی سطوح قدرت خویش اقدام به ایجاد شبکه های ماهواره ای بسیار متفاوتی –البته با درجه پائینی از استاندارد تصویری و محتوایی- کردند و همین امر ایران را دوچندان متقاعد کرده است تا تخصصی تر به امر رسانه بویژه تلویزیون بپردازد و نتیجه آن تولد شبکه های تخصصی بیشتر با کادری تخصصی و مجرب است. در این میان حرفه مجریگری بحث های بسیاری را در محافل تلویزیونی ایجاد کرده است.

با افزایش شبکه های تلویزیونی در چند سال گذشته بسیاری تخصص مجریان در اجراء را بسیار حایز اهمیت می دانند اما نمی توان منکر وجه سرگرم کننده تلویزیون هم شد پس می توان ادعا کرد که تلویزیون ما به مجری متخصص در حوزه سرگرم کردن نیز نیازمند است یعنی همان شومن حقیقی... اما تلویزون در روزگار ما جایگاه تخصصی نیز برای خویش دست و پا کرده است و آن هم بررسی مسایل مهم کشوری و هنری در این رسانه است. این پارادوکس در سرگرم کردن و بررسی تخصصی مسایل اختلاف نظر بسیاری را در حوزه مجریگری شکل داده است. به همین دلیل نشریه هنرمند در گفتگو با مجریان مطرح کشور این مسئله را در این گزارش مورد بررسی قرار داده است.


مردم ایران، سلام
قبل از همه محمد رضا شهيدي فرد به تلفن پاسخ می دهد، کسی که در اين چند سال با «مردم ايران، سلام» به سفره ناشتايي ايرانيان رسوخ كرد که بدون شک موفق ترين برنامه صبحگاهي تلويزيون دراين سال ها بوده است. از وی درباره تخصصی شدن اجراء می پرسم که چنین جواب می دهد: "این دیگر امری کاملا واضح و مبرهن است و نمی توان منکر آن شد. قبلا تعداد شبکه ها بسیار محدود بود و به برنامه ها ریز و دقیق نگریسته نمی شد ینی برنامه ها بیشتر جمعی بودند به همین دلیل مجری متخصص چندان مورد نیاز نبود اما در حال حاضر شبکه ها در حال افزایش اند و به همین دلیلبرنامه ها ریزتر و دقیق تر به مسایل روز می پردازاند که بی شک مجری متخصص نیز می طلبد." شهیدی فرد در ادامه چنین می افزاید: "البته این بدان معنا نیست که حتما مجری به صورت آکادمیک و بسیار تخصصی علم مورد نظر را دنبال کرده باشد بلکه جدای از اطلاعات عمومی خود باید اطلاعات عمومی هم درباره موضوع مورد بحث خویش بداند در هر حال هرچه برنامه ها تخصص تر باشد بهتر است."
شهیدی فرد در پاسخ به این سئوال که اشراف نداشتن به موضوع مورد بحث چه تاثیری روی مخاطب دارد می گوید: "قبل از هر چیز این چنین مجری باعث دامن زدن به بی اعتمادی مخاطب نسبت به رسانه می شود یعنی رسانه از حجیت خود خارج می شود و تبدیل به منبع اطلاعاتی سوخته می شود. ضایعه دیگر ایجاد سطحی نگری در بینندگان است این سطحی نگری که ما می توانیم راجع به هر موضوعی صحبت کنیم حق اظهارنظر داریم وقتی تلویزیون به جایگاه تخصص و متخصص اهمیت ندهد مردم هم به خود حق می دهند راجع به هر چیزی هرگنه که دل تنگشان می خواهد نظر بدهند." وی می افزاید: "دیگر عارضه این اشتباه لطمه زدن به زبان فارسی است. در دنیای امروز هر علمی دارای واژگان زبانی خاص خویش است وقتی مجری روی این اصطلاحات مسلط نباشد بجای اصطلاحی خاص چیزی بی ربط به کار می برد این یعنی ضربه زدن به زبان فارسی... برای مثال بسیاری از واژه "گفتمان" بجای "گفتگو" استفاده می کنند و فکر می کنند گفتمان یعنی گفتگو و اگر بگویند گفتمان با کلاس تر است در حالی که این دو زمین به هوا متفاوت اند، از دست آسیب زبانی بسیار داریم که جبران آن بسیار هزینه بر هم هست. در کل اگر مجری روی بحث تسلط نداشته باشد لطمات بسیاری را به جامعه و رسانه و زبان وارد می کند."
وي در ادامه مي افزايد: "تلويزيون نبايد فقط به حال و پرکردن آنتن توجه کند بلکه بايد در نکاتي مانند رنگ، بار عاطفي کلمات، بار موضوعات، نيازهاي آينده مخاطب و شناخت آن توجه داشته باشد و اين نکات را در برنامه هاي خود لحاظ کند تا از تکرار جلوگيري کرده و مخاطبان خود را هميشه علاقه مند نگاه دارد. در برنامه هاي تلويزيوني زنده اي که در حال حاضر در ايران ساخته مي شود، تعريف مخاطب خيلي دقيق نيست و اين عدم شناخت صحيح مخاطب، موجب ساختن برنامه هايي مي شود که نياز او را به طور کامل برطرف نمي کند."
شهيدي‌فرد درباره تغییر و تحولات سریع در دنیای امروز چنین می گوید: "تلويزيون بايد متناسب با موقعيت هاي نو به نوشونده، خود را تغيير بدهد؛ زيرا بودن در يک فضاي مکرر، ايجاد ملال مي کند و نه تنها موجب ارتقاي فرهنگي نمي شود چه بسا منجر به درماندگي فرهنگي نيز بشود. برنامه در قالب جديد، يک پيام جديد هم به شمار مي رود و اگر ادعا مي کنيم جامعه هر لحظه آماده جهش به سوي کمال است، تلويزيون هم بايد اين جهش را تجربه کند."
وی در جواب این سئوال که جذب و حفظ مخاطب به چه عواملي بستگي دارد، می گوید:
"ايجاد تفاوت در نوع كار و ارائه برنامه خيلي مهم است؛ چون همين مسأله است كه باعث جذب مخاطب مي شود. مثلاً ممكن است كسي در حال چك كردن شبكه ها باشد و روي هر كدام هم 3 ثانيه توقف كند. من 3 ثانيه وقت دارم او را نگه دارم. در غير اين صورت او را از دست مي دهم. پس كار بايد طوري باشد كه در اين سه ثانيه مخاطب حفظ شود."


بیایید کمی زلف گره بزنیم
محمد صالح علاء کسی که برنامه کاملا تخصصی "دو قدم مانده به صبح" را اجراء می کند در خصوص مجریان متخصص چنین می گوید: "قبل از هر چیز این خود مخاطبان هستند که درجه عقلایی بودن برنامه را تعیین می کنند یعنی نیاز بیننده دارای اهمیت بسیاری است اما بهداشتی امر همین است که مجریان متخصص در حوزه مورد بحث خویش باشند. به نظر من این امر که سئوال کننده ها متخصص نیستند بیشتر در مطبوعات ما حضور دارد نه در تلویزیون..."
از صالح علاء مشخصا می پرسم که آیا برنامه شب شیشه ای را یک مجری قادر است بچرخاند؟ وی جواب می دهد: "به نظر من رشیدپور کاملا بر کار خویش مسلط است و توانست در شب شیشه ای گفتگوهای جذابی را به مخاطبان خویش تقدیم کند همه می دانیم که برنامه وی چقدر بیننده داشت که این نشان از موفقیت وی بود." او می افزاید: "از دیگر سو رشیدپور در برنامه خویش وارد جزئیات تخصصی رشته مورد نظر میهمان خود نمی شد و بیشتر در همان حوزه عمومی و مسایل روز کشور با میهمان خود گفتگو می کرد البته وی جزء معدود مجریانی است که دارای اطلاعات عمومی گسترده ای است و همین باعث می شد تا به حوزه های مورد نظر نیز رسوخ کند. ببینید در کار مجریگری فقط تخصص دارای اهمیت نیست بلکه از همه مهمتر همان لحظه و آنی است که مجری گفتگوی جذاب را رقم می زند و با بیننده زلف گره می زند. رشیدپور توانست چنین عمل کند."
از صالح علاء در مورد ایجاد رشته اجراء و مجریگری در دانشکده صدا و سیما می پرسم که چنین پاسخگوست: "من خودم در کنار بزرگان هنر کشور سال ها همین بحث اجراء را تدریس کردم و ضمن اینکه با اغلب دانشجویانم برنامه های خویش را ساخته ام اما به نظر من در بحث اجراء ما دارای اصول واضح و آشکاری نیستیم که دقیقا همان را مو به مو با تدریس منتقل کنیم برای مثال بسیاری از اساتید قادر به اجراء موفق نیستند، پس نیازمند استعداد ویژه و ذاتی در مجریان هستیم.:
او در ادامه می افزاید: "ببینید من به صدای خوب و چهره زیبا اعتقادی ندارم چون تعریف زیبایشناسی بسیار پیچیده است از زمان ارسطو تا به حال از زیباشناسی و هنر تعریف ارایه می شود اما به راستی کدام هنرمند واقعی بر اساس این تعاریف به اوج خلاقیت رسیدند؟! از دیگر سو خود رسانه بخصوص تلویزیون پدیده ای بسیار پیچیده است و در قالب تعریفی مشخص نمی گنجد برای همین من خودم شخصا همیشه علاقه داشتم مجری داشته باشم که صورت و بیان اش با تعاریف کلیشه ای خوانا نباشد مجری که با بیانی دلنشین و نفوذ به حوزه مصاحبه شونده بتواند گفتگویی گرم را رقم بزند. هیچکدام از مجریان مطرح دنیا هم صدایی تربیت شده نداشتند. در واقع کارفرما خود مردم اند و اگر گفتگو جذاب نباشد خود مردم کار و مجری را تصحیح خواهند کرد."
سردبیر برنامه "دو قدم مانده به صبح" درباره شومن ها می پرسم که چنین پاسخگوست: "آنهایی که تلویزیون را اختراع کردند، آن را با کلمه سرگرم کردن تعریف کردند تلویزیون الزاما چون کتاب و رادیو کاملا علمی نیست و در گام اول هم تنها برای سرگرم کردن ساخته شد اما ب مرور برنامه های تخصصی نیز بدان افزوده شد چون نیاز مردم بود." او می افزاید: "مردم ایران هم به سرگرمی نیاز دارند و نمی توانیم این امر را منکر شویم پس نیازمند شومن هستیم و ایم مسئله هیچ تضادی با یک برنامه تخصصی ندارد کار ما در دو قدم مانده به صبح بسیار متفاوت با کار شومن است و هر دو هم نیاز مردم است."
صالح علاء در پایان سخنان خویش می گوید: "البته شومنی که متناسب با قواره فرهنگی ما باشد یعنی بی شک شومن غربی و اجرایش به درد ایران نمی خورد چون ما دارای فرهنگی متفاوت هستیم مردم ایران با شاقول فرهنگی خویش شومن های خود را هم بی می گزینند."

«اگر اذان جاوید موذن زاده اردبیلی، ربنای استاد محمدرضا شجریان و دعای سحر سیدجواد ذبیحی بخشی از خاطره جمعی ما ایرانیان و نماد اسلام ایرانی باشد، باید «الحمدلله علی ما هدینا» و نماز عید فطر با صدای مرتضایی فر را هم به این فهرست افزود» محمود مرتضایی فر را بیشتر با نام وزیر شعار می شناسند. وی در آستانه 73 سالگی با تریبون نماز جمعه وداع کرد تا به گفته خودش به نسل جوان میدان دهد. او مجری کامل بود که از بطن مذهبی ایران برخواسته بود شاید هویت صداهای چون موذن زاده اردبیلی و مرتضایی فر به ما و ذهنیت مذهبی ما ثابت کنند که اجراء و هویت صدا در دنیای امروز چقدر دارای اهمیت است.


اقیانوسی با عمق یک بند انگش
از هرمز شجاعی مهر هم قبل از هر چیز درباره تخصص مجریان می پرسم که چنین جواب می دهد: "من همیشه گفتم که مجری باید اقیانوسی باشد با عمق بند انگشت یعنی اطلاعات عمومی بسیار گسترده باید داشته باشد در کنار این مسئله اگر بر موضوع و رشته خاصی هم متمرکز شود و تنها در آن حوزه کار کند بسیار عالی است. این مسئله در درجه اول باعث می شود تا بعد از مدتی صدای وی هویتی مشخص پیدا کند یعنی صدایی اجتماعی است یا سیاسی یا خانوادگی این هویت در آینده به سرمایه مهمی برای مجری تبدیل می شود که تنها با کار کردن مستمر در یک حوزه در ذهن مردم شکل می گیرد."

از سردبیر برنامه خانواده درباره شبکه های خصوصی تلویزیون می پرسم که اهمیت بیشتری به مخاطب خویش می دهند و او پاسخگوست: "بله بی شک در تلویزیون خصوصی چون هر بیننده یعنی از دست رفتن پول مخاطب از اهمیت بیشتری برخوردار است در صدا و سیمای کشورمان نیز این عارضه را با تخصصی کردن کامل شبکه ها از بین می رود وقتی شبکه ای کاملا تخصصی به ورزش بپردازد دیگر مجری که به این حوزه علاقه ندارد و تنها دنبال پول است و مخاطب برایش مهم نیست نمی تواند در این شبکه نفوذ کند چون چنین شبکه تخصصی نیازمند مدیران تخصصی در همان زمینه نیز هست و این از ورود آنها جلوگیری می کند."
شجاعی مهر درباره ورود نسل جوان مجریان به تلویزیون چنین می گوید: "تعدادی از مجریان جوان سبک اجراء جدیدی دارند، نوآوری اصلا بد نیست و بسیار هم خوب است منتها این نوآوری باید با ذات فرهنگ ما همخوان باشد همچنین این همخوان بود زمانی جواب می دهد که علمی و درست کار کنند."
وی در پایان از ایجاد رشته مجریگری در دانشکده صدا و سیما بسیار استقبال می کند و می گوید: "سئوال بسیار مناسبی است، ببینید مجری دیگر نیاز مبرهن جامعه ماست مجری که الگوی جوانان ما هستند و تربیت صحیح و علمی آنها دارای اهمیت بسیاری است پس من نیز کاملا موافقم که باید این مقوله هم به صورت آکادمیک تدریس شود."


روی کاراکترها سرمایه گذاری می شود
در ادامه این گزارش به سراغ اقبال واحدی می روم کسی که برنامه "مستقیم: آبادی" را در حال پخش دارد. او درباره تخصص مجریان می گوید: "من از روز اول کارم بر این اتقاد بودم که مجری باید تخصص داشته باشد. ذاتی بودن اجراء یک طرف قضیه است و نمی تواند جوابگو باشد حتی شومن هم باید در امر سرگرم کردن متخصص باشد، مجریگری مانند وزنه برداری است داشتن بنیه قوی و ژنتیکی یک بحث است و تربیت کردن این بدن زیر نظر مربیان توانا و باسواد برای مسابقات جهانی یک امر دیگر... هر دو مهم و لازم اند. مجری باید کارشنای-مجری باشد."
وی در ادامه می افزاید: "در برخی برنامه ها مجری میهمانان بسیار متعددی با تخصص های متعدد دارد اما در این برنامه که اجتماعی است وی با همه آنان درباره موضوعات عمومی جامعه وارد بحث می شود در اینجا دیگر این خود بحث جامعه شناسی است که تخصص محسوب می شود و این بدان معنا نیست که مجری از هر دری سخن گفته است و درباره همه چیز و علمی اظهار نظر کرده است اما زمانی که من با یک دکتر روانشناس درباره فراموشی صحبت کردم باید در زمینه روانشناسی تخصص داشته باشم و حتی در بسیاری جاها سخنان دکتر را علمی رد کنم و بگویم بر اساس فلان مدرک یا صحبت فلان روانشناس معروف این قضیه اشتباه است ینی تنها تایید نکنم مجری باید بتواند از انتقال نکات اشتباه توسط میهمان به مخاطب با دقت نظر جلوگیری کند تا از آسیب جلوگیری کند شوخی نیست اطلاعاتی اشتباه به همه مردم در آن واحد منتقل شود."
وی درباره ایجاد رشته دانشگاهی مجریگری چنین می گوید: " تمام رشته ها دانشگاهی شدند حتی گویندگی هم ولی اجراء متاسفانه هنوز دانشگاهی نشده است در مجریگری بسیاری از مسایل هنری چون بازیگری، فن بیان تاتر، ارتباط گرفتن، ممیک و... دخیل است که بدون کار علمی و مربی قدرتمند کردن آنها یکجا بسیار بعید است." وی در ادامه می افزاید: "باید روی کارکترها سرمایه گذاری شود و آدم های شاخص الگو شوند چون مخاطب شب و روز با مجری زندگی می کند و بسیار از او تاثیر می گیرد مجری در تمام لحظات بیننده حضور دارد در تمام دنیا مجری ها بالاترین دستمزدها را می گیرند و چون سوپراستارها محبوب اند، کسانی که یک در میلیون اند در همین ایران خودمان ما 20 الی 30 مجری عالی داریم آیا نباید روی آنها به خوبی سرمایه گذاری کرد؟ باید مشکل مالی این مجریان حل شود تا دست به هرکاری نزنند و به فرهنگ عمومی لطمه ای وارد نشود."
واحدی پایان درباره تاثیر مجری بر مخاطب می گوید: "مشکل اصلی ما در دولتی بودن تلویزیون ماست یعنی چون تلویزیون دولتی است دیگر چندان به مخاطب اهمیت نمی دهیم ولی در تلویزیون خصوصی از دست دادن هر مخاطب یعنی از دست دادن بخشی از درآمد و همین مسئله باعث می شود تا برای تهیه کننده مجری از اهمیت زیادی برخوردار باشد. پس طبیعی است کسی که به دنبال کسب پول از تلویزیون است برنامه را با هر شرایطی اجراء می کند و برایش مهم نیست مردم و بیننده چه نظری دارند این مسئله بشدت به اعتماد مردم به تلویزیون ضربه می زند و باعث ریزش بیننده می شود این از اهمیت بسیاری برخوردار است که مجری با خلاقیت خویش بتواند برنامه ای جذاب را خلق کند."


همه رسانه ها در جهان ابتدا به گوینده نیاز دارن
اما از همه جالب تر نظر مهران دوستی گوینده رادیویی درباره مجری است: " من یک چیزی می گویم و دوست دارم تیترش کنید همه رسانه ها در جهان ابتدا به گوینده نیاز دارند. نه بازیگر و نه حتی مجری. الان همین آقایی که دارد از این جارد می شود، بیاید و میکروفن بدهید دستش و بگویید درباره فلان چیز حرف بزند یا آب و هوا را گزارش کند، مثل بلبل این کار را می کند. این می شود مجری. برای همه رسانه ها هم مجری، ریخته است. اما بیا به همین آقا بگو امسال سال مولاناتس. می توانید یک بیت شعر از مولانا بخوانید؟ ایشان هم می گوید شرمنده. من نمی توانم. خیلی از گوینده های ما دو بیت شعر حافظ نمی توانند بخوانند ولی اگر به همان آدم بگویید ادای راننده تاکسی را در بیاور، می تواند! این مدل اجرا کردن، تاریخ مصرف دارد، متفاوت بودن آن هم دربه کار بردن بعضی عبارات نسل سومی، تاریخ مصرف دارد. چنین مجری هایی امروز می روند توی بورس و فردا هم خیلی راحت کنار می روند."
دوستی در ادامه درباره نحوه آموزش گوینده نظرات خویش را مطرح می کند که می تواند در مورد مجری هم صادق باشد: " گوینده مثل بازیگر نیست. 30 سال می ماند. ماندگار است امین حیایی می آید و نهایتا 2 سال ، 5 سال می ماند روی بورس، اما گوینده خوب 30 سال کار می کند. خب، برای چنین چیزی باید هزینه کرد. یکی از هزینه هایش گزینش مناسب است؛ آن هم نه از طریق مراکز دولتی، هزینه دیگر، در اختیار قرار دادن استودیوها برای جوانان است یکی از بهترین دوره ها این است که این ها بیایند و بنشینند کنار من گویندگی کلاس آموزشی ندارد فوت و فن قرائت را شاید بشود یاد داد، اما لحن را نمی شود. ولی شما 5 سال می آیی می نشینی کنار من و کم کم یاد می گیری که البته چنین چیزی هم درحال حاضر به خاطر حجم بالای برنامه ها مقدور نیست."

از نظرات این کارشناسان چنین استنباط می شود که تلویزیون نیازمند هر دو پدیده است هم شومن که تنها و صرفا در حال سرگرم کردن مردم است و هم کارشناس-مجری... یعنی این دو پدیده به هیچ وجه نافی یکدیگر نیستند و قادر اند که بخوبی در کنار هم زیستی مسالمت آمیز و به دور از حذف یکدیگر داشته باشند چون هر دو نیاز مردم ایران است و این نیاز است که در درجه اول یک فرد یا یک حرفه و شغل را زنده نگه می دارد.

منبع :

http://mojri3.blogfa.com/post-122.aspx

گریم مجریان صدا و سیما

 
گریم مجریان صدا و سیما
 
مازیار ناظمی ( مجری ورزشی ) می گفت: گاهی در خیابان مردم عزیز ( بینندگان خوب ) را می بینم که کمی نگاه می کنند بعد می گویند شما همان خبرگوی ورزشی هستی؟ چقدر چهره تان فرق می کند. اینجا بهترید ( که فکر کنم منظورشان برعکس باشد!)

شما را بامفهومی به نام گریم یا چهره پردازی آشنا می کنم یکی از اصول کارهای تصویری گریم شدن افراد است یعنی گریمور(شخصی که تخصص این کار را دارد) با استفاده از وسایل مختلف و کار بر روی صورت شما که با توجه به فیزیک صورت و رنگ پوست و … چهره شما را برای یک بخش خبری آماده می کند.

از فون( پودر صورت) انواع قلم موها و دیگر وسایل گرفته تا تافت و غیره. یک گوینده معمولا حدود بیست دقیقه قبل از خبر در اتاق گریم حاضر می شود و گریمورها بر روی صورت او کار کرده و برای بخش خبری او را آماده می کنند. در کنار این موضوع نور پردازی صحنه هم مهم است چراکه هر چهره ای با توجه فیزیک صورت و رنگ پوست و … نیاز به تنظیماتی از نور دارد این بخش در واقع پشتیبانی گوینده برای اجراست البته مفهوم گریم خیلی تخصصی تر از این توضیحات بنده است ولی در حد آشنایی شما فکر می کنم کافی بود.

منبع :

http://mojri3.blogfa.com/post-120.aspx

بازیگران سینما مجریان خوبی نیستند

 

بازیگران سینما مجریان خوبی نیستند

ورود بازیگران بیکار و کم کار سینما به حوزه اجرای برنامه های تلویزیونی این سوال را مطرح می کند که آیا هنرپیشگان سینما در عرصه اجرا هم موفق هستند؟ نظر شخصی من منفی است علت آن هم تفاوت شخصیت کاری این دو حرفه است ببینید ما در اجرا با شخصیت واقعی مجری مواجه هستیم(معمولا) و به عبارت روشن تر این شخصیت مجری است که از طریق سیما (به عنوان کانال پیام) ارایه می شود اما در نقطه مقابل هنرپیشه تلاش می کند شخصیت نوشته شده در فیلمنامه و یا سناریو را بازی کند ... خیلی روشن است اگر هنرپیشه ای در نقشی موفقیت خوبی به دست آورد دلیلی بر موفقیت او در اجرا نخواهد بود زیرا مخاطبان او را به عنوان یک هنرپیشه می شناسند تا یک مجری، نکته مهم تر وقتی در برنامه های جدی و تخصصی هنرپیشه در مقابل دوربین به عنوان مجری قرار می گیرد مردم به او اعتماد می کنند و دیگر نباید و نمی تواند نقش بازی کند ... البته در این بین استثنا هم داریم مثلا حضور برخی هنرپیشگان در برنامه های تفریحی و مسابقه معمولا باور پذیرتر است....تصورم بر این است امروز ما نقش هنرپیشه، دوبلور، گوینده و مجری را با هم اشتباه گرفته ایم.

مازیار ناظمی

منبع :

http://mojri3.blogfa.com/post-119.aspx

مجری برنامه کودکان

 

مجری برنامه کودکان

کودکان عموما از اینکه مورد خطاب مستقیم "باید و نباید"ها یا "بکن و نکن"ها قرار گیرند، خوششان نمی آید. به خاطر دارم که در ماه رمضان سال گذشته، دوربین تلویزیون سراغ کودکان می رفت و از آنان می پرسید " شماهم روزه می گیری؟" طبیعتا جوابها همه مثبت بود

نگین حسینی پایان نامه کارشناسی ارشد خود را به کتاب تبدیل کرده است. "جنگ تلویزیونی برای کودکان" نام کتابی است که او به یک کودک نابینا تقدیم کرده است. او درباره انگیزه این کار می گوید:" در زمانه ای که تلویزیون حتی یک ربع برنامه برای کودکان نمی سازد، این کار را برای جلب توجه برنامه سازان تلویزیون انجام دادم." خانم حسینی روزنامه نگار و دانشجوی دکترای علوم ارتباطات است با او در مورد برنامه های های کودک گفتگو کرده ایم که می خوانید.


یک احساس نوستالژیک در مورد کارتونهای قدیمی وجود دارد که جوانهای امروز همه کارتونهای دوران کودکی را به خوبی به یاد دارند. آیا تحلیل محتوایی انجام شده که نشان دهد کیفیت کارتونهای قدیم مثل پسرشجاع و تنسی تاکسیدو خوب بوده یا این به تفاوت نسلها بر می گردد؟


دوست داشتم برای پاسخ به این سوال، وقت می گذاشتم و سری به مراکز تحقیقاتی مرتبط می زدم تا ببینم در این مورد تحقیقی شده یا نه؛ البته حدس می زنم که نشده باشد. اما نظر شخصی من این است که شرایط آن دوره بود که آن کارتون ها را در ذهن ما ماندگار کرد. اگر یادتان باشد، ما در دوره بعد از انقلاب و سپس سالهای جنگ قرار داشتیم و تلویزیون ما هم به دلایل شرایط ایدئولوژیک بعد از انقلاب و هم محدودیت های ناشی از جنگ، در مضیقه قرار داشت. خبری هم از اینترنت و سی دی و ... نبود.


بنابراین در آن شرایط که ما درحداقل امکانات تفریحی بودیم، هر برنامه ای ما را میخکوب می کرد و طبیعتا در ذهن مان هم ماندگار شد. اگر دقت کنید، این فقط منحصر به کارتونها نبوده است؛ حتی در مورد برنامه های بزرگسالان هم ، مجموعه های آن دوره هنوز دریادها مانده است: سریال آینه، اوشین (سالهای دور از خانه)، از سرزمین شمالی. محتوای اینها را که یادآوری کنید، می بینید چیز خاصی نداشت اما در آن شرایط بحرانی جنگ، مضیقه های تحمیل شده و امکانات تفریحی محدود، همه دست به دست هم داده بود که همه ما یک هفته روزشماری کنیم تا نوبت یک سریال نیم ساعته بشود. بنابراین ما و علاقه ما، برآیندی از شرایط کلی حاکم بود. اما در مورد تولیدات داخلی برنامه های کودک در آن زمان مثل محله بروبیا و مدرسه موشها، باید بگویم که ماندگاری آن برنامه ها نه فقط حاصل شرایط، که بخاطر کیفیت بالای ساخت آنها نیز بود.


بطور کلی، با وجود همه تفاوت ها در دنیای امروز و دیروز، تعجبی ندارد اگر کودکان امروز به اندازه دیروزی ها شیفته کارتون نباشند. به عبارتی، کودکان امروز یک بسته بزرگ و متنوع از سرگرمی ها را دراختیار دارند که تنوع ، پراکندگی و تغییرات سریع و هر روزه این بسته، به آنها مجال دل بستن به یک محصول خاص را نمی دهد. درهمین حال، بعید می دانم که کودکان این نسل، بتوانند عموپورنگ را به عنوان اسطوره کودکی شان از یاد ببرند.


طبیعتا شما باید برای تحقیق هم که شده برنامه های کودک را نگاه کنید آیا برنامه های امروز در مقایسه با دهه 60 تغییراتی کرده است؟

البته درحال حاضر تحقیق خاصی دردست ندارم که مجبور باشم برنامه ها را دنبال کنم. بطور کلی به نظرم، کیفیت ساخت برنامه های دهه 60 به مراتب بالاتر از امروز بود. اگر از برنامه های کودک امروز، کارتون هایی که اکثرا هم خارجی هستند، تفریق شوند، چیزی از برنامه کودک باقی نمی ماند. به جز برنامه عموپورنگ که با همراهی امیرمحمد، به یک برنامه جذاب و دوست داشتنی تبدیل شده، سایر برنامه های کودک مشخصه جالبی ندارند. اشاره کردم که برنامه های تولیدی دهه 60، مثل جنگ های تلویوزیونی "محله برو بیا" و "محله بهداشت"، ومدرسه موشها، بسیار جذاب و دوست داشتنی بودند؛ و می بینیم که کارهایی در این سطح دیگر تکرار نشده اند.


برخی از کارشناسان می گویند به غیر از عموپورنگ، سایر مجریان در سطح بسیار نازلی قرار دارند، مشکل اساسی مجریان برنامه های کودک چیست؟

بیشترین اشکال مجریان کودک در تلویزیون ما این است که کودک درون آنان، آنقدر بزرگ شده که آنها مجبورمی شوند خود را تا سطح بچه ها پایین بکشند و بیشتر "ادای" این کار را درآورند. لحن تصنعی آنها کاملا نشان می دهد که در برقراری ارتباط با کودکان، بیش از حد تحت فشارند و خود نیز از این فشار رنج می برند. من به جرات می توانم بگویم که در میان اینهمه، فقط یک استثنا وجود دارد و آن "عموپورنگ" است که به عنوان مجری کودک، نه تنهاهیچ نقشی را اجرا نمی کند، بلکه دقیقا خودش را روی صحنه می آورد. عموپورنگ باهمه بزرگی هایش، بالذاته کودک باقی مانده و به همین دلیل، توانایی شگرفی در برقراری ارتباط با کودکان دارد. هرچند گاهی شاهد بوده ام که او نیز در ارتباط با کودکان مرتکب خطاهایی شده که به لحاظ روانشناسی، درست و سنجیده نبوده، اما درمجموع می توانم بگویم که بعد از نسلی که همه شان در نوع خود بی نظیر بودند،عموپورنگ یک جرقه استثنایی در این عرصه بوده است.


در تحقیقم آورده ام که 90 درصد کودکان، مجری بانشاط و فعال را ترجیح می دهند؛ این یعنی مجری یی که مثل اخبارگویان، راست بایستد و سعی کند بالحنی به مقتضای سنی کودکان، برنامه ای اجرا کند، خوشایند کودکان نیست. به نظرم هرچند کودکان از مجریان خانم استقبال می کنند، اما چون دامنه حرکتی خانم ها جلوی دوربین باید کم باشد، بهتر است کار اجرای کودک را بیشتربه آقایان بسپارند؛ البته به شرط آنکه آنها هم "مرد این کار" باشند!


علاوه بر محدود بودن دامنه حرکتی خانمها، بسیاری رنگ تیره لباس خانمها را عامل مهم دیگری می دانند؟ 
به نظر می رسد که تلویزیون ایران در سال های اخیر، در رنگ لباس مجریان کودک تجدید نظر کرده و حالا شاهد لباس های رنگارنگی هستیم که مجریان کودک –باپیشتازی عموپورنگ- به تن می کنند. اما هنوز در مورد خانم ها، این موضوع بطور کامل لحاظ نشده و فقط از رنگ های تیره پرهیز می شود. همین نکته، بازهم نشان می دهد که کار روانشناختی روی رنگ ها و اثرات آنها نشده است. رنگ روشن به صرف روشن بودن، کارآیی مثبت ندارند. رنگ های روشنی مثل طوسی که در لباس خانم های مجری زیاد به چشم می خورد، نوعی کسالت و یکنواختی را به مخاطب القا می کند.


یکی از مشکلاتی که شما هم در تحقیق خود به آن اشاره کرده اید، دادن پیامهای مستقیم به کودکان است وشاید همین عامل باعث روگردانی کودکان از جنگ های تلویزیونی شده است.
هرکسی که کمترین معلوماتی در زمینه روانشناسی کودک داشته باشد، می داند که مستقیم ترین پیام های آموزشی رسانه ای، حداقل اثرگذاری را دارند.متاسفانه بیشتر برنامه های آموزشی کودک در تلویزیون ایران، پیام دهی مستقیم را هدف قرار می دهد.


این موضوع در برنامه های آموزش مسائل دینی و اعتقادی، بیشتر نمود دارد. کودکان عموما از اینکه مورد خطاب مستقیم "باید و نباید"ها یا "بکن و نکن"ها قرار گیرند، خوششان نمی آید. د. به خاطر دارم که در ماه رمضان سال گذشته، دوربین تلویزیون سراغ کودکان می رفت و از آنان می پرسید " شماهم روزه می گیری؟" طبیعتا جوابها همه مثبت بود اما این سوال در ذهن من باقی ماند که خب، اثر این پیامها چه بود؟ کودک مخاطب چه درسی یا چه تاثیری گرفت؟ بیشتر فعالیت های آموزشی تلویزیون با همین خطای آشکار صورت می گیرد و به نظرم، تنها نتیجه کار، هدر رفتن انبوه سرمایه و بودجه است.


چه قدر استفاده نابجا از نشانه های تصویری را عامل کاهش کیفیت برنامه های تولیدی کودکان می دانید؟
نشانه های تصویری برنامه های تلویزیونی ما هم دقیقا از همان مشکل "پیام مستقیم" رنج می برند. سازندگان برنامه های کودک و دکوراتورها تصور می کنند باید عینا پیام برنامه را در نشانه های تصویری بگنجانند. اگر برنامه آموزشی درباره نماز است، در پس زمینه دکور، حتما می توانید تصویری از یک دختربا چادر سفید را ببینید، یا پسری را که روی سجاده نشسته است. نمی دانم چه اشکالی دارد اگر پس زمینه تصویر، یک دختر شاد و بانشاط باشد که دارد بازی هم می کند. یقینا اگر لحظاتی پای برنامه ها بنشینید، از این دست موارد کم پیدا نمی کنید.


به دکور و صحنه آرایی اشاره کردید به نظر شما دکور برنامه های کودک بیش از اندازه شلوغ نیست در حالی که دکور برنامه های کودک خارجی بسیار خلوت است.
ببینید دکور شلوغ الزاما به معنی دکور زشت یا بد نیست. شمااگر برنامه های کودک خارجی را ببینید که مثلا در مهدکودکها اجرا می شود، در پس زمینه کار، یک فضای بی نهایت شلوغ را می بینید که درعین حال خیلی هم زیبا و جذاب است و باعث می شود حتی افراد بزرگسال هم دقایقی مکث کنند تا ببینند اینجا چه خبر است. البته باید اشاره کنم که دکور شلوغ در برنامه های آموزشی، کارآیی ندارد چون همه توجه مخاطب را به خود و جزییات خود جلب می کند.


نکته این است که هر دکوری، باید اندیشه ای متناسب با روانشناسی مخاطب و نوع وموضوع برنامه داشته باشد. طراحی دکور برنامه ها در ایران فقط از جنبه صرف دکوراسیون انجام می گیرد و خالی از نکته های روانشناختی است. حتی اگرهم ادعا شود که این نکته ها لحاظ شده، باز هم مشخص است که خوب کارشناسی نشده است. دکور خلوت، شلوغ، رنگی، تک رنگ، ابزار و لوازم دکور و ... همه دارای بارمعنایی خاصی است که ذهن مخاطب را بطورناخودآگاه، مشغول می کند. هرچه دانش برنامه ساز و دکوراتور نسبت به این مولفه های اثرگذار بیشتر باشد، دکور معنادارتری ارائه خواهد شد.


در تحقیق شما به تفاوتهای معنا دار تماشای تلویزیون توسط دخترها و پسرها توجه شده، مهمترین تفاوت این دو جنس در تماشای برنامه های تلویزیون چیست؟
تفاوت دختران و پسران در تماشای تلویزیون، از دو جنبه کمی و کیفی قابل تامل است:
براساس تحقیقی که انجام دادم، پسران به میزان بیشتری تلویزیون تماشا می کنند. بدون اینکه بخواهم وارد اعداد و ارقام تحقیق بشوم، به همین نکته بسنده می کنم که دختران وقت کمتری را به تماشای تلویزیون اختصاص می دهند و این تفاوت در روزهای تعطیل هم به همین منوال دیده می شود.
علاقه مندی دختران به برنامه های آموزشی – تفریحی بیش از پسران است. ضمن اینکه بیشترین انتخاب پسرها: مسابقه، فیلم سینمایی کارتونی و فیلم سینمایی غیرکارتونی بوده است؛ درحالیکه دخترها کارتون و برنامه عروسکی را بیشتر پسندیده اند.


3-به نظر شما دلیل این اتفاق چیست؟
این به ماهیت و طبیعت خلقت جنس ونث و مذکر و تفاوت آنها با هم برمی گردد. دختران عموما میزان تمرکز، دقت و حوصله بیشتری نسبت به پسران دارند و اینها دقیقا لازمه های تماشای برنامه های آموزشی- تفریحی است. پسرها بطور طبیعی، تمایل بیشتری به فعالیت بدنی، شینطنت و بازیگوشی دارند و البته در جامعه ما، این مساله نمود بیشتری دارد. دخترها ازسنین خاصی به بعد، محکوم به فراموش کردن بازی هاو جست و خیزهای کودکانه اند و مدام توصیه می شوند که "عاقل" باشند و "بچگانه" رفتار نکنند. مجموعه این عوامل سبب می شود که تمایل دخترها به دریافت برنامه های آموزشی-تفریحی، بیشتر از پسران باشد.


لطفا به چند نکته برجسته در آسیب شناسی ساخت جنگهای تلویزیونی اشاره کنید 
اکثر کودکان دوست ندارند مجری برنامه هم سن و سال خودشان باشد. این درست در نکته مقابل سیاستی است که صداوسیما در سال های اخیر داشته و از مجریان کم سن و سال در برنامه های کودک استفاده می کند. در تحقیق دلایل این موضوع کار نکرده ام اما فکر می کنم به این دلیل است که کودکان دوست ندارند کسی هم سن خودشان، نسبت به آنها در موقعیت فراتر قرار گیرد و نگاه "ازبالا به پایین" به آنها داشته باشد. ضمنا امیرمحمد را در این مورد، یک کودک استثنایی می دانم.


استفاده از عروسک های سخنگو به تنهایی مورد قبول کودکان نیست. بچه ها عروسک سخنگو را درکنار آدمها می پسندند. ریتم موسیقی و بالا و پایین شدن ناگهانی آن، در جلب توجه کودکان موثر است. کلمات کمتر و حرکت و نمایش بیشتر، اثرگذاری برنامه را بیشتر می کند. تمرکز روی یک تصویر ثابت، کودکان را به سرعت خسته می کند. ریتم برنامه باید تند باشد. تکرار مطالب آموزشی شرایط خاصی دارد تا منجر به دلزدگی کودک نشود مثل استفاده از شیوه پرش تصویری و محو کردن و آشکار کردن دوباره جزییات تصویری.


آیا شما با این نظر که تماشای تلویزیون باعث افزایش خشونت در کودکان می شود موافقید؟ اگر موافقید بفرمایید که برنامه های سیما باعث تشدید خشونت می شوند یا نه؟
بله، کاملا موافقم. کودکان "فعال ترین مخاطبان" یا "مخاطبان خاص" تلویزیون قلمداد می شوند؛ "فعال" از این نظر که هنگام تماشای برنامه ها و پس از آنها، بیشترین واکنش را در مقایسه با سایر گروههای سنی مخاطبان از خود بروز می دهند که حاکی از تاثیرگذاری مستقیم برنامه های تلویزیون و تاثیرپذیری مستقیم کودکان است. صاحبنظرانی همچون شرام، پارکر، لایل، کالینگفورد، گونتر، مک آلر، امه دور، و خیلی دیگر، تحقیقات مفصلی دراین زمینه انجام داده اند که همگی تایید کننده این نکته است؛ ضمن اینکه یونیسف و یونسکو نیز هرساله، بودجه ای را برای انجام تحقیقات در زمینه اثرات مثبت و منفی رسانه ها بر کودکان اختصاص می دهند که درمجموع، همگی تایید کننده اثر مستقیم برنامه های تلویزیونی بر کودکان – بخصوص از حیث خشونت- است.


طبیعتا تلویزیون ایران هم از این اتفاقی که در سطح وسیعی از جهان رسانه ها رخ داده و می دهد، مستثنی نیست؛ به نظر من حتی شاید تاثیرات منفی برنامه ها بر کودکان ما مضاعف باشد؛ چراکه در فرهنگ زندگی روزمره و عمومی ما، خرده فرهنگی به عنوان "فرهنگ تماشای تلویزیون" وجود ندارد. فرزند از کودکی یاد می گیرد که در جمع خانواده، بیننده هر نوع برنامه ای باشد و اگر از تماشای یک برنامه منع شود، این را تضییع حقوق خود می داند. از طرف دیگر، تلویزیون ما هم جنبه دیگر این فرهنگ را ندارد؛ و آن تقسیم بندی برنامه ها براساس سن و سال مخاطبان است. اگر دقت کنید، درحال حاضر، مخاطبان ثابت و پروپاقرص سریال های خانوادگی تولید داخل که سرشار از ماجراهای وقیح اند، کودکان هستند؛ در حالیکه این نوع برنامه ها اساسا متناسب با سن آنان نیست و دنیای کودکانه شان را زودهنگام با مسائلی آشنا می کند که ممکن است به پدیده ای منجر شود که من آن را "بزرگسالی زودرس" می نامم.


شاید این سوال بسیاری از خوانندگان و والدین باشد که چگونه باید به کودکان و نوجوانان یاد داد که فقط پای برنامه خود بنشینند و همه سریالها و فیلمها را تماشا نکنند؟ 
اگر منظور از این سوال این است که چگونه خانواده ها باید کودکان را متقاعد کنند که برنامه های خاص خود را ببینند، به نظرم این کار باید بصورت یک روش تربیتی، از سنین پایین کودکی در خانواده اجرا شود تا کودک از ابتدا به این درک برسد که حق دارد فقط برنامه های مخصوص به خود را تماشا کند. البته چون این فرهنگ در سطح جامعه ما وجود ندارد، باید دید چنین کودکی که در چنین خانواده ای بزرگ شده و بیننده هر برنامه ای نبوده است، وقتی پا به مدرسه می گذارد و تعریف باآب و تاب همکلاسی های خود را از برنامه هایی می شنود که آنها را ندیده یا حق نداشته ببیند، چه حالی پیدا می کند و در مواجهه با سوال بزرگی که در ذهنش ایجاد شده، از آن پس چه توقع یا خواسته ای از پدرومادر خواهد داشت.


درمجموع فکر می کنم منع یکجانبه کودک از دیدن برنامه ها فایده ای نداشته باشد. خانواده باید بتواند به ازای ایجاد هر محدودیت برای کودک، جایگزینی برای او دست و پا کند تا این خلاء باحداقل آسیب پر شود. به نظرم حالا که انواع برنامه های کارتونی و فیلم های مخصوص کودکان بصورت سی دی های ارزان قیمت در بازار موجود است، خانواده ها می توانند از این مجموعه ها به عنوان جایگزین برنامه های تلویزیونی برای کودکان خود استفاده کنند.

منبع :


http://mojri3.blogfa.com/post-71.aspx

پرچم های تازه افراشته شده : مجریان زن با حجاب

پرچم های تازه افراشته شده : مجریان زن با حجاب

در روزگار امروزي، تلويزيون از هر رسانه ديگري به ما نزديکتر است. به ما چيزهاي تازه مي آموزد، آخرين اخبار را پخش مي کند، سرگرممان مي کند و حتي درد دل هايمان را بازگو مي کند.
تلويزيون قسمت بزرگي از وقت ما را به خود اختصاص داده و حتي جاي دوستان يا خانواده ما را هم تنگ کرده است. در بيشتر خانواده ها، تلويزيون يک عضو خانواده به حساب مي آيد که همه خانواده در ساعاتي مي نشينند و به حرفهاي او گوش مي دهند. در بعضي خانواده هاي ديگر، اين عضو ناخوانده، جاي پدر و مادر را هم گرفته است. همه ما، مادرهاي زيادي را ديده ايم که براي اينکه به کارهاي خانه برسند، کودک خردسالشان را جلوي تلويزيون نشانده اند و رفته اند.
اما فقط کودکان نيستند که تحت تاثير تلويزيون قرار مي گيرند. يکي از مرجعهاي بزرگ ايجاد مد در جامعه، بازيگران و گويندگان تلويزيون هستند. نوع لباس پوشيدن آنها، تکيه کلامشان و شيوه پيرايش سر و صورت آنان، در مقياسهاي وسيع، توسط توده هاي جامعه تقليد مي شود.
در واقع در عصر ما، تلويزيون يک الگو دهنده بزرگ است که از هر مجله مد يا روزنامه يا فيلم سينمايي، قوي تر عمل مي کند.
غربيها بسيار بيشتر از ما، درباره اين کارکردهاي تلويزيون تحقيق کرده اند و قابليتهاي آن را بهتر و بيشتر از ما مي شناسند. به همين خاطر است که يک حمله قلدرمآبانه به کشورهايي مانند سودان، افغانستان و عراق، در افکار عمومي آن کشورها، با مخالفت چنداني مواجه نمي شود و اکثريت جامعه، بي تفاوت از کنار آن مي گذرند.
تا يک دهه پيش، انحصار رسانه هاي ماهواره اي، يا تلويزيونهاي بين المللي، کاملا در اختيار غرب بود. اما چند سالي است شبکه هاي تلويزيوني ماهواره اي غير غربي، جولانگاه غربيها در دنياي شرق را محدود کرده اند. شبکه هاي ماهواره اي عرب زبان الجزيره (قطر)، المنار (حزب ا... لبنان)، العربيه (عربستان سعودي) و العالم (ايران) مهمترين اين شبکه ها هستند.
در ميان اين چهار شبکه بزرگ، الجزيره از جايگاه ويژه اي برخوردار است. چرا که از همه سابقه بيشتري دارد و نسبت به مناطق عرب زبان، پوشش قوي تري ايجاد کرده است.
مديران الجزيره هميشه سعي کرده اند با گرفتن وجه بي طرفي، خود را از دولت قطر مستقل نشان دهند. آنها حتي پا را از اين فراتر نهاده اند و با يک رويکرد سکولاريستي، شعار «تقدم کار حرفه اي بر همه چيز» را سر داده اند.
اما در يکي ـ دو سال گذشته اتفاقاتي افتاده است که ناخواسته، الجزيره را به خاستگاه يک حرکت اسلامي پر سر و صدا تبديل کرده است: با حجاب شدن زنان مجري.
مردم، مجري هاي تلويزيون را حتي از دوستانشان نيز بيشتر مي بينند. هرچه اين مجري محبوب تر باشد، الگوي قوي تري براي مخاطبان خود خواهد بود. اتفاقي که براي بينندگان الجزيره نيز افتاده است.

1- خانم دکتر الهام بدر
خانم الهام بدر، اولين مجري زن شبکه الجزيره بوده است که در سالهاي آغازين تاسيس اين شبکه، در آن مشغول به کار بود. او براي تکميل تحصيلات عالي خود، از الجزيره خارج شد و پس از گرفتن مدرک دکترا، هم اکنون مجري راديوي قطر است.

2- خانم خديجه بن قنه
يک روز قبل از عيد فطر سال گذشته، خديجه بن قنه، مشهورترين مجري زن شبکه ماهواره اي الجزيره، تصميم گرفت تا با حجاب شود. او از سال 1998 گرداننده مهمترين بخشهاي خبري الجزيره بوده است. هنگامي که او با حجاب کامل بر صفحه تلويزيون ظاهر شد، زنگهاي تلفن الجزيره به صدا درآمد. با حجاب شدن اين مجري زن پر آوازه، بينندگان زيادي را تحت تاثير قرار داده بود.
خديجه بن قنه الجزايري گفته است که او براي گرفتن تصميم قطعي با حجاب شدن و «راندن شيطان»، سه سال مردد بوده است. در اين مدت، مديران الجزيره نيز او را، تحت هيچ فشاري قرار نداده بودند.
او مي گويد: من سالهاست كه بر سر اين موضوع با خود كلنجار ميرفتم، به دنبال آن با چند نفر از روحانيون منطقه مشورت نمودم و آنها مرا تشويق نمودند كه حجاب اختيار كنم ، اما زماني كه نظر جاسم العلي (مدير سابق الجزيره) را جويا شدم، او اظهار داشت پوشش لباس يك «مسأله شخصي» است و شما كاملاً آزاد هستيد درباره نوع آن تصميم گيري كنيد. خديجه در نهايت ميگويد، بالاخره « شيطان را شكست دادم» و حجاب را انتخاب كردم. 
دو سال پيش از اين تصميم بن قنه، الجزيره آزمايشهايي تصويري را به عمل آورد تا مطمئن شود که حضور بن قنه با حجاب اسلامي در استوديو، مشکل حرفه اي را در پخش اخبار ايجاد نمي کند. اما او هنوز مردد بود که هنگام نمايش بر صفحه تلويزيون، با حجاب ظاهر شود يا نه.
خديجه بن قنه هنگامي توانست به تصميمي قطعي برسد که در برنامه «شريعت و زندگي» شبکه الجزيره، با يک روحاني مصري به نام «عمر عبدالکافي» آشنا شد.
در نخستين روز با حجاب شدن خانم خديجه بن قنه، 1400 نامه الکترونيکي به دست او رسيد که از اين کار وي حمايت مي کردند.
بيشتر مالکيت شبکه ماهواره اي الجزير به دولت قطر تعلق دارد و اين شبکه توانسته ميليونها بيننده عرب زبان را به خود جلب کند.
با حجاب شدن خديجه بن قنه بازتاب بسيار وسيعي در سطح جهان داشته است. خبرگزاري آسوشيتيتد پرس، خبرگزاري بي بي سي و اکثر روزنامه هاي دنياي عرب اين خبر را پوشش داده اند و عکسهايي از وي را، قبل و بعد از با حجاب شدن منتشر کرده اند.
متن خبر خبرگزاري بي بي سي در اين نشاني قرار دارد.
جوانان عرب نيز، در اقدامي خودجوش، نامه اي تهيه کرده اند و با توزيع آن در اينترنت، از ديگران خواسته اند تا آن را امضا کنند و در حمايت از خديجه بن قنه، به پايگاه اينترنتي شبکه الجزيره ارسال کنند.
شبکه «انشاد العالمي» با همکاري موسسه «امواج البحرين للانتاج الفني» نيز، سرودي را ساخته و به خديجه بن قنه تقديم کرده اند. براي شنيدن اين سرود مي توانيد به اين نشاني مراجعه کنيد.
موج با حجاب شدن زنان مجري، قبل از خديجه بن قنه، با خانم دکتر الهام بدر آغاز شد. او نيز مجري شبکه الجزيره بوده است.

3- خانم عصيف
خانم عصيف يکي ديگر از مجريان قديمي شبکه الجزيره است. او در اسفند ماه 1382، با حجاب کامل بر صفحه تلويزيون ظاهر شد.
خانم عصيف اصالتا عراقي است و هم اکنون نيز در دفتر شبکه الجزيره در عراق، فعاليت مي کند.
جالب اينجاست که مسئول روابط عمومي همين دفتر در عراق، خانم صفانه، بي حجاب است.

4- خانم ناديا گابريل
موج مجريان زن با حجاب، به شبکه هاي عرب زبان محدود نيست.
در سال گذشته، کشور پادشاهي سوئد، با وضع قوانيني، آزادي مذهب و فرهنگ را به رسميت شناخت. اين تصميم در همان دوراني بود که فرانسه و بعضي ايالتهاي آلمان، به دنبال قانوني براي ممنوعيت حجاب در نظام آموزشي اين کشورها بودند.
در حال حاضر، در سوئد، زنان باحجاب در بخش‌هايي چون پستخانه، بيمارستان‌ها و مراكز آموزشي مشغول به كار هستند. هر زن باحجابي كه به دليل داشتن حجاب مورد انتقاد قرار گيرد، يا حقي از او ضايع شود، مي‌تواند با مراجعه به محاكم قضايي شكايت كند. چندي پيش، يك دختر مسلمان به دليل داشتن حجاب از يك فروشگاه اخراج شد. اين دختر با مراجعه به دادگاه از كارفرمايش شكايت و دادگاه راي به بازگشت او به سركار صادر كرد. 
در حال حاضر، در سوئد، زنان سوئدي يا غيرسوئدي مي‌توانند بدون برداشتن حجاب، كارت شناسايي يا پاسپورت داشته باشند. 
اما اين قانون جديد سوئدي به تلويزيون اين کشور نيز کشيده شد. در مهر ماه 1382، تلويزيون سوئد به خانم ناديا گابريل اجازه داد تا با حجاب اسلامي، به عنوان مجري برنامه جديد «موزائيک»، بر صفحه تلويزيون حاضر شود و به عنوان اولين مجري زن با حجاب در رسانه هاي غربي، با زبان خود مسيحيان، با آنان حرف بزند.
برنامه موزائيک درباره حضور مهاجران در جامعه سوئد است.
خانم ناديا گابريل متولد سوئد است و مي تواند به دو زبان عربي و سوئدي صحبت کند.
قرار بود از اوايل سال 2004 ميلادي، او يک برنامه آشپزي جديد را هم اجرا کند.
جالب اينجاست که در تلويزيون سوئد، نمايش فيلمهاي غير اخلاقي ممنوع است.

5- سه مجري زن باحجاب مصري
در همين روزگار، پس از اينکه سه مجري زن تلويزيون دولتي مصر، با حجاب بر صفحه تلويزيون ظاهر شدند و حاضر نشدند تا حجاب خود را بردارند، از ادامه کار منع شدند.
مطابق قانون اساسي مصر، اسلام دين رسمي است و شريعت اسلامي منبع اصلي قانونگذاري است. 
مجريان زن مصري نيز به همين نکته استناد کرده اند.آنها تصميم گرفته‌اند عليه كانال‌هاي دولتي اقامه دعوا كنند.
به گزارش سايت البوابه، يكي از اين خانم‌ها گفته است در قرارداد رسمي‌اش منعي براي پوشيدن حجاب وجود ندارد و تلويزيون با اين كارش، حقوق اساسي او را ناديده گرفته است. 
در حال حاضر، زنان مصري هر روز بيشتر و بيشتر به پوشش حجاب اقبال نشان مي‌دهند.
كميسيون آزادي هاي اتحاديه روزنامه نگاران مصر با انتشار بيانيه اي با اين سه مجري محجبه ابراز همبستگي كرده است. 
در اين بيانيه آمده است: ممنوع كردن يك مجري محجبه زن از ظاهرشدن در تلويزيون به علت ممانعت از برداشتن حجاب خود با اصول دين اسلام مغاير است و اين اقدام با اصول و مقررات قانون اساسي كشور نيز تناقض دارد، چرا كه براساس آن، قانون اسلامي (شريعت) منبع اصلي قانونگذاري در كشور است و اين قانون آزادي و برابري ميان شهروندان را تضمين كرده است. 
اين بيانيه را محمد عبدالقدوس، گزارشگر كميسيون آزادي هاي اتحاديه روزنامه نگاران مصر امضا کرد اما يحيي قلاش، دبير كل اتحاديه، آن را رد نمود.

منبع :

http://mojri3.blogfa.com/post-72.aspx

لباس های مناسب جلوی دوربین

 

لباس های مناسب جلوی دوربین

دربسیاری از برنامه‌ها، هنرمندان لباس های خود را می‌پوشند. آنها با لباس های خود احساس راحتی می‌کنند و احتمالا انتخاب خود را از روی فکر و منطق انجام می‌دهند. بنابراین گروه تولید باید قبل از هرگونه اظهار نظر در مورد نامناسب بودن لباس های موجود در بایگانی استودیو،‌ احساسات و علایق بازیگران را در نظر بگیرند.
مشکل انتخاب :
طرح: لباسهای گشاد و شل و وارفته، ‌بدون طرح و شکل خوشایند،‌ حالتی نازیبا و کیسه مانند به پوشش انسانس می‌دهند.
رنگ :
- لباس های تیره‌رنگ و ساده به طور معمول در برابر دوربین تلویزیونی موفقترند.
- بهتراست از لباس های با رنگ بسیار روشن احتراز شود. رنگهای تند و قوی در نماهای بسته‌تر پرخاشگر و خشن به نظر می‌رسند. علاوه بر آن،‌ رنگ تند آنها روی گردن و صورت انعکاس پیدا می‌کند.
- سیگنال برخی رنگ های ترکیبی، ‌هنگام تدوین تصاویر دو دوربین، تغییرات کمی پیدا خواهند کرد ( مثل رنگهای ارغوانی و بنفش).
- هنگامی که از سیستم کروماکی (chromakey) یا برش فام استفاده می‌کنیم، ‌هر رنگ آبی که درلباس بازیگر وجود داشته باشد، ‌به اصطلاح موج (bizarre) می‌زند و اثر تداخل رنگها را به همراه خواهد داشت.
- بهتر است رنگ و تن یا رنگمایه لباس های بازیگران،‌ بارنگ و رنگمایه زمینه صحنه دارای تضاد باشند.
- از تضاد بسیار زیاد در رنگمایه‌ها پرهیز کنید. رنگمایه‌های روشن براحتی در تصویر، ‌به اصطلاح می‌سوزند و دیده نمی‌شوند. برعکس رنگهای خیلی تیره، ‌توده سیاه رنگی را به نمایش می‌گذارند.
- وقتی بازیگری پیراهن سفید و کت و جلیقه بر تن دارد، فقط بخش محدودی از پیراهن سفید از زیر لباسها دیده می‌شود که تقریبا برای دوربین ویدئو قابل پذیرش است. اما هنگامی که کت و جلیقه را در می‌آورد، ‌قسمت بیشتری از پیراهن سفید نمایان می‌گردد که حاصل آن، ‌بازتاب مقدار بیشتری نور از روی پیراهن سفید به سوی دوربین، و به اصطلاح سوختن آن بخش از تصویر،‌ است.
- لباس های تیره‌تر،‌ رنگ چهره روشن را روشن‌تر می‌کنند. همان طور که لباس های روشن،‌ رنگمایه پوست تیره‌تر به نظر می‌رسد.
- لباسهای با پارچه‌های سخت و خشن در تن بازیگران، ‌صداهای ریز وناهنجاری ایجاد می‌کنند که هنگام استفاده از میکروفن های گردنی و یقه‌ای مشکل‌ساز می‌شوند.
شرح تصویر:
1- از اختلاط رنگ و رنگمایه لباس بازیگران با زمینه دکور اجتناب کنید.
2- از طرحهای شلوغ و پر زرق و برق، ‌در لباس بازیگران و زمینه دکور، ‌پرهیز کنید.
3- در فاصله‌های نزدیک و معین ،‌لباسهای راه‌راه،‌ باخطوط باریک همیشه برای دوربین ویدئو مشکل‌سازند.
 
ظاهر و سطح لباس:
لباسهای با جنس براق و شفاف، نور را منعکس می‌کنند و نواحی بزرگی از سطح لباس، به اصطلاح می‌سوزد وبه رنگ سفید یکدست دیده می‌شود. لباسهای تیره یا سطح و جنس براق و شفاف نیز به همین دلیل تصویر نامطلوبی به‌دست می‌دهند؛ از آن جمله‌اند لباسهای آهاردار و پیراهن های از جنس ساتن و غیره که ویژگی بازتابی بالایی دارند.
پارچه‌های مخمل و مخمل‌نما به قدری نور را جذب می‌کنند که تصویر ویژگی حجم‌سازی و برجسته‌نمایی خود را از دست می‌دهد.
جزئیات:
زمینه‌های پوشاک با تضاد بسیار زیاد، بویژه درنماهای بسته، ‌تهاجمی و توفنده به نظر خواهند رسید.
از گزینش پارچه‌های طرح جناغی یا چهارخانه و پیچازی،‌ که خطوط تشکیل دهنده طرح آنها بسیار نزدیک به یکدیگر است ،‌یا پارچه‌های راه‌راه ریز،‌ باید پرهیز کرد. با این نوع پارچه‌ها، ‌تصویری ارائه خواهد شد که ممکن است موجدار،‌لرزان و ابرمانند به نظر برسند. هنگامی که تصویر این پارچه‌ها به طور کامل واضح یا فوکوس می‌شوند،‌ درنماهای نزدیک،‌ تماشای آنها چشم را ناراحت می‌کند و هنگامی که در نماهای باز از آنها،‌ در رنگ و رنگمایههای دیگر مخلوط می‌شوند.
جواهرات یا وسایل تزیینی،‌ روی صفحه کوچک تلویزیون، اغلب نور را پیش از حد معمول بازتاب می‌دهند و به نحو ناخوشایندی چشمک می‌زنند. سایه‌های نامطلوبی را روی صورت منعکس می‌کنند یا باعث نوفه‌های نوری و تصویری می‌گردند .

منبع :

http://mojri3.blogfa.com/post-67.aspx

مجری تلویزیون

 

مجری تلویزیون

قالب بیشتر برنامه‌های تلویزیونی بر محور یک مجری تنها می‌چرخد . این شخص در نقش معرفی کننده برنامه‌ها،‌ میزبان، مجری، گزارشگر، مفسر، گرداننده مراسم بزرگ،‌ گوینده اخبار، مربی،‌ کارشناس، ‌معلم یا استاد ظاهر می‌گردد.
ارتباط با بیننده
مجری با بینندگان خود از راههای مختلف ارتباط برقرار می‌کند:
- نگاه کردن مستقیم به دوربین و صحبت کردن با بینندگان.
- نگاه کردن متناوب به دوربین و سخن گفتن درباره مطالب برنامه در حال انجام کار .
- کار کردن و نادیده گرفتن دوربین ( در این حالت ،‌ممکن است شرحی توسط مجری و به صورت فی‌البداهه،‌ یا طبق متن آماده شده قبلی خوانده شود)
- گفتگو با شخصی که در کنار دوربین وخارج از قاب تصویر قرار دارد. بحث و گفتگو با تماشاگران حاضر در استودیو و نادیده گرفتن دوربین.
مهم این است: مجری بداند که کدام راه مفید وموثر است البته گاهی ممکن است این راه طی تولید برنامه تغییر نماید. اگر برنامه با نظام چند دوربینه ضبط می‌گردد و مجری باید با دوربین صحبت کند،‌ باید بداند کدام دوربین تصویر او را می‌گیرد( معمولا دوربینی که چراغ قرمزرنگ کوچکی بالای آن روشن است) برای مجری اهمیت دارد که بداند به طور دقیق کجا و چه زمانی بایستد، بنشیند یا حرکت کند و محدودیتهای نما را شناسایی کند ( به ویژه در نماهای بسته و نزدیک) .
اگر مجری مطالب را از روی متن‌رسان تعقب می‌کند، باید از خیره شدن و دزدیده نگاه کردن به آن خودداری نماید. کارگردان باید اطمینان یابد که :
- مجری متن را پیشاپیش خوانده است( احتمالا یک‌بار از روی آن نوشته است).
- او مشکلی در خواندن صفحه متن‌رسان از فاصله دور ندارد.
- او می‌داند که سرعت دستگاه متن‌رسان با او همراه خواهد بود ( مسئول فنی ،‌ سرعت حرکت مطالب را در دستگاه کنترل خواهد کرد)
- مجری از ترفند حرکات سرو چشمها، تغییر حالات چهره و کتمان کردن اینکه او از روی یک نوشته می‌خواند،‌ آگاه است.
حرکت
حرکات مجری را، بویژه هنگامی که با فنون برنامه سازی تلویزیونی آشنا نیست،‌ ساده‌تر کنید. زمان حرکت کردن او را در مقابل دوربین به طور کامل مشخص سازید. دراین مورد ؛‌ مدیر صحنه)) می‌تواند مجموعه‌ای از علایم مجزا را در هنگام لزوم به او بدهد.
برخی کارگردان ها،‌ به منظور ایجاد نقطه دید تازه مجری را وادار می‌سازند که به طور مداوم در مقابل دوربین حرکت نماید، بایستد،‌ بنشیند،‌ راه برود تکیه کند و با اشاره سخن گوید، و به سوی دروبین دیگری بچرخد. این کارها به جای آنکه نشان از فن آوری داشته باشد،‌ مجری را بی‌تاب و ناآرام و ناراحت نشان می‌دهد. رمزو راز کار در این است که هر نوع تغییری باید منطقی و دارای انگیزه و علت طبیعی جلوه کند. به طور مشخص مجری را در صحنه مقابل دوربین سرگردان رها نکنید،‌ بلکه در هر حرکت نقطه اسکان دقیقی به او ارائه کنید.
 
شرح تصویر
1) میز را صاف قرار ندهید: صاف قرار دادن میز در مقابل دوربین به نظر تصنعی و بی‌تناسب می‌رسد. میز را درمقابل دوربین کمی زاویه‌دار قرار دهید.
2) حرکت سوژه: مجری نباید برای مدت طولانی در برابر دوربین ساکن و بی‌تحرک قرار گیرد. اما باید به تناسب و زیبایی حرکات و ژستهایش توجه داشت.


نماها
مکث کردن روی نماهای ساکن و رو در رو کسل کننده است. سعی کنید دوربین خود را حرکت دهید. فواصل کانونی لنز دوربین را به طور متناوب عوض کنید تا نقطه توجه بیننده، ‌و نقطه تاکید شما، و همچنین نقطه تمرکز مخاطبتان تغییر کند. ممکن است تصمیم بگیرید که دوربین مسیری به شکل منحنی از مقابل مجری تا پشت سر او را طی کند؛ مواظب باشید این کار به نظر تشریفاتی ،‌سخت و پرزحمت نرسد.
بگذارید مجری بداند که جزئیات حرکات او ،‌ در نمایی که گرفته می‌شود،‌ تاثیر می‌گذارد. تصور نکنید که اگر در مرحله تمرین کوزه را طوری در دست گرفت که برچسب روی آن خوانده نشد،‌ هنگام ضبط نیز به همان صورت آن کار را انجام خواهد داد. مشکل را برای او توضیح دهید و اگر نیازی بود به او بگویید که می‌تواند نما را از مانیتور نزدیک خود در استودیو مشاهده نماید

منبع :

http://mojri3.blogfa.com/post-66.aspx

ویژگی های یک مجری خوب

 

ویژگی های یک مجری خوب

شناخت از مردم، هوشمندی، قدرت تجسم، قریحه طنز، درک و پردازش مسائل فرهنگی اجتماعی، توانایی کار گروهی و شفقت و همدردی با مردم، صدای خوب و داشتن یک چهره مناسب‌‌ مؤلفه‌های قطعی یک مجری را شکل می‌دهند. اما چند درصد مجریان حال حاضر تلویزیون این ویژگی ها را دارند؟! تنها هشت درصد.
این ها صحبت های "فرزاد جمشیدی" مدرس و مجری برنامه های معارفی در صدا وسیماست. وی در این باره می گوید: «در سراسر دنیا تقسیم بندی هایی برای مجریان قائل هستند اما متاسفانه ما به آن تقسیم بندی توجه نمی کنیم. یک مجری خوب باید دارای پوشش مناسب، رسمی و همه گیر، چهره مناسب، اطلاعات عمومی، مسلط به قلمرو واژگانی، هنرشناس، الگو برای مردم و ترس مقدس باشد. زمانی که این ها در کشور ما رعایت نمی شود، بسیار اتفاق می افتد که یک مجری در برنامه های مختلف دست به کار اجرا می زند و در قالب های متعددی ظاهر می شود، حال آنکه یک مجری باید ژانربندی شود و هر کس بنا به تخصصی که دارد در یک برنامه خاص به کار گرفته شود.»
وی می افزاید:«در بین 168 مجری که در صدا وسیما مشغول فعالیت هستند، تقریبا می توان گفت برای هیچ کدام از آنها برنامه خاصی از لحاظ آموزش علمی و تخصصی تدارک دیده نشده است. مجریان یا تصادفی وارد این عرصه می شوند یا برطبق ارتباط های فامیلی برای اجرای یک برنامه انتخاب می شوند وهیچ برنامه ای برای آموزش این افراد از لحاظ علمی در سازمان صدا وسیما تاکنون تدارک دیده نشده است.»
این مدرس اجرا در تلویزیون زاویه ارتباطی مجریان با مردم را ضعیف می داند و می گوید:«مجری باید رویکردهای ارتباطی، هنجاری و زیبایی شناسی داشته باشد، این موضوع از سال 1959 در تمام دنیا مورد توجه قرار گرفته است اما متاسفانه هیچ کدام از مجریان ما با این مقوله ها موافق نیستند. بیشتر مجریان ما با مطالعه قهر مطلق کرده اند و قلمرو واژگانی آنها نیز ار پنجاه کلمه تجاوز نمی کند. با این حساب در صدا وسیما ما مقوله ای به نام مجری نداریم.»
«امیر حسین مدرس» مجری است که حدود 11 سال پیش با برنامه "نیم رخ" به منصه ظهور رسید و از آن زمان تاکنون در برنامه های مختلفی به اجرای برنامه پرداخته و به تازگی نیز به رشته اصلی خود یعنی بازیگری رو آورده است.
وی درباره مقوله اجرا در تلویزیون می گوید:«متاسفانه فضای تلویزیون طوری شده که بیشتر مجریان در قالب های تکراری وتقلیدی برنامه اجرا می کنند.
بسیاری از برنامه سازان هم نوآوری را با ادا درآوردن اشتباه می گیرند. به طور طبیعی زمانی که ساختار برنامه ضعیف باشد و با این تفکر ساخته شود، استعدادهایی هم که در زمینه اجرا وجود دارد، می خشکد. در حال حاضر بسیاری از مجریان یا با شیوه تکراری برنامه اجرا می کنند و یا حوزه کار خود را عوض می کنند.

«ژاله صادقی» هم یکی از مجریانی است که کار خود را از 15 پیش در تلویزیون آغاز کرده است اما در چند سال اخیر با اجرای برنامه های متنوع و متفاوتی در بین مجریان زن جایگاه خاصی برای خود ایجاد کرده است.
وی می گوید:«من زمانی که کارم را شروع کردم عجله ای برای یک شبه ره صد ساله رفتن نداشتم و آرام آرام در کار اجرا پیش رفتم اما در حال حاضر بسیای از مجریان می خواهند یک شبه معروف شوند و به جای مطالعه در حوزه های مختلف، ادا درآوردن را پیشه خود ساخته اند. همه از هم تقلید می کنند و هیچ کس در کار خود احساس مسئولیت نمی کند. البته بسیاری از مجریانی که دست به این کارها می زنند، در کار خود دوامی ندارند و خیلی زود از صحنه اجرا کنار می روند.»
این مجری تلویزیون در ادامه اظهار کرد:«اجرای برنامه طوری شده که هر کس بر این اساس پیش می رود که هر چه پیش آید، خوش آید. کار اجرا صاحب ندارد. بیشتر مجریان در زمینه اطلاعات عمومی و تخصصی کوله باری ندارند و هر کسی ساز خود می زند.»

دسته بندی مجریان تلویزیونی
در تلویزیون ایران مجریان به سه دسته مجری بازیگر، مجریان رادیویی که به تلویزیون کوچ کرده اند و تازه کارها تقسیم بندی می شوند که گروه اول 6 درصد، گروه دوم 8 درصد و گروه سوم 86 درصد را تشکیل می دهند. بسیاری معتقدند که در حال حاضر موفق ترین مجریان تلویزیون کسانی هستند که از رادیو آمده اند.
در تمام دنیا حاکمیت‌ها رسانه‌ها را به عنوان ابزاری برای گسترش فرهنگ و یکسان‌‌سازی مردم به کار می‌برند. در عین حال کشور ما فرهنگ شفاهی قدرتمندی دارد و با این حساب مجری در تلویزیون ما تنها یک فرد نیست، بلکه شخصیتی در یک بافت فردی شغلی اجتماعی است که مستقیما با تک‌تک افراد اجتماع ارتباط دارد؛ نه فقط احوالپرسی و خداحافظی.
مدرس در این باره معتقد است:«لازم است که مجریان تلویزیون دسته بندی شده و هر کس در حوزه تخصصی خود کار کند. اما متاسفانه الان یک مجری که به درد برنامه صبحگاهی نمی خورد، مشغول اجرای برنامه در هنگام صبح است و برعکس یک نفر که حال وهوای برنامه صبحگاهی دارد، در یک برنامه شبانگاهی در حال اجرای برنامه است. هیچ ساماندهی در این زمینه وجود ندارد. البته داریم برنامه هایی هم که بسیار حساب شده عمل می شود و بیننده با یک اجرای تخصصی و حساب شده از سوی مجریان آن برنامه مواجه است اما این گونه برنامه ها انگشت شمار است.»
«فرزاد جمشیدی» هم می گوید:«در کشوری مانند کانادا 48 دانشکده هنر ارتباطات فعالیت می کند که از این تعداد 31 دانشکده در زمینه اجرای برنامه های رادیویی وتلویزیونی مشغول تدریس به هنرجویان هستند. هر کسی در زمینه خاصی آموزش می بیند و این طور نیست هر کسی که دوست داشته باشد یک برنامه را اجرا کند، در تلویزیون از او استفاده کنند اما در یاران این اتفاق نمی افتد و هر مجری بنا به سلیقه تهیه کننده اقدام به اجرای برنامه که خارج از تخصص اوست می کند.»
وی می افزاید:«البته این مشکل به مدیران و مسئولان صداوسیما برنمی گردد و بیشتر متوجه تهیه کنندگان است زیرا قد وقواره برنامه سازان ما آنقدر کوتاه شده که نمی توانند تشخیص دهند کدام مجری برای فلان برنامه مناسب است. به همین دلیل بسیار اتفاق می افتد که یک کارگردان مجری برنامه می شود، یا یک کارشناس تبدیل به بهترین مجری.»

ظاهر نامناسب مجریان، آفتی دیگر
یک مجری خوب باید از ظاهری آراسته، صدای وچهره خوب و مناسب برخوردار باشد و نوع پوشش او طوری باشد که بتوان به عنوان الگو از او کمک گرفت. اما چند درصد مجریان تلویزیونی این ویژگی ها را دارند.
«امیرحسین مدرس» این موضوع را آفتی در صدا وسیما می داند و اظهار می کند:«اجرای برنامه در تلویزیون و رادیو کاملا متفاوت است. بسیاری از مجریان موفق رادیو که به تلویزیون آمده اند، در سیما موفق نبوده اند و برعکس این قضیه هم شاید اتفاق افتاده است. شاید افرادی که در رادیو بوده اند، ظاهر مناسبی برای کار در تلویزیون را نداشته باشند و بیننده هم نتواند با آنها ارتباط برقرار کند. اما متاسفانه نه برنامه سازان و نه مدیران به این جزییات توجه نمی کنند و با این سهل انگاری شان رسانه را به بازی می گیرند.»
«جمشیدی» نیز در این باره اعتقاد دارد:«ما باید به بسیاری از مجریان قبل از اجرای برنامه التماس کنیم به موهای خود شانه بزنند. این ها همان هایی هستند که تازه کارند و با پارتی پا به این عرصه گذاشته اند و چون از لحاظ تخصصی و علمی هم گزینش نشده اند، با ظاهرهای نه چندان دلچسب بر صفحه تلویزیون ظاهر می شوند. نتیجه کار همان می شود که می بینیم.»
تا زمانی که به مقوله اجرای برنامه به صورت تخصصی نگاه نشود، به نظر می رسد باید به این نکته اکتفا کرد، فعلا با این مجریان کنار بیایید تا ببینیم صد سال بعد چه اتفاقی می افتد.

 
منبع :

http://mojri3.blogfa.com/post-59.aspx

تخصص در اجرا مكمل تكنیك گویندگی است

 

تخصص در اجرا مكمل تكنیك گویندگی است

مازیار قاسمی: تخصص در اجرا مكمل تكنیك گویندگی است 
 
  
كارشناس ـ مجریان رادیو و تلویزیون، باید علاوه بر داشتن تكنیك‌های گزارشگری و گویندگی، در این زمینه، تخصص لازم داشته باشند. 
 
مجری ـ كارشناس برنامه «كنكاش» یاد‌آور شد: بسیاری از گویندگان با داشتن توانایی‌های بسیار به خاطر این كه فاقد تكنیك گزارشگری هستند، گوینده و مجری موفقی نبوده‌ و باعث دفع مخاطب می‌شوند.
وی، درباره‌ی شباهت صدای گویندگان رادیو در سال‌های اخیر به تقلید صدا و شخصیت‌سازی در رادیو اشاره كرد و آن را از معضلات رسانه خواند و ادامه داد: یكی از دلایل تقلید صدا به خود رادیو و سیستم پذیرش گوینده‌ای با آهنگ و تن صدای خاص بر می‌گردد و دلیل دیگر به گوینده مربوط می‌شود كه با قبول نداشتن صدای خود به شباهت سازی با گوینده‌ی مورد نظر‌اش می‌پردازد.
این مجری، درباره‌ی پرحرفی و لودگی برخی از مجریان در برنامه‌های رادیویی گفت: نداشتن سواد، نشناختن كار طنز و مسلط نبودن و تخصص نداشتن در گویندگان عامل اصلی جایگزینی لودگی به جای طنز است.
او درباره‌ی اهمیت وجود شخصیت رادیویی برای گوینده به ایسنا تصریح كرد: یك گوینده رادیو علاوه بر داشتن گوش و چشم قوی، باید قدرت تجزیه و تحلیل داشته و از طریق خیال‌پردازی احساساتش را در قالب خطابه و كلام به مخاطب القاء كند.
این وكیل دادگستری افزود: گویندگان و مجریان باید مانند خبرنگاران و گزارشگران رسانه و مطبوعات زندگی را متفاوت‌تر و عمیق‌تر از مردم ببینند و در هر زمینه دارای اطلاعات كافی و لازم باشند.
مازیار قاسمی در پایان درباره‌ی محدویت‌های اجرا در رادیو گفت: در تمام رسانه‌های دنیا خط قرمز و محدودیت‌های خبری وجود دارد. وجود این خط قرمزها با توجه به برنامه ما و موضوعات مختلف متفاوت است. به عنوان مثال، در برنامه‌های چالشی ورود خط قرمزها به راحتی صورت می‌گیرد.  
  
 منبع :

http://mojri3.blogfa.com/post-56.aspx

اجراي خوب يا مجري خوب؟ مساله اين است!

 

 اجراي خوب يا مجري خوب؟ مساله اين است!

تلويزيون- آذر مهاجر:


سبك مجري‌گري و اجرا بويژه با استفاده از سيستم‌هاي ديجيتال در تلويزيون ، نسبت به سابق دچار تغيير و تحول شده است.

مجري به عنوان كسي كه سلام و عليكي با بينندگان مي‌كند، شعري مي‌خواند، گپي مي‌زند و بخش بعدي برنامه را معرفي مي‌كند، متعلق به دوراني است كه هنوز سيستم‌ها و بخش فني تلويزيون، ديجيتال نبود و لازم بود كسي بيايد و سر مردم را گرم كند تا بخش بعدي برنامه آماده شود.

شايد اين تعريف از كاركرد مجري در برنامه‌هاي تلويزيوني كمي اغراق آميز باشد اما حالا علاوه بر رشد فناوري تلويزيون، مخاطبان اين رسانه هم خيلي تغيير كرده اند و نيازهاي جديد‌تري دارند كه بايد به آنها توجه شود و البته به چيزهايي هم ديگر نياز ندارند كه بايد به آنها هم توجه شود.

مخاطب گريز‌پاي عصر تكنولوژي در دنيايي كه سرعت در ارائه اطلاعات و برقراري ارتباط براي او حرف اول را مي‌زند چه نيازي دارد به نشستن پاي حرف يك مجري كه همه حضورش در دست و پا زدن براي جذاب بودن و ديده‌شدن خلاصه مي‌شود؟

به نظر مي‌رسد ديگر دوره اجرا در تلويزيون به سر رسيده و  اين رسانه هيچ احتياجي به مجري نداشته باشد، مگر در مواردي خاص، آن هم در انواع برنامه‌هايي كه مجري- كارشناس يا مجري- بازيگر در آنها حضور داشته باشد.

 مجري- بازيگر‌ها فضاي شاد و مفرح را كه نياز اصلي مخاطب تلويزيون است، برايشان فراهم مي‌كنند و مي‌توانند بر اساس متون دقيق نمايشي مفاهيم و پيام‌هاي مد نظر شهر شبكه‌اي را به بهترين و تاثير‌گذار‌‌ترين شكل به مخاطبان خود ارائه كنند. مجري كارشناس‌ها هم در انواع برنامه‌هاي خبري، تحليلي و انتقادي نقش موثر ايفا مي‌كنند و به عنوان نمايندگان مردم در رسانه، وظيفه طرح  حرف ها و خواسته‌هايشان را برعهده مي‌گيرند. 

مجري- بازيگر يا مجري- كارشناس كسي است كه بتواند نقشي در پيشبرد يك برنامه و ارائه اطلاعات و پيام ايفا كند. در جامعه اي كه حداقل سواد عمومي به مقطع كارشناسي مي‌رسد، يك مجري تلويزيوني تا زماني كه نتواند به عنوان يك مجري- كارشناس خبره، عمل كند، حرفي براي گفتن نخواهد داشت و در نزد مخاطب اقبالي به دست نخواهد آورد. چه بسا كه همه ارزش‌هاي يك برنامه را نيز به دليل حضور بي منطقش زير سؤال ببرد و موجب فرار مخاطب از كل برنامه شود.

يك مجري- بازيگر هم كسي است كه روي لبه باريك فاصله بين اجرا و بازيگري راه مي‌رود و قرار است خودش را بازي كند و در عين حال باور پذير باشد و ميل به همذات پنداري را در مخاطب ايجاد كند. اين نوع اجرا تا افتادن به ورطه بازي‌هايي تصنعي فاصله‌ چنداني ندارد. نمونه چنين اجراهايي را در شبكه هاي سيما زياد ديده‌ايم. 2يا گاهي چند مجري كنار هم در فضاي آزاد يا در استوديو مي‌نشينند و گپ مي زنند.

تنها چيزي كه باعث مي‌شود مخاطب به اين برنامه‌ها توجه كند بده ‌بستان‌هاي مجريان است و كافي است حتي يكي از مجري‌ها در اين بده بستان‌ها هوشمندي لازم را از خود نشان ندهد تا همه زحمت  همكارانش را در توليد آن برنامه بر باد دهد.

 معمولا چنين اجراهايي با وجود اينكه به خاطر حضور چند نفر و گاه دعوت از يك مهمان كمي از حال و هواي اجراهاي كسل كننده و اجراهاي قديمي جلوتر مي روند اما در طراحي گفت‌وگو‌ها، دكور، نور و ابزار صحنه تفاوت چنداني با آن اجراها ندارند.

معمولا اجراهاي موفق زيادي را نمي‌شناسيم كه محصول يك حركت جمعي و تعامل فكري باشند.  تلويزيون ما مجرياني دارد كه به واسطه توانايي‌هاي شخصي يا نوع برنامه‌اي كه ارائه مي‌كنند مورد توجه مردم قرار مي‌گيرند.

در تلويزيون ما شايد معدود مجري هاي موفقي را سراغ داشته باشيم اما كمتر پيش مي‌آيد شاهد اجراهايي موفق باشيم كه حاصل شناخت دقيق از مقوله اجرا و انتخاب درست عوامل برنامه و همكاري منظم و خلاقانه همه دست اندركاران توليد يك برنامه باشد.
 
منبع :

http://mojri3.blogfa.com/post-32.aspx

نگاهی به تلویزیون و پدیده یی به نام مجری

 

نگاهی به تلویزیون و پدیده یی به نام مجری

تلویزیون از جمله رسانه های قدرتمندی است که حضور پرقدرت خود را به عنوان یکی از عوامل کنترل افکار تثبیت کرده و در کنار رسانه های دیگر از جمله روزنامه و سینما با شتاب هر چه بیشتر رو به رشد است.
کارکرد تلویزیون به عنوان رسانه یی که می تواند ابزار قدرت را به دست گرفته و بر افکار مردم تسلط داشته باشد بر هیچ کس پوشیده نیست و آرزوی هر کسی است که بتواند بخشی از این رسانه را در اختیار داشته باشد.
جذابیت تلویزیون در این است که از گروه های مختلفی جهت ارتقای بار علمی، فرهنگی و هنری خود استفاده می کند و هر کشوری به فراخور امکانات خود به شکل خاص از آن استفاده می کند. اگر روزگاری لنین اعتقاد داشت که با در اختیار داشتن سینما می تواند جهان را کمونیست کند، این باور کمی رنگ باخته است و تلویزیون توانسته است جای آن را بگیرد.
شاید تلویزیون زدگی از عوارض دنیای امروز باشد، شاید هم نباشد، ولی آنچه معلوم است این است که بسیاری از اقشار جامعه با تلویزیون خو گرفته اند و این رسانه نقش عمده یی در زندگی آنها دارد.
بسیاری از خانواده ها تنها سرگرمی خود را تلویزیون می دانند و در ایران نیز پربیراه نگفته ایم که این سرگرمی جای ویژه یی دارد. مردم عادت کرده اند که برنامه های مختلف تلویزیون را ببینند و از فیلم ها و سریال ها و برنامه های متنوع آن استفاده کنند.اگر زمانی این باور رایج بود که در خانواده ها این بزرگان هستند که بر فرزندان تسلط دارند، امروزه شاهد هستیم که بحث پدرسالاری و مادرسالاری و حتی فرزندسالاری، رنگ باخته است و این رسانه ها هستند که برای خانواده ها تعیین تکلیف می کنند.
رسانه ها می توانند جای مشاور، روانکاو، راهنما، استاد و حتی در برخی موارد به غلط جای دوست را نیز پر کنند. اینکه زمینه های جامعه شناختی رسانه تلویزیون مورد بررسی قرار بگیرد کاری است که بسیاری از متخصصان جامعه شناسی و روان شناسی به آن می پردازند و ابعاد گوناگون آن در بسیاری موارد بحث محافل این چنینی است.
رسانه ها همیشه خبرساز بوده اند ولی اینکه چگونه خبری پخش و مورد بررسی قرار بگیرد موضوعی است که به سیاست های کشور بر می گردد. هنوز در ایران رسانه تلویزیون در اختیار بخش دولتی است و برای همین سلیقه ها و دیدگاه های مطرح در آن در سایه دولت است. بسیاری عقیده دارند که رسانه تلویزیون باید جدا از بخش دولتی در اختیار بخش خصوصی نیز قرار بگیرد و این همه تلاش برای در اختیار گرفتن این رسانه به اهمیت و جایگاه آن در دنیای ارتباطات برمی گردد.
برخی می گویند که برنامه های تلویزیونی ما محلی از اعراب ندارد و به ماهواره و اینترنت پناه می برند. آیا تلویزیون ما به این اندیشیده است که چگونه می توان انبوه مخاطبان را با سلیقه های متفاوت به خود جذب کند.در برنامه های فعلی تلویزیون این وظیفه به عهده مجریان گذاشته شده است، مجریانی که وظیفه دارند بیننده های عزیز پای گیرنده ها را مشغول کنند و اجازه ندهند حوصله شان سر برود ولی حاصل کار این است که اکثر مخاطبان ترجیح می دهند به جای نگاه کردن به تلویزیون کار دیگری بکنند.شناخت و جذب مخاطب از جمله وظایف تهیه کنندگان و برنامه سازان تلویزیونی است، آنها وظیفه دارند رویکردهای برنامه های خود را بشناسند و آنگاه به اطلاع مخاطب برسانند.
آنچه ما در تلویزیون ایران با آن روبه رو هستیم بی توجهی به مخاطب است و معیارهای پخش برنامه ها برای مردم آشکار نیست و مردم وظیفه دارند تنها بیننده صرف باشند و حالت منفعل خود را حفظ کنند. کاری که برنامه سازان تلویزیون باید مدنظر داشته باشند از بین بردن این حالت انفعال و تغییر آن به شرکت و فعالیت مخاطب است. اینکه لابه لای هر برنامه مسابقه یی با سوالات سطح پایین بگذاریم و جایزه یی برایش در نظر بگیریم به جذب مخاطب نمی انجامد، یعنی توجه نمی شود که تماشاگران تلویزیون به برنامه توجه ندارند بلکه این جایزه است که آنها را به سمت آن سوق می دهد نه محتوای آن و در اینجا بحث ساختار برنامه پیش می آید و اینکه آیا به این اندیشیده اید که چه می سازید و به چه قیمتی؟
در ادامه موضوع مجریان تلویزیون باید به این مساله اشاره کنم که در بحث تلویزیون و مخاطبان آن مساله یی وجود دارد با عنوان تعامل شبه اجتماعی و این در صورتی پیش می آید که مجریان تلویزیون جایگاه خود را فراموش کرده و دچار این توهم می شوند که واقعاً دوست مخاطبان هستند و احیاناً می توانند هر طور که راحت هستند حرف بزنند و برخورد کنند.اساساً آگاهی به جایگاهی که تلویزیون در بین اقشار مختلف جامعه دارد ضروری است. شناخت مخاطب و درک نیازهای او از جمله این وظایف است. مخاطب، رسانه تلویزیون را صرفاً جهت سرگرمی می خواهد و چون حوصله اش سر رفته است و از تنهایی یا حتی شلوغی مفرط خسته شده است به دم دست ترین چیز یعنی تلویزیون پناه می برد. آیا حق ندارد که از وقتش به نحو احسن استفاده کند و لذت ببرد. مخاطب آرامش می خواهد.
در چند سال اخیر رسانه تلویزیون با استقبال خوبی از طرف فیلمسازان و بازیگران سینمایی مواجه شده و درصد ساخت سریال های تلویزیونی بالا رفته است ولی تلویزیون ما از آن دسته تلویزیون هایی نیست که ۲۴ ساعته اختصاص به یک برنامه داشته باشد، چیزی که تلویزیون کشورهای دیگر دارد و هر شبکه اختصاص به یک برنامه مثلاً سینما، موسیقی، تئاتر، مسابقه، برنامه های ورزشی و غیره، آن هم با گرایش های مختلف این رشته ها دارد و مخاطب آزاد است تا هر کدام را خواست انتخاب کند و تماشاگرش باشد.
چیزی که ما بیشتر در برنامه های خودمان شاهد هستیم حضور مجری است و بحث اصلی بر سر حضور یا عدم حضور این پدیده است و این مساله یی است که بسیاری از مردم با آن مشکل دارند و برای تماشای یک فیلم سینمایی یا یک برنامه باید حضور مجری را با حرف های باربط و بی ربطش تحمل کنند.برخی اعتقاد دارند نسل جدید مجریان تلویزیونی باعث رونق برنامه های تلویزیونی شده اند و در واقع این تعداد از جوان هایی که وظیفه مجری گری دارند کاملاً مسلط به حرفه خود هستند و شناخت کافی را از جامعه دارند و حضور این مجریان باعث شده است ساختار برنامه ها شکل دیگری پیدا کند. ادعا می کنند که این مجریان توانسته اند برخی از خط قرمزها را شکسته و شیوه اجرای شان متفاوت و جذاب است.
مد روز می پوشند و عصا قورت داده نیستند. راحت برخورد می کنند و مخاطب احساس صمیمیت می کند.در اینکه شیوه جدیدی از اجرا در تلویزیون رواج پیدا کرده است شکی نیست. نوع پوشش مجریان تغییر کرده است، درست است ولی اینکه توانسته اند خط قرمزها را بشکنند جای بحث دارد. اساساً خط قرمزها در کشور ما تعریف خاصی دارد و جزء معیارهای هر رسانه یی محسوب می شود و این موضوع لااقل در تلویزیون تحت اصول خاصی رعایت می شود.یکی از وظایف تلویزیون ایجاد رضایت مندی در مخاطب است.
وقتی این مورد نادیده گرفته می شود، باقی قضایا تحت الشعاع قرار می گیرد. برخی از همین مجریان تلویزیون پرحرفی را با اطلاع رسانی اشتباه گرفته اند. به نظر می رسد برنامه یی ساخته می شود تا یک تایم پر شود، همین و دیگر هیچ مسوولیتی در قبال آن وجود ندارد. مجری به خود اجازه می دهد هر چه که دلش می خواهد بگوید.بحث جوان و پیر بودن مجری در میان نیست.
کورش رنجبر

منبع :

http://mojri3.blogfa.com/post-27.aspx

گاهي به وضعيت مجريان برنامه‌هاي توليد سيماي استان

 

گاهي به وضعيت مجريان برنامه‌هاي توليد سيماي استان

در ميان شاخص‌هاي فني موجود در توليدات طبقه ج و د مراكز به نظر مي‌رسد كيفيت اجراي مجري‌هاي اين برنامه نسبت به ساير شاخص‌ها از كيفيت بهتري برخوردار است. به طور كلي سطح كيفي مجري‌هاي شبكه‌هاي استاني بالاست. با اين حال به نظر مي‌رسد كه اين گروه از عوامل توليدي اگر بخشي از جزئيات را رعايت كنند مي‌توانند اجراهاي به مراتب بهتري داشته باشند.

در ميان شاخص‌ها و فعاليت‌هاي موجود در يك برنامه تلويزيوني شايد مجري يك برنامه مهم‌ترين بخش آن باشد. علت اين امر آن است كه درنهايت بيننده عادي ـ‌ اصلي‌ترين مخاطب رسانه ـ‌ قرار است توسط مجري برنامه با آن ارتباط برقرار كند. هرقدر شاخص‌هاي فني يك برنامه به درستي رعايت شده باشد ولي در انتخاب مجري دقت نشود حاصل كار بدون نتيجه خواهد بود. چون بيننده عادي چندان از اين شاخص‌ها اطلاعي ندارد. شايد به زبان سادة تمثيلي مي‌توانيم بگوييم كه اگر كل عوامل يك برنامه را همچون يك تيم فوتبال بدانيم مجري آن برنامه گلزن آن تيم است. اوست كه بايد حاصل زحمات يك گروه را به عمل رساند. لذا نوع و نحوة‌ اجراي ايشان براي هر برنامه اهميتي حياتي دارد.

با تكرار اين مطلب كه سطح كيفي اجراها در مراكز از حد متوسط بالاتر است براي آنكه كيفيت موجود ارتقاء  بيشتري يابد به پاره‌اي از ضعف‌هاي موجود و ارائه برخي از راهكارها مي‌پردازيم.

R متأسفانه در برخي از مراكز مجريان با اين مقياس انتخاب مي‌شوند كه شباهت‌هاي ظاهري با مجريان شبكه‌هاي سراسري دارند. برخي از آن‌ها به‌لحاظ صدا و قيافه مخاطب را به ياد مجري خاص در شبكه سراسري مي‌اندازند. اگر چنين مجرياني در كار خود موفق هم باشند درنهايت كيفيتي برابر اصل پيدا نمي‌كنند.

R بسياري از مجري‌ها براساس تنها يك فاكتور انتخاب كه همان خوش‌سيما بودن باشد انتخاب مي‌شوند. در حاليكه اين شاخص تنها يكي از شاخص‌هاست و حتي اصلي‌ترين آن‌ها هم نيست.

R بعضي از مجري‌ها مشكلات بياني دارند. نحوة اداي جملات مشكل دارد. ضعف‌هايي نظير سين زدن، شين‌زدن و ساير نارسايي‌هاي بياني در ارتباط بيننده با مخاطب اختلال ايجاد مي‌كند.

R يكي از آسيب‌هايي كه متأسفانه در بسياري برنامه‌ها مشاهده مي‌شود آن است كه مجري آشنايي با مطالب مطرح‌شده ندارد. اگر از برنامه‌هاي پزشكي صرف نظر كنيم در بسياري از برنامه‌ها مجري در جريان موضوع نيست و عملاً در برابر نقشي منفعل در برنامه دارد. برخي از مواقع مشاهده مي‌شود كه مجري برنامه خيلي از قواعد تلويزيوني را نمي‌شناسد ولي همين كه با موضوع آشنايي ضمني دارد خيلي از ناتواني‌هاي او كم‌رنگ مي‌شود.

R يكي از مشكلات موجود كه به مجري‌ها برمي‌گردد درعين حال كه خودشان مقصر اصلي اين آسيب نيستند آن است كه عملاً اين گروه از عوامل كمتر هدايت و كنترل مي‌شوند. برنامه‌سازان عملاً پلاتوي مجري را به طور كامل به خود مجري سپرده‌اند و مجري‌ها هر كاري كه مي‌خواهند مي‌كنند. اصطلاحي كه اخيرا به غلط رواج يافته برنامه هاي مجري محور است.   از آن جايي كه مجريان از بسيار قواعد فني بي‌اطلاعند نمي‌دانند كه بسياري از حركاتي نظير بالا و پايين‌بردن زياد دست، بالا آوردن گردن، حركات بي‌‌رويه در كادرها و ... چه تأثيرات منفي بر كار مي‌گذارد.

براي ارتقاء  كيفي مجريان سيماي استان‌ها رعايت پاره‌اي از جزئيات و توجهات كوچك مي‌تواند بسيار مفيد باشد.


راهكارها :

< در انتخاب مجري آن معيارهاي رسانه‌اي كه ملاكند مي‌توانند كمك زيادي به انتخاب مجري‌هاي خوب بكنند. شكي نيست اولين گام براي انتخاب مجري، سيمای آن است. با اين حال نبايد تنها زيبايي ظاهري را ملاك قرار داد. آن‌چه كه بايد در توجه به سيماي مجري مدنظر باشد تناسب اندام ايشان است. لازم نيست كه براي برنامه چهره‌هاي به شدت زيبا انتخاب كنيم. چه بسيار از اين چهره‌ها كه به‌دليل ضعف‌هاي آشكار در ساير ويژگي هاي فني از فضاي توليد كنار گذارده شده‌اند.

اصلي‌ترين تناسب مجري به صورت او برمي‌گردد. ساده‌ترين راه براي تأييد تناسب صورت آن است كه بايد بدانيم صورت متناسب آن است كه نسبت‌هاي اعضا متقارن باشد. راه حل ساده اين كار آن است كه فاصله پيشاني را به طور حدودي تخمين بزنيم. بعد دو فضاي ديگر خواهيم داشت : فاصله بين دو ابرو تا بالاي لب و فاصله لب تا زير چانه. اين قاعده ساده همواره جواب مي‌دهد. بايد اين سه فاصله تقريباً نزديك باشند. به زبان ساده اگر طول صورت را واحد به حساب آوريم هريك از اين اجزا واحد محسوب مي‌شود. يكي از مسايل مهم در انتخاب مجري توجه به چيدمان دندان‌هاي اوست. دندان‌هاي نامرتب علاوه بر مشكلاتي صدايي كه مي‌آفرينند در نماهاي نزديك جلوه ناخوشايندي دارند.

< صداي مجري يكي از اصلي‌ترين مولفه‌هاي انتخاب مجري است. صداي مجري بايد رسا، خوش‌آهنگ و دلنشين باشد. صداهاي زنگ‌دار، تودماغي و جيغي براي رسانه مناسب نيست.

< بيان مجري بايد متناسب باشد. بيان ايشان بايد شمرده بوده، با طمأنينه و صلابت همراه باشد. حرف‌هاي ايشان نبايد جويده باشد و انتهاي كلمات شنيده نشنود.

< اگرچه دستگاه‌هايي نظيرAutocue  در خواندن متن براي مجريان مفيد است، ولي به هرحال مجريان بايد توانايي حفظ‌كردن جملات كوتاه را داشته باشند. در مواردي مشاهده مي‌شود كه مجري بسم‌الله و احوال‌پرسي ساده برنامه را از روي نوشته‌اي كه دردست دارد مي‌خواند.بايدمجري برنامه را موظف به حفظ كردن بخشي از متن ها بكنيم.

< يكي از آسيب‌هاي حفظ‌نكردن متن در بعضي از مواقع آن است كه مجري مجبور مي‌شود فحواي كلام و نه متن كامل جملات را به هر نحوي كه شده بگويد، اين كار منجر به طولاني‌شدن بي‌دليل متن‌ها مي‌شود. بايد در ابتداي ضبط برنامه به مجري زمان برنامه را گوشزد كرد تا ايشان بداند كه چه وقت بايد تمام كند.

< متأسفانه مشاهده مي‌شود كه مجريان مراكز در بسياري از برنامه‌ها نظير جنگ‌هاي شبانه مي‌توانند از لباس‌هاي فوق‌العاده زيباي محلي استفاده كنند. در چهارگوشه كشور لباس‌هاي محلي بسيار زيبايي وجود دارد كه مي‌تواند براي هر بيننده‌اي زيبا و جذاب باشد.

درنهايت متذكر مي‌شويم كه مجري‌گري همچون همه عوامل فني ديگر اصول و قواعدي دارد كه قابل يادگيري مي‌باشند. با برگزاري دوره‌هاي كوتاه‌مدت توسط مجريان مجرب و كهنه‌كار مي‌توان بسياري از ضعف‌ها را رفع كرد و شاهد ارتقاء  كيفي چشمگير اين شاخص فني ـ‌ محتوايي در سيماي مراكز بود.

منبع :

http://mojri3.blogfa.com/post-23.aspx

مجري در رسانه ملي تعريف نشده است

 

مجري در رسانه ملي تعريف نشده است

در تلويزيون جمهوري اسلامي ايران چيزي به نام "مجري" وجود خارجي ندارد و برخي مجريان مرز ادب و صميمت را درهم آميخته اند.

فرزاد جمشيدي درباره بايدها و نبايدهاي اجرا در برنامه هاي تلويزيون به ويژه برنامه هاي زنده به مهر گفت: با مطالعات و تحقيقاتي که درباره اجرا انجام دادم، به اين نتيجه رسيدم که ما در تلويزيون جمهوري اسلامي ايران چيزي به اسم مجري نداريم. در رسانه هايي که پيشرو هستند به مجريان آموزش داده مي شود، اما ما چيزي به اسم آموزش مجري نداريم، حتي نظام حقوق و دستمزد مجري هم تعريف نشده، بلکه گوينده تعريف شده است.

اين مجري تلويزيون ادامه داد: مجري بايد تعريف شود، آموزش لازم را ببيند و انتخاب مجري نبايد حاصل اتفاق باشد، بلکه تهيه کننده بايد محتوا و معلومات برنامه را به درستي بسنجد و بعد مجري را انتخاب کند. تلويزيون بايد مجري متخصص بپروراند. اين چهار رکن مجري است و در اين صورت مي تواند مجري موفق باشد.

جمشيدي درباره اجراي فرزاد حسني گفت: به نظرم آقاي حسني جواني هنرمند و خلاق است، اما برنامه را با توجه به فضاي آن اجرا مي کند. اگر برنامه براي ماه رمضان باشد با آن فضا اجرا مي کند. برنامه اي هم که با سردار رادان داشتند، من ديدم. او وارد يک فضاي هيجاني شد که ممکن است براي مجريان ديگر هم اتفاق بيفتد. صحبت من درباره همه مجريان است که بايد آموزش ببينند. در تمام دنيا مجري ابتدا آموزش مي بيند و آزمون علمي و عملي از او مي گيرند، ولي در تلويزيون ما اين طور نيست.

وي خاطرنشان ساخت: من اولين کسي بودم که در دانشکده صدا و سيما براي اجرا تدريس کردم، اما کلاس هايي که براي اجرا گذاشته بودند، فقط براي کارمندان رسمي بود، در حالي که 68 درصد مجريان رابطه استخدامي با صدا و سيما ندارند. همچنين اجرا تعلق خاطر اول برخي مجري ها نيست. بنابراين خيلي از دوستان از اين آموزش بي بهره هستند. همين مسئله باعث مي شود بيننده شاهد اين مسائل باشد.

اين مجري ادامه داد: اگر کار مجري به گونه اي باشد که مردم با ديدن اجراي او بگويند ما هم مي توانيم مثل او اجرا کنيم، آن روز مرگ مجري است. 86 درصد مجريان به صورت اتفاقي وارد صدا و سيما شده اند، هشت درصد از راديو و شش درصد مجري بازيگر بودند. مجريان نبايد به صورت اتفاقي به صدا و سيما بيايند. در اين باره بايد مولفه هايي چون صدا، سيما و سواد داشته باشند. وي با اشاره به توليد برنامه ها در صدا و سيما که حاصل دستپاچگي است، گفت: وقتي برنامه ها با عجله توليد مي شود، مسلما به مجري هم فرصتي براي انديشه داده نمي شود و مهمات لازم در اختيارش قرار نمي گيرد. مجري بايد صاحب انديشه باشد. به ويژه اجراي برنامه زنده مشکل است، چرا که هر چه شما خوب يا بد بگوييد، ديگر راه برگشت وجود ندارد. مثل اينکه روي پلي قرار گرفته ايد و با هر قدمي که برمي داريد پشت سرتان خراب مي شود.

جمشيدي درباره اينکه در اين مواقع تيزهوشي تهيه کننده تا چه حد مي تواند موثر باشد، توضيح داد: تهيه کننده موتور برنامه است، اما در اکثر برنامه ها تهيه کننده مجري طرح است. تهيه کننده بايد صاحب نظر باشد تا بتواند به مجري هم کمک کند، اما بيشتر وقت تهيه کننده صرف هماهنگي برنامه صرف مي شود و مجالي براي او باقي نمي ماند تا به محتواي برنامه توجه بيشتري کند.

وي درباره اينکه چرا برخي مجري ها از افعال مفرد استفاده مي کنند، خاطرنشان ساخت: من هميشه مثال زده ام که هر نوبت اجرا مثل شب خواستگاري است. در آن شب سعي مي کنيد خيلي خوب صحبت و نظر ديگران را به خود جلب کنيد. مجري بايد هنجارها را بشناسد. مجري نماينده رئيس سازمان يا خودش باشد، بلکه نماينده فضيلت هاي ملت است. به نظرم مجري ها مرز صميمت و ادب را درهم آميخته اند و اين مرز لگدمال شده است.

جمشيدي در پاسخ به سئوالي درباره دليل رها کردن مسئوليت ساماندهي مجريان صدا و سيما توضيح داد: از تيرماه سال 85 اين آموزش را با مجريان شبکه يک شروع کردم که به دليل استقبالي که شد و آقاي ميرباقري معاون سيما از من خواستند اين آموزش را در شبکه هاي ديگر هم داشته باشيم، اما سه تا چهار ماه است اين کار را رها کرده ام، چرا که احساس کردم مسئولان آن طور که لازم است به اين حرفه توجه نمي کنند.

فرزاد جمشيدي از مجريان جوان و موفق صدا و سيماست که بيشتر برنامه هاي مذهبي و معارفي اجرا مي کند. از وي سال گذشته برنامه سحرهاي ماه مبارک رمضان روي آنتن رفت. ضمن اينکه اجراي جمشيدي در همايش اخير مديران ارشد قوه قضائيه به شدت جلب توجه کرده بود

 

منبع :

http://mojri3.blogfa.com/post-31.aspx

اتو کیو ، دستگاهی برای انعکاس متن خبر

 

اتو کیو ، دستگاهی برای انعکاس متن خبر

 

 

 

 

 

 

 

شاید تا به حال این سوال برای شما مطرح شده باشد كه گوینده‌های تلویزیونی چگونه درحالی چشم به دوربین دوخته‌اند بدون این كه مرتكب اشتباهی شوند متنی را در جلوی دوربین و در حال اجرای برنامه برای مخاطبان خود می‌خوانند؟ ممكن است تصور كنید كه آنها پیش از اجرای برنامه یا پخش اخبار، متن موردنظر را به حافظه خود سپرده‌اند. اگرچه این روش یكی از ابتدایی‌‌ترین روش‌ها برای عدم رجوع به متن نوشته شده روی صفحه كاغذ است اما بدون تردید راهكاری بسیار سخت و وقت‌گیر خواهد بود.

 امروزه معمولا از سیستم‌های اتوماتیكی كه متن مورد نظر را در مقابل گوینده به نمایش در می‌آورند استفاده می‌شود. در حقیقت این سیستم، دستگاه جدیدی است كه خطوط نوشته شده روی كاغذ را در مقابل گوینده تلویزیون روی صفحه‌ای نشان می‌دهد. بنابر این به جای این كه خطوط نوشته به صورت متحرك از صفحه نمایشگر عبور كنند، بخشی از متن روی نمایشگر نقش می‌بندد و به این ترتیب ارتباط دیداری مخاطب و گوینده حفظ خواهد شد. از این دستگاه علاوه براین در سالن‌های كنفرانس و برای ایراد سخنرانی در برابر حضار در همایش‌ها و مـراسـم نـیـز استفاده می‌شود. نمایشگرهای این سیستم معمولا به صورت دوتایی در محل نصب می‌شوند و بنابر این گوینده در عین حال كه می‌تواند از دو زاویه مختلف به متن سخنرانی دسترسی داشته باشد قادر خواهد بود حاضرین در محل برگزاری سخنرانی را كه در قسمت‌های مختلفی منتشر شـده‌انـد، مـخـاطب خود قرار دهد. سیستم‌های مخصوص به حركت در آوردن خطوط نوشته در مقابل گوینده تلویزیونی، نخستین بار در دهه 1950 میلادی طراحی شدند و در نتیجه پس از آن دیگر گـویـنـده‌هـای تلویزیونی مجبور نبودند متن‌های طولانی را حفظ كنند. از اوایل دهه 1980 میلادی با پیشرفت فناوری سیستم‌های جدیدتری طراحی شدند كه در آنها به جای این كه متن مورد نظر روی صفحات كاغذی و به صورت دستی به نمایش درآید روی نمایشگرهای رایانه‌ای و به‌صورت الـكـتـرونـیـكـی دیـده می‌شد. در این سیستم یك نمایشگر ویدئویی وجود دارد كه در سطح زمین مستقر شده كه متن نوشته شده را به صورت وارون جانبی نمایش می‌دهد. یك نمایشگر معمولا در یك جعبه روباز قرار گرفته و یا سطح‌ آن طوری پوشیده شده است كه از دید مخاطبان مخفی باشد. در مرحله بعدی متن نوشته شده روی یك صفحه شیشه‌ای كه در ارتفاعی همسطح چشمان گوینده مستقر شده است، منعكس می‌شود. متمایل بودن این صفحه، خواندن متن نوشته شده را برای گوینده تسهیل می‌كند. این سیستم به گونه‌ای طراحی شده است كه در آن سرعت نمایش متن روی صفحه براساس سرعت بیان مطالب توسط گوینده تنظیم می‌شود. اگر چه گوینده براحتی می‌تواند نوشته‌های روی صفحه شیشه‌ای را مشاهده كند اما تنها در یك طرف این صفحه نوشته‌ها منعكس می‌شود و بنابراین سمت دیگر آن كه در مقابل مخاطبان قرار گرفته است شفاف خواهد بود. با استفاده از این ترفند گوینده همزمان با صحبت كردن می‌تواند نوعی ارتباط دیداری را با مخاطبان خود برقرار كند.

ماخذ: ويژه نامه سيب- روزنامه جام جم- روز پنجشنبه- مورخ 28/3/88 -صفحه ۱۵

نقش مجریان تلویزیونی در برنامه های مذهبی

 

نقش مجریان تلویزیونی در برنامه های مذهبی

 

 مجريان تلويزيون در مناسبت‌هايي بزرگ مانند ماه رمضان و محرم تريبوني در اختيار دارند كه بيش از 20 ميليون مخاطب دارد. در هيچ كجاي دنيا، هيچ خطيب و واعظي اين تعداد شنونده پاي منبر خود ندارد. بنابراين مجريان برنامه‌هاي معارفي، بايد از فرصتي كه در اختيار آنها گذاشته شده است، بخوبي استفاده كنند.
آنچه خوانديد صحبت‌هاي فرزاد جمشيدي، مجري برنامه‌هاي مناسبتي تلويزيون است.
كه ماه رمضان امسال با برنامه سحرگاهي شبكه يك سيما توانست بيش از23 ميليون بيننده را همراه تلويزيون كند. جمشيدي درباره برنامه‌هاي مناسبتي و معارفي سيما و مجرياني كه سكان‌دار اين گونه برنامه‌ها هستند، به خبرنگار جام‌جم گفت: پايه و اساس برنامه‌هاي تلويزيوني، سرگرمي است و زماني كه اين رسانه، برنامه معارفي توليد مي‌كند، از طريق تلويزيون بر باور ديني مردم تاثير مي‌گذارد.
اما آيا تلويزيون ما توانسته در اين گونه برنامه‌ها بدرستي از گوهر دين استفاده كند؟
وي در ادامه با ذكر اين نكته كه مجري برنامه مناسبتي اگر با معارف آشنا نباشد، سواد كافي نداشته باشد و اطلاعاتش درباره معارف دين كافي نباشد، با شهروند معمولي فرقي ندارد، درباره آسيب‌هايي كه برنامه‌هاي معارفي را تهديد مي‌كنند، گفت: مجري برنامه، چكيده و نتيجه كل برنامه را به مخاطب ارائه مي‌دهد، اما واقعيت اين است كه مجريان ما بيشتر مناسبت زده هستند؛ به همين دليل كلام آنها پويايي لازم را ندارد. از طرفي بسته‌انگاري باعث شده سخن آنها عمق لازم را نداشته باشد در صورتي‌كه سخن مجري درباره مذهب مي‌تواند روي باورهاي ديني مردم تاثير زيادي داشته باشد.

جمشيدي، يكي ديگر از آسيب‌هاي برنامه‌هاي مذهبي را بي روح بودن گفتار مجريان ذكر كرد و گفت:برخي مجريان و برنامه سازان فكر مي‌كنند هر چه به مناسبت‌هايي چون محرم، تاسوعا وعاشورا نزديك مي‌شويم، بايد چهره و كلام خود را اندوهگين‌تر كنند و با اين اندوه، مخاطب خود را از اين واقعه بزرگ متاثر كنند، اما بايد قبول كنيم مصيبت تاسوعا و عاشورا بسيار بزرگ‌تر از آن است كه فقط با گرياندن مردم، بتوان آن را بيان كرد.

وي افزود:دنيا نسبت به قيام سيدالشهدا نگاهي عميق دارد و آن را در كنار اعتقاد به امام زمان(عج)‌، مهم‌ترين دليل پويايي شيعه و رونق آن در دنياي امروز مي‌داند، بنابراين رسانه تلويزيون و مجريان نبايد مردم را نسبت به اين واقعه شرطي و در نتيجه خنثي كنند و شرايطي فراهم كنند كه مردم برنامه‌هاي مناسبتي را  كه مي‌تواند بسيار تاثيرگذار باشد  پيگيري نكنند.

 جمشيدي گفت: متاسفانه اجراي برنامه‌هاي مناسبتي و معارفي به سمت خنثي شدن گرايش پيدا كرده است و مجريان به دليل محدوديت در سواد و اطلاعات نمي‌توانند با مخاطبان ارتباط برقرار كنند.

جمشيدي در پاسخ به اين پرسش كه آيا برنامه‌هاي مناسبتي و معارفي بايد مجري خاص خود را داشته باشد، گفت: بله. همان‌طور كه تلويزيون براي گزارش‌هاي مختلف ورزشي، مجري خاص آن ورزش و مسابقه را تربيت كرده است، براي برنامه‌هاي معارفي هم بايد مجري را آموزش دهد. فراموش نكنيم كه تلويزيون، درون مجري را به نمايش مي‌گذارد، اگر مجري حرفي را بزند كه آن را باور ندارد مخاطب خيلي سريع سيگنال‌هاي منفي او رادريافت مي‌كند و ديگر با او و برنامه‌اش ارتباط برقرار نخواهد كرد.

مخاطب، صداقت را در نگاه مجري خواهد ديد

رسالت بوذري، ديگر مجري برنامه‌هاي مناسبتي معتقد است؛ تلويزيون بايد بر اساس توانمندي‌هاي يك مجري، آنها را براي برنامه‌هاي مختلف انتخاب كند و لزوما يك مجري كه اطلاعات جامع و كاملي دارد واز بيان شيوا و رسايي نيز برخوردار است، نبايد در يك قالب بماند و بايد اجراي برنامه‌هاي مختلف را تجربه كند.

بوذري كه محرم امسال با برنامه سجده‌ گاه عشق به شبكه 2 سيما آمده است، درباره مجري برنامه‌هاي مناسبتي گفت: به دسته‌بندي برنامه‌ها به مناسبتي و غيرمناسبتي اعتقاد ندارم و بر اين باورم كه اگر مجري به ادبيات، شعر، متون ديني و... تسلط داشته باشد، مي‌تواند مجري برنامه‌هاي مناسبتي هم باشد.

بوذري در پاسخ به اين پرسش كه مجري برنامه‌هاي مذهبي چه روشي را بايد در پيش گيرد تا مردم با كلام و اجراي او ارتباط برقرار كنند، گفت: مهم‌ترين نكته صداقت است. مسلم بدانيد اگر مجري در كلامش صداقت داشته باشد، مردم اين صفت را از نگاه و كلام او دريافت مي‌كنند و اگر راستگويي او را باور كنند، با برنامه او ارتباط برقرار مي‌سازند و گرنه او در انتقال پيام عاجز خواهد بود.

كودكان غم دروني را بيشتر باور مي‌كنند

 كودكان و نوجوانان طيف وسيعي از مخاطبان تلويزيون را تشكيل مي‌دهند؛ مخاطباني كه در ايام تعطيل و عزاداري از مخاطبان اصلي رسانه ملي به شمار مي‌آيند. آيا اين گروه از مخاطبان براي برنامه‌هاي مناسبتي خود نياز به مجري خاصي دارند؟

مينا هاشمي، مجري گروه كودك و نوجوان شبكه يك سيما در پاسخ به اين پرسش گفت: به نظر من در روزهاي عزاداري و تاسوعا و عاشورا مجريان برنامه‌هاي كودك و نوجوان نبايد تغيير كنند، چون مخاطبان كودك و نوجوان از اين طريق متوجه مي‌شوند كه مجريان برنامه‌هاي آنها هم مثل ديگر مردم در عزاي امام حسين (ع) سياهپوش و عزادار هستند.

هاشمي معتقد است: كلام اندوهناك مجريان برنامه‌هاي كودك و نوجوان در روزهاي عزاداري باعث نمي‌شود كه كودكان با برنامه‌هاي خود ارتباط برقرار نكنند چون در اين ايام همه مردم عزادار و اندوهناك هستند و اين‌گونه اجرا كاملا طبيعي است و مخاطبان كودك و نوجوان با آن ارتباط برقرار مي‌كنند.

هاشمي تاكيد كرد: هرقدر احساس غم و اندوه در مجري، دروني‌تر و عميق‌تر باشد، كودكان گفته مجري را بيشتر باور خواهند كرد، بخصوص اگر اين گفته‌ها، ساده و روان و به دور از پيچيدگي بيان شود.

منبع :

http://mojri3.blogfa.com/post-167.aspx

با امیرحسین مدرس در باره مجری و اجرا

 

با امیرحسین مدرس در باره مجری و اجرا

اميرحسين مدرس، مجري بسياري از برنامه‌هاي مناسبتي معتقد است كه انتخاب مجري براي برنامه‌هاي مناسبتي خيلي مهم است، چرا كه او حتما بايد در اين حوزه تخصص داشته و حداقل اينكه با تاريخ و مذهب آشنايي داشته باشد.


هر چقدر اين مطالعه و آشنايي بيشتر باشد مخاطب هم احساس همدلي بيشتري با او و برنامه‌اش مي‌كند. او سواد مجري را در اين‌گونه برنامه‌ها تا‌حدي مي‌داند كه اگر نويسنده هم دچار خطا شده باشد مجري بتواند آن را اصلاح كند و بپوشاند  و اگر مطلب رسا نبود او بتواند با انتخاب لحن و رفتار مناسب آن را تفهيم كند.

او كه خيلي با تقسيم‌بندي مجريان براي حيطه‌هاي مختلف برنامه‌سازي موافق نيست،‌ معتقد است: «اگر مجري‌اي توانايي حضور در چندين برنامه با موضوعات مختلف را داشته باشد هيچ مشكلي به وجود نمي‌آيد. چه بسا مجري‌اي كه به ادبيات واقف است بتواند بهتر يك برنامه مناسبتي و عزاداري را اجرا كند تا كسي كه مطالعات ديني دارد اما نمي‌تواند يك بيت شعر را درست بخواند. به نظر او بايد تقسيم‌بندي مجريان براي حضور در برنامه‌هاي مختلف براساس توانايي‌هاي آنها سنجيده شود.»

اما مدرس به نكته ديگري هم در اين باره اشاره مي‌كند و آن وجود يك شوراي معارف در صدا و سيماست كه سال‌هاست تركيبش تغيير نكرده است.

اين شورا با تصويب قوانيني براي ساخت برنامه‌هاي مناسبتي تا‌حدي دست تهيه‌كننده‌ها را براي خلاقيت و نوآوري بسته‌ است و به اين ترتيب يك مجري مجبور است گاه متن‌هاي بسيار ضعيف، شتاب‌زده و كم عمق را بخواند؛ متن‌هايي كه حتي حالت چالشي ندارند و بحث‌هاي معارفي را ايجاد نمي‌كنند. آن وقت چطور مي‌شود انتظار داشت كه تعداد مخاطبان برنامه‌هاي مناسبتي هر روزافزايش يابد.»

در ادامه،‌ مدرس به حضور مهمانان برنامه‌هاي مناسبتي اشاره مي‌كند و معتقد است كه در دعوت از مهمانان حتما بايد اصول زيباشناسي رعايت شود و بيان شيوا، ظاهر آراسته، ادب، مخاطب‌شناسي و حتي داشتن اطلاعات تازه و به روز براي يك مهمان بسيار مهم است در حالي كه مديران گروه حتي به اين مسئله نه اشراف دارند و نه معتقد به انجام آن هستند.

مدرس در پايان به برنامه راديويي «اينجا چراغي روشن است» كه در ماه مبارك رمضان سال گذشته از راديو جوان پخش مي‌شد اشاره مي‌كند و مي‌گويد: « اين برنامه ثابت كرد كه مي‌توان با بهره‌گيري از متون ادبي و غنا بخشيدن به بيان يك مجري راز و نيازي را با خدا داشت كه اشك مخاطب را دربياورد و او را چند درجه روحاني‌تر كند. حتي اگر يك برنامه معارفي و مناسبتي در تلويزيون فقط بتواند براي لحظه‌اي مخاطب را درگير كند و قلب او را بلرزاند ثواب آن بيش از ساخت چندين برنامه مناسبتي كم محتوا  اما پرهزينه و آنتن پركن است.»

منبع :

http://mojri3.blogfa.com/post-151.aspx

صمیمیت مخاطبان با مجریان تلویزیون کاهش یافته است

 

صمیمیت مخاطبان با مجریان تلویزیون کاهش یافته است

مازیار ناظمی

در سال‌هاي اخير خصوصا، استفاده از مجرياني که به خوبي حرف مي‌زنند، در برنامه‌هاي سيما رواج يافته است. نگاهي به برنامه‌هاي مختلف شبکه‌ها نشان دهنده اين موضوع است که بيشتر تهيه کنندگان ترجيح مي‌دهند از ژانر گفت و گو استفاده کنند، چرا که اولا به لحاظ تهيه تصوير و ساخت آيتم‌هاي مورد نياز دردسر کمتري دارد و دوم اينکه هزينه کمتري هم خواهد داشت، چرا که بيشتر ميهمانان يا از مسئولان هستند که به لحاظ قانوني و مسئوليت‌شان پولي را بابت حضور در برنامه دريافت نمي‌کنند يا تک ميهماناني هستند که در حوزه‌هاي مختلف به دلايل متعدد در برنامه حضور مي‌يابند و با سخاوتمندي زمان آن را به خوبي پر مي‌کنند!

ناظمي در اين نوشتار درباره صميميت مجريان نوشته است: بدون ترديد يکي از عوامل مهم در پيوند مخاطبان با رسانه ملي حضور مجريان حرفه‌اي است که اين موضوع در برنامه‌هاي گوناگون فرق مي‌کند، مثلا در خبر سياسي توصيه مي شود به لحاظ شخصيتي از افراد خوش سابقه، محبوب، تحصيل کرده و مسلط و با متوسط سني بالا استفاده شود. اين تعريف در بخش‌هاي ديگر مي‌تواند تفاوت کند. اما يک چيز بين اين مجريان مي‌تواند مشترک باشد و آن هم صميميت واقعي است.

آنچه که در سال‌هاي اخير بيشتر ديدم حضور مجرياني است که بيشتر از اينکه حرف خوب بزنند، خوب حرف مي زنند و اين شيوه صدمات جدي به ارتباط مخاطب با رسانه وارد کرده است. بکار بردن کلمات و عبارات مجيزگونه و افراط بر مدح و تکريم بيش از حد و غير متعارف در نزد برخي گويندگان و مجريان صدا و سيما موجب شده تا درجه اين صميميت کاهش يابد.

به نظرم امروز مخاطب بيشتر خواهان صداقت، احترام و صميمت به شکل واقعي، عيني و عميق است و مجريان، گويندگان و حتي گزارشگران و خبرنگاران بايد راحت و بدون تکلف و فارغ از تعارفات غير معمول با مخاطبان صحبت کنند. همه چيز را خوب جلوه دادن و ناديده گرفتن آنچه که بد بودن آن را همه مي‌دانند از بزرگترين عوامل از بين رفتن اين صميميت است.

 منبع :

http://mojri3.blogfa.com/post-143.aspx