پایه ها و پویه های یک سخنرانی خوب

هنر اقناع مخاطبان (3)

اقناع مخاطبان ، علاوه بر نیاز به رعایت مقررات وشرائطی که قبلا به آن ها اشاره شد و بعدا نیز به سایر موارد اشاره می شود ، مستلزم توجه بیشتر به سه نکته مهم تر زیر است :

تواضع و افتادگی سخنران :
پذیرش وباور این حقیقت وتجربه ، منصفانه وساده است که مخاطبان ، شوق و میلی به شنیدن کلام سخنران مغرورو متکبر را ندارند حتی اگر رساترین و شیوا ترین بیان را داشته باشد و حتی اگر دلائلی محکم ، برای تبیین سخنانش ارائه کند. در برابر مخاطبان ، باید خاکسار بود و فروتن . هیچ مخاطبی ، کبر و غرور هیچ سخنرانی را نمی پسندد و هیچ کس ، متکبران را دوست ندارد خاصه اگر متکبر ، سخنران باشد که مرشد توده های مردم است .
هر سخنران باتجربه ، عالم و مخاطب مدار، به خوبی می داند که خود دوستی و خودپسندی ، تیشه ای است برریشه اش . البته غافل هم نیست که همچون هر مقوله دیگر ، تواضع نیز مرزهائی دارد. تجاوزازحدود آن ، زیانش کمتراز تکبر نیست:
تواضع گرچه محمود است و فضل بی کران دارد
نشاید کرد بیش از حد ، که هیبت را زیان دارد
فراموش هم نکنیم گرچه باید تهی آئیم تا پر معانی رویم ، اما به دلیل اختلاف شدید برداشت ها و ظرفیت های متفاوت مخاطبان ، اعتدال در تواضع ، براقناع وترغیب مخاطبان اثر بسیار دارد . گوش های مخاطبان ، زمانی شنواست که شنونده سخنان سخنرانی باشند که نه متکبر باشد و نه چاپلوس و متملق . معتدل باشد با کمی میل به تواضعی موقر و متین . البته با رعایت اقتضائات زمان و مکان و مخاطبان و موضوع خطابه .
افتادگی آموز اگر طالب فیضی
هرگز نخورد آب ، زمینی که بلنداست

پیامی تازه با ساختاری روشن :
هر حرفی برای گفتن ، باید حامل پیام تازه ای باشد با ساختاری شفاف و روشن . خواه این پیام درقالب و سبد یک برداشت و یادداشت و مقاله به مخاطبان منتقل شود و خواه ، از طریق یک سخنرانی به گوش مخاطبان برسد . اگر چنین باشد ، صراحت و روشنی ساختار پیام، قطعا مخاطبان رامجذوب و مجاب خواهد کرد . تکرار نکته های مهم و جای دادن هریک از آن ها به جای خود در متن سخنرانی و نوشته ؛ و اختصاص دادن پایان کار به رساترین و زیباترین جمله ، کمک می کند تا پیام روشن سخنرانی ، در یاد مخاطبان ، پایدار و پویا بماند .

سخنرانی بر پایه تخصص :
هزاره " خواجه ها " و " حکیم ها " و " مولانا ها " و " علامه ها " ، سپری شده است . عصر ما ، عصر تخصیص " یک تخصص " ، در " یک رشته " برای " یک نفر " است . در این روزگار ، علوم و فنون و حرفه ها ، منفجر و پراکنده و تجزیه شده اند و هر جزء آن ها ، مستقل و تخصصی شده است و طبعا مراجعات و گرایش های مخاطبان نیزبه کارشناسان ارشد و متخصص هرحوزه موردنیاز آنها ، ارجح و اولی است . رجحان واولویتی برآمده ازاین باور که :" ذی فن ، به جهان ، ز ذی فنون ، به " . مردم ، اولا برای دریافت پاسخ پرسش های خود به کارشناس متخصص همان آگاهی ها مراجعه می کنند و ثانیا حرف کسی را می پذیرند که فقط در یک رشته متخصص باشد و نه بیشتر . براین اساس ، اقناع مخاطبان ، زمانی برای سخنران هنرمند مقنع ، امکان پذیر و ساده است که ادعاهایش درهرزمینه ای، یا منطبق با آخرین یافته های علمی پژوهشگران متخصص همان زمینه باشدو یاخود درهر زمینه ای که سخن می گوید ، صاحب نظر باشد .
مطالعات بسیار ، به روز کردن اطلاعات واستفاده از منابع معتبر ، ضمن این که سخنران پژوهشگر دانش مدار را نزد مخاطبان و هوادارانش دوست داشتنی ترمیکند ، سبب میشود تردید و دغدغه ای نیز برای استناد و اعتماد به حرف هایش نداشته باشند و در برابر کلام علمی و تخصصی اش ، بدون هر تکلف ، تسلیم و متقاعد شوند .