بیان و قلم در خدمت حق و عدالت : نگاهی بتاریخ سخنوری قضائی و سخنوران نامی آن (۲)
فصل سوم-دنبال متن گفتار قضائی سیسرون یا بعبارت دیگر سخنان سیسرون در دفاع از میلون
1-در مقاله قبل مندرج در مهنامه قضائی شماره531 خردادماه 6352 شاهنشاهی مقدمه مدافعات سیسرون برای مطالعه دادرسان دانشمند نظام و سایر خوانندگان ارجمند مهنامه وزین قضائی تجزیه و تحلیل گردید و روشن شد چگونه این وکیل مدافع نامی در مقدمه جلب توجه دادرسان و شنوندگان را نموده و از اصول اقناع..ترغیب و دلربائی بنحو شایسته و بایسته استفاده کرده و دورنماز مدافعات خود را که همانا استناد به عنصر مشروعیت است جلوهگر ساخت.اینک بشرح اصل مدافعات و تجزیه و تحلیل آن مبادرت میگردد.
2-مدافعات:
«اکنون وقت آنست که باصل مطلب بپردازیم پس» «گوئیم چون اقرار مرتکب امری است عادی و تصمیمات» «مجلس سنا در این مورد چنان نبوده است که نسبت بما» «هم با آنکه وقوع واقعه را محقق میدانست راه را برای» «تحقیق و بازرسی باز نمود و داورانی که انتخاب کرده» «و کسی که بر سر ایشان گماشته در امانت و درستی» «مسلم میباشند و یقین است که رسیدگی باید خردمندانه» «و بیطرفانه بعمل آید تکلیفی که باقی میماند اینکه» «مشخص گردد که از میلون و کلودیوس کدام مهاجم و کدام» «مدافع بودهاند و برای اینکه این مطلب روشن شود نقل» «واقعه کفایت میکند و بنا بر این خواهش من آنست که بسر-»
«گذشتی که حکایت میکنم توجه فرمائید.»
«کلودیوس با کمال بیصبری مشتاق بود که بریاست» «دادرسی منتخب شود برای اینکه به آن وسیله بتواند» «بخیانتکاری خود بپردازد ولیکن انجمن این سال در کار» «تاخیر کرد چنانکه اگر منتخب میشود چند ماهی بیش» «بر سر اینکار نمیماند و چون او مانند دیگران این مقام» «را نه برای شرافت بلکه از پی هوای نفس طالب بود» «میخواست یک سال تمام در آن مقام کامرانی کند گذشته» «از اینکه پاولوس Paulus که با او همقدم میشد مردی» «درستکار است و مزاحم حال او میبود بنا بر این ناگهان» «از داوطلبی خود دست برداشت و آنرا برای سال بعد» «گذاشت و این از روی بیغرضی نبود و خود آشکار میگفت» «میخواهم دوازده ماه ریاست کنم یعتی میخواست یکسال» «تمام بغارتگری مشغول باشد اما در این نوبت نیز» «مشکلی در پیش داشت و آن همقطاری با میلون بود» «بنا بر این با رقیبان او همدست شد بلکه آستین بالا زد» «که همه اسباب چینیها را خود اداره کند قبایل را بروم» «میخواند بهمه کار دخالت میکرد هر عنصر شری را» «میآورد اما هرچه او آب را بیشتر گلآلود مینمود بر» «قوت میلون میافزود تا بجائیکه آن ناجوانمرد دانست«که دلاوری که دشمن اوست البته منتخب خواهد شد» «کار از گفتار گذشت و هلهله ملت را پی در پی درباره» «میلون مشاهده کرد بنا بر این چادر را یکشاخ نمود و» «آشکارا پیمان کرد که حریف را از میان بردارد پس» «مشتی بندگان وحشی بیابانی را که بخرابی بیشههای»
«دولتی و یغما کردن اتروری Etrurie گماشته بود بروم» «آورد و شما آن خونریز را دیدید و علت مهاجمه آنرا» «دانستید چه کلودیوس نیت خود را پنهان نمیکرد و بی» «ملاحظه در میان مجلس سنا و مجلس ملی میگفت اگر» «قبول عامه را از میلون نمیتوانیم برداریم جانش را» «میتوانیم بگیریم و نیز وقتیکه فاویوس Favius از روی» «ساده دلی از او پرسید با وجود میلون هوسهای خود را» «چگونه خواهی راند جواب داد تا سه چهار روز دیگر» «میلون تباه خواهد شد و کاتون که اینجا حاضر است» «خود این سخن را از فاویوس شنیده است.»
«مقارن اینحال میلون برای انجام یکی از وظایف» «خود مکلف شد به لانوویوم Lanuvium که مقر فرمانروائی» «او بود برود و این مسافرت را قانون ایجاب میکرد و» «ضرورت داشت و امری پنهاین نبود و کلودیوس این» «فقره را میدانست.»
«میلون بیستم ژانویه میبایست راه بیفتد کلودیوس» «نوزدهم ناگهان براه اپیوس رفته بکمین او نشست» «و باید حرکت ناگهانی او را توجه کرد باینکه همانروز» «در روم مجلسی تشکیل میشد که برای عملیات کلودیوس» «سودمند بود و یقینا اگر او نمیخواست از پیش تهیه» «خیانتکاری خود را بهبیند و محل و اسباب کار خود را» «تهیه کند آنروز از روم غیبت نمیکرد و نیز تفاوت» «احوال میلون را با کلودیوس باید مورد توجه قرار داد» «میلون همانروز در مجلس سنا حاضر شده غیبت را روا» «نداشت آنگاه بخانه آمده جامه و کفش خود را تغییر داد»
«مدتی هم صبر کرد تا زوجهاش آماده شود و هنگامی» «براه افتاد که اگر کلودیوس بروم برگشتنی بود برگشته» «بود چون بسر راه کلودیوس سواره بیبرگ و ساز» «باو برخورد درحالیکه نه زوجهاش همراه بود نه امر» «دانی که همیشه در سفر همراه میبرد و این خود امری» «فوق العاده است و لیکن میلون که اکنون با این آب» «و تاب او را مهاجم و قاتل میخوانند سوار ارابه میرفت» «جامه بزرگ فراخ بر خود پوشیده همراه زوجهاش و» «گروهی از خدمتگزاران مرد و زن که بهیچوجه مناسبتی» «با جنگ و کارزار ندارند خلاصه ملاقاتشان در محلی» «که از املاک کلودیوس است وقت عصر واقع شد باینکه» «ناگهان از محل مرتفعی جمعی راهزنان مسلح بارابه» «میلون حملهور شدند و ارابهران را کشتند میلون از» «ارابه بزیر جست و جامه فراخ را از خود دور کرده» «دلیرانه بدفاع پرداخت دسته دیگر از مردان شمشیر» «بدست پیش آمدند و کلودیوس شخصا آنها را سرکردگی» «میکرد بعضی پیرامون ارابه را گرفتند و برخی میلون» «را کشته انگاشته بجان خدمتگزاران که در دنبال میآمدند» «افتادند و بسیاری از ایشان را هلاک ساختند و بقیه که» «دیدند بارابه راه نمییابند و کلودیوس ار شنیدند که» «فریاد میکرد کشته شد کاری را کردند که هرکس دیگر» «بود از بندگان خود همین انتظار میداشت ولیکن در» «اینکار نه حکمی از میلون داشتند و نه او را آگاه ساختند» «و این بدرستی همان است که واقع شده است در این» «گیرودار مهاجم کشته شد نیرو بر نیور غلبه کرد بلکه»
«باید گفت دلاوری بر جسارت چیره گشت کلودیوس جان» «داد و جان دولت شما و بندگان خدا آسوده شد بخت» «میلون بلند بود اما شما و دولت روم هم اقبال داشتید» «که میلون جان خود را خواست حفظ کند و هم جان» «شما را خرید حال اگر این عمل بیداد بوده بفرمائید» «تا من ساکت شوم اما گمانم این است که هرکس باشد» «اگر خردمند باشد عقل حکم میکند و اگر نادان باشد» «ضرذورت ایجاب مینماید و اگر جماعت باشد قانون ملل» «روا میدارد و اگر حیوان هم باشد طبیعت فرمان میدهد» «که تا میتوانی آسیبی را که بتو روی نموده برای آسایش» «و زندگی و سلامت از خود بگردان و میلون را محکوم» «نمیتوان ساخت مگر اینکه مقرر شود و از این پس همه» «کس بداند که که چون گرفتار مهاجمه راهزنان شوی یا» «بشمشیر آنان جان میدهی یا بحکم داوران کشته میشوی» «و در هرحال از مردن چاره نیست و اگر چنین باشد» «صرفه میلون در این بود که بتیغ کین کلودیوس که بارها» «بروی او کشیده شده سر بنهد تا بجرم دفاع در مقابل» «مردمکشان بشمشیر داوران هلاک شود ولیکن یقین» «است که شما چنین عقیدهای ندارید و بنا بر این سخن» «در این نیست که قتل واقع شده یا نشده بلکه مطلب این» «است که گناه بوده یا نبوده است و این رسیدگی نظایر» «بسیار داشته است در اینکه از پیش دامی گسترده شد» «شکی نیست مجلس سنا همین مهاجمه را ناروا دانسته» «اما مهاجم را تشخیص نداده و پمپه از شما خواسته است» «که معلوم کنید میلون حق داشت این کار را بکند یا» «نداشت بعبارت دیگر مجرم را تشخیص کنید تا اگر» «میلون دام را گسترده است کیفر ببیند و اگر کلودیوس» «کرده است میلون را تبرئه بفرمائید.»
«آمدیم بر سر اینکه از کجا میدانیم کلودیوس مهاجم» «بوده است بگمان من درباره چنین نفس خبیث و جانور» «درنده اگر بنمائیم که او از مرگ میلون امیدواری» «بسیار داشته و آنرا آرزومند و ثمرات بزرگ از آن» «مترقب بوده مقصود حاصل است و بقول آن کس عمل» «میکنیم که گفت بهبینید از این پیشآمد که صرفه میتوانست» «ببرد مرد نیک به هیچ طمعی شرارت نمیکند اما شخص» «فاسد بکمترین نفعی از بد کردن خودداری ندارد ملاحظه» «بفرمائید که کلودیوس از مردن میلون چه بهرهها در» «نظر داشت چون داوطلب ریاست دادرسی بوده وجود» «میلون را بر سر حکومت مزاحم جنایتکاری خود میدید» «پس چون او از میان میرفت این خار از سر راه او برداشته» «میشد و بعلاوه اسبابچینی میکرد که کسانی بر سر» «حکومت بیایند که نسبت بهوسرانیهای او چشمپوشی» «کنند بلکه شریک شوند و چگونه میتوانستند از غارت-» «گریهای او جلو بگیرند در صورتی که او آنها را بریاست» «رسانیده بود؟از این گذشته چگونه میتوانستند از عهده» «چنین نابکاری که آسان بشرارت خو کرده و جری شده» «برآیند؟مگر از اوضاع روم آگاه نیستند و غوغائی که» «در این محوطه برپاست نمیشنوید؟و مسبوق نیستید که» «این آتش پاره چه احکام میخواست صادر کند و چه بلاها» «بسر ما بیاورد؟ای سکستوس Sxtus ترا بخدا آن» «مجموعه احکام را که باهم تهیه کرده بودید و میگویند» «تو در میان معرکه ازخ انه کلودیوس شبانه در ربودی» «بیاور نشان بده که اگر روزگار با شما مساعدت میکرد» «و رئیس موافق دلخواه بر سر کار میآوردید چه تهیهها» «برای ما دیده بودید و چه دستورهای گرانبها باو» «میدادید...»
«بهبینید سکستوس چه نگاه خشمناکی بمن میاندازد» «مانند همان نگاهها که پیش از این مرا تهدید میکرد» «و خداوند مرا از آن محفوظ بدارد تصور مکن ای» «سکستوس که من از تو دلتنگم کلودیوس دشمن خونخواری» «بود اما تو پیش از آنکه من میتوانستم چشم داشته باشم» «انتقام مرا از او گرفتی تو نعش خونآلود کلودیوس» «را از خانه بدر آوردی به میدان کشیدی و برای آشوب» «کردن نگذاشتی تکالیفی که باید نسبت بملت ادا کنند» «و احتراماتیکه شایسته است بجا بیاورند و جسد او را» «نیم سوخته طعمه سگان کوچه ساختی من نمیتوانم اینکار» «ترا تحسین کنم چون شنیع و بیدینی بود اما کیفری» «بود ک هبدست تو بدشمن داده شد و از انیرو نمیتوانم» «از تو دلتنگ باشم.باری ای داوران ریاست کلودیوس» «مایه بیم و هراس بود و شما دانستید که اگر باطل السحری» «برای آن نداشته باشید و تریاقی برای آن زهر نیاورید» «یعنی مرد توانای با عزمی در مقابل او نتراشید کار» «خرابست آن تریاق وجود میلون بود و ملت روم همه» «باین عقیده بودند و برای محافظت شخص خود و مصون» «داشتن دولت از خطر همه برای انتخاب او رأی میدادند» «اما برای میلون وجود کلودیوس اسباب سرافرازی بود» «که همواره از خبائثهای او جلو بگیرد و خود را آبرومند» «سازد مرگ کلودیوس روم را از خطر میرهانید اما» «موقع را برای هنرنمائی و خدمتگزاری بملت از دست» «میلون میگرفت پس کلودیوس اگر مشتاق نابود ساختن» «میلون بود میلون نمیتوانست آرزومند نیستی کلودیوس» «باشد و اگر بگوئید خشم و کین در میان بود و از راه» «دشمنی باینکار مباردت نمود خواهم گفت این احوال در» «کلودیوس بیشتر قوت داشت بلکه ادعا میکنم که میلون»
«این احوال را نداشت او اگر از کلودیوس بیزار بود همان» «بیزاری که ما همه از راه میهن دوستی داریم از این گذشته» «وجود کلودیوس بر میلون مایه شرافت و محبوبیت بود اما» «کلودیوس بر میلون خشم داشت چون اولا او سبب» «برگشت من بروم شده بود ثانیا او را بلای جان خود و» «مانع نیات شرارت آمیز خویش میدید ثالثا میلون او را» «بدادگاه خوانده بود تحت تعقیب او بود پس بیندیشید» «که مثل کلودیوس کسی با چنین وهنی که دیده بود آیا» «میتوانست آرام بنشیند و چه اندازه میبایست کینهورزی» «داشته باشد و آیا از چنین شقاوت پیشهای غیر از این» «حالتی میتوان انتظار داشت.»
3-تجزیه و تحلیل:
الف-در شروع اصل دافاع سیسیرون با ذکر این جمله:«تکلیفی که باقی میماند اینستکه مشخص گردد، میلون و کلودیوس کدام یک مهاجم و کدام مدافع بودهاند«دفاع را محدود و مختص به یک مسئله ساده و قابل حل مینماید تا اثبات اینکه مهاجم کلودیوس بوده بسهولت دفاع مشروع میلون را ثابت نماید و مبرا بودن او را نتیجه بگیرد.
ب-در ده مقاله که اصول سخنوری قضائی مورد بحث واقع گردید ملاحظه شد که در سخنوری قضائی بیش از سایر انواع سخنوری نقل واقعه و شرح جریان حادثه باثبات میرسد و دادرسان و استماعکنندگان خود حدیث مفصل را از این شرح حادثه و نقل واقعه میخوانند و بحقیقت ماجرا پی میبرند.
سیسرون در این مرحله بزرگترین شاهکار خود را بمنصه ظهور رسانده و بطوریکه ملاحظه میشود با نقل
دقیق واقعه و شرح ماجرا مثل شنونده در آن روز و خواننده امروز خود را در محل زد و خورد میبیند و حمله کلودیوس به ارابه میلون و تمام قسمت ماجرا را بچشم مینگرد.و میلون را که برای دفاع از ارابه پیاده میشود و جامه فراخ را از تن دور میکند مشاهده مینماید.
بعلاوه چون انگیزه هریک راز سفر بیان میدارد دلائل و قرائن کافی بدست میدهد که اینها میتوانند مبانی خوبی برای تحقیق و بررسی دادرسان در کشف حقیقت گردند.بخصوص که در این مرحله از اشتیاق کلودیوس باینکه میخواهد برای مدت یکسال بریاست دادرسی انتخاب شود و در آن سمت سوء استفادههای کلان بنماید و اینکه یک مانع مهم و یک رقیب صالح که احتمال زیاد دارد از او شکست بخورد و آن میلون است در مقابل دارد و تهدیدهائی که قبلا برای از بین برداشتن میلون کرده بوده همه اینها،انگیزه در کمین نشستن کلودیوس را برای از بین بردن میلون،بقضات یادآوری مینماید و خلاصه آنکه سیسرون در این قسمت از مدافعات با نقل واقعه و بیان انگیزهها اصول اقناع و ترغیب را از لحاظسخنوری دقیقا بکار برده و مهارت وی در این امر بحدی است که میتوان طرز سخنوری سیسرون مورد بررسی و حتی سرمشق دادستانها و وکلای مدافع قرار گیرد.
پ-سیسرون بعد از نقل واقعه و بیان انگیزه و پس از آنکه میبیند سخن باوج قدرت خود رسیده و مدافعات او قسمت اصلیش بیان شده است میگوید:«...دلاوری بر جسارت چیره گشت و کلودیوس جان داد و جان دولت شما و بندگان خدا آسوده شد،بخت میلون بلند بود اما شما و دولت روم هم اقبال داشتید که میلون جان خود را حفظ کرد و هم جان شما را خرید.حال اگر این
عمل بیداد بود بفرمائید من ساکت شوم»
در واقع میخواهد بگوید با جریانی که من شرح آن را دادم شما قانع شدهاید که میلون از خودش دفاع نموده و در ضمن شر کلودیوس را هم از سر مردم روم باز داشته است و مستحق تشویق است نه مستوجب تنبیه و سپس با ذکر این جملات:«هرکس که باشد اگر خردمند باشد عقل حکم میکند....و اگر حیوان باشد طبیعت حکم میکند»که حتی المقدور در مقابل تجاوز باید دفاع کرد، لذا میلون را نمیتوان محکوم ساخت و بعد سیسرون بنحو طنزآمیز میگوید:«مگر اینکه مقرر شود و از این پس همه کس بدانند که چون گرفتار مهاجمه راهزنان شوی یا بشمشیر آنان جان میدهی یا بحکم داوران کشته میشوی و در هر حال از مردن چارهای نیست و اگر چنین باشد صرفه میلون در این بود که بتیغ کین کلودیوس که بارها بر روی او کشیده سر بنهد».
با این طنز میخواهد بگوید ای دادرسان راهی جز پذیرفتن عنصر دفاع مشروع و برائت میلون نیست.
در خاتمه این قسمت برای رعایت اختصار میتوان بذکر این جمله سیسرون که در مقام مقایسه میلون و کلودیوس بیان شده اکتفا نمود:
مرد نیک به هیچ طعمی شرارت نمیکند
اما شخص فاسد بکمترین نفعی از بد کردن خودداری ندارد
4-مدافعات:
«اکنون باید عادات و صفات کلودیوس و طبیعت و» «حالت میلون را سنجید(در اینجا سخنور وقایعی نقل» «میکند و شواهد و دلائلی میآورد بر اینکه طبع کلودیوس» «بر شرارت و خبائث بود و فطرت میلون بر خودداری و» «سلامت و بعلاوه آن هنگام که موقع منتخب شدن او» «بریاست بود مناسبت نداشت که میلون دست خود را» «بخون آلوده و لکهدار سازد آنگاه میگوید:)و نیز توجه» «بفرمائید که کلودیوس موقع را چه جور درست بدست» «آورده بود و میدانست که در روز معین میلون میباید» «وظیفه مخصوصی را ادا کند و برای این مقصود باید» «به لانویوم برود پس بر او پیشی گرفت در حالیکه در»همان روز انجمنی از فتنهجویان که خود او فراهم آورده» «بود مشغول فساد بودند و یقینا کلودیوس اگر قصد» «ارتکاب آن جنایت را نداشت از آن انجمن غایب نمیشد» «و آن غوغا را برای پیشرفت مقاصد خود مغتنم میشمرد» «ولیکن میلون بمسافرت مجبور بود چون قانون او را» «بادای وظیفه مکلف ساخته بود و کلودیوس این مطلب» «را میدانست و هزار قسم وسیله برای آگاهی از آن» «داشت ولیکن میلون از حرکت کلودیوس بیخبر بود چون» «مقدمه وسابقه نداشت و از کجا میتوانست از این امر» «آگاه شود؟و شهود چند بر این گواهی دادهاند که کلودیوس» «در آنروز بنا بود در آلب Albe در مقر تابستانی» «خود باشد و چون خبر مرگ کورس Cyrus معمار را» «باو دادند بروم آمد اکنون میگوید اگر بنا بود کلودیوس» «در آلب باشد و بروم آمدنش بواسطه مرگ کورس بوده» «است پس قصد مهاجمه بمیلون را نداشته است من» «میگویم چنین نیست و مرگ کورس بهانه بوده است» «چون کلودیوس روز پیش بر بالین کورس بود و دید که» «او در حال احتضار است و منهم بودم و وصیت نامه» «کورس را باهم دیدیم و مهر کردیم در این صورت چه» «جهت داشت که بفاصله چند ساعت که کورس در گذشت» «کلودیوس ناگهان در تاریکی شب بیاید و چرا از مسافرت» «شبانه پرهیز ننمود و تا صبح صبر نکرد که روز حرکت» «کند؟میلون اگر قصد قتل کلودیوس را داشت همان شب» «را مغتنم میشمرد و در تاریکی در جائی که همه کس» «میدانند که دزدگاه است پنهانی میرفت و مقصود خود» «را انجام میداد و مطلب لوث میشد و خون گردنگیر او» «نمیگردید و همه کس تصدیق میکرد کلودیوس گرفتار» «دزدان گردیده است و یا میگفتند آن همه بیچارگان که» «گرفتار تعدیات کلودیوس بوده و او اموال ایشان را» «برده بود یا بسیاری دیگر که در معرض همین بدبختی» «بودند از او انتقام کشیدهاند از این گذشته آنروز» «کلودیوس که از اریسیا Aricie میآمد بخانه خود در» «آلب توقف کرد اگر میلون از حرکت او آگاه بود» «بر فرص که میدانست او بروم میآید یقین میدانست که در» «آلب توقفی خواهد کرد پس چرا آنجا بر او مهاجمه» «نکرد و شبانه کار خود را نساخت؟پس ای داوران» «بگمان من همه اوضاع و احوال گواه بیگناهی ماست» «نفع میلون در زنده بودن کلودیوس بوده آرزوهای» «کلودیوس جز مرگ میولن برآورده نمیشد.کلودیوس» «غیظ و غضب سخت نسبتبمیلون داشت میلون جهتی» «نداشت که نسبت باو غضبناک باشد خلق و خوی کلودیوس» «همواره بر شرارت و تعرض بود میولن جز دفاع کاری» «نمیکرد کلودیوس موقع مرگ میلون را معین کرده و» «آشکاار گفته بود از میلون هرگز چنین شنیده نشده» «بود موقع حرکت کلودیوس خبر نداشت.مسافرت میلون» «ضروری بود حرکت کلودیوس هیچ دلیلی نداشت میلون» «گفته بود چه روز از روم راه خواهم افتاد کلودیوس» «موقع ورود خود را بروم پنهان داشته بود.میلون در» «قصد و نیت خود تغییری نداده بود کلودیوس به بهانههای» «بی معنی قصد خود را تبدیل نمود میولن اگر نیت بد» «داشت میبایست شبانه نزدیک روم بکمین کلودیوس» «بنشیند و ننشست کلودیوس اگر هم از میلون ترس» «نداشت میبایست در هر حال از مسافرت شبانه احتراز» «کند و نکرد از طرف دیگر داوران بیاد بیاورید که این» «نزاع در جلو ملک کلودیوس واقع شده که او آنجا» «مشغولی بنائی بود و جمعی از کارگران پر قوه آنجا کار» «میکردند و کلودیوس میتوانست ایشان را بیاری بخواهد.» «در چنین جائیکه مشرف بر دشت است میلون چگونه دلیری» «میکرد ک هبدشمن حمله کند و حال آنکه محل از هر جهت» «برای کلودیوس مساعد بود و مطلب روشن است و نیز» «چگونگی واقعه را آشکار میکندمیلون در ارابه نشسته» «و جامه فراخ بر خود پیچیده و زوجهاش کنار او جای» «گرفته میرفت و اینها همه عایق و اسباب اشکال کار» «است از آن طرف کلودیوس بیموقع بیجهت و ناگهان» «شبانه حرکت میکند و هیچ علتی برای این حرکت نیست» «جز اینکه میداند که میلون میآید و این محل برای انجام» «مقصود مناسب است همین کلودیوس که همیشه با زن» «سفر میرود در این موقع تنهاست با اینکه هیچوقت» «بی ارابه حرکت نمیکند در آن هنگام زبده سوار است» «برخلاف عادت از امردان و روسپیان که همیشه همراه» «دارد کسی همراه او نیست مگر مردانی که برای کار»
«زار آمادهاند در حالیکه میلون اتفاقا در آن سفر برای» «تشریفائی که میبایست انجام دهد مطربان و جمعی» «از خدمتگاران همراه دارد.ممکن است بگویند با اینهمـ» «چرا کلودیوس مغلوب شد؟جواب میگویم از آنجا که» «نبایست همه وقت مسافر بدست راهزنان کشته شود» «و گاهی کارها معکوس میگردد و حقیقت این است که» «کلودیوس در وقاع راهزنی بود ک هبمردان حملهور شده» «بود بعلاوه میلون هم عموما از خود غفلت نمیکرد و میدانست» «که کلودیوس تشنه خون اوست و از احتیاط خودداری» «نداشت و وسایل دفاع را زا خود دور نمیساخت و نیز» «قضا و قدر هم در کار است و بسا میشود که در هنگامه» «کارزار بخت برمیگردد و آنکه غالب بود از دست مغلوب» «زخم میخورد خاصه اینکه کلودیوس شکم خواره و باده»نوش و مست غرور گمان میکرد کسان میلونرا پراکنده» «ساخته است و نمیدانست که خود را میان دو دسته» «انداخته و آنها که از دنبال میآمدند مولای خود را کشته» «پنداشته بکینه خواهی او حمله میبرند و خون مولای» «خود را که ریخته میدانستند بخون قاتل او میشویند.»
«خواهند گفت«پس چرا میلون آن بندگان را آزاد» «ساخت؟هر آینه جز این نبود که میترسید آنها بزیر» «شکنجه درآیند و بشرکت در قتل کلودیوس اقرار کنند» «اما من میگویم بشکنجه و استنطاق چه حاجت است؟» «اگر مقصود کشف قضیه و مرتکب است میلون خود» «اقرار دارد اگر برای این است که معلوم شود حق بود» «یا نبود این فقره از شکنجه و استنطاق دانسته نمیشود،» «میپرسید برای چه بندگان خود را آزاد نمود جواب» «میدهم در پاداش خدمتیکه بمولای خود کرده بودند» «آزاد کردن هم کافی نبود و بقول کاتن آن مرد ارجمند» «که در مجمع پر هیاهو سخن گفت هرچه بآنان پاداش» «میدادند بجا بود بندگانیکه این اندازه جانفشان و» «جوانمرد و باوفا باشند که جان مولای خود را بخرند» «و نگذارند دشمن کام شود درباره آنها چه باید کرد» «آیا آزاد کردن کمترین مزد آنها نبود؟خوشا بحال» «میلون که در میان همه بدبختیها لا اقل توانست این» «تکلیف را نسبت به بندگان دلسوز خویش ادا نماید.» «میگویند بندگان که باستنطاق درآمدند گناه را بگردن» «میلون دانستند میدانید کدام بندگانند؟بندگان کلودیوس» «بودند که باردرش از خانه خود آورد و باستنطاق کشید» «عجب شاهدهای عادلی در حقیقت میتوان مطمئن بود که» «این شهود بآزادی و موافق حقیقت گواهی دادهاند» «کسیکه باو میتوان گفت اگر چنین گفتی بسه پایهات» «میبندم و اگر چنان بگوئی آزادت میکنم البته شهادتش» «پذیرفته است لا اقل اگر همین بندگان را هم از یکدیگر» «جدا کرده و جائی نگه داشته بودند که کسی با آنها» «گفتگوئی نکند و بلا فاصله پس از واقعه استنطاق کرده» «بودند شاید ممکن میشد که حقیقتی از آنها بدست آید» «اما آنان زیاده از سه ماه در اختیار مدعی ما بوده و خود» «او آنها را باستنطاق کشیده است در این صورت پیداست» «که این گواهی چه حال دارد.با همه این دلائل واضح» «و قرائن و امارات روشن اگر باز حقیقت بر شما معلوم» «نگردید و از بیگناهی و پاکی میلون مطمئن نشدهاید» «بیاد بیاورید که او با کمال آزادی و اطمینان از بی» «تقصیری خود بیتشویش و پریشانی بآسایش خاطر» «فورا بروم آمده بمیدان وارد شد در حالیکه سنا آتش» «گرفته بود و چه قوت قلبی نشان داد و چه سخنها گفت» «و چگونه از ملت و سنا تمکین کرد بلکه بی حربه و سلاح» «تسلیم لشکریان شد و خود را در تحت اختیار رئیس کل» «که مجلس سنا برای دولت معین کرده بود گذاشت آیا» «اگر از خود مطمئن نبود باین آسانی تسلیم میشد خاصه» «هنگامیکه پمپه را متوجه همه گفتگوها و نگران گرفتار» «سوء ظن میدید؟ای داوران حقیقت این قسم تأثیر دو» «طرفی میکند آنکه بیگناه است بی ترس و باک پیش میآید» «و گناهکار را منظره عذاب و کیفر فرا میگیرد و از» «همین رو بود که در مجلس سنا همه میلون را ذیحق» «دانستند و چگونگی واقعه را در نظر گرفتند و آرامی» «خاطر و استوار بودن مدافعه او را مشاهده کردند البته» «بیاد دارید که چون کلودیوس کشته شد دشمنان میلون» «و بیخردان چه تصورات کردند و چه افسانهها ساختند» «بیقین میگفتند بروم نخواهد آمد و حال که کلودیوس»را در حین خشم و بیخودی کشته و کینه خویش را کشیده» «و دشمن را بسزا رسانیده البته به آسانی از میهن دست» «میکشد و میرود و نمیدانستند او اگر دشمن شخصی را» «از میان برداشته دولت را هم از خطر رهانیده است خود» «را بمعرض هلاک آورده اما ملت را نجات داده است پس» «البته تسلیم قانون میشود و شراقت ابدی حاصل مینماید» «و ثمرات جانفشانی خویش را بما میدهد بعضی دیگر» «مقاصد عجیب مانند کاتیلینا باو نسبت میدادند و» «میگفتند مهاجمه خواهد کرد علم طغیان خواهد افراشت» «بروم لشکر خواهد کشید ریاست را بزور خواهد گرفت» «بیچاره خدمتگزاران ملت که چه زود سلامت نفسشان» «فراموش میشود و چه نیات جنایتکارانه بآنها میدهند،» «این گفتگوها همه واهی بود و رفتار شرافتمند و قانون» «خواهانه میلون بیگناهی او را آشکار نمود با اینهمه» «دست از افترا زدن باو برنداشتند چنانکه اگر متانت او» «نبود و اعتماد کامل بپاکی خود نداشت البته پریشان» «میشد اما او هیچ تزلزلی بخود راه نداد و بآن سخنها» «اعتنا نکرد و ناچیز شمرد گناهکار هر قدر متهور باشد» «چنین محکم نمیایستد بیگناه هم اگر دلیر نباشد چنین» «ایستادگی نمیکند(اینجا داخل بعضی جزئیات میشود و» «شرحی نسبت به پمپه خوش آمد گوئی میکند میکند و بداوران» «دل میدهد که با وجود پمپه که اینجا نشسته از هیچ» «چیز باک مداریدو از روی انصاف رأی بدهید.آنگاه» «میگوید):میلون چه میگوید؟میگوید کسی که بدست من» «کشته شده است نامردی است که بانوان محترم رومی» «او را در مکان مقدس دیدند که بزناکاری آمده بود» «کسی که مجلس سنا خود تصدیق کرده است که مقدسات» «دینی را هتک نموده و بارها استحقاق قتل را دریافته» «بود کسیکه الوده بزنای با خواهد خود بود کسیکه بزور» «بندگان مسلح خود مرد محترمی را که سنا و ملت روم» «بلکه همه اقوام او را پدر میهن و نجات دهنده همشهریان» «میخواندند از روم بیرون کرد کسیکه کشورها را داد» «و ستد میکرد و بمیل خاطر خود بخش مینمود کسیکه» «در همین میدان خونریزیها کرد و خنجر بدست بزرگترین» «و عفیفترین مردم روم را مجبور بخانه نشستن کرده» «بود کسیکه در هوسرانی و فسق و فجور از هیچ شناعتی» «باک نداشت کسیکه معبد را آتش زد برای اینکه از» «تقلبهایش در دفاتر نفوس اثری باقی نماند کسیکه نه» «حق قائل بود نه قانون رعایت میکرد نه کسی را مالک» «چیزی میدانست کسیکه پس از نزاع جوئیها و ترافعهای» «ناحق بالاخره با کمال بیاعتنائی به محاکم و میراث دیگری» «را ضبط نمود کسیکه بتاراج کردن اموال مردم اتروری» «قناعت نکرده بر مرد شریفی مانند واریوس که اکنون» «میان شما بداوری نشسته حمله کرده و میخواست» «بضرب شمشیر او را از املاک خویش بیرون کند(چند» «فقره دیگر از این نوع کارها نقل میکند که همه واقع» «شده بود)و چنانکه میبینید و میدانید کلودیوس نه» «بدولت روم دست رد میگذاشت نه بمردم نه بنزدیک» «نه بدور نه بخویش نه به بیگانه اما از بس این کارهای» «او عادی شده بود برای کسی شگفتی دست نمیداد و همه» «باین احوال خو کرده بودند و حس مردم کندی گرفته» «بود اکنون بفرمائید آسیبهائی که برای شما آماده کرده» «بود چگونه از خود میگردانیدید؟بار را اگر میبردید» «چگونه میبردید و اگر میگذاشتید چگونه میگذاشتید؟» «اگر او بریاست میرسید نه بزرگ میدانست نه کوچک» «خانههای شما و دارائی شما فرزندان شما زنهای شما از» «شر او محفوظ نبودند و آنچه میگویم خیال واهی نیست» «مگرنه قصد داشت از بندگان لشکر فراهم آورد و اموال» «دولت را ببرد؟پس اگر میلون شمشیر خون آلود خود را بدست» «گرفته فریاد کند که ای مردم من کلودیوس را کشتم شر او را»
«از سر شما گردانیدم و از این عمل من عدالت و قانون» «و امنیت و عفت در روم محفوظ ماند آیا او را تصدیق» «نمیکنند؟آیا هیچگاه کسی چنین خدمتی بدولت کرده» «است؟آیا هرگز ملت روم و مردم ایتالیا و تمام دنیا» «چنین شادی و خوشی دیده بودند؟من شادیهای نیاکان» «را ندیدهام که چگونه بوده است اما فیروزیهای بزرگ» «و نمایان سرداران زمان خودمان را دیدهام و گواهی» «میدهم که هیچوقت عموم مردم چنین ذوق و مسرتی در» «نیافته بودند ای داوران این پیشگوئی مرا باور کنید که» «امیدوارم شما و فرزندانتان این ملت را خوش و فیروز» «بهبینند و همواره بگوئید اگر کلودیوس جان نداده بود ما» «این منظره سعادت را نمیدیدیم و من اطمینان دارم که این» «امید برآورده میشود و همین سال این خودسریها از» «میان میرود فتنه جویان مقید خواهند شد قانون و دادگاه» «محترم خواهد گردید و ریاست پمپه تاریخ نجات روم» «خواهد بود اما کیست که ادعا کند این بهبودیها با» «وجود کلودیوس صورت پذیر میشد و اگر آن دیوانه» «تسلط مییافت که میتوانست ضمانت کند که شما از» «دارائی و نعمتهای خداداد خود بهرهمند بمانید؟»
5-تجزیه و تحلیل:
الف-قبلا در ده مقاله متذکر گردید که بقول قدماسخنوری عمودی دارد و اعوانی،مثلا اگر بخواهیم در بیابان چادری برپا کنیم اول دیرک که بمنزله ستون خیمه است برپا میکنیم که این در واقع عمود چادر است و بعد اطراف چادر را بوسیله طناب و میخ بزمین میخکوب
میکنیم که کمک باشد باینکه چادر در اثر باد و طوفان از جا کنده نشود یا اگر شما میروید برای خوردن چلوکباب مقصود اصلی همان برنج و گوشت چلوکباب است ولی برای تحریک اشتها و زیبائی و رنگ آمیزی حد اقل سماق و پیاز و تخم مرغ و حتی ماست و ترشی در اطراف سفره و یا میز غذا میچینند که در حقیقت گوشت و برنج در این غذا اصل و سایر چیزها فروعی است که اهمیت آنها از اصل هم کمتر نیست.
در سخنوری نیز اساس همان عمود سخن است که دلائل میباشند برای اقناع شنوندگان و اینکه بوسیله دلیل کافی حرف شنونده را باور کنند و اعوان در سخنوری همان شورانگیزی(ترغیب)و دلربائی است.اغلب شورانگیزی و دلربائی در سخنوری لازم و ضروری است،سخنوری قضائی نیز از این قاعده مستثنی نیست و در بیشتر موارد تحریک عواطف قضات و دادرسان بطرق مناسب ضروریست.
ب-سیسرون در دفاع از میلون در مقدمه و اصل دفاع نظرش بیشتر متوجه همان عمود سخنوری یعنی آوردن دلیل کافی بوده است ولی از اعوان هم غافل نبوده بطور کلی در سخنوری نیمتوان عمود و اعوان را از هم جدا کرد و مثلا گفت در مقدمه و در متن سخنرانی باید دلیل آورد و عمود سخن را محکم نمود و دیرک چادر را سخت کوبید و بعد در نتیجه و خاتمه به اعوان پرداخت و شورانگیزی کرد و دلربائی نمود.ترکیب عمود و اعوان در سخنوری مانند ترکیب رنگها و سایه روشن در نقاشی است در ترسیم یک تابلو،نقاش ضمن رعایت اصول،
آفرینش زیابئی را به سلیقه و ذوق و حالات درونی خود هنگام رنگآمیزی انجام میدهد بقسمیکه اصول و فروع در آن محو و درهم آمیخته است.سخنور نیز حرفش را بمقتضای حال میزند و ضمن رعایت فصاحت و بلاغت حد فاصله،اغلب پیدا نیست ولی در کمال مهارت و استادی اصول مراعات شده است.
پ-سیسرون بعد از بیان مقدمه بسیار مناسب که در مقاله قبل(مقاله اول)بتجزیه و تحلیل آن پرداخته شد و بدنبال قسمت اصلی مدافعات که در شروع همین مقاله متذکر گردید و بعد از نقل واقعه و روشن نمودن شرایط زمانی و مکانی حادثه در قسمت اخیر مدافعات که در بالا درج گردیده است میخواهد میلون و کلودیوس را به دادرسان و حضار در محضر دادگاه بشناساند و برای اینکار از یک اصل روانشناسی استفاده نموده است که عبارتست از:
«مهر و کین»
سیسرون در اینقسمت از مدافعات سعی دارد با شرح صفات میلون مهر و محبت دادرسان و حضار را نسبت به میلون جلب کند و با ذکر بدیها و حرکات ناشایست کلودیوس کین و دشمنی علیه وی در آن جمع ایجاد کند و افکار و احساسات همگی را علیه کلودیوس برانگیزاند و فقدان او را برای دولت و ملت روم نه تنها ضایعهای نشمارند بلکه قتل او را یک دفع شر و نفع ملک و ملت بدانند.
سخنور قضائی در اینجا شواهد و قرائنی ذکر میکند
که همگی حالی از:طبق کلودیوس بر شرارت و خباثت و فطرت میلون بر خودداری و پرهیزکاری و سلامت است.
با این ترتیب ملاحظه میگردد این سخنور نامی چگونه از فنومنهای روانشناسی مهر و کین استفاده نموده و مصادیق آنها را در مدافعات خود بکار برده است.
(ادامه دارد)
منبع :
نشریه مهنامه قضایی » تیر 1356 - شماره 136