" متن "  چیست  ؟


" متن "  چیست  ؟

متن چیزی است که تاویل می‌شود، زیرا به روی تعداد نامحدودی از خواندن‌ها گشوده است که می‌توانند نوشتار را به گفتار زنده تبدیل کنند. متن گفتمانی است که با نوشتار تثبیت شود.[۱]
متن مجموعه ای واقعیات است که به عنوان نشانه‌ها به کار می‎ ‎رود و به قصد انتقال معانی خاص به یک شنونده، در یک بافت معین‎ ‎انتخاب و تنظیم می‌شود.[۲]
یکی از مفاهیمی که در رويکردها و جريان‌های نقد و نظريه‌ی ادبی به طور گسترده و فراگير حضور دارد؛ «متن» و مفاهيم، همبسته و وابسته به آن است.
متن در نظریه ادبی به هرچیزی گفته می‌شود که بتوان آن را خواند؛ چه کتاب ادبی، دستورالعمل آشپزی و یا تبلیغات سطح شهر، طرح بر روی لباس، نوع چینش صندلی‌ها در یک سخنرانی و مانند آن. متن مجموعه منسجمی از نشانه‌هاست که  ......

ادامه نوشته

6 راه ساده برای بهتر صحبت کردن

 

6 راه ساده برای بهتر صحبت کردن

راز افراد اجتماعی و موفق، آن ها که عالی ارتباط برقرار می کنند چیست؟ یکی از مهمترین دلایلش شیوه صحبت کردن آن ها است. تن صدا، شدت، لحن و توجه به حرف هایی که از دهانمان بیرون می آید مهمترین موارد تاثیرگذار در این موضوع هستند.

رهبران کسب و کار توجه فوق العاده ای روی برقراری ارتباط دارند. اگر شما هم می خواهید که در این فن استاد باشید، باید بدانید که چه گفتن و چگونه گفتن، فاکتور های بسیار مهمی در برقراری یک رابطه موثر هستند.

صحبت کردن برخی از مردم آنچنان نا مطبوع است که  .......
ادامه نوشته

چطور با فرزندمان درباره بیش‌فعالی‌ صحبت کنیم؟


بسیاری از والدین نگران آن هستند که روی فرزندشان برچسب «بیش‌فعال» خورده شود. تعداد دیگری از خانواده‌ها عقیده دارند که باید با فرزندشان راجع به بیش‌فعال بودن صحبت کنند ولی نمی‌دانند چگونه باید باب صحبت را در این باره باز کنند.
خانواده‌های کودکان بیش‌فعال، بار روانی و فشار عصبی زیادی را تحمل می‌کنند آنها همواره نگران برداشت افراد اجتماع راجع به فرزندشان هستند لذا بسیاری از متخصصان حوزه روانشناسی معتقدند که کودکان باید درباره «بیش‌فعالی» اطلاعاتی داشته باشند. متخصصان، دلایل زیر را برای دانستن کودکان راجع به بیش‌فعالی خود ضروری می‌دانند.

1- جوامع امروزی پر از برچسب‌های گوناگون است که روی افراد زده می‌شود لذا برچسب بیش‌فعالی نیز می‌تواند یکی از آنها باشد. والدین باید بدانند که حضور کودک در اجتماع، مهد‌کودک، مدرسه و... می‌تواند برچسب‌های دیگری مانند تنبل، چاق، زشت و...

ادامه نوشته

چگونه با فرد افسرده درباره افسردگی با او صحبت کنیم؟

 

گاهی اوقات دانستن اینکه چگونه با فرد افسرده درباره افسردگی صحبت کنیم، کار دشواری است. شما ممکن است از این بترسید که اگر به فرد افسرده اظهار نگرانی کنید، او خشمگین و عصبانی بشود یا نگرانی های شما را نادیده بگیرد. اگر نمی دانید از کجا شروع کنید، پیشنهادات زیر به شما کمک خواهد کرد. اما به یاد داشته باشید که یک شنونده خوب بودن بیش از هر نصیحت کردنی مهم است. فرد افسرده را تشویق کنید در مورد احساساتش صحبت کنید.

بدون قضاوت به صحبت هایش گوش دهید.

روش هایی برای آغاز گفتگو :
- اخیرا کمی نگران تو هستم.
- اخیرا متوجه تغییراتی در تو شدم و دوست دارم بدونم حالت چه طور است؟
- به نظر میاد اخیرا زیاد خوشحال نیستی.

سوالاتی که می توانید بپرسید
- آیا اتفاقی افتاده که تو را غمگین کرده است؟
- من چه طور می توانم به تو کمک کنم؟
- دوست داری کمی درباره احساساتت صحبت کنی؟

جملاتی که می توانید بگویید
- تو در این شرایط تنها نیستی. من هم در کنار تو هستم.
- شاید الان باور نداشته باشی اما مطمئن باش احساساتی که   . . . .

ادامه نوشته

بهترین طرز حرف زدن و برخورد با سالمندان خانواده

 

همه ما پس از طی دوران جوانی و دوره طولانی‌تر بزرگسالی (از ۳۵ تا ۶۰ سالگی) به بازنشستگی می‌رسیم اما کمتر پیش می‌آید که قبل از تجربه این دوران، خودمان را به جای آن فرد سالمند قرار دهیم. شاید برای همین است که درک ما از شرایط روحی و نیازهای عاطفی آنان کمتر می‌شود. وقتی صحبت از مراقبت و نگهداری از پدر و مادر سالمندمان به میان می‌آید، گمان می‌کنیم چون آنها را دوست داریم، این مراقبت بسیار ساده است.

برای همین با یک نگرش سنتی با آنها که پا به سن گذاشته‌اند، رفتار می‌کنیم؛ رفتارهایی که گاهی مناسب سن والدین سالمندمان (چه سالم و چه بیمار یا معلول) نیست. گاهی اوقات ما سعی داریم همان‌طور که از فرزندمان مراقبت می‌کنیم، با آنها برخورد کنیم و فراموش می‌کنیم که ما هرگز نمی‌توانیم والد پدر و مادر خود باشیم و مراقبت از آنها مهارت‌های خاصی نیاز دارد. نکته مهم این است که این مهارت‌ها که باید در تک‌تک رفتارهای ما نمود داشته باشد، آموختنی هستند اما بیشترمان این مهارت‌ها را بلد نیستیم و صرفا با مهر و محبت هم نمی‌توان این مهارت‌ها را در خود ساخت. شاید اگر به طریقی یاد می‌گرفتیم که چه‌طور با فرد سالمند خانواده رفتار کنیم، این همه گلایه و نارضایتی در خانواده‌مان به وجود نمی‌آمد. این هفته به بررسی داستانی می‌پردازیم که حاکی از این عدم مهارت است. استفاده از نظرات کارشناسی خانم دکتر بدری سادات بهرامی، روان‌شناس و مشاور خانواده، به ما کمک می‌کند تا   ...   ...   ..

ادامه نوشته

با سالخوردگان و بیماران ، چگونه صحبت کنیم ؟

 

مهارت ارتباظ با بیماران و سالخوردگان

مهارتهای ارتباط

به نظر موضوع ساده اي است و همه ما خود را در آن متخصص مي دانيم. به هر صورت از زمان كودكي تا به حال حرف زده ايم و معمولاً گفت وگوكردن با ديگران طبيعي تلقي مي شود. خيلي ساده شروع به صحبت کرده و كلمات راپشت سر هم قطار میکنیم. وقتي شاد هستيم و خود را به كسي نزديك احساس مي كنيم .ارتباط برقراركردن كار دشواري به نظر نمي رسد.هم ما احساس خوبي داريم و هم آنها و همه چيز به ظاهر خوب و بي كم وكاست است .اما در شرايط اضطراري بايد مهارت كلامي خودرا مورد قضاوت قرار دهيم. در حالت عصبانيت چگونه گفتگو مي كنيم و با اشخاصي كه از ما عصباني هستند چگونه حرف مي زنيم  ؟

با انتقاد چه مي كنيم ؟ وقتي بیمار ما مضطرب است و به حرفهاي ما گوش نمي دهد چه مي گوييم؟در شرايط احساس رنجش چگونه ارتباط برقرار مي كنيم؟اگر در اين مواقع بتوانیم به خوبي و به گونه اي مؤثر ارتباط برقرار سازیم دقيقاً در همين مواقع است كه نقش ارتباط خوب ،حياتي مي شود.كليد صميميت و دوستي و موفقيت در جلب رضایت بیمار برای رضای خدا به این كار بستگي دارد كه   . . . .

ادامه نوشته

صحبت کردن با دیگران حافظه را تقویت می‌کند

 

دانشمندان متوجه شدند صحبت کردن با دیگران می‌تواند به شما در به یادآوری اسامی و خاطرات گذشته کمک کند.
بسیاری از مردم برای تقویت حافظه خود به سراغ بازی‌های محبوب تمرین دهنده حافظه می‌روند. میزان استقبال از این بازی‌ها به قدری است که به اعتقاد بسیاری از دانشمندان تبدیل به یک صنعت چند میلیون پوندی شده است.

محققان دانشگاه زوریخ 36 مطالعه مختلف را که تا کنون در مورد ورزش‌های حافظه و شیوه‌ها تقویت آن در بین سال‌های 1970 تا 2007 انجام شده بود بازبینی کردند.

آن‌ها متوجه شدند برخی از شیوه‌های تقویت حافظه واقعا موثر هستند. برای مثال با انجام این تمرین‌ها برخی از سالمندان که دچار مشکلات حافظه‌ای مانند آلزایمر و   . . . .

ادامه نوشته

10 نکته برای صحبت کردن به زبان انگلیسی

 

یکی از مهندسان فارغ التحصیل می گوید که 10 نکته زیر به او برای صحبت کردن زبان انگلیسی خیلی کمک کرده اند :
1- اولین چیزی که هر روز صبح بعد از بلند شدن از خواب انجام می دهم این است که شروع به خواندن روزنامه می کنم. من بیشتر دوست دارم که مقاله ها و مطالبی که مورد علاقه من هستند را مطالعه کنم چون با این کار یادگیری آن راحت تر می شود و کمتر احساس خستگی می کنم.
2- یک فرهنگ لغت جیبی تهیه کردم. چون در طول روز به کلماتی بر میخورم که برای من آشنا نیستند و با مراجعه به آن معنای کلمات را مطالعه می کنم..فرهنگ لغت جیبی به من این امکان را می دهد که در همه جا در دسترس باشد و هر وقت که به مشکلی برخوردم فورا به آن مراجعه کنم.
3- هر وقت کلمه ای را یاد گرفتم آن را در یک جمله به کار بردم. با این کار آن کلمه همیشه در ذهن من باقی می ماند و راحت تر می توانم آن را یاد بگیرم.
4- بسیار از اوقات با دوستانی که مشغول یادگیری زبان انگلیسی بودند جمع میشدیم و   ...   ...

ادامه نوشته

جوان کردن مغز با یادگیری زبان های خارجی



اگر این توانایی را داشته باشید که به زبان‌های دیگری غیر از زبان مادری‌تان به راحتی حرف بزنید و به اصطلاح دوزبانه باشید، مغز شما می‌تواند بگوید ممنونم، you thank، gracias، merci، arigat اما منفعت‌های دانستن زبان خارجی فقط در همین نکته‌ها خلاصه نمی‌شود. خوبی‌ها و فواید دوزبانه بودن مختص به سن خاصی نیست، از خردسالی گرفته تا دوران میانسالی دانستن زبان‌های خارجی می‌تواند، باعث بالا رفتن توجه، تمرکز، فعالیت مغز و حافظه شود. علاوه بر این، برخی از تحقیقات جدید نشان داده‌اند، افراد دوزبانه دیرتر دچار اختلالات مغزی مثل از دست دادن حافظه یا بیماری «آلزایمر» می‌شوند.
شما می‌توانید مغزتان را مثل یک کامپیوتر تربیت کنید
مغز یک فرد دوزبانه مانند رادیویی است که به طور همزمان دو کانال را پخش می‌کند. این به آن معناست که ممکن است در حال صحبت کردن به یک زبان باشید اما مغزتان همیشه آماده است تا از زبان دومتان نیز استفاده کنید. به لطف این کارایی دو محوری و دوجانبه، مغز در دسته‌بندی اطلاعات، تمرکز روی مسایل مورد نیاز و اجتناب‌ از فکر کردن به مسایل نامرتبط بسیار ورزیده خواهد شد. براساس تحقیقات انجام شده دوزبانه بودن قابلیت تمرکز و توجه را در افراد بالا می‌برد. همچنین،    ...   ...

ادامه نوشته

5 قانون صحبت کردن به زبان انگلیسی


1.گرامر را مطالعه نکنید

این قانون ممکن است برای خیلی از دانش آموزان ESL ناآشنا باشد، اما این یکی از مهمترین قوانین میباشد. اگر شما میخواهید که امتحانات خود را بدهید، پس گرامر را مطالعه کنید. هرچند، اگر میخواهید که در زبان انگلیسی روان شوید بایستی تلاش کنید زبان انگلیسی را بدون مطالعه گرامر یاد بگیرید.

مطالعه گرامر فقط شما را کند کرده و گیج خواهد نمود. شما هنگام ساختن جملات به جای اینکه به طور طبیعی یک جمله را همانند یک بومی بیان کنید، در مورد قوانین گرامری فکر خواهید نمود. به خاطر داشته باشید که فقط یک عده اندکی از صحبت کنندگان به زبان انگلیسی بیشتر از 20% از تمامی قوانین گرامری را میدانند. بسیاری از دانش آموزان ESL بیشتر از افراد بومی دستور زبان میدانند. با توجه به تجربیاتم میتوانم این را به جرأت بگویم. من یک بومی هستم، در ادبیات زبان انگلیسی تخصص گرفته ام و زبان انگلیسی را برای بیش از 10 سال تدریس نموده ام. با وجود این خیلی از دانش آموزانم نسبت به من جزئیات بیشتری را درباره گرامر زبان انگلیسی میدانند. من به آسانی تعریف را در ذهنم جستجو کرده و به کار میبرم، اما من آنرا در مورد آن در ذهن خود فکر نمیکنم..

من اغلب اوقات از دوستان بومی خود بعضی از سؤالات گرامری را میپرسم و فقط عده اندکی از آنها جواب صحیح را میدانند. اگرچه آنها در زبان انگلیسی روان هستند و ...   ...

ادامه نوشته

۷ نکته موثر در یادگیری زبان های خارجی (زبان انگلیسی)

اول از همه خوبه بدونید که بین تمامی زبانهای دنیا ، آسانترین زبان برای یادگیری انگلیسی است، پس امیدوار باشید!! چون طبق آمار تقریبا ۴۴۳ میلیون نفر در دنیا انگلیسی صحبت می کنند. این تعداد برای دیگر زبانهای اروپایی بسیار کمتر است. مثلا فرانسه ۱۲۱ میلیون نفر و آلمانی ۱۱۸ میلیون نفر.

این مطلب باعث می شه که به همین نسبت منابع و روش یادگیری هم متنوع تر و تاثیرگذارتر باشند چون بیشتر استفاده شده اند و در نتیجه بیشتر تست و بررسی شدند.
در اینجا ۷ نکته ساده را برای شروع یادگیری توضیح می دهم تا با استفاده از آنها بتوانید در کوتاهترین زمان انگلیسی یاد بگیرید:

۱- مهمترین قدم داشتن انگیزه کافی و شور و اشتیاق یادگیری است. اگر این را ندارید بقیه مطلب را نخونید. یا سعی کنید در خودتان انگیزه ایجاد کنید.
ساده است؛ در دنیای امروز برای برقراری ارتباط با افراد مختلف، رشد و پیشرفت در شغل و تحصیلات، دانستن اخبار روز، مجبورید انگلیسی بدانید، اما از دید اجبار به آن نگاه نکنید، به جای آن سعی کنید موقعیت و شرایطی را که بعد از یادگیری به دست خواهید آورد در ذهن خود به طورکامل مجسم کنید؛ تمام لذت و هیجان، در آمد بیشتر، تجربه های جدید، آدمها و   ....   ...

ادامه نوشته

ابزارها و روش های موثر در یادگیری زبان های خارجی


روشها ی یادگیری زبان تقریبا برای همه زبانها مشترک است با این تفاوت که در مورد انگلیسی کار بسیار راحت تر است؛ ابزار های آموزشی بسیاری در بازار موجود است و دسترسی به افرادی که انگلیسی بلد باشند بیشتر است. پیدا کردن کسی که در حد شما انگلیسی بداند بسیار راحت تر از یافتن کسی است که مثلا فرانسه یا اسپانیایی صحبت کند.
در حال حاضر ابزار های مختلفی در بازار وجود دارد که می توانید با توجه به مدل خودتان و متدی که برای یادگیری انتخاب کردید از آنها استفاده کنید. شامل :

· کتابهای آموزشی از موسسات و دانشگاههای مختلف انگلیسی، امریکایی، استرالیایی و کانادایی
· فلش کارت؛ برای کسانی که حافظه تصویری آ نها قوی تر است و نیاز به تکرار مداوم توسط نرم افزار لایتنر دارند.
· کتاب اصطلاحات؛ شامل الفاظ و اصطلاحات غیر رسمی و روزمره، می تونه سرگرم کننده باشه و از یکنواختی کار کم کند.
· دیکشنری؛ در سطوح مختلف و به زبانهای مختلف
· دیکشنری تصویری (picture dictionary) که برای شروع بسیار خوب است و دایره لغات را گسترش می دهد، به خصوص برای کسانی که    ..........

ادامه نوشته

کشف روش هایی برای یادگیری زبان خارجی


برخی افراد می‌توانند به راحتی دو، سه یا تعداد بیشتری زبان را بیاموزند و به راحتی به زبان‌های مختلف صحبت کنند. برای برخی دیگر این کار بسیار دشوار است. چه تفاوتی بین این افراد و بقیه وجود دارد؟

هفته پیش گزارشی در مورد یک پسر نوجوان عادی 16 ساله ساکن نیویورک منتشر شد که نشان می‌داد وی تنها در اوقات فراغت خود، بدون کلاس، زبان‌های عبری، عربی، روسی، سواحیلی و چندین زبان دیگر را یاد گرفته است. البته به گزارش دیسکاوری مشخص نیست که این پسر نوجوان که تیموتی دونر نام دارد، چه‌قدر به هر یک از این زبان‌ها مسلط است، اما واضح است که او با سایر هم‌سن‌ و سال‌هایی که در مدرسه با او همکلاس هستند و حتی بسیاری دیگر از مردم که تنها به یک یا دو زبان می‌توانند صحبت کنند متفاوت است.


این‌جا یک سوال پیش می‌آید:‌ آیا ممکن است مغز برخی از افراد ویژگی‌های خاصی داشته باشد که به آن‌ها این امکان را بدهد که در مقایسه با سایرین زبان‌های بیشتری را بیاموزند و   ....   ....

ادامه نوشته

نقش گفتمان در عمل اجتماعی


نقش گفتمان در عمل اجتماعی


«گفتمان» معمولاً به تمام پدیده های تقابل نمادین وارتباطات بین مردم، از طریق زبان نوشتاری یا گفتاری یا نشانه های دیداری اشاره می کند. بنابراین، می توانیم درباره گفتمان بشری، مطالعه گفتمان وغیره بحث و تحقیق نماییم. امروزه، معمولاً ازاین واژه بامعانی معمول تری استفاده می کنیم که شامل گفتمان نوشتاری است. البته، جایی که لازم است می توانیم گفتمان نوشتاری را متمایز از گفتمان گفتاری مشخص نماییم.

«گفتمان» گاهی اوقات در تقابل با «متن» استفاده می شود، جایی که «متن» به اطلاعات گفتاری یا نوشتاری واقعی، و «گفتمان» به تمامی کنشهای ارتباط، شامل تولید و درک نه لزوماً به طورکاملاً شفاهی اشاره می کند. مطالعه گفتمان، بررسی موضوعاتی نظیر بافت، اطلاعات پیش زمینه ای یا دانش تقسیم شده بین گوینده وشنونده را شامل می شود.

گفتمان مکرراً برای اشاره به ارتباط کلی استفاده شده است که در بافتهای موقعیتی خاص جای می گیرد. به عنوان مثال، می توانیم درباره گفتمان علمی، گفتمان قانونی، وغیره صحبت کنیم. گفتمان علمی شامل سخنرانی ها، گزارشهای تحقیقی، مباحث نظریه ای و   ...   ....   ...

ادامه نوشته

چگونه راحت حرف بزنیم ، راحت سخنرانی کنیم ؟

 

آنچه از آن بنام فن بیان نام می برند ، معمولا مقوله ای است که بطور خاص مرتبط به هنر بازیگری سینما و یا تئاتر است. بدین معنا که بازیگران آماتور و حتی حرفه ای بجهت اینکه انتخاب میشوند تا نقشها و تیپهای مختلفی را ارائه کنند ، بایستی توانایی بیان دیالوگهای آن شخصیت را نیز بطور شایسته داشته باشند و یا با تمرین در خود پدید آورند که همین امر اتفاقا یکی از فاکتورهای ارزشگذاری بر کار آنان است.
برای رسیدن به این توانایی ، بازیگران در سالهای اول ، روزانه تمرینات مختلفی را بر روی صدایشان انجام میدهند که از جمله کشیدن حروف بطور جداگانه ( مثل کلاس اولیها ) با صدای بلند و بسیار بلند ، تلفظ کلمه به کلمه ، نفس گیری ، آواز خواندن و مواردی دیگر که بستگی به سبک و استاد آنها تا حدی متفاوت است ...برای مطالعه ی بیشتر میتوانید ، از کتب فن بیان در سینما و تئاتر ( انتشارات پارت - روبروی دانشگاه طهران ) بهره بجویید .
اما تصور میکنم ، فن بیانی که مد نظر شماست ، تا حدی به مسائل روزمره و نیز مقوله ی اعتماد بنفس مربوط است. اگر اینطور باشد و . . . .

ادامه نوشته

چطور انگلیسی صحبت کنیم ؟  چگونه انگلیسی متوجه بشویم؟

 

God knows what we know, but we don't know what God knows!

سلام

عنوانش تکراریه؟ تا حالا 100 تا از این نوع مطالب خوندی؟این یکی فرق میکنه!

چون حرف دله !

فرض کن 12 ترم زبان خوندی؛نه اصلاً 20تا! یا نه نورچشمی لیسانس یا فوق لیسانسی(مثل بعضیا)!!! حالا میخوایم برای چند دقیقه صحبت کنی...مثل تست مجری گری تلویزیون! تپق ممنوع! Uh, you know, actually امثالهم هم نباشه
یا اصلاً یه کار ساده تر،30 دقیقه اخبار رو ضبط کن و بشین اسکریپتهاش(متون خبر) رو بنویس...! اخبار خودمون رو نمیگم(با اون لهجه شیرین محلیشون) یکی از شبکه های انگلیسی زبان رو ...
چیه؟ اینم نمی شه؟ سخته؟ چرا؟ مگه یه عمر زبان نخوندی؟؟؟؟
این دفعه جداً کسی نمیخواد شعار بده که سیستم آموزشی بده و امکانات نیست و از این حرفای همیشگی...
اول بیا با هم یه بار دیگه فرآیند رایج یادگیری زبان رو در ایران مرور کنیم:
-یادگیری گرامر و لغات پایه در دوره راهنمایی
+ یادگیری گرامر تکمیلی (باصطلاح ما البته) در دوره دبیرستان
+یادگیری مهارتهای مربوط به درک مطلب (به اندازه لازم و کافی!بیشتر نه) در مقطع پیش دانشگاهی
+مرور همه بالایی ها در زبان عمومی دانشگاه (اگه زبان پیام نور باشه که از نوع تیم ملی محسوب میشه)
+کار روی ترجمه متون تخصصی رشته تحصیلی به زبان انگلیسی (به مقدار لازم)
-تموم شد
اینجا که رسیدی:
تازه مصیبت بزرگ یادت میاد که  :

ادامه نوشته

چگونه مهارت صحبت کردن زبان خود را تقویت کنید؟



نکات زیر می تواند برای بهبود صحبت کردن شما مفید باشد:

اول از همه به خاطر داشته باشید که خوب صحبت کردن نیاز به زمان و تمرین کافی دارد. توقع نداشته باشید ظرف مدت کوتاهی همانند شخصی که زبان مادری اش انگلیسی است، صحبت کنید. به خاطر داشته باشید که تقویت صحبت کردنشهر روم یک روزه ساخته نشد!
همانند بچه ای که پس از مدت زیادی شنیدن، شروع به صحبت کردن می کند شما نیزباید صبور و امیدوار باشید که بالاخره یک روز می توانید به روانی صحبت نمایید.
توانایی صحبت کردن شما تا حدی تحت تاثیر شخصیت شما است. مثلاً شاید شما شخصی پرحرف و اجتماعی باشید یا اینکه ساکت و خود دار عمل کنید. با وجود این در نظر داشته باشید که صحبت کردن زبان دوم همانند یادگیری زبان مادری "کاملاً طبیعی" نیست. لازم است تعامل زیادی با دیگران داشته باشید (این تعامل باید از طریق انگلیسی یا هرزبانی باشد که در حال فراگیری آن هستید.) همواره به خاطر بسپارید که با سعی و تلاش به موفقیت خواهید رسید.
یافتن یک شریک زبانی روشی ایده آل برای تمرین صحبت کردن می باشد به ویژه وقتی که شریک شما همکلاس ویا هم سن و سال شما هم باشد چرا که  ...   ...   ...  ...

ادامه نوشته

اصول مهارت حل اختلاف


 این مهارت نیز، همانند بقیه مهارت ها، برای  ازدواج و تشکیل زندگی مشترک  و اصولاً برقراری ارتباط درست با دیگران ضروری و واجب است. آنچه مسلم است، بروز اختلاف و تفاوت بین افراد، امری کاملاً عادی و طبیعی است. منتها مهمتر و طبیعی تر آن است که نسبت به حل این اختلافات، اشراف داشته باشیم و بتوانیم اختلاف یا سوء تفاهمات خود یا دیگران را به گونه ای حل کنیم که رضایت همه فراهم آید؛ و این رضایت حاصل نخواهد شد مگر با کسب مهارت در حل اختلافات.
 
اصول مهارت حل اختلاف
 - صحبت کنید، اما بدون پرخاش و توهین و تندی.
 حل اختلاف، در زمان عصبانیت، حاصلی جز تخریب بیشتر نخواهد داشت. پس بهتر آن است که همیشه بعد از آرام شدن محیط و افراد، اقدام شود.
 - منفی سخن نگویید.
 اگر برای وصل کردن، قدم جلو می گذاریم، باید دقت کنیم از به کار بردن سخنان نومید کننده و تحریک کننده و در مجموع منفی، خودداری نمائیم.
 - در اولین قدم اختلاف، آن را حل کنید.
 به محض احساس اختلاف یا سوء تفاهم، درصدد حل آن برآیید. چون اگر شامل مرور زمان شود، تبدیل به کینه و رنجش می شود. به خاطر داشته باشید صحبت و بازگو کردن ناراحتی ها و سوءتفاهمات، کمک مؤثری برای رهایی از غم و اندوه است و حل اختلافات را نیز سهل تر می نماید.
 - از طرف مقابل خود، یا طرفین اختلاف، درخواست کنید تا خیلی سریع، وقت مناسبی را با هماهنگی یکدیگر، برای حل اختلاف، اختصاص دهند.
 - احساس شرم و گناه و خجالت را برای طرف مقابل به وجود نیاورید.
 چنانچه ما با طرف مقابل خود، دچار مشکلی شده اید یا برای حل اختلاف دیگران، می خواهید اقدام نمائید، هرگز نباید به گونه ای صحبت کنید که دیگری یا دیگران را دچار احساس خجالت، گناه یا شرمندگی کنید. طعنه و کنایه را نیز باید از لحن و کلامتان حذف نمایید.
 - نظر و عقیده خود را بیان کنید.
 ناراحتی خود را عنوان کنید و درباره اش سخن بگویید بدون آن که قضاوت یا سرزنش کنید و حکمی صادر نمایید.
 - دیگری یا دیگران نیز حق دارند.
 به طرف مقابل خود یا دیگرانی که با یکدیگر دچار اختلاف شده اند، اجازه کافی بدهید تا از ناراحتی ها و مشکلاتشان صحبت کنند. تخلیه روانی، فرد را برای طرح یا پذیرش مسائل متفاوت و سپس حل مشکلات، آماده تر می نماید.
 - عذرخواهی مشکل نیست.
 در زمان حل اختلاف، چنانچه فرد متوجه اشتباه خود بشود، بهتر است فوری با یک جمله که حاکی از ندامت و عذرخواهی اوست مسئله را ختم به خیر کند. «عذرخواهی» نه تنها فرد را کوچک نمی کند، بلکه دیگران را متوجه انعطاف و دقت نظر او نیز می سازد. حال چنانچه لزومی به عذرخواهی هیچ کسی مشاهده نشد، توافق و به قول معروف، کنار آمدن با هم، مسیری تازه برای رفع سوء تفاهمات و برقراری ارتباطات جدید خواهد بود.
 - هربار، فقط یک موضوع را مطرح کنید.
 برای هر مشکل، یک جلسه مشخص را اختصاص دهید. چرا که در صورت صحبت و طرح همه ناراحتی ها و مشکلات در یک جلسه، نه تنها راه حلی حاصل نخواهد شد، بلکه به لحاظ یادآوری و تداعی یا درهم پیچیدگی ناراحتی ها، دامنه اختلافات وسعت بیشتری خواهد گرفت.
 لازم به یادآوری است که مهارت حل اختلاف، در روابط خانوادگی، خاصه ارتباط میان زن ها و شوهرها، اهمیت بسیاری دارد. ضمناً باید در نظر داشت که در این روابط، حفظ احترام ادب و حرمت و همکاری و تعادل، برای همگان امری لازم و واجب است.

http://www.iran.pezeshk.us/

روزی سی هزار کلمه با فرزندتان حرف بزنید


روشی که شما با کوچولوی‌تان صحبت می‌کنید در نحوه رشد زبانی او تاثیر بسزایی دارد و حتی می‌تواند ضریب هوشی او را هم تحت تاثیر قرار دهد.

 به گزارش خبرنگار کلینیک باشگاه خبرنگاران؛‌ یکی از نگرانی‌های هر مادری بعد از به دنیا آمدن فرزندش این است که تا وقتی نوزاد بخواهد حرف بزند چطور باید بفهمد چه چیز لازم دارد و چه می‌خواهد. در ضمن نگرانی بعدی این است که چطور قرار است کوچولو مثل بزرگ‌ترها حرف زدن یاد بگیرد. همه اینها می‌تواند به راحتی هر پدر و مادری را نگران کند اما نکته مهم آن است که والدین سعی کنند با کودک ارتباط کلامی داشته باشند. ایده‌آل‌ترین حالت ممکن این است که والدین روزانه ۳۰ هزار کلمه در ارتباط با کودک استفاده کنند. در حقیقت مطالعات مختلف نشان داده است تعداد لغاتی که در حرف زدن با کودک استفاده می‌شود رابطه مستقیم با افزایش ضریب هوشی کودک دارد. در این مطلب با بعضی روش‌های موثر برای صحبت با کودک بیشتر آشنا شوید.
 
بگویید و تکرار کنید: ممکن است برای‌تان کسل‌کننده باشد اما تکرار برای کودک‌تان لذت‌بخش است. شنیدن چندباره یک کلمه در تقویت مسیر ارتباطی صدا و معنا در مغز کودک موثر است. تکرار همچنین باعث می‌شود او دنبال معنای آن به حافظه‌اش رجوع کند و آن را در ذهنش ثبت کند. تا یک سالگی کودک شما اغلب اصوات لازم را می‌داند اما نمی‌داند چه موقع باید از آنها استفاده کند. تکرار به او کمک می‌کند بتواند این وظیفه را به درستی انجام دهد.
 
از زبان اشاره استفاده کنید: برخی والدین فکر می‌کنند اگر با اشاره با کودک‌شان صحبت کنند او هیچ وقت انگیزه‌ای برای حرف زدن پیدا نمی‌کند اما مطالعات نشان داده کودکانی که اشاره‌ها را یاد می‌گیرند زودتر حروف صداها را می‌آموزند و به حرف می افتند.
 
داستان  تعریف کنید: برای کارهای روزانه تشریفات داشته باشید؛ پوشک عوض کردن، غذا خوردن، حمام کردن، لباس پوشاندن، خوابیدن تا با کودک‌تان ارتباط بگیرید. با توصیف کاری که برای آنها انجام می‌دهید و توصیه‌هایی که در کنجکاوی و عکس‌العمل‌هایش دارید می‌توانید ۳۰ هزار کلمه در روز حرف بزنید.
 
دنبال بهانه‌ای برای صحبت کردن بگردید: هر وقت دیدید کودک‌تان زل زده به شما یا یکی از وسایل موجود در خانه یا حرکات بدن یا صدای عجیب و غریب درمی‌آورد فرصت را غنیمت بشمارید و مکالمه را شروع کنید. مثلا وقتی کودک‌تان به نحوه درست کردن شیرش توسط شما نگاه می‌کند، به او بگویید «می‌بینم که داری به من نگاه می‌کنی! می‌خوای بدونی دارم چیکار می‌کنم؟ دارم شیرت رو آماده می‌کنم. فکر کنم گرسنه‌ای.»
 
اینها را به یاد داشته باشید
 
الگوها را دنبال کنید: کلا ما ۲ نوع والدین داریم والدین «کمک‌کننده» که اجازه می‌دهند کودک مکالمه و فعالیت‌ها را هدایت کند و نوع دوم، والدین «دستوری» که اسباب‌بازی‌هایی را برای بازی کودک انتخاب و موضوع مکالمه را مشخص می‌کنند. بهتر است بدانید که والدین کمک‌کننده در بهبود زبان کودک خود تاثیر بیشتری دارند.
 
نوبتی صحبت کنید: وقتی فرصت حرف زدن به کوچولوی‌تان را می‌دهید ضمن آنکه به او احترام می‌گذارید، می‌آموزید که چطور یک مکالمه دو طرفه داشته باشید. این کار را از روز تولد می‌توانید انجام دهید؛ خیلی زودتر از آنکه کودک کلمه‌ای بیاموزد. بعد از آنکه با او صحبت کردید مکث کوتاهی انجام دهید و منتظر جواب باشید. به مرور زمان او می‌فهمد که این زمان شانسی است که او برای دادن پاسخ خواهد داشت.
 مادرانه با او صحبت کنید: حالت سرزنده حرف زدن با کودک بسیار جالب است. تحقیقات نشان داده است کودکان دوست دارند با زبان خودشان با آنها صحبت شود. در این روش ساختار زبانی و دامنه لغات بهتری پیدا می‌کنند اما حواستان باشد که بین ۱۸ ماه تا ۲ سال و نیم کودک این نوع حرف زدن را ترک کنید چون ممکن است لحن آرام و پراغراق شما را تقلید کند.
 بگذارید تقاضا کند: این کار را قبل از اینکه او به حرف زدن بیفتد هم می‌توانید انجام دهید. وقتی کودک شما موزی را که برایش خرد کردید خورد و شما احساس کردید که او باز هم موز می‌خواهد بدون آنکه ناخودآگاه مقداری در بشقابش بگذارید صبر کنید تا بسته به سن و سطح زبانش اشاره یا علامتی از او بگیرید یا به سادگی سؤال کنید «بازم موز می‌خوای؟» به جای اینکه همه چیز را آماده کنید، به کودک فرصت دهید درباره آنچه می‌خواهد از شما تقاضا کند.
 
اشتباه زبانی:
 
همه والدین با وجود تمام مهارتی که در زمینه‌های مختلف دارند گاهی اشتباه می‌کنند. اینها بعضی از مهم‌ترین اشتباهات است:
 
شما با کودک صحبت می‌کنید: بیشتر افراد شنوندگان خوبی نیستند. در حقیقت برخی محققان متوجه شده‌اند که بیشتر والدین اولین کلمه‌ای که کودک ادا می‌کند را به یاد نمی‌آورند. طبیعی است که درست صحبت نکردن کودک این کار را آسان می‌کند اما تامل کردن و شنیدن همان چیزهای نامشخصی که کودک ادا می‌کند به شما کمک می‌کند آنچه او می‌خواهد را بفهمید. مثلا وقتی می‌گوید شی می‌دانید که شیر می‌خواهد.
 مدام از لحن بچگانه استفاده می‌کنید: وظیفه شما این است که درست صحبت کنید و بچگانه حرف زدن می‌تواند بدترین راهنما باشد. بچگانه حرف زدن با مادرانه حرف زدن فرق می‌کند اگر کودک می‌گوید: «دوپ می‌خوام» والدین می‌گویند:‌ « بیا اینم دوپت» اما والدینی که مادرانه حرف می‌زنند می‌گویند «توپت رو می‌خوای؟!»
 زیاد حرف می‌زنید: کودک را به پارک می‌برید و مدام با او حرف می‌زنید؛ این درخته، بگو درخت، اینها برگه و رنگشون سبزه، کبوترها رو ببین، اونا دونه می‌خورن. او احساس می‌کند همه ۳۰ هزار کلمه‌ای را که باید در روز می‌شنید در عرض یک ساعت دارد می‌شنود. این روش غلط است و نباید استفاده شود.

 
منبع: مجله سیب سبز

پیش از صحبت کردن فکر کنید

مطالعات ، تجربه ها و تمرین های ضروری برای تدریس ، سخنرانی ، گویندگی ، گفتگو ، مناظره ،

مجریگری ، مباحثه ، مذاکره و مصاحبه استخدامی و رسانه ای .

۴۱ - تمرین موارد و توجه به نکته هایی مهم برای ارائه سخنرانی و انجام گفتگویی موفق و مؤثر

۳۱

پیش از صحبت کردن فکر کنید

چند بار برایتان اتفاق افتاده که حرفی بزنید و بعد متوجه شده باشید که فرد یا افراد مقابل به درستی متوجه منظور شما نشده اند و مخالف میلتان عمل کرده اند؟  . . .

ادامه نوشته

چگونه صحبت كنيم تا به ما گوش دهند ؟

 

چگونه صحبت كنيم تا به ما گوش دهند ؟

هنگامي كه شما ايده‌اي را به يك عده, عرضه مي‌كنيد, يا يك جلسه را اداره مي‌كنيد و يا با همكاري, دو به دو صحبت مي‌كنيد, آيا آنها به حرفهاي شما گوش مي‌دهند؟ ـ چگونه مي‌توانيد با تمركز روي علاقه شخصي شنونده, او را برانگيزيد تا به صحبت‌هاي شما توجه كرده و يا آنها را درك نمايد؟ در اين مطلب, كه خلاصه‌اي از كتاب «چگونه صحبت كنيم, تا به ما گوش دهند»، نويسنده آن يعني «خانم سونيا هلمن»،  روشهاي علمي را براي شناخت و درك هر شنونده‌اي را اعم از اينكه يك نفر يا بيشتر باشد با ارائه مثال‌هاي بخصوص به شما بيان مي‌كند.


الف) مكالمات يا جلسات دو نفره:

ـ در يك مكالمه دو نفره, قدم اول در ارتباط برقرار كردن, سلام و احوالپرسي و معرفي خودمان مي‌باشد ـ حال قدم بعدي, طرز ارتباط برقرار كردن در محيط كار است و نكته اصلي اين است كه چطور مي‌توانيم خود را علاقمند به گوش دادن بكنيم.

ـ يك لحظه تصور كنيد كه براي ارائه يك طرح مهم خود را آماده يك گفتگو مي‌كنيد:

چطور شروع به طرح‌ريزي مي‌كنيد, آيا اينطور نيست كه با كلمه من شروع مي‌كنيد, آيا با خود نمي‌گوييد من شروع مي‌كنم به گفتن فلان مطلب, بعد به آنها فلان چيز را مي‌گويم و ....

ـ واقعيت اين است كه اگر مي خواهيد ديگران را تشويق و ترغيب كنيد, اگر مي‌خواهيد آنها را مطلع سازيد يا تغييرشان دهيد, هر دوي شما, يعني هم فرستنده پيام و هم گيرنده آن بايد فعالانه درگير گفتگو شويد, در واقع ارتباط واقعي يعني يك گفتگوي فعالانه, وقتي شما مطلبي را مي‌گوييد, انتظار داريد كه شنوندگان واقعاً مجذوب و درگير صحبت‌هاي شما شوند, نكته مهمي كه بايد بدان توجه كنيد اين است كه گوش دادن اصولاً كار خيلي مشكلي است, بنابراين مستلزم يك تلاش متمركز است.

دريافت‌كنندگان صحبت‌هاي شما هميشه متمايل به گوش ندادن هستند وعلاقه دارند غرق افكار خود شوند و معمولاً هميشه اين سؤال را از خود مي‌پرسند كه چرا بايد گوش بدهم, بنابراين مشكل واقعي در صحبت كردن اينست كه:

«توجه شنوندگان را به خود جلب كرده و آنها را از افكار خودشان دور سازيد»

ـ اما اين كار را چگونه انجام دهيم؟ با درك و تمركز روي آنچه كه شنونده‌هاي شما آنرا مهم مي‌دانند, اين كار شدني است, اگر نتوانيد شنونده خود را به موضوع حساس كنيد, هيچوقت روي صحبت‌هاي شما متمركز نخواهند شد, براي سازگار كردن شنونده‌هاي خود بايد رفتارهايي را در خود تقويت كنيد كه احتمالاً در بدو كار بر خلاف رويه شخصي و عقايد پايه‌اي شما باشد.

ـ روش‌هاي انتقال پيام:
اكنون به روش‌هاي منتقل كردن پيام‌هاي خود به وسيله متقاعد كردن شنونده‌ها چه يك نفر و چه بيشتر شروع مي‌كنيم:

ابتدا ما بايد بدانيم يك عامل بزرگ وجود دارد كه پاسخ اين سؤال را تعيين مي‌كند كه چرا بايد گوش بدهم؟

اين عامل «علاقه به خود» است, علاقه به خود در مركز آنچه كه هر يك از ما را به حركت وا مي‌دارد, وجود دارد ـ به سؤالات زير توجه كنيد:

ـ چه چيزي توجه شما را در محيط‌ كار جلب مي‌كند؟ كدام برنامه را زودتر انجام مي‌دهيد؟ و ...

جواب اين سؤالات همه به دور همان عامل مي‌چرخد ـ يعني «علاقه به خود» ـ هنگاميكه با همكاران خود ارتباط برقرار مي‌كنيد استفاده از عامل «علاقه به خود» كار مشكلي نيست, چون شما تجارب مشترك زيادي داريد, مثلاً شما خصوصيات و اخلاق همكار يا رئيس خود را كاملاً مي‌شناسيد.

ـ اينها كليدهاي مهمي هستند جهت بوجود آوردن راهبردهايي براي كنار آمدن با مخاطبين, شما بايد حتي راهبردهاي ارتباطي خود را در محدوده يك نياز مشترك بين همه انسانها يعني «نياز به قدرت داشتن» طرح‌ريزي كنيد, چون, انسانها هنگاميكه احساس مي‌كنند قدرتي دارند, بهتر مي‌توانند ارتباط برقرار كنند.

ـ تصور كنيد, شما خواسته‌ايد با يك كارمند زيردست خود جلسه‌اي داشته باشيد. شما به راستي از موضع قدرت برخورداريد, اما اگر مي‌خواهيد يك مكالمه با نتيجه داشته باشيد و نه فقط يك برخورد يك طرفه, بايد قدرت را تا حدي توازن ببخشيد, مثلاً اگر كارمندي در غياب شما, خود تصميم به كار گرفته باشد كه نياز به اطلاع شما داشته است, شما به 2 طريق مي‌توانيد با او برخورد كنيد:

1. آقاي محترم, من بارها به شما گفته‌ام در اينجا من هستم كه تصميم‌ مي‌گيرم چه كاري انجام بگيرد و چه كاري انجام نگيرد.

2. من افتخار مي‌كنم كه در خدمت شما هستم, فقط خواهش مي‌كنم در اين كارها, حتي الامكان با دفتر من هماهنگ شود.

ـ همانطور كه مي‌بينيد, در مثال اول رئيس فقط درصدد به اثبات رساندن قدرتش است, ولي در مثال دوم رئيس ضمن دادن تذكرات لازم, سعي كرد كه بين خود و همكارش, ميزان قدرت به توازن برسد.

ـ شما مي‌توانيد در طول يك جلسه به كارمندان خود اجازه ابراز نظر مخالف دادن را بدهيد واو را مطمئن سازيد كه صادقانه اين اجازه را مي‌دهيد.

ـ از طرف ديگر نظر به اينكه با چه كسي صحبت مي‌كنيد, موضوع قدرت ابعاد ديگري بخود مي‌گيرد ـ در اينگونه موارد ميزان قدرتي كه خود اميدوار هستيد بتوانيد به كار بگيريد نه تنها بستگي به موضوع و شرايط دارد, بلكه به موقعيت و شخصيت افراد مقابل شما نيز بستگي دارد.

ـ انواع شخصيتهاي كاري:
3 شخصيت كاري پايه وجود دارد:

1. انجام دهنده‌ها               2. پيوند دهنده‌ها                3. تأثيرگذاران

1. انجام دهنده‌‌ها:

اين افراد خود برانگيخته و با هدف هستند كه به تشويق ديگران احتياج ندارند, افراد با اين نوع شخصيت فكر مي‌كنند كه مناسبترين فردي هستند كه مي‌توانند هدف و استانداردهاي لازم براي هر كاري را تعيين كنند.
شما به اين افراد مي‌توانيد چنين بگوئيد: «من متوجه هستم كه اين راه, راه درست انجام دادن اين كار است اما يك نكته ديگر هست كه ممكن است كمي به سرعت عمل ما كمك كند به نظر شما چطور است...»

دراين مورد شما به دليل قبول كردن راه و دستورالعمل انجام دهنده براي انجام پروژه به او قدرت داده‌ايد اما در عين حال از ديدگاه خود و احتياج خود نيز صحبت كرده‌ايد وتا حدي براي خود قدرت كسب كرده‌ايد.

2. پيوند دهنده‌ها:

بر خلاف اين يك رئيس پيوند‌دهنده در صورتي احساس قدرت مي‌كند كه مورد احتياج باشد. به اين شخص چنين مي‌توانيد بگوييد: «اين پروژه واقعاً ايده جالبي است. خيلي خوشحالم كه شما از من خواستيد در گروهتان شركت داشته باشم. ما داراي توانايي و تخصص در اين مورد هستيم و مطمئنم مي‌توانيم اين كار را انجام دهيم ...». بار ديگر بوسيله در نظر گرفتن احتياج پيونددهنده‌ها براي همكاري و كار گروهي, شما موضوعات را بر طبق احتياج خود برنامه‌ريزي كرده‌ايد.

3. تأثيرگذاران:

بالأخره يك رئيس تأثيرگذار كه به جربزه شخصي, اقتدار و كنترل عقيده دارد و به وسط صحنه بودن, عادت دارد ـ به او مي‌گوئيد «حالا كه شما اين گروه را انتخاب كرده و راه انداخته‌ايد, گروه ما با تلاش كار را انجام خواهند داد... ممكن است من هم در كارهاي اين قسمت سهيم كنيد, فكر مي‌كنم مي‌توانم كمك بزرگي باشم».

 با اين صحبت شما احتياج تأثيرگذار براي رهبري يك گروه موفق را شناخته‌ايد و همچنين قدرت او را براي انتصاب شما به آن پستي كه خود شما ترجيح مي‌دهيد مورد توجه قرار داده‌ايد. ـ هيچكدام از ما هميشه و در تمام موقعيت‌ها, فقط يك شخصيت كاري نداريم ـ اما با اين وجود اگر با دقت به شخصيت ذاتي همكاران خود بنگريم, قادر خواهيم بود كه با موفقيت بيشتر با آنها ارتباط برقرار نماييم.

ـ چگونگي موفقيت در ارتباط كاري:

ـ ديديم كه چگونه مي‌توانيم طرف مقابل را در يك برخورد كاري ارزيابي كنيم, حالا براي برداشتن قدم بعدي, براي موفقيت در ارتباط كاري, مطالبي را بيان مي‌كنيم:

ـ شروع مطالب جديد را با سؤالي آغاز كنيم: چگونه براي برخوردهاي كاري برنامه‌ريزي كنيم؟

بيشتر اوقات برنامه‌ريزي براي يك برخورد كاري, با تنش و فشار عصبي همراه است. در فكر اين هستيم كه چه بگوييم؟ و چطور شروع كنيم؟ ابتدا يك تعداد يادداشت مي‌نويسيم و بعد آنها را دور مي‌ريزيم و دوباره مي‌نويسيم.

 يك راه خيلي منظم و حساب‌شده‌ اينست كه شما بايد با برنامه پيش برويد و هميشه از قبل آماده باشيد. هنگاميكه شما در موقعيت يك برخورد كاري قرار مي‌گيريد بايد انعطاف‌پذير باشيد, بايد لحظه را دريابيد و بتوانيد از راههاي مختلف استفاده كنيد. اما بايد كار را قبل از انجام دادن با يك راهبرد مشخص شروع كنيد ـ موقعيت را بررسي كنيد و آنگاه براي انجام دادن آماده شويد.

جهت آماده شدن براي هر نوع برخوردي, همانطور كه گفته شد شما بايد نيازها و ويژگي‌هاي طرف مقابل را شناسايي كنيد, روش خوب اينست كه بنشينيد و سرِفرصت و با دقت به اين موضوع فكر كنيد ـ همه چيز را يادداشت كنيد, اين كار از اقدامات نسنجيده شما جلوگيري مي‌كند, همچنين شما را از توانمندي‌هايتان براي برخورد با اين موضوع آگاه مي‌سازد ـ مثالي كه به شما نشان خواهد داد با يك مشكل در محيط كار چگونه برخورد كنيد:

ـ اگر يكي از كارمندان شما, گزارش‌هايش را دير ارسال مي‌كند, و هدف شما اين باشد كه گزارش‌ها را به موقع دريافت كنيد و وي متوجه خطاي خود شود شما بايد به اهداف كارمند ياد شده توجه كنيد براي اين كار كافيست به سادگي خود را جاي او بگذاريد, اگر رئيس شما در يك جلسه به شما اعلام مي‌كرد كه گزارش‌هاي شما هميشه تأخير دارند, شما چه مي‌كرديد, احتمالاً شما اين موارد را در نظر گرفته‌ايد: حفظ موقعيت كار ـ پيشگيري از عصبانيت رئيس و سعي در به موقع تحويل دادن كارها.

اگر شما با كارمند خود خيلي جدي و قاطع صحبت كنيد و احتمالاً روي ميز مشت بكوبيد, كارمند تمركز خود را نسبت به صحبت‌ها و منظور شما از دست داده و بدون شك حالات دفاعي بخود مي‌گيرد و بهانه‌‌هاي مختلف مي‌آورد و در نتيجه اهداف هيچكس مورد توجه قرار نمي‌گيرد؛ بجاي اين كار اگر به وي بگوييد: «ببين آقاي عزيز, اگر مي‌بيني عقب مي‌ماني و نمي‌تواني گزارش‌ها را به موقع تحويل دهي, قبل از هر چيز, بيا و موضوع را با من در ميان بگذار, به اين ترتيب ما مي‌توانيم مشكل را با هم حل كنيم», حالا راه درست اين بود, شما با اين كار به 3 هدف در آن واحد مي‌رسيد:

1. كارمند را مطمئن كرديد كه وي قادر به انجام دادن كار است. 2. وضعيتي ايجاد كرديد كه گزارش‌ها دير نرسند. 3. سوم اينكه با ايجاد يك محيط راحت و صميمي كارمندتان را بر آن داشتيد كه حتماً اين كار را انجام دهد.

ـ تقسيم‌بندي روند جلسات دو نفره:

ـ روند جلسات دو نفره اعم از اينكه جلسه با رئيس, كارمند و يا يك غريبه باشد به 4 قسمت تقسيم مي‌شود:

1. شروع جلسه       2. تعريف موضوع جلسه       3. اداره كردن روند جلسه     4. پايان يا نتيجه جلسه

1. شروع جلسه:

ابتدا شروع جلسه را بررسي مي‌كنيم:

اولين لحظات از هر جلسه از اهميت خاصي برخوردار است, اين مرحله دستگرمي است يعني زماني كه فضا و محيطي را كه در‌ آن جلسه ادامه پيدا خواهد كرد, خلق مي‌كنيد, معمولاً اين بخش را باصحبت‌هاي معمولي و كوتاه شروع مي‌كنيد.

شايد بهترين راه براي فائق آوردن بر لحظات بلاتكليفي اول صحبت همين صحبت‌هاي معمولي باشد, اما چگونه؟ اگر جلسه در دفتر كار طرف صحبت شما باشد, مي‌توانيد به اطراف نگاه كنيد و آنگاه موضوعات مورد علاقه آن شخص را جهت شروع صحبت پيدا خواهيد كرد, فرض كنيد طرف كوهنورد است (بوسيله ديدن تصاوير كوهنوردي در اتاق و ...) در چنين حالتي مي‌توانيد در مورد كوه و كوهنوردي صحبت خود را شروع كنيد, اكنون شما يك امتياز بدست آورده‌ايد بوسيله اثبات اينكه شما دو نفر يك علاقه مشترك داريد.

ـ اگر جلسه در دفتر شما برگزار مي‌شود شما مي‌توانيد صحبت خود را در مورد هوا و پوشيدن لباس‌هاي مخصوص فصل و ... شروع كنيد.

ـ جاي نشستن نيز در جلسات مهم است. نقاطي در يك اتاق وجود دارد كه احساس‌‌هاي جداگانه‌اي را به افراد مي‌دهد مثل پشت ميز و يا جلوي ميز نشستن, شما بايد سعي كنيد موقعيت ضعيف جلوي ميز نشستن را براي خود بوجود نياوريد, همچنين نقاطي در اتاق وجود دارد كه در آنها قدرت مساوي پيدا مي‌كنيد, مثل كنار ميز و در كنار كسي كه پشت ميز نشسته, اما بهترين نقطه براي نشستن يك نقطه بيطرف است.

2. تعريف موضوع جلسه:

ـ اكنون قسمت دوم برخورد كاري دو نفر يعني تعريف موضوع جلسه را توضيح مي‌دهم:

ـ نكته مهم اين جاست كه اگر مي‌خواهيد طرف مقابل شما, مطالب شما را خوب درك كند بايد يك نظم منطقي را دنبال كنيد. بهترين راه براي توضيح روند موضوع جلسه, نشان دادن اخبار تلويزيون است, كه چگونه اين كار را انجام مي‌دهند. كاركنان تلويزيون معمولاً اخبار را در 3 قسمت مي‌نويسند:

الف) دورنما يا خلاصه خبر              ب) نماي متوسط يا توضيح خبر        ج) نماي نزديك يا تفسيرخبر

ـ خلاصه خبر يا دورنما, نماي آشنايي با موضوع است. گوينده در اينجا به نكات مهم اشاره مي‌كند. مثل اينكه يك گُل كامل را به ما نشان دهد.

ـ مرحله بعدي, نماي متوسط است, اين حالت, بيننده تلويزيون را بيشتر متوجه مي‌كند ـ اين مرحله تعدادي از گلبرگها را در اختيار دارد.

ـ بعد, نماي نزديك است, اين قلب اتفاق است, يعني تك تك گلبرگها با تمام جزئيات. اين چيزي است كه ما بايد بدان توجه داشته باشيم و در نظر بگيريم.

3. اداره كردن روند جلسه:

ـ نكاتي به عنوان راهنمايي براي تقويت توضيحات شما, هنگام صحبت و يا سخنراني؛

شما بايد موضوعي را كه مورد توجه يا اهميت طرف مقابل است را مطرح كنيد, ضمناً بايد توجه كنيد كه سعي در توضيح موضوعي معمولاً با گفتار صرف, كار بسيار مشكلي است. شما مي‌توانيد ايده‌هاي خود را هر موقع كه لازم باشد به صورت تصوير نشان دهيد, مثلاً: روي يك تكه كاغذ با رسم نمودار برنامه خود را نشان دهيد يا با اقدامي جالب, از اشياء روي ميز مثل خط كش, جا سوزني, فنجان به عنوان نماد استفاده كنيد.

همانطور كه برنامه و نقش خود را با اين نمادها مي‌سازيد, راجع به هر قدم و مرحله توضيح دهيد كه براي چيست.

ـ يك نظر ديگر اينست كه ارائه طرح خود را با يك معماي كوچك شروع كنيد, اين طرز برخورد, طرف مقابل شما را درگير مي‌كند و اين حُسن را نيز دارد كه برخورد شما تهاجمي به نظر نيايد.

ـ ممكن است هنگام توضيح دادن يك موضوع, با نظريات مخالف و ناگهاني مواجه شويم, شما بايد براي اداره كردن موقعيت در اين موقع خود را كاملاً آماده سازيد, در چنين مواقعي شما بايد ضمن يك برخورد خوب در صدد متقاعد كردن طرف مقابل برآئيد و راجع به گفته‌هاي وي اظهار نظر كنيد.

ـ نه تنها شما مي‌توانيد كليدها و نكته‌هايي از آنچه طرف مقابل مي‌گويد برداشت كنيد بلكه از حركات بدن او نيز خيلي ديدگاهها روشن مي‌شود, مثلاً مي‌توانيد بدانيد آيا شنونده شما سراپا گوش است و شما مي‌توانيد به صحبت و ارائه مطلب خود به همان روش ادامه دهيد و يا به شما علامت مي‌دهد كه فوراً حالت صحبتتان را عوض كنيد.

ـ مشكلترين موقعيت در هر جلسه و آنچه از همه بيشتر اتفاق مي‌افتد, عصبانيت و تلاش براي كنترل كردن آن است، عصبانيت مي‌تواند به آساني ايجاد شود, هنگاميكه طرف مقابل از قبول نظريه ما كه فكر مي‌كنيم بهترين نظريه است, سرباز مي‌زند ما عصباني خواهيم شد, اين طبيعي است, اما شما چطور با عصبانيت خود و طرف مقابل برخورد مي‌كنيد؟

ـ بهترين كار اعتراف به عصبانيت است, اگر عصباني هستيد مي‌توانيد از كلماتي اينچنين استفاده كنيد: (اين واقعاً من را ناراحت مي‌كند چون ...)

ـ از طرف ديگر, اگر طرف مقابل نمي‌تواند به عصبانيت خود اعتراف كند ولي شما آن را مي‌بينيد, در آن صورت مي‌گوييد: «مي‌بينم كه ناراحتي, مي‌تواني به من بگويي چه چيزي اينجا ناراحتت مي‌كند؟»

ـ اين كلمات ساده به همه كمي اجازه مي‌دهد كه با عصبانيت روبرو شوند, آن را به طريقي خالي كنند و آرام گيرند و بعد مكالمه را به جهت سازنده‌اي پيش برد.

4. پايان يا نتيجه جلسه:

ـ تا اينجا راجع به 3 قسمت برخورد دو نفره صحبت شد. حالا به قسمت آخر اين بحث مي‌پردازيم:

ـ اگر جلسه مال شما بود با روش حساب شده آن را تمام كنيد. يكي يكي همه موارد مطرح شده را از بالاي فهرست خود بررسي كنيد و هرآنچه را كه تصميم گرفته شد يا قرار است تصميم‌گرفته شود مرور كنيد. در قسمت آخر جلسه, مطمئن شويد كه همه صحبت‌هاي خود را كرده‌ايد, بدون توجه موافقت نكنيد, بعضي اوقات اين بهترين موقع براي مطرح كردن و يا حتي برنده شدن يك فكر نهايي است.

جداي از هر نقشي كه در اين جلسه ايفا كرده‌ايد, جملات آخر شما خيلي مهم است, اگر جلسه شما را ناراحت كرده و يا حتي از شما انتقادي شده, ولي سعي كنيد جلسه را با يك حس مثبت و با انرژي و خوش بيني خاتمه دهيد, يا اگر جلسه مربوط به يك فكر جديد, يا روند جديدكار است, خوشبيني خود را از اين فكر جديد, ابراز نمائيد.

ـ فقط جملات آخر و بستن جلسه را فراموش نكنيد, اين كار از تلفن‌هاي بعدي و احياناً جلسات بعدي, جلوگيري خواهد كرد. بستن جلسه بايد با حرف آخر باشد.

ب)جلسات يا سخنراني براي گروه بيشتر از دو نفر:
هنگاميكه نوبت جلسات يا سخنراني‌هاي رسمي‌تر مي‌رسد, آن صحبت‌هايي كه در مقابل گروهي بزرگ يا شنونده‌ها بايد مطرح كنيد, تفاوت‌هايي با جلسات دو نفره خواهد داشت, اكنون شما مي‌بايست به گروه بزرگتري از شنونده‌‌ها فكر كنيد.

ـ در اين قسمت از راز شنونده‌ها پرده برداري مي‌كنيم:

هر گروه بيننده يا شنونده با مجموعه‌اي از خصوصيات طبيعي به محل تجمّع وارد مي‌شوند كه اطلاع از اين خصوصيات, راه ما را براي درك اينكه چه بايد بكنيم تا جمعيت را در آنچه براي گفتن داريم درگير كنيم, باز مي‌شود ـ بيائيد خود را جاي اين گروه بگذاريد؛

اول اينكه: به عنوان عضوي از گروه شنوندگان طبيعتاً به اين موقعيت عادت نداريم و حتي ممكن است ما با سخنران احساس رقابت بكنيم,‌در اينجا ما شنونده نيستيم, بلكه داور هستيم, اين قضاوت, كار را براي سخنران مشكلتر مي‌كند.

ثانياً: بيشتر جلسات و سخنراني‌ها, مربوط به ارائه يك كار جديد يا يك طرح جديد, بدليل طبيعت اين كار, سخنران را به عنوان يك قهرمان معرفي مي‌كند, اينطور به نظر مي‌رسد كه او كسي است كه مي‌خواهد ما يعني جمعيت شنونده را وادار به توافق با صحبت‌هايش بكند. بنابراين ما هم خود را بطور طبيعي تحت نفوذ احساس مي‌كنيم كه اين كار جلوي ما را براي داشتن يك فكر باز مي‌گيرد و نتيجه معمول احساس تحت نفوذ بودن هم, مقاومت است.

ثالثاً: علاوه بر اين عكس‌العمل‌هاي احساسي, سخنران بايد به مثال عيني و فيزيكي هم توجه كند, سخنران بايد در نظر داشته باشد كه شنونده‌هاي او تحت نفوذ عوامل ديگري نيز هستند. مثلاً: دماي هوا, وضعيت صندلي‌ها و ... يا اينكه شما هرگز در موقع نهار نمي‌توانيد توجه آنها را بخود جلب كنيد ـ هر چيزي مي‌تواند روي گوش دادن و ميزان توجه جمعيت شنونده, تأثير بگذارد.

ـ مواردي درباره نحوة آمادگي براي سخنراني:
ـ 3 امر مسلم پايه‌اي وجود دارد كه شما, در مورد نحوة آمادگي براي ارائه نظريات يا صحبت‌هايتان, بايد به آن توجه كنيد:

اول: شناسايي شنوندگان, دوم: تصميم‌گيري راجع به نقش شما در برابر آنها, سوم: طراحي سخنراني

اول: شناسايي شنوندگان :

ـ اولين كار شما يعني شناسايي جمعيت در واقع, احتياج به همان فنوني دارد كه شما در برخورد دو به دو به آن احتياج دارد, فقط اينجا شما بايد پيام خود را بر اساس اهداف, احتياجات و توقعات گروهي از مردم شكل دهيد ـ اين كار مستلزم سعي بيشتري است, اما تنها راهي است كه بوسيله آن شما مي‌توانيد روي روش و نوع برخورد خود براي جلب و درگير شدن شنونده‌ها تصميم‌گيري كنيد ـ راجع به اين گروه بزرگ چه چيزي را لازم است پيدا كنيد:

اولاً : شما بايد متوسط سن و جنسيت آنها را بدانيد ـ شما همچنين بايد سطح تحصيلي و حرفه‌اي شنوندگان خود را بدانيد, آيا مردم عادي هستند, آيا بيشتر آنها تحصيلات عادي دارند؟

پاسخ همه اين سؤالات روي انتخاب لغات, تصاوير و همه مطالب ديگر تأثير مي‌گذارد, اگر شما با گروه شنونده‌هاي خود آشنايي قبلي داريد, احتمالاً پاسخ بيشتر اين سؤالات را داريد, اما حتي اينجا شما بايد چند سؤال اساسي ديگر را از خودتان بپرسيد.

 مثلاً: آيا شنونده‌هاي شما, شخص شما را مي‌شناسند؟ ـ آيا رابطه شما با آنها رسمي است؟ ـ موقعيت كاري شما روي آنها چه اثري دارد؟ ـ آيا شما را از خود برتر مي‌بينند؟ ـ آيا آنها پيش از وقت, شرطي شده و به هر آنچه مي‌گوييد, توجهي نمي‌كنند؟

جواب اين سؤالات به شما كمك خواهد كرد كه در مورد برخورد خود تصميم‌گيري كنيد كه فقط اعتماد اين جمع را بخود جلب كنيد, قبل از اينكه حتي شروع به گفتن مطالب خود كرده باشيد, چقدر رسمي و يا غير رسمي بايد باشيد و در چه قسمت‌هايي از صحبت بايد با جزئيات وارد شده و روي چه مسأله‌اي بيشتر متمركز شويد ـ هنگاميكه شنونده‌هاي خود را شناسايي كرديد, آماده دومين كار هستيد, يعني:

دوم: انتخاب نقش خود:

اگر قرار است اطلاعاتي به آنها بدهيد, شما نقش يك راهنما را براي آنان خواهيد داشت ـ شما نبايد طوري برخورد كنيد كه در آنها احساس همدلي ايجاد نشود بلكه بايد به آنها اين اطمينان را بدهيد كه براي تقسيم كردن دانسته‌هاي خود با آنان آنجا هستيد ـ مثلاً از كاركنان خود مي‌خواهيد كه مقداري بيشتر كار كنند, شما نمي‌توانيد به يكباره شروع كنيد و بگوئيد كه بخاطر منافع اداره, بايد اين كار را انجام دهيد, در چنين حالتي آنها از جلسه دور خواهند شد, در عوض بايد نقش رهبر را بازي كنيد و نشان دهيد كه چطور وقف اين كار هستيد و آنها را متقاعد سازيد كه راه شما را دنبال كنند.

ـ در بعضي اوقات, لازم است كه شما اطلاعاتي منفي را به شنونده‌هاي خود منتقل كنيد, مثلاً: اوضاع اداره عالي نيست يا مشكلات پيش بيني نشده‌اي پيدا شده‌اند.

ـ اگر خبر بدي داريد, در ابتداي صحبت خود آنرا مطرح كنيد اما آنرا با زباني غيررسمي و با سرعت بيان كنيد و بعد وارد يك فضاي سازنده و خوش‌بين شويد

سوم: طراحي سخنراني:

ـ تا اينجا شما شنونده‌هاي خود را شناسايي كرده‌ايد و راجع به نقش خود نيز تصميم گرفتيد, حالا آماده هستيد كه متن صحبت خود را طراحي كنيد, اول مي‌خواهيد صحبت خود را قسمت‌بندي كنيد, اما تجربه نشان داده است كه موفق‌ترين شكل ارائه مطلب اين است كه:

ـ مطالبتان را اول با مقدمه كوتاه شروع كنيد, شما صحبت را با يك جمله كه مغز كلام شما را بيان مي‌كند شروع كنيد, هنوز وقت جزئيات نرسيده است, بعد موضوع انگيزش مطرح مي‌شود, به شنونده‌ها مي‌گوئيد كه چرا گوش بدهند, و چه نتيجه‌اي براي آنان خواهد داشت.

ـ پس از اين به شنونده‌هاي خود يك توضيح كوتاه راجع به نحوة ارائه مطالبتان مي‌دهيد, شنونده‌ها احتياج دارند كه نظم و تقسيم‌بندي موضوع صحبت‌هاي شما را بدانند, پس شما بايد به آنها اجازه دهيد كه تقسيم‌بندي‌ و عناويني را كه شما از قبل آماده كرده‌ايد, ببينند, اين محركي است كه باعث مي‌شود آنها تا آخر با شما بمانند.

حالا موقع آنست كه به قلب صحبت خود برسيد, اكنون شما, شنونده‌ها را قدم به قدم به نكته اصلي رسانده‌ايد, آنها مي‌توانند به وضوح برنامه شما را تجسم كنند.

 وقتي شما جزئيات را توضيح مي‌دهيد احتياج به مثالهايي هم داريد كه به فهم نظريات شما كمك كنند, وقتي در قلب صحبت خود هستيد, در موقعيت‌هاي مناسب, بعضي مطالب را بازتر بيان كنيد, دراين هنگام به شنونده‌اي كه ديرتر مطالب را درك مي‌كند فرصت بدهيد كه به بقيه برسد و خود شما هم فرصتي داريد كه توجه كساني را كه دست از گوش دادن كشيده‌اند, دوباره بخود جلب كنيد.

 زمانيكه به آخر و نتيجه‌گيري صحبت‌هاي خود مي‌رسيد, هيچگاه طولاني‌تر از آنچه لازم است صحبت نكنيد, خيلي خلاصه همه نكات را جمع‌بندي كنيد و به هم ربط دهيد.

ـ چند فن خاص براي نحوه ارائه صحبت‌هاي بيادماندني:
ـ يكي از بزرگترين عوامل براي گرفتن پاسخ موافق به سؤال چرا بايد گوش بدهم, مستقيماً به ديدگاه و شنونده‌ها نسبت به شما بستگي دارد, در واقع اين در همه موارد برخورد كاري صادق است, چه بحث با يك همكار يا ارائه يك گزارش در يك جلسه گروهي. بيننده‌ها و شنونده‌ها, كوچك يا بزرگ.

 بطور غريزي, هنگامي كه مخاطب قرار مي‌گيرند, كسل مي‌شوند. براي مثال زماني كه كسي با ما شروع به صحبت مي‌كند, ما تقريباً هميشه از خود سؤال مي‌كنيم كه اين فرد چه نيتي دارد؟

ـ توانمندي شخصي بخصوص سخنران ما را مجذوب كرده و وا مي‌دارد تا گوش بدهيم, اگر سخنران جذاب و صادق باشد به او گوش مي‌دهيم ـ چرا؟

خيلي ساده است, به اين دليل كه برخورد, برخوردي تازه است. بيشتر سخنرانها با يك حالت خيلي جدي و جداي از جمعيت, رفتار مي‌كنند, وقتي ما يك لحن گرم‌تر و راحت‌تر را مي‌شنويم, بي‌اختيار جلب مي‌شويم.

 از طرف ديگر اگر سخنران از خودراضي و يا خسته كننده باشد ما احساس ناراحتي مي‌كنيم و ممكن است به سختي به صحبت‌هاي او گوش فرا دهيم, بدتر از اين, يك سخنران كه خيلي مبهم و يا پيچيده صحبت مي‌كند, بقدري در ما فشار عصبي ايجاد مي كند كه براي دفاع از خود هيچ راهي جز گوش نكردن نداريم.

ـ مهمترين چيزي كه بايد بدانيد اين است كه اولين اطلاعاتي كه شنونده مي‌خواهد داشته باشد اين مي‌باشد كه شما چه كسي هستيد.

ـ سعي در پيدا كردن ارتباط موفق با شنونده, راه مشكلي به نظر مي‌رسد اما بايد بدانيدكه همه ما بطور غريزي اين كار را انجام مي‌دهيم.

 وقتي در جايي به كسي معرفي مي‌شويد, چكار مي‌كنيد؟ ـ مگر نه اينكه لبخند مي‌زنيد, اين مقدمه برقراري رابطه است, يا شايد يك طنز تعريف مي‌كنيد ـ همين روش را در برخوردهاي كاري و سخنراني‌ها هم مي‌توانيد انجام بدهيد.

ـ بهترين برخورد يك برخورد صميمي است. البته شما مي‌خواهيد با شنونده‌هاي خود, با روشي كه شما راحت هستيد صحبت كنيد, بنابراين بايد مقدمه‌اي كه براي شما مناسب است پيدا كنيد.

 مثل: يادآوري يك تجربه مشترك, طنز و ... ـ اين طرز برخورد, شنونده‌ها را به شما نزديك‌تر مي‌كند, در ادامه صحبت, سعي كنيد تا آنجايي كه مي‌توانيد, صحبت خود را انساني كنيد, چون انسانها با مباحث انساني كه خود را به آن مرتبط مي‌دانند, بيشتر رابطه برقرار مي‌كنند, حتماً مي‌پرسيد چطور مي‌شود مثلاً يك گزارش مالي و يا يك نمودار را انساني كرد؟ شما بايد به تجربه بدانيد كه هر قدر اطلاعات عيني و خشك باشد, با كمي خلاقيت مي‌توان آن را انساني كرد.

 مثلاً: شما مي‌توانيد راجع به كوشش‌هاي خلاق افرادي كه نمودارها را رسم نموده‌اند, توضيح دهيد تا شنوندگان يا بيننده‌ها بتوانند تجربيات خود را با اشخاص پشت صحنه اين كار ارتباط دهند.

ـ چيز ديگري كه بايد در هر نوع صحبت به خاطر داشت, اينست كه شما نمي‌توانيد با وانمود كردن به چيزي كه نيستيد به جايي برسيد.

 يكبار من را براي مشاوره دادن با يك مدير عامل كه در ارتباطات خيلي ضعيف بود, خواستند, من خيلي متعجب شدم كه اين فرد چه نيازي به مشاور ارتباطات دارد, چون او رفتاري راحت و صميمي داشت. او وقتي از او خواستم تا يك سخنراني را براي من بازگو كند, ديدم كه روبروي من يك دست كت و شلوار خالي با صداي خشك و يكنواخت, سخنراني مي‌كند ـ چطور اين شخصيت دوگانه اتفاق افتاده بود؟ ـ بدون شك اين مدير كل سعي مي‌كرد, رفتاري را داشته باشد كه از هر مدير كلي انتظار مي‌رود, او باور داشت كه اين تنها راهيست كه مي‌تواند جلب احترام كند.

اولين كاري كه من كردم اين بود كه به او توصيه كردم آرامش پيدا كند و خودش باشد. به او توضيح دادم كه رفتار طبيعي او نه تنها كافي, بلكه پرقدرت‌ترين روشي است كه او مي‌تواند در هر سخنراني از آن استفاده كند. مدير كل متوجه شد, اينگونه بود كه او تبديل به يك سخنران جذاب و موفق شد.

ـ اگر فكر كنيد كه شنوندگان, اشخاصي مثل خود شما هستند, با احساس‌ ترس و هيجاني كه در هر سخنراني ممكن است بوجود بيايد, مي‌توانيد مقابله كنيد.

ـ ترس از رفتن روي صحنه (ترس بزرگ)‌ و راههاي مقابله با آن:

ـ اين ترس بر پايه اين باور است كه, يك سخنران بايد كامل و بدون نقص باشد و هر چه بيشتر به اين باور وابسته باشيد ترس و نگراني شما بيشتر و بيشتر مي‌شود, زيرا مي‌ترسيد كه از كمال پائين‌تر باشيد, پيش خود فكر مي‌كنيد, كلمات صحيح را پيدا نخواهيد كرد و شايد صحبت‌هاي من و حتي خود من بنظر حضار خنده‌دار باشد.

ـ بنابراين بزودي منظور از بودن در آنجا را فراموش مي‌كنيد ـ و اما چگونگي مقابله با اين ترس؛

ـ اولين كاري كه مي‌توانيد براي مقابله با ترس از روي صحنه بودن بكنيد, پذيرش آن است. با دانستن اينكه همه دچار اين ترس مي‌شوند به خود اجازه دهيد كه بطور موقت بترسيد, اين ترس خودبخود از بين خواهد رفت.

 دائم به خود يادآور شويد كه هيچكس يك سخنران كامل و بي‌نقص نيست. پس با دانستن اين نكات, سخنراني خود را خراب نخواهيد كرد, فقط ممكن است كمي مضطرب باشيد. سعي كنيد با موضوع صحبت خود راحت باشيد.

 مستقيماً روي پيام خود متمركز شويد و خود را به كلي فراموش كنيد. براي بعضي‌ها بهتر است كه چند نفس عميق بكشند و مشت‌هاي خود را خيلي محكم بفشارند و بعد وارد صحنه شوند. هيچكس متوجه اين كارها نمي‌شود, اما اين كارها به شما يك انرژي فوري مي‌دهند. وارد صحنه شدن شما را همه مي‌بينند.

 مستقيماً به طرف محل ايستادن يا نشستن خود برويد و يادداشت‌هاي خود را در محل مناسب بگذاريد, چند لحظه كوتاه صبر كنيد تا تنفس شما عادي شود, بعد به مخاطبين خود نگاه كنيد. يك لحظه براي جلب توجه آنها صبر كنيد و همان موقع شروع به صحبت كنيد.

ـ شيوه اصلي جلب نظر شنوندگان:

لازم است زباني كه براي صحبت انتخاب مي‌كنيد: متناسب با جلسه باشد. اگر شما كارشناس يا متخصص در يك زمينه هستيد بايد خيلي مراقب باشيد كه به زباني صحبت نكنيد كه فقط ديگر متخصصان متوجه صحبت‌هاي شما بشوند. پس قدم اول اينست كه به خودتان گوش كنيد, از خود بپرسيد كه آيا اين كلمات براي شنوندگان, مناسب است يا خير؟ ـ اگر از كلمه‌اي تخصصي استفاده كرديد, فوراً توضيح دهيد.

ـ سرعت صحبت را تغيير دهيد, آرام‌تر و يا سريعتر صحبت كنيد تا توجه را به خود جلب كنيد. صداي خود را تغيير دهيد يعني بلندتر, آرام‌تر, متفكرتر, و يا سنگين‌تر بسازيد, همه اين كارها سخنراني شما را از حالت يكنواختي در مي‌آورد.

ـ بخش سؤال و جواب در جلسات:

ـ وقتي ما جلوي يك جمع مورد سؤال قرار مي‌گيريم, احتمالاً احساس تحت فشار بودن زياد است. اين بدان معناست كه همزمان با آماده شدن براي سخنراني بايد خود را براي مدت پرسش و پاسخ نيز آماده كنيم. همان تحقيقاتي كه براي آماده شدن براي سخنراني انجام داديد بايد براي اين كار نيز انجام شود ـ شنونده‌هاي شما چه كساني هستند, چه سؤالاتي را مي‌توانيد از آنها انتظار داشته باشيد, اما در اين جا بايد براي مخالفت نيز آماده شويد و مهم اين است كه سؤالات را به عنوان تيغ‌هاي برنده‌ در كنار خود نبينيد, بلكه آنها را فقط نقطه نظرات متفاوت ببينيد.

ـ شما بايد بدانيد كه موضوع مورد بحث, مربوط به سخنراني شماست كه برآن تسلط داريد, يكي از راهها اين است كه شما مي‌توانيد سؤالات را با سؤال جواب دهيد.

با اين كار مي‌توانيد مسير سؤال را تغيير دهيد. با دانستن اين نكات, متوجه مي‌شويد كه چقدر قدرت براي جواب به سؤالات داريد و تا زمانيكه روي صحنه هستيد, همچنان قدرت در دست شماست.

و حالا من با اين سؤال روبرو هستم: چطور صحبت خود را به پايان برسانم. بايد جملات و كلماتي ارائه دهيد كه به عنوان عصاره سخنراني‌تان باشد.

ـ متشكرم كه به من گوش كرديد.

منبع :

http://mojri3.blogfa.com/post-41.aspx