درباره فن خطابه

 
  درباره فن خطابه

مدرسه زبان فارسی - آموزش زبان فارسیدوران تکامل زبان ایرانیانالفبای فارسیعلائم سجاوندی یا نقطه گذاریمعلم فارسیادبیات عامیانهآموزش ادبیات عامیانهادبيات عاميانه 1ادبيات عاميانه 2چند اصطلاح عامیانهچند حکایت از بهارستان جامیچهره‌های فولکلوریکهمه چیز روزی شفاهی بودواژه «دری وری» از کی باب شد؟!آموزش آرایه های ادبیآموزش انواع ادبیآموزش تاریخ ادبیات فارسیآموزش دستور فارسیادبیات عرفانیعرفانتجلی عرفان در ادب فارسیسمبوليسم عرفانیتحلیل و معنی شعر خاقانیدستور زبانروش خبر نویسیروش نگارش انشاروش نگارش مقالهریشه یابی کلمات فارسیزبان فارسی به چینیشبکه واژگان فارسیزبان شناسی فارسیمقالاتعلم زبان شناسیآواشناسیاز نشانه شناسی ساختگرا تا نشانهزبان شناسی و تحلیل گفتمانزبان شناسی روایتنشانه شناسی شعر«الفبای درد» امین پورنقد شعر «آی آدم ها» نیما یوشیجاصطلاحات زبان شناسیاز پیکره زبانی تا زبان شناسی پیکره ایفارسی در رایاسپهرGrammatical Tagging of a Persian Corpusآوا شناسیتئوری و دیدگاه ها در باب معنی شناسیآیین نگارشنامه نویسینامه اداریمقدمه ای بر فونت ها و آیین نگارشآئين نگارش فارسیدرباره ی فن خطابهچشم اندازی جديد در آموزش آيين نگارشبخوانیمشعرنثرآهنگین (مسجع)خواجه عبدالله انصاریتمرین برای زبان آموزانمتن خوانیآرايه هاي ادبيدفتر مشقبلاغتبلاغتصور خيالکتاب گویا - بانك اطلاعات - مقالاتآثار ادبیات فارسیاساتید زبان و ادب فارسیشاعران پارسی گومراکز آموزش زبان فارسیزبان آموختگاننام آورانآموزش گام به گام خط نستعلیقكتاب گوياشاعران و نویسندگان پارسیبخش ويژه - کتاب دبستانشهر فرنگ - داستان (تصویر متحرک)حکایت های مدیریتیآرام ولی مصممپروانهپسر بچه و درخت سیبچایی مثل زندگیچهار شمعخدا اینجاستداستان عقابشارژر خلاقیتفانوس دریاکاریکاتورمن از خدا خواستمداستان ها و مثل هاداستان های کوتاهکوتاه ترین داستان جهانداستان‌های کوتاه 1 (متحرک)داستان‌های کوتاه 2 (متحرک)داستان‌های کوتاه 3 (متحرک)داستان پیامبرانداستانکشعرشعر جالب يک بچه آفريقايیکارگاه داستان - الفبای قصه نویسی (بخش اول)الفبای قصه نویسی (بخش دوم)آموزش فنون داستان نویسی (جلسه اول)آموزش فنون داستان نویسی (جلسه دوم)آموزش فنون داستان نویسی (جلسه سوم)آموزش فنون داستان نویسی (جلسه چهارم)آموزش فنون داستان نویسی (جلسه پنجم)آموزش فنون داستان نویسی (جلسه ششم)آموزش فنون داستان نویسی (جلسه هفتم)آموزش فنون داستان نویسی (جلسه هشتم)نمونه داستانکتاب هفته - گزیده متون نظم و نثرشعر عاشوراییدانلود - کتابکده - عضویت -
Loading... مدرسه زبان فارسی 
 
 کتاب گویا
 
 بانك اطلاعات 
 
 بخش ويژه 
 
 شهر فرنگ 
 
 کارگاه داستان 
 
 کتاب هفته 
 
 دانلود
 
 کتابکده
 
 عضویت
 
 آموزش زبان فارسی 
 
 زبان شناسی فارسی 
 
 آیین نگارش 
 
 بخوانیم
 
 شعر
 
 نثر 
 
 تمرین برای زبان آموزان
 
 متن خوانی
 
 آرايه هاي ادبي
 
 دفتر مشق
 
 بلاغت 
 
 دوران تکامل زبان ایرانیان
 
 الفبای فارسی
 
 علائم سجاوندی یا نقطه گذاری
 
 معلم فارسی
 
 ادبیات عامیانه 
 
 آموزش آرایه های ادبی
 
 آموزش انواع ادبی
 
 آموزش تاریخ ادبیات فارسی
 
 آموزش دستور فارسی
 
 ادبیات عرفانی 
 
 تحلیل و معنی شعر خاقانی
 
 دستور زبان
 
 روش خبر نویسی
 
 روش نگارش انشا
 
 روش نگارش مقاله
 
 ریشه یابی کلمات فارسی
 
 زبان فارسی به چینی
 
 شبکه واژگان فارسی
 
 آموزش ادبیات عامیانه
 
 ادبيات عاميانه 1
 
 ادبيات عاميانه 2
 
 چند اصطلاح عامیانه
 
 چند حکایت از بهارستان جامی
 
 چهره‌های فولکلوریک
 
 همه چیز روزی شفاهی بود
 
 واژه «دری وری» از کی باب شد؟!
 
 عرفان
 
 تجلی عرفان در ادب فارسی
 
 سمبوليسم عرفانی
 
 مقالات 
 
 آوا شناسی
 
 تئوری و دیدگاه ها در باب معنی شناسی
 
 علم زبان شناسی
 
 آواشناسی
 
 از نشانه شناسی ساختگرا تا نشانه
 
 زبان شناسی و تحلیل گفتمان
 
 زبان شناسی روایت
 
 نشانه شناسی شعر«الفبای درد» امین پور
 
 نقد شعر «آی آدم ها» نیما یوشیج
 
 اصطلاحات زبان شناسی
 
 از پیکره زبانی تا زبان شناسی پیکره ای
 
 فارسی در رایاسپهر
 
 Grammatical Tagging of a Persian Corpus
 
 نامه نویسی
 
 نامه اداری
 
 مقدمه ای بر فونت ها و آیین نگارش
 
 آئين نگارش فارسی
 
 درباره ی فن خطابه
 
 چشم اندازی جديد در آموزش آيين نگارش
 
 آهنگین (مسجع) 
 
 خواجه عبدالله انصاری
 
 بلاغت
 
 صور خيال
 
 مقالات
 
 آثار ادبیات فارسی
 
 اساتید زبان و ادب فارسی
 
 شاعران پارسی گو
 
 مراکز آموزش زبان فارسی
 
 زبان آموختگان
 
 نام آوران
 
 آموزش گام به گام خط نستعلیق
 
 كتاب گويا
 
 شاعران و نویسندگان پارسی
 
 کتاب دبستان
 
 داستان (تصویر متحرک) 
 
 داستان ها و مثل ها
 
 داستان های کوتاه 
 
 داستان پیامبران
 
 داستانک
 
 شعر 
 
 حکایت های مدیریتی
 
 آرام ولی مصمم
 
 پروانه
 
 پسر بچه و درخت سیب
 
 چایی مثل زندگی
 
 چهار شمع
 
 خدا اینجاست
 
 داستان عقاب
 
 شارژر خلاقیت
 
 فانوس دریا
 
 کاریکاتور
 
 من از خدا خواستم
 
 کوتاه ترین داستان جهان
 
 داستان‌های کوتاه 1 (متحرک)
 
 داستان‌های کوتاه 2 (متحرک)
 
 داستان‌های کوتاه 3 (متحرک)
 
 شعر جالب يک بچه آفريقايی
 
 الفبای قصه نویسی (بخش اول)
 
 الفبای قصه نویسی (بخش دوم)
 
 آموزش فنون داستان نویسی (جلسه اول)
 
 آموزش فنون داستان نویسی (جلسه دوم)
 
 آموزش فنون داستان نویسی (جلسه سوم)
 
 آموزش فنون داستان نویسی (جلسه چهارم)
 
 آموزش فنون داستان نویسی (جلسه پنجم)
 
 آموزش فنون داستان نویسی (جلسه ششم)
 
 آموزش فنون داستان نویسی (جلسه هفتم)
 
 آموزش فنون داستان نویسی (جلسه هشتم)
 
 نمونه داستان
 
 گزیده متون نظم و نثر
 
 شعر عاشورایی
 
    درباره ی فن خطابه
کلیاتی درباره ی فن خطابه

 

در روز گاران قدیم فنّ خطابه یکی از فنون قابل قدر محسوب می شد ه و برای خطیب و گوینده ای که در جمع حضاّر، پر جوش و خروش و تحریک کننده ومؤثر سخن براند احترام فراوان قایل بوده اند.

در دنیای امروز نیز با اینکه برای تبلیغ و رساندن احکام و دستورات دین و عقاید وا فکار و اندیشه ها و پیامها و خواسته ها ، ابزار و وسایل زیادی کشف و ابداع شده است و نسل آ دمی می تواند از راههای گوناگون تبلیغات و اطلاع رسانی کند. فنّ خطابه و سخنوری برای مبلّغین و گویندگان همچنان از اهم امور مورد نیاز است و برای هر ناطقی که می خواهد بر اریکه ی سخن قرار گیرد ، فرا گیری اصول و قواعد و نکته های فن خطابه لازم و ضروری می نماید تا کلامش زیبا و جالب و نافذ و مؤثر باشد و مخاطبان را به قبول مقاصد و عقاید خود وا دارد.

گه گه خیال در سرم که این منم         ملک عجم گرفته به تیغ

سخنوری ( سعدی)

نگارنده ی این سطور بر آنست که کلیّات و دستورات و نکات مفیدی را در زمینه ی فن خطابه بطور موجز و فهرست وار ، در اختیار خوانندگان عزیز قرار دهد ، بدان امید که مورد استفاده واقع شود.

ابتدا یاد آوری این مطلب را بی فایده نمی داند که هر بیانی چه زبانی و شفاهی وچه کتبی و نوشتاری ، یک موضوع عام وکلّی دارد ( که در خطابه عنوان سخن است ودرکتاب و مقاله همان نام کتاب و عنوان مقاله می بوده باشد) ونیز مقدمه وپیشگفتاری و چندین عنوان فرعی ویا چندین باب و فصل و بخش دارد ودر آخر هم نتیجه ای.

عنوان کلّی که یک جمله ی بسیار کوتاه ویا یک شبه جمله ویا حتی یک کلمه است ، نما ینده ی تمام مطالبی است که در جریان سخنرانی گفته می شود ویا در کتابی نکاشته می شود ، و عناوین فرعی که در کتابها ، معمولا در اول یا آخر کتاب فهرست می گردد نماینده ی مطالب ذیل عنوانها است ،افراد فهیم و تیز هوش ، از عنوان کلّی که در ابتدا القاء می گردد پی می برند که خطیب چه می خواهد بگوید ، وبا خواندن نام کتاب ویا عنوان های فرعی و نتیجه ی آن حد س می زنند که چه مطالبی در آن کتاب جمع آ وری شده است ، چون نام کتاب و عناوین خاص آن عصاره و فشرده و خلاصه ی مجموع مطالب آن کتاب می بوده باشد ، مثلا عنوان  « سراج التواریخ» (که اثر وزین و گرانسنگ تاریخی ملا فیض محمد کاتب هزاره می باشد) عصاره ی مطالبی است که در پنج جلد تدوین یافته و تاریخ افغانستان را به بررسی نشسته است.

و بدین لحاظ فهرست خوانی نوعی از مطالعه ودر یافت مطالب محسوب می شود و افرادی که فرصت مطالعه ی تفصیلی ندارند از این نوع مطالعه استفاده می کنند.

بنا براین عناوین کلّی و نکات و دستوراتی را که در باره ی فن خطابه در اختیار دوستان قرار خواهم داد هر کدام نماینده ی مطالب بسیاری است که باید با دقت و تعمق به آن بنگرید واز مجمل مفصل را بخوانید.

 

طرح سخنرانی :

سخنرانی بر سه پایه استوار است :

 

الف- مقدمه= در آمد : یعنی چگونه باید سخنرانی را آغاز کرد ؟ می توان سخنرانی با یکی از راههای معمول زیر شروع کرد:

1-      با نقل قصّه ی جالب توجه و مربوط به موضوع صحبت.

2-      با طرح سؤال یا سوالاتی.

3-      با ذکر حقایق جالب توجه وبر انگیزنده ی حس کنجکاوی.

4-      با نقل قول از بزرگان.

5-        با خواندن یک یا چند بیت شعر.

 

ب- موضوع= متن : یعنی قسمت اصلی سخنرانی که اندیشه ها و عقاید را بیان می کند ، مثال می آورد و مقایسه می کند ، موضوع سخنرانی دامنه ی وسیع دارد ، واهم آن موارد ذیل است :

1-     سیاسی : که سیاستمداران ، نمایندگان پارلمان و... در زمینه ی مسایل کشوری و جهانی سخنرانی می کنند.

2-    قضایی :...

3-    نظامی : سخنران ، فرمانهای نظامی را برای مقامات بالا یا افراد زیر فرمان ، به صورت        گزارش یا دستورات بیان می نماید.

4-    علمی : سخنران در زمینه های علمی و ادبی بحث می کند.

5-      دینی : احکام و مسایل دینی برای آگاهی سامعین بیان می گردد.

6-      یکی از اعیاد ملّی یا مذهبی.

7-      یکی از نویسندگان و شاعران معاصر.

8-      یکی از مخترعان و مکتشفان و دانشمندان.

9-       یکی از هنرمندان.

10-     یک موضوع تاریخی.

11-     رسمی ناپسند ومذمومی که باید از بین برود.

12-     یکی از مشکلاتی که در شهر یا منطقه وجود دارد.

13-     یک موضوع جهانی مانند لزوم تفاهم میان ملتها.

14-    آزادی فکر ، بیان، قلم، و نقش و تأثیر آن در پیشرفت فرهنگ و تمدن.

و....

 

ج- نتیجه گیری و پایان دادن به سخنرانی :

1-      خلاصه کردن مطالب گفته شده و ذکر نکات لازم.

2-      خواندن شعر مناسب و بجا و زیبا ویا نکته ی شاعرانه.

3-      یاد آوری آیاتی از کتاب آسمانی.

4-      ستودن شنوندگان.سپاس گذاری از آنان.

5-      به فعالیت وا داشتن شنوندگان.

6-      ذکر مطلب شیرین و خنده دار.

7-      اوج گرفتن و مطالب و نکات مؤثر گفتن.

8-      نتیجه ی مناسب گرفتن و تهییج شنوندگان به اجرای آن.

 

خصوصیات لازم برای سخنران :

الف-  خصوصیات روشنگری و روشنفکری:

1-      بصیرت و دانایی.

2-      قضاوت درست.

3-      قدرت تفکر و تحلیل.

 

ب- خصوصیات عاطفی و جسمی :

1-اثبات افکار و عقاید و احساسات.

2- کنترل احساسات.

3- قدرت و توانایی جسمی.

 

ج- خصوصیات اخلاقی :

1- راستی و درستی.

2- جرأت و شهامت.

3 - اعتماد به نفس.

4 – خجالت نکشیدن.

5- صمیمیت و وفاداری.

 

د- خصوصیات اجتماعی:

1- خون گرمی و خوش مشربی.

2- تحمل و برد باری و تساهل و تحمل شنیدن عقاید دیگران.

3- اظهار همدردی.

 

معیارها و نکات و دستورات لازم :

1- چیزی برای گفتن داشته باشیم.

2- اصول بلاغت را فرا بگیریم = سخن را رسا و بدون ضعف تألیف ادا کنیم ، با مقتضای حال و مقام مجلس و مخاطبان سخن بگوییم ، سخن را خوشایند و زیبا ادا کنیم تا شنوندگان را نرنجانیم.

3- قواعد فن خطابه را یاد بگیریم.

4- زیاد مطالعه کنیم و اطلاعات لازم را فرا هم کنیم، معلومات تاریخی ، علمی ، هنری،ادبی و محفوظات الفاظ زیبا و آیات و روایات و اشعار و ضرب المثلها و حکایات زیاد داشته باشیم  تا بتوانیم طرح حقایق و مطالب کنیم شنوندگان را ترغیب و اقناع نماییم.

5- زیاد تمرین کنیم تا روان وبی تکلف سخن بگوییم.

6- در سخن گفتن باید سه مرحله را بپیماییم:

الف: باید بدانیم که چه بگوییم ، خلق و ایجاد معانی کنیم چون تا معانی نباشد لفظی نیست.

ب: باید بدانیم که بچه ترتیب بگوییم ، معانی ذهنی را چگونه طرح بندی کنیم ، از کجا شروع نماییم ، موضوع مورد نظر را چگونه پر ورش دهیم و تجزیه و تحلیل کنیم و چگونه به پایان برسانیم.

د: باید بدانیم که معانی ذهنی را در قالب چه الفاظ و عباراتی بریزیم، وبه بیان دیگر : چه لباسی بر تن مفاهیم و مطالب مورد بحث بپوشانیم.

 

7- کلمات مبتذل و رکیک و توهین آمیز بکار نبریم.

8- سعی کنیم لغات و کلمات را در جاهای مناسب بکار ببریم.

9- کلمات مهم را با تأکید و محکم ادا کنیم.

10- جملات مبهم را با آوردن مثال روشن نماییم.

11- بعد از بیان هر نکته ی مهمی کمی تأمل کنیم.

12- از استعمال کلمات تردید آمیز مانند : بنظر من ، شاید ، گویا ، ممکن است ، احتمال دارد ، از چند حال بیرون نیست ، و امثال اینها خود داری نماییم ، چون از نفوذ کلام می کاهد.

13- هرگز چنین نگوییم : « فکر می کنم گفتنی هارا گفته باشم و بهتر است به کلام خود خاتمه بدهم »  چون مارا کم مایه جلوه می دهد.

14- هرگز شکسته نفسی و اظهار عجز نکنیم ، و نگوییم « من سخنران نیستم ، کوچکتر از آنم که بتوانم در جمع شما صحبت کنم ، حرفی برای گفتن ندارم ، آماده ی نطق نیستم ، مطالب در خور شأن مجلس در ذهن ندارم و....چون شنوندگان طبعا چنین قضاوت خواهند کرد ، هرچند مطالب عالی و مفید بگوییم جدّی نخواهند گرفت.

15- باید کلام رابا جمله های حساب شده و متین وجدی شروع کنیم ، تا شنوندگان تا پایان مشتاق شنیدن باشند.

16- تکیه کلامهای مثلا ، بالاخره ، فهمیده شد ، توجه بفرمایید و...را ترک کنیم.

17- از استعمال کلمات و جملات عامیانه پرهیز نماییم.

18- در حین سخنرانی به فکر زیبایی الفاظ و جمله ها نباشیم که از اصل مطلب منصرف و منحرف می شویم ، ادا کردن الفاظ و جملات زیبا را بر اثر تمرین و ممارست یاد بگیریم بطوری که در حین سخنرانی بدون فکروبی تکلف الفاظ و جملات زیبا برزبان ما جاری و ساری شود.

19 – از کلی گویی و مجمل گذاردن مطلب خودداری کنیم.

20- از حاشیه روی بی جا پرهیز کنیم و موضوع اصلی سخنرانی تحت الشعاع امثال و حکایات و شواهدی که برای اثبات موضوع می آ وریم قرار نگیرد ، و اکتفا به قدر لازم شود، وسعی کنیم تهیه ی عالی ویک انجام عالی برای سخنرانی پیدا کنیم و بقیه را کوتاه نماییم.

21- به سخنان و مطالبی که می گوییم خود ایمان و اعتقاد داشته باشیم ، چون گفته اند : «سخنی که از دل برخیزد بردل نشیند ».

22- آنچنان صحبت نماییم که شنوندگان منظور مارا درک نماید.

23- اگر جلسه مرکّب از اهل سواد و عوام است رعایت سطح فکری اکثر را نماییم واز دستور « کلّم الناس علی قدر عقولهم » پیروی کنیم.

24- سخنان خود را با اظهار نظر صاحب نظران قوّت بخشیم.

25- با ذکر منابع و مدارک ، سخنان خو د را مستند نماییم.

26- شنوندگان را نادان وکم اطلاع تصوّر نکنیم ، اما در عین حال آنان را چنان فرض نماییم که نسبت به موضوع مورد نظر ما چیزی نمی دانند و جمع شده اند که از ما بشنوند.

27- از سبک و روش سخنرانی دیگران تقلید نکنیم.

28- سخنرانی خود را قبلا تدوین و یادداشت نماییم.

29- عناوین وسر فصلهای مطالب سخنرانی خود را در ورق کوچکی بنویسیم وبا خود داشته باشیم چون هم باعث قوّت قلب می شود وهم اینکه با نگاهی به آن مطلبی نا گفته نمی ماند ، ولی حتی الا مکان به یاد داشت مان نگاه نکنیم ، چون شنونده را کسل می کند.

30- از تجربه ی سخنوران نامی و مشهور استفاده نماییم.

31- قبل از وقت در باره ی آنچه می گوییم همواره بیندیشیم وسعی کنیم طرح را مناسب تر کنیم.

32- در حین سخنرانی همواره جلب توجه شنونده نماییم.

33 - اگر خسته هستیم سخنرانی نکنیم.

34- قبل از سخنرانی خستگی ها و گرفتاریها وپریشانیها را از خود دور کنیم تادر حین سخنرانی گرفتار ی و خشم و پریشانی و حواس پرتی و...نداشته باشیم.

35- اگر در حین سخنرانی حواس مان پرت شد اندکی صبر کنیم.

36- شتاب نکنیم و نفس بکشیم وبه پیش برویم.

37- قبل از شروع سخنرانی کمی مکث نماییم تا توجه شنوندگان را جلب کنیم.

38- قبل از سخنرانی غذای زیاد نخوریم و زیاد گرسنه هم نباشیم.

39- لباس مرتب و تمیز بپوشیم و سر و وضع مان را برابر کنیم.

40- لبخند بر لب داشته باشیم.

41- آنچنان با شنوندگان روبرو شویم که احساس کنند از دیدن آنان خوشحالیم.

42- از خود ستایی پرهیز نماییم.

43- رفتار مان متین وموقر باشد.

44- نگاه خود را بین شنوندگان تقسیم کنیم وبه هر سو نظر کنیم.

45- حرکات سرودست خودرا با گفتار مان مناسب نماییم.

46- در حین صحبت آب ننوشیم.

47- هیچ ژیستی در موقع سخنرانی بخود نگرفته عادی وراست با یستیم.

48- اگر ایستاده سخنرانی کنیم بهتر است مگر در صورت ضرورت.

49- در حین سخنرانی  باموی وریش و سبیل و دکمه لباس و تسبیح و... بازی نکنیم چون موجب انحراف توجه شنوندگان از موضوع و مطالب سخنرانی می شود.

50- در حین سخنرانی ، پهلوی مان و مقابل چشم حضّار کسی ننشیند.

51- اگر جلسه دایره ای است ، طرفین میز سخنرانی مان کسی نباشد.

52- گل و گلدان ، عکس و پوستر وهرچیزی که جلب توجه شنوندگان کنند روی میز و جلوی منبر سخنرانی مان نباشد.

53- اگر مکان سخنرانی بزرگ و شنوندگان کم باشند ، شنوندگان باید جلو ی میز خطابه جمع بنشینند.

54- در جلسات بزرگ باید از بلند گو استفاده کنیم.

55- اگر افراد مستمع کم باشند باید اتاق کوچک در نظر گرفته شود و بدون بلند گو صحبت کنیم.

56- با صدای رسا و واضح صحبت کنیم.

57- صدای مان را بطور مناسب بلند و پایین نماییم وبا آهنگ یکنواخت صحبت نکنیم.

58- زیاد نیرو و انرژی مصرف نکنیم و باید طوری صحبت کنیم که تا پایان سخنرانی انرژی لازم را داشته باشیم.

59- در حین سخنرانی بی مورد عصبانی نشده و فریاد نکشیم.

60- وقت و مدت را رعایت کنیم.

61- اگر سخنرانی در موضوعی باشد که باید از آمار و ارقام و جزئیات زیادی استفاده نمود ، آن آمار و ارقام و جزئیات را یادداشت نماییم تا بتوانیم دقیق ارایه بدهیم.

62- سخنرانی را شغل و حرفه ی خود قرار ندهیم بلکه از باب ایفای وظیفه و بیداری و آگاهی و نیازهای جامعه به سخنرانی روی آوریم.

 

بعد از سخنرانی از خود بپرسیم :

1-      آنچه می خواستیم بگوییم چه بود ؟

2- آنچه گفتیم چه بود ؟

3- آنچه دیگران در باره ی سخنرانی ما می گویند چیست ؟

در پایان گفتنی است که اگر موضوع سخنرانی ما عالی و مفید باشد وبا رعایت اصول و ارکان و قواعد و دستورات این فن انجام گرفته باشد ، توسط علاقمندان ضبط واز نوار پیاده خواهد شد و بدون دخل و تصرف ویا با اندک ویرایشی به شکل جزوه واگر چندین سخنرانی پیرامون موضوع واحد یا موضوعات مربوط بهم باشند به صورت کتاب در خواهد آمد و ماندگار خواهد شد.

چنانکه بیشتر آثار بزرگان وسخنوران شهیر مجموعه ی سخنرانی های آنهاست ، مثلا مرحوم علامه محمد تقی جعفری ، مرحوم محمد تقی فلسفی ، مرحوم شهید مطهری ، مرحوم دکتر علی شریعتی و...کتابهای که مجموعه ی سخنرانی های آن بزرگواران است بیشتر از آثار قلمی شان می بوده باشد.

پس بکوشیم پیرامون موضوعات مهم و بکر و تازه سخنرانی کنیم ، بر طبق قواعد و اصول سخن بگوییم تا به شکل جزوه و کتاب جاودان شود وبه مرور زمان به دیار عدم و فراموشی سپرده نشود.

تــــیر سخــــنت به آب شلیــــک مـــــکن

بیهـــــــوده وبی حــــساب شلیــــک مکن

حرف و عمل تو چون سلاح است وخشاب

هوش دار کـــه بی خشــــاب شلیـــک مکن

« جواد محدّثی»

بدون فرا گرفتن قواعد و اصول فن سخنوری ، سخن گفتن در آب شلیک کردن وبی حساب تیر انداختن وبی خشاب شلیک نمودن است ، وبا ید حساب شده وبا هدف به سخنرانی بپردازیم.

سخن بهتر از گوهر آبدار                   چوبر جایگه بربرندش بکار

« فردوسی »

 

منابع و مآخذ :

1- بر سمند سخن – گفتار شانزدهم   ( سخنوری)  تألیف : دکتر نادر وزین پور.

2-روشها – روش خطابه و سخنوری – تألیف : جواد محدثی.

3- شیوه ی بیان – تألیف : مهدی صدیقی.

4- فارسی و آیین نگارش – سال سوم دبیرستان.

5 آموزش فن سخن گفتن – تألیف : دکتر رجبعلی مظلومی.

6- سخن و سخنوری از نظر بیان وفن خطابه – تألیف : محمد تقی فلسفی.

7- دفتر یادداشت ها ،  از نگارنده (محمد علی برهانی)
 
 
 http://www.farsicity.ir/index.aspx?siteid=40&pageid=24013

چگونه سخنرانی تبلیغی کنیم ؟

 

چگونه سخنرانی تبلیغی کنیم ؟

برکسانیکه مقداری از وقت خود را صرف مطالعه احکام اسلام نموده و نیز اطلاعاتی در ملل و نحل داشته باشند روشن است که در بین قوانین آسمانی که‌ حاوی منافع مادی و معنوی بشر است و اساس و شالودهء آن خدائی و برهبری‌ رهبران آن پایه‌گذاری شده،دین مبین اسلام است.

و نیز مسلم است که دنیای امروز باحکام عاقلانه این آئین مقدس‌ علاقه‌مند بوده و با یک جنبش تبلیغاتی نوین و صحیح میتوان یگانه آرمان بشر را که تأمین سعادت دو جهانی اوست معرفی کرد.

و اگر اساس تبلیغات را در سه موضوع خلاصه و محدود نموده و عوامل‌ و وسائط تبلیغی دیگر را تحت الشعاع این سه اصل بدانیم دجار اشتباه‌ نشده‌ایم.

اصول سه‌گانه عبارتند از:

1-فرهنگ.

2-مطبوعات.

3-کرسی خطابه یا منبر،

1-اگر یک فرهنگ عمیق و مطلع میداشتیم.از نظر مبادلات فرهنگی‌ با کشورهای جهان یکی از حساس‌ترین طرق اشاعه اسلام و بیداری جهانیان‌ نسبت باحکام این دین حنیف بشمار میرفت.

مبادلات فرهنگی و مسافرت دانشجویان بکشورهای بیگانه میتواند با ارمغان معارف و حقائق اسلام همراه باشد.زیرا از همین موقعیت دیگران‌ سوءاستفاده نموده و در اثر سمپاشیهای اخلاقی افکار جوانان ما را مسموم و مضطرب ساختند.

2-جرائد و انتشارات که:رل مهمی را در انجام وظائف تبلیغی بازی کرده و موجب گمراهی یا هدایت افکار خوانندگان میگردند زیرا صفحات جرائد و مجلات از کاخهای مجلل و باشکوه تا کلبه‌های دهقانی و از شرکتهای بزرگ‌ بازرگانی تا کاسب جزء و از وزارتخانه‌ها تا دوائر کوچک طرفدارانی دارد که‌ مقداری از وقت خویش را صرف قرائت و مطالعه آنها نموده و مینمایند:

راستی اگر این«رکن رابع مشروطیت»از اضلال خود دست بر میداشت و بانتشار عکسای شهوت‌انگیز و مقالات جنایت‌آمیز مبادرت‌ نمینمود و بجای آن مطالب سودمند و داستانهای اخلاقی را میساخت و حقائق‌ دینی را با قلمهای توانا تشریح مینمود دومین قدم را بسوی قانون فطرت سلیم‌ یعنی اسلام برمیداشتیم.

3-کرسی‌های خطابه و عرشه منبر است که برای نشر حقائق اسلام مقام ارجمندی را واجد است و چون نظر نویسنده توجه باین اصل و اساس است‌ لذا در این موضوع تعقیب بیشتری میشود.

ما بخوبی میدانیم که انقلابات بزرگ جهان و تحولات سیاسی گیتی‌ از یک خطابه مهیج و متین شروع و اقناع اجتماعات نیز از همین مجری‌ بوجود آمده است.

میتوان یک خطیب توانا را بمنزله صیّاد ماهری دانست که در سنگر منبر و کرسی خطابه با تیرهای سخن و کلمات مستدل صید قلوب نموده و دلها را بجانب هدف و مقصود جلب مینماید،بدیهی است همانطور که یک نفر صیاد باید واجد شرائطی باشد تا در تیراندازی خطا نرفته و تیرا و بهدف اصابت کند و اگر صیاد در هنگام نشانه گرفتن ارتعاشی بر اندامش عارض و با هدف مشخص‌ نداشته و با اینکه اطلاعات فنی او ناقص باشد با عدم موفقیت رو برو خواهد شد.

گوینده‌ای هم که میخواهد شنوندگان را بمطالب خودآگاه کند و یا بسخنان فصیح و بلیغ خود،وی را قانع ساخته و یا بامری راغب نماید ناگزیر است که شرائط خاصه این فن شریف را واجد و دارا باشد.

اما شرائطی که برای یکنفر واعظ و مبلغ ضروریست که اگر فاقد بعضی از آن هم باشد صلاحیت منبر رفتن و وعظ و تبلیغ را ندارد بطور اجمال و فهرست از این قرار است!

الف-قبل از هرچیز باید حس اعتمادش قوی و توجهش بخدا بوده و از زیّ خود خارج نشده و سخنش طبیعی باشد.از تفلید کورکورانه دیگران‌ اجتناب ورزیده هیچوقت مرعوب موقعیت مجلس نگردد.عذرخواهی از مستمعین ننماید«که بنده ناقابل در مجمع دانشمندان و افاضل عاجز از تقریر مطالب و تشریح مقاصد خویشم»این خفض جناح یا فروتنی بی‌مورد وزن‌ گوینده را پائین آورده و شنوندگانرا نسبت بوی و سخنانش بی‌اعتناء میسازد لا بد مستمعین هک بسخنان گوینده گوش میدهند نظر استفاده‌ای دارند وقتیکه‌ واعظ مقر،به نادانی خود و دانش شنونده باشد دیگر دلیلی بر توجه بسخنان‌ گوینده باقی نمیماند.

ب-مانند استادی مهربان که دانشجویان را بسخنان شیرین و دل‌پذیر و مطالب سودمند و برجسته خود آشنا میسازد با مستمعین سخن گوید. و از هرگونه تندی و کلمات جسورانه برحذر باشد. وعد،و وعیدش،در حدود نوامیس دین بوده و از دائره خوف‌ و رجاء قدیم فراتر نگذارد.از نکات حکیمانه و مواعظ مشفقانه و جدال‌ (بالتی هی احسن)غفلت نورزد-از خودستائی و بلندپروازی اجتناب‌ نماید.

دعوی مکن که برترم از دیگران بعلم‌
چون کبر کردی از همه نادان فروتری

ملایمت و نرم‌زبانی و محبت و مهربانی شیوه خطیب بوده و از اینراه‌ جلب توجه شنونده یا اقناع و ترغیب آن میسور و مقدور است.اخلاق خوش‌ از عوامل مهمه پیشرفت دین بشمار رفته و در زندگانی پیشوایان اسلام با خط برجسته نمایانی جلوه‌گر است.

درس ادیب اگر بود زمزمهء محبتی‌
 جمعه بمکتب آورد طفل گریز پای را

ج-صدق در اقوال و خلوص در اعمال است-نسبت به یک سخنور و گوینده مذهبی جنایتی از این بزرگتر نیست که بگفتار خویش بی‌ایمان‌ بوده و عقیده‌اش برخلاف گفتارش باشد،شاید با این روش مزوّ را نه بتوان برای‌ مدت کوتاهی جمعی را فریب داد ولی مسلم است کلامیکه رائحهء ریا و نفاق‌ از آن استشمام شود بمشام جان نرسیده و تصرفی در دلها ندارد،و زود خلاف‌ گوئی یا دورنگی گوینده را فاش میسازد؛میتوان ایمان راسخ و پاکی‌ عقیدت را در درجه اول سرمایه خطیب و گوینده دینی دانست،زیرا در این صورت‌ واعظ مجموعهء وعظ و تبلیغ قولی و فعلی است،بدیهی است انحراف نسل‌ جوان و بی‌رغبتی و عدم تمایل آنان نسبت بمقدسات مذهبی معلول عللی است‌ که:از آنجمله برخورد با گوینده سست‌عقیده که با فقد سرمایه علمی و عملی در اجتماعات با سخنان فریبنده طوری جلوه‌گر شد ولی در خلوت با درونی تیره در تیرگی بسر میبرد..

متأسفانه با نبودن فصل ممیّز صوری قضاوت غلط عرف عوام این فساد را تعمیم‌ داده و امتیازی بین صالح و طالح لباس روحانیت نمیگذارد،مسلم است گوینده‌ای‌ که در گفتار و کردار خویش تبعیت از امیال شیطانی و هوای نفسانی کند بر فرض‌ آشنائی باصطلاحات و قواعد علمی هم داشته باشد،عالمی است بی‌عمل،و یا دزدی است که با چراغ علم گزیده‌تر،برد کالا.

از من بگوی عالم تفسیرگوی را
گر در عمل نکوشی نادان مفسری‌
بار درخت علم ندانم بجز عمل‌
با علم اگر عمل نکنی شاخ بی‌بری

5-گوینده باید قبل از ایراد خطابه مطالب خویش را منظم نماید زیرا اگر ناطق طرح نطق خود را تهیه نکند،یا در اثر تمرین زیاد بخاطر نسپارد،هنگام ایراد سخنرانی با نگرانی و اضطراب مواجه گشته حتی گاهی از این شاخه بآن شاخه رفته و سخنان بی‌مورد که با اصل مقصد و موضوع خطابه هیچ سنخیت و مناسبت ندارد،تضییع وقت مینماید؛بدیهی‌ است این‌گونه سخنان،ارزش شنیدن نداشته و محصولی جز«عرض خود بردن و زحمت دگران داشتن»ندارد.

هـ-خلوص نیت و قصد قربت است-بعد از فرائض و واجبات هیچیک‌ از نوافل و مستحبات مقام وعظ و تبلیغ را نداشته،بلکه اتیان بواجبات و ترک محرمات نوعا محصول تبلیغات دینی بوده و به یقام الفرائض و السنن‌ است در شرافت وعظ همین بس که ذات مقدس الهی واعظ است یعظکم‌ لعلکم تذکرون عظمت تبلیغ بقدری است که از وظائف انبیاء بوده و جزء سلاح نبوت بشمار میرود.

بلغ ما انزل الیک من ربک

پس وعظ و تبلیغ در ردیف بهترین عبادات‌ بوده،و روشن است که عبادت بدون قصد قربت محقق نمیشود.

بر گوینده و خطیب دینی لازم است که هنگام سخرانی و قرار گرفتن بر عرشه منبر یا کرسی خطابه؛خلوص نیت را رعایت نموده فقط برای خدا سخن بگوید اجرش را از خدا بخواهد،هدفی جز ترویج دین مبین اسلام نداشته باشد

ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم

وعظی که بود بهر خدا با اثر افتد
 وز صفوت آن تازه شود قلب مکّدر

و-مقام شامخ سخنرا با قدح و مدح بیجا آلوده نساخته از هرگونه‌ تعریف و گزاف‌گوئی که از حقیقت دور باشد جدا حذر کند.معلوم است‌ اگر ممدوح واجد شرائط مدح نباشد مادح نزد شنودندگان متملق و چاپلوس معرفی شده و دیگر نسبت بمطالب گوینده هرچند بلند و اساسی هم باشد وقعی ننهاده و واعظ غیرمتعظش میدانند،طبیعی است که هر گونه مداحی از اشخاص موجب خوشنودی شخص مورد مدح شده و از مداح‌ حتی تشکر هم میکند.ولی با یک محاسبه نفسانی سخنور را گزاف‌گو و نالایق میشناسد،زیرا بحکم الانسان علی نفسه بصیره هرکسی بحدود نقص و کمال خود بهتر از دیگران آگاه است،پس اگر واعظ مداحی‌ بیمورد را پیشه کند همانطور که وزانت خود را از دست میدهد؛مردود خدا و رسول نیز بوده و حتی جامعه او را بی‌اراده و ضعیف النفس میداند،و اگر منصفانه قضاوت فرمائید صاحبان مجالس هم اگر ارادت بچنین شخصی‌ داشته در ادامه دوستی و ارادت با او متزلزل‌اند؛مدیحه‌سرایانی‌ که بعقیده خود بیوگرافی متوفی یا خدمات بانیان مجامع دینی را رعایت‌ نموده،و آنقدر دائره تعریف و تمجید را وسعت میدهند که عنقای خیال هم‌ از پرواز بقله قاف آنها عاجز است،سخت در اشتباهند.

در مجالس ترحیم وظیفه خطیب و واعظ است.که بجای مدیحه‌سرائیها مطالب مناسب و سودمندیرا ایراد کند،مخصوصا در اطراف معاد و جهان‌ بعدی مستدلا سخنرانی نموده و از علوم طبیعی در اثبات معاد استفاده نماید در این‌گونه مجالس که غالبا تشریفاتی است؛شخصیتهای ممتاز و رجال درجه‌ اول که کمتر در انجمن‌های مذهبی و دینی دیده میشودند نظر بجهات عدیده‌ و حفظ موقعیت و مناسبت،شرکت میکند؛واعظ باید درعین‌حال که متانت‌ خود را حفظ کرده طوری جذاب و جالب سخنرانی کند که،شنونده راغب‌ بسخنان گوینده بود و بطور محسوس تحت‌تأثیر مطالب خطیب قرار گیرد، راستی این قبیل مجالس جالب‌ترین کلاس تربیت اجتماعی است؛که بهترین فرصت را برای گویندگان د بر دارد،و باتوجه باینکه فن سخنوری، منبری،شریفترین فنون است،و تربیت اخلاقی و دینی و تکمیل مراتب‌ ایمان جامعه از این راه ممکن است:باید گفت:

آنانکه باین فن شریف‌ می‌پردازند و خویشتن را در ردیف خطبا و گویندگان جلوه‌گر میسازند باید ارجمندترین طبقات بوده و واجد شرائط علمی و عملی باشند،و چنانچه این نکات رعایت نشود و کسانیکه فاقد صلاحتی وعظ و تبلیغ باشند سنگر حساس تبلیغات مذهبی را اشغال نمایند نفعی در برابر نداشته،بلکه‌ زیان آن غیرقابل جبران است و چه بسا موجب ضعف عقاید دینی گشته و جمعی را بمبانی عالیه دین بدبین نمایند.

گوینده مذهبی یا واعظ باید متتبع و محیط و مجرب باشد،زیرا هر چه تجربه و احاطه و تتبعش بیشتر باشد؛اساس کلمات و سخنانش محکم‌ تر و بهتر جلب نظر مستعمین،خاصه دانشمندان از شنوگان را نموده،و موقعیتی در قلوب احراز میکند که منجر به پذیرفتن وعظ و اندرز گوینده خواهد شد

واعظ و مبلغ باید قسمت اعظم وقت خود را صرف مطالعه کتب تفسیر و فقه و حدیث نموده؛و از اتلاف وقت و تضییع عمر برحذر باشد.

گویندگانیکه رغبتی بمطالعات نداشته.و یا آنکه صلاحیت‌ فهم مطالب کتب را ندارند.خوب است از منبر رفتن صرف‌ نظر نمایند. زیرا بی‌حالی در امر مطالعه و کتاب خواندن؛گوینده را وادار بیاوه‌ گوئی و تکرار مکررات مینماید.

مگوی آن سخن کاندر او سود نیست‌
 که از آتشت بهره جز دود نیست‌
ز دانش چه جان ترا مایه نیست‌
به از خامشی هیچ پیرایه نیست

ز-شبهه‌ای نیست.که علم تفسیر و حدیث و فقه و اصول و ادبیات‌ عرب و ادبیات فارسی در رأس علوم منبری قرار دارد. زیرا قرآن و احادیث محور سخن خطیب را تشکیل داده و بیان مسائل‌ فقهی اشاره برؤس مبانی اصول از مسائل مهم منبر بشمار رفته و اهمیت‌ بسزائی دارد.

و ادبیات چه عربی و چه فارسی زینت سخن بوده و اگر سخنور مرتکب‌ اشتباهات ادبی شود.چنان در نظر ارباب دانش سقوط میکند که دیگر تمام کلماتش بی‌مغز تلقی شده و او را گوینده سطحی و قشری میدانند. و حق هم همینست آشنائی بجغرافیائی ممالک اسلامی و همچنین علوم جدید و ادوات و ابزار کار منبری را تشکیل داده و چه بسا اشاره به آنها موجب توجه‌ شنوندگان گردد.

از علوم سیاسی و اقتصادی باید بهرهء داشته باشد.مبانی منطق همیشه‌ باید مانند تابلوی زیبا و برجسته‌ای در مقابل چشم خطیب مجسم باشد.

گوینده باید روانشناس بوده و مقتضای حال را رعایت کند. خلاصه آنکه واعظ و مبلغ باید جامع المعقول و المنقول باشد.

آشنائی کامل بیکی از زبانهای زنده دنیا جزء برنامه مبلغ و واعظ است.خاصه در این عصر که روابط ملل دنیا با یکدیگر زیاد و رشته ارتباطات‌ محکم و فاصله‌ها کوتاه و مسافرتها آسان و ساده شده است و میتوان گفت زبان دانستن فریضه ذمهء خطیب بوده و اساس تبلیغات را بدینوسیله میتوان در اختیار جهان شرق و غرب گذارد.

ی-روایات و احادیث را از منابعی نقل کند که بتصویب ائمه اطهار رسیده باشد«مانند کتب اربعه»و از نقل روایات ضعیفه و متشابهه کاملا بر حذر باشد.آیات متشابهه را مطرح ننموده و بطور کلی از مطرح نمودن‌ موضوعات مشکله و مسائلی که از نقل آنها عاجز است خودداری نماید.

دواوین شعرا را مطالعه نموده و در حفظ اشعار اخلاقی و مهیج و لطیفه‌های نغز حریص باشد.بکتب افسانه و اساطیر و قصص مراجعه نموده‌ و از داستانهای واقعی و شیرین برای رفع خستگی مستمعین و شنوندگان‌ استفاده نماید.(البته بکار بردن فکاهیات بنحو مؤدبانهء باشد؛که موجب‌ ملال خاطر حضار نگردد.»

در ذکر مصائب و مناقب خاندان پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله از متون مقاتل‌ معتبره تجاوز ننموده و از نقل مطالب نادرست اجتناب نماید.و بهتر اینست‌ که ذکر مصائب جز در ایام سوگواری بنحو اختصار برگزار شود.

منبع :

نشریه جهان دانش » فروردین 1339 - شماره 1

فن بیان و سخنوری

فن بیان و سخنوریمقدمهوعظ و بیان و خطابه و سخنوری، ازکارآمدترین مقوله‏هایی است که از دیر زمان، عرصه بحث و گفت و گو بوده و هست. اندیش مندان معاصر، آن را از دیدگاه‏های مختلف مورد بحث و بررسی قرار می‏دهند. گاهی از نظر ادبی و سخن‏شناسی، بافت ساختاری و ترکیب تکوینی، گاهی از نظر روان‏شناسی و مقدار و کیفیّت تأثیر گذاری و ایجاد انفعال در مخاطب، به کُرسی گفت و گو می‏نشانند گاهی از نظر اصول آموزش و تعامل تعلیمی، یا قشرهای کودک، نوجوان و... و گاهی .... 

ادامه نوشته

موافقة قول الخطيب عمله (2)

 

موافقة قول الخطيب عمله (2)

فِعْل المندوبات واجتِناب المكروهات:

يَحسُن بالخطباء أنْ يكونوا على أكمل حال في أفعالهم وأَقْوالِهم، وأكثر الناس التزامًا بسنَّة النبي - صلى الله عليه وسلَّم - ومحافَظةً على ما استطاعوا من المندوبات، واجتنابًا للمكروهات، وفي ذلك فوائِدُ تعود على الممتَثِلين لا تُحصَى، وهي من بركة مُوافقة القول الفعل، وإتْبَاع العلم العمل، فمن ذلك: ....

ادامه نوشته

موافقة قول الخطيب عمله (1)

 

موافقة قول الخطيب عمله (۱)

حين يقفُ خطيب الجمعة أمام النَّاس متَحَدِّثًا، فهو يذكِّرهم ويَعِظهم، ويدلُّهم على ما ينفعهم في الدُّنيا والآخرة، ويحذِّرهم مما يضرُّهم فيهما، والأصْلُ أنه لا يبتغي مِنْ وراء ذلك جزاء دُنيويًّا، ولا شُكورًا مِنَ النَّاس، إنْ هو إلاَّ مُصْلِح يرْتَسِم خُطَى المرْسَلينَ - عليهم السَّلام - في دعواتهم، ويتأسَّى بالنبيِّ - صلى الله عليه وسلَّم - في دعوته، ويَقتبس هدْيِ الصَّالحين من هذه الأمَّة؛ سلَفِها وخلَفِها، في أقوالهم وأفعالهم وسَمْتِهم........

ادامه نوشته

انفعالات الخطيب النفسية في حال خطبته

 
انفعالات الخطيب النفسية في حال خطبته
 
 
 
للخَطابة أسلوبُها الذي يختلف عن أسلوب المحاضرة والدَّرْس، والمناقشة والجدل[1]، وهي تستلزم إثارةَ المشاعر، وإلْهابَ الحماس، واستعمالَ العبارات العاطفية مِن لَدُن الخطيب، وباتجاه مَن يخاطبهم، وبما أنَّ الخطيب يُكلِّم طبقاتٍ مختلفة، وعقليات متفاوتة، لهم مشاعرُ متباينة، وفي ظروف وأحوال
ادامه نوشته

الإشارة في الخطابة

 

الإشارة في الخطابة

تُعتبر الإشارةُ باليد مِن الوسائل الهامَّة النافِعة في تدعيم الفِكرة، وترسيخ المعلومة في الذِّهن، وتدخُل ضمنَ ما يُسمَّى بلُغة الجسد، ومعنى لغة الجسد: تلك "الحَرَكات التي يستخدِمها بعضُ الأفراد إراديًّا، أو غير ذلك؛ مثل الإشارة باليَد، ونبرة الصَّوْت، وهز الكَتِف أو الرأس، أو نفض اليد"[1]. ......

ادامه نوشته

روش سخنرانی دینی (3)

روش سخنرانی دینی (3)

اهداف این درس:

1. آشنایی با برخی تعاریف خطابه و سخنرانی؛

2. آشنایی با تعریف سخنرانی دینی و قیود آن؛

3. شناخت اهداف تبلیغ و سخنرانی؛

تعریف سخنرانى

تاکنون تعاریف زیادى درباره خطابه و سخنرانی ارائه کرده‌اند. نگاهى گذرا به این تعریفها نشان مى دهد که هر کسى با برداشت خود از خطابه و هدفش از آن، قیودى را در تعریف آورده است. بعضى هدف از آن را فقط اقناع مخاطب دانسته و برخى در کنار اقناع اندیشه به تحریک احساس نیز توجه کرده اند. عمده تعاریف، متأثر از تعریف ارسطو در خطابه است. او با توجه به شرایط زمان خود   .....

ادامه نوشته

روش سخنرانی دینی (2)  درس دوم: تاریخ سخنورى

روش سخنرانی دینی (2)

/درس دوم: تاریخ سخنورى

اهداف این درس:

1. آشنایی اجمالی با تاریخ سخنوری؛

2. شناخت دلایل رشد خطابه در بعضی از دوره‌های تاریخی؛

3. توجه به تأثیر اسلام بر خطابه؛

4. آشنایی با آداب سخنرانی در صدر اسلام.

مقدمه

یکى از موهبتهاى الهى به انسان، توفیق انتقال پیامهاى او از طریق زبان است. انسانها از ابتداى آفرینش، پیغامهاى خود را به همنوعان خود انتقال مى داده اند و یکى از مهم ترین ابزارهاى اطلاع‌رسانى آنان، زبان بوده است. براساس آیات قرآنى، همه پیامبران الهى از سخنورى براى تبلیغ پیامهاى الهی استفاده کرده اند. قرآن کریم مى فرماید: «وَ مَآ أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ»؛[1] «ما هیچ پیامبرى را جز به زبان قومش نفرستادیم.» این آیه، ضمن بیان مطابقت زبان پیامبران با زبان مخاطبان،   ....

ادامه نوشته

روش سخنرانی دینی (1)

روش سخنرانی دینی (1)

روشمند کردن تبلیغات دینی در ابعاد مختلف آن از جمله نیازهای امروز حوزه و روحانیت است. در این میان، سخنرانی دینی با سابقه دیرین و تأثیرگذاری ویژه، به عنوان سنّتی‌ترین روش تبلیغی روحانیت شیعه اهمیتی ویژه دارد. با تأسیس مرکز آموزشهای تخصصی تبلیغ حوزه علمیه قم و اهتمام مسئولان و اساتید گرانقدر آن، به لطف خداوند گامهای مؤثری در راه تولید روشهای نوین تبلیغی خصوصاً در عرصه خطابه و سخنوری برداشته شده و اینک کلاسهای روش سخنرانی دینى، متفاوت از یک دهه گذشته، در سطح حوزه‌های علمیه و مجموعه‌های آموزشی تبلیغ برقرار می‌شود.

گروه علمی مهارتهای خطابی که به منظور تولید روش برای سخنرانی دینی در مرکز آموزشهای تخصصی تبلیغ تشکیل گردید بیش‌ترین نقش را در این باره داشته و   ....

ادامه نوشته

مميزات الخطيب الناجح

 

مميزات الخطيب الناجح

الخطابة فنٌّ قديم، نشأ قبل الإسلام، ولها من التأثير ما هو أقوى من تأثير الكلمة المقروءة، وقد كان النَّاس في الجاهليَّة يتجمَّعون في سوق عكاظ، ويتبارى الشعَراء والوعاظ في إلقاء ما عندهم من شعرٍ ونثرٍ، ولَمَّا جاء الإسلام زادَها جمالاً، واشترط لها شروطًا، وأوجب حضورها على كل مسلم مكلَّف، وألزم المسلمين بالإنصات لها، واشترط لها الوقت، إلى غير ذلك من أمور موجودة في كتب الفقه[1]. ....

ادامه نوشته

پیوند خطابه با اسلام

 

پیوند خطابه با اسلام

  خداوند در قرآن می فرماید:« الرحمن ، علم القرآن ، خلق الانسان ، علمه البيان » :خداوند رحمان است ، كه قرآن را تعليم داد ، انسان را آفريد ، بيان و سخن گفتن به وی آموخت ( سوره الرحمن ، آيه 1 تا 4) " خطابه " يعنی سخنرانی . اسلام یگانه دینی است که سخنرانی جز فریضه دین در آن قرار گرفته است و سر اینکه مساله خطابه و سخنرانی در اسلام نسبت به همه دنیا خیلی پیشرفت کرد که البته در شیعه یک وجه علاوه ای هم دارد که مساله ذکر مصیبت امام حسین علیه السلام است همین است که اساسا خطابه خواندن در متن اسلام و جز عبادات اسلام است، خصوصا برای زمامداران و آن کسانی که می خواهند اقامه جماعت کنند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تا وقتی که در مکه بودند در حال خفا زندگی می کردند و چون دائما در شکنجه بودند برایشان امکان تشکیل نماز جماعت نبود چه رسد به نماز جمعه، ولی هنوز وارد خود مدینه نشده بودند و در همین محلی که امروز " قبا " نامیده می شود چند روزی اقامت کرده بودند که جمعه رسید، در همین محل مسجد قبا که الان در مدینه است، اولین جمعه در اسلام تاسیس شد.


این مسجد قبا خیلی مسجد عزیزی است برای اسلام. مسجدی است که قرآن به عظمت آن شهادت داده است: «لمسجد اسس علی التقوی من اول یوم» یعنی از اولین روزی که تاسیس شده است، هیچ غش و دغلی در کار آن نبوده است، بر پایه تقوا این مسجد تأسیس شده است. «لمسجد اسس علی التقوی من اول یوم احق ان تقوم فیه رجال یحبون ان یتطهروا و الله یحب المطهرین» (توبه/1،8). پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خطبه های خود را بیشتر در همین نماز جمعه ها ایراد می کرده اند و مسائل مهم را در نماز جمعه ها به مردم عرضه می داشتند. قسمت عمده خطبه های امیرالمومنین علیه السلام که در نهج البلاغه است خطبه هایی است که در نماز جمعه ایراد شده است.

پيوند خطابه با اسلام از چند نظر است ، اولا از اين نظر كه خطابه يك فن است يعنی يك هنر است و هنر مطلقا می تواند به كمك يك فكر و عقيده و يا به جنگ يك فكر و عقيده بيايد ، يعنی يك فكر ، يك فلسفه ، يك دين ، يك آئين را می شود به وسيله هنر يا صنعت تقويت كرد ، و همچنين می شود به وسيله هنر يا صنعت تضعيف كرد . حالا فرق هنر و صنعت چيست بماند . شما اگر مسجد شاه اصفهان برويد و اگر گنبد مسجد شيخ لطف الله را ببينيد ، می بينيد كه از جاهائی است كه علم و هنر و صنعت به كمك دين آمده است . يعنی احساسات دينی از يك طرف و ذوق هنری از طرف ديگر دست به دست هم داده اند و يك شعار مذهبی در لباس هنر و صنعت به جلوه درآمده است . خود " خط " يك هنر صناعی است . كتيبه های خيلی عالی قرآنی مثل كتيبه ای كه بايسنقر در ايوان مقصوره مشهد نوشته است از آن جاهائی است كه هنر و صنعت به احساسات مذهبی ياری كرده است . خطابه از آن جهت كه يك هنر و يك فن است و هنر و فن معمولا می تواند اثر اجتماعی داشته باشد و عامل اجتماعی به شمار رود ، يك فكر و يك عقيده را تقويت و يا تضعيف كند ، از بزرگترين عوامل اجتماعی به شمار می رود .


هيچ هنری به اندازه هنر خطابه نمی تواند اثر اجتماعی داشته باشد . اگر از اين نظر به خطابه نگاه كنيم رابطه هنر خطابه با اسلام مثل بسياری از هنرها و صناعات ديگر است . در اسلام همان طوری كه حجارها و حجاريها پيدا شده ، آينه كارها و آينه كاری ها پيدا شده ، كاشی كارها و كاشی كاريها پيدا شده ، معمارها و معماريها پيدا شده است ، همين طور اسلام در دامن خودش خطبای بسيار زبر دست پرورش داده است كه بسياری به نام خطيب معروف می باشند .در كتب رجال و تراجم ، اشخاص زيادی را می بينيم كه به نام " خطيب " معروف بوده اند ، يكی به نام خطيب رازی ، يكی به نام خطيب مصری ، يكی به نام خطيب دمشقی ، يكی به نام خطيب تبريزی ، يكی به نام خطيب حصفكی . اينها همه مردمی بوده اند كه شهرتشان در زمان خودشان و زمانهای بعد به عنوان سخن سرا بوده است . امروز هم خطبای دينی بزرگی وجود دارند. مرحوم سيد جمال الدين اسد آبادی علاوه بر ساير فضائل ، يك خطيب زبردستی بود ، خطابه هائی در مصر انشاء . می كرد كه مردم را منقلب می كرد ، می گريانيد ، مردم را بر حال خودشان می گريانيد نه بر چيز ديگر . اسلام خطبای بزرگی در دامن خود پرورش داده و اين هم خودش تاريخچه ای دارد . به هر حال از اين نظر رابطه خطابه با اسلام مثل رابطه ساير هنرهاست . اسلام در دامن خودش اقسام هنرمندها و صنعتگرها به وجود آورده است . يك طبقه آنها هم طبقه خطبا و سخنسرايان و سخنرانان هستند .


پيوند دیگر خطابه و اسلام ، از جنبه تأثير مستقيمی است كه اسلام در تحول و پيشرفت خطابه كرده است . اسلام در فن خطابه تأثير داشت ، خطابه را بالا برد ، جلو برد . عرب از فنونی كه مربوط به زبان است يعنی شعر و خطابه و نويسندگی ، شعر را البته داشت ، عرب شاعر است ، عرب جاهليت شاعر بوده و هر چند از لحاظ معنا محدود بوده است ، چون فكر و معلومات و اطلاعاتش محدود بوده است ، ولی در حدود معنائی كه در دستش بوده خوب شعر می گفته است . اما عرب در خطابه آنقدرها قوی نبوده است . با اينهمه اشعاری كه از جاهليت باقی مانده خطابه در آن کم دیده می شود. درفن نويسندگی نیز اصلا هيچ از عرب جاهليت اثر كتابت و نويسندگی باقی نمانده است ، كتابی باقی نمانده كه اثر و نوشته عرب جاهليت باشد .


اسلام كه پيدا شد ، در هر سه قسمت تأثير كرد ، در شعر تأثير كرد يعنی به معنای شعر وسعت داد . اشعار اسلامی با اشعار جاهلی از لحاظ معنا بسيار متفاوت است . در خطابه تحول عظيم ايجاد كرد و كتابت و نويسندگی را ابداع كرد . خطبه های عرب جاهلی از لحاظ معانی خيلی ساده و بسيط بودند ، اما با آمدن اسلام ، يكمرتبه يك جهش پیدا شد . با نگاه به خطبه هائی و كلماتی از دوره جاهليت از اكثم بن صيفی و ازقس بن ساعده ايادی خطيب معروف عرب نقل شده دیده می شود که خيلی بسيط است . ولی همينكه وارد اسلام می شویم و خطابه های رسول اكرم را می بينيم، می بينيم طور ديگری است ، معانی ديگری در كار آمده است ، معارفی هست ، معنويتی هست ، مسائل اجتماعی هست ، حكمتهای بزرگ است ، مسائل اخلاقی هست ، و اينها در خطابه های جاهليت وجود نداشته است . 
اسلام در هر سه قسمت تأثير كرد بديهی است وقتی كه قرآن كريم خود نمونه اعجاز بيان و فصاحت و بلاغت باشد و بيان را يكی از بزرگترين نعمتهای الهی بشمارد : " « الرحمن ، علم القرآن ، خلق الانسان ، علمه البيان »و وقتی كه در اولين آيات نازل بر پيغمبر از قلم و كتابت و نويسندگی نام ببرد : « اقرأ باسم ربك الذی خلق ، خلق الانسان من علق ، اقرأ و ربك الاكرم ، الذی علم بالقلم ، علم الانسان ما لم يعلم ، علق ، 1-5»:

 

 بخوان بنام پروردگارت که آفرید. انسان را از خون بسته ای آفرید. بخوان که پروردگارت از همه کریم تر است. همان که به وسیله قلم آموخت.به انسان آنچه نمی دانست آموخت. خواه ناخواه هم در خطابه و بيان تحول به وجود می آيد و هم فن كتابت رايج و شايع می گردد . بی جهت نبود كه مسلمين ، علوم زبان و بالاخص علم فصاحت و بلاغت را با قواعد مخصوصش ابتكار و ابداع كردند . به علاوه شخص رسول اكرم و همچنين علی عليه السلام اول خطيب به شمار می روند . بنابر این پیوند محکمی بین اسلام و خطابه وجود دارد و در یک مورد، خطابه و سخنرانی جزء متن دین قرار گرفته و یکی از فرائض است نظیر نماز، روزه، حج، زکات، خمس، امثال اینها. آن در نماز جمعه است. 

منبع :

http://www.tahoorkotob.com/page.php?pid=7519

سخنوری : مقاله ای از دکتر بیژن باران

 

سخنوری

دکتر بیژن باران

خلاصه

 یکی از عارضه های استبداد در تاریخ یک کشور، رشد کند دانش سخنوری است. در این گونه حکومت ها، عدم قانونیت نهادهای مردمی و صنفی در دوره ای طولانی باعث نبود چالش سخنران و منطق او می شود.  این نهادها مشتمل اند بر: احزاب قانونی، دیوان قضایی، پودیم *سندیکایی، دانشگاه ها، همایش ها، مجامع جهانی، سخنرانی در ملاء عام، بحث و مناظره در رسانه ها. عدم چالش محتوای سخنان متکلم الوحده و  غدغنی ارایه طرحهای بدیل و رقیب، تکوین اجتماعی را کند می کند.  در این گونه جوامع پیشاز مردنیته، سخنرانی بشکل موعظه، مونولوگ مونوتون monotone یکنواخت، تکراری، طولانی، بدون چالش می شود. این نوع سخنرانی حضار محبوس را در نوعی ناهشیاری و خلسه فرو می برد.  مراکز خرد، چالش، انتقاد، وجدان در مغز آنها را یخ زده، کرخت، نالازم می کند. مراکز اعتقادی، تعصبی، احساسی، عبودیت، رفلکس مشروط در مغز آنها را پاداشداده، تثبیت، مسلط می کند.  در جامعه مدرن، وجود روزنامه های ناممیزی منجر می شود به چالش سخنران، اثرات بیانات رسمی او ، نقد محتوایی او، طرز ارایه بیانات او، تشریح شگردهای مربوط به سخنرانی در رسانه ها.

مقدمه

در فرهنگ خاور میانه پیشامدرن زن و بچه حق حرف زدن در جمع را نداشته؛ در بقایای آن در اوضاع کنونی هم ندارند. این یکی از محرمات/ تابوهایی است که دانش سخنوری را در کودکی و در نیمی از جمعیت کشور در نطفه تعدیل می کند. این تابو با تعمیم بر اقلیتها هم، زبدگان آنها را از چالش دانش سخنوری قادران خودی حاکم، منع و هزینه دار می کند.  یکی از اصول مدرنیته/ تجدد آزادی اندیشه، گفتار و کردار در دایره قوانین مدرن می باشد. در این راستاست که جامعه آزاد، آباد، شکوفان می شود. انبوه کثیری زاییده و برخاسته از ادیان مختلف موجود در جامعه، بخاطر نوجویی در مغزشان از اعتقادات ارثی بریده، لذا صاحب کتب مقدس نیستند.  آنها عقاید موروثی و خانوادگی را کنار گذاشته، بدنبال نوآوری و ترقی وضع شخصی و در نهایت شکوفانی جامعه اند.  این گروه اجتماعی است که بدنبال تحول، اکتشاف، اختراع، آفرینش، نوآوری می باشد. اگرچه برخی از آنها اعتقادات شخصی خود را دارند. این گروه در مهاجرت به غرب خود را با مدرنیته تمام عیار انطباق داده؛ ظرف 20 سال زندگی خود و خانواده را از همتایان متوسط غربی برتر میکنند.  این برتری خود را در تحصیلات عالی، ورزش، هنر، ثروت، ثبات خانواده نشان می دهد.  این معیار ها ذهنی نبوده؛ ارزیابی پذیر اند. 

در خاور میانه، اکثریت جامعه در فرهنگ پیشامدرن درجا میزنند.  ادوات و افعال تولیدی کشاورزی از دوران هخامنشی تا پساز اصلاحات مشروطیت در آغاز سده 20م،  همان گاوآهن، خیش، شانه، چپر، شخم، داس، آسیاب آبی، سنگ آسیاب، خرمن، باد دادن، زور/ کود حیوانی، درو کردن، آبیاری قناتی/ جویباری، ورزو/ گاو نر، کوبیدن بودند.  هیچ نوآوری، تغییر، راهیابی جدیدی در این 2500 سال در آن حادث نشد. اکثریت جامعه را کشاورزان، ایلات، شبانان تشکیل می داند.  با اینکه بقایای این فرهنگ کند و پیشامدرن هنوز ماندگار است؛ ولی طلیعه فرهنگ مدرن از زمان جنگهای ایران و روس در قرن 19م بر افق اجتماعی فلات ظاهر شد. البته ابزار اطلاعاتی قرن 21می مانند تلویزیون ماهواره ای، قرص فشرده دی وی دی، اینترنت، اس ام اس تلفن دیجیتال، جی پی اس نقشه یاب/ موقعیت یاب در گسترش فرهنگ مدرن دخیل اند. ولی این عامل ابزاری بدون تشکل و رهبری آگاه از آینده جامعه، دیگران فرامرزی، گامهای بعدی در جامعه است؛ پس در سطح فردی و خانوادگی رشدی نباتی و کند ولی گسترده و کشوری دارد.  در نبود نهادهای صنفی و مردمی، نقد دانش سخنوری فارسی که امری اجتماعی است، تبیین نیافته.  اگرچه کتابت آن از طریق ترجمه برون مرزی که امری تاحدودی شخصی است از انقلاب مشروطه رشد کرده؛ بوسیله خلاقیت نوآوران اجتماعی درون کشور انکشاف می یابد. ولی هیچگاه سیستماتیک نبوده؛ در تدریس رسمی دستگاه آموزشی گنجانده نشده؛ با برنامه پیش نمی رود.

خطابه

خطابه یک رویداد صرفا حضوری نیست. باید متن و ویدیوی آن ذخیره، ترابری و پخش دور گردد.  پس نیاز به ابزار و قراردادهای بخردانه rational دارد تا بتواند عین یا المثنی بازتولید fidelity آنرا تضمین کند. هنر سخنرانی و خطابه نویسی شامل 2 بررسی است:

1- اصول بصری و قواعد املاء.  اصول بصری شامل ارایه سخن در جایگاه podium * عمومی می باشد که بوسیله رسانه های گروهی ضبط، ذخیره، تراشکلی transform ، ترجمه، پخش، آرشیو می شوند.  کانونهای سخنرانی واقع در مراکز تخصصی، رسانه ها، سندیکاها، همایش ها، احزاب می باشند. بررسی بصری نیز دربرگیرنده ژستها، لحن، ایجاد رابطه با حضار، تاثیر بر آنها، موفقیت در اغنای آنها می باشد. قواعد املایی شامل قراردادهای خطی، املایی، ترجمه ای برای ابزار نوین رایانه ای اند. این قواعد نیاز به هنجارها و قراردادهای منطقی و نه سنتی دارند تا فن آوری های نوین را قادرمند کنند. فن آوری های نوین شامل کودینگ coding ، ایندکس index ، ترابری transport متن از رایانه های متفاوت (ویندوز، مک، یونیکس) به سرورها servers، پلها bridges، راهیاب ها routers یند که جعبه های الکترونیکی رله اطلاعات در شبکه های فضای سیبرنتیک می باشند.  نیاز دیگر تبدیل تصویر /اسکن به متن برای جستجو کردن متن و قرار دادن آن در جاداده ها database ، خزینه ها، جدولهای ساختارمند structured می باشد.  باید توجه داشت که متنها (زبانی، تصویری، صوتی) یا بدون ساختارند مانند ایمیل یا ساختارمندند مانند جدول حسابداری.  با این فنون مربوط به رایانه می توان کلیه آثار کتبی گذشته را تبدیل به پرونده های الکترونیک کرده؛ در شبکه های دسترس پذیر عامه قرار داد. نمونه های این آثار: گاتهای زرتشت، منشور حقوق ملل کوروش، سه خشتی ها یا شعر سه مصرعی 8 هجایی بازمانده از زمان ساسانیان، لو یا شعر هجایی کردی با مصرعهای نابرابر و قافیه های ناثابت، شبیه شعر عروضی نیما ولی هجایی، عاشیق های ترکی هم قوشما /نظم و هم سور /نثر، تعزیه های ایرانی، کتب رازی و ابن سینا، کلیات نیما، دانشنامه های فارغ التحصیلان.  عاشیقها شبیه mariachi های مکزیکی ند که این گروه دوم دوره گرد با گیتار، شیپور، طبل آوازخوانی می کنند، شادی را به استانها می برند. با روند اسکن scan یا فتوگرافی دیجیتال، تصویر اشیای خواندنی، بصری، صوتی مبدا را می توان تبدیل به متن مقصد (اردو، فارسی، خوزی، کردی، ترکی، تاتی) کرد. تا بتوان آنها را برای ارایه در شبکه جهانی اطلاعاتی اینترنت پردازش شده /جستجوپذیر کرد.  جستجوپذیری با واژه های کلیدی، در مسئله ایندکس index محاط بر پرونده های الکترونیک، محوری است؛ زیرا یافتن واژه ای در متن، در جحم لایتناهی اطلاعات، تنها با ایندکس امکان دارد. یک رسم الخظ عقلایی برای جستجوگری رایانه ای کلیدی است - بویژه فاصله گذاری بین اجرای یک کلمه مانند پیشوند، پسوند، قراردادهای چسبانی کلمات مرکب.  اکنون در خزینه اطلاعاتی جهانی فن آوری نوینی برای یافتن عکس tineye.com  پدید آمده؛ شاید روزی روشی نو برای جستجو در پرونده های صوتی این خزینه هم پیدا شود.

2- محتوای سخنرانی

 در این بررسی، ساختار خردگرا و خطابه نویسی بمثابه امر ارتباطی یا بحث اغنایی تشریح می شود. در خاور میانه سنت نقلی و موعظه قدمت، گستردگی، حاکمیت، تسلط مطلق دارد. هر کدام از 2 مقوله نقلی و موعظه نیاز به کنکاش تاریخی، قیاسی، محتوایی مبسوط دارد که از میدان/ حوصله این جستار بیرون است.  سنت نقلی چنان مسلط است که حتی در تحلیلهای علمی راست و اجتماعی – اقتصادی چپ دست بالا را دارد؛ جایگزین غور علمی جدید سیستماتیک شده است. سنت نقلی در ارایه یک متن اغنایی یا کنکاش علمی، روی نقل قول از آتوریتیه های مربوطه تکیه می کند؛ در پردازش موردی چپ و راست، اینجا و آنجا، نقل قول از گذشتگان را برای اثبات حکمی می آورد. لذا تکوین موضوع از طریق آوردن نقل قولهایی انجام می شود که نویسنده آنها را مربوط به بحث خود می داند.  این تقلید طوطی وار  و رج زدن نگینه های نقلی گدشتگان از تشکیک، خردگرایی، نوآوری مدرن فرسنگها دور است؛ فرهنگ را به تکرار گذشته و درجا زدن تبدیل می کند. در حالی که زیربنای اقتصادی جامعه با ساختارهای کلان مدنی نوین تغییر می یابد.   

فرهنگ کهنه نقلی و موعظه با سماجت در برابر نوآوری های فردی بومی و  گروهی غربی ایستادگی می کند.  در تقابل با سنت نقلی عتیق، کنکاشگر نوین یک سیستم را در محیط ش تعریف می کند.  مرز آنرا مساحی می کند، عوامل بیرونی، درونی، تضادها، تغییرات چونی /چندی آنرا بیرون می کشد. سپس با روشهای نوین روال تکوینی آنرا روندیابی می کند.  این روشها شامل ترسیم روند تقویمی، تلخیص مشاهدات، یافتن علیات، تعریف ورودی ها/ خروجی ها/ پارامترها/ متغیرها/ تابتها/ ساختارها/ کارکردها می شود.  سرانجام علل تغییر، انکشاف، تکوین سیستم را می یابد.  در نهایت این یافته را بر سیستمهای مشابه انطباق داده؛ مجهز به ابزار پیش بینی و تغییر سیستمهای ثانوی می شود.

سنت موعظه با ساختار اجتماعی پدرسالاری و مقوله های ریش سفیدی، زعیم، قطب، مراد، امثال اینها سابقه طولانی دارد.  در این مورد حضار خاموش و سربگوش به سخنران توجه دارند. موعظه با شگردهای بیانی مانند مقوله های سلبی، امری، نصیحتی و کاربرد تمثیل، حکایت، نقل قول، پند، اندرز، فکاهی همراه است. بیشتر روی تجربه، اتوریته، کبر سن سخنران تکیه میکند تا اغنا، اثبات، استدلال، استنتاج، استقراء.  این نوع سخن در جامعه ی ایستای کهن اغماض پذیر بود.  ولی در جامعه در حال تحول، گاهی خنده آور برای حضار با ذهن خلاق میشود؛ این وضع، پایه جوکها و پیامکهای اس ام اس یا اشعار هجو و هزل می شود. در موعظه سخنران جلوتر، بالاتر قرار می گیرد؛ بلندتر حرف می زند؛ تا احترام او تداعی شود. این روش بویزه در نهادهای آموزشی دیگر ملغا شده؛ جایش را شیوه بگو بگوش گرفته.  در این نوع نو، پرسش و پاسخ انقطاعی یا پایانی بخشی از جلسه است.  شناخت موعظه نیاز به بررسی مبدا و تکوین تاریخی آن، تدوین موضوعیت و اهداف آن، قیاس آن با دیگر فرهنگها دارد.  رابطه آن با رجزخوانی و کرکری که نوع کوتاه شده موعظه اند، نیز می تواند روشن گر باشد. موعظه در مناسک آیینی تاریخی طولانی دارد.  

تاریخچه سخنوری

 فرهنگ کلامی، آغازی شفاهی داشته؛ لذا سخنوری، منطق، و حتی فلسفه هم آعازی گفتاری داشتند.  بعدها درتاریخ، تبیین نظریه ها و ردیه بر پاره ای از نظریه ها بشکل  نوشتاری پدید آمدند. در فرهنگ شفاهی نخست سخنوری و فلسفه؛ سپس منطق، شیوه استدلال، ارایه محتوا /حکم تدوین شدند. در این فرهنگ شفاهی محتوای نطق حفظ می شد؛ ولی با شرایط مشخص هر نطق، بداهه گویی هم در متن حفظ شده تداخل می گرد. این در متون مذهبی و ادبی بصورت ورژنهای متعدد از یک متن اصلی در تاریخ ضبط شده.  سخنوری فردی در هر جامعه ای پدید میآید، از چین و هند تا ایران، بابل، سرزمین یهود، مصر وجود داشته. ولی آموزش سخنوری، بحث گروهی، هنر سخنوری در غرب، از 2500 سال پیش در یونان، سپس در روم تدوین یافت. در قرون وسطی در اروپا، سخنوری یکی از 3 هنر اصلی هنرهای لیبرال همراه منطق و دستور زبان بود. بحث اغنایی در جرگه های عمومی و سیاسی مانند مجلس نمایندگان و دیوان قضایی بکار می رفت.  پس سخنوری بذاته نیاز به جامعه دمکراتیک با حقوق آزادی بیان، اجتماعات مسثقل از دولت، ازادی سیاسی بخشی از مردم را دارد. البته مداحی و  مراسم عمومی همراه با سخنوری در رژیمهای خودکامه، تمامخواه، ایده او لوژیک وجود داشته و دارد.  نمونه: نطق های هیتلر و گوبلز در آلمان نازی، مک کارتی در آمریکا در نیمه قرن گذشته، فیدل کاسترو در کوبا در طول نیمه دوم سده گذشته. در مقابل، بحث های منصفانه و اغنایی گروهی با سخنرانی های گاندی، مارتین لوتر کینگ و جسی جکسون در جنبش اقلیتها در آمریکا، سخنرانی های مصدق در جنبش ملی کردن نفت، شعرخوانی سلطانپور نمونه های درخشان سخنوری و بسیج می باشند.  گاهی این اجرای سخنوری در فیلم هم استفاده می شود.  نمونه اخیر این کاربرد را ال پاچینو در عطر زن اجرا می کند؛ در بخش پایانی فیلم، او در فوروم محاکمه یک دانشجوی شجاع بدفاع از او و حمله به محافظه کاری و ریای نظام آموزشی می پردازد.  نمونه دیگر: جک نیکلسون در فیلم چند مرد نیک در دادگاه بدفاع از خود و نظام ارتشی قدیم می پردازد؛ جمله معروف را در دادگاه نظامی می گوید: "حقیقت؟ تو نمی توانی حقیقت را تحمل کنی." ولی دانش سخنوری غیر از سخنرانی است، اگرچه این دانش بر اساس نطقهای تاریخی و نطاقهای زبردست قرار دارد.

در قدیم سخنوری شامل  نطق در مراسم ملی/ دینی، ارایه مورد قضایی برای دفاع، خطابه سیاسی برای مدح/ ذم کسی معمول بود. پس یکی از دلایل شکوفایی زبان انگلیسی و فرانسه در تقابل با ژاپنی و آلمانی دمکراسی موجود در دو کشور اول می باشد.  گفتمان سخنرانی قانونی و سیاسی کمک به پیشرفت سخنوری، نظریه نقد، نقد ادبی، فلسفه، روش شناسی در علوم اجتماعی، تاریخ، علوم مربوط به قانون می کند.  در فارسی یکی از دلایل عقب ماندگی 2 رشته منطق و فلسفه نبود دانش سخنوری است.  نگاهی به نشریات فارسی این عقب ماندگی را نشان می دهد. سطح منطق و فلسفه در فارسی در ابتدایی ترین مرحله یعنی ترجمه واژه ها، تعریف های این 2 رشته دانش، تدوین و ترجمه متون عتیق می باشد.  چنانکه اکنون با رسانه های شبکه جهانی وب خواندن ترجمه گفتمان های استادان فلسفه و منطق غربی برای حتی فارغ التحصیلان دانشگاهی ناخواندنی، مشکل فهم، ثقیل اند.  زیرا در دروس دبیرستانی و دانشگاهی اصول 3 رشته سخنوری، فلسفه، منطق گنجانده نیست. ترجمه کتب مدرن مربوط به 2 رشته منطق و فلسفه در سطح دانشگاهی برای گرفتن نمره قبولی می باشد.  پیدایش و آفرینش آثاری در منطق و فلسفه از طرف فارسی زبانان شاید در نیم قرن بعدی امکان پذیر باشد.  البته این تنگی در زبان ترکی و عربی هم دیده میشود ولی در هندی و عبری برطرف شده است؛ زیرا می توان تک نگاری های آکادمیک در منطق و فلسفه را در این دو فرهنگ آخری دید. نیز، مراوده پژوهشی و مدرسی بین اینها و مراکز آموزشی، تحقیقی، انتشاری غرب را می توان دید.

ابزار سخنوری

در قرن 21 م بخاطر رسانه های گروهی دانش سخنوری در جهان رشد کرده است. رسانه گروهی شامل اس ام اس تلفن همراه، گپ/ پادکست رایانه ای، مصاحبه های تلفنی/ تلویزیونی، فیلمسازی، نمایشنامه، کلیپ سمعی/بصری در اینترنت، ویدیو یا سکانس قابهای پویا/ وبکم بصری/ مایک سمعی، تلویزیون ماهواره ای، کنفرانس از راه دور با ویدیو، رادیو/ تلویزیون اینترنتی، یوتیوب برای بارگذاری تصاویر پویای صدادار است.  اصولن اینترنت این امکان را می دهد که برنامه های سمعی، بصری، متنی را کاربر هرگاه که خواست بارگذاری کرده؛ از سرور دور به رایانه روی میز، منتقل کرده، بیرون بکشد. فن آوری وب، مانند داشتن دی وی دی برای دیدن محتوای آن در خانه، بیرون کشیدن محتوای آماده بارگذاری در زمان دلخواه را میسر می کند. این بیرون کشیدن pull در مقابل فن آوری پیشین است که برنامه بوسیله فرستنده در زمانی مشخص برای گیرنده های منتظر پخش می شد؛ در ساعاتی بعد تکرار می شد.  فن آوری پخش محتوا در قرن 20م مانند اکزان فیلم در سالن سینما بود. یعنی پخش push مثلن اخبار بوسیله رادیو در زمانی مشخص با دریافت شنوندگان منتظر در پشت وسیله ارتباطی همزمانی داشت. ولی این معادله در قرن 21م دگرگون شد. اکنون یک برنامه را در هرزمان دلخواه که کاربری به سرور شبکه وب برای بیرون کشیدن/ بارگذاری آن وصل شود می تواند ببیند.  چون این برنامه ها آرشیو می شوند، لذا همیشه برای بارگذاری از راه دور آمده اند. توجه شود تقلیل تعداد سینماهای کشوری عمدتا بخاطر رویکرد طالبان فیلم به اینترنت، دی وی دی، تلویزیون ماهواره ای و کابلی است؛ میتوان این افت را در سرانه کتابخوانی کشوری نیز دید. سرانه کتابخوانی از فروش عنوانهای سالانه کتاب و جمعیت باسواد کشور بدست می آید؛ این معیار با ورود اینترنت باید تصحیح شود.

بارگذاری 2 بخش دارد:

 بالا گذاری که پرونده الکترونیکی از مبدا محلی به سرور دوری فرستاده می شود؛ پایین گذاری که این پرونده از سروری دور به رایانه مقصد روی میز کاربر فرستاده می شود. پادکست سخنرانی و مشارکت حضار مجازی را از راه دور امکان پذیر می کند. بسیاری از شهروندان مطالعات و آموزش دانشگاهی خود را از طریق اینترنت انجام می دهند؛ گاهی هم با بارگذاری کتاب الکترونیکی آن را می خوانند. مثلن آثار فروغ فرخزاد بوسیله دوستداران آثار او در اینترنت ذخیره اند؛ دوستداران می توانند آنها را بار/ پایین گذاری download  کنند. یا کلی از جوانان با رايانامه‌ /پست الكترونيك/ ایمیل، تارنما /ديدارگاه/ سايت،  تارنگار /وبلاگ نیازهای خواندنی خود را برآورده می کنند. این را با google.com می توان انجام داد.  در مستطیل جستجو، نام کتاب فروغ را نمونه وار " فرخزاد اسیر" تایپ کنید؛ منابع حاوی این نام یا کتاب روی صفحه تصویرگر ظاهر می شوند تا بارگذاری شوند. 

بُردار کنونی

 رابطه شعر و سخنوری از 2500 سال پیش در فرهنگ ادبی بشر تبیین یافته است. در شرایط کنونی هم می توان این رابطه را به روز کرد؛ از منابع غربی اصول نظری را ترجمه کرد؛ از آثار سخنرانی و شعری فارسی/ دری نمونه های گزید تا اصول ادبی مدرن سخنوری در فارسی را تدوین کرد.  در قرن کنونی سخنرانی از جرگه حضوری بسی فراتر رفته، با فن آوری های رایانه ای، بصری، سمعی جهانی شده. این رسانه های گروهی افزون بر امکان همایشها، سخنرانی ها، مجلس نمایندگان، جرگه های صنفی/ حرفه ای/ حزبی کمک به رشد سخنوری هم کرده اند. ولی هنوز محتوای این رشد نقد، طبقه بندی، تبیین نشده.  دکتر شهرام بشرا در زمینه شعر با ترجمه مقولات مربوط به سخنوری، گامهای نخست را در ادبیات مدرن فارسی برداشت ؛ در یک وبلاگ کارش را نشر کرد.

دکتر فروزان سجودی هم از جنبه نشانه شناسی برخی از آرایه های ادبی را با استناد به منابع غربی و نمونه هایی در شعر فارسی بطور ارزنده ای واشکافی کرد.  دکتر بیژن باران در جستارهای زنجیره ای می کوشد تا آفرینش، نویسش، خوانش، ادراک شعر را با مقوله های اعصاب، روحیات، شخصیت شاعر/ مخاطب در ارتباط قرار دهد تا رمز پایداری شاعران رده یک مانند فردوسی، خیام، مولانا، حافظ، نیما، فروغ، شاملو را تبیین کند؛ نشان دهد که شاعران درجه 3 و4 حاشیه ای اختلالات در روحیات و شخصیت داشته اند که موجب افت محبوبیت آنها پس ار مرگشان شده. بقول تهرانی ها  در عصر حاضر، بدون کمک دولتی آنها "تنبان خود را نمی توانند بالا بکشند" چه رسد به خوشگذرانی، امرار معاش، درآوردن هزینه خانواده. در زمان حیات آنها دور و بر قطبهای قدرت، ثروت، منزلت فرصت طلبانه می پلکند.  ُشهرگی آنها در حیاتشان با نزدیکی آنها به دولت و بلندگوهای آن، شهرتی تبلیغی و غیرتاریخی بآنها می دهد.  پیشینیان انان شعرای دربار سلطان محمود غزنوی بودند. اینها علم سفید تسلیم "نوعی از هنر" و شعر ناب را در توی اتاق و پشت پنجره محافلشان تکان می دادند و می دهند. در زمانیکه شاعران مردمی در انبوه دوستداران چند هزار نفری شعر خوانی و سخنرانی می کردند؛ کاست شعرخوانی انها نقل محافل دانشجویی بود.

چون در گذشته سنت سخنوری بخاطر نبود مجلس نمایندگان، دادگاههای قضایی، مجالس بحث در خاور میانه رشدی نکرده؛ لذا باید از غرب اصول سخنوری را ترجمه کرد.  نمونه های سخنرانی را در فرهنگ مدرن جمعآوری کرد تا بتوان قواعد آنرا در بستر فرهنگ خاور میانه استخراج کرد. این قواعد را بر شعر مدرن و پسامدرن فارسی انطباق داد؛ آنرا تکمیل کرد.  چون زبان شعر نو به زبان محاوره فارسی نزدیک است؛ از اینرو سنت بدیع، قافیه، عروض گذشته زیاد بکار نمی یآید.  دیگر این که سخنوری در غرب از علوم جدید روانشناسی، جامعه شناسی، عصب شناسی کمک گرفته؛ رشد پیگیری هم داشته است. نیز، قواعد نوینی براساس نمونه های شعری و سخنوری مانند خطابه های تاریخی سیاستمداران خاور میانه در مجامع ملی و بین المللی باید تبیین و تدوین شوند.  این جستار گامی در این راستا ست تا نخست، قواعد سخنوری را با نمونه های از شعر مدرن فارسی نگاشته.  تا بتوان این قواعد را در نهادهای آموزشی برای تربیت سخنرانهای نسل جدید بکار برد. شاملو در شعرخوانی روی کاست، سبک نوینی را در گفتار فارسی آغاز کرد.  این سبک نیاز به حفاری و غور دارد تا ضوابط لحن، تونالیته، جذبه، مکث، فراز/ فرود حجم صدا، تندی /کندی خوانش آن تشریح شوند.

زبان

 در تحلیل زبان ادبی 2 برداشت از ان می شود: زبان لفظی literary که بیان فاکتها بدون غلو و دگرگونی موضوع است؛ سخن تجسمی که بیان فاکتها با قیاسهای شبیه برویداد موردنظر با کمی غلو  توام است.  در تحلیل لفظی، معنی کلمات آن است که در یک قاموس همگانی تصریح شده؛ در حالی که کلمات لایه های تجسمی معنی های اضافی را هم تلویح می کنند. وقتی چشم/ گوش انسان پیام را می گیرد؛ ذهن باید این داده را تعبیر کند؛ آنرا به معنی برای فهم تبدیل کند. این روند نیاز به یک 4چوب شناختی دارد که از حافظه، تمام معنی های ممکن را یافته؛ در کاسه فعال cache بارگذارد؛ تا معنی درست را برای کلمات متن بکار برد.  در این روال نه تنها معانی مشترک یا لفظی بیرون کشیده می شوند؛ بلکه معانی دیگری  هم که نویسنده منظورش بوده، فعال می شوند. نمونه: جمله "فلات تشنه است؛" 2 معنی قاموسی و تلویحی را قاطی می کند. فلات که زنده نیست تا تشنه باشد.  خواننده می فهمد که معنی قاموسی و لفظی نامناسب است.  او با تجربه فردی می داند که حس تشنگی از خشگی ناشی می شود؛ پس معنی جمله فوق را برابر با "فلات خشک است" گرفته، بدرستی آنرا بطور تلویحی درمی آبد. این نوع ادراک در مغز با شبکه های عصبی مجاور یا ناظر میسر می شود.  زبان لفظی در ژورنالیسم، کتب فنی، مقالات و گزارشات بکار برده می شود.

برداشت 2م، سخن تجسمی  figure of speech، را زبانشناسان تا 250 نوع گوناگون شمارش کرده اند.  در این اواخر این انواع را به 2 گروه اصلی بخش کرده اند:  استعاره ای metaphor وقتی که 2 چیز را می توان جانشین هم خواند؛ دگرنامی metonymy وقتی که 2 چیز را می توان همنشین/ مجاور هم خواند. در نمونه پارگراف فوق تشنه جانشین خشگ شده است؛ تا ادراک آن درست انجام شود. برای بسیط کردن این مجردات چند نمونه آورده می شوند.  نمونه اول:  یارو سگ شد؛ بجای عصبانی سگ جانشین شده. استعاره بخاطر تشابه 2 مقوله باهم است. پس سگ استعاره بصری برای عصبانی تجریدی جانشین می شود. نمونه دوم: پرسپولیس برد؛ بجای تیم بازیکن نام پرسپولیس بکار رفته. این دگرنامی براساس پیوستگی/ تداعی 2 مفهوم است. یعنی پرسپولیس همنشین یا مجاور تیم بازیکنان فوتبال است. نمونه سوم: زبان فلات فارسی است.  در این جمله عضو زبان برابر عضلات دهانی با معنی دگرنامی برای گویش ساکنان فلات بکار رفته. نمونه چهارم: بالیوود بیشترین فیلم را تولید می کند.  بالیوود محله ای در مومبای است ولی با دگرنامی بمعنی صنعت فیلم  همه هندوستان بکار رفته است.  این بحث را دکتر سجودی در مقاله استعاره، مجاز، .. در منبع فوق الذکر ارایه داده است.

در قسمت بعدی گزیده ای از نامها و تعاریف آرایه های سخن تحسمی خواهد آمد؛ سپس در اشعار نو نمونه هایی از آنها یافته، بصورت نقل قول ارایه خواهند شد.  در شکل زیر از 100 کارکرد مغز زبان و منطق گزیده شده؛ ورودی ها، خروجی ها، پارامترها، متغیرها بطور موجز نام برده شده اند. دیگر مقولات در بخش بعدی واشکافی خواهند شد.  زبان و منطق دو کارکرد مغزی ندکه در سخنوری و شعر اصلی هستند. برای محدودیت طولی در این جستار خلاقیت، احساس و دیگر کارکردهای مغز کنار گذاشته شده اند.

___________

پانویسها 

۱- مولف آگاهانه از کاربرد 2 واژه علم و صنعت در مقولات مربوط به بدیغ، بلاغت، ادبیات عدول کرده؛ زیرا در عصر مدرن این 2 واژه معنای ویژه خود را دارند.  علم در رابطه یا اصول جهانشمول تجربی و نظری است؛ صنعت در رابطه با مهندسی محصولات با ابزار تولید مدرن است.

2- برابرهای انگلیسی برای پاره ای از واژه های تخصصی آمده که هنوز جانیافتاده اند.  بسیاری از واژه های تخصصی فنون گذشته از زبان فرانسه آمده اند. ولی اکنون انگلیسی سرچشمه لغوی برای وازه های نوین می باشد؛ بویژه در فنون رادیو، سینما، اینترنت، پزشگی، دارویی، شیمی، مکانیک، علوم انسانی، حسابداری.

3- منابع با ابرپیوندهای مستتر hyperlink در متن آورده شده.  اگر اشاره گر cursor موش بر صفحه تصویر monitor قرار گیرد، لینک منبع نمودار می شود.  با کلیک کردن روی آن کاربر به پایگاه site حاوی مطلب برده می شود. البته این استتار منبع باعث می شود که منابع در چاپگر بروی کاغذ ناپدید شوند.

4- انقلاب مشروطیت ایران در 1906م با جنبش مردم در تبریز، تهران، مشهد، اصفهان، باکو، استانبول، نجف در یک روند خونین به تفکیک قوای مقننه، اجراییه، قضاییه و ایجاد مجلس شورای ملی منجر شد.  در افغانستان، شاهزاده امان الله با سفر به اروپا، با تمدن غرب آشنا شد. در بازگشت، در ۱۹۲۶م او فرمان مشروطیت را توشیح کرد؛ برای اجرای اصلاحات سریع سیاسی مانند مساوات قاطبه مردم، اجتماعی مانند کشف حجاب، فرهنگی مانند تاسیس مدارس پسرانه و دخترانه.

 

* podium = جایگاه سخنرانی.

منابع:  چون این سری جستارها برخط online ند؛ از اینرو تنها منابع نرم موجود در وب جهانی بکار رفته.

 

خطابه های تأثیر گذار

خطابه های تأثیر گذار

رشد و گسترش ابزارها و تکنیک های تبلیغی، ویژگی بارز جوامع عصر ماست. این امر به ویژه در دهه های اخیر به مسئله ای جهانی تبدیل شده است. پیامد این رشد روزافزون، تغییر شکل نظام تبلیغاتی در سطحی فراگیر به همراه آثار دامنه دار بوده است. امروزه سرمایه های عظیمی در جهان صرف تبلیغات در عرصه های مختلف می شود. بی گمان نتیجه بخش بودن تلاش ها و خدمات فعالان در این عرصه، در گرو هدف گذاری و برنامه ریزی سنجیده، استفاده از تکنیک های مناسب و   .....

ادامه نوشته

بایدهاى خطابه

بایدهاى خطابه

خطابه همچون فنون و علوم بشرى، اصول و ضوابطى دارد که هر کس بتواند با دقت کافى، اصول و قواعد فن خطابه را بکار بگیرد «خطیب» شمرده مى شود. بنابراین علم و آئین سخنورى مجموعه اى از مسائل و قواعدى است که به وسیله آن انسان راه هاى تأثیر و اقناع و طرق ترغیب و تحریک شنوندگان را مى آموزد.

از سویى ارزش و امتیاز یک سخنرانى به قداست موضوع خطبه یا تقدس هدف و یا ثمرات و نتایج سودمند فردى و اجتماعى آن بستگى دارد. اگر برترى یک خطبه به موضوع آن بستگى داشته باشد، بى گمان مقدم تر از احکام الهى و دین خدا چیزى نیست و اگر ارزش سخنرانى به هدف منوط باشد، باز هم خطبه دینى از دیگر انواع خطبه ها پر ارزش تر است؛ زیرا هدف آن اعلاى کلمه حق و    ....

ادامه نوشته

کیمیاى تفکر ، خطابه و منبر در دنیاى معاصر

کیمیاى تفکر ، خطابه و منبر در دنیاى معاصر

خطابه و منبر از ظرفیت هاى عظیم حوزه و روحانیت است که هنوز هم با وجود توسعه و گسترش انقلاب اطلاعاتى و عصر دیجیتال، مى تواند در پیشبرد رسالت تبلیغ و تربیت موثر باشد. اما آنچه باید مورد توجه قرار گیرد این است که خطابه و منبر سنتى چگونه با اقتضائات انسان مدرن و جهان متجدد جمع مى شود. براى یافتن پاسخ به این پرسش، بهتر آن دیدیم که از زبان خطیبى زبردست که در سیره خود توانسته بود نمونه روشنى از این جمع باشد به این مسئله بپردازیم. این مقاله در واقع جمع بندى و بازنویسى سخنان و یاداشت هاى استادد شهید مرتضى مطهرى (ره) در اطراف مقوله خطابه و منبر است.

چیستى خطابه و منبر

خطابه یکى از فنون پنجگانه سخن و کلام است. در علماى علم منطق پنج صناعت، یعنى پنج هنر سخنى قائل هستند که به آنها صناعات خمس مى گویند و   .....

ادامه نوشته

الخطيب وقصص القرآن الكريم (2)

 

الخطيب وقصص القرآن الكريم (2)


خامسًا: أرى أن يتأمَّل الخطيبُ في نصوص القصة، ويحاولَ استنباط الدروس والفوائد منها، ويقيِّد ذلك قبل أن يراجع كتب التفسير والشروح وقصص القرآن؛ وذلك لتنمية ملكة الاستنباط لديه، ولينظر ما وافَقَ هو فيه غيرَه، وقد يفتح الله - تعالى - عليه بفوائدَ لم يُسبَقْ إليها، بخلاف ما إذا بدأ يجمع فوائد القصة ودروسها من الكتب التي سبقتْه، فإنه يكون قد رهن عقله لها، فلا ينشط في التفكير والاستنباط.......

ادامه نوشته

الخطيب وقصص القرآن الكريم (1)

 

الخطيب وقصص القرآن الكريم (۱)

للقصة تأثيرٌ كبير في النفس البشرية؛ فقارئُها ومستمعها يعيش بكليته مع أحداثها، وتؤثِّر في نفسه إيجابًا أو سلبًا، حسب هدف كاتبها منها، والرسالة التي يريد إيصالها للقارئ أو المستمع عن طريقها؛ ولذلك كثرتِ القصصُ والروايات، وازدهرتْ سوق كُتَّابها، وتنوَّعتْ تنوعًا كبيرًا؛ فقصص للأطفال، وأخرى لمن هم فوقهم، وقصص للمراهقين، وروايات للكبار، ومنها العاطفي، ومنها البوليسي، ومنها المرعب؛ بل منها قصص السحر والشعوذة والخرافة؛ ليسبح قارئها ومستمعها في خيالها، وينبت عن واقعه حال عيشه معها.

ادامه نوشته

بَراعَت‌ِ اِسْتِهْلال‌

بَراعَت‌ِ اِسْتِهْلال‌

بَراعَت‌ِ اِسْتِهْلال‌، يكى‌ از صنايع‌ بديع‌ معنوي‌. براعت‌ در لغت‌ به‌ معنى‌ كامل‌ شدن‌ در هنر و فضل‌ ( غياث‌ اللغات‌، ذيل‌ براعت‌) و نيز به‌ معنى‌ تفوق‌ و برتري‌ است‌ (تهانوي‌، 1/135). استهلال‌ مصدر باب‌ استفعال‌ به‌ معنى‌ ديدن‌ هلال‌ و بانگ‌ كردن‌ كودك‌ (زوزنى‌، ذيل‌ استهلال‌)، يا آواي‌ نوزاد است‌ بدانگاه‌ كه‌ از مادر زاده‌ شود (تهانوي‌، همانجا). در دانش‌ بديع‌ و در «علم‌ تقريض‌ كه‌ عبارت‌ است‌ از دانستن‌ كيفيت‌ انشاي‌ شعر» (آملى‌، 1/168)، براعت‌ استهلال‌ از فروع‌ صنعت‌ حسن‌ ابتدا و اخص‌ از آن‌ است‌ (سيوطى‌، الاتقان‌..، 3/363؛ تقوي‌، 214) و مراد از اين‌ صنعت‌ آن‌ است‌ كه‌ آغاز سخن‌، مناسب‌ حال‌ گوينده‌ و متناسب‌ با مقصود وي‌ باشد و مقدمه‌ بر مسائل‌ و مباحثى‌ دلالت‌ كند كه‌ در متن‌ (ذي‌ المقدمه‌) بيان‌ مى‌شود و موردبحث‌ قرار مى‌گيرد (تفتازانى‌، المطول‌، 406، مختصر...، 212؛ جرجانى‌، 45؛ سيوطى‌، همانجا؛ كاشفى‌، 133)؛ بدين‌معنا كه‌ نويسنده‌ يا شاعر با الفاظى‌ دلپذير و بديع‌ و با اشاراتى‌ لطيف‌، مقدمه‌اي‌ مناسب‌ و متناسب‌ با موضوعى‌ كه‌ مى‌نويسد و مى‌سرايد، ترتيب‌ دهد، بدان‌سان‌ كه‌ شنونده‌ و خوانندة صاحب‌ ذوق‌ سليم‌ دريابد كه‌ مقصود او چيست‌ و در ادامة سخن‌ چه‌ خواهد گفت‌ (آملى‌، 1/175-176؛ تهانوي‌، 1/135؛ معزي‌، 112). چنانكه‌ بهترين‌ ابيات‌، بيتى‌ است‌ كه‌ چون‌ صدر آن‌ را بشنوند، قافية آن‌ را تشخيص‌ دهند (جاحظ، 1/116) و بدين‌سان‌ ادامة سخن‌ را پيش‌بينى‌ كنند. 
براعت‌ استهلال‌ گونه‌اي‌ تناسب‌ و مراعات‌ نظير است‌ كه‌ به‌ سر آغاز سخن‌ اختصاص‌ دارد و از تناسب‌ و هماهنگى‌ مقدمه‌ - اعم‌ از ديباچة كتاب‌، تشبيب‌ قصيده‌، پيش‌ درآمد مقاله‌ و خطابه‌ - با متن‌ خبر مى‌دهد (تفتازانى‌، همانجاها؛ ابن‌ ابى‌ الاصبع‌، 168؛ همايى‌، 1/303). قرآن‌ شناسان‌ سورة مبارك‌ فاتحة الكتاب‌ (2) را نمونة برجستة براعت‌ استهلال‌ به‌ شمار آورده‌اند؛ بدين‌معنا فاتحة الكتاب‌، مقدمه‌اي‌ است‌ بر قرآن‌ كريم‌ كه‌ مشتمل‌ بر تمام‌ مقاصد قرآن‌ است‌ (سيوطى‌، معترك‌...، 1/58، الاتقان‌، 3/363-364؛ تهانوي‌، 1/136) و داراي‌ صنعت‌ براعت‌ استهلال‌، چنانكه‌ «رَب‌َّ الْعالَمين‌َ» و «اَلرَّحْمن‌ِ الرَّحيم‌ِ» اشارت‌ است‌ به‌ معرفت‌ خدا و صفات‌ او؛ «مالِك‌ِ يَوْم‌ِالدّين‌ِ»، اشارت‌ است‌ به‌ معاد؛ «ايّاك‌َ نَعْبُدُ وَ ايّاك‌َ نَسْتَعين‌ُ» بيانگر معرفت‌ عبادت‌ و انقياد به‌ امر خداست‌؛«اِهْدِنَا الصَّراطَ الْمُسْتَقيم‌َ»حاكى‌ از علم‌سلوك‌است‌؛«اَنْعَمْت‌َ عَلَيْهِم‌ْ» از مردم‌ سعادتمند گذشته‌ خبر مى‌دهد كه‌ از خدا اطاعت‌ كرده‌اند؛ «غَيْرِ الْمَغْضوب‌ِ... (تا پايان‌ سوره‌)» اشارت‌ است‌ به‌ مردم‌ تيره‌بختى‌ كه‌ درگذشته‌ مى‌زيسته‌، و عصيان‌ ورزيده‌اند (سيوطى‌، همانجا؛ معزي‌، 113). همچنين‌ قرآن‌ شناسان‌ جميع‌ فواتح‌ سور قرآن‌ را متناسب‌ با موضوع‌ و محتواي‌ آنها، همة سوره‌ها را داراي‌ صنعت‌ براعت‌ استهلال‌ دانسته‌اند (على‌خان‌ مدنى‌، 1/34؛ نيز نك: خطيب‌ قزوينى‌، 429؛ سيوطى‌، معترك‌، همانجا). 
از نمونه‌هاي‌ برجستة صنعت‌ براعت‌ استهلال‌ در شعر فار سى‌ يكى‌ مقدمة داستان‌ رستم‌ و سهراب‌ (فردوسى‌، 2/169) است‌ و ديگري‌ مقدمة داستان‌ رستم‌ و اسفنديار (همو، 6/216): در مقدمة داستان‌ رستم‌ و سهراب‌ از طرح‌ فلسفة مرگ‌ و حكايت‌ قضا و قدر، خوانندة صاحب‌ ذوق‌ سليم‌ درمى‌يابد كه‌ سخن‌ دربارة مرگى‌ نابهنگام‌ است‌؛ و در مقدمة داستان‌ رستم‌ و اسفنديار آشكار مى‌شود كه‌ از حادثه‌اي‌ بزرگ‌ و نامبارك‌ سخن‌ خواهد رفت‌. همچنين‌ از نمونه‌هاي‌ بسيار خوب‌ِ اين‌ صنعت‌ مطلع‌ غزلى‌ است‌ از حافظ (شم 390): افسر سلطان‌ گل‌ پيدا شد از طرف‌ چمن‌ {} مقدمش‌ يارب‌ مبارك‌ باد بر سرو و سمن‌ 
اين‌ بيت‌ اشارت‌ دارد به‌ جلوس‌ پادشاهى‌ بر تخت‌ سلطنت‌ كه‌ حافظ از او اميد دادگري‌ و هنرپروري‌ داشته‌ است‌. 
صنعت‌ براعت‌ استهلال‌ را از آن‌رو بدين‌نام‌ خوانده‌اند كه‌ سخن‌ آراسته‌ بدان‌، سخنى‌ است‌ كه‌ بر ديگر سخنها برتري‌ دارد؛ و همانندي‌ اين‌ صنعت‌ به‌ آواي‌ كودك‌ در آغاز تولد، آن‌ است‌ كه‌ چون‌ كودك‌ آوا برآورد، نخست‌ وجود خود را اعلام‌ مى‌دارد، سپس‌ روشن‌ مى‌شود كه‌ پسر است‌، يا دختر و صنعت‌ براعت‌ استهلال‌ هم‌ نخست‌، اعلام‌ مى‌دارد كه‌ حكايتى‌ درخور توجه‌ و مسأله‌اي‌ مهم‌ در پيش‌ است‌ و سپس‌ معلوم‌ مى‌سازد كه‌ مضمون‌ و محتواي‌ درخور توجه‌ نوشته‌ يا سروده‌ چيست‌. 
مآخذ: آملى‌، محمد، نفايس‌ الفنون‌، به‌ كوشش‌ ابوالحسن‌ شعرانى‌، تهران‌، 1377ق‌؛ ابن‌ ابى‌ الاصبع‌، عبدالعظيم‌، تحرير التحبير، به‌ كوشش‌ حفنى‌ محمد شرف‌، قاهره‌، 1383ق‌؛ تفتازانى‌، مسعود، مختصر المعانى‌، استانبول‌، 1317ق‌؛ همو، المطول‌، چ‌ سنگى‌، تهران‌؛ تقوي‌، نصرالله‌، هنجار گفتار، اصفهان‌، 1363ش‌؛ تهانوي‌، محمداعلى‌، كشاف‌ اصطلاحات‌ الفنون‌، به‌ كوشش‌ اشپرنگر، كلكته‌، 1862م‌؛ جاحظ، عمرو، البيان‌ و التبيين‌، به‌ كوشش‌ عبدالسلام‌ محمدهارون‌، قاهره‌، 1367ق‌/ 1948م‌؛ جرجانى‌، على‌، التعريفات‌، بيروت‌، 1408ق‌/1988م‌؛ حافظ شيرازي‌، ديوان‌، به‌ كوشش‌ محمد قزوينى‌ و قاسم‌ غنى‌، تهران‌، 1367ش‌؛ خطيب‌ قزوينى‌، محمد، التلخيص‌ فى‌ علوم‌ البلاغة، به‌ كوشش‌ عبدالرحمان‌ برقوقى‌، بيروت‌، 1904م‌؛ زوزنى‌، حسين‌، المصادر، به‌ كوشش‌ تقى‌ بينش‌، مشهد، 1345ش‌؛ سيوطى‌، الاتقان‌، به‌ كوشش‌ محمدابوالفضل‌ ابراهيم‌، تهران‌، 1363ش‌؛ همو، معترك‌ الاقران‌، به‌ كوشش‌ احمد شمس‌الدين‌، بيروت‌، 1408ق‌/1988م‌؛ على‌خان‌ مدنى‌، انوار الربيع‌ فى‌ انواع‌ البديع‌، به‌ كوشش‌ شاكر هادي‌ شكر، نجف‌، 1388ق‌؛ غياث‌ اللغات‌، غياث‌الدين‌ محمد رامپوري‌، بمبئى‌؛ فردوسى‌، شاهنامه‌، به‌ كوشش‌ برتلس‌، مسكو، 1963م‌؛ قرآن‌ كريم‌؛ كاشفى‌، حسين‌، بدايع‌ الافكار فى‌ صنايع‌ الاشعار، به‌ كوشش‌ جلال‌الدين‌ كزازي‌، تهران‌، 1369ش‌؛ معزي‌، نجفقلى‌، درة نجفى‌، به‌ كوشش‌ حسين‌ آهى‌، تهران‌، 1355ش‌؛ همايى‌، جلال‌الدين‌، فنون‌ بلاغت‌ و صناعات‌ ادبى‌، تهران‌، 1361ش‌. 
اصغر دادبه‌ 

منبع :

http://www.cgie.org.ir/shavad.asp?id=123&avaid=4686

تاریخ سخنوری : آراء محموده

آراء محموده

آراءِ مَحْموده، در لغت به معنی اندیشه‎ها و باورهای پسندیده و در اصطلاح اهل منطق به معنی عقاید مشهوری است که از لحاظ مصالح جامعه یا برحسب سیرتی مخصوص، پسندیده و مقبول باشد. خواجه نصیر در معنی این اصطلاح گوید: «آنچه از آن جمله به حسب مصلحت عموم و یا به حسب سیرتی پسندیده بُوَد، آن را آراء محموده خوانند» (اساس، 347). در کتابهای منطقی، آراء محموده از «مشهورات» محسوب شده است. مقصود از مشهورات ـ که ......

ادامه نوشته

تاریخ سخنوری : بوطیقا


بوطیقا

بوطیقا، عنوان کتابی از ارسطو دربارۀ شعر. «بوطیقا» معرّب واژۀ یونانی پوئتیکا1ست که صورتهای مختلف معادل واژۀ شعر در زبانهای اروپایی از همان ریشه گرفته‌شده‌است(برای صورتهای دیگر این واژه در زبان عربی، نک‍: ابن ندیم، 309؛ خوارزمی، 178؛ ابوالبرکات، 1/276). اما ریشۀ یونانی پوئتیکا به واژۀ «پوئسیس2» برمی‌گردد که به معنای صناعت یا عمل ساختن است و از اینجاست که ....

ادامه نوشته

آفات خطابه

آفات خطابه

یکى از بهترین شیوه هاى انتقال پیام در تبلیغ، بیان مطالب به صورت سخنرانى و خطابه است لیکن آسیبها و آفاتى نیز براى آن متصوّر مى باشد.

در این سطور قصد داریم تا برخى از آفتهاى خطابه را مورد تحلیل و بررسى قرار دهیم.

1. عدم آمادگى علمى

هر سخنران، باید در مورد موضوع سخنرانى خویش اطلاعات کاملى داشته باشد تا مخاطبان براساس صلاحیت علمى و اطلاعاتى او، سخنانش را قبول کنند. خطیب باید در حدّ خودش دین شناس باشد، موضوعاتى را که براى مجلس خطابه آماده مى کند، به خوبى بفهمد تا مخاطبان را آن چنان که شایسته است اقناع کند.

در دین اسلام، سخن گفتن از روى علم و بصیرت و   ....

ادامه نوشته

بایدها و نبایدهاى خطابه (2)

بایدها و نبایدهاى خطابه (2)

اشاره

در شماره پیشین، پس از نگاهى گذرا به کلیات تبلیغ و خطابه و انواع سخنرانى، عنصر اوّل سخنرانى مذهبى (پیام دهنده) را بیان کردیم.

در این شماره توجه شما را به ادامه بحث جلب مى کنیم:

عنصر دوم: پیام و ساختار و ویژگیهاى آن

پیام، عبارت است از: اعتقاد، اندیشه یا گرایشى که پیام دهنده، قصد انتقال آن را به پیام گیرنده دارد. پیام در تعبیر اسلامى همان «رسالت» است که   .....

ادامه نوشته

بایدها و نبایدهاى خطابه (1)

بایدها و نبایدهاى خطابه (1)

تبلیغات مذهبى از طریق خطابه و سخنرانى و گفتگوى چهره به چهره با مردم، از راههاى مؤثر در پیشرفت دین، ارشاد و راهنمایى مردم به راه راست و سعادت، ارتقاى سطح آگاهى دینى مردم و دورى آنان از گناهان و آلودگیهاست. این نوع تبلیغ به صورت سنّتى در جامعه ما رایج بوده و ریشه در عصر نبوّت و امامت دارد و مردم از قدیم با آن آشنا بوده و هستند و دل به آن مى سپارند و از سخنرانیهاى شیوا و فصیح، استقبال مى کنند؛ اما در عین حال، امروز با رواج انواع رسانه هاى گروهى و ......

ادامه نوشته

ویران‌گری خطابه ، نقد گفتمان فرهنگي جمهوري اسلامى


ویران‌گری خطابه ، نقد گفتمان فرهنگي جمهوري اسلامى

«مردم نمی‌دانند چه می‌خواهند.

تصمیم‌ها و لذت‌های خود را به آن‌ها تحمیل کن!»

روبر برسون

آیا جمهوری اسلامی در مقابله با یورش فرهنگی غرب موفق بوده است؟ ظاهراً پاسخ به این پرسش چندان سخت نیست. عمل‌کرد فرهنگی انقلاب توفیق متوقَع نداشته است. علت چیست؟ این پرسش اصلی این مقاله است. فرضیه‌ی محوری نگارنده این است که گفتمان فرهنگی غرب بر صناعت «شعر» (خیال) مبتنی شده است، حال آن‌که گفتمان فرهنگی انقلاب اسلامی تا به حال بر صناعت «خطابه» پیش رفته است و همت‌اش صرف این شده است که در برهه‌های متوالی به اقناع مخاطب بپردازد. از هم‌این رو توفیق برساختن جهانی از صور خیال آن‌گونه که غرب ساخته است‌ نداشته است. این دو گفتمان توانی هم‌سنگ در شکل‌دادن به رفتار مخاطب عام ندارند و بی‌تردید اثر «تخییل» افزون‌تر از «اقناع» و بر آن چیره است. از این گذشته بر اساس منطق دیالکتیک، خطابهویران‌گر است. هدف ما در این مقاله این است که

ادامه نوشته

الخطابة وفنون الإلقاء

 

بسم الله الرحمن الرحيم

الخطابة وفنون الإلقاء

مفردات المقرر:

أولاً: مدخل نظري يتناول ما يلي:

1.       تعريف الخطابة ونشأتها عند العرب وتطورها بظهور الإسلام.

2.       الأسلوب الخطابي وعوامل نجاح الخطبة في مجال الدعوة الإسلامية.

3.       أنواع الخطابة .

4.       فن الإلقاء.

5.       الخطابة في عصرنا الحاضر" موضوعاتها، وأساليبها ، ودورها في الدعوة الإسلامية".

ادامه نوشته

مجمل فن الخطابه

 

مجمل فن الخطابه

مقدمة الخطابة

تعريف الخطابة: وضع العلماء عدة تعريفات للخطابة : 

يقول ( أرسطو ) : هي القدرة على النظر في كل ما يوصل إلى الإقناع في أي مسألة من المسائل .

ويقول ( ابن رشد ) : هي قوة تتكلف الإقناع الممكن في كل واحد من الأشياء المفردة .

وعرفها جماعة من الحكماء والمناطقة بقولهم : القياس المؤلف من المظنونات أو المقبولات لترغيب الناس فيما ينفعهم من أمور معاشهم أو معادهم . ......

ادامه نوشته

النثر و فن الخطابه

 
النثر و فن الخطابه
 
 
 وأول فنونه وأكثرها ازدهارًا فن الخطابة، الذي نهضت به عوامل مختلفة، أبرزها العوامل السياسية ممثلة في الفرق والثورات المختلفة، ثم عروبة بني أمية وولاتهم من أمثال الحجاج بن يوسف الثقفي، ثم هناك عامل الجهاد الذي اتسع في عهد الدولة الأموية بحكم رغبتهم في توسيع رقعة الدولة الإسلامية. وهناك عامل آخر مهم هو نمو تيار الوعظ الديني، الذي تمخض عن خطباء كُثْر. وأشهر الخطباء الأمويين معاوية نفسه وعبد الملك بن مروان وعمر ابن عبد العزيز. ومن ولاتهم الحجاج بن يوسف الثقفي وزياد بن أبيه. أما خطباء الفرق، فإن أشهرهم من الخوارج أبو حمزة الشاري ونافع بن الأزرق والطرمَّاح بن حكيم. ومن خطباء الزبيريين رئيسهم عبد الله بن الزُّبير نفسه. ......
ادامه نوشته

الأساليب الحكيمة

 
الأساليب الحكيمة
 
 
هدي سيدنا محمد - صلوات الله عليه - في نشر الدعوة
2- الأساليب الحكيمة
إن للحقِّ والفضيلة نورًا وجمالاً ساحرًا جذَّابًا، تشعر به النفوس بأصل فِطْرَتها، غير أن نفوسًا قد انحرفت عن سنن الفِطْرة السليمة لسوء المَنْبِتْ أو فساد التربية، بحكم الوراثة والبيئة الرديئة؛ فصارت لا تبصر نورَ الحقِّ، ولا يروقها جمال الفضيلة، يظهر أمامها الحقُّ واضحًا فتراه باطلاً، وتتجلَّى بين يديْها الفضيلة فتراها رذيلةً!! ........
ادامه نوشته

الأخلاق السامية

 
الأخلاق السامية
 
 
هدي سيدنا محمد - صلوات الله عليه - في نشر الدعوة
 
 
2- الأخلاق السامية
 
قد تكون الدعوة قوية الحُجَّة، حكيمة الأسلوب؛ لكن يعوزها شيءٌ من الأدب الراقي وحسن التصرُّف، إذ لا يكفي في الدعوة إلى الحق أن يَطرُقَ الدَّاعي بها الأندية والمجتمعات، أو يعرضها على الأفراد في مختلف الأوقات، دون أن يكسوها من جمال الأدب ما يجعلها حسنةَ السَّمْت، بعيدةَ الأثر في نفوس السامعين، فكم من خطيبٍ مصقعٍ وفصيحٍ مفوَّه، يَغْشى المجالس، ويزاحم الدعاة الناصحين في الدَّعوة إلى الحقِّ والفضيلة، فلا يكون نصيبه إلا إعراض الناس عن دعوته، كما ......
ادامه نوشته