نحوه صحیح حرف زدن با کودک را یاد بگیرید!


 
حرف زدن با کودک
 
 
امروزه کودکان در دنیایی پرورش می یابند که هجمه کلمات خوشایند و ناخوشایند را از طرق های مختلفی دریافت می کنند، اما اینکه خانواده از این کلمات و جملات در تربیت کودکشان چگونه استفاده می کنند، تاثیر شگفت انگیزی در عمل کودک دارد با این جملات آشنا شویم
 

جملات خوشایند
 

1- خودت تصمیم بگیر:

کودک و دوستش در اتاق مشغول بازی هستند. سر و صدای آنها باعث اذیت و آزار شماست. بهتر است بگویید: بچه ها تصمیم بگیرید یا بی سر و صدا بازی کنید، یا از اتاق خارج شوید. اگر بعد از 5 دقیقه هنوز سر و صدا ادامه داشت ، بگویید: خوب می بینم تصمیم گرفتید از اتاق بیرون بروید. این جمله شما را از داشتن نقش منفی نجات می دهد، زیرا آنها می دانند این تصمیم آنها بوده که منجر به این نتیجه شده است. به این ترتیب کودک مسئول عمل خودش است.
 

2- من تو را دوست دارم ولی این کار تو را نمی پسندم:
 
اگر می خواهید لفظی را به کودک بیاموزید، کار خوب و بد را برایش مشخص کنید. به او بیاموزید ما کار خوب و کار بد داریم، نه بچه خوب و بچه بد. هدف از وضع قانون آموزش رفتارهای مناسب است نه تنبیه کودک. اگرچه به رفتار ناپسند او اعتراض می کنید ولی محبت خود را به او قطع نمی کنید.
3- از تو می خواهم مشکل مرا حل کنی: اگر کودک مرتکب عملی می شود که باعث رنجش شماست، به او بگویید که دچار مشکل شده اید. مثلا به او بگویید: " صدای بلند تلویزیون باعث می شود دچار سردرد شوم." و از او بخواهید در حل مشکل به شما کمک کند. در این صورت او که خود را دشمن شما نمی بیند خود را موظف می داند کاری انجام ندهد که برای شما مشکل آفرین باشد.
 

4- احساس تو را درک می کنم:
 
وقتی کودک عصبانی است جملاتی را بکار می برد تا دیگران را متوجه احساس خود کند. مثلا می گوید: " از تو متنفرم" یا " خیلی بدی" .این تنها جملاتی است که همه ذهن او را پر کرده. شما می توانید به او کمک کنید تا جمله مناسب را بکار ببرد.
5- افراد متفاوت، نیازهای متفاوتی دارند. اغلب کودکان در اعتراض به والدین می گویند: عدالت را رعایت کنید و منصف باشید. و این جملات زمانی مطرح می شود که کودک می خواهد وسیله خاصی برایش تهیه شود. صرفا به این دلیل که برای برادرش تهیه شده است. باید به کودکان بیاموزیم که انصاف و عدالت این است که هر فرد، هرچه را نیاز دارد تهیه کند.
با مقایسه کودکان، آنها احساس می کنند در مرتبه پایین تری قرار گرفته اند و این راه مناسبی برای واداشتن انها به فعالیت نیست. زمانی که کودک خود را پایین تر از دیگری احساس کند، روحیه خود را می بازد و دست از فعالیت خواهد کشید. شما باید ضعف و قوت کودکان را بپذیرید و آنها را بر اصلاح رفتار خودشان تشویق کنید

جملات ناخوشایند
 

1- مناسب سن خودت رفتار کن!

گاه والدین به رفتار کودک انتقاد می کنند، زیرا آن رفتار تاثیر بدی بر بزرگترها داشته است. در صورتی که رفتار کودک ، نشان دهنده احساس درونی اوست و والدین وظیفه دارند احساس کودک را درک کنند.
 

2- شوخی کردم:
 
دست انداختن کودک اگرچه ظاهرا شرایط را شاد می کند ولی در واقع به شدت مخرب است. هنگامی که کودک عصبانی است، خندیدن به او باعث می شود احساس بدتری پیدا کند. شما به عنوان والدین کودک وظیفه دارید او را حمایت کنید نه اینکه باعث اذیت و آزار او شوید. اگر چنین منظوری ندارید هنگامی که کودک ناراحت است ، شاد نباشید.
 

3- چرا مثل فلانی نیستی:
 
با مقایسه کودکان، آنها احساس می کنند در مرتبه پایین تری قرار گرفته اند و این راه مناسبی برای واداشتن آنها به فعالیت نیست. زمانی که کودک خود را پایین تر از دیگری احساس کند، روحیه خود را می بازد و دست از فعالیت خواهد کشید. شما باید ضعف و قوت کودکان را بپذیرید و آنها را بر اصلاح رفتار خودشان تشویق کنید.

 

4- ندو وگرنه می افتی!
 
علی رغم تمام توجه شما به محافظت از کودک، به کار بردن این نوع جملات باعث می شود کودک بیفتد، زیرا به او القا می کنید منتظرید که او به زمین بخورد و این برای کودکی که تلاش می کند مستقل باشد بسیار مضر است. بهتر است در این مورد بگویید: قبل از دویدن از محکم بودن بند کفش هایت مطمئن باش." در این صورت شما در مورد اشکال کفش صحبت کرده اید نه ناتوانی کودک.
هجوم کلمات به کودکم
 

5- چی بهت گفتم؟
 
چرا سوالی را می پرسید که خودتان جواب را می دانید؟ انتظار دارید کودک چه پاسخی بدهد؟ وقتی می پرسید: لباست را کجا پرتاب کردی؟ لبخندی موذیانه می زند و می گذرد. اگر از رفتار او رنجیده اید بگویید: " من متاسفم که مجبورم برای بار سوم تکرار کنم که لباست را روی چوب لباسی آویزان کن."
 

6- به تو قول می دهم که ...:
 
به کودکان باید نه وعده داد و نه وعده از آنها گرفت. روابط ما با فرزندانمان باید بر اساس اعتماد و اطمینان باشد.
 
وعده ها باعث می شوند که توقعات غیر واقعی در کودکان بوجود بیاید. وقتی به کودک وعده داده می شود که او را به باغ وحش ببرند، او آن وعده را یک تعهد به حساب می آورد و فکر می کند که بر اساس این تعهد ، در روز موعود نه باران خواهد بارید، نه اتومبیل عیب و ایرادی پیدا خواهد کرد و نه خود او مریض خواهد شد.
از طرفی نباید از کودکان وعده گرفت که در آینده رفتاری خوب داشته باشند یا رفتار بدشان را اصلاح کنند. وقتی کودک وعده ای ناخواسته می دهد، وعده ای که متعلق به خود او نیست، در واقع چکی بانکی می کشد که در آن بانک اصلا حساب ندارد. ما نباید مشوق و محرک این قبیل اعمال فریب آمیز باشیم.
 

7- چند بار باید یک حرف را تکرار کنم؟
 
پدر یا مادری که در استفاده از سخنان نیشدار و طعنه آمیزاستعداد ذاتی دارد، خطر و تهدیدی جدی برای سلامت روانی کودک به حساب می آید. والدین با بیان این واژه ها، مانعی در برابر ایجاد ارتباط موثر برقرار می کند و مانع از پدید آمدن رابطه ای مثبت بین والدین با کودک می شود. پدر و مادر با اظهار نظر های توهین آمیز، کودک را تحریک کرده و ذهن او را از نقشه های خیالی انتقام، پر می سازد و در نتیجه باعث مسدود شدن راه ارتباطی بین خود او و کودکش می شود.

 

 


حرف زدن والدین با بچه ها





برای بسیاری از والدینی که کودکان دو تا سه ساله دارند، یاد دادن استفاده صحیح از کلمات به کودکان در راه رسیدن به خواسته آنان، امری غیر ممکن بنظر میرسد. امّا در واقع آموزش به کودکان برای بیان احساساتشان از طریق گفتار، بهترین راه برای کاهش پرخاشگری و گریه های نا بجای آنان است.
 
 
کودکان وقتی نمیتوانند منظور و خواسته خود را بیان کنند، در وهله اول به عنوان تنها راه حل فوری، شروع به پرخاشگری یا گریه میکنند زیرا نمی توانند به راه دیگری برای تخلیه احساساتشان فکر کنند. هر چه زودتر کودکان دریابند که کلمات به آنها کمک میکند تا به راحتی خواسته خود را بیان کرده و به آنچه میخواهند برسند، بیشتر سعی در یادگیری کلمات نموده و کمتر با گریه یا عصبانیت منظور خود را بیان میکنند.
 
 
اما یاد دادن کلمات به بچه ها بطوری که کودک به جای تکرار طوطی وار آنها، مفهوم آنها را دریابد، کاری بس ظریف و هنرمندانه است و نیاز به حوصله فراوان دارد که امیدواریم شما نیز فردی پر حوصله باشید.

 
 

اصولي براي حرف زدن با نوزادان

 

اگر با نوزادتان بيشتر حرف بزنيد، او نيز بهتر با شما حرف خواهد زد. اما اين‌كار روش‌هاي خاص خودش را دارد. نوزادان بايد جذب صداها و كلمات شوند و والدين بايد با نحوه انجام اين‌كار آشنا باشند. شما به طور غريزي صدا و سبك حرف زدن خود را تغيير مي‌دهيد. اين‌كار را پدربزرگ و مادربزرگ‌ها نيز انجام مي‌دهند. وقتي كودكان نيز مي‌دانند كه بايد به هنگام حرف زدن با يك نوزاد لحن كلام و صداي خود را عوض كنند، شما آرام‌تر از حالت معمول با او حرف مي‌زنيد. در پايان هر جمله مكث مي‌كنيد تا او به حرف‌ها و كلمات شما بيشتر توجه كند. لحن شما به گونه‌اي است كه گويي برايش ترانه‌اي مي‌خوانيد و روي برخي كلمات تاكيد بيشتري مي‌كنيد. جملات شما كوتاه و ساده هستند و بسيار هم تكراري به نظر مي‌رسند. شما آن چيزي را كه نوزادتان مي‌گويد، تكرار مي‌كنيد؛ مثلا نوزادتان مي‌گويد: «كفش» و شما تكرار مي‌كنيد «بله داري كفش‌هايت را به پا مي‌كني، اين كفش‌ها آبي هستند».

مكالمات كوتاه

ديالوگ‌هاي اوليه بين شما و فرزندتان معمولا چند لحظه كوتاه بيشتر طول نمي‌كشد؛ اما همين مكالمات كوتاه بسيار مهم‌اند، زيرا او مي‌فهمد كه هم شنيده مي‌شود و هم اينكه براي شما مهم است و به همين دليل او را براي هم صحبتي انتخاب كرده‌ايد. نوزاد از اين راه پي به اين نكته مي‌برد كه اين صحبت كردن ارزش زيادي دارد و او بايد تلاش خود را بكند. كودك تقريبا در اواخر يكسالگي اصلا نمي‌خواهد در مكالمات جا گذاشته شود و حتي براي جلب توجه شما داد مي‌زند و فرياد مي‌كشد، تا شما به او توجه كنيد. نوزادان در اين مرحله سني واقعا دوست دارند كه حضورشان احساس شود؛ به خصوص وقتي كه بقيه ساكت هستند. لذا زماني را به حرف زدن مستقيم با او اختصاص دهيد؛ حتي اگر بسيار پر مشغله باشيد. او به مكالمه رو در رو با شما نياز دارد. هر چه به هنگام حرف زدن با او احساسات و عواطف خود را بيشتر نشان دهيد، او نيز انگيزه بيشتري به ادامه اين‌كار پيدا مي‌كند. سعي كنيد حركات و صداهايي را كه ايجاد مي‌كند بفهميد. مسير نگاهش را دنبال كنيد تا بدانيد از چه چيزهايي احساس خطر مي‌كند و در آن هنگام از خودش صداي «بوم» در مي‌آورد. به صداهايي كه در مي‌آورد، توجه كنيد و همان كلمه‌اي را كه منظورش بوده است، يك‌بار ديگر به صورت صحيح تلفظ كنيد؛ اما توقع نداشته باشيد كه او دقيقا آن كلمه را همانگونه تكرار كند. نوزادان از طريق گوش دادن و تماشا كردن منظور حرف‌هاي ديگران را درك مي‌كنند. آنها انواع اطلاعات كوچك را در كنار هم مي‌چينند تا بيشتر بفهمند چه چيزي گفته شد، چه كسي گفت، كي گفت و كجا گفته شد. آنها مي‌دانند كه وقتي دست‌هاي‌تان را به طرفين باز مي‌كنيد، يعني «بيا در آغوشم». در ابتدا براي شما دشوار است كه بدانيد آيا نوزادتان پيام شما را دريافت كرده و به منظور شما پي برده است يا نه. او از حركاتي كه برايش آشنا هستند، در زمان‌هاي مناسب استفاده مي‌كند. مثلا وقتي كه غريبه‌اي دست‌هايش را براي او باز مي‌كند تا او را در آغوش بگيرد، او شروع به تكان دادن سرش مي‌كند. اين حركت براي او به اندازه كلمات معنا و مفهوم دارد. در طول چند ماه گذشته، نوزاد شما مهارت‌هاي هماهنگي دست‌ها و چشم‌ها را افزايش داده است و مي‌تواند چيزهايي را كه برايش جالب هستند، بردارد. در نه ماهگي مي‌تواند مسير نگاه و انگشتان شما را دنبال كند تا پي ببرد كه شما به چه چيزي اشاره مي‌كنيد و شما مي‌توانيد از اين طريق توجه او را به برخي چيزهاي جالب جلب كنيد؛ مثل تصاوير جالب داخل يك كتاب.

 

ريشه‌هاي زبان

 

 نوزاد مي‌تواند توجه شما را به چيزي كه مي‌خواهد، جلب كند. به راحتي اشاره مي‌كند و مي‌گويد: «اونو مي‌خوام». در ده ماهگي او به چيزي اشاره و بعد به شما نگاه مي‌كند و با استفاده از صداهاي مخصوص به خود منظورش را به شما مي‌رساند. او مي‌داند كه شما حتي با همين صداهاي محدود نيز منظور او را مي‌فهميد. كم كم نوزاد شما استفاده از برخي لغات و كلمات خاص را شروع مي‌كند. او در هشت ماهگي مي‌تواند دستورالعمل‌هاي بسيار ساده را دنبال كند؛ به خصوص اگر با راهنمايي‌هاي ديدني همراه باشد؛ مثلا اگر به او بگوييد: «اونو به بابا بده» و دست‌تان را به سمت او دراز كنيد، مي‌بينيد كه نوزادتان منظور شما را چقدر زود مي‌فهمد. يا اينكه وقتي يكي از افراد خانواده، آب مي‌خواهد، او به سراغ فنجان خودش مي‌رود.

 

زندگي اجتماعي

 در پايان يكسالگي، بي‌شك نوزاد با تمام چيزهايي كه براي رابطه برقرار كردن نياز دارد، آشناست. او اشتياق يا عدم اشتياق به چيزي را با اشاره نشان داده و چهره‌اش را متناسب با آنها تغيير مي‌دهد. از رقصيدن، بازي‌هاي دست زدني، موسيقي و آهنگ لذت مي‌برد و خودش نيز مي‌تواند برخي صداهاي شبيه ترانه را از خود در آورد. برخي كلمات را از شما و اطرافيانش تقليد مي‌كند، ولي همچنان معني آنها را نمي‌داند. دو سه كلمه عجيب مي‌گويد و فقط كساني كه با او زندگي مي‌كنند، منظور او را به هنگام اداي آنها مي‌فهمند. او در يك‌سالگي در كنار مهارت‌هاي زباني، به مهارت‌هاي اجتماعي نيز دست مي‌يابد. حالا ديگر نوزادتان مي‌داند كه يكي از روش‌هاي بسيار موثر اجتماعي بودن، حرف زدن و استفاده از كلام است. در اين سن بهتر است از كتاب‌هاي تصويري استفاده كنيد، نه كارتون‌ها؛ چرا كه او تصاوير واقعي و ساده كتاب‌ها را راحت‌تر تشخيص مي‌دهد. البته تعجب نكنيد اگر او به جويدن كتاب بيشتر از تماشا كردنش علاقه نشان دهد! وقتي كه چيزي را با هم نگاه مي‌كنيد، با دست به آن اشاره كنيد و راجع به آن با او حرف بزنيد؛ اما وقتي كه احساس كرديد علاقه‌اي به ادامه اين‌كار ندارد، شما نيز اصراري براي ادامه نداشته باشيد. در پايان يكسالگي، اغلب نوزادان گفتن برخي كلمات را شروع مي‌كنند. در 12 ماه گذشته به اندازه كافي شنيده‌اند و مهارت‌هاي شنيداري و تمركزي خود را تقويت و در بسياري مواقع هماهنگ كردن لب‌ها و زبان را تمرين كرده‌اند تا برخي صداهاي جالب را به وجود آورند. اكثر نوزادان يكساله مي‌توانند روي دو پاي خود راه بروند و آنقدر بزرگ شوند كه لذت حرف زدن را نيز تجربه كنند.

نخستين كلمـاتي كـه نوزادان مي‌گويند

آيا مي‌دانيد نخستين كلمات نوزادان كدام‌ها هستند؟ چيزهايي كه بيشتر از ديگر چيزها آنها را هيجان زده مي‌كند. ممكن است نوزاد شما حرف زدن را با كلماتي مثل مامان يا بابا شروع نكند. اغلب نوزادان دوست دارند اسم كسي را بياورند كه فقط گاهي اوقات او را مي‌بينند و معمولا در جمع خانوادگي‌شان غايب است. او حرف زدن را با كلمات ساده‌اي كه هر روز با آنها سر و كار دارد، شروع مي‌كند؛ مثل فنجان، آب، توپ و ... چيزهايي كه بتواند به آنها اشاره كند و معني آنها را به طور واضح بفهمد. مهارت‌هاي زباني او به هيچ وجه كامل نيست و اين نخستين كلمات احتمالا فقط براي اعضاي خانواده مفهوم است. اما او همچنان مي‌خواهد چيزي بگويد و به طور مداوم با شما حرف بزند. وقتي كه در مي‌يابد شما كلماتش را مي‌فهميد، از توجه‌تان لذت مي‌برد و باز هم آنها را تكرار مي‌كند. او مي‌داند كه ديگران دوست دارند او حرف بزند و اين يك شروع خوب براي اوست. در سنين 1-2 سالگي، او درك بيشتري از زندگي به دست مي‌آورد و دانسته‌هايش از دنياي پيرامون بيشتر از چيزهايي است كه مي‌تواند بگويد؛ مثلا وقتي كه برادر بزرگ‌ترش مي‌خواهد به مدرسه برود و او با احساس اينكه زمان رفتن به مدرسه رسيده است، مي‌رود و كيف او را بر مي‌دارد و با خود مي‌آورد.

گسترده‌تر شدن دايره لغات

 معمولا تا يكسالگي نوزادان 10 كلمه را مي‌شناسند و از آنها استفاده مي‌كنند و در دو سالگي هر ماه حدود 20 كلمه جديد را ياد مي‌گيرند. اين اتفاق از طريق بازي‌ها، قصه‌ها، شعرها و ترانه‌هايي كه براي‌شان مي‌خوانيد و تك‌تك مكالمه‌هايي كه با آنها داريد رخ مي‌دهد. او به طور فعال شنونده است و به تمام صداها توجه مي‌كند. شما مي‌توانيد به او كمك كنيد تا با لغات بيشتري آشنا شود. با او بيشتر حرف بزنيد و او را با لغات همراه با برخي حركات آشنا كنيد. نوزادان معمولا به كلمات وسعت زيادي مي‌دهند؛ مثلا به تمام مردهاي اطراف خود «بابا» و به همه حيوانات «هاپو» مي‌گويند و گاهي اوقات نيز برعكس عمل مي‌كنند؛ يعني فقط به گربه خانگي‌شان «گربه» مي‌گويند و ساير گربه‌ها را گربه نمي‌دانند. اولين كلماتي كه نوزادان مي‌گويند، عبارتند از: از اشيا: توپ، كتاب، ماشين، صندلي، فنجان، شام، شير، كفش و قاشق.از مردم: مامان، بابا و برخي اسامي. از افعال: شانه زدن، نوشيدن، خوردن، افتادن، رفتن، بوس دادن، خاموش كردن، روشن كردن، خوابيدن، خواستن و شستن. از ضماير: من، مال من، تو، اون. از صفات: بزرگ، تميز، كثيف، داغ، كوچك، قشنگ، آن و اين.

http://mehremadarcenter.blogfa.com/post/18

 

سخن گفتن با کودکان


عبارت رایجی که والدین به کودکان می‌گویند و تعبیری که کودکان از این عبارات دارند:

اگر شما از آن پدرومادرهایی هستید که می‌خواهند کودک‌شان به بهترین شکل رشد پیدا کند و تربیت شود، بهتر است از به کار بردن عبارات دوپهلو و نامفهوم در برخورد با کودک‌تان اجتناب کنید. برای مکالمه با او کلمات آسانی را انتخاب کنید و با کلمات سخت، باعث سردرگمی‌ او نشوید. اگر نمی‌دانید چگونه می‌توانید این کار را انجام بدهید، با ما همراه شوید. این مطلب نگاهی می‌اندازد به ۷ عبارت رایجی که والدین در ارتباط با کودکان خود از آنها استفاده می‌کنند و تعبیری که کودکان از این ۷ عبارت دارند و البته طرز درست‌تر بیان کردن هر کدام از این عبارات را نیز ذکر می‌کند.

۱) وقتی به کودک می‌گویید: «تو بهترینی»؛ او این‌طور می‌شنود: «همیشه همین‌طور باش تا من از تو راضی باشم!»

پس بهتر است به او این را بگویید که:‌ «تو باید به خودت افتخار کنی که این‌قدر سخت‌ برای رسیدن به هدفت تلاش می‌کنی.» سال‌هاست که اعتقاد بیشتر ما بر این پایه استوار است که افزایش حس اعتماد به نفس در کودک نقش مهمی در پیشرفت و موفقیت او دارد. اما امروزه نظر بیشتر متخصصان و روان‌پزشکان کودک این است که تعریف و تمجید بیش اندازه نتیجه عکس دارد و اگر شما بیش از اندازه از استعدادها و کارهای خوب فرزندتان تعریف کنید، او به مرور زمان تبدیل به فردی بی‌عرضه و خودخواه می‌گردد و اعتبار خود را در بین گروه هم‌سالانش از دست می‌دهد. اگر شما به دخترتان بگویید: «تو زیباترین دختر کلاس‌تان هستی» از او فردی خودپسند و مغرور ساخته‌اید ولی در صورت گفتن این جمله که: «تلاش‌های فراوان تو برای رسیدن به هدف‌ها و قله‌های موفقیت از تو الگویی مناسب برای دیگر دانش‌آموزان ساخته و من برای کوشش تو در زندگی ارزش قایل هستم.»، شما می‌توانید حس اعتماد به نفس مثبت و پویا را در فرزندتان تقویت کنید.

2) وقتی به کودک می‌گویید: «این چه طرز از حرف زدن است؟»؛ او این‌طور می‌شنود: «اصلا نمی‌خواهم حرف‌های تو را بشنوم!»

پس بهتر است بگویید: «من خوشحال می‌شوم وقتی تو برای حرف زدن پیش من می‌آیی اما این کلماتی که تو برای صحبت کردن از آنها استفاده می‌کنی نامناسب و اهانت‌آمیز هستند؛ لطفا دیگر از آنها استفاده نکن.» لازمه اینکه فرزندان از کلمات معقول و مناسب در خانه یا محیط های دیگر استفاده کنند، این است که والدین‌شان از به کار بردن جملات و کلمات رکیک نسبت به آنها یا دیگران خودداری کنند. شما نمی‌توانید توقع داشته باشید در حالی که خودتان به زمین و زمان بد و بیراه می‌گویید فرزندتان کاملا مؤدب و متین باشد. بنابراین اولین قدم در راستای اصلاح گفتاری فرزندان، والدین هستند.

۳) وقتی به کودک می‌گویید: «من نمی‌توانم این را برای تو بخرم»؛ او این‌طور می‌شنود: «پول چاره همه مشکلات است!»

بهتر است بگویید: «فروشگاه‌ها پر از اسباب‌بازی‌های مختلف و بزرگ و کوچک هستند که ما خیلی از آنها را در خانه‌مان داریم و دیگر جایی برای نگهداری چیزهای جدید برای‌مان باقی نمانده. اینکه ما تصمیم بگیریم هر چیز قشنگی که دیدیم بخریم و با خودمان به خانه ببریم درست نیست. آن‌وقت دیگر جایی برای خودمان در خانه باقی نمی‌ماند.» آیا فرزند شما واقعا به یک بازی کامپیوتری یا عروسک بیشتر نیاز دارد؟ البته که نه. اما با تکرار اینکه پول کافی برای خرید کالای مورد علاقه فرزندتان را ندارید، کم‌کم به او القا می‌کنید که پول منبع رسیدن به تمام چیزهای خوب و دوست‌داشتنی در زندگی است. حتی اگر شما شرایط مالی مناسب برای برآورده کردن تمام نیازهای مادی کودک‌تان را هم داشته باشید، نباید این کار را بکنید زیرا با این کار افراط و زیاده‌روی را به فرزندتان آموخته و داشتن حس سپاس‌گزاری و تشکر را از او سلب نموده‌اید. هیچ‌گاه هم این نکته مهم را فراموش نکنید که مسایل مادی نباید تنها پل ارتباطی بین فرزندان با شما باشد.

۴) وقتی به کودک می‌گویید: «نگران نباش، درست می‌شه»؛ او این‌طور می‌شنود: «قیافه‌ات داد می‌زند که نگرانی!»

بهتر است بگویید: «من که بالاخره می‌فهمم چه اتفاقی افتاده است. پس بهتر است بیایی تا در موردش با هم حرف بزنیم، شاید بتوانیم به نتیجه‌ای برسیم که تو را آرام کند.» وقتی که کودکی ناراحت و غمگین از شکست در یک مسابقه محلی یا درگیر شدن با یکی از دوستانش به خانه برمی‌گردد، وظیفه والدین‌اش دلداری دادن و ابراز هم‌دردی با اوست. هر چند که شما بدانید مشکلی که برای فرزندتان به وجود آمده بی‌اهمیت و کوچک است و او خیلی آن را مهم شمرده، باز هم نباید مشکل‌اش را بی‌ارزش به حساب آورید و با گفتن جملاتی مانند: «بی‌خیال بابا، حالا مگه چی‌ شده؟!»، ناراحتی او را به تمسخر بگیرید؛ بلکه باید شرایطی را فراهم آورید تا فرزندتان بتواند احساسات خودش را برای شما شرح دهد و بتواند از طریق صحبت کردن و درد دل با شما کمی بار غم و غصه را از روی دوش خودش بردارد. به عبارتی دیگر، والدین هرگز نباید بگذارند فرزندشان در غم و افسردگی غوطه‌ور شود. سوالاتی مانند: «فکر می‌کنی چرا این اتفاق افتاد؟» یا «نظری در مورد اینکه دفعه بعد بتوانی بهترین کار را انجام بدهی، نداری؟»، می‌تواند به کودک شما یادآوری کند که او به صحبت کردن در مورد وضعیتی که به وجود آمده نیاز دارد.

۵) وقتی به کودک می‌گویید: «با غریبه‌ها حرف نزن»؛ او این‌طور می‌شنود: «همه غریبه‌ها قصدشان صدمه زدن به توست!»

بهتر است بگویید: «با کسانی که احساس راحتی با آنها نمی‌کنی و ضرورتی برای هم‌کلام شدن‌ با آنها وجود ندارد، حرف نزن.» امروزه کودکان برای پیشبرد امور خود نیاز دارند که با افراد غریبه زیادی مانند مغازه‌دار، صندوق‌دار فروشگاه، راننده اتوبوس یا تاکسی یا حتی دکتر یا دندانپزشک‌شان صحبت کنند. بنابراین گفتن این جمله که با غریبه‌ها حرف نزن، کاملا بیهوده و غیرعملی است چون شما نمی‌توانید لیست خاصی از افراد تهیه کنید و به فرزندتان بگویید که مثلا با این گروه از افراد می‌توانی صحبت کنی و با این گروه نه. پس چاره چیست؟ اول اینکه، یک نگاه واقع‌بینانه و آماری نشان می‌دهد تعداد کودکانی که در خیابان توسط به اصطلاح بچه‌دزدها ربوده شده‌اند، یک درصد و حتی کمتر از آن است. مطالعات نشان داده‌اند که اذیت و آزاری که برخی کودکان می‌بینند بیشتر از جانب آشنایان به خصوص والدین یا خواهر و برادرهای بزرگ‌تر‌شان است (نه غریبه‌ها)، بنابراین به جای منع کردن فرزندتان از حرف زدن با افراد ناآشنا بهتر است به او آموزش دهید که با افرادی که احساس راحتی با آنها نمی‌کند و ضرورتی برای هم‌‌کلامی با آنها ندارد، صحبت نکند. دومین و مهم‌ترین نکته هم این است که والدینی که فرزندشان زیاد با اینترنت کار می‌کند و وارد چت‌روم‌ها شده و با دوستان جدیدی آشنا می‌شود باید هشدارهای لازم را به کودک‌شان بدهند که اطلاعات ضروری مانند نام خانوادگی، آدرس منزل یا مدرسه یا شماره تلفن خود را در اختیار دیگران قرار ندهند تا از آنها سوءاستفاده نشود.

۶) وقتی به کودک می‌گویید: «اسباب‌بازی‌های‌ات را با پسرعموی‌ات تقسیم ‌کن»؛ او این‌طور می‌شنود: «تو باید حق خودت را به دیگران ببخشی!»

بهتر است بگویید: «پسر عموی تو دوست دارد چند دقیقه با ماشین مسابقه‌ای تو بازی کند اما چون متعلق به توست و تو صاحب‌اش هستی، حتما آن را به تو پس خواهد داد.» اگر کمی واقع‌بین باشید می‌بینید که شما به هیچ عنوان سوییچ ماشین خود را به بیرون پرتاب نمی‌کنید یا روی آن جا نمی‌گذارید تا هر کسی که دوست داشت بتواند از آن استفاده کند. پس چه‌طور توقع دارید که فرزندتان به راحتی از کنار قطار، هواپیما، خرس یا عروسک مورد علاقه‌اش بگذرد و آن را به دیگران ببخشد؟ اگر تقاضای مکرر شما برای تقسیم کردن وسایل کودک‌تان با دیگران زیاد باشد، فرزندتان به نوعی دچار حس گریز از جمع می‌شود و از بچه‌ها و افراد دیگر متنفر می‌گردد. او خود را با بچه‌های دیگر وفق نمی‌دهد تا مجبور نباشد وسایل‌اش را با آنها تقسیم کند و این یک امر طبیعی برای بچه‌های تا سن ۸ سال و حتی بیشتر است. با تمام این حرف‌ها، شما دو راه پیش رو دارید: اول اینکه فرزندتان را مطمئن کنید که دوستش بعد از کمی بازی وسیله‌اش را به او بازخواهد گرداند و دوم اینکه روی اسباب‌بازی‌های فرزندتان اسم بگذارید. با این حساب شما به جای اینکه مثلا بگویید: «آرش، خرس‌ات را بده.»، می‌گویید: «آرش، تدی را چند لحظه به نیما قرض می‌دهی؟» در این صورت فرزندتان دیگر احساس نمی‌کند که حق و حقوق و مالکیت‌اش نسبت به اموالش پایمال شده.

۷) وقتی به کودک می‌گویید: «این چه کارهایی است که می‌کنی؟»؛ او این‌طور می‌شنود: «باز هم اشتباه کردی!»

بهتر است بگویید: «من فکر می‌کنم دیر آمدن تو به خانه به خاطر این باشد که به تو خیلی در مهمانی خوش گذشته و بنابراین زمان را فراموش کرده‌ای اما عزیزم، این کار درستی نیست. ما خیلی نگران شدیم.» برخی از والدین با سوالات زیاد و گوناگون فرزندان خود را در مقابل اشتباه‌شان به طور مستقیم مورد سرزنش قرار می‌دهند: «فکر نمی‌کنی وقتی به خانه می‌آیی باید لباس‌هایت را روی جالباسی قرار دهی؟... ببین با خواهرت چه کرده‌ای؟» می‌تواند از شما پدر یا مادری دیکتاتور در ذهن کودک‌ بسازد. بهتر است اشتباه فرزندتان را با آرامش به او گوشزد کنید تا او نسبت به انجام آن کار پشیمان و شرمنده باشد، نه گستاخ. مثلا بگویید: «درست است که خواهرش بدون اجازه اسباب‌بازی او را برداشت ولی نمی‌دانم کتک زدن یک دختربچه آن هم توسط برادر بزرگ‌ترش که باید حامی‌اش باشد، کار درستی بوده یا نه؟» مطمئن باشید که با این جملات فرزند عصبانی شما شرمگین شده و برای عذرخواهی اقدام خواهد کرد اما همیشه هم فرزندتان را در همه امور مقصر ندانید تا از کینه‌ای یا سرخورده شدن او جلوگیری به عمل آورید.

 منبع: ریدرز دایجستپ

ترجمه: ندا احمدلو

 

راه های تشويق كودكان به سخن گفتن



مسلم است سخن گفتن پدر و مادر با كودك، موجب احساس لذت بيشتر كودك از سخن گفتن مي شود و مهارت هاي زباني و كلامي را در وي افزايش مي دهد راه هاي متعددي جهت ترغيب و تشويق كودك به سخن گفتن وجود دارد كه در اين مقاله به بعضي از آنها اشاره شده است.


 زماني كه كودكان زبان به سخن باز مي كنند، از خزانه لغات محدودي برخوردار بوده و نياز دارند مورد توجه و حمايت خانواده قرار گيرند و در مسير زبان آموزي، تقويت كننده هايي دريافت كنند. تمامي كودكان مسير رشد مشخصي در يادگيري زبان دارند. آنها ممكن است تعداد كمي كلمه بلد باشند و حتي در ابتدا معناي بسياري از كلمات را ندانند، اما دوست دارند آنها را به كار ببرند. مسلم است سخن گفتن پدر و مادر با كودك، موجب احساس لذت بيشتر كودك از سخن گفتن مي شود و مهارت هاي زباني و كلامي را در وي افزايش مي دهد راه هاي متعددي جهت ترغيب و تشويق كودك به سخن گفتن وجود دارد كه در اين مقاله به بعضي از آنها اشاره شده است.

شعر خواني

شعر به دليل داشتن وزن و قافيه براي كودكان بسيار جذاب بوده و بهتر است از شخصيت هاي داستاني و كارتوني محبوب كودك استفاده كرده و شعر را بارها براي كودك خواند و بعد از بارها تكرار، تكنيك زير را به كار برد:

وسط شعر ناگهان پدر يا مادر سكوت كرده و از كودك بخواهيد بقيه شعر را بخواند و هر دفعه قسمت توقف تغيير كند. به اين ترتيب پدر يا مادر شاهد خواهند بود كودكان پس از مدتي، دقت و توجه و تمركز بيشتري بر روي شعرها داشته و به تنهايي قادر به خواندن خواهند بود. اين روش حافظه شنيداري كودك را نيز تقويت مي كند.

بحث هاي خانوادگي

كودكان پس از طي سني به خوبي قادرند سخناني را كه مي شنوند تجزيه و تحليل كرده و بفهمند. متاسفانه بعضي خانواده ها در حضور كودكان كلمات و جملاتي را به كار مي برند، بدون توجه به اينكه كودك قادر به تشخيص مثبت و منفي بودن جمله هست. از اين رو، توصيه شده در بحث هاي خانوادگي، زماني كه كودك حضور دارد، با وي نيز صحبت شود. به عنوان مثال اگر گفتگو در مورد خريد لوازم خانه يا رنگ لباس جريان دارد، از كودك نيز نظرسنجي شود. با اين روند نه فقط فرآيند كلامي تقويت مي شود، بلكه تصميم گيري و ابراز نظر و عزت نفس كودك نيز افزايش پيدا مي كند. در اين مواقع اگر كودك در بحث شركت داده نشود،‌ سعي خواهد كرد به طرق مختلف توجه والدين را به خود جلب كند و دست به اعمالي بزند كه نگاه ها به سوي او برگردد بسياري از شيطنت هاي كودكان در اين حالت بروز مي كند.

بازي با كلمات

بازي تاثير شگفت انگيزي بر رشد كلامي كودكان دارد. هر زمان و در هر مكان جديدي والدين مي توانند اسم اشيا موجود در محل را از كودئك بپرسند و در صورتي كه جواب را نمي داند، كلمه و اسم آن وسيله را به آرامي در گوش كودك زمزمه كرده و از او بخواهند تا تكرار كند.

بهتر است اين بازي از اشياء و مكان هايي شروع شود كه والدين مي دانند كودك جواب ها را مي داند. اين امر موجب بالا رفتن اعتماد به نفس كودك مي شود. در ضمن فراموش نشود بعد از بيان نام اشياء، بهتر است كاركرد آنها نيز به صورت مختصر جهت تكميل اطلاعات كودك ذكر شود.

بهره جويي از تكنولوژي

كودكان تمايل زيادي به تلفن و وسايل ارتباط جمعي دارند و از اين رو، مي توان از اين علاقمندي در جهت تقويت و رشد كلامي آنان استفاده كرد. به عنوان مثال صحبت كردن با اقوام و خانواده و يا دوستان، به وسيله تلفن، كودك را به حرف زدن ترغيب مي كند. در اين حالت مجبور مي شود بدون ديدن طرف مقابل، به تلفظ ها دقت بيشتري كرده و حافظه شنيداري خود را تقويت كند.

صحبت در مورد كارهاي روزانه

هنگامي كه مادر كارهاي روزانه را انجام مي دهد، بهتر است در مورد تك تك كارها با كودك حرف بزند. مانند خريدهايي كه بايد اجام دهد، شستن ظرف ها و حتي مرتب كردن خانه كه هر كدام از وسايل چگونه بايد تميز شود. گاهي نيز مي توان از كودك كمك خواست. به طور مثال از او پرسيد: «به نظر تو، اول لباس ها را به اتوشويي ببريم يا خريد كنيم؟» و... «اگر برويم پارك دوست داري با كدام وسيله بازي كني؟» مي توان در مورد محيط و تمامي كارها سوالات بيشماري براي كودكان طرح كرد. پرسيدن وقايع روزمره نه فقط كودك را وادار به حرف زدن مي كند، بلكه خانواده هايي كه فرزندشان به مهدكودك مي رود، از اين طريق مي توانند اطلاعات مفيدي از نحوه وقت گذراندن و فعاليت هاي كودك به دست بياورند.

ضبط تصوير و صداي كودك

هيچ فعاليتي هيجان انگيزتر از اين نيست كه صداي كودكان را ضبط كنيد. آنان به اين متد علاقه بسيار دارند و تمامي سعي خود را مي كنند تا تمامي كلمات و جملاتي را كه بلد هستند به كار ببرند. ضبط صدا، يا گرفتن فيلم از كودك، روشي بسيار هيجان انگيز براي كودكان است. از كودك بخواهيد شعر بخواند و صدايش را ضبط كنيد، يا از وي فيلم بگيريد، در اين حالت كودك براي جلب توجه بيشتر تلاش بيشتري براي هنرنمايي مي كند، حتي براي كودكاني كه تا حدودي كلام شان روان تر است، ترتيب دادن گروه نمايش و گرفتن فيلم از نمايش و سخنان آنان مفيد است. كودكان هنگامي كه خودشان را روي صفحه تلويزيون ببينند، يا صداي خودشان را بشنوند، به انجام اين فعاليت ها بيشتر ترغيب مي شوند.

مجله خانواده/ شماره ۵۰۰/ نيمه دوم دي ماه ۹۲/ ستاره حميدي/ صفحه ۲۶