روزی سی هزار کلمه با فرزندتان حرف بزنید


روشی که شما با کوچولوی‌تان صحبت می‌کنید در نحوه رشد زبانی او تاثیر بسزایی دارد و حتی می‌تواند ضریب هوشی او را هم تحت تاثیر قرار دهد.

 به گزارش خبرنگار کلینیک باشگاه خبرنگاران؛‌ یکی از نگرانی‌های هر مادری بعد از به دنیا آمدن فرزندش این است که تا وقتی نوزاد بخواهد حرف بزند چطور باید بفهمد چه چیز لازم دارد و چه می‌خواهد. در ضمن نگرانی بعدی این است که چطور قرار است کوچولو مثل بزرگ‌ترها حرف زدن یاد بگیرد. همه اینها می‌تواند به راحتی هر پدر و مادری را نگران کند اما نکته مهم آن است که والدین سعی کنند با کودک ارتباط کلامی داشته باشند. ایده‌آل‌ترین حالت ممکن این است که والدین روزانه ۳۰ هزار کلمه در ارتباط با کودک استفاده کنند. در حقیقت مطالعات مختلف نشان داده است تعداد لغاتی که در حرف زدن با کودک استفاده می‌شود رابطه مستقیم با افزایش ضریب هوشی کودک دارد. در این مطلب با بعضی روش‌های موثر برای صحبت با کودک بیشتر آشنا شوید.
 
بگویید و تکرار کنید: ممکن است برای‌تان کسل‌کننده باشد اما تکرار برای کودک‌تان لذت‌بخش است. شنیدن چندباره یک کلمه در تقویت مسیر ارتباطی صدا و معنا در مغز کودک موثر است. تکرار همچنین باعث می‌شود او دنبال معنای آن به حافظه‌اش رجوع کند و آن را در ذهنش ثبت کند. تا یک سالگی کودک شما اغلب اصوات لازم را می‌داند اما نمی‌داند چه موقع باید از آنها استفاده کند. تکرار به او کمک می‌کند بتواند این وظیفه را به درستی انجام دهد.
 
از زبان اشاره استفاده کنید: برخی والدین فکر می‌کنند اگر با اشاره با کودک‌شان صحبت کنند او هیچ وقت انگیزه‌ای برای حرف زدن پیدا نمی‌کند اما مطالعات نشان داده کودکانی که اشاره‌ها را یاد می‌گیرند زودتر حروف صداها را می‌آموزند و به حرف می افتند.
 
داستان  تعریف کنید: برای کارهای روزانه تشریفات داشته باشید؛ پوشک عوض کردن، غذا خوردن، حمام کردن، لباس پوشاندن، خوابیدن تا با کودک‌تان ارتباط بگیرید. با توصیف کاری که برای آنها انجام می‌دهید و توصیه‌هایی که در کنجکاوی و عکس‌العمل‌هایش دارید می‌توانید ۳۰ هزار کلمه در روز حرف بزنید.
 
دنبال بهانه‌ای برای صحبت کردن بگردید: هر وقت دیدید کودک‌تان زل زده به شما یا یکی از وسایل موجود در خانه یا حرکات بدن یا صدای عجیب و غریب درمی‌آورد فرصت را غنیمت بشمارید و مکالمه را شروع کنید. مثلا وقتی کودک‌تان به نحوه درست کردن شیرش توسط شما نگاه می‌کند، به او بگویید «می‌بینم که داری به من نگاه می‌کنی! می‌خوای بدونی دارم چیکار می‌کنم؟ دارم شیرت رو آماده می‌کنم. فکر کنم گرسنه‌ای.»
 
اینها را به یاد داشته باشید
 
الگوها را دنبال کنید: کلا ما ۲ نوع والدین داریم والدین «کمک‌کننده» که اجازه می‌دهند کودک مکالمه و فعالیت‌ها را هدایت کند و نوع دوم، والدین «دستوری» که اسباب‌بازی‌هایی را برای بازی کودک انتخاب و موضوع مکالمه را مشخص می‌کنند. بهتر است بدانید که والدین کمک‌کننده در بهبود زبان کودک خود تاثیر بیشتری دارند.
 
نوبتی صحبت کنید: وقتی فرصت حرف زدن به کوچولوی‌تان را می‌دهید ضمن آنکه به او احترام می‌گذارید، می‌آموزید که چطور یک مکالمه دو طرفه داشته باشید. این کار را از روز تولد می‌توانید انجام دهید؛ خیلی زودتر از آنکه کودک کلمه‌ای بیاموزد. بعد از آنکه با او صحبت کردید مکث کوتاهی انجام دهید و منتظر جواب باشید. به مرور زمان او می‌فهمد که این زمان شانسی است که او برای دادن پاسخ خواهد داشت.
 مادرانه با او صحبت کنید: حالت سرزنده حرف زدن با کودک بسیار جالب است. تحقیقات نشان داده است کودکان دوست دارند با زبان خودشان با آنها صحبت شود. در این روش ساختار زبانی و دامنه لغات بهتری پیدا می‌کنند اما حواستان باشد که بین ۱۸ ماه تا ۲ سال و نیم کودک این نوع حرف زدن را ترک کنید چون ممکن است لحن آرام و پراغراق شما را تقلید کند.
 بگذارید تقاضا کند: این کار را قبل از اینکه او به حرف زدن بیفتد هم می‌توانید انجام دهید. وقتی کودک شما موزی را که برایش خرد کردید خورد و شما احساس کردید که او باز هم موز می‌خواهد بدون آنکه ناخودآگاه مقداری در بشقابش بگذارید صبر کنید تا بسته به سن و سطح زبانش اشاره یا علامتی از او بگیرید یا به سادگی سؤال کنید «بازم موز می‌خوای؟» به جای اینکه همه چیز را آماده کنید، به کودک فرصت دهید درباره آنچه می‌خواهد از شما تقاضا کند.
 
اشتباه زبانی:
 
همه والدین با وجود تمام مهارتی که در زمینه‌های مختلف دارند گاهی اشتباه می‌کنند. اینها بعضی از مهم‌ترین اشتباهات است:
 
شما با کودک صحبت می‌کنید: بیشتر افراد شنوندگان خوبی نیستند. در حقیقت برخی محققان متوجه شده‌اند که بیشتر والدین اولین کلمه‌ای که کودک ادا می‌کند را به یاد نمی‌آورند. طبیعی است که درست صحبت نکردن کودک این کار را آسان می‌کند اما تامل کردن و شنیدن همان چیزهای نامشخصی که کودک ادا می‌کند به شما کمک می‌کند آنچه او می‌خواهد را بفهمید. مثلا وقتی می‌گوید شی می‌دانید که شیر می‌خواهد.
 مدام از لحن بچگانه استفاده می‌کنید: وظیفه شما این است که درست صحبت کنید و بچگانه حرف زدن می‌تواند بدترین راهنما باشد. بچگانه حرف زدن با مادرانه حرف زدن فرق می‌کند اگر کودک می‌گوید: «دوپ می‌خوام» والدین می‌گویند:‌ « بیا اینم دوپت» اما والدینی که مادرانه حرف می‌زنند می‌گویند «توپت رو می‌خوای؟!»
 زیاد حرف می‌زنید: کودک را به پارک می‌برید و مدام با او حرف می‌زنید؛ این درخته، بگو درخت، اینها برگه و رنگشون سبزه، کبوترها رو ببین، اونا دونه می‌خورن. او احساس می‌کند همه ۳۰ هزار کلمه‌ای را که باید در روز می‌شنید در عرض یک ساعت دارد می‌شنود. این روش غلط است و نباید استفاده شود.

 
منبع: مجله سیب سبز

آسیب شناسی و آفت های زبان و بیان : مسئله دروغگویی كودكان

 

آسیب شناسی و آفت های زبان و بیان

مسئله دروغگویی كودكان

یكی ازنكات مهم تربیتیجلوگیری از دروغگویی كودكان است . این مسئله در اغلب خانواده ها مطرح است و پدران و مادران البته نه در دوران خردسالی كودك بلكه از حدود سن تمیز از آن شدیداً رنج می برند .

پایه گذاری این لغزش و خوی ناپسند از همان دوران كودكی است . در روزهای اول كه بنا به علل اجتماعی و احیاناً غریزی طفل دروغ می گوید و راه حیله در پیش می گیرد،والدین با موضع تشویق و خنده و شعف از او استقبال می كنند . غافلاز این كههمین امرموجب رشد و پرورش این حالت نابهنجار می شود.

تعریف دروغ
دروغ بیان سخن و مطلبی است كه مطابق با واقع و حقیقت نیست . معمولاً آن كس كه دروغ می گوید آگاهانه به تحریف حقیقت می پردازد و امریرا تأییدمی كند كه . . .

 

ادامه نوشته

آسیب شناسی و آفت های زبان و بیان : دروغگویی در کودکان

 

آسیب شناسی و آفت های زبان و بیان

دروغگویی در کودکان

چرا بچه ها دروغ می گویند؟
1 –اعمال خشونت نسبت به کودکان، خصوصا کتک زدن آنها باعث می شود که بچه ها از پدر و مادر خود بترسند و ازروی ترس به آنها دروغ بگویند. بزرگترین علت دروغ گفتن بچه ها ، همین ترس از بدرفتاری و خشونت بزرگترهاست.
2 –تقلید کودکان از بزرگسالان، علت دیگر دروغگویی آنهاست. پدر و مادری که خود دروغ می گویند، چگونه انتظار دارند فرزندشان راستگو باشد؟ بچه ها بیشتر از آنکه حرف بزرگترها را گوش کنند ، از کارهای آنها تقلید می کنند . پس بکوشیم . . .

 

ادامه نوشته

آسیب شناسی ، تهدیدها و آفت های زبان و بیان : با کودکانی که دروغ می گویند چه کنیم؟

 

آسیب شناسی ، تهدیدها و آفت های زبان و بیان

با کودکانی که دروغ می گویند چه کنیم؟


والدین در بسیاری از اوقات نمی دانند در قبال کودکانی که به دروغ گفتن روی می آورند چه کنند. همواره این پرسش در ذهن آنها مطرح است که آیا این سخنان در شکل گیری شخصیت آینده فرزندانشان تأثیری نامطلوب به جای خواهد گذارد و آنان فردی موفق – دست کم از دید اقتصادی - در جامعه خواهند بود یا چنین نخواهد شد؟ اما به راستی با کودکانی که دروغ می گویند چه باید کرد؟

تنبیه و دعوا کردن کودکانی که دروغ می گویند، هیچ فایده ای ندارد. بهتر است به جای این کار، ابعاد دنیای تخیلی آنها را تغییر دهیم.

هنگامی که والدین به یکدیگر دروغ می گویند، در واقع به کودک می آموزند که . . .

 

ادامه نوشته

چگونه با کودکان حرف بزنیم ؟

چگونه با کودکان حرف بزنیم ؟


 برنامه‌های درازمدت و کوتاه مدت
 در مقاله ی پیش در پی جواب به سوال «چگونه می توان بین اهداف مطلوب و اعمال روزانه ارتباط بر قرار کرد؟» بودیم . حال گام به گام پیش می رویم:
 
نخستین گام در برنامه ی دراز مدت این است که تصمیم بگیریم به احساسات درونی و افکار باطنی فرزندان‌مان نیز توجه داشته باشیم، نه اینکه فقط به اطاعت یا عدم اطاعت ظاهری‌شان توجه کنیم.
 
ما چگونه می‌توانیم از احساسات و افکار درونی کودکانمان آگاه شویم؟
 خود آنها ما را راهنمایی می‌کنند. به هنگام صحبت، در کلامشان و در لحن کلامشان، در طرز ایستادن و در حرکات و اشاراتشان آنان احساسات خود را بیان می‌کنند. و چیزی که ما محتاجش هستیم، گوشی است برای شنیدن آنچه که می‌گویند، چشمی است برای زیر نظر گرفتن آنچه که انجام می‌دهند، و آخر از همه، قلبی است که احساساتشان را درک کند.
 شعار درونی ما این است: بگذار درک کنم، بگذار نشان بدهم که درک می‌کنم، بگذار با کلام خود نشان بدهم که اتوماتیک‌وار انتقاد یا اهانت نمی‌کنم.
 وقتی کودک، ساکت و آهسته و بی‌حال از مدرسه به خانه می‌آید، از طرز قدم برداشتن او می‌توانیم بگوئیم که حادثه‌ای ناخوشایند برایش اتفاق افتاده است. با پیروی از شعار خود، ما نباید گفتگوی‌مان را با یک گفته ی انتقادی نظیر گفته‌های زیر آغاز کنیم:
 
«لب و لوچه‌ات چرا آویزان است؟»
 «این دیگر چه جور قیافه‌ای است؟»
 چکار کردی، بهترین دوستت را از دست دادی؟»
 «این دفعه چه دسته گلی به آب دادی؟»
 «امروز دیگر دردت چیست؟»
 
از آنجا که ما به واکنش‌ درونی کودک توجه داریم، باید از گفته‌هایی که فقط انزجار و نفرت در درون او ایجاد می‌کنند، از گفته‌هایی که کودک با شنیدنشان آرزو می‌کند که ای کاش دنیا خراب می‌شد، پرهیز کنیم.
 
در عوض، پدر یا مادر می‌تواند با هر کدام از گفته‌های زیر فهم و درک خود را نشان دهد:

«حتماً امروز اتفاق ناخوشایندی برایت افتاده».
 «حتماً امروز روز خوبی برایت بود.»
 «حتماً امروز روز سختی بود.»
 «احتمالاً کسی باعث ناراحتی تو شده است.»
 
این گفته‌ها بر سوالات «چته؟ چه اتفاقی افتاده‌؟» ارجحیت دارند. این سوالات کنجکاوی را نشان می‌‌دهد و آن گفته‌ها همدردی را.
 
نمی‌توان از این واقعیت گریخت که کودک آنچه را که در زندگی می‌بیند یاد می‌گیرد. حال اگر زندگیش با انتقاد و سرزنش همراه باشد، احساس مسئولیت را یاد نخواهد گرفت. در زندگی توأم با سرزنش، او یاد می‌گیرد که خودش را محکوم کند و از دیگران ایراد بگیرد. او یاد می‌گیرد درباره ی قضاوت خودش به شک بیفتد، توانایی خود را دست کم بگیرد و به مقاصد دیگران اعتماد نکند. علاوه بر این‌ها، او یاد می‌گیرد که در زندگی خود در همه حال، به انتظار یک بدبختی قریب الوقوع باشد.

از جنگ تا صلح
 
والدینی که درگیر یک جنگ خواسته و یا نا خواسته با کودکانشان بر سر کارهای روزانه و مسئولیت‌ها هستند، باید این واقعیت را درک کنند که در این جنگ نمی‌توانند برنده باشند. ما هر چقدر وقت و توان برای زور گفتن به آنان داشته باشیم، آنها وقت و انرژی بیشتری برای مقاومت در برابر ما دارند. حتی اگر هم در جنگ ببریم و موفق شویم که اراده‌مان را بر آنان تحمیل کنیم، آنان شاید با بی روح شدن، عصبی شدن و یا با نافرمانی و قصور در کارها، انتقام بگیرند.
 

تنها یک راه هست که ما را به پیروزی می‌رساند: کودکان را با حرف‌هایمان متقاعد سازیم. شاید این کار ناممکن بنظر می‌رسد: اما فقط دشوار است، و ما این ظرفیت و توانایی را در خودمان داریم که بر آن چیره شویم. حتی اگر هم فعلاً روابط دوستانه با کودک نداریم، چنین روابطی را می‌توانیم در آینده ی نه چندان دور ایجاد کنیم.
 
والدین با استفاده از روش‌های زیر می‌توانند تغییرات مطلوبی در کودکانشان بوجود آورند:
 
1- گوش دادن با حساسیت:
 
هنگامی که والدین به احساسات و افکار کودکانشان بی‌توجه به‌نظر می‌رسند، کودکان دچار ناامیدی و رنجش خاطر می‌شوند. به همین خاطر، آنها چنین نتیجه‌گیری می‌کنند که عقایدشان احمقانه و غیرقابل توجه هستند و اینکه دوست داشتنی نیستند و کسی آنها را دوست ندارد.
 

پدر یا مادری که با دقت به حرف کودکش گوش می‌دهد، به او می‌فهماند که برای عقایدش ارزش قایل می‌شود و به خود او هم احترام می‌گذارد. چنین احترامی سبب می‌شود که کودک نسبت به خودش ارزش قایل شود و این ارزش قایل شدن کودک نسبت به خود، سبب می‌شود که او بتواند با دنیای حوادث و با مردم درست برخورد کند.
 
2- جلوگیری از «خوشه‌های خشم»:
 
والدین بایستی از واژه‌ها و گفتارهایی که مایه ی نفرت و رنجش کودک می‌شوند، پرهیز کنند:
 توهین‌ها: تو مایه ی شرمساری مدرسه‌ات هستی و آبرویی هم برای خانواده‌ات باقی نگذاشته‌ای.
 نام‌های گوناگون نهادن بر کودک: مفت‌خور، پر فیس و افاده‌، کوتوله، احمق.
 پیشگویی کردن: سرانجام کارت به دارالتأدیب خواهد کشید، آنجا جایی است که جناب عالی تا ابد در آن خواهی بود.
 تهدید‌ها: اگر مثل یک بچه‌ آدم یک گوشه‌ ننشینی، فکر و خیال اینکه اجازه کاری را به تو بدهم از کله‌ات بیرون کن.
 اتهامات: همیشه اولین کسی هستی که دردسر را شروع می‌کنی.
 ارباب منشی کردن بر کودک: «حرف زیادی نزن، و بگذار یکی دو چیز را حالیت کنم.»
 
3- بیان احساسات و افکار بدون حمله‌ور شدن:
 
در موقعیت‌هایی که مشکلی پیش آمده است، والدین اگر احساسات و افکار خودشان را بدون حمله‌ور شدن به شأن و شخصیت کودکنشان بیان کنند، بیشتر موثر خواهند بود.

هنگامی که والدین با حساسیت گوش می‌دهند، گفتارهای تند و تیز و نیشدار را به تأخیر می‌اندازند و احساسات و خواسته‌هایشان را بدون اهانت بیان می‌کنند، آنگاه تغییری در کودک حاصل می‌شود. جوی که همدردی بر آن حاکم است، کودک را به والدین نزدیک‌تر می‌کند؛ رفتارهای درست، ملاحظه و نزاکت والدین مورد توجه و هم‌چشمی کودک واقع می‌شود. این تغییرات یک شبه صورت نمی‌گیرند و زمان لازم دارند، اما تلاش‌ها سرانجام نتیجه خواهند داد. پدر یا مادر با پذیرش و انجام این رفتارها و اعمال جدید، بخش عمده‌ای از آموزش مسئولیت به کودک را جامه ی عمل خواهد پوشاند، اما با این حال، نمونه و سرمشق بودن برای کودک به تنهایی کافی نیست. هر کودکی احساس مسئولیت را از طریق تلاش‌ها و تجربه ی خودش کسب می‌کند. زمانی که رفتار نمونه ی پدر یا مادر جومطلوبی برای یادگیری ایجاد می‌کند، تجربه ها ی یادگیری را تقویت کرده و آن را بخشی از صفات شخصیتی کودک می‌سازند. بنابر این، مهم است که تعیین کنیم در مراحل مختلف رشد و بلوغ، چه مسئولیت‌های ویژه‌ای را به کودک بدهیم.

http://forums.patoghu.com/thread49011.html

با کودکان چگونه حرف بزنيم ؟

 

ارتباط برقرار کردن با کودکان کار آساني نيست و به خودي خود يک هنر است. کودکان روحي لطيف دارند و از سويي بسيار زود از اطرافيان تقليد مي کنند. پس، هنگام صحبت با آن ها بايد بسيار دقت کرد تا هم با کلمات خشن و نابجا روحيه شان را خراب نکنيم و هم اين که از رفتارهاي نادرست بزرگترها تقليد نکنند.
کودک يک ساله شما مدام مشغول کشف چيزهاي جديد است که بعضي از اين چيزها خوشحال کننده و برخي ناراحت کننده هستند. کودک نمي تواند درباره همه آن چه مي بيند و آن چه مي خواهد حرف بزند، ولي خوشبختانه شما مي توانيد اگر شما هنگام صحبت کردن با فرزند کوچکتان کلمات را با دقت انتخاب کنيد و به کار ببريد، مي توانيد بهتر با او ارتباط برقرار کرده و به او کمک نماييد تا چالش هاي محيط اطراف راحت تر کنار بياييد و بهتر رفتار کند. ولي، يافتن واژگان دقيق و درست براي گفتگو با يک کودک يک يا دو ساله کار آساني نيست.

1ـ احساس کودک را براي او توضيح دهيد
 
 فرض کنيد ناگهان بغض مي کند و مي خواهد داد و فرياد راه بيندازد. مي توانيد جلويش زانو بزنيد، در آغوشش بگيريد و براي احساسش اسم بگذاريد و حالتش را براي خودش توضيح دهيد. براي مثال، اينکه «مي دانم او تو را عصباني کرده » با اين کار به او ياد مي دهيد که اگر گاهي عصباني شود و گريه کند، طبيعي است اين توضيح احساسات کودک را به خودش مي گويد: «عصباني ام » يا از دست او ناراحت هستم.

2ـ کوتاه و مفيد حرف بزنيد.
 
 وقتي مي خواهيد هشداري درباره امنيت اش به او بدهيد سريع و کوتاه و ساده بگوييد. پدر و مادرها در بيشتر مواقع طولاني حرف مي زنند، براي مثال مي گويند :«کنار اجاق گاز نباش» يا «از توي خيابان راه نرو ». بهترين راه اين است که هنگامي که مي بينيد در خطر قرار گرفته با يک «نه » محکم او را از خطر آگاه کنيد. به تدريج او درک مي کند که زماني که « نه » را مي شنود بايد همان جا توقف کند و دست به کاري نزند.

3ـ با کودک قاطعانه صحبت کنيد
 
 بسياري از پدر و مادرها با گفتن جمله هايي مانند «مي خواهي الان به حمام بروي ؟» اشتباه مي کنند. در اين موارد نبايد به بچه ها پيشنهاد داد که آيا دوست دارند به حمام بروند يا بخوابند يا غذا بخورند، چون در بيشتر موارد جواب منفي است. اين شيوه ي پرسش تنها جر و بحث را سبب مي شود. در اين مواقع به نرمي ولي با قاطعيت به او بگويد چه کار کند، مانند :«الان وقت حمام است. » يا «بايد دارويت را بخوري ».

4ـ او از زمان چيزي نمي داند
 
 کودک شما مفهوم اين که « يک ربع ديگر به خانه مادربزرگ مي رويم » را درک نمي کند، چون درکي از زمان و ساعت ندارد. به جاي اين که از دقيقه و ساعت حرف بزنيد مراحل کار را برايش توضيح دهيد. براي مثال، «اول به حمام مي رويم. بعد اسباب بازي ها را جمع مي کنيم و سپس به پارک مي رويم.»
 
5ـ به او حق انتخاب بدهيد
 
 اجازه دهيد کودک شما در زندگي روزانه دست به انتخاب هايي ساده بزند. اين کار باعث مي شود او به توانايي هاي خودش ايمان بياورد و اعتماد به نفس به دست آورد.
ولي به طور معمول، انتخاب بين دو چيز ساده تر، چون کودکان خردسال حافظه و قدرت توجهي محدود دارند و انتخاب از بين چند گزينه برايشان دشوار است. براي مثال، دوست داري شلوار زرد را بپوشي يا شلوار آبي را؟»
 
6ـ سريع عمل کنيد
 
 براي اين که رفتار کودکانتان را سر ميز غذا کنترل کنيد. از جمله هاي کوتاه و ساده استفاده کنيد. براي مثال، اگر کودک تان سير شده و دارد غذايش را به روميزي مي مالد بهتر است با لحني نرم ولي قاطعانه به او بگوييد :« داري با غذايت بازي مي کني ! ديگه کافيه !» و او را از سر ميز بلند کنيد.

7ـ کارهاي مثبت اش را تأييد کنيد
 
 اين که کارهاي مثبت کودک تان را برجسته سازيد و او را تأييد و تشويق کنيد، انگيزه خوبي به او مي دهد تا دوباره آن کار را تکرار کند و اين براي کودک خردسال هم صدق کند، حتي، اگر آن ها معني حرف هاي شما را درست نفهمند، لحن گرم و دوستانه صدايتان را به خاطر مي سپارند.

8ـ براي صحبت با او موضوع پيدا کنيد.
 
 شايد تا به حال اسامي چيزهاي مختلف مثل اعضاي بدن يا رنگ ها را به کودک تان ياد داده باشيد. اين کار مهارت هاي زباني او را تقويت مي کند و باعث مي شود تا بتواند با پدر و مادرش ارتباط برقرار کند. براي مثال، مي توانيد اسامي حيوانات و اشياي کتاب محبوبش را برايش تکرار کنيد يا زماني که او را به گردش مي بريد، اطراف را برايش شرح دهيد، مانند: « به ابرهاي سفيد و برگ هاي سبز نگاه کن » به او کمک کنيد جهان اطرافش را با روش هاي جديد کشف کند.

چيزهايي که نبايد بگوييم:
 
 نادرست :«مانند بچه ها رفتار نکن !»
 فراموش نکنيد که کودک شما هنوز بچه است و طبيعي است که مثل بچه ها رفتار کند !!
 نادرست :«اگر کاري که مي گويم را بکني، برايت بستني مي خرم. »
 رشوه دادن ممکن است در ابتدا جواب دهد، ولي در طولاني مدت پاسخگو نخواهد بود چون کودکان به راحتي اين منظور را درک مي کنند که براي انجام هر کاري از شما باج بگيرند يا جيغ و داد و گريه به راه بيندازند.
نادرست: «زود باش!»
 اين دست و پاهاي کوچک چقدر مي توانند سريع کار کنند؟!
 نادرست: «دختر خيلي شيطاني هستي !»
هرگز به فرزندانتان برچسب نزنيد.


منبع:نشريه دنياي زنان، شماره 51.