در اين وب متن کامل کتاب managing your classroom اثر dixie gerard که در سال 2003 نوشته شده و جناب آقای مجتبی فرداد دوست عزيز آنرا ترجمه کرده اند را ملاحظه خواهيد کرد .
ترتيب مطالب به شرح زير است :
مقدمه
۱- مرحله تثبيت
ــ مرحله تثبيت چيست و چه اهميتی دارد ؟
ــ چرا اولين جلسه درس اين همه اهميت دارد ؟
ــ چرا وجود ضوابط و روش کار مشخص برای دانش آموزان ضروری است ؟
ــ وقت حضور و غياب
ــ وقتی شاگردان به کلاس وارد می شوند
ــ ارايه دستورالعمل به کلاس
ــ ايما و اشارات ، فنون کلامی و کنترل کلاس
۲- نقش سوال کردن به عنوان ابزاری در مديريت کلاس درس
ــ ايجاد فضای همياری
ــ راهبردهايی برای افزايش يادگيری های مبتنی بر همياری در کلاس
ــ الگوی اجزای سازنده
ــ تغيير فرهنگ
ــ فن سوال کردن و استفاده از وقت انتظار
۳- اهميت محيط فيزيکی
۴- دستيابی به برتری روانی
ــ وقت شناسی
ــ شاگردان را به اسم بشناسيد
ــ در مورد ساختار درستان بينديشيد
ــ از تشويق استفاده موثر بکنيد
ــ ايجاد تنش مفيد در درس
ــ چرخيدن در کلاس و زير نظر داشتن شاگردان
ــ استفاده از مکث و زمان تاثير
۵- نتيجه گيری
مقدمه
معلمين به ندرت فرصت اين را پيدا می کنند که بنشينند و در باره کارشان فکر کنند . راستش اين است که من هم طی سی سالی که به کار تدريس پرداخته ام کمتر وقت و موقعيتی برای انديشيدن در باره جنبه های متنوع کارم به عنوان معلم داشته ام .تحقيقی که برای کسب مدرک تحصيلی دانشگاهی ام و نيز برای نوشتن کتاب حاضر انجام داده ام به تازگی اين فرصت را برای من فراهم آورده که در مورد موضوعات وسيعی که به کارم مربوط می شود به تفکر بپردازم .يکی از اين موضوعات که اساس اين کتاب را تشکيل می دهد و من تماما بر آن تمرکز کرده ام چيزی است که زيمفير و هووی از آن به عنوان ( کفايت فنی معلم در کلاس ) ياد کرده اند .به عبارت ديگر ، می خواهم برآنچه معلمين با تجربه ( کنترل تاکتيکی ) می نامند متمرکز شوم.
لازمه کنترل تاکتيکی آن است که معلم روشی نظام مند و عملی برای مديريت کلاس اتخاذ نمايد و شالوده ای را پی ريزی کند که در آن بی نظمی و رفتار ناپسند دانش آموز کمتر مجال وقوع پيداکند . در اين کتاب من به بررسی کارهای عملی زيادی پرداخته ام که معلمين می توانند برای جلوگيری از بروز بی نظمی در بين دانش آموزان خود انجام دهند .
بنابراين ، در پاسخ به سوالات زير راهنمايی هايی ارايه شده است :
ــ چرا مرحله ( تثبيت ) برای کنترل و نطم کلاس بسيار با اهميت است ؟
ــ چرا ( حرکات بدن ) وجه مهمی از کنترل کلاس را تشکيل می دهد ؟
ــ چگونه می توان سوال کردن را به صورت ابزاری موثر در مديريت کلاس به کار گرفت ؟
ــ نقش ( تنش مفيد ) در کمک به کنترل کلاس چيست ؟
ــ ( محيط فيزيکی ) چقدر در کنترل کلاس اهميت دارد ؟
به علاوه قصد دارم بر جنبه هايی از مديريت کلاس که مانع پيش آمدن بی نظمی شاگردان در کلاس می شود نيز تمرکز کنم ــ چيزی که دوست دارم آن را ( کنترل از راه پيش بينی ) بنامم ، يعنی آنچه را که ممکن است در درسی مشکل ساز شود پيش بينی و برای رفع آن برنامه ريزی کنيد .
اما منظور از واژه ( کنترل کلاس ) دقيقا چيست ؟ با توجه به اهداف اين کتاب ، منظور آن است که :
ــ توانايی جلب توجه کامل شاگردان را در کلاس در هر لحظه و هر جا بخواهيد ، داشته باشيد .
ــ اطمينان داشته باشيد که در موقعيت های آزاد يادگيری ، اقتدارتان کاهش نخواهد يافت .
ــ و بتوانيد روابط غير رسمی خوبی با شاگردان در کلاس بر قرار کنيد ،ضمن آن که قادر باشيد هر وقت لازم باشد به شرايط رسمی و تحت کنترل بر گرديد .
اما اين کتاب برای چه کسانی نوشته شده است ؟ در وهله اول ، مخاطب اين کتاب معلمينی هستند که در ابتدای راهند ــ يعنی دانشجويان تربيت معلم ، معلمين جديدالاستخدام و معلمينی که يکی دو سال تجربه کاری دارند . با اين حال تاکيد می کنم که آنچه گفته ام به همه معلمين در هر سنی و با هر تجربه ای مربوط می شود . قطعا اين گفته ها برای آنها بی فايده نخواهد بود .
1
بخش يکم
مرحله تثبيت
2
مفهوم مرحله تثبيت و اهميت آن
در مدرسه ای که من در آن کار می کنم ،معلمين تازه کار ، به عنوان بخشی از برنامه توجيهی خود ، فرصت پيدا می کنند که به مشاهده کار همکاران با تجربه تر خود در کلاس درس بپردازند . در جلساتی که بعد از اين مشاهدات برای بحث در باره نتايج کار تشکيل می شود بسياری از معلمين تازه کار از اين که معلمين با تجربه ظاهرا چه آسان شاگردانشان را در کلاس کنترل می کنند ابراز شگفتی و تعجب می کنند .آنان که خود در اين زمينه بی تجربه هستند سعی می کنند عاملی را که باعث می شود معلمين با تجربه جوی آرام ، کاری و هدفمند را در کلاسشان بر قرار کنند، پيدا کنند .جالب اين است که گاهی اين کلاس همان کلاسی است که معلمين کم تجربه با آن مشکل فراوان داشته اند .
بعضی از معلمين تازه کار ، اين قابليت را مرهون شان و مقام اجتماعی معلمين مورد مشاهده می دانستند . هر چند نمی توانستند موفقيت معلمين با تجربه اما فاقد اين جايگاه اجتماعی را توجيه کنند .عده ای ديگر قدرت کنترل اين معلمين را معلول جذبه آنان می ديدند. من در عين حال که می پذيرم جذبه معلم اغلب می تواند نقش مهمی در کنترل و انگيزش شاگردان داشته باشد ، معتقدم که برای داشتن کلاسی که منظم و به اصطلاح هميشه روی غلطک باشد کافی نيست . در طی سالها شاهد بوده ام که بعضی از معلمين ارشد و پر جذبه برای اداره موثر کلاسشان به زحمت افتاده اند . اين معلمين به جای آن که به مقوله مديريت کلاس به شيوه ای متعادل تر و جامع تر نگاه کنند ، بيش از حد به توانايی های خود در انجام امور روزمره مدرسه تکيه می کردند . آری چيزی بيش تر مورد نياز است ، اما چه چيز ؟ خوب ، پاسخ اين سوال به سختی موشک هوا کردن نيست . همه چيز به روشی بر می گردد که اين معلمين توانسته اند با آن در همان مراحل اوليه کار در آغاز سال تحصيلی ضوابط و مقررات خود را در کلاس تثبيت کنند .اين فرآيند جامعه پذيری را ( مرحله تثبيت ) می ناميم .( چيزی که اعمال آن در فرآيند ياددهی ، يادگيری امری حياتی محسوب می شود ).شما چه دانشجو باشيد ،چه معلم جديدالاستخدام و چه معلم با تجربه ، قبل از تشکيل اولين جلسه درس بايد برای مرحله تثبيت برنامه ريزی کرده باشيد .
3
چرا اولين جلسه درس اين همه اهميت دارد؟
وقتی معلمی ،صرف نظر از ميزان تجربه اش ، برای اولين بار جلو کلاسی می ايستد نوعی فرهنگ يادگيری را ايجاد می کند که تا پايان رابطه کاری بين معلم و شاگرد تثبيت می شود و ادامه خواهد يافت .wragg در مورد نياز معلمين به داشتن مهارت در حوزه مديريت تاثير گذاری سخن گفته است .gaffman نيز به تبيين مراحل مديريت تاثيرگذاری می پردازد که از همان جلسه اول شروع و در برخوردهای بعدی ادامه می يابد :
اولين تصوری که فرد از خود در ذهن ديگران ايجاد می کند ٫ وی را ملزم می سازد تا مطابق آن تصوير عمل کند و تظاهر به ديگرگونه بودن را به کناری بگذارد .البته با گسترش تعامل بين طرفين در اين وضعيت خاص اضافات و تعديل هايی صورت خواهد گرفت . اما ضرورتا اين تغييرات بايد با مواضع اوليه طرفين اين تعاملات تعارضی نداشته باشد و بر مبنای آنها بنا شده باشد .
حال اين سخن در عمل چه معنايی خواهد داشت ؟ شايد به اين معنا باشد که معلمين در هر سن و با هر تجربه ای بايد روشن کنند که کيستند و چه اعتقاداتی دارند و از شاگردان خود چه انتظاراتی دارند .ثبات در نحوه معرفی خود به شاگردان ، حداقل تا وقتی که موقعيت تان در کلاس تثبيت نشده است ، اهميت بسيار دارد . شايد در آن زمان بتوانيد کمی از آنچه ضروری تشخيص داده بوديد کوتاه بياييد .
اين روند فکری شايد شما را بر آن دارد که از خود سوالاتی جدی و محققانه در باره شخصيت و رفتارهای معلمی تان بپرسيد : آيا مغرور ، از خود راضی ،بی احساس ، تند مزاج ، بد اخلاق ، طعنه زن ، يکدنده و يا دمدمی مزاج نيستيد ؟ وقتی هم می خواهيد رفتارهای معلمی و آموزشی خود را بسنجيد بايد اعماق روح خود را جستجو کنيد و مثلا از خود بپرسيد :
ــ آيا با حالتی مطمئن ، هدفمند و با اعتماد به نفس وارد کلاس می شويد ؟
ــ آيا به هنگام سخن گفتن با دانش آموزان از ژست های بدنی استفاده می کنيد ؟( آيا سر بالا ، چانه کمی رو به پايين ، شانه ها به سمت عقب و در وضعيتی راحت و مستحکم قرار دارند ؟ )
ــ آيا از مکث های حاکی از ترديد و دودلی و الفاظی مثل ؛ ام ؛ و ؛ا ؛ اجتناب می کنيد ؟
ــ آيا لحن قاطع و صريحی داريد؟ آيا زير و بم صدايتان را برای جلب توجه شاگردان تغيير می دهيد ؟
ــ آيا در کلاس طوری می ايستيد که بتوانيد همه کلاس را زير نظر داشته باشيد؟
ــ آيا با شاگردانتان ارتباط کامل چشمی بر قرار می کنيد تا :
الف) آنها را با درس درگير کنيد
ب) مطمئن شويد که دارند کارشان را انجام می دهند و شيطنت و شلوغی نمی کنند .
ــ آيا از تکان دادن بيش از حد تنه و دست هايتان اجتناب می کنيد ؟( اين کار موجب می شود حواس شاگردان پرت شود . )
ــ آيا به شاگردان لبخند می زنيد ؟
ــ آيا خصوصيات آزار دهنده ای مثل بازی کردن با موهايتان ، مشت کردن دست در شلوارتان و غيره داريد؟
ــ آيا اين حس را در شاگرد ايجاد می کنيد که نسبت به آنچه می گوييد از نظر علمی اشراف داريد ؟
ــ و آيا حوصله شاگردان را سر می بريد ؟
اين که افراد چقدر سريع در باره ديگران به قضاوت می پردازند هميشه مرا متعجب می کند . من به عنوان معلم جامعه شناسی هميشه به جريان دسته بندی کردن در مدرسه علاقمند بوده ام و بخش عمده ای از مطالعات من نيز در مورد دسته بندی هايی بوده است که معلمين از شاگردان کرده اند .در عين حال ، تفحص در راه و روش دانش آموزان در دسته بندی معلم هايشان به همان اندازه اهميت دارد .در بحثی که اخيرا با شاگردان خودم در کلاس دهم داشتم از آنها پرسيدم که چقدر طول می کشد تا در باره معلم جديدشان به قضاوتی قطعی برسند . پاسخ های آنها تکان دهنده بود . عمده شاگردان در اين کلاس ها فقط بين سه تا ده دقيقه برای اين کار وقت لازم داشتند . و وقتی از آنها پرسيدم که آيا ممکن است در آينده اين قضاوت تغيير کند تعداد اندکی از آنها گفتند در آينده احتمال تغيير قابل توجهی در قضاوتشان وجود دارد . اگر چه اين مثال تجربی و غير علمی است ، می توان دريافت که تاثير مثبت بر شاگردان در همان اول کار چقدر اهميت دارد .
اگرچند سالی در يک مدرسه بمانيد مسلما راحت تر می توانيد از عهده مرحله تثبيت برآييد . شهرت معلمينی که خوب خود را تثبيت کرده اند اغلب از خودشان جلوتر حرکت می کند . بنابراين ، ارزش آن دارد که در سالهای اول کارتان در مدرسه برای اين مرحله کار بيشتری انجام دهيد . با اين حال ،با رفتن به مدرسه ديگر انتقال نتيجه اين زحمات چندان آسان نخواهد بود . wragg توضيح می دهد که چگونه حتی معلمين مجرب از اين که تثبيت اقتدار ، ضوابط و قوانين شان در مدرسه جديد مشکل می شود ابراز شگفتی می کنند .در اين جا لازم است با معلمين رزرو همدلی کنيم ، چرا که آنها در طول دوره کاری شان ( اولين برخورد ) های زيادی را تجربه می کنند . اين اولين برخوردها اغلب تجربه های دردناکی هستند و معلمين آرزوی فراموش کردنشان را دارند .من با اين نظر wragg موافقم که اين برخوردهای اول برای معلمين امری شخصی است و تعجبی ندارد که در مورد اين خصوصی ترين دقايق آغازين برخورد معلم و شاگرد تحقيق چندانی صورت نگرفته باشد .
از دير باز بر اين باور بوده ام که مقدار توانايی معلم در درک و کنترل احساساتش در اولين برخورد با شاگردان ، رابطه مستقيمی با کيفيت روابط آينده آنها خواهد داشت . اين امر می تواند تاثيرات مستقيمی بر کيفيت اداره کلاس و نظم آن داشته باشد . با توجه به اين ديدگاه از معلمينی که سوابق تدريس مختلفی داشتند خواستم احساسشان را قبل از مواجهه با کلاس های جديد در آغاز سال تحصيلی توضيح دهند . گزيده ای از اين پاسخ ها در زير آمده است .
اولين پاسخ را کسی داده که شش سال رئيس توانمند يک گروه درسی بوده و بسيار صادقانه احساسش را قبل از شروع اولين جلسه کلاس توضيح داده است :
هميشه در آغاز سال تحصيلی بسيار نگران هستم ، می ترسم که شاگردان قابل کنترل نباشند و مجبور شوم که در طول سال با آنها کشمکش داشته باشم . البته اين اتفاق هرگز نمی افتد ،اما همين حس مرا بر می انگيزد که در کلاس هايم تا حد امکان ضابطه مند و مقرراتی باشم . در کلاس نه بر محتوای دروس بلکه بر ضوابط و مقررات به عنوان اولويت نخست درس تاکيد می کنم تا اطمينان حاصل کنم که شاگردان و هم من می دانيم که هر کدام در چه جايگاهی قرار داريم .
شايد خوانندگان از خواندن پاسخ بعدی نيز که معاون گروه داده است ، متعجب شوند . وی مردی بسيار لايق و مورد احترام است و ۲۴ سال تجربه دارد :
می دانم که در شب قبل از آغاز سال تحصيلی بد خواهم خوابيد . هر ساعت از خواب می پرم و با وجود آن که می دانم شب قبل همه چيز را آماده کرده ام صبح زود پا می شوم و مثل ايام بيماری ، به زور چيزی می خورم . وقتی به مدرسه می رسم احساس می کنم که حالم بد تر شده است . وارد کلاس که می شوم دهانم خشک می شود . جلسات اول هرگز نمی نشينم . تصورم بر اين است که بايد ترسناک جلوه کنم و چون کوتاه قد هستم ، فکر می کنم وقتی آنها نشسته اند و من ايستاده ام بين مان تمايزی ايجاد خواهد شد . وقتی شاگردان وارد کلاس می شوند دقيقا آنها را ورانداز می کنم و در اولين فرصت به آنها می گويم که چه وسايلی بايد با خود داشته باشند و همين طور در باره رفتاری که از آنها انتظار دارم صحبت می کنم . سعی می کنم آنها را وادار کنم که در باره ضرورت وجود ضوابط در کلاس سخن بگويند و شايد هم خودم در اين زمينه مفصلا صحبت کنم . کابوس من هميشه اين است که مبادا روز اول مدرسه دير برسم يا اين که شاگردانم در روز اول معلم نداشته باشند . در پايان روز اول واقعا خسته می شوم . انرژی عصبی يک ماه را در همان روز اول مصرف می کنم .
دانش جويان و معلمين تازه کار ، از پاسخ بعدی جرئتی پيدا خواهند کرد . اين پاسخ را معلم ارشد ،مورد احترام و بسيار موفقی با ۲۵ سال سابقه تدريس داده است . با اين همه ، خيلی راحت نقاط ضعف خود را به رشته تحرير در می آورد :
روز قبل از شروع سال تحصيلی واقعا عصبی هستم . شب قبل از آن هرگز نمی خوابم ( آن هم بعد از ۲۵ سال ) . فردا که کار شروع می شود اعتماد به نفس ندارم . هميشه سعی می کنم که جلو در ورودی مدرسه بايستم و بچه ها را به هنگام ورود به مدرسه ببينم تا شايد جريان کار برايم عادی شود . وقتی اولين بار با شاگردانم در کلاس مواجه می شوم ٬ نگرانی و عدم اطمينان وجودم را فرا می گيرد . هميشه در مورد روش کارم در کلاس و انتظاراتی که از آنان دارم صحبت می کنم . در اين ميان کمی هم رياضی به کار می گيرم تا بتوانم فرصت پيدا کنم که نام آنان را هر چه سريع تر ياد بگيرم . اين رياضی چيز خيلی سختی نيست ، چيزی است که آنها بتوانند از عهده اش بربيايند و با اشتياق بيشتری منتظر جلسه بعد باشند
آخرين پاسخ از آن معلمی است که تجربه زيادی دارد و همه در مورد او نظر مساعدی دارند ، به طوری که بسياری از کارکنان در مورد مسايل تدريس خود از وی راهنمايی و مشاوره می خواهند :
هميشه ، حتی پس از اين همه سال ٬ گرفتن يک کلاس جديد تجربه ای نگران کننده است .... دوباره شروع شد . دوباره بايد مطمئن شد که شاگردان می دانند که من کيستم و چه جايگاهی دارم . هرگز در کلاسی آرام نخواهم بود ، مگر آن که اطمينان پيدا کنم که از عهده آن کلاس بر می آيم . هر بار که در کلاس وقت اضافه بياورم و کلاس را زودتر تعطيل کنم ٬ در می يابم که باز در مورد محاسبه زمان لازم برای اين که شاگردان نکات درس را فرا بگيرند اشتباه کرده ام . البته اين اتفاقی است که پيش می آيد ، چرا که ارزيابی سرعت يادگيری شاگردان ، بسته به گروه دانش آموزان ٬ ممکن است خيلی هم طول بکشد . هنوز قبل از شروع کلاس دلشوره دارم . همان روز اول روش کار و ضوابط کلاس را توضيح می دهم و مکررا در روزهای بعد آنها را گوشزد می کنم .
معلمين تازه کار چه چيزی را بايد از اين گفته ها دريابند ؟ اول از همه اين که پذيرش ضعف ها اهميت دارد . توجه داريد که کارکنانی که از نظر ديگران اعتماد به نفس بالايی دارند و به نظر می رسد که بر کار خود تسلط دارند ، در درون خود چنين احساسی را ندارند . به خاطر همين اعتبارشان است که از آنها خواسته ام که احساساتشان را با شما در ميان بگذارند . موکدا به شما توصيه می کنم که تجارب ، نگرانی ها و ضعف های خود را چه به طور رسمی با معلم راهنمايتان و چه به طور خودمانی با همکارانتان در ميان بگذاريد . با اين کار در می يابيد که تنها نيستيد و اميد است که کمتر احساس انزوا بکنيد .
با اين همه ، صرفا درک احساساتتان به خودی خود کافی نيست . نکته مشترک در بين همه کسانی که پاسخ هايشان را در بالا آوردیم اين است که آنها علی رغم احساس عدم کفايت و امنيت ،سعی می کردند که با اين احساسات برخورد کنند ، چرا که می دانستند کوتاهی در انجام کار موجب از دست رفتن نظم و کنترل کلاس می شود . آنها اين قدر تجربه داشتند که بدانند اين احساسات قابل کنترل و موقتی هستند ،و حداکثر تا پايان اين سال تحصيلی ادامه خواهند يافت . لذا ارزشمند است که خود را کاملا آماده کنيد و محکم و استوار بکوشيد آنها را عقب برانيد .
خوب ، وقتی با کلاس جديدی مواجه می شويد چه بايد بکنيد ؟ مسلما کار را بايد به گونه ای شروع کرد که تا پايان سال ادامه يابد . بايد ژست های مثبت اختيار کنيد و لحن مطمئن به کلامتان بدهيد و انتظارات خود را روشن و صريح به شاگردان بگوييد . اين موضوعات را در بخش دوم با جزئيات بيشتر بحث خواهيم کرد . اين نکته مهم را بايد در نظر داشته باشيد که نبايد وارد کلاس شويد و يکباره فهرستی از انتظارات خود را برای شاگردان صادر کنيد بی آنکه منطقی را که در پس اين انتظارات نهفته است برايشان توضيح دهيد . سعی کنيد اين نکته را به آنها تفهيم کنيد که فرآيند ياددهی - يادگيری عمدتا بر مبنای مشارکت است و طرفين بايد برای دستيابی به موفقيت با هم ( بده - بستان ) داشته باشند . مفهوم حقوق و وظيفه را برايشان روشن کنيد .
در صفحه بعد قرار داد ( حقوق و وظايف ) را که من با شاگردانم می بندم آورده ام . اين قرارداد را ابتدا با اورهد برای بچه ها در کلاس نشان می دهم . سپس به هر کدام نسخه ای از آن را می دهم که آن را امضا کنند و در طول سال هميشه با خود داشته باشند . لازم است که در طی سال تحصيلی مرتبا به اين قرار داد مراجعه و نکات آن را به شاگردان يادآوری کنيم .
پس از آن که ارزش کار گروهی را برای شاگردان توضيح دادم ، به اين نکته می پردازم که اين معلم است که کنترل کننده فرآيند يادگيری - ياددهی است لذا پذيرش اصول زير برای شاگرد و معلم ضروری است :
ــ معلم می تواند جای نشستن شاگرد را تغيير دهد ؛
ــ معلم بايد نام تک تک شاگردان را بداند ؛
ــ به هنگام لزوم شاگردان بايد کاملا به مطالب توجه کنند ؛
ــ هيج گونه مزاحمتی برای کلاس پذيرفتنی نيست ؛
ــ بين معلم و شاگرد بايد احترام متقابل برقرار باشد ؛
ــ هر شاگرد بايد احساس کند که وجودش ارزشمند است و در فرآيند يادگيری کاملا لازم است ؛
ــ و برای دستبابی به اين اهداف تعيين مقررات و ضوابط در کلاس ضروری است .
قرار داد معلم - شاگرد
من چه انتظاراتی از شما دارم ؟
۱-انتظار دارم با من و ديگر شاگردان با ادب و احترام رفتار کنيد .
۲- انتظار دارم هر وقت که از شما بخواهم نهايت توجه را به گفته هايم نشان دهيد . اين کار به يادگيری شما کمک می کند .
۳- انتظار دارم با خودتان صادق باشيد و هر گاه که اشتباه کرديد آن را بپذيريد ( اين کار بخشی از فرآيند يادگيری است ) .
۴- انتظار دارم تکاليفتان را سر موعد تحويل دهيد . ( اين امر به من کمک می کند تا بتوانم به شما کمک کنم ) .
۵- انتظار دارم که هميشه حداکثر تلاشتان را بکنيد . خيلی مهم است که بتوانيد در پايان سال تحصيلی با غرور به عملکرد خود در سالی که گذشت نگاه کنيد .
۶- انتظار دارم که در صورت عدم رعايت موارد بالا ٬ عواقب زير را بپذيريد :
ــ به طور خصوصی با شما صحبت خواهم کرد .
ــ اگر ادامه دهيد ٬ به عنوان تنبيه شما را از کلاس اخراج خواهم کرد .
ــ با مدير مدرسه صحبت خواهم کرد .
ــ با پدر و مادرتان تماس خواهم گرفت .
با اين حال فرآيند ياددهی - يادگيری امری مشترک است و لذا شما هم حق داريد چيزهايی از من انتظار داشته باشيد :
۱- می توانيد انتظار داشته باشيد که با شما مودبانه رفتار کنم و حتی وقتی شما را شديدا مواخذه می کنم احترامتان را نگه دارم .
۲- می توانيد انتظار داشته باشيد که من همه تلاشم را برای کمک به پيشرفتتان يا حل مشکلاتتان به کار بندم .
۳- می توانيد انتظار داشته باشيد که تکاليف و کارهای شما را منظما بررسی کنم و نظرات سازنده ای در مورد آنها به شما انتقال دهم .
۴- می توانيد انتظار داشته باشيد که هر گاه اشتباهی بکنم ، از شما عذر خواهی کنم .
۵- می توانيد انتظار داشته باشيد که با شما در صورت بروز رفتار خطا و خلاف ادب ، با رعايت عدالت و انصاف بر خورد کنم .
امضا معلم امضا دانش آموز
4
چرا وجود ضوابط و روش کار مشخص برای دانش آموزان ضروری است ؟
در متون موجود در باره عملکرد مغز آمده است که بخش تحتانی آن مسئول اعمال حياتی انسان است .هنگام ترس اين بخش از مغز فعال می شود ، و اگر قرار است که يادگيری واقعی صورت گيرد بايد اين بخش از مغز در آرامش به سر برد . از آنجا که يکی از موانع يادگيری در شاگردان احساس ترس و عدم امنيت است ، بيان روشن ضوابط ، مقررات و انتظارات و نيز برخوردهای به دور از از تبعيض و ثبات در روش کار نقش اساسی در کاهش حس عدم امنيت در ميان شاگردان دارد .
بر خلاف مقاومتی که بسياری از نوجوانان در برابر ضوابط و مقررات از خود نشان می دهند ، معتقدم که بخش عمده ای از آنان به طور ناخود آگاه در دروس خود خواهان وجود مرزبندی و چارچوب های مشخص هستند . به اجرا در آوردن اين معيارها به طور مستمر مطمئنا مانع بروز رفتارهای آزارنده ٬ غير اجتماعی و مخربی می شود که در ياددهی و يادگيری مطلوب اختلال ايجاد می کنند . لذا ارزشمند خواهد بود که وقت زيادی صرف تفکر در مورد ضوابط مورد نياز کلاستان کنيد .
برای نمونه ، برای هر يک از مراحل تدريس زير چه ضوابط مشخص و تعريف شده ای در ذهن داريد :
ــ وقتی داريد حضور و غياب می کنيد .
ــ وقتی شاگردان در گروههای کوچک با هم کار می کنند .
ــ وقتی همه کلاس در مورد موضوعی واحد بحث می کنند .
ــ وقتی شاگردان امتحان می دهند .
ــ وقتی شاگردان کنفرانس می دهند .
ــ وقتی شاگردان وارد کلاس و يا از آن خارج می شوند .
ــ وقتی شاگردان فعاليتی را تمام می کنند و به سراغ فعاليتی ديگر می روند .
ــ وقتی شاگردان کارهای فردی خود را انجام می دهند .
ــ وقتی شاگردان رفع اشکال می کنند .
ــ يا وقتی که داريد در جلو کلاس درسی را مستقيما ارايه می کنيد .
در زير مثال هايی از مقرراتی را آوردم که من در کلاس هايم اعمال می کنم . البته به ياد داشته باشيد که صرفا اخذ مقررات ديگران و استفاده از آن در کلاس هايتان هميشه کار آمد نخواهد بود . بايد هويت خودتان را به سيستم اداره کلاس بدهيد .
5
وقت حضور و غياب
مرحله اول :خوب ببينيم که آيا امروز همه حاضر هستند ؟ با اين جمله به شاگردان هشدار می دهم که انتظارم اين است که ساکت باشند و در ضمن صحبت شان را تمام کنند .
مرحله دوم : به همه کلاس نظری می اندازم تا مطمئن شوم شاگردان همه رو به من نشسته اند .
مرحله سوم : نام شاگردان را يکی يکی می خوانم .
مرحله چهارم : تذکراتی که مسئولين مدرسه داده اند را به بچه ها می گويم .
مرحله پنجم : به بچه ها اجازه می دهم آزام صحبت کنند .
6
وقتی شاگردان به کلاس وارد می شوند
مرحله اول :آرام وارد کلاس شويد . ( در مورد خواسته هايتان دقيق باشيد . از به کار بردن عباراتی مثل ؛درست رفتار کنيد ؛ اجتاب کنيد )
مرحله دوم : کتب و وسايل را روی ميزتان بگذاريد .
مرحله سوم : بنشينيد و آماده درس باشيد .
مرحله چهارم : کارهايی را که روی تخته سياه از شما خواسته شده انجام دهيد .
معلمين نه تنها بايد در مورد قوانين و ضوابط کارشان در کلاس صراحت و قاطعيت داشته باشند ،بلکه بايد به شاگردان تفهيم کنند که دقيقا در اين مورد چه انتظاری از آنها دارند و چرا چنين ضوابطی بايد در کار باشد . در موارد بالا ، دليل اوليه اجرای اين ضوابط آن است که يادگيری به طور موثر و با حد اکثر سرعت ممکن اتفاق بيفتد .
نکته ديگر اين که وقتی با دانشجويان ، معلمين جديدالاستخدام و حتی با معلمين با تجربه در باره روش کار و ضوابط کلاس صحبت می کنم ،تقريبا همه می گويند که اين موارد را برای شاگردان نمی نويسند .اما نبايد فراموش کرد که دانش آموزان بيشتر از طريق ديدن ياد می گيرند تا شنيدن .به اين دليل اگر می خواهيد ضوابط و روش کار شما را ياد بگيرند ، بايد چيزی در جلو چشم آنها بنويسيد . علاوه بر اين نسخه نوشتاری ، می توانيد با تصاويری که روی ديوارهای کلاس می چسبانيد اين يادگيری را تقويت کنيد . می توانيد مثلا روش ها و ضوابط خود را با کلاس به بحث بگذاريد و از شاگردان بخواهيد برای هر کدام تصاوير و فلوچارت هايی مشابه شماره ۱ بکشند و در کلاس نمايش دهند . اين کار به آنها اين حس را می دهد که در روند کار دارای سهمی هستند و اين حس برای پيشبرد مقاصد آموزشی بسيار مهم و حياتی است .
اگر ادعا کنم که هميشه روش های من در نهايت کمال و موفقيت به اجرا در می آيند ،دروغ بزرگی گفته ام . در سال جاری بعضی کلاس های پر مشکل داشته ام که در آنها هميشه امور آن گونه که پيش بينی می شده ، نبوده است . با اين حال سخت تلاش کرده ام که در اعمال روش و ضوابط خود با ثبات عمل کنم . جالب اين که در اين گونه کلاس ها نسبت به کلاس هايی که در صورت مواجهه با مشکل در همان ابتدای کار اجرای روش خود را کنار می گذاشتم موفقيت بيشتری داشته ام . اين را هم در نظر داشته باشيد که شاگردان هميشه شما را محک می زنند تا بدانند تا چه حد در کارتان جدی هستيد .برای اين که اين روش ها و اجرای آن ها برای شاگردان عادی بشود لازم است که مجازات های درجه بندی شده ای را به منظور تحکيم اين روش ها در نظر بگيريد . و بسيار ضروری است که شاگردان از قبل دقيقا بدانند که اين مجازات ها چيستند . مثلا اين مجازات ها می توانند به صورت زير باشند :
اولين خطا : تذکر
دومين خطا : مواخذه و در خواست ارايه توضيح از شاگرد
سومين خطا : اخراج از کلاس
چهارمين خطا : تماس با والدين
اين نکته نيز ضروری است که بايد مدام کنترل کنيد که آيا شاگردان روش و ضوابط شما را درک کرده اند و هنوز آنها را به خاطر دارند ؟ نبايد تصور تان بر اين باشد که با يک بار گفتن ، آنها به طور خودکار هميشه همه چيز را به خاطر خواهند داشت . بايد به طور جدی در زمينه کار کنيد . در پرسش هايی که از معلمين جديدالاستخدام در دوره های ابتدايی در پايان اولين سال تدريس شان به عمل آمده ،بسياری از آنها آرزو کرده اند که ای کاش در اجرای ضوابط و اعمال روش هايشان جديت بيشتری به خرج داده بودند . در زير بعضی از اين پاسخ ها آمده است .
7
در مورد روش ها و ضوابط چه بايد می کردم :
معلم الف :
در اولين سال تدريس بايد در مورد تنبيه جدی تر می بودم . بايد کار شاگردانی که تکاليفشان را سر موعد تحويل نمی دادند جدی تر پی گيری می کردم .بايد فهرستی از تکاليف عقب افتاده را تهيه می کردم . در صورت تکرار ، تنبيهی در نظر می گرفتم . بايد بی نظمی های مکرر و گم کردن کتاب و وسايل را جدی تر مجازات می کردم . بايد با خانواده ها مکاتبات بيشتری می داشتم و کارت های آفرين بيشتری برای تشويق شاگردان و تعيين سطح آنها می دادم . بايد در مورد دير آمدن ها و لباس فرم سخت گيری بيشتری می کردم به ويژه در مورد کفش ورزشی .
راستش من آن قدر درگير خوب درس دادن بودم که ديگر آگاهانه به ضوابط حاکم بر کلاس نمی پرداختم . اداره کلاس بيشتر به شيوه طبيعی و غريزی انجام می شد . ضابطه و روش برای اعمال کنترل همه جانبه بر شاگردان راه خوبی است ، اما به موازات آن شاگردان نياز به نوعی ثبات دارند . آنها به ضوابط و رهنمودهايی در زندگی روزمره نياز دارند ،به ويژه اگر اين ها را در خانه نياموخته باشند . اما قويا معتقدم که قوانين و روش های مورد استفاده در کلاس در قالب های سخت ريخته شوند . با شکستن و تغيير الگوها و روش های روزمره و عادی تدريس ، می توان در کلاس تنوع و هيجان سالمی ايجاد کرد . بی ترديد تغيير در روش ، راه خوبی برای آماده نگه داشتن شاگردان و تهييج و تشويق آنها به انجام امور مورد نظر است . اگر چه ثبات روش اهميت خود را دارد ، اما نبايد خود را در چارچوب آن حبس کنید . اگر ديديد از روشی خسته شده ايد ، يقين داشته باشيد که بچه ها هم چنين اند .
معلم ب :
قوانين و روش ها مانند ستون فقراتی می مانند که هر درسی بدان نياز دارد .
معلم ج :
در آغاز اولين سال تدريس بسيار نگران بودم که بتوانم تاثير درستی بر شاگردانم بگذارم و اطمينان يابم که آنها می دانند که من کنترل کلاس را در دست دارم . در تعطيلات تابستان ، همان گونه که در دانشگاه ياد گرفته بودم ، ضوابط و قوانين کلاسم را نوشته بودم . وقتی که مدارس باز شدند ،من ده قانون طلايی برای هر کلاس اعلام کردم . در تئوری اين کار بزرگی بود . اما در عمل ،ده قانون خيلی زياد از آب در آمد و شاگردان نمی توانستند آنها را در خاطر خود نگه دارند . امسال تابستان اين قوانين را دوباره نوشتم . حالا فقط سه جمله ساده و صريح هستند که همه دانش آموزان می توانند آنها را به ياد بياورند و بفهمند . سال گذشته خيلی نگران بودم ، انتظار داشتم که همه شاگردان کاملا درست رفتار کنند . حال با تجربه و احساس اطمينان بيشتری که پيدا کرده ام معتقدم که در مورد بعضی از شاگردان قوانين بايد کمی انعطاف پذير باشند تا بتوان با آنها روابط مثبت و کار آمدتری برقرار کرد . دو سال طول کشيد تا من اين مطلب را دريابم و اين چيزی نيست که در مراکز تربيت معلم به شما بگويند . فکر می کنم اين تجربه از من معلم بهتری ساخته است .
معلم د :
در سال اول تدريس ،در شروع سال تحصيلی ضوابط و قوانين کلاس را خيلی روشن برای شاگردانم بيان کردم . اما در طی سال اين قوانين را به شاگردان يادآوری نمی کردم . صرفا انتظار داشتم که آنها اين قوانين را به ياد داشته باشند و به آن عمل کنند .هر وقت هم که يادشان نمی آمد ، عصبانی می شدم . امسال در شروع هر کار انتظاراتم را مکررا به آنها يادآوری می کردم تا بدانند چه بايد بکنند . پارسال فکر می کردم که وقت کافی برای اين کار ندارم ، چرا که بايد مطالب زيادی تدريس می کردم . امسال دريافتم که يادآوری اين قوانين در واقع موجب صرفه جويی در وقت می شود ، چرا که وقت کمتری صرف تاديب شاگردانی می کردم که کارهای ناشايست در کلاس می کنند . وضعيت فعلی عالی نيست ، ولی باز از پارسال بهتر است .
معلم ذ :
در اولين هفته مدرسه وقت زيادی صرف مرور قوانين اصلی کلاس می کردم . شاگردانم بيشتر اين قوانين را می پذيرفتند و من اطمينان پيدا می کردم که اين قوانين برای آنها کاملا روشن و واضح هستند . بعد از اين ، فرض من اين بود که شاگردان آنها را هميشه به ياد دارند و اجرا می کنند . اما اگر يادآوری مداوم در کار نبود ، به زودی همه چيز فراموش می شد و من خودم را دوباره در پله اول می ديدم . توصيه من اين است که در ابتدای سال قوانين خود را تعيين کنیم و بعد در طی سال در هر فرصتی آنها را يادآوری کنيم . مثلا قبل از تماشای فيلم به بچه ها قانون نشستن را يادآوری کنيم يا قبل از بحث کلاسی از بچه ها بپرسيم که آيا يادشان هست که بايد طوری صحبت کنند که همه کلاس حرف هايشان را بشنوند ؟
معلم ر :
اشتباه من اين بود که مجموعه روشنی از قوانين را در شروع سال تحصيلی در کلاسم طرح نکردم و از اين بابت هنوز رنج می برم . وقتی هم که خواستم اين قوانين را در کلاس طرح و اعمال کنم ، ديدم که فهرستی بلند بالا و ده قسمتی شده است . حال فکر می کنم که نبايد بيش از چهار يا پنج مورد باشند
بايد بدانيد که نمونه های اين تحقيق معلمين بسيار توانمندی بوده اند که همواره به انديشه تثبيت قوانين و روش ها در کلاس هايشان ملتزم بوده اند . کوتاهيشان در آن بوده است که وقت وزحمت کافی صرف تقويت و يادآوری اين کار نکرده اند . همچنين شما را به نکات جالبی که معلمين الف و ب در مورد ضرورت انعطاف پذيری مطرح کرده اند توجه می دهم .قوانين و روش ها برای آن هستند که در کلاس نظمی برقرار شود که امر يادگيری را تسهيل کنند . اگر چنين کاری رخ ندهد ٬ لاجرم بايد روش را تغيير داد ، هر چند نبايد آنها را به کلی کنار گذاشت . قبلا هم تذکر داده بودم که لازم است نوعی تسلط در اجرای قوانين و اعمال روش ها به دست آورد . معلمين ب و ر نوشته اند که بنا بر آموزشی که ديده بودند تا ده قانون در کلاس هايشان اعمال می کرده اند . همان گونه که خودشان پذيرفته اند ٬ اين کار موثر نبوده است و دريافته اند که بايد اين تعداد به سه يا چهار قانون کاهش يابد . معلمين بايد خود در اين مورد به راه حلی برسند ٬ اما موضوع مهم اين است که معلمين به قاعده ای معتی دار در کلاس داری دست يابند که با شخصيت و شيوه تدريس آنها تناسب داشته باشد . در هر صورت ، مهمترين عامل به ياد داشتن اين نکته است که قوانين را بايد به طور مستمر يادآوری و تقويت کرد . البته اين کار آسانی نيست .
جالب اين است که بسياری از معلمين ضوابط و قوانين خود را تا نيمه های سال سخت در کلاس حفظ می کنند و بعد خسته می شوند و در کنترل کلاس آسانگير می شوند.خيلی ها هم زودتر از اين در مورد ضوابط و قوانين کوتاه می آيند . سه چهار هفته که از سال تحصيلی گذشت ، خوشحال از اين که آن بی نظمی که انتظارش می رفت بروز نکرده سخت گيری ها را رها ميکنند و در مورد يادآوری روش ها نيز ديگر تلاشی نمی کنند . چيزی که آنها در تشخيص آن کوتاهی کرده اند ( ماه عسلی ) است که در بيشتر کلاس ها بعد از سه چهار هفته اول اتفاق می افتد . اگر چه معلمين مجرب می توانند هر وقت احساس کنند که کلاس دارد از کنترل خارج می شود دوباره کنترل خود را تثبيت کنند ، اما اين کار برای معلمين کم تجربه بسيار سخت تر خواهد بود .
معلمينی که در ابتدای کارشان هستند سرمايه شهرت و تجربه ای ندارند که آنان را پشتيبانی کند و به ناچار در کنترل مجدد اوضاع ، کار بر آنها بسيار دشوارتر خواهد بود . معلمين ( د ) و ( ر ) در اولين سال کارشان درسی بسيار آموزنده فرا گرفته اند و اکنون بايد در پی آن باشند که به نحوی اين مسئله را برای خود حل کنند . روشن است که چگونگی انجام اين کار به فرد بستگی دارد و من تنها می توانم کاری را که برای من موثر بوده مطرح کنم . مثلا اگر از نحوه ورود به کلاس شاگردانم راضی نباشم ، بعد از زنگ کلاس ، آنها را نگه دارم و انتظاراتم را به آنها گوشزد کنم . در مورد شاگردان کوچک تر بعضی وقت ها اين کار را با پرسش از قوانين کلاس انجام می دهم . اگر چند دقيقه ای فرصت اضافی داشته باشيد ، قبل از آن که بچه ها به درس ديگری بپردازند ، می توانيد در مورد انتظاراتتان از کلاس برايشان صحبت کنيد . نکته اين کار اين است که با تذکر مداوم قواعد و روش تان شاگردان را به معيارها و ارزش های مورد نظرتان متمايل و مانوس کنيد چه به عنوان معلم جديدالاستخدام و چه به عنوان معلمی که به مدرسه تازه ای رفته ايد ، تلاش برای پذيرا کردن شاگردان کوچک تر نسبت به نحوه تفکرتان بسيار ضروری و ارزشمند است . ثمره اين کار را به ويژه زمانی خواهيد چيد که در آينده با اين شاگردان برخوردهای بيشتری داشته باشيد .
ارايه دستورالعمل به کلاس
دادن دستورالعمل به شاگردان آن گونه که در ابتدای امر به نظر می رسد چندان هم ساده نيست . ديديم که معلمين بسياری در ارايه آنچه که به نظر دستورالعمل های ساده ای هستند ناموفق بودند . به اعتقاد من اين موضوع به ژرف انديشی بسيار نياز دارد ، به ويژه در دروس عملی که در آن ها شاگردان آزادی عمل بيشتری دارند . می توانيد برای تعيين دستورالعمل های خاص به شاگردان از راهنمايی های زير بهره ببريد :
چند توصيه:
ــ دستورات ساده باشند .
برای هر فعاليت کلاسی تعداد محدودی دستورالعمل انتخاب کنيد .
دستورات مبهم مثل ( درست رفتار کنيد ) نياوريد .
ــ دستورات خود را به موارد زير محدود کنيد :
می خواهيد شاگردانتان چگونه در فعاليتی شرکت کنند و چه نقشی از آنها انتظار می رود .
انتظار داريد شاگردانتان چه رفتاری داشته باشند تا آن فعاليت را با موفقيت به انجام برسانند .
نمونه ای از مجموعه دستورالعمل هايی که برای امتحان به شاگردان داده می شود در زير آمده است :
۱- دلايل اساسی دستورالعمل هل را توضيح دهيد :
روز شنبه امتحان داريد . در اول کلاس در مورد امتحان شما را راهنمايی خواهم کرد . بسيار ضروری است که به وقت ، اين راهنمايی ها را دنبال کنيد تا بتوانيد خوب امتحان بدهيد و موفق شويد .
۲- با سوال کردن بچه ها را درگير کنيد .
اگر شاگردان را در بحثی که منطقا به آنها مربوط می شود دخالت دهيد با آمادگی بيشتری دستورات را اجرا خواهند کرد :
اگر وقت زيادی صرف آماده شدن برای امتحان کنيم چه می شود ؟ چه عواقبی در انتظار شاگردی خواهد بود که وسايل لازم را با خود نياورده است ؟
۳- دستورات خاص امتحان را بيان کنيد .
حال وقت آن است که دستورالعمل هايی را که خاص امتحان است و پيروی از آنها مورد انتظار است ياد دهيد . خاطر نشان کنيد که وقتی همه دستورالعمل ها را اجرا کنند ، همه شاگردان امکان موفقيت خواهند داشت .
به جز يک خودکار چيزی روی ميز نباشد .
صحبت نکنيد ، کسی از جايش بلند نشود .
تا وقتی که نگفته ام ، برگه ها به پشت روی ميزتان باشد .
وقتی که من گفتم شروع کنيد ، برگه ها را برگردانيد ، نام و تاريخ را روی آن بنويسيد و سوالات را به دقت بخوانيد .
وقتی آماده شديد ، شروع به نوشتن کنيد .
اگر سوالی داشتيد ، دستتان را بلند کنيد و تامن بالای سرتان بيايم ، صبر کنيد . وقتی که تمام کرديد پاسخ هايتان را کنترل کنيد . به جلو کلاس بياييد و برگه هايتان را تحويل دهيد . تا وقتی همه برگه ها جمع شوند می توانيد کتابی را در آوريد و آرام مطالعه کنيد .
دوباره می خواهم به مفهوم ( کنترل از راه پيش بينی ) برگردم . اين مطلب تا حدی شبيه قانون مورفی است که می گويد ( اگر کاری بتواند خراب شود ، خراب می شود ) دستورات منسجم ، روشن و معتبر می تواند احتمال بروز اشکال را در کلاستان کاهش دهد .
مثال های زير نمونه هايی هستند که در آنها دستورات با شتاب و مبهم طرح شده اند يا نمونه هايی هستند که در آن اوضاع مطابق برنامه پيش نرفته است . مطمئنا اين نمونه ها حس همدلی را در بعضی از شما عميقا بر خواهد انگيخت .
معلم جديدالاستخدام انگليسی :
بچه های سال هفتم دوست دارند مرتب سوال کنند و بيشتر وقت ها اين کار مرا ديوانه می کند . اگر چه می توانم سوالات بعضا بی ربط آنها را تحمل کنم مثل اينکه ( اسم کوچک شما چيست ؟ ) يا ( آيا در خانه گربه داريد ؟ ) اما آن روز برای آنها تکليفی تعيين کردم و بعد بی مقدمه آنچه را که از آنها می خواستم انجام دهند سريعا گفتم و آنها را به خال خود گذاشتم . ظرف چند ثانيه کلاس به هم ريخت . در ميان آن همه سر و صدا تنها چيزی که می شنيدم اين بود : ( آقا نفهميديم ، يعنی چه ؟ چه کار بايد بکنيم ؟ ) ای کاش می توانستم خونسرد بمانم و برايشان توضيح بدهم ، اما راستش را بخواهيد خودم هم نمی دانستم . دليلش هم اين بود که شب قبل مجبور بودم صد و شصت کارنامه را آماده کنم و وقت نداشتم طرح درس تهيه کنم .
معلم جديدالاستخدام علوم :
داشتم بچه ها را برای انجام آزمايشی در مورد عدسی ها و فاصله کانونی آماده می کردم . کلاس تونايی بالايی داشت و به اين دليل توضيحات و دستورالعمل ها را شفاهی گفتم و بعد از آنها پرسيدم که آيا همگی فهميده اند . همه فهميده بودند . بنابراين ، به آنها اجازه دادم که کار را شروع کنند ، اما ظرف پنج دقيقه مجبور شدم کار را متوقف کنم . چون هيچکس آزمايش را درست انجام نمی داد . مجبور شدم به آنها طرز انجام آزمايش را عملا نشان دهم . عجب اشتباه احمقانه ای . دفعه ديگر ، ابتدا خودم آزمايش را انجام می دهم و از آنها می خواهم که آن را تکرار کنند .
معلم جديدالاستخدام انگليسی :
وقتی دستورالعمل ها به خوبی اجرا نمی شوند ، بدترين اتفاق آن است که خودتان آمادگی لازم را نداشته باشيد و لذا دستور انجام کاری را بدهيد که خودتان نيز تصور درستی از آن نداريد ، واقعا نمی دانيد که از شاگردان چه می خواهيد و بنابراين ، امکان هم ندارد که بچه ها بدانند که چه بايد بکنند . در اين حالت احساستان اين است که داريد از چيزی فرار می کنيد .
معلم جديدالاستخدام تربيت بدنی :
به دليل ماهيت درس تربيت بدنی خطر حادثه و اتفاق زياد است . لذا وادار کردن شاگردان به آرام نشستن و گوش دادن اهميت دارد . در اين مورد خاص داشتم خلاصه بعضی نکات درسی را برای شاگردان دوره می کردم که گفتم : می شه اينقدر توپ هايتان را بالا پايين نکنيد . اين جور حرف ها شايد خنده دار باشد ولی يک مرتبه حال و هوای کلاس را عوض می کند ، شاگردان تمرکز خود را از دست می دهند و شروع به کارهای ناپخته و احمقانه می کنند . بعد از چنان خبط کلامی ، مترکز کردن بچه ها به درس کار خيلی مشکلی خواهد بود .
http://physicm6.persianblog.ir/