اهمیت به رفتارهای غیر شفاهی در برقراری ارتباط موثر

 

کارل راجرز، روان‌شناس معروف، گفته است که: «وظیفه روان درمانی تماماً عبارت است از پرداختن به ناکامی در ارتباطات .... ارتباطات واقعی هنگامی رخ می‌دهد که گفته‌ها را بشنویم ودرک کنیم، به ایده‌ها و نگرش‌ها از نقطه نظر طرف مقابل نگاه کنیم، احساس او را درک کنیم و به چهارچوب ذهنی او در رابطه با چیزی که از آن صحبت می کند دست یابیم.»

داشتن مهارت در برقراری ارتباط، هم در زندگی شخصی و هم در زندگی کاری و حرفه‌ای به انسان کمک می‌کند. هر چند مهارت در برقراری ارتباط شفاهی و کتبی هم حائز اهمیت است امّا روان‌شناسان اجتماعی بر این باورند که رفتارهای غیرشفاهی، درصد بزرگی از ارتباطات بین فردی روزانه ما را تشکیل می‌دهند. چگونه می‌توان مهارت‌های برقراری ارتباطات غیرشفاهی را بهبود بخشید؟ این توصیه‌ها می‌تواند به شما کمک کند تا یاد بگیرید علائم غیرشفاهی سایر افراد را بخوانید و   .....

ادامه نوشته

رفتار غیر کلامی اهمیت و تاریخچه ( زبان بدن )

ارتباطات غیر کلامی فرایندی ارتباطی است . که پیام از طریق ارسال و دریافت غیر از کلام صورت می گیرد. ( بیشتر بصری است. ) گاهی هم از نشانه های بین مردم این نوع از ارتباط ایجاد می گردد.
پیام ها را می توان از طریق حرکات و لمس، نحوه ایستادن، فاصله فیزیکی، بیان صورت و تماس با چشم، که همه نوعی ارتباطات غیر کلامی است ارسال نماییم.
گفتار در رفتار غیر کلامی شامل عناصر غیر شفاهی معروف به عنوان paralanguage، از جمله، کیفیت صدا، سرعت، حجم و سبک صحبت کردن، و همچنین ویژگی های عروضی مانند ریتم، زیر و بمی صدا و استرس است. به همین ترتیب، متون نوشته شده دارای عناصر غیر شفاهی مانند سبک دست خط، آرایش فضایی از کلمات، و یا طرح های فیزیکی از یک صفحه است.
شرایط محیطی که در آن ارتباط ایجاد می گردد در فضای زیر بررسی می گردد :
ویژگی های فیزیکی و نحوه برقراری ارتباط
نحوه رفتار در طول تعامل
با این حال، بسیاری از مطالعه ارتباطات غیر کلامی در تعامل چهره به چهره خلاصه می گردد، که می توان آن را به سه حوزه اصلی طبقه بندی کرد

اهمیت
ارتباطات غیر کلامی نشان دهنده دو سوم از تمام ارتباطات است. ارتباطات غیر کلامی می تواند یک پیام را به صورت کلامی و یا سیگنال های درست بوسیله بدن به تصویر بکشد. سیگنال های بدن شامل ویژگی های فیزیکی و حرکات خودآگاه و ناخودآگاه، از فضای شخصی افراد است.می تواند از انتقال پیام اشتباهی جلوگیری نماید ارتباطات غیر کلامی می تواند باعث تقویت اولین برداشت در شرایط معمول مانند جذب شریک و یا در یک مصاحبه کسب و    . . . . .

ادامه نوشته

ارتباطات غير كلامي و استفاده از زبان بدن

ارتباطات غير كلامي و استفاده از زبان بدن ( زبان جسماني- زبان اشاره )

گوش دادن هم ارتباط كلامي است

زندگي انسان از بدو تولد در ميان ديگران و در اجتماع آغاز مي شود.

نوزاد كه به تدريج در ميان ديگران زندگي مي‌كند، رفتارهاي اجتماعي را ياد مي گيرد و با محيط زندگي خود سازگار مي شود.

يكي از رفتارهاي اجتماعي انسان حرف زدن يا ارتباط كلامي است. بطور كلي ارتباطCommunication يعني فرايند انتقال پيام از فرستنده به گيرنده مشروط برآن كه محتواي مورد انتقال از فرستنده‌ برگيرنده منتقل شود و بالعكس . براي برقراري رابطه، انتقال دهنده و گيرنده بايدكد يا رمزمشتركي داشته‌باشند تا معني اطلاعات موجود درپيام بدون‌اشتباه تعبير‌شود. ۱

اين كد يا رمز مشترك در ارتباط كلامي از جنس كلام يا زبان مشترك است ; كه خود همواره با رمزها و كدهاي غير كلامي مثل حركات و حالتهاي بدن ,چهره و دست و ... همراه است ( زبان بدن ) . اين رفتارهاي غير كلامي به شكلي تفكيك ناپذير بخش كلامي شنونده را تحت تاثير خود قرار مي دهد .

با توجه به تعريف ارتباط، هر ارتباطي دو سو دارد: يكي فرستنده و ديگري گيرنده (فعلاً به پيام و كانا‌ انتقال آن كاري نداريم.)

در ارتباط كلامي فرستنده همان گوينده‌است و   ...   ...   ...   ...

ادامه نوشته

زبان بدن چیست  ؟


زبان بدن چیست  ؟


بعضی از حرکات درصورت، دست ها، پاها و دیگر اعضای بدن می تواند به فاش شدن افکار و روحیات مخاطب کمک کند. آیا می دانستید حتی زمانی که یک شخص با شما صحبت نمی کند، نشانه هایی درصورت، بدن، پاها و دست های او وجود دارد که می تواند بدون آن که خود او متوجه شود به شما در خواندن فکر او کمک کند. در حقیقت همه انسان ها به طور ناخودآگاه حرکاتی از بدن خود نشان می دهند که از آن به عنوان زبان بدن یاد می شود. آشنایی با این حرکات و نشانه ها می تواند به شما کمک کند، در ملاقات با دیگران بهتر بتوانید به آنچه در ذهن آن ها می گذرد پی ببرید و به این ترتیب تصمیمات منطقی تری بگیرید. برای مثال در بسیاری از موارد، زمانی که یک فرد هنگام صحبت با شما سرش را پایین نگه می دارد، با موهایش بازی می کند یا وزن بدن خود را روی یکی از پاهایش می اندازد به طور ناخودآگاه در حال انتقال پیامی به شماست.

● او تحت تاثیر شما ست

کنار زدن موها از روی صورت

این حرکت نشانه ای از عصبی بودن و در عین حال جلب شدن نظر شخص است. شخص سعی می کند با این کار حالت واقعی چهره خود را مخفی کند و  ...   ...   ...   ...

ادامه نوشته

توانایی برقراری رابطة مؤثر


مهارتهای زندگی ، توانایی های روانی ، اجتماعی برای رفتار انطباقی هستند که افراد را قادر می سازد تا به طور موثری با مقتضیات و چالشهای روزمره مقابله کند .  آموزش این مهارتها موجب ارتقاء رشد شخصیتی و اجتماعی ، ممحافظت از حقوق انسانها و پیشگیری از مشکلات روانی – اجتماعی می شود .
 
مهارتهای زندگی شامل ده مهارت اصلی و اساسی هستند که غالباً بصورت جفت جفت طبقه بندی می شوند ، زیرا بین هر جفت ارتباط طبیعی وجود داشته ودرحقیقت به منزله دو روی یک سکه هستند .
 
این مهارتها عبارتند از :
 
۱٫ خودآگاهی                       ۲٫ همدلی
 
۳٫ برقراری رابطه موثر         ۴٫ روابط بین فردی
 
۵٫ تصمیم گیری                   ۶٫ حل مساله
 
۷٫ تفکر خلاق                       ۸٫ تفکر انتقادی
 
۹٫ مقابله با هیجانات              ۱۰٫ مقابله با استرس
 
برقراری ارتباط مؤثر:
 
در دنیای امروز ، ارتباط محور اصلی زندگی انسانها را تشکیل می دهد و مهارتهای ارتباطی از منحصر به فرد ترین و مهم ترین مواردی است که فرد را به سوی موفقیت سوق می دهد .  ارتباط مؤثر مهارتی است که می توان آن را پرورش داد و تقویت نمود و بدیهی است که اینکار نیاز به اطلاعات و آگاهی و تمرین آگاهانه و کاربرد شیوه ها و روشهای آن دارد و از طریق تمرین ، مهارتها افزایش یافته و درک ما را از فرآیندهای ارتباطی خود و دیگران عمیق تر می گرداند و نیز عاملی است که ما را به اهداف خود رسانده تا به موفقیت نائل شویم ؛ در واقع نیاز به ارتباط یک نیاز روانی – اجتماعی است برای همه انسانها در هر زمان و مکان و در هر سن و شرایطی .
 
چرا ارتباط برقرار کنیم ؟
 
اگر از شما سؤال شود که چرا و با چه انگیزه برقرار می کنید ؟  چه پاسخی خواهید داد ؟ طبعاً خواهید گفت :  برای برقراری دوستی ، برای کسب اطلاعات ، برای بیان منظور خود ، برای یاد گرفتن ، برای سرگرمی ، برای اجتماعی شدن ، برای افزایش اعتماد به نفس و …
 
ارتباط صحیح و سالم ضامن سلامت جامعه خواهد بود و ضعفهای ارتباطی باعث فقدان شور و اشتیاق و انجام کار ، بی کفایتی ، نا امیدی ، فقدان روحیه اجتماعی و نهایتاً مانع تحقق اهداف مطلوب خواهد بود .
 
مواد تشکیل دهنده یک ارتباط مؤثر :
 ü        فرستنده پیام
 ü        گیرنده پیام
 ü        خود پیام
 ü        شرایط زمانی و مکانی
 ü        نبود عوامل مزاحم
 
پیامی که فرستاده می شود باید :  ۱٫    واضح باشد     ۲- قابل اجرا باشد .
 
اگر فرستنده پیام نتواند شفاف و واضح صحبت کند پیام گرفته نمی شود و پیام های ضعیف و مبهم نیز به مقصد نمی رسند و گیرنده پیام نیز باید بتواند پیام را بفهمد . لذا در خصوص ایجاد ارتباط مؤثر با افراد به خصوص کودکان و نوجوانان به تناسب پیام با شرایط سنی ( ویژگی های روانی ) باید به آنها توجه نمود تا پیامها را به سادگی و همانگونه که هست دریابند و بپذیرند ؛  که این عمل شرط ایجاد تفاهم بین افراد است .
 
شرایط زمان و مکان نیز از عوامل ایجاد کننده ارتباط مؤثر است . مثل : عوامل مخل فیزیکی و محیطی و نیز عدم درک حالات و شرایط روانی پیام دهنده و پیام گیرنده .
 
اصول ارتباط :
 
۱٫       همه کارهای ما نوعی ارتباط است :  گفتارهای ما به عنوان منشاء اصلی ایجاد ارتباط تنها بین ۷ تا ۲۴ درصد از کل پیام ما را تشکیل می دهد و حرکات ( پیام های غیر زبانی ) عمدی یا غیر عمدی نیز جزء دیگری از  پیام های ما هستند .  حتی لباسی که می پوشیم ، خانه ای که در آن زندگی می کنیم ، ماشینی که سوار می شویم بیانگر گرایشات و احساسات درونی ماست که می تواند منشاء پیام باشد .  اما آنچه معمولاً به عنوان شکل های مهم مهارتهای ارتباطی بیان می گردد ، چه بصورت کلامی یا غیر کلامی می توان در سخن گفتن و سؤال کردن ، گوش دادن ، نگاه کردن و … یافت .
 
۲٫       نحوه ارسال پیام همواره بر روی نحوه دریافت آن تأثیر می گذارد :  علاوه بر استفاده از واژه ها و الفاظ مناسب ، نوع درجه صدا و لحن بیان ، میزان ارتباط چشمی ، وضعیت بدن و زاویه سر نسبت به گردن ، گیرنده پیام را یاری می دهد تا کلمات ما را تفسیر نموده و معانی آن را به نحو خاص و مؤثر از شیوه ارسال دریابد .
 
۳٫       ارتباط درواقع همان پیامی است که دریافت می شوند نه آن پیامی که ارسال شده است : بسیار امکان دارد که پیام دریافت شده با مقصود اصلی گوینده متفاوت باشد و ارتباط واقعی همان پیامی است که توسط پیام گیرنده دریافت می شود .
 
۴٫        نحوه شروع ارسال پیام اغلب تعیین کننده نتیجة آن پیام است : گاه اگر مراقب نباشیم ، چند کلمه اول فرد مقابل باعث نوعی عدم توجه و بی اعتنایی در حالت تدافعی و عدم پذیرش مخاطب گردد .
 
۵٫        ارتباط یک خیابان دو طرفه است :  ماباید همانگونه که پیام ها را دریافت می کنیم ، آنها را ارسال نمائیم .  اگر ارتباط را شامل عمل متقابلی که حداقل ۲ نفر در آن رابطه فعالند بدانیم ، تمام اشکال ارتباطی متشکل از یک متکلم ( فرستنده ) و یک یا چند مخاطب ( گیرنده ) خواهد بود  و لذا ارتباط های یک طرفه ارتباط های مؤثری نخواهد بود .  یک ارتباط موفق دارای دو عنصر اساسی است : دادن اطلاعات مفید و گرفتن اطلاعات مفید و چنانچه یکی از دو مورد ذکر شده انجام نگیرد ، هیچ گونه ارتباطی برقرار نخواهد شد .
 
۶٫        ارتباط ، نظیر حرکات موزون دو دست است :  ارتباط فرآیندی دو جانبه و چیزی بیش از داد و ستد پیام هاست . ما تنها یک گوینده نیستیم بلکه ارتباط برقرار می کنیم و اگر پیام مشابهی را بارها به افراد مختلف انتقال دهیم  ، نحوة ارسال پیام هر بار متفاوت خواهد بود و در هر لحظه به طور متفاوت عمل می کنیم .  دریافت افراد مختلف مردم از یک پیام یکسان نیز متفاوت است چون دانش قبلی و نظام اعتقادی آنها با هم متفاوت و متعاقباً ارتباط ها نیز متفاوت می گردند .   لذا لازم است که تمامی تلاش خود را برای ایجاد یک ارتباط موفق با همه مردم به خصوص نوجوانان و جوانان به کار بگیریم .  مهارتهای گفتاری از دوران کودکی در فرد ایجاد و تقویت می شود و عامل اصلی تقویت نیز پدر و مادر می باشند .  در آرامش سخن گفتن به کودکان ، تشویق های به جا و مناسب دادن به مرور زمان توانمندی گفتاری را در فرد ایجاد می کند تا بتواند با آرامش و اعتماد به نفس ، افکار خود را بیان نماید.
 
در دوره نوجوانی به دلیل رشد اجتماعی ، نیاز به ارتباط برقرار کردن با نوجوانان از نیازهای روانی و اساسی آنها است و همچنین از نشانه های موفقیت اجتماعی نوجوانان این است که بتوانند به آسانی با دیگران رابطه برقرار کنند و آنچه را که در ذهن و درون آنها می گذرد با کسی یا دوستی در میان بگذارد . اگر والدین این توانایی را در فرزندان ایجاد و تسهیل نکرده باشند از وظایف مربیان و معلمان تصحیح و تقویت این ویژگی است که فرد بتواند مسائل و اندیشه های خود را به دیگران بفهماند و این یکی از عوامل موفقیتهای اجتماعی است .
 
عوامل مؤثر در ارتباط موفق :
 
یکی از عوامل مؤثر در ایجاد رابطه ، ذهنیتی است که نسبت به طرف مقابل داریم و به جای ایجاد ارتباط ، از طریق تصور و درک صحبتهایی که از یکدیگر داریم ،  سخن می گوییم ، این نوع رابطه ها بیهوده و بی نتیجه خواهد بود .  در این شرایط باید لحظه ای تأمل نمود و از خود پرسید :  که من تحت تأثیر کدام باور ذهنی قرار گرفته ام ؟  و پس از بررسی علت و رفع مشکل ، خود را با شرایط سازگار و ارتباط مؤثری برقرار کنیم .  به سه واژه  هم کلامی ، همدلی ، همدردی و تفاوتهای آنها نیز توجه نمائیم . هم کلامی تنها چیزی گفتنی و گاه پایان ارتباط است ، زیرا ما نمی توانیم با کسی که نسبت به ما یا آنچه که می گوییم بی تفاوت است ، ارتباط خوب و طولانی برقرار  کنیم .  همدردی نیز به معنی احساسی نظیر وابستگی نزدیک با فرد مقابل است . همدلی یعنی دیدن یک موقعیت از دیدگاه فرد دیگر و الزاماً به معنی موافقت با آن هم نیست .
www.migna.ir
 
گاه ممکن است شما با مسئله ای کاملاً مخالف باشید ولی در عین حال قادر باشید آن را از دیدگاه فرد دیگر هم ببینید . همدلی ما را به یکدیگر نزدیک می سازد و به این ترتیب می توانیم هنگام برقراری ارتباط با دیگران عقاید آنها را درک نموده و آنها را به حساب آوریم .  این کار کمک می کند تا به شیوه ای ارتباط برقرار کنیم که هر گونه مقاومت یا واکنش تدافعی را در دیگران کاهش دهیم و به دیگران نیز کمک می کند تا حرفهای ما را با آمادگی بیشتری بشنوند .
 
شناخت مخاطب :
 
اگر ما بتوانیم انسانها و افراد را که با آنها زندگی می کنیم و معاشرت داریم به گونه ای بشناسیم که بدانیم چه مسائلی برای آنها اهمیت دارد یا چه گذشته ای دارند و چگونه می اندیشند ، ارتباط برقرار کردن با آنها آسان تر است .  زیرا می توانیم مسائل را از دیدگاه آنها ببینیم . زمانی که تفاوتهای افراد کم و مشابهت آنها به لحاظ سن ، تجارب زندگی ، نوع تربیت و … زیاد باشد ؛  همدلی به آسانی صورت می گیرد ولی زمانی که تفاوتهای فراوانی بین دو نفر وجود داشته باشد ، به کار گرفتن مهارتهای همدلی برای ایجاد یک ارتباط مؤثر از اهمیت اساسی برخوردار است و این ، معنای واقعی همدلی است .  به همین دلیل گفته اند « همدلی هسته مرکزی ارتباط است »  .  همدلی نظیر سایر مهارتها باید آن چنان تقویت شود که بصورت عادت پدیدار گردد . خود را به جای دیگران بگذارید و وقایع را از دیدگاه آنها بنگرید . حس همدلی را در خود تقویت کنید و فکر کنید اگر به جای طرف مقابل بودید در این شرایط خاص چه می کردید ؟  این کار را با افرادی که می شناسید تمرین کنید و به مرور با کسانی که با شما در این زمینه تفاوت دارند تجربه نمایید .
 
احترام متقابل :
 
همانگونه که پیام خود را ارسال می کنید به همان طریق نیز دریافت می کنید .  لذا احترام متقابل لازمة ارتباط موفق است .  یعنی اول باید به خود احترام بگذارید در غیر این صورت فرد دیگر اینکار را نمی کند . دوم آنکه به فرد مقابل هم احترام بگذاریم .  ابراز احترام یک راه مطمئن برای کسب احترام است و بدون این موارد هرگز ارتباط موفق بوجود نمی آید .
 
انتخاب واژگان مناسب :
 
اگر چه محتوای پیام چیزی فراتر از واژه های تشکیل دهنده آن است ولی بدان معنی نیست که اهمیت لغات را انکار نماییم .  لغات نقش مهمی را در پیام دریافت شده دارند لذا باید سعی کنید آنها را با دقت بیشتری انتخاب نمایید و بدون فکر یا براساس عادت ، لغات را به کار نبرید . لغات ، گاه حالت تدافعی ایجاد کرده و به جر وبحث منتهی می شود و گاه اثر مثبت دارد . استفاده از عبارات دوستانه با لحن مؤدبانه به ایجاد ارتباط مؤثر کمک می نماید .
 
لغات را براساس شش اصل انتخاب می نماییم :
 
۱٫        اصل وضوح
 
۲٫        اصل اختصار
 
۳٫        اصل کامل بودن
 
۴٫        اصل رعایت ادب
 
۵٫        اصل صحیح بودن
 
۶٫        اصل صراحت ( دقت ) :  در صحبت کردن باید از طرف خود صحبت کنیم نه از طرف مردم . استفاده از کلمه « من »  یکی از شیوه های مهم بیان قاطع است . « ما فکر می کنیم » « ما می خواهیم » نمونه ای از صحبت کردن از طرف دیگران است و برای زمانی قابل قبول است که شما به عنوان سخنگوی یک گروه انتخاب شده باشید ، اما عباراتی نظیر « فکر می کنم » « به نظر من » صحبت کردن از طرف خود است .
 
صحبت کردن از جانب خود مالکیت داشتن بر پیام ، توجه به انتقاد دیگران ، دادن پاسخ منفی در صورت لزوم ونشان دادن احترام به فرد مقابل ؛ همگی می تواند موجب پیشرفت ما در ارتباط ها گر دند ، همچنین تقاضا کردن به جای دستور دادن ، مقاومتهای فرد مقابل را از بین برده و به تسهیل ارتباط کمک می کند .
 
سخن گفتن :
 
یکی از مهم ترین مهارتهای ایجاد ارتباط ، « سخن گفتن » است و همه انسانها این توانایی را دارند که بتوانند به نوعی از این طریق اهداف ، مقاصد ، عواطف و احساسات خود را به دیگران انتقال دهند .  بنابراین وقتی انسان وارد محیطی می شود که زبان مردم آنجا را نمی فهمد ، نمی تواند به راحتی ارتباط برقرار کند .
 
کلمات به تنهایی دارای اهمیت  هستند اما فقط بخش ناچیزی از پیام دریافت شده را تشکیل می دهند . چگونگی ادای آن کلمات یعنی لحن صدا ، زیر و بمی ، درجه صدا و سرعت ادای کلمات و تأکید ، کل معنای پیام را تغییر می دهد که اغلب به صورت ناخود آگاه صورت گرفته و احساس واقعی ما را بیان می کند .  برخی از این صداها آهنگ دارند ؛ برخی قوی ؛ برخی گرم و دوستانه ؛ برخی مهربان و نوازش دهنده و برخی صاف و یکنواخت هستند که تأثیر و حس موجود ، در پیام لحن ( کیفیت صوتی صدا ) نهفته است . تغییر لحن صدا ، بیان حالات احساسات و تفاوتهای درونی است . زیر و بمی صدا همان شدت درجه و نوع صدایی است که با آن صحبت می کنیم ، سرعت زیر و بمی صدا ترکیب نیرومندی را بوجود می آورد .
 
گوش کردن :
 
یکی دیگر از مهارتهای ارتباطی گوش کردن است همانگونه که گوینده باید اصولی را رعایت کند ، شنونده و گیرنده پیام هم باید بتواند پیام را آنگونه که هدف گوینده است درک نمایند و هم عامل و هم انگیزه ای برای ادامه ارتباط باشند .  گوش کردن یعنی شنیدنی هدفمند و آگاهانه که نقش مهمی در کیفیت ارتباط دارد .  در واقع خوب گوش کردن هدیه ای است که می توان به طرف مقابل داد .  گوش  دادن واقعی نه تنها توسط گوش ها بلکه توسط قلب و چشم ها صورت می گیرد .  لازمة گوش کردن واقعی این است که موقتاً افکار ، انتظارات و خواسته های خود را کنار بگذاریم تا بتوانیم تمرکز داشته و دنیا را از دید گویندة سخن ، تجربه کنیم .
 
گوش کردن ، فنی پیچیده است و به تمرین بسیار نیاز دارد .
 
دلایل به دقت گوش نکردن :
 
دلایل زیادی برای به دقت گوش نکردن وجود دارد که برخی از آنها شامل موارد زیر می باشد :
 
§          فکر می کنیم چیزهای بهتری برای گفتن داریم .
 
§          فکر می کنیم آنچه قرار است گفته شود از پیش می دانیم .
 
§          صداهای مزاحم فراوانی وجود دارد .
 
§          به گوینده یا موضوع علاقمند نیستیم .
 
§          خیلی شتابزده نیتجه گیری می کنیم .
 
§          بیشتر ترجیح می دهیم که حرف بزنیم زیرا فکر می کنیم نقش فعال تری خواهیم داشت .
 
§          گوش می دهیم تا در اولین فرصت ، صحبت فرد مقابل را قطع نموده و خود سخن بگوییم و …
 
خوب گوش کردن در ایجاد والقاء روابط مفید و اجتناب از درگیری ها و سوء تفاهم ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
 
مهارتهای غیر کلامی :
 
ما همه روزه به صورت ناآگاهانه از ارتباط غیر کلامی استفاده می کنیم .  در یک نگاه خیلی واضح متوجه می شویم که آیا شخص مقابل ما رفتار دوستانه دارد ؟  راستگو و قابل اطمینان است یا خیر ؟  اشارات غیر کلامی بخش عمده ای از پیام مورد نظر ما را انتقال می دهد .  با آگاهی از بعضی اشارات غیر کلامی می توانیم قدرت شرکت خویش در ارتباطات را افزایش دهیم ونیز مطمئن باشیم علائم ارتباط غیر کلامی که ما برای دیگران می فرستیم ، پیام های مورد نظرمان را تقویت می کند و از این طریق می توان سوء تفاهم و عدم توافق ها و همچنین نشانه های حمایت و توافق ها را فوراً تشخیص داد .  ارتباطات غیرکلامی که اغلب از طریق بدن و به طور ناآگاهانه صورت می پذیرد اگر چه به تنهایی وسیله مطمئنی برای انتقال پیام نیست اما همراه با مهارتهای دیگر ارتباطات ما مؤثرتر می شوند .  از سوی دیگر اشارات غیر کلامی بازگوکننده ذهنیات ما می باشد لذا آنچه موفقیت ما را تشکیل می دهد ، نگرش نسبت به خودمان و نیز احترام به نفس و خود شناسی ما می باشد .
 
منظور از احترام به نفس ، ارزشی است که ما به عنوان انسان  برای خود قائل می باشیم و انتظاراتی است که از خود داریم . ما خود بزرگترین تأثیر را بر رفتار خود می گذاریم ؛  اگر خود را فردی کم حرف و ضعیف در ارتباط بدانیم ،  مسلماً دیگران نیز چنین نظری راجع به ما خواهند داشت . ما با تعیین تصوراتی که از خود می داریم به تعیین چگونگی ارتباط خود با سایرین می پردازیم .
 
مهم ترین اشارات غیر کلامی عبارتند از :
 ü        برخورد  راحت و صمیمانه
 ü        وضعیت  بدنی استوار
 ü        لبخند به جا و مناسب
 ü        دست دادن
 ü        لحن مناسب
 ü        نحوة‌نشستن
 ü        ارتباط  چشمی و دیگر عکس العمل های درست و سنجیده .
 هفت گام اساسی در برقرای ارتباط موثر :
 یکی از ویژگیهای انسان سالم و موفق، مهارت و توانایی برقراری ارتباط مؤثر و سازنده با دیگران است. آیا شما این ویژگی را دارید؟ کسب این مهارت مهم و ضروری در زندگی اجتماعی خیلی مشکل نیست. فقط باید بخواهید و تمرین کنید. در این نوشتار ما به هفت گام اساسی برای یادگیری این مهارت اشاره می کنیم.
 گام اول: گوش دادن
 درحالی که به نظر می‌رسد گوش دادن به دیگران بسیار ساده است، اما اگر شنونده فن گوش دادن را نتواند به درستی به‌کار ببندد ارتباط دچار مشکل می شود. گوش دادن فقط شنیدن کلامی که طرف مقابل به زبان می آورد نیست، بلکه شامل برخی موارد به شرح زیر است:
 - اینکه گوینده کیست؟
 - دیدگاه او نسبت به مسئله مطرح شده چیست؟
 - چه مسائلی او را نگران می کند، احساساتش چگونه است و چه انتظاری از ما دارد؟
 علاوه به اینها یک شنونده موفق بخوبی می تواند هماهنگی لازم بین ارتباط کلامی و غیرکلامی برقرار نماید، قادر است به کلیه ژستها و حالات بدنی گوینده توجه کند و خود نیز به هنگام گوش دادن از ژستها و حالات بدنی مناسب جهت تایید و اعلام درک طرف مقابل استفاده کند. او هیچگاه با خمیازه کشیدن و یا با نگاه کردن به سرعت و به اطراف، نگاه خود را از گوینده نمی گیرد و دائما” درصدد است تا با تماس چشمی مناسب این موضوع را به گوینده منتقل نماید که علاقمند است به حرفهای او گوش دهد.
 به خاطر داشته باشید تا زمانی که شما به جای تمرکز و دقت در سخنان دیگران به افکار درونی خود گوش می دهید، قادر نخواهید بود شنونده خوبی باشید.
 گام دوم: صریح و صادق بودن
 صراحت و صادق بودن فرایندی است که در ارتباطات انسانی به شکل نامحسوس اما بسیار موثر نقش بازی می کند. تاکید میشود این فرآیند قابل دیدن یا شیندن نمی باشد. بلکه دو طرف درگیر ارتباط، آن را  حس می کنند.
 اگر ارتباطی فاقد صراحت و صداقت باشد، بدون شک، یا قطع خواهد شد و یا به شکل مخدوش، مبهم و ناسالم ادامه می یابد. اگر نتوانیم یا نخواهیم منظور خود را با صراحت بیان نماییم طرف مقابل به اشتباه می افتد و به حدس و گمان متوسل می شود و از واقعیت دور می گردد.
 به خاطر داشته باشیم ابهام و عدم صدات در ارتباطات انسانی سرمنشاء بسیاری از مسائل و مشکلات در ارتباطات فردی است.
 گام سوم: همدلی و همدردی
 اغلب ما زمانی که با یکدیگر ارتباط برقرار می کنیم همواره افکار، آرزوها ، تمایلات، نگرانیها و ترسهای خود را آشکار می سازیم.  بدین جهت نیاز داریم که دیگران اولا” درک درستی از ما داشته باشند و ثانیا” با ما در زمینه نگرانیها، ترسها و مشکلاتمان همدلی و همدردی کنند. همدردی تلاشی است برای درک و فهم دنیازی ذهنی طرف مقابل. برای همدلی باید بتوانیم خود را جای دیگران بگذاریم و از دریچه چشم آنها نگاه و احساس کنیم. در همدلی شما می توانید سخن طرف مقابل را تکرار کنید تا بداند که شما منظور او را دریافته اید. مثال: دوستتان به شما می گوید: هم اتاقی‌ام اعصاب من را خرد کرده است به هیچ وجه نمی توانم او را تحمل کنم، با استفاده از طرز رفتار همدلانه می توانید به او بگویید: ( مثل اینکه از دست او خیلی عصبانی هستی، این طور نیست؟ )
 به خاطر داشته باشید که در برخورد همدلانه مجبور نیستید در جهت موفقیت با طرف مقابل خود حرف بزنید. به جای آن با تکرارصحبت او احساساتش را تصدیق کنید. در ضمن لازم نیست در مقابل حرفهای طرف مقابل قضاوت و نتیجه گیری کنید. نکته قابل ذکر اینکه میان همدلی و همدردی تفاوت وجود دارد، در همدردی شنوندنه سعی می کند با احساسات و عواطف گوینده همنوایی داشته باشد. بدین معنی که خوشحال شدن به خوشحالی او و متاسف شدن به ناراحتی او منجر می شود ولی همانطور که اشاره شد در همدلی، شما الزاما” درصدد تایید و موافقت با طرف مقابل خود نمی باشید.
 همدلی و همدردی هر دو در تداوم ارتباط نقش بازی می کنند، با این تفاوت که در همدلی نقش منطق قوی‌تر از احساس است و شنونده با همدلی به خوبی به حرفهای گوینده گوش میدهد تا بتواند برای حل مسئله به او کمک کند، ولی در همدردی صرفا” با تخلیه هیجانات و عواطف منفی به او کمک می کند.
 گام چهارم: حفظ آرامش و احترام به طرف مقابل
 ما اغلب در ارتباطات خود با دیگران درصدد ارزیابی آنها برمی آییم و گاه فکر می کنیم یا باید نظرات و احساسات آنها را رد کنیم و یا به نوعی (مستقیم و غیرمستقیم) نظرات و احساسات خودمات را به آنها تحمیل نماییم. ارتباطاتی که بر پایه این روش شکل می گیرد  غالبا” تداوم نمی یابد و هر دو طرف درگیر در ارتباط را دچار مشکل می سازد. همانطور که قبلا” نیز اشاره شد، ما بدین دلیل با یکدیگر ارتباط برقرار می کنیم تا از طریق آن به حل مسائل و مشکلات، رفع تضادها و تعارضات، رد و بدل کردن اطلاعات ، درک بهتر خود و رفع نیازهای اجتماعی دست یابیم، در روابطی که (( ارزیابی دیگران )) عنصر اصلی آن می باشد نه تنها اهداف مذکور تحقق نمی یابد، بلکه آرامش لازم در ارتباطات انسانی نیز از بین می رود. باید به خاطر داشته باشیم همه ما می‌خواهیم دیگران با نظرات ما موافقت  کنند و یا حداقل به افکار و احساسات ما احترام بگذارند و آنها را تایید کنند، زیر عقاید و نظرات ما برای خودمات کاملا” اهمیت ندارند، اگر در ارتباط با دیگران این تصور پیش آید که به نظرات آنها احترام نمی گذاریم، ارتباط روند مناسب و هدفمند خود را طی نمی نماید.
 در نظر گرفتن این نکته که اغلب مردم مانند ما فکر نمی کنند، احساس نمی کنند و به روش خود به دنیا نگاه می کنند بسیار اساسی است.
 گام پنجم: مخالفت نمودن به شیوه مناسب
 اگر بتوانیم بپذیریم که دیگران مانند ما نیستند آن وقت می توانیم به شیوه مناسب با نظرات و عقاید آنها که به نظر ما صحیح نیستند مخالفت کنیم. به عبارت دیگر بدون بحث و جدل مخرب که غالبا” همراه با بلند کردن صدا، داد و فریاد، خشم و غضب است می توانیم به نتیجه مناسب دست یابیم. یکی از مناسب‌ترین شیوه‌ها برای مخالفت کردن با نظرات و عقاید دیگران روش خلع سلاح است. در این روش، فرد در سخنان طرف مقابل حقیقتی را پیدا می کند (حتی اگر با مجموعه سخنان او موافق نیست ) و سپس در مقام موافقت و تایید آن حرف می زند.. این روش بر طرف مقابل تاثیر آرام بخش عجیبی می گذارد.
 ممکن است روش خلع سلاح را نپذیرد ولی جدل، بی فایده و همیشه بی سرانجام است، با این شیوه در واقع شما پیروز از بحث خارج می شوید و طرف مقابل نیز احساس پیروزی می کند و با آمادگی بیشتری به حرفهای شما گوش می دهد.
 مثال: همکلاسی شما می گوید: اصلا” حرفهای تو را قبول ندارم! پاسخ شما: بله حق باتوست، ما همیشه نباید دربست و به صورت صددرصد حرفهای دیگران را نپذیریم.
 باید به خاطر داشت که لحن پاسخ شما نیز مهم است. اگر پاسخ تحقیرآمیز باشد این روش اثر مطلوب را نخواهد داشت.
 گام ششم: خودشناسی و افزایش آگاهی
 شناسایی دنیای ذهنی دیگران، همدلی و همدردی کردن با آنها و یا به نتیجه رسیدن بحثهای ما با دیگران نیازمند خوشناسی و تلاشی برای افزایش اطلاعات و آگاهیهای خود جهت شناسایی دیگران و محیط زندگی است.
 آگاهی از نقاط قوت و ضعف، ترسها، امیال،‌ آرزوها و نیازهای خود و پذیرش صادقانه آنها، کمک می کند ویژگیها و وخصوصیات دیگران را واقع بینانه‌تر ببینیم و آنها را بپذیریم.
 در خودشناسی پاسخ دادن به سئوالاتی نظیر پرسشهای زیرکمک کننده است:
 -دوست دارم دوستان و افرادی که با آنها ارتباط نزدیک دارم چه ویژگیهایی داشته باشند؟
 -آیا می توانم رابطه صمیمانه و بدون قید و شرط را با دیگران برقرار نمایم؟
 -از درگیر شدن در یک رابطه دوستانه چقدر لذت میبرم؟
 -میزان تعهد من در ارتباطات اجتماعی چقدر است؟
 -در مواقع ضروری چقدر می توانم به دوستانم کمک کنم؟
 -آیا در دوستی و ارتباط با دیگران پیش قدم می شوم؟
 -زمانی که مسئله یا  مشکلی در ارتباط با دیگران پیدا می کنم چگونه عمل می کنم؟
 -آیا انتظارات من از دیگران واقع بینانه است؟
 باید به خاطر داشت خوشناسی و افزایش آگاهی مستلزم صرف وقت، صبوری و تلاشی در جهت تغییر ویژگیهای منفی خود است. علاوه بر عوامل فوق کمک گرفتن از افراد متخصص نظیر روانشناسان و مشاوران نیز ضروری است.
 گام هفتم: شناسایی افکار تحریف شده
 اکثر ما در ارتباط با دیگران در چارچوب افکار خود و احساسات از پیش تعیین شده و کلیشه‌ای خود رفتار می کنیم. در بسیاری از این افکار، تصویر صحیحی از واقعیتها موجود نمی باشد. بدین معنی که ما در فرآیند پردازش اطلاعاتی که نسبت به دیگران داریم دستخوش خطای شناختی می شویم. برای روشن‌تر شدن مطلب مثالی بیان می کنیم:
 آیا تاکنون برای شما پیش آمده است که سایه یک شیء مثل یک تکه چوب باریک و بلند یا ریسمانی را روی دیوار به شکل مار ببینید؟ مطمئنا” همه ما در طول زندگی بارها تجربیاتی از این دست داشته‌ایم به این قبیل تجربیات در علم روانشناسی احساس و ادراک، (( خطای حسی )) گفته میشود.
 سیستم شناختی ما نیز بعضا” دچار خطا و تحریف میشود. این خطاها را روانشناسان شناختی (( تحریف شناختی یا خطای شناختی )) می نامند. تحریفهای شناختی مثل آینه و یا دوربینی هستند که اشکال را به همان گونه که هستند بازنمایی نمی‌کنند، بلکه شکلهای عجیب و غریب و نادرستی را نشان می دهند.
 تحریفهای شناختی در ارتباطات انسانی مشکلات فراوانی ایجاد می‌کنند، لذا باید آنها را شناخت و در جهت تصحیح آنها گام برداشت. در اینجا به برخی از مهمترین تحریفهای شناختی همراه با مثال اشاره می کنیم.
 مثال: یکی از همکلاسی‌ها را در دانشکده می‌بینید و سلام می کنید، اما او جواب سلام شما را نمی دهد و بی تفاوت از کنار شما می گذرد.
 در این حادثه: ذهنی که دچار تحریف و خطای شناختی است، امکان دارد به یکی از شیوه‌های زیر این رفتار را تعبیر و تفسیر نماید.
 -او چقدر خودخواه و مغرور شده است ( پیش داوری )
 -حتما” من کاری کرده‌ام ( شخصی سازی )
 -همیشه دیگران را نادیده می گیرد ( تعمیم مبالغه آمیز )
 -رابطه‌ام را باید با او قطع کنم ( نتیجه گیری و یا تصمیم گیری شتابزده )
 همانطور که می بینید، هر کدام از شیوه‌های مذکور به نوعی منجر به قطع یا مخدوش شدن ارتباط ما با دیگران میشود، در حالی که شاید مسئله اساسی، عدم توان ما در پردازش اطلاعات صحیح و مبتنی بر واقعیت باشد، که باعث بوجود آمدن این مسئله شده است.
 باید به خاطر داشت زیر بنای تحریفهای شناختی باورهای غیرمنطقی است. برای شناسایی این دسته باورها و مبارزه با تحریفهای شناختی علاوه بر آگاهی، کمک گرفتن از افراد متخصص نظیر روانشناسان بسیار کمک کننده است. سعی می کنیم این گامها را به خاطر بسپاریم، آنها را به کار بندیم تا بتوانیم روابط اجتماعی موثر و مستحکم تری با دیگران برقرار کنیم.


 میگنا

1000 نکته باریک تر از مو در زبان بدن...


1000 نکته باریک تر از مو در زبان بدن...

یکی از مهم ترین خصوصیات انسان که او را نسبت به سایر موجودات برتری می دهد قدرت تکلم و سخن گفتن اوست. او می تواند با به کارگیری کلمات و جملات احساسات و نیات درونی اش را بیان کند و دیگران را از آن آگاه نماید .
 

یکی از مهم ترین خصوصیات انسان که او را نسبت به سایر موجودات برتری می دهد قدرت تکلم و سخن گفتن اوست. او می تواند با به کارگیری کلمات و جملات احساسات و نیات درونی اش را بیان کند و دیگران را از آن آگاه نماید .

از طرفی خواسته یا ناخواسته در فضایی که آن را سکوت و خاموشی می نامیم و با زبان بی زبانی تنها با آنچه «body language» یا زبان حرکات بدن و اجزای آن خوانده می شود، می تواند به خوبی احساسی را انتقال داده یا معنای کلامی را تغییر دهد. هرگز اظهار دوستی و علاقه شخصی در حالی که اخم کرده و ترشرویی نشان می دهد، قابل قبول نیست. بنابراین به کارگیری این ۲ زبان در یک جهت و راستا می تواند به خوبی در بیان هیجانات، عواطف و احساسات به کار رود. اما در میان دنیای خاموش و بی زبانی، زبان های گویای دیگری هم هستند .
 
زبان بدن شامل دو قسمت است . یکی زبان حرکات بدن و دیگری زبان آرایش و ظاهر بدن :
 
بازکردن دکمه های کت

افرادی که باشما بی ریا وصمیمی هستند غالباٌ دکمه های کت خود را باز کرده یا حتی آنرا از تن در می آورند اما در یک مذاکره رسمی اینچنین نیست . در این شرایط افراد زمانی کت خود را در می آورند که امکان دسترسی به توافق وجود داشته باشد , به عبارت دیگر هرقدر هوای اطاق گرم باشد اگر طرفین احساس دسترسی بهتوافق را نداشته باشند کتشان را در نمی آورند .
 
انداختن پاروی پا

در هنگام مذاکرات هر گاه یکی از طرفین یا هر دو ی آنها پاهای خودرا روی هم می اندازند نشانه این است که وارد مرحله جدیدی از مذاکره می شوید , مرحله ایی که امکان تفاهم کمرنگ می شود . اگر انداختن پا روی پای دیگر با گذاشتن دستها در زیر بغل بصورت ضربدر همراه باشد اوضاع وخیم تر است و باید یک فکر جدی برای تغییر وضعیت انجام دهید تا طرف مقابل از حالت تدافعی خارج شود .
 
کشیدن دست به چانه

این علامتی از زبان رفتار است که در هنگام تصمیم گیری بکار می رود. کشیدن دست به روی چانه معمولا" با حالتی از چهره همراه است که در آن چشم ها کمی جمع می شود . افرادی دیگر ممکن است در این حالت لب بالایی را لمس کنند وآنرا بکشند و بعضی مردها با سبیل یا ریش خود بازی کنند که همگی دلیل بر تعمق و ارزیابی است. در بازی شطرنج نیز افرادی که قرار است حرکت بعدی را انجام دهند در بسیاری از موارد چنین اشاره ایی را از خود نشان می دهند که پس از تصمیم گیری متوقف می شود .
 
برداشتن عینک

برداشتن آهسته عینک جهت تمیز کردن آن در شرایطی که نیازی به این عمل نیست اشاره تعویقی است, این عمل در طی یک مذاکره ممکن است چندین بار انجام بگیرد. در چنین حالتی شخص می خواهد با طفره رفتن از پاسخ یک سؤال یا ایجاد تاخیر در پاسخ مطالبی را در ذهن خود بررسی کرده وموقعیت خود را مرور نماید. در هر حال این افراد می خواهند زمانی رابرای پرسش یا پاسخخود در اختیار بگیرند. اشاره مشابه دیگر می تواند برداشتن عینک در کنار دهان باشد .
 
دست زدن به بینی

این علامت رفتاری و یا مالیدن با انگشت اشاره نشانه شک و تردید در مورد مطالب گفته شده در یک گفتگـــو یا مذاکره می باشد؛ به ویژه اگر این اشاره همراه با متمایل شدن شخص به انتهای صندلی باشد. اما مراقب باشید که این اشاره را با کسی که بینی خود را ‎ می خاراند اشتباه نکنید. اشاره دیگری در این زمینه مالیدن پشت گوش یا کنـار آن است که حاکی از شک وتردید در ارائه یک پاسخ یا سبک وسنگین کردن آن است. در بسیاری از مواقع پس از این عمل دست به سمت چشم رفته وعمـل مالیـدن چشـم انجام می شود .
 
ضرب گـرفتـن روی مـیـز

کسی که با ریتمی یکنواخـت وکسل کننده به روی میز ضرب میزند می خواهد احساس بی قراری خود را بیان کند.اشارات مشابه دیگـر می تواند این با شد که فرد مرتباٌ‌ دکمه خودکار خود را بالا وپایین می زند ویا باپاشنه پا به زمین ضربه میزنـد. پیام مستقیم این اشارات برای شما این است که باید دریابید که حرفهایتان کسل کننده یا بی روح است ویا اینکه برای طرف مقابل تازگـی نــــدارد .
 
قراردادن مچ یک پا به روی مچ پای دیگر

این اشاره اشاره ایست که در مواقع بسیاری بروز می کند. مثلا"‏در جلسات دوستانه یا رسمی که شخص تحت فشار روانی ؛ تنش یا استرس قرار گرفته است .
 
مهمانداران هواپیما در این زمینه تجربیات مفیدی دارند ،آنها به راحتی می تواننـد افرادی که از مسافرت با هواپیما می ترسند را تشخیص دهنـد زیرا این افراد با پاهای گره خورده وقراردادن یک مچ به روی مچ دیگر می نشینند به خصوص در هنگـام برخواستن هواپیما .
 
همچنین بسیاری از افراد در موقعیت های تنش زا مانند شرکت در مصاحبه یا آزمونی برای استخدام ،مچ پاهای خود راروی هم می اندازند. اصولاّ علائم زبان رفتار بیشتر با یکدیگر ودر یک مجموعـه ظـاهر می شوند وبه همین ترتیب باید با هـم تعبیر شونـد.به عنوان مثال اگرفرد مقابل شمـا پایش را از روی پا بردارد و کمـی به طرف شما خم شود شما می توانید نتیجه بگیرید که وی به سخنان شما علاقمند است و مایل است بیشتر بداند .
 
پس توجه به زبان رفتار را در خود تقویت کنید وهمواره در هنگـام مواجـه شدن با واکنش منفی از طرف مقابل در صدد متعادل کـردن اوضــاع برآیید. در این مواقع بهتر است به جـای ایـنکه شـیوه قـبلی خود را ادامه دهید و بر آن اصــرار ورزید سیاست جدیدی را در پیش گیرید،چراکه اگر فردی از رفتار یا گفتار شما ناراحت یا عصبانی باشد علائم رفتاری او پیشاپیش این موضوع را به شما هشدار می دهند .
 
علائم منفـی زبـان رفتـار :

- نوک پاهـا در جهت مخالـف شماست یا به سمت درب خـروجی است.
 
- تمـاس چشمـی محدود

- تکان دادن سریع سـر به جهـت تائیـــد

- لمس کردن و مالیدن پشـت گـردن

- نگـاه کردن به سقـف وآسمـان

- چرخـیدن به دور واطــراف و سـایر اشـاراتی که در بــالا به آنهــا اشاره شد .
 
چشمها

سطح چشمها :
 
در یک گـروه، مـعمـولا فـردی کـه سطح دیـد چشمانش از سایرین بالاتر است رهبر محسوب میگردد. هنگامی که شما ایـستـاده باشید و دیگران نشسته قطعا شما را در موضع قدرت قرار میدهد .
 
مالش چشم :
 
زمانی که فردی چشمش را با انگشت اشاره مالش می دهـد نـشـانـگر فریب و نیرنگ می باشد. از آنجایی که فرد میـخواهد تماس دیداری را قطع کند بهانه ای بدست می آورد که به این طرف و آن طرف نگاه کند. ایـن حـرکت غیر ارادی یـک افــشـاگر حسابی است که فرد دارد دروغ می گوید .
 
چشم برگرداندن :
 
این معمولا یک علامت مسلم از نیرنگ، گناه و دروغگویی است .
 
چشمان بسته :
 
هرگاه چشمان یک فرد برای لحظه ای طولانی تـر از چـشم بر هم زدن متعارف بسته و ابروها نیز برخاسته شود پیـام چنـیـن اسـت: "بـه حرف زدن خود خاتمه بده ."
 
حرکت چشم به سمت بالا :
 
این نشانه غضب و عصبانیت است .
 
نگاه مختصر به اطراف :
 
این ژستی خـجـالت گـونه و عشوه گرانه است. فرد جسورانه خیره میشود در حالیکه سرش را پایین انداخته و به سمت مخالف کج میکند. اشـاره بـر کمرویی بی باکانه دارد .
 
نگاه ممتد :
 
این بی تردید یک نشانه گرایش جنسی است. شخصی که تماس چشمی برقرار می کند، چشم برگردانده، سپس مجددا به چشمان شما نگاه می کند میـگویـد: "مایلم با شما بیشتر آشنا شوم "
 
نگاه خیره شدید :
 
این نشانه خلق تهاجمی، سلطه جویانه و تهدید آمیز است .
 
نگاه به بالا و پایین :
 
هنگامی که آقایی نگاهش را به سر تا پای یک خانم میاندازد به او می فهماند که به اندام فیزیکی وی علاقه مند است .
 
چشمک :
 
چشمک یک علامت غـرض آلود است. نـشانـگر آن اسـت کـه رمز و رازی میـان فردی که چشمک میزند و فردی که به او چشمک زده می شود برقرار است .
 
بالا انداختن همزمان دو ابرو :
 
در میان یک اتاق شلوغ، مفهوم آن کاملا واضح و روشن است: مایلم با شما ملاقات کنم .
 
بالا انداختن یک ابرو :
 
زمانی که یک ابرو بالا انداخته میشود در حالی که ابرو دیگر پایین باقی میماند مفهومش این است: حرف شما را باور نمیکنم .
 
ابروهای گره خورده :
 
زمانی که هر دو ابرو به سمت همدیگر کشیده میشود باعث پدید آمدن شیار بین آن دو می شـود که دلالت بر اضطـراب، درد، تـرس و یـا آمـیـزه ای از ایــن هیجانات دارد .
 
پوشاندن صورت :
 
زمانی که دست بر روی صورت می آید مـفـهومش چنین است: شوکه شده ام. این ژست بین فرد و موقعیت مزاحم و مـتـجاوز فاصله می اندازد .
 
زبان

خنده زورکی :
 
این نیشخند کنترل شده تا چشمها گسترش نمی یابد .
 
دهان کجی :
 
گوشه لبها را مانند پوزخند به عقب برده و دندانها را نمایان میگرداند .
 
تبسم با دهان گشوده :
 
دندانهای بالا نمایان شده و بـه شـخـصـی کـه بـا شـما گفتگو میکند می فهماند که مایل هستید بیشتر با او آشنا شوید .
 
تبسم با لبان بسته :
 
این لبخند تنها برای ادای احترام و ادب و نزاکت است .
 
در هم کشیدن لبها :
 
هرگاه فردی لبهایش را در هم کشید به مفهوم آن است که طرف مقابلش را جذاب و دلربا یافته .
 
لبهای سفت و جمع شده :
 
دال برتنش و عدم پذیرش است .
 
جویدن لبها :
 
وقتی فردی لب پایین خود را جویده و سرش را تکان میدهد نشانگر خشم فرد است .
 
تماس با لب ۱ :
 
هرگاه انگشت اشاره بطور عمودی برای لحظه ای به طرف بالا آید میگوید: ساکت باش .
 
تماس با لب ۲ :
 
ولی هرگاه انگشت اشاره به لب پایین تماس پیدا کند و دهـان انـدکـی باز شود مفهومش چنین است: "می خواهم با شما صحبت کنم "
 
خمیازه کشیدن :
 
خواب آلودگی تنها علت خمیازه نمی باشد بلکه "خمیازه اجتماعی" نیز وجود دارد . خمیازه ای که در یک موقعیت استرس زای خفیف پدید می آید. هنگامیکه مردد هستید چه کاری میخواهید انجام دهید خمیازه روشی است برای خریدن زمان

دست ها (از مچ تا سر انگشتان (

دست دادن محکم :
 
فردی که دستش را دراز کرده و سـپـس دسـتـانـش را بـه طـریقی می چرخاند که دستش بالا و کف دستش پایین قرار می گیـرد، سـعی در توفق و برتری جویی دارد. این نوع دست دادن اغـلب اوقـات در مـوقـعـیـت هـای سیـاسی و دیپلماتیک کاربرد دارد .
 
دست دادن بسیار محکم :
 
نشانگر شور و اشـتیاق و سلطـه گـری اسـت. بـی تـردیــد میتوان فهمید چه کسی اینجا فرمان میدهد .
 
دست دادن شل :
 
فردی که تـنـها انگشتان دستـش را دراز میکند و یا دستهایش مانند ماهی شل است، می گوید: مایل نیستم به مـن دسـت بزنید، من صمیمیت را دوست ندارم. همچنین آن نشانه ضعف، انقیاد و مطیع و تسلیم بودن نیز میباشد. هر گاه آقایی در یک موقعیت کاری از این دست دادن استفاده میکند امکان دارد چنین برساند که قصد دارد مخفیانه اعمال نفوذ در موقعیت نماید .
 
دست دادن با هر دو دست :
 
هرگاه از دست چپ برای در برگرفتن و پوشاندن دستهای فشرده شده استفاده گردد، دست دادن دستکش وار نامیده شده و راستی و صمیمیت زیاد را می رساند مانند یک در آغوش گرفتن کوچک و ظریف .
 
حرکت انگشت :
 
ضربه آهسته، مضراب زدن و یا ریتم یکنواختی را با انگشتان نواختن، دلالت بر بی تابی و ناشکیبایی دارد. یک حرکت نمادین گریز میباشد. انگشتان عمل راه رفتن را گرچه بدن بی حرکت است انجام میدهند .
 
دستهای پـنهان :
 
این ژست مرموز و آب زیر کاهانه است. فرد میگوید: مایل به گفتگو با شما نمیباشم . خصوصا در مورد دستهایی که عمیقا در جیــب ها فرو شده باشد جایی که برای تماس و گرفتن دست و یا هر گونه رابطه صمیمانه وجود نخواهد داشت .
 
دستها به روی زانو :
 
وقتی کف دستها بـه طـرف بـالا بـاشـد، شـخص گـشـاده رو و پـذیـرا می باشد. وقتی کف دستها پایین باشـد مـمکـن اسـت پـای فـریبکاری و تعرض در میان باشد .
 
مناره کردن انگشتان :
 
هنگامی که فردی انگشتان خود را به هم فشرده و چـانـه و دهان را روی سر انگشتان قرار میدهد نـشانگر تفکر عـمـیق است. مانند زمانی که شخص به امید شنیدن جواب می باشد. همچنین حایلی اسـت بـرای مـحـافـظـت کـردن از قفسه سینه، پایین صورت و دهان .
 
مشت پوشیده شده با دست باز :
 
فـرد در ایـن حـالت خشـمگین است اما می کوشد که آرام بماند. به اصطلاح خود را کنترل کند.اما مراقب این فرد باشید چون امکان دارد هر موضوع کوچکی منجر به آن گردد که کنترلش را از دست بدهد .
 
پرتاب دست :
 
شـخصـی کـه مـی خـواهـد عـقایدش را به اجبار تحمیل کند ممکن است دستش را بطرف شنونده و جلو پرتاب کند. درحالت پرخاشگرانه خفیفتر تنها از انگشتان استفاده میگردد .
 
قلاب کردن دستها پشت سر :
 
این یک ژست متکبرانه میباشد. خصوصا زمانی که فرد به عقب تکیه داده باشد. او میگوید: من آنقدر بر شما سلطه دارم که نیاز به دفاع کردن از خودم ندارم .
 
بازی کردن با حلقه ازدواج :
 
این علامت عصبی بودن و نـشـانگر آن است که مشکلی در ارتباط وجود دارد. خصوصا زمانی که فرد همزمان در مـورد هـمسـرش در حـال صحبت کردن میباشد .
 
تکان بیقرار دستها :
 
این تلاش بدن برای رهایی می باشد. هـورمـون آدرنـالیـن در حال ترشح شدن است اما فرد نمی داند چگونه رهایی یابد. کلـنـجار رفـتـن بـا سـر آسـتـیـن پیراهن و یا جواهر آلات روی مچ به دیگران میـگوید که: شما احتیـاج بـه تـوجـه داریـد. در کـافه ایـن عمل جایز و مناسب است اما در جلسات کاری منحرف کننده و موجب حواس پرتی میگردد .
 
دست زدن به کراوات :
 
این رفتار مردانه می گوید:می خواهم تاثیر خوبی از خودم بجا بگذارم. این روش اوست که می خواهـد بـه شـما بـفـهــماند شدیدا" در تـلاش اسـت تـا خوشنودتان سازد .
 
دست کشیدن در میان موها :
 
وقتی افراد نمی دانـنـد چه چیز باید بگویند اغلب اوقات دستشان را میان موها می کشند. نـاظـری که قـادر است زبان بدن را متوجه شود آگاه است که فرد در مورد کاری که می خواهد انجام دهد و یا چیزی که میخواهد بگوید تردید دارد

پا ها

تکان دادن پاها :
 
وقتی فردی طوری نشسته که یک پا را روی پـای دیـگر انـداخته و یک پا را در هوا تکان می دهد پیام این است: من حوصله ام سـر رفته. حـرکات نـشـانـگر گـریز است اگرچه بدن فرد ساکن و بدون حرکت می باشد .
 
انداختن پاها روی هم در ناحیه زانو :
 
این حالت متداول بطور یـکسان در مردان و زنان رایج می باشد. مفهومش این است که : من بـسـیار آسـوده خاطر هستم .
 
قوزک پا روی زانو :
 
این معمولا عملی مردانه می باشد. میگوید: من قاطعانه از حقوقم دفاع می کنـم اما بـا آرامـش هسـتم. این همان ژست اصیل "پا روی پا اندازی کابویی" است .
 
انداختن پا روی هم در ناحیه قوزک :
 
این ژسـت در مـردها بیش از زن ها مورد استفاده قرار می گیرد. می گوید: "من مودبانه در آرامش هستم ."
 
به هم پیچیدن پاها :
 
این ژست در خانمها رایج می باشد. زن پاهایش را به هم می پیچانـد طوری که یک پایش را به پشت قوزک پای دیگرش قلاب میکند. مردها انجام دادن این کار را دشوار می پندارند. بـه هم فشردگی این حالت برداشت " در آغوشگیری" و نوعی تمایل جنسی را در ذهن تداعی می سازد .
 
قفل کردن پاها :
 
این نیز نمونه ای از ژست زنانه میباشد. او در حالی که ایستاده یک پا را به پشت پای دیگر قفل می کند. این عمل معمولا به مفهوم آن است که فرد عصبی و ناراحت می باشد .
 
دست ها

خم کردن بازوها :
 
این کار میگوید: "من پر زور و نیـرومند هستم." بالا آوردن یـک بازو نیز راهی برای جلب توجه میبـاشد. هر دو دسـت را بـجلو دراز کردن ژست خوش آمد گویی میباشد .
 
دستها به پشت :
 
وقتی دستها به پشت کمر قلاب میگردند مفهومش این است که فرد وضعیت را تحت کنترل خود دارد. میگوید: "من راحت هستم" مشابه حرکتی که سربازان زمانی که در حالت خبردار نیستند به خود میگیرند .
 
دستها به جلو :
 
هنگامی که ما مضطرب می باشیم تمایل به نگاه داشتن دستهـای خود در جلوی بدن خود داریم تا بتوانیم یک سد حفاظتی ایجاد گردانیم .
 
دستهای قلاب شده :
 
بر خـلاف دسـت به سـینه بودن که دستها بطور متقاطع به روی سینه قرار میگیرند، این ژست در افرادی مشاهده میشود که در شرایط اضـطراب آمـیزی قرار دارند. در واقع چنین به نظر می آید برای حفظ جانشان به خودشان دست آویخته اند .
 
دستهای تا شده :
 
زمانیکه دستها مقابل بدن همدیگر را قطع میکنند، مـعـمـولا نشانگر وضعیت تدافعی میباشد. فرد میگوید: من تمایل ندارم به هرچیزی که با عقایدم در تضـاد می باشد گـوش دهـم. اغـلب مردم از مانعی که این طرز ایستادن پدید می آورد آگاهی ندارند. اما بـی تـردیـد بـرای سـد کـردن هـر گونه تعدی و مزاحـمت بکار گرفته می شـود. خصوصا وقتی که لبهای درهم و اخم نیز با آن همراه گردد .
 
دراز کردن دست :
 
زمانی که یک مرد نشسته و دست خود را دراز کرده، او میـگوید: "من اینجا را تحت کنترل خود دارم". اما اگر یک زن این کا را انجام دهد، مـردها معمولا اینگونه می پندارند که او از حد و حدود خود تجاوز کرده است. هر چنـد زمـانـی که تنها یک دست را روی صندلی مجاور قرار میدهد میگوید: "میخواهم مانند شما(مردها) باشم "
 
دست به کمر بودن :
 
دستها دو طرف کمر به طوری که آرنج به طرف خارج بدن قرار مـیـگیرد فرد میگوید: از من فاصله بگیر. این یک عمل نا آگاهانه می باشد که مـا هـرگاه احساس جامعه ستیزی داشته باشیم و یا در محل پر ازدحامی قرار داریم و تـمایـل نداریم دیگران نزدیک به ما شوند اعمال میکنیم .
 
شانه بالا انداختن :
 
شانه ها بر آمده گشته و کف دستها به سمت خارج میچرخنـد. پیام روشن و واضح می باشد: من شما را نمی شناسم . و یا من نمی تـوانم به شما کمک کنم. دلالت بر احساس درماندگی فردی است که این ژست را به خود میگیرد .
 
راست قامت ایستادن :
 
حالت ایستادن افراشته میگوید شما انسان با اعتماد به نفس، صادق و موفقی هستید . حتـی اگـر کـوتـاه قـد باشید، گرفتن یک ژست مطمئن و بی پروا شما را پر ابهت نشان خواهد داد .
 
گامهای کوتاه-بلند :
 
استفاده از تمام طول پا در هنگام راه رفتن، گامهای بلند برداشتن و کمر را راست و سر را بالا نگاه داشتن بیانگر یک حالت مطمئن و با صراحت می باشد. برعکس گام های ریز و با شانه های قوز کرده فرد را ترسو و آسیب پذیر مینماید .
 
احوالپرسی دوستانه :
 
با اندک بالا آوردن ابرو زمانیکـه بـرای نـخستین بار شخصی را ملاقات می کنید، شما را علاقه مند، با نشاط و هوشیار می نماید .
 
رویارویی نزدیک :
 
هر فردی مجاز و نیازمند مقدار معینی حـریـم شـخـصـی در پـیـرامـون خودش میباشد . معمولا آن حریم شخصی ۱۸۰-۹۰ سانتیمتری شمـا امـتـداد مـی یـابد. محدوده صمیمی و خودمانی ۵۰ سانتیمتر امتداد دارد. زمانیکه فردی خیلی نزدیک به جلو می آید منجر به مزاحمت و ناراحتی می گـردد. این یـک عـمل تـجاوز کارانه می باشد که مرزها و حدود دیگران را رعایت نکرده و احترامی برای آنها قائل نمی باشد. این طرز رفتار می تواند سبـب شود تا یـک فـرد مـنـفعـل و بی اراده، احساس آسیب پذیری کرده و حالت تدافعی به خود گیرد. تا زمانی که از شما در خواست نشده عقب بمانید .
 
بی رغبتی :
 
اگر میخواهید برتر از دیگران جلوه کنید، پشت به دیوار تکیه زده و دست به سینه بایستید. پیام روشن است: "مزاحم نشوید ."
 
گرفتن گردن :
 
هنگامیکـه دسـت بـه طرف بالا تاب خورده و خودش را به پشت گردن قلاب می کند نشانه خشم می باشد. در دوران بدوی این ژست به ضربت سختی بر سر فرد مقابل منجر می گشت. اما در جامعه متمدن میباید از این عمل اجتنـاب ورزیـد. افرادیکه زبان بدن را متوجه میشوند از توانمندی این عمل آگاه هستند .
 
بی قراری(وول خوردن (
 
در موقعیت اجـتمـاعی هرگاه با پول خرد داخل جیبتان بازی کنید و صدای جیرینگ جیرینگ آن را درآورده یا با موها و یا لباستان کلنجار رویـد، علامت واضحی است که شما عصبی، بی قرار و هیجان زده می بـاشـیـد. بـرای گـذاشتن تاثیر خوب بر روی دیگران سعی کنید این حرکات تهییج آمیز و بیتاب گونه را در خود فرو نشانید .
 
کشیدن شلوار :
 
این عمل در مردان بیش از زنان انجام میشود. چون مردها هستند که اغلب اوقات شلوار به تن می کنند. پارچه شلوار یک پا به نشانه نـابـاوری بـه بــالا کشیده میشود . مانند این میماند که پایش را روی یک چیز ناخوشایند گـذاشـته و میکوشد آن را از روی شلوارش بتکاند .
 


به دیوار تکیه زدن :
 
زمانیکه شما به دیوار و یا درب ورودی با آرامش خاطر بسیار، تـکیه می دهید، به دیگران می گویید که بمانند. این روشـی اسـت برای طولانی کردن گفتگو خصوصا وقتی که در موقعیتهای اجتماعی قرار دارید .
 
ارتباط نزدیک :
 
دو فردیکه با هم گفتگو کرده و همدیگر را در یک جایگاه و همسو مییابند، انس و علاقه متقابل را نمایان میکند. افرادیکه برای مدت زمان مدیدی با یکدیگر بوده اند حرکات یکدیگر را تـقـلـیـد و تـکرار کـرده و حـتـی کلمات و الفاظ یکسانی را همزمان بیان میکنند .
 
نزاع :
 
هنگامی است که دو فرد رو در روی هم، اما برخـلاف مـورد قـبلـی می ایستند که بیانگر خشونت و تند خویی شدید میباشد. در شرایط عادی هر دو فرد در هنگام صحبت کردن اندکی از یکدیگر فاصله میگرند. امـا هرگاه بخواهند با یکدیگر زورآزمایی و نزاع کنند خود را در حالت بینی به بینی قرار میدهند که تقابل بسیار خطرناکی است .
 
تعظیم کردن :
 
این ژست ادای احترام دنیای کهن، دیگر کاربردی جـز در محافل دیپلماتیک و موقعیت های رسمی ندارد.

هر چند که در زمانهای گذشته بـه عنوان ادای احـترام و درود فرستاندن متعارف بکار می رفته است، اما اکنـون در اغـلـب اوقـات تـوسـط هـنرمـندان و مجریان بر روی سن مورد استفاده قرار میگیرد

زبان بدن (موی سر (

برخی از کارشناسان بر این باورند که مدل موی شخص می‌تواند نشان‌گر تصویر شخصی , کیفیت زندگی, میزان عملگرایی, خودنمایی, اثرگذاری و پایگاه اجتماعی و اقتصادی فرد باشد. برخی نیز بر این باورند که موی شخص می‌تواند نشانگر بالندگی عاطفی و ناحیه‌ی زیستی باشد .

مفاهیم مختلف مدل‌های مختلف مو را در طول دهه‌های گذشته از نظر بگذرانید. فرضاً, در دهه‌ی ۶۰ و ۷۰ قرن بیستم موی بلند شخص نشانه‌ی عصیان‌گری و شورشگری بود, اما امروزه در دهه‌ی ۹۰ یک راننده‌ی کامیون بیابان نیز موهایش را بلند می‌کند تا بسان سلطان موسیقی راک جلوه کند. باید توجه داشت که موهای بلند دخترک ۱۵ ساله تفسیر متفاوتی با موهای بلند یک زن ۵۵ ساله دارد. در هر صورت, در این قسمت حتی‌المقدور اسرار شناخته شده‌ی انواع مدل مو را در اختیار شما قرار می‌دهیم. باید توجه داشت که نشانه خوانی باید همراه با نشانه‌های آشکار سایر ویژگی‌های فرد باشد تا بتواند فرد را به سوی تشخیص درست رهنمون شود .
 
موی مردان

موی بلند و موی کوتاه _ باور غالب این است که موی کوتاه نشانه‌ی محافظه کاری و سازگاری و موی بلند نشانه‌ی ماهیتی هنری و عصیان‌گری است. این باور گهگاه درست می‌نمایاند؛ ولیکن در همه‌ی موارد این گونه نیست, زیرا موهای بسیار کوتاه می‌تواند نشانه‌ی موارد زیر باشد :

فرد احتمالاً اهل ورزش است؛
 
در حال طی کردن دوره‌ی نظام بوده و یا این که در گذشته یک نظامی بوده است؛
 
شخص در سازمان و یا اداره‌ای کار می‌کند که مجبور است مویش را کوتاه نگه دارد؛ این امر می‌تواند نشان‌گر گرایشات هنری, عصیان‌گری و مدگرایی باشد (در صورتی که مو به طور غریبی رنگ شده باشد و یا این که بسیار کوتاه باشد)؛
 
ممکن است نشانه‌ی محافظه‌کاری فرد باشد؛
 
احتمالاً شخص به نوعی مشغول درمان بوده و یا این که این امر از ضرورت درمانی ناشی شده است؛
 
احتمال دارد فرد این گونه بپندارد که جذابتر می‌نمایاند؛
 
فرد به دلیل راحتی و سهولت کاری, موی کوتاه را ترجیح می‌دهد .

اگر چه تامل در خصوص موارد بالا می‌تواند برای تشخیص ماهیت اشخاص راهگشا باشد, لیکن بسندگی صرف به این ذهنیات و کلیشه‌ها می‌تواند بازدارنده باشد .

موی آراسته: مردی که با موی آراسته, سشوار کرده و تافت زده ظاهر می‌شود و این امر را با لباس و کفش گرانقیمت همراه می‌کند, خواهان به رخ کشیدن موقعیت و پایگاه غبطه‌برانگیز اجتماعی و شغلی خود است .

این حالت می‌تواند نشانه‌ی کامیابی اقتصادی, خودمهم پنداری و اثرگذاری بر روی دیگران باشد. معمولاً مردان این گونه برای موی سر خویش سرمایه‌گذاری پولی و زمانی نمی‌کنند. در هر حال, استنباطی که از این حالت می‌توان کرد این است که چنین مردانی بدین وسیله قدرت, توان مالی و برتری پایگاه اجتماعی خویش را به رخ دیگران می‌کشند .

بعلاوه, همین برداشت را می‌توان به ناخن‌های آراسته نیز تعمیم داد .
 
نشانه‌های مرتبط با ریزش, کم پشتی و طاسی سر

مردانی که معدود تارهای موی باقیمانده بر روی سر خود را با دقت و وسواس محسوسی شانه می‌کنند و به اصطلاح به آن حالت می‌دهند, در واقع بدین وسیله خودخواهی خود را نشان داده و در عین حال نسبت به قضاوت و داوری دیگران غافل هستند . زمانی که من با چنین مردانی برخورد می‌کنم, نخستین سوالی که به ذهنم خطور می‌کند این است که آیا این مرد نمی‌داند که ما چشم داریم و همه چیز را می‌بینیم. نکته‌ی قابل توجه این که این برداشت‌ها وحی منزل نیست و در همه‌ی حالات استثنا به چشم می‌خورد .

استفاده از کلاه گیس و کاشتن و ترمیم موی سر: مردانی که با ترمیم موی سر خویش کم پشتی و یا ریزش آن را جبران می‌کنند, بدین وسیله نخوت و فقدان اعتماد به نفس خویش را نشان می‌دهند.

بعلاوه, بدین وسیله فرد با جذاب نشان دادن خویش اعتماد به نفس از دست رفته را کسب می‌کند. در هر صورت, از نشانه‌های این نوع اقدامات ترمیمی مردان می‌توان به مواردی چون برخورداری از امکانات مادی, نقص زدایی و ظاهر گرایی اشاره کرد .

استفاده از انواع کلاه‌ها :
 
مردان طاسی که از کلاه بیس‌بال برای پوشش این نقیصه‌ی خود استفاده می‌کنند, در واقع در برابر پیر شدن از خود مقاومت نشان می‌دهند. در این ارتباط باید به این نکته توجه کرد که بسیاری از مردان طاس برای حفاظت از فرق و کاسه‌ی سر خویش در برابر آفتاب سوزان از این کلاه‌ها استفاده می‌کنند؛ لیکن اگر مردان طاس در منزل نیز از این کلاه‌ها استفاده می‌کنند, این امر می‌تواند نشان‌گر فقدان خودباوری و اعتماد به نفس باشد .

موی رنگ شده :
 
مردانی که موی سر خود را رنگ می‌کنند, عمدتاً خواهان پوشاندن موهای سفید خود هستند و بدین وسیله خود را جوان می‌نمایانند. روشن است که این وسیله در همه‌ی حالات و مقاطع سنی نمی‌تواند راهگشا باشد. فرضاً چنان چه مرد ۷۵ ساله‌‌ای دارای موهای مشکی یک‌دست باشد, در آن صورت پنهان‌کاری کاملاً بی‌مورد است. در هر صورت, از ویژگی‌های این اشخاص می‌توان به خودخواهی, واقعیت گریزی و بسان کبک عمل کردن اشاره کرد .

موی صورت مردان

ریش و سبیل: برخی از مردم بر این باورند که ریش و سبیل می‌تواند نشانه‌ی راز آلودگی شخص باشد. باید توجه داشت که این برداشت درست نبوده و مردان به دلایل مختلف از موی صورت استفاده می‌کنند .

در هر صورت, ریش و سبیل می‌تواند به موارد زیر دلالت کند :

مرد می‌پندارد که بدین شکل جذاب‌تر می‌نمایاند؛
 
مرد جوان بدین وسیله خود را سالدار می‌نمایاند؛
 
با استفاده از ریش, فرد سن و سال و چروک‌های صورت خود را می‌پوشاند؛
 
فرد بدین وسیله نقص صورت خود را می‌پوشاند؛
 
مرد ریشو بدین شکل ماهیت عصیانگرانه‌ی خویش را می‌نمایاند؛
 
مرد در جایی شاغل است که از این بابت محدودیتی را به شخص تحمیل نمی‌کنند .
 
دقیقاً به طول و شکل و شمایل ریش و سبیل مردان توجه کنید, زیرا ریش و سبیل‌های بلند می‌تواند گرایشات سیاسی لیبرالیستی مردان را بنمایاند. از سوی دیگر, ریش و سبیل نامرتب, کثیف و ناآراسته می‌تواند نشانه‌ی ویژگی‌هایی چون کاهلی, دلمردگی , اختلالات و عوارض روحی و فیزیکی, فقدان قدرت داوری و سایر کاستی‌ها و نقایص بهداشتی باشد .
 
موهای سایر قسمت‌ها :
 
ابروان پرپشت و نامرتب و موهای زیاد دماغ و گوش مردان, نشانه‌ی این است که این اشخاص به ظاهر خویش اهمیتی نمی‌دهند. برخی از این مردان بر این باورند که مرتب کردن و آراستن موهای این قسمت‌های صورت عملی نادرست و نامردانه است .
 
مدل موی نامتعارف و نمایان :
 
مدل و یا رنگ موی غیر عادی و نامتعارف می‌تواند دلالت بر موارد زیر داشته باشد :

ماهیت ناسازگار؛
 
فرد ماهیتی عصیانگرانه و شورشی دارد؛
 
فرد شیفته‌ی ماجراجویی است؛
 
فرد گرایشات مدپرستانه و هنری دارد؛
 
فرد دارای شغلی نامتعارف بوده و سبک زندگیش نامتعارف است؛
 
شخص بدین وسیله خواهان عضویت در یک گروه هم سال خاص است؛
 
سازگاری با مدل‌‌های غالب و حاکم در اجتماع؛
 
بی‌توجهی به صورت‌های ظاهر؛
 
میل به منحصر به فرد بودن و جلب توجه کردن؛
 
تاثیرات فرهنگی (سن و سال فرد, نژاد و گروه‌های مختلف اجتماعی ).
 
موی زنان
 
مدل موی زنان در قیاس با چگونگی موی مردان محدودیت چندانی ندارد, زیرا مردم آسان‌تر انواع مدل موی سر زنان را می‌پذیرند, چون مدگرایی عمدتاً از آن جنس مونث است. با این وجود, موی سر نمایان و نامتعارف زنان نیز تعابیر و تفاسیر خاص خود را دارا می‌باشد .

موهای کوتاه و بلند: بر اساس فرهنگ ما, جوانی و جذابیت جسمانی زنان با موی بلند تعریف و تبیین می‌شود. به همین دلیل, بلندی و کوتاهی موی زنان تفاسیر خاص خود را دارا می‌باشد . حال اگر علیرغم این نگرش فرهنگی زنی مویش را کوتاه نگه دارد, باید به موارد زیر توجه کرد :

موی زیبا, کوتاه و آراسته این حالت می‌تواند نشان‌گر تمایلات هنری فرد بوده و در عین حال از برخورداری مالی حکایت کند. باری, هزینه کردن مبلغ قابل توجهی از درآمد برای آرایش مو می‌تواند نشانه‌ی اهمیت دادن به ظاهر شخصی, میل به پذیرفته شدن, اهمیت دادن به نظرات دیگران و احتمالاً عدم ایمنی باشد .

موی کوتاه معمولی زنان _ چون نگه داشتن موی بلند دشوار و هزینه بر است, بسیاری از زنان موی خود را کوتاه می‌کنند تا از دنگ و فنگ نگهداری موی بلند در امان باشند. در هر صورت, از نشانه‌های بارز این حالت می‌توان از عملگرایی فرد نام برد, به ویژه اگر این حالت با سایر ویژگی‌های عملگرایی همراه شود .

موی بسیار کوتاه سبب توجه دیگران می‌شود _ چنان چه لباس زنی زرق و برق دار و زننده باشد, جلب توجه کردن این حالت مو نمود می‌یابد .

احتمال دارد که موی بسیار کوتاه دلالت بر ضرورت‌های درمانی داشته باشد _ فرضاً, زنانی که شیمی درمانی می‌شوند, چاره‌ای جز این ندارند .

در رابطه با موهای بلند باید موارد زیر را از نظر گذراند :

چون فرهنگ ما موی بلند را نشانه‌ی جذابیت و زیبایی می‌داند, زنی که بیش از چهل سال سن دارد و در عین حال موهایش را به طور نمایانی بلند نگه می‌دارد, در برابر پیر شدن از خودش مقاومت نشان می‌دهد و ادا و اطوار جوانان و چشم نوازان را در می‌آورد. از ویژگی‌های این زنان می‌توان به مواردی چون ذهنیت گرایی, رویاپردازی و واقعیت‌گریزی اشاره کرد .

موی بلند نمایان یک زن ممکن است حالت چشم‌نوازی نداشته باشد و این کیفیت سبب شود که بپندارد که بدین شکل جذابیت جنسی محسوسی کسب می‌کند .

موی بلند نامتعارف می‌تواند نشانه‌ی عصیانگری و ماهیت شورشی بر علیه آداب و سنن دست و پا گیر و بازدارنده باشد, زیرا بسیاری از زنان موی بلند نمایان را نشانه‌ی آزادی و فارغ بودن از هر گونه محدودیتی می‌دانند. حال اگر نوع لباس زن این برداشت را تقویت کند, در آن صورت این نشانه انکار ناپذیر می‌شود .

موی بلند کثیف و ژولیده می‌تواند نشان‌گر خصوصیاتی چون فقدان قوه‌ی تشخیص و داوری, بیماری, کاهلی و تنبلی, تن‌آسایی, ماهیتی شورشی, دلزدگی و لاقیدی شخص باشد. در صورت کثیف بودن موی سر, برای خواندن زنان لازم است که به سایر شاخص‌های بهداشتی نیز توجه شود .

موی پوش داده: پوش دادن مو می‌تواند نشان‌گر سالمندی زن بوده و در عین حال می‌تواند نمایانگر ناحیه‌ی زیستی زن باشد . فرهنگ حاکم بر مناطق مختلف سبب می‌شود که اشخاص اولویت و ارجحیت فرهنگی را در ظاهر خویش دخالت دهند .

این حالت تا حدی کم پشتی مو را جبران می‌کند و هم این که سبب صرفه‌جویی در هزینه‌های آرایشی می‌شود .


رنگ مو :
 
رنگ کردن مو در بین این جنس طبیعی است. مگر آن که زنی مویش را به طور نامتعارفی رنگ کرده باشد و این رنگ کاملاً به چشم بخورد. از سوی دیگر, چنان چه زنی سفیدی مویش را با رنگ کردن بپوشاند, این امر می‌تواند گویا باشد. برای مثال, این اشخاص متوسل به تمارض و وانمود کردن نشده و واقعیت سنی خویش را به راحتی پذیرا می‌شوند. در برابر این گروه, اشخاصی هستند که به دلایل حساسیت‌های آلرژیکی اقدام به رنگ کردن نمی‌کنند. در هر صورت, در هنگام خواندن شخصیت زنان باید ظرایفی از این دست نیز لحاظ شود .

موی صورت و تن زنان :
 
در ایالات متحده, هنجار غالب فرهنگی این است که زنان موهای زیر بغل را زدوده و پاهای خود را عاری از هر گونه موی زبر سازند. به علاوه, موهای ابرو نیز باید آراسته باشد. زنی که هراسی از رویش مو در تنش ندارد, باید به فرهنگ دیگری تعلق داشته باشد . باری, زنی که در ایالات متحده متولد شده باشد, ولیکن اقدام به زدودن موهای نواحی مختلف تنش نکند, می‌تواند نشانه‌هایی چون عصیانگری, دلبستگی به باور رهایی و طبیعت باوری را به دست دهد .
 
از سایر نشانه‌ها نیز می‌توان به افسردگی, کاهلی, دلزدگی و راحت طلبی اشاره کرد . از سوی دیگر زنی که دستی به سر و صورت خویش نمی‌کشد و نسبت به موهای پراکنده‌ی صورت و ابروی خود بی‌توجه است, بدینسان اعتراض خود را نسبت به هنجارها و قیودات تحمیلی جامعه می‌نمایاند و اهمیتی به نظر دیگران در این خصوص نمی‌دهد. بعلاوه, شاید کیفیت بزرگ شدنش بر اساس باورهای خاصی بوده باشد .
 
سخـن آخـر :
 
سخن آخر اینکه بدانید بهترین شیوهً قرار گرفتن در کنار هم با زاویه نود درجه است نه مستقیم در روبروی هم و به همین لحاظ بهترین میـز برای مذاکـره یک میز گـرد است نه میز چهـارگوش. هنگامی به سخنان دیگران گوش می دهید با کمی خم شدن به جلـو در صندلی، به طرف مقابل نشان دهید که به سخنانش توجه دارید وعلاقمندید ولی مراقب باشید که در این کار افراط نکنید و بیش از هفتاد وپنج درجه خم نشوید-چون با این کار طرف مقابل را در تنگنا قرار میدهید و بعید نیست که وی به شکل تدافعی دست ها را زیر بغل قرار دهد .تماس چشمی خود را بطور مناسب با گوینده حفظ کنید. افراط در تماس چشمی موجب اعمال فشار به طرف مقابل و کاهش آن نمایانگر عدم اعتماد به سخنان او یا عدم تمایل به شنیدن بقیه آنهاست .

 
http://www.pezeshk.us/?p=16757