آموزش بازیگری تئاتر (2)
هنر چیست؟
هنر تجسم یك تجربه ی انسانی است.
هنر تركیب پد یده های هستی است به گونه ای كه احساسی را در بیننده بوجود آورد.
هنر كوششی است كه به آفرینش یك اثر زیبا منجر می شود
هنر جوششی درونی و بیرونی است که به خلق پدیده ای منجر می شود.
... اینها نمونه هائی از تعاریف مختلف هنر هستند.اما مسئله همچنان حل نشده باقیست!
در یونان و روم باستان هنر را تركیب انسان، طبیعت و زیبائی می دانستند و بدین لحاظ هم اكثر آثار هنری آن دوران مجسمه هائی از آدمها در عین زیبائی و تناسب اندام بوده است.
●انواع هنر (تقسیم بندی كلی) :
1- هنر غنائی بزمی : محتوای این هنر عاشقانه است. مجالس عیش و نوش وبزم و پایكوبی نمونه های بارزاین هنر است.
2-
۲- هنر عرفانی : این هنر سوز و گداز و راز و نیاز در راه كمال را نشان میدهد. هنری كه با مثال آثار حافظ در ذهن خود بدرستی ویژگیهایش را درك می نمائید.
۳- هنر حماسی : شرح حماسه ها، رزم ها، اساطیر و قهرمانان باستانی نطیر رستم و..
۴- هنر تعلیمی : این هنر به ترویج اخلاق و افكار و اندیشه های متنوع اخلاقی می پردازد. این هنر در خدمت آموزش است.
۵- هنر سیاسی : كلیه ی آثار سیاسی در زمینه های گوناگون كه به ترویج افكار متفاوت با روند معمول جامعه و یا در خدمت آن باشد در این فالب هنری می گنجند.
●انواع هنر (تقسیم بندی از نقطه نظر رسالت):
1- هنر برای هنر : در این نوع از هنرهدف از كار هنرمند بیشتر ارتقا سطح هنر است.هنرمند رسالت كاری خود را تلاش برای بر جا گذاشتن آثار هنری به یادگار دارد و هنرمند هنردوست از طبقه ی خواص جامعه كسی كه خود را از دیگران یعنی عوام جدا می داند نمونه ی مناسبی برای این نوع از هنر است.
۲- هنر برای هنرمند : در این نوع از هنر هنرمند در خدمت خود است و هنر را برای شهرت فردی تجربه می نماید.و ممكن است با قبلی تركیب هم بشود یعنی هم برای هنر وهم برای خود تلاش نماید.
- هنر برای جامعه: این نوع هنر با اجتماع انسانی كه غالبا از طیف عموم مردم است سروكار دارد.هنرمند رسالت كاری خود را بر اساس خدمت به افراد رده های میانی و پائین اجتماع قرار داده است و برای آنان تلاش دارد.
●نمایش:
نمایش در زبان فارسی ترجمه ی تئاتر است و آن هنری است كه از چند هنر دیگر تركیب یافته است. در نمایش بازیگران خود را به جای قهرمانان و اشخاص داستان می گذارندو وقایعی را كه بر سر قهرمانان آمده است با حركات و اعمال و گفتار خود یك به یك در روی صحنه مجسم می كنند.
در نمایش از ادبیات، موسیقی، نقاشی و حتی حجاری و معماری و برخی هنرهای دیگر استفاده می شودبنابراین آن را كامل ترین هنرها می نامند.
نمایش در سراسر گیتی به اشكال مختلف متداول است و در بعضی از كشورها سابقه ی آن به زمانهای بسیار دور تعلق دارد.در ایران نیز نمایش از زمانهای قدیم متداول بوده است، نمایش حاجی فیروزنوروزی بازی و...از قدیم در عید نوروز برگزار می شده است.نمایشهای سوگواری، نقالی، تئاتر روحوضی، تعزیه و شبیه خوانی از دیگر اشكال نمایشی در گذشته بوده است.
اصل و منشا’ نمایشی را كه اكنون در سرتاسر جهان رواج دارد به كشور یونان نسبت می دهند(هرچند كه پیش از آن نیز نمونه هائی موجود بوده است) یونانیان قدیم خدایان متعددی داشتندو آنها را پرستش می كردندو در اوقات خاصی برای بزرگداشت یا پرستش آنها جشن هائی ترتیب می دادند. در این جشن ها نمایشهائی نیز برگزار می شد.محل نمایش اغلب دامنه ی تپه ای بود كه میان آن فرو رفتگی داشت. سینه ی تپه را پله پله می كردندتا تماشاگران بر آنها بنشینندو در پایین، زمین مسطحی را به بازیگران وگروه خوانندگان اختصاص می دادند. جمعیتی كه برای نمایش در محل گرد می آمدند گاهی از بیست هزار نفرهم تجاوز می كرد
نمایش در قرن پنجم پیش از میلاد به اوج عظمت و اعتلای خود رسید و نمایشنامه نویسان بزرگی در این قرن ظهور كردند.
آشیل، سوفوكل و اوریپید بعنوان مبدعان نمایشنامه نویسی نوین گوهری را در تاریخ بشریت نهادینه كردند كه امروزه با وجود پیدایش سینما و فیلم و نفوذ بی سابقه ی آن در همه ی كشورهای جهان، نمایش اهمیت و اعتبار خود را از دست نداده است و امروزه از جهت پرورش قوای ذهنی كودكان و نوجوانان ارزش جدیدی از نظر تربیتی پیدا كرده است.
●نمایشنامه:
نمایشنامه متنی است كه نمایش از روی آن خوانده، تمرین و اجرا می شود و آن یكی از انواع متون ادبی است كه برای نمایش تنظیم می شود. در آغاز نمایشنامه بعد از آوردن نام آن اشخاص نمایش یا شخصیت های نمایشنامه نام برده می شوندوسپس شرح مختصری از محیط داستان، سن وسال و قد و چهره ی اشخاص داده شده و بعد گفتگوی اشخاص آورده می شود. كارها و حركات بازیگران داخل كروشه() و اگر حجم زیادی داشته باشد با حروف ریزتر چاپ می گردد. نمایش اغلب به چند قسمت تقسیم می شود و هر قسمت با پایین آمدن یا كشیدن پرده ای خاتمه می یابدو قسمت بعدی با بالا یا كناررفتن پرده شروع می شود، از این رو هر قسمت از نمایش را " پرده " گویند.
چگونگی آرایش هر پرده هم در ابتدای هر پرده می آید.
هر پرده هم ممكن است به قسمت های كوچكتری تقسیم شود كه با روشن و خاموش شدن نور اعلام گردد كه به هر قسمت یك " صحنه "گویند
●انواع نمایشنامه:
۱- نمایشنامه كمدی : به نمایشنامه هائی اطلاق میگردد كه موضوع داستان آن خنده آور، شاد و نشاط آور باشد
۲- نمایشنامه درام : اگر موضوع داستان نمایشنامه چنان باشد كه در آن اشخاص بازی تصاویر واقعی از زندگی را نشان دهند نمایشنامه درام خواهد بود.
۳- نمایشنامه ملودرام : ممكن است درام مایه ای از كمدی نیز داشته باشد كه در اینصورت به آن نمایشنامه ملودرام گویندكه گاهی این مسئله بصورت پایان خوش نمایش نمود می یابد.
۴- نمایشنامه تراژدی : اگر نمایشنامه وقایع فوق العاده مصیبت بار و غم انگیز نظیر مرگ پدر، برادر،فرزند و …را نمایش دهد در زمره ی نمایشنامه های تراژیك یا تراژدی می گنجد.
۵- نمایشنامه طنز : گاهی نمایشنامه های كمدی حاوی پیام نیز می باشند كه ممكن است تلخ و گزنده یا حتی سیاه نما هم باشند، این نمایشنامه ها طنز هستند.
۶- نمایشنامه هجو : چنانچه نمایشنامه در بیان حالات كمدی یا طنز دردام مسخره كردن افراد یا موضوعات بیافتد نمایشنامه در زمره ی نمایشنامه های هجو شناخته می شود.
۷- نمایشنامه لغو : نمایشنامه های طنز یا هجوی كه بصورت بی بند وبار مسائل خانوادگی و غیر اخلاقی را مطرح نمایند در این دسته می گنجند.
اجزاء اصلی نمایش:
●هنر نمایش دو جزء اصلی دارد.
۱- داستان (محتوی) : داستان یا قصه یا محتوی همان حرفی است كه نویسنده قصد دارد آنرا القا نماید.در حقیقت همان پیام نمایش است و بر دو نوع است:
الف : محتوای اصلی یا اورژینال كه از تخیل خود نویسنده بر اساس واقعیت یا حتی غیر آن نشات می گیرد، نظیر روح داستانی حاكم بر بینوایان ویكتور هوگوكه برای اولین بار و توسط او مطرح شد.
ب : اقتباسی كه همان شكل برگرفته شده از یك كار هنری انجام شده است. برای فهم مطلب تصور كنید هنرمندی از روی داستان ویكتور هوگو یك فیلم سینمائی بسازد.
۲- ساختار دراماتیك (فرم) : ساختار دراماتیك اساسی ترین عنصر در هر اثر هنری است و به این صورت تعریف می شود: ارائه اثر به بهترین وجه بگونه ای كه بیشترین اثر را بر تماشاچی بگذارد.
رمز آن هم چیزی جز كسب دانش مربوط به ساختار دراماتیك نیست!بخش عمده ای از آن در حیطه ی علم می گنجد كه باید در دانشكده های هنرهای دراماتیك كسب كرد یعنی زبان نمایش و راههای استفاده از تكنیك های تئاتری اما بخش دیگر آن به شناخت، شعوروآگاهی خالق اثر بستگی دارد كه در قالب علمی نمی گنجد و بیشتر بعد هنری مد نظر است كه بایستی با مطالعه مداوم در ارتقا این بینش كوشیدو قابل كسب در هر دانشكده ای نیست.
●مفاهیم و واژه های تئاتری:
۱- سن : محلی است كه در آن نمایش از روی متن نمایشی تمرین و در نهایت اجرا می شود و اغلب بصورت سكوئی بالاتر از سصح دید تماشاچی و در برخی اوقات در میان آنها ساخته میگردد.
۲- پرده : هر نمایش به قسمتهائی تقسیم می شود اگر هر قسمت با باز و بسته شدن پرده اعلام شود به هر قسمت یك پرده گویند.یك نمایشنامه می تواند یك پرده یا بیشتر باشد.
3- صحنه : قسمتی از نمایش را كه از پرده كوچكتر است و با روشن و خاموش شدن نور اعلام می شود صحنه گویند.
صحنه به 9قسمت تقسیم میشود
۴- آوانسن : بخش جلویی هر صحنه را كه اغلب بصورت نیم دایره طراحی و ساخته می شود را گویند.آوانسن مهم ترین قسمت یك صحنه است و هر چند در برخی مواقع با تمهیدات تئاتری می توانیم بخش انتهائی صحنه را مهم نمایش دهیم مثلا با نورپردازی موضهی انتهای صحنه كه اهمیت آنرا نشان می دهد اما حقیقتا مهم ترین بخش صحنه بدلیل نزدیكی با تماشاچی همان آوانسن است.
۵- نویسنده : كسی است كه بدلایل شخصی یا غیر شخصی متنی را برای اجرا یا ثبت در تاریخ می نویسد.این متن می تواند در قالب داستان كوتاه، رمان یا داستان بلند و نمایشنامه كه از جمله متون اصلی ادبی هستند بگنجد.
۶- كارگردان : وی كسی است كه مسئولیت اساسی اجرای یك نمایش را از تدارك مراحل آغازین تا اتمام اجرارا برعهده دارد و مسئول مطالعه متن، انتخاب بازیگران،تقسیم نقش هاو…تامراحل دیگر نظیر طراحی جزئیات حركات بازیگران و…می باشد.
۷- بازیگر : كسی است كه مسئول اجرای حركات و … محوله توسط كارگردان به منظور ایفای یك نقش هنری است.
۸- میزانسن : به مجموعه حركاتی كه یك بازیگر به طراحی و دستور كارگردان در صحنه اجرا می نماید می گویند.
۹- دیالوگ : كلیه ی گفتگوهای دو یا چند نفره بازیگران در نمایش كه معمولا با احساسات گوناگون همراه است دیالوگ می گویند.دیالوگ بیشتر بصورت برون گرا ادا می شود.
۱۰- مونولوگ : مجموعه گفتگوها و زمزمه هائی كه یك بازیگر با خود دارد و بصورت درون گرا ادا میگردد مونولوگ گویند. وبدون مداخله دیگر بازیگران ادا می شود
۱۱- میمیك چهره : به حركات ریز چهره ی بازیگر اطلاق می گردد
۱۲- دكور : هر آنچه كه در یك نمایش بعنوان ابزار صحنه در معرض دید تماشاچی قرار می گیرد دكور است و برای آن دو مسئولیت مهم طراحی دكور و ساخت و اجرای آن متصور است كه دو وظیفه و سمت طراح دكور و سازنده دكور عناوین آن می باشند.فردی كه كار دكور انجام میدهد دكوراتور نام دارد.
۱۳- گریم : به عمل چهره پردازی بازیگران در نمایش گویندو دو مسئول طراحی گریم و اجرای آن برای گریم و چهره پردازی مقرر شده است كه در اكثر مواقع در نمایش های آماتوری بصورت تخصصی طراحی و اجرا نمی شود.این عمل با استفاده از وسایلی میسر است كه كار با هریك تخصص ویژه ای را می طلبد و نقش آن در نمایش بسیار بنیادی است.در نمایش های سطحی وآماتور از وسایلی شبیه ابزار های آرایش زنان مثل کرم سفیدکننده – مدادسیاه و قهوه ای- ماتیک های قرمز و قهوه ای و... استفاده می شود که تقریبا شکل بازیگران در چهره ی فرد نقاشی می شود!برای پاک کردن گریم قبل از شستن ضروری است با شیر پاک کن و پنبه گریم از چهره زدوده شود و سپس با آب و صابون شسته گردد.
۱۴- افكت : به كلیه ی محیطی كه ممكن بصورت زنده یا توسط دستگاه پخش صوت در نمایش اجرا گردد افكت گویندو صداهائی مثل رعد وبرق، خش خش خرد شدن برگ زیر پای بازیگر، شلیك گلوله، ترمز ماشین، زوزه ی حیوانات وحشی یا باد و… كه در برخی نمایش ها لازم هستند می گویند.
۱۵- نور : بدلیل اهمیت این مبحث آنرا به عنوان یك بحث نیمه تخصصی مطرح می نمایم.
از آنجائیكه نمایش در بیشتر اوقات در محلی سرپوشیده تمرین و اجرا می شود بحث نور یكی ار كلیدی ترین مباحث است كه هر فرد تئاتری بایستی تا حدی با آن آشنا باشد.
●انواع نور:
1. نور عمومی : این نور همان نوری است كه از روبرو به صحنه نمایش می تابد ویك نور اصلی است. خاصیت تخت كنندگی و فاقد بعد بودن به همراه وجود سایه های مزاحم در پشت سر بازیگران از محدودیت های این نور است ولی بقدری این نوع از نور اهمیت دارد كه تحت هیچ شرایطی در نمایش های ساده قابل اغماض نیست.حداكثر زاویه ی تابش این نور نسبت به خط افق بین ۲۵ تا ۴۵ درجه است كه بهترین زاویه همان ۲۵ درجه می باشد.
2. ب: نور جانبی : این نور نوری است كه از طرفین به صحنه می تابدو سایه های مزاحم نور تخت را تا حدی تخفیف داده و كم می كند اما از بین نمی برد. این نور كه از چپ و راست صحنه می تابد با همان بهترین زاویه یعنی ۲۵ درجه تا حداكثر ۴۵ درجه قابل تابش است و به سوژه های موجود در صحنه حالتی سه بعدی می بخشد.
3. ج: نور پشت : این نور از بالا و پشت بازیگران بطرف تماشاچیان تابیده می شود به گونه ای كه از دید تماشاچیان مخفی باشد.این نور سایه های مزاحم نور عمومی روبرو و نورهای جانبی را در صورت تنظیم دقیق بصورت كامل حذف می كندو به نور بكراندیا بك گراند معروف است.
4. نور موضعی : یك نور مهم و اساسی در نمایش است كه بخش كوچكی از صحنه یا موضوع را روشن می كند و برای تاكید بخشیدن به یك شوژه ی انسانی یا غیر انسانی كاربرد دارد. با این نوع از نور می توان حتی در انتهای صحنه كه كم خاصیت ترین بخش صحنه است از آوانسن كه مهم ترین بخش صحنه است نقطه ای مهم تر ساخت!و نظر تماشاچیان را برای مدتهای مدید معطوف آن نمود.
5. و: نورهای رنگی : نوع دیگری از نور می باشد كه با وسیله های رنگی با نام فیلتر رنگی قابل طراحی و اجرا بر روی موضوعات بوده و حالات مختلفی را برای تماشاچی تداعی می نماید.شناخت نورها و رنگهای اصلی و كاربرد روانشناسانه آنها عمده ترین خاصیت است كه طراح نور بایستی از آن مطلع باشد تا بهترین نوع نورپردازی را ارائه نماید.
تذکر: لازم است در طراحی نور برای نمایش به گونه ای عمل شود که نور به صورتی بر موضوع تابیده شود که از ایجاد سایه در جلو بازیگر که تمرکز حواس تماشاچی را برهم می زند اجتناب شود.در ضمن از نورهای بسیار شدید استفاده نشود و نورها حالتی تقریبا ملایم داشته باشند.
●تمرینات بازیگری:
بدلیل اینكه بازیگر كلیدی ترین عنصر در هر نمایش است بخش عمده ای از جزوه بایستی به این مقوله اختصاص یابد.به همین دلیل انواع تمرینات بازیگری را در ذیل ارائه می نمایم. لازم به تذكر است كه یك بازیگر بایستی همواره و بصورت روزانه این تمرینات را انجام بدهد تا آمادگی وی همواره حفظ گردد.ویژگیهای برجسته بدنی بعلاوه ی بیان مناسب و تمركز قوی در زمینه ی كنترل تنفس و صوت و در نهایت آمادگیهای روحی و روانی جهت شناخت شخصیت های متفاوت جامعه و به اجرا در آوردن آنها مهم ترین خصوصیات یك بازیگر توانمند است كه توسط تمرینات ذیل تا حدی با اصول اولیه ی آنها آشنا می شویم با ذكر این نكته كه صرف دانستن این اصول و تمرینات هیچ كس را بازیگر نمی كندمطالب را ادامه می دهیم.
الف) تمرینات بدنی
۱- تمرینات فارتلك :
یك بازیگر به منظور كسب و حفظ آمادگی بدنی اش بایستی هر روز مسافتی را بدود.
روزهای آغازین تمرین بعد از مشورت با پزشك خانوادگی برای كسانی كه مدتهای مدیدی است ورزش نكرده اند دویدن با مسافت های كوتاه و سه جلسه در هفته آغاز شده و به مرور و بدون عجله بر مقدار مسافت طولی افزوده می شود.مثلا اگر در روز اول تمرین ۸۰۰ متر دویده شد در روز دوم تمرین و سوم آغاز دویدن بهتر است بسته به نظر شخصی ۵۰ تا ۱۰۰ متر به مسافت اضافه شود یا با استفاده از یك كرنومتر ورزشی و رعایت اصل فشار مسافت ثابت مثلا ۸۰۰ متر را در زمان كمتر از روز تمرین قبلی طی نمائید. به عنوان مثال روز اول تمرین در ۱۰ دقیقه و روز بعدی در ۹ دقیقه و ۴۵ ثانیه و همینطور ادامه یابد تا به آستانه ی فشار فرد كه همان ركورد دویدن اوست نزدیك شود. آنچه كه در تمرینات فارتلك اهمیت دارد دویدن های پیوسته و آرام و تركیب آن با دویدن های سریع و كوتاه در یك روز تمرین است كه بازیگران بعد از یك دوره ی تمرینی دو تا سه ماهه قادر خواهند بود انجام دهند.بهتر است این دویدن ها در قسمت های خوش آب و هوا ی شهر انجام گیردمثلا در میان درختان یك پارك جنگلی یا…
۲-تمرینات نرمشی : تمرینات كششی یا ایزو متریك اساسی ترین نوع تمرینات بازیگری محسوب می شوند. در این نوع از تمرینات بازیگران بدون انجام حركات سریع یا ضربه ای با انجام حركات نرمشی آرام كششی بصورت ایستاده و نشسته می پردازند.اصل حاكم بر تمرینات ایستاده همان رعایت كشش عضله تا آستانه درد و در تمرینات زمینی روح حاكم بر تمرینات یوگاست.
ب ): تمرینات آوائی
هر بازیگر بایستی برای بازیگر شدن ویژگی بیان خود را بهبود بخشد.بعنوان یك تمرین مناسب جهت افزایش قدرت بیان بازیگران لازم است روزانه با در نظر گرفتن حروف الفبا و حركات "آ-ا-ا-او-ای"به پرورش بیان خود بپردازند به اینصورت كه حروف الف تا ی فارسی را با حركات پنچ گانه با صدای بلند و مداوم تا آخرین ظرفیت شش خویش ادا نمایدو همواره با پایین و بالا بردن شدت صوت به غنای بیان خویش بیفزاید تا بتواند در هنگام اجرای نمایش بیان خود را با ریتم های مختلف و شدت و ضعف های گوناگون با اوج و فرود متنوع ادا نماید.
ج ): تمرینات تنفسی :
در این نوع از تمرینات بازیگران بایستی با كنترل تنفس خود تمام ظرفیت شش خویش را طی زمان مشخص تخلیه كرده و با زمان معین هم مجددا نفس گیری نمایند. بهتر است امر تخلیه شش ها در ابتدا معادل ۵ ثانیه و زمان نفس گیری هم حدود۱۵ ثانیه تنظیم شود و به مرور زمان و طی جلسات مداوم با رعایت دقت زمان تخلیه و پر كردن شش ها افزایش یابد. این تمرین بایستی در موقعیت نشسته ی یوگا و در كمال آرامش اجرا گردد. ((موقعیت نشسته ورزش یوگا نظیر همان حالت چهار زانو نشسته ی خودمان است.))
د ): تمرینات میمیك چهره :
این تمرینات شامل حركات تمرینی چشم، لب، بینی، چانه و دهان، گوش،پیشانی و سایر اجزای چهره می باشد.
۱- تمرینات چشم :
این تمرینات شامل حركت دادن اجزای چشم نظیر پلك ها، ابروهاو گوشه های آن می باشد. باز و بسته كردن كامل و بكارگیری تمام عضلات چشمی یكی از انواع تمرینات است.حركات سریع ابروها به همراه در هم كشیدن هر دو یا یك ابرو و رها كردن آن یك نمرین مهم ابرو ست.بالا و پایین دادن ابروها هم همینطور و ….
۲- تمرینات لب و دهان:
حركت غنچه كردن لب ها و چرخش حلقه ای در مسیر و خلاف حركت عقربه های ساعت، حركت دهان ماهی، باز كردن كامل دهان و لب ها و به چپ و راست كشیدن كامل لب ها ازحركات دیگر تمرینی هستند.
۳- حركات بینی
حركات ظریف بینی نظیر چپ و راست كردن آن و متسع كردن و منقبض كردن پرده ی بینی و… برخی از این نوع تمرین است.
۴- حركات گوش و پیشانی :
این حركات هم مشخص است كه چه دامنه ای را شامل می شود و بیشتر به حركات ظریف گوش كه بسیار سخت و مراحل تمرین آن عذاب آور است و حركات كششی و جمع كردنی پیشانی معطوف هستند.
تقویت بازیگر در این سه اصل تقریبا معادل است با ارائه بهتر و جذاب تر نقش مربوط.
اما برای تقویت این عوامل و در نتیجه توان بازیگری چه باید كرد؟
تمرین های زیر در این راستا مفید هستند:
1-تمرین های حركت:
هدف از این تمرین ها راحت شدن عضلات و رهایی از گرفتگی و ایجاد قابلیت انعطاف است.
در سینما شات ها و نماهای مختلفی در خدمت بازیگر هستند كه بازیگر میتواند بازی خود را با نمای مربوط تطبیق دهد. مثلا در سینما بازیگر در نمای كلوز آپ نیازی به گرم كردن پاها و دستها ندارد.اما در تئاتر تماشاگر مدام هنرپیشه را در نمای فول یا لانگ شات می بیند(تمام قد و با قابلیت حركت). تمرین های كششی مناسب قبل از پرداختن به نمایشنامه می تواند بازیگر را برای ایفای بهتر نقش آماده كند.
غیر از حركات درشت بدن عضلات صورت (میمیك) نیز نقش حائز اهمیتی در كیفیت ارائه بازی دارد. حركت مردمك چشم ها،چرخش زبان در دهان،حركات ابرو تا حد امكان،حركت درشت لبها و باز و منقبض كردن صورت به شكل غلو و اغراق آمیز قبل از كار میتواند تاثیر به سزایی در آمادگی انتقال حس بازیگر داشته باشد.
2-تمرین بیان:
همه انسانها دارای حنجره هستند که حنجره قادره هر صدایی که فکرشو بکنید در بیاره اما با تمرین وپیاده کردن تکنیک.باید بگم که صدای انسانها در سه رنج بم ، متوسط و زیر(چپ کوک یا صدای زن) تقسیم بندی میشه که معمولا خیلی ها از جمله خودم در رنج متوسط قرار دارن.اولین ومهمترین تمرین گرم کردن صداست که خیلی خیلی مهم هست.بدین صورت که ابتدا نفس گرفته و به مدت هشت ثانیه صدای( اووووووووم ) را با صدای کم یعنی در واقع با بم ترین صدای خودتون در بیارید.حالا باید اینکارو ادامه بدین البته با صدای کمی بلندتر یعنی یک پله بالاتر از قبلی باز هم به مدت هشت ثانیه وهمینطور باید اینکارو پله به پله ادامه بدین تا به اوج صدای خودتون که در واقع همون بالاترین صدای گلو هست برسید.هر چه که بتونید این فاصله به تعداد بیشتری صداتقسیم کنید ( مثلا من از بم ترین صدام تا زیرترین صدام رو به 15 قسمت میتونم تقسیم کنم ) بهتر میشه و در این تمرین وتمرین های بعدی موفق تر خواهید بود.این تمرین مهمترین و بهترین تمرین برای گرم کردن صدا قبل از تمرین بیان اصلی و حتی قبل از خوندن آواز هست.اما فقط دقت کنید که صدای (اووووووووم) باید حتما از گلو خارج بشه نه بین لبها چون دراین صورت هیچ تاثیری نخواهد داشت.خب فکر میکنم برای اولین قسمت از تمرینات بیان کافی باشه.البته این تمرین باید مدام باشه یعنی باید هرروز، روزی 15 الی 20 دقیقه انجام بدین تا خودتون تاثیرشو روی صداتون ببینید.مطمئن باشید پشیمون نمیشید.
مثال
(به نظرم يك مثال ورزشي براي تبيين موضوع بي راه نباشد. فوتباليستها، هر روز ساعتها تمرين ميكنند، از نرمشهاي مختصر (هوازي) گرفته تا نرمشهاي سنگين، دويدن با سرعتهاي متفاوت و آمادهسازي بدن، دستور كار هر مربي فوتبال است. فوتباليستها در تمرين، شوت ميزنند، پاس ميدهند، زدن ضربه پنالتي را تمرين ميكنند، در درگيريهاي فيزيكي قدرت بدني خود را افزايش ميدهند و غیره. اما بارها و بارها در حين پخش مسابقات فوتبال ديدهايم كه بازيكنان قبل از ورود به زمين و به ویژه در هنگام تعويض، چند دقيقهاي با حركتهاي كششي بدن خود را اصطلاحاً گرم ميكنند و بعد به زمين ميروند. )
ارائه ی بیان مناسب در تئاتر بسیار سخت تر از سینماست. در تئاتر بوم صدا حركات بازیگر را تعقیب نمیكند و او باید خود صدای خود را به تمام تماشاگران حتی تماشاگران انتهای سالن به شكل واضح و مفهوم و رسا برساند!
صدای بازیگر باید رسا باشد: یعنی به خوبی به گوش تماشاگران برسد.تمرین صداهای آوایی و یا شعرهای كوتاه با تن صداهای مختلف میتواند كمك خوبی در این مورد باشد. شایان ذكر است كه یك بازیگر باد بتواند حتی گاها صدای درگوشی را طوری بیان كند كه تماشاگران انتهای سالن نیز آنرا بشنوند و بفهمند.
صدای بازیگر باید واضح و مفهوم باشد: خوردن حرفهای آخر كلمه یا جمله یكی از ایرادات و مشكلات اساسی بازیگران تازه كار است.بیان در تئاتر باید كاملا واضح مطرح شود و تك تك حروف كلمات قابل تشخیص باشند. در این راستا امثال تمرین های زیر مفیدند:(این تمرین ها را با صدای بلند انجام دهید و مراقب باشید كه كلیه ی حروف را واضح ادا كنید)
در لُرستان نُه لُر است و هر لُری نُه نَره لر نره لر چه نره لر!هر نره لر نه نره لر
رشتهی تسبیح اگر بگسست، معذورم بدار!
دستم اندر ساعد ِ ساقیّ ِ سیمین ساق بود!
جمله ی ناگوارشت از طلب گوارش است
ترك گوارش ار كنی زهر گوار آیدت
سرو چمان من چرا میل چمن نمیکند
همدم گل نمیشود، یاد سمن نمیکند
تو چو بوبك ربابی به ستیزه تن ز دستی
من خسته از ستیزت به نفیـر چون ربابم
تو گرد دلم گردان من گرد درت گردان در دست تو در گردش سرگشته چو پرگارم
پنج من پشم و پنج من کشک پنج من کشکِ پنج پشمش کم پنج من پشمِ پنج کشکش کم
و دیگر اینكه صدای بازیگر باید بدون لهجه (به جز موارد خاص كه تعمدیست) و همچنین شفاف باشد.
تمرینات برای تمرین بیان
نحوه بیان صامتها و مصوتها
صامتها:الف ب ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی
مصوتها: اَ اِ اُ آ ی وپ ، ب: برای تلفظ ، لبها می چسبند و عبور هوا یا صوت را برای مدتی متوقف می کنند. هنگامی که لبها با یک حرکت ناگهانی از هم جدا شد، صامت شنیده می شود. با این تفاوت که در مورد« پ» هوا بصورت انفجاری خفیف بیرون می زند، اما در مورد « ب» صوتی که در حنجره تولید شده بگوش می رسد.
ت ط ، د: برای تلفظ نوک زبان به پشت دندانهای پیشین بالا و پهلوهای آن به لثه ها فشرده می شود و گذرگاه هوا یا صوت را برای لحظه ای مسدود می سازد. به محض آنکه زبان را آزاد کنید، در مورد « ت» هوا و در مورد « د» صوت خارج می شود.
ک،گ: قسمت پسین زبان به نرم کام می چسبد و از خروج هوا جلوگیری می کند. با رها شدن زبان و خروج هوا در مورد « ک» و صوت در مورد« گ» صامت شنیده می شود.
ع، حمزه: با بسته و سپس باز شدن آنی چاکنای (شکاف میان تار-آواها) تولید می شود.
ق غ: هنگام تلفظ این صامت ملازه یک لحظه به انتهای زبان می چسبد و سپس آزاد می شود. این صامت جز صامتهای آوایی است.
ف، و: هنگام تلفظ این دو صامت دندانهای بالا به نرمی، اما بطرز استوار، برلب پایین فشار می آورد و هوا در مورد « ف» و صوت در مورد « و» به کناره های لب و دندان می ساید و خارج می شود.
خ: از اصطحکاک ملازه با پسین زبان پدید می آید. این صامت آوایی نیست
ه ح: صامتی آوایی نیست و مخرج آن چاکنای است، یعنی با عبور هوا از درون تار آواها تولید می شود.
ث ص س، ذ ظ ض ز: هنگام تلفظ آنها، هوا یا صامت ازبین دندانها می گذرد. در حین ادای این دوصامت آرواره ها تقریبا بسته است. « س» آوایی نیست و « ز» آوایی است.
ش،ژ: این دوصامت که اولی آوایی نیست و دومی آوایی می باشد. با قرار گرفتن کناره های زبان روی لثه ها، و سطح فوقانی آن روی پیشگام تولید می شوند. آرواره ها تقریبا بسته است و گرد شدن لبها به صوت حاصل تشدید خاصی می دهد.
ل: هنگام ادای « ل» نوک زبان به پیشگام می چسبد و از خروج هوا از آن نقطه جلوگیری می کند، لیکن کناره های زبان پایین می آیند و اجازه می دهند که هوا به خروج خود ادامه دهد. این صامت آوایی است.
ر: این صامت آوایی با برخورد متوالی نوک زبان به پس لثه های بالا تولید می شود.
م،ن: برای ادای « م» دولب بهم می چسبد و صوت از طریق حفره خیشوم خارج می شود. و تا هنگامی که لبها از هم جدا نشوند، صامت کامل نمی شود. اما هنگام تلفظ « ن» قسمت پیشین زبان کاملا به لثه ها می چسبد،نرم کام پایین می آید و به صوت اجازه می دهد تا ازخیشوم خارج شود. این صامت نیز تا هنگامی که زبان از لثه جدا نشده، کامل نمی شود.
چ،ج: مخرج این دو صامت از فشار قسمت پیشین زبان به پیشکام حاصل می شود.« چ» آوایی نیست و « ج» آوایی است.
ی: این صامت( نیم مصوت) با عبور صوت از مجرای دهان در حالیکه با نزدیک شدن قسمت میانی زبان به میان کام تنگ شده است، پدید می آی
اَ: قسمت پیشین زبان اندکی بالا می آید و آرواره باز می شود.
اِ: قسمت پیشین زبان اندکی بالا می آید و آرواره نیم باز است.
اُ: قسمت عقب زبان بالا می رود و آرواره نیم باز است. لبها از دندانها فاصله می گیرند و گرد می شوند
آ: قسمت عقب زبان اندکی بالا می رود و آرواره کاملا باز می شود.
او: قسمت عقب زبان کاملا بالا می آید و آرواره بسیار باز می شود. لبها گرد می شوند و از دندانها فاصله می گیرند و در قیاس با «اُ» دایره تنگتری می سازد.
ای: قسمت پیشین زبان بالا می آید، آرواره تقریبا بسته است
تمرین:
A. اِیکت ایکت اَکت. آکت ُکت اوکت
B. اِیگد ایگد اَگد آگد اُگد اوگد
C. اِیپت ایپت اَپت آپت اُپت اوپت
D. اِیبد ایبد اَبد آبد اُبد اوبد
E. اِیمد ایمد اَمد آمد اُمد اومد
F. اِیلت ایلت اَلت آلت اُلت اولت
G. اِیلد ایلد اَلد آلد اُلد اولد
H. اِیبو ایبو اَبو آبو اُبو اوبو
I. اِیتن ایتن اَتن آتن اُتن اوتن
J. اِیزج ایزج اَزج آزج اُزج اوزج
K. اِکخ ایکخ اَکخ آکخ اُکخ اوکخ
L. اِیگق ایگق اَگق آگق اُگق اوگ
M. مات ماد
N. چیت چید
O. سوت سود
P. مات مان
3- تمرین سه اصل ذهنی تفكر ، تخیل و تمركز:
در این مورد تمرین های بداهه پردازی، خلاقیت در ایفای نقشها در موقعیت های خاص بدون ارائه دیالوگ، و آماده سازی بازیگر به شكل رویا پردازی و تخیل با چشمان بسته و در سكوت(فقط با تصویر سازی كارگردان و صحبتهای آرام او) كه برای رهایی از دغدغه ها و مشغولیات فكری خارج از كار صورت میگیرد،میتواند مفید باشد.
http://www.theatre30ya30.blogfa.com/