تحلیلی از متانت گفتاری زبان قرآن در حوزه ی التذاذات جنسی

زبان قرآن را میتوان به سه معنای1 ـ زبان عربی، 2 ـ زبان عربی متناسب با اندیشه و زبان
مخاطب و 3 ـ زبان عربی متناسب با اندیشه و زبان مخاطب و هماهنگ با سیستم اندیشهوری
گوینده در نظر گرفت. کم و کیف متانت گفتاری زبان قرآن )به هر سه معنی( در حوزههای
پنجگانهی التذاذات جنسی )التذاذات قلبی، بصری، سمعی، لمسی و مقاربتی( قابل اثبات است.
کنایی بودن همهی تعابیر جنسی قرآن، صراحتگریزی قرآن در مقام تفهیم و احتراز قرآن از
واژگان متداول برخی از ادبای عرب و همچنین همخوانی زیرساختهای اندیشههای قرآنی
)در بخش جهانبینی و اخالق( با روش زبانی قرآن در اهمیت دادن به متانت گفتار، همگی
نشاندهندهیاین شیوهی اخالقی قرآن در نحوهی بیان مسائل و کاربرد تعابیر جنسی است. از
تحلیل ابعاد این متانت گفتاری میتوان به برخی از مؤلفههای راهبردی در زمینهی حاکمیت
پارادایم متانت گفتاری در سه قلمرو سیاستگذاریهای کالن، سیاستگذاریهای حوزهای
و منطقهای و حوزهی محاورات فردی و  ....    ....  

ادامه نوشته

چگونه خبر بد را بگوييم؟ و حقیقت گوئی Truth Telling

«خبر بد» شايد قدمتي به طول تاريخ داشته باشد. از اولين لحظه‌اي که انسان پا بر زمين خاکي نهاد و يا شايد کمي پيشتر از آن، زماني که مقرر شد آدم و حوا از بهشت بر زمين خاکي فرود آيند، انسان با اولين خبر بد آشنا شد: دوري و هبوط. هنوز مدتي از سکونت انسان در اين جهان نگذشته بود که هابيل کشته شد و آدم با دومين خبر بد رو در رو شد: مرگ عزيزان..

پس از آن تا همين لحظه که نگارنده، اين خطوط را مي‌نويسد يا کمي بعدتر وقتي که مخاطب، اين سطور را مي‌خواند، همواره اتفاقي در جريان است که ماحصل آن شايد خبري بد باشد. انسان همواره با مفهوم خبر بد در تماس بوده است.

فارغ‌ از اين جنبه تاريخي، مفهوم خبر بد را از چهار منظر مي‌توان مورد بررسي قرار داد: اول اينکه خبر بد، در همه شئون زندگي بشري امکان وقوع دارد. براي مثال در زمينه شغلي، خانوادگي و سلامت. اما شايد در اين ميان خبر بدي که با سلامتي انسان مرتبط است بيش از همه حساسيت‌برانگيز است. دوم اينکه خبر بد، ممکن است جنبه فردي يا اجتماعي داشته باشد. آگاهي از وقوع فجايع تاريخي، جنگ‌ها، حوادث طبيعي و بيماري‌هاي همه‌گير، گاهي تاثيري به مراتب بيشتر از اخبار بد شخصي بر انسان مي‌گذارند. سوم اينکه خبر بد گريبان همه افراد جامعه از هر رده‌اي، چه غني و چه فقير را خواهد گرفت و با وجود همه نابرابري‌ها، تاثيرات کم و بيش يکساني بر آنها خواهد گذاشت.

چهارم اينکه همواره نوعي نسبيت در تعريف بدي يک خبر وجود دارد. اين نسبيت هم در مورد ماهيت بدي يک رويداد حاکم است، (براي مثال دوري انسان از بهشت و   ...   ....

ادامه نوشته

چگونه خوب و رسا صحبت کنیم ؟

 یکی از دغدغه های مهم افراد در زندگی شخصی و کاری این است که چگونه صحبت کنیم که بهترین تاثیر گذاری را داشته باشد. به عبارتی در زندگي همه ما مواقعي وجود دارد که بايد در حضور چند نفر راجع به مسئله اي صحبت کنيم. ممکن است اين صحبت در جلسه يا کنفرانسي باشد که رسميت داشته باشد و ممکن هم هست که در يک جمع خانوادگي يا در محيط کار بخواهيم براي دوستان يا همکارانمان صحبت کنيم. اگر مهارت هاي لازم را در اين زمينه داشته باشيم ، قطعاً روند کار با موفقيت بيشتري انجام مي شود و به نتايج بهتري مي رسيم.

آيا ربطي بين سخن گفتن و موفقيت و محبوبيت، مي بينيد؟
يک کارمند بخش تبليغات:
صحبت کردن ارتباط مستقيمي با کار دارد. اينکه چه بگويم، چطور بگويم و يا به قول معروف از چه دري وارد شوم تا بتوانيم براي موقعيت کاري ام، به نتيجه اي دلخواه برسم.
نوع صحبت، در کاري که دارم بسيار مهم است. اينکه چگونه موارد لازم و ظريف را رعايت کنم يا لحن در هنگام گفتن يا خواندن مطلب، با توجه به نوع و تفاوت آنها چگونه باشد و خيلي نکات ديگري که متاسفانه خيلي افراد از آنها کاملاً بي خبر و بي اطلاعند و فکر مي کنند که خوب، گويندگي خيلي آسان است. به همين علت هم است که گفتار خيلي ها در حال حاضر به دل ديگران نمي نشيند.
يک کارمند آژانس مسکن:
صحبت کردن انسان، نمونه بارز شخصت اوست. حال اين شخصيت ممکن است بنا به مقتضاي پيش آمده، متفاوت باشد. مثلاً خود من، از زماني که در آژانس مسکن مشغول به کار شدم، فهميدم بايد نوع صحبت کردنم را کمي تغيير بدهم. چرا؟ براي آنکه بتوانم در دل مشتري رخنه کرده و   .......

ادامه نوشته

روش ‌هایی برای شروع یک گفتگو

شروع گفتگو برای خیلی‌ها کار سختی است. برای اینکه یک مکالمه را راحت‌تر شروع کنید، توصیه‌هایی برایتان داریم:

۱) لبخند بزنید.

 می‌دانیم کارآسانی است اما لبخند قدرت فوق‌العاده‌ای دارد. وقتی غریبه‌ای به سمتمان می‌آید،ذهن ما از سیگنال‌های غیرکلامی مثل حالات چهره برای تحلیل اینکه فرد تهدیدی محسوب می‌شود یا خیر استفاده می‌کند. لبخند نشان می‌دهد که شما فردی بی‌خطر و صمیمی برای برقراری ارتباط هستید. این تکنیک غیرکلامی را دفعه بعدی که می‌خواهید به فردی غریبه برای شروع یک گفتگو نزدیک شوید تمرین کنید و مطمئن باشید نتیجه خواهید گرفت.

۲) سوالات باز بپرسید.

اگر نمی‌دانیدسوالات باز چه سوالاتی هستند، باید بگوییم که این سوالات نیازمند پاسخی فراتر از بله یا خیر هستند. این سوالات حتی روی افراد خجالتی را هم باز می‌کند. برعکس سوالات بسته بله یا خیر، خیلی زودتر از آنچه متوجه شوید مکالمه را تمام می‌کند.

می‌توانید با فکر کردن به فضایی که طرف‌مقابلتان برای پاسخگویی به سوالتان دارد، سوالات باز خوبی بپرسید.

سوالاتتان را با «چه» شروع کنید و خواهید دید که طرفتان خیلی راحت قادر به پاسخگویی خواهد بود. سوالاتی مثل: «چه چیز باعث شده اینجا بیایی؟» یا «از چه چیز این مهمانی تا اینجا خوشت آمده؟»

۳) شوخ‌ طبع باشید.

قرار نیست کمدین شوید اما کمی شوخ‌طبعی جادوی هر مکالمه‌ای است. شوخ‌طبعی خیلی سریع شما را به فرد مقابل نزدیک می‌کند.

طنز مسئله‌ای ذهنی است اما کمک می‌کند که بدانید بیشتر طنزها در مکالمات اصلاً خنده‌دار نیستند. ببینیدشما و بقیه آدمها به چه چیزهایی می‌خندید تا متوجه شوید که بیشتر آن چیزها اصلاً خنده‌دار نیست. اما چطور؟

ما بیشتر به خاطر خالی کردن فشار در مکالمات می‌خندیم. طنز یا شوخ‌طبعی یک احساس نیست بلکه روشی برای خالی کردن احساس است. ببینید چه چیزهایی برای شما خنده‌آور است، از آنها درس بگیرید و آن را تکرار کنید.

۴) موجبات راحتی افراد را فراهم کنید.

 اگر به نظرتان می‌رسد که وقتی به کسی نزدیک شدید، احساس ناراحتی را در آن فرد ایجاد کرده‌اید، اصلاً نباید آن را نادیده بگیرید. آن را موضوعی برای شروع رابطه بدانید. درمورد آن نظر بدهید و از فرد مقابل سوال کنید که برای راحت‌تر کردن او چه کاری از دستتان برمی‌آید.

اینکه فقط به آن موضوع اشاره کنید ممکن است اوضاع را بدتر کند به جای اینکه مشکل را برطرف کند.

اگر با یک لبخند شروع کنید، یک سوال باز بپرسید، یک چیز خنده‌دار بگویید و موجبات راحتی طرف‌مقابلتان را فراهم کنید، از تاثیری که مهارت‌های اجتماعی‌تان بر فرد مقابلتان می‌گذارد متعجب خواهید شد.

بااینکه شروع یک مکالمه برای خیلی‌ها سخت است اما خوشبختانه می‌توانید برای این کار کمی جادو به کار ببرید. این توصیه‌ها کمکتان می‌کند گفتگوی موردنظرتان را بدون هیچ مشکلی آغاز کنید.

http://mohammadrezaee.persianblog.ir/post/71

شیوه های سخنوری و سخن گفتن

سخن گفتن و سخنوری آداب و شیوه های دارد که می تواند تاثیر کلام را دو چندان کند و شخص را به اهداف و مقاصد خویش برساند؛ زیرا سخن گفتن دارای اهداف و مقاصد چندی است که یکی از مهم ترین آن ها پس از تفهیم دیگران و ابراز مافی الضمیر، تاثیرگذاری بر مخاطب و شنونده و برانگیختن همراهی و همدلی وی می باشد.

 از این روست که سخنوری به معنای هنرسخن گفتن، از جایگاه و اهمیت بیش تری برخوردار می باشد؛ زیرا سخنور کسی است که با هدف و انگیزه مشخص و مقاصدی خاص سخن می گوید و ازهمه شیوه های بیانی و آرایه های ادبی بهره می گیرد و با تسلط به زیر و بم های سخن، اندیشه ها و مقاصد خویش را پیش می برد. این در حالی است که سخن گفتن گاه برای سرگرمی و بی هدفی مشخص انجام می شود.

اهمیت بیان و سخنوری

 بی گمان یکی از نعمت های بزرگی که خداوند به بشر ارزانی داشته است نعمت بیان است که به وسیله آن می تواند مفاهیمی را به دیگری منتقل کرده و احساسات و عواطف و خواسته های خویش را ابراز کند و تجربیات و یافته های خود را به دیگری منتقل سازد. این گونه است که خداوند در آیاتی چون آیات نخست سوره رحمن تعلیم بیان را به عنوان یک نعمت قابل ستایش و ویژگی برجسته برای وی می داند.

زبان دارای کارکردهای متضادی است و می توان آن را شمشیر دو لبه ای دانست که هم به انسان سود و منفعت می رساند و هم ضرر به وی وارد می کند. چنان که سلاح بسیار قوی و توانمندی است که می تواند انسان دیگری را به ورطه هلاکت و نیستی بکشاند چنان که زمینه نابودی و هلاکتخود را فراهم می اورد. از این روست که گفته اند: زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد.

سخنوران به هنر درست سخن گفتن و بهره گیری از همه آرایه ها و توانمندی های زبانی، گاه چنان عمل می کنند که حقی را باطل و باطلی را حق جلوه میدهند. در یونان قدیم گروهی از حقوقدانان و وکلای دعاوی با بهره گیری از انواع شیوه های بیانی از جمله سفسطه به گونه ای عمل می کردند که تفاوت میان حق و باطل برداشته شده بود و مردمان و دانشمندان به این باور باطل رسیده بودند که اصولا حق و حقیقتی وجود ندارد و آن چه به نظر حقانیت می اید تصور باطلی است که پنداری ساخته و سخنوری

آن را پرداخته است. این گونه است که جدال فلاسفه با عالمان درآن عصر آغاز می شود تا بتوانند وجودی به دور از پندارها برای چیزها و مطالب بیابند و حقیقتی را به اثبات رسانند و از شر سفسطه و اثار آن برهند.

در گذشته اصطلاح سخندان به جای سخنور بیش تر کاربرد داشت؛ زیرا بر این اعتقاد بودند که سخنوری به دانشی خاص است و تنها کسانی می توانند در فضای بیانی موفق عمل کنند که همه دانش های سخن گفتن را به خوبی بدانند. در حالی که امروزه بیش تر به این به عنوان یک حرفه نگاه می شود. چنین حالتی را می توان در مساله گویندگی جست و جو کرد. گویندگی بیش تر حرفه است تا هنر و آگاهی به رمز و رازهای آن و نیز به کار گیری در هنگام عمل به گویندگی.

شکل و محتوای سخن و بیان

 آیات قرآنی به سخن گفتن و انواع و اقسام آن در دو بخش توجه می دهد. بخشی از مسایل و مطالبی که در آیات قرآنی بیان شده و از مردمان خواسته شده تا بر اساس آن عمل کنند، بخش مسایل و مطالب شکلی سخن گفتن است. از این روست که آموزه های قرآنی به شیوه های بیانی و شکلی آن به عنوان آداب سخن گفتن توجه می دهد.

گروه دوم آموزه های دستوری قرآن در حوزه سخن گفتن و بیان ،‌ ارتباط تنگاتنگی به محتوای کلام و سخن دارد.

البته از نظر قرآن هر دو بخش امری ضروری و لازم است تا سخنی چنان که باید بیان شود ادا گردد ولی بخش محتوای بیان وسخن از جایگاه و ارزش ویژه ای برخوردار می باشد؛ زیرا هدف از سخن گفتن مانند هر کار دیگری، رسیدن به کمالی است که در محتوا خود را نشان می دهد. با این همه این بدان معنا نیست که بخش شکلی آن کم

ارزش و یا بی اعتبار باشد؛ بلکه از نظر قرآن مسایل شکلی ان خود در درجه ای از

اهمیت و ارزش است که نمی توان از آن چشم پوشید.

 از این روست که ما در این جا به هر دو بخش شکلی و محتوای سخن و بیان توجه می دهیم و آیات مربوط به آن را بازخوانی و تحلیل می کنیم.

 http://mohammadrezaee.persianblog.ir/post/71

آداب و شیوه های شکلی بیان

یکی از آداب سخن گفتن آن است که شخص کلام خویش را به عناوینی آغاز کند که احترام و تکریم شنونده در آن بروز و ظهور کند. به نظر می رسد که آغاز کلام به سلام و بسم الله و یاد کرد خداوند تاثیر به سزایی در روحیه مخاطب به جا می گذارد. شنونده از همان آغاز رابطه صمیمانه و سالمی را با گوینده احساس می کند و به کار گیری نام سلام و سلامتی این بشارت و مژده را به وی می دهد که گوینده از مقاصد پلید و زشت به دور می باشد و هدف وی از سخن گفتن ، برقراری ارتباطی سالم و منطقی است.

از آیه ۶۹ سوره هود و ۵۱ و ۵۲ سوره حجر و ۲۴ و ۲۵ سوره ذاریات بر می اید که آغاز سخن با سلام ، ترس و هراس را از دل شنونده از میان بر می دارد و او را در فضای احساسی و عاطفی مطلوب و مناسبی قرار می دهد تا نسبت به محتوای سخن شخص واکنش منفی نشان ندهد و یا از همان آغاز موضع گیری منفی نداشته و پیش داوری نادرست نداشته باشد.

رعایت عفت کلام و به کارگیری واژگان مناسب و عامه پسند می تواند زمینه شنیدن سخن در مخاطب را برانگیزد؛ از این روست که دوری از کلمات زشت و چاله میدانی می تواند، فضای مناسبی را برای شنیدن سخن فراهم آورد.(بقره آیه ۱۸۷ و ۱۹۷ و ۲۲۲)

نرمی در سخن گفتن و ملایمت داشتن از دیگر آداب شکلی سخن گفتن است که در آیه ۱۵۹ سوره آل عمران و ۲۸ سوره اسراء و ۴۴ سوره طه بدان توجه داده شده است؛ زیرا هر گونه درشت گویی و فریاد زدن می تواند شنونده را در موضع تقابل و واکنش شدید قرار دهد. از این روست که با اشاره به استنکار آدمی از فریادهای خران و بیزاری و انزجار از عرعر الاغ ، از گوینده خواسته است که نرمی در سخن گفتن را مراعات نموده از داد و فریاد در هنگام سخن گفتن پرهیز کند. (لقمان آیه ۱۹ و حجرات آیه ۴)

همان گونه که فریاد کردن و سخن گفتن به صدای بلند زشت و نابهنجار دانسته و به دور از آداب سخن گفتن معرفی شده است، هم چنین سخن گفتن به نجوا و زمزمه ای که به سختی شنیده می شود امری نادرست و ناپسند است؛ زیرا کلام وسخن می بایست به گونه ای ادا شود که شنونده به سادگی همه محتوا را بشنوند و برای شنیدن آن در رنج قرار نگیرد.

برخی از انسان ها به سبب حضور در محیط هایی که از آلودگی صوتی برخوردار می باشد ناچار می شوند تا صدای خویش را بلند کرده تا شنونده از مطالب و خواسته های وی آگاه شود. این در حالی است که در برخی دیگر از محیط به سبب ارامش و سکون خاص، نیازی نیست که صدا را بلند کرد بلکه به زمزمه ای نیز کلام به رسایی شنیده می شود.

در تحقیقات و پژوهش های میدانی روی پرندگان معلوم شده است که آلودگی صوتی می تواند در شیوه خوانندگی و ادا و آهنگ صوت ایشان تاثیر شگرف به جا گذارد. این مساله در انسان به شکلی واضح تر و روشن تر امری معلوم و ثابت شده است.

از آن جایی که شرایط زیستی می تواند در شیوه های بیانی شخص تاثیرگذار باشد ، توجه به مراعات آهنگ صدا مورد تاکید قرآن قرار گرفته است. از این روست جهر و یا اخفات و آهنگ سخن و کلام می بایست با توجه شرایط محیطی اندازه گیری شود. شخص می بایست با توجه به شرایط و فضایی که در آن سخن می گوید ،‌ آهنگ صدا و صوت خویش را تنظیم کند.

قرآن برای تبیین این مساله از مردمان خواسته تا در سخن گفتن در هر حال اعتدال را مراعات کنند. مراعات اعتدال در هر کاری پسندیده است که از جمله آن سخن گفتن حتی با خداست. از این روست که در ایه ۱۱۰ سوره اسرا خواستار اعتدال در مناجات می شود و در آیه ۱۴۸ سوره نساء پرخاش گری و فریاد در سخن گفتن را ناپسند می شمارد و و در ۱۹ لقمان از زبان پدر به پسر سفارش می کند که شیوه اعتدال را در پیش گیرد و مراعات آهنگ و صوت را بکند

خداوند در آیه ۶۳ سوره نساء و طه آیه ۲۷ و ۲۸ به رسایی سخن توجه می دهد که در همین راستا می بایست آن را تحلیل وارزیابی کرد

آسان بودن سخن از دیگر ویژگی های شیوایی و روانی سخن است که در آیه۹۷ سوره مریم و ۵۸ سوره دخان بر آن تاکید می شود.

از این رو پرهیز از اغلاق گویی و پیچیده نویسی امری است که در شیوه ها و آداب سخن گفتن می بایست مورد توجه قرار گیرد. شیوایی کلام موجب انتقال سریع و آسان مطلب به شنونده شده و زمینه پندپذیری وی می باشد ، چنان که در آیه ۱۰ سوره رعد و ۷ طه و آیات دیگر بر شیوه آشکارسازی تاکید می کند تا شنونده به طور آسان و شفاف به محتوا دست یابد. از این روست که آشکارسازی و شفاف نمودن مطالب نیز به عنوان شیوه ای در شیوایی و شکل ظاهری سخن مورد توجه است.

یکی دیگر از شیوه های بیانی ، بیان نیکو است. قرآن از این مساله به احسن تعبیر کرده و خواهان سخن نیک شده است چنان که خود این گونه است؛ زیرا سخن نیک گفتن ، خود عامل مصونیت شخص از افتادن در دام شیطان و دوری از اوست. بسیاری از مردم ، به سبب عدم رعایت این عنصر اساسی سخن گفتن در دام شیطان می افتند. اما اگر نیکو سخن گویند فرصتی برای وسوسه های شیطان و ایجاد سوء تفاهم نمی ماند.(اسراء آیه ۵۳)

همین آیه هم چنین انتخاب بهترین گفتار در برخورد با مشرکان و کافران را به مومنان توصیه و سفارش می کند؛ زیرا انتخاب بهترین گفتار می تواند ، واکنش های منفی آنان را کاهش یا از میان بردارد و زمینه ای برای فهم و تفکر در اندیشه و محتوای بلند شده و آنان را به سوی حق بکشاند. آیه ۳۳ سوره فصلت نیز در بیان شیوه دعوت مردم به محتوای بلند قرآن و اسلام از مومنان می خواهد تا از کلام نیک بهره گیرند و از زشتی گویی پرهیز نمایند.

برخی از مردم به گونه ای عمل می کنند که سخن ایشان تلخ و زننده است و موجبات حزن و اندوه دیگران را فراهم می آورد، چنین شیوه بیانی نیز می تواند مضر و آسیب زا برای ایجاد ارتباط باشد. از این رو گفته اند که حتی محتوای تلخی را می بایست به زبانی شیوا و شیرین گفت ؛‌ چنان که داروی تلخی را به لعاب از شیرینی به خورد کودکان می دهند تا دست کم شیرینی شکل از تلخی محتوایش بکاهد. این در حالی است که دشمنان احمق اکثرا به این شکل عمل می کنند که سخنان تلخ و زننده ای را برزبان رانند و با این روش شخص را بیازارند.

این کاری است که دشمنان پیامبر(ص) انجام می دادند و خداوند در آیه ۶۵ سوره یونس و ۷۶ سوره یس به آن اشاره می کند.

خداوند در آیه ۲۳ و ۲۴ سوره حج و نیز ۲۴ سوره ابراهیم سخن طیب و پاک اشاره می کند. سخن طیب می تواند به سخنی گفته شود که دارای ظاهر و شکلی خوش و زیباو از نظر محتوا راست و حق باشد.

پرهیز از کلمات دو پهلو که موجبات تمسخر و اسهتزا می شود از دیگر شیوه هایی است که در حوزه ادب سخن گفتن در آیه ۴۶ سوره نساء مطرح شده است.

بسیاری از مردم به علت شیوه به کارگیری کلمات دو پهلو خواسته و ناخواسته گرفتار مشکلات از جمله سوء تفاهمات می شوند. این گونه است که درگیری های خانوادگی و خویشاوندی و مانند آن در بسیاری از مواقع به سبب ایجاد سوء تفاهمی است که از به

کارگیری کلمات و واژگان پدید می آید. البته برخی از بیماردلان به تعمد از این کلمات بهره می گیرند و حتی جامعه را در بحران اخلاقی و حتی سیاسی قرار می دهند و هر گاه به هدف خویش رسیدند آن را برخاسته از تفسیر نادرست و سوء تفاهم بر می شمارند.

به هر حال برای تاثیرگذاری کلام در شنونده ، هر گوینده ای می بایست فصاحت و بلاغت را رعایت کرده و از آرایه های ادبی سود برد. آراستگی سخن (انعام (۶) ۱۱۲ و ۱۱۳) در کنار استدلالی و برهانی بودن آن (نحل آیه ۱۵)، استواری (ابراهیم آیه ۴۷) ، امانت داری و رعایت آن در نقل قول ها(اعراف آیه ۶۵ و ۶۸ و شعراء آیات ۱۰۶ و ۱۰۷ ) و از سر خیرخواهی گفتن (اعراف ایه ۵۹ و ۶۰) بخشی دیگر از شیوه های بیانی در نظر آیات قرانی برای ارسال پیامی سازنده و تاثیرگذار در مخاطب و شنونده است.

 http://mohammadrezaee.persianblog.ir/post/71

 

آداب محتوایی سخن

 

چنان که گفته شد آن چه مهم و اساسی است محتوای سخن می باشد؛ زیرا آراستن کلام به آرایه های ادبی و شیوایی از آن روست تا شخص بتواند به بهترین شکل وصورت مقاصد خویش را بیان دارد. این مطلبی است که قرآن نیز به اشکال مختلف بر آن تاکید ورزیده است.

از نظر محتوا،‌ سخن می بایست حق و از باطل خالی باشد ؛ چنان که می بایست سخنی راست و به دور از دروغ و فساد باشد.(احزاب آیه ۷۰ و نیز مریم آیات ۴۱ و ۴۹ و ۵۰)

بیهوده و لغو نبودن سخن از نظر محتوا از جمله دیگر شرایطی است که قرآن برای سخن زیبا بیان می کند؛ زیرا ریشه بیهودگی و لغو بودن سخن را می بایست در جهل و نادانی گوینده آن جست و جو کرد.

بنابراین هر گاه کلامی بیهوده و لغو باشد بیانگر آن است که انسانی نادان و جهل بر زبان رانده است و این خود موجب می شود تا ارزش و شخصیت شخص دچار تردید جدی شود و مردم به وی به دید تردید بنگرند.(قصص آیه ۵۵)

بسیاری از مردم به سبب محتوای کلام خویش دچار عذاب و گرفتاری های مادی و معنوی و نیز دنیوی و اخروی می شوند. از این روست که خداوند در آیه ۶ سوره لقمان سخنان بیهوده و لهوی که آدمی را از هدف خویش دور می سازد ، به عنوان عامل گرفتاری وی بر می شمارد؛ زیرا سخنان یاوه و لهوی که به کار می برد به جای آن که موجب شود تا در مسیر درست و کمالی قرار گیرد در ورطه از هلاکت و نابودی بیافتد.

دیده شده که برخی از مردم با سخنان رکیک و بی معنا و زشت ، بی هدف حرف می زنند و خود و دیگر را می آزارند. این گونه سخن گفتن هم شخص را از شخصیت اجتماعی زایل می کند و هم در مسیر تباهی و هلاکت دایمی می افکند.

بیان سخنان سطحی و بیهوده و یا به دور از واقعیت ( رعد آیه ۳۳) می تواند شخص را به عنوان نادان و جاهل به اطرافیان معرفی کند. بنابراین لازم است که شخص در بیان سخنان خویش احتیاط کرده و از بیان سخنان سطحی و به دوراز واقعیت پرهیز کند.

امام علی (ع) در حکمت ۳۸۲ نهج البلاغه درباره پرهیز از گفته های برخاسته از جهالت و نادانی می فرماید: لانقل ما لاتعلم بل لاتقل کل ماتعلم ؛آنچه را نمی دانی مگو بلکه همه آنچه را که می دانی نیز مگو.

امام در واقع در این کلام می فرماید "هر چه می خواهد دل تنگت مگو " و این برخلاف شعاری است که می گوید " هر چه خواهی دل تنگت بگو" . بنابراین انسان نه تنها می

بایست از همه اموری که از آن آگاهی ندارد سخن نگوید بلکه می بایست از دانسته ها و یقین های خویش بسیاری را ناگفته بگذارد؛ زیرا دروغگویی عیب و گناه است ولی نیازی نیست که انسان همه حقایق و راست ها بر زبان آرد. شخص تا زمانی که امری را نگفته است بر کار و امر ناگفته مسلط است ولی هر گاه آن را برزبان آورد این کار و مطلب راست که بر چیره می شود و او را به هر سمت و سویی می کشاند.

امیر مومنان علی (ع) در این باره در حکمت ۳۸۱ نهج البلاغه می فرماید: سخن تا وقتی که آن را نگفته باشی در بند توست و چون گفتی تو در بند آنی پس زبانت را نگهدار چنانکه طلا و نقره ی خود را نگه می داری زیرا چه بسا سخنی که نعمتی را طرد یا نعمتی را جلب می نماید.

انسان اگر می خواهد کسی را بشناسد می بایست او را به امانت و راستگویی در سخن بیازماید نه به نماز و روزه گرفتن. از این روست که امام صادق(ع) می فرماید: به روزه و نماز مردم فریب نخورید؛ زیرا ممکن است انسان به نماز و روزه شیفته شود تا آنجا که اگر ترک کند به هراس می افتد ولی آنها را به راستگویی و اداء امانت بیازمایید.

این ها نمونه هایی از شیوه های سخنوری و آداب آن است که در این مجال نوشته آمد، بسیاری از آداب و امور است که در این مجال بیان نشده و به وقت دیگری واگذار شده است که از جمله می توان به بی تاب نشدن سخنور هنگام سخنوری، عدم اشاعه فحشا و زشتی ها به سخن گفتن ، عدم اهانت و تحقیر دیگری به کلام ، پرهیز از سخن چینی ،‌ غیب و تهمت و مانند آن اشاره کرد. باشد که بهره گیری از کلام الهی چنان کنیم که موجب رضا و خشنودی اوست و به هر چه خیر و خوب و شایسته است مردم را به سخن دعوت کرده و به عمل تشویق نماییم.

 http://mohammadrezaee.persianblog.ir/post/71

با رعایت 10 نکته زیر، یک انسان خوش صحبت شوید  !

 در گفت و گو به عنوان شنونده باید بتوانیم این احساس را به طرف مقابل بدهیم که به او اعتماد داریم تا بتواند ذهن باز داشته باشد! اینطوری به واسطه اعتمادی که به او می کنیم، ذهن خودمان هم برای دریافت حرف هایش باز می شود.

شاید شما هم با دیدن عنوان این مطلب بگویید یک حرف زدن ساده که دیگر این حرف ها را ندارد اما اگر بدانید که در خیلی از کشورها برای آموختن همین ۱۰ اصل گفت و گو انجمن دارند و کارگاه می گذارند و آن را با فرمت های مختلف، به کوچک و بزرگ یاد می دهند چه؟

اگر بدانید پشت این مهارت ها، ایده های بزرگ فلسفی است که می شود با آن ساعت ها پز روشنفکری داد چه؟

اگر بدانید خیلی از موفقیت های ریز و درشت تحصیلی و کاری و خانوادگی تان به همین مهارت داشتن در گفت و گو بستگی دارد چه؟ اگر پشت بسیاری از دلخوری هایتان از دیگران رعایت نکردن یک یا چند تا از این ۱۰ مهارت باشد چه؟

1 -  جانبداری

طرف نظر خودتو را بگیر!

شاید با دیدن مهارت های دیگر این سوء تفاهم پیش بیاید که گفت و گو یعنی اینکه انسان خود را با آنچه دیگری می گوید، وفق دهد و از نظرات خود صرف نظر کند اما تسلیم و دنباله روی با روح گفت و گو منافات دارد.

برای همین اینکه بتوانیم از نظر خودمان دفاع کنیم، خودش یک بخش از گفت و گوست. اگر ما ریشه های حرفی که می زنیم را بشناسیم، راحت می توانیم از حرف خودمان دفاع کنیم. یادتان باشد صداقت اینجا هم شرط است. اینکه ما بگوییم چه تردیدهایی داریم و اینکه از دیگران برای تکمیل نظرمان کمک بگیریم هم بخشی از جانبداری ما از نظر خودمان است.

2 - موضع یادگیرنده

دانش آموز باشید نه استاد!

« نه، صبر کن »، « نه اینجوری نیس، بذار من بگم ». احتمالا شما هم در گفت و گوهایتان از این جمله ها زیاد شنیده اید یا برعکس، زیاد آنها را به کار برده اید. راستش خیلی تقصیری ندارید. ما جوری بار آمده ایم که دلمان می خواهد بیشتر در نقش یک عالم همه چیزدان در گفت و گوها ظاهر شویم تا یک مشتاق به دانستن. فکر می کنیم که ما بهتر بلدیم، بهتر می دانیم و ودر پاسخ به صحبت دیگری اولین حرفی که به نظرمان می رسد، این است که بگوییم «نه» و حرف خودمان را بزنیم.

اما گفت و گو وقتی ثمربخش است و باعث پیشرفت و ثبات ارتباط ما با هم می شود که بپذیریم همه چیز را نمی دانیم. ما باید بپذیریم که ممکن است در مورد موضوعی که ما فکر می کنیم به آنمسلطیم، دیگری حرف تازه ای بزند که برای خود ما هم جالب است. یادتان باشد که برداشت ما فقط بخشی از واقعیت است. اولین مهارت گفت و گو همین است؛ اینکه ما در گفت و گو به جای « استاد سخنران همه چیزدان » خودمان را به جای « دانش آموز مشتاق یادگیری » بگذاریم؛ چیزی که متخصصان گفت و گو به آن می گویند: « موضع یادگیرنده.»

3 - گشودگی ذهن

مخت را تکان بده

در گفت و گو به عنوان شنونده باید بتوانیم این احساس را به طرف مقابل بدهیم که به او اعتماد داریم تا بتواند ذهن باز داشته باشد! اینطوری به واسطه اعتمادی که به او می کنیم، ذهن خودمان هم برای دریافت حرف هایش باز می شود. به زبان آدمیزاد اینکه حاضر باشید با ایده های تازه آشنا شویدو موقتا از دیدگاه های شخصی خودتان دست بکشید، یعنی اینکه ذهنتان در مقابل دیگران باز است.

گشودگی ذهن چیزی بیش از یک خصوصیت فردی است، نوعی شیوه ارتباطی با دیگران است. اگر در شروع یک رابطه حتی یکی از طرفین بتواند با گشودگی ذهن در مقابل دیگری رفتار کند خوب است ولی در ادامه برای پیشرفت یک رابطه و گفت و گوی موفق باید هر دو طرف برای عمل به چنین رفتاری تلاش کنند.

4 -  به تعلیق درآوردن فرضیات

پیش فرضتو خط بزن!

در زندگی روزمره کمتر متوجه می شویم که عینک خاصی را به چشم زده ایم که ادراک و برداشت های ما را با قاطعیت شکل می دهد و آنها را محدود می کند، زیرا این نوع برداشت در طول زندگی و از دوران کودکی در خون و گوشت ما نفوذ کرده است. ارزیابی های سریع و جهت گیری های فوری در زندگی، احساس امنیت به وجود می آورند. تنها در صورتی که بفهمیم به چه میزانی وابسته به آنها هستیم، قادر خواهیم بود در آنها تجدید نظر کنیم و الگوهای قدیمی و تله های فکری را کنار بگذاریم. ما دائم با محیط در ارتباط هستیم و همیشه در حال ارزش گذاری و قضاوت. مثلا این بهتر است یا آن؟ کدام یک بزرگتر است؟ کدام زیباتر است؟ چه چیز خطرناکتر است؟ چه کسی سریع تر یا کندتر است؟ تاثیر من چگونه است؟ بدین ترتیب با ردیفی از ارزیابی های روزانه به سر می بریم.

آگاهانه یا ناآگاهانه درباره داده های بی شماری تصمیم می گیریم، انتخاب می کنیم. واقعیت را آنطور که مناسب می دانیم، می سازیم و متوجه نمی شویم که اینها ساختارهای خودمان است.

تصمیمات و اعمالمان به وسیله ارزیابی ها وتصورهای خاص ما از جهان که روی واقعیات عینی پرده افکنده اند تعیین و اجرا می شوند. به وسیله گفت و گو می توان این عکس العمل های ناخودآگاه، اتوماتیک و زنجیروار را که در اثر الگوهای ذهنی به وجود آمده اند، شکست.

برچسب ها هم قضاوت ذهنی هستند. خیلی وقت ها ما با برچسب زدن به همدیگر پیشداوری می کنیم و از همانزاویه با فرددیگر برخورد می کنیم. در این صورت توانایی ها و خصوصیات دیگر او نادیده گرفته می شود و حتی آن ویژگی ها در فرد تعطیل می شود. در صورتی که هر انسانی بالقوه دارای خصوصیات بی شماری است که در شرایط مناسب می تواند شکوفا شود. پیش فرض های خودتان را بشناسید و آنها را موقع گفت و گو کنار بگذارید.

5 - از دل سخن گفتن

هر چه می خواهد دل تنگت بگو!

این دیگر خیلی سخت است. اینکه ما حرف واقعی خودمان را بزنیم، بدون آنکه آن را در لفافه طعنه و تظاهر بپیچیم. یک رابطه ساده اما عمیق، دقیقا از همین اصل از دل سخن گفتن سرچشمه می گیرد. «نکند این حرفی که می زنم او را ناراحت کند» مهمترین باوری است که مانع از دل سخن گفتن ما می شود. یک ور پیچیده تر از دل سخن نگفتن، این است که ما فقط برای جلب توجه دیگران حرف بزنیم، نه برای زدن حرف خودمان. اینکه از دلمان حرف بزنیم، به همین خاطر باعث گزیده گویی می شود.

6 - گوش دادن

شنیدن از سودای جان

« چند بار باید یه حرفی رو به تو بزنم؟ »، « چرا وقتی حرف می زنم حواست به من نیس؟ »، « اون که همیشه فقط منتظره حرف خودش رو بزنه، عجیب نیس حرف تو را نشنیده »، « ببخشید دوباره می گی چی گفتی، اصلا حواسم به تو نبود »، « من که دیگه چیز برای تو تعریف نمی کنم »، « من اصلا نشنیدم تو داشتی حرف می زدی». حتما شما هم در مکالمه هایتان از این قبیل جمله ها درباره کسانی که درست به حرف طرف مقابل گوش نمی دهند استفاده کرده اید. فرق

شنیدن با گوش دادن این است که شنیدن فقط یک عمل فیزیولوژیک است اما در گوش دادن، ما حرف طرف مقابل را ادراک می کنیم. بیشتر وقت ها، ما موقع گوش دادن، توجه و حضور ذهن کافی نداریم.

حضورمان بیشتر فیزیکی است. انگار داریم حرف های طرف مقابل را دنبال می کنیم ولی در واقع به چیزهای دیگر فکر می کنیم. نشان دادن اینکه داریم گوش می دهیم (با تکان دادن سر مثلا)، اینکه حرف های دیگران را قطع نکنیم، اینکه ادامه حرف هایش را خودمان نزنیم، اینکه هر جا را نفهمیدیم سوال کنیم. اینکه بین شنیدن و گفتن حرفمان فاصله باشد هم در واقع تکنیک های عملی گوش دادن هستند.

7 - ناظر خویش بودن

به خودت نگاه کن!

« بر خویشتن خویش ناظر بودن » آخرین مهارتی است که برای ایجاد گفت و گوی بالنده به آن می پردازیم. این مهارت را می توان مجموع همه مهارت های دیگر دانست. برای عملی کردن این مهارت به آگاهی مدام نیاز داریم. آگاه بودن به خودو آنچه که انجام می دهیم، درست همان موقع که در یک گفت و گو شرکت می کنیم و از آرا و نظرات خود حرف می زنیم یا از دیگری در مورد عقایدش سوال می کنیم و حتی وقتی در سکوت به حرف های دیگران گوش می دهیم، باید سعی کنیم که به آنچه انجام می دهیم دقت داشته باشیم

گویا خود را از خود جدا می کنیم و از بالا به خود نگاه می کنیم. بر خویشتن خویش ناظر بودن مثل این است که در لحظه ای که در یک ارتباط قرار می گیریم، به خاطر داشته باشیم که در مورد هر موضوعی که با دیگران ارتباط برقرار می کنیم، همه چیز را نمی دانیم و موضع یادگیرندگی داریم و اینکه به خود یادآوری می کنیم که به دیگری احترام کامل بگذاریم، زیرا ذات انسانی قابل احترام است و ذهن خود را باز می گذاریم تا نظرات دیگران را بی قضاوت های آنی گوش کنیم و آمادگی دریافت نظرات جدید را داریم.

همچنین به خود یادآوری می کنیم که باید صداقت داشت و از دل سخن گفت و هنگام گوش دادن با تمرکز به آنچه دیگری می گوید گوش فرا دهیم، نیز به خودیادآوری می کنیم که یک گفت و گوی موفق بدون شتاب پیش می رود و همیشه فرضیات قبلی ما تمام و کمال درست نیست و نمی توان براساس داشته های قبلی همه اتفاقات و حرف ها را تفسیر کرد.

وقتی بر خویش ناظریم، به یاد داریم که به شکل سازنده ای از نظرات خود دفاع کنیم و برای روشن بودن حرف هایمان ریشه های فکریمان را درباره آن موضوع بیان کنیم و برای رسیدن به درک متقابل از احوالات و نقطه نظرات دیگران جویا بشویم.

8 - احترام کامل

این علامت مخصوص گفت و گوست!

دومین مهارت گفت و گو « رعایت احترام کامل » است. احترام به دیگری به معنای آن است که دیگری را آنگونه که هست، به رسمیت بشناسیم و حتی بتوانیم موقتا خود را به جای او فرض کنیم و تصور کنیم که اگر در شرایط مشابه او بودیم، شاید همان خصوصیات را می داشتیم و همانطور فکر و عمل می کردیم. ممکن است آنچه را که سایرین می گویند یا فکر می کنند دوست نداشته باشیم اما نمی توانیم مشروعیت آنها را به عنوان یک انسان انکار کنیم. یک میزگرد نماد مناسبی برای گفت و گوی محترمانه است زیرا گردی میز می گوید کسی در این مجلس بالاتر از کس دیگری نیست اما برای ایجاد برابری مورد نیاز انجام گفت و گو به چیزی بیش از یک ابزار مثل میز گرد نیاز داریم؛ چیزی مثل داشتن نگرش برابر نسبت به انسان ها.

9 - جویندگی

سوال کن!

طرح یک سوال ساده و صادقانه موقع گفت و گو، بسیار تاثیر خوبی بر طرف مقابل دارد. پرسیدن سوال هم علاقه ما به طرف مقابل را نشان می دهد و هم کمک می کند خودمان بفهمیم طرف دارد چه می گوید. متخصصان گفت و گو به این مهارت می گویند « جویایی یا جویندگی ».

یادتان باشد جویندگی، اگر دقیق اجرا نشود، ممکن است این تصور را در دیگران ایجاد کند که داریم در کارشان دخالت می کنیم. ضمنا یادتان باشد به بهانه جویندگی به دنبال سردرآوردن از شرایط زندگی و افکار دیگران نباشیم.

10 - عجله نکردن

شتاب سنج داشته باش!

آقایان! خانم ها! و مخصوصا شما آقایان! گاهی طرف مقابل فقط حرف می زند که حرفش را زده باشد. بعضی وقت ها فرصت بدهید که دیگران حرف بزنند و شما فقط گوش دهید، نگاه کنید و بگذارید طرف مقابل بداند که شما فقط می خواهید گوش دهید، بدون هیچ عجله ای برای دیکته کردن راه حل هایی که شتابزده به ذهنتان می رسد. بعضی وقت ها عین کلاس اولی ها می خواهیم جواب هایمان را قبل از اینکه صورت مساله را متوجه شده باشیم، از حفظ و به ترتیب بگوییم. عجله نکنید و به صورت مساله گوش کنید.

 http://mohammadrezaee.persianblog.ir/post/71

بایسته های گویندگی

بيان شفاف و سلامت اندام گفتاري

بيان؛ كه آن را در فرهنگ لغت « فصاحت و زبان‌آوري» مي‌گويند، از عمده مهارت‌هاي گويندگي است. بيان خوب چيست؟ و چه گويندگاني بيان خوب دارند؟ تفاوت بيان خوب با گفتار خوب چيست؟ آيا هر كس گفتارش خوب است بيانش نيز خوب است؟ به عبارت ديگر آنكه حرف خوب مي‌زند، خوب هم  حرف مي‌زند؟

براي پاسخ بايد گفت؛ بيان خوب يعني مهارت استفاده كامل و جامع از اندام گفتاري. اگر اندامهاي گفتاري خود را بشناسيم، كارايي هر كدام را بدانيم، از سلامت هر يك مطمئن باشيم و چگونگي توليد صدا و اهميت تنفس درست و كامل را تشخيص دهيم، در آن صورت در داشتن بياني خوب موفق‌تر خواهيم بود.

اگر ذره‌اي خلل در يكي از اعضاي اندام گفتار وجود داشته باشد، بيان، شفاف نخواهد بود. گاهي شكافي بسيار ناچيز بر روي لثه موجب مي‌شود كه برخي حروف را درست ادا نكنيم. كوچكي يا بزرگي نوك زبان، تلفظ برخي از حروف و كلمات را مختل مي‌كند. اگر درست و كامل نفس نكشيم بعـد از يكـي دو دقيقه خواندن متن خبري دچار كمـبود نفس مي‌شويم و مخاطب را عاصي مي‌كنيم.

دم و بازدم كامل و پر كردن سينه از هوا و خروج تدريجي و تمرين شدة آن يكي از مهارت‌هاي گويندگان خبر است.

بدون آگاهي از تنفس درست، نمي‌توان گوينده خبر مسلطي شد.

بيان خوب، مهارت حيات بخشيدن به كلمات در گوش جان مخاطب است.

مفاهيم والايي كه در ظرف كلمات بسيار سنجيده و دقيق گنجانده شده‌اند، در صورتي مقبول مخاطب خواهند بود كه با بياني خوب و شفاف ادا شوند. خوب سخن گفتن، توجه شنونده و بيننده را بي‌درنگ به خود جلب مي‌كند.

گويندگان خبر بايد از سلامت هر يك از اعضاي اندام گفتاري خود كه شامل ريه، ناي، حلق، حنجره، كام، حفره‌هاي بيني، زبان، فك‌ها، دندان‌ها، لثه‌ها و لب‌هاست مطمئن باشند.

با ضبط صداي خود در حال تمرين، و شنيدن مكرر آن، به نواقص بيان خود پي خواهيم برد. شايد هنگام حرف زدن از اين نقص‌ها آگاه نباشيم، اما اگر صدا و سخن خود را ضبط كنيم و آن را با دقت و از فواصل مختلف گوش كنيم در صورتي كه نقص يا عيبي در بيان ما باشد، آشكار خواهد شد.

گاهي برخي از گويندگان در اداي حرف يا حروف و كلمه يا كلماتي اشكال دارند و يا به علت آشنا نبودن به تنفس درست و كامل و كمبود نفس هنگام خواندن خبر، حروف پاياني برخي از كلمات را ناتمام ادا مي‌كنند و بعد از دقايقي قوت صدايشان كم مي‌شود.

گاهي با لحن ضعيف و محزون خبر مي‌خوانند و در مواردي با شيوه‌اي يكنواخت سخن مي‌گويند.

اغلب اين عيوب ناشي از نداشتن بيان خوب و يا آشنا نبودن به مهارت بياني است.

بدون تمرين نمي‌توانيم در داشتن بياني خوب و نافذ موفق باشيم، حتي اگر اندام گفتاري بسيار سالمي هم داشته باشيم.

همانطور كه اشاره شد فن بيان، نوعي مهارت است در استفاده كامل و جامع از اندام گفتاري. داشتن اندام گفتاري سالم كافي نيست، بايد آنها را تمرين و پرورش داد. در تمرين بايد به تنفس درست توجه داشت. گويندگان ممتاز از تأثير تنفس درست و كامل آگاهند. دم و بازدم بايد كامل باشد. بسياري از افراد همه حجم سينه خود را پر از هوا نمي‌كنند و در نتيجه از اكسيژن كافي بهره نمي‌برند و هنگام حرف زدن فقط از 2/1 يا 3/1 سينه خود استفاده مي‌كنند. هر چه هواي ذخيره شده درون سينه بيشتر باشد؛ تارهاي صوتي حنجره فعال‌تر خواهند بود و صدا كامل‌تر توليد مي‌شود. تنفس بايد در خدمت توليد صدا باشد. براي افراد عادي خيلي كم پيش مي‌آيد كه بخواهند از تمام صدايشان استفاده كنند. لكن گوينده بايد از ظرفيت صداي خود براي تقويت و پرورش آن آگاه باشد. هر گوينده خبر در هر مرحله از گويندگي كه به سر مي‌برد ملزم است از كيفيت دم و بازدم  خود آگاه باشد. با كمي دقت در حرف زدن برخي گويندگان مي‌توان دريافت كه قطع شدن نابجاي كلام آنان هنگاميكه نفس كم مي‌آورند و يا به نفس افتادن آنها در حين خواندن بندهاي نسبتاً طولاني يك متن خبري، ناشي از غفلت اين گروه گويندگان از تنفس درست است.

تمرين ديگري كه گوينده خبر لازم است به آن توجه كند، خواندن متن با صداي بلند است. متن‌ها بايد متفاوت و در زمينه‌هاي گوناگون سياسي، تاريخي، هنري، ادبي، مذهبي، فلسفي، علمي و داستاني باشند. نكته مهم در اينگونه تمرين، خواندن با صداي بلند و شفاف است. هر حرف در كلمه و هر كلمه در جمله، بايد به طور كامل، دقيق و درست ادا شود و جايگاه و كشش هر حرف يا كلمه رعايت گردد. مثلاً هنگاميكه در متن به بيتي مانند، « در ازل پرتو حسنت ز تجلي دم زد عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد». مي‌رسيم، اولاً بايد دقت كنيم كه هيچ يك از حروف كلمات بيت، ناقص، ناتمام و سست ادا نشود و صدا افت نكند. ثانياً بايد به جايگاه كلمه « حسنت» و كشش دو واژه « عشق» و « آتش» توجه داشت. گويندة با تجربه مي‌داند كه در هر غزل حداقل يك بيت مهمتر است و در آن بيت كلمه يا كلماتي‌هاي برجسته‌ترند. او مراقب است آن بيت و آن كلمات درست به مخاطب منتقل شود.

اگر گوينده اينگونه تمرين‌ها را هر روز تكرار كند و با ضبط نمونه‌هايي از آنها كارايي بيان خود را بسنجد، بياني رسا و شفاف و نافذ خواهد داشت و مردم نيز به او علاقمند خواهند شد. گوينده‌اي ه كلمات را بد ادا مي‌كند و تند حرف مي‌زند. سخنش فهميدني نيست. شمرده سخن گفتن تا حدي كه بيان كند، يكنواخت و سنگين نشود از ويژگيهاي ممتاز بيان است. البته گوينده خبر تلويزيون جدا از داشتن بيان خوب، بايد توجه كند كه هنگام حرف زدن و خبر خواندن به حالات دهان خود نيز مسلط است يا خير.

گاهي بيان خوب است اما دهان تعادل ندارد. اين اشكال را مي‌توان در تمرين‌هاي روبروي آينه بر طرف كرد. هيچكدام از اعضاي دستگاه گفتار نبايد غيرعادي باشد.

بنابراين آگاهي از سلامت اندام گفتار، شناخت ظرفيت صدا، خواندن متن‌هاي مختلف با صداي بلند به طور شمرده و شفاف، ضبط صدا و گوش دادن به آن، متن خواني و سخن گفتن در برابر‌ آينه براي رعايت تعادل در حركات و حالات چهره و بدن، از جمله تمرين‌هاي فن بيان است كه هر گوينده در هر مرحله از كار خود ملزم به انجام دادن آنهاست.

http://fshahrokh.blogfa.com/post-127.aspx