شیوه های سخنوری و سخن گفتن
سخن گفتن و سخنوری آداب و شیوه های دارد که می تواند تاثیر کلام را دو چندان کند و شخص را به اهداف و مقاصد خویش برساند؛ زیرا سخن گفتن دارای اهداف و مقاصد چندی است که یکی از مهم ترین آن ها پس از تفهیم دیگران و ابراز مافی الضمیر، تاثیرگذاری بر مخاطب و شنونده و برانگیختن همراهی و همدلی وی می باشد.
از این روست که سخنوری به معنای هنرسخن گفتن، از جایگاه و اهمیت بیش تری برخوردار می باشد؛ زیرا سخنور کسی است که با هدف و انگیزه مشخص و مقاصدی خاص سخن می گوید و ازهمه شیوه های بیانی و آرایه های ادبی بهره می گیرد و با تسلط به زیر و بم های سخن، اندیشه ها و مقاصد خویش را پیش می برد. این در حالی است که سخن گفتن گاه برای سرگرمی و بی هدفی مشخص انجام می شود.
اهمیت بیان و سخنوری
بی گمان یکی از نعمت های بزرگی که خداوند به بشر ارزانی داشته است نعمت بیان است که به وسیله آن می تواند مفاهیمی را به دیگری منتقل کرده و احساسات و عواطف و خواسته های خویش را ابراز کند و تجربیات و یافته های خود را به دیگری منتقل سازد. این گونه است که خداوند در آیاتی چون آیات نخست سوره رحمن تعلیم بیان را به عنوان یک نعمت قابل ستایش و ویژگی برجسته برای وی می داند.
زبان دارای کارکردهای متضادی است و می توان آن را شمشیر دو لبه ای دانست که هم به انسان سود و منفعت می رساند و هم ضرر به وی وارد می کند. چنان که سلاح بسیار قوی و توانمندی است که می تواند انسان دیگری را به ورطه هلاکت و نیستی بکشاند چنان که زمینه نابودی و هلاکتخود را فراهم می اورد. از این روست که گفته اند: زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد.
سخنوران به هنر درست سخن گفتن و بهره گیری از همه آرایه ها و توانمندی های زبانی، گاه چنان عمل می کنند که حقی را باطل و باطلی را حق جلوه میدهند. در یونان قدیم گروهی از حقوقدانان و وکلای دعاوی با بهره گیری از انواع شیوه های بیانی از جمله سفسطه به گونه ای عمل می کردند که تفاوت میان حق و باطل برداشته شده بود و مردمان و دانشمندان به این باور باطل رسیده بودند که اصولا حق و حقیقتی وجود ندارد و آن چه به نظر حقانیت می اید تصور باطلی است که پنداری ساخته و سخنوری
آن را پرداخته است. این گونه است که جدال فلاسفه با عالمان درآن عصر آغاز می شود تا بتوانند وجودی به دور از پندارها برای چیزها و مطالب بیابند و حقیقتی را به اثبات رسانند و از شر سفسطه و اثار آن برهند.
در گذشته اصطلاح سخندان به جای سخنور بیش تر کاربرد داشت؛ زیرا بر این اعتقاد بودند که سخنوری به دانشی خاص است و تنها کسانی می توانند در فضای بیانی موفق عمل کنند که همه دانش های سخن گفتن را به خوبی بدانند. در حالی که امروزه بیش تر به این به عنوان یک حرفه نگاه می شود. چنین حالتی را می توان در مساله گویندگی جست و جو کرد. گویندگی بیش تر حرفه است تا هنر و آگاهی به رمز و رازهای آن و نیز به کار گیری در هنگام عمل به گویندگی.
شکل و محتوای سخن و بیان
آیات قرآنی به سخن گفتن و انواع و اقسام آن در دو بخش توجه می دهد. بخشی از مسایل و مطالبی که در آیات قرآنی بیان شده و از مردمان خواسته شده تا بر اساس آن عمل کنند، بخش مسایل و مطالب شکلی سخن گفتن است. از این روست که آموزه های قرآنی به شیوه های بیانی و شکلی آن به عنوان آداب سخن گفتن توجه می دهد.
گروه دوم آموزه های دستوری قرآن در حوزه سخن گفتن و بیان ، ارتباط تنگاتنگی به محتوای کلام و سخن دارد.
البته از نظر قرآن هر دو بخش امری ضروری و لازم است تا سخنی چنان که باید بیان شود ادا گردد ولی بخش محتوای بیان وسخن از جایگاه و ارزش ویژه ای برخوردار می باشد؛ زیرا هدف از سخن گفتن مانند هر کار دیگری، رسیدن به کمالی است که در محتوا خود را نشان می دهد. با این همه این بدان معنا نیست که بخش شکلی آن کم
ارزش و یا بی اعتبار باشد؛ بلکه از نظر قرآن مسایل شکلی ان خود در درجه ای از
اهمیت و ارزش است که نمی توان از آن چشم پوشید.
از این روست که ما در این جا به هر دو بخش شکلی و محتوای سخن و بیان توجه می دهیم و آیات مربوط به آن را بازخوانی و تحلیل می کنیم.