آداب محتوایی سخن
چنان که گفته شد آن چه مهم و اساسی است محتوای سخن می باشد؛ زیرا آراستن کلام به آرایه های ادبی و شیوایی از آن روست تا شخص بتواند به بهترین شکل وصورت مقاصد خویش را بیان دارد. این مطلبی است که قرآن نیز به اشکال مختلف بر آن تاکید ورزیده است.
از نظر محتوا، سخن می بایست حق و از باطل خالی باشد ؛ چنان که می بایست سخنی راست و به دور از دروغ و فساد باشد.(احزاب آیه ۷۰ و نیز مریم آیات ۴۱ و ۴۹ و ۵۰)
بیهوده و لغو نبودن سخن از نظر محتوا از جمله دیگر شرایطی است که قرآن برای سخن زیبا بیان می کند؛ زیرا ریشه بیهودگی و لغو بودن سخن را می بایست در جهل و نادانی گوینده آن جست و جو کرد.
بنابراین هر گاه کلامی بیهوده و لغو باشد بیانگر آن است که انسانی نادان و جهل بر زبان رانده است و این خود موجب می شود تا ارزش و شخصیت شخص دچار تردید جدی شود و مردم به وی به دید تردید بنگرند.(قصص آیه ۵۵)
بسیاری از مردم به سبب محتوای کلام خویش دچار عذاب و گرفتاری های مادی و معنوی و نیز دنیوی و اخروی می شوند. از این روست که خداوند در آیه ۶ سوره لقمان سخنان بیهوده و لهوی که آدمی را از هدف خویش دور می سازد ، به عنوان عامل گرفتاری وی بر می شمارد؛ زیرا سخنان یاوه و لهوی که به کار می برد به جای آن که موجب شود تا در مسیر درست و کمالی قرار گیرد در ورطه از هلاکت و نابودی بیافتد.
دیده شده که برخی از مردم با سخنان رکیک و بی معنا و زشت ، بی هدف حرف می زنند و خود و دیگر را می آزارند. این گونه سخن گفتن هم شخص را از شخصیت اجتماعی زایل می کند و هم در مسیر تباهی و هلاکت دایمی می افکند.
بیان سخنان سطحی و بیهوده و یا به دور از واقعیت ( رعد آیه ۳۳) می تواند شخص را به عنوان نادان و جاهل به اطرافیان معرفی کند. بنابراین لازم است که شخص در بیان سخنان خویش احتیاط کرده و از بیان سخنان سطحی و به دوراز واقعیت پرهیز کند.
امام علی (ع) در حکمت ۳۸۲ نهج البلاغه درباره پرهیز از گفته های برخاسته از جهالت و نادانی می فرماید: لانقل ما لاتعلم بل لاتقل کل ماتعلم ؛آنچه را نمی دانی مگو بلکه همه آنچه را که می دانی نیز مگو.
امام در واقع در این کلام می فرماید "هر چه می خواهد دل تنگت مگو " و این برخلاف شعاری است که می گوید " هر چه خواهی دل تنگت بگو" . بنابراین انسان نه تنها می
بایست از همه اموری که از آن آگاهی ندارد سخن نگوید بلکه می بایست از دانسته ها و یقین های خویش بسیاری را ناگفته بگذارد؛ زیرا دروغگویی عیب و گناه است ولی نیازی نیست که انسان همه حقایق و راست ها بر زبان آرد. شخص تا زمانی که امری را نگفته است بر کار و امر ناگفته مسلط است ولی هر گاه آن را برزبان آورد این کار و مطلب راست که بر چیره می شود و او را به هر سمت و سویی می کشاند.
امیر مومنان علی (ع) در این باره در حکمت ۳۸۱ نهج البلاغه می فرماید: سخن تا وقتی که آن را نگفته باشی در بند توست و چون گفتی تو در بند آنی پس زبانت را نگهدار چنانکه طلا و نقره ی خود را نگه می داری زیرا چه بسا سخنی که نعمتی را طرد یا نعمتی را جلب می نماید.
انسان اگر می خواهد کسی را بشناسد می بایست او را به امانت و راستگویی در سخن بیازماید نه به نماز و روزه گرفتن. از این روست که امام صادق(ع) می فرماید: به روزه و نماز مردم فریب نخورید؛ زیرا ممکن است انسان به نماز و روزه شیفته شود تا آنجا که اگر ترک کند به هراس می افتد ولی آنها را به راستگویی و اداء امانت بیازمایید.
این ها نمونه هایی از شیوه های سخنوری و آداب آن است که در این مجال نوشته آمد، بسیاری از آداب و امور است که در این مجال بیان نشده و به وقت دیگری واگذار شده است که از جمله می توان به بی تاب نشدن سخنور هنگام سخنوری، عدم اشاعه فحشا و زشتی ها به سخن گفتن ، عدم اهانت و تحقیر دیگری به کلام ، پرهیز از سخن چینی ، غیب و تهمت و مانند آن اشاره کرد. باشد که بهره گیری از کلام الهی چنان کنیم که موجب رضا و خشنودی اوست و به هر چه خیر و خوب و شایسته است مردم را به سخن دعوت کرده و به عمل تشویق نماییم.
مثل خردمندان فكر كنيد اما با مردم به زبان خودشان حرف بزنيد.