واج شناسی و آوا شناسی فارسی (10)
تکواژ /ذ/
در فارسی دری، تکواژی بوده با نشان /ذ/ که امروزه اغلب به ز یا د بدل گشتهاست. در گویش معیار کنونی فارسی، /ذ/ = /ز/ = /z/.
قاعدهٔ /ذ/ در دری این بوده که هرگاه /د/ در میان دو واکه باشد، به صورت /ذ/ تلفظ میشود، حتیٰ اگر بعدش واکهای نباشد و نیز همخوانی نیاید (\س از واکه، /ذ/ دارای ساکن باشد.[۲]
|
واک یا آوای بینالمللی |
شرایط احتمالی |
دبیره |
نماینده |
نمونه |
|
[ð] |
در گذشته، هرگاه پیش و پس از /د/ همخوانی نیاید |
ذ |
ذ |
گنبذ(تلفظ گذشتهٔ گُنبد) /gonbæð/ |
واجآرایی
آرایش واجیای که در زبان فارسی حاکم است، یکی از بهترین و آسودهترینها است. این واجآرایی کمنظیر و شاید بینظیر، از نظر تلفظ آسان است و حاصل یک دگرش تاریخی در روند سادهسازی زبان است. این آرایش قوانینی دارد، از جمله:
هر هجا با یک همخوان آغاز شده، آنگاه با یک واکه پی میآید؛ حال میتواند با یک همخوان دیگر، و درهجای پایانی واژه تا دو هجای دیگر ادامه یابد؛ پس در هر تکواژ:
هر هجای آغازی یا میانی، دو تا سه واج دارد. هجای پایانی نیز میان دو تا چهار واج را دارا است.
هر هجا باید با همخوان آغاز میگردد.
واج دیم هر هجا باید واکه باشد.
واج سیم هجا اختیاری است و باید همخوان باشد.
در هجای پایانی، واج چهارم نیز به صورت همخوان میتواند باشد.
هیچگاه دو واکه پشت هم نمیآید.
هیچگاه سه همخوان در پی هم نمیآید. در واژههای مرکب نیز معمولا با حذف یک هجا تلفظ میشود، مانند زیستشناسی /zistʃenɒːsi/ ← زیسشناسی /zisʃenɒːsi/؛ رقیق میگردد، مانند پرتگاه /pærtɡɣɒːh/ (البته واج /ɡɣ/ را نمیدانم هنوز آمده یا نه، ولی تعریفش «واکدار کامی انسایشی» یا »voiced velar affricates« است.) یا چندین حالت دیگر که نگارنده ازش ناآگاه است.
هجاهای فارسی در هر تکواژ:
|
هجا/واج |
نخست |
دوم |
سوم |
چهارم |
|
آغازی |
/ه/ |
/و/ |
(/ه/) |
- |
|
میانی |
/ه/ |
/و/ |
(/ه/) |
- |
|
فرجامی |
/ه/ |
/و/ |
(/ه/) |
(/ه/) |
همچنین قوانین خاصی برای همنشینی واجهای فارسی هست. در فارسی، واجهای همانندو با واجگاه (مخرج تلفظ) نزدیک به هم، نمیتواند در کنار همآید. مثلا در زبان فارسی هیچگاه در یک هجا و شاید تکواژه، واجِ /چ/ پیش از /ر/، و /ب/ پیش و پس از /پ/ و /د/ پیش از /ز/ نمیآید. در واژههای مرکب نیز معمولا ادغامی تلفظ میشود. واجهای فارسی قوانین سختی دارد که البته به راحت شدن زبان میانجامد.
هنگام ترکیب تکواژها، هر واژه
تشدید
همخوانها ممکن است مشدّد باشد، البته این ویژگی اغلب مربوط به واژههای دخیل از عربی است. این دبیرهها را در آوانگاری بینالمللی با دوبار نوشتن [sejjed]، یا با نماد کشیدگی (/ː/)، [sejːed] نشان میدهند.
واژههای فارسیای مانند امّید و درّه نیز در فارسی هست که تشدید دارد، ولی باید درباردهٔ پیشینیهٔشان پژوهید که آیا ما از پیشُ و در پهلوی یا پارسی باستان تشدید داشتهایم یا نه.
|
نشانهٔ آوایی |
نشانهٔ فارسی |
نمونه |
|
/ː/ یا دوبار نوشتن |
ـّ |
اره /æɾɾe/ یا /æɾːe/ |
واژههای همآوا
در زبان فارسی، واژههای بسیاری هست که چندجور نوشته و یکجور خوانده میشود. غالب اینها تازی است.
مثلاً واژهٔ فارسی گذاشتن با گزاشتن (گزاردن) همآوا است، نیز واژههای عربی حیاط و حیات (زیستن) نیز اینچنین اند.
پینوشت و منابع
مثل خردمندان فكر كنيد اما با مردم به زبان خودشان حرف بزنيد.