سخاوت صاحب بن عباد
سخاوت صاحب بن عباد
در حالات«صاحب بن عباد»آمده است كه در كودكى هنگامى كه مىخواستبراىفرا گرفتن درس دينى به مسجد برود،هميشه مادرش يك دينار و يك درهم به او مىدادو مىگفت:«اين را به اولين فقيرى بده كه در مسير راه خود مىبينى».كمكم اين خصلت دروجودش ريشه دار شد تا اين كه در بزرگى چنان بذل و بخششى مىكرد كه همه به اوآفرين مىگفتند.اگر كسى بعد از ظهر ماه مبارك رمضان به خانهاش مىآمد،سخاوتشمانع از آن مىشد كه كسى بدون خوردن افطار از خانه او بيرون رود.هر روز حداقلهزار نفر بر سر سفره او افطار مىكردند و بذل و بخشش او در ماه رمضان به اندازه تمامماههاى سال بود. " سفينة البحار،ماده صحب"
از شگفتيهاى ديگر زندگى او چنين نقل مىكنند:
«روزى نوشابه براى او آوردند،ازنزديكانش نسبتبه آن نوشابه سوء ظن پيدا كرد و گفت:از اين نوشابه ننوش،زيرا مسموماست، خدمتكارى كه آن قدرح را آورده بود،همچنان ايستاده بود.«صاحب بن عباد»بهشخصى كه ادعاى مسموم بودن آن را مىكرد،گفت:به چه دليل مىگويى كه اين مسموم است؟گفت: بهترين راه اين است كه كسى كه اين قدرح را آورده و به دست تو داده،موردآزمايش قرار گيرد و از آن بنوشد،«صاحب»گفت:من به اين كار راضى نيستم،آن شخصگفت:به وسيله يك مرغ خانگى آزمايش كن.«صاحب»گفت:كشتن حيوان به اين صورت نيزجايز نيست،سپس دستور داد:قدح آب را واژگون كردند و آب را ريختند و به خدمتكار گفت:
برو و ديگر در خانه من قدم مگذار،ولى با اين حال دستور داد:حقوق او را به طور كاملبپردازند.سپس گفت:هرگز نبايد يقين را با شك از بين برد و مجازات به وسيله قطع حقوق،دليل بر پستى است» " سفينة البحار،ماده صحب"
مثل خردمندان فكر كنيد اما با مردم به زبان خودشان حرف بزنيد.