پایه ها و پویه های یک سخنرانی خوب : هنر اقناع مخاطبان (4)
پایه ها و پویه های یک سخنرانی خوب
هنر اقناع مخاطبان (4)
چالش های اقناع مخاطبان
ممکن است مخاطبان از سخنان سخنران ناشناخته ای ، با تردید و بدگمانی ، استقبال کنند خصوصا اگر متوجه شوند که سخنران ، قصد تغییر باورها و ذهنیت های گذشته آنان را دارد . ( طبیعت مخاطبان در چنین موقعیت و فضائی ، اقتضاء می کند رفتار و واکنشی توأم با هشیاری و احتیاط نسبت به سخنران داشته باشند . )
ممکن است مخاطبان به این باور برسند که سخنران ، شخصیتی ضعیف دارد ، فاقد قدرت اعتماد به نفس است و به آنچه می گوید ، ایمان ندارد .
ممکن است مخاطبان تصور کنند که به نظر سخنران ، مخاطبان ، انسان هائی منطقی نیستند .
ممکن است از دیدگاه مخاطبان ، سخنان سخنران ، تکرار سخنان دیگران است . پیشنهاد و حرف تازه ای ندارد و علاوه بر آن ، اطلاعات ضعیفی در زمینه موضوع سخنرانی دارد .
ممکن است مخاطبان در شرائط روحی مناسبی برای شنیدن و پذیرش سخنان و ایده های سخنران نباشند و تصورشان این باشد که هیچ وجه مشترکی با سخنران ندارند و سخنران هم توجهی به این موضوع ندارد و با آن ها ، احساس و اظهار همدردی نمی کند .
ممکن است سخنران به دلیل انتخاب ریتمی خواب آور و ملال انگیز برای سخنرانی و یا استفاده از حجم نامناسب و بی مورد صدا ، ناخواسته به مخاطبان القاء کند که مخاطبان مناسبی نیستند و به همین دلیل ، مخاطبان ، ضمن عدم استقبال از سخنانش ، محل سخنرانی را نیز ترک کنند .
ممکن است مخاطبان تصور کنند که سخنران ، با نیازها و خواست های ضروریشان ، نا آشناست و توجه به سخنان سخنران ، به منافعشان آسیب خواهد زد .
ممکن است به گمان مخاطبان ، آراء و عقائد سخنران ، پیش تر ،از سوی مخاطبان دیگر ، غیر منطقی و مردود اعلام شده و سخنران ، قصد تحمیل نظرات خود به مخاطبان جدید را دارد .
ممکن است به باور مخاطبان ، سخنران با ظرفیت ها و قابلیت هایشان آشنا نیست یا آن هارا دست کم گرفته است .
ممکن است مخاطبان به این جمع بندی برسند که سخنران ، یکسویه قضاوت می کند و به تمام جوانب و آثار زشت و زیبا و ضعیف و قوی ایده های پیشنهادی خود ، اشراف کامل ندارد .
برای حذف یا کاهش چالش های یادشده از مسیر منتهی به اقناع و ترغیب مخاطبان ، توجه به این نکته ها می تواند راهگشا باشد :
سخنران در هر شرائط و به هر شکل ممکن و مقتضی ، تلاش کند با استفاده از سازوکارهای مؤثر ؛ و ضمن احاطه کامل بر ایراد سخنرانی و اشراف و مدیریت شایسته بر مخاطبان و فضای محل سخنرانی ، صداقت و بی ریائی خودرا ثابت کند تا توجه و اعتماد مخاطبان نسبت به نظرات سود بخش او ، تقویت و کامل شود .
نسبت به عقیده ها ، آراء و دیدگاه های خود ، اخلاص و باور عینی و عملی داشته باشد و با جرأت و شجاعت و اتکای به توانائی های علمی و قدرت استنباط ، مؤمنانه از برداشت های خود دفاع کند تا مخاطبانش نیز ، مجاب و قانع شوند .
ساختاری عقلانی برای سخنرانی خود انتخاب کند . مخاطبان علاوه بر نیاز و گرایش به ساختار عاطفی و احساسی سخنرانی ها ، به عقلانیت منطق کلام نیز توجه خاص دارند و از این که به اندیشه و منطقشان توجه شود و منطقی جلوه کنند ، شادمان می شوند و متقاعد.
بر شمار شنوندگان زمانی افزوده می شود که مخاطبان با افکار و ایده های جدید و غیر تکراری پیشنهاد شده از سوی سخنران برای انتخاب راه هموارتر زندگی بهتر مواجه شوند. راهی کوتاه و روشن از نور امید ؛ و خالی از ترس و اضطراب و افسردگی و ناامیدی . نوسازی ذهن مخاطبان و پرهیز از تقلید و تکرار شیوه های قدیمی و فرسوده و ارائه روش های تازه تر برای زندگی بهتر در آینده ای روشن تر ، به قانع شدن مخاطبان کمک بسیار می کند .
معمولا مخاطبان ، به ناطق و سخنوری گرایش دارند که ویژگی های مثبت بیشتر و برجسته تری نسبت به سایر سخنرانان داشته باشد . آشنائی با چالش ها و آسیب های زندگی مردم ، سخن گفتن از امور شهروندی و مسائل روز مخاطبان ، قدرت بیان و تبیین معضلات خانواده و جامعه و ارائه روش های کارامد برای حل مسائل جاری در زندگی مخاطبان ، اطلاع رسانی به موقع و آگاهی بخشی اثر گذار در زمینه نیازهای مخاطبان ، می تواند بخشی از ویژگی های مثبت سخنرانی باشد که مایل است منحصر به فرد و مقتدر جلوه کند . مخاطبان ، در برابر پیشنهادها و نظرات سخنرانی مجاب و متقاعد خواهند شد که با آگاهی های بسیار و قدرت تحلیل و انتقال ظریف اطلاعات مربوط به هنر زندگی فردی و جمعی ، پیشتاز و تک سوار میدان سخن باشد .
" هر سخن ، جائی و هر نکته ، مکانی دارد " . به شرائط روانی مخاطبان باید توجه داشت هنر " زمان آگاهی " و " مکان شناسی " ، به سخنران اجازه نمی دهد شرائط وموقعیت های زمانی و مکانی مناسبی را برای اقناع مخاطبان انتخاب نکند و گرنه ، قصه " قوز بالای قوز " تکرار خواهد شد و سرکنگبین ، صفرا خواهد فزود . زمانی که مخاطبان با فشارهای روحی دست و پنجه نرم می کنند ، گوش شنوائی برای شنیدن هر حرفی ندارند و زمان مناسبی برای اقناع آن ها نیست .
همسوئی با مخاطبان و شناخت و درک و طبقه بندی و بیان دغدغه های آن ها ، به همدلی و هم اندیشی و هم آوائی سخنران با مخاطبان خواهد انجامید . یافتن این مرز و نقطه مشترک ، به مخاطبان کمک می کند تا همگونی و سازگاری باورهای سخنران با عقائد و افکار خودشان را بپذیرند و به سخنران کمک می کند آنگونه که لازم است ، مخاطبان را به بهترین ها قانع کند .
فصاحت سخنران ، شیوائی کلمه و شیوائی و رسائی کلام ، لحن دلپذیر و زیبای بیان ، صدای گرم و ورزیده ، فراز و فرودهای به موقع صدا ، ایستاده سخن گفتن در برابر مخاطبان ، آراستن چهره به لبخندی نمکین ، استفاده هماهنگ و کامل از زبان بدن و نگاه مهرآمیز به همه مخاطبان ، بخشی از جادبه های سخنرانی یک سخنران حرفه ای است . سخنرانی با این ویژگی ها ، مخاطبان را به هیجان خواهد آورد و غلیان احساسات ، می تواند یکی از زمینه های اقناع آنان را آماده کند منوط به آن که سخنران نیز دراین هیجان ، با مخاطبان همراه شود و نشان دهد که نظراتش بر خود او هم اثر گذاشته است .
برای مخاطبان ، شناخت و سنجش سود و زیان مادی و معنوی پیشنهادهائی که از سوی سخنران مطرح می شود ، مهم است . سخنران ، هنگامی توان اقناع مخاطبان را دارد که با شناسائی قبلی نیازهای مخاطبان ، توجه آنهارا به خواست هایشان جلب کند و آن ها نیز باور کنند که سخنران می تواند راهکارهای مناسب تری برای حل مسائل مخاطبان پیشنهاد کند و باور کنند رضایت و منافعشان ، وابسته به ایمان و عمل به رهنمود های اوست .
با اشاره به قرائن و شواهد ، معرفی مواردی از اثرگذاری بر مخاطبان قبلی و اقناع آنان ، یکی از راه های اقناع مخاطبان فعلی است . سخنران می تواند به نمونه هائی از مخاطبانی اشاره کند که چگونه با توجه و عمل به رهنمودهایش ، به موفقیت هائی دست یافته اند . بیشتر مخاطبان ، اثر پذیر از رفتار دیگرانند و از این پدیده می توان برای جلب خرسندی و موافقت همگانی و نهایتا اقناع آنان ، کمک گرفت .
معرفی و مقایسه نقاط قوت و ضعف هر ایده ای ، توان مخاطبان برای انتخاب راه منتهی به معرفت و حقیقت را افزایش می دهد به این شرط که در مورد هیچ یک از موارد قوت و ضعف ، مبالغه نشود و خصوصا در مورد نقاط ضعف ، دروغ گفته نشود . می توان بر جنبه های مثبت ایده ها ، تأکید بیشتری داشت اما نمی توان به مخاطبان دروغ گفت . ازآفت های بزرگ اقناع مخاطبان ، اعتماد از دست رفته است . اعتماد از دست رفته ای که دروغ ، انگیزه اش بوده است . اثبات ایده ها با توسل به دروغ ، یعنی فریب دادن مخاطبان و پی آمدش ، چیزی جز خشم مخاطبان و انفعال و انزوای سخنران نخواهد بود .
ستایش مردم با پرهیز از افراط و تفریط ، نشانگر شناخت زیرکانه توانائی های آن ها توسط سخنران و از پیش درآمدهای اقناع مخاطبان است . سخنران مردم شناس و آشنا با دلائل مخاطب گریزی ، با این تجربه آشناست که ستایش نکردن به اندازه و به هنگام ، علاوه بر ایجاد بی میلی در مخاطبان برای شنیدن سخنانش ، معنا و مفهومی نیز جز بی اعتنائی به شخصیت یکان یکان مخاطبان ندارد و با این واقعیت هم آشناست که همایش مردم برای شنیدن سخنانش ، نوعی احترام به اوست و ناگزیر ، پاسخ آن ها ، سپاسگزاری و ستایش است چه قانع شوند یا نشوند . قانع نشدن مخاطبان نشان از ناتوانی سخنران دارد همانگونه که اقناع مخاطبان ، نشانی است از اینگونه توان های سخنران : توان اندیشیدن ، توان گفتن ، توان نقد و تحلیل ، توان مخاطب شناسی ، توان ایجاد ارتباط ذهنی با مخاطبان و نهایتا توان جذب مردم به خود برای شنیدن حرف های تازه و ایجاد تحول در پندار و گفتار و کردار آن ها .
در پایان بحث هنراقناع مخاطبان ، یاد آوری این نکته مهم ضروری است که سخنرانان منصف و عادل ، هرگز رسالت خودرا آلوده به زورگوئی به مخاطبان و سرزنش آن ها نمی کنند چرا که به خوبی می دانند شاید در میان مخاطبان ، باشند کسانی که مقامشان نزد خدای بزرگ ، بالاتر از خودشان باشد گرچه ناتوان از سخن گفتن باشند . گرچه نا به هنجار باشند و قانع به دلائل سخنران نشوند . قانع شدن مخاطبان نمی تواند سعادت و کمال و فضل برای سخنرانی باشد که به سبب همین کمال و فضل ، بر مخاطبان منت نهد و یا خودرا برتر از آن ها بداند همانگونه که قانع نشدن مخاطبان علاوه بر این که نمی تواند موجبات نا امیدی سخنران از قانع شدن مخاطبان را فراهم کند ، نمی تواند دلیل بر شقاوت مخاطبان قانع نشده باشد . پایان کار مهم است .
غافل مشو که مرکب مردان مردرا
در سنگلاخ بادیه ، پی ها بریده اند
نومید هم مشو که رندان باده نوش
با یک خروش ، ناگه ، به منزل رسیده اند