روش های تدریس و اداره کلاس (2)
روش های تدریس و اداره کلاس (۲)
روشها
روش تلخيص و فرمولي كردن مباحث
يكي از روشهاي انتقال مفاهيم، روش تلخيصي و فرمولي است؛ مثلاً فرمول موفقيت، انگيزه، برنامه و امكانات است و فرمول بندگي، كشش و كوشش است.
يكي از تكاليفي كه به عنوان امتحان ترم كارشناسي ارشد تبليغ داده بودم اين بود كه فرمولهاي قرآني را استخراج كنند ﴿وَالْعَصر إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ﴾ فرمول خروج از خسارت است فرمول بازي آية 20 سورة حديد است ﴿اعْلَمُوا أَ نَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلاَدِ﴾ مباحث احكام، اعتقادات، اخلاق و معارف را فرمولي كنيم؛ زيرا در يادگيري خيلي مؤثر است، همان مثلث، همان طراحيها را ميتوانيد تبديل به فرمول بكنيد، فرمولِ ارتباط با معصومين(ع)، معرفت، محبت، اطاعت، تسليم و سبقت است بعد براي هر يك از اين ضلعها توضيح بدهيد.
روش پيوند ديني با واقعيات
روش چهارم، روش پيوند مفاهيم ديني با واقعيات است. داستانسازي، داستانپردازي در اين روش جاي دارد؛ مثلاً زير درختي نشسته بودم، نسيمي وزيد برگهاي درخت آرام آرام روي زمين ميافتاد، چقدر زيبا يادم آمد ـ اين پيوند مفاهيم ديني با واقعيات است ـ كه نسيم رحمت رمضان چطور گناهان آدم را ميريزد. پشت چراغ قرمز ايستاده بودم، كمي معطّل شدم چندين بار چراغ زرد، سبز و قرمز شد، گفتم: آنهايي كه چراغ زندگيتان قرمز است نااميد نشويد به زودي سبز ميشود، آنها كه چراغ زندگيتان سبز است مغرور نشويد به زودي قرمز ميشود، آنها كه چراغ زندگيتان زرد است احتياط كنيد در موقعيت احتياط قرار گرفتيد در موقعيت شبههناكي هستيد.
روش تغيير موقعيّت
روش پنجم، روش تبديل موقعيت منفي به مثبت است. شخصي به امام باقر(ع) گفت: «أنت بقر» حضرت جواب دادند: من باقرم نه بَقر خيلي ساده، گفت: مادر شما آشپز بوده، گفت: خب شغلش بوده افتخار ميكنيم ميخواست تحقير كند، گفت: تو پسر كنيز بدزبان هستي، حضرت فرمودند: اگر تو راست ميگويي خدا مادر من را ببخشد، اگر تو دروغ ميگويي خدا تو را ببخشد، خيلي زيبا خيلي در برخوردها به اين نكته مبتلا هستيم، به ما بدزباني ميكنند، تلنگور ميزنند، متلك ميگويند، اين را بتوانيم به يك موقعيت مثبت و زيبا تبديلش كنيم و از آن بهرهبرداري مثبت كنيم.
تبديل موقعيت منفي به مثبت يكي از شيوههاي كنترل كلاس است، دانشآموزي حرفي ميزند كه نظم كلاس را به هم بريزد من خيلي ساده از اين حالت، يك موقعيت مثبت استفاده ميكنم كه هم كلاس را كنترل كردم و هم نگذاشتم آن بندة خدا از آن موقعيت منفي، استفاده كند.
روش جايگزيني
روش ديگر، روش جايگزيني است؛ يعني هميشه به ديگران نگوييم نخور، نپوش، نرو، نبين، قرآن اگر ميگويد: ﴿وَلاَ تَقْرَبُوا الزِّنَيٰ﴾ از آن طرف هم ميگويد: ﴿فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُم مِنَ النِّسَاءِ﴾ قرآن در مقابل هر نهيي يك جايگزيني گذاشته است، اگر ميگويد اين كار را نكن، ميگويد آن كار را انجام بده، دين ما بنا ندارد جلوي روند طبيعي ما را بگيرد، دين ما اتفاقاً ميخواهد به زيباترين نحو پاسخگوي نيازهاي ما باشد، فقط گفته اين نياز را با اين منبع، تأمين نكن با يك منبع ديگر تأمين بكن، جلوي تأمين من و شما را نگرفته و خير و صلاح و بركت را هم در اين تأمين گذاشته است. رعايت اصل جايگزيني قطعاً خيلي مؤثر خواهد بود.
روش درد و درمان همزمان
اصل يا روش بعدي، روش درد و درمان است. گاهي وقتها درد را ميگوييم درمان را نميگوييم، اشكال را ميگوييم رفع اشكال را نميگوييم، نااميدي را ميگوييم، راه اميدواري را نميگوييم، بيانگيزگي را ميگوييم راه انگيزه را نميگوييم؛ سعي كنيم روش كلاسداريمان، مجموعهاي از درد و درمان باشد.
پيشگيري از دينگريزي
در روشهاي انتقال مفاهيم ديني سعي كنيم روشمان مقابل دينگريزي باشد، اگر ميخواهيم جوانها را دينگرا كنيم بايد عوامل دينگريزي را خوب شناسايي كنم؛ يكي از عوامل دينگريزي اين است كه مردم دين را محدودكننده و دست و پا گير ميدانند، مبلّغ نبايد دين را محدودكننده جلوه بدهد بلكه بايد دين را شخصيتدهنده جلوه بدهد، هم ابزار محدودكنندگي هست هم ابزار شخصيتدهندگي، عوامل دينگريزي عبارتند از: محدود جلوهدادن دين، سخيف و غيرعقلاني جلوه دادن دين، غيرعلمي جلوه دادن دين، غيرانساني جلوه دادن دين براي غيرانساني بودن دين حدود و قصاص را مثال ميزنند.
خلاقيّت
يكي از روشها، روش خلاقيت و خلق موقعيت است. حضرت علي(ع) روي منبر بودند ـ حالا ما در كلاسيم ـ از ايشان سؤال شد شيعه يعني چه؟ حضرت جواب ندادند، دوباره سؤال شد جواب ندادند، مرتبة سوم، جواب ندادند، حضرت خَلق موقعيت كردند، از منبر آمدند پايين ـ مسجد كوفه سقف نداشت ـ باران آمده بود، كوچهها گِلي شده بود، حضرت از مسجد بيرون ميآيند آن فردي هم كه سؤال كرده شيعه يعني چه؟ پشت سرِ حضرت ميآيد و پايش را جاي پاي حضرت ميگذارد، حضرت رسيدند سر دو راهي، ديدند اين فرد چقدر قشنگ آمده، فرمودند: شيعه يعني همين كاري كه تو كردي.
گاهي وقتها براي بچهها خلق موقعيت كنيم، امام حسن و امام حسين(ع) كه ديدند پيرمرد اشتباه وضو ميگيرد خلق موقعيت كردند يك تئأتر درست كردند؛ خلق موقعيت خودش يك روش است.
جهتدهي به علائق دنيوي
نكتة بعدي روش جهتدهي علائق دنيوي افراد در جهت ارزشهاي ديني است، در خصوص آية بيست سورة حديد ﴿اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ﴾ اين طوري گفتم كه اين آيه ميگويد شهوتهاي انسان در مقاطع سنّي پنجگانه است، بعد به بچهها گفتم: چطور ميشود اين شهوت را به تقوا تبديل كرد؟ شهوت را به ديانت تبديل كرد؟ جهت علائق دنيوي را الهي كنيم، مثال، جواني عاشق خانم گوهرشاد شد، ايشان اين علاقة دنيايي را جهتدهي كرد! گفت: اگر نماز شب خواندي من ميآيم، وقتي جهتدهي كرد عشق بزرگتري را به ياد او آورد، كه گفت: عاشق كسي شدم كه ديگر تو (خانم گوهرشاد) در برابر او خيلي كوچكي! اين جهتدهي علايق دنيوي است.
روش بعدي، ايجاد فرصت تجربه كردن و لذتبردن است كه بهترين راهش، راه اندازي اردوها است، در اردوها خيلي از قضايا را بايد تجربه كرد، لذا در اردوها مسئوليت به بچهها بدهيد تا احساس مشاركت در آنها به وجود بيايد، اين تقسيم مسئوليت يكي از زيباترين راههاي مشاركت است، عزت و احترام برايشان قائل باشيم، نظارت بر آنها بكنيم و به آنها نمره بدهيم، تشويق و تنبيه داشته باشيم. متأسفانه سه ركن تربيتي يعني مسجد، مدرسه و خانه با هم پيوند ندارند كه بايد، مثلاً: در ايام ماه رمضان پيوند اينها را برقرار شود؛ يعني بعضي از درسهاي مدرسه را در مسجد از دانشآموزان بخواهيد، مسئوليت به آنها بدهيد، با والدين ارتباط داشته باشيد؛ اعتكاف يكي از موقعيتهاست، اردوها يكي از موقعيتهاست، نمازجمعه يكي از موقعيتهاست.
ايجاد انگيزه براي علاقهمندي
روش بعدي كه ميتواند در انتقال مفاهيم ديني مفيد باشد علاقهمندي مخاطب به معارف دين و خداست. يكي از راههاي علاقمندي مخاطب به خدا شمردن نعمتهاي خدا و ايجاد رابطة عاشقانه با خداست، مثلاً: روايتي كه خدا از بندگانش گِله ميكند كه آي بندهها! شما وقتي با من حرف ميزنيد، طوري حرفهايتان را گوش ميدهم كه انگار غير از شما بندة ديگري ندارم، اما شما طوري با من حرف ميزنيد كه انگار صد تا خداي ديگر غير از من داريد، اين روايت خيلي عواطف را تحريك ميكند.
بايد بتوانيم ارتباطهاي قشنگ و عاشقانه بين بچهها و خدا برقرار بكنيم و بايد تمام اهداف تربيتي، كلاسداري و سخنراني ما تقويت رابطه و روحيه عبوديت باشد.
توجه به قرآن
و نكته بعدي روش قرآن به قرآن است، با قرآن خيلي قشنگ ميشود كار كرد. بهترين معارف دين در آيات و روايات است؛ وقتي ميگوييم: ﴿أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَي﴾ با يك آيه ديگر هم بگوييم اين خدايي كه ميگوييم دارد نگاه ميكند همان خدايي است كه ميگويد: ﴿فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ﴾ ذره را هم ميبيند: هم خير را ميبيند هم شرّ را ميبيند: يك دوربين در جادهها خطاها را كم كرده، يك دوربين در بانكها سرقتها را كم كرده است، آي مردم! خبر نداريد، خدا هشت دوربين در اين عالم، كار گذاشته است: خدا، پيغمبر، امامان، ملائك، شهيدان، زمين، زمان، اعضا و جوارح همهاش هم آيه دارد.
تنوّع مباحث
و يكي ديگر از روشهاي انتقال مفاهيم، تنوع دادن به مطالب است. زيباترين تنوع براي كودكان شعر است، شعر اقتضاي كودكي است؛ چون مفاهيم را با شعر خيلي قشنگتر ميبيند، يكي از زيباترين تنوعها براي نوجوانان، مسابقات است، و براي جوانان، متنهاي ادبي و شاعرانه است.
حتماً بايد در چهار بخش سرمايهگذاري كنيم:
الف) در شروع بحث، شروع كلاس اقتضائات خاص خودش را دارد. در جمعي وارد شدم، سروصدا آن قدر بود كه خيلي راحت نميشد شروع كرد، گفتم: بسم الله الرحمن الرحيم، بعضيها با توپ هم از خواب بيدار نميشوند؛ يك خاطره از جبهه گفتم، بعضيها با لگد از خواب بيدار ميشوند، صبحها دوستانتان چطور شما را بيدار ميكنند، بعضيها با تَشر از خواب بيدار ميشوند، ولي بعضيها چون خوابشان سبك است با يك تلنگور از خواب بيدار ميشوند، لذا چون اعتقاد دارم خواب شما جوانها اصلاً سنگين نيست سه تا تلنگور برايتان آوردم؛ شروع خيلي بايد تخصصي باشد شروع سخنراني و كلاسداري مثل قسمت اول سريال است كه بايد خيلي هنرمندانه باشد.
براي شروع بحث، چند بيت شعر، متن ادبي، خاطره، داستان، سؤال و انواع و اقسام شروعها را تمرين كنيد.
ب) دومين بخشي كه خيلي بايد روي آن سرمايهگذاري كرد، متن اصلي بحث است كه مباحث قطعاً بايد دستهبندي، طراحي، فرمولي كردن و... داشته باشد.
ج) سومين قسمت كه بايد به آن توجّه جدي بشود تنّوع كلاسها است. اصلاً يك كتابچه تنوع بايد داشته باشيد، آن قدر هم مسلّط باشيد كه ديگر بعد كتابچه لازم نداشته باشيد، حتي لطيفه، معما، شعر، خاطره و... داشته باشيد.
د) و بخش چهارم نتيجهگيري و نسخه دادن است، حتماً يك نتيجه راهبردي از كلاس بگيريد، يك تصميم براي بچهها درست كنيد كه اين نتيجه همان تحقق هدف شما در كلاسداري است
منبع :
مثل خردمندان فكر كنيد اما با مردم به زبان خودشان حرف بزنيد.