پرحرفى
 
درس اخلاق حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(دامت برکاته)


متن حديث:
«يا اَباذَر، اُتْرُكْ فُضُولَ الْكَلامِ وَ حَسْبُكَ مِنَ الْكَلامِ ما تَبْلُغُ بِه حاجَتَكَ وَ كَفى بِالْمَرْءِ كِذْباً اَنْ يُحَدِّثَ بِكُلِّ ما يَسْمَعُ».(1)

ترجمه:
اى ابوذر، زياده گويى را ترك كن و به مقدارى از سخن كه حاجت را برآورد، بسنده نما و براى اثبات دروغگويى آدمى همين بس كه در مورد هر آنچه مى شنود سخن بگويد.

شرح حديث:
دستورهايى كه در اين بخش از حديث، پيامبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) به ابوذر غفارى مى دهد، به شرح زير است:
1ـ زياد سخن نگو; يعنى سخن گفتنت به مقدار حاجت باشد، چون براى دروغگويى انسان همين بس كه هر چيزى را كه مى شنود نقل كند.
اين دستور، دستور بسيار مهمّى است. چون اگر انسان در مسأله زبان دقّت نمايد، متوجّه مى شود زبان خطرناكترين وسيله گناه كردن است و براى همين موردعللى بيان شده است:
الف) زبان، چيزى است كه هميشه در اختيار انسان است; يعنى هيچ وسيله گناهى اين گونه آماده نيست و در دسترس انسان نمى باشد. اگر كسى بخواهد ـ پناه بر خداـ شراب بخورد، شراب در همه جا نيست، اگر ـ پناه بر خداـ بخواهد زنا كند، در هر موقعيّتى زنا ممكن نيست; يعنى در هر صورت نياز به مقدّماتى دارد ولى اين زبان در همه جا در اختيار انسان است و پاره گوشتى است كه به هر شكلى انسان بخواهد مى چرخد.
ب) خطر دوّم اين كه دسترسى به آن خيلى آسان است; يعنى نه خرجى دارد و نه زحمتى و دردسرى و ممكن است با گردشى مختصر، تهمت بسيار بزرگى به كسى بزند كه منجر به نواختن هشتاد ضربه تازيانه بر او شود يا بر حركتى كم، ممكن است كفرى بر زبانش جارى شود كه مرتد شود و براى هميشه او را از ايمان ساقط گرداند.
ج) خطر سوّم اين است كه زشتى گناهان زبان كمتر به نظر مى رسد، مثلاً مردم زنا،يا شراب را كار بسيار زشتى مى شمرند، ولى كسى روزى صدها بار غيبت نمايد يا هزاران دروغ بر زبان جارى سازد، آنها را زشت نمى شمرند و حتّى آنها را از بين برنده عدالت نمى دانند.
د) خطر چهارم اين است كه، دايره گناهان و جنايات زبان از هر عضو ديگرى بيشتر است;(2) يعنى هيچ عضوى از اعضا بدن انسان نيست كه اين قدر انسان بتواند گناه نمايد.

س: براى رهايى از خطرات زبان، چه بايد كرد؟
ج: علماى اخلاق براى نجات از خطرات زبان راههايى رابيان فرموده اند: از جمله راهها، همين است كه در اين بخش از روايت فرموده است «يا اَباذَر، اُتْرُكْ فُضُولَ الْكَلام; اى ابوذر، سخنان زيادى(پرحرفى) را ترك كن». اگر اين كار را انسان بتواند انجام دهد، بسيارى از اين خطرات كم مى شود چون به هر نسبت انسان كمتر سخن بگويد، كمتر مبتلا مى شود.
پزشكان، قانونى دارند كه مى گويند: اگر انسان چيزهاى آلوده را كمتر مصرف كند، كمتر مبتلا به بيمارى مى شود; مثلاً فرض كنيد شيرى آلوده به تب مالت است، كسى كه روزى يك استكان از اين شير مى خورد، نسبت به كسى كه دو استكان مى خورد، احتمال ابتلايش به بيمارى تب مالت كمتر است و دوّمى احتمال ابتلايش دو برابر است.
زبان هم، همين گونه است. كسى كه صد كلمه صحبت مى كند،نسبت به كسى كه دويست كلمه صحبت مى كند. به همين نسبت احتمال آلودگى اش به گناهان زبان نصف است.
بنابراين، همان گونه كه حضرت(صلى الله عليه وآله)فرمودند: از جمله طرق نجات از خطرات اين عضو خطرناك همان كم سخن گفتن است، البتّه خداوند، زبان را به انسان داده است كه از آن استفاده كند. اين را هم اضافه كنم زبان مهمترين وسيله خير و سعادت و عبادت و رسيدن به قرب خدا هم هست; يعنى همان گونه كه مى شود با زبان، سى گناه كبيره را مرتكب شد، ممكن است سى عبادت مهمّ را هم با زبان انجام داد كه از جمله آنها: امر به معروف و نهى از منكر، ذكر خدا، شكر خدا، گسترش دانش، قرائت قرآن، راستگويى، پند و اندرز دادن و .......
اين است كه حضرت به ابوذر نفرمود حرف نزن، بلكه فرمود: اى ابوذر، زياده روى در سخن گفتن را ترك كن كه در اين زياد سخن گفتن گناهان بسيارى نهفته است. و اگر مى خواهى سخن بگويى، به مقدار حاجت سخن بگو. چون در اين حرفهاى اضافى: غيبت، تهمت، دروغ، بخل، حَسَد و .....هست. لذا بايد زبان را در كنترل خودمان قرار دهيم، مخصوصاً به آن چيزى كه در ذيل حديث آمده، متأسفانه كمتر عمل مى شود: انسان هر چيزى را كه مى شنود نقل كند به گناه دروغ مبتلا مى شود. چيزهايى را كه انسان مى شنود،به دو صورت نقل مى كند:
1ـ گاهى مى گويد: فلان مطلب را مى گويند; يعنى نقل مى كند و خبر مى دهد.
2ـ گاهى انسان مى گويد: چنين هست. كه اگر اين را بگويد گناهش معلوم و روشن است; چون چيزى كه به وسيله دو شاهد عادل ثابت نشده است، انسان نمى تواند بگويد. بنابراين، اگر اين را به طور قاطع بگويد كذب و دروغ است: «اِنّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ و الْفُؤادَ كُلُّ اُولئِكَ كانَ عنه مَسْئُولاً; گوش و چشم و دل هر يك از آنها مورد سؤال واقع مى شود.
امّا اگر بگويد كه مى گويند; يعنى انسان در مقام نقل شايعات بگويد: مى گويند، اين فرد، از كذب و دروغ نجات پيدا مى كند; يعنى دروغ نيست، ولى عناوين محرّمه بسيار بر آن مترتّب است; مانند: آزار مؤمن، هتك مؤمن، كه در همين جمله ممكن است هر سه عنوان مترتّب شود; يعنى اين جمله هم هتك مؤمن است، هم اشاعه فحشاست كه اگر به گوش او برسد آزار و ايذاى مؤمن هم هست. بعضى خيال مى كنند با كلمه «مى گويند» از دروغ نجات پيدا مى كنند. با نهايت تأسّف، از جمله چيزهايى كه در زمان ما كم است، تقواى زبان است. مخصوصاً اگر كسى خطّش با ديگرى مخالف باشد، به خودش اجازه مى دهد كه هر نسبتى و تهمتى و هر فحشايى را گسترش دهد. البتّه اگر تقواى زبان كم شود، لطف خدا هم بر جمعيّت كم مى شود. موقعى كه مردم حيثيّت همديگر را رعايت نكنند، خداوند هم آبروى آنها را حفظ نخواهد كرد. و لطفش را از چنين گروهى بر مى دارد. مگر ما در فقه نمى گوييم: «حَرْمَةُ مالِ المُؤمِنِ كحُرْمَةِ عِرْضِه وَ دَمِه; احترام مال مؤمن مانند احترام آبرو و خونش است».
در اين جا، آبرو و خون در كنار هم هست كه گاهى كشتن شخصيّت يك انسان، از كشتن جسم او مهمتر است. بعضى حاضرند بميرند ولى آبرويشان نرود. از اين رو، حفظ آبروى ديگران بسيار مهم است. البتّه اگر اين عناوين بر اين كلمه «مى گويند» بار نشود مانعى ندارد. اميدوارم همه ما آن جمله حضرت(صلى الله عليه وآله) را كه فرمود: «اَللِّسانُ كَلْبٌ عَقُور; زبان سگ درنده است»(3) در نظر داشته باشيم; چون اگر آن را به بند نكشد، نه تنها ديگران، بلكه خودش را هم مى درد!

عيوب پرحرفى، در سخنان امام على(عليه السلام)
1ـ مَنْ عَلِمَ أنَّ كَلامَهُ مِنْ عَمَلِهِ، قَلَّ كَلامَهُ اِلاّ فيما يَعْنيهِ; هر كس بداند كه گفتارش از كردار اوست (و باز خواست خواهد شد) كم گويد مگر در آن چه به كارش آيد».(4)
2ـ مَنْ كَثُرَ كَلامُهُ كَثُرَ خَطَؤُهُ، وَ مَنْ كَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَياؤهُ، وَ مَنْ قَلَّ حَياؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ، وَ مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ ماَت قَلْبُه، وَ مَنْ ماتَ قَلْبُهُ دَخَل النّار; كسى كه پر گويد بسيار به خطا رود و كسى كه زياد خطا كرد شرم و حيايش كم شود و كسى كه شرم و حيايش كم شد، پارسايى اش كم مى گردد و كسى كه پارسايى اش كم شد دل مرده شود و كسى كه دل مرده شد، داخل جهنم شود».(5)
3ـ مَنْ اَكَثَر أهْجَرَ، وَ مَنْ تَفَكَّرَ أبْصَرَ; هر كه پر گويد، هذيان گويد و هر كه انديشه كند بينا گردد.(6)
4ـ قِلَّةُ الْكَلامِ تَسْتُرُ الْعُيُوبَ، وَ تُقَلِّلُ الذُّنوب; كم گويى عيبها را مى پوشاند و گناهان را كم مى كند».(7)
5 ـ «ايّاكَ وَ كَثْرَةَ الْكَلامِ، فَاِنَّهُ يُكْثِرُ الزَّلَلَ; از پرگويى به دور باش، زير پر گفتن لغزش بسيار و ملال را در پى دارد».(8)
6ـ أقْلِلِ الْكَلامَ تَأمَن الْمَلام; سخن كوتاه كن كه از سرزنش در امان مى مانى.(9)
8 ـ آفَةُ الْكَلامِ اَلاِطالَة; آفت كلام، اطاله و پرگويى است.(10)
9ـ «مَنْ قَلَّ كَلامُهُ بَطَنَ عَيْبُهُ; كسى كه كم حرف شد، عيبش پنهان شود».(11)
10ـ «مَنْ قَلَّ كَلامُهُ قَلَّتْ آثامُهُ; هر كه سخنش كم شد، گناهش كم شود.(12)(13)

پی نوشتها:

1. بحار، ج 74، ص 85.
2. براى آشنايى بيشتر با گناهان زبان. به انوار هدايت، ج 1 ص 69ـ74 مراجعه نمائيد.
3. بحار الانوار، ج 71، ص 287.
4. نهج البلاغه، حكمت 349.
5. نهج البلاغه، حكمت 349.
6. نهج البلاغه، رساله 31.
7. مستدرك نهج البلاغه،168.
8. غررالحكم، ج 1، 163.
9. غررالحكم، ج 1، ص 126ـ شماره 60.
10. همان مدرك، ص 120، شماره 2206.
11. همان مدرك، ج 2، ص 190، شماره 761.
12. همان مدرك، شماره 755.
13. همه اين ده حديث از كتاب جلوه هاى حكمت نوشته على اصغر ناظم زاده اقتباس گرديده است.

پایگاه حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(دامت برکاته)