روش نگارش - بخش سوم

مطالعه داستان ‌هاي قوي و رمان ‌هاي بلند، چه ايراني چه ترجمه شده از زبان ‌هاي ديگر، در تقويت ذهن داستان ساز و قصه پرداز نويسنده مؤثر است. البته قصه نويس متعهد و مسلمان، بايد محتواهاي تربيتي و مكتبي و ارزشمند را در قالب داستان بيان كند و اين گامي است ارزنده و اقدامي است لازم كه تمرين و تجربه فراوان مي ‌طلبد. بسياري از روايات ديني و نقل‌هاي تاريخي كه در كتب سيره و حديث آمده است، ‌قابل بازنويسي و پرداخت به صورتِ داستان ‌هايي جذاب براي جوانان و نوجوانان است. كتاب«داستان راستان» شهيد مطهري يكي از اين نمونه ‌هاست. گرچه اين‌ گونه داستان ‌هاي تاريخ و حكايات مستند، با آن ‌چه در«قصّه نويسي» متداول است فرق دارد، ولي خلأ داستان را تا حدي مي‌ تواند پر كند و براي مبتديان در امر قصه نويسي هم نوعي تمرين به شمار آيد. البته سبك ‌هاي ديگر هم وجود دارد كه در اين مختصر نمي‌ گنجد. آن‌ چه ياد شد، به قالب‌ هاي نويسندگي نزديك ‌تر بود تا سبك ‌ها و مكتب ‌ها.

سبك ‌ها و مكتب‌ هاي معروف ادبي كه اغلب به روش ‌هاي اروپايي مربوط مي ‌شود، عبارت است از:
 
كلاسيك: مكتب كلاسيك، بر پيروي از روش ادبي و شعري استادان قديم و سرمشق قرار دادن ادباي كهن و نيز پيروي و تقليد از طبيعت مبتني است.
 
رمانتيسم: روشي مبتني بر نوآوري ‌هاي ادبي و عدم تبعيت از مقررات خشك و ثابتِ ادبيات كهن و تمايل به آزادي در بيان تخيلات و احساس ‌ها و تمايلات شاعرانه و جستجوي قالب ‌ها و موضوعات نو، «احساس گرايي».
 
رآليسم: تكيه بر صورت واقعي زندگي و بيان موضوعات عيني و ملموس و ترسيم دقيق جزئيات بر اساس تحقيق و تجربه، نه تخيلات شاعرانه و احساسي و رمانتيك؛ بلكه«واقع گرايي».
 
سور رآليسم: بيان آزاد و بي قيد و بند تخيلات و احساسات و آن‌ چه در ضمير پنهان انسان نهفته،‌ بدون ملاحظات گوناگون عقلي، اخلاقي و اجتماعي و نوعي پوچ گرايي و عدم اعتقاد به آن‌ چه«واقعيت» نام دارد و به تمسخر گرفتنِ هستي و آدميان، «فرا واقع گرايي».
 
ناتوراليسم: توجه به واقع گرايي و طرح طبيعت موجودات، به همان سان كه هست، حتي ترسيم زشت ‌ها و زشتي ‌ها و جنبه ‌هاي منفي و نقاط ضعف و عقيده به اين ‌كه عقايد و صفات و حركات انسان‌ ها زاييده مقتضيات و شرايط جسمي و مزاجي آنان است، «وصف گرايي».
 
سمبوليسم: نمادگرايي و به كارگيري علايم رمزي و نمادين در بيان معاني و مفاهيم و ارائه معاني و الفاظ و قالب‌ هايي كه قابل برداشت ‌هاي گوناگون و درك‌ هاي متفاوت، طبق روحيات و ذوقيات مخاطبان است، «رمز گرايي».[1] در سبك ‌هاي نثر فارسي نيز بيشتر از سه نوع ياد مي ‌شود:
 
«نثر مُرسَل» يا ساده و بي پيرايه و روان، كه گاهي هم به زبان محاوره‌اي ارائه مي شود و مهم بيان مطلب است، بدون شاخ و برگ‌ هاي اضافي و آرايه‌ هاي ادبي، هم ‌چون: تاريخ بلعمي و تاريخ بيهقي و سفرنامه ناصر خسرو.
 
«نثر مُسجّع» يا موزون كه تكيه بر آهنگين بودن عبارات و بخش ‌ها و بندهاي نوشته است، مثل: گلستان سعدي و مقالات و مناجات خواجه عبدالله انصاري.
 
«نثر مصنوع و فنّي» كه آراسته به تزيينات لفظي و معنوي است، با به كارگيري صناعاتِ ادبي كه گاهي هم متكلّفانه مي ‌شود. مانند: تاريخ وصّاف و مرزبان نامه.
 
چهل نوع تمرين
 
از آن ‌جا كه پايه اصلي رشد قلمي بر«تمرين» استوار است، انجام ممارست ‌ها و تمرين‌ هاي عملي چه در كلاس ‌هاي آموزشي و چه به صورت فعاليت فردي بسيار كارساز است. تمرين ‌هايي كه ارائه مي‌ شود، هم مي ‌تواند از سوي استاد در ارتباط با شاگردان به كار گرفته شود و وادار به انجام آن شوند، هم هر شخصي مي‌ تواند خود آن‌ ها را عمل كند.[2]
 
1. نوشتن خاطرات روزانه.
 
2. توصيف و ترسيم صحنه ‌هاي پيرامون و پديده ‌هاي اطراف.
 
3. بيان يك موضوع و محتوا در چندين جمله و با عبارت ‌هاي مختلف، مثلاً«ماندگاري شهيد» يا«ناپايداري دنيا».
 
4. دادنِ چند كلمه و درخواستِ نوشتن چندين جمله متفاوت با به كارگيري آن ‌ها در همه جملات، مثلاً: آب،‌خورشيد، عمر، روشني، زيبا.
 
5. مطالعه يك كتاب يا متن و استخراج واژه‌ ها و تعابير زيباي آن.
 
6. مطالعه يك مقاله و فصلي از كتاب و كنار نهادن آن و نوشتن همان با قلم خود.
 
7. تبديل يك نثر و متن كهن به فارسي روز و روان.
 
8. تبديل يك شعر(يا نظم روايي) به نثر ساده.
 
9. نوشتن خلاصه‌اي از يك فيلم، قصّه يا كتاب در يكي دو صفحه.
 
10. معرفي و نقد يك كتاب يا مجلّه و داستان(به صورت شفاهي يا كتبي).
 
11. انتخاب يك قطعه و متن زيبا از ديگران و ارائه در كلاس، با بيان جهات زيبايي آن (توسط شاگردان).
 
12. خواندن متني ادبي با تبيين زيبايي ‌هاي لفظي و معنوي آن(توسط استاد).
 
13. معرفي يك كتاب خوب در هر جلسه آموزشي و تمريني.
 
14. مطالعه آثار ادبي و انتخاب فرازها و جملات زيبا و برجسته، يا خط كشيدن زير آن ‌ها.
 
15. تجزيه و تركيبِ دستوري يك شعر.
 
16. نقد و بررسي يك نوشته و بيان نقاط قوت و ضعفِ آن(توسط استاد).
 
17. سخن گفتن پيرامون يك موضوع و ضبط كردن آن، سپس پياده كردن از نوار و تنظيم به صورت نوشته(براي كساني كه نوشتن برايشان دشوار است).
 
18. نوشتن مقاله‌اي در معرفي شهرتان به زبان محلّي.
 
19. نوشتن متن و مقاله‌اي با به كار گيري نام كتاب ‌هاي يك نويسنده يا خيابان‌ هاي يك شهر يا افراد يك كلاس، با توجه به معناي اين اسامي.
 
20. برگزاري جلسات«مقاله نويسي» با شركت چند نفر از علاقه مندان، نوشتن و خواندن و نقد آثار يكديگر در همان جلسه(شبيه جلسات تمرين منبر و سخنراني).
 
21. متن خواني در جلسات، يعني متون ادبي و آثار كهن در جلسه خوانده و روي آن بحث شود.
 
22. داشتن دفتري مخصوص براي ثبت جملات و قطعات زيبا و مرور بر آن ‌ها.
 
23. يادداشت كردن لغات و اصطلاحات تازه و غريب و مراجعه به لغت يا پرسيدن از ديگران جهت فهم معني.
 
24. يادداشت كردن تعابير جالب و به كار بردن آن‌ ها در ضمن جملات خود.
 
25. مقابله يك ترجمه با متن اصلي، يا مقايسه ترجمه‌ هاي مختلف يك متن با يكديگر و توجه به نقاط قوت و ضعف هر كدام.
 
26. بيان ملاك ‌ها و معيارهاي خوبي و بدي و قوت و ضعف قلم و مشخص ساختن آن‌ ها روي نوشته‌ هاي موجود.
 
27. بحث و بيان انواع سبك ‌ها و مكتب ‌هاي ادبي با خواندن نمونه ‌هايي از هر يك.
 
28. معادل يابي براي برخي از واژه‌ هاي و تركيب ‌هاي عربي كه در نوشته ‌هاي فارسي متداول است.
 
29. خواندن يك متن داراي اغلاط ادبي و دستوري در جلسه، تا حاضران ايرادهاي آن را بگويند.
 
30. انتخاب عنوان زيبا و گويا براي حكايات و اشعار.
 
31. نوشتن متني با لغات تركيبي از يك واژه(مثلاً: زبانزد، گاو زبان، زخم زبان، زبان دراز، زبانه).
 
32. تمرين روي نوشتنِ جملاتِ شيوا و كوتاه و نغز و پر معنا(كلمات قصار).
 
33. دادن واژه ‌هايي به افراد، تا درباره آن ها مطالعه كرده، در توضيح آن چند سطر بنويسند(از قبيل: قنطار، حسابِ سياق، هفت اقليم، علم اعداد، ناسوت، ابراهيم ادهم، حقيقت كشف محمدي، شراب و مغتسل، غرانيق).
 
34. صفحه‌اي از يك كتاب تكثير شود و در اختيار افراد نهاده شود، تا آن را ويراستاري، اصلاح لفظي، علامت گذاري و ... كنند.
 
35. خلاصه نويسي از يك حادثه در يك صفحه، مثلاً جنگ بدر، بعثت پيامبر، حادثه عاشورا، قيام 15 خرداد، نهضت جنگل و ... .
 
36. نوشتن جملات كوتاه يك سطري و پلاكاردي براي مناسبت ‌ها، يا نوشتن آگهي دعوت به يك مراسم يا نامه به يك اداره، يا متن تبريك و تسليت.
 
37. ارائه يك بيت شعر پر مضمون، تا آن را شرح كنند.
 
38. طرح كليات و سر فصل‌ هاي يك داستانِ تخيلي، تا آن را به صورت يك قصه كامل در آورند.
 
39. نوشتن متني نيم صفحه‌اي با به كارگيري مثلاً اين كلمات: دشت، بيداري، گريه، شوق، عصمت، شهاب، بيابان، قلم، صفحه، پيراهن، بيهودگي، حضور، چشمه، لاله، عبير، سنگ، حنجره، سليمان، مور(انتخاب موضوع آزاد باشد).
 
يا دادن كلماتي مثل: شب، زمين، رؤيا، قبيله، شكسته، چهره، روشن، دوستي، نغمه، عيسي، غزل، آهو، نشانه، شوق، بي قراري(و نوشتن قطعه‌اي درباره مادر يا هر موضوع پيشنهادي ديگر).
 
40. موضوعي در كلاس طرح شود و از افراد بخواهيد تا هر نكته كه درباره آن به ذهن شان مي ‌رسد بگويند، مجموعه نكته‌ ها جمع آوري شود. مواد خامي براي يك نوشته پر محتواست و نمونه‌اي از كار براي تقويت اذهان و پرورش معاني.
 
موضوع دادن
 
يكي از عوامل شوق آفرين براي نوشتن، ارائه و طرح موضوعات جديد و ابتكاري است كه افراد را بر سر ذوق آورد و به نوشتن وا دارد. در كلاس ‌ها مي‌ توان به تناسب مخاطبين موضوعات جذاب و غير تكراري داد. به عنوان نمونه اين ‌گونه موضوعات پيشنهادي جاذبه بيشتري دارد:
 
شباهت انسان و كتاب، گفتم گفت. آرزو دارم كه ...، زندگي يعني ...، اگر يك نويسنده بوديد چه مي ‌كرديد؟ الفباي تفكر بسيجي، شباهت مدرسه و باغ، كليد، گفتگوي كاغذ و قلم، رنگ‌ ها سخن مي ‌گويند، جدال عقل و عشق، يك نگاه و يك عبرت، من تخته سياه هستم، مرثيه‌اي براي عاشورا، اگر آب نبود .... هرگاه به آينه نگاه مي‌كنم، درد دل‌هاي كفش‌هاي من، آدم‌هاي و آرزوها، مي‌خواهم مثل امام باشم در ...، انقلاب ميراث ماندگار امام، از جبهه تا جماران، اگر من قاب عكس بودم، درس مي‌خوانم تا ...، كوفه در بستر تاريخ، از آن رمضان تا اين رمضان، ما چرا«نو» نشويم؟ يك خاطره، نامه‌اي به مادر يك شهيد، كاش من ... بودم، شهر ما، آن ‌چه در كلاسِ ما مي‌ گذرد، بايد چگونه مرد تا جاودانه زيست؟ اگر مي ‌توانستم ...، اي قلم بنويس! اي كاش! چگونه«من»ها را«ما» كنيم؟ چه مي‌ شد اگر ...، دنياي عينكي ‌ها، كتاب خوب آن است كه ...، بياييد آينه باشيم، فاصله آن‌ چه هست تا آن‌ چه بايد باشد، بهترين درسي كه در زندگي آموختم، پيرامون شكل ‌هاي هندسي، من«الف» هستم، رنگ سبز، گفتگوي يك راننده و مسافر، گفتگوي من و دل، اگر آينه نبود. يادآوري مي ‌شود كه نكات ياد شده و فصولي كه گذشت، هرگز در نويسنده ساختن كسي كارساز نيست؛ جز با تلاش و پشت ‌كار خود او. اگر اين تذكرات و تجربه‌ ها، 20% كار نويسندگي را عهده دار شود، به طور حتم 80% بقيه به عهده خود شماست. در نويسندگي، بيش از هر چيز مطالعه مستمر و تمرين فراوان لازم است تا استعدادهاي نهفته به كار افتد. هم ‌چنان كه گفته شد، اگر مربي و راهنماي دل سوزي باشد كه كار انسان را از نزديك زير نظر بگيرد، بررسي كند، رهنمود بدهد، به كار وا دارد، انگيزه ايجاد كند، نقاط ضعف را بازگو كند و گام به گام دست انسان را گرفته پيش ببرد، استعداد نويسندگي سريع ‌تر و بهتر رشد مي‌ كند. كارورزي دورادور در اين زمينه، كم تأثيراست.
 
در پايان ويژگي‌ هاي نويسنده خوب و موفق را مي ‌توان چنين بر شمرد:
 
ـ برخورداري از استعداد فطري و ذوق ادبي.
 
ـ علاقه و شوق به كار.
 
ـ مطالعه آثار برجسته و معتبر و آشنايي با ادبيات ملّي.
 
ـ داشتن قدرت تخيل، روشني و وسعت انديشه.
 
ـ داشتن انگيزه براي نوشتن.
 
ـ داشتن چشم و گوشي باز به جهان هستي و اشياء پيرامون خود و شناخت جامعه.
 
ـ نوشتن و نوشتن و نوشتن(تكرار و تمرين).
 
ـ سادگي بيان و قلم و رواني نوشته و لطافت ذوق.
 
ـ انطباق نوشته با نيازها و آشنايي نويسنده با مردم(مخاطبين).
 
ـ آگاهي از دستور زبان و قواعد ادبي و رعايت آن‌ ها.
 
ـ معلومات گسترده در زمينه‌ هاي مختلف.
 
ـ حوصله در آفريدن يك اثر و پرهيز از آثار مبتذل و سطحي.
 
ـ نقد آثار خويشتن و دوري از خود پسندي و غرور.
 
ـ ابتكار و نوآوري.
 
ـ واقع بيني و حقيقت گرايي و دقت و باريك بيني.
 
ـ شهامت ادبي و صراحت لهجه.
 
ـ نظم فكري و قدرت استدلال.
 
پي نوشت ها:
 
[1]. در اين زمينه‌ها از جمله ر.ك: «مكتب ‌هاي ادبي»، ‌رضا سيد حسيني، «نقد ادبي»، ج 2، زرين كوب، «درباره ادبيات و نقد ادبي»، فرشيد ورد، «بر سمند سخن»، وزين پور.
 
[2]. اين ‌گونه تمرين‌ ها و موضوع دادن ‌ها، مكرر از طرف مؤلف، در كلاس ‌ها و جلسات آموزش نگارش با شاگردان تجربه شده است.
 
نويسنده: جواد محدثي
 
منبع: كتاب روش ‌ها، ص 107.