مطالعات و تمرین های ضروری برای سخنرانی ، گویندگی و گفتگو : 21 - هنر سکوت و خوب شنیدن
مطالعات ، تجربه ها و تمرین های ضروری برای سخنرانی ، گویندگی و گفتگو
۲۱ - هنر سکوت و گوش دادن ، خوب شنیدن و احترام به مخاطب ( ۴ )
سكوت و جنبه مثبت و منفی زبان
نعمت زبان و بیان از ویژگی خاصی برخوردار است، لكن از این نكته نیز نباید غفلت كرد كه زبان دارای دو بُعد مثبت و منفی است و نمی توان گفت چون زبان نعمت عظمای الهی است پس باید هر چه بیشتر آن را به كار انداخت و بدون حساب هر سخنی را بر زبان جاری ساخت بلكه باید در موارد ضروری و مفید از آن بهره برداری كرد.
سخن، بهترین عبادت و زشت ترین معصیت
حضرت علی ـ علیه السّلام ـ فرمود:
...و در میان عبادات و طاعاتی كه از اعضاء و جوارح انسان سر می زند عبادتی كم زحمت تر و كم مؤنه تر و در عین حال گرانبهاتر نزد خدا از سخن وجود ندارد البته در صورتی كه كلام برای رضای خدا و به قصد بیان رحمت و گسترش نعمتهای او باشد، زیرا بر همه مشهود است كه خداوند میان خود و پیامبرانش جهت كشف اسرار و بیان حقایق و اظهار علوم پنهانی خود چیزی را جز كلام واسطه قرار نداده و وحی و تفهیم مطالب به وسیله كلام صورت گرفته است، چنانكه میان پیامبران و مردم نیز وسیله ای جز سخن برای ابلاغ رسالت وجود ندارد. از اینجا روشن می شود كه سخن بهترین وسیله و ظریف ترین عبادت است و همچنین هیچ گناهی نزد خداوند سنگین تر و به كیفر نزدیكتر و پیش مردم نكوهیدهتر و ناراحت كننده تر از سخن نیست.[1]
اصولا یكی از نشانه های انسان عاقل آن است كه بیجا سخن نمی گوید، زیرا زبان بیان كننده میزان عقل آدمی است، چنانكه امیرمؤمنان ـ علیه السّلام ـ فرمود:
«تَكلّمُوا، تُعْرَفُوا فإنَّ الْمرْءَ مخْبوءٌ تحْت لِسانِهِ.»[2]
سخن بگویید تا شناخته شوید چرا كه انسان در زیر زبان خود پنهان است.
آدمی مخفی است در زیر زبان این زبان پرده است بر درگاه جان
چونك بادی پرده را درهم كشید سرّ صحن خانه شد بر ما پدید
كاندر آن خانه گهر یا گندم است گنج زر یا جمله مار و كژدم است
یا در او گنج است و ماری بر كران زانك نبود گنج زر بی پاسبان
بی تأمّل او سخن گفتی چنان كز پس پانصد تأمّل دیگران[3]
و در جای دیگر فرمود:
«ألْمرءُ مخْبوءٌ تحْت لسانِِهِ.»[4]
آدمی در زیر زبان خود پنهان است.
و به قول شاعر:
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
به هر حال، انسان عاقل و دوراندیش اول فكر می كند آنگاه سخن می گوید.
امیرمؤمنان ـ علیه السّلام ـ فرمود:
«لسانُ الْعاقل وراءَ قلْبِهِ و قلْب الْأَحْمق وراءَ لسانِهِ.»[5]
زبان عاقل در پشت قلب او جای دارد و قلب احمق پشت زبان اوست.
مرحوم سیّد رضی هنگامی كه این جمله را در نهج البلاغه نقل می كند می گوید: این جمله از كلمات شگفت انگیز و پرارزش مولا امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ است و مقصود این است كه انسان عاقل زبان خود را پیش از مشورت كردن و اندیشیدن به سخن نمی گشاید، ولی احمق قبل از اینكه فكر و اندیشه كند سخن می گوید.
بنابراین، گویی زبان عاقل دنباله رو قلب اوست ولی قلب احمق از زبانش تبعیت می كند. همین مضمون در عبارت دیگری از آن حضرت نقل شده است كه فرمود:
«قلبُ الْأحمقِ فی فیهِ و لسانٌ الْعاقل فی قَلْبِهِ.»[6]
قلب احمق در دهان او و زبان عاقل در قلب اوست.
و در جای دیگر آمده است:
... زبان مؤمن در پس قلب او و قلب و عقل منافق پشت زبان اوست. یعنی مؤمن هرگاه بخواهد سخنی بگوید نخست می اندیشد، اگر نیك بود می گوید و اگر ناپسند بود از گفتن آن خودداری می كند اما شخص دورو و منافق آنچه بر زبانش جاری می شود می گوید و نمی داند كدام سخن به سود او و كدام سخن به زیانش تمام می شود. (سپس فرمود:) رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلم ـ فرموده است: «ایمان هیچ بنده ای درست نمی شود مگر اینكه قلبش درست شود و قلبش درست نمی شود تا آنكه زبان او راست و مستقیم شود»...[7]
خلاصه آنكه انسان باید هنگام سخن گفتن تأمّل كند و بیهوده سخن نگوید كه اگر در گفتار زمام اختیار را از كف داد عواقب سوء و زیانباری به دنبال خواهد داشت.
انسان تا سخن نگفته سخن در اختیار اوست، اما وقتی از دهان او خارج شد انسان در اختیار آن قرار می گیرد. این حقیقت را حضرت علی ـ علیه السّلام ـ این گونه بیان می فرماید:
سخن مادام كه آن را نگفته ای در اختیار تو است اما همین كه از دهانت خارج شد تو در اختیار آن هستی. بنابراین زبانت را همچون طلا و نقره ات نگه دار، زیرا بسیار شده كه یك كلمه نعمت بزرگی را از انسان سلب كرده و یا بلا و دردسری برایش فراهم ساخته است.[8]
بسیارند كسانی كه از سخن گفتن نادم و پشیمان اند اما به خاطر سكوت هیچگاه اظهار ندامت نمی كنند. لقمان به فرزندش فرمود:
«یا بُنیَّ قدْ نَدِمتُ علی الْكلامِ ولمْ أنْدم عَلی السُّكوتِ.»[9]
فرزند عزیزم! چه بسا كه من در اثر گفتار پشیمان شده ام اما به خاطر سكوت افسوس نخورده ام.
چند نكته درباره سكوت
در برخی از روایات آمده كه سكوت و خاموشی از سخن گفتن بهتر است:
1. رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود:
«نجاهُ الْمؤمن فی حفْظِ لسانِهِ.»[10]
نجات مؤمن در حفظ زبان اوست.
2. امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود:
«قال لُقمان لابْنهِ یا بُنیَّ! أنْ كُنت زَعَمْت أنَّ الْكلامَ منْ فِضَّهٍ فَانَّ السُّكوت من ذَهبٍ.»[11]
لقمان به فرزندش گفت: فرزند عزیزم! اگر گمان می كنی سخن گفتن، نقره است به درستی كه سكوت، طلا است.[12]
3. رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمود:
«منْ سَرَّهُ انْ یَسْلم فَلْیلزم الصَّمْتَ.»[13]
كسی كه می خواهد سالم بماند باید سكوت كند.
4. شخصی خدمت رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ رسید و گفت:
«اخْبرنی عنِ الْاسلام بِامرٍ لا اسْئَلُ عنْهُ احداً بعْدك، قال: قُل امنْتُ بِاللهِ ثُم اسْتَقِمْ؟ قلتُ فما أتَّقی؟ فَأؤمأَ بیَدِهِ الی لسانِهِ.»[14]
درباره اسلام (و دستورهای آن) مطالبی بفرمایید كه بدان عمل كنم و نیازی نباشد كه از دیگران در این باره بپرسم. پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود: بگو به خدا ایمان آوردم و در این راه استوار باش. دیگر بار پرسیدم از چه چیز خود را حفظ كنم؟ پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلم ـ به زبان خود اشاره كرد، یعنی از زبانت بترس و آن را كنترل كن.
شعار اهل تحقیق
امام صادق ـ علیه السّلام ـ درباره فواید خاموشی فرمود: صمت و خاموشی طریقه اهل تحقیق و شعار كسانی است كه با دیده بصیرت در حقایق ثابت و استوار جهان می نگرند؛ كسانی كه در حقایق ماسبق و زمانهای گذشته غور و بررسی كرده و حقایقی را بیان می كنند كه قلم ها ننوشته و در كتاب ها نیامده است.
آن گاه فواید و آثار سكوت را بر شمرده و می فرماید:
1. سكوت كلید هرگونه راحتی و آسایش دنیا و آخرت است.
2. موجب رضا و خشنودی خدا است.
3. باعث سبك شدن حساب انسان در روز قیامت است.
4. وسیله محفوظ ماندن از خطاها و لغزش ها است.
5. برای جاهل پرده و ساتر، و برای عالم زینت است.
6. وسیله ای است برای قطع شدن هوی و هوس های نفسانی.
7. وسیله ریاضت نفس است.
8. وسیله درك حلاوت و لذّت عبادت و مناجات با پروردگار است.
9. قساوت و سختی دل را از بین می برد.
10. وسیله ای است برای كسب حیا و پرهیزكاری.
11. سبب زیاد شدن تدبّر و تعقّل و مروّت و مردانگی است.
12. موجب فهم و كیاست و عقل انسان می شود.
سپس امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: اكنون كه به فایده های سكوت آگاه شدی، پس دهان فروبند و تا مجبور نشدی لب به سخن مگشای، به ویژه اگر كسی را پیدا نكنی كه برای خدا و در راه خدا با او گفتگو كنی.
آنگاه فرمود: وسیله هلاكت و نجات مردم سخن گفتن و سكوت است. پس خوشا به حال كسی كه توفیق شناخت سخن خوب و بد را پیدا كند و به فواید و آثار پسندیده كم گویی و سكوت آگاه گردد، زیرا سكوت از اخلاق انبیای الهی و شعار بندگان برگزیده خداوند است و اگر كسی ارزش و قدر كلام را بداند بیجا سخن نمی گوید و سكوت را شعار خود قرار می دهد و كسی كه بر لطایف سكوت آگاهی و اشراف داشته باشد و صمت و خاموشی را امین خزاین و اسرار دل خویش قرار دهد چنین شخصی گفتار و خاموشی اش هر دو عبادت می شود و كسی جز خدا به حقیقت این عبادت آگاهی ندارد.[15]
توضیح لازم و نكته قابل توجه:
البته باید تذكر داد كه هدف اصلی از احادیث سكوت این نیست كه انسان باید همیشه و در همه حال لب فرو بسته و زبان به سخن نگشاید و حتی در مقام احقاق حق خود و دیگران سكوت اختیار كند و به دفاع از خود برنخیزد، بلكه مقصود جلوگیری از هرزه گویی و فضول كلام است، زیرا اگر روایات سكوت را این گونه تفسیر كنیم كه انسان باید در هر حال حتی در برابر ستم ستمكاران و افساد مفسدان مهر سكوت بر لب زده و فریاد برنیاورد چنین تفسیری بی تردید مخالف ضرورت شرع انور است كه امر به معروف و نهی از منكر را از اهمّ واجبات شمرده و سكوت در برابر ظلم را گناهی بزرگ می داند. اگر در برابر مفاسد و مظالم بنا بر سكوت باشد كیان اسلام به خطر می افتد. در این گونه موراد اسلام دستور می دهد كه مُهر سكوت را بشكنید و داد بزنید و فریاد برآورید و مردم را نیز علیه فساد و ستم برانگیزانید، چرا كه:
اگر بینی كه نابینا و چاه است اگر خاموش بنشینی گناه است
در حقیقت، كسانی كه در این گونه موارد سكوت می كنند اصل مسلّم قرآنی را نادیده انگاشته اند و آن اصل امر به معروف و نهی از منكر است كه از اهمّ فرایض به شمار می رود و در قرآن مجید و روایات اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ تأكید زیادی بر آن شده است و از كسانی كه امر به معروف و نهی از منكر را ترك كنند نكوهش شده و آنها را مستوجب غضب و خشم خداوند دانسته اند.
[1] . مصباح الشریعه، باب چهل و ششم.
[2] . نهج البلاغه صبحی صالح، حكمت 392؛ فیض الاسلام، حكمت 384.
[3] . مثنوی معنوی، دفتر دوم، صفحه 241.
[4] . نهج البلاغه فیض الاسلام، حكمت 140.
[5] . نهج البلاغه صبحی صالح، صفحه 476، شماره 40.
[6] . همان، صفحه 476، شماره 41.
[7] . نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه 175.
[8] . نهج البلاغه صبحی صالح، حكمت 381.
[9] . المحاسن و المساوی بیهقی، ج 1 / صفحه 166.
[10] . اصول كافی، ج 2 / صفحه 114، باب الصمت و حفظ اللسان، حدیث 9.
[11] . اصول كافی، ج 2 / صفحه 114؛ الحقائق فی محاسن الاخلاق، صفحه 66.
[12] . شعر معروف گر سخن نقره است خاموشی طلا است از اینجا گرفته شده.
[13] . محجّه البیضاء، ج 5 / صفحه 193.
[14] . همان، صفحه 192.
[15] . مصباح الشریعه، باب 27.
پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود:
خدای عزّوجلّ دشمن دارد بنده ضعیفی را كه دین ندارد. سؤال شد: مؤمن ضعیفی كه دین ندارد كیست؟ فرمود: آن كس كه نهی از منكر نمی كند.[1]
اگر قرار بود كه انسان همیشه سكوت كند و از منكر و زشتی جلوگیری نكند، امام باقر ـ علیه السّلام ـ نمی فرمود:
«وَیْلٌ لِقوْمٍ لا یَدینُون اللهَ بِالأمْر بِالْمعروف و النَّهْی عنِ الْمنكر.»[2]
بدا به حال مردمی كه امر به معروف و نهی از منكر را وظیفه خود نمی دانند.
زیرا بی تردید اگر امر به معروف و نهی از منكر اجرا نشود هیچ یك از واجبات به پا داشته نخواهد شد. امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرمود:
«إنَّ الْأمر بِالْمعروفِ و النَّهی عنِ الْمنكرِفریضهٌ عظیمهٌ بها تُقام الْفرائِضُ.»[3]
به پا داشتن دیگر فرایض و واجبات بستگی به امر به معروف و نهی از منكر دارد.
و امیرمؤمنان ـ علیه السّلام ـ درباره امر به معروف و مبارزه با منكرات می فرماید:
«... و افْضل من ذلك كُلِّهِ كلمهُ عدلٍ عند إمامٍِ جائِرٍ.»[4]
... از همه اینها مهمتر سخنی است كه برای دفاع از عدالت در برابر پیشوای ستمگری گفته می شود.
خلاصه اگر در روایات سخن از فضیلت سكوت و خاموشی به میان می آید مقصود سخنانی است كه بی جا و بی مورد از زبان انسان خارج شده و با غیبت و تهمت و دروغ و افترا باشد. در این موارد است كه باید انسان خود را كنترل كند و لب فرو بندد:
«الصَّمْتُ الْیَقُ بِالْفَتی من مَنْطقٍ فی غَیر حینهِ.»[5]
سكوت از سخن گفتن بی مورد سزاوارتر است.
در برخی از روایات گفتاری كه آفتی به دنبال نداشته باشد و به ایمان انسان زیان نرساند بر سكوت ترجیح داده شده است:
از امام علی بن حسین ـ علیه السّلام ـ درباره سخن گفتن و خاموشی پرسیدند: كدامیك از این دو برتر است؟ فرمود: هر یك از این دو آفاتی دارد كه اگر از این آفات سالم بماند سخن گفتن از خاموشی بهتر است. عرض شد: چگونه یا ابن رسول الله؟ فرمود: برای اینكه خداوند عزّوجلّ پیامبران و اوصیای آنان را با سكوت مبعوث نكرد. آنها آمدند كه با مردم سخن بگویند. و هیچ كس با سكوت و خاموشی سزاوار بهشت و مستوجب ولایه الله و مصون از عذاب خدا نمی شود. تمام این فواید و نتایج به وسیله سخن متحقّق می شود. (سپس فرمود:) من هیچگاه ماه را با خورشید در یك كفه برابر قرار نمی دهم (یعنی كلام به مثابه خورشید و سكوت به منزله ماه است)، چون تو در مقام توصیف سكوت از كلام بهره می گیری ولی در توصیف كلام از سكوت نمی توان استفاده كرد.[6]
یعنی چنانكه ماه به وسیله نور خورشید خود را نشان می دهد سكوت هم به وسیله سخن فضیلتش آشكار می شود و عكس آن ممكن نیست كه خورشید را با ماه نشان دهند.
در حدیثی از حضرت امام رضا ـ علیه السّلام ـ آمده است:
«من علامات الْفِقْهِ الْحلمُ و الْعلم و الصَّمْتُ إنَّ الصَّمت بابٌ من أبوابِ الْحكمهِ انَّ الصَّمت یَكْسبُ الْمحبَّهَ إنَّهُ دلیلٌ علی كُلّ خیرٍ.»[7]
از نشانه های دانایی سه چیز است: بردباری، دانش، خاموشی. و به راستی صمت و سكوت دری از درهای حكمت است. صمت و سكوت محبّتها را جلب می كند و آن راهنمای تمام نیكیها است.
با توجه به آثاری كه برای صمت و سكوت در این حدیث آمده است معلوم می شود كه مقصود از این سكوت چیست، زیرا هر سكوتی نمی تواند دارای چنین ارزشهایی باشد.
نتیجه بحث
از آنچه گذشت نتیجه می گیریم كه نعمت بیان با تمام ارزش و اهمیتی كه دارد دارای دو بُعد مثبت و منفی است و در آغاز مرحله خودسازی بیشتر به بُعد منفی توجه شده است تا بُعد مثبت. آنگاه كه انسان در این مرحله قدری پیش رفت و بر زبان خویش تسلط پیدا كرد، بحث سكوت مطرح نیست بلكه صمت مطرح می شود، چون سكوت مطلق را صمت نمی گویند، صمت به سكوت معنادار و كنترل شده اطلاق می شود، یعنی سكوت بی مورد. پس آنچه مطلوب است سكوت مطلق نیست بلكه سكوت به مورد است، زیرا چنانكه گفتیم در بسیاری از اوقات گفتار و اظهار عقیده و امر و نهی لازم و واجب است و در چنین مواردی سكوت حرام است (دقت كنید).
[1] . وسائل الشیعه، ج 11 / صفحه 391.
[2] . همان، صفحه 393.
[3] . همان، صفحه 395.
[4] . نهج البلاغه صبحی صالح، حكمت 374.
[5] . الذریعه الی مكارم الشریعه، صفحه 96.
[6] . الحقائق فی محاسن الاخلاق، صفحه 66. در بحارالانوار (چاپ بیروت، ج 68 / صفحه 274) این روایت با تفصیل بیشتری نقل شده است.
[7] . اصول كافی، ج 2 / صفحه 113، باب الصمت و حفظ اللسان، حدیث 1؛ تحف العقول، صفحه 332 با اندكی تفاوت.
محمد رضا مهدوي كني - نقطه هاي آغاز در اخلاق عملي، ص126
1
مثل خردمندان فكر كنيد اما با مردم به زبان خودشان حرف بزنيد.