لزوم ایجاد احساس همدلی در مخاطبان
مطالعات ، تجربه ها و تمرین های ضروری برای تدریس ، سخنرانی ، گویندگی ، گفتگو ، مناظره ، مجریگری ، مباحثه ، مذاکره و مصاحبه استخدامی و رسانه ای .
۳۲ - تمرین احترام به مخاطبان ، قدردانی و سپاسگزاری از حضور و توجه مخاطبان ؛ و پاسخگویی به ابراز احساسات حضار و شنوندگان
۷
لزوم ایجاد احساس همدلی در مخاطبان
پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) با واژگان و ویژگیهای بسیار در نزد اندیشمندان، صاحبنظران و جمله پیروان وفادار به مکتب حیاتبخش اسلام، شناخته و معرفی میشود که در پیشانی آن، واژه محبت و ویژگی عشقورزی قرار دارد. پیامبر گرامی اسلام به حقیقت، مظهر و نمونهای تام و تمام از محبت و عشقورزی به مردم بود که با نگاهی یکسان، همه را چون بندگان خدا شایسته احترام و توجه میدید و در این راه، دوست و دشمن، و مسلمان و کافر را از چنین نگاهی محروم نمیساخت؛ نگاهی که مبدع فرصتهای بسیار برای گسترش و نشر اسلام و تحول و تغییر جامعهای شد که تا پیش از آن، جامعهای بدوی، خشن و وحشی مینمود و با چنین نگاهی، به مرزهای امپراتوریهای ایران و روم رسید و طلیعهدار تحولات و تغییرات پی در پی بسیار در تاریخ حیات انسان و جامعه انسانی در سرتاسر گیتی شد. داستان کوتاه زیر جلوهای کوتاه، اما گویا از جلوهگری چنین مفهوم و نگاهی انسان ساز و تحول آفرین است:
« روزی مردی تندخو از قبایل صحرانشین که با تأثیرپذیری از تبلیغات شیاطین قریش، عصبیت جاهلیتش به هیجان آمده و آتش حمیتش شعلهور شده بود، هنوز پیامبر (صلی الله علیه و آله) را ندیده، آهنگ قتل او کرد و در پی این اندیشه شمشیر خود را صیقل داد و خروشان و دمان، سخن سخت با پیامبر آغاز نهاد... در میان توفان خشمی که مرد را فرا گرفته بود، پیامبر (صلی الله علیه و آله) طیفی پرجاذبه از نگاه همراه با موج لبخند به سوی او فرستاد و صید وحشی و رمیده دلش را چنان رام ساخت که پس از چند لحظه، مرد تندخوی پرخاشجوی به دوستی شفیق مبدل شد که نزدیک بود از فرط وجد و شدت حیا ذوب شود. از این رو، به مانند پروانهای که خود را به شمع میسپارد، به دست و پای پیامبر افتاد و سراپایش را بوسهباران کرد و سیل سرشک در برابرش روان ساخت، و چون از آن حال بیخودی و شیدایی باز آمد، گفت: یا محمد! به خدا قسم که من در حالتی به سوی تو آمدم که هیچکس را در روی زمین به اندازه تو دشمن نمیداشتم و اکنون در حالتی از نزد تو میروم که هیچکس را در روی زمین برابر با تو دوست نمیدارم... »
شاید این پرسش در ذهن شما پیش آمده باشد که محمد (صلی الله علیه و آله) در آن چند لحظه با دل و جان آن مرد تندخو چه کرد؟ و پاسخ آن است که هیچ! محمد (صلی الله علیه و آله) آن مرد را با تمام عاطفه خود دوست داشت و از رهگذر ابراز چنان عاطفهای، آن مرد را به تأثیر و تسخیر جاذبه نیرومند محبت خود درآورد و شدت و قساوت او را به یکباره فروکاست. اکسیر عشق و محبت اگر به درستی و ظرافت به کار رود، میتواند از هر ناممکنی، ممکن بسازد و اگر در عشق و محبت الهی ریشه دواند، می تواند بر هر مانعی فایق آید؛ بهویژه در روزگاری که روزگار رسانههاست و رسانهها؛ بهویژه از نوع فراگیر و گسترده آن چون رادیو و تلویزیون، در کانون تحولات و تغییرات اجتماعی و فرهنگی جامعه و جهان قرار دارند.
رسانهای ملی و عمومی چون صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران که از سویی پایبند به ارزش ها، باورها و جهانبینی اسلامی و توحیدی و از دیگر سو، متعهد به تولید، ارایه و عرضه برنامه های مختلف رادیویی و تلویزیونی به گروههای متفاوت مردم و مخاطبان خود است، بیش از دیگر رسانهها، در کانون تأمل و توجه به چنین آموزهها و ضرورتهایی قرار دارد. دنیای پررقابت رسانه ای، دنیای لحظهلحظه کشش و کوشش در حفظ و جذب مخاطبان است و در این میان، رسانه ای میتواند پیشتاز باشد و گوی سبقت را از دیگر رسانهها برباید که بیش از دیگران، به ارتباطات انسانی آشنا و نسبت به کاربرد آن، مسلط باشد. جلب توجه و اعتماد جامعه و مخاطبان، گام نخستین و تحول و تغییر آنها در مسیر اهداف موردنظر، گام تکمیلی سیاستگذاران، برنامهریزان و برنامهسازان رسانههاست که اگر بهدرستی درنظر آید، میتواند به برترین و بهترین فرصت برای بالندگی و شکوفایی رسانهها؛ بهویژه رسانههایی فراگیر و گسترده چون رادیو و تلویزیون، تبدیل شود. نگاه انسانی به جامعه و مخاطبان و احترام به آرا، اندیشه ها و دیدگاههای آنها، پیشزمینهای لازم و ضروری در دستیابی به چنین هدفی است که اگر نیک نگریسته و با چاشنی عشق و محبت همراه شود، میتواند به انتقال پیام و الگوسازی و فرهنگسازی متناسب و مناسب نزد مخاطبان و جامعه بینجامد.
تجربه برنامهریزیها و برنامهسازیهای رسانهای در رادیو و تلویزیون نشان از آن دارد که ایجاد احساس همدلی در مخاطبان؛ به گونهای که مخاطبان به چنین احساسی دست یابند که با نگاهی انسانی و به عنوان یک انسان مورد خطاب قرار گیرند و طرف گفتوگو با رسانه می شوند، بیش از دیگر روشها و شیوههای برنامهریزی و برنامهسازی به ظاهر عقلانی و متکی بر پشتوانههای دقیق پژوهشی میتواند به جذب مخاطبان منجر شود و به تغییرات مطلوب و موردنظر سیاستگذاران و برنامهریزان ارشد بینجامد؛ گرچه چنین روشها و شیوههای پیش گفته در ادامه راه بسیار تأثیرگذار است و میتواند به شرط ایجاد احساس همدلی در مخاطبان، به شکوفایی و کارآمدی هرچه بیشتر رسانه در جامعه و در نزد مخاطبان هدف منتهی شود.
ابراز عشق و محبت تنها نباید در بیان و کلام برنامهریزان و برنامهسازان جریان یابد، بلکه باید بیش از پیش از آن در رفتار برنامهریزان و برنامهسازان جلوهگر و نمایان شود تا اعتماد قلبی مخاطبان جلب و اکسیر عشق و محبت در برقراری ارتباطی کارآمد و مؤثر کارگر افتد. مخاطبان باید به چنین اعتقاد و باوری دست یابند که در ایستگاهها و کانالهای مختلف رادیویی و تلویزیونی، شنیده و دیده میشوند و دارای اهمیت و احترام در نظر واقعی برنامهریزان و برنامه سازان هستند. دستیابی به چنین اعتقاد و باوری به آن معناست که سپرهای دفاعی مخاطبان که ریشه در ارزشها، باورها، پیشداوریها و تعصب های کور و غیرمنطقی آنها دارد، اگر به درستی شناخته و از سر راه برداشته شود، مجالی مناسب برای فعالیتهای رسانهای دست اندرکاران فراهم میآورد؛ آرمانی که جز با بهکارگیری درست ارتباطات انسانی و نگاه سرشار از عشق و محبت برنامهریزان و برنامهسازان دستاندرکار به دست نمیآید و محقق نمیشود.
سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران به منزله رسانه ملی و عمومی در نبرد تنگاتنگ رسانه ای، بیش از همیشه، نیازمند تأمل و توجه به چنین آموزهها و ضرورتهایی ریشهدار در رفتار و سنت نبوی است. نگاهی کوتاه و گذرا به برنامههای ایستگاهها و کانالهای مختلف رادیویی و تلویزیونی رسانه ملی نشانگر آن است که فاصله با آنچه باید، بسیار است. سیاستگذاران و برنامهریزان ارشد و میانی رسانه ملی هنوز به راهبردی مشخص در برخورد و مواجهه با جامعه و مخاطبان خود دست نیافتهاند. پراکندگی و برخورد متناقض که گاه از سوی افراط نادیده انگاشتن جامعه و مخاطبان تا سوی تفریط پیروی و دنباله روی کورکورانه جامعه و مخاطبان، امتداد مییابد، هم دستاندرکاران و هم مخاطبان را با سردرگمی مواجه ساخته است.
اینجاست که مجال برای رسانههای رقیب بیگانه با ارزشها، باورها و جهانبینی مسلط بر جامعه و رسانه ملی فراهم میآید و آب گلآلود سردرگمیهای دستاندرکاران تنها به درد ماهیگیری فرصت طلبانی می خورد که اندک اعتقاد و باوری به آنچه هست و باید باشد، ندارند. رسانه ملی و ایستگاهها و کانالهای مختلف رادیویی و تلویزیونی آن، نه در بازنمایی و نمایش مفهوم اصیل عشق و محبت، کامیاب و نه در ایجاد و برقراری ارتباطی شکل یافته بر بنیان عشق و محبت، موفق هستند. گاه به سویی افراطی و گاه به سویی تفریطی میغلتند و در این میان، از طی راه اعتدال و صواب بازمیمانند و تنها سردرگمی، سردرگمی و بازهم سردرگمی را به جامعه و مخاطبان منتقل میسازند. مخاطبان گاه احساس می کنند که حضور ندارند و در برابر دیدگان برنامهریزان و برنامهسازان نیستند و گاه در نقطه مقابل، احساس می کنند که آنچنان حضور دارند و در برابر دیدگان برنامهریزان و برنامهسازان هستند که تنها صدا و تصویر آنها دیده و شنیده میشود و رسانه جز بیان و نمایش آنها، حرفی دیگر برای گفتن ندارد. به نظر میرسد هر دو شیوه، محکوم به شکست است و نگاهی دیگر برای طی بهسلامت راه برنامه ریزی و برنامه سازی، موردنیاز.
باید تدبیری دیگر به کار برد و جامعه و مخاطبان را انسانی، به معنای واقعی کلمه، دید و شنید. باید به اصول بازگشت و اصولگرایی را پیشه خود ساخت. جذب حداکثری و دفع حداقلی جز با نگاه انسانی به انسان مخاطب که صاحب اندیشه و اختیار است، به دست نمیآید. باید رفتار و سلوک نبوی را در رسانهای که به یاد و نام او می بالد، به منزله مبنای هرگونه رفتار و کنش در میان دست اندرکاران و هرگونه ارتباط میان دستاندرکاران و مخاطبان، درنظر آورد که جز این، راهی دیگر نیست!
پینوشت:
بیش از ده روز از زمان نگارش آخرین یادداشت من میگذرد. فرصت فشرده و محدود نگارش مقاله علمی _ پژوهشی کنداکتور؛ کلید تحول که به آسیبشناسی طراحی و چینش جدول پخش در ایستگاه های رادیویی صدای جمهوری اسلامی ایران میپردازد، مجالی برای بهروز رسانی منظم گفتوشنود باقی نمیگذاشت. خوشبختانه با پایان نگارش مقاله، امیدوارم که بتوانم چون گذشته به نگارش و درج منظم یادداشتهای خود بپردازم و از آرا و نظرات خوانندگان گرامی چون همیشه بهره بگیرم.