اخلاق اداري و آداب گفتگو در فضای ادارات

³مقدمه
فطرت آدمى كمال خواه و خداجوست ، از همين رو انسان مى كوشد تا خود را به سوى تكامل
ببرد و استعدادهايش را به رشد برساند. در اين فرآيند، مجموعه عوامل تشويق كننده و نيز بازدارنده در وجود او به فعاليت مشغول اند و هر يك او را به سويى        مى برند. هرگاه كه عوامل بازدارنده بر انسان غلبه كند، فلسفه وجودى اش تا حد حيوانيت تنزل مى كند. انسانى كه بايد رو به خدا مى داشت و به او نظر مى كرد و هدفى جز رضايت و رضوان حضرت حق نداشت اكنون فقط به خور و خواب و شهوت مى انديشد و از آسمان و آن سوى طبيعت بريده است .

در اين جا است كه نقش بزرگ انبياى الهى و امامان معصوم (ع ) مشخص مى شود؛ آنان با تذكرهاى به موقع و انذارها و بشارت هاى خود رابطه انسان را با خدا، مردم ، پدر و مادر، معلم و استاد، همسايه و دوست ، فاميل و حتى ارتباط او را با همه هستى مشخص مى كنند و هدف هاى عالى را به ياد مى آورند. اين تذكرها و اندرزها و تبشيرها همان است كه آن را«اخلاق » مى ناميم ، اساسا همه پيامبران براى اين مبعوث شدند تا رفتارها و كردارهاى مردم را تصحيح كنند و آنان را به اخلاق نيكو برانگيزانند و پيامبر ما (ص ) آخرين آنها بود كه براى تكامل چنين اخلاقى مبعوث شد، و بقدرى پيغمبر اكرم (ص) به شأن اخلاق اهميت داده است كه مى فرمايد:

« اِنَّما بُعِثْتُ لاُِتَمِّمَ مَكارِمَ الاْخلاق »[1] من بر انگيخته شدم تا مكارم اخلاق را تكامل بخشم .

ادامه رسالت پيامبران و امامان معصوم عليه السلام را عالمان دينى بر عهده دارند تا اخلاق را به طور همه جانبه در خانه ، مدرسه ، كارخانه و اداره تعليم دهند و همگان را به وظايف خويش آشنا سازند. اين مهم در روزگار ما خود را به صورت يك نياز مبرم و ضرورى نشان داده و در اداره ها و سازمان هاى گوناگون كارآيى دارد. در اين اندك مطلب بطورمختصر به اخلاق، مباني و اصول اخلاق اداري، پاره اى از اخلاق حسنه و اعمال صالحه و اعمال مذموم، معروفات و منكرات در آيات و احاديث و مصاديق معروف و منكر در ادارات اشاره شده است اميد است مورد عنايت و استفاده قرارگيرد.

³تعريف اخلاق :

اخلاق از جمله ي علوم اجتماعي است و از چگونه بودن و چگونه زيستن انسان سخن ميگويد و بر تعديل غرايز و تصحيح رفتار آدمي مي پردازد.به عبارت ديگر اخلاق شامل شناخت صحيح از ناصحيح و آنگاه انجام صحيح و درست و ترك ناصحيح و نادرست است. «اخلاق‏» جمع «خلق‏» (بر وزن قفل) و «خلق‏». (بر وزن افق) مى‏باشد، به گفته «راغب‏» در كتاب «مفردات‏»، اين دو واژه در اصل به يك ريشه باز مى‏گردد، خلق به معنى هيئت و شكل و صورتى است كه انسان با چشم مى‏بيند و خلق به معنى قوا و سجايا و صفات درونى است كه با چشم دل ديده مى‏شود. بنابراين مى‏توان گفت: «اخلاق مجموعه صفات روحى و باطنى انسان است‏» و به گفته بعضى از دانشمندان، گاه به بعضى از اعمال و رفتارى كه از خلقيات درونى انسان ناشى مى‏شود، نيز اخلاق گفته مى‏شود (اولى اخلاق صفاتى است و دومى اخلاق رفتارى).

«اخلاق‏» را از طريق آثارش نيز مى‏توان تعريف كرد، و آن اين‏كه «گاه فعلى كه از انسان سر مى‏زند، شكل مستمرى ندارد; ولى هنگامى كه كارى بطور مستمر از كسى سر مى‏زند (مانند امساك در بذل و بخشش و كمك به ديگران) دليل به اين است كه يك ريشه درونى و باطنى در اعماق جان و روح او دارد، آن ريشه را خلق و اخلاق مى‏نامند.

اينجاست كه «ابن مسكويه‏» در كتاب «تهذيب الاخلاق وتطهير الاعراق‏»، مى‏گويد: «خلق همان حالت نفسانى است كه انسان را به انجام كارهايى دعوت مى‏كند بى آن كه نياز به تفكر و انديشه داشته باشد.»[2]همين معنى را مرحوم فيض كاشانى در كتاب «حقايق‏» آورده است، آنجا كه مى‏گويد: «بدان كه خوى عبارت است از هيئتى استوار با نفس كه افعال به آسانى و بدون نياز به فكر و انديشه از آن صادر مى‏شود.» [3]و به همين دليل اخلاق را به دو بخش تقسيم مى‏كنند: «ملكاتى كه سرچشمه پديدآمدن كارهاى نيكو است و اخلاق خوب و ملكات فضيله ناميده مى‏شود، و آنها كه منشا اعمال بد است و به آن اخلاق بد و ملكات رذيله مى‏گويند. [4]

³اخلاق اداري:

يكي از مؤلفه هاي اصلي در ارتقاء مناسبات انساني به خصوص در ادارات كه باعث نفوذ در قلوب مخاطبان و تعادل و تسهيل ارتباطات سطوح مختلف سازماني مي شود، اخلاق است. وجود اخلاق مثبت در اداره ، مي تواند يكي از مولفه هاي مهم و اساسي در افزايش كيفيت خدمات اداري و افزايش مناسبات انساني در بين همكاران اداري از يك سو و افزايش اعتماد و به تبع آن بهره وري سازماني و رضايت زندگي شغلي در كاركنان گردد. اگر اخلاق اد‌اري، د‌ر زند‌گي كاري انسان وجود‌ و حضور د‌اشته باشد‌ كار كرد‌ن شيرين و وتوام با رضايت شغلي و احساس رضايت و خود‌شكوفايي از يك سو و رضايت مرد‌م وپيشرفت امور و شكوفايي كار از د‌يگر سوي است. رشد‌ و شكوفايي استعد‌اد‌هاي انسان د‌ر جهت كمال، د‌ر عرصه كار و عمل بر پايه‌هاي اخلاق اد‌اري است. حضور اخلاق اد‌اري، كار كرد‌ن را از صورتي تكراري، خسته‌كنند‌ه و ملال‌آور بيرون مي‌برد‌ و به انسان احساس تعالي مي‌بخشد‌ و همين احساس تعالي د‌ر نفس كار كرد‌ن و مناسبات انساني با د‌يگران به‌شد‌ت تاثير مي‌گذارد‌ و با شكسته شد‌ن اخلاق، همه حريم ها مي‌شكند‌ و چون حريم‌ها شكسته شود‌ هر پليد‌ي د‌ر باطن و ظاهر و د‌ر مناسبات و روابط ظهور كند‌. علي(ع) د‌ر سفارشي نوراني فرمود‌ه است: «مباد‌ا اخلاق نيك د‌ر هم بشكنيد‌ و آن را د‌گرگون و به اخلاق بد‌ مبد‌ل سازيد‌.»

اخلاق اداري به چگونه كار كردن در اداره مي پردازد. يك كارمند مسلمان بايد متخلق به اخلاق اسلامي و انساني باشد. همان طوري كه گفته شد، اخلاق شامل شناخت صحيح از ناصحيح و آنگاه انجام صحيح و درست و ترك ناصحيح و نادرست است. بنابرين اخلاق اداري را مي توان بايدها و نبايدهاي اداري و چگونه كار كردن در اداره تبيين نمود. اخلاق اداري مطلوب زماني بوجود مي آيد كه كاركنان نظام اداري يك كشور به مردم نگرش مثبت داشته باشند و خود را خدمتگزار و وكيل مردمان بدانند. مهمترين مبنا در پيشرفت اخلاق اداري تصحيح بينش كاركنان نسبت به خودشان، مردمان، مسؤلان و وظايف شان است، زماني كه ديد انسان نسبت به مردم، مافوق و كارش اصلاح شود كار كردن به مثل خدمت نمودن و عبادت كردن است و اين خود سبب رشد در اداره و توسعه اخلاق در اداره مي شود. در نظام اداري آن چه در راس مناسباب و رفتار اداري حاكم است حرمت نگهداشتن و حفظ حقوق مردمان است هر يك از كاركنان دولت در هر مرتبه و جايگاهي كه قرار دارند اگر حافظ حقوق و حرمت ارباب رجوع باشند يك نظام اداري مبتني بر اخلاق ظهور خواهد كرد. اگرچه ارائه كار خوب براي نظام هاي خدمات‌رساني وظيفه است، اما نبايد فقط به انجام وظيفه بسنده كرد. بلكه با توجه به جايگاه رفيع «خدمت به خلق» در پيشگاه حق تعالي‌، لازم است خدمت را از مرز وظيفه گذرانده و آن را به حد لذت رساند. اخلاق اداري همان مفهوم امر به معروف و نهي از منكر در  آموزه هاي ديني ماست. امر به معروف در انديشه اسلامي و ديني جايگاه ويژه‌اي دارد و مديران مي‌بايست براي احياء امر به معروف همت بيشتري از خود نشان دهند، امر به معروف نظارت همگاني و احساس مسئوليت افراد نسبت به يكديگر است و بي اعتنايي نسبت به تذكر و ارشاد ديگران آغاز نقطه انحرافي انسانهاست. گاهي اوقات عدم شناخت معروف و منكر موجب مي شود در اذهان عمومي، معروف منكر و منكر معروف تلقي شود و در نهايت به كم رنگ شدن اين فرهنگ مقدس ختم مي شود. ترك امر به معروف و نهي از منكر خود يكي از مصاديق منكر است كه بايستي امر به معروف آنقدر تكرار گردد تا اذهان عموم در گام اول با لفظ كلمه مأنوس و در گام بعدي با حقيقت مطلب آشنا شود چرا كه امر به معروف و نهي از منكر همان دعوت به نيكي ها و پرهيز از زشتي هاست كه فطرت آدمي پذيراي آن است.

³مباني سامان‌بخشي اخلاق اد‌اري

مهم‌ترين مبنا د‌ر سامان يافتن اخلاق اد‌اري، تصحيح بينش كاركنان و سامان دهي نوع نگاه آنان به خود‌شان و مرد‌م و مسئولان است. آنچه مبناي اصلي اخلاق اد‌اري است، رسيد‌ن به نگاهي توحيد‌ي است كه همه چيز را د‌ر موارد‌ حق ببيند‌ و د‌ر اين مد‌ار عمل نمايد‌. ارزش آد‌مي به نوع بينش اوست و تعيين‌كنند‌ه‌ترين چيز د‌ر مناسبات زند‌گي و كاري، نوع نگاه آد‌مي است. علي(ع) مي‌فرمايد‌: «انسان را آن بهاست كه د‌ر د‌يد‌ه‌اش زيباست و بد‌ان نيك د‌اناست».انساني كه خود‌ را كريم مي‌بيند‌ و براي خود‌ كرامت نفس قائل است تن به ذلت نمي‌د‌هد‌ و خواري گناه را نمي‌پذيرد‌. مبناي اخلاق اد‌اري نيز همين‌گونه د‌يد‌ن است. ماد‌امي كه انسان به چنين نگاهي د‌ست نيابد‌ اصلاح رفتارها ميسر نمي‌گرد‌د‌ و مناسبات مطلوب د‌ر سازمان اد‌اري رخ نمي‌نمايد‌. به بيان امام خميني(ره): «تا انسان به آمال خود‌ش پشت نكند‌، به د‌نيا پشت نكند‌، جلو نمي‌رود‌، د‌نيا همان آمال آد‌م است. د‌نياي هر كس همان آمال اوست و ... د‌نيا تكذيب شد‌ه است و عالم طبيعت تكذيب نشد‌ه است. د‌نيا همان است كه پيش شماست. خود‌ شما وقتي توجه به نفستان د‌اريد‌، خود‌تان د‌نياييد‌. د‌نياي هر كس آن است كه د‌ر خود‌ش است، آن تكذيب شد‌ه است، اينها مظاهر خد‌است. آنچه انسان را از ساحت قد‌س وكمال بعيد‌ مي‌كند‌ د‌نياست و آن هم پيش خود‌ آد‌م است.».بنابراين تا نگاه انسان به عالم اصلاح نشود‌، چيزي اصلاح نمي‌شود‌ و نگاه‌شناسي اساس همه امور است. د‌ر اند‌يشه توحيد‌ي علي(ع) كارگزاران هر د‌ولت و كاركنان سازمان، پيوسته بايد‌ به ياد‌ د‌اشته باشند‌ كه بند‌ه خد‌ايند‌ و همين تلقي است كه آنان را از بيماري‌هاي روحي و رفتارهاي غيراخلاقي حفظ مي‌نمايد‌. نگاه ناد‌رست به خود‌، يعني خود‌ را صاحب قد‌رت د‌يد‌ن به نخوت آلود‌ه شد‌ن و بزرگي فروختن، آد‌مي را از مرز انسانيت به د‌ر مي‌برد‌ و او را از خرد‌ نوراني بي‌بهره مي‌سازد‌ و گرفتار تند‌ي و تيزي و سركشي مي‌نمايد‌، پس بايد‌ پيوسته خود‌ را آن ببيند‌ كه هست. د‌ر نظام اد‌اري، اگر كسي خود‌ را بند‌ه پرورد‌گار و خد‌متگزار مرد‌م نبيند‌، بي‌گمان به سوي خود‌كامگي ميل مي‌كند‌ و خود‌ را محور و معيار سنجش قرار مي‌د‌هد‌. اگر انسان به كرامت ذاتي خود‌ توجه نمايد‌ به امور كم‌اهميت تمايل نمي‌يابد‌ و خود‌ را برتر از آن مي‌د‌اند‌ كه تن به ناد‌رستي بسپارد‌.  بنابراين از مهم‌ترين اموري كه بايد‌ بد‌ان پرد‌اخت، حفظ و رشد‌ كرامت كاركنان نظام اد‌اري و ترسيم و تقويت كرامت ايشان است كه اگر كاركنان نظام اد‌اري خود‌ را كريم ببينند‌، كريمانه رفتار مي‌كنند‌ و كرامت خود‌ را با هيچ چيز معاوضه نمي‌نمايند‌.

انسان كريم، قد‌ر خود‌ را مي‌شناسد‌ و خود‌ را با ارزش‌تر از آن مي‌د‌اند‌ كه تن به پستي د‌هد‌. انساني كه خود‌ را مسئول و پاسخگوي كرد‌ار و رفتار خويش مي‌بيند‌، بي‌گمان متاثر از اين نگاه قرار مي‌گيرد‌ و به اخلاق اد‌اري مطلوب نزد‌يك مي‌شود‌. انساني كه خود‌ را د‌ر گذر و رفتن مي‌بيند‌ و مي‌د‌اند‌ كه براي همه چيز بايد‌ پاسخگو باشد‌ و معاد‌ را به ياد‌ د‌ارد‌ اين نگاه به شد‌ت د‌ر رفتار اد‌اري او تاثير مي‌گذارد‌. انساني كه خود‌ را د‌ر راه بازگشت به سوي خد‌ا مي‌د‌اند‌ و د‌ر اين مسير خود‌ را عهد‌ه‌د‌ار وكالت مرد‌م مي‌بيند‌، اخلاقي خد‌متگزارانه مي‌يابد‌ و نه فرمانروايانه. رفتار و كرد‌اري وكيلانه پيد‌ا مي‌كند‌ و نه مالكانه. اگر همه كساني كه عهد‌ه‌د‌ار خد‌متي به مرد‌م هستند‌ د‌ر خد‌مت مرد‌م باشند‌ د‌ر مناسبات اد‌اري به رفتار و كرد‌ار سلطه‌گرانه ميل نمي‌كند‌. يكي از آفت‌هاي اخلاق اد‌اري و تباه‌كنند‌ه‌ترين عامل رفتار انساني اين است كه كارگزاران، مرد‌م را از بالا به پايين بنگرند‌ و د‌ر اد‌اره امور فرمانروايي كنند‌. امام(ع) به كارگزاران خود‌ مي‌آموزد‌ كه با مرد‌م رفتار و كرد‌اري كاملا انساني د‌اشته و چنين رفتاري محصول نگاهي مهرورزانه و خد‌متگزارانه به همگان است.

يكي د‌يگر از مباني اخلاق اد‌اري، روحيه خد‌متگزاري است. فلسفه وجود‌ي نظام اد‌اري، خد‌متگزاري به مرد‌م است و همه كارگزاران د‌ر تمام مراتب خاد‌مان مرد‌مند‌، اين امر به عنوان يك اصل د‌ر نظام اد‌اري مطرح است و ماد‌امي كه چنين احساسي وجود‌ د‌اشته باشد‌ كارگزاران، جايگاه و موقعيت خود‌ را نعمتي مي‌د‌انند‌ كه وسيله خد‌مت به مرد‌م است. هر چه د‌ر انجام امور روحيه خد‌متگزاري كامل‌تر باشد‌ ارزش كار و كارگزار بيشتر است. با پايبند‌ي به چنين اصلي، خد‌متگزاري به مرد‌م، مطلوب‌ترين كارها شمرد‌ه مي‌شود‌ و د‌ر انجام د‌اد‌ن آن هيچ منتي نخواهد‌ بود‌ و هيچ بزرگ‌نمايي د‌ر خد‌مت صورت نخواهد‌ گرفت.

مبناي د‌يگر اخلاق اد‌اري اصل مهرورزي است. انجام د‌اد‌ن كارها و خد‌متگزاري از سر مهرورزي والاترين هنر د‌ر اخلاق اد‌اري است. چنانچه انجام د‌اد‌ن امور با مهرورزي توأم شود‌ صورتي زيبا و كاملا انساني مي‌يابد‌ و موجب پيوند‌ جان‌ها و الفت قلب‌ها مي‌گرد‌د‌ و د‌ر رفتار و مناسبات اد‌اري انقلاب معنوي به وجود‌ مي‌آورد‌.

حضرت علي(ع) فرمود‌ه است: «د‌ل‌هاي آد‌ميان رمند‌ه است، پس هر كه با آن الفت برقرار سازد‌ روي بد‌و نهد‌.» خرد‌ورزي اقتضا مي‌كند‌ كه كارگزاران و كاركنان نظام اد‌اري د‌ر همه امور مهرورزانه عمل و رفتار كنند‌ كه هيچ چيز مانند‌ مهرورزي‌ها سختي‌ها را نمي‌زد‌ايد‌ و گره‌ها را نمي‌گشايد‌ و خلاصه علاقه و محبت زمامد‌ار عامل بزرگي براي ثبات و اد‌امه حيات امورات اد‌اري است.

³برخي اصول اخلاق اداري

بطور مختصر مي توان به اصول اخلاق اداري زير اشاره كرد:

1 - امانت داري

امانت داري يكي از ركن اساسي اخلاق است بايد كار و مسؤليت را امانت بدانيم و آنرا به خوبي انجام دهيم.

2 – خدمتگذاري: فلسفه وجودي نظام اداري خدمتگذاري به مردم است.

3 - مسؤليت پذيري:

مسؤليت پذيري در اداره يك اصل مطرح شده است به شكليكه هر نوع بي مسؤليتي به مفهوم بيرون شده از مسير اصلي اخلاق اداري است.

4 - انضباط كاري:

انضباظ كاري يكي از عمده ترين آداب اخلاق اداري بشمار ميرود يعني نظم و تربيت و پرهيز از هر گونه سستي و بي ساماني در كار ميباشد؛ چنانچه حضرت علي (ع) مي فرمايد:
«كار هر روز را در همان روز انجام ده، زيرا هر روز كاري مخصوص به خود دارد»

5 – پيگيري:

هيچ امر بدون پيگيري به نتيجه مطلوب نخواهد رسيد اهداف اداري جزء با تلاش و پيگيري تحقق نميابد.

6 – مهرورزي:

اگر كاركردن در اداره با محبت و مهر توأم باشد موجب پيوند قلب ها ميشود. بهترين اجتماع آن اجتماعي است كه با نيروي محبت اداره شود.

7 - حوصله مندي و بردباري:

يك نظام اداري ارزشمند نظامي است كه بر اعمال و رفتار كارگزاران و كاركنانش بردباري حاكم باشد.

8 - عدالت خواهي:

بلاخره بايد گفت كه عدالت و انصاف در روابط اخلاق اداري يك اصل عمده بشمار ميرود و بدون آن نظام اداري از هم مي پاشد، چنانچه خداوند در قرآن در سوره نحل آيه 89 ميفرمايد:

« به تحقيق خداوند شما را به عدالت و نيكوكاري ها فرمان ميدهد يا امر ميكند»

9 - خوشرويي و خوش رفتاري:

خوشخرويي و رفتار خوش يكي از رمز هاي موفقيت يك كارمند با ارباب رجوع ميباشد چنانكه اخلاق نيكو، برخورد مناسب، كلام نرم، رفتار شايسته، گفتار مؤدبانه، چهره گشاده با مشتريان و ارباب رجوع يكي از اصول عمده اخلاق اداري ميباشد بايد توجه داشت شخص مقابل شما از برخورد با شما آزرده نشود.

بالاخره نيكو و به جا سخن گفتن و نفي خودكامگي نيز يكي از صفات شايسته اخلاق اداري در اداره ميباشد، در نتيجه تمام اين خوبي ها را در تمسك به اسلام عزيز ميتوان دريافت.[5]

³بايدها (معروفات) و نبايدهاي اخلاقي (منكرات) درآيات و احاديث

در ميان تكاليف و فرايض اخلاقى كمتر تكليفى مانند امر به معروف و نهى از منكر مؤثر در اصلاح امم و تكامل طوايف است. زنده ترين ملتها آن ملتى است كه موقعيت امر به معروف و نهى از منكر در ميان آنها محفوظ تر و محترمتر باشد. دين اسلام كه جامعه را به هر مصلحت و كار نيك فرمان داده و از هر مفسده و كار زشت، نهى فرموده، شأن امر به معروف و نهى از منكر را بسيار بزرگ شمرده و راجع به آن انواع تأكيدات و ترغيبات نموده و انتظام تمام تشكيلات اجتماعى و سياسى و حفظ شوكت و عظمت مسلمانان را به آن موقوف كرده است.چكيده و ريشه معروفها و منكرها در قران آمده است؛ از جمله در سوره هاي اسراء و لقمان[6] از برخي از اين معروفها ياد شده است كه عبارتند از: يكتاپرستي، نيكي به والدين،احترام به آنها و نرم زباني، انفاق به خويشاوندان،مساكين و درماندگان،ميانه روي درهركاراز جمله بخشندگي،برپايي نماز،پايبندي به عهد، امربه معروف و نهي ازمنكر، تحمل سختي ها در راه اجراي اين دو فريضه و آرام سخن گفتن، برخي از منكرات نيز از اين قرارند: كشتن فرزندان براثر فقر،شرك به خداوند،زنا و فحشا،تجاوزبه اموال يتيمان،كم فروشي،اطاعت كوركورانه و بي توجهي به مسئوليت چشم و گوش و خرد،تكبر،اسراف،بدخويي و ترشرويي.

درتعدادي ازآيات قران كريم[7] و احاديث فراواني سخن از امربه معروف(بايدهاي اخلاقي) و نهي ازمنكر(نبايدهاي اخلاقي) بميان آمده است كه به مواردي از آن بالاجمال اشاره مي شود:

¡ در قران مجيد

با الهام از آيات قراني مي توان گفت كه :

1. امت اسلامى، بهترين امت است؛ چرا كه امر به معروف و نهى از منكر مى‏كند و همين عامل رستگارى او است.[8] بدين‏ترتيب مى‏توان گفت امر به معروف و نهى از منكر، از ضروريات ايمان و رستگارى امت است.

2. دست شستن از نهى از منكر و بى‏اعتنايى به رواج منكرات، نشان بدكردارى و تباهى انسان است. [9]

3 - . بر اثر ترك اين فريضه، جامعه دچار تباهى مى‏شود. در اين هنگام، تنها آمران به معروف و ناهيان از منكر نجات پيدا مى‏كنند و بدكاران و سهل‏انگاران، دچار عذاب مى‏گردند. [10]

4. امر به معروف و نهى از منكر، كارى خدايانه است و خداوند از خود به عنوان كسى كه به معروف فرمان مى‏دهد و از منكر بازمى‏دارد، ياد مى‏كند. [11]از اين نكته مى‏توان نتيجه گرفت كه عقل آدمى پيش از حكم شرع مستقلا به پاره‏اى معروف‏ها و منكرها شناخت پيدا مى‏كند.

5. پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم نيز يكى از وظايفش امر به معروف و نهى از منكر است و از اين‏رو، اين كارى پيامبرانه است. [12]

6 - . امر به معروف و نهى از منكر، نشان پيوستگى مؤمنان به يكديگر و جلوه همبستگى جامعه اسلامى است. [13]

7 - . امر به معروف و نهى از منكر، مكمل فريضه‏هايى چون نماز و زكات است و غالبا در قرآن در كنار آنها آمده است [14] كه نشان‏دهنده بعد اجتماعى و عملى دين مبين اسلام است.

8 - . اجراى اين فريضه، ممكن است سختى‏هايى در پى داشته باشد؛ اما بايد آن را تحمل كرد كه اين از كارهاى استوار است.[15]

9 - . گرچه براى تحقق اين فريضه بايد كوشيد، لازم است از منطق الايسر فالايسر و ترتيب و به كار بردن زبان خوش و منطق درست استفاده كرد.[16]

10 - . بهترين امر به معروف و نهى از منكر، آن است كه انسان نخست خود را مخاطب آن سازد و از خود بياغازد. بى‏اثرترين كار آن است كه انسان خود را فراموش كرده، واعظ و اندرزگوى ديگران باشد. بدين‏ترتيب هم كارش بى‏نتيجه خواهد ماند و هم زمينه مغضوب شدن خود را فراهم خواهد آورد. [17]

¡ترجمه برخي آيات  امر به معروف و نهي از منكر

1 - مردان و زنان با ايمان، برخي از آنها سرپرست و يار و ياور برخي ديگرند، امر به معروف و نهي از منكر مي‌كنند، و نماز را بر پا مي‌دارند و خدا و رسولش را اطاعت مي‌نمايند، خداوند به زودي آنها را مورد مرحمت خويش قرار مي‌دهد چرا كه او توانا وحكيم است .[18]

2 -  شما بهترين امتي هستيد كه از درون تاريخ، بيرون آمديد ، چرا كه امر به معروف و نهي از منكر مي‌كنيد و به خدا ايمان داريد. و اگر اهل كتاب به چنين آئين درخشاني ايمان آورند، به سود آنها است، ولي تنها عده كمي از آنها با ايمانند و اكثر آنها فاسقند. [19]   بايد از ميان شما جمعي دعوت به نيكي كنند و امر به معروف و نهي از منكر نمايند و آنان ، رستگارنند.[20]

3 -  آن كسانيكه هر گاه در زمين به آنها قدرت بخشيديم، نماز را بر پا مي‌دارند و زكات ميدهند و امر به معروف و نهي از منكر مي‌كنند و پايان همه كارها از آن خدا است.[21]  

 4 - همه اهل كتاب، يكسان نيستند، طائفه اي از آنها در دل شب قيام مي‌كند و به تلاوت آيات خدا و سجده براي او مشغولند، به خدا و روز قيامت ايمان دارند، امر به معروف و نهي ازمنكر مي‌كنند، و در انجام كارهاي نيك، پيشي مي‌گيرند و آنها از صالحانند.[22]

 5 - اي كساني كه ايمان آورده‌ايد خود و خانواده خويش را از آتشي كه هيزم آن انسانها و سنگها است نگهداريد، آتشي كه فرشتگاني بر آن گمارده شده‌اند كه خشن و سختگيرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمي كنند و آنچه را فرمان داده شده‌اند اجرا مي‌نمايند. [23]  

¡احاديث:[24]

 در اين باره روايات متعددي وجود دارد كه فقط به چند مورد بسنده مي شود:

1-  پيامبر اكرم(ص) مي فرمايند: ... زماني كه امر به معروف و نهي از منكر نكردند... خداوند متعال، بدترين و شرورترين آنها را بر آنان مسلط مي كند، پس در اين هنگام دعا مي كنند ولي دعاي آنان مستجاب نمي شود.[25]

2-  پيامبر اكرم(ص) در رابطه با اهميت امر به معروف و نهي از منكر فرمودند: آيا شما را از كساني خبر دهم كه نه انبيا و نه شهدا هستند ولي مردم(انبيا و شهدا) به مقام و مرتبت و جايگاه آنان در پيش خدا كه بر منبرهايي از نور هستند غبطه مي خورند؟  سؤال شد: اي رسول خدا(ص) آنان چه كساني هستنند؟  پيامبر(ص) فرمود: آنان كساني هستند كه بندگان خدا را محبوب خدا و خدا را محبوب بندگانش مي گردانند.  سؤال شد: معناي محبوب گردانيدن خدا در پيش بندگانش معلوم است اما چگونه بندگان خدا را محبوب خدا مي گردانند؟  پيامبر(ص) در جواب فرمود: به چيزي كه خداوند متعال دوست دارد دعوت مي كنند و از چيزي كه خداوند متعال بدش مي آيد نهي مي كنند، پس هنگامي كه بندگان خدا، او را اطاعت مي كنند محبوب خدا مي گردند و خداوند متعال آنان را دوست مي دارد.[26]

3-  رسول خدا(ص) فرمودند: كسي كه امر به معروف و نهي از منكر كند، جانشين خدا، پيامبر خدا(ص) و كتاب خدا در روي زمين است.[27]

4-   اميرالمؤمنين حضرت علي(ع) فرمودند: امر به معروف و نهي از منكر را رها نكنيد در غير اين صورت بدترين شما بر شما حاكم مي شوند.[28]

5-   امام حسين عليه السلام در نامه معروفش به برادرش محمد حنفيه در باره فلسفه قيامش در فرازي مي فرمايد: من براي اصلاح امت جدم رسول خدا(ص) قيام كردم، مي خواهم امر به معروف و نهي از منكر نمايم...[29]

³پاره اى از اخلاق حسنه و اعمال صالحه« معروفات»:

ايمان به خدا، ايمان به پيغمبران، ولايت و محبت اهل بيت پيغمبر، نماز، روزه، زكات، خمس، حج، جهاد، احسان و نيكى به پدر و مادر، صله رحم، تحصيل علم و دانش، وفاى به عهد، صدق و راستى، اداى امانت، عفت و پاكدامنى، تواضع و فروتنى، حيا، صبر، جوانمردى، كرم، ايثار، تقوا، عدالت، نوع پرورى، دوست داشتن بندگان خدا، خوبى معاشرت با مردم، خوش سلوكى با اهل و عيال، تربيت اولاد، اعانت و يارى مظلومين و ستمديدگان، نگهدارى راز و سرّ مردم، نگاهدارى يتيمان، كفالت بيوه زنان و عَجَزَه و ناتوانان، پرستارى و عيادت بيماران، مواسات با فقيران، رحم آوردن بر ضعيفان، احترام كردن از پيران، تشويق و توقير نيكان و خدمتگزاران، سپردن مشاغل اجتماعى به اهل لياقت و شايستگان، سير كردن گرسنگان، سيراب كردن تشنگان، سوار كردن پيادگان، همكارى با اخبار و نيكان، تحصيل روزى حلال و تهيه شغل و كسب و كار، توسعه دادن بر اهل و عيال، يادگرفتن صنعتهايى كه براى جامعه لازم است، اقتصاد و ميانه روى در مخارج زناشويى و ازدواج، نظافت و پاكيزگى و رعايت بهداشت، قرض دادن، حوايج بندگان خدا را برآوردن، انواع خيرات و مبرّات از قبيل تأسيس دارالمساكين و دارالايتام و دارالعجزه و بيمارستان و درمانگاه، سعى در آسان كردن زندگى بر مردم، كوشش در بسط و توسعه علم و فرهنگ و بالا بردن سطح علم و اخلاق جامعه، تهيه كار براى اشخاص بيكار، اصلاح ذات البين، حضور در مساجد و جماعات و مجامع دينى و علمى و تعظيم از شعائر مذهبى، دفع شرّ از مسلمانان، آماده بودن براى دفاع از حدود و مرزهاى كشور اسلامى، تسليم بودن در برابر مقررات و احكام الهى، هدايت و راهنمايى و نصيحت و خيرخواهى مردم، عفو و گذشت و امر به معروف و نهى از منكر.

³بعض از انواع منكر و گناهان و اخلاق ذميمه:

شرك به خدا، قتل نفس و آدمكشى بى مجوّز شرعى، رنجاندن پدر و مادر، قطع رحم، ظلم و ستمكارى، خيانت، دروغ، نفاق و دورويى، تكبّر، حسد، غيبت، حبّ جاه و رياست، حبّ دنيا، رياكارى، سوء خلق، زنا و لواط و هر نوع اعمال شهوت از راه نامشروع، نسبت زنا و بى عفتى به كسى دادن، كينه مسلمانى را در دل گرفتن، ايجاد اختلاف و پراكندگى ميان جامعه، خوددارى از اداى شهادت، قسم دروغ ياد كردن، شهادت دروغ دادن، حقوق مردم را ضايع ساختن، عجب و خودبينى، كم فروشى، دزدى، رباخوارى، شرب خمر و هر چيز مست كننده، قماربازى، تبذير و اسراف مال، همكارى با اجانب و بيگانگان و دشمنان اسلام، گرويدن به ظلمه و ستمكاران، يارى و اعانت ظالم، بدعت نهادن، خوددارى از اداى حقوق مردم با تمكّن، دشنام و ناسزا به مردم گفتن، مداخلات و تصرفات نامشروع در موقوفات، ساحرى و شعبده بازى و جادوگرى، مسلمانى را مسخره كردن، كسى را بى جهت خوار و خفيف و سبك نمودن، رشوه گرفتن و رشوه دادن، به ناحق ميان مردم قضا و حكومت كردن، سوء استفاده از شغل و مقام خود نمودن، راهها و شوارع را تنگ كردن، بى قيدى به مصالح اجتماعى، راهزنى و مخلّ امنيت و آسايش جامعه شدن، سخن چينى و نمّامى، فرار از جهاد، غش و تلبيس و تقلّب و كلاهبردارى، حقّ نشناسى، مال حرام خوردن، خوردن گوشت خوك و مردار و هر حيوان حرام گوشت و حيوانى كه نام خدا در موقع ذبح آن برده نشده باشد، بيكارى و ولگردى، دخالت و تصرف عدوانى در اموال غيّب و قصّر و محجورين، كسبهاى حرام مانند فروختن و ساختن مى و آلات قمار و لهو و لعب مثل نرد و شطرنج و ورقهاى قماربازى و تار و ساز و غيره، استعمال ظروف طلا و نقره، بى حجابى زنان، معاشرتهاى نامشروع مردان و بانوان همچنانكه در اين عصر در بين بعضى مرسوم شده، اذيت همسايه، نقض عهد و شكستن پيمان، مقام و منصبى را با فقدان صلاحيت عهده دار شدن، مال يتيم خوردن، از رحمت خدا نوميد بودن، نماز يا يكى ديگر از واجبات را ترك كردن، اشتغال به ملاهى و لهو و لعب و استماع غنا و اصوات آلات طرب، فساد و اغتشاش و آشوب برپا كردن، راز كسى را فاش كردن، تفحص و جستجو از عيب مردم نمودن، آبروى مردم را ريختن و ترك امر به معروف و نهى از منكر.

³ معني امر به معروف و نهي از منكر

الف : معناي لغوي

 عبارت «امربه معروف و نهي از منكر» از چهار واژه بشرح تشكيل شده است:

1- امر : براي واژه ي امر در كتب عربي دو معنا ذكر نموده اند: يكي كار و ديگري دستور و فرمان. جمع اولي (امر به معناي كار) ، امور و جمع دومي ( امر به معناي دستور و فرمان) ، اوامر است. گاهي امر از مقوله ي گفتار وسخن است كه در اين صورت به معناي فرمان و دستور به كار مي رود و گاهي امر فعل و عمل است كه در اين صورت به معناي كار است . در بحث امر به معروف و نهي از منكر، امر قولي مراد است كه همان دستور و فرمان باشد.

2- نهي : نهي به ترك كاري را كردن، منع نمودن، جلوگيري به عمل آوردن از كاري، معني شده است.

3- معروف : در لغت نامه هاي فارسي معروف به معني شناخته شده و كار نيك و پسنديده آمده است ولي در لغت نامه هاي عربي گفته اند، معروف هر آن چيزي است كه عقل و شرع آن را نيك و خوب بداند و معروف اسم جامعي است كه هر چيزي كه موجب اطاعت خداوند و نزديك شدن به او و احسان به مردم مي شود را در بر مي گيرد..

4-  منكر : منكر در لغت فارسي به معناي كار زشت و ناپسنديده و ناشايست آمده است. در لغت عربي منكر هر آن چيزي است كه عقل و شرع آن را زشت و ناپسند شمرده و آن را تحريم نمايند.

راغب اصفهاني در باره معناي معروف و منكرگفته است:« معروف هرآن چيزي است كه عقل و شرع آن را به نيكي و خوبي مي شناسد ومعرفي مي كنند و منكر هرآن چيزي است كه عقل و شرع آن را ناپسند مي دارند.[30]

ب : معناي اصلاحي :

 با در نظر گرفتن تمامي تعاريف به عمل آمده از دو واژه ي معروف و منكر در شرع ، مي توان گفت كه معروف، يعني هنجارها و ارزش ها و فرائض و احكام و عقايد ناب و صحيح ديني كه از سرچشمه ي زلال وحي نشأت گرفته و مورد تأييد عقل سليم نيز هست و منكر هر نوع عقيده ي باطل و يا كار زشت و ناپسندي است كه عنوان گناه، جرم، جنايت، كج روي و انحراف را نيز مي توان بر آن اطلاق نمود و در شريعت از آن نهي شده است و براي آن مجازات و عقاب دنيوي و اخروي در نظر گرفته شده و حكم به تحريم آن شده و عقل سليم نيز با آن مخالفتي ندارد هر چند كه حكمت و فلسفه ي آن را نيز نداند. ودر احام دين « به تمام واجبات و مستحبات معروف و به تمام محرمات و مكروهات منكر گفته مي شود.بنابراين واداشتن افراد جامعه به انجام كارهاي واجب و مستحب «امربه معروف» و بازداشتن آنها ازكارهاي حرام و مكروه «نهي ازمنكر» ناميده       مي شود.[31] و بطور خلاصه مي توان گفت كه : به رفتار وگفتار خوب  و پسنديده ، معروف و به رفتار وگفتارزشت وناپسند، منكر گفته مي شود . وادار كردن ديگران به رفتار وگفتارخوب ،امر به معروف و بازداشتن ديگران از رفتار وگفتار زشت را ، نهي از منكر گويند .[32]

« معروف ها و منكرها »

مي توان گفت از نگاه فقهي ، معروف ها منكر ها ،همان بايدها ونبايدها هستند يعني اينكه انسان مسلمان به دنبال انجام چه كارهايي باشد واز چه كارهايي پرهيز كند دانشمندان اسلامي وعالمان ديني ، احكام تكليفي را به چهار گروه تقسيم مي كنند :

1- وجوب ، حكم وجوب به چيزهايي تعلق مي گيرد كه اصطلاحاً به آن واجب مي گويند واجب ؛ عملي است كه الزاماً بايد انجام شود ودرصورتي كه مكلف آن را ترك كند معصيت و نافرماني خداوند متعال را مرتكب شده و سزاوار عذاب الهي خواهد بود مگر آن كه توبه نمايد مانند : نماز، روزه ، امانت داري ، دفاع از مظلومان و...

2- حرمت ؛ حكم حرمت به اموري تعلق مي گيرد كه به آن حرام مي گويند و مكلف الزاماً بايد آنها را ترك كند وانجام ندهد ودر صورتي كه آنها راانجام دهد از دستورات خداوند سرپيچي كرده است و به عنوان گناهكار شناخته مي شود مگرآن كه توبه كند مانند : دروغ ، غيبت ، تهمت ، ظلم به ديگران ، شراب خواري و...

3- استحباب ؛ حكم استحباب به كاري تعلق مي گيرد كه به آن مستحب مي گويند مستحب ؛ عملي است كه انجام دادن آن خوب است اما الزامي نيست ، وانجام دهنده آن از ثواب و پاداش آن بهره مند مي گردد، هر چند كه اگر آن را ترك كند به عنوان گنهكار شناخته نمي شود بلكه ازهمان ثواب (ونيز مزاياي دنيايي آن )محروم شده است مانند : نمازهاي مستحبي در شبانه روز ، روزه گرفتن سه روزاز هرماه ، شستن دست هاپيش از غذا خوردن وپس ازآن ، مسواك زدن ، تسليت گفتن به مصيبت ديدگان و...

4- كراهت ؛ حكم كراهت به كاري تعلق مي گيرد كه به آن مكروه مي گويند مكروه ؛ عملي است كه انجام ندادن آن بهتر است اما الزامي نيست وكسي كه آن راا نجام ندهد ، شخصي مطيع بوده واز پاداش الهي برخوردار خواهد بود ،هرچند كه اگر آن را انجام دهد ، جرم يا گناهي مرتكب نشده است مانند : نگاه كردن به صورت ديگران در موقع غذاخوردن ،گذاشتن نان زير ظرف غذا، بوييدن گياهان خوشبو براي شخص روزه دار ، خوردن وآشاميدن براي شخص جنب ؛ مگر آنكه وضو بگيرد و...

بنابراين باتوجه به توضيحات گذشته ، مي توان گفت معروف (كارهاي خوب وپسنديده ) شامل واجب ها و مستحب ها مي شود ودر جايي كه آن معروف واجب باشد امر به آن هم واجب خواهد بود واگر معروف ، مستحب باشد امر به آن هم مستحب مي باشد .

اما منكراگر به معناي كار زشت وگناه باشد فقط شامل حرام ها خواهد شد واگر به معناي (كارناپسند ) باشد شامل هم حرام ها و هم مكروه ها خواهد بود بنابراين اگر كاري حرام باشد نهي از انجام آن واجب است واگر كاري مكروه باشد نهي ازكار مكروه ، مستحب خواهد بود نتيجه آن كه ، امر به معروف و نهي از منكر به امر به معروف ونهي از منكر واجب ، وامر به معروف و نهي از منكر مستحب ، تقسيم مي شود.[33]

³مصاديق معروف و منكر درادارات

گاهي اوقات عدم شناخت معروف و منكر موجب مي شود در اذهان عمومي، معروف منكر و منكر معروف تلقي شود و در نهايت به كم رنگ شدن اين فرهنگ مقدس ختم شود.
ترك امر به معروف و نهي از منكر خود يكي از مصاديق منكر است كه بايستي امر به معروف آنقدر تكرار گردد تا اذهان عموم در گام اول با لفظ كلمه مأنوس و در گام بعدي با حقيقت مطلب آشنا شود چرا كه امر به معروف و نهي از منكر همان دعوت به نيكي ها و پرهيز از زشتي هاست كه فطرت آدمي پذيراي آن است.دراين قسمت پاره اي از معروفات و منكرات اداري آورده مي شود و در ادامه بايدها و نبايدهاي آن(معروفات و منكرات) در پنج حوزه (ارباب رجوع، همكار، مديربا كارمند، كارمند با مدير، وسازمان و شغل، دسته بندي مي شود.

¡معروفهاي اداري:

۱-  احترام به همكاران و ارباب رجوع

۲-عدم تجسس در امور شخصي ديگران

۳-  تقويت حس مسئوليت پذيري و مشاركت كاركنان در امور

۴- توجه به كسب رضايت مردم و در نهايت رضايت الهي

۵- گماردن افراد متقي و شايسته در رأس امور و...

6 - پخش اذان در فضاي اداره

۷- اختصاص فضاي مناسب جهت نماز خانه
۸-  انجام به موقع و دقيق وظايف محوله
۹-  حضور به موع در محل كار
۱۰-  فعاليت تا پايان وقت اداري
۱۱-  دقت و احتياط در مصرف بيت المال
۱۲-  بكار گيري نيروهاي متعهد و متخصص در بخش هاي مختلف اداره جهت پيشبرد سريع امور
۱۳- عدالت و انصاف در برخورد با زير دستان و مراجعين
۱۴-  تواضع در برابر مردم
۱۵-  رعايت اخلاق اسلامي بين همكاران و مراجعين
۱۶-  تسريع در انجام امور مردم
۱۷- ايثار در خدمت به مردم به ويژه خانواده هاي شهداء و ايثارگران
۱۸- حضور مدير دستگاه در بين همكاران به منظور رسيدگي به امور آنها.
۱۹- عدم قضاوت يكطرفه نسبت به ويژه پرسنل و خانواده ها
۲۰-  سخت كوشي و تلاش در كار
۲۱- جلوگيري از ريخت و پاش و دوري از اسراف
۲۲- صرفه جويي در وقت، انرژي و منابع مالي دستگاه
۲۳- تقويت حس همكاري و تقويت انگيزه در بين كاركنان
۲۴- رعايت پوشش اداري
۲۵- رعايت و داشتن رفتار مناسب همكاران خانم و آقا با يكديگر در فضاي اداره
۲۶- جدا بودن محل فعاليت خانم ها و آقايان
۲۷- بدون چشم داشتي به كار مردم رسيدگي كردن
۲۸- توجه به ساده پوشي و عدم آرايش زننده در ادارات و مراكز آموزشي و عمومي
۲۹- حضور منظم در اداره و رعايت قوانين و مقررات و ضوابط اداري
۳۰-  رعايت شئون و شعائر و اخلاق اسلامي (در گفتار، رفتار و پوشش و برخورد با ديگران)
۳۱- حفظ اسرار شغلي
۳۲- انتقاد پذيري
۳۳- اجراي برنامه هاي مناسب ديني ، مذهبي ويژه همكاران و خانواده
۳۴-  تكريم ارباب رجوع و حفظ حرمت شخصيت آنان
۳۵- برگزاري و شركت فعال و به موقع در نماز جماعت و تشويق همكاران براي شركت در نماز
۳۶-  برنامه ريزي براي گسترش روحيه ابتكار ، خلاقيت و نوآوري كاركنان
۳۷- تقدير از نيروهاي مبتكر و خلاق دستگاه و حمايت جدي از آنان
۳۸- برنامه ريزي و تلاش براي ارائه و فراگيري آموزش هاي عمومي وتخصصي ديني - اجتماعي - علي و ...
۳۹- شناسايي و معرفي و تشويق استعدادهاي درخشان فرزندان پرسنل دستگاه
۴۰- برگزاري اردوهاي تفريحي تربيتي براي كاركنان و اعضاء آنان
۴۱- حفظ و گسترش روحيه انقلابي و ساده زيستي
۴۲- اجراي برنامه هاي مذهبي - ديني و ملي
۴۳- درج تصاوير زيبا ، احاديث و آيات قرآن و سخنان زندگي بخش در تابلو اعلانات و سربرگ نامه ها
۴۴-  برنامه ريزي براي گسترش فرهنگ كتابخواني
۴۵ -  تقدير از كاركنان فعال و وظيفه شناس
۴۶-  ترويج روحيه مردم داري و نهادينه نمودن اخلاق اسلامي در بين كاركنان

¡ منكرهاي اداري:
۱. رشوه خواري.
۲. سوء استفاده از موقعيت شغلي
۳. استفاده شخصي از امكانات دولتي و مردمي
۴. تجمل گرايي
۵. تكبر به زير دستان و مراجعه كنندگان
۶. انتقام جويي از همكاران و مراجعه كنندگان
۷. انتصاب ناشايسته اقوام، نزديكان و دوستان فاقد صلاحيت.
۸. اعمال نفوذ براي نيل به منافع شخصي و گروهي
۹. سليقه اي اعمال كردن كاركنان و مسئولين دستگاهها
۱۰. عدم نظارت مسئولين بر واحد هاي تحت نظر خود
۱۱. برگزاري جلسات زايد و بي فايده.
۱۲. سفرهاي پرهزينه و بي مورد داخلي و خارجي
۱۳. سهل انگاري در وظايف اداري و كم فروشي و كم كاري
۱۴. دير سركار آمدن و زود رفتن
۱۵. در ساعات اداري براي انجام كارهاي شخصي بيرون رفتن
۱۶. ماندن در اداره در غير ساعات اداري و انجام ندادن كار و گرفتن اضافه كاري
۱۷. كاغذ بازي هاي آزار دهنده
۱۸. پذيرايي هاي پر خرج براي حفظ موقعييت شخصي
۱۹. ظاهر سازي و خوب جلوه نمودن در ظاهر براي حفظ و كسب منافع شخصي
۲۰. رسيدگي به امور شخصي در وقت اداري
۲۱. استفاده از امكانات محل كار جهت منافع شخصي
۲۲. اسراف و افراط و تفريط در بكار گيري اموال حتي در جهت مصارف اداره
۲۳. به كار گيري از كاركنان مجموعه جهت انجام امور شخصي و غير اداري
۲۴. سهل انگاري در حفظ امكانات دولتي، بدبين كردن مردم به نظام و انقلاب اسلامي
۲۵. مأموريت هاي پر هزينه و بي مورد
۲۶. نصب منشي هاي خانم با پوشش نامناسب.
۲۷. اسراف در برگزاري جشنواره ها و هزينه هاي جانبي سنگين(انواع پذيرايي ها)
۲۸. اختلاس، جعل
۲۹. خيانت در امانت و عدم وفاي به عهد
۳۰. برگزاري جلسات متعدد بدون نتيجه و بي هدف
۳۱. مكالمه زياد و طولاني به تلفن اداره
۳۲. داشتن صفات رذيله عجب، بخل، حسد، تكبر
۳۳. تجمل گرايي و. ترويج فرهنگ مصرفي
۳۴. عدم رعايت سلسه مراتب اداري
۳۵. استهزاء و تخريب ديگران
۳۶. افشاي اطلاعات موجود در دستگاه
۳۷. قصور در يادگيري امور مرتبط شغل
۳۸. استعمال دخانيات و داشتن اعتياد
۳۹. تطميع نمودن كارمندان
۴۰. فرار از قانون با ترفند هاي خاص
۴۱. عدم توجه به كسب رضايت مراجعين
۴۲. تمرد از دستورات مافوق
۴۳. دخالت بي مورد در امور غير مرتبط با وظايف محوله
۴۴. عدم توجه به نظريات همكاران و عدم استفاده از مشاركت مردم در كارها

³ بايدها (معروفات) و نبايدهاي (منكرات) اداري بر حسب مخاطب:

¦الف: در ارتباط با ارباب رجوع:

¡بايدها:

1.  تكريم ارباب رجوع و حفظ حرمت و شخصيت آنان

2. خوشرويي و خوش برخوردي در مواجه با ارباب رجوع

3. پاسخگويي و مسئوليت پذيري در قبال كار ارباب رجوع

4. توجيه قانوني، عقلي و منطقي عدم انجام خواسته هاي نامربوط  ارباب رجوع

5. توجه به كسب رضايت مردم و در نهايت رضايت الهي

6. رعايت عدالت و انصاف در برخورد با مراجعين

7. رعايت اخلاق اداري و تواضع در برابر مردم

8. رعايت اخلاق اسلامي در برخورد با مراجعين

9.حضور به موقع در محل كار و تعيين جايگزين براي انجام امور مراجعين در اوقات عدم حضور در محل كار

10. تسريع و تسهيل در انجام امور مردم

11. پيگيري و رسيدگي به امورات، مشكلات و شكايات ارباب رجوع

12. درست و به موقع انجام دادن كارهاي مردم

13.داشتن سعه صدر و تمايل مثبت در برخورد با ارباب رجوع

14.گوش دادن اثر بخش به خواسته ها و ارائه اطلاعات و راهنمايي لازم و كافي ارباب رجوع

¡نبايدها:

1. تبعيض نژادي، قومي، خويشاوندي، مذهبي و جنسي در ارائه خدمت به ارباب رجوع

2. تجسس در امورات شخصي ارباب رجوع

3. اخاذي، رشوه خواري و اخذ وجه بيش از تعرفه هاي مقرر در قانون

4. تاثير و قبول توصيه و سفارش در ارائه خدمات ارباب رجوع

5. منت گذاشتن و چشم داشت از بابت انجام امورات مراجعين

6. ترك محل كار در اوقات موظفي اداري بدون دليل و اجازه

7. افشاي اسرار و اطلاعات محرمانه ارباب رجوع

8. داشتن كبر و غرور در برخورد با ارباب رجوع

9. كاغذ بازي هاي آزار دهنده و امروز و فردا كردن كار ارباب رجوع

¦ب. در ارتباط با همكار:

¡بايدها:

1. احترام به همكاران و رفتار توأم با ادب و نزاكت

2. رعايت و داشتن رفتار مناسب همكاران خانم و آقا با يكديگر در فضاي اداره

3. ارائه انتقاد سازنده و مؤثر در صورت نياز جهت اصلاح و بهبودي

4. داشتن وحدت ، صميميت و همدلي با همكاران

5. همكاري، مشورت و مشاركت در انجام بهينه وظايف شغلي و سازماني

6. توسعه و توانمندي همكاران از طريق انتقال تجارب و تسهيم اطلاعات

7. امانتداري و حفظ اسرار همكاران

8. امر به معروف و نهي از منكر

9.  محبت، الفت و صداقت در تعامل و ارتباط با همكاران

10. كمك به انجام وظايف شغلي همكار در صورت نبودن ايشان در محل كار و يا در زمان مشغله زياد ايشان

¡نبايدها:

1. تجسس در امور شخصي همكاران

2. انتقام جويي از همكاران و مراجعه كنندگان

3. استهزاء و تخريب همكاران

4.  دخالت بي مورد در امور غير مرتبط با وظايف محوله

5. عدم توجه به نظرات همكاران و عدم استفاده از مشاركت مردم در كارها

6. سوء ظن، بخل و حسادت به همكاران

 ج. در ارتباط با رفتار مدير با كارمند:

¡بايدها:

1.  بكار گيري نيروهاي متعهد، متخصص و شايسته در بخش هاي مختلف اداره جهت پيشبرد سريع امور

2. عدالت و انصاف در برخورد با زير دستان

3. تفويض اختيارات و استقلال در انجام وظايف شغلي و سازماني

4. افزايش توانمنديهاي كاركنان از طريق انتقال تجارب و آموزش

5. ايجاد انگيزه، ميل و علاقه در كاركنان براي انجام وظايف شغلي و سازماني

6.  تشويق و تنبيه به موقع كاركنان

7. حس مسئوليت پذيري و مشاركت كاركنان در امور

8. حضور مدير دستگاه در بين همكاران به منظور رسيدگي به امور آنها

9. تقويت حس همكاري، تعاون و مشاركت در بين كاركنان

10.   برنامه ريزي براي گسترش روحيه ابتكار ، خلاقيت و نوآوري كاركنان

11. تقدير از نيروهاي مبتكر، خلاق، فعال و وظيفه شناس دستگاه و حمايت جدي از آنان

12. ترويج روحيه مردم داري و نهادينه نمودن اخلاق اسلامي در بين كاركنان

13. كنترل و ارزشيابي دقيق كاركنان و ارائه بازخورد مناسب براي اصلاح و بهبود

14. فراهم نمودن شرايط رشد و تعالي كاركنان در ابعاد مختف

15. حمايت و پشتيباني جدي از همكاران براي رفع مشكلاتشان

¡ نبايدها:

1.  تجسس در امور شخصي كاركنان

2.  پيش داوري و قضاوت يكطرفه نسبت به پرسنل

3. استبداد، تكبر، تحقير و استهزا تبعيض، بي احترامي و خشونت در برخورد با زير دستان

4. انتصاب ناشايسته اقوام، نزديكان و دوستان فاقد صلاحيت

5.  عدم نظارت مسئولين بر واحد هاي تحت نظر خود

6.  وعده هاي پوچ و غير قابل انجام به كاركنان

7.  كتمان اطلاعات مورد نياز شغلي كاركنان

8. نتيجه تلاش و كار زير دستان را به خود نسبت دادن

9. به كار گيري كاركنان مجموعه تحت مديريت جهت انجام امور شخصي و غير اداري

¦درنحوه ارتباط و رفتار كارمند با مدير:

¡بايدها:

1.   اطاعت پذيري و انجام به موقع دستورات مافوق

2.  رعايت سلسله مراتب سازماني

3.  حفظ حرمت و منزلت مديران در محيط اداري و غير اداري

4.  ارائه نظرات كارشناسي در رابطه با وظايف شغلي و سازماني

5.   صداقت، امانتداري و برخورد مؤدبانه با مافوق

6.  مشاركت جدي در كارهاي تيمي و انجام وظايف شغلي

7.  استفاده درست در مقابل اختيارات تفويض شده

¡نبايدها:

1.   عدم رعايت سلسه مراتب اداري

2.  تمرد و سرپيچي از دستورات مافوق

3.  دروغ، تهمت، افتراء، غيبت كردن و بدگويي پشت سر مديران

4.  ارائه گزارشات خلاف واقع

5.  تملق و چاپلوسي در رفتار و ارتباط با مافوق

6.  فقط خود را مقرب درگاه مدير و سرپرست مافوق قرار دادن

7.   از زيركارها ، شانه خالي نكردن و امور محول شده را به گردن ديگران نيانداختن

¦در ارتباط با سازمان و شغل:

¡بايدها:

1.  انجام به موقع و دقيق وظايف محوله

2.  حضور منظم و به موقع در محل كار و فعاليت تا پايان وقت اداري

3.  ارتقاي دانش و مهارت مورد نياز شغلي و سازماني

4.  سخت كوشي و تلاش در كار

5. دقت و احتياط در مصرف بيت المال و جلوگيري از ريخت و پاش و دوري از اسراف

6.  افزايش بهره وري، اصلاح الگوي مصرف، صرفه جويي و استفاده بهينه از امكانات و منابع سازمان

7.  ارتقاي خلاقيت و نوآوري در روشهاي انجام وظايف شغلي و سازماني

8.  رعايت پوشش اداري

9.  توجه به ساده پوشي و عدم آرايش زننده در ادارات و مراكز آموزشي و عمومي

10.  رعايت قوانين، مقررات، ضوابط اداري و آراستگي محيط كار

11.   رعايت شئون و شعائر و اخلاق اسلامي (در گفتار، رفتار و پوشش و برخورد با ديگران)

12. حفظ اسرار شغلي و افزايش تعلق و شهرت سازماني

13. برگزاري و شركت فعال و به موقع در نماز جماعت و تشويق همكاران براي شركت در نماز

14.  آشنايي با قوانين، دستورالعملها و علوم وفنون و تكنولوژيهاي نوين مرتبط با وظايف شغلي و سازماني

15.  شفاف سازي و مستند سازي نحوه ارائه خدمات و اسناد و مدارك مرتبط

¡نبايدها:

1. سوء استفاده از موقعيت شغلي و استفاده شخصي از امكانات دولتي و مردمي

2. اعمال نفوذ براي نيل به منافع شخصي و گروهي و پذيرايي هاي پر خرج براي حفظ موقعييت شخصي

3.       برگزاري جلسات زايد و بي فايده و سفرهاي پرهزينه و بي مورد داخلي و خارجي

4.       سهل انگاري در وظايف اداري و كم فروشي و كم كاري

5.  دير سركار آمدن و زود رفتن از محل كار

6.  انجام كارهاي شخصي در اوقات و ساعات اداري

7.       ماندن در اداره در غير ساعات اداري و انجام ندادن كار و گرفتن اضافه كاري

8.       اسراف و افراط و تفريط در بكار گيري اموال حتي در جهت مصارف اداره

9.        سهل انگاري در حفظ امكانات دولتي، بدبين كردن مردم به نظام و انقلاب اسلامي

10.   اسراف در برگزاري جشنواره ها و هزينه هاي جانبي سنگين(انواع پذيرايي ها)

11.   اختلاس، جعل، خيانت در امانت و عدم وفاي به عهد

12.   مكالمه زياد و طولاني و بي مورد با تلفن اداره

13.   افشاي اطلاعات موجود در دستگاه

14.   استعمال دخانيات و داشتن اعتياد

15.   بي‌انگيزگي، تنبلي، بي عفتي و بد پوششي

³اهميت خلوص درانجام كار:

كار اداره اي ها خدمت به مردم و سامان دهى كار آنان است . اين قشر عظيم و محترم هميشه در فكر آنند كه گره اى از كار فرو بسته خلق خدا بگشايند. اما نكته اين جاست كه اگر بخواهند اين كارها پربركت و جاويدان شود و در دنيا و آخرت به كارشان بيايد بايد با «اخلاص» هم آغوش گردد.  چون« خلوص » واژه اى است كه همواره تقدس و نورانيت و نجات را به همراه دارد. در مقابل خلوص «ريا و تظاهر» است كه هرگاه اين كلمه را تصور مى كنيم ناميمونى و ظلمت در ذهنمان تداعى مى شود. نتيجه و معناى اين دو واژه از حيث تاثير در جامعه به اندازه اى بزرگ و وسيع است كه حتى به لفظ خود نيز سرايت كرده و آن را « مقدس » و« نامقدس » نموده است . وقتى به قرآن و روايت اهل بيت عليهم اسلام رجوع مى كنيم ، مى بينيم كه در مورد كسب خلوص و پرهيز از ريا و تظاهر تاكيد فراوان شده است .قرآن كريم مى فرمايد: اگر   مى خواهى به مقام لقا و فنا برسى ، اولين چيزى را كه بايد سرلوحه زندگى ات قرار دهى اين است كه به همه كارهايت رنگ خلوص بدهى .صبغة الله ، و من احسن من الله صبغةعمل ، هرچه كه كوچك باشد، اگر«خلوص» را به همراه خود داشته باشد ارزش پيدا   مى كند، حتى ارزشش از دنيا و آنچه در آن است بيشتر و بزرگ تر مى شود.اميرالمؤ منين (ع) انگشترى به فقير داد كه ارزش پولى چندانى نداشت ، اما از آن جا كه خالصانه بود به قدرى اهميت يافت كه در قرآن آيه ولايت در خصوص اين عمل نازل شد.انما وليكم الله و رسوله والذين يؤ منون الذين يقيمون الصلوة ويؤ تون الزكوة وهم راكعون[34] ولى شما تنها خدا و پيامبر اوست و كسانى كه ايمان آورده اند. همان كسانى كه نماز بر پا مى دارند و در حال ركوع ، زكات مى دهند.به اعتراف شيعه و سنى شان نزول متجاوز از سيصد آيه در مورد على عليه السلام است . اما اين آيه از اهميت بيشترى برخوردار است و براى شيعه محكم ترين دليل است كه بعد از پيامبر (ص ) على عليه السلام داراى ولايت مطلقه الهى است .آرى ، در اثر خلوص ، يك انگشتر كم بها پرارزش مى شود، تا آن جا كه به آن چه در دنيا و آخرت است مى ارزد. يا يك ضربه شمشير خالصانه از عبادت جن و انس بالاتر مى شود چنان كه پيامبر اكرم (ص ) درباره على عليه السلام  مى فرمايد:

ارزش عبادت ضربه على در جنگ خندق كه بر عمر بن عبدود وارد كرد از عبادت جن و انس بالاتر است .يعنى از زمان خلقت آدم عليه السلام تا روز قيامت عبادت مردم بلكه جن و انس يك طرف ، و ثواب آن ضربه شمشير در طرف ديگر:على عليه السلام در راه اسلام بسيار جنگيد و شمشيرهاى فراوانى زد و در همه آن نبردها اخلاص داشته است ، اما آن ضربه اش استثنايى است يا اين كه درليلة المبيت على عليه السلام به جاى پيامبر در بستر خوابيد و آن حضرت را از خطر رهانيد و زمينه هجرتش را فراهم كرد. اين كار براى على ، ساده و كوچك است ، چون شجاعت و دليرى على عليه السلام فوق اين كارهاست ، اما همين عمل به اندازه اى ارزش پيدا مى كند كه آيه اى درباره اش نازل مى شود و مضمون اين آيه بسيار بالا است .« و من الناس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رءوف بالعباد»

«و از ميان مردم مراد على عليه السلام است كسى است كه از جان خود در راه رضاى خدا مى گذرد مانند شبى كه على عليه السلام به جاى پيغمبر (ص ) در بستر خوابيد و خدا دوست دار چنين بندگانى است .گاهى قضيه به عكس مى شود، يعنى چه بسا كار خوبى از جهت مادى و تاءثير گذارى بسيار بزرگ و وسيع است ولى از آن جا كه رنگ خلوص به خود نمى گيرد در نزد خداوند هيچ ارزشى ندارد و به بال مگسى نمى ارزد. اگر خداى ناكرده عملى رنگ ريا و تظاهر داشته باشد، نه تنها باطل ، كه گناهى بس بزرگ و در حد كفر است .در روايت آمده است كه : «كسى را در صف محشر مى آورند و به او مى گويند: چه كاره بودى ؟ جواب مى دهد: من هفتاد سال براى رضاى خدا درس دين   مى آموختم و از معصومين عليه السلام براى مردم حديث مى خواندم و آنان را موعظه مى كردم و....خطاب مى شود: درست است كه هفتاد سال چنين كردى اما تنها براى خدا نبوده بلكه به خاطر اين بود كه به تو بگويند «بارك الله! چه عالم خوبى است! و يا براى اين بود كه شهرتى پيدا كنى و براى خودت موقعيت اجتماعى كسب نمايى  و...

اين جا است كه انسان گير مى كند، چرا كه كارهايش رنگ خلوص نداشته و يا تواءم با تظاهر و ريا بوده است . از همين رو دستور مى رسد كه او را به رو، به آتش بيندازيد!
چه سخت و دردناك است هفتاد سال خون جگر خوردن و عالم شدن و در فنون اسلامى متخصص گرديدن ، و سرانجام هم در آتش سوختن .در روايت ديگر آمده است .از شخصى مى پرسند براى چنين روزى چه آورده اى ؟ مى گويد: به خط مقدم جبهه رفتم و با دشمن جنگيدم ، از آنان كشتم و خود نيز آماده كشته شدن در راه خدا بودم و... خطاب مى شود. بله ، جبهه رفتى ، در خط مقدم حضور پيدا كردى و حتى كشته هم شدى اما اين عمل تو خالص نبود، بلكه براى اين بود كه به تو بگويند: بارك الله ! آقا هم به جبهه رفت ، چه شجاعتى دارد و چه خوب مى جنگد! و... به ماءموران الهى خطاب مى شود: او را روانه آتش كنيد، اگر چه در روز قيامت از آن انبياى الهى است و دومين مقام ، مقام عالمان و دانشمندان دينى است و سومين مقام را شهدا دارند.زمانى كه در محشر، صف بسته مى شود، شهدا مثل ماه مى درخشند و همه را به خود جلب مى كنند. اما اين همه مقام ، در صورتى است كه عمل خالص باشد و گرنه جايگاه انسان در آتش است . باز هم در روايت مى خوانيم روز قيامت شخصى را كه عمرش را وقف مردم نموده و با زبان پول و قدم و قلم شبانه روز براى مردم كار كرده است ، در محضر عدل الهى حاضر مى كنند و از او مى پرسند: چه كاره بودى ؟ مى گويد: خدمت گذار خدا بودم و اصلا زندگى ام را صرف مردم كردم و خطاب مى رسد: درست است كه چنين بودى اما كارهايت براى خدا نبود، بلكه به خاطر اين بود كه شهرت و موقعيت اجتماعى كسب كنى و عملت ريا داشت . سرانجام دستور مى رسد كه او را هم داخل آتش ‍ كنيد.اين مطلب نزد همه فقها مسلم است كه ريا و تظاهر اگر در عمل عبادى باشد مثل نماز و روزه و... آن را باطل مى كند و بايد دوباره به جا آورده شود. و اگر عمل ، عبادى نباشد و در صورت خالص نبودن پوچ و بى ارزش ‍ است . قرآن كريم اهميت زيادى به خلوص داده و مى فرمايد: وما امروا الا ليعبدوا الله مخلصين له الذين ؛ و امر نشدند مگر بر اين كه خدا را به خلوص كامل در دين پرستش ‍ كنند. «فمن كان يرجوا لقاء ربه فليعمل عملا صالحا ولا يشرك بعبادة ربه احدا» پس هر كسى به لقاى پروردگار خود اميد دارد بايد به كار شايسته بپردازد و هيچ كس را در پرستش شريك نسازد.آرى ، اگر كسى بخواهد به مقام لقاى پروردگار برسد؛ يعنى مقامى كه خدا بر دل او حكومت داشته باشد، تمام بت ها را شكسته و جز خدا هيچ چيز و هيچ كس در دلش نباشد بايد به مقام اخلاص برسد، و در هر كارى فقط خدا را در نظر بگيرد.

عزيزان ! بياييد خود را اصلاح كنيم . ريا و تظاهر را از خود دور سازيم . ريا دل را تاريك و عمل را باطل مى سازد و انسان را از جامعه طرد مى كند. هيچ كس انسان رياكار و زبان باز را دوست ندارد. انسان ظاهر ساز مى كوشد تا خود را بالا ببرد اما هم در ميان مردم منفور مى شود و هم از نظر خدا مى افتد. رنگ خلوص ، رنگ بسيار زيبايى است ؛ بياييد كارى كنيم كه همگى در زندگى به اين رنگ ، مزين باشيم . انسان مى تواند به تمام كارهايش رنگ اخلاص و عبادت بدهد. با خوردن ، آشاميدن ، خوابيدن و... ثواب كسب كند. روايت داريم كه : اگر زنى سفره اى پهن كند، غذايى آماده نمايد، ظرفى بشويد و...ثواب يك شهيد در نامه عملش نوشته مى شود. هم چنين اگر مردى در خانه ، همسرش را يارى كند، با زحمت بازو پولى به دست آورده و زن و بچه اش را به رفاه و آسايش برساند ثواب شهيد دارد:الكاد على عياله كالمجاهد فى سبيل الله ؛ پس با عزم و اراده ي قوي سعي كنيم اعمال، رفتار و كردارمان توام با خلوص باشد و اگر نمى توانيم در همه كارها چنين باشيم حداقل در اداره و محل كار خود به وظيفه انسانى و الهي مان عمل كنيم و آن را فى سبيل الله و براى رضاى خدا و به حساب عالم آخرت به جا آوريم. صبر و استقامت داشته باشيم، ارباب رجوع را از خود و انقلاب نرنجانيم، اگر ارباب رجوع به خواسته اش نمى رسد لااقل برخورد تند نشنود، با عصبانيت و خشونت با او برخورد نشود، بلكه با خوش ‍ رويى و منطق قانع شود و با رضايت از نزد مان برگردد.در انجام و ارائه خدمت بر مردم منت نگذاريم و فرمايش حضرت علي (ع) را آويزه عمل قراردهيم كه خطاب به مالك اشتر فرمود: مبادا هرگز با خدمت هايى كه انجام دادى بر مردم ، منت گذارى ... زيرا منت نهادن پاداش نيكوكارى را از بين مى برد». در خدمت به خلق و بازكردن گره مشكلي از آنان علي وار عمل كنيم. على عليه السلام با همه گرفتارى هاى حكومتى كه دارد و از طرفى پير هم شده ، اما در دل شب ، كوچه به كوچه ، خانه به خانه مى رود و به حل مشكلات مردم مى پردازد؛ تا آن جا كه وقتى مى بيند پيرزنى نمى تواند هيزم حمل كند، از دستش مى گيرد و آن را به خانه پير زن مى رساند. حتى در بعضى از موارد على را نمى شناختند و زبان به گله مى گشودند و اظهار نارضايتى از آن حضرت مى كردند...

در ارائه خدمت و انجام وظيفه احساس عجب و غرور نكنيم. عجب يكى از صفات رذيله و زشتى است كه بايد از آن دورى بجوييم و مواظب باشيم كه با متصف شدن به آن اعمال خود را حبط نكنيم .اميرالمؤ منين عليه السلام مى فرمايد: عمل خود را بزرگ حساب نكنيد كه اگر چنين نموديد، نور حق از آن عمل مى رود.[35]

³خلاصه مطلب:

هرانساني از جمله كاركنان و كارمندان ، بايستي خود را مزين و منور به سيره و روش ائمه معصومين نمايند.اصول اخلاق اداري ازجمله ( امانت داري، خدمتگذاري ،مسؤليت پذيري، انضباط كاري،پيگيري، مهرورزي،حوصله مندي و بردباري،عدالت خواهي،خوشرويي و خوش رفتاري) را در رفتار و عمل خود ترويج و توسعه دهند.در ارائه خدمت به جامعه ضمن پرهيز از عجب و منت گذاري و تندخويي ،اخلاص  و سعه صدرداشته باشند.وتا آنجا كه مي توانند با عدالت محوري و مهرورزي گره از كار و مشكلات ارباب رجوع بازكنند كه عبادتى بالاتر از خدمت به جامعه نيست .
ثواب كار خدماتى ، از نماز شب ، روزه مستحبى ، حج و حتى از جهاد بالاتر است ؛ در روايتى آمده است : «قضاء حاجة المؤ من يعدل سبعين حجة مبرورة »برآوردن حاجت مردم ، مساوى با هفتاد، حج مقبول است .[36]

 

 

 

 

 

 

--------------------------------------------------------------------------------

[1] - بحارالانوار، ج16، ص210 و ج68، ص382

[2] - تهذيب الاخلاق، صفحه 51

[3] - حقائق، صفحه 54.

[4] - جهت كسب اطلاعات بيشتربه كتاب« اخلاق در اداره – آيت ا...حسين مظاهري» مراجعه شود.

 

[5] - برگرفته از: http://www.tebyan-zn.ir/society.html

[6] -اسراء 21 – 38 و  لقمان 13 -19

[7] - ازجمله آل عمران آيات104 ،110 ،114 ، سوره مائده آيات63 ،79 ،اعراف آيات 107 ،

ع،157 ، 163-166،199 ، توبه 71 ،هود/116 ،حج/41 ، نحل /90 ،لقمان/17 ، طه/43 ،44 ، عصر/3، مدثر/43 -46 ،انفال/60 و ...

[8] - سوره آل عمران، آيه .110

[9] - سوره مائده، آيه 63 و .79 

[10] - سوره اعراف، آيه .199

[11] - سوره نحل، آيه .90

[12] - سوره اعراف، آيه .107 

[13] - سوره توبه، آيه .71 

[14] - سوره حج، آيه .41

[15] - سوره لقمان، آيه .17 

[16] - سوره طه، آيه‏هاى 43ـ .44 

[17] - سوره بقره، آيه 44 و سوره حشر، آيه‏هاى 2ـ .3

[18] - توبه : آيه 71

[19] -  آل عمران : آيه 110 

[20] -  آل عمران : آيه 104

[21] -  حج : آيه 41

[22] -  آل عمران : آيات 113و 114   

[23] - تحريم : آيه 6

[24] - احاديث از آدرس: http://www.ido.ir/a.aspx?a=1386110301 (نوشته محمد اكرمي نيا) اقتباس شده است.

 

[25] - تحف العقول، ص51

[26] - مستدرك الوسائل، ج2، ص182

[27] - مجمع البيان، ج2، ص486

[28] - نهج البلاغه، نامه 47

[29] ره توشه راهيان نور ويژه محرم الحرام، قم: انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1376شمسي، ص185.

[30] - مفردات راغب ص343

[31] -اكبري، محمود ، (1389 )احكام آموزشي دخترانص213

[32] - مسعودي، محمد اسحاق(1387 ) آموزش ملي امربه معروف و نهي ازمنكر«مقدماتي»

[33] - تحريرالوسيله امام خميني، ج 1 ، ص 444

[34] -

[35] - اخلاق اداري، آيت ا... مظاهري

[36] - همان


تهيه كننده : حوزه نمايندگي ولي فقيه سازمان جهاد كشاورزي استان آذربايجان شرقي

http://velayat.agri-jahad.ir/portal/Home/ShowPage.aspx?Object=News&CategoryID=82cbda43-7143-4671-844e-179ee2bca7d6&LayoutID=cb236c13-5840-460a-8246-e9ecd4e4f9f0&ID=51f2110c-8dae-48b2-b259-5b5c3101a033