آسیب شناسی ، تهدیدها و آفت های زبان و بیان : چالش هاي امر به معروف و نهي از منكر
آسیب شناسی ، تهدیدها و آفت های زبان و بیان
۳۲ / ۴ - فضولی و دخالت بی جا در امور دیگران
چالش هاي امر به معروف و نهي از منكر
1- تغییر منكر به معروف و معروف به منكر، مهم ترین آفت جامعه اسلامی
یكی از بزرگ ترین حقوقی كه باید از آن دفاع كرد، حقوق انسانیت است و از جمله این حقوق، كه دفاع از آن لازم است، امر به معروف و نهی از منكر است؛ زیرا با اقامه این فریضه است كه جامعه انسانی، یك جامعه شایسته و سالم خواهد بود. اما اگر امر به معروف و نهی از منكر ترك شود، جامعه به تدریج، به تباهی سوق داده خواهد شد و انسانها از این حق خود محروم خواهند گردید. پس برای اینكه انسانها از حق داشتن یك جامعه سالم و شایسته محروم نشوند، باید امر به معروف و نهی از منكر كرد و اگر كسانی مانع از آن میشوند باید با آنها جهاد كرد. جهادسیدالشهدا(ع) بر این اساس تبیین میشود. قیام ایشان بدین جهت شكل گرفت كه زمینه ای در جامعه مسلمانان فراهم شده بود كه دیگر اقامه امر به معروف و نهی از منكر میسور نبود، و بدتر از آن، زمینه ای فراهم كرده بودند كه اصلامنكر تبدیل به معروف شود و معروف نیز منكر تلقی گردد. البته علی(ع) پیش از این وقایع، چنین چیزی را پیش بینی فرموده بود: و انه سیاتی علیكم من بعدی زمان لیس فیه شیء اخفی من الحق و لااظهر من الباطل و لااكثر من الكذب علی الله و رسوله و لیس عند اهل ذلك الزمان سلعه ابور من الكتاب اذا تلی حق تلاوته و لاانفق منه اذا حرف عن مواضعه ولافی البلاد شیء انكر من المعروف ولااعرف من المنكر فقد نبذ الكتاب حملته و تناساه حفظته؛1 «همانا پس از من روزگاری بر شما فراخواهد رسید كه چیزی پنهان تر از حق، و آشكارتر از باطل و فراوان تر از دروغ به خدا و پیامبرش نباشد؛ و نزد مردم آن زمان كالایی زیانمندتر از قرآن نیست، اگر آن را درست بخوانند و تفسیر كنند؛ و متاعی پرسودتر از قرآن یافت نمی شود، آن گاه كه آن را تحریف كنند و معانی دلخواه خود را رواج دهند. در شهرها چیزی ناشناخته تر از معروف و شناخته تر از منكر نیست، حاملان قرآن، آن را واگذاشته و حافظان قرآن، آن را فراموش میكنند.» بنابراین فرمایش، ممكن است روزی فرا رسد كه معروفی مصداق منكر و منكری مصداق معروف معرفی شود و محتمل است كه در چنین وضعیتی، جهاد تبدیل به منكرترین منكرات شود؛ امر به معروف و نهی از منكر دخالت در امور دیگران تلقی گردد؛ و اقامه احكام دین واپس گرایی و ارتجاع تلقی گردد!
مختصر آنكه، انسانها حق دارند در جامعه ای زندگی كنند كه معروف، یعنی آنچه خدا میپسندد، در جامعه رواج داشته باشد و منكرات، یعنی آنچه شیطان میپسندد، در آن جامعه، متروك، منفور و مطرود باشد. اگر كسانی جلوی امر به معروف و نهی منكر را بگیرند، در واقع، حق انسانیت را تضییع كردهاند. از این روی جهاد با چنین اشخاصی، یكی از موارد جهاد واجب در قانون اسلام است.
بدون تردید، آن معروف و منكری كه در اسلام مطرح است، آن معروف و منكری است كه ارتباط با دین دارد؛ و الا افراد اگر چیزی برای دنیایشان ضرر داشته باشد، با جدیت برای مقابله با آن اقدام میكنند؛ مثلا اگر كسی بخواهد بهداشت عمومی را با خطر مواجه سازد، یا احتمال مبتلا شدن مردم به امراض مسری وجود داشته باشد، گروههای مختلف عكس العمل نشان میدهند. از این روست كه در بسیاری از كشورهای غربی سیگار كشیدن در مجامع عمومی و در ساختمانهای سرپوشیده ممنوع است؛ چه، ضرر سیگار را برای بدن و برای زندگی مادی شان درك كردهاند. اما آنچه ضرر برای دین و روحشان دارد، درك نمیكنند و به آن اهمیتی نمی دهند. در همان كشورهای غربی مشروبات الكلی همچون آب مصرف میشود؛ اعتیاد، دامان درصد فراوانی از آنان را گرفته است؛ جنایت در هر روز بلكه در هر ساعت به وقوع میپیوندد؛ و مفاسد اخلاقی، كانونهای خانوادگی را به شدت به خطر انداخته است. این نمونهها، بلایای خانمان سوز عمومی است كه بسیاری به آن مبتلایند، ولی برای جلوگیری از آنها اقدامی نمیكنند؛ چرا كه لازمه زندگی مدرن را در همین میدانند. گاهی ممكن است مشابه همین سخنان در داخل یك كشور اسلامی همچون كشور ما هم زده شود. مثلاوقتی برای مسئولانی، در مقاطعی از تاریخ كشور، مفاسد موجود را برمی شمردند، آنان پاسخ میدادند كه اینها بهایی است كه باید برای آزادی بپردازیم.
امروزه شاهد آنیم كه برخی از معروفها تبدیل به منكر شده و برخی از منكرها تبدیل به معروف گردیده است. برای نمونه، اكنون در برخی از مناطق كشورمان، اگر كسی را امر به معروف و نهی از منكر كنند، نه تنها توجهی به آن نمیكند، بلكه آن را فضولی و دخالت در امور دیگران میشمرد. از دید بسیاری از مردم، تكلیف واجب امربه معروف و نهی از منكر، خود تبدیل به یكی از منكرات در جامعه گردیده، دخالت در امور شخصی دیگران محسوب میشود. متاسفانه این امر ناشی از برخی سیاستهای اشتباهی بوده است كه برخی از مسئولان ما در پیش میگرفتند و گاهی برخی از روحانی نماها هم آنان را تایید و از دولت تقدیر میكردند كه در جهت توسعه آزادیها میكوشد! در نتیجه، آزادی تبدیل به یك ارزش و معروف در جامعه گردید؛ و حال آنكه به اسم همین آزادی، آن فسادی كه انبیا(ع) برای ریشه كن كردن آن قیام كردند، امام(ع) برای مقابله با آن انقلاب كرد، و ملت ما صدها هزار شهید برای برطرف شدن آن داد، تبدیل به یك ارزش گردید، و كار بدانجا كشیده شد كه این ایده مطرح گردید كه نه تنها نباید با آن مفاسد مبارزه كرد، بلكه ایجاد آنها خدمت به جامعه است. طرح و ترویج مباحثی همچون جامعه چند صدایی، آزادی، دموكراسی، حقوق بشر و اموری از این قبیل در جامعه تبدیل به معروف گردید.
برای اجرای امر به معروف و نهی از منكر در جامعه اسلامی باید این فرهنگ وارداتی اصلاح شود و این كار، كار یك روز و دو روز، یا كار یك نفر و دو نفر نیست؛ بلكه یك عزم ملی و همت والای همگانی را میطلبد. حال ای كاش! در برخی مقاطع عمر نظام جمهوری اسلامی، كه هیچ اقدام ارزنده ای ازسوی دولتیان در اصلاح فرهنگ جامعه صورت نگرفت، دست كم، از سوی همانان چراغ سبز به بزهكاران نشان داده نمیشد. ای كاش! به مروجین فحشا و منكر، سیمرغ بلورین نمی دادند. متاسفانه در سال هایی، در كشورما، برخی مسئولان نه تنها درصدد نبودند تا فرهنگ جامعه را به گونه ای بسازند كه امر به معروف و نهی از منكر رواج پیدا كند، بلكه با اقدامات خود، كاری كردند كه آمرین به معروف و ناهیان از منكر، به راحتی مورد ضرب و شتم قرار میگرفتند و بعضا به شهادت میرسیدند. در همان زمان، اگر درجایی، روزنامه ای به دلیل اهانت به مقدسات و به مخاطره انداختن نظام جمهوری اسلامی بسته میشد، اكثر نیروهای سیاسی و جناحها به كار میافتادند و این عمل را اجحاف به حقوق بشر معرفی میكردند، اما زمانی كه آمرین به معروف و ناهیان از منكر را در روز روشن و در وسط شهر میكشند، هیچ سروصدایی از آنان بلند نمی شد و كسی، از آن وزیر و نماینده مجلس گرفته تا آن روزنامهها و نشریات، اعتراضی نمی كرد. دراین وضعیت، مشخص است كه امر به معروف و نهی از منكر رواج نخواهدیافت و اگر هم كسانی در صدد اجرای آن برآیند، محكوم به دخالت در كار دیگران میشوند، و همین كار آنان، ضدارزش و منكر معرفی میشود. درمقابل به نام آزادی، فحشا و منكر تبدیل به ارزش و معروف میگردد. از این روی مراسم چهارشنبه سوری و رقص دختر و پسرها در خیابانها و احیای فرهنگ ملی و باستانی تبدیل به معروف و ارزش میشود.
در مقابل چنین وضعیتی، همه موظفیم به منزله كسانی كه با فرهنگ اسلامی آشناییم، بكوشیم تا این فرهنگ را به حال اول خود برگردانیم و بالاترین و نخستین وظیفه این است كه منكر را منكر و معروف را معروف كنیم. به عبارت دیگر، بكوشیم تا مردم مصادیق منكر و معروف واقعی را تشخیص دهند. بالاترین امر به معروف و نهی از منكری كه بر ما واجب است، این است كه این فكر و بینش مردم را عوض كنیم، والاتا این فكر و بینش بر جامعه حاكم است، هیچ فعالیت عملی به جایی نمیرسد. در این بینش، آمر به معروف و ناهی از منكر مزاحم تلقی میشود و هركس كه بخواهد، برای حفظ ارزشهای اسلامی قدمی بردارد، متهم به خشونت طلب، فضول، مخالف آزادی و صفاتی ازاین قبیل میگردد، و همین قبیل القاب كافی است تا مردم به آمر و ناهی بدبین شوند؛ چون مردم عادی تا این اندازه بینش عمیق ندارند كه بتوانند دراین زمینه قضاوت كنند؛ به ویژه نوجوانان و نسلی كه تازه بر سر كار میآید، هنوز با فرهنگ اسلامی، به گونه كامل، انس نگرفته است؛ از این روی، با همین حرفها و ادعاها، برای ایشان فرهنگ میسازند. دراین فرهنگ ساختگی، دفاع از اسلام، یعنی خشونت طلبی و امر به معروف و نهی از منكر یعنی دخالت در كار مردم و سلب آزادی و محروم كردن آنان.
كار به جایی رسیده كه عدهای، با صراحت میگویند كه معروف یعنی آن چیزی كه مردم آن را معروف بدانند و منكر هم همان چیزی است كه مردم آن را نپسندند! با این برداشت، ممكن است در جامعه ای همجنس بازی تبدیل به معروف گردد، كه البته در برخی كشورها چنین نیز شده است. دراین صورت، دیگر همجنس بازی منكر نخواهدبود، بلكه به دلیل پذیرش آن توسط افراد یك جامعه، تبدیل به معروف گردیده است. براساس این دیدگاه، منكر و معروف، متغیر است و ما معروفهای ثابتی نداریم.
در این زمینه، تمام مسلمانان وظیفه دارند؛ اما وظیفه روحانیت دراین زمینه، وظیفه خاصی است. روحانیت به منزله قشری كه با قرآن و سنت، معلومات اسلامی، میراث انبیاء و اولیاء و ائمه اطهار(ع) سروكار دارد، یك وظیفه بالاتر از دیگران در این زمینه دارد. نخستین وظیفه ای كه روحانیت، درمقام قشری از مردمی كه علاقه مند به اسلام و مدافع آن قلمداد میگردند، برعهده دارد، این است كه بكوشد این فرهنگ غلط را اصلاح كند. البته این كار، آسان نیست و تلاش جدی و مجاهدت میخواهد. در انجام این وظیفه، هر روحانی نخست باید این مسائل را برای خود حل كند كه اصلاً كلام معروف و منكر چیست و ملاك حقوق و تكالیف چیست. در مرحله بعد نیز موظف است معروف و منكر را به مردم معرفی كند، و جلو این سیل فرهنگ الحادی را، كه جامعه را از لحاظ ارزشها و اخلاق به سمت ویرانی میبرد، بگیرد. البته این كار، سخت است، اما ناشدنی نیست. از این روی باید كمر همت را بست؛ اراده را قوی ساخت؛ و خود را برای تحمل سختیها و مشكلات آماده كرد. چنین كار سنگین و سختی را با حركتهای ساده و آرام نمی توان به سرانجام رساند. پس روحانیت موظف است به گونه ای جدی وارد عمل شود، و مسائل را از نظر علمی برای خود حل كند، و درمرحله بعد، كیفیت تفهیم مطلب و راه بیان را برای دیگران فراگیرد.
منابع : روزنامه كيهان، شماره 20036 به تاريخ 9/7/90، صفحه 8