آسیب شناسی ، تهدیدها و آفت های زبان و بیان

۳۲ / ۶ - فضولی و دخالت بی جا در امور دیگران

جايگاه امربه معروف و نهي از منكر در اسلام

امر به معروف و نهي از منكر در نگاهي كلي تر عبارت است از هرگونه تلاشي كه به منظور اثر گذاشتن بر ديگري صورت مي‌گيرد تا وي را به انجام كار واجبي وادارد، يا از كار حرامي باز دارد. اسلام ملاك وحدت در جامعه اسلامي را ايمان به خدا مي‌داند و از اين رو بر افرادي كه با اين ملاك وحدت در جامعه حضور دارند، به گونه خاصي حساس است. اين حساسيت به قدري است كه هر فردي را در برابر فرد ديگر مسئول قرار داده است تا همگان به نقشي كه در تشكيل جامعه دارند توجه كنند و به اين وحدت خدشه وارد نشود. امر به معروف و نهي از منكر دراسلام چنين ماهيتي دارد و از اين رو براي فرد مسلمان، اين مفهوم با معناست؛ اما در جامعه و فرهنگ غربي اصلا چنين مفهومي مورد توجه نيست. در آن جوامع، حداكثر، دولت آن هم به حد ضرورت كه نيازهاي جامعه را تامين كند، مسئوليت دارد، و ديگر به هيچ مسئوليتي براي افراد در برابر يكديگر معتقد نيستند.


بالاتر از اين، آنان بر اين اعتقادند كه حتي فرد حق ندارد در زندگي فردي ديگران- يعني هر آن چه ضرر محسوسي براي ديگران ندارد- دخالت كند؛ بنابراين در ذهنيت فرهنگ غربي، نه تنها امر به معروف و نهي از منكر، ارزش مثبت ندارد بلكه امري منفي قلمداد مي‌شود؛ يعني آن چه در فرهنگ اسلامي با مولفه تكليف واجب و گاهي بزرگ ترين واجبات ناميده مي‌شود، در فرهنگ غربي نه تنها واجب نيست، بلكه مذمت هم مي‌شود؛ زيرا اين كار، از نگاه آنان دخالت در امور ديگران است.

در جامعه اسلامي، مسلمانان موظفند در برابر يك حركت ناهنجار اجتماعي از ديدگاه ارزش‌هاي اسلامي، به نام منكر، حساس باشند و تكليف خود را در اين زمينه انجام دهند. بر اساس آيين اسلام، امر به معروف و نهي از منكر، در كنار فرايضي هم چون روزه، حج، نماز و جهاد، از فروع دين شمرده مي‌شود؛ بنابراين امر به معروف و نهي از منكر، جزء ضروريات دين اسلام است. اما اين در فرهنگ غربي هيچ معنا ندارد و حتي داراي ارزش منفي است.

 در جامعه غربي، اگر كسي مشروبات بنوشد و مست كرده، عربده بكشد، كسي حق ندارد او را از اين كار نهي كند. اگر هم كسي تذكر دهد، فرد مقابل، او را از دخالت در امور خودش برحذر مي‌دارد و اين امر و نهي را منافات با آزادي خويش مي‌پندارد. البته اگر كار بدان جا بكشد كه آزاد گذاشتن فرد منجر به هرج و مرج و به مخاطره افتادن زندگي ديگران شود، مقرراتي براي كنترل چنين افرادي وضع مي‌كنند.

اسلام، درست، نقطه مقابل ديدگاه مرسوم در غرب را پي مي‌گيرد و بر آن است هر فردي در برابر فرد ديگر، و نيز هر جامعه‌اي دربرابر فرد، يا جامعه ديگر، هر رهبر و پيشوايي در برابر افراد، و هم چنين افراد در برابر رهبر و پيشواي خود مسئول‌اند. اين مسئوليتي يكپارچه، همگاني و متقابل است.

در واقع، هم چون رابطه ارگانيك اندام‌هاي بدن، در ميان اجزاي جامعه نيز پيوستگي وجود دارد. همان گونه كه تمام قسمت‌هاي بدن، در زمان گرفتاري، سهيم‌اند و از سهم خون خود، كم مي‌گذارند تا عضو آسيب ديده ترميم شود. در جامعه اسلامي نيز چنين رابطه‌‌‌‌‌‌‌‌‌اي وجود دارد و مهم اين است كه اين ارتباط و همياري تنها در زمينه امور مادي نيست، بلكه مهم تر از آن، در زمينه امور معنوي است.

پس در اسلام فرد در برابر رفيق، همسايه و جامعه هم در امور مادي و هم در امور معنوي، مسئول است؛ بنابراين اگر كسي همسايه اش گرسنه و خودش سير باشد، مسئول است و شرعا وظيفه دارد غذاي خود را با او تقسيم كند. براساس بينش و تربيت اسلامي، ارتباط و مسئوليت افراد در مسائل مادي حائزاهميت است. در مسائل اجتماعي نيز اگر كسي شاهد بي سبب ريخته شدن آبروي مومني باشد،

بايد از او در برابر اتهامات دفاع كند. بالاتر از همه اين ها، مسئله ارزش‌هاي ديني و مذهبي است. اگر كسي در جامعه اسلامي دچار ناهنجاري مي‌شود و خود را به گناه آلوده مي‌سازد، بايد دست او را گرفت و اجازه نداد كه گناه دامان او را به كلي بگيرد. برخي با ناديده گرفتن ماهيت واقعي امر به معروف و نهي از منكر، تحت تاثير فرهنگ الحادي غرب، اين فريضه را دخالت در امور شخصي ديگران تصور كرده اند و مي‌كوشند مفاهيمي را به منزله ارزش در جامعه مطرح سازند تا ديگر جايي براي توجيه امر به معروف و نهي از منكر باقي نماند. آنان آنچنان در رسانه‌هاي مختلف و با تدوين مقالات در روزنامه‌ها و نشريات با ايراد سخنراني، تبليغات به راه مي‌اندازند تا به مردم القاء كنند كه دخالت كردن در امور اعتقادي، ارزشي و اخلاقي ديگران فضولي در كار آنان و عملي ناپسند است.

نتيجه آن مي‌شود كه اگر كسي هم تذكري دهد او را از دخالت در كار ديگران منع مي‌كنند و در واقع، امر به معروف به صورت منكري درمي آيد كه بايد از آن جلوگيري كنند! از اين روي كساني به خود جرئت خواهند داد تا در پارك‌ها مشروب مصرف كنند و از مستي با شيشه مشروب به جان هم افتند. آن گاه زماني فرا خواهد رسيد كه يقتلون الذين يامرون بالقسط من الناس؛ «مردمي را كه امر به عدالت مي‌كنند به قتل مي‌رسانند».

دو گرايش در زمينه مسئوليت اجتماعي افراد:

كساني كه در قالب علوم سياسي و فلسفه سياست درباره اداره جامعه بحث كرده‌اند، اين مسئله را نيز مطرح كرده اند كه آيا بايد مديريت جامعه برعهده نهاد مشخصي به نام دولت، حكومت يا تعبيراتي از اين قبيل باشد و ديگر مردم، براي مديريت جامعه نه وظيفه‌اي دارند و نه حقي، يا اين كه غير از هيئت حاكم رسمي، كسان ديگري نيز در مديريت جامعه نقشي موثر دارند، و نه تنها ايفاي چنين نقشي حق آنان، بلكه به يك معنا وظيفه آنان نيز هست. اين دو، دو ديدگاه متقابل است كه هر يك از آن ها لوازم ويژه خود را در پي دارد.

منبع: پژوهشکده ي امام محمد باقر(ع)