واحدهاي زبرزنجيري
واحدهاي زبرزنجيري
هنگام بررسي گفتار درهرزباني ، پس ازشناسایي واحدهاي زنجيري(صامتها و مصوتها) و توصیف ویژگيهاي آوایي آنها به یك رشته مختصه هاي آوایي دیگربرمي خوريم كه به یك واحد زنجيري خاص تعلق ندارند، بلكه همزمان بابیش ازیك واحد زنجيري تولید مي شوند. به بیان دیگر، گستره عمل این عناصر واحدهاي آوایي مركب یعني هجا، واژه و جمله است و جایگاه آنها در زنجيره گفتارمتغيراست. این ویژگيهاي آوایي درقالب واحدهاي زبرزنجيري تعریف و توصیف مي شوند. بين زبانشناسان درمورد این كه چه عناصري زیرمجموعه واحدهاي زبرزنجيري قرارمي گيرند، اختلاف نظروجود دارد. اما مهمترین این واحدها عبارتند از تكیه، زیروبمي، تداوم (كشش واكه اي و همخواني) و وزن طبیعي گفتار. این مشخصه ها همیشه درگفتارحضوردارند، یعني هرگفتاري درهرزبان همواره داراي درجات گوناگونی ازبلندي، زیروبمي و وزن طبیعي است .
واحدهاي زبرزنجيري را همانند واحدهاي زنجيري اساساً در دوسطح مي توان تعریف وتوصیف كرد. یكي درچارچوب ویژگيهاي آوایي آنها و دیگري درچارچوب نقشي كه درزبان ایفامي كنند. ویژگيهاي آوایي این واحدها، به گفتارهرزباني كیفیت خاصي مي بخشد، افزون برآن هرزباني بطورخاص ازاین واحدهاي آوایي براي ايجاد تمایزدرمعني استفاده مي كند.
همانطوركه اشاره شد گستره عمل واحدهاي زبرزنجيري واحدهاي آوایي مركب یعني هجا، واژه و جمله است. این واحدها در هرزباني بطورقشري و براساس یك رشته قواعد و الگوها ازتركیب واجها و عناصرنوایي به وجود ميآیند، یعني ابتدا ازتركیب یك یاچند واحد زنجيري و یك یاچند واحدزبرزنجيري هجا بوجود مي اید، سپس ازتركیب یك یا چندهجا واژه و درنهایت ازتركیب واژه ها جمله تولید مي شود. واحدهاي زبرزنجيري به تركیبي ازواحدهاي زنجيري كه درقالب هجا، واژه یاجمله كنارهم قرارگرفته اند، شكل كلي و یگانگي مي بخشند و امكان شناسایي واحدهاي آوایي مركب را درزنجيره گفتارفراهم مي آورند. به همين دلیل است كه هریك ازاین واحدهاي آوایي مركب، داراي ساخت اند، بطوري كه ميتوان ساخت دروني آنها رادرچارچوب یك زبان یابطورمقایسه اي بين دو یاچند زبان مطالعه كرد. اگرچه بیشترواحدهاي زبرزنجيري درهجا ظهورميیابد، اما دامنة كاربردآنها واژه و جمله است . براي مثال: تكیه درهجا ظاهرمي شود، اما نقش خود را درسطح جمله ایفامي كند. همچنين زیر و بمي به هجا تعلق ميگيرد اما دامنة كاربرد آنهادر واژه و جمله است.
واحدهاي زبرزنجيري مؤثر درزبان فارسي، تكیه، زیروبمي( آهنگ) و وزن طبیعي گفتاراست .
تكیه: تكیه به لحاظ تولیدي، ازتركیب چند مختصه آوایي تغیيردرفشارهوا، تغیير درزیرو بمي و تفاوت در تداوم یاكشش واكهاي به وجود مي اید. دامنه گستردگي تكیه، هجاست. بنابراین هجاي تكیه رساترشنیده مي شود. ازنظرویژگيهاي فیزیكي هجاي تكیه برجستگي داشته و شدت بیشتري دارد. دركلمات فارسي وقتي به تنهایي تلفظ مي شوند، یك هجا ازهجاهاي دیگربرجسته ترتلفظ مي شود، اما وقتي درجمله به تلفظ درمي آیند معمولا یا همان هجا یا هیچ هجاي آن تكیه نمي گيرد. درفارسي قابلیت پیشبیني جایگاه تكیه برمبناي اطلاعات دستوري بسیار بالا است.
آهنگ: به تغیيرات زیروبمي بر روي یك رشته ازهجاها درامتداد زنجيره گفتاربراي انتقال اطلاعات دستوري آهنگ گفته مي شود. به زیروبمي صدا در حد معمول ومتعارف زیرو بمي میانه و بالاتر ازحد معمول زیروبمي بالاو پایين تر از آن زیروبمي پایين مي گویند. زیرو بمي بالا معمولا روي هجایي قرارمي گيرد كه تكیه گرفته است . علاوه برآن زیروبمي ممكن است دریك بخش از گفتار اوج بگيرد كه دراینصورت زیروبمي خیزان خواهد بود و دربخش دیگري نزول پیداكند كه زیروبمي افتان خواهد بود و یا ممكن است با همان زیروبمي معمول ادامه پیدا كند كه دراینصورت زیروبمي یكنواخت خواهد بود. درزبان فارسي اگرجملهاي با زیروبمي افتان ادا شود جملة خبري خواهد بود ، درحاليكه اگرهمان جمله با زیروبمي خیزان ادا شود، به جملة پرسشي تعبيرخواهد شد و اگر با زیروبمي یكنواخت اداشود به منزله آن خواهد بود كه گفته گوینده هنوزادامه دارد وشنونده باید منتظر ادامه كلام او باشد.
وزن طبیعي گفتار: وزن طبیعي گفتار در هرزباني، به مدت زمان لازم براي اداي واحدهاي وزني آن زبان مربوط مي شود به طوري كه اداي واحدهاي وزني همانند درمدت زمان همانند یا فاصله هاي زماني منظم ریتم یا وزن خاصي را به گفتار آن زبان مي بخشد. برخي زبانها مانند زبان انگلیسي وزن تكیه اي دارند و برخي، مانند زبان فارسي وزن هجایي . در وزن تكیه اي، واحد وزن تكیه است ، یعني درزنجيره گفتار هر هجاي تكیه بر به تنهایي یا همراه با هجاهاي بي تكیه پيرامون آن تشكیل یك واحد وزني مي دهند. بنابراین دراین زبانها یك واحدوزني كه تنها ازیك هجاي تكیه برتشكیل شده است، باید با سرعت كمترویك واحد وزني كه ازیك هجاي تكیه بر وچندهجاي بي تكیه تشكیل شده است، باسرعت بیشتري ادا شوند، تا درمدت زمان مساوي اداشده باشند و وزن طبیعي گفتار درآن زبان به هم نخورده باشد. در زبان فارسي كه وزن هجایي دارد وهجاهاي آن از نظر وزن به سه دسته كوتاه تقسیم مي شوند، (cvcc) و بلند (cvc) متوسط (cv) باید همه هجاهاي كوتاه و همينطور هجاهاي متوسط وبلند درمدت زمان مساوي اداشوند تا وزن طبیعي زبان فارسي حفظ شود. یكي ازجنبه هاي مشكل زبان آموزي دریادگيري یك زبان خارجي، پي بردن به وزن طبیعي گفتاردرآن زبان وكسب مهارت و تسلط براین جنبه ازگفتار درآن زبان است .
واج :
واج در زبانشناسی کوچکترین جزء مشخص کلام است که جایگزینی آن با جزئی دیگر تفاوت معنایی ایجاد میکند. واجها کوچکترین واحدهای آوایی مستقلی هستند که به کمک آنها تکواژها ساخته میشود (یک یا چند تکواژ تشکیل یک واژه میدهند). مثلاً کلمهٔ «ما» از دو واج «م» (/m/) و «ا» (/A/) تشکیل شدهاست.
تلفظ واجها نزد همهٔ گویشوران یک زبان لزوماً یکسان نیست، با این حال این تفاوتهای تلفظی به معنی وجود دو واج نیست. مثلاً [w] و [v] در زبان فارسی از لحاظ واجشناختی معادلاند، چرا که هیچ دو واژهای را (مسلماً با معنای متفاوت) نمیتوان یافت که در آنها تفاوت تنها در [w] و [v] باشد. در بعضی لهجههای فارسی «و» را [w] و در بقیه [v] تلفظ میکنند. اما همین دو صامت در زبان انگلیسی دو واج متفاوتاند چرا که جایگزینی یکی با دیگری در معنای کلمه تغییر ایجاد میکند. به جفتی حداقلی که تمایز دو واج را نشان میدهد جفت کمینه میگویند. با حسابی مشابه دو واج «م» و «ب» دو واج متفاوتاند چرا که در جفت کمینهٔ «ما» و «با» تنها با تغییر «م» به «ب» معنی تکواژ تغییر کردهاست.
باید توجه شود که واج با حرف متفاوت است. حرف صورت مکتوب واج است و واج صورت ملفوظ حرف. علاوه بر این رابطهٔ این دو لزوماً یکبهیک نیست. ممکن است بعضی واجها صورت مکتوب ندارند. مثلاً برای مصوتهای کوتاه در خط فارسی حرف جداگانهای وجود نمیدارد، اگرچه میتوان واجهای ـَـِـُ را در خط به کمک نشانههایی مشخص کرد. از طرف دیگر در فارسی تنها یک واج با صدای «ت» وجود میدارد در حالی که در الفبای فارسی دو حرف ت و ط یکسان (به صورت ت) تلفظ میشوند. از همین روست که تنها با تکیه بر صورت ملفوظ کلمه و بی توجه به زمینهٔ سخن دو کلمهٔ «حیات» و «حیاط» را باز نمیتوان دانست. ولی در تازی که از دبیرهٔ آن در نوشتن زبان فارسی استفاده میشود ت و ط نشانهٔ دو واج متفاوتاند از این روست که تازیگویان «حیاط» و «حیات» را متفاوت تلفظ میکنند.
شاخهای از زبانشناسی که بررسی واجها میپردازد واجشناسیاست.
نتیجه گیری:
دراین مقاله با واحد های زبر زنجیره ای و انواع آنها که عبارت اند از:تکیه ،آهنگ و وزن طبیعی گفتار ومقداری هم با واج آشنا شدیم .
منابع:
1-حق شناس،علی محمد،آواشناسی(فونتیک)،انتشارات آگاه،1378.
2-فرامکلین،ویکتوریا- رادمن،رابرت،مترجم الیاسی ،محمود،انتشارات دانشگاه تربیت معلم سبزوار،1386.
3- www.sid.ir
مثل خردمندان فكر كنيد اما با مردم به زبان خودشان حرف بزنيد.