ادای صحیح حروف و کلمات

تهران مدلش اینجوریه!

وقتی که برف بیاد یا بارون همه جا ترافیک میشه ..خیلی ربطی به اندازه برف و بارون نداره مهم اینه که  همه فکر میکنن باید بیان بیرون پس خیابونا بسته میشن!

به همین دلیل اگه یه روز برفی توی تهران بودی و قراری با کسی داشتی حتما 1ساعت زودتر راه بیوفت!

از هول همین قضیه زود راه افتادم و حدودا ساعت 12:30 رسیدم به سربالایی پرشان!البته نکته ی قابل توجه زود راه افتادن اینه که لازم نیست این سربالایی رو بدویی!بله!

خوب رسیدم و این دفعه دیدم! که بچه هایی که نشستن بچه های کلاس ما نیستن پس با یه حرکت سر آقای جوادزاده سه باره به طبقه ی دوم رفتم!

خوب میگن که میز ریاست طمع میاره!باید بگم که درست گفتن! همینجوره!بالا که بودیم یکی پشت میز نشست و پیشنهاد های بیشرمانه ای داد!پس با بچه ها کلی اونجا خوش گذروندیم و کلی عکس گرفتیم!عکسا خوب شدن!راضیم ازت ریحانه سادات!

بعد از اینکه کمی در مورد این حرف زدیم که ای وای امروز مناظره داریم!حالا چه کار کنیم ؟! برای فضولی هرچه بیشتر به طبقه ی پائین رفتم و البته برای مشکوک نشدن بقیه از اون جا مستقیما به حیاط!

با یکی از دوستان تماس گرفته و یک مشورت سرپایی گرفتم!در حال گرفتن مشورت بودم که دیدم اگه یکی الان حرفای منو بشنوه چی پیش خوش میگه برای همین به سمت در اصلی جست زده و داشتم در را باز میکردم که یکهو در باز شد و گل اومد آقای روا خوش اومد!بله!به همین سادگی!(قیافه ی من !اسمایل رو به دوربین!)

خوب از اول هم معلوم بود همه چیز مشکوکه!(مخاطب باید توجه داشته باشد که این مشکوک بودن با مشکوک بودن جلسه ی قبل فرق دارد!بله!)نیاز خاصی به دقت نداشت!همه درحال جنب و جوش بودند و به طرز عجیبی همه بودن!

کلاس بچه های روز 4 شنبه که تموم شد بچه ها رو صدا کردم که بیان الان کلاس ما شروع میشه!ما هم شاد خوشحال نشسته بودیم که آقای روا چایی به دست سمت صندلی ریاست اومد!ما هم همچنان خوشحال منتظر بودیم که در یک نبرد تن به تن آقای جوازاده بیاد و صندلیشو پس بگیره که هرچی اینور و نگاه کن هرچی اونورو نگاه کن اثری از جاوید الاثر جوادزاده کبیر پیدا نکردیم!همینطور انگشت به دهان و چشم گشاد و پیشانی بلند به آقای روا زل زده بودیم که اون هم داشت بی هوا در مورد شعر حرف میزد!

که یکهو یکی ندا داد په این استاد قبلیه ما کو؟ما امروز مناظره داشتیم!که آقای روا با حالتی تعجب ناک گفتن نه خیر شما امروز کلاس عروض و قافیه دارید خودتون خبر ندارید!ما هم الکی گفتیم آها یادمون اومد!

مباحث این جلسه کمی تخصصیه پس اگه سر در نیاوردید نگران نباشید! شما تنها نیستید!

قبل از شروع هم این نکته رو متذکر بشم که آقای روا خیلی متفاوت تر از اون چیزی هستن که در تلوزیون میبینید!به خدا!

خوب میریم سراغ درس!:

عنوان درس:حس و حال شعر خوانی از منظر عبدالله روا!

عروض مثل آراستگی برای صورت میمونه!پس اگه میخوایم شعر بخونیم باید اونو بلد باشیم!

هر حرفی از حروف الفبا حقی به گردن ما داره!فرقی نمیکنه که این حروف کجای کلمه اومده باشه باید حروف درست ادا بشن!برای اینکار ما شروع کردیم اسم خودمون رو بلند و شمرده گفتیم و استاد جدیدمون اشتباهات ما رو اصلاح کردن! مثلا بعضی از بچه ها "ر" حرفشون رو جا مینداختن یا خیلی یواش تلفظ میکردن!که این باعث میشد که اسمشون درست شنیده نشه!(ازم نخواین که لوشون بدم!!!!)

(برای درست گفت" ر" استادیه یک تمرین دادن!:شما تا حا کسی که سوار خر شده رو دیدید!؟برای رام کردن خر کسی که سوارشه یا کسی که کنارش راه میره باید بهش بگه ررررررر!دقیقا!حالا اگه شما هم مشکل گفتن "ر" دارید!سعی کنید که کمی "ر " رو غلیظ بگین!انگاری سوار خرین!)البته مثال ذکر شد متعلق به مولف است و هیچ ارتباطی به مجری روا!ندارد!

یکی از تمرین ها درست ادا کردن کلمات، تمرین گفتن مصوت های کوتاه اَ اِ اُ و مصوت های بلند آ ایی او هست!به این طریق که جلوی آینه وای میستی و این مصوت ها رو تکرار میکنی!

وقتی ما صحبت میکنیم و میخواهیم که یک جمله رو بگیم معمولا آخرین کلمه رو آهسته میگیم!که اشتباهه!درست شنیده نمیشه!به این حالت میگن فرود آمدن!

بعد هم یه سری حرف مهم درمورد دیافراگم و گفتن کلمات با استفاده از اون قسمت گفتن که توضیحش رو باید روی آناتومی بالاتنه بدم وگرنه متوجه نمیشید!پس توضیح نمیدم!

شعرخوندن هر کسی که که میخواد شعر رو بخونه بسته به حال و هوای خواننده و حال و هوای شعر و اتفاقاتی که افتاده تغییر میکنه!یک شعر رو اگه ده بار بخونی با سری قبل تفاوت داره!

گاهی هربیت از شعر با یک سرعت خاص خودش خوانده میشه!

یک شعری رو به عنوان نمونه آقای روا سر کلاس خوندن شعر،داستان آرش کمانگیر بود سروده ای از سیاووش کسرایی.

واقعا باید گفت که فوق العاده خونده شد!من که واقعا خوشم اومد...تازه برای روا دستم زدیم!

برای اینکه بهتر شعر بخونیم باید بیشتر شعر گوش بدیم!

خوب بعدش ما هم شروع کردیم به خوندن یکی دو بیت از همون شعر!(تازه این موقع بود که تفاوت رو فهمیدیم!تفاوت مثل تفاوت بنز با سه چرخه بود!!!در این حد!)

یکی از مشکلات من سریع خوندن شعر بود!

البته این مشکل تازه ای نبود و قبلا که دیگران شعر خوندن منو شنیده بودند هم گفته بودند که انگاری یکی افتاده دنبالت!

نخوندن یک شعر برای یک مجری امتیازش صفره ولی بد خوندنش امتیاز منفی داره!

پس سعی کنید تا اونجایی که میشه شمرده شعر بخونید...و شعر خوندن دیگران رو هم گوش بدین!

یه تمرین دیگه برای درست گفتن کلمات هم اینه یه شی ئ مثل پاک کن رو لای دندونتون قرار بدید!آها!حالا سعی کنید حروف رو به صورت کامل ادا کنید!مثلا الف!میم ...نون!جلوی آینه اینکار رو بکنید واز دیدن قیافتون در این حالت لذت ببرید!

در شعر خواندن یا حتی در اجرا نباید سعی کنید که خودتون رو نشون بدین!درست اجرا کنید و درست شعر بخونید اونوقت دیده میشید!(این توصیه برای همه ی کارها مصداق داره!!!)

*خوب فرض کنید این چندروزه یکی یه دوربین گذاشته باشه و هر جایی که من رفتم و هرکاری که انجام دادم وضبط کرده باشه!به نظرتون چی میبینه!

دختری که هی میگه:ررررررررررر

دختری که سرشو میذاره رو بالش و داد میزنه!

دختری که میزنه زیر آواز و تو ای پری کجایی رو میخونه!

دختری که از این به بعد قراره یه پاک کنی چیزی بذاره لای دندوناشو حروف رو بگه!

دختری که جلوی آینه میگه: آ ایی او!

دختری که شمرده شمرده شعر میخونه!

دختری که سعی میکنه در حین تیکه انداختن به دوستان دلشون رو نشکنه!

دختری که باید بگرده دنبال یه جایی تا نعره بکشه!!!

دختری که یه شمع میذاره جلوش یه نفس عمیق میکشه و اونو فوت میکنه بدون اینکه شمع خاموش بشه!

دختری که شعر برف می بارد رو میخونه جوری خیلی یواش برف بباره نه خیلی سریع!!!!

دختری تا حالا اینکارا رو نکرده..و خوب حتی وقتی خودش خودشو تو آیینه میبینه به خودش میخنده!

**باید بگم بچه هامون خیلی جو گیرن!والا!هرچی آقای روا مطالب مطایبه آمیز تعریف میکردن فقط یه لبخند ژکوند گوشه لبشون جا میگرفت!

و خوب دیدن من یکی تو این مواقع رو اصلا توصیه نمیکنم!چون من هی میخندم...و وقتی که اطرافیانم نمیخندم به دو نتیجه میرسم!:

۱ـ دقیقا نگرفتن الان چی شد!(برای اینجور آدما استاد دینی پیشمون میگفت که اینا وقتی دارن میخوابن و پتو رو کشیدن روی سرشون تازه سیناپساشون وصل میشه و میفهمن که چی شده بوده! و تازه اون موقع میزنن زیر خنده!!!)

۲ـ خیلی خود دار هستن!(بهشون تبریک میگم!)

***فیلمبرداری برنامه جدید پرشان امروز !یعنی دقیق تر امشب شروع شد!و فقط به همین دلیل اونجا انقده شلوغ بود!

****.....

*****با تشکر از آقا مصطفی!

******نکات خیلی بیشتر از این حرفاست!اینها فقط یک چکیده بود!

 ******به فعل و فاعل و شکسته و رسمی نوشتن کلمات گیر ندین لطفا الان دقیقا ۳۰ ساعته که نخوابیدم!اگه وقت کنم یک دستشون میکنم!!!

http://az-doost-dashtan.blogfa.com/