200 نکته ، چگونه سخنرانی کنیم ؟ (6)
200 نکته ، چگونه سخنرانی کنیم ؟ (6)
148 - یکی از ویژگیهای سخنور آن است که «قیافه شناس » باشد تا براساس آن، از روشها و راه حلهای مناسب استفاده کند . به طور مثال، اگر می تینید که چهره برخی از شنوندگانتان، افسرده و پریشان است، با گفتن لطیفه یا شعر و یا داستانی، آنان را به وجد آورید و با نشاط سازید .
149 - سخنور نه تنها باید «عالم » باشد، بلکه باید «عاقل » نیز باشد . بدین روی، باید مخته و پخته سخو بگوید و بداند که «چه بگوید» ، «کی بگوید» ، کجا بگوید» ، «برای چه بگوید» ، برای که بگوید» و «چقدر بگوید» .
فی المثل، سخن گفتن از «نیهیلیسم » و «نفی گرایی » و «پوچ گرایی » - هر چند در آن عالم نیز باشد - برای روستاییان و کشاورزانی که با این گونه موضوعات درگیر نیستند، برخلاف خردورزی و خرد پویی در امر سخنوری است .
150 - در صورتی که هنگام سخنرانی یا پس و پیش از آن، پرسشی از شما کردند که پاسخ آن را نمی دانستید، با شهامت بگویید: «نمی دانم » و جدا از ماستمالی کردن پاسخ خودداری بورزید; زیرا «پاسخ ندادن صواب » از «پاسخ دادن ناصواب » بهتر است و نه تنها از قدر شخصیت شما نمی کاهد، بلکه بر قدر شخصیت شما نیز می افزاید .
151 - اگر می خواهید در سخنرانی خود، از کسی تمجید و تعریف کنید، باید این کار را باندازه و بجا انجام دهید . مثلا می توانید بگویید: «علامه "طباطبائی" افتخار حوزه های علمی و پروفسور "حسابی" افتخار دانشگاههای ایران هستند» ; اما برای روحانی ای که تازه به درجه اجتهاد رسیده یا دانشجویی که تازه درجه دکتری گرفته است، چنین تمجیدهایی شایسته و بایسته نیست .
152 - اگر «با پول » سخنرانی می کنید، «برای پول » سخنرانی نکنید; هر چند تشخیص این دو و رعایت آن ممکن است که دشوار باشد:
زیان می کند مرد تفسیر دان که علم و ادب می فروشد به نان
کجا عقل یا شرع فتوا دهد که اهل خرد، دین به دنیا دهد
153 - بسیار دقت کنید که از آنچه می خواهید بگویید - بویژه معارف و مسائل دینی - بد دفاع نکنید; زیرا بد دفاع کردن از چیزی، کمتر از تخطئه کردن و کوبیدن و انکار آن چیز نیست . یکی از این موارد، مطالب خود به خواب و رؤیاها نقل شده از هر کس و ناکسی است . مثلا نگویید:
«یک شب فلانی در خواب دید که پس از درگذشت حضرت آیت الله العظمی و پایان مرجعیت وی، "امام زمان" ظهور خواهند فرمود» ; در حالی که می دانید و می دانیم طبق احادیث اسلامی هر کس برای ظهر آن حضرت وقت خاصی را تعیین نماید، دروغگوست .
154 - در صورتی که پیش از سخنرانی، گرفتاریهای شخصی و یا برخوردهای خانوادگی و اجتماعی داشته اید، نباید در هنگام سخنرانی، آثار ناراحتی و عصبانیت در چهره تان دیده شود .
155 - یکی از ویژگیهای سخنور، برخورداری از روحیه «تحقیق » است . نداشتن این روحیه، در شماری از سخنوران، باعث شده است تا برخی بر این پندار باشند که سخنوران، انسانهایی کم سواد و کم مایه و سطحی نگرند . از این رو، شما نباید هر سخنی را که از چایی شنیدید و یا در جایی دیدید، فورا آن را بپذیریذ و برای مردم نقل کنید . مثلا شما احتمالا این جمله منسوب به «حضرت امام خمینی » را در اطلاعیه ها و روی دیوار خیابانها دیده و گاه از صدا و سیما شنیده اید: «انقلاب ما انفجار نور بود» . روحیه تحقیق ایجاب می نماید که شما این سخن را برای مردم نقل نکنید، بلکه به کتابهایی مانند «صحیف ء امام » که در بردارنده سخنان حضرت امام است، مراجعه نمایید و در صورت مشاهده، بر کرسی خظابه از آن استفاده کنید .
سیزده . شرایط سخنرانی
156 - بکوشید که از آداب، رسوم، عرفیات، عادات و سنن شنوندگان خود با اطلاع شوید و در سخنرانیهایتان به آنها توجه کنید . مثلا چنانچه می خواهید بگویید: «دختر در برابر پسری هم که نامزد اوست، باید حجاب شرعی خود را رعایت کند» ، باید بدانید که در برخی مناطق کشور، دوران پس از عقد شرعی و پیش او عروسی را «دوران نامزدی » می گویند و در چنین دورانی رعایت حجاب شرعی، دیگر واجب نیست . و در برخی از مناطق، دوران پیش از عقد شرعی را «دوران نامزدی » می دانند و البته در چنین دورانی رعایت حجاب شرعی واجب است .
157 - چنانچه مطالبی - هر چند آموزنده و مهم باشند - با موضوع و محتوای سخنرانی تان ارتباطی ندارند، نباید آنها را به کار برید . به طور نمونه، اگر موضوع سخنرانی تان «ناجی موعود در شعر حاقظ » است و ای شعر را می خوانید: «مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید/که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید» ، دیگر نباید آیه یا حدیث و یا داستانی مربوط به حضرت عیسی مسیح 7 را که ارتباطی هز با موضوع سخنرانی تان ندارد، ذکر نمایید .
158 - همراه خود «ساعت » داشته باشید و هنگامی که احساس می نمایید به پایان سخنرانی تان نزدیک شده اید، یکی - دوبار و نه بیشتر، به آن نگاه کنید تا سخنرانی خود را در زمان تعیین شده خاتمه دهید; اگر چه سخنوران زبردست بدون نگاه کردن به ساعت نیز می دانند که چه هنگام به پایان سخنرانی شان نزدیک شده اند .
159 - اگر در جایی به مدت چند روز سخنرانی می کنید، خوب است پس از گذشت سه - چهار روز از برگزاری سخنرانی تان و یا حتی در همان روز آغاز آن، از مخاطبان خود بخواهید که چنانچه انتقاد و یا پیشنهادی نسبت به خود شما یا سخنانتان و یا روش سخنرانی تان دارند، آن را به شما گوشزد نمایند . مثلا ممکن است زیر بغل پیراهن یا کت و یا قبای شما پاره شده و توجه شنوندگان را به خود جلب کرده باشد و شما نیز از آن اطلاع نداشته باشید و این نقیصه تا پایان آن مدت در شما باقی بماند و این برای شما چقدر زشت خواهد بود; ولی با گوشزد کردن این نقیصه به شما در همان جلسات آغازین، خودتان چقدر خوشحال خواهید شد .
160 - تعداد پذیرش سخنرانی در هر روز یا هفته و یا ماه باید متناسب با شرایط شما، مانند شرایط جسمانی، مطالعاتی و اجتماعی تان باشد، اگر شرایط جسمانی تان به شما اجازه نمی دهد که در هر روز سه سخنرانی انجام بدهید، نباید به آن تو دهید تا به سردرد و ناراحتی اعصاب و بیماری قلب و حنجره و گرفتگی صدا و مانند آن دچار نشوید . یا چنانچه شرایط مطالعاتی و مسؤولیتهای اجرایی و گرفتاریهای اجتماعی تان برای انجام دادن پنج سخنرانی در هفته پاسخگو نیست، نباید آن را بپذیرذ تا به سخنرانیهای بی محتوا و سر دادن شعارهای فراوان و تکرار کردن مطالب کهنه و نخ نما وسرهم بافی آنها گرفتار نیایید . و تا آنجا که امکان دارد از سخنرانی اجباری و تحمیلی خودداری کنید . به طور مثال، چنانچه بیمار یا عازم مسافرت هستید و یا آرامش روحی و فرصت مطالعه ندارید، و به طور کلی نمی نوانید سخنرانی خوب و جذابی را ارائه دهید، از پذیرش سخنرانی پرهیز نمایید .
161 - در صورتی که قرار است اطلاعیه ای در مورد سخنرانی شما چاپ شود، از دست اندرکاران آن بخواهید که موضوع سخنرانی را نیز در اطلاعیه ذکر کنند . و سعی نمایید که آن را پیش از چاپ ببینید; زیرا گاه نکاتی در اطلاعیه فراموش می گردد ویا به صورت اضافه یا اشتباه آورده میشود .
مثلا فامیل شما آقای «حسینی » است، ولی در اطلاعیه به صورت آقای «حسنی » حروفچینی می گردد . یا مخنرانی تان در تاریخ 12 مهر است، اما در تاریخ 13 مهر ذکر می شود .
162 - در سخنرانی فقط به «توصیف » وقایع و حوادث نپردازید، بلکه به «تحلیل » آنها نیز بپردازید . به طور مثال، چنانچه بگویید: «امام حسن 7 در سال و بناچار با معاویه صلح کرد» ، فقط این واقعه را توصیف کرده اید; اما اگر علتهای صلح حضرت را برای شنوندگان خود تبیین و تفسیر نیز کنید، این واقعه را تحلیل نیز نموده اید . و آیا غالبا «تحلیل » ، بهتر و جذاب تر از «توصیف » نیست؟
163 - یکی از شرایط اساسی در سخنوری اثبات مدعا و حل اشکالات و رد اعتراضات و دفع شبهات و پاسخ یه سؤالات در زمینه آن موضوع و مدعاست; زیرا دنیای امروز - بویژه دنیای جوانان - دنیای «اشکال » و «اعتراض » و «شبهه » و «سؤال » است . از این رو، پیش از سخنرانی درباره هر موضوعی بکوشید که اشکالات و شبهات و سؤالات در زمینه آن موضوع را نیز بیابید و در سخنرانی تان به آنها پاسخ دهید; آن گاه خواهید دید آه سخنرانی تان چقدر جذاب و مستدل و قابل قبول می شود . مثلا چنانچه در زمینه «علم امام معصوم (7)» سخو می گویید، خودتان این سؤال را مطرح کنید که آیا امام علیه السلام «علم غیب » نیز دارند و آیا امام حسین (ع) می دانستند که در کربلا شهید می شوند و سپس پاسخ آن را بدهید .
منبع :
شمیم یاس :: مهر 1382، شماره 7