آیین سخنوری

مقدمه‌ای بر نهج البلاغه،تألیف سترگ سید رضی

سید تقی آل یاسین

نهج البلاغه از زمان تدوین در سال 400 هجری‌ تا به امروز-که حدود هزار سال از عمر پر برکتش‌ می‌گذرد-حجم بسیاری از تحقیقات و نوشتارهای‌ صاحب نظران را از طبقات مختلف به خود اختصاص داده است.

آراء و اقوال گوناگون درباره این کتاب بی‌گمان‌ نشان از عظمت و به روز بودن آن دارد و گویی این‌ مجموعه،نسخه‌ای است که برای تمام ازمنه بشری‌ پیچیده شده و هر دردمندی از آن،طلب بهبودی‌ می‌کند.

مقدمه سید رضی بر نهج البلاغه اگرچه حجم‌ اندکی از تألیف گسترده او را در بر گرفته است ولی‌ بمانند مقدمه‌های مهم تحقیقی دیگر،شایان توجه‌ بسیاری است،چنان که به یک تعبیر-از لحاظ روشنگری پاره‌ای حقایق-با هجده بیت آغازین‌ مثنوی کبیر مولانا شباهت زیادی دارد.

حافظه شگرف،عزم راسخ و قوه تحلیل قوی‌ از امتیازات در خور ذکر این سادات علوی تبار است،به طوری که ابو منصور ثعالبی(صاحب یتیمه‌ الدهر)که یکی از هم عصران سید رضی است،او را از شگفت‌ترین مردم عصر و شریف‌ترین سادات‌ عراق دانسته و مدعی است که در شاعری هیچ کس‌ از قریش نمی‌تواند به پای او برسد.(1)

با این همه باز نبوغ و استعداد ذاتی سید رضی‌ که از او در سن ده سالگی شاعری نه چندان مبتدی‌*مقدمه سید رضی بر نهج البلاغه،به تعبیری از لحاظ روشنگری با ابیات‌ آغازین مثنوی مولانا شباهت‌ زیادی دارد.

ساخته است هرگز نمی‌تواند شبهه جعل یا دخل و تصرف وی را در نهج البلاغه قوت ببخشد و اگر درباره رفع شبهه انتساب نهج البلاغه به سید رضی‌ فقط به اسناد تاریخی و متواتر پیش از او و حتی قبل‌ از تولد پدرش ابو احمد،طاهر ذی المناقب بسنده‌ شود،حجت در این‌باره بر دیگر اندیشان تمام شده‌ است.(2)چه در اثبات این قبیل دعاوی،هیچ سندی‌ بالاتر از اسناد پیش تدوین شده‌ای که تاریخ بر صحت آنها اصرار می‌ورزد،دارای اعتبار نیست.

ادامه این نوشتار را با تاملات حاصل از مقدمه‌ کشاف نهج البلاغه پی می‌گیریم:

1)سرور محدثان،سید رضی-رحمة الله‌ علیه-در دوران جوانی و پیش از پرداختن‌ نهج البلاغه،کتابی را درباره صفات پیشوایان دین‌(خصائص الائمه)شروع به تألیف کرده بود که‌ گرفتاری‌های روزگار آن را ناتمام گذارد و طبع‌ حساس شارح نهج البلاغه از آن خرسند نشد.قسمت پایانی این کتاب نیمه تمام که با پاره‌ای از گفتار علوی مزین و به نام«الخصائص»شهرت‌ یافت،مدح و ستایش همگنان سید را برانگیخت و سرانجام،این تمجیدها،او را در پی افکندن کاخ‌ بلند و دیرپای نهج البلاغه مصمم گردانید.

مؤلف در کتاب نهج البلاغه،گهگاه به کتاب‌ پیشین خود استناد می‌کند،از جمله در خطبه 21 پس‌ از بیان و اظهار شگفتی درباره کلام موجز و گیرای‌(تخففوا تلحقوا)«سبکبار باشید تا زودتر ملحق‌ شوید»،می‌نویسد:و قد نبهنا فی کتاب الخصائص‌ علی عظم قدرها و شرف جوهرها.

«و ما در کتاب الخصائص،بر عظمت قدر این‌ سخن و شرافت جوهر آن اشاره نموده‌ایم.»

با رویکرد به اعجاب دوستان سید،از همان‌ زمان قابل پیش بینی بود که نهج البلاغه به مراتب‌ مخاطبان بیشتری را نسبت به الخصائص برای خود دست و پا کند.بنابراین این کتاب را باید نقطه عطف‌ و سرآغاز تدوین نهج البلاغه دانست.

2)نام نهج البلاغه نخستین بار از سوی‌ سید رضی بر مجموعه‌اش انتخاب شده است.به‌ عبارت دیگر سید رضی نام مجموعه تألیفی خود را نهج البلاغه یعنی«راه سخن آشکار گفتن»نهاده و با

این براعت استهلال،خواننده را از محتوای کلی‌ کتاب آگاه ساخته است.

3)اساس کار سید رضی گردآوری مطالب و سخنان«نقل شده»از حضرت بیانگر آن است که‌ کلام و گفتار علوی قبل از تولد مؤلف،در تاریخ‌ ثبت و مشهور بوده است.اسناد مهمی هم که از سوی سید رضی به عنوان مآخذ مطالب ذکر گردیده، وجود پاره‌های پیشتر نهج البلاغه را اثبات می‌کند.از جمله سید رضی پس از نقل خطبه 32 که شکایت‌ امام از اهل زمان را در بر دارد،می‌نویسد:

نادانی،این خطبه را به معاویه نسبت داده است‌ و هیچ شکی نیست که این خطبه از سخنان‌ امیر المؤمنین است.زر را با خاک چه مناسبت،و آب شیرین را با شور چه مشابهت؟عمر و بن جاحظ که یکه تاز میدان بلاغت است،این خطبه را در کتاب‌«البیان و التبیین»بیان کرده و پس از آوردن نام کسی‌ که خطبه را به معاویه نسبت می‌دهد،گفته است:

«این سخنان به گفتار علی(ع)شبیه‌تر و به روش‌ آن حضرت در طبقه بندی مردم و خبر دادن از احوال‌ آنها،نزدیک‌تر است،معاویه را چه کسی دیده که‌ در گفتار خود چون زاهدان و عابدان سخن‌ براند؟»(3)

کتابهای البیان و التبیین،تاریخ طبری،مقامات‌ ابو جعفر اسکافی،الجمل واقدی،المغازی‌ سعید بن یحیی اموی،...پیش از سید رضی‌ نوشته شده‌اند و وی در تدوین کتاب نهج البلاغه، از این کتب سود جسته است.

4)محور گزینش و تدوین خطب و نامه‌های‌ علی(ع)از سوی سید رضی(ره)،آرایه«بلاغت»است و وی سخنان فصیحی را در مجموعه‌ای‌ گردآورده که از درجه شیوایی برخوردار بوده‌اند.

بنابراین نهج البلاغه مجموعه‌ای است معتبر که‌ در نگاه اول،بر مصادیق بلاغت و سخنوری‌ امیر مؤمنان استوار است و این که سایر پژوهندگان‌ ملل و نحل به این در گران مایه تازی صرفا از دیدگاه‌هایی از قبیل:بینش توحیدی،حکومت و سیاست،تاریخ و اخذ عبرت،احکام و مردم شناسی و مسایل دیگر نگریسته‌اند،غیر از اشاره بر عظمت و شکوه این کتاب ارجمند،چیزی‌ دیگر نمی‌تواند باشد.

5)کلمات و سخنان علی(ع)از آن هنگام که از زیر سلطه تبلیغات منفی و منفور اموی به در جست‌ و وارد عرصه نقد و بحث ناقدان سخن سنج گردید، گروه‌های مختلفی را تحت تأثیر خود قرار داد.

ابن واضح در کتاب«مشاکلة الناس لزمانهم»که‌ آن را اندکی قبل از نهج البلاغه نوشته است، می‌نویسد:«علی(ع)چهار صد خطبه دارد که در میان ما رایج است و مردم در سخنرانی‌ها از آنها استفاده می‌کنند.»(4)

و هنگامی که از عبد الحمید کاتب پرسیدند که:فصاحت را از که آموختی؟گفت:هفتاد خطبه از خطبه‌های اصلح-علی(ع)-را از بر کردم و این‌ خطبه‌ها پی در پی در ذهن من همچون چشمه‌ای‌ جوشید.(5)

دکتر ذکی نجیب نیز که از صاحب نظران ادبیات‌ عرب است،اعتقاد دارد«هنگامی که منتخب سخنان‌ امام علی(ع)که شریف رضی برگزیده و بدان نام‌ نهج البلاغه نهاده است به دقت بنگریم،بی‌گمان‌ خود را در برابر دنیایی از شگفتی و ژرفای معنی‌ حیرت زده می‌یابیم.(6)

سید رضی در ستایش بی‌غل و غش بلاغت‌ علوی از بن جان کوشیده و از قافله سالار سپاه سخن‌(به تصویر صفحه مراجعه شود)

به عنوان سرچشمه فصاحت و منشاء بلاغت‌ یاد نموده است و در جایی دیگر اذعان دارد که آیین و اسرار سخنوری از وی تسری یافته و باید در این‌ وادی تنها به او اقتدا کرد.

6)حجم سخنان جمع آوری شده توسط سید رضی نمی‌تواند بیشتر از کلام به جامانده یا فراموش شده حضرت در دیگر اوراق تاریخی باشد.چه مؤلف در مقدمه‌ای پس از سخن گفتن درباره‌ کلام امام می‌گوید:

«با این همه دعوی ندارم که من به همه گوشه و کنار گفتار امام احاطه دارم.چنان که چیزی از آن از من دور نمانده و هیچ چیز از آن را از یاد نبرده باشم.بلکه بعید هم نمی‌دانم آن سخنانی که به من نرسیده‌ است بیش از آن باشد که بدان دست یافته‌ام.»

مؤید این سخن اشاره مروج الذهب تألیف‌ علی بن حسین مسعودی(280-345 هـ.)است که‌ آن را حدود یک قرن قبل از تولد سید رضی در بابی‌ تحت عنوان«ذکر لمع من کلامه و اخباره و زهده»آورده است:«امروزه چهارصد و هشتاد و اندی خطبه‌ از علی(ع)نزد مردم محفوظ است.(7)و این در صورتی است که سید رضی 239 مورد از خطبه‌های‌ علی(ع)را در مجموعه خود ثبت کرده است.به‌ عبارت دیگر مرحوم رضی کمتر از نیمه آنچه را مسعودی در کتاب خود آورده،گزارش کرده است.و بی‌گمان این سخن در استناد و اثبات خطب و کلام‌ امیر المؤمنین در نهج البلاغه سخت به کار می‌آید.

درباره سخن مسعودی این نکته شایسته تأمل‌ است که متفکر شهید استاد مطهری(ره)درباره لفظ«محفوظ»دقت موشکافانه‌ای به خرج داده و احتمال‌ داده‌اند که شاید مراد از حفظ نمودن«از بر کردن و به‌ حافظه سپردن»باشد.(8)

که این دقیقه با رویکرد به تعدد کلام علوی‌ چندان منطقی به نظر نمی‌رسد.از طرفی در قرن‌ چهارم،سخنان امام(ع)آن قدر هم در میان مردم‌ عادی رسوخ نکرده بود که آنها را قادر به حفظ نمودن‌ تمام سخنان کرده باشد.

این است که سید رضی خود تصریح می‌کند در هر جا قسمتی از سخنان مولا علی(ع)را انتخاب‌ کرده و قسمتی را وانهاده است.به همین دلیل وی‌ در آغاز هر سخن،حرف-من-را آورده است:من کلام له،من خطبة له،من وصیة له و من کتاب له‌ علیه السلام،این-من-را در علم نحو-من‌ تبعیضیه-می‌گویند که دلالت بر قسمتی یا بعضی از چیزی می‌کند و برهان دیگری است بر افزونی‌ سخنان امیر مؤمنان(ع).(9)

(1)شرح نهج البلاغه،محمد عبده،مکتب الأعام الاسلامی،قاهره‌1341 هـ.ص 12

(2)شرح نهج البلاغه،ابن ابی الحدید،به تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، دار الاحیاء الکتب العربیه،قاهره 1385،ج 1،ص 205-206.

(3)البیان و التبیین،عمرو بن جاحظ،به تصحیح عبد السلام هارون،ج 2، ص 60

4)پیام امام،شرح تازه بر نهج البلاغه،مکارم شیرازی و همکاران،دار الکتب‌ الاسلامیه،ج 1،ص 58

5)شرح نهج البلاغه؛ابن ابی الحدید،ج 1،ص 24

6)نهج البلاغه از کیست؟محمد حسن آل یاسین،ترجمه محمود عابدی، بنیاد نهج البلاغه،تهران 1360،ص 18

7)مروج الذهب و معادن الجواهر،علی بن حسین مسعودی،مطبعه مصریه، قاهره 1346 هـ،ج 2،ص 419

8)سیری در نهج البلاغه،مرتضی مطهری،دفتر انتشارات اسلامی،قم‌1361،ص 22

9)درباره معانی من،لطفا ر ک:

ترجمه و شرح مبادی العربیه،سید علی حسینی،انتشارات دار العلم،قم‌1373،ج 3،ص 368

گمنام‌ترین سرباز

نامدارترین سرباز فداکار در اسلام‌ امیر مؤمنان علی(ع)است و او گمنام‌ترین سربازان است با کدام تفکر عرفانی،فلسفی،سیاسی و با کدام‌ قلم و زبان و بیان،بشر این سرباز گمنام را معرفی کند و بشناسد و بشناساند؟

امام خمینی(ره)

 

منبع :

نشریه کیهان فرهنگی » آذر 1380 - شماره 182