اخلاق سخن و گفتگو
اخلاق سخن و گفتگو
يكي از بزرگترين نعمت هاي خداوند زبان است كه وسيله بيان خواسته ها و نيازهاي آدمي در قلمرو زندگي است. زبان وسيله اي است براي اظهار افكار، نظريات، ذوقها و خلاقيتهاي گوناگون در ابعاد مختلف و نيز وسيله اي براي تبادل انديشه ها و فرهنگها از فردي به افراد ديگر و از جامعه اي به جامعة ديگر است . زبان يكي از اساسي ترين وسائل رشد و تكامل انسان مي باشد و خداوند براي جلوه دادن بزرگي و اهميت اين نعمت ، پس از طرح موضوع خلقت، تعليم بيان را مطرح و می فرمايد:«الرحمان. علم القران. خلق الانسان. علمه البيان » خداي مهربان قرآن را آموخت، انسان را آفريد و بيان را به او آموخت. (1 )
انسان نتيجة فكر و انديشة خود را بوسيله سخن آشكار مي نمايد . اگر سخن و گفتار نبود انسان به سختی می توانست آنچه در باطن خود بود آشكار نموده و یا خبري از ديگري بفهمد.
امام علي ـ عليه السلام ـ مي فرمايد :بواسطه زبان دوزخيان در اتش افتند و بزبان اهل نور را نور بخشند(بنور و روشنائي ميرسند) پس زبانتان را حفظ كرده و آن را بذكر خدا مشغول كنيد.امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايند :همانا بيشترين گناه فرزند آدم در زبان او است. (3 )
امام محمد باقر (ع) مي فرمايد :همانا اين زبان كليد هر خير و شر است پس سزاوار است براي مومن بر زبانش مهر بزند چنانكه بر طلا و نقره اش مهر ميزند(و مالش را حفظ مي كند) نبي اكرم (ص) فرمودند: خداوند رحمت كند مؤمني را كه زبانش را از هر شري نگه دارد پس اين صدقه ايست از خود او بر خويشتن سپس امام فرمود: كسي از گناه سالم نمي ماند تا آنكه زبانش را نگه دارد.(4)
از امام امير المؤمنين از نيكوترين چيز ي كه خداوند آفريده سؤال شد، امام فرمود: سخن، پس از آن از قبيح ترين چيزيكه خداوند آفريده سؤال شد، امام فرمود: سخن. سپس فرمود بوسيله سخن و گفتار چهره ها سفيد شده و بوسيله سخن و گفتار چهره ها سياه شده است.
امام علي(ع)مي فرمايد: هر كس زبانش را رها سازد سبك مغزي خويش را هويدا ساخته است.(5 )
اگر زبانت را نگه داري نجاتت مي دهد و اگر رهايش سازي هلاكت مي كند.(6)
نبي اكرم (ص) مي فرمايد :اي اباذر سخنان زايد را از سخن ترك كن ، آنچه كه نياز و احتياج تو را برآورد بس است.(7 )
امام علي (ع)مي فرمايد :بس است براي تو از زبانت آن چه روشن كند براي تو راه هدايت را از گمراهي.(8)
امام سجاد (ع) مي فرمايد:حق زبان اين است كه آن را گرامي داري و از دشنام دادن دورش سازی و به كلام خير عادتش دهي و سخنان زيادي و بيهوده را ترك و به مردم نیکی کرده و با آنان نيكو گفتار باشي.(9)
شناخت زبان
يكي از اعضاء مهم بدن انسان كه نقش بسيار بزرگي در حيات بشر را بعهده دارد، زبان است. با مقايسه يك شخص لال با مردم ناطق پي به عظمت اين نعمت بزرگ الهي خواهيم برد. اين بهترین وسيله اي است كه مي تواند نيات و ضمائر انسان را بيان و به ديگران منتقل كند . برای شكر نعمتهاي الهي زبان به نحو احسن مورد استفاده قرار گيرد.
زبان از نعمتهاي بزرگ خداوند و از لطايف صنع حديث است. زبان عضوي است كوچك ليكن طاعت و جرم آن بس بزرگ است.
در كتاب مصباح الشريعه به نقل از كتاب اخلاق عملي آيت الله مهدوي كني آمده است كه حضرت علي (ع) در بياني، بهترين عبادت و زشت ترين معصيت را سخن دانسته است، كه از زبان سرچشمه مي گيرد. و حضرتش مي فرمايد… و در ميان عبادات و طاعاتي كه از اعضاء و جوارح انسان سر مي زند، عبادتي كم زحمت تر و كم مؤنه تر و در عين حال گرانبهاتر نزد خدا از سخن وجود ندارد. البته در صورتي كه كلام براي رضاي خدا و به قصد بيان رحمت و گسترش نعمتهاي او باشد.
از حضرت سجاد (ع) پرسيدند كلام و سكوت كدام افضل است؟
فرمودند: هريك از آنها داراي آفاتي است كه اگر شخص از آنها سالم بماند، كلام افضل از سكوت خواهد بود.
كسي پرسيد سبب اين معني چيست؟ فرمود براي اينكه خداي متعال انبياء و اوصياء را امر نفرموده تا در ميان مردم با سكوت و آرامش بسر برند، بلكه به آنان فرموده تا با مردم سخن گويند.(10 )
امام علي (ع) فرمودند:زبان همانند حيوان درنده ايست كه اگر آزاد گذارده شود زخم مي زند، مجروح مي كند و مصيبت ببار مي آورد(1 1)
عقبه بن عامر مي گويد از رسول گرامي (ص) سؤال نمودم نجات در چيست؟ فرمود: مالك زبانت باش.
و از اميرالمؤمنين (ع) آمده: بهره آدمي از گوشش براي خود او و از زبانش براي ديگران است.
و فرموده پيامبر اكرم (ص): هر آنكس كه مردم از زبانش بترسند وي اهل دوزخ است و فرمود آسايش و سلامتي انسان در حفظ زبانش مي باشد(12 )
زبان شيرين
زبانِ شيرين، با زبانِ دروغ و زبانِ گره انداز تفاوت دارد. زبانِ شيرين، زندگي را شيرين مي كند و نوع تربيت و نوع فرهنگ و نوع كمال را نشان مي دهد.
خيلي زنها به خاطرِ زبان تند و لحن تند و پرخاش گونه، زندگي را باخته و يا خواهند باخت.خيلي زنها، به خاطرِ زبانِ نيشدار و زبانِ نق زن، مرد را كلافه كرده و كار را به طلاق کشاندند.
البته كه زبانِ تند و زبانِ تهديد آميز و حرفهاي زشت، زيبندة «مرد» نيست و زن را از مسير درست دور مي كند. زبانِ سرخ، فقط در مسايل سياسي و حكومت ها، سرِ سبز را بر باد نداده، در زندگي خانوادگي هم، آفت جان شده است. زبان درازي، حاضر جوابيِ نامناسب، زخم زبان و اهانت و بلبل زباني هاي بيهوده و توخالي، شيريني زندگي را از بين مي برد و لطف كار، ضايع مي شود. سكوت، و نيم لال بودن و كم حرفي هم مناسب نبوده و نيست. زبانِ دروغ، بدترين نوع زبان است. زباني كه با آبروي مردم، بازي كند و آتش بيارِ معركه شود، زشت ترين نوع زبان.زبانِ تفرقه انداز و دلسرد كننده، زبانِ مرگ آور است و زبانِ مذموم است.
در ميان آن همه احاديث ، چرا به حفظ زبان و ارزش زبان به اين مقدار زياد ، اشاره و تأكيد شده است؟ به خاطر اين كه زبان مي تواند تلخي آورد و شيريني. مي تواند جنگ آورد و صلح. مي تواند، خير آورد و شر. مي تواند فساد آور شود و از سوي ديگر سرچشمة اصلاح و بهبود.
پرگويي و پرحرفي، نه زيبندة مردان است و نه ماية سرفرازي زنان. گاهي وقتها، سكوت و كم حرفي ، به زن ارزش و وقار مي دهد. به خصوص اگر آگاهي و دانشِ او كم باشد. به خصوص اگر بخواهد حرفهائي را به زبان آورد، كه توخالي بودن او را مشخص كند و دست او را«رو»كند! مصاحبت با بعضي آدمها، خيلي شيرين است و آموزنده و گفت و گو با بعضي ها چندش آور است. چه بايد كرد تا حرفهاي ما قابل تحمل باشد؟« راست بگوييم و صاحب دانش شويم.»13
قرآن براي سخن گفتن آداب و آفاتي را بيان مي كند كه هدف از بيان اين آداب در حقيقت شيوه و روش درست انديشيدن و درست سخن گفتن و رهايي از آسيب ها و آفات فردي و اجتماعي آن است. به ويژه سخن گفتن به شكل ظاهري و معمولي آن ارتباط تنگاتنگي با زندگی اجتماعي انسان و روابط عمومي وي دارد.
در اين جا نقش ابزاري سخن براي انتقال مقاصد و مطالب و آداب و آفات آن در روش و شيوه بيان می گردد.
آداب سخن
سخن به معنا كلام، قول، گفتار، بيان و نطق آمده است. 14
قرآن براي اين كه پيام و سخن آدمي تاثير مثبت و درستي در مخاطب و شنونده به جا گذارد اموري را به عنوان آداب سخن بيان مي كند كه در اين جا بدان ها اشاره مي شود.
سلام و درود
يكي از آدابي كه قرآن براي سخن گفتن بيان مي كند شروع سخن با سلام و درود است. به اين معنا كه در آغاز سخن گفتن شخص مخاطب را عزيز و گرامي شمارد و با درود و سلام بر وي سخن خويش را آغاز كند. اين گونه سخن گفتن موجب مي شود تا شخص احساس آرامش كرده و به مخاطب اعتماد نمايد. آغاز سخن با سلام به معنا و مفهوم آن است كه شخص سخني كه بر زبان مي آورد به قصد مهر و محبت است و عشق و علاقه خود را نسبت به شنونده اين گونه القا مي كند و عواطف و احساسات وي را برمي انگيزد. بي گمان ايجاد اعتماد در مخاطب نسبت به گوينده و تحريك عواطف و احساسات وي از گام هاي مهم در جلب توجه و اهتمام مخاطب به گوينده و پيامي است كه گفته مي شود. از آن جايي كه هدف گوينده از سخن گفتن انتقال پيام به شنونده است مي بايست نخست عواطف و احساسات پراكنده وي را به سوي خود جلب و متوجه سازد تا بتواند در مقام استماع و شنوندگي قرار گيرد و همه هوش و حواس وي متوجه گوينده باشد. اين زماني ممكن است كه عواطف و احساسات شنونده پيش از همه در اختيار گوينده قرار گيرد و براي تحقق اين هدف سلام كردن مي تواند احساسات و عواطف وي را برانگيزد و متوجه گوينده كند. اين روشي است كه فرشتگان در ديدارهاي خويش با پيامبران داشتند و خداوند در آيات 69 سوره هود و نيز 51 و 52 سوره حجر و هم چنين 24 و 25 سوره ذاريات بدان اشاره كرده است. تاثير اين شيوه براي جلب مخاطب تا آن اندازه است كه خداوند در آيه 54 سوره انعام از پيامبر(ص) مي خواهد در ارتباط با مردم به ويژه مؤمنان از اين شيوه بهره گيرد و پيش از آن كه سخني را به زبان آورد و پيامي را حتي از سوي خداوند به گوش شنوندگان و ديداركنندگان خود برساند با سلام آغاز كند و هرگاه مؤمنان به سوي وي آمدند با سلام شروع و آغاز كند.
روي خوش
ادب دیگری كه قرآن براي سخن گوي بيان مي كند بشاش بودن و روي خوش نشان دادن گوينده است. سلام گفتن بيان گر حالت دروني فرد است و گوينده كه سلام مي كند مي كوشد تا آرامش و نشاط و بشاشيت خود را به نوعي به مخاطب منتقل كند و با واژگان احساسي عواطف شنونده را برانگيزد. از اين روست كه به نشاط و سرور وي توجه مي دهد و براي تاثيرگذاري سخن از گوينده مي خواهد كه با روي خوش با مخاطب مواجه شود. اين روشي بود كه پيامبر همواره بدان عمل مي كرد و تبسم هرگز از روي چهره وي محو نمي شد.
•آغاز كلام با خبر خوش
خداوند از جمله آداب سخن گفتن را آغاز كلام با اخبار خوش و بشارت مي شمارد و از گوينده مي خواهد اگر انذار و هشدار و يا خبر ناخوشي در ميان است اول كلام خويش را با بشارت و مژده اي شروع كند تا عواطف و احساسات مخاطب و شنونده به سوي گوينده جلب و جذب شود. از اين روست كه در داستان فرشتگان و حضرت ابراهيم(ع) با آن كه براي عذاب قوم لوط به زمين آمده بودند در ديداري كه با آن حضرت داشتند نخست بشارت تولد كودكي براي ساره و ابراهيم(ع) را بيان مي كنند و سپس به ماموريت خويش در ارتباط با عذاب قوم لوط مي پردازند.15
سخن حق گفتن
در حدیثی آمده است که : پیامبر هرگز بر منبرش ننشست مگر اینكه این آیه را تلاوت فرمود: ای كسانی كه ایمان آورده اید تقوای الهی را پیشه كنید و سخن را به صورت درست و حق بگویید. موعظه همیشگی پیامبر (ص) درست گفتن است.16
ایمان هیچ بنده ای از بندگان خدا به راستی نمی گراید مگر اینكه قلبش مستقیم گردد، و قلبش مستقیم نمی شود مگر اینكه زبانش درست شود17
درامان بودن دیگران از سخن
در حدیثی از حضرت محمد (ص) آمده است. مسلمان كسی است كه مسلمانان از دست و زبان او آسوده باشند.18
وباز می فرمایند:خداوند متعال به فرزندان آدم می گوید: ای فرزند آدم! اگر زبانت خواست تو را وادار به حرام كند، من دو لب را برای جلوگیری از آن در اختیار تو قرار داده ام، لبها را فرو بند، و اگر چشمت بخواهد تو را به سوی حرام ببرد من پلكها را در اختیار تو قرار داده ام، آنها را فرو بند!..19
در حدیثی از امام سجاد (ع)آمده است كه زبان هر انسانی همه روز صبح از اعضای دیگر احوالپرسی می كند و می گوید: چگونه صبح كردید؟ همه آنها در پاسخ این اظهار محبت زبان می گویند: حال ما خوب است اگر تو بگذاری! سپس اضافه می كنند: تو را به خدا سوگند ما را رعایت كن، ما به وسیله تو ثواب می بینیم و یا مجازات می شویم.20
سودمند بودن سخن
پيامبر هرگز بدون جهتسخن نمىگفت، و اگر سخنى مىگفت بيشتر جنبه موعظه و پند داشت، يا مطلبى را مىآموخت و يا به معروف و خيرى امر مىکرد و يا از شر و منکرى مردم را باز مىداشت، تمامسخنانش سودمند و يک کلمه، نه بلکه يک حرف، پوچ و بىارزش نبود، زيرا خوب مىدانست که: «و ما يلفظ من قول الا لديه رقيب عتيد» وانگهى پيامبر اسوه است و الگو و اوست انسان کامل. پيامبر کسىاست که نخستين آفريده پروردگار، نور مبارکش است: «اول ما خلقالله نورى» پس، از اين نور کامل چيزى تراوش نمىکند جز نور، و هر چه مىگويد گفته خدا است «و ما ينطق عن الهوى ان هو الا وحىيوحى».
پيامبر اکرم (ص) هرگز از ذکر خدا غافل نمىشد. در روايت است: «ولايجلس و لايقوم الا على ذکر» او نمىنشست و برنمىخاست جز با ذکر و ياد خدا. پيامبر در هر آن قرين و همنشين ذکر خدا بود چه بر زبان آورد و چه در دل گويد. او خود ذکر خدا را کفاره مجلس مىدانست و اعلام مىداشت که اگر در مجلسى ياد خدا نباشد يا ذکرى از اهل بيت که آن نيز ياد خدا است، پس آن مجلس بر اهلش وزر و وبال بوده و نحس و شوم است.هرگاه حضرت مىخنديد از تبسم تجاوز نمىکرد «جل ضحکه التبسم» زيرا قهقهه و خنده با صدا با شئون انسان مودب منافات دارد چه رسد به انسان کامل و چه رسد به اشرف مخلوقات.
آرام و آهسته بودن لحن سخن
پيامبر آرام و آهسته سخن مىگفت و هيچ گاه فرياد نمىزد و صدا را بلند نمىکرد. و مجلس آن حضرت نيز از چنان آرامشى برخوردار بود که عين ادب و تواضع است و کسى در مجلس پيامبر بلند سخن نمىگفت «و اغضض من صوتک» و دستور هم همين بود که کسى صدايش را بالاتر از صداى رسول الله نکند «لاترفعوا اصواتکمفوق صوت النبى» و چون خود حضرت آهسته و آرام سخن مىگفت لذا مجلسش بسيار آرام و باوقار بود که حتى صداى به هم زدن بال پرنده به گوش مىرسيد. «لايقطع على احد کلامه» هرگز سخن کسى را قطع نمىکرد و تا شخصى مشغول سخن گفتن بود، به او خوب گوش مىداد و پس از تمامشدن سخنش آرام پاسخش را مىگفت. و چنان اصحابش را تربيت کرده بود که هرگاه لب مبارکش به سخن وا مىشد، تمام حاضران ساکت مىشده و سرا پا گوش مىشدند «کان على رووسهم الطير» و هرگاه سخن حضرت تمام مىشد بدون آنکه سخنانشان با هم تزاحم کند، با هريک به نوبت حرف مىزد.
نبایدها در اخلاق گفتگو
1-زیاد سخن گفتن
انسان، هر اندازه که عقل و شعورش بیشتر شود و به سوی کمال برود، به همان نسبت، کمتر حرف میزند و در عوض بیشتر فکر میکند. " اذا تَمَّ العَقلُ نَقصَ الکلامُ" در کتاب الجواهر السنیه نقل شده آمده است:اگردر دلت قساوت ودر بدنت بیماری ودر دارائیت کمبود ودر روزیت محرومیتی یافتی بدان که آنچه را مربوط به تو نبوده است بر زبان رانده ای.یعنی گفتاری بی فائده گفته ای،چه رسد به گفتاری که حرام می باشد.معلوم می شود زیان بیهوده سخن گفتن برآدمی از زهر بیشتر است.زیرا زهر نهایتاً در بدن اثر می کند[وبه مرگ ظاهری انسان می انجامد] اما سخن بیهوده علاوه بر بیماری بدن موجب قساوت دل ،کمبود در مال ومحرومیت در رزق می گردد.پس چگونه خدای مهربان برآدمی می پسندد که خودرا در معرض این مهلکه بزرگ قرار دهد.بلکه در روایات آمده است:خداوند سبحان بنده را به خاطر نگاه بی جا وبیهوده باز خوست نماید،همانگونه که بر کلام بیهوده.
کسانی که زیاد حرف میزنند و جلوی زبان خود را نمیگیرند، عقلشان کم و فکرشان کوتاه است. به همین دلیل، هنگام سخن گفتن، درباره آنچه میگویند، فکر نمی کنند، و هر چه به زبانشان آید، بدون فکر و اندیشه، بیان میکنند. اما بر عکس، افراد عاقل، تا زمانی که موضوعی را خوب بررسی نکرده اند، و درباره خوب و بد آن نیندیشیده اند، سخنی بر زبان نمی آورند. به همین دلیل، شخص عاقل، کمتر حرف میزند، چون مقداری از وقت خود را، به فکر کردن درباره گفتاری که میخواهد بر زبان آورد، میگذراند.
حضرت علی علیه السلام، در جمله دیگری میفرماید: «زبان عاقل، در پشت عقل او قرار دارد». یعنی: شخص عاقل، عقل خود را پیش از زبانش به کار میاندازد. در هر کاری، اول فکر میکند، عقل و شعور خود را به کار میگیرد، و هنگامی که به درستی سخن خود مطمئن شد، زبان به گفتار میگشاید. در حالیکه شخص نادان، پیش از آنکه فکر خود را بکار اندازد، شروع به حرف زدن میکند، و چه بسا که با سخنان بیمعنی و حساب نشده اش، هم خود و هم دیگران را بزحمت و ناراحتی دچار میسازد. خوب است اکنون که این حدیث را باهم خواندیم، کمی بیندیشیم آیا دچار این بیماری هستیم یا نه و بعد تصمیم بگیریم که بعد از این حرفهایمان را کمی دیرتر بزنیم تا فرصت اندیشیدن داشته باشیم!!
2-دروغ گفتن
دروغ گفتن خوب است یا بد ؟ ما دروغ گفتن را از دوران کودکی یاد میگیریم و گاهی تا آخرین روزیکه زنده هستیم به این کار ادامه میدهیم .
حضرت امام حسن عسكرى(ع) مىفرمايد: «جعلت الخبائث كلها في بيت واحد و جعل مفتاحها الكذب.26
زشتىها را در خانهاى گذاشتهاند و دروغ را كليد آن خانه قرار دادهاند.»
كسى كه با دروغ سر و كارى نداشته باشد، از خطر گناهان به دور است و بهنيكو كارى نزديك مىباشد، ولى هنگامى كه با دروغ آشنا شد، درهاى گناهان بهرويش گشوده مىشود و در سياهچال بدبختى خواهد افتاد و گاه چنان در آن جا مسكن خواهد گزيد كه بيرون شدنش بسيار دشوار خواهد بود.
طرز فكر دروغگو
دروغ گو از ارتكاب گناه، چندان ابايى ندارد. او اگر از گناه مىهراسيد، دروغنمىگفت. دروغ او را بر گناه جرى مىكند، تنها هراس دروغ گو از ارتكاب گناه، همانا دانستن دگران است. وى اگر اطمينان يابد كه از گناه و بدكارىهايش، كسى آگاهنخواهد شد، هر گناهى را مرتكب شده و از زشت كارى دريغى نخواهد داشت. دروغاين مشكل را براى وى حل مىكند و او را اطمينان مىدهد كه نخواهد گذارد كه دگران به گناهش پى ببرند.
دروغ گو با خود مىانديشد كه اگر كسى به من بد گمان شد، زود انكار مىكنم و مىگويم: كه من نكردهام; مىگويم: چنين پيش آمدى رخ نداده و اگر بر فرض همرخ داده، من مرتكب آن نبودهام; ادله و براهينى براى برائتخود اقامه خواهم كرد وخود را پاك دامن نشان مىدهم و قيافهاى معصومانه به خود خواهم گرفت، به طورىكه همه كس مرا بى گناه بداند. او مىگويد: انكار، چه چيز خوبى است، هم انسان بهخواهش دل رسيده و هم به وسيله انكار، خود را بى تقصير، معرفى مىكند.
اين گونه فكر، در گناهان را به روى او باز مىكند و هر مانعى را از پيش پايشبر مىدارد. پس دروغ، كليد ارتكاب همه گناهان مىباشد.
راه بدبختى
حضرت امام محمد باقر (ع) مىفرمايد: ان الله جعل للشر اقفالا و جعل مفاتيح تلك الاقفال الشراب. و الكذب شر منالشراب; (27) .
خداى بر در بدىها و زشتىها قفلهايى زده و شراب را كليد آن قفلها قرار داده، ولىدروغ از شراب بدتر است.»
شراب عقل را مىبرد، شرم و حيا را مىبرد و شراب خوار را به سوى هر كارزشتى مىكشاند. شراب خوار، از ارتكاب گناه مانعى ندارد، مىداند شراب خوردنگناه است و آن را مىنوشد، تنها چيزى كه ممكن است او را جلوگير از گناه باشد، عقلو شرم است و شراب هر دو را مىبرد. ايمان كه نباشد، عقل كه نباشد، شرم كه نباشد، ديگر چه چيز از گناه جلوگيرمىشود؟
دددشايد به اين علت امام باقرعليه السلام دروغ را از شراب خطرناكتر دانسته، كهدروغ گفتن از شراب خوردن آسانتر است; دروغ را نزد همه كس و در همه جامىتوان گفت، ولى شراب را نزد همه كس و در همه جا نمىتوان خورد. دروغ،خريدن، آماده كردن و پول خرج كردن ندارد. شراب، خريدن، آماده كردن و پولخرج كردن دارد. دروغ مستى آشكار ندارد، ولى شراب مستى آشكار دارد. ميگسارىكليدى است كه تحت اختيار همه كس نيست، ولى دروغ كليدى است كه در جيب همه كس مىباشد، از اين رو خطر دروغ از خطر شراب بيشتر است.
دروغ گفتن از راست گفتن، بسيار آسانتر است. راست گفتن، شجاعتمىخواهد، اراده مىخواهد، نيرو مىخواهد، شخصيت مىخواهد، ولى دروغهيچ شرطى ندارد و چيزى كه دروغ گو را به دروغ وادار مىسازد، نادانى استو بس.
دروغ گو، چنين مىپندارد كه شنونده به دروغ او پى نمىبرد ولى دروغ گوهايىهستند كه اضافه بر نادانى از بى شرمى و بى حيايى نيز بر خوردارند. آناندروغگوهايى مىباشند كه مىدانند شنونده از دروغ آنها آگاه است، باز با كمالبى شرمى به دروغ گفتن در حضور او ادامه مىدهند. آيا اين بى شرمى را دروغ براى دروغ گو، ارمغان آورده؟
دروغ از دیدگاه روان شناسان و روانکاوان
شخصی که دروغ میگوید فردی است که برای اینکه دیگری را در رابطه با موضوعی فریب دهد متوسل به دروغ می شود و یا میخواهد کسی را به وسیله دروغی که میگوید شیفته و جذب خود کند . و یا گاهی بدون اینکه هیچ گونه قصد و نیتی داشته باشیم این کار را انجام میدهیم . فرد دروغ گو حقیقت و درستی موضوعی را میداند و میتواند بین گفتن حقیقت و یا نگفتن آن یکی را انتخاب کند .
در دروغ و دروغ گفتن دو رفتار متفاوت را میتوان تشخیص داد : فردی که از روی حسادت و برای بالا بردن مقام خود دروغ میگوید و فردی که بدون هیچ گونه غرضی دروغ میکوید و به قول معروف از نوع مصلحتی است . حالا هر یک از این دو دروغ و علت آنها را جداگانه توضیح میدهیم :
نوع اول: دروغی که از روی خود خواهی و غیظ است این دروغ را در موارد زیر به کار میبریم :
زمانی که میخواهیم یک تصویر خوب و عالی و دروغین از خود در برابر مخاطبمان بسازیم . اما چگونه این کار را انجام میدهیم ؟ در گفتن استعدادها ، توانایی های مالی خود ، حقیقت را نمیگوییم ویا عیبهای خود را به خوبی ها تبدیل میکنیم و راجع به آنها با افتخار صحبت میکنیم .
برای به دست آوردن یک پست یا شغل ادعای کذب میکنیم و یا برای اینکه جنس خود را به قیمت بالاتری بفروشیم توصیفاتی ذکر می کنیم که حقیقت ندارد..
و یا برای فرار از مجازات کاری که انجام داده ایم دروغ میگویم . این دروغ بیشتر بین بچههای کوچک و نوجوانان باب است .
نوع دوم ، دروغی است که به نیت و قصد بدی نیست و میتوان گفت بیشتر از روی نوع دوستانه است ، و در موارد زیر به کار میرود :
این دروغ را زمانی میگوییم که میخواهیم کسی را ناراحت نکنیم مثلا ، وقتی کسی نظر ما را درباره ی لباس جدیدش یا مدل کوتاهی مو هایش میپرسد شاید این مدل و این لباس به او نیاید اما برای اینکه او را ناراحت نکنیم از دروغ استفاده میکنیم چون مسلما هر کسی سلیقه خود را دارد و نباید سلیقه خود را به کسی تحمیل کنیم . و یا اینکه در شرایط خاص خبر بدی را تبدیل به خبر خوب کنیم و کسی را الکی و به خاطر شنیدن این دروغ خوشحال کنیم . روان شناسان در علم روان شناسی این دروغ را " دروغ دفاعی " مینامند . اما چرا دفاعی ؟ چون در نهایت ، هدف ما از این دوغ این است که رابطه خود را با دیگران حفظ کنیم و این رابطه از بین نرود. این دروغ را میگوییم چون میترسیم از طرف دیگران مورد بی مهری قرار بگیریم و آنها دیگر ما را دوست نداشته باشند و برای ادامه داشتن ارتباطا طمان با دیگران نظرات خود را پنهان میکنیم تا هم چنان مثل همیشه باشیم .
اما چرا دروغ میگوییم ؟ بر اساس تحقیقی که در آمریکا انجام شده است ، متوجه شدهاند که همه آدمها در روز بیش از دو بار دروغ میگویند ... و البته با توجه به شغل و مسئولیتی که هر کسی دارد تعداد این دروغ ها کم و یا زیاد میشود و بیشتر این دروغ ها بخاطر طفره رفتن از جواب دادن به سوالات است .
به خاطر چه هدفی دروغ میگوییم ؟ با این هدف که یک تصویر خوب از خود ارائه دهیم .و دیگران ما را بهتر از شخصیتی که داریم ببینند . که این بحث را در علم روان شناسی " خواستگاه و جایگاه دلخواه اجتماعی مینامند " .
آیا واقعا دروغ لازم است ؟ به راحتی و بدون هیچ گونه تفکری میتوان پاسخ داد : بله ، چون بدون دروغ هیچ کس نمیتواند زندگی کند . دروغ برای زندگی در اجتماع کنونی لازم است مثلا برای رابطه داشتن با دیگران ، شما مجبورید که دروغ بگویید ، یا در زندگی های زناشویی ، زن و شوهر دروغ هایی زیادی را به یکدیگر میگویند .و در این میان دروغ های خطرناک زیادی نیز گفته میشود که اهدافی شیطانی را در بردارند .
چگونه تشخیص دهیم که کسی دارد به ما دروغ میگوید ؟ در این جا مهم این است که اگر به کسی و به حرف ها ی او اعتماد ندارید و در درستی صحبت های او شک دارید ، باید در ابتدا کاملا به صحبت های او دقت کنید و با هوشیاری کامل صحبت های او را تعقیب کنید تا متوجه شوید زیرا به قول ما ایرانیها دروغگو کم حافظه است و صحبت های خود را فراموش میکند و دفعه ی بعد که در مورد همان موضوع صحبت میشود صحبت های قبلی خود را فراموش میکند ، و دوباره از نو شروع به دروغ گفتن میکند و در همین جاست که میتوانید مچ او را بگیرید و مطمئن شوید که او فردی دروغ گوست و قابل اعتماد نیست .
افراد دروغ گو حافظه ضعیفی دارند و از بس که در همه جا و در همه ی موارد دروغ میگویند یادشان میرود و حافظه شان یاری نمیکند که کدام دروغ را در کجا گفته اند . و معمولا هنگامی که با دروغ آنها روبرو میشوید دیگر به آنها اعتماد سابق ندارید. اغلب ما به افراد دروغ گو و حرف ها ی که میزنند همیشه شک داریم و هیچ گاه به راحتی نمیتوانیم حرف های آنها را باور کنیم . حتی اگر روزی حقیقتی را به بگویند اما به خاطر سابقه ی بدی که دارند ، باور کردن صحبتهایشان غیرقابل قبول است .
آیا برای اینکه رابطه بهتری با دیگران داشته باشیم دروغ میگوییم ؟ اکثر دروغ های که میگوییم بازتاب و انعکاس غریزی اعمال روزانه ماست. دروغ بخشی از ارتباط اجتماعی ما با دیگران است . برای مثال ، در احتراماتی که به یکدیگر میگذاریم ، ممکن است ما از شخصی متنفر باشیم و اصلا مایل به ارتباط داشتن با او نباشیم ، اما بخاطر حفظ ظاهر اجتماعی خود ویا بخاطر مقام و منصب شخص مقابل مجبور به اظهار احترامات دروغین در برابر او هستیم . مثال جالبی در اینجا وجود دارد ، " به همکارتان سلام میکنید و از او میپرسید، حالش چطور است ؟ در 90% موارد پاسخ همکارتان به این ترتیب خواهد بود ، او تشکر میکند و بعد او هم جویای حال شما میشود . حتی اگر او با شما نیز مشکل داشته باشد ، حقیقت را نمیگوید اما این موضوع مانعی نمیشود تا او بدجنسی خود را به شما ثابت کند ، او از روی ملاحظه کاری و سیاست خود از دروغ استفاده میکند . زیرا مسلما احساسی که او نسبت به شما دارد را میدانید اما او جانب داری میکند . به نظر برخی از روان شناسان این موضوع یعنی سیاست و جانب داری شما در روابطتان کلیدی طلایی برای حفظ و ادامه ارتباطات است .
برخی از روان درمانگرها مثل برد بلانتون روان درمانگر امریکایی ،مخالف این عمل هستند. او معتقد است که اگر از کسی خوشتان نمیآید و مایل به ارتباط داشتن با او نیستید،این جرئت را به خود بدهید وفکری که در سر در مورد او دارید بدون هیچ گونه سانسور و کاستی به او بگویید . به نظر این روان کاو هدف از زندگی، داشتن روابط زیبا با دیگران است برای اینکه در این روابط است که خود و دیگران را بهتر میشناسیم پس باید صحبت های که در نهان داریم آشکار سازیم . نه اینکه مدام راجع به آنها فکر کنیم و هیچ عملی انجام ندهیم
دروغ در زندگی زناشویی و در روابطی که با جنس مخالف داریم
اکثر انسان ها در ابتدا و شروع روابط عاشقانه به طرز افراطی دروغ میگویند . در این مرحله از زندگی نیز بازبرای ساختن تصویری مناسب از خود دروغ میگوییم ، مخصوصا زمانی که پای جنس مخالف به این بحث باز شود ، دروغ نیز خود به خود وارد میشود . اما هنگامی که افراد ازدواج می کنند این دروغ ها به نسبت دوران نامزدی و یا دوستی کمتر میشود .
دروغ از چه سنی شروع میشود ؟ در این جا میخواهیم دروغ را بین سنین مختلف بررسی کنیم، دروغ از دوران کودکی شروع میشود و به نوعی مرحله ای از شکل گیری شخصیت کودک است .دروغ بین سنین 3 تا 4 سال چگونه است ؟ در این سن است که کودک دروغ گفتن را شروع میکند . این موضوع بیان گر این نکته است که شخصیت انسان از همان ابتدا حتی نزد پدر و مادرش نیز شفاف نیست و هیچ کس قادر به شناخت کلی طرف مقابلش نیست . دروغ گفتن بچه ها در این سن ، فقط به عنوان یک سرگرمی و امتحان کردن پدرو مادر است ، زیرا هنگامی که بچه های این سن دروغی را میگویند و والدین متوجه دروغ شان میشوند برای آنها بمانند یک تفریح است .
دروغ در سنین 7 سالگی به بعد چگونه است ؟ در این سن بچه ها در دروغ گفتن پیشرفت زیادی میکنند و یاد میگیرند همه فکر هایی را که دارند و یا تمام کارهایی را که انجام میدهند را نباید به پدرو مادر خود بگویند و برای آنها توضیح بدهند . اما آنها هنوز در دروغ گفتن نوپا هستند و از تغییر صدای و رنگ صورتشان میتوان فهمید که دروغ میگویند . و مهم تر از همه تربیت خانوادهها و رفتاری که والدین در برابر بچه ها با یکدیگر دارند نقشی بسزا در این امر دارد . گاهی والدین خودشان به فرزندانشان دروغ گفتن را یاد میدهند برای مثال : " مادریا پدر به فرزندش میگوید این مطلب را به کسی نگویی یا اگر کسی ازت چیزی پرسید یک دروغی بگو " ما خودمان فرزندانمان را به دروغ تشویق میکنیم و بعد که آنها در این کا ر خبره میشوند و به راحتی دروغ میگویند از آنها گله میکنیم ...از دروغ گویی تا افسانه بافی راه زیادی نیست .!
اجازه ندهیم فرزندانمان به اینجا برسند ! وقتی که از دروغ و دروغ گفتن صحبت میکنیم به جایی میرسیم که دیگر کار از دروغ گذشته و به حد افراطی آن یعنی افسانه بافی رسیده است ، دیگر جلوی این افراد را نمیتوان گرفت . علت و دلیل افسانه بافی افراد یک شوک شدید روحی ،شکست در زندگی شخصی یا اجتماعی یا هر واقعه و رخدادی که به شخص دیدی منفی نسبت به دنیای بیرون میدهد و برای دور شدن و دفاع از خود به دنیای خیالی و افسانه ای پناهنده میشوند . این شخص از دنیای واقعی فرار میکند، دنیای که به او سختی های بسیاری را تحمیل کرده است و ساکن دنیای خیالی میشود ، زیرا در آنجا آرامش بیشتری را احساس میکند . افسانه بافی در افراد یک مشکل روانی نیست .این مشکل بستگی به اطرافیان فرد دارد ، و برای فائق امدن بر مشکل این افراد باید آنها را نزد یک مشاور و متخصص برد .
3-تهمت زدن
بهتان و تهمت عبارتست از اینکه انسان در حق دیگری به چیزی که راضی نیست دروغ بگوید به عبارت دیگر چیزی را به دروغ به دیگری نسبت دهد و شخصی که مرتکب گناه و عمل زشتی نشده به انجام آن متهم کند و یا عیب و نقصی را که در او نیست به او بچسباند و فرقی نیست که این نسبت دروغ در حضور او باشد یا در غیاب. بهتان و تهمت از گناهان کبیره است و در قرآن مجید به شدت از آن نهی، و عذاب شدیدی برای آن ذکر گردیده که به آن اشاره خواهد شد.
بدترین نوع دروغ
در حقیقت بهتان بدترین نوع دروغ است و چنانچه اتهام شخص در غیاب وی باشد غیبت هم بشمار میآید و انسان در واقع مرتکب دو گناه شده است یکی دورغ و دیگری غیبت و بزرگترین ظلم در حق برادر مؤمن آنست که او را متهم به ارتکاب گناهی کنی که هرگز آنرا انجام نداده است. بهتان باصطلاح همین برچسب زدن به این و آن است که متاسفانه همواره در جوامع بشری مطرح بوده و امروزه نیز بزرگترین ابزار دشمنان و مخالفان است.
آثار سوء اجتماعی تهمت
نتیجه بهتان و افتراء به این و آن اینست که نظام اجتماعی دیر یا زود از هم بپاشد و عدالت اجتماعی از بین برود. حق باطل و باطل حق جلوه کند، بیگناهان متهم و گرفتار، و گناهکاران تبرئه و آزاد باشند، حسن ظن به سوء ظن نسبت بکدیگر تبدیل گردد و اعتماد عمومی مردم از یکدیگر سلب شود و زمینهی هرج و مرج فراهم گردد و نا امنی و نار ضایتی رشد یابد، دوستی و صمیمیت جایش را به کینه و عداوت بدهد، مردم پراکنده و متفرق و بدون ارتباط با یکدیگر زندگی کنند و از تجمع و تشکل و انسجام خبری نباشد. بدون شک چنین جامعهای نمیتواند دوام و بقاء داشته باشد بلکه بزودی سقوط خواهد کرد و مردم آن هلاک و گرفتار انواع مشکلات و بلایا خواهند شد. و لذا امام صادق(ع)فرمودند : هر گاه مؤمنی برادر مؤمن خویش را متهم سازد و به او تهمت بزند ایمان از قلب او محو میشود همچنانکه نمک در آب ذوب میگردد. و وقتی ایمان مؤمن ذوب شد و دیگر اثری از ایمان در قلبش باقی نماند جایگاهش دوزخ است .
پیامبر اکرم (ص) فرمودند : هر کس به مرد یا زن با ایمانی بهتان بزند یا دربارهی کسی چیزی بگوید که در او نیست خداوند در قیامت او را بر تلی از آتش قرار میدهد تا از آنچه گفته است خارج شود. و از عهدهی گفتهی خود بیرون آید.
در قرآن کریم بیش از چهل آیه درباره تهمت و بهتان به مردم در رابطه با جریانات مختلفی نازل شده که چند نمونه مهم آن ذکر میشود.
-فرار از موضع تهمت:
اسلام از طرفی تهمت را حرام دانسته و از مؤمنان خواسته تا از سوء ظن به یکدیگر اجتناب ورزند و در صورت پیدایش سوء ظن به آن اعتنا نکنند و ترتیب اثر ندهند بلکه گفتار و کردار مؤمن را بر صحت و خوبی حمل نمایند و از طرف دیگر به مؤمنان دستور داده تا خود را در معرض تهمت قرار ندهند و از گفتن سخنان و اعمالی که موجب سوء ظن میشود پرهیز کنند تا مورد تهمت و افترا قرار نگیرند. چنانکه امیر مؤمنان (ع) فرمودند:
" کسی که خود را در معرض تهمت قرار دهد نباید کسی را که به او بد گمان میشود ملامت و نکوهش کند. "همچنین امام صادق(ع)فرمودند: "کسی که به موضعی از مواضع تهمت برود و متهم شود نباید جز خودش را ملامت کند." و نیز امیر مؤمنان (ع) در وصیت به فرزندش امام مجتبی (ع)فرمودند: " از محل تهمت بر حذر باش و دوری کن، همچنین از مجلسی که به آن گمان بد برده میشود. "و به همین جهت است که در اخبار و روایات تأکید شده که مؤمنان باید از دوستی و هم نشینی با فساق و گناهکاران بپرهیزند زیرا رابطه داشتن با آنان موجب میشود که مردم نسبت به مؤمنان بدبین و در نتیجه به آنها تهمت بزنند.
و نیز پیامبر اکرم (ص) فرمودند: از مواضع تهمت بپرهیزید و خود هنگامی که در مسجد معتکف بود و صفیه یکی از همسران پیامبر به دیدن حضرت آمد، پیامبر هنگام مراجعت صفیه به منزل چند گامی او را همراهی و در ضمن با او گفتگو میکرد یکی از انصار آنان را دید حضرت به انصاری فرمود این صفیه همسر من است، و هدف پیامبر از بیان این مطلب دفع سوء ظن محتمل از طرف انصاری بود.
-افتراء به خدا و رسول و ائمه:
تاکنون بحث دربارهی تهمت به مؤمنان بود و گفته شد که تهمت به مؤمن حرام است اما بدتر از آن اینست که انسان به خدا، قرآن،رسول و ائمه اطهار تهمت بزند مثل اینکه برای خدا شریک قائل شود و یا منکر معاد باشد یا چیزی را که ائمه نگفتهاند به آنان نسبت بدهد، احادیث جعلی و دروغین بسازد و یا رسالت پیامبر را دروغ پندارد و بگوید که او از طرف خدا مبعوث نشده و بدروغ ادعا نبوت نموده و یا بگوید پیامبر و ائمه به چیزی امر کردهاند که خدا به آن امر نکرده و چیزی را واجب دانستهاند که خدا آنرا واجب ندانسته است، شکی نیست که دروغ پنداشتن رسالت پیامبر و تکذیب آن و نفی دعوت او، به انکار خدا و کفر برمیگردد و کسی که به پیغمبر نسبت دروغ بدهد و تهمت بزند و حکمی که در اسلام نیست به آن، نسبت دهد در واقع به خدا نسبت دروغ داده زیرا تکذیب رسول و ائمه و آیات الهی تکذیب خدا است و افتراء بر کسی که جز از طرف خدا سخن نمیگوید، افتراء به ذات الهی محسوب میشود چنانکه در روایتی امام صادق (ع)به مردی از اهالی شام فرمودند: "سخن ما را بشنو و بر ما دروغ مبند زیرا کسی که بر ما دربارهی چیزی دروغ بگوید بر پیامبر (ص) دروغ بسته و کسی که بر پیامبر (ص)دروغ ببندد به خدا دروغ بسته و خداوند چنین شخصی را عذاب میکند. "
4-سخن چینی
از جمله آفات زبان که از رذایل اخلاقی به شمار می رود و انسان را از راه خدا دور می سازد نمّامی و سخن چینی است .
قرآن مجید در نکوهش سخن چینی می فرماید :« وای بر هر عیب جوی سخن چین »28
« از کسانی که بسیار عیب جو و سخن چین هستند پیروی مکن »29 و«سخن چین »کینه توز و پورخور و خشن و بدنام است «30 »
قرآن مجید به کسانی که با سخن چینی آتش کینه و عداوت را میان مردم بر می افروزند هشدار می دهد و آنان را به عذاب دوزخ تهدید می کند چنانکه درباره یکی از همسران ابی لهب به نام امّ جمیل می فرماید :« زن او {: ابی لهب } آن هیزم کش آتش افروز نیز اهل جهنم است »31
- نمّامی از دیدگاه روایات
نمّام شریرترین افراد است .حضرت رسول (ص) می فرماید : « آیا شما را به بدترین افرادتان آگاه نکنم ؟ عرض کردند : چرا ای رسول خدا . رسول خدا فرمودند : "بدترین افراد آنهایی هستند که به سخن چینی می روند و در میان دوستان جدایی می افکنند و در جستجوی عیب برای افراد صالح و پاکدامن اند " 32
امیر مومنان (ع) می فرماید : « بدترین شما کسانی هستند که سخن چینی می کنند و میان دوستان جدایی می افکنند و دنبال عیوب افراد پاکدامن می روند . »33
سخن چینی و عذاب قبر
حضرت علی (ع) می فرماید :« عذاب قبر به خاطر سخن چینی و غیبت و دروغ است . 34 سخن چین وارد بهشت نمی شود
امام باقر (ع) می فرماید :« بهشت بر غیبت کنندگان و سخن چینان حرام است . 35
-انگیزه های نمّامی
درباره اینکه چه انگیزه ای سبب ارتکاب انسان به چنین ملی می شود یک یا چند مورد از علل زیر است :
1- انسان به کسی که مطلبی از او نقل می کند نظر سوء داشته و در صدد بدنام کردن وی باشد .
2- بخواهد به وسیله نمّامی نسبت به کسی که نزد او سعایت (سخن چینی)می کند اظهار دوستی و محبت نماید .
3- تفریح و سرگرمی
4-هرزه گویی و مجلس آرایی و همنشینی با اهل باطل
5- تفرقه افکنی و ایجاد تشویش و اضطراب در اذهان مردم
چه باید کرد ؟تنها راه دوری از این عمل زشت کنترل زبان و جلوگیری از هرگونه بیهوده گویی است که این یکی از موارد محاسبه نفس می باشد .
5-غيبت و بد گویی
یکی از کارهائی که در جامعه ،باعث هتک آبروی افراد میشود عمل زشت و نکوهیده بدگویی می باشد. بدگویی یک بیماری، آفت و بلای اجتماعی است، عملی که چون موریانه باعث تخریب ایمان انسان ها می گردد و پیامد های ویرانگر آن در جامعه فراوان است بدگویی عبارتست از اینکه کسی پشت سر برادر ویا خواهر مسلمان خود،در حضور دیگری ویا دیگران بدی او را بگوید،به گونه ای که اگر او آن را بشنود آزرده خاطر شود.
پیامبر اکرم “ص”فرمودند :" آیا می دانید غیبت چیست؟ فرمودند:غیبت آن است که یاد کنی برادر خود را به چیزی ناخوش آیند اوست.اگر در وجود آن شخص آن چیزی گفتید باشد که غیبت است و اگر نباشد به او بهتان زده ای."
6-به کار گيري الفاظ زشت ودشنام دادن
دشنام و ناسزاگویی مطلقاً ممنوع است، چون نشان می دهد كه فرد قادر نیست برای بـیـان عقاید خود از واژه ها و لغات مناسب تری بهره بگیرـد. پـيامبر خدا(ص ) : از بزرگترين گناهان اين است كه آدمى پدر و مادر خود را دشنام دهدعرض شـد : چـگونه كسى پدر و مادر خود را دشنام مى دهد؟
فرمود : كس ديگرى را دشنام مى دهد و او متقابلا به پدر و مادر وى ناسزا مى گويد
7-با صدای بلند صحبت كردن
هنگامی كه با صدای بلند صحبت می كنید ، بـاعث بالا رفتن سطح استرس میان اطرافیان خود می گردید. بـلند صحبت كردن بیانگر آن است كه شما قادر به بحث منطقی با دیگران نـیـستید و عجز شما را در استدلال معقولانه نشان می دهد و این كه می خـواهـیـد حرف خودتان را با توسل به زور و خشونت به كرسی بنشانید. هـمـچـنـیـن بلند صحبت كردن سبب جلب توجه اطرافیان می گردد، البته توجه منفی.
8-صحبت كسی را قطع كردن
پیش از آنكه اظهار عقیده ای بكنید، اجـازه دهـیـد صـحـبت دیگـران بـه پایان برسد. میان صحبت كسی پریدن، نشانه بی نزاكتی و عدم برخورداری از مـهـارت های اجـتـمـاعـی فرد است. اگر نمی خواهید خودبین و از خود راضی به نظر آیید، هیچگاه صحبت كسی را قطع نكنید و هرگاه ناچار بـه انـجـام ایـن كـار شـدیـد، گـفـتـن جـمله «معذرت می خواهم» را از یاد نبرید. مـؤدب بـودن بـه مـفـهـوم آن اسـت كـه بـرای موقعیت، عقاید و احساسات دیگران احترام قائل شویم.
9-سخن وکلام خود را با سرزنش و گلايه شروع کردن
هنگام برخورد با ديگران، گفتگوی خود را با گلايه، سرزنش و انتقاد شروع نکنيد. هر کس باد بکارد، طوفان درو خواهد کردامام علی (ع) می فرماید:.وقتی مي خواهی عيوب ديگران را ياد کنی ، عيوب خويش را بياد آر. 36