کتابشناسی فن بیان : هنر بیان - چگونه در هر موقعیتی قدرتمند ظاهر شویم ؟

 

هنر بیان - چگونه در هر موقعیتی قدرتمند ظاهر شویم ؟


 

شناسنامه کتاب هنر بیان - چگونه در هر موقعیتی قدرتمند ظاهر شویم؟

نویسنده: برایان تریسی

  • مترجم: زهرا نسیمی
  • ناشر: انتشارات پدیده
  • نوبت چاپ: اول 1389

تعداد صفحه: 278 صفحه

فهرست کتاب هنر بیان - چگونه در هر موقعیتی قدرتمند ظاهر شویم؟

  • درباره نویسنده
  • مقدمه - هنر بیان
  • فصل 1 - هنر سخنوری و بلاغت
  • فصل 2 - برنامه‏ریزی و آمادگی آسان شده است
  • فصل 3 - اعتماد به نفس و مهارت ذهنی
  • فصل 4 - در حضور هر شنونده‏ای مقتدرانه شروع کنید
  • فصل 5 - تسلط بر جلسات سخنرانی در حضور تعداد کمی افراد
  • فصل 6 - مهارت عرضه و مذاکره در گروه‏های کوچک
  • فصل 7 - سکوی مهارت: تحت تاثیر قرار دادن جمع کثیری از مخاطبان
  • فصل 8 - مهارت صوتی: تکنیک‏های صوتی قدرتمند
  • فصل 9 - ترفندهای تجارت: تکنیک‏های سخنرانان ماهر
  • فصل 10 - کنترل مکان سخنرانی
  • فصل 11 - با شور و شوق تمام به پایان برسانید
  • فصل 12 - عرضه محصول یا خدمات به روش متقاعدکننده

تصویر روی جلد هنر بیان - چگونه در هر موقعیتی قدرتمند ظاهر شویم ؟: حرف بزن تا برنده شوی, خرید اینترنتی کتاب برایان تریسی, خرید اینترنتی کتاب هنر بیان, هنر بیان, چگونه حرف بزنیم, چگونه قدرتمند باشیم, کتاب برایان تریسی, کتاب هنر بیان

تصویر روی جلد هنر بیان - چگونه در هر موقعیتی قدرتمند ظاهر شویم ؟:

حرف بزن تا برنده شوی, خرید اینترنتی کتاب برایان تریسی, خرید اینترنتی کتاب هنر بیان, هنر بیان, چگونه حرف بزنیم, چگونه قدرتمند باشیم, کتاب برایان تریسی, کتاب هنر بیان

درباره برایان تریسی نویسنده کتاب چگونه در هر موقعیتی قدرتمند ظاهر شویم؟

برایان تریسی یکی از سخنرانان برجسته آمریکا در امور تجاری، یکی از پر فروش‏ترین نویسندگان، و یکی از مشاوران و مربیان برجسته در زمینه رشد فردی و حرفه‏ای در جهان امروز است. وی سالانه در حضور 250.000 نفر ا زمردم در مورد مسائل مختلف، از موفقیت و مدیریت فردی گرفته تا مدیریت کارآمد، خلاقیت، و فروش به ایراد نطق می‏پردازد. وی بیش از 40 کتاب نوشته است و بیش از 350 برنامه آموزش صوتی و تصویری تهیه نموده است. بیشتر آثار برایان به سایر زبانها ترجمه شده است و در 52 کشور در سرتاسر جهان مورد اسفتاده قرار گرفته است. وی کتابهای برنامه مشاوره و مربیگری پیشرفته و برنامه مربیگری موفق را به همراه کمپبل فراسر (Campbell Fraser) تالیف نمود.
برایان با بیش از هزار شرکت مانند شرکت آی.بی.ام (IBM)، مک دانل داگلاس (Mc Donell Douglas) و میلیون دلار راند تیبل (The Million Dollar Round Table) به عنوان مشاور همکاری داشته و بیش از 2.000.0000 نفر را شخصا آموزش داده است. نظرات وی اثبات شده، کاربردی، و به سرعت تاثیرگذار است. خوانندگان، شرکت کنندگان در سمینارها و مراجعیت مربیگری از تکنیک‏ها و شیوه‏هایی را می‏آموزند که می‏توانند به سرعت آنها را در جهت دستیابی به نتایج بهتر در زندگی و حرفه خود بکار گیرند.

دانشگاه فروش و کارآفرینی برایان تریسی

دانشگاه برایان تریسی مجموعه کاملی از برنامه‏های کاربردی اثبات شده بر اساس همکاری با بیش از هزار شرکت را که به طور موفق توسط 1.000.000 دانشجو از 46 کشور جهان به کار گرفته شده است ارائه می‏نماید. چهار دانشکده‏ای که می‏توانید به منظور تحصیل انتخاب نمایید عبارتند از:
1- دانشگاه فروش و مدیریت فروش: این دوره آموزشی خانگی که شامل 30 بخش می‏باشد، به شما نشان می‏دهد چگونه می‏توانید فروش خود را دو برابر یا سه برابر نمایید. در پایان این دوره به دانشجو مدرک فروش حرفه‏ای اعطاء می‏شود.

2- دانشکده کارآفرینی و موفقیت تجاری: در این دانشکده ابزار و روشهای لازم جهت ایجاد مشاغل بسیار سودآور و زودبازده آموزش داده می‏شود. در پایان این دوره به دانشجو مدرک کارشناسی ارشد در رشته تجارت برتر اعطاء می‏گردد.

3- دانشکده مدیریت و رهبری: در این دوره آموزش رهبری با عملکرد عالی که شامل 30 بخش می‏باشد، می‏آموزید چگونه گروهی عالی متشکل از بهترین افراد به استخدام خود درآورید، به خدمت گیرید، برانگیزید و تشکیل دهید. در پایان این دوره به دانشجو مدرک کارشناسی ارشد مدیریت اعطا می‏گردد.

4- دانشکده عملکرد فردی: در این مورد می‏آموزید چگونه اهدافی را تعیین کرده و به آنها دست یابید؟ چگونه اولویت‏های خود را تعیین نمایید؟ چگونه عزت نفس و اعتماد به نفس در خود ایجاد کنید، مشکلات خود را حل نمایید و تصمیمات بهتری اتخاذد کنید؟ در پایان ای دوره به دانشجو مدرک کارشناسی ارشد مهارت فردی اعطا می‏گردد. در این دوره‏ها که یک ساعت در هفته برگزار می‏شود، با استفاده از سی دی، دی وی دی‏های صوتی و تصویری، کتابها و تمرینات، می‏توانید به یکی از ماهرترین و پردرآمدترین افراد در زمینه کاری خود تبدیل شوید. همین امروز به سایت برایان تریسی مراجعه کنید و به صورت رایگان ارزشیابی شوید تا به نقاط قوت و ضعف خود پی ببرید و بیاموزید چگونه می‏توانید در هر شغلی که هستیدبه رشد و تعالی فردی برسید.

بخش نمونه از کتاب چگونه در هر موقعیتی قدرتمند ظاهر شویم؟

اهمیت مکان نشستن را در نظر بگیرید

زودتر در جلسه حضور یابید تا بتوانید جایگاهتان را با دقت انتخاب نمایید. اگر این جلسه سخنرانی شماست، طوری بنشینید که پشتتان به دیوار و رویتان به در ورودی باشد تا بتوانید به تمام آن مکان احاطه داشته باشید و هر کسی را که وارد یا خارج می‏شود ببینید. زمانی که من جلساتی را برگزار می‏کنم، به ویژه اگر جلسات مهمی باشند، جایگاه هر فرد را به طور ویژه در این جلسه تعیین می‏کنم. این کار باعث می‏شود اطمینان حاصل کنید مهمتری افراد، مهمترین جایگاه را به دست می‏گیرند.

اگر این جلسه سخنرانی شخص دیگری است، جایی را برای نشستن انتخاب کنید که رو به روی در و به صورت اریب یا کاملا رو به روی رئیس جلسه باشد. اگر مطمئن نیستید، از رهبر جلسه بپرسید که وی دوست دارد شما کجا بنشینید. البت هشما خود هنوز هم مختارید و باید از این اختیار به نحو احسن استفاده کنید. از اینکه بپرسید آیا می‏توانید در مکان خاصی بنشینید یا جایتان را با شخص دیگری عوض کنید تا پشت به دیوار قرار داشته باشید یا تماس چشمی بیشتری با شخص مهم در این جلسه داشته باشید، نهراسید. برای این که بتوانید بیشتری مشارکت را در این جلسه داشته باشید و مجاب‏کننده‏ترین فرد باشید، این مساله بسیار حائز اهمیت است.

وقت شناس باشید

سر وقت کارتان را شروع کنید. فرض کنید افرادی که دیر به جلسه می‏رسند دیگر نخواهند آمد؛ پس بهتر است کارتان را شروع کنید. از مخاطبان به دلیل شرکت در این جلسه قدردانی کنید و علت برزگاری جلسه را توضیح دهید. ساختار و نحوه برگزاری جلسه را شرح دهید. زمان ختم جلسه را اعلام کند تا همه بدانند جلسه چه زمانی به پایان خواهد رسید.

انواع جلسات

چهار نوع جلسه کاری مختلف وجود دارد که عبارتند از:
1- حل مشکل: هدف از برگزاری این نوع جلسات، بح و گفتگو در مورد یک مشکل و توافق بر سر راه حل آن است.
2- تبادل اطلاعات: هدف از برگزاری این نوع جلسات، تباد اطلاعات و اعلامیه‏ها و اطمینان از این موضوع است که همه افراد از تغییر و تحولات و انتصاب افراد اطلاع دارند.
3- معرفی محصول جدید: هدف از برگزاری این نوع جلسات، آشنا نمودن تمام شرکت‏کنندگان با محصولات و خدمات جدیدی است که شرکت در حال عرضه آن است یا به عرضه آن می‏اندیشد.
4- تشکیل گروه: هدف از برگزاری این نوع جلسات، فراخوان افراد به منظور بحث و گفتگو در خصوص این مطلب است که آنها به چه کاری مشغولند و چه پیشرفتهایی در کارشان حاصل نموده‏اند. جلسات تشکیل گروه یکی از اشکال قدرتمند این جلسات در ایجاد روح رفاقت و صمیمیت در بین افراد است که برای هر شرکتی ضروری می‏باشد.

تحسین کتاب - نوشته برایان تریسی

«اگر می‏خواهید سخنران برجسته و قابل توجهی باشید، باید بهترین بهترین‏ها را مطالعه کنید. برایان تریسی، ستاره بزرگی در حرفه سخنرانی است. باید ایده ‏های او را مطالعه کنید، زیرا او مرحله به مرحله به شما می‏آموزد در حرفه سخنرانی از هیچ جا به همه جا برسید. هیچ کس نمی‏تواند این کار را مثل برایان انجام دهد.
  • مارک ویکتور هانسن
«این کتاب به من کمک کرد به آرامش بیشتری دست پیدا کنم؛ این کتاب مرا ترغیب کرد بایستم و ایده‏هایم را با دیگران در میان بگذارم. بی تردید برایان تریسی یک سخنران برجسته است؛ تکنیک‏های او به خوددارترین سخنرانان کمک می‏کند، به کم رویی خود غلبه کنند. این کتاب تاثیرگذار می‏تواند زندگی افراد را تغییر دهد.»
  • برنت تیلور
برایان تریسی یکی از برجسته ‏ترین سخنرانان تاریخ است! اگر می‏خواهید با حرف زدن برنده شوید با این کتاب شگفت‏انگیز را بخوانید. این کتاب، شاهکار است.
  • رابرت آلن
«این کتاب، مجموعه‏ای قابل توجه، کامل و روشنگر در مورد سخنرانی‏های ترغیب کننده و برقراری ارتباط موثر است که یک چهره بین‏المللی آن را نوشته است. این کتاب را بخوانید، مطالب آن را بیاموزید، و به کار ببرید و برنده شوید!»
  • نیدو آر. کوبین، رئیس دانشکده‏های پوینت
«یک بار دیگر برایان تریسی کتاب موفقیت‏ آمیزی نوشته است. کتاب جدید او ، راهنمایی‏ها و دستورالعمل‏های ارزشمندی از زبان این سخنران برجسته ارائه می‏دهد»
  • کن بلنچارد

آموزش زبان بدن


آموزش زبان بدن

شاید فکر کنید اگر زبان کشوری را بدانید و یا با لهجه مردم یک شهر آشنا باشید، کار تمام است. اما باور کنید همیشه واژه‌ها برای رساندن منظور‌تان کافی نیستند. در این دنیا برای ارتباط برقرار کردن، علاوه بر کلمات به یک زبان دیگر هم نیاز دارید؛ «زبان بدن». زبانی که اگر خوب آن را ندانید و آگاهی نداشته باشید...

 برترین ها: شاید فکر کنید اگر زبان کشوری را بدانید و یا با لهجه مردم یک شهر آشنا باشید، کار تمام است. اما باور کنید همیشه واژه‌ها برای رساندن منظور‌تان کافی نیستند. در این دنیا برای ارتباط برقرار کردن، علاوه بر کلمات به یک زبان دیگر هم نیاز دارید؛ «زبان بدن». زبانی که اگر خوب آن را ندانید و آگاهی نداشته باشید كه کجا و چطور باید از آن استفاده کنید، بزرگ‌ترین سوء تفاهم‌ها را باعث می‌شوید. برای اینکه بتوانید از امروز به بعد، کمی دقیق‌تر به اطرافیان‌تان و زبان بدنشان توجه کنید و برای اینکه بدانید هر گوشه از جهان، به چه آداب پیچیده‌ای احترام می‌گذارند، در ادامه این مطلب با ما همراه باشید. در این مطلب تنها به آداب برخی کشورهای جهان و شهرهای ایران بسنده می‌کنیم. آدابی که از امروز به بعد، باید کمی بیشتر مراقب رعایت شدنشان باشید.
 

به چشم من نگاه کن/ نکن

در ایالات متحده، چشم‌درچشم بودن، معمولا نشانه توجه به صحبت‌های گوینده است. اما در کشور‌های آسیای میانه، این موضوع می‌تواند در میان افراد هم‌جنس نماد صداقت باشد و در میان افراد غیرهم‌جنس (به‌ویژه در جوامع مسلمان) چندان مودبانه به نظر نمی‌رسد. زیرا در این کشورها، معمولا به‌جای نگاه مداوم و مستقیم، از نگاه‌های کوتاه و بریده بریده برای نشان دادن توجه دو فرد غیرهمجنس به هم استفاده می‌شود. اما در کشوری مثل ژاپن، حتی یک نگاه گذرا هم می‌تواند گوینده را معذب کند.

اگر هم کمی به عقب برگردیم، می‌بینیم که چنین فرهنگی در همین ایران خودمان هم تغییرات زیادی کرده است. نگاه کردن در نسل پدرانمان، معنایی شبیه امروز نداشت. اگر نسل ما توجه‌مان به صحبت‌های یک بزرگ‌تر را با زل زدن در چشمانش نشان می‌دهیم، جوانان یک نسل قبل، توجه و احترام‌شان به یک بزرگ‌تر را هرگز به این شیوه نشان نمی‌دادند. خیره شدن در چشم یک بزرگ‌تر برای آنها معنایی کاملا متفاوت با امروز داشته است و آنها با پایین انداختن سر و تنظیم نگاه‌شان با زاویه‌ای پایین‌تر از چشم‌ها، احترام‌شان را نشان می‌دادند.


دست مهربان؛ دست عصبانی


دست دادن در بسیاری از کشور‌ها به نمادی برای خوشامدگویی تبدیل شده‌است. اما همه کشورهای جهان این نماد را نپذیرفته‌اند یا حداقل به یک شکل از آن استفاده نکرده‌اند. معانی دست دادن در گوشه‌گوشه جهان آنقدر متفاوت است که گاهی می‌تواند نشانه تحقیر و تمسخر باشد و گاهی هم شوخ‌طبعی یا حتی احترام تلقی شود. انگلیسی‌ها، استرالیایی‌ها، اهالی زلاندنو، آلمان و ایالات‌متحده، معمولا در شروع جلسات و ملاقات‌هایشان و همچنین هنگام خداحافظی دست می‌دهند. اغلب اهالی اروپا، چند بار در روز به بهانه‌های مختلف با هم دست می‌دهند اما در کشورهای عربی و آسیایی، معمولا بعد از یک دست دادن ساده، چند ثانیه دست طرف مقابل، در دست گرفته می‌شود. اگر مسافر ترکیه هستید، یادتان نرود دست دادن محکم در این کشور می‌تواند نماد خشمگینی یا نوعی بی‌ادبی تلقی شود.

 
یک بوسه؟ دو بوسه؟ سه بوسه؟


برای خوش‌آمد گفتن به یک مهمان، در هر فرهنگی هزار و یک راه وجود دارد اما روبوسی هم یکی از عادات خوشامد‌گویی در کشورهای مختلف است. کشورهای اسکاندیناوی، معمولا به یک بوسه اکتفا می‌کنند درحالی که فرانسوی‌ها، مهمان‌شان را دوبار می‌بوسند. هلندی‌ها و عرب‌ها معمولا سه بوسه را نماد خوشامدگویی می‌دانند. استرالیایی‌ها معمولا از بوسیدن طفره می‌روند یا به شیوه اروپایی‌ها از دو بوسه استفاده می‌کنند. اگر هم مسافر استان‌های جنوبی یا غربی در كشورمان باشید و یک پیرزن مهربان میزبان‌تان باشد، نباید از شیوه بوسیدنش شوکه شوید. او برای نشان دادن محبتش چهره شما را در دو دستش می‌گیرد و حداقل سه بار شما را می‌بوسد. لرها و بختیاری‌ها هم آداب و رسوم جالبی دارند. اگر با یک لر روبه‌رو شوید و او در زمان احوال‌پرسی یا خداحافظی با شما، بخواهد محبتش را نشان دهد، انگشت اشاره خود را می‌بوسد و روی پیشانی‌اش می‌گذارد. آنها با این کار،‌ می‌خواهند بگویند برایشان عزیز و مهم هستید و احترام‌شان را به شما نشان می‌دهند


آرزوی برکت به زبان بی‌زبانی


اگر تصمیم گرفته‌اید در یک شهر کردنشین زندگی کنید، باید با آداب و رسوم سنتی آن شهر بیشتر آشنا شوید. یکی از سنت‌هایی که کرد‌ها به آن احترام می‌گذارند، ریختن نمک در ظرف برای آرزوی پربرکت شدن است. اگر شما برای همسایه کرد‌تان یک ظرف غذا، میوه یا شیرینی ببرید، آنها وقت برگرداندن ظرف، در آن نمک می‌ریزند تا با این کار آرزو کنند که برکت همیشه در خانه و سرسفره شما باشد.


یک فنجان و یک دنیا حرف


اگر می‌خواهید مهمان عرب‌های خوزستان و سوسنگرد شوید، باید با آداب پذیرایی آنها بیشتر آشنا شوید. این اعراب از شما با فنجان‌های قهوه پذیرایی می‌کنند و تا وقتی که فنجان را در دست‌تان بگیرید، آن را برایتان دوباره پرمی‌کنند. گرفتن فنجان در دست برای آنها نشانه میل شما به قهوه است و اگر واقعا میلی به نوشیدن آن ندارید، باید آن را در زیر فنجانی برگردانید. اگر هم به هتل‌های سنتی عرب‌ها در جنوب کشور بروید نیازی نیست که برای پرسیدن هر سؤالی، مقابل میزبان بروید. کافی‌است فنجان‌تان را روی زمین بگذارید. این کار در فرهنگ آنها به معنای این است که شما سؤالی دارید و بعد از آن، میزبان برای پاسخ دادن به سؤال شما مقابل‌تان خواهد آمد.


به «سر» من دست نزن


در انگلستان، کشور‌های اسکاندیناوی و ژاپن، لمس کردن سر اتفاق شایعی نیست. اما در فرهنگ لاتین، یک اتفاق رایج و قابل قبول است. اگر به کشوری می‌روید که زیاد با فرهنگش آشنا نیستید، در یک فاصله متعادل با افراد بنشینید و هیچ وقت هم سرشان را لمس نکنید، زیرا این اتفاق از نظر مذهبی می‌تواند برای آنها ناراحت‌كننده باشد. برای مثال «سر» برای شرق آسیایی‌ها معنایی روحانی دارد. اگر مسافر چین هستید، هرگز برای نشان دادن دوستی‌تان، پیشانی کسی را نبوسید. برای آنها سر، بخشی روحانی در بدن است و تماس داشتن با سر و موها، می‌تواند به معنای ورود غیرمجاز شما به حریم خصوصی یک فرد باشد و باعث یک سوء تفاهم بزرگ شود


نه گفتن هم آداب دارد


بسیاری از ما وقت بی‌حوصلگی، خیلی راحت این صوت را برای جواب دادن به‌کار می‌بریم: «نچ!» اما نباید فراموش کرد «نه» گفتن با این کلمه، برای همه خوشایند نیست. مردم کشورهای دیگر حتی اگر با زبان ما آشنا باشند، این پاسخ منفی را نوعی بی‌ادبی تلقی می‌کنند. برای آنها این آوا، نشانه بی‌توجهی گوینده و توهین به شنونده است. شاید شنیدن آن برای یک ایرانی هم چندان خوشایند نباشد، اما یک آفریقایی،‌ هرگز نمی‌تواند چنین بی‌توجهی‌ای را فراموش کند و شما را به‌خاطرش ببخشد. پس پاسخ منفی‌تان را با کلمات کامل ادا کنید و در مقابل خارجی‌ها، از یک صوت برای رساندن منظور‌تان استفاده نکنید.


چند وجب فاصله؟


شاید اگر کسی درست در کنار شما بنشیند و به عبارت دیگر به شما بچسبد، کمی آشفته شوید و تلاش کنید که از او فاصله بگیرید. اما در خیلی از کشور‌ها، چنین برخوردی کاملا عادی است و به عنوان نشانه‌ای برای شروع یک ارتباط به شمار می‌آید. رعایت کردن فاصله درست آنقدر پیچیده و از فردی به فردی متفاوت است که بهتر است در برخورد اول، با رعایت یک فاصله عادی اوضاع را محک بزنید و بعد به فرد مقابل‌تان نزدیک شوید یا از او فاصله بگیرید.


با دست حرف بزن


بختیاری‌ها هنگام حرف زدن از دست‌هایشان خیلی استفاده می‌کنند. آنها مثل ایتالیایی‌ها، با حرکات مداوم دست، هیجان را به حرف‌هایشان می‌آورند و تلاش می‌کنند منظور‌شان را بهتر برسانند. اگر از دور به صحبت کردن یک بختیاری نگاه کنید، گمان می‌کنید که بیهوده دست‌هایش را مدام روی صورتش می‌چرخاند. اما نباید فراموش کنید حرف زدن بدون این تکان دادن‌های دست برای این قوم معنایی ندارد.
 

به ترتیب سن بنشینید


اگر مهمان عرب‌ها می‌شوید، حواستان بیشتر از هر جای دیگری باید به نشستن‌تان باشد. آنها سن را اصلی‌ترین اولویت انتخاب جا می‌دانند و اگر شما مسن‌ترین فرد جمع نیستید، هرگز نباید بالای اتاق را برای نشستن انتخاب کنید. گذشته از این، خوابیدن در خانه آنها هم آداب خودش را دارد. یک عرب برای شما رختخواب پهن می‌کند، اما هرگز نباید انتظار داشته باشید که خودش آن را جمع کند. پس صبح بعد از بلند شدن، حتما جایتان را جمع کنید و گوشه اتاق بگذارید.

http://vivannews.com/Pages/News-23884.aspx

چگونه سخنرانی معتبر شویم ؟

 

همانند طرح‌ریزی بسیار زیبای كتاب موش‌ها و آدم‌ها، سخنرانی‌های خوب تنظیم و تمرین‌شده نیز اغلب در هوا گم می‌شوند. هیچ میزانی از آمادگی نمی‌تواند جانشین درك حضاری شود كه سخنران را غیرصمیمی‌ یا حسابگر می‌پندارند. چرا بسیاری از مدیران در ایجاد ارتباط با شنوندگان سخن خود چنین با دشواری روبه‌رو هستند؟

مورگان كه برای ده‌ها سال مربی‌گری هنر ارتباطات را عهده‌دار بوده، راهنمایی‌هایی جهت پیروزشدن بر این مشكل ارائه می‌دهد. پژوهش‌های اخیر نشان داده‌اند كه حركات طبیعی و حساب‌نشده (چیزی كه مورگان «گفت‌و‌گوی دوم» می‌نامد) احساس یا میل فرد را در جزئی از ثانیه پیش از درآمدن اندیشه سخنران به قالب كلام، به حضار منتقل می‌کند. از این رو، زمان‌بندی حركات بدنی تمرین‌شده، به‌صورت نامحسوس به‌هم می‌خورد و شنوندگانی كه توان تعبیر زبان اعضای بدن را دارند، این را به‌خوبی درمی‌یابند.

اگر نمی‌توانید بخش غیركلامی‌ سخنرانی خود را تمرین كنید، پس چه باید كرد؟ به چهار میل بنیادین كه در ورای سخن شما نهفته است، توجه کنید: با حضار باز برخورد كنید؛ با مخاطب ارتباط برقرار کنید؛ با احساس باشید و خوب گوش كنید تا واكنش حضار را دریابید. با در نظر داشتن این چهار نكته، سخنرانی خود را تمرین كنید. به تصور این‌كه با همسر یا دوست نزدیكتان سخن می‌گویید، خود را بازتر و راحت‌تر کنید.

برای ایجاد ارتباط آسان‌تر، به «نیاز» درگیرساختن حضار توجه کنید. تصور كنید با كودكی سخن می‌گویید كه به كلام شما گوش نمی‌سپارد. به‌منظور انتقال احساس خود، احساس نهفته در پشت سخنتان را شناسایی كرده و بدان اجازه بروز بدهید. خوب گوش‌كردن بدین معناست كه هنگام پانهادن به جایگاه سخنرانی، به احساس احتمالی حضار بیندیشید و پیام‌های زبان حركات بدنی آنان را بخوانید.

اگر این چهار میل را درونی ساخته و در تمرین‌های خود جا دهید، به تبدیل شما به یك سخنران ماهر كمك می‌كنند و زبان حركات بدنی شما هم از این وضع پیروی خواهند كرد.
 

زبان بدن چیست؟


زبان بدن چیست؟

سال‌هاست در مورد این موضوع بحث می‌شود که چطور می‌توانیم روی دیگران دربرخوردهایمان تاثیر خوبی بگذاریم و به عبارتی در ذهن آنها زلزله‌ای به پا کنیم! در تحقیقی که اخیرا انجام شد مشخص شده وقتی برای‌بار اول با مردم رو در رو می‌شویم

زبان بدن یکی از موثرترین راههای انتقال پیام به مخاطب
 
 سال‌هاست در مورد این موضوع بحث می‌شود که چطور می‌توانیم روی دیگران دربرخوردهایمان تاثیر خوبی بگذاریم و به عبارتی در ذهن آنها زلزله‌ای به پا کنیم! در تحقیقی که اخیرا انجام شد مشخص شده وقتی برای‌بار اول با مردم رو در رو می‌شویم اولین تاثیر درونی که در آنها ایجاد می‌کنیم، به این صورت تقسیم ‌بندی می‌شود: 55 درصد این تاثیر به ظاهر و به عبارتی زبان بدن بستگی دارد، 38درصد به سبک صحبت کردن مربوط است و تنها 7 درصد به آنچه که واقعا بیان می‌کنیم ارتباط دارد. اگر می‌خواهید اولین تاثیر شما بر دیگران خوب و موثر باشد به نکات زیر توجه کنید.


هیچ وقت قدرت تماس چشمی را بر دیگران دست کم نگیرید. تصور کنید برای یک مصاحبه شغلی دعوت شده‌اید. این شما هستید که باید نظر مثبتی در مورد خودتان در ذهن مصاحبه‌گر ایجاد کنید و در این بین تماس چشمی بسیار مهم و موثر است. برای موفقیت در این کاراین مراحل را در نظر بگیرید:

1) اگر در میان جمعی هستید و می‌خواهید در بین آنها بر فرد خاصی تاثیرگذار باشید باید اول فرد مورد نظر را پیدا کنید. مثلا در حیاط مدرسه یا محوطه دانشگاه می‌خواهید دوستی پیدا کنید یا قرار است در یک امتحان شرکت کنید و می‌خواهید قبل از آغاز آن با یکی از شرکت کنندگان ارتباط برقرار کنید. اگر فردی را انتخاب کنید که معیارهای جذابیت او در حد خودتان باشد، معمولا بهترین نتیجه را به‌دست می‌آورید.

2) قبل از برقراری تماس چشمی با فرد مورد نظر به مسیری که به فرد می‌رسد نگاهی بیندازید.

3 ) وقتی فرد مورد نظر را پیدا کردید برای چند ثانیه کوتاه به او نگاه کنید. طولانی‌ترین نگاه‌ها در این مرحله نباید از سه ثانیه بیشتر باشد. بعد نگاهتان را به سمت دیگر برگردانید.

4 ) 10 ثانیه صبر کنید و دوباره نگاه کنید. اگر طرف مقابل هم علاقه‌مند باشد او هم به شما نگاه می‌کند. گاهی آنقدر قدرت تماس چشمی زیاد است که می‌بینید فرد مورد نظر کنار شما ایستاده تا راحت‌تر با شما ارتباط برقرار کند.

زبان بدن

وضعیت بدن شما باید به نحوی باشد که نشان دهد شما پذیرای طرف مقابل هستید و به عبارتی از او دعوت می‌کنید با شما ارتباط برقرار کند. هیچ‌وقت دست‌هایتان را در هم قفل نکنید. به حالت دست به سینه قرار نگیرید و یا کیف دستی‌تان را جلوی بدنتان قرار ندهید چون این کارها نشان می‌دهد دارید خودتان را پنهان می‌کنید.


اگر حس می‌کنید عصبی هستید به زبان بدن خودتان توجه کنید. اگر می‌بینید دارید دست‌هایتان را به هم می‌مالید یا حالت بی‌قراری دارید یعنی اصلا راحت نیستند و ناراحتی از سر و رویتان می‌بارد. طوری بایستید یا بنشینید که تمام وزن بدنتان به‌طور متعادل از سر تا پایتان توزیع شود.


اگر می‌ایستید کاملا کشیده و راست بایستید. این حالت بدنی به طرف مقابل این پیام را منتقل می‌کند که اعتماد به نفس دارید و آرام هستید. بعد از چشم‌ها، بزرگ‌ترین و موثرترین موضوع تاثیرگذار، لبخند شماست. لبخند به طرف مقابل می‌فهماند که خوش‌اخلاق و آرام هستید. وقتی طرف مقابل صحبت می‌کند با تکان دادن سر باعث می‌شوید مکالمه همچنان جریان پیدا کند.

ارتباط از نوع نزدیک

دست دادن به فرهنگ و باورهای مذهبی دو طرف بستگی دارد. اگر امکان دست دادن یا روبوسی با فرد مورد نظر وجود دارد، تنها وقتی باید این‌کار را انجام دهید که مطمئن باشید او از این تماس راضی است. معمولا دست دادن به زمان احتیاج دارد. به هرحال در شروع بهتر است دست دادن رسمی باشد. ولی بعد می‌توانید دست دوست‌تان را به گرمی در دست‌تان بفشارید.

رسیدن به نقاط مشترک

اگر با طرف مقابل در مورد مسائلی که مورد علاقه هر دوشماست صحبت کرده و از این علایق مشترک تعریف و تمجید کنید برای شروع مکالمه راه خوبی را انتخاب کرد‌ه‌اید. این کار احساسات شما را در مورد موضوعاتی که برای هر دوی شما جذاب محسوب می‌شود، منتقل می‌کند.


برای شروع مکالمه با طرف مقابل از موضوعات ساده مثل لباس پوشیدن، مدل موی‌سر، موضوع امتحان و یا آب ‌و هوا شروع کنید. در تعریف و تحسین حرف‌های طرف مقابل زیاده‌روی نکرده و اعتدال را رعایت کنید.


اگر این تعریف‌ها دروغ باشد عدم صداقت شما را می‌رساند. در پایان فراموش نکنید اگر می‌خواهید ارتباطی قوی و موثر با یک نفر برقرار کنید باید با توجه به شرایط، عرف جامعه و دلیل این ارتباط، بر او تاثیری عمیق بگذارید و به عبارتی ذهن و فکر او را کاملا تکان دهید.

http://vivannews.com/Pages/News-23933.aspx

روش‌هایی ساده برای تسلط بر سخنرانی

روش‌هایی ساده برای تسلط بر سخنرانی


یکی از متداول‌ترین دلایلی که هنگام سخنرانی در جلسات احساس نگرانی می کنیم این است که می‌ترسیم مطلبی را که آماده کرده‌ایم فراموش کنیم و با ریسک از دست دادن اعتبارمان مواجه شویم. 
 

روشی که بسیاری افراد برای غلبه بر این هراس استفاده می‌کنند تهیه اسلایدهای Power point برای کمک به حافظه است. به هر حال، همه چیز به این سادگی نیست، زیرا هیچ چیز به اندازه‌ای که مخاطب ببیند در سخنرانی کاملا به اسلایدهای خود متکی هستید، اعتبار شما را زیر سوال نمی‌برد. سخنرانان با تجربه این توانایی را دارند که قبل از نشان دادن اسلاید به مخاطب، محتوای آن را اعلام کنند. آنها دست کم، ابزاری را که در دست دارند به خوبی می‌شناسند؛ بنابراین فقط لازم است نگاه کوتاهی به این اسلایدها بیندازند و بدانند که مطلب بعدی چیست. برای اینکه بتوانید این کار را انجام دهید، به تمرین‌های ساده‌ای برای ارتقای حافظه نیاز دارید تا مطالب سخنرانی خود را به خاطر بسپارید و در نتیجه استرستان را کم کنید.


1) از روش «کاخ ذهن» استفاده کنید


تحقیقات مربوط به توانایی مغز نشان داده اند که بین روشی که ما اتفاقی را به خاطر می‌سپاریم و فضایی که این اتفاق در آن روی داده، ارتباط عمیقی وجود دارد. به عبارت دیگر، ما چیزها را بر اساس موقعیت‌های مكاني به خاطر می‌سپاریم. این تکنیکی قدیمی برای تقویت حافظه است که از آن به عنوان «کاخ ذهن» نام برده می‌شود.


2) از نقشه‌های ذهنی استفاده کنید


نقشه‌های ذهنی نمودارهایی هستند که با کمک آنها می توانید همه موضوعات سخنرانی خود را به جای اینکه به صورت لیست وار مشخص کنید، به شکلی بصری طرح‌بندی کنید. این کار کمک بزرگی برای تقویت حافظه است، چرا که تصویر آن شکل در مغز شما نقش می‌بندد و آسان‌تر از یک لیست خطی می‌توانید اطلاعات را بازیابی کنید، به خصوص اگر یادگیری بصری شما بهتر باشد؛ بنابراین سعی کنید به جای استفاده از روش‌های قدیمی یادداشت برداری، سخنرانی را از طریق یک نقشه ذهنی ارائه کنید.


3) به تمرکز 8 ثانیه ای اهمیت بدهید


کارشناسان امر تقویت حافظه می‌گویند 8 ثانیه متوالی طول می‌کشد تا یک بخش اطلاعات توسط هیپوکامپ مغز پردازش شده و وارد حافظه شود، اطلاعات این گونه در مغز ما رمزنگاری می‌شوند. چگونه تلاش می‌کنید خود را برای یک سخنرانی آماده کنید؟ آیا براي انتقال اطلاعات از روی یادداشت‌ها به ذهنتان تمركز داريد؟ یا عادت دارید با چک کردن ایمیل یا پاسخ دادن به تلفن در کارتان وقفه ایجاد کنید؟ قانون مهم «8 ثانیه» را به یاد بیاورید و هنگام دریافت اطلاعات زمانی را در نظر بگیرید که در آن وقفه پیش نیاید. در این صورت نه تنها بهتر بر موضوع سخنرانی خود تسلط می یابید، بلکه مدت سخنرانی را هم به میزان قابل ملاحظه‌ای کاهش می‌دهید.


4) قانون تمرین 20-20-20 را به کار بگیرید


چقدر وقت دارید سخنرانی خود را ارائه کنید؟ کارشناسان حافظه قانون 20-20-20 را پیشنهاد می‌کنند که براساس آن هنگام تمرین می‌توانید جزئیات سخنرانی را به مدت 20 دقیقه بررسی کنید و سپس همان متن را دو بار دیگر تکرار کنید.


5) با صدای بلند تمرین کنید


محققان دریافته اند که حافظه با تکرار بلند کلمات 10 درصد بیشتر فعال می‌شود. کل سخنرانی خود را 5 یا 6 بار با صدای بلند بگویید. با انجام این کار و افزایش اعتماد به نفس، نه تنها حافظه خود را در مورد موضوع تقویت می‌کنید، بلکه سخنرانی خود را از روخوانی صرف به مطلبی که از درون شما برخاسته، تبدیل می‌کنید.

6) با موزیک تمرین کنید


موزیک ابزار موثری است که در حفظ کردن اطلاعات به ما کمک می‌کند. دکتر جورجی لوزانوف، روانشناسی است که روش خاصی برای آموزش زبان‌های خارجی ارائه داده است. در این روش از موزیک بی‌قاعده باروک برای آموزش زبان استفاده می‌شود. این نوع موزیک نیمکره چپ و راست مغز را با هم فعال می‌کند. فعالیت همزمان دو نیمکره، میزان حفظ اطلاعات را به حداکثر می‌رساند. به طوری که درصد حفظ کردن دانش‌آموزان به طور میانگین به 92 درصد رسید. همین روش در آماده شدن برای سخنرانی نیز موثر است. در حالی که در بازگویی متن سخنرانی تمرین می‌کنید، از موزیک استفاده کنید تا درصد جذب و حفظ اطلاعات شما بیشتر شود.


7) صدای خود را ضبط کنید


هنگام تمرین ارائه سخنرانی، صدای خود را ضبط کنید و سپس آن را برای خودتان پخش کنید. شنیدن بخش به بخش صدای خودتان هنگام سخنرانی، توانایی به خاطر سپاری موضوعات را بالا می برد؛ چون اکنون از راهکارهای بصری و شنیداری تقویت حافظه با هم استفاده می‌کنید.


8) قبل از خواب تمرین کنید


دانشمندان عصب‌شناسی از ارتباط بین خواب و یادگیری و تقویت حافظه پرده برداشته‌اند. یافته‌های آنان نشان می دهد که خوابیدن، تثبیت آخرین اطلاعاتی را که سیستم حافظه شما قبل از خواب دریافت کرده، افزایش می‌دهد؛ بنابراین، اگر دقیقا قبل از خوابیدن متن سخنرانی را تکرار کنید، صبح که از خواب بیدار شوید، آسان‌تر آن را به یاد می‌آورید.


9) حافظه فعال خود را ارتقا دهید


حافظه فعال، سیستمی در مغز انسان است که امکان حفظ موقت اطلاعات و اداره اطلاعات لازم برای وظایف پیچیده مانند تجزیه و تحلیل زبان، استدلال کردن و یادگیری مطالب جدید را به وجود می‌آورد. ارتقای حافظه فعال، کنترل توانایی ما را برای توجه کردن و به خاطر سپردن افزایش می‌دهد.

کارشناسان علم عصب‌شناسی معتقدند: حافظه فعال با تمرین زیاد تقویت می‌شود. در نهایت، به یاد داشته باشید که تنها خودتان از ایده‌هایی که قرار است در سخنرانی ارائه کنید، آگاهید. اگر هنگام سخنرانی موضوعی را فراموش کردید، به راحتی از آن بگذرید و مطمئن باشید که مخاطب نیز متوجه آن نخواهد شد.


بدانید در حال اجرای اپرا نیستید که مخاطب اشعار آن را حفظ باشد و آن را دنبال کند. اگر هم موضوع فراموش شده را در طول سخنرانی به یاد آوردید، به راحتی بگویید «نکته دیگری وجود دارد که باید اضافه کنم.» بنابراین به جای اینکه زمانتان را صرف نگران شدن کنید، از آن برای به کارگیری ابزارهای تقویت حافظه استفاده کنید.

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=318974

زبان بدن: 16 روش برای افزایش مهارت زبان بدن


زبان بدن: 16 روش برای افزایش مهارت زبان بدن

افزایش مهارت زبان بدن شما می تواند تفاوت چشمگیری در مهارت های مردمی، جذابیت و خلق و خوی کلی شما بوجود آورد.
 

افزایش مهارت زبان بدن شما می تواند تفاوت چشمگیری در مهارت های مردمی، جذابیت و خلق و خوی کلی شما بوجود آورد.
 
در مورد چگونگی بکارگیری زبان بدنتان راه کار خاصی وجود ندارد. آنچه که شما انجام می دهید ممکن است به تعداد زیادی روش مورد تفسیر واقع شود. در عین حالی که به محیط و مخاطب شما نیز بستگی دارد.
 
احتمالا شما زمانی که با رئیس تان در حال صحبت کردن هستید در مقایسه با وقتی که با فرد مورد علاقه تان صحبت می کنید قصد دارید که از زبان بدنتان به طرز متفاوتی استفاده کنید.
 
روش های زیر، تعدادی از تفسیرات رایج از زبان بدن و اغلب روش های تاثیرگذارتر است جهت ارتباط برقرار کردن با جسم شما.
 
در ابتدا برای تغییر زبان بدن باید نسبت به آن هوشیار باشید. به طرز نشستن ، ایستادن و چگونگی بکارگیری دستها و پاهایتا و آنچه که در حین مکالمه با فردی انجام می دهید دقت داشته باشید.
 
ممکن است نیاز به تمرین در برابر آینه داشته باشید که شاید در وهله اول این کار به نظر احمقانه بیاید ولی کسی شما را نخواهد دید. تمرین فوق به شما بازخورد مناسبی در مورد اینکه چگونه در مقابل دیگر اشخاص به نظر می‌رسید، خواهد داد. هم چنین به شما این امکان را می دهد تا کمی قبل از رفتن به دنیای بیرون تمرینی داشته باشید.
 
روش دیگر این است که چشمانتان را ببندید و چگونگی ایستادن و نشستن را تصور کنید تا حس اطمینان، صراحت، تمدد اعصاب یا هر آنچه که شما برای گفتگو به آن نیازمندید در شما بوجود آید. همانند همان مدل (که در ذهن خود ساخته اید) خودتان را در حال حرکت مشاهده کرده و سپس در محیط بیرون آن را اجرا کنید.

همچنین شاید بخواهید دوستان، ستارگان سینما یا دیگر افرادی را که فکر می کنید از زبان بدن مناسبی استفاده می‌کنند، مشاهده کنید. آنچه را که آن ها انجام می دهند و شما بکار نمی برید، ببینید. از افراد مختلف آنچه را که می پسندید، کسب کنید و برای بکارگیری آنچه که از آنان آموخته اید تلاش کنید.
 
تعدادی از این حالت ها ممکن است طوری به نظر برسد که انگار شما آن ها را تظاهر می کنید. تظاهر کنید تا زمانی که بتوانید آنها را به دست بیاورید. این روش مناسبی برای یاد گرفتن مهارت های جدید است و به خاطر داشته باشید که احساسات نیز در پس آن عمل می کنند.

اگر کمی بیشتر لبخند بزنید احساس شادی بیشتری خواهید کرد. در صورتی که صاف بنشینید طبعا احساس انرژی و ابهت بیشتری خواهید نمود و اگر حرکاتتان را آهسته تر کنید احساس آرامش بیشتری به شما دست خواهد داد. در حقیقت احساسات شما باعث تقویت عادات جدیدتان خواهد شد و احساسات دور پراکنده می شود. معمولا در ابتدا ممکن است در بکارگیری زبان بدنتان مبالغه کنید. شاید در هنگام نشستنن پاهایتان به طرز خنده داری دور از هم باشد یا در تمام لحظات یک موقعیت دشوار صاف بنشینید. مهم نیست. مردم آنقدر ها که فکر می کنید شما را نگاه نمی کنند. آنها نگران مسایل شخصی خودشان هستند.
 
1.       پاها و دستانتان را به حالت ضربدری قرار ندهید:
 
احتمالا شنیده اید که نبایست دست به سینه بایستید چرا که ممکن است از شما ظاهری تدافعی یا محافظه کار ارائه دهد. این مساله در مورد پاهایتان نیز صدق می کند پس پاها و دستهایتان را بازتر قرار دهید.
 
2.       ارتباط چشمی داشته باشید اما خیره نشوید:
 
در میان افرادی که مخاطب شما هستند با همه آنها ارتباط چشمی داشته باشید تا رابطه بهتری را بوجود آورده و متوجه شوید که ایا آنها به صحبت های شما گوش می دهند یا نه؟ البته برقرار کردن بیش از حد تماس چشمی ممکن است باعث ناراحتی افراد شود. همانطور که رابطه ای فاقد آن می تواند ظاهر شما را نامطمئن جلوه دهد. اگر به این نوع ارتباط عادت نکرده اید ممکن است که در ابتدا در شما ایجاد ترس کرده و مشکل به نظر بیاید اما با ادامه دادن آن دیر یا زود به این روش عادت خواهید کرد.
 
3.       از بوجود آوردن مقداری فضا نهراسید.
 
مقداری فضا دادن به مخاطب نشانه اعتماد به نفس شماست و نشانگر این است که شما فرد راحتی هستید. به طور مثال هنگام ایستادن یا نسشتن پاهایتان را کمی با فاصله قرار دهید.
 
4.       عضلات شانه تان را شل کنید:
 
هنگامی که هیجان زده هستید راه مناسب این است که شانه هایتان را از حالت انقباض رها کنید. ممکن است که کمی به سمت جلو و بالا تکان بخورند. سعی کنید که راحت باشید و با مقداری حرکت شانه ها، عضلات آنها را شل کرده و سپس به آرامی آنهارا به حالت اولیه برگردانید.
 
5.       هنگامی که دیگران مشغول صحبت هستند، سرتان را به نشانه تایید تکان دهید:
 
هرچند دقیقه یکبار سرتان را به نشانه تایید حرکت داده تا نشان دهید که به سخنان طرف مقابل گوش می دهید. اما مواظب باشید که در انجام آن زیاده روی نکنید.
 
6.       خم نشوید، صاف بنشینید:
 
اما در یک حالت آرام، نه به صورت هیجان زده.
 
7.       کمی به سمت جلو متمایل شوید، البته نه خیلی زیاد:
 
اگر قصد دارید که علاقمندیتان را به سخنان طرف مقابل نشان دهید، به طرف او کمی متمایل شوید. در صورتی که می خواهید نشان دهید که دارای اعتماد به نفس بوده و آرامش دارید کمی به سمت عقب متمایل شوید. توجه داشته باشید که بیش از حد به جلو خم نشوید چراکه ممکن است شما را مایوس و نیازمند برای جلب نظر دیگران نشان دهد. همین طور متمایل شدن به عقب بیش از اندازه ممکن است از شما ظاهری مغرور و سرد جلوه دهد.
 
8.       لبخند بزنید
 
شاد باشید و خیلی خودتان را جدی نگیرید. کمی آرام باشید و هنگامی که فردی مطلب خنده داری بیان می کند لبخند بزنید. اگر شما شخص مثبت اندیشی به نظر برسید مردم برای شنیدن صحبت های شما تمایل زیادی نشان خواهند داد. در عین حال اولین نفری نباشید که به لطیفه های خودتان می خندید که ممکن است شما را دستپاچه یا نیازمند جلوه دهد. هنگامی که به شخصی معرفی می شوید لبخندی هم بر لب داشته باشید. اما نه آن طور که لبخند روی صورت شما تصنعی باشد. این باعث می شود که از شما ظاهری ریاکارانه بسازد.
 
9.    به صورتتان دست نزنید:
 
این حالت ممکن است موجب شود که دستپاچه به نظر برسید و برای مخاطبانتان ایجاد حواس پرتی می کند.
 
10.   سرتان را بالا نگه دارید:
 
چشمانتان را به زمین ندوزید. این حالت باعث می شود که شما نا مطمئن یا کمی ناکام جلوه کنید. سر خود را به سمت بالا و صاف قرار داده و چشمهایتان را در مقابل افق نکه دارید.
 
11.   حرکاتتان را کمی آرامتر کنید:
 
این نکته به چند دلیل حائز اهمیت است. آهسته تر راه رفتن نه تنها موجب می شود شما آرامتر و مطمئن تر به نظر برسید، که باعث آن خواهد شد احساس تنش کمتری نیز داشته باشید. اگر فردی شما را مخاطب قرار داد، گردنتان را به طور ناگهانی به سمت او برنگردانید. در عوض با حرکتی آهسته تر گردنتان را به سمت او حرکت دهید.
 
12.   بی قراری نکنید:
 
از حرکاتی که نشانه بیقراری شما هستند یا تیک های عصبی تان نظیر تکان دادن پاها یا با سرعت ضربه زدن انگشتان دست به میز بپرهیزید، به ترتیب آن ها را کنار گذاشته یا به نوعی شکل آن را تغییر دهید. این باعث می شود هنگامی که شما قصد دارید مطلبی را به شخصی برسانید عصبی و بی قرار جلوه کنید. در تمام موقعیت‌ها حرکاتتان را از بی نظمی رها کنید. سعی کنید آرام باشید و حرکاتتان را کندتر کرده و بر روی آنها تمرکز کنید.
 
13.   از دستانتان با اطمینان بیشتری استفاده کنید:
 
بجای حرکت های عصبی توسط دستانتان یا دست کشیدن روی صورتتان ، از آنها برای بوجود آوردن ارتباط با آنچه که قصد بیان آن را دارید استفاده کنید. دستانتان را جهت شرح موضوعی یا بیان اهمیت نکته ای که تلاش می کنید تا آن را ارائه دهید بکار ببرید. اما توجه به این نکته ضروری است که استفاده بیش از حد از دست ها ممکن است باعث حواس پرتی شود. همچینین طوری دست ها را حرکت ندهید که غیرقابل کنترل به نظر برسد.
 
14.    به فاصله خیلی نزدیک نایستید:
 
یکی از مواردی که آموخته ایم این است که هنگامی که شخصی با یک گوینده با فاصله کم مواجه می شود، احساس خوشایندی ندارد . اجازه دهید که افراد حریم خصوصی شان را داشته باشند . به حریم شخصی دیگران وارد نشوید.
 
15.   انعکاس
 
اغلب هنگامی که شما روابط خوبی با یک فرد دارید و هر دوی شما دارای یک وابستگی به یکدیگر هستید، ناخودآگاه شروع به انعکاس رفتارهای یکدیگر می کنید. بدین معنی که شما کمی از زبان بدن شخص مقابلتان را عینا تکرار می کنید. اگر آن فرد به سمت جلو متمایل شود شما نیز احتمالا به جلو خم می شوید. در صورتی که او دستهایش را روی پاهایش قرار دهد ممکن است شما مشابه او رفتار کنید. دقت داشته باشید که فورا عکس العمل نشان ندهید و هر تغییری که در زبان بدن او بوجود آمد را منعکس نکنید. به این ترتیب حس نزدیکی بوجود خواهد آمد.
 
16.   نگرش مثبت داشته باشید:
 
آخرین نکته از حیث ترتیب، این است که دیدگاهی راحت، باز و مثبت داشته باشید. آنچه شما احساس می کنید بر روی زبان بدنتان جاری می شود و می تواند باعث تفاوت عمده ای شود. شما قادر خواهید بود که زبان بدنتان را تغییر دهید اما این نیز همانند تمامی عادت های جدید زمان بر است. خصوصا اگر شما روزهای زیادی را به نگاه کردن به سمت پایین صرف کرده بودید ممکن است مواردی نظیر بالا نگه داشتن سرتان زمان زیادی ببرد تا صحیح شود. در ضمن اگر یکباره برای تغییر دادن بسیاری از موارد تلاش کنید ممکن است گیج کننده و طاقت فرسا بشود.
 
یکی دو نمونه از این روش های زبان بدن را انتخاب کرده و هر روز به مدت 3 تا 4 هفته بر روی تمرین کنید. از آن به بعد آن موارد می بایست در عادات جدید شما و مواردی که شما حتی بدون فکر کردن قادر به انجام آن هستید ایجاد شود. در غیر این صورت تا زمانی که آنها جزیی از عادات شما شوند، به تمرین ادامه دهید. سپس دو مورد دیگر که علاقه دارید تا تغییرشان دهید را انتخاب کرده و بر روی آن ها تمرین کنید.

 
نویسنده : هنریک ادبرگ
 
مترجم:الهام سادات میریانی
 
منبع:  www.positivityblog.com 

تاثیر زبان بدن در مدیریت و کار گروهی


تاثیر زبان بدن در مدیریت و کار گروهی
 

دبرا گرونفلد، پژوهشگر حوزه روان‌شناسی اجتماعی می‌گوید: زبان بدن شما عاملی تعیین کننده در تاثیرگذاری شما بر دیگران است. آیا قبل از یک ملاقات مهم با رییس‌تان یا یک مشتری مهم یا فرزند نوجوانتان وقت گذاشته و به آنچه می‌خواهید بگویید فکر کرده‌اید؟

به گفته این پژوهشگر، شما انرژی خود را بیهوده تلف کرده‌اید. به جای این کار، تمرین کنید که چطور قدم بردارید، بایستید، بنشینید و هوشمندانه حرکت بدن طرف مقابل را آنالیز کنید.


این سخنان را خانم گرونفلد، استاد روانشناسی اجتماعی تجربی در دانشگاه عالی مدیریت دانشگاه استنفورد، جلوی کلاسی پر از دانشجو بیان می‌کند. وی در حالتی ایستاده که وزن خود را متعادل و مساوی روی هر دو پای خود تقسیم کرده، مستقیما به حضار نگریسته و جملات خود را به شکل کامل و رسمی ادا می‌کند.

 او حالتی را نشان می‌دهد که متخصصین زبان بدن به آن «وضعیت رییس‌مآبانه» می‌گویند. این به این معنا است که با این وضعیت، گوینده اطمینان حاصل می‌کند که همه افراد حاضر در اتاق می‌دانند که در این لحظه و در این مکان، او رییس است. خانم گرونفلد با دو دهه تحقیق درباره مساله قدرت بیان، دلایل بسیاری در اثبات اهمیت حالت بدن و تن صدا ارائه می‌کند.

در این جلسه وی از استدلال‌ها و دلایل منطقی استفاده می‌کند تا شنوندگانش را متقاعد سازد. با این وجود تحقیقات او نشان می‌دهد که این کیفیت استدلالات او نیست که دیگران را مجاب می‌سازد، بلکه شیوه انتقال و بیان آنها است. خانم گرونفلد می‌گوید: «وضعیت شما» که توسط حالت‌های فیزیکی بدنتان و نشانه‌های غیرکلامی شکل می‌گیرد تعیین‌کننده اصلی است. افراد در کمتر از 100 میلی ثانیه نتیجه می‌گیرند که آیا شما فرد شایسته‌ای هستید یا خیر.


به گفته وی، در رهبری کسب و کار، هوش و ذکاوت ابزار از پیش تعیین کننده‌ای نیست. تحقیقات دیگری نشان می‌دهند در ادراک دیگران از آنچه شما گفته‌اید، بلندی، زیروبمی و گام صدای شما پنج برابر از آنچه که واقعا بیان می‌کنید موثرتر است. از طرفی طبق تحقیقات، ما توسط گفته‌های خودمان نیز تحت تاثیر قرار می‌گیریم.

بنابراین بعضی از اوقات با تکرار گفته‌های فردی که می‌خواهید روی او تاثیر بگذارید، به این هدف دست خواهید یافت. دیگرانی که در آن فضا حضور دارند ممکن است تاثیر چندانی از شما نپذیرند، ولی فرد موردنظر تحت تاثیر قرار خواهد گرفت.

پنج سال پیش خانم گرونفلد برای کمک به دانشجویان رشته MBA خود در مواجهه با «مساله برتری» روش جدیدی را برگزید. بعضی از افراد در زندگی حرفه‌ای یا خصوصی خود در مواقع لزوم نمی‌دانند که چگونه متفاوت باشند. یا عده دیگری نمی‌دانند وقتی از آنها خواسته شد در مقام ارشدی قرار بگیرند، چگونه کنترل و مسوولیت امور را در دست بگیرند. از آنجایی که بیشتر دانشجویان مدیریت، در سلسله مراتب مدیریتی در آن واحد هم باید رهبر خوبی باشند و هم پیرو خوبی، خانم گرونفلد تصمیم گرفت با روشی متفاوت به آنها مسائل اولیه را بیاموزد و در این راستا بهترین شیوه را، استفاده از استاد نمایش برای تمرین دادن آنها برگزید. وی پی برد که بازیگران، بسیار خوب به سایر بازیگران در نمایش توجه دارند. زیرا در غیر اینصورت نه تنها ارتباطشان را با آنها از دست می‌دهند، بلکه بازی آنها نیز برای تماشاچیان غیرطبیعی به نظر می‌آید.

برخی مسائلی که خانم گرونفلد به این دانشجویان آموخته، حاصل تحقیقات همکارانی مثل پروفسور لاریسا تیدنس، معاون دانشکده مدیریت در مرکز تحقیقات راهبردی و توسعه، در مورد اثر حرکات بدن بر ادراک بوده است.

گرونفلد به کلاس خود می‌گوید: زمان‌هایی وجود دارند که شما حالت «دست پایین» به خود می‌گیرید. «شما باعث می‌شوید که ارتباطات خوبی با طرف مقابل شکل بگیرد و در عین حال چیزی را هم از دست نمی‌دهید.» وضعیت «دست پایین» باعث می‌شود که طرف مقابل احساس برتری بیابد و این موضوع حس خوبی به آن فرد می‌دهد.»

او می‌گوید: بیان لطیفه‌‌هایی خودکم انگارانه برای افراد رده بالا در یک سازمان، باعث می‌شود شما قابل دسترس‌تر باشید. ما روسای بسیاری را می‌شناسیم که در کلام می‌گویند: «در اتاق من همیشه به روی شما باز است» اما زبان بدن آنها می‌افزاید: «ولی واقعا، اینجا نیا».

وی پیشنهاد می‌کند در مواجهه با فرد درجه پایین‌تری که از جایگاه خود اطلاعی ندارد، چند لحظه سکوت بیشتر می‌تواند سیگنال مناسب را به او ارسال کند. فراموش نکنید که حالت شما همانطور که بر دیگران تاثیرگذار است بر خود شما نیز اثر می‌گذارد. گرونفلد از حاضرینی که نشسته بودند خواست تا زانوهایشان را به هم جفت کرده، آرنج‌هایشان را نزدیک بدن خود نگه داشته، به جلو خم شوند و در این حالت بگویند: «من رییس مطلق هستم.» همه خندیدند، زیرا کسی آنچه را که می‌گفت باور نداشت.

بعد او حضار را راهنمایی کرد تا شانه‌هایشان را پایین‌تر بیاورند، دست‌هایشان را با حالت باز شده پشت صندلی آزادانه رها کنند و پاهای خود را باز کنند تا جای بیشتری بگیرند. او می‌گوید: به طور کلی افراد سطح بالا، نسبت به افراد سطح پایین به خود اجازه می‌دهند تا بدنشان فضای بیشتری را اشغال کند. همین موضوع باعث می‌شود که آنها حس راحت بودن داشته باشند و همچنین این حس را نشان بدهند. خانم گرونفلد می‌گوید: مثل سایر موارد شما هم احتمالا به طور غریزی از این موضوع آگاهید که این زبان بدن در موضع قدرت است و همه ما این را می‌دانیم. ولی در واقع نمی‌دانیم که این موضوع را می‌دانیم.

http://vivannews.com/Pages/News-22446.aspx

شگردهای مصاحبه با شخصیت‌ها


شگردهای مصاحبه با شخصیت‌ها
 

اشاره: مطلب حاضر از کتاب مصاحبه در روزنامه‌نگاری اثر "نجات روستی" انتخاب شده است. روستی، نویسنده کرد زبان عراقی، استاد روزنامه‌نگاری دانشگاه سلیمانیه است. وی متولد سال 1972 است و در کارنامه خودعناوینی چون؛ سردبیر، معاون سردبیر و مسئول صفحه را ثبت کرده است و اکنون سردبیر مجله روزنامه‌نگار است. نجات روستی یک مجموعه شعر و داستان در سال‌های 2006 و 1998 چاپ کرده است و کتابی با عنوان ارتباط بین رسانه‌های خبری و افکارعمومی رادردست چاپ دارد.


مصاحبه دروزنامه‌نگاری در عین حال که هنری مستقل است دیگر هنرهای روزنامه‌نگاری ازجمله خبر و گزارش نیز به آن وابسته‌اند، زیرا مصاحبه وسیله‌ای برای دستیابی به اخبار است و می‌تواند به بخشی از یک گزارش نیز تبدیل شود. به همین دلیل می‌گویند مصاحبه مهمترین هنر روزنامه‌نگاری است زیرا روزنامه‌نگار فرزانه و با سلیقه می‌تواند از طریق آن، اطلاعاتی خوب به دست آورد و زمینه‌ای برای ارتباط با منابع خبری پیدا کند.

بی شک باید روزنامه‌نگار نیز فردی روشنفکر، آگاه و مطلع بوده و توانایی این را داشته باشد که سوال‌های مناسب برای شخصیت‌های متفاوت طراحی کند، مهارت‌های گوش دادن و درک کردن را داشته باشد و نظاره‌گر دقیق حرکات مصاحبه شونده باشد.
 
تعریف
ریشه مصاحبه به زبان فرانسه بر می‌گردد و عبارت است از نشست با  شخصیت‌های سیاسی، هنری، ورزشی، ملی و... با هدف گفت وگو و دستیابی به اطلاعات بیشتر در مورد رویداد‌ها. کسب آراء و دیدگاههای صاحب نظران درموضوع‌هایی که برای مخاطب با اهمیت هستند تا جامعه به خوبی از موضوع مطلع شده و در مورد آن قضاوت کند.

بنابراین می‌توان گفت؛ هدف‌دار بودن، حضور شخص سوم ( مخاطب)  و یا حضور مصاحبه شونده به عنوان نماینده مخاطب ، تاثیرگذاری، تبدیل اطلاعات به شناخت و توانمند سازی طرفین از جمله ویژگی های مصاحبه در روزنامه‌نگاری است.
 
ویژگی‌های مصاحبه با شخصیت‌ها

1- معمولا مدت زمان  مصاحبه‌ها با شخصیت ها بین 15 تا 120 دقیقه است.
2- شخصیت مورد مصاحبه باید فردی توانمند و صاحب تجربه در زمینه موضوع مورد نظر باشد.
3- برای انجام گفت‌وگوبا یک شخصیت، به مصاحبه‌گری توانمند نیاز است.
4- هدف مصاحبه از قبل باید مشخص شده باشد.
5- شروع مصاحبه باید به شیوه‌ای باشد که ضمن آن‌که نظر مصاحبه شونده و مخاطب جلب شود، هر دو طرف در همان ابتدا در جریان موضوع اصلی قرار گیرند.
6- سئوال‌های مشخص و کوتاه در مصاحبه باید پرسیده شود، به طوری که با کمترین کلمه بیشترین معنا منتقل شود؛ زیرا سوال‌های مشخص ، جواب های مشخص را در پی دارد.
7- مصاحبه کننده باید با تمام حواس در صحنه مصاحبه حضور داشته باشد تا جریان مصاحبه را به‌طور کامل در اختیار بگیرد.
8- در مصاحبه تلویزیونی به دلیل کمبود وقت از تعریف و تمجید و حاشیه باید پرهیز شود و مصاحبه کننده مستقیم به موضوع اصلی بپردازد.
9- مصاحبه کننده اگر جواب سئوالی را قبول نداشته باشد هرگز نباید بگوید، این جواب قابل قبول نیست چون در این صورت مصاحبه با همکاری که انتظار می رود پیش نخواهد رفت.
10- اگر موضوع مصاحبه در تخصص و علاقه خبرنگاری نیست نباید آن را قبول کند چون رد کردن بهتر از خراب کردن مصاحبه  است.
11- اعتقادات خود را در مصاحبه مطرح نکنید و اجازه دهید مصاحبه شونده نظر خود را مطرح کند.
12- سئوال‌های جنجالی و سخت را در ابتدای مصاحبه مطرح نکنید .
13- از پرسیدن سئوالات مبهم پرهیز کنید.
14- حرکات، سکنات، زبان  و لباس‌های خبرنگار باید با حال و هوای مصاحبه و شخصیت مصاحبه شونده و فرهنگ او هم خوانی داشته باشد.
15- آهنگ و تن صدای کلماتی که خبرنگاربیان می‌کند باید با موضوع مناسبت داشته باشد.
16- قبل از مصاحبه اطلاعاتی جامع از زندگی‌نامه، دیدگاه‌ها و نظرات مصاحبه شونده جمع‌آوری کنید.
17- برای انجام بهتر مصاحبه سعی کنید یک فضای صمیمی ایجاد کنید.
18- قبل از مصاحبه سوال‌هایتان را به  مصاحبه شونده نشان ندهید البته دادن محورهای کلی بحث مانعی ندارد.
19- از عقاید مصاحبه شونده دفاع نکنید.
20- از کلمات؛ همین‌طور است، زیباست، خیلی مهم است و صددرصد در تایید سخنان شخصیت مورد مصاحبه استفاده نکنید.
21- سعی کنید طوری جریان مصاحبه پیش برود که برداشت مصاحبه شونده و مخاطب این باشد که اطلاعات ارائه شده از سوی شخصیت مورد نظر بیشتر از روزنامه‌نگار است ،زیرا وی مهمان است و آگاه از موضوع و برای ارائه  اطلاعات، تن به مصاحبه داده است.
22- با دقت به جواب سئوال‌های مورد نظر توجه کنید، زیرا گاهی از همین جواب‌ها، سئوال‌هایی خوب و بکر به‌وجود می آید.
23- سعی کنید ، ترتیب پرسیدن سئوالات براساس برنامه از پیش تعیین شده باشد.
24-  در مصاحبه با شخصیت‌هایی که دوست دارند خود را مهم جلوه دهند و زیاد حرف می‌زنند، باید مواظب باشید که از موضوع اصلی خارج نشوند.
25- به شخصیت های مضطرب و وسواس که از انجام مصاحبه ترس و اضطراب دارند، بگویید حرفهای شما برای روشن شدن موضوع و مخاطبان رسانه بسیار اهمیت دارد.
26- با شخصیت‌های مغرور و خود پسند که به مصاحبه تن در نمی‌دهند باید با زیرکی خاصی رفتار کرده و کسی را پیدا کنید که روی آنها تاثیر می‌گذارد تا حاضر به انجام مصاحبه شوند.
27- برای یادآوری به مخاطب، در پایان مصاحبه سعی کنید؛ خلاصه ای از موضوع، کارهای انجام شده، پیشنهادها و قول ها را مطرح کنید.

 
 
منبع:روستی، نه جات. دیمانه‌ی روژنامه نووسی، عراق:شهر سلیمانیه، انتشارات نشریه روزنامه‌نگار،چاپ اول2008 
 

1000 نکته باریک تر از مو در زبان بدن...


1000 نکته باریک تر از مو در زبان بدن...

یکی از مهم ترین خصوصیات انسان که او را نسبت به سایر موجودات برتری می دهد قدرت تکلم و سخن گفتن اوست. او می تواند با به کارگیری کلمات و جملات احساسات و نیات درونی اش را بیان کند و دیگران را از آن آگاه نماید .
 

یکی از مهم ترین خصوصیات انسان که او را نسبت به سایر موجودات برتری می دهد قدرت تکلم و سخن گفتن اوست. او می تواند با به کارگیری کلمات و جملات احساسات و نیات درونی اش را بیان کند و دیگران را از آن آگاه نماید .

از طرفی خواسته یا ناخواسته در فضایی که آن را سکوت و خاموشی می نامیم و با زبان بی زبانی تنها با آنچه «body language» یا زبان حرکات بدن و اجزای آن خوانده می شود، می تواند به خوبی احساسی را انتقال داده یا معنای کلامی را تغییر دهد. هرگز اظهار دوستی و علاقه شخصی در حالی که اخم کرده و ترشرویی نشان می دهد، قابل قبول نیست. بنابراین به کارگیری این ۲ زبان در یک جهت و راستا می تواند به خوبی در بیان هیجانات، عواطف و احساسات به کار رود. اما در میان دنیای خاموش و بی زبانی، زبان های گویای دیگری هم هستند .
 
زبان بدن شامل دو قسمت است . یکی زبان حرکات بدن و دیگری زبان آرایش و ظاهر بدن :
 
بازکردن دکمه های کت

افرادی که باشما بی ریا وصمیمی هستند غالباٌ دکمه های کت خود را باز کرده یا حتی آنرا از تن در می آورند اما در یک مذاکره رسمی اینچنین نیست . در این شرایط افراد زمانی کت خود را در می آورند که امکان دسترسی به توافق وجود داشته باشد , به عبارت دیگر هرقدر هوای اطاق گرم باشد اگر طرفین احساس دسترسی بهتوافق را نداشته باشند کتشان را در نمی آورند .
 
انداختن پاروی پا

در هنگام مذاکرات هر گاه یکی از طرفین یا هر دو ی آنها پاهای خودرا روی هم می اندازند نشانه این است که وارد مرحله جدیدی از مذاکره می شوید , مرحله ایی که امکان تفاهم کمرنگ می شود . اگر انداختن پا روی پای دیگر با گذاشتن دستها در زیر بغل بصورت ضربدر همراه باشد اوضاع وخیم تر است و باید یک فکر جدی برای تغییر وضعیت انجام دهید تا طرف مقابل از حالت تدافعی خارج شود .
 
کشیدن دست به چانه

این علامتی از زبان رفتار است که در هنگام تصمیم گیری بکار می رود. کشیدن دست به روی چانه معمولا" با حالتی از چهره همراه است که در آن چشم ها کمی جمع می شود . افرادی دیگر ممکن است در این حالت لب بالایی را لمس کنند وآنرا بکشند و بعضی مردها با سبیل یا ریش خود بازی کنند که همگی دلیل بر تعمق و ارزیابی است. در بازی شطرنج نیز افرادی که قرار است حرکت بعدی را انجام دهند در بسیاری از موارد چنین اشاره ایی را از خود نشان می دهند که پس از تصمیم گیری متوقف می شود .
 
برداشتن عینک

برداشتن آهسته عینک جهت تمیز کردن آن در شرایطی که نیازی به این عمل نیست اشاره تعویقی است, این عمل در طی یک مذاکره ممکن است چندین بار انجام بگیرد. در چنین حالتی شخص می خواهد با طفره رفتن از پاسخ یک سؤال یا ایجاد تاخیر در پاسخ مطالبی را در ذهن خود بررسی کرده وموقعیت خود را مرور نماید. در هر حال این افراد می خواهند زمانی رابرای پرسش یا پاسخخود در اختیار بگیرند. اشاره مشابه دیگر می تواند برداشتن عینک در کنار دهان باشد .
 
دست زدن به بینی

این علامت رفتاری و یا مالیدن با انگشت اشاره نشانه شک و تردید در مورد مطالب گفته شده در یک گفتگـــو یا مذاکره می باشد؛ به ویژه اگر این اشاره همراه با متمایل شدن شخص به انتهای صندلی باشد. اما مراقب باشید که این اشاره را با کسی که بینی خود را ‎ می خاراند اشتباه نکنید. اشاره دیگری در این زمینه مالیدن پشت گوش یا کنـار آن است که حاکی از شک وتردید در ارائه یک پاسخ یا سبک وسنگین کردن آن است. در بسیاری از مواقع پس از این عمل دست به سمت چشم رفته وعمـل مالیـدن چشـم انجام می شود .
 
ضرب گـرفتـن روی مـیـز

کسی که با ریتمی یکنواخـت وکسل کننده به روی میز ضرب میزند می خواهد احساس بی قراری خود را بیان کند.اشارات مشابه دیگـر می تواند این با شد که فرد مرتباٌ‌ دکمه خودکار خود را بالا وپایین می زند ویا باپاشنه پا به زمین ضربه میزنـد. پیام مستقیم این اشارات برای شما این است که باید دریابید که حرفهایتان کسل کننده یا بی روح است ویا اینکه برای طرف مقابل تازگـی نــــدارد .
 
قراردادن مچ یک پا به روی مچ پای دیگر

این اشاره اشاره ایست که در مواقع بسیاری بروز می کند. مثلا"‏در جلسات دوستانه یا رسمی که شخص تحت فشار روانی ؛ تنش یا استرس قرار گرفته است .
 
مهمانداران هواپیما در این زمینه تجربیات مفیدی دارند ،آنها به راحتی می تواننـد افرادی که از مسافرت با هواپیما می ترسند را تشخیص دهنـد زیرا این افراد با پاهای گره خورده وقراردادن یک مچ به روی مچ دیگر می نشینند به خصوص در هنگـام برخواستن هواپیما .
 
همچنین بسیاری از افراد در موقعیت های تنش زا مانند شرکت در مصاحبه یا آزمونی برای استخدام ،مچ پاهای خود راروی هم می اندازند. اصولاّ علائم زبان رفتار بیشتر با یکدیگر ودر یک مجموعـه ظـاهر می شوند وبه همین ترتیب باید با هـم تعبیر شونـد.به عنوان مثال اگرفرد مقابل شمـا پایش را از روی پا بردارد و کمـی به طرف شما خم شود شما می توانید نتیجه بگیرید که وی به سخنان شما علاقمند است و مایل است بیشتر بداند .
 
پس توجه به زبان رفتار را در خود تقویت کنید وهمواره در هنگـام مواجـه شدن با واکنش منفی از طرف مقابل در صدد متعادل کـردن اوضــاع برآیید. در این مواقع بهتر است به جـای ایـنکه شـیوه قـبلی خود را ادامه دهید و بر آن اصــرار ورزید سیاست جدیدی را در پیش گیرید،چراکه اگر فردی از رفتار یا گفتار شما ناراحت یا عصبانی باشد علائم رفتاری او پیشاپیش این موضوع را به شما هشدار می دهند .
 
علائم منفـی زبـان رفتـار :

- نوک پاهـا در جهت مخالـف شماست یا به سمت درب خـروجی است.
 
- تمـاس چشمـی محدود

- تکان دادن سریع سـر به جهـت تائیـــد

- لمس کردن و مالیدن پشـت گـردن

- نگـاه کردن به سقـف وآسمـان

- چرخـیدن به دور واطــراف و سـایر اشـاراتی که در بــالا به آنهــا اشاره شد .
 
چشمها

سطح چشمها :
 
در یک گـروه، مـعمـولا فـردی کـه سطح دیـد چشمانش از سایرین بالاتر است رهبر محسوب میگردد. هنگامی که شما ایـستـاده باشید و دیگران نشسته قطعا شما را در موضع قدرت قرار میدهد .
 
مالش چشم :
 
زمانی که فردی چشمش را با انگشت اشاره مالش می دهـد نـشـانـگر فریب و نیرنگ می باشد. از آنجایی که فرد میـخواهد تماس دیداری را قطع کند بهانه ای بدست می آورد که به این طرف و آن طرف نگاه کند. ایـن حـرکت غیر ارادی یـک افــشـاگر حسابی است که فرد دارد دروغ می گوید .
 
چشم برگرداندن :
 
این معمولا یک علامت مسلم از نیرنگ، گناه و دروغگویی است .
 
چشمان بسته :
 
هرگاه چشمان یک فرد برای لحظه ای طولانی تـر از چـشم بر هم زدن متعارف بسته و ابروها نیز برخاسته شود پیـام چنـیـن اسـت: "بـه حرف زدن خود خاتمه بده ."
 
حرکت چشم به سمت بالا :
 
این نشانه غضب و عصبانیت است .
 
نگاه مختصر به اطراف :
 
این ژستی خـجـالت گـونه و عشوه گرانه است. فرد جسورانه خیره میشود در حالیکه سرش را پایین انداخته و به سمت مخالف کج میکند. اشـاره بـر کمرویی بی باکانه دارد .
 
نگاه ممتد :
 
این بی تردید یک نشانه گرایش جنسی است. شخصی که تماس چشمی برقرار می کند، چشم برگردانده، سپس مجددا به چشمان شما نگاه می کند میـگویـد: "مایلم با شما بیشتر آشنا شوم "
 
نگاه خیره شدید :
 
این نشانه خلق تهاجمی، سلطه جویانه و تهدید آمیز است .
 
نگاه به بالا و پایین :
 
هنگامی که آقایی نگاهش را به سر تا پای یک خانم میاندازد به او می فهماند که به اندام فیزیکی وی علاقه مند است .
 
چشمک :
 
چشمک یک علامت غـرض آلود است. نـشانـگر آن اسـت کـه رمز و رازی میـان فردی که چشمک میزند و فردی که به او چشمک زده می شود برقرار است .
 
بالا انداختن همزمان دو ابرو :
 
در میان یک اتاق شلوغ، مفهوم آن کاملا واضح و روشن است: مایلم با شما ملاقات کنم .
 
بالا انداختن یک ابرو :
 
زمانی که یک ابرو بالا انداخته میشود در حالی که ابرو دیگر پایین باقی میماند مفهومش این است: حرف شما را باور نمیکنم .
 
ابروهای گره خورده :
 
زمانی که هر دو ابرو به سمت همدیگر کشیده میشود باعث پدید آمدن شیار بین آن دو می شـود که دلالت بر اضطـراب، درد، تـرس و یـا آمـیـزه ای از ایــن هیجانات دارد .
 
پوشاندن صورت :
 
زمانی که دست بر روی صورت می آید مـفـهومش چنین است: شوکه شده ام. این ژست بین فرد و موقعیت مزاحم و مـتـجاوز فاصله می اندازد .
 
زبان

خنده زورکی :
 
این نیشخند کنترل شده تا چشمها گسترش نمی یابد .
 
دهان کجی :
 
گوشه لبها را مانند پوزخند به عقب برده و دندانها را نمایان میگرداند .
 
تبسم با دهان گشوده :
 
دندانهای بالا نمایان شده و بـه شـخـصـی کـه بـا شـما گفتگو میکند می فهماند که مایل هستید بیشتر با او آشنا شوید .
 
تبسم با لبان بسته :
 
این لبخند تنها برای ادای احترام و ادب و نزاکت است .
 
در هم کشیدن لبها :
 
هرگاه فردی لبهایش را در هم کشید به مفهوم آن است که طرف مقابلش را جذاب و دلربا یافته .
 
لبهای سفت و جمع شده :
 
دال برتنش و عدم پذیرش است .
 
جویدن لبها :
 
وقتی فردی لب پایین خود را جویده و سرش را تکان میدهد نشانگر خشم فرد است .
 
تماس با لب ۱ :
 
هرگاه انگشت اشاره بطور عمودی برای لحظه ای به طرف بالا آید میگوید: ساکت باش .
 
تماس با لب ۲ :
 
ولی هرگاه انگشت اشاره به لب پایین تماس پیدا کند و دهـان انـدکـی باز شود مفهومش چنین است: "می خواهم با شما صحبت کنم "
 
خمیازه کشیدن :
 
خواب آلودگی تنها علت خمیازه نمی باشد بلکه "خمیازه اجتماعی" نیز وجود دارد . خمیازه ای که در یک موقعیت استرس زای خفیف پدید می آید. هنگامیکه مردد هستید چه کاری میخواهید انجام دهید خمیازه روشی است برای خریدن زمان

دست ها (از مچ تا سر انگشتان (

دست دادن محکم :
 
فردی که دستش را دراز کرده و سـپـس دسـتـانـش را بـه طـریقی می چرخاند که دستش بالا و کف دستش پایین قرار می گیـرد، سـعی در توفق و برتری جویی دارد. این نوع دست دادن اغـلب اوقـات در مـوقـعـیـت هـای سیـاسی و دیپلماتیک کاربرد دارد .
 
دست دادن بسیار محکم :
 
نشانگر شور و اشـتیاق و سلطـه گـری اسـت. بـی تـردیــد میتوان فهمید چه کسی اینجا فرمان میدهد .
 
دست دادن شل :
 
فردی که تـنـها انگشتان دستـش را دراز میکند و یا دستهایش مانند ماهی شل است، می گوید: مایل نیستم به مـن دسـت بزنید، من صمیمیت را دوست ندارم. همچنین آن نشانه ضعف، انقیاد و مطیع و تسلیم بودن نیز میباشد. هر گاه آقایی در یک موقعیت کاری از این دست دادن استفاده میکند امکان دارد چنین برساند که قصد دارد مخفیانه اعمال نفوذ در موقعیت نماید .
 
دست دادن با هر دو دست :
 
هرگاه از دست چپ برای در برگرفتن و پوشاندن دستهای فشرده شده استفاده گردد، دست دادن دستکش وار نامیده شده و راستی و صمیمیت زیاد را می رساند مانند یک در آغوش گرفتن کوچک و ظریف .
 
حرکت انگشت :
 
ضربه آهسته، مضراب زدن و یا ریتم یکنواختی را با انگشتان نواختن، دلالت بر بی تابی و ناشکیبایی دارد. یک حرکت نمادین گریز میباشد. انگشتان عمل راه رفتن را گرچه بدن بی حرکت است انجام میدهند .
 
دستهای پـنهان :
 
این ژست مرموز و آب زیر کاهانه است. فرد میگوید: مایل به گفتگو با شما نمیباشم . خصوصا در مورد دستهایی که عمیقا در جیــب ها فرو شده باشد جایی که برای تماس و گرفتن دست و یا هر گونه رابطه صمیمانه وجود نخواهد داشت .
 
دستها به روی زانو :
 
وقتی کف دستها بـه طـرف بـالا بـاشـد، شـخص گـشـاده رو و پـذیـرا می باشد. وقتی کف دستها پایین باشـد مـمکـن اسـت پـای فـریبکاری و تعرض در میان باشد .
 
مناره کردن انگشتان :
 
هنگامی که فردی انگشتان خود را به هم فشرده و چـانـه و دهان را روی سر انگشتان قرار میدهد نـشانگر تفکر عـمـیق است. مانند زمانی که شخص به امید شنیدن جواب می باشد. همچنین حایلی اسـت بـرای مـحـافـظـت کـردن از قفسه سینه، پایین صورت و دهان .
 
مشت پوشیده شده با دست باز :
 
فـرد در ایـن حـالت خشـمگین است اما می کوشد که آرام بماند. به اصطلاح خود را کنترل کند.اما مراقب این فرد باشید چون امکان دارد هر موضوع کوچکی منجر به آن گردد که کنترلش را از دست بدهد .
 
پرتاب دست :
 
شـخصـی کـه مـی خـواهـد عـقایدش را به اجبار تحمیل کند ممکن است دستش را بطرف شنونده و جلو پرتاب کند. درحالت پرخاشگرانه خفیفتر تنها از انگشتان استفاده میگردد .
 
قلاب کردن دستها پشت سر :
 
این یک ژست متکبرانه میباشد. خصوصا زمانی که فرد به عقب تکیه داده باشد. او میگوید: من آنقدر بر شما سلطه دارم که نیاز به دفاع کردن از خودم ندارم .
 
بازی کردن با حلقه ازدواج :
 
این علامت عصبی بودن و نـشـانگر آن است که مشکلی در ارتباط وجود دارد. خصوصا زمانی که فرد همزمان در مـورد هـمسـرش در حـال صحبت کردن میباشد .
 
تکان بیقرار دستها :
 
این تلاش بدن برای رهایی می باشد. هـورمـون آدرنـالیـن در حال ترشح شدن است اما فرد نمی داند چگونه رهایی یابد. کلـنـجار رفـتـن بـا سـر آسـتـیـن پیراهن و یا جواهر آلات روی مچ به دیگران میـگوید که: شما احتیـاج بـه تـوجـه داریـد. در کـافه ایـن عمل جایز و مناسب است اما در جلسات کاری منحرف کننده و موجب حواس پرتی میگردد .
 
دست زدن به کراوات :
 
این رفتار مردانه می گوید:می خواهم تاثیر خوبی از خودم بجا بگذارم. این روش اوست که می خواهـد بـه شـما بـفـهــماند شدیدا" در تـلاش اسـت تـا خوشنودتان سازد .
 
دست کشیدن در میان موها :
 
وقتی افراد نمی دانـنـد چه چیز باید بگویند اغلب اوقات دستشان را میان موها می کشند. نـاظـری که قـادر است زبان بدن را متوجه شود آگاه است که فرد در مورد کاری که می خواهد انجام دهد و یا چیزی که میخواهد بگوید تردید دارد

پا ها

تکان دادن پاها :
 
وقتی فردی طوری نشسته که یک پا را روی پـای دیـگر انـداخته و یک پا را در هوا تکان می دهد پیام این است: من حوصله ام سـر رفته. حـرکات نـشـانـگر گـریز است اگرچه بدن فرد ساکن و بدون حرکت می باشد .
 
انداختن پاها روی هم در ناحیه زانو :
 
این حالت متداول بطور یـکسان در مردان و زنان رایج می باشد. مفهومش این است که : من بـسـیار آسـوده خاطر هستم .
 
قوزک پا روی زانو :
 
این معمولا عملی مردانه می باشد. میگوید: من قاطعانه از حقوقم دفاع می کنـم اما بـا آرامـش هسـتم. این همان ژست اصیل "پا روی پا اندازی کابویی" است .
 
انداختن پا روی هم در ناحیه قوزک :
 
این ژسـت در مـردها بیش از زن ها مورد استفاده قرار می گیرد. می گوید: "من مودبانه در آرامش هستم ."
 
به هم پیچیدن پاها :
 
این ژست در خانمها رایج می باشد. زن پاهایش را به هم می پیچانـد طوری که یک پایش را به پشت قوزک پای دیگرش قلاب میکند. مردها انجام دادن این کار را دشوار می پندارند. بـه هم فشردگی این حالت برداشت " در آغوشگیری" و نوعی تمایل جنسی را در ذهن تداعی می سازد .
 
قفل کردن پاها :
 
این نیز نمونه ای از ژست زنانه میباشد. او در حالی که ایستاده یک پا را به پشت پای دیگر قفل می کند. این عمل معمولا به مفهوم آن است که فرد عصبی و ناراحت می باشد .
 
دست ها

خم کردن بازوها :
 
این کار میگوید: "من پر زور و نیـرومند هستم." بالا آوردن یـک بازو نیز راهی برای جلب توجه میبـاشد. هر دو دسـت را بـجلو دراز کردن ژست خوش آمد گویی میباشد .
 
دستها به پشت :
 
وقتی دستها به پشت کمر قلاب میگردند مفهومش این است که فرد وضعیت را تحت کنترل خود دارد. میگوید: "من راحت هستم" مشابه حرکتی که سربازان زمانی که در حالت خبردار نیستند به خود میگیرند .
 
دستها به جلو :
 
هنگامی که ما مضطرب می باشیم تمایل به نگاه داشتن دستهـای خود در جلوی بدن خود داریم تا بتوانیم یک سد حفاظتی ایجاد گردانیم .
 
دستهای قلاب شده :
 
بر خـلاف دسـت به سـینه بودن که دستها بطور متقاطع به روی سینه قرار میگیرند، این ژست در افرادی مشاهده میشود که در شرایط اضـطراب آمـیزی قرار دارند. در واقع چنین به نظر می آید برای حفظ جانشان به خودشان دست آویخته اند .
 
دستهای تا شده :
 
زمانیکه دستها مقابل بدن همدیگر را قطع میکنند، مـعـمـولا نشانگر وضعیت تدافعی میباشد. فرد میگوید: من تمایل ندارم به هرچیزی که با عقایدم در تضـاد می باشد گـوش دهـم. اغـلب مردم از مانعی که این طرز ایستادن پدید می آورد آگاهی ندارند. اما بـی تـردیـد بـرای سـد کـردن هـر گونه تعدی و مزاحـمت بکار گرفته می شـود. خصوصا وقتی که لبهای درهم و اخم نیز با آن همراه گردد .
 
دراز کردن دست :
 
زمانی که یک مرد نشسته و دست خود را دراز کرده، او میـگوید: "من اینجا را تحت کنترل خود دارم". اما اگر یک زن این کا را انجام دهد، مـردها معمولا اینگونه می پندارند که او از حد و حدود خود تجاوز کرده است. هر چنـد زمـانـی که تنها یک دست را روی صندلی مجاور قرار میدهد میگوید: "میخواهم مانند شما(مردها) باشم "
 
دست به کمر بودن :
 
دستها دو طرف کمر به طوری که آرنج به طرف خارج بدن قرار مـیـگیرد فرد میگوید: از من فاصله بگیر. این یک عمل نا آگاهانه می باشد که مـا هـرگاه احساس جامعه ستیزی داشته باشیم و یا در محل پر ازدحامی قرار داریم و تـمایـل نداریم دیگران نزدیک به ما شوند اعمال میکنیم .
 
شانه بالا انداختن :
 
شانه ها بر آمده گشته و کف دستها به سمت خارج میچرخنـد. پیام روشن و واضح می باشد: من شما را نمی شناسم . و یا من نمی تـوانم به شما کمک کنم. دلالت بر احساس درماندگی فردی است که این ژست را به خود میگیرد .
 
راست قامت ایستادن :
 
حالت ایستادن افراشته میگوید شما انسان با اعتماد به نفس، صادق و موفقی هستید . حتـی اگـر کـوتـاه قـد باشید، گرفتن یک ژست مطمئن و بی پروا شما را پر ابهت نشان خواهد داد .
 
گامهای کوتاه-بلند :
 
استفاده از تمام طول پا در هنگام راه رفتن، گامهای بلند برداشتن و کمر را راست و سر را بالا نگاه داشتن بیانگر یک حالت مطمئن و با صراحت می باشد. برعکس گام های ریز و با شانه های قوز کرده فرد را ترسو و آسیب پذیر مینماید .
 
احوالپرسی دوستانه :
 
با اندک بالا آوردن ابرو زمانیکـه بـرای نـخستین بار شخصی را ملاقات می کنید، شما را علاقه مند، با نشاط و هوشیار می نماید .
 
رویارویی نزدیک :
 
هر فردی مجاز و نیازمند مقدار معینی حـریـم شـخـصـی در پـیـرامـون خودش میباشد . معمولا آن حریم شخصی ۱۸۰-۹۰ سانتیمتری شمـا امـتـداد مـی یـابد. محدوده صمیمی و خودمانی ۵۰ سانتیمتر امتداد دارد. زمانیکه فردی خیلی نزدیک به جلو می آید منجر به مزاحمت و ناراحتی می گـردد. این یـک عـمل تـجاوز کارانه می باشد که مرزها و حدود دیگران را رعایت نکرده و احترامی برای آنها قائل نمی باشد. این طرز رفتار می تواند سبـب شود تا یـک فـرد مـنـفعـل و بی اراده، احساس آسیب پذیری کرده و حالت تدافعی به خود گیرد. تا زمانی که از شما در خواست نشده عقب بمانید .
 
بی رغبتی :
 
اگر میخواهید برتر از دیگران جلوه کنید، پشت به دیوار تکیه زده و دست به سینه بایستید. پیام روشن است: "مزاحم نشوید ."
 
گرفتن گردن :
 
هنگامیکـه دسـت بـه طرف بالا تاب خورده و خودش را به پشت گردن قلاب می کند نشانه خشم می باشد. در دوران بدوی این ژست به ضربت سختی بر سر فرد مقابل منجر می گشت. اما در جامعه متمدن میباید از این عمل اجتنـاب ورزیـد. افرادیکه زبان بدن را متوجه میشوند از توانمندی این عمل آگاه هستند .
 
بی قراری(وول خوردن (
 
در موقعیت اجـتمـاعی هرگاه با پول خرد داخل جیبتان بازی کنید و صدای جیرینگ جیرینگ آن را درآورده یا با موها و یا لباستان کلنجار رویـد، علامت واضحی است که شما عصبی، بی قرار و هیجان زده می بـاشـیـد. بـرای گـذاشتن تاثیر خوب بر روی دیگران سعی کنید این حرکات تهییج آمیز و بیتاب گونه را در خود فرو نشانید .
 
کشیدن شلوار :
 
این عمل در مردان بیش از زنان انجام میشود. چون مردها هستند که اغلب اوقات شلوار به تن می کنند. پارچه شلوار یک پا به نشانه نـابـاوری بـه بــالا کشیده میشود . مانند این میماند که پایش را روی یک چیز ناخوشایند گـذاشـته و میکوشد آن را از روی شلوارش بتکاند .
 


به دیوار تکیه زدن :
 
زمانیکه شما به دیوار و یا درب ورودی با آرامش خاطر بسیار، تـکیه می دهید، به دیگران می گویید که بمانند. این روشـی اسـت برای طولانی کردن گفتگو خصوصا وقتی که در موقعیتهای اجتماعی قرار دارید .
 
ارتباط نزدیک :
 
دو فردیکه با هم گفتگو کرده و همدیگر را در یک جایگاه و همسو مییابند، انس و علاقه متقابل را نمایان میکند. افرادیکه برای مدت زمان مدیدی با یکدیگر بوده اند حرکات یکدیگر را تـقـلـیـد و تـکرار کـرده و حـتـی کلمات و الفاظ یکسانی را همزمان بیان میکنند .
 
نزاع :
 
هنگامی است که دو فرد رو در روی هم، اما برخـلاف مـورد قـبلـی می ایستند که بیانگر خشونت و تند خویی شدید میباشد. در شرایط عادی هر دو فرد در هنگام صحبت کردن اندکی از یکدیگر فاصله میگرند. امـا هرگاه بخواهند با یکدیگر زورآزمایی و نزاع کنند خود را در حالت بینی به بینی قرار میدهند که تقابل بسیار خطرناکی است .
 
تعظیم کردن :
 
این ژست ادای احترام دنیای کهن، دیگر کاربردی جـز در محافل دیپلماتیک و موقعیت های رسمی ندارد.

هر چند که در زمانهای گذشته بـه عنوان ادای احـترام و درود فرستاندن متعارف بکار می رفته است، اما اکنـون در اغـلـب اوقـات تـوسـط هـنرمـندان و مجریان بر روی سن مورد استفاده قرار میگیرد

زبان بدن (موی سر (

برخی از کارشناسان بر این باورند که مدل موی شخص می‌تواند نشان‌گر تصویر شخصی , کیفیت زندگی, میزان عملگرایی, خودنمایی, اثرگذاری و پایگاه اجتماعی و اقتصادی فرد باشد. برخی نیز بر این باورند که موی شخص می‌تواند نشانگر بالندگی عاطفی و ناحیه‌ی زیستی باشد .

مفاهیم مختلف مدل‌های مختلف مو را در طول دهه‌های گذشته از نظر بگذرانید. فرضاً, در دهه‌ی ۶۰ و ۷۰ قرن بیستم موی بلند شخص نشانه‌ی عصیان‌گری و شورشگری بود, اما امروزه در دهه‌ی ۹۰ یک راننده‌ی کامیون بیابان نیز موهایش را بلند می‌کند تا بسان سلطان موسیقی راک جلوه کند. باید توجه داشت که موهای بلند دخترک ۱۵ ساله تفسیر متفاوتی با موهای بلند یک زن ۵۵ ساله دارد. در هر صورت, در این قسمت حتی‌المقدور اسرار شناخته شده‌ی انواع مدل مو را در اختیار شما قرار می‌دهیم. باید توجه داشت که نشانه خوانی باید همراه با نشانه‌های آشکار سایر ویژگی‌های فرد باشد تا بتواند فرد را به سوی تشخیص درست رهنمون شود .
 
موی مردان

موی بلند و موی کوتاه _ باور غالب این است که موی کوتاه نشانه‌ی محافظه کاری و سازگاری و موی بلند نشانه‌ی ماهیتی هنری و عصیان‌گری است. این باور گهگاه درست می‌نمایاند؛ ولیکن در همه‌ی موارد این گونه نیست, زیرا موهای بسیار کوتاه می‌تواند نشانه‌ی موارد زیر باشد :

فرد احتمالاً اهل ورزش است؛
 
در حال طی کردن دوره‌ی نظام بوده و یا این که در گذشته یک نظامی بوده است؛
 
شخص در سازمان و یا اداره‌ای کار می‌کند که مجبور است مویش را کوتاه نگه دارد؛ این امر می‌تواند نشان‌گر گرایشات هنری, عصیان‌گری و مدگرایی باشد (در صورتی که مو به طور غریبی رنگ شده باشد و یا این که بسیار کوتاه باشد)؛
 
ممکن است نشانه‌ی محافظه‌کاری فرد باشد؛
 
احتمالاً شخص به نوعی مشغول درمان بوده و یا این که این امر از ضرورت درمانی ناشی شده است؛
 
احتمال دارد فرد این گونه بپندارد که جذابتر می‌نمایاند؛
 
فرد به دلیل راحتی و سهولت کاری, موی کوتاه را ترجیح می‌دهد .

اگر چه تامل در خصوص موارد بالا می‌تواند برای تشخیص ماهیت اشخاص راهگشا باشد, لیکن بسندگی صرف به این ذهنیات و کلیشه‌ها می‌تواند بازدارنده باشد .

موی آراسته: مردی که با موی آراسته, سشوار کرده و تافت زده ظاهر می‌شود و این امر را با لباس و کفش گرانقیمت همراه می‌کند, خواهان به رخ کشیدن موقعیت و پایگاه غبطه‌برانگیز اجتماعی و شغلی خود است .

این حالت می‌تواند نشانه‌ی کامیابی اقتصادی, خودمهم پنداری و اثرگذاری بر روی دیگران باشد. معمولاً مردان این گونه برای موی سر خویش سرمایه‌گذاری پولی و زمانی نمی‌کنند. در هر حال, استنباطی که از این حالت می‌توان کرد این است که چنین مردانی بدین وسیله قدرت, توان مالی و برتری پایگاه اجتماعی خویش را به رخ دیگران می‌کشند .

بعلاوه, همین برداشت را می‌توان به ناخن‌های آراسته نیز تعمیم داد .
 
نشانه‌های مرتبط با ریزش, کم پشتی و طاسی سر

مردانی که معدود تارهای موی باقیمانده بر روی سر خود را با دقت و وسواس محسوسی شانه می‌کنند و به اصطلاح به آن حالت می‌دهند, در واقع بدین وسیله خودخواهی خود را نشان داده و در عین حال نسبت به قضاوت و داوری دیگران غافل هستند . زمانی که من با چنین مردانی برخورد می‌کنم, نخستین سوالی که به ذهنم خطور می‌کند این است که آیا این مرد نمی‌داند که ما چشم داریم و همه چیز را می‌بینیم. نکته‌ی قابل توجه این که این برداشت‌ها وحی منزل نیست و در همه‌ی حالات استثنا به چشم می‌خورد .

استفاده از کلاه گیس و کاشتن و ترمیم موی سر: مردانی که با ترمیم موی سر خویش کم پشتی و یا ریزش آن را جبران می‌کنند, بدین وسیله نخوت و فقدان اعتماد به نفس خویش را نشان می‌دهند.

بعلاوه, بدین وسیله فرد با جذاب نشان دادن خویش اعتماد به نفس از دست رفته را کسب می‌کند. در هر صورت, از نشانه‌های این نوع اقدامات ترمیمی مردان می‌توان به مواردی چون برخورداری از امکانات مادی, نقص زدایی و ظاهر گرایی اشاره کرد .

استفاده از انواع کلاه‌ها :
 
مردان طاسی که از کلاه بیس‌بال برای پوشش این نقیصه‌ی خود استفاده می‌کنند, در واقع در برابر پیر شدن از خود مقاومت نشان می‌دهند. در این ارتباط باید به این نکته توجه کرد که بسیاری از مردان طاس برای حفاظت از فرق و کاسه‌ی سر خویش در برابر آفتاب سوزان از این کلاه‌ها استفاده می‌کنند؛ لیکن اگر مردان طاس در منزل نیز از این کلاه‌ها استفاده می‌کنند, این امر می‌تواند نشان‌گر فقدان خودباوری و اعتماد به نفس باشد .

موی رنگ شده :
 
مردانی که موی سر خود را رنگ می‌کنند, عمدتاً خواهان پوشاندن موهای سفید خود هستند و بدین وسیله خود را جوان می‌نمایانند. روشن است که این وسیله در همه‌ی حالات و مقاطع سنی نمی‌تواند راهگشا باشد. فرضاً چنان چه مرد ۷۵ ساله‌‌ای دارای موهای مشکی یک‌دست باشد, در آن صورت پنهان‌کاری کاملاً بی‌مورد است. در هر صورت, از ویژگی‌های این اشخاص می‌توان به خودخواهی, واقعیت گریزی و بسان کبک عمل کردن اشاره کرد .

موی صورت مردان

ریش و سبیل: برخی از مردم بر این باورند که ریش و سبیل می‌تواند نشانه‌ی راز آلودگی شخص باشد. باید توجه داشت که این برداشت درست نبوده و مردان به دلایل مختلف از موی صورت استفاده می‌کنند .

در هر صورت, ریش و سبیل می‌تواند به موارد زیر دلالت کند :

مرد می‌پندارد که بدین شکل جذاب‌تر می‌نمایاند؛
 
مرد جوان بدین وسیله خود را سالدار می‌نمایاند؛
 
با استفاده از ریش, فرد سن و سال و چروک‌های صورت خود را می‌پوشاند؛
 
فرد بدین وسیله نقص صورت خود را می‌پوشاند؛
 
مرد ریشو بدین شکل ماهیت عصیانگرانه‌ی خویش را می‌نمایاند؛
 
مرد در جایی شاغل است که از این بابت محدودیتی را به شخص تحمیل نمی‌کنند .
 
دقیقاً به طول و شکل و شمایل ریش و سبیل مردان توجه کنید, زیرا ریش و سبیل‌های بلند می‌تواند گرایشات سیاسی لیبرالیستی مردان را بنمایاند. از سوی دیگر, ریش و سبیل نامرتب, کثیف و ناآراسته می‌تواند نشانه‌ی ویژگی‌هایی چون کاهلی, دلمردگی , اختلالات و عوارض روحی و فیزیکی, فقدان قدرت داوری و سایر کاستی‌ها و نقایص بهداشتی باشد .
 
موهای سایر قسمت‌ها :
 
ابروان پرپشت و نامرتب و موهای زیاد دماغ و گوش مردان, نشانه‌ی این است که این اشخاص به ظاهر خویش اهمیتی نمی‌دهند. برخی از این مردان بر این باورند که مرتب کردن و آراستن موهای این قسمت‌های صورت عملی نادرست و نامردانه است .
 
مدل موی نامتعارف و نمایان :
 
مدل و یا رنگ موی غیر عادی و نامتعارف می‌تواند دلالت بر موارد زیر داشته باشد :

ماهیت ناسازگار؛
 
فرد ماهیتی عصیانگرانه و شورشی دارد؛
 
فرد شیفته‌ی ماجراجویی است؛
 
فرد گرایشات مدپرستانه و هنری دارد؛
 
فرد دارای شغلی نامتعارف بوده و سبک زندگیش نامتعارف است؛
 
شخص بدین وسیله خواهان عضویت در یک گروه هم سال خاص است؛
 
سازگاری با مدل‌‌های غالب و حاکم در اجتماع؛
 
بی‌توجهی به صورت‌های ظاهر؛
 
میل به منحصر به فرد بودن و جلب توجه کردن؛
 
تاثیرات فرهنگی (سن و سال فرد, نژاد و گروه‌های مختلف اجتماعی ).
 
موی زنان
 
مدل موی زنان در قیاس با چگونگی موی مردان محدودیت چندانی ندارد, زیرا مردم آسان‌تر انواع مدل موی سر زنان را می‌پذیرند, چون مدگرایی عمدتاً از آن جنس مونث است. با این وجود, موی سر نمایان و نامتعارف زنان نیز تعابیر و تفاسیر خاص خود را دارا می‌باشد .

موهای کوتاه و بلند: بر اساس فرهنگ ما, جوانی و جذابیت جسمانی زنان با موی بلند تعریف و تبیین می‌شود. به همین دلیل, بلندی و کوتاهی موی زنان تفاسیر خاص خود را دارا می‌باشد . حال اگر علیرغم این نگرش فرهنگی زنی مویش را کوتاه نگه دارد, باید به موارد زیر توجه کرد :

موی زیبا, کوتاه و آراسته این حالت می‌تواند نشان‌گر تمایلات هنری فرد بوده و در عین حال از برخورداری مالی حکایت کند. باری, هزینه کردن مبلغ قابل توجهی از درآمد برای آرایش مو می‌تواند نشانه‌ی اهمیت دادن به ظاهر شخصی, میل به پذیرفته شدن, اهمیت دادن به نظرات دیگران و احتمالاً عدم ایمنی باشد .

موی کوتاه معمولی زنان _ چون نگه داشتن موی بلند دشوار و هزینه بر است, بسیاری از زنان موی خود را کوتاه می‌کنند تا از دنگ و فنگ نگهداری موی بلند در امان باشند. در هر صورت, از نشانه‌های بارز این حالت می‌توان از عملگرایی فرد نام برد, به ویژه اگر این حالت با سایر ویژگی‌های عملگرایی همراه شود .

موی بسیار کوتاه سبب توجه دیگران می‌شود _ چنان چه لباس زنی زرق و برق دار و زننده باشد, جلب توجه کردن این حالت مو نمود می‌یابد .

احتمال دارد که موی بسیار کوتاه دلالت بر ضرورت‌های درمانی داشته باشد _ فرضاً, زنانی که شیمی درمانی می‌شوند, چاره‌ای جز این ندارند .

در رابطه با موهای بلند باید موارد زیر را از نظر گذراند :

چون فرهنگ ما موی بلند را نشانه‌ی جذابیت و زیبایی می‌داند, زنی که بیش از چهل سال سن دارد و در عین حال موهایش را به طور نمایانی بلند نگه می‌دارد, در برابر پیر شدن از خودش مقاومت نشان می‌دهد و ادا و اطوار جوانان و چشم نوازان را در می‌آورد. از ویژگی‌های این زنان می‌توان به مواردی چون ذهنیت گرایی, رویاپردازی و واقعیت‌گریزی اشاره کرد .

موی بلند نمایان یک زن ممکن است حالت چشم‌نوازی نداشته باشد و این کیفیت سبب شود که بپندارد که بدین شکل جذابیت جنسی محسوسی کسب می‌کند .

موی بلند نامتعارف می‌تواند نشانه‌ی عصیانگری و ماهیت شورشی بر علیه آداب و سنن دست و پا گیر و بازدارنده باشد, زیرا بسیاری از زنان موی بلند نمایان را نشانه‌ی آزادی و فارغ بودن از هر گونه محدودیتی می‌دانند. حال اگر نوع لباس زن این برداشت را تقویت کند, در آن صورت این نشانه انکار ناپذیر می‌شود .

موی بلند کثیف و ژولیده می‌تواند نشان‌گر خصوصیاتی چون فقدان قوه‌ی تشخیص و داوری, بیماری, کاهلی و تنبلی, تن‌آسایی, ماهیتی شورشی, دلزدگی و لاقیدی شخص باشد. در صورت کثیف بودن موی سر, برای خواندن زنان لازم است که به سایر شاخص‌های بهداشتی نیز توجه شود .

موی پوش داده: پوش دادن مو می‌تواند نشان‌گر سالمندی زن بوده و در عین حال می‌تواند نمایانگر ناحیه‌ی زیستی زن باشد . فرهنگ حاکم بر مناطق مختلف سبب می‌شود که اشخاص اولویت و ارجحیت فرهنگی را در ظاهر خویش دخالت دهند .

این حالت تا حدی کم پشتی مو را جبران می‌کند و هم این که سبب صرفه‌جویی در هزینه‌های آرایشی می‌شود .


رنگ مو :
 
رنگ کردن مو در بین این جنس طبیعی است. مگر آن که زنی مویش را به طور نامتعارفی رنگ کرده باشد و این رنگ کاملاً به چشم بخورد. از سوی دیگر, چنان چه زنی سفیدی مویش را با رنگ کردن بپوشاند, این امر می‌تواند گویا باشد. برای مثال, این اشخاص متوسل به تمارض و وانمود کردن نشده و واقعیت سنی خویش را به راحتی پذیرا می‌شوند. در برابر این گروه, اشخاصی هستند که به دلایل حساسیت‌های آلرژیکی اقدام به رنگ کردن نمی‌کنند. در هر صورت, در هنگام خواندن شخصیت زنان باید ظرایفی از این دست نیز لحاظ شود .

موی صورت و تن زنان :
 
در ایالات متحده, هنجار غالب فرهنگی این است که زنان موهای زیر بغل را زدوده و پاهای خود را عاری از هر گونه موی زبر سازند. به علاوه, موهای ابرو نیز باید آراسته باشد. زنی که هراسی از رویش مو در تنش ندارد, باید به فرهنگ دیگری تعلق داشته باشد . باری, زنی که در ایالات متحده متولد شده باشد, ولیکن اقدام به زدودن موهای نواحی مختلف تنش نکند, می‌تواند نشانه‌هایی چون عصیانگری, دلبستگی به باور رهایی و طبیعت باوری را به دست دهد .
 
از سایر نشانه‌ها نیز می‌توان به افسردگی, کاهلی, دلزدگی و راحت طلبی اشاره کرد . از سوی دیگر زنی که دستی به سر و صورت خویش نمی‌کشد و نسبت به موهای پراکنده‌ی صورت و ابروی خود بی‌توجه است, بدینسان اعتراض خود را نسبت به هنجارها و قیودات تحمیلی جامعه می‌نمایاند و اهمیتی به نظر دیگران در این خصوص نمی‌دهد. بعلاوه, شاید کیفیت بزرگ شدنش بر اساس باورهای خاصی بوده باشد .
 
سخـن آخـر :
 
سخن آخر اینکه بدانید بهترین شیوهً قرار گرفتن در کنار هم با زاویه نود درجه است نه مستقیم در روبروی هم و به همین لحاظ بهترین میـز برای مذاکـره یک میز گـرد است نه میز چهـارگوش. هنگامی به سخنان دیگران گوش می دهید با کمی خم شدن به جلـو در صندلی، به طرف مقابل نشان دهید که به سخنانش توجه دارید وعلاقمندید ولی مراقب باشید که در این کار افراط نکنید و بیش از هفتاد وپنج درجه خم نشوید-چون با این کار طرف مقابل را در تنگنا قرار میدهید و بعید نیست که وی به شکل تدافعی دست ها را زیر بغل قرار دهد .تماس چشمی خود را بطور مناسب با گوینده حفظ کنید. افراط در تماس چشمی موجب اعمال فشار به طرف مقابل و کاهش آن نمایانگر عدم اعتماد به سخنان او یا عدم تمایل به شنیدن بقیه آنهاست .

 
http://www.pezeshk.us/?p=16757

روان شناسی مذاکره در بازاریابی


روان شناسی مذاکره در بازاریابی

مسئولان یک بنگاه تولیدی یا تجاری ، در مقام خریدار یا در مقام فروشنده ، مذاکره کننده نیز هستند . هر فردی که در زمینه های تجاری فعالیت می کند . خواه نا خواه در شرایطی قرار می گیرد که باید برای متقاعد کردن طرف مقابل یا ترغیب او به خرید، مذاکره کند . در زمینه های تولیدی ، خدماتی و مالی نیز همین وضع صدق می کند.

مذاکره کننده باید دارای صفات ، توانایی ها و هنرهایی باشد تا بتواند ارتباطات لازم بین دو طرف معامله را برای رسیدن به هدف معین یا منافع مشترکی که طرفین خواهان آن هستند . برقرار کند . بنابراین ، مذاکره بازاریابی مفهومی فراتر از یک واژه است و در حقیقت فرآیند، جریان یا برنامه ای است که خرید و فروش را همزمان به نتیجه برساند . مسئولان بازاریابی شرکت ها باید با فنون و روش های جدید ایجاد ارتباط با مردم. رقبا ، خریداران ، و فروشندگان آشنا باشند . در مذاکرات بازاریابی آنچه مهم است . انجام صحیح فرآیند مذاکره به کمک ارسال صحیح علائم و پیام ها ، درک صحیح شرایط خود و شرایط طرف مقابل و بالاخره دریافت پیام از طرف مقابل ونشان دادن واکنش مناسب نسبت به آن است .

● تعریف مذاکره

مذاکره ، هنر رسیدن به تفاهم متقابل از طریق چانه زدن و بحث و استدلال بر سر نکات اساسی است . به عبارت دیگر ، مذاکره مجموعه کنش ها و واکنش های طرفین معامله بر سر مو ضوع های مورد علاقه که شاید بهتر باشد آن را فرآیند بنامیم به مراتب فراتر از ارائه حضوری یک پیشنهاد وپذیرش یا رد آن است .مذاکره ، فرآیندی است که افراد از موضع های واگرا ، به موضع هایی که توافق حاصل شود ، حرکت می کنند .

● ویژگی مذاکره

هدف از مذاکره رسیدن به توافق است مذاکره پاسخ به این پرسش هاست ، چگونه میتوان در مذاکره به توافق رسید ؟ چرا در سازمان ها و ادارات می گویند فلانی برای مذاکره برود و فلانی نرود ؟ طرف های مذاکره برای فهمیدن نیازهای یکدیگر و وجوه اختلاف تلاش می کنند ، تا از این طریق حوزه های تضادی که از دستیابی به بهترین نتایج بین آنها جلوگیری می کنند را از بین ببرند .

تشخیص علایق از طریق مذاکره ، مستلزم مهارت ارتباطی سطح بالا و درک کامل اهمیت موضوع است . بهترین روش دستیابی به درک مناسب بر پایه شناخت و تجزیه وتحلیل علایق راهبردی طرف های مذاکره قرار دارد . محور بحث و مذاکره در بازاریابی معمولا” قیمت شرایط تحویل ، مشخصات کالا ، بسته بندی ، گارانتی و … است .

● ارکان مذاکرات بازاریابی

الف) اهداف:هدف مذاکرات بازاریابی برای هر کدام از طرفین مذاکره نفعی است که از انجام داد و ستد حاصل میشود . بدیهی است منافع مورد انتظار بیاد مشخص و قابل ارزیابی باشد .

ب) روش ها:مذاکرات بازاریابی نیز مانند سایر مذاکرات میتوانند با روش های سخت وخشن ، ملایم و یا منطقی صورت گیرند .

ج) افراد: نقش شخص یا اشخاص مذاکره کننده ، از آن جهت اهمیت دارد که دانش و بینش آنها ، سن ، جنس ، عواطف و بالاخره مقام وموقعیت شغلی یا اجتماعی آنها ، آثار متفاوتی بر ثمر بخشی و موفقیت یا بی ثمری و شکست مذاکرات بر جای می گذارد .

د) اطلاعات: هر مذاکره بر پایه اطلاعات استوار است . در مذاکرات بازاریابی که بین دوقطب یا دوگروه مخالف یا دارای منافع متضاد صورت می گیرد ، هر کدام از طرفین در بدو امر باید اطلاعات اساسی و حتی بسیار دقیق درباره طرف مقابل جمع آوری کرده باشند، در غیر اینصورت امکان دارد توافق های به عمل آمده به مرحله عمل نرسند یا بین طرفین بر سر چگونگی توافق ها اختلاف بروز کند .

● برنامه ریزی مذاکرات بازاریابی

برای انجام یک مذاکره موفق ، در زمینه های بازاریابی و فروش ، پس از تعیین اهداف ، باید حیطه و حدود مطالب مورد بحث یا دستور جلسه مشخص شود .

چک لیست زیر میتواند در برنامه ریزی مذاکرات بازاریابی مورد استفاده قرار گیرد :

الف ) افتتاح جلسات

چگونه جلسه را افتتاح کنیم ؟

میزان علاقه افراد حاضر در جلسه چه اندازه است ؟

احتیاجات طرفین مذاکره کدام است ؟

چه زمینه های مشترکی بین طرفین مذاکره وجود دارد ؟

مواضع طرفین مذاکره

ب ) دامنه اختیار

با چه اشخاصی ملاقات خواهیم کرد ؟

سابقه و تاریخچه روابط طرفین چگونه بوده است ؟

طرف مقابل چه قدر اختیار دارد ؟

ج) قدرت و نفوذ

میزان قدرت و اختیار آنها در مورد ما یا رقبای ما چه قدر است ؟

محدوده اختیار ما در این حیطه چه اندازه است ؟

چگونه میتوان از اختیار خود در جهت منافع طرفین استفاده کرد ؟

د) تعهدات

میزان علاقه طرف مقابل به برگزاری جلسات چه قدر است ؟

اهمیت رسیدن به توافق از سوی طرف مقابل چه اندازه است ؟

آیا واقعا” خواستار یا نیازمند دستیابی به توافق هستیم ؟

آیا توافق به دست آمده ثبات خواهد داشت ؟

● رقابت /محدودیت

شرایط بازار تا چه اندازه روند مذاکرات را تحت تاثیر قرار میدهد ؟

در این رابطه چه اهرم هایی به کار گرفته میشود ؟

● پیشرفت

از چه امتیازی برخورداریم تا از موفقیت خود اطمینان حاصل کنیم ؟

پیشنهادهای مطرح شده در جلسه ها تا چه اندازه جدید و نو است ؟

چه کسی برای کمک ، داوطلب خواهد شد ؟

● روش های مذاکرات بازاریابی

روش های مذاکرات بازاریابی نیز مانند سایر روش های مدیریت به طور قطع و یقین قابل تفکیک وطبقه بندی نیست و هر مذاکره کننده ای با توجه به تجربه ، دانش ، تسلط ویژگی های فردی و تخصصی و بالاخره شرایط زمانی ومکانی ، به نوعی با طرف مقابل برخورد می کند ولی سه شیوه زیر قابل ذکر است :

الف) روش مذاکره ملایم:

بسیاری از مدیران بازاریابی تابع روش مسالمت ، انعطاف پذیری ، کوتاه آمدن ، امتیاز دادن، برخورد دوستانه و با وقار ، خودداری از درگیری و خصومت برای رسیدن به نتیجه مطلوب هستند . از نظر این گروه ، مذاکره ای به عقد قرارداد فروش منجر میشود که در محیطی آرام و بدون خشونت و با جلب رضایت مشتری یا فروشنده انجام شده باشد . زیرا هدف انجام دادن معامله است و باید شرایط را برای تحقق آن مهیا ساخت.

ب) روش مذاکره خشن:

تاکتیک خشونت در مذاکرات بازاریابی ، از سیاست و نظامی گری به بازاریابی راه یافته و شیوه مطلوبی نیست . بدیهی است در هر مذاکره ای ، تاکید برخواسته ها ، عدم انعطاف ، اصرار ورزیدن بر اعتقادات یا مواضع و امثال آنها موجب میشود که طرف مقابل نیز با همین شیوه ها وارد عمل شود و طبیعی است که با ایجاد جو عدم تفاهم و خصومت ، مذاکرات بی نتیجه پایان پذیرد .

ج) روش مذاکره منطقی یا اصولی:

یک مذاکره کننده موفق اعم از خریدار ، فروشنده ، واسطه ویا هر شخصی که در زمینه های حرفه ای دیگر فعالیت می کند ، با اصول گرایی ، منطق ، ملایمت بجا ، خشونت به موقع و بالاخره با نگرش سیستمی به موضوع میتواند مذاکرات را به طرف دلخواه هدایت کند . هدف نهایی مذاکرات بازاریابی پیشبرد فروش است و پیشبرد فروش در بسیاری از متون بازاریابی به نام ارتباطات بازاریابی خوانده شده است . بدین معنی که مذاکره کردن ، یک فعالیت ارتباطی است و ارتباط به معنای رساندن ، اثر گذاشتن و دریافت پاسخ است و ناگفته پیداست که در یک فعالیت ارتباطی نباید با روحیه ، اخلاق ، اعتقاد و ضوابط حرف مقابل با سختی و خشونت برخورد کرد .

البته ملایمت بیش از حد و امتیاز دادن غیر عادی نیز موفقیت بنگاه را به خطر می اندازد.

بنابراین ، بهتر است که با روش منطقی و اصولی ، مذاکرات را آغاز و اداره کرد و پس از دستیابی به نتیجه مطلوب خاتمه داد .دو روش مشخص دیگر که در مذاکرات بازاریابی میتوان به کار گرفت . عبارتند از: روش برون گرایی و روش قیاسی – استنتاجی.

روش برون گرایی: نمایانگر تلاش برای ترغیب دیگران نسبت به انجام کار با دادن اطلاعات است که در حقیقت همان ترغیب و تشویق طرف مقابل با اعمال فشار به شمار می رود .

روش قیاسی – استنتاجی ، برای ترغیب طرف مقابل نسبت به انجام کاری است که از طریق سوق دادن او به سمت آن کار صورت می پذیرد . بنابراین ، این روش مستلزم مهارت بیشتر است ودر مقایسه با روش برون گرایی ، زیرکانه تر به نظر می رسد . یافتن روش کاملی که بتوان آن را در تمام شرایط مورد استفاده قرار داد ، کار دشواری است. هر یک از این روش ها فواید خاص خود را دارند . به عنوان مثال ، یک نماینده فروش برای جلوگیری از هرگونه ضرر وزیان باید روش برون گرایی را به گونه ای منطقی به کار گیرد . یا مذاکره کننده ای که درگیر معامله بزرگی است که چندین ماه به طور می انجامد مانند ( فروش گاز طبیعی ایران به ترکیه ) باید از روش قیاسی – استنتاجی به گونه ای محتاطانه استفاده کند .

اگر طرف مقابل فردی برون گرا باشد ، دایم رشته کلام را در دست دارد و مجال صحبت کردن را به طرف مقابل نمی دهد ، بنابراین ، طرف مقابل باید به دنبال یافتن زمانی مناسب برای ارائه پیشنهادهای خود باشد . اگر طرف مقابل مذاکره ، از روش استنتاجی استفاده کند و ناچار مذاکره در مورد خاصی باشد ، سوال های زیادی از جانب یکی از آنها مطرح خواهد شد که ناگزیر با سوال های بیشتری از جانب دیگری مواجه خواهد شد.
 
   حیدر صید زاده کارشناس ارشد بازاریابی 
 
 
   دانش پژوهان ورزش (
http://www.sportscholars.ir 

زبان بدن ( ایستادن - چشم ها - پاها )

 

مدل ايستادن چه چيزهايي را نشان مي‌دهد؟



 

مدل ايستادن فرد مي‌تواند نشانه‌اي از نفوذ، قدرت يا سلطه پذيري او باشد




 




وقتي فردي هنگام ايستادن كمي خميده قامت است، مي‌تواند نشان از سستي و احساس ناامني در فرد باشد، در بعضي مواقع نيز فرد تا حدي احساس گناه يا عذاب وجدان يا شرم دارد.






وقتي فردي هنگام ايستان شانه‌هايش را عقب مي‌دهد و كاملا صاف مي‌ايستد نشان از سلطه گري اوست و در واقع نشان مي‌دهد او انساني با اعتماد به نفس، صادق و موفقي است. حتـي اگـر كـوتـاه قـد باشد، گرفتن يك ژست مطمئن و بي‌پروا فرد را پر ابهت نشان خواهد داد.








 

چگونه زبان بدن را به زندگي روزمره خود بياوريد




اگر مي‌خواهيد به بهترين وجه، زبان بدن خود را تنظيم كنيد و دقيقا خود را آنگونه نشان دهيد كه مي‌خواهيد، اول بايد به تمام لحظه‌هاي خود در طول روز فكر كنيد و تمام جوانب را درنظر بگيريد سپس تصميم بگيريد كه قصد داريد چگونه رفتار كنيد.

مثلا اگر مي‌خواهيد ديگران شما را به‌عنوان شخصيتي مهربان بشناسند، نبايد صبح‌ها هنگام رفتن به سر كار مستقيم سر ميز خود برويد و از هرگونه ارتباط چشمي پرهيز كنيد، چون در اين صورت همكاران‌تان از شما عكس اين برداشت را خواهند داشت. بنابراين بايد روي سلام و احوالپرسي خود دقت بيشتري داشته باشيد.

به همين طريق تمام روز خود را درنظر بگيريد. بايد به رفتارهاي خود هنگام ناهار توجه كنيد و اينكه بعد ازظهر و عصر خود را چگونه سپري مي‌كنيد. سعي كنيد از خودتان سوال‌هايي به اين روش بپرسيد: «آيا بايد لبخند بزنم؟آيا بايد با اطرافيان ارتباط چشمي برقرار كنم؟ يا....» درست است مفاهيم را همراه با زبان انتقال مي‌دهيد، اما تاثير زبان بدن شما به لحاظ احساسي است و به‌طور عميق‌تري روي ناخودآگاه طرف مقابل تاثير مي‌گذارد. وقتي شما اصول و معناهاي زبان بدن را ياد بگيريد مي‌توانيد به بهترين حالت، رفتارهاي خود را مديريت كنيد تا رفتارهاي‌تان فراتر از گفتارتان منظور شما را نشان دهد و از طرف ديگر از زبان بدن ديگران نيز كاملا به سود خود استفاده كنيد و معناي نهفته در گفتار آنها را بفهميد.مثلا وقتي فردي هنگام صحبت كردن جلوي دهان خود را مي‌گيرد احتمالا در حال دروغ گفت است يا....به‌طور كلي شما مي‌توانيد از ميزان نزديك شدن طرف مقابل، حركت پاها، نوع حركت سر، نوع حركت دست‌ها و... به خيلي از وجوه شخصيت طرف مقابل پي ببريد.





چشم‌هايش با شما حرف مي‌زنند




تماس چشمي بين افراد معمولا در فرهنگ‌هاي مختلف متفاوت است، حتي مي‌توان گفت با توجه به فرهنگ نيز معناي تماس چشمي متفاوت است اما در بيشتر مناطق معناي آن صداقت و رك‌گويي فرد است. شايد بتوان گفت چشم‌ها يكي از مهم‌ترين اعضايي هستند كه به راحتي احساسات شما را به فرد مقابل انتقال مي‌دهندو در واقع مهم‌ترين جزء انتقال‌دهنده زبان بدن هستند، چشم‌ها مي‌توانند هر چيزي را بيان كنند از ناراحتي و خوشحالي گرفته تا درد و انواع احساسات ديگر.






افرادي هستند كه وقتي با آنها صحبت مي‌كنيد مدام به اطراف نگاه مي‌كنند و چشمان‌شان مي‌گردد، اين نشان مي‌دهد فرد يا عصبي است و دروغ مي‌گويد يا حواس او كاملا پرت است. به‌طور كلي مي‌توان گفت وقتي با كسي صحبت مي‌كنيد و او به شما نگاه نمي‌كند اين مي‌تواند نشانه آسودگي فرد باشد يا سلطه پذيري او را نشان دهد. چپ چپ نگاه كردن مي‌تواند نشان دهد فرد نسبت به شما بدگمان است و حرف‌هاي شما، او را متقاعد نكرده‌است.






وقتي طرف مقابل شما هنگام صحبت كردن مدام به زمين نگاه مي‌‌كند يعني احتمالا يا خجالت مي‌كشد يا كلا شخصيت كمرو و محجوبي است. وقتي چشم‌هاي فردي دوردست‌ها را نگاه مي‌كند معمولا نشانه اين است كه فرد در افكار خود غرق شده‌است و به حرف‌هاي شما گوش نمي‌دهد.

پاها نيز حرف مي‌زنند









 









وقتي فردي طوري نشسته كه يك پا را روي پـاي ديـگر انـداخته و يك پا را در هوا تكان مي‌دهد به‌گونه‌اي مي‌خواهد اين پيام را به طرف مقابل بدهد كه من حوصله‌ام سـر رفته است. در واقع اين حـركات نـشـانـگر گـريز است اگرچه بدن فرد ساكن و بدون حركت باشد.

















اين حالت متداول به‌طور يـكسان در مردان و زنان رايج است و مي‌توان اين برداشت را از آن داشت كه من بـسـيار آسـوده خاطر هستم و به‌خوبي به حرف‌هاي شما گوش مي‌دهم.

http://p30city.net/showthread.php?t=32698

حرکات ممنوعه در هنگام مذاکره با مخاطب


حرکات ممنوعه در هنگام مذاکره با مخاطب

ورود به حریم شخصی مشتری (حداقل فاصله را با شخص مخاطب حفظ نکردن)
 


1-      نگاه کردن به هر جهت غیر از جهتی که مشتری حضور دارد.
 
2-      مشت کردن انگشتان
 
3-      دست به سینه نشستن
 
4-      انداختن پا روی پا
 
5-      خواراندن گردن و یقه و لمس کردن بیش از اندازه گوش وبینی و جاهای دیگر بدن
 
6-      گرفتن انگشتان جلوی دهان
 
7-      شل دست دادن
 
8-      دست دادن طولانی 

9-      نگه داشتن دست مشتری به زور پس از دست دادن
 
10-  لمس بدن مشتری در هنگام صحبت کردن
 
11-  تکان دادن انگشت سبابه  هنگام صحبت کردن
 
12-  بازی با خودکار ،کامپوتر ،لپ تاپ یا یا هر وسیله دیگر
 
13-  عدم تماس چشمی (با توجه به فرهنگ اسلامی در ایران در بکار بردن این نکته در برخورد با خانمها دقت کنید)
 
14-  ورود به حریم شخصی مشتری (حداقل فاصله را با شخص مخاطب حفظ نکردن)
 
15-  تکیه دادن به صندلی همانند پادشاهان
 
16-  تکان دادن پشت سرهم پا
 
17-  پوشیدن لباس نامناسب و نامرتب
 
18-  همرا داشتن کیف پر از وسایل به اندازه غیر عادی
 
19-  عدم بخاطر آوردن اسم طرف مقابل
 
20-  عدم همراه داشتن کارت ویزیت
 
21-  نشستن قبل ازاین که به شما صندلی  شما را نشان بدهند و به شما برای نشستن تعارف کنند.

http://vivannews.com/Pages/News-24423.aspx

زبان تن در مذاکرات


زبان تن در مذاکرات

مذاکره کار هر روز انسانها است. آیا باور می کنید که زبان تن بیشترین کاربرد را در مذاکرات برعهده داشته باشد؟ در لحظه لحظه زندگی تان به طور ناخودآگاه به هنرنمائی مذاکره اشتغال دارید

مذاکره کار هر روز انسانها است. آیا باور می کنید که زبان تن بیشترین کاربرد را در مذاکرات برعهده داشته باشد؟

در لحظه لحظه زندگی تان به طور ناخودآگاه به هنرنمائی مذاکره اشتغال دارید

از چانه زدن با فروشنده گرفته تا همفکری و تبادل نظر به منظور اخذ اختیارات بیشتر از رئیس تان. مذاکره کار هر روز انسانها است. آیا باور می کنید که زبان تن بیشترین کاربرد را در مذاکرات برعهده داشته باشد؟
 
زبان تن در مذاکرات رسمی برای کسب و کار و تجارت، از مؤثرترین ابزار به حساب می آید
توان خواندن حرکات طرف مقابل و عکس العمل مناسب به آنها را می توان به تفاوت بین موفقیت و ناکامی در روند مذاکرات تبیین نمود.....
 
علائم اولیه

اولین گام در استفاده از زبان تن در یک مذاکره از زمانی آغاز می گردد که شما به اتاق مذاکره قدم می گذارید
"مصرانه با تمرکز بر تمام بدن – سر ، بازوها، دست ها، سینه، شکم، ساق های پا، و پا ها، سعی کنید همه چیز را تحت نظر داشته باشید. اگر در انجام این کار موفق شوید، خواهید توانست بهتر گوش کنید و همچنین نسبت به خواندن زبان تن طرف مذاکره کننده ، حساس تر خواهید بود.
 
فضاهای خصوصی در مذاکرات

سر میز مذاکره، هر یکی از طرفین به ایجاد فضای خصوصی و یا حوزه تحت سیطره مربوط به خود می پردازند

در یک مذاکره تجاری، افراد دارای موقعیت بالاتر ( مثلاً رئیس یک شرکت )، به ایجاد فضای بیشتری برای فرماندهی می پردازد و معمولاً توسط دیگر افراد حاضر بر سر میز مذاکره مورد ارجاع قرار می گیرد.

به طور مثال، نشستن پشت مسلط ترین صندلی ( معمولاً صندلی بالای مجلس)، بیانگر و نشانگر قدرت است. اگر چنین فردی بر صندلی غالب نشسته و تکیه بزند، یک مذاکره کننده خوب می تواند این موضوع را با یک هماهنگی تیمی افراد و متحدین خود در شکل نشستن پای میز مذاکره، خنثی نماید. تیم شما می تواند با نوع نشستن خود فرد طرف مذاکره را محاصره کند، یا برای آنکه به راحتی اهرم را در دست داشته باشید، هر ترتیب دیگری را برای نشستن اتخاد کنید.
 
اولین تأثیر گذاری، ماندگارترین تأثیر گذاری خواهد بود

سر میز مذاکره، اولین حرکت مهمترین حرکت خواهد بود. درست مانند بازی شطرنج که اگر مهره های سفید را در اختیار داشته باشید از امتیاز ابداع و ابتکار(لااقل به اندازه یک حرکت) برخوردار خواهید بود زیرا طرف مقابل بایستی به عکس العمل به اقدامات شما بپردازد.

بنابراین یک حرکت خوب، محکم، و حساب شده را به اجراء در آورید. کار را با یک زبان تن مثبت شروع کنید. به ایجاد حس مشترک بپردازید. به طور مثال در یک جلسه می توانید با صمیمیت به چشمان فرد طرف مقابل بنگرید. برای این کار بایستی به دقت مراقب زمان و تناوب این تماس چشمی باشید.

چشم پنجره روح و جان شما است. اگر نتوانید تماس چشمی برقرار نمائید، ممکن است این تصور ایجاد شود که شما در حال پنهان کردن چیزی هستید و این علامت عدم صمیمیت و روراست بودن است.
 
با علاقه  دست بدهید

دست را با علاقه بفشارید اما نه آنقدر محکم که موجب ناراحتی گردد. یک باور غلط و رایج وجود دارد که بایستی دست را در چنین اوقات به یادماندنی به شدت فشرد. این کار توصیه نمی شود.

دست را یکبار و در حالیکه مستقیماً به چشمان طرف مقابل نگاه می کنید، بفشارید. فشردن دست برای یکمرتبه و یا دو مرتبه نشان از هیجان و سرزندگی دارد، اما بیشتر از آن می تواند موجب آزار طرف مقابل گردد.
 
دانش زبان تن خود را به عمل در آورید

در طی روند مذاکره به ژست و فیگورهای طرف مذاکره کننده توجه نمائید. در قسمت های اول این موضوع ، علائم علاقمندی افراد به گفته های شما، علائم شک و تردید آنها به شما، علائم آماده بودن آنها برای پذیرش طرح شما، و حتی علائم دروغ گفتن را بازگو نمودیم. برای شناسائی این علائم بایستی کاملاً به حالت آماده باش قرار داشته باشید. به علاوه بایستی نسبت به اقدامات خود نیز آگاهی داشته باشید. ممکن است نا خودآگاهانه علائمی از عصبی بودن را بروز دهید و طرف مقابل شما ( که او نیز از زبان تن با اطلاع است )، امتیاز این شرایط را برای خود مورد استفاده قرار دهد.
 
 
منبع : salary.persianblog.ir

مذاکره فروش را در این مقاله یاد بگیرید!


مذاکره فروش را در این مقاله یاد بگیرید!

امروزه مذاکره به عنوان یکی از ابزارهای پرکاربرد در روابط اجتماعی روزمره نقشی دوچندان یافته است. در صورتی که ویژگی های شخصیتی فروشندگان موفق را بررسی کنیم از جمله مهارت های مهم ایشان، تسلط به اصول و فنون مذاکره است.

کسب و کار: امروزه مذاکره به عنوان یکی از ابزارهای پرکاربرد در روابط اجتماعی روزمره نقشی دوچندان یافته است. در صورتی که ویژگی های شخصیتی فروشندگان موفق را بررسی کنیم از جمله مهارت های مهم ایشان، تسلط به اصول و فنون مذاکره است.

پیتر دراکر اندیشمند و صاحب نظر بزرگ آمریکایی در عرصه مدیریت معتقد است، هنر متقاعد کردن راز موفقیت انسان ها یا شرکت های تجاری موفق است. امروزه بسیاری از شرکت ها جهت برنده شدن در مناقصات و مزایده ها در عرصه تجارت، از متخصصین زبده در امر مذاکرات تجاری بهره می گیرند.

در اینجا برای شما چند راهکار در مذاکرات تجاری را ذکر می کنیم که حاصل تجربیات این مشاوران حرفه ای می باشد.

1- هیچگاه اولین پیشنهاد را شما ندهید

بسیار ساده است، اینطور نیست؟ تا آنجا که می توانید، در هر موقعیتی هم که برای مذاکره قرار دارید، اولین پیشنهاد را شما ندهید. اگر طرف شما با یک پیشنهاد بزرگ جلو آمد، نشان می دهد که ممکن است معامله انجام نشود و آنها راهشان را بکشند و بروند چون سنگ بزرگ همیشه نشانه نزدن است. با رعایت این نکته می توانید از قصد و نیت طرفتان مطلع شوید.

2- همیشه دو خریدار را در کنار هم قرار دهید

کاری که به شما خیلی قدرت عمل می دهد این است که همیشه برای یک جنس مشخص دو خریدار را کنار هم قرار دهید. چه در کار باشد و چه در تجارت، اینکه دو نفر خواستار شما باشند همیشه باعث  افزایش قدرت شما می شود.

3- همیشه قیمت بالاتری بدهید

همیشه قیمتی بالاتر از قیمت واقعی خودتان اعلام کنید اما نه اینقدر بالا که کسی حتی برای نگاه کردن هم جلو نیاید چون با اینکار فقط یک طمع کار جلوه خواهید کرد.

4- هیچگاه خود را مشتاق نشان ندهید

هر چقدر هم که به نظرتان معامله عالی باشد و کلی با آن سود کرده باشید و بسیار خوشحال باشید، هیچ وقت چهره خود را شاد و مشتاق به طرف مقابل نشان ندهید چون با این کار درونتان را به آنها نشان خواهید داد و این اصلا خوب نیست. همیشه خونسرد و آرام باشید.

5- همیشه برای ترک مذاکره آماده باشید

اصلا مهم نیست که چقدر دوست دارید آن معامله انجام شود، باید همیشه خود را برای سر نگرفتن معامله هم آماده نشان دهید. ممکن است این سخت ترین کار در طی یک مذاکره باشد اما گاهی بسیار به نفع شما خواهد بود. اگر می بینید که مذاکره ای درست نیست و ممکن است سرتان کلاه گذاشته شود، می توانید سریعا کناره گیری کنید.

6- فکر کنید طرف معامله به شما نیاز دارد

یکی از سخت ترین قسمت های معامله این است که شما فکر کنید طرف شدیدا به شما نیاز دارد. اگر اینطور فکر نکنید، اعتماد به نفس تان پایین خواهد آمد. همیشه در ذهن تان مجسم کنید که طرف معامله عمیقا خواستار کالای شماست.

7- یاد بگیرید که ساکت بمانید

گاهی اوقات وقتی پیشنهادی به شما ارائه می شود، خیلی مهم است که جوابی نداده و چیزی نگویید. برای 30 دقیقه، 90 دقیقه، یک ساعت، برای هر چقدر که شده دهانتان را باز نکنید. سکوتی ناراحت کننده ایجاد کنید و طرف مقابل برای شکستن این سکوت جزئیات بیشتری بیان خواهد کرد. شما ساکت بمانید، کناره گیری نکنید اما فقط به آنچه که طرف مقابل بازگو می کند گوش فرا دهید.

8- در مورد همه چیز تحقیق کنید

چه با دانستن در مورد گذشته طرف معامله تان باشد، چه اتفاقاتی که در جریان مذاکره می افتد یا تحقیق در مورد کالای مورد نظر باشد، همیشه بدانید که در چه مورد می خواهید صحبت کنید.

9- هیچگاه در وسط کار مذاکره را بر هم نزنید

در معاملات همیشه تخفیف و امتیازدهی صورت می گیرد. مهم نیست که از چقدر می گذرید تا مذاکره را تمام کنید، اما مهم این است که مذاکره نباید بر هم بخورد. هر چند که ممکن است آخر کار اصلا رضایت زیادی از آن مذاکره نداشته باشید.

10- همیشه مؤدب باشید

مهم نیست که طرف مقابل تان با شما بد حرف می زند یا کالای تان را تحقیر می کند، شما هیچگاه خونسردی خود را از دست ندهید. با بدرفتاری چیز جز شرمندگی نصیب تان نخواهد شد.

راه حل ویژه: کار را به نماینده تان بسپارید!

ممکن است هر چند بار هم که این مقاله را بخوانید باز هم احساس کنید که هنوز در مذاکره استاد نشده اید. بنابراین در اینجا به آخرین توصیه اشاره می کنم که از تمام این نکات با ارزش تر است: اگر شک دارید، یا حوصله این کارها را ندارید، نماینده ای برای خود پیدا کنید که این کارهای تان را انجام دهد. این نماینده هر کسی می تواند باشد،

یک وکیل حقوقی یا یکی از همکاران باتجربه، ولی به هر حال مسئله مهم این است که اگر حوصله ندارید به هیچ وجه این کار را خودتان انجام ندهید. بر اساس آنچه گفته شد می توان نتیجه گرفت با آگاهی از شگردها و ترفندهای مذاکره و استفاده از آنها در زمان های مناسب می توان مسیر مذاکره را به سمت خود هدایت کرد و در نهایت به نتیجه مطلوب رسید.

http://vivannews.com/Pages/News-19875.aspx

اصول مذاكرات خوب، اصولی یا حرفه‌ای


اصول مذاكرات خوب، اصولی یا حرفه‌ای

مذاكرات مبتنی‌بر موضع‌گیری به دلیل از بین بردن روابط انسانی، موجب قفل شدن مسیر مذاكرات می‌شود. به این رو رعایت اصولی كه به ایجاد روابط انسانی كمك می‌كند، در رسیدن به تعامل دو طرفه بسیار حائز اهمیت است. اگر قبول داشته باشیم كه طرفین مذاكره برای پیدا كردن راه‌حل یك مساله با هم مذاكره می‌كنند...

1- روابط انسانی ایجاد كنید

مذاكرات مبتنی‌بر موضع‌گیری به دلیل از بین بردن روابط انسانی، موجب قفل شدن مسیر مذاكرات می‌شود.
به این رو رعایت اصولی كه به ایجاد روابط انسانی كمك می‌كند، در رسیدن به تعامل دو طرفه بسیار حائز اهمیت است.

 اگر قبول داشته باشیم كه طرفین مذاكره برای پیدا كردن راه‌حل یك مساله با هم مذاكره می‌كنند و اگر بپذیریم كه در روابط غیرانسانی توانایی طرفین برای ارائه راه‌حل به طرز قابل‌ملاحظه‌ای كاهش پیدا می‌كند، به ضرورت ایجاد روابط انسانی برای افزایش قابلیت طرفین برای ارائه راه‌حل مسائل پی می‌بریم.

 در اینجا باید به این نكته دقت كرد كه مقصود از روابط انسانی، روابط صمیمانه خارج از عرف تجاری و اخلاقی نیست. از این رو در اینجا باید تاكید كرد كه هیچ مذاكره‌كننده حرفه‌ای به خود اجازه نمی‌دهد از طریق ایجاد روابط خارج از قواعد تجاری یا اخلاقی به هدف‌های خود برسد.

 در ضمن باید اشاره كرد كه هر مذاكره‌كننده‌ای ورای جنسیت خود مذاكره می‌كند و هیچ مذاكره‌كننده‌ای حق ندارد از جنسیت خود برای پیشبرد هدف‌های تجاری استفاده كند؛ بنابراین شخصیت مذاكره‌كنندگان باید به گونه‌ای قوی باشد كه طرف مقابل احساس كند جدای از جنسیت، با یك فرد حرفه‌ای مذاكره می‌كند. مواردی كه برای ایجاد روابط انسانی موثر هستند، به شرح زیر تشریح می‌شوند:
 
1-1 به صورت نبض‌دار سخن بگوییم


این نوع سخن گفتن كه به سخن گفتن سینوسی نیز معروف است، با تغییر لحن و تن صدا و بالا و پایین آوردن آن، موجب انتقال انرژی و جلب توجه دائمی فرد به ما می‌شود. از طریق گفتار سینوسی، توجه فرد به گفتار ما متمركز و از پراكنده شدن حواس وی جلوگیری می‌شود.

البته باید دانست سینوسی صحبت كردن در هنگام تالم یا ناراحتی جایز نیست؛ زیرا در جایی كه فرد احساس می‌كند باید دلداری داده شود، نباید شائبه شادی یا خوشحال بودن را در وی ایجاد كرد. به این رو صحبت سینوسی در تمامی موارد محتمل زندگی، به غیر از وقایع دردناك، كاربرد دارد.

در مذاكرات، گفتار سینوسی به انتقال انرژی، ایجاد رابطه انسانی و پایدار ماندن آن كمك می‌كند. شایسته است در مذاكرات، به‌خصوص در مواقعی كه می‌خواهیم توافق طرف را به سمت خودمان جلب كنیم، به صورت سینوسی صحبت كنیم.


2-1- به طرف مقابل اطلاعات مثبت بدهیم


منظور از دادن اطلاعات مثبت این است كه با بیان ویژگی‌ها و خصلت‌های مثبت كالا یا محصول یا سازمان خودمان، سعی كنیم طرف مقابل را به سمت تصمیم‌گیری خودمان هدایت كنیم؛ به عبارت دیگر باید وی را به سمت هدف‌های خودمان هل بدهیم و او را به حال خودش نگه نداریم.

در بسیاری مواقع یك معرفی مناسب و به‌جا از توانمندی‌ها و مزیت‌های موجود، باعث می‌شود طرف مقابل خیلی زودتر از حد معمول با ما توافق كند. بیان با آب‌و‌تاب و هنرمندانه، می‌تواند برای طرف مقابل این دیدگاه را ایجاد كند كه فرصت بسیار خوبی به وی پیشنهاد شده است و نباید این فرصت را به سادگی از دست بدهد. وقتی به طرف مقابل اطلاعات مثبت می‌دهیم، باید مراقب باشیم كه اسرار و اطلاعات غیرضروری برای وی فاش نشود؛ چون همین اطلاعات اضافی بعدها موجب گیر افتادن و به دردسر افتادن خود مذاكره‌كننده می‌شود. در هنگام دادن اطلاعات مثبت، گاهی اوقات مبالغه زیبا نه تنها مذموم نیست، بلكه بسیار زیبا و تاثیرگذار است.

 البته مبالغه نباید آنقد زیاد باشد كه شائبه پز دادن یا وعده تو خالی یا دروغگویی را ایجاد كند؛ بنابراین پیدا كردن حد وسط این دو، بر عهده مذاكره‌كننده بوده و پیدا كردن نقطه عطف آن، نشان از حرفه‌ای بودن مذاكره‌كننده است.


3-1 هیچ گاه به طرف مقابل وعده توخالی ندهید


همان گونه كه در مورد قبلی ذكر شد، مبالغه زیبا نباید به مرز وعده تو خالی برسد. همچنان كه می‌دانیم یكی از عواملی كه انتظارت طرف را در مورد ما شكل می‌دهد یا كم و زیاد می‌كند، وعده‌‌های ما است.


بدیهی است برای جذب وی باید از وعده استفاده كرد، ولی اگر ارائه وعده بدون عملكرد همراه باشد، طرف مقابل با انتظارات افزایش‌یافته ارضا نشده روبه‌رو می‌شود و این موضوع به شدت موجب نارضایتی وی خواهد شد. از این رو در مذاكرات توصیه می‌شود فقط در محدوده‌ای وعده بدهید كه قادر به اجرای آن باشید.

اگر طرف مقابل به هر دلیل ممكن انتظارات خاصی از مذاكره با شما دارد، با ارائه دلیل و مستندات سعی كنید میزان انتظارات وی را پایین بیاورید و تعدیل كنید. به هر حال به خاطر داشته باشید اغلب مردم موقعی راضی‌تر هستند كه تمامی انتظارات آنها، هر چند كم، برآورده شده باشد. باید دانست عدم‌اجرای وعده‌های داده شده یا به عبارتی دیگر دادن وعده‌های توخالی، به شدت روی روابط فی‌مابین سایه می‌اندازد و آن را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد.


4-1. در صورت عدم موافقت با صحبت طرف مقابل، واكنش و عكس‌العمل فوری نشان ندهید


در بسیاری مواقع، صحبت‌های مقابل فقط به دلیل درك واكنش شما و پیدا كردن حدود پذیرش یا عدم پذیرش شما است. از این رو پس از فهمیدن حدود پذیرش یا عدم پذیرش می‌تواند فشارش را بر روی یك نقطه خاص كه وی را به هدف می‌رساند، كم یا زیاد كند. علاوه بر مورد فوق، واكنش سریع در اكثر موارد بر ضعف و عدم صبر و عجول بودن دلالت می‌كند.

بدیهی است در این گونه موارد نباید برگ برنده را در اختیار طرف مقابل قرار داد. از سوی دیگر امكان دارد طرف مقابل برای گفته‌های خود دلایل و منطقی برتر داشته باشد. به این رو واكنش منفی فوری می‌تواند ما را از یك مطلب منطقی و درست دور نگه دارد كه این مطلب نیز به نوبه خود به معنای از دست دادن فرصت پیشرفت است.


5-1. هنگام مذاكره، به زبانی كه مسلط نیستید به هیچ وجه صحبت نكنید


زبان رسمی مذاكره در ایران، فارسی و در بسیاری كشورهای خارجی، انگلیسی است. از این رو، در هنگام برخورد با ملت‌ها یا كشورهای مختلف سعی كنید از زبان رسمی استفاده كنید. این توصیه دو دلیل دارد؛ یكی اینكه در صورت عدم تسلط به زبان طرف مقابل امكان دارد جمله یا عبارتی گفته شود كه همان بار معنایی مورد نظر ما را نداشته باشد و موجبات سوءتفاهم یا كژفهمی طرف مقابل را فراهم آورد.

نكته دیگر اینكه شخص مقابل می‌تواند به دلیل تسلط بر زبان خودش، ماهیت برخی از عبارات و مفاهیم را به نفع خود تغییر دهد و موجبات از دست رفتن امتیاز را برای ما فراهم كند.


منبع: اصول، فنون و هنر مذاكره؛ نویسنده: محمدحسین غوثی و پرویز درگی؛انتشارات بازاریابی

 

پنج هراس بزرگ در برنامه‌ریزی یک مراسم و شیوه‌های مقابله با آنها


پنج هراس بزرگ در برنامه‌ریزی یک مراسم و شیوه‌های مقابله با آنها
 

برگزاری یک مراسم (جشن، سخنرانی و ...) راه بسیار خوبی برای آشنایی با آدم‌های جدید، معرفی کسب‌وکار خود و تفریح‌کردن است. اما اگر سازمان‌دهنده این رخداد شما باشید، ممکن است به دردسر بیفتید. آیا در این رخداد تحت نظارت شما کسی سخنرانی خواهد کرد؟ آیا آدم‌ها حوصله‌شان سر نخواهد رفت؟
 

در این مقاله علیه مشکلات هراس‌انگیر ممکن، چند ایده مطرح می‌کنم تا بتوانید مراسمی مفرح و خوب برای خودتان و میهمانانتان برگزار کنید.


1) هیچ‌کس نخواهد آمد. کلید مقابله با این هراس، تبلیغ رخداد مورد نظر خود در فروشگاه (اگر دارید)، وبسایت، وبلاگ و شبکه‌های اجتماعی است. رسانه‌های محلی عموما بخشی را به رخدادهای محلی اختصاص می‌دهند و می‌توانید از این قسمت استفاده کنید.


برنامه‌های تبلیغاتی با استفاده از ایمیل‌ها را فراموش نکنید. با استفاده از ایمیل می‌توانید جزئیات مراسم مورد نظر را منتشر کنید، اخبار به‌روز مربوط به آن و هر تغییر ممکنی را خبررسانی کنید، هشدارهای تبلیغاتی بدهید («تنها 150 صندلی خالی باقی مانده است؛ بشتابید!») و... . اگر از ایمیل استفاده می‌کنید، باید ایمیل‌های یادآوری فراوانی نیز بزنید.


2) آدم‌ها با یکدیگر رابطه برقرار نمی‌کنند. اگرچه برچسب‌های رخداد شما خیلی هم مفرح نیستند، اما چنین رخدادهایی می‌توانند برای رابطه‌ برقرار کردن آدم‌ها با یکدیگر مفید واقع شوند. برای ایجاد این ارتباط باید اطلاعات بیشتری در اختیار آدم‌ها قرار دهید. همچنین شیرینی، نوشیدنی و صندلی در نواحی مختلف سالن مراسم خویش قرار دهید تا آدم‌ها در طول فضا راه بروند و با یکدیگر در محل این میزها برخورد کنند و احتمالا ارتباط برقرار کنند.


3) آدم‌ها یا خیلی زود می‌آیند یا اصلا محل را ترک نمی‌کند. کلید یک رخداد موفق سازماندهی خوب آن است. همه‌چیز باید از پیش معلوم و مقرر باشد؛ حتی پیش از آنکه «میهمانان زودتر از موعد» سر برسند. اگر همه چیز طبق برنامه باشد، آن وقت همه می‌دانند چه زمانی باید محل را ترک کنند. اما خیلی به آنها اصرار نکنید که فلان موقع بروند. بسیاری از آدم‌ها چنین رفتاری را خوش ندارند.


4) مجلس‌به‌هم‌زن‌های ناخوانده سر می‌رسند. ناگزیر می‌شوید از چند میهمان ناخوانده پذیرایی کنید. مثلا کارمندان پیشین و بدخلق، رقبایتان یا حتی همسر یا نامزد سابقتان. اگر نمی‌توانید بیرونشان بیندازید، به آنها بپیوندید. اول خودتان به آنها سلام کنید و از این منظر آنها را شگفت‌زده سازید. در این صورت ــ البته امیدوارم، مطمئن نیستم ــ آنها هر چه در دل دارند، به طور خصوصی با شما در میان می‌گذارند و آنها را به‌طور عمومی مطرح نمی‌کنند.


5) کسی به دلایلی مجلس را به هم می‌زند. برای اینکار باید افراد مسوول در رخداد را پیشاپیش نسبت به اتفاق‌های ممکن و علل مختلف آنها آگاه سازید و از آنها بخواهید که در موقعیت‌های بحرانی عکس‌العمل مناسب را نشان دهند.


پس طوری برای برگزاری این مراسم تلاش کنید که انگار همه‌چیز را از قبل پیش‌بینی کرده اید و نسبت به همه‌چیز آگاهی دارید. اگر چیز غیرمنتظره‌ای رخ داد، خونسردی خودتان را حفظ کنید. کارکنان خویش را به‌‌خوبی از روند این رخداد آگاه سازید و در مواقع بحرانی از آنها کمک بگیرید. مطمئن باشید که هر چه را از دستتان برمی‌آمده است، انجام داده اید و بقیه نیز چنین خواهند کرد.

http://vivannews.com/Pages/News-13999.aspx

راهنمای آماده کردن سخنرانی


راهنمای آماده کردن سخنرانی

از خودتان بپرسید آیا فردی مناسب برای ایراد سخنرانی هستید یا خیر. آیا وقت کافی برای آماده شدن دارید؟ شاید برای هر دقیقه سخنرانی به سی تا شصت دقیقه زمان برای آماده شدن نیاز داشته باشید. 
  
یک سخنرانی دربرگیرندۀ هر نوع گفتگو با یک گروه است که ممکن است رسمی یا غیررسمی باشد و می تواند از یک جلسه توجیهی تا یک سخنرانی مهم را شامل شود. سخنرانی هر شکلی که داشته باشد، قوانین و ضوابط یکسانی دارد.

● فهرست اقدامات

۱. در مورد قبول سخنرانی تصمیم بگیرید.

از خودتان بپرسید آیا فردی مناسب برای ایراد سخنرانی هستید یا خیر. آیا وقت کافی برای آماده شدن دارید؟ شاید برای هر دقیقه سخنرانی به سی تا شصت دقیقه زمان برای آماده شدن نیاز داشته باشید. آیا به موضوع سخنرانی علاقه مند هستید؟ آیا می توانید به سؤالاتی که مطرح میشوند، پاسخ دهید؟ اگر پاسختان منفی است بگویید خیر!

۲. جزییات را روشن کنید

مشخص کنید که باید سخنرانی چقدر است و موضوع سخنرانی دقیقاً چیست؟ آیا در خاتمه، پرسشهای حضار پرسیده خواهد شد؟ اگر سخنرانان دیگری هم حضور دارند، به چه موضوعاتی خواهند پرداخت و چگونه می توانید با آنان هماهنگ شوید؟

۳. در مورد مخاطبان تحقیق کنید.

مخاطبان را مشتریان خود بدانید. سعی کنید از تجارب قبلی آنان مطلع شوید. آیا آنها میخواهند از جزییات موضوع مطلع شوند، یا سرگرم شوند و یا چالش ایجاد کنند؟ سطح و پیشینۀ آنان چیست؟ آیا هیچ گونه اطلاعات قبلی دارند؟

۴. هدف را مشخص سازید.

سخنرانی در مقابل گروهی از مخاطبان نیازمند تعیین هدف است. آیا هدف از سخنرانی یکی از موارد ذیل است:

▪ ترغیب کردن – مثلاً برای افزایش فروش؟

▪ راهنمایی کردن – اگر موضوعتان را بدانید؟

▪ القا کردن – به عنوان بخشی از برنامه تحول؟

▪ سرگرمی – اگر ذاتاً فردی شاد و بانشاط هستید؟

۵. مطالب خود را یکپارچه کنید.

همه جزئیات و مطالبی را که با عنوان سخنرانی شما مرتبط است، یکپارچه سازید یعنی همه عقاید، مقالات، نقل قولها، دستورالعملها و منابع. این کار را در طول زمان انجام دهید البته سعی نکنید این کار را در زمان گردآوری مطالب انجام دهید.

۶. مطالب خود را سازماندهی نمایید.

مطالب گردآوری شده را ارزیابی کنید. موضوعات را طبقه بندی کنید. آیا ممکن است مقایسه ها یا استعاره هایی وجود داشته باشند؟

۷. سرفصلها را مشخص کنید.

مطالب را در قالب یک طرح تهیه نمایید. طرحتان باید دارای بخشهای آغازین، میانی و انتهایی باشد.

۸. پیش نویس کاملی بنویسید.

از سرفصل خود برای تهیه پیش نویس اولیه استفاده کنید. بدون توقف بنویسید و به هنگام نوشتن، به ساختار آن توجه نکنید. سعی کنید هر آنچه را که در نظر دارید به مخاطبان بگویید، بنویسید. در پایان آنچه را به آنان گفته اید، خلاصه نمایید. سعی کنید به پنج و حداکثر هفت نکتۀ مهم اشاره کنید.

۹. پیش نویس را ویرایش کنید.

پیش نویس اولیه خود را بخوانید. فردای آن روز متن خود را بررسی کنید. مطالب خود را در قالب یک سخنرانی بخوانید یعنی سعی کنید متن کاملتر، ساده تر و روشن تر شود. نکات طنزی را در آن بگنجانید. تا آنجا که میتوانید از اصطلاحات فنی استفاده نکنید و فقط آنهایی را بیان نمایید که غیرقابل اجتناب هستند. مطمئن شوید که در زمان بندی درست عمل کرده اید. سخن گفتن با یک مخاطب، آرامتر از سخن گفتن با یک دوست است.

۱۰. پیش نویس را اصلاح کنید.

چندین بار پیش نویس را بخوانید و ترجیحاً این کار را در حضور فرد دیگری انجام دهید. از آن فرد بخواهید دربارۀ کارتان نظر بدهد و محتوا، سبک و نحوۀ ارایه سخنرانیتان را نقد کند.

۱۱. نکات یادآوری کننده را انتخاب نمایید.

اگر قرار است به صورت فی البداهه سخنرانی کنید، بارها پیش نویس خود را بخوانید و نکات مهم و یادآوری کننده – مانند کلید واژگان و عبارات مهم – را تعیین کنید. این امر میتواند مبنای نوشته شما و حتی وسایل بصری شما باشد. استفادۀ از این نکات مهم را تمرین کنید و از تحلیلی که در ورای هر کدام از این نکات وجود دارد، آگاه باشید. وقتی اعتماد به نفس به دست آوردید، این نکات را به کارتهای عددی تبدیل کنید. به تمرین خود ادامه داده و از تعداد واژگان کلیدی بکاهید. (گاهی اوقات مجبور می شوید از کل متن استفاده کنید – مثلاً در صورتی که مطبوعات هم حضور دارند یا جلسه، بسیار رسمی است).

۱۲. از وسایل کمکی مناسب، برای سخنرانی استفاده کنید.

● وسایل کمکی در سخنرانیها باید:

▪ مکمل متن شما باشند، برگرفته از سبک طبیعی شما باشند.

▪ به پیشرفت سخنرانی کمک کنند، به ارزش سخنرانی شما بیفزایند، و مرتبط با محتوای آن باشند یا آنچه را که شما بیان می کنید، به شکل مناسبی خلاصه نمایند.

▪ حرفه ای به نظر برسند، روشن، خوانا و منسجم.

▪ سبک مناسبی داشته باشند، اسلایدهای تمام رنگی برای جلسات غیررسمی و برای گروههای کوچک مناسب نیستند.

▪ محتوا را به شکلی ساده بیان کند، حتی افراد حاضر در انتهای سالن نیز به وضوح متوجه مطالب شوند.

▪ در صورت امکان از تصاویر گرافیکی استفاده کنند، علایم، تصاویر و نمودارها به عبارات و جملات شما کمک میکنند.

طیف گسترده ای از وسایل کمکی وجود دارند مانند فیلیپ چارتها (نمودارهایی که بر روی دیوار نصب میشوند) تا دستگاههای اورهد ترانسپارنسی، دستگاههای چندرسانه ای و تصاویر کامپیوتری. امروزه رایج ترین تصاویر گرافیکی در سخنرانیها، تصاویری هستند که به کمک نرم افزار پاورپوینت مایکروسافت تهیه شده اند و با استفاده از یک رایانه شخصی یا یک پروژکتور ال سی دی ارایه میشوند. با برگزارکنندۀ سخنرانی تماس بگیرید و ببینید آیا امکان استفاده از پروژکتور ال سی دی وجود دارد یا خیر.

۱۳. تمرین ذهنی

در مقابل آیینه یا در مقابل یک دوست (که میتواند سختگیرترین منتقد شما باشد!) تمرین کنید. به تمامی حرکاتی که باید متناسب با متن خود انجام دهید توجه نمایید: «دستهایتان را در جیبتان قرار ندهید» یا «لبخند بزنید». این مطالب را بر روی کارتی بنویسید و آن را به هنگام ایراد سخنرانی، جلوی خود قرار دهید.

۱۴. اطاق سخنرانی را بررسی کنید.

در جایی بنشینید که قرار است حضار بنشینند و مطمئن شوید که زاویه دید آنها خوب است. در جایی که میخواهید سخنرانی کنید بنشینید یا بایستید و مطمئن شوید که میتوانید با تجهیزات موجود کار کنید. آیا میتوانید از یک میکروفون استفاده نمایید؟

●● برای ارتباطات بهتر: آماده کردن سخنرانیها

● بایدها:

▪ تا آنجا که ممکن است تمرین کنید. بازخورد آن را ببینید و آمادۀ انتقاد باشید.

▪ مستمراً هدف از سخنرانی خود را بررسی کنید: آیا توقعات مشتریان را برآورده ساخته اید؟ به خاطر داشته باشید که آمادگی قبلی، یک عامل مهم در بحداقل رساندن فشارهای عصبی و ارایه یک سخنرانی موفق است.

▪ به کار خود علاقه داشته باشید و حضار را تهییج کنید.

● نبایدها

▪ برای نگارش متن سخنرانی خود، هرگز به همراه یک ورق سفید در یک اطاق ننشینید: همواره به دنبال محرکهای بیرونی باشید.

▪ از لوازم کمکی استفاده نکنید زیرا اینکار باعث میشود که شما نتوانید دست از اتکا به چنین تجهیزاتی بردارید.

▪ هیچ چیزی را نادیده نگیرید مانند موضوع، مخاطبان، میزان اطلاعات مخاطبان، فضای اطاق و تجهیزات

● پرسشهای فکری

آیا قبل از اینکه از شما برای سخنرانی دعوت شود، آن را پذیرفته بوده اید؟ در این صورت، آیا واقعاً از موضوعی که برای مخاطبان جذاب است، اطلاع دارید؟

آیا قصد دارید در یک سخنرانی، حجم زیادی اطلاعات ارایه کنید؟ مخاطبان شما میتوانند حداکثر هفت نکته کلیدی را بپذیرند.

● پندها

▪ توجه خاصی به سخنرانی در محافل عمومی داشته باشید (آندرو کارنگی)

▪ در زمان سخنرانیهای تجاری همواره خود را از قبل آماده سازید (چارلز چرچیل)
 
 
   خبرگزاری جمهوری اسلامی ( ایرنا )

 

رازهای خوب حرف‌زدن به روایت احسان کرمی


رازهای خوب حرف‌زدن به روایت احسان کرمی

آدم حسود‌ی‌اش می‌شود وقتی عده‌ای را می‌بیند كه همین‌طور بی‌هوا، وقتی لازم باشد، جلوی بقیه از جایشان بلند می‌شوند یا حتی از جایشان بلند نشده و در جایشان كماكان نشسته‌اند و مثل بلبل حرف می‌زنند و دیگران را مجذوب حرف‌زدنشان و حرف‌های خوبشان می‌كنند. بعد آدم از خودش می‌پرسد كه واقعا چرا بعضی‌ها، بهتر از بقیه حرف می‌زنند؟


 برترین ها: آدم حسود‌ی‌اش می‌شود وقتی عده‌ای را می‌بیند كه همین‌طور بی‌هوا، وقتی لازم باشد، جلوی بقیه از جایشان بلند می‌شوند یا حتی از جایشان بلند نشده و در جایشان كماكان نشسته‌اند و مثل بلبل حرف می‌زنند و دیگران را مجذوب حرف‌زدنشان و حرف‌های خوبشان می‌كنند. بعد آدم از خودش می‌پرسد كه واقعا چرا بعضی‌ها، بهتر از بقیه حرف می‌زنند؟

راز خوب حرف‌زدن را باید از كسانی بپرسیم كه خوب حرف می‌زنند و احسان كرمی، بدون‌شك یكی از این‌ آدم‌هاست؛ مردی كه در دوازدهمین جشنواره بین‌المللی رادیو كه اواخر اردیبهشت‌ماه برگزار شد، جایزه گوینده برتر را برای سومین‌بار به خانه‌اش برد تا حالا دیگران، حساب خاصی روی او باز كنند. اجراهای احسان كرمی در برنامه‌هایی چون «نقره»، «تصویر زندگی»، «رادیو هفت» و «مكث 95»، چهره‌ای دیگر از توانایی این گوینده را به رخ مخاطبان كشاند؛ چهره‌ای كه تفاوت‌های خاصی با اجراهای رادیویی او دارد و البته هر دو نوع اجرای او در اوج خود هستند.

در منطقه سعادت‌آباد تهران، روبه‌روی این گوینده و انسان خوش‌بیان نشستیم تا با ما و برای مخاطبان ما از رازها و رمزهای خوب صحبت‌كردن و خوب حرف‌زدن بگوید. بدون‌شك این حرف‌ها شنیدن دارند. معطل چه هستید؟ مگر آرزوی خوش‌بیان شدن ندارید؟ پس اینها را بخوانید.


مثل مجری‌های سابق حرف نزن


متاسفانه بین مردم رایج شده به كسانی كه از لغات سنگین، بی‌معنی و نامربوط كه فقط آواهای زیبایی دارد، استفاده می‌كنند، می‌گویند مثل مجری‌ها حرف می‌زند. شاید برای اینكه یك دوره‌ای مد بود مجری‌ها این‌طوری صحبت می‌كردند: پنجره‌ها را باز كنید تا عشق از میان پنجره داخل بیاید و بگذارد زندگی رنگی بیابد و چای بهتر بجوشد و... از همین حرف‌ها. برای همین مجری، نماد كسی بود كه حرف‌های بی‌سر و ته می‌زد. البته كسی مثل رضا صفدری هم بود كه از همین واژه‌ها استفاده می‌كرد اما به شكل درست. او از واژه‌های سنگین و شعرگونه استفاده می‌كرد اما تركیب‌بندی در آن را هم رعایت می‌كرد و درست حرف می‌زد، از این مقایسه می‌شود فهمید كه درست صحبت‌كردن فقط بستگی به واژه‌هایی كه استفاده می‌كنید، ندارد. وقتی شما جمله‌بندی درست، لحن زیبا و آهنگ صدایی متناسب با واژه‌ها داشته باشید و متناسب با مكان و فضایی كه در آن قرار دارید، حرف بزنید، می‌توانید امیدوار باشید كه بیان موثر و درستی خواهید داشت.


صدایمان خانوادگی خوب است


چند عامل باعث شد كه من احساس كنم بد حرف نمی‌زنم؛ اول اینكه پدربزرگم صدای بسیار خوبی داشت، عمه‌های من هم صداهای خوبی دارند، در نتیجه این اعتمادبه‌نفس برای من ایجاد شد كه طبق قانون توارث من هم می‌توانم صدای خوبی داشته باشم. دوم اینكه یك‌بار در 17 سالگی مزاحم تلفنی شدم و كسی‌كه آن‌طرف خط بود، به من گفت خیلی‌خوب حرف می‌زنی و پیشنهاد كرد دوبلور بشوم، بعد از آن یك روز در همان طول دوره تحصیلی‌ام رادیو جوان برای برنامه‌ای مرا به‌عنوان جوان موفق دعوت كرد و آنجا هم مطرح شد كه صدای خوبی دارم و تشویقم كردند به تست صدا دادن. من هم این كار را كردم كه البته از همین تست‌های سركاری بود كه آدم را به بهانه‌ای از سر خودشان باز می‌كردند. جدا از همه اینها از بچگی هم علاقه زیادی به رادیو داشتم و در نوجوانی هم به‌واسطه علاقه پدرم به دوبله، اكثر دوبلور‌ها را می‌شناختم. همه اینها به ترتیب برای من انگیزه‌ای شد كه این كار را پیگیری كنم، هنوز هم فكر نمی‌كنم صدای خوبی دارم، چیزی كه مرا متقاعد می‌كند به درست صحبت‌كردن، این است كه می‌توانم لحنم را متناسب با فضا تغییر دهم تا مفهوم را به‌خوبی انتقال دهم


وقتی چهره عوض كردم


خودم این درست صحبت‌كردن و این تفاوت در شكل بیان را از رسانه یاد گرفته‌ام، از زمانی‌كه پا به تلویزیون گذاشتم، این تفاوت در اجرا را برای خودم تعریف كردم چون با خودم فكر كردم اگر قرار باشد من‌‌ همان احسان كرمی رادیو را در تلویزیون تكرار كنم، خب چه كاری است كه در هردوی آنها باشم؛ یا در رادیو می‌مانم یا در تلویزیون. داستان هم از آنجایی شروع شد كه ورود من به رادیو همزمان با مدیریت آقای دكتر خجسته بود و در آن زمان اگر انگشت كوچك پای شما به‌عنوان یك گوینده رادیو، در تصویر تلویزیون دیده می‌شد، از رادیو اخراج می‌شدید، من هم در آن زمان برنامه رادیویی «مكث» را اجرا می‌كردم كه منصور ضابطیان پیشنهاد برنامه تلویزیونی نقره را به من داد. من بدون اینكه هیچ حرفی به كسی بزنم، رفتم و این برنامه را اجرا كردم اما از‌‌ همان موقع تصمیم گرفتم آنقدر اجرای رادیویی‌ام با اجرای تلویزیونی‌ام متفاوت باشد كه كسی متوجه نشود، همان هم شد، تا زمانی كه دكتر خجسته معاونت رادیو بودند یا متوجه نشدند كه من‌‌ همان آدم هستم یا به رویم نیاوردند، بعد دیدم كه اتفاقا این كار درستی است و باید همین باشد؛ یعنی یك چهره كاملا متفاوت از رادیو.

خوب حرف‌زدن، نیازی جهانی


اتفاقی كه این روز‌ها در جامعه ما افتاده این است كه داریم به سمتی می‌رویم كه خیلی خوب حرف نمی‌زنیم. شما اگر به روزنامه‌های دهه 20 یا 30 رجوع كنید، بخشی از واژه‌های مرسوم در جامعه آن روز را در می‌یابید و این تفاوت را احساس می‌كنید. ما امروز خیلی از واژه‌ها را سرسری به‌كار می‌‌گیریم، خیلی واژه‌ها وارد زبانمان شده كه آهنگ قشنگی ندارد، نوآمده و بد معنی هستند. مسئله بعدی سواد مطالعاتی است كه اصلا كتاب‌های پرفروش امروز ما اكثرا ایرادهای ادبی دارند. مسئله دیگر این است كه در هر دوره‌ای نوع گویشی در جامعه مد می‌شود. مثلا شل حرف‌زدن، كامل ادانكردن جمله‌ها، نصفه و نیمه بیان‌كردن واژه‌ها و من هیچ‌وقت نفهمیدم این مد‌ها از كجا می‌آیند و چطور رواج پیدا می‌كنند. شاید خیلی‌ها در زندگی روزمره نیازی در خودشان برای درست صحبت‌كردن نبینند، ولی اصولا بیشتر ما امروز در جوامعی هستیم كه ارتباط كلامی زیادی برقرار می‌كنیم. خیلی وقت‌ها ما نسبت به خیلی از مسائل بی‌تفاوت هستیم اما این مسئله ثابت شده كه آوا‌ها تاثیرگذار و در فضا ماندگار هستند، شاید نگاه من خیلی ایده‌آلیستی باشد اما به هر حال نگاه من این است كه هر آوایی بار مثبت و منفی دارد. وقتی ما با هم درست حرف می‌زنیم و البته حرف درست می‌زنیم، خیلی از مشكلات و تنش‌هایی كه در جامعه هست، حل می‌شود. خوب حرف‌زدن فقط یك نیاز فردی نیست بلكه یك نیاز جهانی است. خلاصه اینكه اگر كسی دنبال این است كه كلام تاثیرگذاری داشته باشد، باید بیانش را درست كند و راهش هم گذراندن دوره‌های فن بیان است یا خواندن روزنامه با صدای بلند و جست‌وجو كردن درباره تلفظ صحیح واژه‌ها.

چطور حاضرجواب باشیم؟


بداهه و حاضرجوابی آدم‌ها در درجه اول به هوش آنها برمی‌گردد و در درجه بعدی به اطلاعات‌شان. ممكن است آدمی باشد كه كوهی از اطلاعات باشد اما توان بداهه‌گویی و استفاده از این اطلاعات را در لحظه نداشته باشد اما كسی موفق است كه هر چند اطلاعات كمی دارد اما از‌‌ همان اطلاعات محدود در جای خودش با بیان درست استفاده می‌كند، اتفاقا بداهه امر بسیار مهمی در موفقیت بیانی است اما بداهه چیزی نیست كه با آموزش، آموختنی باشد و از طرفی با پررویی هم فرق می‌كند! متاسفانه گاهی اوقات این دو با هم اشتباه گرفته می‌شود. در اصل بداهه استفاده درست و بجا از اطلاعات شخصی در راستای هدفی است كه داریم.


در فایده‌های جادوی كلام


هیچ چیزی مثل بیان روی آدم‌ها تاثیر نمی‌گذارد. اینكه ما امروز جامعه‌ای نداریم كه درست حرف بزند، ناخودآگاه باعث می‌شود آدم‌هایی كه درست صحبت می‌كنند، نسبت به بقیه برجسته‌تر شوند و البته خیلی‌ها هم از این اتفاق در جهت راه‌اندازی كلاس‌هایی كه برایشان درآمدزایی دارد، استفاده می‌كنند و این، به‌واسطه استفاده درست از واژه‌ها، مرتب چیدن واژه‌ها، بداهه خوب داشتن، حضور ذهن خوب داشتن و با قدرت جادویی كلام آدم‌ها را جذب‌كردن است. خب، گاهی این درست صحبت‌كردن در جهت سوءاستفاده قرار می‌گیرد و گاهی هم در جهت مثبت آن استفاده می‌شود. مثل قدرت كلامی كه پیغمبر(ص) داشته كه واقعا به لحاظ قوه تكلم بی‌نظیر بوده، شما حدیث و روایتی را از پیامبر(ص) نمی‌شنوید كه تاثیرگذار نباشد چون بیانش در جهت رسالتش بوده است. این‌‌ همان تاثیر جادویی كلام است.


بیكارید؟ دوره فن بیان بروید


البته كسی با آموزش دیدن مجری یا بازیگر نمی‌شود. چیزی باید درون شما باشد كه آموختنی نیست، چیزی كه درباره‌اش حرف می‌زنم، نه پررویی است، نه مطالعه زیاد و نه چهره خوب بلكه مدیریت صحنه است كه شما باید ذاتا آن را داشته باشید اما درباره خوب حرف‌زدن مسئله فرق می‌كند. خوب حرف‌زدن را می‌شود آموزش دید. من معمولا به خیلی از آدم‌هایی كه اطرافم بیكار هستند و قصد كلاس رفتن دارند، توصیه می‌كنم كه دوره بیان ببینند و بیشتر آنها نیز از این پیشنهاد من تعجب می‌كنند، در صورتی كه من از بین همه دوره‌هایی كه گذرانده‌ام، هیچ كدام‌شان به شیرینی دوره‌های بیان نبوده چون آنجا شما یاد می‌گیرید چطور حرف بزنید، یاد می‌گیرید چقدر غلط مصطلح دارید، چطور می‌توانید بیان تاثیرگذاری داشته باشید، چه تمرین‌هایی برای بهتر حرف‌زدن هست و خب شما زمانی كه بتوانید بهتر حرف بزنید، حتما بهتر هم می‌توانید كارتان را در اجتماع پیش ببرید.

یاد منوچهر نوذری به خیر


من تا امروز هیچ مجری یا گوینده​ای را در ایران ندیده‌ام كه به اندازه مرحوم نوذری توانمند بوده و بداهه خوبی داشته باشد. فكر می‌كنم ایشان یك نمونه بسیار خوب از درست صحبت‌كردن و بیان خوب‌داشتن هستند، كسی كه صدای خیلی خاصی مثل آقای رضوی نداشت اما از لحنش استفاده درستی می‌كرد و بداهه فوق‌العاده و اطلاعات خوبی داشت. آقای نوذری از نمونه‌های خیلی مناسبی است كه من در حوزه كاری خودم می‌توانم اسم ببرم و من از روش كار ایشان خیلی استفاده كرده‌ام. بیان ایشان همیشه به من جرات می‌داد. حسن بداهه این است كه چون كوبنده و موجز است، در مخاطب ایجاد فكر می‌كند. آقای نوذری این ویژگی را داشت و البته جا دارد كه از آقای كاردان هم در این زمینه نام برده شود.

http://vivannews.com/Pages/News-21310.aspx

7 اشتباه مهلك در هنگام سخنرانی یا جلسه مهم


7 اشتباه مهلك در هنگام سخنرانی یا جلسه مهم

بیشتر مواقع مستمعین از طریق چشم هایشان به سخنان شما گوش می سپارند. ایما و اشاره های شما بیانگر چیست؟ آیا به هنگام سخنرانی یا یک جلسه مهم و معتبر، مطمئن و موثق ظاهر می شوید و یا اینکه فاقد اعتماد به نفس و عصبی و دستپاچه هستید؟

مشکل از طرز ایستادن، حرکات صورت و ژست هایی که به خود می گیرید، آغاز می شود. آقای" جو الن دیمیتریوس" عضو مشاوران مشهور هیئت منصفه دادگاه می گوید: "زمانی که از هیئت منصفه، دلیل قبول شهادت افراد را جویا می شویم، آنها ا‌ظهار می دارند که حرکات و ایما اشاره دو برابر چیزهای دیگر تاثیر گذار هستند."


 اما چگونه می توانید مهارت های غیر کلامی خود را افزایش دهید؟....


 از انجام حرکات نامناسب پرهیز کنید و در عوض حرکات جایگزینی که مناسب شرایط موجود هستند را انجام دهید. با این کار شما متوجه تفاوت شگرفی که در زندگی شما به وجود می آید، خواهید شد. من بعد از سالیان دراز کار در این زمینه و آموزش تعداد بسیاری بازرگان کارآمد، به 7 حرکت کشنده دست پیدا کردم که انجام آن باعث می شود مستمعین نسبت به گفته های شما بی اهمیت شده و تحت تاثیر قرار نگیرند. سعی کنید از انجام آنها اجتناب کنید، آنگاه با یک چنین کار کوچکی تغییرات چشگیری در زندگی شما به وجود خواهد آمد.


 اشتباه 1- اجتناب از برقراری ارتباط چشمی


 گویای چه مطلبی است: شما دچار کمبود اعتماد به نفس هستید، برای سخنرانی آماده نیستید و به همین دلیل عصبی و دستپاچه شده اید.

حرکت جایگزین: در طول سخنرانی در حدود 90 درصد از کل زمان را به چشم های حضار نگاه کنید. بسیاری از افراد بیشتر وقت خود را صرف نگاه کردن به زمین، پرده اسلاید، و یا میزی که پیش روی آنها قرار دارد می کنند. رهبران و مدیران موفق در حین صحبت کردن مستقیما به چشم های شنوندگان خود نگاه می کنند.


 "جان رابرتز" نامزد ریاست دادگستری آمریکا مورد تقدیر بسیاری از روزنامه ها قرار گرفت. از او به این خاطر که "مطمئن به نظر می رسد" تشکر شد. اما او به راستی چه کاری انجام داد که باعث شد در ذهن افراد یک چنین تصویری را از خود بر جای بگذارد؟ او در حین تمام سخنرانی هایش، به جای اینکه بر روی نوشته هایش خم شود و نگاهش به یادداشت هایش باشد، مستقیما به چشم های مستمعین نگاه می کرد.


 اشتباه 2- خمیدگی


 گویای چه مطلبی است: شما فاقد قدرت هستید و اعتماد به نفس خود را از دست داده اید.


 حرکت جایگزین: اگر قرار است در طول مدت سخنرانی در جایی ثابت بایستید، بهتر است پاهای خود را به عرض شانه باز کنید و اندکی به سمت جلو گرایش داشته باشید. در این حالت شانه ها نیز می بایست اندکی به سمت جلو متمایل شوند. در این وضعیت شما اندکی مردانه تر جلوه می کنید. توجه داشته باشید که سر و ستون فقرات باید راست باشد. سعی کنید از تریبون و یا سکویی که در جلوی شما قرار دارد به عنوان دستاویزی برای تکیه دادن استفاده نکنید.


 اشتباه 3- تکان خوردن، جنبیدن و پیچ و تاب خوردن


 گویای چه مطلبی است: شما عصبی، دستپاچه و نا آرام بوده و از آمادگی لازم برخوردار نیستید.


 حرکت جایگزین: از تکان خوردن دست بکشید. تکان های بی جا و جنبش های بی مورد هیچ هدفی را در بر ندارند. من اخیرا با رئیس یک شرکت کامپیوتری جلسه ای داشتم. مشکل از این قرار بود که او می بایست جریان تاخیر در حمل یکی از محصولات را به اطلاع یکی از سرمایه گذاران بزرگ شرکت می رساند. او و تیمش تقریبا توانسته بودند که شرایط را تحت کنترل خود در آورند و از شکست خود درس های خوبی بگیرند، اما متاسفانه حرکات غیر کلامی آنها گویای امر دیگری بود.

بزرگترین مشکل این فرد عقب و جلو رفتن در هنگام ایراد سخنرانی بود. این امر کمبود صلاحیت و شایستگی و عدم توانایی کنترل امور را بیان می کند. با آموختن این مطلب که باید در حین سخنرانی حرکات هدفمند انجام دهد، او توانست زندگی شغلی خود را از خطر نابودی نجات دهد. سرمایه گذار نیز جلسه را با این دید که تمام امور تحت کنترل است، ترک کرد.

اشتباه 4- بی حرکت ایستادن

گویای چه مطلبی است: شما انعطاف پذیر نبوده و فرد کسل کننده، بی انرژی و خسته کننده ای هستید
 حرکات جایگزین: راه بروید، حرکت کنید و ... بیشتر افرادی که برای آموزش آداب سخنرانی به نزد من مراجعه می کنند، دارای این تصور غلط هستند که یک سخنران خوب باید سفت و سخت بر سر جای خود میخکوب شود. چیزی که من به آنها می گویم این است که نه تنها راه رفتن قابل قبول است، بلکه خوشایند نیز هست. بسیاری از تجار بزرگ به میان مردم می روند و دائما در حال حرکت هستند... البته حرکت هدفمند! شاید یک سخنران پویا و پر انرژی برای هدف خاصی از یک سمت اتاق به طرف دیگر آن حرکت کند، اما اگر هیچ کسی در آن قسمت از اتاق حضور نداشته باشد، خوب بالطبع این حرکت او بی مورد است و جزء موارد هدفنمد به شمار نمی آید. علت اینکه من به متقاضیان خود پیشنهاد می کنم که قسمت کوتاهی از سخنرانی هایشان را ضبط کنند نیز این است که می خواهم بدانم که آیا حرکات خارج از محدوده انجام می دهند و یا خیر.


 اشتباه 5- قرار دادن دستها در داخل جیب


 گویای چه مطلبی است: شما علاقه خاصی به مطلب مورد بحث ندارید، و غیر متعهد و نا آرام هستید.
 حرکات جایگزین: در این قسمت راه حل ساده ای برای شما داریم: دست های خود را از جیبتان در آورید. تجار بزرگ هیچ گاه در حین سخنرانی هر دو دست خود را درون جیب هایشان قرار نمی دهند. قرار دادن یکی از دست ها در داخل جیب، در زمانی که با دست دیگر در حال انجام دادن ژست و فیگور هستید قابل قبول می باشد.


 اشتباه 6- استفاده از ژست های ساختگی


 حرکت جایگزین: خیلی خوب است که بتوانید ژست های متفاوتی به خود بگیرید، فقط باید توجه داشته باشید که این کار را به حد افراطی انجام ندهید. پژوهش ها ثابت کرده اند که ژست هایی که افراد به خود می گیرند منعکس کننده افکار بسیار پیچیده ای است و همین ژست ها هستند که به شنوندگان صلاحیت و شایستگی شما را نشان می دهند . اما زمانیکه از ایما و اشاره های ساختگی استفاده می کنید، درست مثل انسان های متزور و ریا کار جلوه خواهید کرد.


 به عنوان مثال آقای بوش همیشه در سخنرانی هایی خود از ژست هایی استفاده می کند که هیچ ارتباطی با گفته های او ندارند. شاید او بیش از اندازه تحت آموزش قرار گرفته باشد. درست مثل زمانی که صدا یک چیز باشد و تصویر یک چیز دیگر." دانا کاروی" نیز از این موقعیت به نفع خود استفاده کرد و با تقلید از رفتار و گفته های بوش برای خود یک شغل پر در آمد درست کرد. او به طور زنده این برنامه را اجرا کرد، البته شاید به اندازه جرج بوش مستمع نداشت که بتواند به آنها حکم کند و دستور دهد اما... واقعا هیچ یک از ما نمی خواهیم که بعد از اتمام یک جلسه مورد تمسخر هم قطارانمان قرار بگیریم.


 اشتباه 7- جرنگ جرنگ سکه، ضربه زدن به زمین و سایر حرکات آزاردهنده


 گویای چه مطلبی است: شما بی نزاکت و عصبی بوده و بر جزیئات مطلب احاطه کامل ندارید.


 حرکات جایگزین: یک دوربین بردارید و در هنگام سخنرانی از خود فیلم برداری کنید، سپس سعی کنید آنرا با یک دید منتقدانه بررسی کنید. آیا ژست هایی پیدا می کنید که خودتان هم متوجه انجام دادن آنها نبودید؟ چندی پیش با نویسنده ای برخورد کردم که کتابی در مورد پروژه های مدیریتی نوشته بود. او در طی جلسه معرفی کتاب هیچ کاری به غیر از به صدا در آوردن تک تک سکه هایی که در جیبش بود نداشت و متاسفانه در آن روز نتوانست کتاب های زیادی را به فروش برساند و علاوه بر این امتیازی از نظر مهارت های مدیریتی نیز کسب نکرد.


 انرژی منفی و عصبانیت شما در ضربه های پا، دست زدن به صورت، و تکان دادن پاها به سمت بالا و پایین نمودار شود. هنگامیکه متوجه شدید در حال انجام دادن یک چنین کاری هستید، بهتر است خیلی سریع آنرا متوقف کنید!


 از حرکات بدن خود به عنوان نوعی وسیله ارتباطی استفاده کنید


 حرکات بدنی که پویا، قدرتمند و پر انرژی است به شما کمک می کند حال چه در جلسه مصاحبه شغلی، چه در زمان بالا رفتن از پله های نردبان شغلی یا در راه رسیدن به پست مدیریت. نسبت به این حرکات نابود کننده توجه ویژه مبذول نمایید و سعی کنید آنها را با جایگزین های مناسب از بین ببرید. راه بروید، صحبت کنید و خود را مانند یک رهبر قدرتمند جلوه دهید. در چنین شرایطی شنونده ها به طور حتم در پی شما خواهند آمد.

http://vivannews.com/Pages/News-24001.aspx

یک سخنرانی موثر، ظرف مدت 30 تا 60 ثانیه


یک سخنرانی موثر، ظرف مدت 30 تا 60 ثانیه

تعریفی است از شغل شما و آنچه انجام می دهید و اینکه چرا یک نفر باید با شما همکاری کند در کمتر 30-60 ثانیه. این سخنرانی اصطلاحا "سخنرانی آسانسوری" نیز نامیده می شود وعلت نامگذاری آن این است ...
 

 مردمان:

منظور از یک سخنرانی خیلی کوتاه چیست؟

تعریفی است از شغل شما و آنچه انجام می دهید و اینکه چرا یک نفر باید با شما همکاری کند در کمتر 30-60 ثانیه. این سخنرانی اصطلاحا "سخنرانی آسانسوری" نیز نامیده می شود وعلت نامگذاری آن این است که اگر دست تقدیر شما را با شخصی که همیشه آرزوی مذاکره و همکاری با وی را داشتید در یک آسانسور قرار داد چگونه بتوانید در آن زمان کوتاه  در مورد کسب و کارتان برای او توضیح دهید و وی را برای همکاری در زمینه کالا و یا خدمات خود ترغیب نمایید.

در این مقاله به بیان نکات مهم در ارتباط با یک "سخنرانی آسانسوری" پرداخته می شود و به شما در چگونگی عملی کردن آن کمک می کند.

چرا اینکار خیلی مهم است؟

زیرا شما همیشه در اولین برخورد فقط 30-60 ثانیه وقت دارید که تاثیرگذار باشید. چون بازه توجه در افراد قبل از اینکه ذهن آنها منحرف شود به طور متوسط 30 ثانیه است.

دلیل دیگر این است که امروزه مردم وقت کمی دارند و شما یا باید آنها را به سرعت جذب کنید و یا آنها را برای همیشه از دست بدهید.

نکات مهم برای یک سخنرانی آسانسوری تاثیر گذار

1. مختصر و مفید سخن بگویید. صحبت های شما نباید بیش از 30 تا 60 ثانیه طول بکشد.

2. واضح صحبت کنید. به گونه ای سخن بگویید که همه بتوانند منظور شما را درک کنند. فکر نکنید که اگر از کلمات سخت استفاده کنید باعث می شود باهوش تر به نظر برسید بلکه باعث میشود که شنوندگان شما را درک نکنند و شانس خود برای جذب آنها را از دست بدهید.

3. با قدرت وارد عمل شوید. از کلمات محکم و تاثیرگذار استفاده کنید. از تمام توان، قدرت و تجربه خود استفاده کنید تا بتوانید توجه شان را جلب کنید.

4. تصویرسازی کنید. از کلماتی استفاده کنید که باعث ایجاد تصویر در ذهن شنوندگان شود.

5. شغل خود را درقالب یک داستان تعریف کنید. یک داستان کوتاه بگویید. این داستان باید به گونه ای باشد که کار شما و آنچه انجام میدهید را برای دیگران روشن کند.

6. هدف داشته باشید. یک سخنرانی آسانسوری وقتی عالی است که برای شنوندگان خاصی ترتیب داده شود. اگر اهداف شما کسانی هستند که خیلی با یکدیگر متفاوتند میتوانید برای هرکدام سخنرانی جداگانه ای داشته باشید.

7. هدف گرا باشید.  یک سخنرانی آسانسوری خوب با در نظر گرفتن نتیجه دلخواهی که در ذهن دارید آماده می شود. نتیجه مورد علاقه شما چیست؟ ممکن است شما سخنرانی های متفاوت در مورد موضوعات مختلف داشته باشید. برای مثال بخواهید کالایی بفروشید، آینده نگری کنید و مشتریان احتمالی را پیدا کنید، برای ایده خود حمایت دیگران را جلب کنید وغیره.

8. تله بگذارید. تله عاملی است که عملا علاقه شنوندگان را تحریک میکند و باعث میشود آنها بخواهند بیشتر بدانند. چیزی مثل یک کلمه یا یک عبارت که تلنگری به تارهای ذهن آنها می زند.

چگونه سخنرانی آسانسوری خود را آماده کنید.

• آنچه که باید بگویید را یادداشت کنید. آنچه باید گفته شود را به روش های مختلف و حداقل در 10-20 روش گوناگون بنویسید. اصلاً خودتان را محدود نکنید. بعداً متن را ویرایش خواهید کرد. این مرحله برای خلق ایده است و این ایده ها میتواند مضحک، جدی، با نمک و یا محافظه کارانه باشند. مهم نیست هدف این است که تا جای ممکن ایده هایتان را روی کاغذ بنویسید.

• یک داستان خیلی کوتاه بنویسید که آنچه شما انجام می دهید را به تصویر بکشد. اگر لازم است داستان می تواند طولانی تر شود. بعدا روی آن کار خواهید کرد. به کلمات خود آب و رنگ بدهید تا افراد بتوانند آن را تجسم کنند.

• هدف یا مقصود خود را یادداشت کنید.  آیا قصد فروش محصولی را دارید، آیا در جستجوی مشتریان احتمالی هستید  ومیخواهید آینده نگری کنید و یا به دنبال جلب حمایت دیگران از ایده خود هستید و یا هر چیز دیگر.

• اهدافتان را در 10- 20 جمله بنویسید. این جملات یا سوالات باعث می شود فعالیت شما از مسیر هدفتان منحرف نشود.

• صدای خود را ضبط کنید. برای اینکار از ابزار گوناگونی میتوانید استفاده کنید نزدیک ترین وسیله به شما تلفن همراهتان است.

• بررسی کنید. همان روز و یا روز دیگر به نوشته های خود برگردید و با حوصله وتوجه  آن ها را بررسی کنید.

• نکات مهم را برجسته کنید. آنچه را که نوشته یا ضبط کرده اید بررسی کنید. و سپس زیر جملاتی که شما را با کلمات واضح و محکم خود میخکوب میکند برجسته کنید و یا خط بکشید. مطمئنا تمام کلمات در این دسته قرار نمی گیرند. شما به کلماتی برای ربط دادن این جملات به هم نیاز دارید اما این کلمات باید حداقل ممکن باشند.

• بهترین قسمت ها را کنار هم بگذارید. دوباره باید نسخه های متعددی از این سخنرانی کوتاه  بنویسید.

• آخرین ویرایش را انجام دهید. هرچه میتوانید کلمات غیر ضروری را کم کنید. کلمات و جملات را تا زمانی که به نظرتان عالی رسید جابه جا کنید. یادتان باشد که هدف فقط 30-60 ثانیه است.

• تمرین کنید. سخنرانی خود را نزد هر تعداد افرادی که ممکن است اجرا کنید بازخورد آن را از همکاران، مشتری هایی که به آنها اطمینان دارید، دوستان و خانواده جویا شوید.

• کار را تمام کنید. سخنرانی سریع خود را بنویسید به خاطر بسپارید و آنقدر آن را تمرین کنید تا زمانی که به صورت طبیعی بر زبان شما جاری شود.

• در حال پیشرفت باشید. همیشه گوش بزنگ باشید و عبارات جدیدی که فکرمی کنید می توانید با استفاده از آنها سخنرانی خود را روشن تر و تاثیر برانگیزتر کنید به کار ببرید. هر از گاهی خوب است که دوباره از اول شروع کنید زیرا همه چیز در حال تغییر است: شما، شغل شما، اهداف شما و البته نیازهای مشتریان.  

http://vivannews.com/Pages/News-17946.aspx

چگونه حاضرجواب شویم ؟


چگونه حاضرجواب شویم ؟

البته كتاب‌ها و توصیه‌های زیادی برای خوب صحبت كردن و خوب سخنرانی كردن وجود دارد؛ این‌قدری هست كه آدم سرگیجه می‌گیرد. اما یكی از معروف‌ترین آثاری كه در این حوزه چاپ شده، «آیین سخنوری» است.
 
 برترین ها: البته كتاب‌ها و توصیه‌های زیادی برای خوب صحبت كردن و خوب سخنرانی كردن وجود دارد؛ این‌قدری هست كه آدم سرگیجه می‌گیرد. اما یكی از معروف‌ترین آثاری كه در این حوزه چاپ شده، «آیین سخنوری» است.


 این كتاب را  یك ایرانی درباره سخنرانی نوشته است. او با ادبیات خاص خودش، كتاب آیین سخنوری را نوشته است كه پر از ارائه راهكار و فرمول و اینگونه حرف‌هاست. 40‌پیشنهاد از این كتاب را به زبانی ساده و امروزی، برایتان كنار گذاشته‌ایم تا آنها را مطالعه كرده، صفا كنید و مثل بلبل در صدر هر مجلسی چهچه زده و بدرخشید.

این پیشنهادها، كاملا ایرانی و سفارش یك ایرانی است. این پیشنهادها، برای سخنور شدن است.شما در هر جایی كه باید برای بیش از 3-2 نفر صحبت كنید، سخنور محسوب می‌شوید. از كجا معلوم، شاید سال‌ها بعد، یك سخنران حرفه‌ای هم از آب در آمدید. نكاتی كه باید بیاموزید:

1.  زیاد تمرین سخنرانی كنید. فن سخن گفتن را هم خوب یاد بگیرید.

2.  شاید حافظه‌تان خوب نباشد اما لازم است كه برای خوب سخن گفتن، حافظه خوبی داشته باشید و چیزهای زیادی را حفظ كرده باشید تا بتوانید از آنها در جمله‌هایتان به‌كار ببرید. شعر زیاد حفظ كنید، جمله‌های آموزنده و... .

3.  از چی دارید حرف می‌زنید؟ لطفا بی‌گدار به آب نزنید و درباره چیزی كه نمی‌دانید یا كم می‌دانید، صحبت نكنید.

4.  واجب‌تر از همه، این است كه كمی روانشناسی بلد باشید و بدانید چطوری می‌شود در مردم شور برانگیخت.

5.  از انتقاد نترسید. اصلا دربه‌در دنبال كسی باشید كه از شما انتقاد كند. همین‌طور زل بزنید توی چشم‌هایش تا از شما انتقاد كند و شما هم بروید و این مشكلات را رفع كنید.

6. خوب مطالعه كنید و از همه چیز اطلاعاتی به دست بیاورید تا این مطالعه، خودش را در حرف‌های شما نشان بدهد.

7.   طوری تمرین كنید كه قاعده‌های خوب حرف زدن برای شما تبدیل به عادت شود؛ درست مثل اینكه دارید راه می‌روید و نفس می‌كشید. نه اینكه همین‌طوری یاد بگیرید و هر وقت خواستید صحبت كنید و به زور آن را اجرا كنید؛ مطمئن باشید كار را خراب می‌كنید.

8.  یادتان باشد شما باید اطرافیان‌تان را سرگرم كنید تا از حرف‌هایتان لذت ببرند. درست است كه هدفی دارید اما باید اول سرگرم‌ و پر نشاط‌شان كنید، تا در دل آنها به هدفتان برسید.

9.  لازم نیست ادای كسی را كه دارد خوب حرف می‌زند، در بیاورید. روش منحصربه‌فرد خودتان را عشق است.

10.  اگر حدس می‌زنید كه قرار است جایی حرف بزنید، باید خوش تیپ باشید پس به‌خودتان رسیدگی لازم را بكنید.

11.  خواهشا حوصله مخاطبان را سر نبرده و بعضی‌اوقات‌ چشمتان را به ساعت و زمان هم بیندازید.

12.  نیاز به خیلی بلند صحبت كردن و داد كشیدن و سریع حرف زدن نیست. آرام و كنترل‌شده حرف بزنید.

13.  به همه مخاطبان‌تان نگاه كنید؛ نه به یكی‌ از آنها. طوری نگاه كنید كه انگار دارید با تك‌تك‌شان ارتباط برقرار می‌كنید.

 14.  قلمبه‌سلمبه حرف نزنید، جمله‌های طولانی به كار نبرید و شروع و پایان‌تان را بهتر تهیه كنید تا موثرتر باشد.

15.  اگر می‌خواهید حرف‌هایتان مهیج و موثر باشد، باید دلی حرف بزنید؛ یعنی حرفتان، واقعا حرف دلتان باشد.

 16.  زیاد زبان‌بازی نكنید؛ ساده حرف بزنید. اگر زیاد زبان‌بازی كنید، درست مثل دكتری می‌مانید كه سر تخت یك‌بیمار رو به مرگ رفته باشد و شروع كند به ادبی حرف زدن؛ آن هم به‌مدت طولانی.

 17.  سعی كنید هوشتان بالا برود تا بتوانید به راحتی هرچه تمام‌تر، همه چیز را درك كرده و به همان روشنی به دیگران منتقل كنید؛ مثل آب خوردن و به شفافی شیشه و كریستال.

 18.  سعی كنید درباره چیزهایی حرف بزنید كه برای مردم خوشایند است یا حرف‌هایتان را یك جورهایی به این ربط دهید. اما چی برای مردم خوشایند است؟ من یكی كه می‌گویم ثروت، شهرت، شرافت و آبرو، لذت‌های مختلف، امور ذوقی و چیزهایی كه به احساسات مربوط است و...

 19. دركل یادتان باشد كه حرف زدن از چیزهایی كه جان دارند و حركت می‌كنند، بهتر از چیزهایی است كه جان ندارند و بی‌حركت هستند.

 20.  حرف زدن از چیزهایی كه مردم می‌بینند و واقعی است، بیشتر جواب می‌دهد تا حرف زدن از چیزهایی كه باید فكر كنند تا به آن برسند.

 21.  مثل‌ها، روایت‌ها، داستان‌ها، ماجراها و خوب تعریف كردنشان، می‌تواند حرف‌های شما را دلنشین كند.

 22.  رمان‌نویسان و شاعران، به آن می‌گویند توصیف. هرچقدر توصیف شما دقیق‌تر و بهتر باشد، اثر بیشتری هم می‌گذارد. خوب تصویرسازی كرده، خوب توصیف كنید.

 23.  با قرار دادن یكی از این دو، می‌توانید مخاطب‌تان را به هیجان بیاورید و قانعش كنید؛ یا حس عدالت طلبی، شرافت و جوانمردی‌شان را تحریك كنید، یا حس هم‌چشمی، خودپسندی، حس رقابت و... آنها را. مطمئن باشید جواب می‌دهد.

 24. اگر به‌اصطلاح می‌خواهید در مخاطبان خودتان، شور و هیجان ایجاد كنید، دیگر این ‌كار نیاز به لفاظی و ادیبانه حرف زدن ندارد. این مادرهای بچه از دست داده را دیده‌اید كه چطور جانگداز حرف می‌زنند؟ دلشان سوخته و این‌طوری حرف می‌زنند و بین حرف‌هایشان هم هیچ اثری از ادبیات و تصنع و این مسخره‌بازی‌ها نیست.

 25.  لطفا الكی ادای كسانی را كه با حرارت و هیجان حرف می‌زنند، درنیاورید؛ چون حسابی یخ خواهید كرد.

26.   تا خودتان شوری نداشته باشید، نمی‌توانید در هیچ كسی شوری ایجاد كنید. دل به دل راه دارد و در نتیجه، باید حتما در ‌دل شما شور وجود داشته باشد تا بتوانید شور ایجاد كنید.

 27. حتما لازم است كه خونسرد باشید، خودتان را نبازید، الكی قافیه را نبازید، در ضمن لازم است كه بسیار حاضر جواب بوده و حضور ذهن بالایی هم داشته باشید. البته یكی از بزرگان گفته سخن گفتن جلوی جمع، اصلا خودش به‌طور خودبه‌خود حضور ذهن هم می‌آورد.

http://vivannews.com/Pages/News-19600.aspx

ترفندها و حیله‌های مذاكراتی


ترفندها و حیله‌های مذاكراتی

باید دانست كه مذاكره با افراد بدون اختیار كافی، نتیجه مذاكرات را به تباهی می‌كشاند. در ضمن باید دقت كرد كه گروه خودی نیز باید با اختیارات مشخص از پیش تعیین شده كه كاملا برای افراد توجیه شده باشد در جلسات شركت جویند.


1- روش محدودیت اختیار یا اختیار مشكوك


باید دانست كه مذاكره با افراد بدون اختیار كافی، نتیجه مذاكرات را به تباهی می‌كشاند. در ضمن باید دقت كرد كه گروه خودی نیز باید با اختیارات مشخص از پیش تعیین شده كه كاملا برای افراد توجیه شده باشد در جلسات شركت جویند.


تشخیص اختیار افراد بعضا به سادگی صورت نمی‌پذیرد. در مذاكرات بین‌المللی، مذاكره‌كنندگان عمدتا برگه‌ای به نام اختیارنامه دارند كه محدودیت اختیار طرف را برای مذاكره و توافق به‌طور كامل تشریح می‌كند. ولی در مذاكرات داخلی می‌توان در بعضی موارد از طریق كارت ویزیت و درك سمت طرف، به میزان اختیار وی پی برد. البته این مساله همیشه اتفاق نمی‌افتد؛ چراكه بارها اتفاق افتاده كه سمت فرد، مدیریت عامل یك سازمان بوده؛ ولی حرف نهایی را رییس هیات‌مدیره زده است.

در ضمن در كارت ویزیت‌ها برخی از سمت‌های ذكر شده نمی‌تواند میزان اختیار موجود در پشت سمت را افشا كند. مثلا مدیر پروژه راه‌اندازی و... این‌گونه سمت‌ها معمولا نشان نمی‌دهند كه فرد حرف آخر را می‌زند یا كس دیگری در پشت صحنه وجود دارد. راه دیگر برای تشخیص اختیار طرف، سوال كردن از وی است؛ ولی باید دقت كرد سوال نباید به گونه‌ای مطرح شود كه به شخصیت وی توهین شود.

مثلا می‌توان این جمله را به كار برد: آیا نیاز هست كس دیگری نیز در جلسه حضور داشته باشد یا جمع حاضر می‌تواند توافق نهایی را انجام دهد؟ طبیعی است جملات بسیار زیادی را می‌توان طراحی كرد كه در عین درك میزان اختیار طرف، شخصیت فرد را نیز با موضوع مذاكره توام نكرده باشد.

اگر فرد مقابل در پاسخ خود دارای اختیار كافی بود، مذاكره را ادامه دهید؛ ولی اگر متوجه شدید اختیار كافی ندارد، یا تقاضای برگزاری جلسه با فرد مختار را مطرح كنید یا در هنگام مذاكره تمامی مطالب مورد نظر خود را مطرح نكنید و خط كف خود را مشخص نكنید. مشخص كردن خط كف همیشه باعث می‌شود توافق در زیر خط كف مورد قبول ما اتفاق بیفتد.

در بسیاری مواقع به‌رغم سوال از طرف برای تشخیص میزان اختیار وی و حصول اطمینان از اینكه فرد دارای اختیار كافی است، در انتهای جلسه طرف مقابل برای برون‌رفت از توافق احتمالی یا خرید زمان بیشتر برای كسب اطلاعات یا تفكر بیشتر در انتهای جلسه، عنوان می‌كند كه مثلا باید با روسا یا همكاران خود پیرامون این مطلب مشورت كند یا كسب تكلیف نماید.

این تكنیك كه خود یكی از حیله‌های مذاكراتی است به نام روش «اختیار مشكوك» نامیده شده است كه فرد می‌خواهد با خرید زمان بیشتر، امتیازات بیشتری را در آینده طلب كند یا در برخی مفاد قرارداد، تغییرات یك‌طرفه‌ای را اعمال كند. دو تكنیك برای برخورد با این روش موجود است؛ روش اول تقاضای مذاكره با فرد مافوق یا فرد مورد نظر است، یعنی اصطلاحا رتبه مذاكره را یك درجه بالاتر ببریم. در اغلب موارد چون فرد صرفا یك بلوف زده است، مجددا به توافق برمی‌گردد؛ ولی در بعضی مواقع ما قادر نیستیم با فرد مافوق ملاقات كنیم و به‌رغم تلاش ما امكان برقراری جلسه در آینده نیز فعلا فراهم نشده است.

در چنین مواقعی كار را به‌صورت «توافق مشروط» ادامه می‌دهیم. یعنی به فرد می‌گوییم حالا كه شما می‌خواهید با روسای خود پیرامون این مطلب مشورت كنید، ما نیز فرصت را مغتنم شمرده و سعی می‌كنیم با همكاران و مشاوران خود مشورت كنیم. این جمله به آن سبب گفته می‌شود كه اگر طرف مقابل بعدا برخی از توافقات انجام شده را تغییر داد، ما هم فرصت تغییر دادن برخی از بندها را به نفع خود ایجاد كرده باشیم. همان طور كه گفته شد این روش را «توافق مشروط» می‌نامند.


2. روش پرش از مانع (سالامی)


در این روش فرد تقاضای خود را نه به صورت یكجا، بلكه به صورت برش برش از طرف درخواست می‌كند و پس از دریافت هر جواب مثبت، درخواست بعدی را مطرح می‌كند. این حیله به این منظور انجام می‌شود كه امتیازات متوالی و فراوان بدون اینكه حساسیتی را برانگیزد، از طرف دریافت شود.

برای مقابله با این روش كافی است پس از هر درخواست، از فرد بخواهیم آیا چیز دیگری برای درخواست دارد یا خیر؟ با این كار موجب می‌شوید كه فرد تمام درخواست‌های خود را یكجا مطرح كند و قادر نباشد در مقاطع بعدی چیزی به آن بیفزاید یا از آن بكاهد. پس از جمع‌آوری كردن تمام درخواست‌های طرف، می‌توان با آن به صورت یك بسته یا پكیج برخورد كرد.


3. روش تهاجمی و تهدید


در مواقعی كه مورد تهدید یا تهاجم قرار می‌گیرد، موارد زیر را اجرا كنید:
1- تهدید را قبول نكنید. اگر فرد منطقی باشد، تهدید نمی‌كند.
2- تهدید را رد نكنید؛ چون موجب بدتر شدن اوضاع خواهد شد.
3- تهدید مقابل نكنید.
4- با دوستان خود در آن موقع مشورت نكنید.
5- درخواست تعویق مذاكره را نكنید.


انجام دو مورد آخری دال بر ترس و موثر واقع شدن تهدید است.
آنچه باید انجام دهیم، در وهله‌ اول حفظ آرامش و صبر است. باید به این مطلب اعتقاد داشت كه انسان پرخاشجو و بی‌نزاكت، همواره بازنده است. پس سعی كنید جو غالب را از بین ببرید تا در عین حالی كه برخورد مقابل نكرده‌اید، طرف مقابل نیز حس نكند از تهدیدهای وی ترسیده‌اید.


یكی از روش‌ها این است كه مدتی را حرف بزنید، در عین حالی كه حرف نزده‌اید تا به مرور زمان كنترل جلسه مجددا در اختیار شما قرار گیرد.


4- در سالن مذاكره روبه‌روی نور، تابلوهای اثرگذار منفی یا در وضعیت پایین‌تر قرار داده می‌شوید
این عملیات برای خسته كردن و در موضع ضعف قرار دادن طرف انجام می‌پذیرد تا بتوان امتیاز زیادی را از وی گرفت. در این گونه مواقع تا وضعیت مذاكره اصلاح نشود به هیچ وجه مذاكره نكنید.


5. قطع مذاكرات


این روش برای ارزیابی میزان علاقه‌ طرف به نتیجه مذاكرات انجام می‌گیرد، به این رو باید در نظر داشت به رغم علاقه زیاد به نتیجه مذاكره، باید از ابراز آن به طرف مقابل خودداری به عمل آورد، چون به طور قطع مورد سوءاستفاده قرار خواهد گرفت.

 

منبع: كتاب اصول، فنون و هنر مذاكره
نویسندگان: محمدحسین غوثی - پرویز درگی - انتشارات بازاریابی

http://vivannews.com/Pages/ViewNews.aspx?NewsId=23925

استراتژی‌‌های مذاكره- شكستن سد «نه»


استراتژی‌‌های مذاكره- شكستن سد «نه»


بازتعریف فریبكارى‌ها از آن جهت دشوار است که این ترفندها با زبان همكارى و منطق بیان می‌شود تا شما را فریب دهد.
البته شما می‌توانید مستقیما این ترفندها را به چالش بکشید، ولی ریسک آن بسیار بالا خواهد بود. اولا ممکن است شما اشتباه كرده باشید و حتی اگر هم گمان شما درست باشد طرف مقابل ممکن است از اینکه او را دروغگو یا متقلب بنامید آزرده شود و روی روابط شما با او تاثیر منفی بگذارد. راه‌حل جایگزین به جای برخورد علنی با ترفند فریبكارانه طرف مقابل، تظاهر به همراهی كردن با آن است. طورى واکنش نشان دهید كه گویی طرف مقابل کاملا با حسن نیت مذاكره می‌كند، ‌اما به آرامى حركت كنید و پرسش‌هاى كنجكاوانه‌اى را مطرح کنید تا بتوانید صداقت آنها را آزمایش نمایید.

اگر طرف مقابل صداقت داشته باشد، پرسش‌هاى شما ضرری نخواهد داشت. ‌اما اگر قصد آنها فریب شما باشد، ترفند آنها آشكار خواهد شد. و ازآنجا كه شما علنا با آنها برخورد نكرده اید این‌امکان برای طرف مقابل وجود خواهد داشت تا با آوردن بهانه‌اى چون «اشتباهى صورت گرفته است» یا اینکه «سوءتفاهمی ‌پیش‌آمده است» حفظ ظاهر نماید.


پرسش‌هاى روشنگرانه بپرسید


پرسش‌هایى بپرسید که پاسخ آنها نیات و اهداف طرف مقابل را هم آزمایش نماید و هم روشن کند. اگرشما می‌خواهید شركتی را بخرید كه فروشنده مقادیر قابل توجهی را تحت عنوان حساب‌هاى دریافتی برای تعیین ارزش شرکت گنجانده است، با لحنی بی‌غرض بپرسید «شما حتما دلیل موجهی برای اطمینان از پرداخت به حساب‌های دریافتی در آینده دارید. علاقه‌مندم بدانم چرا این طور فکر می‌کنید.» وقتی آنها مواضع خود را بر «مراجع رسمی» مانند سازمان‌های دولتی یا سیستم‌های کامپیوتری و تحلیل‌های نرم افزاری استوار می‌کنند، سعی کنید تا فرضیات آنها را کنترل نمایید. از اینکه کمی‌آنها را تحت فشار بگذارید نهراسید.

بعد هم به ابهام گویی‌ها و همین طور به قاطعیت آنها توجه کنید. اگر تناقض مشاهده کردید آن را مستقیما به چالش نکشید. با حالت سردرگمی ‌بپرسید: «خیلی معذرت می‌خواهم ولی فکر می‌کنم درست متوجه نشده‌ام. ممکن است توضیح دهید این نکته‌ای که الان بیان کردید با مطالب قبلی چه ارتباطی دارد؟»


یکی از راه‌های مطمئن شدن از گمانه زنی‌ها پرسیدن سوال‌هایی است که خودتان از قبل جوابش را می‌دانید. به هر نحوی که آنها پاسخ خود را استتار کنند برای شما بسیار‌آموزنده خواهد بود.

یکی از ترفندهای مرسوم ایجاد این باور غلط در شما می‌باشد که طرف مقابل دارای اختیار تام برای تصمیم‌گیری است. شما ممکن است انعطاف کامل نشان داده باشید و از همه اختیارات خود استفاده کرده باشید در حالی که رییس آنها یا هیات مدیره طرف مقابل تازه خواهان‌امتیازات بیشتری باشد.

برای صیانت از خودتان همان ابتدای مذاکره میزان اختیارات طرف مقابل را جویا شوید: «آیا فرض من بر اینکه شما دارای اختیارات کامل برای تصمیم‌گیری در این مورد هستید درست است؟» مطمئن شوید یک پاسخ مشخص دریافت کنید. اگر آنها اختیار کامل ندارند متوجه شوید موافقت کدام شخص یا اشخاصی ضروری است؟ و زمان پاسخ دادن آنها چقدر طول می‌کشد؟ یکی دیگر از ترفند‌های مرسوم، درخواست تقاضایی در آخرین لحظه قبل از نهایی کردن توافق است. به جای به چالش کشیدن درخواست آنها، بپرسید:

«آیا پیشنهاد می‌کنید مجددا باب مذاکره را باز کنیم؟» اگر طرف مقابل پاسخ منفی داد، شما هم می‌توانید بگویید «بسیار خوب پس اجازه بدهید طبق توافق صورت گرفته کار را دنبال کنیم.» و اگر جواب مثبت بود، شما می‌توانید بگویید بسیار خوب، ما این موارد جدید را به عنوان یک پیش‌نویس قرارداد تلقی می‌کنیم که برای هیچ یک از طرفین تعهدآور نیست.


یک درخواست معقول بکنید


شما در برخورد با افراد فریبکار دارای مزیتی هستید که در مقابل سایر افراد این مزیت را ندارید. دیگران علنا همکاری نمی‌کنند در حالی که افراد فریبکار در ظاهر خود را منطقی و معقول جلوه می‌دهند. پس شما هم در ظاهر حرف آنها را بپذیرید و آنها را محک بزنید، به این ترتیب آنها بر سر یک دوراهی قرار خواهند گرفت:

یا به همکاری ظاهری خود رنگ واقعیت می‌پوشانند یا اینکه فریبکاری را کنار گذاشته و دست خود را كه رو خواهند کرد. به عبارت دیگر، شما می‌توانید با «آزمایش درخواست معقول» آنها را ‌امتحان کنید. درخواست منطقی را كه اگر طرف مقابل واقعا حسن نیت داشته باشد با آن موافقت خواهد کرد، طراحی کنید.


اگر به عنوان مثال نسبت به صحت تحقیق وصول مطالبات یک شرکت شک دارید به آنها بگویید «اگر اشکالی نداشته باشد می‌خواهم از حسابدارمان خواهش کنم تا به دفاتر شما نگاهی بیندازد و حساب‌های دریافتی شما را بررسی کند تا در جریان اصول کاری شما قرار بگیرد.» اگر فروشنده از بررسی حساب‌ها توسط حسابدار شما‌ امتناع کرد، حسن همکاری خود را زیر سوال برده است و شما هم می‌توانید نتیجه بگیرید که روی همه حرف‌های آنها نمی‌توانید حساب باز کنید.

اگر طرف مقابل خواست تا به بهانه داشتن «یک شریک سنگدل» ‌امتیازات بیشتری بگیرد شما هم می‌توانید این درخواست را بیان کنید: «معذرت می‌خواهم جری. فکر می‌کنم درست متوجه نشدم.


یعنی ما اشتباه کردیم که از بانک شریک شما در جلساتمان دعوت نکردیم؟ جری حالا با یک انتخاب مواجه است. او یا می‌تواند قرار ملاقات با شرکای بانکی را تنظیم کند و شما را از نزدیک با سر سختی آنها آشنا سازد و فرصت بهتری برای جلب اطمینان شما فراهم آورد یا اینکه از هماهنگی دیدار شما با آنها ‌امتناع کند و در عمل، حواس شما را جمع تر کند.

نوشته: ویلیام یوری
ترجمه: نادر پیروز

http://vivannews.com/Pages/News-22143.aspx

الفبای زبان بدن

الفبای زبان بدن

مهم ترین زبان دنیا را یاد بگیرید


زبان بدن مي‌تواند به‌خوبي احساسي را انتقال داده يا معناي كلامي را تغيير دهد. هرگز اظهار دوستي و علاقه فردي درحالي‌كه اخم كرده و ترشرويي نشان مي‌دهد، قابل‌قبول نيست، پس بايد ياد گرفت چگونه زبان بدن را در زندگي روزمره وارد كرد.

شايد براي اكثر ما مصداق ارتباط برقرار كردن؛ گفتار و به عبارتي حرف زدن باشد ولي بايد بدانيد بيشتر ارتباط بين افراد از طريق زبان بدن است. در واقع بيش از 90‌درصد آنچه شما به طرف مقابل‌تان انتقال مي‌دهيد از طريق حركات غيركلامي و به عبارتي زبان بدني شماست و تنها حدود 10 درصد منظور شما از طريق گفتار و كلام‌تان منتقل مي‌شود.زبان بدن مي‌تواند گوياي وضعيت دروني فرد باشد. براي مثال مي‌تواند خشم، خستگي، وضعيت آرام، گيجي و ديگر نشانه‌ها را نشان دهد. زبان بدن در واقع شامل تمام حركات شماست از حالت‌ها و حركات صورت شما گرفته تا تماس چشمي، ژست‌ها، مدل ايستادن و... . معمولا شناخت درست زبان بدن مي‌تواند كاري بسيار دقيق و ظريف باشد اما شما مي‌توانيد به راحتي با آشنايي با چند حركت رايج با اصول زبان بدن آشنا شويد، هر كدام از اين نشانه‌ها مي‌تواند بيش از هزاران كلمه، گويا باشد.



وقتي او آينه شماست


بسيار اتفاق مي‌افتد رفتارهاي دوفرد كاملا هماهنگ مي‌شود، يعني دوفردي كه با هم تعامل دارند، حركات و زبان بدن آنها كاملا شبيه هم باشد و انگار تمام ايماها و اشاره‌هاي زبان بدن آنها در آينه تكرار مي‌شود اما آيا مي‌دانيد اين هماهنگي مي‌تواند چه معنايي داشته‌باشد؟ وقتي شما با فردي ملاقات مي‌كنيد كه تمام حركات و زبان بدن شما را تقليد مي‌كند يا شما متوجه مي‌شويد خودتان حركات او را تقليد مي‌كنيد، نشان مي‌دهد كه شما دو نفر در يك وضعيت و حالت رواني هستيد.
همچنين از اين هماهنگي و تقليد رفتارها مي‌توانيد به علاقه شخص مقابل نسبت به‌خودتان پي ببريد. وقتي او حركات و رفتارهاي شما را مثل آينه تكرار مي‌كند نشان مي‌دهد به شما علاقه دارد و مي‌كوشد به نوعي خود را به شما وصل كند. براي مطمئن شدن از اين علاقه مي‌توانيد حركات خود را چند‌بار جابه‌جا تغيير دهيد تا ببينيد آيا او هم تغيير مي‌دهد يا نه؟‍‍!


اين دست دادن يعني ...

بايد بدانيد معني دست دادن خيلي فراتر از سلام گفتن، از ديدن شما خوشبختم و... است. مهم‌ترين بخش در دست دادن، تماس كف دست شما با دست طرف مقابل است و مي‌توان گفت اين حركت ساده خيلي بيشتر از يك تماس است، تماس كف دست‌هاي شما نيت درست شما را نشان مي‌دهد و اينكه نسبت به اين رابطه حالت تدافعي نداريد و نوع تعامل شما كاملا صميمانه و بدون هيچ‌گونه تهديدي است.





او تسليم است اگر راحت نباشد


نشان مي‌دهد فرد اصلا راحت نيست و مي‌كوشد كف دستش كمترين تماس را با طرف مقابل داشته‌باشد. در واقع دست‌هاي فرد مانند ماهي شل است و فقط انگشتانش را دراز مي‌كند و به طرف مقابل مي‌فهماند كه چندان مايل به رابطه صميمانه نيست، حتي مي‌تواند نشانه ضعف، انقياد و مطيع و تسليم بودن نيز باشد.





مي‌ترسد اگر اطمينان نداشته باشد


وقتي فردي آن‌قدر دست‌هاي شما را فشار دهد كه حتي روي استخوان‌هاي خود اين فشار را احساس مي‌كنيد در اين حالت احتمالا فرد چندان احساس امنيت و اطمينان نمي‌كند و مي‌خواهد با اين سلام و دست دادن محكم، روي اين احساس خود را بپوشاند.






من رئيس هستم اگر سلطه‌جو باشد


در اين مدل فرد هنگام دست دادن كف دستش رو به پايين است وكف دست شما به سمت بالا، در اين حالت طرف مقابل مي‌خواهد تسلط و نفوذ خود را بيان كند.





نفوذ اگر احساس قدرت داشته باشد


هرگاه از دست چپ براي در برگرفتن و پوشاندن دست‌هاي فشرده شده استفاده شود اگر فرد دست چپ خود را از بالا روي دست‌هاي فشرده شده بگذارد يعني مي‌خواهد نفوذ و تسلط خود را نشان دهد، اگر دست چپ را از پايين روي دست‌ها بگذارد يعني مي‌خواهد نقش حمايت‌كننده خود را نشان دهد و به شما احساس راحتي و آسودگي بدهد.

http://p30city.net/showthread.php?t=32698

راهنمای خوب سخن گفتن


راهنمای خوب سخن گفتن

توانایی سخن گفتن با مخاطب عامل مهمی در موفقیت شما محسوب می‌شود. خوب سخن گفتن می‌تواند احترام دیگران را به همراه داشته باشد، ارزش و اعتبار شما را در شرکت افزایش دهد و توجه افرادی را که می‌توانند شما را یاری رسانده و درها را به رویتان بگشایند جلب نماید.

همچنین توانایی خوب سخن گفتن، مردم را متقاعد می‌سازد که شما روی‌ هم‌ رفته از سایر افرادی که قادر نیستند به اندازه شما خوب سخن بگویند، با استعدادتر و باهوش‌تر هستید.

خوب سخن گفتن آموختنی است

در مورد سخنرانی در حضور جمع می‌توان گفت که این مهارت آموختنی است. بیشتر افرادی که امروز سخنرانان قابلی هستند، در گذشته حتی قادر نبودند در خلوت خود دعا کنند. بسیاری از افرادی که در جمع مخاطبان با اطمینان و آرامش‌خاطر حاضر می‌شوند و با سخنان دلنشین خود توجه همه را به خود جلب می‌کنند، روزی حتی از فکر اینکه در حضور جمع بایستاند و سخنرانی کنند نیز، وحشت داشتند!

سه عنصر سازنده پیام
آلبرت محرابیان اتاد دانشگاه UCLA در آمریکا یک سری مطالعات در زمینه ارتباط موثر انجام داد. وی به این نتیجه رسید که هر پیامی که منتقل می‌شود متشکل از سه بخش است:

1- کلمات
طبق اظهارات محرابیان، شگفت‌انگیز است اگر بدانید کلمات تنها 7‌درصد پیامی را که منتقل می‌شود، را تشکیل می‌دهند. البته، کلماتی که انتخاب می‌کنید از اهمیت بسیار زیادی برخوردارند و باید آن‌ها را با دقت برگزینید. کلمات باید به ترتیبی مناسب کنار هم چیده شوند و از نظر ساختار دستور صحیح باشند.

2-آهنگ صدا
طبق محاسبه‌ی محرابیان، 38‌درصد پیام در نواخت و تاکیدی نهفته است که بر روی کلمات مختلف می‌شود. با ایجاد تغییر در تن‌صدا بصورت عمدی و آگاهانه و با آگاهی از اهمیت این موضوع، می‌توانید کل پیام و درنتیجه تاثیری را که آن پیام بر مخاطبان می‌گذارد تغییر دهید.

3- زبان بدن
محرابیان همچنین پی برد که در ارتباط غیر کلامی، 55‌درصد پیام در استفاده سخنران از حرکات بدن خود نهفته است. به این دلیل که تعداد عصب‌هایی که از چشم انسان به مغز می‌روند. به همین دلیل است که تاثیرات بصری بسیار قدرتمند هستند.

ساختار پیچیده در سخنرانی‌های طولانی


این ساختار شامل هشت بخش است.

1-سرآغاز: هدف از آغاز سرآغاز سخن جلب توجه مخاطبان، شکل‌دهی به توقعات آن‌ها، و تمرکز مخاطبان بر سخنرانی است. اگر هیچ‌کس به سخنرانی گوش نسپرد و توجهی نکند، هیچ نکته‌ای برای گفتن وجود نخواهد داشت.

2-مقدمه: در این بخش به مخاطب خواهید گفت که قصد دارید به چه موضوعی بپردازید و چرا این موضوع حائز اهمیت است.

3-نکته اول: در این بخش به اصل سخنرانی بپردازید. بیان نکته اول آغاز این مرحله است و شروعی است برای بیان آنچه در ابتدا وعده داده بودید.

4-پرداختن به نکته بعد: در این بخش شما باید مشخص کنید که نکته اول را به پایان رسانیده‌اید و اکنون قصد دارید به نکته بعد بپردازید. این به خودی خود یک هنر است.

5-دومین نکته مهم: این بخش باید به‌طور منطقی ادامه مطلب نخست باشد.

6-مجدداً پرداختن به نکته بعد: در این بخش شما مشخص می‌کنید که قصد دارید به موضوع بعدی بپردازید.

7-سومین نکته مهم: طبعا این بخش نیز ادامه دو نکته نخست خواهد بود و آغازی است برای پرداختن به پایان سخن.

8-مخلص کلام: این بخش نتیجه‌گیری از سخنان و فراخوانی جهت عمل به گفته‌ها است.
در آموختن نحوه سخنرانی موثر، هیچ جایگزینی برای تمرین وجود ندارد، بویژه تمرین با صدای بلند.

از شیوه‌ی برقراری ارتباط آگاه باشید

افرادی که در ارتباطات خود با دیگران بسیار خوب عمل می‌کنند، همواره به تاثیر زبان بدن خود بر میزان پذیرش پیامی که تلاش می‌کنند القا کنند، توجه دارند.

هنگامی که بازوانتان در طرفین بدن آویزان بوده و کف دستانتان به سمت بیرون و حالت باز قرار داشته باشد، درحالی‌که مستقیما به مخاطبان می‌نگرید و درحین صحبت کردن لبخند می‌زنید، مخاطبان آرامش، پیام‌تان را جذب می‌کنند، مانند اسفنجی که آب را به خود جذب می‌کند. اما اگر چهره شما جدی بوده و لبخندی بر‌لب نداشته باشید، مخاطبان حالت دفاعی به خود می‌گیرند و در مقابل پیام و تلاش شما جهت متقاعد کردنشان به تفکر یا انجام عمل، آن‌ها نیز به روشی خاص مقاومت می‌کنند. ارتباط غیر کلامی بسیار حائز‌اهمیت است!

تاکنون چندین‌بار به سخنرانان تاکید کرده‌ام که: «مابین نکات و جملاتی که بیان می‌کنید آهسته‌تر صحبت کنید، مکث کنید و لبخند بزنید.»

هنگامی که آرام‌تر سخن می‌گویید، کلامتان واضح‌تر و شیواتر به گوش می‌رسد. تن صدایتان دلپذیر و لذت‌بخش‌تر می‌شود. و هنگامی که لبخند می‌زنید، اشعه‌های محبت و تصدیق از خود ساطع می‌کنید.
مردم آنچه را که گفته‌اید، فراموش می‌کنند؛ اما به یاد می‌آورند که چگونه آن‌ها را بیان کرده‌اید. هنگامی‌ که تن صدایتان را از کلمه‌ای به کلمه دیگر و از جمله‌ای به جمله دیگر تغییر می‌دهید، نوعی توانایی موسیقیایی در کلامتان ایجاد می‌کنید، به نحوی که مخاطبان پیام شما را به سهولت دریافت می‌کنند.

وظیفه‌ای بر عهده شماست

پگی‌نونان می‌گوید: «هر نطقی که ایراد می‌شود، وظیفه‌ای برعهده دارد.»یکی از مهمترین کارهایی که قبل از سخنرانی باید انجام دهید این‌است که در ذهنتان پایان‌کار را مجسم کنید. مشخص کنید با این سخنرانی به چه نتیجه‌ای می‌خواهید برسید. از خود بپرسید: « چه سوال واقع‌بینانه‌ای را در نظر بگیرم؟» اگر پس از سخنرانی من، با مخاطبان مصاحبه کنند و از آن‌ها بپرسند: « از این سخنرانی چه چیزی نصیب شما شده و در پایان چه کار متفاوتی قرار است انجام دهید؟» انتظار دارم آن‌ها چه جوابی بدهند؟ تمام مطالبی که قصد دارید در سخنرانی بیان کنید، از مقدمه گرفته تا متن اصلی سخنرانی و کلام آخر، باید در راستای دستیابی به این هدف باشد.

آموختن از دیگران

یکی از بهترین راه‌های تبدیل به سخنران خوب شدن این است که تا آنجا که مکن است به سخنرانی افراد بیشتری گوش فرا دهید. نکته برداری کنید. به نحوه راه رفتن، صحبت کردن حرکات و ایما و اشاره‌هایشان با دقت بنگرید. ببینید سخنران با تجربه چگونه سخن خود را آغاز می‌کند؛ با چه شیوه‌ای به اصل مطلب می‌پردازد از مثال‌ها، نمونه‌ها و داستان‌های طنزآمیز استفاده می‌کند؛ چطور به سخن خود خاتمه می‌دهد؛ و به زمان حضور در کنار مخاطبان پایان می‌بخشد.

استفاده از برنامه پاور پوینت در سخنرانی

استفاده از پاورپوینت به عوامل متعددی بستگی دارد. درمیان سخنرانان حرفه‌ای «مرگ با پاورپوینت» اصطلاح رایجی است؛ بسیاری از سخنرانان از ابتدا آن‌چنان به ارائه مطالب با استفاده از پاورپوینت تکیه می‌کنند که شخصیت و جوهر کلامشان لا‌به‌لای نکاتی که بر روی صفحه نمایش بیان می‌کنند گم می‌شود.

قانون 5×5

ابتدا و از همه مهمتر، نباید برای هر اسلاید بیش‌از پنج‌خط جمله بنویسید، و هر خط نیز نباید بیش‌از پنج کلمه باشد. استفاده بیش‌از این مقدار باعث حواس‌پرتی و حتی سردرگمی مخاطبان می‌شود. هنگام سخنرانی در یک محیط کوچکتر و یا در حضور تعداد کمتری از افراد می‌توانید از خطوط یا کلمات بیشتر از مقداری که این قانون اجازه می‌دهد، استفاده کنید.

بدون توجه به این مطلب که از چه تعدادنکته استفاده می‌کنید هنگام توضیح دادن آن‌ها، نکات را یک به یک عنوان کنید. این اشتباه را مرتکب نشوید و تمام اسلاید‌ی را که مملو از اطلاعات است یک جا ارائه ندهید؛ زیرا شنونده سرگرم خواندن مطالب می‌شود و به سخنان شما هیچ توجهی نمی‌کند.

رو به مخاطبان داشته باشید.
نکته بعدی این‌که هنگامی که از پاور پوینت استفاده می‌کنید، بهتر است روی شما به سمت مخاطبان باشد. باید لپ‌تاپ را جلوی‌تان بگذارید و آنچه را که بر روی صفحه نمایش پشت سرتان رخ می‌دهد، توضیح دهید. هنگامی که بر روی اسلایدهای پاورپوینت کلیک می‌کنید، چشمانتان را بر روی افراد حاضر در جلسه بیفکند و تمام مدت با آن‌ها صحبت کنید.

خلاصه
مردم اغلب از من می‌پرسند: رمز سخنرانی مؤثر در حضور جمع چیست؟ من همواره به آن‌ها می‌گویم: رمز آن، آمادگی است. 90درصد موفقیت شما به عنوان سخنران به این بستگی دارد که تا چه اندازه از آمادگی برخوردار هستید. درظرف چند دقیقه‌ای که لب به سخن می‌گشایید، شنونده متوجه خواهد شد تا چه اندازه آمادگی دارید و با توجه به آن آمادگی، به شما نمره بالا یا پایین می‌دهد.

 وظیفه شما این است که کاملاً آماده باشید، آنچنان که از همان لحظه نخست که شروع به صحبت می‌کنید همانند فردی با تجربه و ماهر جلوه کنید.

بهترین کار این‌است که هرچه بیشتر برنامه‌ریزی داشته باشید و مهیا شوید، وقتی سرانجام برای ایراد سخنرانی در حضور جمع می‌ایستید، مطمئن‌تر خواهید بود. زمانی‌که سخنان‌تان را بارها و بارها تمرین کرده باشید، در حضور مخاطبان، احساس قدرت درونی و آرامش بسیار زیادی به شما دست خواهد‌داد.

http://vivannews.com/Pages/News-23951.aspx

آئین سخنـرانی


آئین سخنـرانی

راز خوشبختی چیست؟ دیگران هم زیاد در جستجوی این كیمیا بوده و آنهایی كه قدرت داشته‌اند نتیجه مطالعات و افكار خود را نوشته‌ اند و از همه آنها چنین نتیجه گرفته‌ می‌شود كه پس از تأمین سلامتی بهترین وسیله خوشبختی داشتن رفیق خوب و طرف علاقه بودن است.
 

 
  مقدمه
راز خوشبختی چیست؟ دیگران هم زیاد در جستجوی این كیمیا بوده و آنهایی كه قدرت داشته‌اند نتیجه مطالعات و افكار خود را نوشته‌ اند و از همه آنها چنین نتیجه گرفته‌ می‌شود كه پس از تأمین سلامتی بهترین وسیله خوشبختی داشتن رفیق خوب و طرف علاقه بودن است.
مطالب كتاب "رمز نفوذ در دیگران" را می‌توان به سه قسمت تقسیم نمود:

اول: تعلیم و طرز بیان در مقابل جمعیت
دوم: تعلیم طرز تهیه گفتار
سوم: تمرینات برای خوب و خوش آهنگ شدن صدا

من وقتی كه در مقابل عده زیادی ایستاده می‌خواهم حرف بزنم به قدری دست و پای خود را گم می‌كنم و حواسم پرت می‌شود كه دیگر نمی‌توانم درست فكر كرده و آنچه را كه می‌خواستم بگویم بخاطر بیاورم و آرزویم این است كه بوسیله تعالیمی كه در این كلاس می‌گیرم در موقع نطق اعتماد به نفس داشته به راحتی و بدون تشویش بایستم و افكارم بخوبی بتواند كلامم را هدایت كند و بالاخره بتوانم مقصود خود را بطور مؤثر در مقابل شنوندگان بیان كرده و آنها را متقاعد سازم.


تولید اعتماد به نفس و جرأت برای نطق كردن حتی به قدر یك دهم آنچه همه فرض می‌كنند اشكال ندارد و نباید تصور كرد كه طبیعت استعداد این كار را فقط در عده كمی از مردم به ودیعه گذاشته و سایرین از آن بی بهره‌اند بلكه هر كس با تمرین می‌تواند خود را نطاق خوبی بكند با این شرط كه میل زیادی به این كار داشته و با علاقه و جدیت آن را تعقیب كند. هیچ علت ندارد كه یك نفر در موقع عادی بتواند مدتی نشسته یا ایستاده با دو یا چند نفر صحبت كند ولی نتواند در مقابل عده‌ای كه به منظور شنیدن سخنرانی او جمع شده‌اند حرف بزند در حالیكه قاعدتا باید قضیه به عكس باشد و حضور جمعیت انسان را وادار به اصلاح وضعیت بدن و لباس خود بكند. عده‌ زیادی از ناطقین همین عقیده داشته و می‌گویند حضور شنوندگان آنها را تحریك نموده و باعث می‌شود كه فكرشان بهتر و دقیق‌تر كار كند.


هانری وارد‌پیچر- می‌گوید: اگر انسان در نطق كردن ورزیده باشد در موقع سخنرانی مقداری از حقایق و افكاری كه فراموش كرده به خاطرش می‌رسد زیرا كه تمرین زیاد ترس او را از جمعیت به كلی از بین برده و جرأت و اعتماد به نفس جای آن را می‌گیرد در نتیجه از حضور شنوندگان تشویق شده و بهتر از تنهایی فكر می‌كند پس شما هم اگر مایلید نطاق خوبی شوید اول یأس را از خود دور كرده و تصور نكنید كه شما از این اصل كی مستثنی هستید تا بتوانید نطق كنید و مسلما بدانید كه بزرگترین ناطقین دنیا هم در اولین سخنرانی‌های خود دچار همین ترس بوده و دست و پای خود را گم می‌كرده‌اند.


جان برایت- مرد سیاسی معروف انگلیسی كه در مدت جنگ داخلی برای آزادی و اتحاد شدیدا مبارزه می‌كرد اولین نطق خود را در مقابل جمعیتی كه در یك مدرسه جمع شده بودند ایراد نمود و قبل از شروع به صحبت به قدری می‌ترسید كه از دوستان خود خواهش كرد هر وقت در ضمن صحبت اشاره می‌كند برایش دست بزنند تا بدین وسیله كم‌كم بر ترس خود غلبه كند.


ایراد نطق در مقابل جمعیت حتی اگر فقط بیست نفر باشند برای انسان مسئولیت ایجاد می‌كند كه در نتیجه اجبارا تا حدی عصبانی و مضطرب می‌گردد. سیسرون در دو هزار سال قبل گفته است "لازمه نطق خوب این است كه با عصبانیت توأم باشد" حتی كسانی كه در پشت دستگاه رادیو سخنرانی می‌كنند از این اضطراب و ترس مصون نیستند و این قاعده به قدری كلی و صحیح است كه برایش نام مخصوص گذاشته و آن را (ترس از میكروفون) می‌نامند.


به طور كلی برای تمرین سخنرانی باید چهار نكته زیر را در نظر گرفت:
1. میل به سخنرانی و خوب حرف زدن: این موضوع به قدری اهمیت دارد و به قدری صحیح است كه اگر معلم سخنرانی بتواند در قلب شما نفوذ كرده و درجه میلتان را به سخنرانی معلوم و معین كند حتما می‌تواند بگوید تا چه درجه در این كار پیشرفت خواهید كرد زیرا درجه پیشرفت شاگرد در سخنرانی تناسب مستقیم با درجه علاقه او دارد بنابراین اگر شما با میل و استقامت زیاد دنبال سخنرانی بروید هیچ چیز نخواهد توانست از پیشرفت سریعتان جلوگیری كند.

۲.آنچه را كه می‌خواهید بگویید قبلا برای خود واضح و معلوم نمایید: شرط اینكه در موقع سخنرانی ناطق راحت و بدون اضطراب باشد این است كه آنچه می‌خواهد بگوید برایش واضح و روشن باشد والا مثل كوری خواهد بود كه در موقع راه رفتن باید تمام هم خود را برای پیدا كردن راه صرف نماید و البته چنین شخصی نباید منتظر باشد كه در موقع سخنرانی شرمسار و پشیمان نشود.


3. با اعتماد و جرأت كامل سخنرانی كنید: پرفسور ویلیام جیمس كه مشهورترین عالم روانشناس آمریكاست نوشته است"ظاهرا چنین به نظر می‌رسد كه هر عمل پس از یك فكر یا احساس به ظهور می‌رسد و به عبارت دیگر اعمال تابع افكار و احساسات هستند در صورتی كه در حقیقت اینطور نبوده و فكر یا احساس با عمل توأم هستند و هر یك از آنها ممكن است در اثر دیگری بوجود آید. از طرف دیگر می‌دانیم كه كنترل افكار و  احساسات خیلی مشكل بوده و كاملا در دست ما نیست ولی به راحتی می‌توانیم اعمال خود را تنظیم و كنترل نماییم بنابراین به جای اینكه سعی كنیم كه مثلا غصه خود را به زور فكر مرتفع نماییم(كه البته كار بسیار مشكلی است) بهتر است وضعیت بدن و اعمال خود را مثل اشخاص خوشحال بكنیم تا احساساتمان از اعمالمان پیروی كرده و غصه ما خود به خود برطرف شده خوشحال شویم همچنین برای اینكه در خود جرأت و جسارت تولید كنیم باید وضعیت بدن و رفتار خود را مثل شخص شجاع كرده و با جرأت كامل حرف زده و عمل نماییم".


4. تمرین! تمرین! تمرین: آخرین نكته‌ای كه اتفاقا مهمترین نكات برای سخنرانی است موضوع تمرین است. به نظر من اگر بنا باشد شما قسمت عمده‌ این فصل را فراموش كنید ارزش دارد كه كلیه آنچه كه تا بحال خوانده‌اید از یادتان برود ولی همیشه به خاطر داشته باشید كه اولین و آخرین و مطمئن‌ترین راه تولید اعتماد و جلوگیری از ترس در سخنرانی این است كه زیاد در مقابل جمعیت حرف بزنید و تمرین كنید. این عاملی است كه بدون آن باید به كلی از سخنرانی صرف نظر كرد باز هم روزولت می‌نویسد" شخص مبتدی اولین دفعه در سخنرانی‌های خود مبتلا به حالت عصبانی می‌شود كه به كلی غیر از خجالت است و این حالت شبیه به حال كسی است كه برای اولین دفعه به میدان جنگ می‌رود. یك چنین مردی باید سعی كند اعصاب خود را شدیدا تحت كنترل درآورده و به كلی خونسرد باشد و خونسرد بودن مربوط به عادت است و عادت فقط به تمرین و تكرار تولید می‌شود البته نباید انكار كرد كه بعضی‌ها بیشتر استعداد داشته و زودتر به مقصود می‌رسند و بعضی كم استعداد‌ترند ولی به هر حال همه كس دیر یا زود قادر به ایجاد این عادت در خود می‌باشد".


هر شب قبل از خواب و هر صبح قبل از برخاستن مدت پنج دقیقه اینطور تنفس كنید اثر آن قبل از خواب این است كه اعصابتان راحت می‌شود. اثر تنفس صبحانه این است  كه در تمام روز خوشحال و تر و تازه خواهید بود و اگر این عمل ساده را مرتب انجام دهید نه تنها  صدای شما به مقدار زیاد بهتر خواهد شد بلكه مسلما چند سال هم بر عمرتان افزوده می‌شود به همین جهت است كه می‌گویند خوانندگان اپرا و معلمین آواز عمرشان طویل است.


مانوئل كاریكای معروف، صد و یك سال عمر كرد خودش این عمر دراز را مدیون تنفس عمیق هر روزه می‌دانست.


اگر آنچه می‌خواهید بگویید حس كنید و حقیقتا افكار خودتان باشد مسلما در سخنرانی موفق خواهید شد مثل زیر این مطلب را روشن می‌كند:


یكی از شاگردان در موقع سخنرانی خواست از روی مقاله‌ای كه  در روزنامه خوانده بود شهر واشنگتن را تنقید كند گفتارش به قدری سست و بی‌مزه بود كه به هیچ وجه نمی‌شد از آن نتیجه گرفت ولی همین آقا چند روز بعد اتومبیلش را دزدیدند و به پلیس شكایت كرد و اداره پلیس كه یك هفته قبل خود او را به جرم اینكه در غیر موقع اتومبیلرانی كرده جریمه نموده بود نتوانست دزد را پیدا كرده اتومبیل او را پس بگیرد این مطلب او را عصبانی كرده و دوباره نطقی درباره بدی وضع شهر ایراد نموده با این تفاوت كه این دفعه مطالب را از ته قلب خود می‌گفت و از روزنامه‌ای اقتباس نكرده بود به همین جهت سخنرانی‌اش بسیار شیرین و جالب توجه شد.


دوایت ل. مودی رمز این را كه چطور می‌تواند این همه گفتار خوب تهیه كند به شرح زیر بیان كرده است:
"من عنوان‌های زیادی برای سخنرانی فكر كرده و هر عنوان را برای یك پاكت نوشته‌ام و هر وقت موضوع جدیدی به دستم افتاد برای آن هم پاكت جدیدی ترتیب می‌دهم از یك طرف دیگر به مرور مطالب و نكاتی را كه می‌خوانم و می‌شنوم یا به فكرم می‌رسد فورا در روی تكه كاغذی یادداشت كرده در پاكت مربوط به خودش می‌گذارم به این ترتیب همیشه برای موضوعهای زیادی كه روی پاكتها نوشتم یادداشتهای خیلی زیادی دارم كه در موقع احتیاج آنها را مرتب كرده و مورد استفاده سخنرانی قرار می‌دهم و چون روش بایگانی خود را مرتبا ادامه می‌دهم همیشه مطالب تازه برای سخنرانی دارم.


دستور حكیمانه دكتر برون: اول آنچه می‌خواهید بگویید پیش خود مجسم كنید اگر این كار را به خوبی انجام دهید همان طور كه یك سلول زنده در محیط مساعد به مرور نمو می‌كند این فكر اولیه هم در داخل مغز شما مشغول به كار می‌شود ضمنا خود شما هم باید به آن كمك كنید یعنی تا روز قبل از سخنرانی همیشه درباره آن فكر كنید و در رختخواب مدتی را كه بیدار هستید و در ترن و اتومبیل و در اتاق انتظار و بالاخره در هرجا كه مجبورید بیكار بنشینید فكر خود را متوجه موضوع سخنرانی خود بنمایید حتی در كنار رختخواب خود یك مداد و كاغذ بگذارید تا اگر مطالبی به خاطرتان رسید فورا یادداشت كنید. اگر راجع به این موضوع كتاب می‌خوانید كلیه نكات قابل توجه آن را استخراج كرده بنویسید ولی باید دانست تا آنجا كه ممكن است بهتر است از افكار و اطلاعات خود استفاده كنید تا از كتاب. ولی چون از فكر خودتان فورا نمی‌توانید مطالب خیلی زیادی به دست آورید مدتی برای تهیه سخنرانی به خود وقت بدهید به این ترتیب به مرور فكرتان پرورش یافته تقویت می‌شود و خواهید دید كه كم‌كم می‌توانید در مدت كمی فقط به كمك فكر خود یك گفتار خوب و جامع تهیه نمایید بعلاوه نطقی كه از روی فكر و احساسات خود گوینده ادا شود به مراتب اثرش بیش از آن است كه از روی كتاب بگویند.


برای سخنرانی همیشه مطالب كافی ذخیره داشته باشید:


برای هر سخنرانی باید عده زیادی مطالب و نكات قابل گفتن را در نظر آورده و از بین آنها بهترینشان یعنی فقط ده درصد را انتخاب كرد. این كار دو فایده دارد اولا بهترین و قابل توجه‌ترین مطالب در سخنرانی گفته می‌شود.


ثانیا سخنران زیادتر از آنچه می‌خواهد بگوید اطلاعات درباره موضوع سخنرانی دارد و با اطمینان‌تر و بدون ترس پشت میز خطابه یا به حضور شخصی كه باید حرفهایش را بشنود می‌رود و به عبارتی دیگر می‌توان گفت این كار یك قوه ذخیره در انسان تولید می‌كند كه در سخنرانی به دادش می‌رسد.


روش ناطقین معروف در تهیه گفتار:


هربرت سپنسر گفته است كسی كه افكار و اطلاعاتش مرتب نباشد هر چه بیشتر بداند بیشتر اشتباه می‌كند و این گفته صد در صد درباره ناطق ما صدق می‌كرد. هیچ احمقی وقتی می‌خواهد خانه‌ای بسازد بدون نقشه شروع به كار نمی‌كند پس چرا ما نباید در سخنرانی این پیش‌بینی را بكنیم سخنران مثل مسافری است كه از رفتن آن منظوری دارد پس باید آن را از روی نقشه انجام دهد.


ناپلئون گفته است:" جنگ یك علمی است و در آن هیچ وقت موفقیت بدست نمی‌آید مگر در قسمتهایی كه با نقشه و حساب عمل شده باشد" كاش می‌توانستم این گفته ناپلئون را با خطوط آتشین در بالای تمام مدارس سخنرانی دنیا بنویسم زیرا این گفته آنقدر كه در جنگ صادق است در سخنرانی هم صدق می‌كند ولی متاسفانه اغلب ناطقین آن را عمل نمی‌كنند و به همین جهت سخنرانی آنها چیز مزخرفی از آب در می‌آید برای چگونگی تهیه گفتار نمیتوان قوانینی كاملا قطعی اظهار نمود و فقط با ذكر مثالهایی از سخنرانی‌هایی كه خوب تهیه شده‌اند می‌توان منظور را به خوبی فهماند.


دكتر روسل. هـ . كانول- نویسنده معروف فرمولی دارد كه برای ما شرح داده و گفتارهای خود را بوسیله آن تهیه می‌كنند و آن این است كه جواب سؤالات زیر را از خود بكنید:


1. حقایق و نكات اصلی موضوع گفتار چیست؟
2. هر یك از نكات اصلی نام برده را بحث كن.
3. نتایج عملی كه از بحث این نكات به دست می‌آید كدام است؟


عده زیادی از شاگردان سخنرانی فرمول زیر را به كار برده و از آن خیلی راضی هستند.


1. یك مشكل را نشان بده.
2. راه علاج آن را معلوم نما.
3. شنوندگان را برای همكاری در به كار بردن راه علاج كه یافته‌ای دعوت كن.


شنوندگان را می‌توان به این طریق دعوت به قبول منظور خود كرد.


1. وضعیتی كه باید اصلاح شود این است.
2. باید به این طریق آن را اصلاح نمود.
3. شما باید در این امر كمك كنید.


یك ناطق خوب باید پس از خاتمه سخنرانی سعی نماید كه چهار وجه زیر را در نطق خود معلوم كند:


1. آنچه خود او تهیه كرده است چه بوده.
2. آنچه در موقع نطق توانسته است ادا كند.
3. آنچه روزنامه‌ها درباره سخنرانی او نوشته‌اند.
4. آنچه در موقع برگشتن از جلسه سخنرانی در دلش می‌خواست كه گفته باشد.


به هیچ وجه لازم نیست در موقع سخنرانی سعی كنید كه لغات را شمرده ادا كنید زیرا قسمت عمده فكر و حافظه شما صرف مرتب كردن لغات و جمله‌ها شده و از اصل مطلب كه عبارت از گفتن مطالب مفید و جالب توجه است پرت می‌شود و از منظور خود نتیجه نمی‌گیرید.


خود دوگلاس فربنكس- در ضمن شرح حالش نوشته كه او و چارلی چاپلین و ماری پیكفرد- هر روز مدتی از وقت خود را صرف بازی به شرح زیر می‌كنند:


چندین تكه كاغذ تهیه كرده و روی هر یك، یك كلمه می‌نویسند و همه آنها را لوله كرده و در ظرفی می‌اندازند بعد هر یك مثل قرعه كشی یكی از آنها را برداشته و موظفند یك دقیقه تمام راجع به آن صحبت كنند.


 
تقویت قوه حافظه:


تئودر روزولت- حافظه‌اش به قدری قوی بود كه همه كس از آن از آن تعجب می‌كرد علت حافظه زیاد او این بود كه همیشه فكر خود را روی چیزی كه می‌خواست حفظ كند متمركز می‌نمود مثلا موقعی كه به شیكاگو رفته بود مردم زیادی در اطراف خانه محل سكونت او آمده و فریاد می‌زدند و هورا می‌كشیدند و صدای موزیك از اطراف بلند بود و او در میان این ازدحام روی نیمكتی لمیده كتاب می‌خواند و حواسش غیر از به مطالب كتاب متوجه چیز دیگری نبود. مسلما پنج دقیقه تمركز كامل حواس بر روی موضوعی از یك روز مطالعه سطحی بیشتر نتیجه دارد.


به طور كلی مغز از راه چشم بیشتر از گوش مطالب را درك می‌كند و تعداد اعصابی كه چشمها را به مغز مربوط می‌كنند بیست برابر تعداد اعصابی است كه از گوشها به مغز می‌روند. یك مثل چینی می‌گوید" یك دیدن به قدر هزار شنیدن موثر است".


با در نظر گرفتن آنچه راجع به طرز كمك ناطقین مهم به حافظه خود ذكر شد یك طریقه بسیار سهل در اینجا برای حفظ كردن ترتیب نكات مختلف كه در سخنرانی باید گفته شود به شرح زیر ذكر می‌كنیم.


برای هر یك از اعداد یك كلمه‌ای كه تلفظ آن شبیه به تلفظ آن عدد باشد انتخاب و آن را حفظ كنید مثلا ممكن است جدول زیر را برای این منظور به كار برید:


1. چك
2. دو( شخص در حال دویدن)
3. زه
4. مهار
5. نسج
6. كش
7. رفت
8. طشت


برای اینكه بتوانید نكاتی را كه باید در گفتار خود بگنجانید به هم مربوط سازید ممكن است از دادن جواب به سوالهای زیر استفاده كنید:


1. چرا این موضوع اینطور است.
2. چطور این موصوع اینطور شده.
3. چه وقت این موضوع اینطور می‌شود.
4. كجا این موضوع اینطور است.
5. كسی گفت كه این موضوع اینطور است.


در طی این فصل معلوم شد كه به وسیله درك مطلب و تمرین و تسلسل افكار می‌توان قوه حافظه را تقویت نمود ولی اگر كسی بخواهد بوسیله دیگری مثلا حفظ كردن شروع به تقویت حافظه خود نماید نباید متوقع باشد كه در تمام قسمتها و برای همه چیز حافظه‌اش خوب شود مثلا اگر روزی یك قطعه شعر حفظ كنید مسلم است كه به مرور حافظه شما برای قسمتهای ادبی زیاد می‌شود ولی این بهبودی حافظه از نظر مطالب اقتصادی یا عملی خیلی ناچیز خواهد بود. پس به جای اینكه سعی كنید كه به طور كلی قوه حافظه شما تقویت شود بهتر است برای هر موضوع بخصوص روشی را كه در طی این فصل تعلیم دادیم به كار برید.


دگلی- كه از بزرگترین صاحبان كارخانه است سی سال پیش با كمتر از پنجاه دلار پول به شیكاگو وارد شد و حالا فقط سالی سی میلیون دلار سقز می‌فروشد این شخص رمز موفقیت خود را كه عبارتست از یكی از كلمات امرسون قاب كرده و به دیوار اتاق كار خود زده و این كلام عبارتست از:


"هیچ كار بزرگی در دنیا انجام نمی‌شود مگر در نتیجه تولید میل و هیجان"


آقای براین- می‌گوید: سخنرانی موثر آن است كه از قلب گوینده سرچشمه گرفته و به قلب شنونده نفوذ كند نه اینكه از عقل گوینده درآمده و فقط به عقل شنونده اثر نماید.


اگر شنوندگان به خواب رفتند چه می‌كنید؟


یك واعظ دهاتی از هانری وارد پیچر- پرسید كه اگر شنوندگان در موقع خطابه به خواب رفتند چه باید كرد؟ جواب داد باید یك نفر یك چوب تیز به دست گرفته و دائم به واعظ سیخ بزند زیرا اگر واعظ كاملا بیدار باشد و با انرژی حرف بزند شنونده به خواب نمی‌رود.


رمز اصلی موفقیت در سخنرانی


امروز كه این راز را به رشته تحریر درمی‌آورم پنجم ژانویه و روز وفات مرحوم شاكلتن است كه به قطب جنوب مسافرت كرده و روی كشتی خود اشعار زیبایی را نوشته بود:


" اگر می‌توانی تخیل كن ولی مغلوب خیالات خود نشوی"
" اگر می‌توانی فكر كن و به فكر كردن تنها قناعت نكنی"
" اگر می‌توانی هم با بدبختی هم با پیروزی مقابل شو و هر دو برایت یكسان باشد"
"  اگر می‌توانی قوا و اعصاب خود را وارد به خدمتگذاری خود كن حتی پس از آنكه از پا در آمده باشی"


و در موقعی كه غیر از اراده چیزی در تو باقی نمانده خود و اراده خود را حفظ كنی  آنوقت تمام زمین و آنچه در آن هست متعلق به تو خواهد بود و ای پسر من در این صورت می‌توان تو را مرد نامید.


وقتی كه انسان می‌خواهد چیزی یاد بگیرد خواه زبان خارجی باشد خواه بازی گلف و خواه فن سخنرانی ترقی او مرتب نبوده و قاعده بر این است كه اول مقداری پیشرفت می‌كند بعد مدتی دیگر پیشرفت نكرده توقف می‌نماید حتی ممكن است كمی پس برود و این یك قاعده معروف‌الروحی است.


در اینجا لازم می‌دانم گفته‌های قیمتی آلبرت هوبارد كه در یك انسان معمولی مقدار زیادی روح و زندگی تلقین كرده و او را خوشحال و امیدوار و خوش‌بین می‌كند تكرار كنم:


"هر وقت برای انجام كاری از خانه خارج می‌شوید از قدم اول چانه را تو داده و سر را بلند نگه دارید ریه‌ها را پر از هوا كرده و از اشعه خورشید حداكثر استفاده را بنمایید در برخورد با آشنایان و دوستان یك لبخند شیرین نثارشان بنمایید. اصلا ترس از عدم موفقیت را به خود راه نداده و جزئی‌ترین فكر را هم درباره دشمنان خود نكنید فقط به منظور اصلی خود متوجه بوده راست به طرف هدف خود بروید و قوای فكری خود را برای منظورهای عالی خود مصرف نمایید.

اگر چند روز به این ترتیب رفتار نمایید خواهید دید همانطور كه مرجان كار خود را كرده و به مرور مواد لازم خود را از آب گرفته خانه خود را می‌سازد و طبیعتا كاری به سایر مواد موجود در آب ندارد در شما هم كم‌كم این استعداد پیدا میشود كه افكارتان متمركز بر روی چیزی كه می‌خواهید شده و موضوعهای دیگر نتوانند علی‌رغم میل شما آن را منحرف كنند.

همیشه در خاطر خود، خود را آنطور كه دلتان می‌خواهد باشید مجسم كنید و كم‌كم همانطور شوید. فكر عالی‌ترین اثرات را در گرفتن هر گونه نتیجه دارد. همیشه در روحیه خود شجاعت و صداقت و خوش‌بینی را به زور فكر تقویت كنید. اختراع نتیجه مستقیم صحیح فكر كردن است. همه چیز در اثر میل زیاد به دست می‌آید و هر كس صمیمانه بپرسد به جواب صحیح خواهد رسید.

هر چه را كه قلب ما بخواهد همان‌طور خواهد شد بنابراین همیشه چانه را تو داده سر را بلند نگه دارید و بدانید كه هر انسان خدایی است كه هنوز در پیله می‌باشد باید آن را سوراخ كرده و خارج شود تا به مرحله خدایی برسد."


عملیاتی كه در موقع بیان باید اجرا گردد:


اولا: محكم و با تكیه ادا كردن كلمات مهم
ثانیا: درجه بلندی و كوتاهی( یعنی كوك صدا را تغییر دهید)
ثالثا: سرعت بیان را در كلمات كم و زیاد كنید.
رابعا: بعد از بیان یك نكته مهم كمی تأمل كنید.


شخصیت انسان بیش از هر چیز تابع عوامل ارثی است و قبل از تولد در وجود او به ودیعه گذاشته شده است و پس از تولد فقط ممكن است تغییرات مختصری در آن رخ دهد و به هر حال باید آن را یك عامل غیر متغیری دانست. با وجود اینكه این خاصیت انسان را كمتر می‌توان تغییر داد مع هذا همان تغییر مختصری كه در آن قابل اجراست برای ما خیلی مفید است. اگر می‌خواهید حداكثر استفاده از شخصیت خود در موقع سخنرانی بكنید باید كاملا استراحت كرده و بدون خستگی پشت میز خطابه بروید یك آدم خسته هیچ وقت نمی‌تواند كسی را به خود جلب كند و محبوب واقع شود بنابراین همانطور كه در مطالب قبل گفته شد تهیه گفتار خود را برای آخرین ساعت فرصت نگه دارید و الا خستگی و سمومی كه در نتیجه آن در بدن شما تهیه می‌شود قوه حیاتی شما را كم كرده و مغز و اعصابتان را خسته می‌كند.


چیزی كه گرانت را برای همیشه متاسف ساخت:


گرانت در یادداشتهای خود نوشته است در ملاقاتی كه با ژنرال لی كرد ژنرال لباس انیفرم بسیار شیك و پاك پوشیده بود در صورتی كه لباس او بسیار ساده و نازیبا بود به همین جهت این ملاقات به نفع ژنرال و به ضرر او تمام شد و برای همیشه او را متاثر ساخت.


اما راجع به دستها به كلی آن را فراموش نمایید و خیال كنید وجود ندارد و بدانید كه شنوندگان جزئی‌ترین توجهی به دستهای ناطق نخواهند داشت بنابراین با دل راحت آن را به طرفین آویزان كنید و فقط در موقع خیلی لازم بگذارید با حركات خیلی عادی آنها به بیان شما كمك داده شود. اگر جنسا خیلی عصبانی هستید مانعی ندارد كه دستها را در جیب بگذارید من خیلی از ناطقین مشهور را دیده‌ام كه این كار را كرده‌اند و به نظرم بد نیامده است.


سخنرانی را با ذكر نكات قابل تجسم شروع كنید


برای شنوندگان شنیدن مقدار زیادی مطالب كلی و معنوی خیلی سخت است و شنیدن مطالب قابل تجسم را بیشتر دوست دارند و خوب است شروع سخنرانی با ذكر یك چنین مطلبی باشد ولی متاسفانه اجرای این دستور برای ناطق سخت است و هر ناطقی خیال می‌كند در اول صحبت خود باید یك مطلب كلی را بگوید ولی باید در مقابل این حس خود مقاومت كند.


با ذكر كلام یكی از بزرگان سخنرانی را شروع كنید


ذكر كلام بزرگان اثر زیادی در جلب توجه شنوندگان دارد مثلا اگر می‌خواهید راجع به راستی سخنرانی كنید ممكن است سخن خود را اینگونه شروع كنید: " سعدی می‌گوید: راستی موجب رضای خداست، كسی ندیدم كه گمشده از ره راست..."


عنوان سخنرانی خود را از كلماتی كه متناسب با منافع مستقیم شنوندگان است انتخاب كنید.


مسلم است كه تمام شنوندگان بیش از هر چیز به منافع خود علاقه‌مند هستند بنابراین وقتی بیشتر به موضوع سخنرانی علاقه‌مند شده و آن را با دقت بیشتری گوش می‌دهند كه حس كنند شنیدن آن را در بهبودی و ازدیاد منافع شخصی آنها موثر است.


گفتن مطالب موثر زیاد جلب توجه می‌كند


خواندن و شنیدن مطالب موثر روحیه انسان را از حالت یكنواخت روز در می‌آورد. بنابراین اگر می‌خواهید مقدمه نطقتان خوب شود آن را با ذكر یك نكته موثر شروع كنید.


افراد ملت آمریكا بیش از تمام ملل دیگر جرم می‌كنند در اهیو تنها به اندازه تمام شهر لندن قتل واقع می‌شود به تناسب جمعیت در آنجا یك صد و هفتاد مرتبه بیشتر دزدی می‌شود. در كلولند بیش از تمام  انگلستان و اسكاتلند اقدام به دزدی می‌شود. عده مقتولین در شهر نیویورك بیش از انگلیس یا فرانسه و یا آلمان است.

علت این امر این است كه در آمریكا مجرمین تنبیه نمی‌شوند، برای هر جرم فقط یك درصد احتمال تنبیه شدن است به طوری كه اشخاص قاتل بیشتر احتمال می‌دهند كه از مرض سرطان بمیرند تا اینكه اعدام شوند.


از قدیم می‌گویند یك قطره عسل بیش از یك خر‌وار سركه مگس به خود جمع می‌كند از این حیث آدم هم مثل مگس است. اگر می‌خواهید كسی را با خود هم‌عقیده كنید اول به او ثابت كنید كه دوست صمیمی او هستید این عمل شما مثل همان قطره عسل در او كار‌گر شده و او را به طرف شما جلب می‌كند و اگر توانستید این كار را انجام دهید به مقصود خود خواهید رسید.


هر وقت می‌خواهید با كسی راجع به مطلبی مباحثه كنید بیفایده‌ترین و مضرترین طریقه این است كه با جدیت تمام سعی كنید به او حالی كنید آنچه او تا به حال راجع به این مطلب تصور می‌كرده غلط بوده و حرف صحیح آن است كه شما می‌گویید، زیرا واضح است طرف هم با اصرار مخالفت می‌كند" به عكس آنچه من می‌گویم و این مطلب را الان به تو ثابت می‌كنم" البته تا این كار را نكند آرام نخواهد نشست.


منظور از سخنرانی گرفتن نتیجه است و نتیجه صحیح موقعی به دست می‌آید كه شنوندگان حاضر و متقاعد به اجرای عملی شوند در این صورت ناطق می‌تواند در خاتمه سخنرانی اجرای آن عمل را از شنوندگان بخواهد.
سخنرانی را با ذكر یك كلام مقدس خاتمه دهید


اگر ناطق بتواند یك آیه قرآن یا چیزی نظیر آن را در آخر بیانات خود گفته و با آن سخنان خود را ختم كنید بسیار مفید و موثر خواهد بود.


خوب شدن صدا سه عامل اصلی دارد: تنفس صحیح- استراحت بدن- تقویت طنین صدا


طنین صدا:


همانطور كه بدن توخالی ویلن و تار صدای ضعیف سیم را گرفته و آن را بزرگ و قشنگ می‌كند صدای انسان هم كه از حنجره خارج می‌شود در دهان و بینی و كلیه حفره‌های صورت طنین انداز شده و آنچه را كه ما می‌شنویم بوجود می‌آورد. برای تقویت طنین صدا تمرینات زیر را بنمایید:


زبان و گلو و لبها و چانه را كاملا آزاد و راحت نموده و یك تصنیفی را زمزمه كنید و كف دست را روی سر خود گذاشته و سعی كنید در آنجا ارتعاشات صدای خود را حس كنید البته این حركت و سایر حركات را با تنفس عمیق توأم نمایید. یك دفعه دیگر همان تصنیف را زمزمه كنید و كف دست را پشت گردن گذاشته سعی كنید ارتعاشات را در آنجا حس نمایید.

این دفعه بوسیله لمس استخوان وسط بینی با سبابه سعی كنید ارتعاشات را در بینی حس نمایید البته باید توی دماغی زمزمه كنید. دفعه چهارم سبابه را بر روی لبها گذاشته و زمزمه كنید بطوری كه لبهایتان مرتعش شود حال هر چه ممكن است آهسته زمزمه نموده و بوسیله گذاشتن كف دست روی سینه ارتعاشات را در آنجا حس كنید. بالاخره تمام تمرینات نام‌برده را یكجا عمل نمایید به این ترتیب یك دست را روی سینه گذاشته و مشغول زمزمه شوید و دست دیگر را به نقاط مختلف سر حركت دهید به طوری كه هم در سینه و هم در سایر نقاط در آن واحد ارتعاشات حس شود.

این نكته را هم باید تذكر دهم كه در تمام این تمرینات باید وقتی نفس را بیرون دهید آن را حس نكنید و مثل این باشد كه به داخل نفس می‌كشید یك تمرین مفید و آسان برای خوب شدن طنین صدا آواز خواندن است بنابراین هر چه می‌توانید آواز بخوانید ضمنا سعی نمایید كلیه نكات تمرین بالا را هم رعایت كنید.

http://vivannews.com/Pages/News-23278.aspx

سه گام برای داشتن یک سخنرانی خوب

 

سه گام برای داشتن یک سخنرانی خوب


شاید در نگاه اول تیتر ِ این مقاله ارتباطی به وضعیت ِ فعلی شما نداشته باشد اما قطعاً می‌تواند در نوع و کیفیت ِ ارائه و کنفرانس‌هایی که سر ِ کلاس درس بر عهده‌ی ما گذاشته شده مفید باشد.
 
آقای نیک مورگان در مقاله‌ی کوتاهی چند نکته را برای داشتن یک سخنرانی ِ موفق ذکر کرده‌اند که در زیر می‌اید. ترجمه‌ی این مقاله را خانم «عاطفه کردگاری» انجام داده‌اند و در شماره‌ی ۲۰۵۹ روزنامه‌ی دنیای اقتصاد به چاپ رسیده‌ است.
 
در تجربیات دو دهه مشاوره من به مدیران اجرایی برای ارائه سخنرانی‌های عمومی، به ندرت به کسانی برخورد کرده ام که تمایل داشته باشند وقت و انرژی لازم را برای انجام کارهایی که جهت‌ایراد یک سخنرانی بزرگ و فوق‌العاده ضروری است، صرف کنند.
 
رضایت سخنرانان به یک سخنرانی متوسط‌، ریشه اصلی کثرت سخنرانی‌های بد است. سخنرانان اصلا به کیفیت جایگاه سخنرانی اهمیت نمی‌دهند و ‌ایراد سخنرانی در یک جایگاه با کیفیت پایین، آنها را راضی می‌کند.
 

چه کاری برای بهبود کیفیت نامطلوب سخنرانی‌های مدیران باید انجام داد؟ من ۳ مرحله سریع پیشنهاد می‌دهم که مدیران از همین الان می‌توانند در پیش بگیرند تا کیفیت سخنرانی بعدیشان را بالا ببرند. مراحل سه گانه از نظر مفهومی ‌پیچیده ولی از نظر اجرا نسبتا آسان است.


 مرحله اول: مخاطبان خود را در دسته‌های مختلف قرار داده و سازماندهی کنید.


 ذهن ناخودآگاه ما به طور مداوم چهار منطقه مختلف از فضای بین ما و دیگران را به دقت رصد می‌کند. ما‌این رادار ناخودآگاه و به طور ناباورانه‌ای ماهر را تقویت کرده‌ایم تا ما را برای ارائه سخنرانی‌های عمومی‌هدایت کند. فاصله ۱۲ قدم یا بیشتر با مخاطبان، فضای عمومی‌ (اصطلاحا فضای غیرصمیمانه) محسوب می‌شود و ما معمولا اهمیت زیادی به کسانی که فاصله‌ای بیشتر از۱۲ قدم با ما دارند نمی‌دهیم.


 فاصله بین ۱۲ قدمی‌تا ۴ قدمی ‌فضای اجتماعی خوانده می‌شود. ما توجه نسبتا بیشتری به افراد ‌این منطقه داریم، گاهی به آنها نگاه می‌کنیم ولی مخاطب اصلی خود به حساب نمی‌آوریم. فاصله ۴ قدمی ‌تا ۵/۱ قدمی‌فضای خصوصی به حساب می‌آید و ما توجه خیلی بیشتری به افراد‌ این فضا داریم و در حقیقت، می‌خواهیم تماس چشمی‌مان را با یکی از افراد ‌این منطقه به طور مداوم حفظ کنیم. از لحاظ روانی آن شخص به اندازه‌ای به ما نزدیک است که تشویق به متمرکز ماندنمان بکند.

بالاخره‌، فاصله ۵/۱ قدمی‌تا صفر قدمی‌فضای صمیمانه و محرمانه نامیده می‌شود و تنها کسانی به‌ این منطقه راه دارند که ما اطمینان زیادی به آنها داریم مانند همسر، اعضای خانواده و دوستان نزدیک.الزامات یک سخنرانی عمومی‌ چیست؟ پشت جایگاه سخنرانی ‌ایستادن به ‌این معناست که شما می‌خواهید فاصله بیشتر از ۱۲ قدم را با افراد حفظ کنید و ‌این نشان‌دهنده آن است که شما به طور ناخودآگاه تمایلی برای ارتباط برقرار کردن با دیگران ندارید.

بنابراین یکی از راه‌های بالا بردن کیفیت سخنرانی شما‌ این است که رابطه خودتان را با مخاطبانتان با پایین آمدن از جایگاه سخنرانی و وارد شدن به جمع افرادی منتخب از منطقه خصوصی گرم‌تر و نزدیک‌تر نمایید.

 به لطف مانیتورهای نصب شده در چند نقطه سالن سخنرانی، وقتی شما از جایگاه پایین می‌آیید رشته کار از دستتان در نمی‌رود، بلکه ‌این کار به ارائه بهتر سخنرانی کمک می‌کند؛ بنابراین می‌توانید به راحتی در حین‌اینکه راه می‌روید به سخنرانی‌تان ادامه دهید. وقتی می‌خواهید مطلب مهمی ‌را بیان کنید به طرف مخاطبان منتخب خود حرکت کنید و وقتی می‌خواهید تنفس اعلام کرده یا موضوع را عوض کنید، از آنها دور شوید. این طبقه‌بندی یک راه ساده و آسان برای‌ایجاد و توسعه ارتباط با مخاطبان است بدون ‌اینکه نیازی به بلند کردن صدایتان باشد.


 مرحله دوم: به مستمعان گوش کنید.


 تمام ارتباطات موفق، دوطرفه هستند و گوش کردن به مستمعان یک روش بسیار خوب برای افزایش کاریزمای شما است.‌ این امر باعث خواهد شد که مستمعان در حالی که تمام توجه شان به شما است روی صندلی‌هایشان میخکوب شوند.


 حال سوال ‌اینجا است که چگونه باید به مستمعان گوش کرد؟ بهترین راه‌این است که وقفه‌های منظم در سخنرانیتان، برای در دست گرفتن نبض مستمعان حداقل هر بیست دقیقه و ترجیحا هر ده دقیقه داشته باشید. از مخاطبان بپرسید آیا آنها سوالی یا نظری دارند یا می‌خواهند تجربیات خودشان یا اطرافیانشان را در مورد موضوع بحث با شما در میان بگذارند؟


 می‌توانید پرسش و پاسخ را به آخر سخنرانی موکول کنید اما تاثیر آن کاهش می‌یابد، زیرا ممکن است مخاطبان سوالی را که ۱۰ دقیقه پیش داشتند فراموش کنند.


 در عین حال مهم‌ترین نکته آن است که وقتی چیزی را از مخاطب می‌پرسید، باید منتظر پاسخ آن بمانید. اگر صرفا به‌این خاطر که استرس زیادی دارید فقط یک یا دو ثانیه صبر کنید و با ‌این تصور که کسی چیزی ندارد بگوید بلافاصله سخنان خود را ادامه دهید، ‌این موضوع را به مخاطب القا کرده‌اید که دوست دارید متکلم الوحده باشید، زیرا طی یک سخنرانی‌این سخنران است که قانون وضع می‌کند.


 نکته مهم دیگر ‌اینکه وقتی به مخاطب گوش می‌کنید باید با تمام وجود ‌این کار را انجام دهید. یعنی‌اینکه هر کار فیزیکی که انجام می‌دادید را متوقف کنید، به طور کامل به طرف سوال‌کننده برگردید و تمام حواستان به او باشد.


 این کار به طور شگفت‌آوری برای سخنرانان پرمشغله سخت است، اما برای ‌اینکه نشان دهید با تمام وجود به مخاطب خود اهمیت می‌دهید، بسیار ضروری است. بسیاری از سخنرانان، سوال مخاطب را قبل از پایان متوجه می‌شوند و شروع به جواب دادن می‌کنند؛ ‌این کار اصلا حرفه‌ای نیست و به‌ این معنی است که شما برای مخاطب خود ارزش قائل نیستید و سخنان او را لایق شنیدن نمی‌دانید.


 مرحله سوم: قبل از سخنرانی تقریبا برای ۳ دقیقه روی احساسات خود تمرکز کنید.


 بسیاری از مدیران اجرایی اشتباها فکر می‌کنند که مدیریت یعنی احساساتی نبودن. ‌این یک اشتباه بسیار بزرگ است. مدیران موفق و پر جذبه‌ای مانند استیو جابز یا شخصیت سیاسی محبوبتان را در ذهن خود مجسم کنید. ابراز احساسات مردم به ‌این افراد به خاطر اشتیاق و علاقه زیاد به موضوع بحث آنها، استدلالات آنها یا محصول تولید شده توسط آنها می‌باشد.

جذابیت و کاریزما، بر خاسته از تمرکز روی احساسات مسری و قدرتمند مانند لذت، اشتیاق و خشم است. بنابراین، چند لحظه قبل از ‌اینکه برای سخنرانی روی صحنه بروید با تمام وجود، ‌این احساسات را در خودتان بیدار کنید و به آنها اجازه جولان بدهید. اگر‌ این کار را تمرین کنید با جذابیت و انرژی بالا روی صحنه حاضر خواهید شد و مردم در شما غرق خواهند شد.


 چگونه باید تمرکز کرد؟ ابتدا احساساتتان را شناسایی کنید و به زمانی فکر کنید که ‌این احساس را تجربه کرده‌اید آن زمان را دوباره با تمام وجود برای چند دقیقه درست قبل از سخنرانی با به‌ کارگیری تمام حواس پنجگانه در ذهنتان مجسم کنید. تجربه چه مزه‌ای می‌داد؟ چه بویی می‌داد؟ چه صدایی داشت؟ چه جنسی بود و چه شکلی داشت؟ این صفوف احساسات را یکی پس از دیگری تجربه کنید.

خودتان را در آن زمان خاص مجسم کنید و احساسات را وارد زندگی کنید. سپس به صحنه بروید و مطمئن باشید که همه را به شدت تحت تاثیر قرار خواهید داد. این ۳ میانبر را تمرین کنید تا شاهد موفقیت و ارتقایتان روی صحنه و داشتن ارتباطات وسیع‌تر در جامعه باشید.

روزنامه دنیای اقتصاد

چگونه انتقاد کنیم؟

چگونه انتقاد کنیم؟

انتقاد زمانی مفید است که سازنده باشد و باعث بهتر شدن زندگی طرف مقابل بشود.به تدوام رابطه طرفین کمک کند.اما سوال این است که چگونه انتقاد کنیم؟در این مطلب به نکاتی می پردازم که با رعایت آن ها می توانیم بدون ایجاد واکنش منفی در طرف مقابل (که ممکن است از عزیزان ما باشد) ،به او کمک کنیم زندگی خود را ارتقا دهد.

1)قبل از انتقاد کردن ،از طرف مقابل تعریف کنیم،محسنات او را بشماریم.باید به نشان دهیم که ما فقط نکات منفی او را ندیده ایم بلکه به نکات مثبت او هم توجه داریم.

2)انتقاد کردن باید در تنهایی و بدور از چشمان دیگران باشد و الا ممکن است نتیجه عکس داشته باشد.

3)بهتر است توصیه های خود را به صورت یک قانون کلی بیان کنیم.مثلا یک پسر خوب درس هاش را هم خوب می خونه.

4)راه حل ارائه بدهیم.تنها به بیان کار اشتباه و نهی از آن نپردازیم بلکه راه حلی هم برای آن ارائه بدهیم.به عنوان مثال بسیاری از پدر و مادر ها را دیدم که فقط به بچه هایشان می گویند این کار را نکن،دست به این نزن.خوب به بچه بگویید چکار کنه؟با چه چیزی بازی کند.اگر بدون ارائه دادن راه حل فقط نهی کنیم،اعتماد به نفس فرد مقابل کاهش می یابد.

اداره کلاس

 

در مقاله قبل، در مورد شیوه قانون‌گذاری صحبت کردیم. در ادامه آن مطالب در مورد دلایل ضرورت وجود ضوابط و روش کار مشخص برای دانش‌آموزان بحث می‌کنیم.

1- برای کاهش حس عدم امنیت در میان شاگردان، باید ضوابط و مقررات مشخص باشد و به روشنی بیان شود تا پیش‌بینی‌پذیر بودن مسائل کلاس، از عدم امنیت و نگرانی دانش‌آموزان کاسته شود. زیرا بخش تحتانی مغز مسئول اعمال حیاتی انسان است و چون این بخش از مغز در هنگام ترس فعال می‌شود، برای یادگیری واقعی باید این بخش از مغز در آرامش باشد.

2- احساس ترس و عدم امنیت، یکی از موانع یادگیری است.
3- وقتی معیارها به طور پیوسته به اجرا درآید، از بروز رفتارهای آزارنده و مخرب غیراجتماعی جلوگیری می‌کند. زیرا این رفتارها در فرآیند یاددهی – یادگیری مطلوب اختلال ایجاد می‌کند.

4- خود معلم با وجود ضوابط از ابتدای کلاس و در مراحل مختلف، می‌داند از کلاس چه می‌خواهد و برنامه مشخصی دارد.

5- با وجود ضوابط مشخص به طور غیرمستقیم به دانش‌آموزان نظم را آموزش می‌دهیم.
حال که با وجود ضرورت ضوابط آشنا شدیم، برای تنظیم آن چه کار باید کرد... 

1- برای تنظیم ضوابط مورد نیاز کلاس باید وقتی را برای تفکر در مورد آنها بگذرانید و مشخص کنید برای مراحل تدریس زیر چه ضوابط مشخص و تعریف‌شده‌ای دارید.
- وقتی دارید حضور و غیاب می‌کنید؛
- وقتی شاگردان در گروه‌های کوچک با هم کار می‌کنند؛

- وقتی همه کلاس در مورد موضوعی واحد بحث می‌کنند؛

- وقتی شاگردان امتحان می‌دهند؛

- وقتی شاگردان کنفرانس می‌دهند؛

- وقتی شاگردان وارد کلاس می‌شوند یا از کلاس خارج می‌شوند؛

- وقتی شاگردان فعالیتی را تمام می‌کنند و به سراغ فعالیتی دیگر می‌روند؛

- وقتی شاگردان کارهای فردی خود را انجام می‌دهند؛

- وقتی شاگردان رفع اشکال می‌کنند؛ یا

- وقتی که دارید در جلو کلاس؛ درسی را مستقیماً ارایه می‌کنید.

2- اداره کلاس شما باید براساس ویژگی‌های شخصی خودتان باشد و از کپی‌برداری صرف که با روحیه شما سازگار نیست، اجتناب کنید.

3- در مورد ضوابط کار در کلاس، صراحت و قاطعیت داشته باشید.

4- به شاگردان باید تفهیم کنید که چه انتظاری دارید و منطق این ضوابط را نیز برای آنها بیان کنید.
برای روشن شدن مطلب مثال‌هایی از وقت حضور و غیاب و ورود شاگردان به کلاس را در اینجا می‌آوریم.

مرحله اول:
از سه تا یک آهسته آهسته و بلند می‌شماریم. با این کار به شاگردان هشدار می‌دهم که انتظار این است که ساکت باشند و در ضمن این شمارش، صحبت‌ شان را تمام کنید.

مرحله دوم:
 به همه کلاس نظری می‌اندازم تا مطمئن شوم شاگردان همه رو به من نشسته‌اند.

مرحله سوم:
نام شاگردان را یک ‌به ‌یک می‌خوانم.

مرحله چهارم:
تذکراتی که مسئولین مدرسه داده‌اند به بچه‌ها اطلاع می‌دهم.

مرحله پنجم:
به بچه‌ها اجازه می‌دهم آرام صحبت کنند.

5- با بچه‌ها بحث کنید و آنها را در تعیین ضوابط مشارکت دهید زیرا اگر آنها احساس کنند که در این فرآیند سهیم هستند، ضوابط را بهتر رعایت می‌کنند و هم‌چنین برای پیشبرد مقاصد آموزشی این امر مهم و حیاتی است.

6- از ضوابط نسخه‌ای را نوشته و روی دیوار کلاس بچسبانید، زیرا یادگیری از طریق دیدن بیشتر از شنیدن است.

7- اگر می‌خواهید کلاس مطابق پیش‌بینی شما پیش برود، در روش‌ها و ضوابط، ثبات داشته باشید.

8- این نکته را فراموش نکنید که گاهی شاگردان، معلم خود را محک می‌زنند تا ببینند چقدر در کارش جدی است.

9- جریمه‌های درجه‌بندی شده به منظور تحکیم این روش‌ها در نظر بگیرید و شاگردان را از قبل از آنها مطلع سازید.
اولین خطا: تذکر

دومین خطا: مؤاخذه و درخواست ارایه توضیح از شاگرد

سومین خطا: ماندن در کلاس پس از اتمام مدرسه

چهارمین خطا: تماس با والدین

10- با یک‌بار گفتن، ضوابط به طور خودکار و همیشه اجرا می‌شود. باید مرتب کنترل گردد که مطمئن شوید شاگردان ضوابط را درک کرده‌اند.
11- چون ضوابط برای ایجاد نظم در کلاس و تسهیل در یادگیری است، اگر متوجه شدید ضوابطی که قرار داده‌اید این امر را میسر نمی‌کند، می‌توانید آنها را تغییر دهید.
علاوه بر ضوابط که مواردی تقریباً ثابت در طول سال تحصیلی است. دستورالعمل‌ها نیز وجود دارد.

دستورالعمل‌ها، تدابیر غیررسمی هستند که در یک کلاس معین و یک موقعیت خاص وضع می‌شود که بگوید کارها چگونه انجام یابد. مثلاً در کلاس درس مواردی چون امتحان پیش می‌آید که در همان لحظه دستورالعمل‌هایی را به شاگردان باید داد.

1- دلایل وجود دستورالعمل ار شرح دهید.
مثال:
راهنمایی‌هایی که برای امتحان روز شنبه، قبل از شروع امتحان می‌دهم. آنها را به دقت دنبال کنید تا بتوانید از عهده امتحان برآیید و موفق شوید.


2- بچه‌ها را سؤال کردن درگیر کنید.
مثال:
چه عواقبی در انتظار شاگردی است که وسایل لازم را با خود به جلسه امتحان نیاورده باشد.

3- برای مؤثر بودن دستورالعمل‌ها، آنها را باید جدی آموزش داد.

4- دستورالعمل‌ها باید پیوسته اجرا شوند، زیرا اگر پیوسته نباشد، نقض می‌شوند.

5- در دادن دستورالعمل‌ها باید متوسط شاگردان را در نظر گرفت، هرچند بچه‌های ضعیف‌تر را نباید نادیده گرفت.
مثال:
 دستورهای خاص امتحان را توضیح دهید.

- به جز یک خودکار چیزی روی میز نباشد.

- صحبت نکنید، کسی از جایش بلند نشود.

- تا وقتی نگفته‌ام، برگه‌ها به پشت روی میزتان باشید.

- وقتی که من گفتم شروع کنید، برگه‌ها را برگردانید، نام خود و تاریخ را روی آن بنویسید و سؤالات را به دقت بخوانید.

- وقتی آماده شدید، شروع به نوشتن کنید.

- اگر سؤالی داشتید، دست‌تان را بلند کنید؛ و تا من بالای سرتان بیایم، صبر کنید.

- وقتی که تمام کردید، پاسخ‌هایتان را کنترل کنید. به جلو کلاس بیایید و برگه‌هایتان را تحویل دهید. تا وقتی که همه برگه‌ها جمع شوند می‌توانید کتابی را دربیاورید و آرام مطالعه کنید.

 

حال اگر ضوابط مناسبی در نظر گرفته باشیم و دستورالعمل‌ها را نیز به درستی به شاگردان منتقل کنیم، آیا در اداره کلاس موفق هستیم یا باز مسایل دیگری نیز هست که باید رعایت کنیم؟

چگونه است که شاگردان بعضی از معلمان را جدی می‌گیرند و بعضی دیگر را نه؟

و چگونه است که بعضی از معلمان از یک کلاس شکایت دارند ولی بعضی دیگر این‌گونه نیستند؟

در اصل معلمان موفق کسانی هستند که پی برده‌اند که باید همه توانایی‌هایشان را در کار معلمی به کار گیرند، این توانایی‌ها چه هستند که معلم می‌تواند استفاده از آنها تأثیرگذار باشد.

در اینجا ما آنها را به شرح زیر معرفی می‌کنیم:

1- استفاده از زبان بدن

هنگام صحبت کردن با شخص یا گروهی، پیام ما علاوه بر آنچه می‌گوییم، از طریق چگونگی گفتن ما منتقل می‌شود.

براساس پژوهش‌ها 7٪ پیام از طریق کلام و واژه‌ها، 38٪ توسط آهنگ صدا و 55٪ توسط زبان بدن منتقل می‌شود.

هم‌چنین معلمانی که در ایجاد ارتباط غیرکلامی تبحر دارند، در انتقال دانش هم موفق‌تر هستند.

ژست شق و رق و باابهت این پیام را به دانش‌آموزان القا می‌کند که همه چیز در کنترل شما است و از طرفی هم می‌توانید بر کارهای بچه‌ ها نظارت کنید.

برای القای این‌که اعتماد به نفس دارید و در موضع ضعف و دفاع نیستید، سعی کنید دست ‌هایتان از دو طرف بدن آویخته باشد و حتی‌الامکان از حلقه کردن دست‌ها بر سینه اجتناب کنید.

2- طرز نشستن و ایستادن
در طرز نشستن و ایستادن خود پیام‌های قوی را به مخاطبین می‌فرستید و هم‌چنین در نشستن و ایستادن قدرتی نسبی نهفته است.

در مدرسه که معمولاً بچه‌ها باید بنشینند، ایستادن در کنار کسی که در حال نشستن است، ایجاد اقتدار می‌کند.

کار ساده‌ای مثل نشستن شما روی صندلی بزرگ می‌تواند در مورد توازن قوا در کلاس پیام نمادین خوبی باشد.

3- صمیمیت
گاهی یکی از بهترین شیوه‌های کنترل شاگردان ایجاد شرایطی است که بتوانید به آنها نزدیک شوید، به طوری که یکی از آنها محسوب شوید.

بعضی وقت‌ها خوب است از فرصتی استفاده کنید و کمی با شاگردان‌تان بنشینید. این کار حس هم‌پایه بودن را ایجاد می‌کند و شاگردان می‌توانند مستقیماً با شما تعامل برقرار کنند.

اگر برای رودررو قرار گرفتن با مخاطب کاملاً بدن خود را بچرخانید، گفت‌وگوی‌تان خودمانی و خصوصی‌تر می‌شود. هم‌چنین این کار نشانه آن خواهد بود که کاملاً به آن توجه دارید و بیشتر علاقه‌مندید که در این کار سهیم باشید.

برای شروع کلاس بهترین حالت یک احوال‌پرسی ساده با شاگردان است.

برای اشاره به یک دانش‌آموز، از انگشت استفاده نکنید زیرا احساس ترس و نگرانی ایجاد می‌کند بلکه از او فاصله بگیرید و مستقیم به او نگاه کنید و اگر لازم شد با دست کامل به او اشاره کنید.

از هر دو شیوه کنترل و اقتدار و جدی بودن و صمیمیت آگاه باشید و به تناسب از آنها استفاده کنید.

4- ارتباط چشمی
چیزی که باعث ناکامی بعضی از معلم‌ها می‌شود، اکراه آنها از ارتباط چشمی در هنگام بیان روش‌ها و ضوابط کلاس است. ارتباط چشمی برای درگیر کردن همه دانش‌آموزان به درس ضروری است.

نگاه به آرامی و باعلاقه به دانش‌آموزان، گفت‌وگوها را صمیمی‌تر می‌کند و آنها را درگیر درس می‌کند، این کار شبیه یک تعهد عاطفی و روانی است.

شاگردان از چشم‌های شما می‌خوانند که چقدر امنیت و اعتماد دارید، زیرا چشم‌ها میزان اعتماد به نفس شما را برملا می‌کند. حتی زمانی که حس درونی شما خلاف این مسأله بود، با این کار به حس اعتماد و امنیت تظاهر کنید.

5- لحن صدا
صدا همراه ژست بدنی مناسب و ارتباط چشمی ابزار بسیار مهمی در کنترل جمعی است.

معلمی که اوضاع را در کنترل ندارد، فریاد می‌کشد پس از آن اجتناب کنید.

صدای خیلی آرام یعنی نداشتن صلابت و در نتیجه کسی به صحبت شما توجه نمی‌کند.

لحن صدا باید محکم و دارای صلابت کافی باشد.

تمام شدن مبحثی از درس و شروع بحث جدید را با تغییر لحن صدا نشان دهید.

در تعیین تکلیف شاگردان، از لحن صریح و قوی استفاده کنید.

می‌توانید صدای خود را ضبط کنید تا از تأثیری که صدایتان ایجاد می‌کند، آگاه شوید.

6- وضع اندامی یا طرز نشستن و ایستادن
اهمیت و اعتبار گفته‌های‌تان را با وضع اندامی که به خود می‌گیرید، مشخص می‌کنید.

حرکات صریح و بی‌پروا، اعتماد به نفس را القا می‌کند، البته نباید غیرعادی باشد که عصبی بودن را نشان می‌دهد.


اگر به دست راست خود برای تأکید بر نکات درسی حرکت دهید باعث می‌شود که مخاطب در جریان ندریس دخیل شود.

کشیدن دست به طرف بدن، گرمی و خواست شما به شرکت همه بچه‌ها در درس را القا می‌کند.

برای اینکه آرامش را به شاگردان انتقال دهید باید پاها را روی هم نیندازید، دست را روی سینه گره نکنید، هنگام صحبت کردن کمی به جلو خم شوید.

ارزش لبخند را کم نگیرید، لبخند زدن و ارتباط چشمی مثبت و طولانی و حلقه نکردن دست‌ها، حس صمیمیت را القا می‌کند.

ژست‌های ناساز، پیام‌های معکوس می‌فرستند.

فشردن لب‌ها به هم، اجتناب از ارتباط چشمی، تکیه کردن به عقب و گره زدن دست‌ها، القا کننده وضعیت دفاعی است.

امید است که این دو مقاله قبل از شروع سال تحصیلی، راه‌گشایی باشد برای دوستانی که تجربه‌های اولین سال تدریس خود را می‌گذرانند.

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=182896

چگونه بهتر گوش کنيم؟  

چگونه بهتر گوش کنيم؟ 

گوش کردن يکي از مهمترين مهارتهايي است که با پرورش آن مي توانيد کارآيي خود را در مدرسه افزايش دهيد. اين مهارت بعد از مهارت خواندن، يکي از مشکل ترين مهارتهاست.
در اين جا سعي داريم تا با راههاي پرورش اين مهارت آشنا شويم. کلاس مکاني براي يادگيري و گوش کردن است. و
يليام آرمسترانگ خوب گوش کردن

در کلاس:
* در کلاس مطالب درسي را دنبال کنيد و به رويا فرونرويد. ( خيالبافي نکنيد. )
* اگر حرف بزنيد، مطمئنا نمي توانيد گوش کنيد.
* در هنگام گوش کردن قلم به دست باشيد و نکات مهم را يادداشت کنيد.

قبل از کلاس:
* راجع به مطالب درسي جديد فکر کنيد.
* نکات مهم جلسه گذشته را به ياد آوريد. ( دوره کنيد. )
* تکاليف خود را انجام دهيد.

در کلاس:
* آنچه را که قبلا ياد گرفته ايد با مطالب جديد ارتباط دهيد.
* آيا شما راجع به موضوع درس اطلاعات اضافي داريد؟
* در طي درس چه چيزي به ذهن شما مي آيد؟
 * برروي موضوع درس تمرکز کنيد.
* نکات مهم درس را يادداشت کنيد.
* در صورت امکان روي نيمکتهاي جلوي کلاس بنشينيد. اگر جلوتر باشيد بهتر مي توانيد گوش کنيد.

بعد از کلاس:
* مطالب درسي و يادداشتهايتان را دوره کنيد.
* بعضي ها دوست دارند که يادداشتهايشان را پاکنويس کنند، اما سعي کنيد براي اينکار وقت زيادي اختصاص ندهيد.
* هنگام دوره زير نکات مهم خط بکشيد.

نکات ديگري راجع به گوش کردن:
* خوب گوش کردن به معني توجه کردن است.
* تمام آنچه را که گفته مي شود بشنويد، نه آنچه را که دوست داريد.
* آنچه را که مي شنويد با آنچه که از قبل مي دانستيد ربط دهيد.
* نکات مهم درس را تشخيص دهيد.
* سعي کنيد نکات مهمي را که ممکن است سوال امتحان باشد، تشخيص دهيد.
* صحبتهاي معلم را دنبال کنيد. ( حدس بزنيد صحبتهاي بعدي او چه خواهد بود. )
* به دقت به آنچه معلم راجع به تکاليف درسي مي گويد، گوش کنيد و در صورت نياز آن را يادداشت کنيد.
* به دقت گوش کنيد و به دنبال عبارات کليدي معلم باشيد و به آن اهميت دهيد.

عباراتي همچون " اين مطلب مهم است...، مهم است بدانيد که... و يا لازم است که اين مطلب را براي امتحان بدانيد...
" بخاطر بسپاريد که گوش کردن با شنيدن متفاوت است. شما مي توانيد هرچيزي را بشنويد، اما به آن گوش نکنيد يا از يک گوش بشنويد و از گوش ديگر بيرون کنيد. براي گوش کردن بايد فکرکنيد و فعال باشيد نه منفعل.

http://www.takraghami.com/takraghami/