آداب سخن گفتن از نگاه قرآن   

 

 آداب سخن گفتن از نگاه قرآن  


بسمه تعالي

موضوع بحث: نحوه سخن گفتن انسان

یکی از بحث های قرآنی که در زندگی و محیط ها ی کاری از نظر عملکردی بسار مهم و تأثیر گزار می باشد . نحوه سخن گفتن انسان است . در زندگی روزانه و در برقراری ارتباط با دیگران اولین نگرش و برداشت از انسان مربوط به سخن گفتن و نحوه گفتار است . و محتوای صحبت و حرفها شخصیت و نگرش انسان را مشخص می کند .

در سوره اسراء اشاره به این مطلب است که مردم زمان پیامبر (ص) از وی در خواست ها ی زیادی می کردند ولی پیامبر بنا به دلایلی توانایی پاسخ گویی مثبت به همه درخواست ها را نداشت و در این رابطه آیه ای نازل می شود با این محتوا که اگر از انجام کاری برای کسی اعراض کردی ، گفتاری را خوب و نکو را بیان کن و اگر نتوانستی کاری برایش انجام دهی راهنمایی ساده برایش انجام بده .

در سوره بقره نیز این مطلب عنوان شده است که وقتی با مردم صحبت میکنید با نیکی  و با احترم و به صورت پسندیده صحبت کنید . در روایات عنوان شده است که دروغ گفتن کلید تمام گناهان است . ویکی از علت هایی که باعث می شود انسانها دروغ بگویند این است که  بنا به دلایلی نمی خواهند کاری برای کسی انجام دهند. و این خود باعث دو گناه می شود یکی اینکه کمکی نکردیم تا مشکلی حل شود و دو اینکه دروغ گفتیم .

یکی از شاخص های مهم در خود شناسی  این است که روزانه محاسبه ای جهت  تعدا د دروغ هایی که می گوییم انجام دهیم.گفتن دروغ تنها به لفظ و زبان نیست . تایید کار های نکرده دیگران نیز  دروغ محسوب می شود.آماری که در بخش های مختلف کاری و اداری بنا به سیاست هایی دروغ درج می شود. و یا حتی درو غهایی که در خانواده گفته می شود هر یک اثرات زیان بار خود را به جا می گذارد.

در آیاتی دیگر از قرآن اشاره به این مطلب تربیتی است که با مردم به نرمی و نیکویی صحبت کنید . ( قولوا لین ) .

حضرت موسی برای هدایت فرعون از اینکه سخنش اثری نداشته باشد از خداوند کمک خواست و خداوند وحی کرد که با او به نرمی سخن بگو .

از خداوند می خواهیم توفیق سخن خوب و خوب سخن گفتن به ما بدهد
 
http://shahfazl.blogfa.com/post-31.aspx

آداب و آفات سخن


آداب و آفات سخن


پاسخ نقل قول

 يكي از نعمت هاي بزرگ خداوند به بشر زبان و توانايي سخن گفتن است. بدون توان سخن گفتن آدمي ناتوان از ارتباط با ديگري و انتقال يافته ها و دانش هاي خويش است. توانايي سخن گفتن به انسان اين امكان را مي دهد كه بتواند به سادگي و آساني با ديگري ارتباط برقرار كرده و دانش و عواطف و احساسات خود را منتقل كند. نقش زبان و سخن گفتن در انسان تا آن اندازه است كه برخي بر اين باورند كه انسان با سخن گفتن فكر مي كند هر چند كه اين سخن گويي دروني است ولي شكلي از سخن گفتن است. متفكر و انديشمندي كه در گوشه اي نشسته است با سخن گفتن دروني تفكر مي كند و مي انديشد. از اين روست كه برخي انديشيدن را به معناي سخن گفتن دانسته اند و فلاسفه و علماي دانش منطق عنوان نطق و سخن گفتن را به معنا و مفهوم تفكر دانسته و از انسان عاقل و خردمند به ناطق تعبير كرده و گفته اند؛ انسان حيواني ناطق است. اين گونه است كه دانش منطق به معنا و مفهوم شيوه و روش تفكر و انديشه است و كسي را منطقي مي گويند كه به روش و شيوه اي درست تفكر كند و به علم و دانش دست يابد. با اين همه قرآن براي سخن گفتن به عللي آداب و نيز آفاتي را بيان مي كند كه هدف از بيان اين آداب در حقيقت شيوه و روش درست انديشيدن و سخن گفتن است و رهايي از آسيب ها و آفات فردي و اجتماعي آن است. به ويژه سخن گفتن به شكل ظاهري و معمولي آن ارتباط تنگاتنگي با حوزه عمل اجتماعي انسان و روابط عمومي وي دارد. اين نوشتار بر آن است تا راه هاي درست سخن گفتن و نيز آداب و آفات سخن گفتن را از منظر قرآن تبيين كند. البته قرآن افزون بر بيان خصوصيات و شيوه هاي بيان و سخن گفتن به مسايل ديگري چون محتواي سخن و پيام ها و مفاهيمي كه گويندگان و سخن گويان با سخنان خويش به ديگري القا مي كنند نيز توجه مي دهد كه اين مسايل هر يك در جاي خود بررسي مي شود. در اين جا هدف آن است تا تنها نقش ابزاري سخن براي انتقال مقاصد و مطالب بيان شود و آداب و آفات آن در روش و شيوه بيان گردد.
 
مطلب را با هم از نظر مي گذرانيم:
 آداب سخن
 سخن به معنا كلام، قول، گفتار، بيان و نطق آمده است. (لغت نامه دهخدا ج 8 ص 11906) قرآن براي اين كه پيام و سخن آدمي تاثير مثبت و درستي در مخاطب و شنونده به جا گذارد اموري را به عنوان آداب سخن بيان مي كند كه در اين جا بدان ها اشاره مي شود.
 

سلام و درود
 يكي از آدابي كه قرآن براي سخن گفتن بيان مي كند شروع سخن با سلام و درود است. به اين معنا كه در آغاز سخن گفتن شخص مخاطب را عزيز و گرامي شمارد و با درود و سلام بر وي سخن خويش را آغاز كند. اين گونه سخن گفتن موجب مي شود تا شخص احساس آرامش كرده و به مخاطب اعتماد نمايد. آغاز سخن با سلام به معنا و مفهوم آن است كه شخص سخني كه بر زبان مي آورد به قصد مهر و محبت است و عشق و علاقه خود را نسبت به شنونده اين گونه القا مي كند و عواطف و احساسات وي را برمي انگيزد. بي گمان ايجاد اعتماد در مخاطب نسبت به گوينده و تحريك عواطف و احساسات وي از گام هاي مهم در جلب توجه و اهتمام مخاطب به گوينده و پيامي است كه گفته مي شود. از آن جايي كه هدف گوينده از سخن گفتن انتقال پيام به شنونده است مي بايست نخست عواطف و احساسات پراكنده وي را به سوي خود جلب و متوجه سازد تا بتواند در مقام استماع و شنوندگي قرار گيرد و همه هوش و حواس وي متوجه گوينده باشد. اين زماني ممكن است كه عواطف و احساسات شنونده پيش از همه در اختيار گوينده قرار گيرد و براي تحقق اين هدف سلام كردن مي تواند احساسات و عواطف وي را برانگيزد و متوجه گوينده كند. اين روشي است كه فرشتگان در ديدارهاي خويش با پيامبران داشتند و خداوند در آيات 69 سوره هود و نيز 51 و 52 سوره حجر و هم چنين 24 و 25 سوره ذاريات بدان اشاره كرده است. تاثير اين شيوه براي جلب مخاطب تا آن اندازه است كه خداوند در آيه 54 سوره انعام از پيامبر(ص) مي خواهد در ارتباط با مردم به ويژه مؤمنان از اين شيوه بهره گيرد و پيش از آن كه سخني را به زبان آورد و پيامي را حتي از سوي خداوند به گوش شنوندگان و ديداركنندگان خود برساند با سلام آغاز كند و هرگاه مؤمنان به سوي وي آمدند با سلام شروع و آغاز كند.
 

روي خوش
 دومين ادبي كه قرآن براي سخن گوي بيان مي كند بشاش بودن و روي خوش نشان دادن گوينده است. سلام گفتن بيان گر حالت دروني فرد است و گوينده كه سلام مي كند مي كوشد تا آرامش و نشاط و بشاشيت خود را به نوعي به مخاطب منتقل كند و با واژگان احساسي عواطف شنونده را برانگيزد. از اين روست كه به نشاط و سرور وي توجه مي دهد و براي تاثيرگذاري سخن از گوينده مي خواهد كه با روي خوش با مخاطب مواجه شود. اين روشي بود كه پيامبر همواره بدان عمل مي كرد و تبسم هرگز از روي چهره وي محو نمي شد.
 

آغاز كلام با خبر خوش
 دليل ديگري كه براي لزوم بشاش و سرور در گوينده مي توان يافت افزون بر آيات پيشين، ادب ديگري است كه در سخن گفتن در آيات قرآني بيان شده است. خداوند از جمله آداب سخن گفتن را آغاز كلام با اخبار خوش و بشارت مي شمارد و از گوينده مي خواهد اگر انذار و هشدار و يا خبر ناخوشي در ميان است اول كلام خويش را با بشارت و مژده اي شروع كند تا عواطف و احساسات مخاطب و شنونده به سوي گوينده جلب و جذب شود. از اين روست كه در داستان فرشتگان و حضرت ابراهيم(ع) با آن كه براي عذاب قوم لوط به زمين آمده بودند در ديداري كه با آن حضرت داشتند نخست بشارت تولد كودكي براي ساره و ابراهيم(ع) را بيان مي كنند و سپس به ماموريت خويش در ارتباط با عذاب قوم لوط مي پردازند. (هود آيه 69 به بعد و نيز ذاريات آيه 24 تا 31 و نيز حجر آيه 51 به بعد)
 

http://www.rasekhoon.net/forum/threadshow-392850-1.aspx

کنترل زبان و درست سخن گفتن

 

کنترل زبان و درست سخن گفتن


پدید آورنده : حجة الاسلام و المسلمین محمد محمدی اشتهاردی ، صفحه 18


در هفتمین فراز از دعای امام عصر(عج) چنین می خوانیم: «و سدّد و السنتنا بالصّواب و الحکمة؛ خدایا! زبان های ما را به درست گویی و حکمت استوار فرما.»

در این فراز از یکی از مهم ترین ارزش ها، و عالی ترین خلاقیت های سرنوشت ساز که مربوط به زبان است سخن به میان آمده، که به راستی اگر این دعا در زندگی انسان تحقق یابد، او به بزرگترین عامل رشد و ترقی و نورانیّت دست یافته، و سازنده ترین وسیله را برای پیمودن مدارج تکامل در اختیار گرفته است. از این فراز، دست کم سه مطلب استفاده می شود:

1ـ کنترل و نگهداری زبان از هرگونه انحراف و باطل گویی.

2ـ عادت دادن زبان به درست گویی و سخن حق و مفید و آموزنده؛

3ـ وسیله قرار دادن زبان برای آموزش دانش و حکمت ها و آگاهی های سودمند و تکامل بخش. هرکدام از این سه موضوع موجب استواری زبان شده، و آن را وسیله مفید و افتخارآمیز و زاینده برای رشد و تعالی خود و دیگران می سازد. و عدم وجود هر کدام از این ویژگی ها برای زبان، خسارت بزرگی در مسیر روند تکاملی انسان بوده و باعث شکست او در عرصه های معنوی، اخلاقی، اقتصادی و فرهنگی خواهد شد. با توجه به اینکه زبان در حقیقت نماینده روح و روان و نشان دهنده چگونگی حالات روحی انسان است، و کلید در گنج انسانیت می باشد، تا آنجا که علمای اخلاق و عارفان سیر و سلوک، مسأله کنترل زبان و استفاده بهینه از زبان را نخستین منزلگاه دانسته، که بدون آن نه سیری هست و نه سلوکی. برای توضیح هر یک از سه ویژگی مذکور نظر شما را به مطالب زیر جلب می کنیم:

 1ـ کنترل زبان

کنترل زبان پایه نخست اصلاح زبان است، و آن به معنی مراقبت جدی و شدید برای نگهداری زبان از هرگونه انحراف، و خطاگویی است. هرگاه زبان، رها و لق و هرز باشد، بزرگترین بلا برای انسان خواهد شد، و محصول آن جز فتنه، گناهان بزرگ و انحرافات ویرانگر و خانمان برانداز نخواهد بود، و این که در روایات اسلامی از سکوت تمجید بسیار شده، این سکوت همان عاملی است که موجب کنترل زبان می شود، و به اصطلاح ترمزی در زبان ایجاد می کند، و چنین سکوتی غیر از تسلیم در برابر ظلم است که مردود می باشد و به راستی که زبان بی ترمز، همچون اتومبیل بدون ترمز است که در پیچ و خم های خطیر باعث خطرهای سنگین و غیرقابل جبران خواهد شد.

و از آنجا که زبان مهم ترین وسیله ارتباط انسان ها با یکدیگر و اطلاع رسانی و مبادله افکار و اندیشه ها است، می توان آن را از فعال ترین عضو بدن یاد کرد، زبان بیش از هر چیز دیگر بر انسان حاکمیت دارد، و همیشه در اختیار انسان است از این رو اگر افسار گسیخته باشد، خطرات آن با خطرات هیچ یک از اعضاء دیگر قابل قیاس نیست، آفات و گناهان کبیره ای که از زبان برمی خیزد، بسیار است که می توان آن را به گفته بعضی به صدها رسانید مانند: تهمت، دروغ، غیبت، سخن چینی، گواهی به باطل، خودستایی،اشاعه فحشاء و نشر اکاذیب، بیهوده گفتن، ناسزا گویی، خشونت با زبان، اصرار بی جا، تکدی گری و چاپلوسی با زبان، مسخره کردن، و آزار رسانی به دیگران با زبان، نکوهش دیگران، کفران نعمت با زبان، تبلیغ باطل و تشویق به گناه، وعده دروغ، بدزبانی، نهی از معروف و امر به منکر با زبان و...

محقق و فقیه بزرگ فیض کاشانی در کتاب ارزشمند المحجّة البیضاء، تحت عنوان آفات اللسان (خطرهای زبان) بحث مشروحی نموده، و به نقل از غزالی در احیاء العلوم، بیست نوع از گناهان و آفت های زبان را بر شمرده ، ولی حق این است که آفات زبان بیش از این موارد است و بعضی سی نوع از گناهان زبان را برشمرده اند، ولی باید گفت این موارد سی گانه قسمت عمده آن است، و گرنه گناهان زبان از ریز و درشت شاید به بیش از صد نوع برسد. و بعضی از گناهان نیز به طور غیرمستقیم از زبان سرچشمه می گیرد و می تواند رابطه ای با زبان داشته باشد، مانند: ریا، حسادت، تکبّر، قتل نفس، زنا و روابط نامشروع و...بر همین اساس از رسول خدا(ص) روایت شده فرمود: «انّ اکثر خطایا ابن آدم فی لسانه؛(1) قطعاً بسیاری از گناهان انسان از ناحیه زبان او است.» و نیز فرمود: «در روز قیامت بیشترین گرفتارها آنان هستند که بیهوده گو بوده و زبان لق و بی کنترل داشته اند.»(2)

و نیز فرمود: «خداوند هیچ یک از اعضاء انسان را مانند زبان عذاب نمی کند»، زبان عرض می کند: «خدایا چرا مرا بیش از سایر اعضاء عذاب می کنی؟ خداوند می فرماید: از ناحیه تو سخنی خارج شد و به مشرق ها و مغرب ها رسید، و باعث ریختن خون بی گناه و غارت اموال، تجاوز ناموسی گردید. به عزّت و جلالم سوگند تو را به گونه ای عذاب کنم که هیچ یک از اعضاء دیگر را آن گونه عذاب نکرده باشم.»(3) و نیز فرمود: «نجاة المؤمن فی حفظ اللّسان؛(4) نجات و رستگاری انسان با ایمان در کنترل زبان است.» و از امام صادق(ع) نقل شده فرمود: «از حکمت های داود(ع) این بود که، خردمند کسی است که به زمان خود آشنا باشد، و به کار خویش سرگرم بوده، و زبانش را کنترل نماید. و امام باقر(ع) در تعریف شیعه فرمود: «شیعیان ما لال(مراقب شدید زبان) هستند.»(5)

در این راستا سخن بسیار است، از جمله سخن معروف لقمان حکیم است که بسیار سخنی حکیمانه و کامل می باشد، او می گوید: «من در عمر طولانی خودم با چهارصد پیامبر ملاقات و خدمت کردم، و از همه گفتار و نصایح آنها چهار سخن را برگزیدم: 1ـ هنگامی که در نماز هستی، حضور قلبت را حفظ کن 2ـ هنگامی که بر سر سفره هستی، گلویت را (از مال حرام) حفظ کن 3ـ هنگامی که به خانه دیگری رفتی چشم خود را (از نگاه به نامحرم) حفظ کن 4ـ هنگامی که در بین انسان ها رفتی زبانت را حفظ کن.»(6) با توجه دقیق به گزینش لقمان، به اوج اهمیت کنترل زبان پی می بریم، که به راستی سخن بسیار حکیمانه و عمیقی است، و از ارکان کلیدی چهارگانه برای سیر و سلوک عرفانی و اخلاقی خواهد بود.

در اینجا برای تکمیل این بخش نظر شما را به دو نکته جلب می کنم:

1ـ دوستی داشتم در نزاعی با همسرش، همسرش سخن رکیکی به او گفت او جواب رکیک تر داد، همسر ادامه داد او نیز با عدم کنترل زبان ادامه داد سرانجام دوستم عصبانی شد و پایه قلیانی را که در کنارش بود برداشت و به سوی همسرش پرت کرد، آن پایه به سر همسر خورد، ضربه مغزی شد و در نتیجه به قتل رسید. ضارب را دستگیر نموده پس از مدتی محکوم به اعدام شده و اعدام گردید، و چند کودک بی سرپرست به جای گذاشت. به راستی اگر آنها زبانشان را کنترل می کردند، به چنین خطر جبران ناپذیری گرفتار می شدند؟! آری زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد.

2ـ مرحوم آیت اللّه شیخ محمد تقی ستوده (متوفی 1420 هـ.ق) استاد عالیقدر حوزه علمیه قم می فرمود: «من وقتی که افراد اصرار می کنند و موعظه ای می خواهند، می گویم: زبان! زبان! باید مواظب زبانتان باشید، خیلی انسان باید سنجیده حرف بزند مرحوم خوانساری (آیت اللّه العظمی سید احمد خوانساری، متوفی 1405 هـ.ق) طوری بود که اگر پنجاه سال با ایشان می نشستی، درباره کسی یک کلمه نمی گفت، یا خود را بر کسی ترجیح نمی داد... ایشان خیلی بر زبانش مسلّط بود. زبان حفظش لازم است، چون جرم زبان سنگین است امیرمؤمنان(ع) درباره زبان می فرماید: «جرمه صغیرٌ و جرمه ثقیلٌ؛(7) حجم و جسم زبان، کوچک است، ولی جرم و گناه آن بزرگ است.»

هشدارها و تعبیرهای معنی دار امامان(ع) پیرامون آفت و خطر زبان نیز طریق دیگری است که ما را برای کنترل آن تأکید می کند. مانند این که امام علی(ع) فرمود: «زبان کلب عقور(سگ گزنده) است، اگر آن را رها کنی می گزد.»(8) و در سخن دیگر فرمود: «زبان حیوان درّنده است که اگر کنترل نشود می درد.»(9) و نیز فرمود: «زبان تیری است که به خطا می رود(در هدف گیری خطا می کند) بنابراین مراقب آن باشید که شما را صید نکند.»(10) و امام صادق(ع) فرمود: «هرگاه خداوند خواست بنده (ناشایسته اش) را رسوا کند، رسوایی او را در هرزگی زبانش قرار می دهد.»(11)

و امام علی(ع) فرمود: «انسان باید به زبانش افسار بزند، زیرا زبان عضو سرکش و چموشی است، خداوند تقوای هیچ بندهای را مفید نمی داند، مگر این که زبانش را کنترل کرده و افسار بزند.»(12)

از اهمیت کنترل زبان همین بس که مطابق روایات بسیار، از پیامبر(ص) و امامان(ع)، هنگامی که هر روز صبح فرا می رسد زبان به تمام اعضاء بدن نظر می افکند، و می گوید: صبح شما چگونه است؟ آنها در پاسخ می گویند: «اگر تو ما را به حال خود بگذاری حال ما خوب است.» سپس زبان را سوگند داده چنین می گویند: «خدا را خدا را! رعایت حال ما را بکن. چرا که ما به وسیله تو دارای پاداش و عذاب می شویم.»(13) از جمله

امام صادق(ع) فرمود: «ما من یومٍ الّا و کلّ عضوٍ من اعضاء الجسد یکفّر اللّسان یقول نشدتک اللّه ان تعذّب فیک؛(14) روزی نیست جز آن که هر عضوی از اعضاء تن در برابر زبان فروتنی کنند، و بگویند: تو را سوگند به خدا مبادا به سبب تو مشمول عذاب شویم.»

 مجازات سخت عدم کنترل زبان

قبلاً در مورد کیفر شدید آنان که زبانشان را کنترل نمی کنند به مطالبی اشاره شد، برای آگاهی بیشتر در این راستا نظر شما را به چند روایت زیر جلب می کنم:

1ـ رسول خدا(ص) فرمود: «کسی که پرچانگی کند، خطا و لغزش او فراوان می شود، و کسی که خطاء و لغزشش فراوان گردد حیاء او کم می شود و کسی که حیائش کم گردد، پرهیزکاریش کم می شود، و کسی که پرهیزکاریش کم گردد قلبش می میرد و داخل دوزخ می شود.»(15)

2ـ روزی پیامبر(ص) در موعظه خود به مردم فرمود: خدا بیامرزد بنده ای را که از گفتارش سود ببرد، و یا سکوت کند تا سالم بماند، زبان بیش از هر چیز دیگر بر انسان حاکمیت دارد. آگاه باشید تمام سخنانی که از انسان صادر می شود، به زیانش است، مگر یاد و ذکر خدا،امر به معروف و نهی از منکر، و اصلاح بین مؤمنان. یکی از اصحاب به نام معاذ بن جبل گفت: «ای رسول خدا! آیا سخن گفتن هم چنان چیزی است که انسان بر اثر آن عذاب شود؟» پیامبر (ص) در پاسخ فرمود: «و هل یکبّ النّاس علی مناخرهم فی النّار الّا حصائد السنتهم...؛(16) آیا چیزی جز درو شده ها (و محصول) زبان انسان را از ناحیه صورت به دوزخ می افکند؟ پس هر کس می خواهد از عذاب در امان باشد و سالم بماند مراقب زبان و گفته هایش باشد.»

استاد آیت اللّه مکارم شیرازی در شرح این جمله می نویسد: «معلوم می شود گناهانی که به سبب آنها انسان با صورت به جهنّم می رود، سینه یا پا و یا دست نیست، بلکه دست آوردهای زبان است. شاید چنین عذابی برای این باشد که وقتی کسی را به سبب گناهی به آتش دوزخ می افکنند، با آن عضوی که گناه کرده می اندازند، و لذا چون با زبان گناه کرده، با صورت او را به دوزخ می افکنند تا اول زبانش بسوزد زیرا همین زبان آتش ها را برافروخته و به انسانها توهین و اذیت ها کرده است. باید هر روز صبح که از خواب بیدار می شویم از خدا بخواهیم تا ما را از شرّ زبان حفظ کند، و شب هم وقتی به بستر می رویم، از گناهانی که به خصوص با زبان انجام شده استغفار کنیم، زیرا واقعاً انسان به سبب زبان در خطر عظیمی است.»(17)

3ـ امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: «زلّة اللّسان اشدّ من جرح السّنان؛(18) کیفر لغزش زبان سخت تر از زخم و جراحت نیزه است.»

4ـ نیز فرمود: «پای انسان بر اثر ضربه ای که خورده خوب می شود، ولی ضربه زبان سرها را بر باد می دهد.»(19)

5 ـ نیز فرمود: «ربّ کلمةٍ سلبت نعمة؛(20)چه بسا یک کلمه (از زبان بی کنترل) موجب محرومیت از نعمتی خواهد شد.»

6ـ یکی از گناهان بزرگ زبان غیبت کردن است. از عذاب غیبت کننده همین بس که پیامبر(ص) فرمود: «کسی که مؤمنی را غیبت کند خداوند نماز و روزه او را تا چهل شبانه روز قبول نمی کند، مگر این که غیبت شونده او را ببخشد.»(21)

نیز فرمود: در شب معراج گروهی را دید که با ناخن های خود صورت هایشان را می خراشند و مجروح می کنند. به جبرئیل گفتم این ها کیستند؟ گفت: این ها کسانی هستند که بر اثر عدم کنترل زبان، به غیبت و ریختن آبروی مردم پرداختند.»(22)

ولی کنترل زبان از غیبت به قدری ارزش دارد که پیامبر(ص) فرمود: «ترک الغیبة احبّ الی اللّه عزّ و جلّ من عشرة آلاف رکعةٍ تطوّعاً؛(23) ترک غیبت در پیشگاه خداوند متعال از انجام ده هزار رکعت نماز مستحبی محبوب تر و بهتر است.» آری آنچه که موجب ترک غیبت می شود، کنترل زبان است، و به راستی کنترل زبان چه نعمت بزرگی است که موجب آن همه الطاف و پاداش های ویژه الهی می گردد.

بر همین اساس وقتی که از امیرمؤمنان علی(ع) سؤال شد: «زیباترین آفریده های خداوند چیست؟ فرمود: سخن گفتن، و سپس سؤال شد زشت ترین مخلوفات خدا چیست؟ فرمود: سخن گفتن. سپس فرمود: با زبان و سخن گفتن، چهره ها سفید و نورانی می شود، و با همین سخن گفتن چهره ها سیاه می گردد.»(24) این مطلب ما را به یاد لقمان حکیم می اندازد، که مولایش روزی به او گفت: امروز برترین غذا را برایم فراهم کن، لقمان زبان گوسفندی را تهیه نموده و پخت و

نزد مولایش گذاشت. مولا در روز دیگر به او گفت: امروز بدترین غذا را برایم فراهم کن. لقمان باز زبانی تهیه نموده و پخت و نزد او نهاد. او پرسید: یک غذا چگونه هم بهترین و هم بدترین خواهد شد؟ لقمان گفت: زبان اگر به حق حرکت کند برترین عضو است و گرنه بدترین عضو خواهد بود.

7ـ حضرت علی(ع) فرمود: «من خاف النّاس لسانه فهو من اهل النّار؛(25) شخصی که مردم از گزند زبان او بترسند، آن شخص اهل جهنّم است.»

 2ـ عادت دادن زبان به درست گویی

در فراز مذکور از دعای امام عصر(عج) چنین آمده: «خدایا زبان های ما را به صواب (درست گویی) استوار ساز.» واژه صواب در موردی گفته می شود که چیزی با حق اصابت کند، و هیچ گونه باطلی به آن راه نیابد. بنابراین مسأله استواری زبان به صواب به این است که آن را به درست گویی و حرف حق زدن عادت دهیم، به گونه ای که هرگز به ناصواب و به باطل گویی حرکت نکند، چنین کاری نخست بستگی به کنترل زبان از انحراف دارد، که بحث آن گذشت، دوم این که زبان را به راستی و درستی و حق گویی عادت دهیم به گونه ای که جز درستی به چیزی حرکت نکند. ما وقتی که به قرآن واژه قَول مراجعه کرده و دقت می کنیم می بینیم به ما می آموزد که سخن گفتن آدابی دارد، و باید حساب شده و سنجیده باشد، گاه می فرماید: «ولیقولوا قولاً سدیداً؛(26) و سخنی استوار و درست بگویند.» «و قولوا قولاً سدیداً؛(27) و سخن استوار و درست بگویید.» این دستور همان است که در دعای امام عصر(عج) آمده «و سدّد السنتنا؛زبان های ما را استوار گردان.» و گاه می فرماید: «قولاً معروفاً؛(28)سخن نیک و زیبا بگویید.»

و گاه می فرماید: «قولاً کریماً؛(29) بزرگوارانه و مهرانگیز سخن بگویید.» و گاه می فرماید: «قولاً لیّناً؛(30) نرم و با ملاطفت سخن بگویید.» و گاه می فرماید: «قولاً میسوراً؛(31) با نرمش و مهربانی با آنها سخن بگو.» و گاه می فرماید: «قولاً بلیغاً؛(32) با سخن شیوا و زیبا با آنها حرف بزن.» از این تعبیرات فهمیده می شود که باید زبان در سخن گفتن در موارد و جاهای گوناگون، به طور کامل مراقب باشد، و آداب را بشناسد و رعایت کند تا به آفات گرفتار نگردد.

و حتماً باید زبان را به آداب خوش کلامی و زیبا سخن گفتن، که یک نوع هنر است عادت داد، چنان که در روایت آمده: پیامبر(ص) سوار بر مرکبی بود، شخصی افسار آن را به دست گرفته بود و می کشانید، در این هنگام آن شخص از پیامبر(ص) پرسید: «بهترین کارها چیست؟» پیامبر فرمود: «اطعام الطّعام و اطیاب الکلام؛(33) بهترین کارها غذارسانی به مردم، و خوش گویی و زیبا سخن گفتن است.»

امام سجاد(ع) در بیان حقوق اعضاء، در مورد حق زبان می فرماید: و اما حق زبان آن است که او را از دشنام و زشت گویی برحذر داری، و به نیک گفتاری عادت دهی، و او را آمیخته با ادب به حرکت درآوری، و افسار آن را جز در موارد منافع دین و دنیا نگهداری، و از پرچانگی بازداری، و از بیهوده گویی دور نمایی... زیبایی عقل و خرد به نیک زبانی و درست سخن گفتن بستگی دارد.»(34)

باید توجّه داشت که اصلاح زبانی و عادت دادن آن به نیک گویی بستگی به تفکّر و تدبّر دارد، یعنی انسان قبل از سخن گفتن، اندکی فکر کند تا سنجیده و آگاهانه و خردمندانه سخن بگوید. برای تحقق این موضوع باید به خطرات زبان و پیامدهای آن توجه جدی کند، و مسأله سکوت را برای مهار زبان رعایت نماید، و کم گویی را از صفات خود قرار دهد، و نتیجه سخن را با ترازوی عقل و خرد ارزیابی نموده آنگاه تصمیم به سخن بگیرد. بر همین اساس پیامبر(ص) فرمود: «انّ لسان المؤمن وراء قلبه... و انّ لسان المنافق امام قلبه...؛(35) زبان مؤمن در پشت قلب او قرار دارد، هنگام سخن گفتن نخست می اندیشد، سپس آن را با زبانش امضاء می کند، ولی زبان منافق در جلو قلب او است، یعنی هنگام سخن گفتن، بدون اندیشه آن را با زبانش امضا می کند.»

علامه مجلسی(ره) می گوید: «بعضی از اصحاب رسول خدا(ص) سنگی را به دهانش می گذاشت، هرگاه می خواست سخن بگوید به اندازه بیرون آوردن سنگ از دهانش فکر می کرد که آیا سخنش برای خدا و در راه خدا و مورد خشنودی خدا است، و بسیاری از اصحاب و تربیت شدگان

پیامبر(ص) هنگام سخن گفتن همچون شخص غرق شده نفس می کشیدند(یعنی در فشار بودند که درست سخن بگویند) و همچون افراد بیمار سخن (را با آرامش) می گفتند، چرا که سخن درست سبب نجات انسان از هلاکت است. خوشا به سعادت کسی که به شناسایی عیوب و درستی گفتار توفیق یافته، و به ارزش سکوت(کنترل زبان) و نتایج درخشان آن آگاهی یافته است.» علامه مجلسی در ادامه سخن درباره ربیع بن خثیم (خواجه ربیع که در مشهد مقدس مدفون است) می نویسد: وی هر روز صبح کاغذی را نزد خود می نهاد، و تا شب هر سخنی می گفت در آن کاغذ می نوشت. وقتی که شب فرا می رسید آن سخنان را محاسبه می کرد تا ببیند چقدر نیک وچقدر بد بوده است، سپس می گفت: «آه و وای! آنان که سکوت کردند و زبانشان را نگهداشتند نجات یافتند، ولی دیگران زیان کردند.»(36)

 3ـ زبان یا برترین وسیله برای آگاهی بخشی

سومین ویژگی زبان که از دعای امام عصر (عج) استفاده می شود، استواری زبان به آموختن و حکمت آموزی است. یعنی زبان استوار و الهی زبانی است که علاوه بر کنترل از گناه و علاوه بر درست گویی، وسیله ای برای تبیین حقایق و آموزش و پرورش و آگاهی بخشی و اطلاع رسانی صحیح گردد. واژه حکمت در اصل از ماده حَکَم (بر وزن حرف) به معنی منع است، و از آنجا که علم و دانش و تدبیر که از معانی حکمت است، انسان را از کارهای خلاف باز می دارد، به آن حکمت می گویند. حکمت دارای معانی بسیار و مفهوم گسترده است، از جمله: معرفت،شناخت اسرار، آگاهی از حقایق و وصول به حق از نظر گفتار و عمل و تلاش، و نیز به معنی نور الهی آمده که انسان در پرتو آن از تاریکی گمراهی ها، و از وساوس شیطان نجات می یابد، و به طور کلی حکمت بر دو گونه است: 1ـ حکمت نظری 2ـ حکمت علمی. حکمت به قدری ارزشمند

است که خداوند می فرماید: «ومن یؤتی الحکمة فقد اوتی خیراً کثیراً؛ به کسی که دانش داده شود، خیر فراوانی داده شده است.»(37)

امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید: «قلب خود را با موعظه زنده بدار، و به وسیله نور حکمت نورانی کن»(38) و نیز می فرماید: «حکمت گمشده مؤمن است، آن را اگر چه از ناحیه منافقان باشد دریافت کن.»(39)

کوتاه سخن آن که به فرموده حضرت عیسی(ع): «به حق به شما می گویم که خورشید وسیله روشنی هرچیز است، و حکمت مایه روشنی هر روح و روان است، و پرهیزکاری سرلوحه هر حکمت است.»(40)

نتیجه این که طبق دعای امام عصر(عج) باید زبان را علاوه بر درستی، به حکمت استوار ساخت.

توضیح آن که: زبان از بزرگترین نعمت های الهی است، واز شگفت انگیزترین اعضای بدن می باشد که نقش به سزایی در سلامتی و امکانات کاربردی انسان را دارد، و در میان فواید زبان، از همه مهم تر سخن گفتن آن است که با حرکات سریع و پیاپی و منظّم و جست و خیز زبان در جهات ششگانه انجام می گیرد، و استعداد انسان به تکلّم به وسیله زبان از عنایت های خاص الهی است، و این مطلب با مقایسه با آدم لال به خوبی روشن می شود. بنابراین طبق قانون لزوم شکر نعمت ها، باید شکر نعمت زبان را به جا آورد، و شکر کامل آن به این است که آن را کنترل نموده و به درست گویی و تعلیم و آموزش ارزش ها عادت داد. قابل توجه این که نقش زبان به قدری در اصلاح ایمان و استواری قلب بسیار است که پیامبر(ص) فرمود: «لایستقیم ایمان عبدٍ حتّی یستقیم قلبه، و لایستقیم قلبه حتّی یستقیم لسانه؛(41) ایمان کسی استوار نمی شود مگر این که قلب او استوار و استقامت یابد، و قلب او استوار نیابد مگر این که زبانش استوار گردد.»

برای تکمیل این مطلب، نظر شما را به این سخن جالب پیامبر(ص) جلب می کنم: آن حضرت فرمود: «خداوند و فرشتگان و همه مخلوقات حتی مورچه در لانه اش، و ماهی در دریا بر معلّم و گوینده درس های نیک صلوات و درود می فرستند.»(42)

نیز فرمود: «معلم و آموزگار نیکی ها مشمول استغفار همه موجودات زمین، و ماهیان دریا و زندگان فضا و همه اهل آسمان ها و زمین است.»(43) روشن است که ابزار مهم آموزش کارهای نیک، زبان است. نتیجه این که باید از زبان برای تعلیم حکمت و آگاهی بخشی اکثر استفاده را نموده تا به پاداش های عظیم رسید.

پی نوشت ها:ـــــــــــــــــــــــ

44. المحجة البیضاء، ج 5، ص 194.

45. همان، ص 207.

46. اصول کافی، ج 2، ص 115.

47. همان، ص 114.

48. همان، ص 116 و 113.

49. المواعظ العددیه شیخ حرّ عاملی، ص 142.

50. ستارگان حرم، ج 12، ص 62.

51. بحارالانوار، ج 71، ص 287.

52. همان، ص 29.

53. غررالحکم؛میزان الحکمة، ج 8، ص 498.

54. بحارالانوار، ج 78، ص 228.

55. نهج البلاغه، خطبه 176.

56. اصول کافی، ج 2، ص 115.

57. همان.

58. همان.

59. نهج البلاغه، حکمت 349.

60. بحارالانوار، ج 77، ص 178.

61. انوار هدایت، ص 73.

62. غررالحکم.

63. بحارالانوار، ج 71، ص 287.

64. همان، ج 75،ص 259.

65. تنبیه الخواطر، مجموعه ورّام، ص 93.

66. بحارالانوار، ج 75،ص 261.

67. تحف العقول، ص 154.

68. سفینة البحار، ج 2، ص 510(واژه لسن).

69. سوره نساء، آیه 9.

70. سوره احزاب، آیه 70.

71. سوره بقره، آیه 235.

72. سوره اسراء، آیه 23.

73. سوره طه، آیه 44.

74. سوره اسراء، آیه 28.

75. سوره نساء، آیه 63.

76. بحارالانوار، ج 71، ص 312.

77.تحف العقول، چاپ جدید، ص 448.

78. المحجة البیضاء، ج 5، ص 195.

79. بحارالانوار، ج 71، ص 284.

80. سوره بقره، آیه 269.

81. نهج البلاغه، نامه 31.

82. همان، حکمت 80.

83. تحف العقول، ص 618.

84. بحارالانوار، ج 68، ص 287.

85. کنزالعمّال، حدیث 28736.

86. بحارالانوار، ج 2، ص 17.
 
http://www.hawzah.net/FA/MagArt.html?MagazineID=0&MagazineNumberID=4960&MagazineArticleID=42790

ويژگي های تصويری در کتاب هاي قرآنی کودکان

 

ويژگي های تصويری در کتاب هاي قرآنی کودکان
 

چکيده راه های متفاوتی برای آموزش قرآن کريم به کودکان وجود دارد. يکی از بهترين راه های درک مفاهيم، موضوعات و قصص قرآن کريم استفاده از روش تصويرگری است. با بررسی ويژگی های سنی درکودکان دبستانی، متوجه اين موضوع مي شويم که از طريق نقاشی و تصوير مي توان بر جذابيت و شيرينی داستان پردازی و علاقة کودک به موضوع داستان افزود. علاوه بر آن درکِ مفاهيم از طريق تصوير بر حافظة طولانی مدت تاثيرگذارتر از بيانِ کلام است.
امروزه توسط اکثر مؤسسات فرهنگی و مراکز دارالقرآن از روش های تصويری برای آموزش قرآن به کودکان استفاده مي شود ولی کاربرد آن تخصصی و حرفه ای نيست. علاوه بر آن تصويرگری بسياری از کتب، نشريات و برنامه های آموزشی ديجيتالی قرآن کريم نيز دارای نقاط ضعف است.
اگر چه کاربرد اصولی از هنر تصويرگری در جذب و علاقمندی کودک تاثير فزاينده ای مي تواند داشته باشد، اما بيان ضعيف و غير حرفه ای آن هم خسارت های منفی جبران ناپذيری را بر روح کودک وارد مي کند. در اين مقاله با بررسی ضعف و نقاط قوت موجود در تصويرگری مضامين قرآنی کتابهاي کودکان، مي توان به ضرورت اين امر پرداخت که می بايستی بازنگری و توجهی عميق به امر تصويرگری کتابهاي قرآنی کودکان نمود و آن را به عنوان يک امر مهم در فرآيند آموزش درک مضامين قرآنی در نظر گرفت.
 
كليد واژه ها: مضامين قرآنی/ خصوصيات شخصيتی کودکان/ فرآيند فهم و درک کودک/ عناصر تصويری/ تصويرگر.
 
 

پيش گفتار
 
امروزه متخصصان امر تعليم و تربيت، برای آموزش مفاهيم و موضوعات مورد نظرشان از روش آموزش غير مستقيم بهره مي برند. به گفتة پژوهشگران، 75 درصد فراگيری از طريق چشم انجام مي پذيرد. اين مطلب نشانگر آن است که در ميان روش های آموزش غير مستقيم، آموزش تصويری يکی از موفق ترين روش هاست.
 مبحث فرآيند يادگيری و درک مفاهيم از طريق آموزش تصويری برای کودکان مي بايستی به گونه ای طرح و برنامه ريزی شود که مناسب با نيازهای عاطفی و روانی آنان و متناسب با خصوصيات شخصيتی ايشان باشد. ضبط مفاهيم وآموخته های دوران کودکی از طريق روش های تصويری، سال های سال در حافظه می ماند و به مانند گنجی پنهان در لايه های درونی ذهن تا دوران بزرگسالی تبديل مي شود. در خصوص درک مضامين قرآنی نيز اين چنين است.
 با توجه به ضرورت اين روش در امر آموزش مضامين قرآنی به کودکان، امروزه بسياری از کتاب هاي قرآنی، نشريات و برنامه های ديجيتالی به تصويرگری موضوعات خود مي پردازند. از آنجا که بسياری از اين مؤسساتِ انتشاراتی، آشنايی اندکی با مخاطبان خود دارند و از عناصر تصويری صرفاً استفادة تجاری مي کنند، موفقيت چندانی در اين زمينه ندارند. تعداد زيادي از اين انتشارات به منظور جلب مشتری و بازاريابی، در کتاب هاي منتشرة خود از رنگ های پرهيجان و نقوش و اشکال عامه پسند و گاهي تصاويری به دور از فرهنگ قرآنی بهره مي گيرند. در حالی که با آگاهی از نيازهای کودکان در اين سن و شناخت آيات و قصه هاي قرآنی و همچنين داشتن تبحر در تصويرگری، مي توان از ساده ترين شکل ها و تصاويری بی پيرايه با رنگ های درخشان و متنوع استفاده کرد تا مفاهيم زيباي قرآنی را به کودکان آموزش داد.
 تأکيد اصلی در اين پژوهش، نشان دادن نقاط ضعف و قدرت تصويرگری در کتب قرآنی کودکان است و به عنوان پيشنهاد راهکارهايی را برای استفادة بهتر از اين فن بيان مي دارد. شايان ذكر است براي اين منظور، از ميان 300 جلد كتاب و نشريه، 40 مورد گزينش و بررسي ميداني شده است.

 
 
هدف ازآموزش قرآن به کودکان
 
يکی از اهداف اساسی و مهم در آموزش قرآن، تربيت و انسان سازی، شناخت خوبي ها و بدي ها و ارائة الگوی مناسب رفتاری است. در جوامع و فرهنگ های مختلف، روش های تربيتی تأثيرگذار متفاوت است. اصولاً در هر جامعه ای شاخصه هايی برای اعمال روش های تربيتی وجود دارد. سليقه ها، انتظارات، رشدِ فکری، تعلقاتِ فرهنگی و اجتماعی، سنت ها، آداب و رسوم، باورها، عقايد و جهان بينی، انتخاب روش ها و کاربرد آنها تأثير بسزايی دارد.
از مهم ترين و شناخته شده ترين روش های تربيتی که در اکثر جوامع کاربرد دارد، روش الگوگيری است. تربيت الگويی، در قرآن کريم نيز مورد تأکيد قرار گرفته است, به گونه ای که خداوند عزّوجلّ, پيامبراکرم (ص) را بهترين نمونه و سرمشق برای بشر معرفی کرده است؛(لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ )(احزاب/٢١)
آن گونه که حضرت علی (ع) مي فرمايند: «فبادرتک بالادب قبل ان يقسو قلبک و يشتغل لبک»(نامة 31 نهج البلاغه) «من به تربيت تو پرداختم پيش از آنکه دلت سخت و فکرت مشغول شود.» (فلسفی، محمد تقی،2/190). قلب کودک همچون زمين خالی است که هر بذری را در آن بريزيد رشد خواهد کرد. هدف از آموزش قرآن به کودکان در ابتدا، ايجاد آشنايی، انس و الفت، و سپس ايجاد شناخت، علاقمندی و درک و فهم محدود و در حد توان از مضامين بلند قرآن کريم برای ايشان است. در اهداف تربيتی حضرت علی (ع) با فرزندشان چنين مي خوانيم:
 «و اجمعت عليه من ادبک ... و انت مقبل العمر... ذونيه سليمه و نفس صادفيه ...» «و بر ادب آموختن تو همت گماشتم ... در حالی که کودک ... و دارای نيتی سالم ونفسی صادق و پاک بودی.» (نهج البلاغه، نامه 31)

آشنايی کودکان با قرآن کريم را در سه وجه مي توان پيگيری کرد:

الف) داستان های قرآنی:

1- داستان حضرت موسي (ع) 2- داستان حضرت يونس (ع) 3- داستان حضرت ابراهيم (ع) 4- داستان های پيامبر اکرم (ص) 5- حضرت داوود (ع) 6- داستان آدم و حوّا (س) 7- حضرت ارسيا (ع) 8-حضرت سليمان (ع) 9- حضرت صالح 10- حضرت يوسف (ع) .

ب) آشنايی با مفاهيم و دستورات قرآنی:

1- آشنايي كودكان با نشانه هاي الهي 2- آيات قرآن در مورد آداب سخن گفتن 3- آيات مربوط به آداب اخلاقی و بيان خير و شر.
 

ج) آشنايی کودکان با فن تجويد و روخوانی قرآن:

1- آموزش تجويد با لحن عربي به زبان كودكان 2- آموزش جزء 30 قرآن 3- آموزش روخوانی

 

کودک و نيازهای روانی و عاطفی او
 
انگيزه های يادگيری و دل مشغولي هاي کودکان در سنينِ مختلف فرق مي کند. يک کودک، انسان بزرگسالِ کوچک شده نيست. علايق و عواطف و روحياتش نيز کاملاً فرق مي کند. او موجودی است مستقل با خواسته ها و نيازهای عاطفی مستقل که بايد آن را شناخت و از همان زاويه با آن برخورد کرد. برای آموزش و تربيت کودکان بايد به روح شکننده و لطيفشان توجه کرد. سنين كودكي، سنين بايدها و نبايدها نيست، تنها با رفتار و روش های آموزشی غير مستقيم مي توان ارزش ها را به کودکان انتقال داد. روش آموزش بصری (ديداری) همراه با داستان پردازی برای کودک نقش مؤثرتری دارد.
«زيرا کودکان محسوسات را مي بينند و لمس مي کنند و اطلاعاتشان مبتنی بر عينيات است. بنابراين در شرايطی که اين امکان فراهم نشود، صحبت از اين پديده های غير ملموس بی نتيجه خواهد ماند و وقت کودکان و فرصت آموزشی از دست مي رود.» (ترکمان، منوچهر،/70)
 برنامه و محتوای آموزشی مي بايستی متناسب با توانمندي های جسمی، ذهنی و عاطفی کودک تهيه شود. ارائة روش های نامناسب، بدون شک احساس خستگی و بی علاقگی در کودک ايجاد مي کند و بار معنايی و ياد دهی را از دست مي دهد. در برنامه ريزی آموزشی کودکان، بايد به حوصله و انرژی کودک نيز توجه داشت. کودکان اصولاً پر جنب وجوش و پر انرژی هستند و زمان بسيار محدود و کوتاهی را مي توانند آرام و بی حرکت بنشينند و در مورد موضوعی تمرکز کنند.
«زمانی که کودکان مي توانند با تمام وجود و با استفاده از همه حواس با مربی باشند، بسيار محدود است وتنها مي توانند به طور مستمر بين 10 الی 15 دقيقه به گفته ها و فعاليت های هدايت شده مربی توجه داشته به فعاليت بپردازند. بنابراين در برنامه ريزی بايد به انرژی و مدت زمان توجه کودکان از سويی و شرايط زمانی و مدت زمان آموزش هم توجه داشته باشيم.» ( همان،/68)
تمرکز کودکان را مي توان با بيان موضوعات مورد علاقةشان و استفاده از روش های پر تحرک و هيجان بر انگيز افزايش داد.

 
 
الف) علايق کودک
 
کودک از تکرار قصه، داستان، شعر و يا فيلم های متحرکی که به ويژه هيجان و حرکت داشته باشند، بی نهايت لذّت مي برد. او به طور طبيعی و با رضايتمندی به موسيقی، اشعار و اصواتی که دارای ريتم، وزن و قافيه است گوش مي دهد. آنها را تکرار مي کند و احساس شادمانی و سرخوشی به او دست مي دهد. از تکرار آنها احساس خستگی و آزردگی نمي کند. اگر چه مدت زمان توجه و تمرکز کودک کوتاه و کم است، ولی در مورد مطالبی که هيجان انگيز و پرهياهو باشد مقاومت نشان مي دهد و گذر زمان را متوجه نمي شود.
 تحرّک، پويايی، جنب و جوش و شلوغ کاري هايی از اين دست، محرّک های خوبی به حساب مي آيند که در کودک علاقه و انگيزة يادگيري ايجاد مي کند. در برنامه ريزی آموزشی بايد به احساس شادابی و نشاط و رضايتمندی و تحريک پذيری کودکان توجه شود. ما با روش های نامناسب، شور و شادی، فعاليت و جنب و جوش، عشق و علاقه به کار و فعاليت را از او مي گيريم و در عوض، محتوايی نامأنوس و دور از ذهن در اختيار كودك قرار مي دهيم که هيچ گونه ارتباط و درک و تجربه ای از آن ندارد.

 
 
ب) الگوپذيری کودک
 
همان گونه که بيان شد، روش الگويی يک مبنای تربيتی در وجود انسان است که قرآن کريم نيز بر آن تأکيد دارد.
 در فرايند شکل گيری شخصيت کودکان، بيشترين نقش متوجه الگوهای رفتاری است، چرا که يادگيری، اساس رفتار آدمي را تشکيل مي دهد. يادگيری های غير مستقيم، ضمنی يا مشاهده ای، پايدارترين و مؤثرترين يادگيری محسوب مي شوند و در اين ميان، مهم ترين نقش بر عهده الگوهای رفتاری است. به عبارت ديگر، از آنجايی که تقليد و همانند سازی يکی از مهم ترين روش های يادگيری در کودکان است، بنابراين هر قدر الگوی رفتاری نزد کودکان از شخصيت محبوب تری برخوردار باشد، رفتارهای کلامي و غير کلامي آنها بيشتر مورد توجه واقع مي شود.
 الگوها و چهره های مطلوب در قرآن، صفات نيکو و الهی را بيان و ترسيم مي کند. از آنجا که آگاهی در سنين مختلف کودکی فرق مي کند، نقش مربی در معرفی الگوها و ايجاد شناخت و درک کودک بسيار مهم است. و به همين دليل روش های ارائه شده مي تواند کودک را متوجه اين الگو ها کند و يا ايجاد ملالت و خستگی نمايد.
الگوهای مطلوب قرآن در آياتی مانند:(وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ)برايمان بيان شده است. بعضی از اين الگوها فردی و بعضی اجتماعی اند. شايد بسياری از الگوهای قرآنی برای کودکان قابل درک و تعميم نباشد، ولی در اين ميان الگوهايی داريم که کودک با آنها رابطة عاطفی بهتری برقرار مي کند و بسياری از بايدها و نبايدها را به عنوان «مثل» از قول آنها مي توان بيان داشت؛ مانند حيوانات که در قرآن کريم از اين روش به نيکوترين وجه استفاده شده است. کلاغ در داستان هابيل و قابيل نمونه ای از آن است.

 


عوامل تأثيرگذار تصوير بر يادگيری
 
از بارزترين ويژگي های تصويری تأثير گذار بر فرآيند يادگيری و علاقة کودکان به آن، مي توان از عنصر رنگ، حرکت، تنوع خط و شکل و تضادهای نقوش نام برد.
سرعت انتقال مفاهيم در بيان تصويری و تمثيلی، بسيار بالاتر از کلام است. در قرآن کريم نيز شاهد هستيم که برای بيان مفاهيم و مضامين اخلاقي و درک بهتر انسان ها، از بيان تصويری و داستان سرايی بهره مي جويد. و البته در بسياری از داستان ها از نقش حيوانات در ساختار داستان استفاده شده است.

 
 
طبقه بندی مضامين تصويری قرآن کريم
 
مضامين تصويری قرآن کريم به طور کلی در دو قالب داستان سرايی و تشبيه و تمثيل قابل بررسی است. قرآن کريم از داستان سرايی برای بيان مفاهيم بلند و درک بهتر بهره می جويد و مطالب آموزنده و اخلاقی را در قالب داستان بيان می کند. در بيشتر داستان ها خداوند رحمان از نقش حيوانات در ساختار داستان استفاده می کند. امروزه ما می دانيم که داستان سرايی از هنرهای پر جاذبه و تاثيرگذار است که پيام خود را به صورت غير مستقيم برای مخاطب بيان می دارد.
 در فرهنگ ها و تمدن ها برای بيان زيباتر، گوياتر و دلنشين تر موضوعات، از تشبيه و تمثيل و ايجاز استفاده مي کنند. اين شيوة بيان در قرآن کريم با ظرافت آمده است. بسياری از مضامين تشبيهي و تمثيلی آيات قرآنی نيز ساختاری تصويری دارند. اصولاً زبان تشبيه و تمثيل برای درک بهتر مفاهيم جذابيت و تأثير بيشتری دارد.
انواع مضامين تصويری قرآن کريم که برای کودکان دلپذير است، عبارتند از: قصص انبيا، داستان حيوانات، توصيف بهشت و مواهب آن، آيات مربوط به ستارگان، آسمان ها و زمين، کوه و دشت.

 


مضامين قابل درک برای کودک
 
آيا همة مضامين قرآن کريم برای کودک قابل درک است؟ آيا چنين خواسته ای درست است که انتظار داشته باشيم کودک همة موضوعات و مضامين داستانی را بفهمد؟
مسلماً کودک درک درستی از همة مضامين، آيات و سوره هاي قرآن کريم و حتی همة قصص ندارد. تنها آن دسته از موضوعات برای او قابل درک است که شناخت نسبی از آن داشته باشد، با آن برخورد کرده باشد و يا آنکه نسبت به آن موضوع توجه، علاقه و يا انگيزه ای خاص داشته باشد. در ميان مضامين قرآنی، بيان سادة مضامين ذيل برای کودکان جذاب، سؤال برانگيز و گاه مهيج است و آنها را به فکر فرو مي برد و در بسياری از موارد از آنها الگو پذيری دارند. اين مضامين عبارتند از: 1. قصص انبيا 2. داستان های حيوانات 3. تمثيل ها و تشبيه ها 4. وضعيت جهان (آسمان ها، ستارگان، درياها، کوه ها، دشت ها و ...).


 تعدادی از داستان های قرآن کريم که حيوانات در آنها نقش دارند عبارتند از:
1. داستان حضرت ابراهيم (ع) و چهار پرنده؛ سورة بقره، آية 260.
 2. داستان حضرت موسی (ع) و گاو زرد رنگ؛ سورة بقره، آية 67.
 3. داستان حضرت عزير (ع) (يکی از پيامبران بين النهرين) و الاغ مرده؛ سورة بقره، آية 259.
 4. داستان حضرت سليمان (ع) و هدهد؛ سورة نمل، آيات 18 تا 23.
 5. داستان حضرت موسی (ع) و مار(عصای دستش)؛ سورة نمل، آية10.
 6. داستان حضرت سليمان (ع) و مورچه ها؛ سورة نمل، آيات 16تا19. سورة سبا، آية 14.
 7. داستان ابرهه و فيل سواران و پرندگان ابابيل؛ سورة فيل.
 8. داستان اصحاب کهف و سگ ايشان؛ سورة کهف، آية 22.
 9. داستان حضرت موسی (ع) و ماهی؛ سورة کهف، آية 63.
 10. داستان حضرت يوسف و گرگ؛ سورة يوسف، آية 17.
 11. داستان حضرت يونس و نهنگ؛ سورة صافات، آيات 139تا 146.
12. داستان حضرت صالح (ع) و شتر؛ سورة نمل، آيات 45 تا53.
 13. داستان حضرت نوح و سوار شدن هر جفت از حيوانات بر کشتی؛ سورة هود، آية 40.
 14. وحی بر زنبور عسل؛ سورة نحل آية 68.

 
 
روش های آموزش قرآن به کودکان
 
در روش آموزش قرآن به کودکان در حال حاضر در کشور ما بيش از همه، اين دارالقرآن ها و مهد قرآن ها هستند که فعاليت دارند. اين مراکز به دو صورت مختلف سنتی و جديد، به آموزش قرآن کريم می پردازند. انگيزة مسئولين و مربيان همة اين مراکز معمولاً آشناکردن کودکان با قرآن است. آنها از طريق آموزش مستقيم يا غير مستقيم به اين امر مبادرت می کنند. در بعضی از اين مراکز روش های مرسوم سنتی آموزش قرآن نيز اعمال می شود, ولی اکثراً سعی بر آن دارند تا از روش های جديد بهره بگيرند. در ميان روش های جديد روش اشاره شايع تر از بقية روش هاست و پس از آن به روش حفظ و روش بازی نيز پرداخته می شود. در اين روش ها از تصويرگری به عنوان وسيلة کمک آموزشی استفاده می شود, نه به عنوان روش مستقل و قابل اعتنايی که بتواند شيوة آموزشی برای قرآن کريم به حساب آيد.
 انس با قرآن، حفظ سوره ها و در مراحل پيشرفته تر حفظ کل قرآن، آموزش مفاهيم و آداب قرآنی، بيان قصه های قرآنی از جمله اهداف آموزشی برای کودکانِ سنين 4 تا 7 ساله است. اگرچه از مربيان خواسته می شود در مواردی به آموزش روخوانی قرآن نيز پرداخته شود اما از آنجا که روخوانی قرآن برای کودکان اين سنين همراه با شناخت درست حروف فارسی نيست، درک و شناخت کودک در اين زمينه کوتاه مدت است و بعضاً ديده شده که با آموزش های دبستانی مغايرت دارد و کودک را دچار خستگی، بی علاقگی، تضاد، وازدگی و تظاهر به يادگيری می کند, ولی عميقاً هيچ تأثيری ندارد. مسلماً اين گونه آموزش در کوتاه مدت تأثير خود را از دست می دهد.
 علاوه بر دارالقرآن ها, بسياری از نشريات و انتشارات در صدد آن هستند تا به القای ارزش ها و آموزه های دينی و آموزش مفاهيم قرآن کريم به کودکان بپردازند. اين مؤسسات با باور بر ضرورت اين امر که درک مفاهيم قرآنی به کودکان با زبان تصوير قرين موفق است، مبادرت به نشر کتاب ها و مجله ها و لوح ها در اين باره می کنند. در اين قسمت ما با تحليل تصاوير اين کتا ب ها به بررسی نقاط قوت و ضعف آنها می پردازيم.

 
 
تصويرگری نشريات و کتا بهاي قرآنی کودکان
 
بسياری از نشريات و انتشارات در صددند ارزش ها و آموزه های دينی و مفاهيم قرآني را به كودكان بياموزند. اين مؤسسات با باور بر ضرورت اين امر که درک مفاهيم قرآنی به کودکان با زبان تصوير قرين موفقيت است، مبادرت به نشر کتاب ها و مجلات و لوح ها در اين باره مي کنند. در اين قسمت، ما با تحليل تصاوير اين کتاب ها به بررسی نقاط قوت و ضعف آنها مي پردازيم.
بررسی تصاويرِ کتاب ها و نشرياتی که مشخصاً به قصص و موضوعات قرآنی پرداخته اند، کاری بس دشوار است؛ زيرا انگيزة نشر اين کتاب ها با هم متفاوت است. در اينجا حدود 40 عنوان کتاب از ميان حدود 300 جلد کتاب موجود در بازار با اين مضمون انتخاب شده است. در گزينش اين کتاب ها ، سعی بر آن بود تا وجه غالب در بيان تصويرگری، متناسب با حيطة سنیِ کودکان دبستان و پيش دبستان باشد، ولی متأسفانه در بازارِ نشر ِکتابِ کودک، اين تقسيم بندی به درستی لحاظ نشده است و شاهد ضعف فزاينده ای در اين قسمت هستيم. اين کاستی تحقيق ما را نيز دستخوش تغيير کرده و گاهي حيطة تحقيق به کودکان سال های چهارم و پنجم دبستان نيز کشيده است. در بررسی اين کتاب ها مشخص مي شود كه به دليل شناخت نادرست ناشران از نيازهاي كودكان، کتاب ها يي منتشر مي شود که مناسبتی با علايق آنان ندارند و حتی گاه انگيزة مطالعه و جستجو را در کودک از بين مي برد و يا ايجاد تضاد، ترس، فرار و مقابله مي کند. از آنجايی که ناشران کتاب، مبادرت به تهية چند مجلد با يک عنوان يا موضوع مشخص مي کنند، در اينجا کتاب های 14 انتشارات که به موضوعات قرآنی پرداخته اند، مورد بررسی قرار مي گيرد.
 1. کتاب های انتشارات رحيمي نژاد با عناوين «آخرين پيامبر خدا» جلد2، «ابراهيم خليل الله»، جلد1 و 2 و «حضرت نوح»، جلد1 با تصويرگری آرمان داوودی در پاييز1385 چاپ شده اند. اين سری کتاب ها برای گروه سنی کودکان دبستانی منتشر شده است. اگر چه متن کتاب به صورت نظم در آمده است، ولی تصويرگری آن خشن و طرح هايي هولناك دارد. هنرمند برای رنگ آميزی نيز از رنگ هايی تيره و غالباً خاکستری های رنگی استفاده کرده است.
 تصاوير شمارة1و2 نمونه ای از تصويرگری اين کتاب هاست.
اين کتاب ها کمترين جاذبه را در ميان کودکان دارد و در کودک رغبت و انگيزه ای برای مطالعه ايجاد نمي کند. البته ممکن است اين تصاوير برای پسران نوجوان که روحيه ای ستيزه جو در اين دوران پيدا مي کنند، انگيزه ای برای توجه ايجاد کند.
2. انتشارات حضور نيز كتاب هايي با موضوعات قرآنی و مضامين داستان پيامبران با عناوين: «ابراهيم و پرندگان»، «هدية خدا»، «در شکم نهنگ»، «دوست خدا»، با نوشتاری از حسين صالح و تصويرگری فاطمه نصيری فرد و سعيد گائينی برای کودکان دبستانی به چاپ رسانده است. اين کتاب ها دارای کيفيت نسبتاً مناسبی از نظر هماهنگی متن و تصويرگری هستند. از نظر تطبيق با مستندات نيز از اعتبار برخوردار است و امانتداری در متن آن حفظ شده است. در تصويرگری کتاب اگر چه روانشناسی رنگ ها حفظ شده و همة فضای کتاب سرشار از شادابی و هيجان است، ولی طراحی مطلوب و شاخصی ندارد. ترکيب بندی کلی تصاوير، فاقد حرکت است و ضعف طراحی و ترکيب بندی در تصاوير، کاملاً ملموس است. تصاويرِ کتاب شاخصة ايلوستراسيون کودکان دبستانی را ندارد و حتی گاهی طرح ها جنبه ای طنزآميز و کاريکاتورگونه پيدا کرده اند که هم شأن موضوع داستان های والای قرآنی نيست. تصاوير شمارة 3 و4 نمونه ای از تصاوير اين کتاب هاست.
 3. کتاب «ياران بهشت» از مجموعه کتاب های کودک قرآنی است که انتشارات موعود اسلام در سال 1383 و برای آشنايی کودکان دبستانی با مضامين قرآنی به چاپ رسانده است. اگر چه اين کتاب، هدف خوب و بلندی را برای درک معانی و مفاهيم زندگی ساز و آموزندة قرآن کريم در نظر دارد، ولی متن و تصوير آن هماهنگ نيست و تصاوير آن نيز، چه از جهت اجرا و چه از نظر تکنيک های تصويرگری کتاب کودک، دارای ضعف هاي بزرگي است. «لبخند فرشته» از ديگر کتاب های اين مجموعه است که با همان کيفيت به چاپ رسيده است. تصاوير شمارة 5 و 6 نمونه ای از تصاوير متن اين کتاب هاست.
4. مجموعه کتاب های پيامبران از انتشارات پيام دانش با شش عنوان حضرت نوح (ع) ، حضرت دانيال (ع) ، حضرت يوسف (ع) ، حضرت موسی (ع) ، حضرت يونس (ع) و حضرت داوود (ع) با باز نويسی سيده محبوبه هدايتي در مشهد به سال 1385 به چاپ رسيده است. اين کتاب ها برای مقطع سنی دبستان مناسب است.
داستان اين كتاب ها دربارة پيامبراني است که موضوعات آن در قرآن کريم آمده است. برای مثال کتاب حضرت يونس (ع) از زمان به پيامبری رسيدن حضرت يونس مي پردازد تا زماني كه به شكم نهنگ مي رود. آن گاه در شکم نهنگ از خدا طلب مغفرت مي کند و نهنگ به امر خدا او را به ساحل مي افكند. سپس حضرت يونس (ع) به شهر نينوا مي رود تا مجدداً به هدايت مردم بپردازد.
 اگر چه متن کتاب با جملات كوتاه و دلنشين نوشته شده و تصاوير آن با طراحی جذاب و پر تحرک به متن ساده غنا بخشيده است، ولی كل داستان بار معنايی قابل درکی برای کودک ندارد. براي مثال در صفحات3، 4 و 11 کتاب آمده است: «يك روز خداوند حضرت يونس (ع) را به پيامبري انتخاب كرد و به او فرمان داد به شهر نينوا برود...». در اينجا نويسندة داستان علت انتخاب و برگزيده شدن حضرت يونس (ع) را بيان نمي کند. و يا آنکه «در بين راه ناگهان ترس بر حضرت يونس (ع) غلبه كرد و او ترسيد به شهر نينوا برود، چون شنيده بود كه مردم آنجا خيلي ظالم هستند و به همين دليل سوار يك كشتي شد.» يا اينكه «وقتي از دهان نهنگ بيرون آمد، آن وقت بود که به طرف شهر نينوا رفت، اما چون مردم به حرفش گوش نكردند، صبرش تمام شد. از خدا خواست آنها را عذاب كند و بعد از رفتن او آسمان تاريك شد و چون مردم عذاب را ديدند، توبه كردند و حضرت يونس در شهر ماندگار شد.» نويسنده در کل کتاب از منطق مناسبی برای داستان پردازی کودکانه استفاده نکرده است.
متأسفانه ناشر محترم در شناسنامة کتاب ذکر نکرده است که اين مجموعه کتاب ها از کدام منابع، ترجمه يا بازنويسی شده و تصاوير اين کتاب ها را نيز چه کسی تصويرگری كرده است. آنچه مسلم است تصويرگر با اصول نقاشیِ کتابِ کودک آشنايی داشته و تصاوير از جذابيت و تنوع رنگ و فرم برخوردار است و اصول زيبا شناسی بصری مطابق با علايق کودک به خوبی در آن رعايت شده است، اگر چه از نحوة اجرای طراحی ها به نظر مي رسد که تصويرگر اين مجموعه، ايرانی نباشد. تصاوير شمارة 7 و8 نمونه ای از آثار اين مجموعه است.
 5. کتاب «مورچه و حضرت سليمان (ع) » از مجموعه کتاب های دفتر نشر فرهنگ اسلامی، دربارة قصه های حيوانات در قرآن کريم به چاپ رسيده است. کتاب هايی چون «هدهد و ملکة بلقيس»، «سگ ياران ِغار»، «کلاغ و هابيل»، «گاو بنی اسرائيل»، «قوچ آسمانی»، «وال و حضرت يونس»، «فيل و ابرهه»، «شتر خدا» و «خرِ حضرتِ عزير» از جمله ديگر کتاب های داستانی اين مجموعه است.
کتاب «مورچه و حضرت سليمان» را که برای گروه سنی سال های سوم و چهارم دبستان به چاپ رسيده است، آقای محمد رضا سرشار، بازنويسی كرده و برندة ديپلم افتخار کتاب کودک و نوجوان در سال1382 شده است. اين کتاب از نظر تصويرسازی و صفحه آرايی غنای والايی ندارد. چاپ ضعيف کتاب در رنگ پردازی نيز بر اين ضعف مي افزايد و از جذابيت کتاب برای اين گروه سنی مي کاهد. تصوير شمارة 9 نمونه ای از تصويرگری اين کتاب است.
6. کتاب «آدم و حوا» از مجموعه کتاب های نشر همکلاسی با داستان های قرآنی است که سهراب همراه، به نگارش در آورده و اکبر افشار و محسن صفياری تصويرگری كرده است. اين کتاب که در قطع خشتی به سال 1382 به چاپ رسيده، دارای متن داستانی است که برای سال های پايانی دبستان مناسبت دارد. از مجموعه داستان های ديگر اين انتشارات کتاب هايی چون: «موسی و فرعون»، «سليمان و ملکة مورچه ها»، «کشتی نوح»، «مردان آنجلس»، «داستان حضرت يوسف»، «ابراهيم و نمرود ستمگر»، «اصحاب اخدود» و «حضرت مريم» را مي توان نام برد.
متن اين کتاب ها دارای نگارشی سنگين است و کودک ارتباط راحتی با آنها برقرار نمي كند. تصويرپردازی اين کتاب ها نيز مناسب مقطع سنی مخاطبانش نيست. تصوير شمارة10 تصويری از کتاب آدم و حواست.
7. از مجموعة «در ساية قرآن» از انتشارات زيتون، کتابی تحت عنوان «بار سفر» به سال 1382 به چاپ رسيد که اگر چه جزو مجموعه کتاب های کودکان قرار گرفته است، ولی حقيقتاً نه از نظر متن و نه از نظر محتوا و تصوير، مناسبتی با جايگاه درک و علايق کودک ندارد. اين کتاب، شعر گونه ای است که مفاهيم عميق آيات قرآن را نه به صورت داستان و يا زبان شعر کودکانه, بلكه به صورت متنی نيمه ادبی بيان مي کند. در تصويرگری نيز هنرمند از عناصری نمادگرا بهره جسته است. کودک قابليت درک تصاوير نمادگرا را ندارد و از فضای ذهنی او بسيار دور است. تصوير شمارة 11 نمونة تصوير از اين کتاب است.
8. کتاب «در باغ قرآن» را انتشارات دانش موسوی مشهد منتشر كرده است که مرضيه براتی، هشت سوره از قرآن کريم را در اين كتاب به صورت شعر کودکانه درآورده و تلاشی در جهت شناخت قرآنی کودکان است. اين کتاب را طاووس صديقی تصويرگری کرده و به سال 1384 به چاپ رسانده است. اگر چه تصويرگر و شاعر محترم هر دو سعی کرده اند همراه با نياز کودک پيش دبستانی، اين کتاب را ارائه دهند، ولی در مجموع شاهد حرکتی ابتدايی و پيش پا افتاده در آن هستيم. همچنين ناهماهنگي متن و تصوير از جذابيت کتاب کاسته است و انگيزة لازم برای اشتياق کودک ايجاد نمي کند. تصوير شمارة 12 نمونه اي از تصاویر اين کتاب است.
9. کتاب «من مسلمانم» جلد1 و2 از انتشارات واسع و دامينة مشهد مقدس از ديگر مجموعه کتاب هايی است که با شعر و نقاشی به موضوعات قرآنی برای کودکان مي پردازد. در اين مجموعه, ضعف متن و تصويرگری و چاپ، دست به دست هم داده و مجموعه ای نه چندان موفق ارائه داده است. تصوير شمارة 13 نمونه اي از تصاویر اين کتاب است.
10. در ميان کتاب های مورد بررسی قرار گرفته، به نظر مي رسد های آموزش قرآن برای بچه ها، آموزش روانخوانی قرآن و آيه ها و نقاشي ها، از انتشارات جامعة القرآن الکريم برای مقطع سني پيش دبستان، دارای ويژگي هاي تصويري است که به آموزش قرآن با تصاوير رنگی و جذاب مي پردازد. در تصويرگری اين کتاب ها سعی شده است بسياری از ارزش های رفتاری و شخصيت پردازی قرآن مطابق با سن کودک به بيان تصويری درآيد.
کتاب «آيه ها و نقاشي ها»، كتاب آموزش قرآن به شيوة اشاره است كه در 4 جلد نشر يافته است و در آن آيات موضوعي همراه با معاني و تصاويرش آمده است. در هر صفحه در آغاز شمارة درسي، موضوع آيه و در كادر سمت چپ همان صفحه تصوير رنگ آميزي آورده شده است. در صفحة مقابل كل تصوير بزرگ نقاشي شده تا كودك آن را رنگ آميزي كند. تصاوير آيات با توجه به مفهوم آيات طراحي شده اند و در پشت كتاب, تصاوير تمامي آيات در كادرهاي كوچك نشان داده شده اند.

در مقدمة كتاب در قسمت شيوة استفاده از اين كتاب چهار مورد ذكر شده است.
 نكتة اول اينكه «1. پس از اينكه كودك اشارة آيه را فرا گرفت، معناي آن از روي نقاشي براي او توضيح داده شود.» به نظر مي رسد براي رشد تفكر و بيان كودك بهتر است از خود كودك توضيح بخواهيم، تا اينكه مربی يا والدين، آن را توضيح دهند. حتي بهتر است براي درک بهتر کودک از نقاشي ها و ديگر نكات، از او پرسش كنيم و او را نسبت به مسائل اطراف كنجكاوتر نماييم.
 دومين مورد «2. از فرزندتان بخواهيد با مداد رنگي نقاشي آيه را مطابق الگو رنگ نمايد.» آيا بهتر نيست از او بخواهيم آن گونه که دوست دارد، رنگ ها را مطابق سليقه اش رنگ آميزی کند؟ بچه ها در سن پيش دبستان، خود الگوپذير هستند و اين کار خلاقيت و پويايی ذهنی را از کودک مي گيرد. خوب است يك كتابِ آموزشي، تنوع بيشتري داشته باشد و خلاقيت را هم رشد دهد.
«3. از كودك بخواهيد در دفترش يك نقاشي از خودش در مورد موضوع آيه بكشد.» اين نکته ای بسيار پسنديده است. خصوصاً اگر او را در انتخاب شخصيت ها آزاد بگذاريم و به او فرصت جستجوگری و انتخاب بدهيم.
 «4. با ملايمت از کودک بخواهيد که هنگام نقاشی رعايت احترام آيات را بنمايد.» نكتة چهارم كتاب نيز يک تأکيد اخلاقی و شخصيتی برای کودک به ارمغان مي آورد.
 مسلماً اگر قبل از ديدن الگوی تصوير، از كودك بخواهيم آيه را در ذهن خود تجسم و روی کاغذ نقاشي كند، براي رشد تفكر و خلاقيت او مفيدتر به نظر مي رسد. به تصوير شمارة 14و15 نگاه کنيد.
11. کتاب های «يوسف پسر وفادار»، «موسی در مصر»، «موسی نجات مي يابد»، «داوود و جالوت»، «نوح و طوفان بزرگ» و شش عنوان ديگر از مجموعه داستان های قرآنی دربارة زندگی پيامبران است که انتشارات آيين تربيت برای کودکان مقطع دبستانی نشر داده است. اين کتاب ها با نثر لطيف و نقاشي های خوش آب و رنگ و جذاب، مقبوليت نسبتاً خوبی در ميان کودکان يافته اند و در ذهن کودک مطالب را به صورت شيوا مي گنجاند. متأسفانه در خصوص تصويرگر اين کتاب ها اشاره ای نشده است و منبع اصلی کتاب نيز مشخص نيست كه از چه مجموعه ای ترجمه و يا بازنويسی شده است. حداقل به عنوان حفظ امانت در شناسنامة کتاب مي بايستی مرجع اصلی کتاب آورده مي شد.
كتاب «موسی نجات مي يابد» از اين مجموعه، دربارة داستان زمان پيش از تولّد حضرت موسي (ع) تا هنگامي است كه حضرت به قصر فرعون مي آيد و فرعون كودك را به اصرار آسيه به فرزند خواندگی قبول مي كند.
 متن داستان داراي نگارشی ساده است و تصاوير نيز با رنگ های متنوع براي كودكان جذابيت دارد. مقبوليت تا حد انتظاری را از ظاهر اين کتاب مي توان به دست آورد، ولی اشکال عمدة کتاب، متن ترجمه شدة آن است. در بعضی از قسمت ها متن دارای سنديت معتبری نيست. با توجه به اينكه در قرآن و احاديث معتبر ما، داستان پيامبران به طور جامع آمده است. چه قدر خوب است چنين کتاب هايی با مراجعه به اصل منابع همراه با نگارشی ساده، شيوا و مطابق با فرهنگ و گويش ايرانی بازگويی و تصويرگری شود.
 آيا نيازي به ترجمة متونی ناهمگون با منابع معتبر هست؟ به ويژه اينكه در اكثر ترجمه ها، مترجم برای حفظ امانتداری، نياز به بيان کامل متنی دارد که ممکن است از نظر مستندات دچار ضعف و يا فاقد اعتبار باشد. مسلماً يک نويسندة ايرانی، اين داستان ها را با زبانی ساده مطابق با خاستگاه های ملی بهتر مي تواند به نگارش در بياورد.
 در کتاب ديگری از اين انتشارات, «موسی در مصر» که شامل 16 صفحه است، با همان ساختار، داستان زندگی حضرت موسي (ع) را پس از ازدواج و رسيدن به مقام نبوت بيان مي کند، تا آنجا که حضرت موسي (ع) با معجزاتش به مصر مي آيد و فرعون و يارانش را به راه خدا پرستی دعوت مي کند.
يکی از نقاط ضعف در اين کتاب نيز همانند کتاب های ديگر اين مجموعه، استفاده نكردن از منبع اصلي و سنديت قرآنی داستان است. در اينجا ظاهراً تحريفاتی در داستان حضرت موسي (ع) صورت گرفته است. مشخص نيست نويسنده، اصل منابع و سندهای خود را از كجا گرفته است؛ زيرا بيان داستان با آيات قرآن و روايات اسلامي همسويی ندارد. تصاوير نيز با اينکه زيبا هستند، ولی جايگاه معنايی خود را نيافته اند. نگاه کنيد به تصوير شمارة 16.
 12. مجموعه کتاب های «فندق» از نشر افق با زبان و تصاويری بسيار لطيف و ساده به بيان آموزه های دينی و آشنايی با مضامين اخلاقی برای کودک مي پردازد. يکی از نقاط قوت اين مجموعه، آن است که به موضوعات و آيات قرآنی به صورت مستقيم نمي پردازد، بلکه با توجه به شناخت توانمندي ها، علايق و نيازهایِ کودک در اين ردة سنی، کتاب ها نشر يافته اند. کتاب «مي خواهم نماز بخوانم» با تصويرگری آقای حسين صلواتيان، نمونه ای از اين مجموعه مي باشد که به آشنايی و آموزش نماز برای خردسالان مي پردازد. کودک با ديدن تصاوير، پی به پيام داستان ها مي برد و خود را به جای قهرمان تصويریِ کتاب مي گذارد که با هدايت و صميميت خانواده (پدر، مادر و ...) به شيرينی، آموزه های دينی و قرآنی را فرا مي گيرد. نکتة قابل توجه و تأکيد آن است که اين مجموعه کتاب ها با تدبّر، شناخت و علم طراحی شده است. در اهداف کتاب آمده است: «از آنجا که نماز برای اين گروه سنی واجب نيست، اصل، بيشتر بر ايجاد علاقه و انگيزه بوده است تا آموزش کامل و دقيق.» نگاه کنيد به تصوير شمارة 17.
 13. از انتشارات بيان جوان، مجموعه کتاب هايی در خصوص آشنايی و انس کودکان با قرآن داريم که در آنها تلاش شده است کودک را از طريق تصاوير، با مضامين و سوره هاي جزء سی قرآن کريم آشنا کند. کتاب «خبر بزرگ» که به تعبير خودش نخستين تفسير گرافيکی قرآن در جهان است، توسط چهار تصويرگر اجرا شده است. اگر چه به نظر مي رسد تلاش اين گروه و نويسندة محترم آن، آقای محمد بيستونی، روشی بسيار صادقانه و جستجوگرانه است، اما نمي توان اين نکته را ناديده گرفت که اين مجموعه از آثار، هنوز نتوانسته است با ردة سنی خود ارتباط عميقی برقرار کند. تصاوير و نوشتار مي بايستی هماهنگی معنادارتری پيدا کنند و متناسب با مخاطب خود شکل پذيرند. تصوير شمارة 18 نمونه ای از آثار اين مجموعه است.
 14. «پيک نماز» کتابی است از انتشارات نشر فرهنگ اسلامي که در اندازه ای متفاوت و قابل حمل و نقل بسيار راحت برای کودک تهيه شده است. اين کتاب که به آموزش نماز برای کودک دبستانی مي پردازد، فاقد تصويرگری توانمند است و متن آن اگرچه ساده نگارش يافته، اگر با شماره و يا علائمي خاص ترتيب مي يافت و يا طبقه بندی مي شد، برای کودک بيشتر قابل فهم مي شد. تصوير شمارة 19.
 15. «قصة آيه ها» (داستان سورة دهر در ستايش خاندان علی (ع) ) با متنی شعر گونه از آقای مصطفی رحماندوست و تصويرگری آقای حسين صلواتيان، از کتاب های با ارزش در اين زمينه است که با بيانی لطيف، تفسيری زيبا و ساده به سورة انسان داده است. اين کتاب با تصويرگری ساده ولی پر مغز و رنگ های ملايم، روحی هماهنگ و متعالی يافته است. اين کتاب از نادر کتاب هايی برای کودکان است که صورت و معنا، هماهنگ و زيبا، در کنار يکديگر آمده اند و بار محتوايی برای کودکان دارند. تصوير شمارة20.
 کتاب هایي چون «دوست خدا»، «هدية خدا»، «دوست من قرآن»، «قصه های قرآن»، «آخرين پرنده»، «آخرين سنگ »، «حيوانات بهشت»، «خدايی جز الله نيست»، «با نيکی و عدالت، قشنگ ميشه رفاقت», « I see allah everywhere»، «چند تا ستاره وای خدا»و «از آسمون تا اينجا» از ديگر کتاب های مورد ارزيابی قرار گرفته در اين مقاله بود که از نظر شيوة اجرا، چاپ و تصويرگری وجوهی مشترک با ساير کتاب ها داشت.
دو کتاب اخير،«چند تا ستاره وای خدا» و «از آسمون تا اينجا», تصوير شمارة 21 و22 از انتشارات کانون پرورش فکری از جمله کتب قرآنی هستند که راه جديدي را در بيان مضامين قرآنی در پی گرفته اند. اين مجموعه کتاب ها با اشعاری ساده، کودک را با آيات الهی آشنا و تلنگری در ذهن او ايجاد مي کند. همچنين با تصاويری جذّاب و ظريف با کودک ارتباط برقرار مي کند. اين دو کتاب از نظر متن و تصاوير، متفاوت از بقية کتاب ها هستند؛ زيرا به مضامين قرآنی به صورت غير مستقيم مي پردازند. تصاوير اين کتاب ها نيز بسيار لطيف، ساده و صميمي، با رنگ هايی درخشان و پرحرارت با خلوصی چشم گير نقاشی شده اند.
همان گونه که ملاحظه شد، جز چند انتشارات، مابقی با مبحث تصويرگری به صورت جدی و ضروری برخورد نکرده اند. بسياری از اين کتاب ها از نظر تصويرگری دارای نقاط ضعف هستند. در برخی از آنها اصول زيباشناسی هنر ی برای مخاطبان دبستانی و پيش دبستانی لحاظ نشده است، دسته ای ديگر حرمت های تصويری را حفظ نکرده اند. مسلماً ما اجازه نداريم چهرة پيامبران را به گونه ای به تصوير درآوريم كه تصوّر ناشايستی در ذهن کودک ايجاد کند. حرمت پيکر پيامبران و اولياءالله بايستی در تصاوير حفظ شود تا در ذهنيت کودک، تصويری شايسته، متناسب با شخصيت و هويت حقيقی رسولان نقش بندد.
 در بعضی از اين کتاب ها، تصاوير، خشن و پرخاشگرند و با روحيه و علايق کودکان سازگاری ندارند و در بعضی ديگر، تصاوير با فرهنگ و رسوم ما همخوانی ندارد. تنها در تعداد بسيار معدودی از تصاوير، وجه جستجوگری و خلاقيت کودک مورد توجّه قرار گرفته است. از آنجايی که اين تصاوير مي تواند در حافظة بلند مدت کودک باقی بماند و نقش تأثيرگذاری در جاذبه ها و دافعه های رفتاری، علايق و باورهای او داشته باشد، پرداختن به اين امر به صورت علمي کاملاً ضروری و لازم به نظر مي رسد. بنابراين مي طلبد تا صاحبان نشريات از سه وجه آشنايی با مباحث قرآنی، آشنايی با روحيات و علايق کودکان و همچنين آشنايی با اصول تصويرگری به صورت تخصّصی به اين موضوع بپردازند.

 
 
شاخصه های تصويرگری مناسب برای کتاب ها ي قرآنی کودکان
 
تصویرگری کتاب کودک، گرایشی مستقل در هنرهای تجسمي است که با آشنايی مخاطب در راستای ياری رساندن به ادبیات کودک و نوجوان به کار گرفته مي شود. تصویرگران از نظر هنری بايد متناسب با روح قصه، داستان يا مضمونِ ادبيات خاصی که کار مي کنند، به تصويرگری بپردازند. در تصوير کردن مضامين بلند، متعالی و انسان ساز آیات قرآن کريم، ظرافت و دقت کار صد چندان مي شود.
 پيوند و آشنايی تصويرگر با موضوعات مذهبی، اعتقاد و باور به آن و همچنين شناخت روح بلند قرآنی در کار او کاملاً مشهود خواهد بود. يکی از کارهای زيبای آموزش و پرورش در دو سالة اخير، انتشار کتاب های آموزش قرآن و تعليمات دين برای کودکان سال های اولية دبستان در قالب کتاب های زيبای «هديه های آسمانی» است. در جلد کتاب «هديه های آسمانی» سوم دبستان، نقاشی ای از چهرة شاداب دختر بچه ای را مي بینیم که پرحرارت و با انرژی با پوشش اسلامي ظاهر شده است. رنگ های درخشان، نقاشی ساده و زيبا، قطع کتاب و چاپ نسبتاً خوب، بر جذابيت آن افزوده است. بی ترديد اين تصوير در مخاطب خود ايجاد علاقه مي کند. در اين مسير هر قدر با ظرافت و وسواس حرکت کنيم، نتيجة بهتری خواهيم گرفت. تصويرگری های آيات قرآنی مي بايستی بدون ترديد هم شأن موضوعاتش، متعالی، پاک و روحبخش و نورانی باشد.
بيان باورهای دينی در قالب تصاويری ساده، سرزنده، آرامش بخش، شادی آفرين، نشاط آور و پرتحرک، مخاطبان کوچک ما را به فراگيری بيشتر موضوع جذب مي کند و در عين حال در او ايجاد رغبت برای مطالعه و خواندن موضوع مي کند.
عالم کودکی، عالم پاکي و بی آلايشی است. کودک، عاشق تحرّک، هيجان، شلوغی، شادابی و خنده است. او از هرگونه تلاطم هيجان انگيز و نشاط آور و جستجوگری استقبال مي کند و اگر غير از اين باشد، صاحب روحی بيمار خواهد بود. موسيقی، داستان و نقاشی وقتی در يک اثر انيميشن با هم پيوند مي خورند، روح و ذهن کودک را درگير مي کنند. تصاوير به او الگو مي دهند و شخصيت سازی مي کنند. امروزه بسياری از مبادی رفتاری کودکان با شخصيت های کارتونی و عروسکی چون سوپر من، باربی، اسپايدرمن، زورو و ... ساخته مي شود.
 ين ادعا گزاف نخواهد بود اگر بگوييم نقش تصويرگری بر روح و ذهن کودک آن قدر عميق است که انديشه و تفکر و هويتِ کودک را متأثر از خود مي کند، به او مفاهيمي را مي آموزاند و سليقة او را تغيير مي دهد. غربي ها بيش از يک قرن است که از طريق تصاوير قهرمان های انيميشن در فيلم های متحرک، کتاب ها، عروسک ها و اسباب بازي هايی که از اين شخصيت ها توليد مي کنند، بر ذهن، روح، سليقه و رفتار کودکان جهان تسلط يافته اند و همان گونه که شاهد هستيم، فرهنگ خود را از اين طريق به همة دنيا سرايت داده اند. بسياری از کودکان مايلند همچون قهرمان های کارتون ها لباس بپوشند، حرف بزنند، بينديشند و رفتار کنند. متأسفانه امروزه به دليل رشد برنامه های نرم افزاری بازي های جنگجويانه و خشن- که آموزش غير مستقيم رفتارهای ناهنجار، قتل و بی رحمي و کشتار و جنسيت گرايی و مدگرايی را در بين کودکان رواج مي دهد - و همچنين توجه اصلی سازندگان آن به خاستگاه های روحی ـ روانی کودکان و آشنايی با نيازهای آنان، اين گونه شخصيت هاي كاذب مورد توجه و استقبال خوبی نيز قرار گرفته است.
جای آن دارد در چنين شرايطی، متوليان تعليم و تربيت کودکان نه در جهت تقابل، بلکه بيش از آن، در جهت رشد و اشاعة مفاهيم والای اخلاق و باورهای قرآنی، تلاشی عالمانه انجام دهند. با اميد به آنکه چنين مراکزی چه به عنوان دارالقرآن ها، مربيان مدارس، انيماتورها و يا ناشران موضوعات قرآنی برای کودکان، وجه غالب اهداف خود را، نه فقط تأمين منافع مالی، بلکه بيش از آن، رشد روحانيت و معنويت در ميان کودکان (نسل آينده) قرار دهند.
در اين قسمت مواردی برای هر چه پربارتر شدن تصويرگری مضامين قرآنی پيشنهاد مي شود و تفاوت آن با تصويرگری ساير کتاب ها ي کودکان بيان مي گردد.
 1. تصويرگر اين کتاب ها مي بايستی علاوه بر آشنايي با آيات و سوره هاي قرآنی، به حرمت و قداست آن اعتقاد داشته باشد.
 2. علايق و روحيات کودکان مقطع سنی را که برای آن کار مي کند، بشناسد و بر اساس نيازهای سنی آنان طراحی و رنگ آميزی کند. مانند تصاوير 21 و 22.
 3. تصويرگران، مي بايستی آشنايیِ اوليه ای با مبانی تجسمي داشته باشند و با آگاهی از ويژگي های ترکيب بندی، رنگ، خط، بافت، شکل و نقش، به امر تصويرگری بپردازند. ايشان مي توانند با کاربرد اصولی اين مبانی، تصاويری هماهنگ و جذاب ارائه کنند.
 4. استفاده از تصاوير ريتم دار و هماهنگ، استفاده از خطوط نرم و لطيف، استفاده از رنگ های درخشان و پر جذبه، هماهنگی رنگ و شكل در يک قالب مشترک، در بيان محتوايی مضامين و قصص قرآنی برای کودکان بسيار مفيد خواهد بود.
 5. همچنين پس زمينة تصاوير مي بايستی به بيان معنايی و محتوايی اثر کمک کند. مانند تصوير شمارة 20.
6. بهره گيری از بافت ها و تکنيک هايی که مناسب با محتوای آيات باشد، متأسفانه در هيچ يک از تصاوير مورد بحث وجود ندارد.
7. استفاده از الگوهای مناسب فرهنگی در پوشش و آرايش مو و صورت.
8. ساختار تصاوير مضامين قرآنی، مي بايستی مناسب با بيان آيات باشد؛ يعنی اگر داستانی به صورت مستقيم صحنه پردازی شده است، مانند قصص انبيا، شخصيت پردازی شود، مانند تصوير7 و8، و اگر از تشبيه و تمثيل های قرآنی بهره گرفته، تصاويری ذهن گرا و خيالی را مناسب با آيات نقش کند. مانند تصوير شمارة20.
بدون ترديد در تصويرگری موضوعات غير قرآنی، دستِ هنرمند برای نقش کردن داستان و روايات بازتر است؛ زيرا نيازی به حفظ حرمت و يا رعايت اصول اخلاق دينی ندارد. از اين رو او مي تواند از تکنيک ها و بيان تصويری خلاق تری بهره گيرد و ذهنيات خود را نوگرايانه به نقش در آورد. در حالی که اين امر برای تصويرگران موضوعات قرآنی بسيار محدودتر است.

 
 
نتيجه گيری
 
هدف از ارائة اين مقالة، شناخت ويژگي های بيان تصويری، به عنوان يکی از کاربردی ترين روش های آموزشی مفاهيم قرآن کريم برای کودکان دبستانی است. کاربرد صحيح نقش و تصوير و رنگ در شيوه های آموزشی به درک و شناخت بهتر کودک کمک مي کند. با اعمال اين روش، توجه كودك به آيات قرآني بيشتر و ارتباطش با مفاهيم قرآني عميق تر مي شود.
 در دورة معاصر برای آموزش مفاهيم قرآنی به کودکان، مي بايست از روش های غير مستقيمي بهره برد که با ذوق و زيبايی و ريتم همراه باشد. استفاده از شيوة بيانی غير مستقيم مانند داستان پردازی، شعرگويی، نمايش، فيلم، انيميشن موفقيت بيانی تأثيرگذاری دارد و روح مخاطب را ناخودآگاه درگير و انگيزة پذيرش مطلب را بيشتر مي کند.
در روايتی عميق از امام صادق (ع) بر اين مطلب تأکيد شده است؛ «کونوا دعاة الناس بغير السنتکم» «مردم را به غير زبانتان (به سوی خدا) بخوانيد.» (حر عاملی،15/ 246)
غير زبان يعنی چه؟ مسلماً در اينجا منظور حضرت فقط بيان عملی در برابر بيان لفظی و کلامي نيست، بلکه ايشان ما را دعوت مي کنند که از شيوه های گوناگون، زبان ها و بيان های مختلف استفاده کنيم. شيوه ها و روش هايی که مطلوب و مناسب تر برای رساندن معنا و مفاهيم عميق باشد و تأثيرگذار باشد. روش هايی متناسب با نيازها و پيشرفت های زمانه. يکی از راه های مناسب برای بيان موضوعات قرآنی برای کودک و حتی بزرگسال، زبان تصوير است. اگر چه در حال حاضر نيز بسياری از مراکز آموزشی قرآن کريم و همچنين نشريات و مؤسسات انتشاراتی به اين شيوه مبادرت مي کنند، ولی تأثيرگذار نيست و يا آنکه بسيار مقطعی عمل مي کند؛ زيرا از روش تصويرگری، استفادة صحيح و علمي نمي شود. مشکلی که وجود دارد، آن است که بسياری از اين مؤسسات اصولاً به صورت علمي و تخصّصی با ويژگي های بيان تصويری آشنايی ندارند، امکان استفادة درست و بهينه را از اين رشته نداشته و از موفقيت چشمگيری در اين زمينه برخوردار نيستند. با تلاش، شناخت و جدی گرفتن اين روش و استفادة منطقی از آن مي توان در جهت رشد فراگير و درک بهتر و عميق تر قرآن کريم به کودکان امروز کمک کرد. کودکانی که مردان و زنان آيندة جامعة ما را مي سازند

نويسنده:پريسا شاد قزوينی*

 * استاديار و عضو هيئت علمي دانشگاه الزهرا (س)

 http://www.quranstudies.ir
 

آداب كلام در كلام الهي

 
آداب كلام در كلام الهي
 
محمد شريفاني

آنچه در اين مقاله مدنظر است ، مروري است بر آداب سخن از ديدگاه قرآن. انتخاب اين بحث از جهات گوناگون حايز اهميت است كه ذيلاً به آنها اشاره خواهد شد و مهم‌ترين آنها نقش‌ بلندي است كه زبان و سخن در ميان اعضا و افعال انساني ، در سعادت وشقاوت انسان ايفا مي‌كند.
مباحث اين مقاله عبارت‌اند از: الف ـ اهميت كلام ؛ ب ـ آداب سخن گفتن؛ ج ـ آداب سخن شنيدن ؛ د ـ آداب گفتگو.

اهميت كلام

قرآن كريم كه از سنخ كلام است خود را به عنوان بيان معرفي كرده است : « هذا بيان للناس» ( آل عمران، 3/138) گرچه بيان، مفهومي است گسترده و بر هر چيزي كه مبين مقصود سخن است و لذا قرآن به آداب سخن ، بيش از خط يا اشاره پرداخته است.
به حسب عادت ، سخن گفتن مسأله ساده‌اي به نظر مي‌رسد لكن با اندك تأمل ، خواهيم دانست كه اين امر از پيچيده‌ترين و ظريف‌ترين اعمال انساني است. اين ظرافت و عظمت ،‌ از يك سو به نحوه همكاري اعضاي دستگاه صوتي براي ايجاد اصوات مختلف و نيز به وضع لغات و چينش آنها به دنبال يكديگر مربوط است و از سوي ديگر به تنظيم استدلالات وبيان احساسات از طريق عقل مربوط مي‌شود. عظمت زبان ، اين عضو كوچك و فعّال ،‌ و سخن كه فعل آن است، از نكات زير دريافت مي‌شود:
1. آنگونه كه از آيات 1 تا 4 سوره الرحمن استفاده مي‌شود، يكي از مهم‌ترين نعمت‌هاي الهي بعد از نعمت آفرينش ، نعمت بيان است. در اين آيات آمده است: « الرحمن . علم القرآن . خلق الانسان . علمه البيان» ( خداي رحمان ، قرآن را ياد داد ، انسان را آفريد ،‌ به او بيان آموخت.) گويا مفهوم اين سخن آن است كه انسان است و بيانش.
2. در قيامت از مسئوليت زبان سؤال مي‌شود. در سوره بلد آيات 8 و 9 مي‌خوانيم :« الم نجعل له عينين . و لساناً و شفتين»‌ (آيا دو چشمش نداديم ، و زبان و دو لب). شايد تعقيب آيه فوق به آيه 10 اين سوره : « وهديناه النجدين»‌ ( و هر دو راه ‹ خير و شر› را بدو نموديم) ، اين مطلب را مي‌فهماند كه زبان يكي از ابزار هدايت است.
3. سخن بهترين ابزار انتقال افكار و حتي تأثيرگذاري است كه در كلام پيامبر به عنوان سحر به آن اشاره شده. فرموده :‌ انّ من البيان سحراً.1
4. از ميان معجزات انبياء ، با عظمت‌ترين معجزه ، معجزه خالد نبوي يعني قرآن ، از سنخ كلام است. تأثير اين معجزه تا بدانجا بوده كه كفار با شنيدن اين كلام ، از آن به « سحر» تعبير مي‌كردند:‌« فقال ان هذا الا سحر يؤثر» ( مدثر،‌ 74 /24) (گفت: اين قرآن جز سحر نيست).
و گاه تا بدانجا پيش مي‌رفتند كه مي‌گفتند:‌« وقال الذين كفروا لاتسمعوا لهذا القرآن و الغوا فيه لعلكم تغلبون» ( فصلت، 41/26).
( كساني كه كافر شدند گفتند: به اين قرآن گوش مدهيد و سخن لغو در آن اندازيد شايد شما پيروز شويد.)
تعبير به سحر و نهي از استماع قرآن ، هر كدام به نوعي حكايت از نفوذ تأثير كلام الهي بر مردم دارد.
5. از جمله نخستين خوا‌سته‌هاي موسي پس از مبعوث شدن به رسالت ، براي موفقيت در انجام مسئوليت خويش ، زبان رساست. فرمود:« و احلل عقدة من لساني. يفقهوا قولي.» ( طه ، 20/27،28).
( و اززبانم گره بگشاي، تا سخنم را بفهمند.)
6. وجود آفات براي سخن در فرمايش اميرالمؤمنين ،‌ نشان ديگري از اهميت و شأن كلام است. فرمود: للكلام آفات2 ( همانا براي سخن آفاتي است.)
فيض كاشاني در محجة البيضاء آفات زبان را تا 20 عدد بر شمرده است.
در بياني ديگر امام علي (ع)، سخن را يكي از ابزار وضع و رفع نعمت‌ دانسته است: رب كلمة سلبت نعمة و جلبت نقمة 3 ( چه بسا سخني كه نعمتي را سلب كند و بلاهايي را جذب كند.)
و در تعبير ديگر، تأثير كلام را به شمشير تشبيه كرده است. آنگاه كه فرمودند: ‌رب كلام كالحسام4 ( چه بسا كلامي كه ‹ در برندگي› همچون شمشير است.)

آداب سخن گفتن

در قرآن براي سخن گفتن آدابي مطرح شده كه در تأثير سخن در گرو رعايت آنها است‌:

1. فصاحت:

نخستين ادب كلام ، فصاحت در كلام است.
فصاحت در لغت به معني خلوص چيز است؛ ( راغب) و در اصطلاح ، كلام فصيح يعني كلام عاري از انواع تعقيدات. هرگاه كلام از تنافر حروف ، غرابت حروف ، كراهت در سمع ، خلاف قياس صرفي ، تنافر كلمات مجتمع ضعف تأليف عاري و برهنه بودن فصاحت در كلام حاصل شده است.
هرگاه متكلم داراي ملكه‌‌اي باشد كه بتواند مراد خود را به راحتي و با رساترين تعابير ادا كند، فصيح ناميده مي‌شود.
موسي از خداوند درخواست مي‌كند برادرش هارون به جهت فصاحت كلامش كمك كار او باشد: « و اخي هارون هو افصح مني لسانا فارسله معي » ( قصص، 28/34) ( برادرم هارون از من زبان‌آورتر است پس او را با من به دستياري گسيل‌دار )
فصاحت در كلام اميرالمؤمنين اين چنين تعريف شده است: احسن الكلام ما لاتمجه الاذن و لايتعب فهمه الافهام.
بهترين سخن آن است كه گوش را اذيت نكند و فهم را به زحمت نيندازند ( كه اشاره است به عاري بودن از تعقيدات لفظي و معنوي.)
شأن فصاحت تا حدي است كه پيامبر(ص) فرمود: الفصاحة زينة الكلام ، ( فصاحت زينت سخن است.)6 در كلام ديگر فرمود: جمال الرجل فصاحة لسانه7 ( جمال مرد رسايي زبانش مي‌باشد.)

2. بلاغت:

در لغت به معناي وصول و انتهاست؛ ( راغب) و در اصطلاح عبارت است از مطابقت كلام با مقتضاي حال و مقام، به عنوان نمونه در مقام تأكيد ، ايجاز و يا اطناب سخن ، رعايت هر يك را بنمايد.
بسياري از ناهنجاري‌هاي سخن ناشي از عدم رعايت موقعيت كلام است. در آيه 63 سوره نساء درباره منافقين آمده است:
« فاعرض عنهم و عظم و قل لهم في انفسهم قولاً بليغاً » ( از آنان روي برتاب و پندشان ده و با آنها سخني رسا بگوي.)
بلاغت در سخن حتي شامل پرهيز از سؤال نامناسب هم خواهد شد ، در آيه 101 سوره مائده مي‌خوانيم:
« يا ايها الذين آمنوا لاتسألوا عن اشياء أن تبدلكم تسؤكم »
( اي اهل ايمان از چيزهايي كه اگر براي شما آشكار گردد شما را اندوهناك مي‌ كند مپرسيد.)
از امام علي (ع) نقل شده كه فرمود : لاتتكلمن اذا لم تجد للكلام موقعاً 8 ( البته نبايد هنگامي كه براي كلام زمينه نيست سخن گفت.)
اقتضاي بلاغت در سخن آن است كه محدوده كلام نيز به تناسب موقعيتها رعايت گردد. دركلام امام علي (ع) آمده است: الكلام كالدواء قليله ينفع و كثيره قاتل 9 ( سخن همچون داروست ،‌ اندكش سود مي‌بخشد و فراواني آن كشنده است.)

3. لينت سخن:

در لغت گفته شده : اللين ضد الخشونة، لينت ضد خشونت است؛ ( راغب) كلم لين همراه با نوعي نرمي و ملايمت است.
تأثير لحن ملايم تا بدانجاست كه خداوند به موسي و هارون مي‌گويد: « قول لا له قولاً لينا لعله يتذكر او يخشي» ( طه ، 20/44) ( با او سخني نرم گوييد شايد كه پند گيرد يا بترسد.)
رمز توفيق پيامبر (ص) عليرغم نبود امكانات و وجود موانعي همچون فرهنگ ضعيف مردم ، ياران كم و دشمنان زياد حضرتش ، لينت خلق و خوي و كلام پيامبر (ص) است:
« فيما رحمة من الله لنت لهم و لو كنت فظاًَ غليظ القلب لانفضوا من حولك » (‌ آل‌عمران، 3/159)
( پس به بركت رحمت الهي با آنان نرمخو شدي و اگر سخت دل بودي قطعاً از اطرافت پراكنده مي‌شدند.)

4. سديد بودن:

سداد و سديد از ماده سد ، به معناي استقامت و محكم بستن است. ( راغب)
از آداب سخن‌، سديد بودن كلام است، هرچه كلام با عقل و منطق و استدلال بيشتر همراه باشد ميزان استحكام آن بيشتر خواهد بود. هر چه استحكام كلام بيشتر باشد ثبات و بقاء آن بيشتر خواهد شد. اصولاً قرآن به دليل آنكه سخنش يا با عقل هماهنگ است و يا با فطرت ، از استحكام و استقامت خاصي برخوردار است.
در سوره احزاب آيه 70 و 71 آمده است:
« يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و قولوا قولا سديداً. يصلح لكم اعمالكم و يغفر لكم ذنوبكم»
( اي مؤمنان از خدا پروا داريد و سخني استوار گوييد تا اعمال شما را به اصلاح در آورد و گناهانتان را ببخشايد.)
گويا از آثار سخن محكم ، اصلاح اعمال و تطهير انسان از گناه خواهد بود.

5. ميسور بودن كلام:

در لغت سير و ميسور به معناي سهل و آسان آمده است. ( راغب)
يسير نقطه مقابل عسر و تكلف است و تكلف نوعي زحمت است كه تكليف هم به همين معناست. همان گونه كه انسان مي‌تواند در زندگي خود با محدوديتها و با تكلفات فراوان رفتار كند و در نتيجه عرصه را برخود تنگ نمايد، در مقام سخن هم مي‌تواند دچار انواع تكلفات گردد.
« قل ما اسألكم عليه من اجر و ما انا من المتكلفين» ( ص، 38/86)
( بگو من مزدي بر رسالتم از شما طلب نمي‌كنم و اهل تكلف و تصنع نيستم) پيامبر (ص) فرمود: نحن معاشر الانبياء و الاولياء برآءُ من التكلف10.
( ما گروه انبيا و اوليا از تكلف و زحمت بيزاريم.)
متقابلاً در احاديث به سهولت توصيه شده است. اميرالمؤ منين (ع) فرمود: اسهل يدر الرزق11 ( آساني عامل ريزش رزق است.)
سهولت همان‌گونه كه در افعال جاري است،‌ در كلام نيز قابل اجراست. از آداب سخن آن است كه همراه با سهولت ‌و آساني باشد. قرآن ، خود را به اين صفت ، موصوف كرده ، آنجا كه مي‌گويد: « ولقد يسرنا القرآن للذكر فهل من مذكر» ( قمر ، 54/40) ( و قطعاً‌ قرآن را براي پندآموزي آسان كرديم. پس آيا پند گيرنده‌اي هست؟)
از اين آيه استفاده مي‌شود كه سهولت دركلام ، خود عالمي است براي يادگيري آسان و مقبوليت در سخن و لذا قرآن دستور مي‌دهد سخن را با آساني ادا كنيد: « فقل لهم قولاً ميسوراً» ( اسراء ، 17/28) ( و با ايشان با ملايمت و راحتي سخن بگوي.)
تكليف درسخن ، الف : هم مي‌توانيد به نحوه اداي كلام مربوط شود، آنگونه كه از نبوي شريف معلوم مي‌شود: ان الله ليبغض الرجل البليغ الذي يلعب بلسانه كما تلعب الباقرة12.
( همانا خداوند مبغوض مي‌دارد انسان بليغي كه با زبانش همچون گاو ، بازي مي‌كند.)
ب: و همچنين مي‌تواند به محتوا و استفاده از واژه‌هاي پيچيده كه ملازم با صعوبت در فهم است مربوط مي‌‌شود كه البته اين نوع تكلف در كلام ، خلاف فصاحت در سخن است. آن گونه كه درفرمايش اميرالمؤمنين آمده است: احسن الكلام ، مالاتمجه الاذن و لايتعب فهمه الافهام13. ( بهترين سخن آنست كه گوش را اذيت نكند وفهم را به زحمت نيندازد.)
اداي نارواي سخن باعث اذيت گوش؛ و بكارگيري مفاهيم پيچيده باعث اذيت فهم خواهد شد.

6. لغو بودن سخن:

اللغو من الكلام مالايعتد به و هو الذي يورد لاعن روية و فكر فيجري مجري اللغا و هو صوت العصافير. و قد يسمي كل كلام قبيح لغواً.
( كلام لغو آن است كه قابل اعتنا نباشد. همان سخني كه از روي فكر و تأمل صادر نشود كه به منزله صداي گنجشكان است. وگاه به هر كلام قبيحي لغو گفته مي‌شود.) ( راغب)
در اوصاف بهشت آمده است كه: « لايسمعون فيها لغواً ولاكذابا»‌ ( نباء ، 78/35).
( در آنجا نه بيهوده‌اي شنوند و نه يكديگر را تكذيب كنند.)
همچنين در اوصاف مؤمنين مي‌خوانيم : « و الذين هم عن اللغو معرضون» ( مؤمنون ، 23/3)
( آنان كه از سخن بيهوده رويگردانند.)
از موارد مورد استعمال كلمه لغو مي‌توان چنين نتيجه گرفت كه يكي از آداب سخن آن است كه كلام ، همراه با نوع فكر و مقبوليت باشد.

7. معروف بودن كلام:

المعروف : اسم لكل فعل يعرق بالعقل او الشرع ، حسنه. و المنكر ما ينكر بهما.
( معروف نامي است براي هر كاري كه بواسطه عقل يا شرع ، حسنش شناخته شده باشد و منكر آن است كه به واسطه اين دو مورد انكار قرار گرفته باشد.) ( راغب)
معروف ، الف: گاه صفت فعل قرار مي‌گيرد ، آن گونه كه از آيه « وأمر بالعرف» ( اعراف ، 7/199) فهميده مي‌شود.
ب: و گاه صفت كلام قرار مي‌گيرد. يعني يكي از آداب سخن آن است كه كلام متكلم بايد از نظر عقل و شرع تحسين شده باشد. آنگونه كه از آيات « وقلن قولاً معروفا» ( احزاب ، 33/32) و « قول معروف» ( محمد ،‌47/21) فهميده مي‌شود.

8. حسن مطلع وحسن ختام:

از آداب كلام آن است كه آغاز و ختم سخن با نام خدا باشد. توجيه اين دستور مي‌تواند:
الف ـ هم به اقتضاي ادب و تجليل از مقام ربوبي باشد، كه سخن با نام خدا آغاز شود.
ب ـ و هم باب معاشقه با خدا چنين اقتضايي را دارد كه عاشق هماره در مقام احياي نام معشوق است.
ج ـ و هم تعظيم شعائر كه مصداقي است از تقواي الهي ، اقتضاي بزرگداشت نام خدا را دارد. آن گونه كه آيه « و من يعظم شعائر الله فانها من تقوي القلوب » ( حج ، 22/32) ( هر كس شعائر خدا را بزرگ دارد در حقيقت از پاكي دلهاست.) اشاره دارد. اين ادب الهي از آيات 29 و 30 سوره نمل كه بلقيس گفت: « يا ايها الملأ اني القي الي كتاب كريم ، انه من سليمان و انه بسم الله الرحمن الرحيم» ( اي سران، نامه‌اي ارجمند براي من آمده از طرف سليمان است و آن به نام خداوند رحمتگر مهربان است.)
و همچنين آيه 41 سوره هود كه فرمود: « قال اركبوا فيها بسم الله مجريها و مرسيها» ( نوح گفت در آن سوار شويد ،‌ به نام خداست روان شدن ولنگر انداختنش.) فهميده مي‌شود.

9. كريم بودن كلام:

كريم ، هم مي‌تواند صفت خدا باشد كه در اين حال ، اسمي است براي احسان الهي . آنجا كه آمده است: « و ان ربي غني كريم » ( نمل ، 27/40) ( همانا پروردگار من بي‌نياز و ارجمند است.)
و هم صفت انسان باشد كه در اين صورت اسمي است براي اخلاق و افعال پسنديده‌اي كه از انسان ظاهر مي‌شود و به طور كلي هر چيزي كه در باب خودش نوعي شرافت داشته باشد ، به كرم متصف مي‌شود. مثل اينكه درباره قرآن مي‌خوانيم: « انه لقرآن كريم » ( واقعه ، 56/77) ( اين پيام قطعاً قرآني است ارجمند.)
و يا درباره فرشتگان مي‌خوانيم : « بل عباد مكرمون» ( انبياء ، 21/26) ( بلكه فرشتگان بندگاني ارجمنداند.) و « كرام برره»‌ ( عبس ، 80/16) ( ارجمند و نيكوكارند.) ويا درباره انسان مي‌خوانيم: «‌جعلني من المكرمين» ( يس ، 36/27) ( پروردگارم مرا در زمره عزيزان قرار داد.)
همچنين درباره كلام مي‌خوانيم : « فلا تقل لهما اف و لاتنهرهما و قل لهما قولاً كريما»‌( اسراء ، 17/23) ( به آنان اوف مگو و پرخاش مكن و با آنان شايسته سخن بگوي)
از موارد استعمال اين واژه مي‌توان چنين استفاده كرد كه كرامت به معناي شرافت؛ و بيانگر نوعي ادب براي سخن است. بدين معنا كه از آداب سخن آن است كه ،‌كلام همراه با ادب القا شود. در نبوي شريف مي‌خوانيم‌: اجملول في الخطاب تسمعوا جميل الجواب14 ( زيبا خطاب كنيد تا جواب زيبا بشنويد.)
بديهي است ادب يك مقوله بسيط نيست ، بلكه مقوله‌اي است كه از امور مختلف تشكيل مي‌شود ، كه عبارت‌اند از:

الف ـ استفاده از واژه‌هاي سالم

يكي از چهره‌هاي ادب و شرافت در سخن ،‌بكارگيري الفاظ مناسب است. در وصف عبادالرحمن ، قرآن مي‌فرمايد:‌«‌ واذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاماً»‌ ( فرقان ، 25/63) ( و چون نادانان ايشان را مورد خطاب قرار دهند به ملايمت و سلامتي جواب دهند.)
از سوي ديگر قرآن فحش و ناسزاگويي را مورد نهي قرار داد. « ولاتسبوا الذين يدعون من دون الله فيسبوا الله عدواً بغير علم» ( انعام .‌6/108) ( آنان كه جز خدا مي‌خوانند دشنام مدهيد كه آنان از روي دشمني و به ناداني خدا را دشنام مي‌دهند.)

ب ـ آهنگ ملايم

آهنگ ملايم مي‌تواند يكي از چهره‌هاي ادب در سخن باشد، آن گونه كه از آيه 2 ، سوره حجرات استفاده مي‌شود: «يا ايها الذين آمنوا لاترفعوا اصواتكم فوق صوت النبي ولاتجهروا له بالقول كجهر بعضكم بعضا» ( اي كساني كه ايمان آورديد! صدايتان را بلندتر از صداي پيامبر مكنيد و همچنان كه بعضي از شما با بعضي ديگر بلند سخن مي‌گوييد با او با صداي بلند سخن مگوييد.)

ج ـ تشريفات در كلام

ادب اقتضا دارد كلام را با تشريفات ادا كنيم كه نمونه‌هاي از اين ادب را در آيات و روايات مشاهده مي‌كنيم.
اغلب آيات در مقام بيان احكام ، حكم را با تشريفات خاصي بيان مي‌كنند كه لطافت خاصي به بيان حكم مي‌خشد. تعبير به « يا ايها الذين آمنوا» و « يا ايتها النفس المطمئنة » و « لعلكم تعقلون» و « لعلكم تفلحمون»‌ و امثال اين تعابير مي‌تواند نوعي تشريفات سخن باشد.
بني تميم پيامبر را با اسم صدا مي‌زند و مي‌گفتند:‌« يا محمد يا محمد اخرج الينا» 15 ( اي محمد به نزد ما خارج شو) خطاب آمد:« لا تجهروا له بالقول كجهر بعضكم بعضاً» ( همچنان كه بعضي از شما با بعضي ديگر بلند سخن مي‌گوييد با او سخن نگوييد.) « ان الذين ينادونك من وراء الحجرات اكثرهم لايعلمون» ( حجرات، 49/4) ( كساني كه تو را از پشت اتاقها به فرياد مي‌خوانند بيشترشان نمي‌فهمند.)
در آيه 63 سوره نور مي‌خوانيم: « لاتجعلوا دعاء الرسول كدعاء بعضكم بعضا» ( خطاب كردن پيامبر را درميان خود مانندخطاب كردن بعضي از خودتان به بعضي قرار مدهيد.)
پيامبر(ص) درباره بيان نام ماه مبارك رمضان فرمود: لا تقولوا رمضان فان رمضان اسم من اسماء الله تعالي ولكن قولوا شهر رمضان.16 ( نگوييد رمضان ،‌ همانا رمضان است از اسامي خداوند متعال. لكن بگوييد: ماه مبارك رمضان.)
تعابير فوق هركدام به نوعي حكايت ازتشريفات در سخن دارد. تنها در دو مودر تشريفات در سخن استثنا شده است.
الف ـ آنجا كه تشريفات ، خلاف باب مبحث باشد. گاه تشريفات در سخن ،‌ با الفت و صميميتي كه بين افراد ، موجود است سازگار نيست. د رذيل آيه 63 سوره نور، در روايت آمده است كه حضرت فاطمه (س) پيامبر را به عنوان « يا رسول الله » خطاب مي‌كرد كه پيامبر (ص) فرمودند: قولك يا اباه، احب الي قلبي و ارضي للرب.18 ( اينكه مرا پدر خطاب كني نزد من محبوب‌تر و مايه خشنودي پرودرگار است.)
اين برخورد نشان مي‌دهد، در جو صميمت و محبت به كارگيري القاب و تشريفات از اثر محبر خواهد كاست.
براي تكميل بحث‌ ، مناسب است به آداب شنيدن سخن و آداب گفت‌وگو نيز، از ديدگاه قرآن اشاره كنيم.

آداب سخن شنيدن

مطالبي كه معمولاً مي‌شنويم از سه حال بيرون نيست:
الف ـ داراي رشد آشكار است: اقتضاي ادب درباره اين نوع سخنان ، آن است كه : به اين سخن دل داد و توجه كرد و نيز در برابرش سكوت كرد.
اين ادب از آيه « و اذا قري القرآن فاستمعوا له وانصتوا» ( اعراف، 7/204) ( و چون قرآن خوانده شود گوش بدان فرا دهيد و خاموش مانيد) قابل استيناس است. تعبير به « استمعوا» ( گوش دادن و توجه كردن) و « انصتوا» خاموش ماندن ، بيانگر دو جلوه ادب در برابر كلام حق است.
ب ـ داراي ضلالت آشكار است: به همان ميزان كه سخن حق داراي تأثير مثبت است و تجليل و حمايت از آن لازم است، كلام باطل نيز داراي تأثير منفي بوده و اعراض از آن لازم است.
در آيه 68 سوره انعام آمده است: « و اذ رايت الذين يخوضون في آياتنا فاعرض عنهم حتي يخوضوا في حديث غيره» ( چون بيني كساني ‹ به قصد تخطئه › در آيات ما فرو مي‌روند از ايشان روي برتاب تا در سخني ديگر درآيند.)
قطعاً كلام باطل كه داراي ضلالت است ، مصداقي است از قول زور و قول لغو ، كه در آياتي از آنها نهي شده است:‌« فاجتنبوا قول الزور» ( حج ، 22/30)
« والذين هم عن اللغو معرضون» ( مومنون، 23/3) ( مومنان كساني هستند كه از بيهوده رويگردانند.)
ج ـ كلام مشتبه : الشبهه هو ان لايتميز احد الشيئين من الاخر لما بينهما من التشابه عيناً كان او معني. ( شبهه آن است كه دو چيز از همديگر تمييز داده نشود به خاطر تشابه عيني يا معنوي كه بين آنهاست.) ( راغب)
آنچه مايه سردرگمي انسانهاست كلام حق يا باطل نيست، بلكه كلام مشتبه است. آن گونه كه از آيه 7 سوره آل‌عمران استفاده مي‌شود . مشتبه يعني كلام دو پهلو ، كلامي كه آبستن فتنه است.
« ... و اُخر متشابهات فاما الذين في قلوبهم زيغ فيتبعون ما تشابه نه ابتغاء الفتنه» ( پاره‌اي از آيات متشابهات‌اند. آناني كه در دل‌هايشان انحراف است براي فتنه جويي از آنها پيروي مي‌كنند.)

ادب دربرابر كلام مشتبه:

الف ـ تحقيق در راوي

يكي از آداب براي كشف حق ، دقت و كنكاش در راوي سخن است. در ذيل آيه 42 سوره عبس: « فلينظر الانسان الي طعامه» ( پس انسان بايد به خوراك خود بنگرد) ، از امام باقر (ع) نقل شده : علمه الذي ياخذه عمن يأخده، 19 ( انسان بايد دقت كند كه علوم خود را از چه كسي دريافت مي‌كند.)

ب ـ تحقيق در مروي

آن گونه كه از آيه 6 سوره حجرات استفاده مي‌شود، تحقيق درمروي ادب ديگراست در برخورد با كلام مشتبه:
« يا ايها الذين آمنوا ان جاءكم فاسق بنباء فتبينوا ان تصبيوا قوماً بجهالة فتصبحوا علي ما فعلتم نادمين» ( اي كساني كه ايمان آورده‌ايد، اگر فاسقي برايتان خبري آورد، نيك وارسي كنيد. مبادا به ناداني گروهي را آسيب برسانيد و از آنچه كرده‌ايد پشيمان شويد.)

ج ـ گلچين كردن

سومين ادب در برخورد با كلام مشتبه پس از تحقيق در راوي ومروي ، انتخاب بهترين سخنان است: « فبشر عبادالذين يستمعون القول فيتبعون احسنه اولئك الذين هديهم الله و اولئك هم اولواالالباب» ( زمر ،‌39 /17،18) ( پس بشارت بده به آن بندگان من كه به سخن گوش فرا مي‌دهند و بهترين آن را پيروي مي كنند. اينانند كه خدايشان راه نموده و اينانند همان خردمندان.)
معيار انتخاب احسن، قرآن است و عقل ، چرا كه اين دو مي‌توانند نقش امامت و رهبري انسان را در ارايه فكر صحيح بيان كنند. پيامبر (ص) درباره قرآن فرمود: عليكم بالقرآن فاتخذوه اماماً و قائداً20 ( برشما باد به قرآن، پس آن را امام و جلودار خود انتخاب كنيد.)
و درباره عقل، امام علي (ع) چنين فرمود:‌ العقول ائمة الافكار21 ( عقل‌ها امام افكارند.)
بديهي است كه تحقيق درباره مشتبهات تنها شأن كساني است كه در اين امر قدرت تشخيص داشته باشند و براي آنان كه فاقد قدرت تجزيه و تحليل‌اند، اين كار ممنوع است. كليد اين تشخيص نيز ، به حكم آيه 29 سوره انفال ،‌ در گروي تقوي است: « ان تتقوا الله يجعل لكم فرقاناً »‌( اگر خدا ترس و پرهيزگار شويد خدا به شما فرقان بخشد.)

آداب گفت‌وگو

مرحله سوم آداب كلام ، به آداب رد وبدل كلام مربوط مي‌شود.

1. توجه كردن به طرف مكالمه:

شايد بتوان اين ادب را از آيات مربوط به مجلس انس بهشتيان استيناس كرد.
« متكين عليها متقابلين» ( واقعه ، 56/16) ( بر بهشتيان بر تختها نشسته ، مي‌نگرند.)
« لايسمعون فيها لغواً و لاتأثيماً. الا قيلا سلاماً سلاماً» ( واقعه ،‌56/25،26) ( در آنجا نه بيهوده‌اي مي‌شنوند و نه سخني گناه‌آلود. سخني جز سلام و درود نيست.)
از اين آيات استفاده مي‌شود كه در بهشت مجلس انس سالمي برقرار است و بدون شك، آنچه ادب يك مجلس در خور شأن بهشت است از ناحيه بهشتيان رعايت مي‌شود. در آن مجلس ، اهل بهشت روبروي يكديگر، درحال توجه ،‌ سخنان سالم رد وبدل مي‌كنند.

2. گفت‌ و گو به صورت نجوي نباشد:

اصولاً مكالمه بايد از آفات كلام دور باشد. لكن مهم‌ترين آفات كه اغلب در ظرف مكالمات بوجود مي‌آيد دو آفت است.
الف ـ نجوي ، ب ـ جدال.
قرآن در باب نجوي مي‌فرمايد: « انما النجوي من الشيطان ليحزن الذين آمنوا و ليس بضارهم شيئاً الا باذن الله » ( مجادله، 58/10) ( نجوا از القائات شيطان است تا كساني را كه ايمان آورده‌اند، دلتنگ گرداند. ولي جز به فرمان خدا هيچ آسيبي به آنها نمي‌رساند.)
با توجه به روحيه ضعيف اغلب مردم ، نجوا در مجلس مي‌تواند عامل وسوسه وتخيلات باطل بوده ، و قلوب مؤمنين را نسبت به يكديگر محزون كند. هر چند تا اراده الهي نباشد ، نجواي افراد به كسي ضرر نمي‌رساند، لكن درك اين مهم از افق ، فكر افراد ضعيف الايمان بيرون است.
نجوا تنها در سه مورد تجويز شده كه در سوره نساء آيه 114 به آن اشاره شده است: « لا خير في كثير من نجويهم الا من عمل بصدقة او معروف او اصلاح بين الناس» ( در بيزاري از رازگويي‌هاي ايشان خيري نيست مگر اينكه بدين‌وسيله به صدقه يا كار پسنديده يا سازشي بين مردم فرمان دهد.)

3. جدل نباشد:

شيطان همواره در صدد ايجاد عداوت و كينه و از بين بردن محبت و صميميت افراد است.
« انما يريد الشيطان ان يوقع بينكم العداوة و البغضاء.»‌ ( مائده، 5/91) ( همانا شيطان مي‌خواهد در ميان شما دشمني و كينه‌اي ايجاد كند.)
يكي از بهترين فرصتها براي ايجاد تفرقه و عداوت بين مردم ،جدال است كه مكالمات نيز، عموماً ميدان مناسبي است براي جدال. قرآن مي‌فرمايد: « ان الشياطين ليوحون الي اوليائهم ليجادلوكم» ( انعام، 6/121) ( شياطين به دوستان خود وسوسه مي‌كنند تا با شما ستيزه نمايند.)

پی نوشت ها:

1. محمدي ري‌شهري ، ميزان الحكمة ،‌ حديث شماره 1847.
2. همان، ح 17959.
3. نهج البلاغه ، حكمت 381 ، فيض الاسلام.
4. ميزان الحكمة ، ح 17830.
5. همان ، ح17934.
6. همان ، ح15917.
7. همان ،ح18164.
8. همان ، ح17964.
9. همان ، ح17904.
10. همان ، ح17494.
11. همان ، ح7189.
12. همان ، ح1864.
13. همان ، ح17934.
14. همان ، ح17952.
15. جمعي از نويسندگان ،‌ تفسير نمونه ،‌ 22/140.
16. ميزان الحكمة ، ح7442.
17. نهج البلاغه ، حكمت 347، فيض الاسلام.
18. بحراني ، تفسير البرهان ، 7/104.
19. همان 4/429.
20. ميزان الحكمة ، ح 16425.
21. همان ، ح13345.

دانشنامه موضوعی قران کریم

http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,5317