روش خطابه و سخنوری

آفت و اشكال برخی سخنرانی‌ها، «كم محتوایی» است، برخی «نامرتّب بودن».

پس، ناطق باید هم به محتوای غنی، سودمند، نكات جالب، سازنده و نو توجّه كند، هم شیوۀ عرضه و قالب بیان و تدوین مطالب را به صورت به هم پیوسته و مرتبط و منسجم رعایت كند.

سخن، باید دارای نكات برجسته باشد.

شروع خوب و خاتمۀ مناسب داشته باشد.

از مطالب تكراری یا تكرار مطالب پرهیز شود.

هر مطلب در جای خود باشد و نظم منطقی بر مجموعۀ سخن حاكم باشد.

با یك تشبیه، می‌توان خطابۀ خوب و بد را این گونه مثل ترتیب اعداد، بیان كرد:

صحبت خوب: مثل ترتیبِ 1، 2، 3، 4، 5، 6، (مرتّب)

صحبت بد: مثل ترتیبِ 2، 1، 4، 3، 5، 6، (بی ترتیب)

صحبت بدتر: مثل 2،1، 3، 2، 1، 6، (بی ترتیب و با تكرار) (6)

سخنرانی هم مثل بنّایی و خیاطی، نیازمند به طرح و محتواست؛ همانطور كه در بنّایی، نقشه و هدف ساختمان، مصالح ساختمانی و معمار لازم است، و در خیاطی، نیاز به مشخص بودن نوع لباس، مدل و الگو، پارچه و خیاط است، در یك خطابه نیز هدف از سخنرانی، نقشۀ كلی و طرح سخن، موادّ اوّلیه و مطالب، ظریف كاری‌ها و هنرنمایی‌ها لازم است.

همچنان كه در مدیریت یك موسسه، یا هدایت یك عملیات، یا هماهنگی یك مراسم، لازم است كه طرح و نقشه‌ای تنظیم شود و مرحله به مرحله، طبق آن نقشه عمل گردد، مجموعۀ یك سخنرانی هم نیازمند چنین طرح ریزی و اجرای نقشه است، تا هدف سخنران در نهایت، تأمین گردد. ابتدا باید موضوع را مشخص كرد، سپس دربارۀ جزئیات و شاخه‌های آن اندیشید و تفكیك كرد، سپس مواد و مطالب لازم برای هر كدام تهیه نمود، آن گاه صورت نهایی مطالب را منظّم ساخت و آمادۀ القا نمود. (7)

در این كه «چه باید گفت؟» و پیرامون فلان موضوع و مناسبت، چه مطالبی شایسته است، از راه «مشورت» نیز می‌توان استفاده كرد. وقتی با كسی دربارۀ موضوع سخنتان به تبادل نظر می‌پردازید، هم نظر او در غنای بحث شما مفید است، هم ذهن شما از آنچه او می‌گوید، به مطالب دیگری منتقل می‌شود. این «تداعی معانی» شاید از شیرین‌ترین ثمرات مشورت با دیگران باشد.

«حكایت و تمثیل»:

در سخنرانی، استفاده از حكایت و تمثیل، بسیار مناسب و ضروری و این فواید را دارد:

ـ به تفهیم مطلب كمك می‌كند.

ـ مانع خستگی شنوندگان می‌گردد.

ـ سخن را در ذهن، ماندگار می‌كند.

ـ سخنرانی را برای گوینده آسانتر می‌كند.

ـ الگوهای داستانی، در دل‌ها بیشتر تأثیر می‌گذارد.

در بیان حكایت در سخنرانی، چند نكته باید رعایت شود:

1 ـ حكایت، تبدیل به اصل نشود كه مطالب عمده نادیده گرفته شود.

2 ـ داستان، روشن و گویا و جذّاب باشد.

3 ـ موجز و مختصر و دور از زواید و صحنه‌های غیرلازم و جزئیات بی فایده باشد.

4 ـ درست و مستند باشد؛ نه دروغ، یا بی سند و ضعیف.

5 ـ بدآموزی نداشته باشد.

6 ـ حسّ كنجكاوی را تحریك كند.

هر سخنران كه بیشتر حكایت بداند و از داستان استفادۀ بجا و مناسب كند، سخنش گیراتر خواهد بود. برای این كار، باید اهل مطالعه بود و قصّه‌های سازنده را به صورت موضوعی و تناسب با هر مسأله، شناسایی كرد. دامنۀ حكایت بسیار وسیع است و در كتب مختلفی (چه خاصّ داستان یا بطور ضمنی) آمده است. محورها این هاست:

ـ حكایات مربوط به انبیا و ائمه و صحابه

ـ داستان‌های مربوط به اقوام پیشین و حكومت‌ها و تمدّن ها

ـ شرح حال بزرگان علم و اخلاق و حكایت‌های عرفانی

ـ حكایات قدیم و حوادث جدید و معاصر

ـ داستان‌های تخیلی و افسانه‌های قدیمی و حكایات تمثیلی

تمثیل نیز برای محسوس ساختن معقول و عینی كردن موضوعات عقلی و ذهنی بسیار خوب است. تمثیل هم می‌تواند در قالب حكایت مطرح شود (نظیر آنچه در داستان‌های تمثیلی مثنوی یا شعرهای پروین اعتصامی یا بوستان سعدی آمده است) هم به صورت بیان تشریحی و عادی و غیر داستانی.

البته مناسب است كه برای هر قشری از مخاطبان، به تناسب سطح فكر، نوع كار و شغل، زمینه‌های روحی و شرایط سنّی، و... تمثیل‌های خاصّ خودشان و برگرفته از محیط زندگی و مسایل محسوس و ابزار مأنوس با آنان به كار رود. (8)

نتیجه گیری

اغلب اگر شنوندگان دریابند كه گوینده در صدد القای مطلبی به آنان است، تأثیر پذیری كمتر می‌شود. در این گونه موارد، بهتر است ناطق به نحوی گفته‌های خود را آرایش دهد كه به طور غیر مستقیم، مطلب را انتقال دهد و گفتار، خود به خود به «نتیجه گیری» منتهی شود، بی آن كه گوینده تصریح كند «پس نتیجه می‌گیریم كه.....»

گاهی شنوندگان یا بحث، به گونه‌ای است كه نتیجه گیری و جمع بندی مطالب توسّط سخنران را می‌طلبد. در این گونه موارد، خطیب باید از مجموعۀ مباحث خود، به نحوی به پایان برسد كه مستمعین، نتیجۀ روشن و جمع بندی كاملی داشته باشند و بدانند كه مطلب چه بود و چه شد.

كیفیت به پایان رساندن سخن نیز مهمّ است. «دیل كارنگی» توصیه می‌كند كه سخنرانی خود را با یكی از راه‌های زیر تمام كنید:

الف ـ خلاصۀ مطالبی كه گفته اید، بگویید.

ب ـ شنوندگان را به فعالیت وادارید.

ج ـ شنوندگان را تعریف و تمجید كنید.

د ـ با مطلب شیرین و خنده داری، نطق خود را خاتمه دهید.

ه ـ نكتۀ شاعرانه‌ای بگویید.

و ـ منطق خود را با ذكر جمله‌ای از یك كتاب مقدّس خاتمه دهید.

ز ـ در خاتمه سخنرانی اوج بگیرید و مطالب و نكات مؤثّر بگویید. (9)

............................................................................

·       پاورقــــــــــــــــــــی :

 * ـ متن حاضر از كتاب روش‌ها، نوشتۀ استاد جواد محدّثی، نقل شده است.

1 ـ قال رجل لبنیه: یا بُنی! اَصلحوا السنتكم فانَّ الرّجل تنوبُهُ النائبةُ یحبّ اَن یتجمّل فیها فیستعیرُ مِن اخیهِ دابَتَه و ثوبَه، ولا یجدُ مَن یعیره لسانَه.

 (مصنّفات شیخ مفید، ج 2، ص 91)

2 ـ غرر الحكم.

3 ـ نهج البلاغه، فیض الاسلام، حكمت 140.

4 ـ به بحثِ «كتاب شناسی» در همین مجموعه (روش ها) مراجعه كنید. در زمینۀ موضوع شناسی و محورهای مباحث، برای آشنایان به عربی كتاب «زاد المبلّغین» محسن محمد عطوی و «مفتاح الخطابة و الوعظ» محمد احمد العدوی مناسب است.

5 ـ علی علیه السلام می‌فرماید: آفةُ الكلامِ الإطالةُ.

6 ـ «فن سخن گفتن»، دكتر مظلومی، ص 14.

7 ـ در این زمینه، به «مراحل یك نوشته» در بحثِ «روش نویسندگی» در همین مجموعه (روش ها) مراجعه كنید.

8 ـ تمثیل‌هایی كه آقای قرائتی و آیت الله حائری شیرازی در بحث هایشان به كار می‌برند، قابل دقّت است.

9 ـ ناطقین زبر دست، فصل یازدهم، ص 145 (چاپ سوم).