مراء و جدل در بحث و تدریس


سوالات و اشکالاتی که شاگرد و استاد و هم بحثی مطرح می کنند نباید برای ستیزه جویی و به کرسی نشاندن خود باشد بلکه باید برای اثبات حق باشد. باید به منظور فراگیری علم و دانش باشد.

خوددارى از مراء و جدال و ستیزه جوئى در بحث و تدریس
 

سوالات و اشکالاتی که شاگرد و استاد و هم بحثی مطرح می کنند نباید برای ستیزه جویی و به کرسی نشاندن خود باشد بلکه باید برای اثبات حق باشد.

باید به منظور فراگیری علم و دانش باشد. استاد نیز باید به منظور تفهیم و تربیت درس سوال کند و قصد استیضاح شاگرد و به رخ کشیدن علم خود ا نداشته باشد.

اگر بحث ها و سوالات برای چیره جویی و غلبه شخصی باشد علاوه بر اینکه حق را روشن نمی کند، موجب از بین رفتن حرف حق و خشم خداوند می شود چرا که دیگر یک بحث علمی نیست و تبدیل به مراء و جدل شده است.

"علاوه بر اینكه مراء و جدال ، موجب فرومایگى روح و جلب خشم الهى مى گردد، مفاسد و معاصى متعدد دیگرى را براى انسان به ارمغان مى آورد كه این معاصى و مفاسد عبارتند از:

 آزار رساندن به طرف ، نادان و بیسواد قلمداد كردن او، خدشه دار ساختن او، خودستائى ، پاكیزه انگارى خویشتن ، و امثال آنها از رفتارها و حالاتى كه از گناهان گرانبار و از عیوبى به شمار مى آیند كه در سنت و راه و رسم دین مقدس اسلام به سختى از آنها نهى شده است .

(غائله سوء و نتایج شوم پرسشهاى ستیزه آمیز و عارى از هدف الهى و علمى ، به همین جا ختم نمى شود؛ بلكه ) از رهگذر آن ، زندگانى انسان دستخوش پریشانى و اضطراب مى گردد؛ زیرا اگر تو با فرد سفیه و نابخرد - به منظور خودنمائى - به جدال و ستیز برخیزى ، رفتار سفیهانه او، ترا مى آزارد. و اگر با فرد صبور و بردبار و دوراندیش بستیزى ، ترا از خویش مى راند و نسبت به تو كینه به دل مى گیرد."[1]

احادیث در نكوهش جدال و ستیز در بحث :
 

خداوند متعال از زبان پیامبر اكرم (صلى الله علیه و آله ) و امامان (علیهم السلام ) شدت حرمت و ممنوعیت جدال و ستیز و درگیریهائى را - كه فاقد هدف الهى و علمى است - به مردم اعلام فرموده است :

"لا تمار اخاك ، و لا تمازحه ، و لا تعده موعدا فتخلفه" [2]

پیامبر اكرم (صلى الله علیه و آله ) فرمود: (با برادر ایمانى خود به جدال و ستیز برنخیز، و با او مزاح و شوخى مكن ، و وعده اى را كه به آن وفا نمى كنى با او در میان نگذار).

و نیز فرمود: "من ترك المراء و هو محق ، بنى له بیت فى اعلى الجنة . و من ترك المراء و هو مبطل ، بنى له بیت فى ربض الجنة " [3]

(اگر كسى از ستیز و جدال خوددارى كند، و با وجود اینكه خود را ذیحق مى داند از درگیرى در سخن صرف نظر نماید، خانه و سراى آرام بخشى در قله هاى رفیع بهشت براى او بناء و مهیا مى گردد. و اگر كسى از جدال خوددارى نماید - حتى در حالیكه حق با او نیست و یاوه مى گوید - براى او سرائى در كرانه و پیرامون و یا میانه بهشت بنا مى شود) .

و همو فرمود: "ذروا المراء فانه لاتفهم حكمته و لاتۆ من فتنته" [4]

 (جدال و ستیزه جوئى را كنار بگذارید؛ زیرا حكمت آنرا بازنمى یابى ، و نیز از فتنه و آشوب و آفات آن در امان نمى مانى ) .

شهید ثانی می فرماید:
 

اینگونه افراد كه گرفتار خودباختگى هستند، و ارج و پایه انسانى خویش را نمى شناسند و از مردم شناسى نیز بى بهره اند و فاقد احساس وابستگى با تعالیم و حقایق دینى مى باشند،

ستیزه جوئى و درگیرى با مردم را پیشه خود ساخته و بدون آنكه از این نزاعها و خودنمائیها بهره اى را عائد خویش و یا دیگران نمایند، موجبات رنج و آزار و پریشانى روانى خود و دیگران را فراهم مى آورند، و مآلا، جامعه اى كه با اینگونه ستیزه جوئى فرم یافته است دستخوش هرج و مرج مى گردد.

چنین جامعه اى نه تنها راهى فراسوى آن براى سازندگى باز نمى شود؛ بلكه سرگشتگى و سراسیمگى و بالاخره انحطاط و نابودى ، آنرا تهدید مى كند.[5]

راه گریز از جدال و ستیزه جوئى:
 

از آنجهت که انسان نفسی سرکش داشته و همیشه دوست دارد پیروز باشد و از شکست هراسان است همیشه در معرض جدل است.

 به ویژه طلاب و حوزویان که در حال تحصیل هستند و مباحثه کار روزانه ایشان به حساب می آید. اساتید و شاگردان ایشان نیز روزانه در حال اشکال گیری و جواب دادن به این اشکالات هستند. لذا شیطان نیز از همین ترفند و دسیسه برای گمراهی علما و طلاب استفاده کرده و ایشان را از بحث علمی ممدوح به جدل و مراء مذموم می کشاند.

پس باید دنبال راه گریز بوده و جدال و مراء را ترک نمود. برای ترک جدال لازم است طلبه دنبال حق بوده و پس از شنیدن و دریافت سخن حق آن را از عمق جان بپذیرد.

باید خرده گیری و اشکال گیری بی مورد و عیب جویی را کنار بگذارد و اگر طرف مقابلش فردی نیست که دنبال حقیقت باشد با او بحث  نکند.

"براى پى بردن به سوء نیت و فساد قصد و هدف گوینده ، نشانه اى وجود دارد كه به وسیله آن مى توانیم به نادرستى قصد و اراده او آگاه شویم .

به این صورت كه مشاهده مى كنیم : وى - به خاطر اظهار فضل و خودنمائى و اظهار آشنائى به مساءله - از ظاهرگشتن حق و اثبات واقعیت به وسیله دیگران ، ابراز تنفر مى كند؛ (این حالت روانى ، نمایانگر سوء نیت و فساد قصد و اراده گوینده است) ؛ چون انگیزه این حالت روانى ، حس برترى جوئى و از طریق اظهار فضل مى باشد كه با تهاجم و یورش به دیگران همراه است ، و میخواهد با چنین یورش و سرازیر كردن سیل انتقاد، عیب و نقص طرف را وانمود سازد."[6]

خداوند متعال قرآن کریم  بشر را از خودستائى نهى كرده و فرموده است :
 

(( فلا تزكوا انفسكم ))[7]

پس خویشتن را پاكیزه و مبراى از هر گونه عیب و نقص مپندارید و خودپسند نباشید.

طلبه  باید کبر و خود بزرگ بینی را کنار گذارد و با تواضع و فروتنی در جستجوی حقیقت باشد.

شیطان به طلبه و هر طالب علمی می گوید سخن تو حق است و حق را مخفی نکن. آن را به هر روش که می توانی اثبات کن که این وظیفه تو در افشای حق است. تو درس خواندی و این مطلب را می دانی. اینها همه وسوسه های شیطانی ست که مباحثه و تعلیم و تعلم را به جدال و مراء تبدیل می کند.


پی نوشت ها :

[1] منیة المرید، ص55.

[2] كنزالعمال 3/642.

[3] بحارالانوار 2/128. كنزالعمال 3/642 و 884.

[4] بحارالانوار 2/135. در كنزالعمال 3/882 آمده است : (( ذروا المراء؛ فان المراء لاتۆ من فتنته و لاتعقل حكمته ).

[5] منیة المرید، ص55.

[6] منیة المرید، ص56.

[7] سوره نجم ، آیه 32.

منابع:

کنز العمال

بحار الانوار

منیه المرید

تهیه و تولید : احمد اولیایی ، گروه حوزه علمیه تبیان