چگونه (نه) بگوییم؟

 

چگونه (نه) بگوییم؟


برخی اوقـات برای شما پیش آمده که در مـقابل خـواسته‌ی دیگران، برخلاف میل باطنی جواب مثبت داده ودرخواسـت او را قبول کرده اید.
ممکن است جواب منفی دادن سخت به نظر برسد ولی ما چند راه مفید را برای رهایی شـما از این مـوقیعت خـاطر نشان می‌کنیم.
به یاد داشته باشـید که اگر بـخواهـیـــد کسی را از سر خود باز کنید ممـکن است مجبور به گفتن "دروغ مصلحتی" شوید. دروغ‌هایی که ظریف و بدون ضـرر هـستند و صدمه‌ای را به طرف مقابل وارد نمی کنند. گاهی اوقات نیز باید رودربایستی را کنار گذاشت و با صراحت جواب منفـی داد چون در غیر اینصورت ممکن است از کار خود پشیمان و مدت‌ها به دلیل عواقـب آن دچار مشکل و دردسرشوید. سعی کنید قدرت "نه" گفتن را در خود تقویت نمایـید الـبـتـه به گونه‌ای کـه باعث کدورت نشود.
در پایان این نوشته عنوان شده است:‌ در یک دنـیای ایده‌آل بهتـرین روش بـرای نپـذیرفتن تقاضای کسی، گفتن "نه" بدون عذرخواهی و آوردن دلیـل به او است. با ایـن حال گـاهـی اوقـات "نه" گفتن به دوستان نزدیک مشکل به نظر می‌رسد. بنابراین اگر شما نمی‌تـوانید بـگویـیـد "نه" و در عین حال مایل به "بله" گفتن هم نیستـیـد، بهترین راه بعدی عـذرخـواهـی‌های فراوان و بهانه آوردن‌های منطقی و قابل باور خواهد بود


بیا تو جوان

استراتژی‌‌های مذاكره- شكستن سد « نه »


بازتعریف فریبكارى‌ها از آن جهت دشوار است که این ترفندها با زبان همكارى و منطق بیان می‌شود تا شما را فریب دهد.


بازتعریف فریبكارى‌ها از آن جهت دشوار است که این ترفندها با زبان همكارى و منطق بیان می‌شود تا شما را فریب دهد.
البته شما می‌توانید مستقیما این ترفندها را به چالش بکشید، ولی ریسک آن بسیار بالا خواهد بود. اولا ممکن است شما اشتباه كرده باشید و حتی اگر هم گمان شما درست باشد طرف مقابل ممکن است از اینکه او را دروغگو یا متقلب بنامید آزرده شود و روی روابط شما با او تاثیر منفی بگذارد. راه‌حل جایگزین به جای برخورد علنی با ترفند فریبكارانه طرف مقابل، تظاهر به همراهی كردن با آن است. طورى واکنش نشان دهید كه گویی طرف مقابل کاملا با حسن نیت مذاكره می‌كند، ‌اما به آرامى حركت كنید و پرسش‌هاى كنجكاوانه‌اى را مطرح کنید تا بتوانید صداقت آنها را آزمایش نمایید. اگر طرف مقابل صداقت داشته باشد، پرسش‌هاى شما ضرری نخواهد داشت. ‌اما اگر قصد آنها فریب شما باشد، ترفند آنها آشكار خواهد شد. و ازآنجا كه شما علنا با آنها برخورد نكرده اید این‌امکان برای طرف مقابل وجود خواهد داشت تا با آوردن بهانه‌اى چون «اشتباهى صورت گرفته است» یا اینکه «سوءتفاهمی ‌پیش‌آمده است» حفظ ظاهر نماید.

پرسش‌هاى روشنگرانه بپرسید
پرسش‌هایى بپرسید که پاسخ آنها نیات و اهداف طرف مقابل را هم آزمایش نماید و هم روشن کند. اگرشما می‌خواهید شركتی را بخرید كه فروشنده مقادیر قابل توجهی را تحت عنوان حساب‌هاى دریافتی برای تعیین ارزش شرکت گنجانده است، با لحنی بی‌غرض بپرسید «شما حتما دلیل موجهی برای اطمینان از پرداخت به حساب‌های دریافتی در آینده دارید. علاقه‌مندم بدانم چرا این طور فکر می‌کنید.» وقتی آنها مواضع خود را بر «مراجع رسمی» مانند سازمان‌های دولتی یا سیستم‌های کامپیوتری و تحلیل‌های نرم افزاری استوار می‌کنند، سعی کنید تا فرضیات آنها را کنترل نمایید. از اینکه کمی‌آنها را تحت فشار بگذارید نهراسید. بعد هم به ابهام گویی‌ها و همین طور به قاطعیت آنها توجه کنید. اگر تناقض مشاهده کردید آن را مستقیما به چالش نکشید. با حالت سردرگمی ‌بپرسید: «خیلی معذرت می‌خواهم ولی فکر می‌کنم درست متوجه نشده‌ام. ممکن است توضیح دهید این نکته‌ای که الان بیان کردید با مطالب قبلی چه ارتباطی دارد؟»

یکی از راه‌های مطمئن شدن از گمانه زنی‌ها پرسیدن سوال‌هایی است که خودتان از قبل جوابش را می‌دانید. به هر نحوی که آنها پاسخ خود را استتار کنند برای شما بسیار‌آموزنده خواهد بود.

یکی از ترفندهای مرسوم ایجاد این باور غلط در شما می‌باشد که طرف مقابل دارای اختیار تام برای تصمیم‌گیری است. شما ممکن است انعطاف کامل نشان داده باشید و از همه اختیارات خود استفاده کرده باشید در حالی که رییس آنها یا هیات مدیره طرف مقابل تازه خواهان‌امتیازات بیشتری باشد. برای صیانت از خودتان همان ابتدای مذاکره میزان اختیارات طرف مقابل را جویا شوید: «آیا فرض من بر اینکه شما دارای اختیارات کامل برای تصمیم‌گیری در این مورد هستید درست است؟» مطمئن شوید یک پاسخ مشخص دریافت کنید. اگر آنها اختیار کامل ندارند متوجه شوید موافقت کدام شخص یا اشخاصی ضروری است؟ و زمان پاسخ دادن آنها چقدر طول می‌کشد؟ یکی دیگر از ترفند‌های مرسوم، درخواست تقاضایی در آخرین لحظه قبل از نهایی کردن توافق است. به جای به چالش کشیدن درخواست آنها، بپرسید: «آیا پیشنهاد می‌کنید مجددا باب مذاکره را باز کنیم؟» اگر طرف مقابل پاسخ منفی داد، شما هم می‌توانید بگویید «بسیار خوب پس اجازه بدهید طبق توافق صورت گرفته کار را دنبال کنیم.» و اگر جواب مثبت بود، شما می‌توانید بگویید بسیار خوب، ما این موارد جدید را به عنوان یک پیش‌نویس قرارداد تلقی می‌کنیم که برای هیچ یک از طرفین تعهدآور نیست.

یک درخواست معقول بکنید
شما در برخورد با افراد فریبکار دارای مزیتی هستید که در مقابل سایر افراد این مزیت را ندارید. دیگران علنا همکاری نمی‌کنند در حالی که افراد فریبکار در ظاهر خود را منطقی و معقول جلوه می‌دهند. پس شما هم در ظاهر حرف آنها را بپذیرید و آنها را محک بزنید، به این ترتیب آنها بر سر یک دوراهی قرار خواهند گرفت: یا به همکاری ظاهری خود رنگ واقعیت می‌پوشانند یا اینکه فریبکاری را کنار گذاشته و دست خود را كه رو خواهند کرد. به عبارت دیگر، شما می‌توانید با «آزمایش درخواست معقول» آنها را ‌امتحان کنید. درخواست منطقی را كه اگر طرف مقابل واقعا حسن نیت داشته باشد با آن موافقت خواهد کرد، طراحی کنید.

اگر به عنوان مثال نسبت به صحت تحقیق وصول مطالبات یک شرکت شک دارید به آنها بگویید «اگر اشکالی نداشته باشد می‌خواهم از حسابدارمان خواهش کنم تا به دفاتر شما نگاهی بیندازد و حساب‌های دریافتی شما را بررسی کند تا در جریان اصول کاری شما قرار بگیرد.» اگر فروشنده از بررسی حساب‌ها توسط حسابدار شما‌ امتناع کرد، حسن همکاری خود را زیر سوال برده است و شما هم می‌توانید نتیجه بگیرید که روی همه حرف‌های آنها نمی‌توانید حساب باز کنید. اگر طرف مقابل خواست تا به بهانه داشتن «یک شریک سنگدل» ‌امتیازات بیشتری بگیرد شما هم می‌توانید این درخواست را بیان کنید: «معذرت می‌خواهم جری. فکر می‌کنم درست متوجه نشدم.

یعنی ما اشتباه کردیم که از بانک شریک شما در جلساتمان دعوت نکردیم؟ جری حالا با یک انتخاب مواجه است. او یا می‌تواند قرار ملاقات با شرکای بانکی را تنظیم کند و شما را از نزدیک با سر سختی آنها آشنا سازد و فرصت بهتری برای جلب اطمینان شما فراهم آورد یا اینکه از هماهنگی دیدار شما با آنها ‌امتناع کند و در عمل، حواس شما را جمع تر کند.

نوشته: ویلیام یوری
ترجمه: نادر پیروز

http://www.vivannews.com/Pages/News-22143.aspx

چگونه به راحتی  " نه "  بگوییم؟


واقعیت این است که "نه" گفتن یک مهارت است و برای به دست آوردن این مهارت علاوه بر آموزش، نیازمند تمرین هم هستیم. همچنین فراموش نکنیم برای مهارت پذیری باید به ویژگی‌های فردی و استعدادهای فرد آموزش پذیر نیز توجه کنیم
 
واقعیت این است که "نه" گفتن یک مهارت است و برای به دست آوردن این مهارت علاوه بر آموزش، نیازمند تمرین هم هستیم. همچنین فراموش نکنیم برای مهارت پذیری باید به ویژگی‌های فردی و استعدادهای فرد آموزش پذیر نیز توجه کنیم

همه ما باید بتوانیم در تعاملات اجتماعی مان به درخواست ها و تقاضاهای دیگران در صورت لزوم "نه" بگوییم و برای این کار نیازی به توضیح دادن نیست. همچنین نباید اجازه دهیم که دیگران درخواست های زیادی از ما داشته باشند. گفتگوی هفته نامه سلامت با دکتر سید سعید صدر، روان پزشک و عضو هیات علمی‌دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی را در زیر بخوانید.

ما ایرانی ها خیلی اهل رودربایستی هستیم و خوب نمی‌توانیم نه بگوییم؛ چرا؟
واقعیت این است که "نه" گفتن یک مهارت است و برای به دست آوردن این مهارت علاوه بر آموزش، نیازمند تمرین هم هستیم. همچنین فراموش نکنیم برای مهارت پذیری باید به ویژگی‌های فردی و استعدادهای فرد آموزش پذیر نیز توجه کنیم. البته توجه داشته باشید که نباید فکر کنیم که باید به هر تقاضایی نه بگوییم.

هفته نامه سلامت: چه موقع باید نه بگوییم؟
اگر موضوعی مطابق طبع، احساسات، ارزش ها و اعتقادات ما نیست و در واقع خارج از این حیطه هاست باید به راحتی "نه" بگوییم و از کنارش بگذریم.
هفته نامه سلامت: ولی خیلی وقت ها این نه گفتن راحت نیست.
بله. با نظر شما موافقم اما دقت کنید هر کاری که دشوارتر است نیازمند جهد و تلاش بیشتری است.

بعضی ها هم هستند که در موقعیت های متعدد می‌توانند نه بگویند و در موقعیتی نمی‌توانند؛ چرا؟
برخی افراد به راحتی به زیر دستان خودشان نه می‌گویند. به طور مثال مدیر یک قسمت به راحتی به کارمندش نه می‌گوید اما اگر همین شخص با رفیق یا همسان خود دچار تعارف و رودربایستی شود نمی‌تواند به در خواست او نه بگوید. زیرا احساس می‌کند موجب ناراحتی فرد مقابل خواهد شد.

افراد وسواسی نیز به ندرت نه می‌گویند!
انسان هایی که ویژگی شخصیت وسواسی را دارند ضمن اینکه برای خودشان حدود و صغور خیلی مشخص دارند اما گاهی نمی‌توانند به خوبی "نه" بگویند چون بعدا دچار عذاب وجدان می‌شوند و از نظر احساسی بهم می‌ریزند. یک گروه دیگر نیز که در نه گفتن مشکل دارند افراد عاطفی هستند که به دلیل رابطه بسیار دوستانه شان امکان گفتن نه را کمتر می‌یابند. اما این سکه هم دو رو دارد؛ مثلا گروهی از آنها که سخت و لجوج هستند دایما "نه" می‌گویند. اینها هم گروهی هستند که باید هنر "بله" گفتن را یاد بگیرند. یعی فراموش نکنید مهارت این است که اگر کاری از دست مان بر می‌آید واقعا برای انجام آن باید استقبال کنیم و در کار خلق گره نیندازیم. برخی از افراد بدون مطالعه به هر درخواستی "نه " می‌گویند و این نشان دهنده سرسختی چنین افرادی است و از رنجاندن مردم ناراحت نمی‌شوند.


شاید خود این افراد نیز دچار مشکل شده اند؟
بله. اینها افراد منفعل مهاجم نامیده می‌شوند. چنین اشخاصی به این دلیل نه می‌گویند که قبلا از بالا دستانشان نه شنیده اند و در نتیجه این افراد تصمیم می‌گیرند به ارباب رجوع شان نه بگویند تا تلافی کنند.


برخی افراد هم با بله گفتن های بی موردشان انسان را عذاب می‌دهند.

اگر "بله" بگوییم و نتوانیم آن کار را انجام دهیم افراد را بیشتر می‌رنجانیم زیرا اگر شما به فردی نه بگویید آن شخص در می‌یابد که از طریق شما به جایی نمی‌رسد و سعی می‌کند راه حل دیگری پیداکند. حالا تصور کنید فردی مراجعه می‌کند و از فرد دیگری جواب مثبت می‌شنود. با این کار علاوه بر تلف شدن وقت فردی که جواب مثبت کاذب شنیده است، ممکن است موقعیتهای کلیدی را نیز از دست بدهد. به طور مثال اگر "نه" می‌گفت در نهایت به رنجش یک روزه فرد منجر می‌شد اما به دلیل اینکه نخواسته موجبات رنجش دیگری را فراهم کند مدت های زیادی فرد دیگر را دچارمشکل می‌کند.

به نظر شما اگر در برابر درخواست اشخاص "نه" بگوییم خودخواهی تلقی نمی‌شود؟
"نه" گفتن با خودخواهی خیلی فاصله دارد. اگر به فرض شما فردی هستید که کاری از دستتان برنمی‌آید، جایی آشنا ندارید و قرار هم نیست سفارش کسی را بکنید این که دیگر خودخواهی تلقی نمی‌شود. اتفاقا هنگامی‌که شما در برابر درخواست های دیگران "نه" بگویید از طرف مقابل خواسته اید که به فکر چاره دیگری باشد و بی خود وقت خود را تلف نکند.


چه زمانی برای آموزش "نه گفتن" مناسب است؟
بهترین دوران این آموزش ها از اوایل کودکی است.


بنابراین امثال ما که دوران کودکی را گذرانده ایم چه کار کنیم؟
شما می‌توانید جایی که به صلاح کودک تان نیست و یا اینکه از امکانات کافی تهیه وسیله ای برای آنها برخوردار نیستید "نه" بگویید. به طور مثال ممکن است فرزند 9 ساله شما درخواست تلفن همراه داشته باشد و حتی خانواده نیز توانایی تهیه آن را داشته باشند اما به هیچ وجه نباید این کار را انجام دهند و حتما باید "نه" بگویند. در این صورت فرزند شما یاد می‌گیرد که برخی جاها نیز امکان شنیدن "نه" وجود خواهد داشت. همچنین مدارس برای آموزش "نه" گفتن در کودکان بسیار تاثیر گذارند و می‌توانند در قالب تئاتر، نمایش و یا بازی های جمعی این مهارت را به دانش آموزان بیاموزند.


ممکن است مهارت نداشتن در نه گفتن موجب تغییر سرنوشت انسان شود؟
بله. گاهی تلویزیون، فیلم ها و سریال هایی نشان می‌دهد که موضوع آن از این قرار است که عده ای به سراغ دوستی می‌روند و از آن شخص می‌خواهند در سرقت یک بانک به آنها کمک کند و این فرد به دلیل اینکه مهارت نه گفتن را نیاموخته ناچار به همراهی با آن گروه می‌شود و تمام سرنوشت زندگی آن فرد عوض می‌شود.


چه طور می‌توانیم مهارت نه گفتن را در زندگی مردم کشورمان نهادینه کنیم زیرا همان طور که می‌دانیم مردم ایران بسیار تعارفی هستند و از گفتن کلمه "نه" چندان دل خوشی ندارند؟
به نظر من دیدگاه ها باید تغییر کند و علمی‌تر شود. در حال حاضر از نظر کارشناسان استفاده می‌شود اما اغلب آنها در حد تئوری می‌ماند و کمتر کاربردی می‌شود. بنابراین اگر کارشناسان نظر می‌دهند حتما باید عملیاتی شود.


نقش رسانه های گروهی به ویژه صدا و سیما در نهادینه کردن این فرهنگ چیست؟
ببینید؛ صدا و سیما همیشه سریال هایی را می‌سازد که فردی با بله گفتن دچار چه مشکلاتی می‌شود. حالا اگر جای این موضوع را عوض کنیم و نشان دهیم که فردی در برابر یک درخواست مخالفت کرد و "نه" گفت وآن وقت چه اتفاقات مثبتی را در زندگی مشاهده کرد می‌توانیم جنبه های مثبت را در افراد تقویت کنیم

منبع : مجله سلامت