به عنوان مدير، چگونه سخن بگوييم
بزرگان دنيا ديده، همواره توصيه ميکنند هرگاه ميخواهيد سخني را بر زبان آوريد، موقعيت را در نظر بگيريد و با يک بار مرور کردن مطالبي که ميخواهيد مطرح کنيد، از رنجش احتمالي طرف مقابل پيشگيري کنيد. به گزارش سرويس نگاهي...
بزرگان دنيا ديده، همواره توصيه ميکنند هرگاه ميخواهيد سخني را بر زبان آوريد، موقعيت را در نظر بگيريد و با يک بار مرور کردن مطالبي که ميخواهيد مطرح کنيد، از رنجش احتمالي طرف مقابل پيشگيري کنيد. به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگهاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، نويسنده وبلاگ "بهانديش" به نشاني http://behandish.blogfa.com در ادامه نوشته است: اين توصيه حکيمانه در مديريت نيز از اهميت ويژهيي برخوردار است.
ضرورت حسن رابطه مدير با کارکنان ايجاب ميکند که مديران در گفتار خود رعايت برخي ملاحظات را بكنند؛ زيرا مدير خوب با گفتار مناسب ميتواند عامل برانگيختن اشتياق کارکنان براي ارائه کار بيشتر و با کيفيت بهتر باشد و نبايد فراموش کرد که حسن انجام کار و پيشرفت و پويايي در انجام امور (به عبارت دقيق تر بهره وري هرچه بيشتر) همان چيزي است که مدير هر سازمان و شرکتي آرزوي آن را دارد.
از طرفي، آن چه مدير يا مافوق ميگويد در افراد زيردست اثر مخصوصي بر جاي ميگذارد و اين ويژگي هرگز در کلام ديگران نيست. ممکن است کمي بيدقتي در انتخاب کلمات، مختصري بيتوجهي در شيوه اداي کلمات و جملات، يک تغيير لحن غير ارادي، يا بريدن رشته کلام يک فرد زيردست و سپس مطرح کردن موضوعي متفاوت ، منجر به سوءتفاهم هايي شود که به نوبه خود نارضايتي کارمندان از روابط محيط کار و شيوه رفتار مديريت را در پي داشته باشد.
از آن جا که معمولاً کسي نمي تواند با نظر مدير مخالفت کند، همواره اين خطر وجود دارد که مدير دچار اشتباه و لغزش شده و با کمي زياده روي يکباره به صورت شخصي گستاخ با حرفهاي کنايه آميز جلوه کند.
البته، برخي از مديران براي رفتار خود عذر و بهانههايي ميآورند از جمله: "آن قدر سرم شلوغ است که فرصتي براي مؤدب بودن ندارم"، "من بي غل و غش هستم و اين را همه ميدانند"، "هر کس جاي من باشد همينطور عمل مي کند" و ... اما متانت و وقار مدير ارزشمندتر از آن است که با عجله در سخن گفتن خدشه دار شود.
از آن جا که در بسياري از موارد رفتارهاي ناخوشايندي که برخي از آنها را برشمرديم بهطورغيرارادي و بر اثر عدم دقت کافي از مديران سر ميزند، آنان يا متوجه اثر نامطلوب رفتارهاي خود نمي شوند يا آن را زود فراموش ميکنند و اتفاقاً بدترين قسمت قضيه هم همين جاست، در غير اين صورت، شخص مدير به عنوان نيروي محرکه سازمان خود، جهت تصحيح اشتباه خويش تلاش ميكند تا روحيه و تحرک کارمندان خود را حفظ کند.
در مقابل کارمندي که از مدير خود کنايه هايي را شنيده است، چه بسا دچار عوارضي از قبيل شب نخوابي، افسردگي، يأس و دلسري شود و از اين رو ممکن است تا مدتي ساعات حضور وي در محل کارش بي فايده بگذرد. ساعاتي که ميتوانند به زماني مناسب براي ارائه کارمفيد وبه پيش بردن اهداف سازمان بدل شوند! بنابراين بکوشيم براي ارتقاء کيفي کار و گسترش روابط صميمانه با کارمندان خود سنجيده سخن بگوييم.
http://www.niksalehi.com/new/archives/027159.php