با صراحت پاسخ ندهيد

 

هيچ چيزي بيش تر از اين که پاسخ پرسشي را با پرسش ديگري بدهيد، انگيزه ايجاد نمي کند. از اين رو، من اين شيوه آموزش و آموختن علوم را براي همه سطوح، از کودکستان تا دانشگاه، پيشنهاد مي کنم. علم با پرسش آغاز مي شود و با پرسش نيز خاتمه مي يابد.البته، به طور معمول پيش از آن که درباره موضوعي بپرسيد، بايد به آن دقت کنيد.

کودکان همين طور که بيش تر و بيش تر به اطرافشان توجه و دقت مي کنند، قلب والدين خود را از شادي سرشار مي سازند. آنان براي گرفتن يک انگشت، دست خود را دراز مي کنند، به يک صورت خندان با خنده واکنش نشان مي دهند به يک ماشين اسباب بازي ضربه مي زنند تا به حرکت درآيد و زماني که به توجه نياز دارند، گريه مي کنند .آنان درباره محيط اطرافشان مي پرسند و از آن چه که افراد و اشيا در پاسخ به کاوش هايشان انجام مي دهند، مي آموزند.

متأسفانه، وقتي کودکان سخن گفتن ياد مي گيرند و والدين و ساير بزرگسالان را با جريان بي پايان پرسش هاي جالب و قابل تأمل خود روبه رو مي سازند، اغلب برخوردهاي شايسته اي با آنان نمي شود و گاهي نيز طرد مي شوند. البته اگر واقع گرايانه به موضوع بنگريم هيچ کس نمي تواند بي درنگ به همه پرسش هاي کودکان پاسخ دهد. اما اگر پرسش هاي آنان درباره جهان اطرافشان، به وسيله بزرگسالاني که در زندگي آنان مهم و تأثير گذارند، به ندرت پاسخ داده شوند يا هرگز پاسخ داده نشوند، به اين نتيجه منطقي مي رسند که " پرسيدن " کار مهمي نيست. به اين ترتيب، آنان در دوره راهنمايي يا حتي زودتر، پرسيدن و حتي مشاهده دقيق جهان پيرامونشان را رها مي کنند.

آيا دانش آموزان به علت نداشتن " استعداد علمي " يا به اين علت که توان مشاهده کردن و حس کنجکاوي شان تقويت نشده بود، مشاهده گران دقيقي نبودند يا اين امر علت ديگري داشت؟ بسياري از آدم ها زندگي را با چشم هاي بسته سپري مي کنند. من انتظار ندارم که همه دانش آموزانم دانشمند شوند، بلکه مي خواهم به آنان نشان دهم که اگر به اطرافشان توجه نکنند، بسياري از جزئيات زندگي را از دست مي دهند.

برانگيختن کنجکاوي
 

ما به عنوان معلمان علوم، چگونه مي توانيم دانش آموزانمان را تشويق کنيم که با دقت و با ديد وسيع تري به محيط پيرامونشان توجه کنند. دراين مورد، من به روش سقراط اعتقاد دارم؛ يعني پاسخ دادن يک پرسش با پرسش ديگر!

سرگذشت ماهي شناس معروفي به نام لوئيس آگاسيس که اواسط قرن هيجدهم ميلادي در دانشگاه هاروارد تدريس مي کرد، روش پيشنهادي من را به خوبي تشريح مي کند. وقتي يک دانشجو آگاسيس را به عنوان استاد راهنماي خود بر مي گزيد، آن طبيعي دان بزرگ، دانشجو را به آزمايشگاه خود مي برد، يک نمونه ماهي در اختيار او قرار مي داد و به او مي گفت: " تا زماني که به آزمايشگاه باز مي گردم به مطالعه آن بپرداز."

دانشجو نگاهي سطحي به ماهي مي انداخت و انتظار داشت استادش حداکثر پس از يک ساعت باز گردد. اما در حقيقت او تا روز بعد استاد را نمي ديد. روز بعد آگاسيس از دانشجوي خود چند پرسش درباره مشاهدات ديروزش مي کرد. وي در اين مرحله سؤالاتي مي کرد که دانشجو متوجه شود  بيش از آن چه تصور مي کند، مي تواند از مشاهده يک ماهي ياد بگيرد.

اين کار چند روزي ادامه مي يافت، به طوري که دانشجو تصور مي کرد هيچ تکليفي جز نگاه کردن به آن ماهي ندارد. در پايان، کاري که با ملالت کامل آغاز شده بود، نه تنها به دانشي بنيادي و مفصل درباره آن ماهي متنهي مي شد، بلکه به کنجکاوي شورانگيزي درباره کل ماهي ها و حتي زمينه هاي ديگر زيست شناسي منجر مي شد.

شايد هيچ کدام از ما آن قدر زمان در اختيار نداشته باشيم که روش آگاسيس را مو به مو اجرا کنيم. به علاوه، ما هر روز مورد هجوم محرک هاي زيادي قرار مي گيريم که مجبوريم به نفع خود، آن ها را ناديده فرض کنيم. با وجود اين، چگونه مي توانيم دانش آموزان خود را به مشاهده جهان پيرامونشان تشويق کنيم، به طوري که نه تنها به خاطر آماده شدن براي يک شغل علمي، بلکه حتي براي لذت بردن وسرزنده بودن در جهاني که در خانه و کوچه و بازار حس مي کنند، درباره دنياي پيرامونشان بپرسند و بتوانند آن را درک کنند؟

پرسيدن درباره پاندول

در اين جا به تعدادي مثال اشاره مي کنم که علاوه بر ايجاد زمينه هاي سؤال برانگيز، در پرورش مهارت مشاهده کردن و سازمان دادن مشاهدات نيز به نحوي که به نتيجه اي آزمودني بينجامند ( از طريق طراحي آزمايش يا به کمک اطلاعاتي که از پيش موجود بودند)، به دانش آموزان دوره هاي آموزشي گذشته من کمک مي کردند.

از مثال نخست که نوعي نگاه تاريخي به روش علمي است، مي توان در پايه چهارم استفاده کرد. من آن را " بازي گاليله " ناميده ام. با گفتن سرگذشت گاليله و مشاهده نوسان چلچراغ " کليساي پيزا" کار خود را آغاز مي کنيم . احتمالاً نسيمي که به درون کليسا مي وزيد باعث نوسان و عقب و جلو رفتن چلچراغ شده بود.

گاليله با مشاهده تدريجي حرکت چلچراغ به فکر فرو رفت و سعي کرد به کمک نبض خود ، مدت زمان يک نوسان کامل را اندازه بگيرد. او مانند هر آزمايشگر دقيق و با تجربه اي، اندازه گيري خود را چندين بار تکرار کرد. هر چند پهناي ( دامنه ) نوسان ها تفاوت زيادي با هم داشتند، اما گاليله ( با همه محدوديت ها و بي دقتي ها که روش او داشت ) براي همه نوسان هاي کامل، زمان يکساني به دست آورد.

شما ممکن است تصور کنيد، فاصله اي که چلچراغ در هر رفت و برگشت مي پيمود، زمان لازم براي هر نوسان را تعيين مي کرد. متوجه رفتار دور از انتظار چلچراغ در حال نوسان شده بود. پس پرسش مهمي براي او مطرح شد: اگر فاصله پيموده شده، پريود ( زمان يک نوسان کامل ) چلچراغ را تعيين نمي کند، پس چه چيزي آن را تعيين مي کند؟

فراتر از کلاس درس

معلم ها اغلب نگرانند که مبادا دانش آموزي سؤالي بپرسد و آنان جواب آن را ندانند. اگر به چنين موردي برخورديد، مطمئن باشيد که بهترين پاسخ اين است : " من نمي دانم، فکر مي کني چه طور مي توانيم پاسخ آن را پيدا کنيم ؟"

حال به اصل روش تجربي مي پردازيم: سيستم مورد مطالعه را تا حد امکان ساده مي کنيم و تک تک عواملي را که ممکن است بر رفتار آن تأثير بگذارند، مشخص مي سازيم .من و دانش آموزانم همانند گاليله به اين نتيجه رسيديم که چلچراغ بيضوي و حجيم، درست مانند جرمي است که به يک ميله آويزان باشد ( يعني يک پاندول ). از اين رو، با بستن يک قرقره کوچک به يک نخ نازک و آويزان کردن آن از يک قلاب، پاندولي درست کرديم که آزادانه نوسان مي کرد.

اندازه قرقره و وزن نخ در طول و وزن پاندول تقريبا تأثيري نداشتند. بنابراين، به خاطر سادگي کار، تأثيرات آن ها را ناديده گرفتيم ( تصميم گيري براي ناديده گرفتن عواملي که به يک تحقيق آسيب نمي رسانند، بخش مهمي از فعاليت يک دانشمند است )کار را شروع کرديم . فرضيه ما اين بود که پريود يک پاندول، به جرم يا به طول آن و يا هر دوي آن ها وابسته است. من از دانش آموزان پرسيدم: " چگونه مي توانيم پي ببريم، کدام يک از اين دو عامل در اندازه پريود پاندول مؤثرند؟"

برخي از آنان به درستي پيشنهاد کردند که از قرقره هايي با جرم متفاوت و نخ هايي با طول متفاوت استفاده کنيم و فرضيه را بيازماييم .برخي نيز پيشنهاد کردند که بهتر است در هر بار آزمايش فقط يک عامل را تغيير دهيم.

اکنون بخش مشکل کار، يعني طراحي آزمايش براي آزمودن فرضيه را پيش رو داشتيم .دو يا سه قرقره با جرم متفاوت، چند قطعه نخ با طول متفاوت و يک زمان سنج در اختيار دانش آموزان قرار گرفت.

گاليله در تجربه خود براي سنجش زمان از ضربان نبض خود استفاده کرد، اما استفاده از زمان سنج، مثلاً يک ساعت مچي، آزمايش را واقعي تر مي کند. به اين ترتيب، همه چيز براي پيدا کردن پاسخ پرسش ما فراهم شد. البته خود اين فرايند، پرسش هاي ديگري را به وجود آورد که پاسخ به آن ها تلاش ديگري را مي طلبيد.

با تشويق بچه ها به تفکر ، مشاهده و پرسشگري ، ميتوانيم همه آنان را به عرصه هاي جديدي از لذت بردن از جهان فرا بخوانيم.
منبع

Science and Children,November 1997

نوشته شارلوت وارد / ترجمه حسن سالاري

مجله رشد معلم ، شماره 7

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=81364

70راه براي آموزش اثر‏بخش ( 2 )

 

در 3 هفته‏ي اول سال تحصيلي


قسمت دوم

از تجربه‏هاي سبز آموزگاران جهان ياد بگيريم


36. براي شروع تدريس، از تصوير، طرح، معما، چند پرسش خاص و يا هر شيوه‏ي ديگري که ذهن بچه‏ها را درگير مي‏کند، استفاده کنيم (توفان ذهن براي فراگيري بهتر مفاهيم).


37. پيش از شروع مبحث جديد، پرسش‏هاي دانش‏آموزان از مبحث قبلي را روي تخته‏سياه بنويسيم و بکوشيم با مشارکت بچه‏ها، پاسخ و پرسش‏ها را بيابيم.

38. تا پيش از رفع اشکالات دانش‏آموزان، مبحث جديدي را آغاز نکنيم.

39. هر جلسه از بچه‏ها بخواهيم درس جلسه‏ي آينده را مطالعه کنند و نکاتي را که به نظرشان مبهم مي‏رسد، روي برگه‏اي بنويسند و به شما بدهند. با اين کار، هم شما با نکات مورد توجه بچه‏ها اشنا مي‏شويد و هم بچه‏ها به مطالعه‏ي مباحث درسي پيش از تدريس، عادت مي‏کنند.

40. از بچه‏ها بخواهيم هر جلسه يک خبر مهم از روزنامه يا مجله‏ي ويژه‏ي سنشان را بنويسند و همراه خود سر کلاس بياورند. روي خبر مورد نظر بحث کنيم و هر جلسه را به بحث روي يکي از موضوع‏ها اختصاص دهيم.

41. از دانش‏آموزان بخواهيم برنامه‏ها و آرزوهاي خود را روي برگه‏اي بنويسند و يک کپي از آن را پيش خودشان نگه دارند و اصل برگه را به شما بدهند. به اين ترتيب، شما از اهداف آن‏ها آگاه مي‏شويد و آن‏ها هم اهدافشان را از ياد نمي‏برند.

42. با اجراي برنامه‏هايي مثل برگزاري جلسه‏ي بحث و گفت‏و گو ارائه‏ي مباحث درسي در کلاس و... آن‏ها را براي حضور در جمع آماده کنيم.

43. برنامه‏هاي پرورشي مانند بازديد‏ها، برنامه‏هاي فرهنگي و... را از همان روزهاي نخست شروع سال تحصيلي آغاز کنيم.

44. اجراي برنامه‏هاي ورزشي از ديگر نيازهاي دانش‏آموزان هستند. برگزاري بازي‏ها و برنامه‏هاي ورزشي آن‏ها را از نظرجسمي و رواني آماده مي‏کند.

45. درباره‏ي فلسفه و هدف آموزش و پرورش با بچه‏ها صحبت کنيم تا همکاري و همراهي بيشتري با ما داشته باشند.

46. راه‏هاي جايگزين را به آن‏ها بياموزيم.

47. با همکاري دانش‏آموزان در فضاي کلاس، تغييراتي ايجاد کنيم تا فضا براي آن‏ها دوست‏داشتني‏تر شود.

48. آموزگار دموکراتي باشيم. هر چند رعايت نظم ضروري است، اما در پايه‏ي ابتدايي بايد کمي آزادانه‏تر عمل کرد.

49. پژوهش و تحقيق و شيوه‏ي آن را به دانش‏آموزان سوم ابتدايي به بعد بياموزيم و کمک کنيم تا براي پژوهش‏هايشان از منابع تحقيقاتي استفاده کنند.اين کار از شروع سال تحصيلي جديد، براي بچه‏ها به عادت تبديل مي‏شود.

50. براي فراگيري (آموزش) مفاهيم درسي هيجان ايجاد کنيم. براي اين کار کافي است در کنار تدريس، همان مفهوم درسي، فعاليت علمي، بازديد يا يک کار آزمايشگاهي ترتيب دهيم.

51. شماره تلفن محل کار والدين دانش‏آموزان را داشته باشيم.

52. دليل غيبت‏هاي آن‏ها را جويا شويم.برخي از غيبت‏ها به‏ويژه در نخستين روزهاي شروع سال تحصيلي، ممکن است به دليل ترس از مدرسه باشد.


53. تشويق نيازي انکارناپذير براي پيشرفت تحصيلي است. اين تشويق مي‏تواند زباني، با اهداي جايزه و يا هر شکل ديگري باشد. روزهاي نخست شروع سال تحصيلي نياز دانش‏آموزان بيش‏تر از هر زمان ديگري است.

54. دانش‏آموزان بايد واکنش‏هاي مثبت و منفي ما را ببينند.اما اين واکنش‏ها، به‏ويژه واکنش‏هاي منفي، بايد تنها با تغيير لحن کلام يا چهره، بدون هر گونه توهين صورت گيرد. در روزهاي نخست سال تحصيلي، بچه‏ها بيش از هر زمان ديگري نسبت به رفتار آموزگار حساس هستند.

55. با گروه‏بندي دانش‏آموزان، فعاليت‏هاي آن‏ها را منسجم کنيم.

56. به دانش‏آموزاني که از نظر درسي ضعيف‏اند، مسؤوليت‏هاي آموزشي محول کنيم.

57. به دانش‏آموزان فرصت بدهيم تا در همين روزهاي نخست سال تحصيلي، مهارت‏هايشان را نشان بدهند. براي اين کار به آن‏ها فرصت فعاليت بدهيم.

58. با والدين جلسات خصوصي برگزار کنيم. تأثير اين جلسات بيش از جلسه‏هاي چندين نفره‏ي اوليا و مربيان است.

59. از همين روزهاي نخست شروع سال تحصيلي، بچه‏ها را به نوشتن عادت بدهيم. براي اين کار از آن‏ها بخواهيم هر روز حداکثر در دو تا سه خط، درباره‏ي موضوعي که دوست دارند، مطلبي بنويسند.

60. مجله‏ يا کتابي مناسب با سن دانش‏آموزان انتخاب کنيم و با قسمت‏بندي ان، هر روز بخشي از آن را همراه دانش‏آموزان در کلاس بخوانيم. اين کار مهارت خواندن را در آن‏ها تقويت مي‏کند و باعث آشنا شدن با لغت‏هاي جديد مي‏شود.

61. بازي‏هاي فکري به‏ويژه آن‏هايي که به صورت پرسش و پاسخ هستند، شروع خوبي براي تقويت حافظه‏ي دانش‏آموزان محسوب مي‏شوند.

62. از بچه‏ها بخواهيم هر کدام عکسي از خودشان بياورند. عکس‏ها را روي مقوا بچسبانيم و مشخصات مختصري از بچه‏ها را زير آن‏ها بنويسيم. اين تابلو را در کلاس نصب کنيم تا دانش‏آموزان با يکديگر بيش‏تر آشنا شوند.

63. گروه‏ها، اعم از کار گروه‏ها و يا گروه‏هاي ورزشي و... مي‏توانند براي خود سر گروه انتخاب و کارت عضويت صادر کنند. اين کار فعاليت آن‏ها را منسجم‏تر و ارتباط آن‏ها را بيش‏تر مي‏کند. به‏عنوان آموزگار، به اين برنامه‏ريزي‏ها هويت ببخشيم و آن‏ها را هدايت کنيم.

64. در صورت نياز به تکميل آموزش برخي مفاهيم، مي‏توانيم سرعت آموزش را کند کنيم.

65. تکليف شب، مکمل آموزش‏هاي مدرسه است، به‏شرطي که ميزان آن‏ به حدي باشد که مانع از تفريح و بازي بچه‏ها نشود.

66. از بچه‏ها بخواهيم دفترچه‏اي تهيه کنند. در هر صفحه، کارهايي را که دوست دارند در طول يک روز انجام بدهند بنويسند و روبه‏روي آن‏هايي که انجام داده‏اند، علامت بزنند. اين کار زمان‏بندي را به آن‏ها مي‏آموزد.

67. هر روز از يک دانش‏آموز بخواهيم پيش از شروع کلاس يا در پايان ساعت کلاس، داستان کوتاهي را تعريف کند. اين کار کم‏رويي روزهاي اول مدرسه را برطرف مي‏کند.

68. خلاصه‏نويسي، يکي ديگر از برنامه‏هايي است که مي‏تواند در همين روزهاي شروع سال تحصيلي، بچه‏ها را با نوشتن و کوتاه نوشتن آشنا کند. براي اين کار در پايان هر جلسه و يا هر يک جلسه در ميان، از بچه‏ها بخواهيم چند خط درباره‏ي مطالبي که ياد گرفته‏اند، بنويسند.

69. هنگام تدريس درس‏هايي مثل رياضيات يا علوم به بچه‏ها اجازه بدهيم راه‏حل‏هاي مختلف، حتي راه‏حل‏هاي اشتباهشان را با جرئت بگويند. پس از آن، همراه همه‏ي بچه‏ها، روي راه مورد نظر بحث کنيم.

70. اگر دانش‏آموزان در پايه‏ي قبل نيز در همين مدرسه بوده‏اند، با آموزگار سال گذشته‏ي آن‏ها گفت‏و گويي داشته باشيم تا از هر نظر بهتر و زودتر با شرايط آن‏ها آشنا شويم.

منبع

ترجمه و تدوين؛ مهتاب خسروشاهي


رشد آموزش ابتدايي، دوره‏ي 12،شماره‏ي 1،مهر 88

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=104655

70 راه برای آموزش اثربخش ( 1 )

 

در 3 هفته‏ی اول سال تحصیلی

از تجربه‏های سبز آموزگاران جهان یاد بگیریم

اشاره

شروع همیشه سخت و البته مهم است. شاید تفاوتی هم نداشته باشد که مدیریت کلاسی پرجمعیت یا چند نفره را به عهده بگیریم. در واقع مقر فرماندهی شاید چندان مهم نباشد، تسلط بر اوضاع به‏ویژه در نقطه‏ی شروع مهم است. بررسی‏های پژوهشگران نشان می‏دهد که تدریس، کنترل کلاس و برقراری ارتباط مناسب با دانش‏آموزان در سه هفته‏ی نخست شروع سال تحصیلی، سخت‏تر و مهم‏تر از هر زمان دیگری است. این شرایط در دوره‏ی ابتدایی به مراتب سخت‏تر وپیچیده‏تر است؛ چرا که دانش‏آموزان بخشی از آموخته‏های سال گذشته را هم فراموش کرده‏اند و همین موضوع، در هفته‏ی نخست شروع سال تحصیلی جدید، وارد شدن به فضای آموزش را به مراتب سخت‏تر می‏کند. اما برای شکستن این فضا، مرکز آموزش و تدریس دانشگاه لینکولن نبراسکای شمالی، با بهره‏گیری از تجربه‏های معلمان آن دیار، 101 راه کلیدی را برای شروع آموزشی موفق در سه هفته‏ی نخست شروع سال تحصیلی پیشنهاد می‏کند. با بعضی از این نکات آشنا می‏شویم. البته پژوهشگران این دانشگاه معتقدند، اجرای موفق این راه‏ها، به شش پیش شرط اساسی زیر نیاز دارد.


*‏همکاری مناسب دانش‏آموزان برای ورود به فضای درس و مدرسه پس از گذر از فضای طولانی مدت تابستان و ورود به فضای جدید؛

*آگاهی دانش‏آموزان به ضرورت فراگیری مفاهیم درسی در ساعت‏های حضور در کلاس درس؛

*ادبیات کلامی آموزگار؛

*حمایت از دانش‏آموزان سال‏های نخست هر دوره‏ی تحصیلی به‏ویژه ابتدایی، برای ورود به فضای آموزش؛

*تشویق دانش‏آموزان برای درگیر شدن با فضای آموزش و پرورش؛

*ایجاد فضای مشارکت و هم‏یاری در کلاس؛

 

و اما 70 راه

1. در اولین روز شروع سال تحصیلی، فضای کلاس را با آشنایی دانش‏آموزان با یکدیگر و سپس بازی و سرگرمی شروع کنیم.

2. بازی‏هایی را انتخاب کنیم که همه‏ی بچه‏ها در آن‏ها مشارکت داشته باشند.

3. بازی‏های پایه‏های دوم و سوم ابتدایی را با هدف یاد‏آوری مفاهیم درسی سال گذشته انتخاب کنیم.


4. از وسایل کمک‏آموزشی مانند کارت‏های بازی و یا هر وسیله‏ی کمک آموزشی که کاربرد بازی هم داشته باشد، استفاده کنیم.

5. خودمان را کامل معرفی کنیم و کمی هم درباره‏ی خانواده‏مان برای آن‏ها صحبت کنیم. مثلا" این که چند فرزند دارم و سن آن‏ها چه‏قدر است.

6. تلاش کنیم با گفتار ساده و صمیمی به بچه‏ها نزدیک شویم.

 

7. با مطرح کردن موضوعی که احساس می‏کنیم به آن علاقه دارند، ذهنشان را درگیر کنیم تا زودتر وارد فضای درس و مدرسه شوند.

8. در مقابل پاسخ‏های آن‏ها جبهه نگیریم و بگذاریم راحت اظهار‏نظر کنند؛ حتی اگر اظهار‏نظرشان درست به نظر نیاید.

9. سعی کنیم در این پرسش و پاسخ‏ها، خجالت و کم‏رویی احتمالی‏شان برطرف شود.

 

10. دانش‏آموزان کم‏حرف و ساکت را با پرسیدن سؤال، وارد بحث کنیم.

11. تشویق کلید موفقیت است. برای هر حرکت مثبت، آن‏ها را تشویق کنیم.

12. با انجام فعالیت‏های عملی آموزش را شروع کنیم.

 

13. برنامه‏ها یا فعالیت‏های مشارکتی، بیش از فعالیت‏های فردی اثر‏بخش هستند.بهتر است برنامه‏های درسی یا هر فعالیت دیگری را به صورت گروهی برنامه‏ریزی کنیم.

14. هرچه زودتر با شرایط تحصیلی و سطح فراگیری دانش‏آموزان آشنا شویم؛ سریع‏تر می‏توانیم الگوی آموزشی-پرورشی را انتخاب کنیم.

15. ویژگی‏های فردی دانش‏آموزان را بشناسیم.

 

16. نحوه‏ی برقراری ارتباط روانی و کلامی با دانش‏آموزان را شناسایی کنیم.

17.زمان‏بندی را به دانش‏آموزان بیاموزیم.

18. آشنایی با کتاب‏خانه‏ی مدرسه، نخستین و مهم‏ترین گام برای آشنا کردن دانش‏آموزان با کتاب و کتاب‏خوانی است.


19. آن‏ها را با منابع معتبر علمی مانند دایره‏المعارف‏ها آشنا کنیم.

20. اینترنت و رایانه و طرز استفاده‏ی صحیح از آن‏ها را به تدریج و با برنامه‏ریزی به دانش‏آموزان بیاموزیم؛ حتی اگر این آموزش به‏صورت تئوری باشد.

21. آن‏چه را از آن‏ها می‏خواهیم؛ به دقت برایشان شرح دهیم؛ انضباط در کلاس، نظم در انجام تکالیف، حضور مستامر و...

 

22. شیوه‏ی برگزاری آزمون‏ها، چه کلاسی و چه آزمون‏های ترم را برایشان توضیح بدهیم.

23. هر چند دیگر مثل گذشته، نمره تنها ملاک سنجش دانش‏آموزان نیست، اما در این‏باره هم با آن‏ها صحبت کنیم. این‏که چه سهمی از تلاش آن‏ها با استفاده از عبارت‏های گوناگون و چه سهمی از طریق نمره ارزش‏گذاری می‏شود؟

24. منعطف باشیم؛ با وجودی که باید به اصول و مقررات تعیین شده پای‏بند باشیم تا دانش‏آموزان هم به تعهداتشان به خوبی عمل کنند، اما در بعضی شرایط باید انعطاف‏پذیر باشیم.

 

25. در کلاس‏های پرجمعیت خود دانش‏آموزان و عملکرد آن‏ها بسیار مؤثر است. بنابراین تا حد امکان زمینه را برای فعالیت تک‏تک آن‏ها فراهم کنیم.

26. قبل از برگزاری آزمون‏ها، چه کلاسی و چه امتحانات ترم، با ارائه‏ی نمونه سؤال، آن‏ها را با فضای امتحان و نحوه‏ی برگزاری و نوع سؤال‏ها آشنا کنیم.

27. در اولین آزمون‏ها، برگه‏ها را همراه خود دانش‏آموزان تصحیح کنیم تا ترس از امتحان برطرف شود.

 

28. تفاوت بین همکاری و یا انجام تکالیف به جای دوستان و هم‏کلاسی‏ها را برای آن‏ها شرح بدهیم.

29. با وضیعت تحصیلی و خانوادگی دانش‏آموزان آشنا شویم.

30. بعضی از بچه‏ها برای همراهی با والدین، بخشی از وظایف آن‏ها مثل نگه‏داری از خواهر‏ها و برادرهای کوچک‏تر را به عهده می‏گیرند. درباره‏ی این مسائل آگاه باشیم و از این نظر هم وضیعت بچه‏ها را بررسی کنیم.

 

31. بخش مهمی از موفقیت‏ فرایند آموزش و پرورش، به تمرکز دانش‏آموزان روی فعالیت‏های فردی بستگی دارد. تلاش کنیم تا دانش‏آموزان با برنامه‏ریزی به فعالیت‏های فردی بپردازند.

32. کلاس درس را با نشاط آغاز کنیم. خواندن یک سرود دسته‏جمعی، چند حرکت ساده‏ی تردستی در کلاس و کارهای دیگری از این دست، باعث ایجاد نشاط در دانش‏آموزان می‏شود.

33. کلاس درس را سروقت آغاز کنیم تا در عمل بچه‏ها را به نظم عادت دهیم.

 

34. نظم کلاس را حین تدریس حفظ کنیم. این نکته به‏ویژه درباره‏ی کلاس‏های پرجمعیت بسیار مهم است.

35. هر روز در پایان تدریس، چند پرسش شفاهی مطرح کنیم تا به این ترتیب ارزیابی بهتری از میزان فراگیری دانش‏آموزان داشته باشیم.


منبع


ترجمه و تدوین؛ مهتاب خسروشاهی


رشد آموزش ابتدایی، دوره‏ی 12،شماره‏ی 1،مهر 88

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=104507

 

ادامه مطلب در قسمت دوم