روش افزایش قدرت بیان

 

چگونه قدرت بیان خود را بالا ببریم و مطالبمان را راحت تر بیان کنیم؟


پاسخ: معمولاً دو علت می تواند توانایی قدرت بیان ما را افزایش یا کاهش دهد:

1. بازداری های عاطفی و درونی

2. عدم کفایت خزانه لغت در ذهن

اما آنچه در باب مسایل روانی مطرح می شود بیشتر به گزینه اول مرتبط است آدم هایی که از کودکی در خانواده هایی بزرگ شده اند که ابراز احساسات در آن رایج نبوده و افراد در ارتباط با یکدیگر در حیطه احساسات کلامی هزینه ای نداشته اند. در بروز درونیات خود دچار مشکل می شوند. این موضوع به این معنا نیست که آنان احساسات کمی هم داشته باشند. نه. بلکه آنها با شیوه های ابراز احساسات آشنا نبوده و از نوعی بازداری و کنترل شدید احساسات و عواطف برخوردارند.
ابراز احساسات جنسیت نمی شناسد و می تواند سوپاپ اطمینانی برای سلامت روان اشخاص باشد.

لذا برای بر طرف کردن این مشکل نیاز است تا فرد با پذیرشی که برای خود به وجود می آورد به تدریج مهارت های بازگویی درونیات و ذهنیات و رازهای شخصی را در حد عادی و معمول بیاموزد. افراد در اطراف خود دارای حریم های شخصی نامرئی هستند. ضخامت این حریم شخصی در افراد مختلف متفاوت است در برخی خیلی نازک و در برخی دیگر بسیار ضخیم است. افرادی که حریم های بسیار نازک دارند اسرار زیادی از خود را برای دیگران فاش می کنند و مسلماً گاهی نیز به دلیل این فاش سازی مورد سو استفاده قرار می گیرند و افرادی که حریم های ضخیمی دارند در برقراری ارتباط با دیگران دچار شکل می گردند.

بنابراین حفظ تعادل در این حریم شخصی می تواند انسان را در سلامت بهینه نگه دارد.

سعی کنید تمرین را آغاز کنید. یک فرد مورد اعتماد مثل یک دوست و یا یک فرد متخصص و معتمد مثل مشاور را بشناسید و گاهاً با بیان احساسات و یا استرس ها و یا عواطف خود اجازه دهید تا تخلیه روانی صورت گیرد و راهکارهایی هم در قبالش دریافت کنید.

افراد در اطراف خود دارای حریم های شخصی نامرئی هستند. ضخامت این حریم شخصی در افراد مختلف متفاوت است در برخی خیلی نازک و در برخی دیگر بسیار ضخیم است. افرادی که حریم های بسیار نازک دارند اسرار زیادی از خود را برای دیگران فاش می کنند و مسلماً گاهی نیز به دلیل این فاش سازی مورد سو استفاده قرار می گیرند و افرادی که حریم های ضخیمی دارند در برقراری ارتباط با دیگران دچار شکل می گردند. بنابراین حفظ تعادل در این حریم شخصی می تواند انسان را در سلامت بهینه نگه دارد.

به مرور این بازگویی را می توانید به سمت اعضای خانواده و اطرافیان خود نیز سوق دهید. متاسفانه در فرهنگ ما طوری با پسرهای خانواده برخورد می شود که آنها یاد می گیرند احساسات خود را مخفی کنند، بروز ندهند، گریه نکنند و...

در حالی که ابراز احساسات جنسیت نمی شناسد و می تواند سوپاپ اطمینانی برای سلامت روان اشخاص باشد. در بازگویی درونیات خود از حداقل بازداری استفاده کنید و هر چه در این زمینه تلاش کنید موفق تر می شوید. سعی کنید در این مواقع خود را راحت بگذارید و مدام با باید ها و نباید های بی دلیل حرف خود را سانسور نکنید. اگر خود را بپذیرید کمتر بازداری خواهید داشت. کمتر احساس خود را نابجا یا زشت خواهید دانست. کمتر آن را غیر عادی و نا متعارف می دانید.

البته تمرین های نوشتن هم می تواند در همین زمینه به شما کمک کند و شروع خوبی برای بیان کردن عواطف باشد.

تنظیم: مرکز مشاوره

http://www.bitamax.com/5535.html

کتابشناسی فن بیان : فنون سخنرانی

فنون سخنرانی

فنون سخنراني
  • نویسنده
    تیم هیندل
  • مترجم
    شفيع الهي
  • وضعیت
    اتمام چاپ
قیمت28.000 ریال
| شابک 5-05-5890-964 | قطع رقعی | چاپ دوم |

مدیریت و فنون سخنرانی


مدیریت و فنون سخنرانی

  کسب اعتماد به نفس ، شهامت ، توانایی تفکر منطقی و همراه با آرامش به هنگام سخنرانی در جمع حتی یک دهم آنچه که مردم فکر می‌کنند دشوار نیست.این توانایی هدیه‌ای الهی نیست که خداوند به عده‌ای خاص عطا کرده باشد ، هرکس از اراده‌ی لازم برای انجام این کار برخوردار باشد ، می‌تواند ظرفیت خویش را افزایش دهد . آیا کوچکترین دلیلی وجود دارد که وقتی در برابر حضار ایستاده‌اید نتوانید به خوبی زمانی که نشسته‌اید فکر کنید ؟ مطمئنا می‌دانید که چنین نیست .در حقیقت هنگامی که با دیگران روبرو می‌شوید باید بهتر فکر کنید . حضور آنها باید به شما انگیزه و تحرک ببخشد .شمار زیادی از سخنرانان عقیده دارند حضور سایرین انگیزه و محرکی است که حضور ذهن و دقت مغز آنان را افزایش می‌دهد . با این حال باید به یک موضوع کاملا ایمان داشته باشید:((آموزش و تمرین ، ترس از جمع را در شما خواهد کشت و به شما اعتماد به نفس و شهامتی دائمی خواهد بخشید . ))برای اینکه تمامی تلاش خود را برای تبدیل شدن به یک سخنران خوب به کار ببندید و به سرعت به این هدف دست یابید ، رعایت چهار نکته ضروری است:
-  با اراده‌ای قوی و خلل‌ناپذیر شروع کنید.
-  دقیقا بدانید که می‌خواهید در مورد چه چیزی صحبت کنید.
-  با اطمینان عمل کنید.
-  تمرین!تمرین!تمریندر یک سخنرانی خوب دو راز مهم نهفته است؛ آمادگی و تمرین.با صرف وقت کافی، خود را کاملاً آماده سخنرانی کنید، در این صورت احتمال موفقیت شما افزایش فوق‌العاده‌ای خواهد یافت.لطفاً پیرامون فنون سخنرانی به نکات ذیل توجه فرمایید:1. پس از نوشتن کامل متن سخنرانی، تا جایی که می‌توانید آن را خلاصه کنید.2. نکات مربوط به یک موضوع را یک جا مطرح کنید.3. با مخاطبان به بحث و تبادل‌نظر بپردازید و متکلم‌وحده نباشید.4. قبلاً از سالن سخنرانی بازدید کنید تا با محیط آن آشنا شوید.5. سخنرانی خود را پیرامون سه یا چهار نکته‌ اصلی سازمان‌دهی کنید.6. چند داستان بامزه مربوط به موضوع سخنرانی در متن سخنان خود بگنجانید و در مخاطبان برای دنبال کردن سخنرانی علاقه لازم را ایجاد کنید. 7. در ساختار سخنرانی، پایان یک موضوع و آغاز موضوع بعدی را به وضوح مشخص کنید.8. روش‌های مختلف ارائه یک مطلب را پیدا و طبیعی‌ترین راه را انتخاب کنید.9. متن پیچیده باعث سردرگم شدن مخاطب می‌شود.10. صفحات متن کامل سخنرانی را شماره‌گذاری کنید.11. آهنگ سخنرانی خود را تغییر دهید و ببینید کدام آهنگ مؤثرتر است.12. حتی اگر تعداد مخاطبان کم است تعداد آنها را زیاد تصور کنید.13. یاد بگیرید که عضله‌های صورتتان را شل کنید و لبخند بزنید.14. تمرین کنید تا جمله‌ها را با افت و خیز متفاوتی ادا کنید.15. شب قبل از سخنرانی خوب بخوابید تا در روز سخنرانی سرحال باشید.16. خود را در حال ایراد یک سخنرانی موفقیت‌آمیز مجسم کنید.17. نفس عمیق بکشید، آرام باشید، لبخند بزنید و سخنرانی را با تأنی آغاز کنید.18. هنگام بیان نکات مهم، مدت کوتاهی مکث کنید.19. اولین تماس چشمی را با کسی برقرار کنید که به نظر شما خوش برخورد و صمیمی است.20. سخنرانی را با یک خلاصه خوب و قوی به پایان برسانید. منابع برای مطالعه بیشتر: آئین سخنرانی                    نویسنده:دیل کارنگی              مترجم:حسین معارف وندآئین نیکو سخن گفتن       نویسنده : محمد جبروتی         انتشارات :طلائیه
 
http://t_barnameh.persianblog.ir/post/11

ارائه موفق سخنرانی

 

ارائه موفق سخنرانی

 

با عقل و فهم و دانش دادِ سخن توان                    
چون جمع شد معانی ، گوی بيان توان زد                    

 

          ـــ از دغدغه های مهم مديران ، مسئـولان و کارشناسان سازمانـها در انتـهای سال ، ارائـه گزارش سالانه عملکرد ، اهداف آتی

         و استراتژيکی سازمان و يا گزارش جمعبندی فعاليتها به هيات مديره و يا مجامع عمومی است به نحوی که جذاب و تاثير

        گذار باشد .

 

      ـــ   ويا پيش می آيد مديران به مناسبتی در جمع کارکنان سازمان به منظور ايجاد تحرک ، پويائي و زمينه سازی برای جلب

          همکاری و مشارکت بيشتر آنان سخنرانی های انگيزشی ايراد نمايند .

 

      ـــ  و يا شما فارغ از مسائل کاری و سازمانی ، قصد داريد ، ايده ها ، افکار ، نظريات و تجربيات شخصی و يا نتايج مطالعات

          و تحقيقات علمی تخصصی خود را در يکی از مجامع علمی مانند همايشها ، کنفرانسها و نظاير آن بصـورت سخنرانی و

          يا ارائه مقاله به مدت حداکثر 20 تا 30 دقيقه ارائه نماييد .

 

          توجـه داشته باشيـد در هر سه شـکل فوق الذکر ، شـما قبـل از هـر چيز بـه ايـن موضـوع فـکر خـواهيد کـرد که از کجا؟

          و چگونه ؟ متن سخنرانی خود را تهيه نموده و به چه طريق آنرا ارائه نمايم ؟ که جذاب و تاثير گذار باشد .

 

          جری وايزمن Jerry Weissman ارائه دهنده معروف دنيای مديريت در کتاب خود به نام Presentation to win -

          ارائه موفق- می گويد روزانه سی ميليون سخرانی با موضوعات مختلف در جهان ارائه می شود اما ميليون ها ارائه ناموفق

          می ماند و ميليونها ارائه ديگر با خستگی ، بی حوصلگی مخاطبين مواجه می شود فقط در حدود چند صدهزار ارائه موفق

          می شوند با مخاطب ارتباط درست و منطقی برقرار کنند .

                  

         بارها شاهد بوده ايد که پای سخنرانی "الف" نشسته ايد اما بدليل معرفی نامناسب و غير موثر و ارائه سردی که داشته است

         نه تنها چيزی دستگيرتان نشده بلکه سالن جلسه را به بهانه های مختلف ترک کرده ايد و يا پای سخنرانی "ب" بوده ايد که

         به دليل داشتن بيانی گرم و جذال و سخنرانی پر محتوای او حتی نتوانسته ايد لحظه ای چشم از وی برگيريد .

 

                   ســـــــــئــوال

          بـه چه دليل در سخنرانی " الف" مخـاطبين بـه تدريج محل سخنـرانی را ترک می کردند و در نـتيجه ميليونها ارائه ناموفق

          می ماند ؟ اما در سخنرانی "ب" از توجه مخاطبين لحظه ای هم دريـغ نمی شود ؟ پاسخ جری وايزمن اينـست که سـخنران

         "ب" توانسته بود بين ارائه کننده و دريافت کننده تعامل صحيحي برقرار نمايد .

 

             به قول حضرت مولانا :

                                      دَم مَزن تا بشنوی زان دَم زنان                    آنچه نايد در زبـان و در بــيــان

                                      دَم مَزن تا بشنوی زان آفـتـاب                    آنچه نايد در کتاب و در خِطاب

 

           مطالعات نشان داده است کسی می تواند يک سخنرانی گرم و جذاب و اثرگذار ارائه نمايد که :

                           علاوه بر دانش و اطلاعات کافی ،

                           قدرت بيان ،

                           مهارت های برقراری ارتباط کلامی داشته باشد .

http://www.sedayemojri.com/Lecture.htm

هنر سخنوری واعجاز کلام

هنر سخنوری واعجاز کلام


"سخن " بر جسته ترین امتیاز آدمی است گاه ساحرانه از دل بر می خیزد وافسونگر است وگاه از خرد بر می خیزد واز اندیشه خبر می دهد که "زیبایی گفتار دلیل زیادی عقل است ".سخن همواره انسانها را به هم پیوسته است .باران لطیف کلام است که جنگل احساس وروح زیبایی طلب آدمی را طراوت می بخشد واز این رو سخنوری هنر است ،وسخنوران هنرمند افسونگران چیره دستی هستند که با اعجاز کلامشان دریای دلها را می نوردند .
شیوایی سخن سخنوران نشان از زیبایی وشکوه روحشان دارد .رسول خدا (ص) می فرمایند :"زیبایی انسان در فصاحت وشیوایی زبان اوست "


امواج آلفا در مغز

وقتی شخصی مشغول فعالیت است ،امواج مغزی او 14 تا 16 بار در ثانیه نوسان دارد که به آن امواج بتا می گویند .زمانی که استرس ایجاد می شود این امواج گاه به 30 بار در ثانیه می رسد که کاملا با زمان ومثدار استرس در ارتباط است .آن هنگام که فشارهای روحی کم رنگتر می شود بتدریج از امواج مغزی هم کاسته می شود .هر گاه آرامش روحی کاملا ایجاد می شود امواج مغزی به 8 الی 13 بار در ثانیه می رسند که به آنها امواج آلفا گفته می شود .اما نکته اصلی این است که این آرامش از هر طریقی که حاصل شود نتیجه یکی است : از راه ورزش کردن ،دل سپردن به سخنان شیوا ونغز ،تماشای غروب وقدم زدن در کنار رودخانه ای زیبا وغرق شدن در شگفتی های طبیعت ،هر کدام که باشد امواج آلفا در مغز نمایان می شود .سخنورانی که قادرند با کلام وسخن نافذ خود تنش های درونی مخاطبین را کاهش دهند ودر قلب آنان نفوذ کنند در ایجاد امواج آلفا در مغز مستمعین نقش کلیدی دارند .که باعث کاهش میزان سوخت وساز وذخیره انرژی ، کاهش تعداد تنفس وضربان قلب می شود .در این شرایط اعصاب سمپاتیک از فعالیت خود می کاهند وآرامش اغلب سیستم های درونی از جمله قلب وعروق را در پی دارد .

سبوی عشق


تمام سخنواران نامی دنیااز هر دین ومسلک که باشند در یک ویژگی مشترکند وآن هنر عشق ورزیدن است ،عشقی که به کلام احساس می بخشد وآن را در سینه ها جاودانه می سازد. آنان که مهربانند با شور وشوق سخن می گویند وبرق اشتیاق نگاهشان روشنی بخش است .سخنور عاشق به شوق همزبانی با مردم زبانش گویا می شود وشوق او پنجره ای است به سوی دشت بیکران زیبایی که مستمعین را به تماشا فرا می خواند .سخنوری که مستمعین را دوست دارد وبه آنان عشق می ورزد در میان آنان به وجد می آید ونگاه مستمعین او را به سخن می آورد .


ایمان به اهداف والا

هر چه ارزش واهداف سخنور بزرگتر باشد ،شعله وسوز درونی او در بیان مطالب بیشتر خواهد بود .اهداف والا وارزشمند انگیزه او را دو چندان می کند .

چشمان مستمعین می شنوند

قبل از این که سخنور لب به سخن بگشاید ،مستمعین با آنچه می بینند او را ارزیابی می کنند ،نحوه راه رفتن او هنگام حرکت به جایگاه سخنرانی ،ایستادن یا نشستن ، چهره ظاهری وتناسب اندام او شادی یا افسردگی وطرز نگاه او ، در نهایت نوع لباس و آراستگی ، همه در قضاوت مستمعین موثر است . آنچه امروزه در روانشناسی مورد بحث است عوامل موثر در ادراک می باشد یعنی آن دسته از عواملی که در وهله ی اول می تواند نظر بینندگان را به خود جلب کند ودر نوع قضاوت وبینش آنان تأ ثیر گذارد .

آراستگی سخنور


آراستگی یا عدم آراسته بودن سخنور ، نوع لباس ورنگ آن ، هر کدام تصویر خاصی در ذهن مخاطبین می گذارد .سخنور باانتخاب رنگ لباس خود در روحیه ی مستمعین اثر می گذارد .رنگهای روشن ، همواره شادی بخش است وحتی در روحیه سخنور نیز تأ ثیر مثبت دارد .به عنوان نمونه رنگ زرد در قرآن شادی آفرین معرفی شده است آنجا که می فرماید :"زرد یکدست که رنگ آن ببینندگان را شاد ومسرور سازد " از سوی دیگر آراستگی سخنور احترام به مستمعین است .او با آراستگی خود به مخاطبین پیام می دهد که من برای شما احترام قائل هستم وشما را شایسته ی آن می بینم که در مقابلتان آراسته ظاهر شوم . این خود ارتباطی لطیف وبی کلام است وجلب توجه مستمعین را به همراه دارد


رفتارو حرکات سخنور


رفتار وحرکات فیزیکی سخنور، صلابت سخنور در قدم زدن ،آراسته ومحکم گام بر داشتن وقامت استوار وبا صلابت سخنور ، او را شخصی بدون اضطراب وعلاقه مند به حضور درجمع می کند .

تبسم سخنور


چهره ی سخنور قبل از آنکه لب بگشاید با مستمعین سخن می گوید .سخنور متبسم قبل از شروع کلام با تبسم خود پیام دوستی وتمایل به ارتباط با مستمعین خود می دهد .تبسم سخنور قبل از کلام ، دسته گلی است که به مستمعین هدیه می شود ،گلی که دیده نمی شود اما عطر آن همه جا را معطر می کند .پس به غیر از ظاهر آراسته ی سخنور ، تبسم او نیز نوعی ارتباط غیر کلامی شیرین محسوب می شود که شنوندگان را آماده ی شنیدن ،توجه ودقت می کند .یک ضرب المثل چینی می گوید :" اگر قادر نیستی تبسم کنی فروشندگی نکن ، چون کسی از شما خرید نخواهد کرد " .اما سخنور عبوس از دیدگاه مخاطبین شخصی است که با چهره ی خود فریاد می زند به من نزدیک نشوید ! چهره ی او عدم اشتیاقش را نسبت به دیدار دیگران فریاد می زند ، زیرا شخصی که در دلش شوق دیدار وارتباط با دیگران فریاد می زند به طور قطع چهره ای شاد خواهد داشت ،البته این چهره آینه شوق درونی اوست وتصویری است موثر برای ارتباط .

سخنور همواره به آرامش درونی وحفظ تعادل روحی وتمرکز حواس نیازمند است ،تمرکزی که بتواند از لابلای اندوخته های سخنور بهترین را برگزیند وتمرکز حواس وحفظ تعادل روحی ، قدرت مانور خطیب را بالا می برد .قدرت ارزیابی سخنور وارتباط او با مستمعین ، جمع بندی سخنان ، آمادگی روحی او برای غلبه بر تکه پرانی های احتمالی مخاطبین ، ورفع اشتباهات لفظی به نحوی که مانع بر هم خوردن جوّ شود همه وهمه با آرامش درونی وتمرکز حواس سخنور بستگی دارد .پس بهتر است سخنور از آنچه در بهبود تمرکز حواس او موثر است آگاه باشد .
تجزیه وتحلیل سخن در لحظات قدم زدن ، هنگام ورزش ، قبل از خواب وهر زمان که فرصتی دست داد به میزان جرأت می افزاید واو را در انتقال مطالب یاری می کند .


چهره شاد وخندان

تبسم موجب گشادی عروق خونی می گردد وخون بیشتری را باسرعت بهتر در اختیار اعضای بدن از جمله مغز قرار می دهد .تبسم وخندان بودن موجب تحریک تولید (بتا اندرفین )در مغز می گردد که این ماده ،به علت آرامبخش بودن باعث کاهش اظطراب وبالطبع بهبود تمرکز حواس می گردد .همچنین تبسم تعادل طبیعی را حفظ می کند .

تغذیه در سخنوری

نوع ، مقدار وزمان تغذیه ، تاثیر شگرفی در تمرکز حواس انسان دارد .از آنجا که مغز انرژی خود را از قند می گیرد ،هرگاه مقدار قند قابل دسترس مغز کاهش یابد تفکر آشفته وکندتر می شود .هرگاه غذای خورده شده کافی وقند خون در محدوده ی طبیعی حفظ شود تفکر تند وروشن وخلق عالی ورفتار خوب وچهره ی شاد در شخص بروز می کند

http://webcache.googleusercontent.com/search?q=cache:8bIBMRcUL5kJ:www.andishenovin.ir/forum/showthread.php%3Ft%3D345%26page%3D1+%D9%87%D9%86%D8%B1+%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C&cd=29&hl=en&ct=clnk&source=www.google.com

كلام با زبان تصویر

كلام با زبان تصویر

هنر تجسمی ، نقاشی

افتخار پیشینه پر بار تصویری و تجسمی‌همه ما ایرانی‌ها ابتدا به نقش‌ها و حجم‌های سفالین مكشوف در غارهای میرملاس و دوشه لرستان و بعد به نقش‌های عامیانه در قالی‌ها، گلیم‌ها، جاجیم (ماشته)ها و... برمی‌گردد.

همه این موارد كه نسبتی مستقیم با استان لرستان برقرار می‌كنند، خواه ناخواه توقع تصویری ما از این استان را به نسبت استان‌های دیگر دو چندان می‌كنند؛ مخصوصاً وقتی كه خبر برپایی نمایشگاهی با عنوان «نقاشان نوگرای استان لرستان» به گوش می‌رسد.

پیش‌تر همه ما شاهد نمایشگاه‌های مختلفی با همین عنوان (نوگراها) و مربوط به استان‌های دیگر بوده‌ایم و ضعف اطلاع رسانی و تبلیغ این نمایشگاه درباره آنها نیز صادق بوده است.

همه ما به این نكته آگاهیم كه وجود مكان این دسته از نمایشگاه‌ها در مجموعه صبا، واقع در یكی از اصلی‌ترین مكان‌های شهر تهران، یعنی مابین چهار راه ولیعصر و میدان ولیعصر، به سبب تعداد بازدید‌كننده غنیمتی است برای این نوع نمایشگاه‌ها، ‌ولی فقط كافی است به آمار بازدید كننده‌ها (اگر چنین آماری وجود داشته باشد!) مراجعه كنیم تا دریابیم كه اینگونه هم كه تصور می‌شود،  نیست (این را از روی سالن‌های خالی این نمایشگاه می‌گویم). این در حالی است كه بسیاری از رهگذرانی كه از مقابل «صبا» می‌گذرند كافی است اولین اطلاعیه مبنی بر دعوت به نمایشگاه به چشم شان بخورد تا وارد نمایشگاه شوند. راستی! چرا هیچ وقت درباره چنین نمایشگاه‌هایی آمار بازدید‌كننده ارائه نمی‌شود؟

چرا نظر بازدید كننده‌ها را مبنی بر چگونگی برگزاری این نمایشگاه‌ها اعلام نمی‌كنند؟ چرا لااقل برگزار كنندگان، یك «پلات لمینیت شده» ناقابل مبنی بر دعوت از عموم مردم، جلوی در ورودی صبا نمی‌گذارند؟ تا كی قرار است فقط دانشجویان رشته نقاشی از این نمایشگاه‌ها دیدن كنند؟

افتخار پیشینه پر بار تصویری و تجسمی‌همه ما ایرانی‌ها ابتدا به نقش‌ها و حجم‌های سفالین مكشوف در غارهای میرملاس و دوشه لرستان و بعد به نقش‌های عامیانه در قالی‌ها، گلیم‌ها، جاجیم (ماشته)ها و... برمی‌گردد.

از یاد نبریم كه اولاً شركت این تعداد از نقاشان یك استان در چنین نمایشگاهی چیز كمی‌نیست و ثانیاً اگرچه ممكن است همه این نقاشان، خودشان در نمایشگاه حاضر نباشند ولی به‌عنوان یك نقاش آنچه برایشان در درجه اول اهمیت قرار دارد، پیش از قول خرید آثار، چاپ كتاب و یا هر چیز دیگر، «دیده شدن» آثارشان آن هم از سوی طبقه‌ای از اجتماع ایران به نام پایتخت نشین‌‌هاست. چرا نمی‌خواهیم باور كنیم قشر وسیعی از همین پایتخت نشینان ما هنوز نمی‌دانند كه برای ورود به یك نمایشگاه نقاشی هیچ نیازی به خرید بلیت ندارند. افسوس كه با یك سهل انگاری ساده (فراگرفتن بهتر دیدن) این امر از آنها دریغ می‌شود.

نمایشگاه نقاشان نوگرای استان لرستان با آثار انتزاعی زهره جعفری كه با خاك اره و رنگ محدود كار شده، آغاز می‌شود و به این ترتیب خبر از نمایشگاهی درخور (دیدن) می‌دهد. در ادامه، پروین مراحمی، ‌لرستانی بودن نقاشان این نمایشگاه را به ما یادآوری می‌كند. او در آثارش اصرار زیادی در بومی‌ بودن دارد. او در طرح مضامین‌اش بسیار بومی‌عمل كرده است اما در طرح ساختار و آنچه پیش از موضوع به چشم می‌رسد نه تنها از بومیت (مثلاً رنگ‌های متنوع در زندگی لرها) خبری نیست كه حتی آثارش فاقد انسجام یك تابلوی نقاشی «قابل ارائه» است. در اینجا عناصر نقاشی (ساختار، رنگ، انسجام و...) به طرز مبتدیانه‌ای فدای موضوع شده است.

این موضوع محوری و فدا كردن ساختار به قصد پرداختن به موضوع، مسئله‌ای است كه در كار مسعود پارسافر نیز به‌ترتیبی دیگر خودنمایی می‌كند.  با همه جست و جو و تلاش تحسین برانگیزش در راه نقاشی، تناقض بزرگی هم در كار او به چشم می‌خورد و آن كوبیسم به ظاهر تحلیلی‌اش است كه آن را با مضامینی (مضامین ایرانی مثل المان‌های صوری هخامنشی و...) آمیخته است كه با همان نگاه اول می‌توان فهمید كه این مضامین به‌صورت ذهنی در كار او وارد شده است، حال آنكه كوبیسم اصلاً در بنیان خود پیوندی ناگسستنی با عینیت و مطالعه دیداری (میان چشم و شیء دیده شدنی) دارد. سؤال این است كه او چگونه تحلیل كوبیستی‌اش را با امری ذهنی (پرورش موضوع) همخوان كرده است؟ (اگر از دیدگاه رئالیستی كه بخش درونی شده كوبیسم است به این مسئله توجه كنیم خواهیم دید كه این خرده، به آثاری چون «گرنیكا»ی پیكاسو نیز وارد است).

در همین باره نكته قابل توجه دیگر استفاده از تكنیكی به نام كلاژ (تكه چسبانی) در این نمایشگاه است. به كارگیری افراطی این تكنیك در این آثار، گاه به آنجا می‌رسد كه تابلوی نقاشی را به راستی از نقاشی بودن جدا و به یك اثر «كاردستی» نزدیكش می‌كند. برخی از این نقاشان همچون غلامرضا رئیسی، جواد شاهوردی و احسان سلگی (هر چند احسان سلگی در این میان تجربیات متنوع تری دارد) از همین دسته‌اند.

هنر تجسمی ، نقاشی

درباره كلاژ نیز همواره همین خصلت رئالیستی مطرح بوده است، «آپولیز شاعر، كلاژ را تأیید می‌كرد و آن را تكنیك بسیار مناسبی برای انتقال (یا بازگویی) تجربه روزمره یك شهروند دنیای مدرن می‌دانست.»* همین جاست كه می‌گویم اگر كلاژ را صرفاً به حیطه مواد سنتی و تزئینی بكشانیم آنگاه دیگر تعریف و كاركرد مدرنیستی‌اش را از دست داده و خود را به یك اثر تزئینی و گاه حتی كار دستی نزدیك كرده است.

در كار محسن احتشامی‌ اما، ‌كلاژ به راستی دیگرگونه است. او مدرنیسم‌اش را از حد زیادی از دیگر دوستانش جلوتر پی‌گیری می‌كند. اگر در اشتیاق وافر او به دوره قاجار و استفاده از عناصر تصویری و حتی اشیای آن دوران همچون ظرف و قفل قدیمی، ‌جنبه انتقادی آثارش نبود، كار او نیز به یك طراحی چیدمانی و صرفاً مضمونی و فاقد رنگ تقلیل می‌یافت.

فرشته غازی راد با 5 اثر طبیعت بی‌جان در این نمایشگاه حضور دارد. غیراز دو تا كه در آنها سازهای زهی را (شاید به تبعیت از كسانی همچون براك و پیكاسو) تصویر كرده است، در 3 اثر دیگر كه هر 3 روی تخته چوب كشیده شده، به توفیق چشم نوازی نایل شده است.

استفاده از رنگ‌های محدود اما «بجا» مخصوصاً در تابلوی طبیعت بی‌جانی به نام «بدون عنوان» جدای از یادآوری آثار «ماتیس»، از شاعرانگی و سرزندگی قابل توجهی هم برخوردار است. از زهرا رهنورد نیز در این نمایشگاه ‌آثاری بر سینه دیوار می‌درخشد (هر چند به‌نظر می‌رسد تعداد نقاشان نوگرای زن استان لرستان از دیگر استان‌ها و مخصوصاً استان مازندران كمتر باشد كه این نیز در جای خود قابل بررسی است)، اگر بخواهم با وجود میل باطنی‌ام، ‌نقاشی‌های زهرا رهنورد را با كسی قیاس كنم، او میرحسین موسوی است.

زهرا رهنورد نیز پس از دوره‌های اكسپرسیونیستی و نقاشی با شیشه (یكی از نقاشی‌هایش در این نمایشگاه از همین دوره است) به سفیدی كاغذ (كاغذ پلات) روی آورده است. تك رنگ‌های اساسی و خاكسترهایی كه در كار میرحسین موسوی با سوختگی ایجاد شده بود، در اینجا با سایه روشن‌هایی كه در اثر عكس و چاپ به‌وجود آمده، قابل مقایسه است. جدای از فرم، آنچه این دسته از آثار زهرا رهنورد را از میرحسین موسوی جدا می‌كند ورود بارز فیگور در آثار اوست.

نمایشگاه نقاشان نوگرای استان لرستان با آثار انتزاعی زهره جعفری كه با خاك اره و رنگ محدود كار شده، آغاز می‌شود و به این ترتیب خبر از نمایشگاهی درخور (دیدن) می‌دهد.

برادران گودرزی (مصطفی و مرتضی) نیز به‌عنوان نقاشانی با تبار لرستانی در این نمایشگاه هر كدام با 3 اثر حاضرند. در همین6 اثری هم كه از طرف آنها ارائه شده است می‌شود شدت نزدیكی و تداخل این 2 برادر را به یكدیگر تشخیص داد.

محمد ابراهیم جعفری را نیز میان برادران گودرزی با آثار آب مركب و شرق دوری‌اش می‌شناسیم (خصوصاً اینكه یكی از این آثار به‌عنوان سند، تاریخی را بر خود دارد كه سال 67 را نشان می‌دهد!) اما از طراحی‌های قدیمی‌جعفری، فضاهای شاعرانه محمود مكتبی و آبستره دلنشین حجت الله امانی كه بگذریم، ‌رضا بهاروند شاید تنها كسی باشد كه در این نمایشگاه به تمامی، حق مطلب (نوگرایی استان لرستان) را ادا كرده است. انتزاع تابلوی او به‌شدت حال و هوای گلیم (لِی، به قول لرها) و دست بافت‌های استان لرستان را دارد، با این حال اصلاً نمی‌خواهم به‌دنبال ردپای یك «چیزِ این جهانی» در میان خطوط رنگی عمود و افق در آثار او باشم. او همین كه با برداشت و خراشیدن سیاهی از روی سطح بوم، رنگ‌های گرم زیرین را از آن میان بر ما آشكار می‌كند، كافی است.

همین كه در پس این تیرگی به‌دنبال نوری می‌گردد كه فقط از رنگ قابل ساطع شدن است كفایت می‌كند. قرار هم نیست كه همه مسائل به زبان آمدنی و نامدنی درباره نقاشی به هر ترتیبی كه شده به زبان بیایند. پس فقط باید به این نقاش، حتی با تجربه‌های جدیدش (استفاده از بوم روی بوم) تبریك گفت، چرا كه همین تجربه‌ها به ما می‌گویند كه او نیز همچون نقاشان دیگر این سرزمین كهن، همچنان در ادامه این راه پر خار گام‌های محكم بر می‌دارد.

پی نوشت:

* نوربرت لینتن، هنر مدرن، ترجمه علی رامین، نشر نی، چاپ دوم، 1383، ص 78

   

 منبع : همشهری

 

پیشینه ، تعریف و اقسام بلاغت

پیشینه ، تعریف و اقسام بلاغت

بلاغت ، از فنون ادبی ، و در زبان فارسی به مفهوم شیوایی و رسایی سخن . این فن در مشرق زمین بیشتر در حیطه دانشهای دینی بوده ؛ اما در سرزمینهای غربی ، مانند یونان و رومِ باستان ، به دانش یا هنری مستقلّ از حوزه علوم دینی اطلاق می شده ، همچنانکه در تمدن قرون وسطایی اینگونه کشورها، بلاغت سومین هنر از هنرهای هفتگانه به شمار می رفته است ( رجوع کنید به روبر، ذیل "Art" ).

پیشینه

از حدود قرن پنجم ق م که در سرزمین های یونان و روم نوعی خاص از جمهوریّت حاکم بود، داوطلبان وصول به مقامات عالی سیاسی برای رسیدن به مقصود با یکدیگر مناظره و مشاجره می کردند و هر کس می کوشید که با سخنوری بر رقیب خود غلبه کند، و ازینرو فن خطابت و بلاغت در این دوسرزمین اهمیتی خاص یافت . در اواخر قرن ششم و اوایل قرن پنجم ق م ، سوفسطاییان * ، از جمله زنون و پروتاگوراس ، فن جدل و مناظره را به شاگردان خود می آموختند و آنان را در فراگرفتن شیوه های اقناع و الزام شنوندگان ماهر می ساختند. اما سقراط (470ـ399ق م ) و شاگردانش ، افلاطون (427ـ348ق م ) و ارسطو (384ـ326ق م )، بلاغت سوفسطاییان را مردود شناختند و پیروان و شاگردان خود را از آموختن آن منع کردند. آنان مبانی و قواعدی دیگر برای بلاغت پی ریزی کردند؛ از جمله ارسطو دو رساله مشهور ریطوریقا (بلاغت ) و بوئطیقا (شعر) را تألیف کرد و بلاغت را از فن جدل ممتاز ساخت ؛ اگرچه حکیمان مسلمان این دو رساله را به ضمیمه رسالات برهان و جدل و سفسطه جزو مباحث منطق شمرده و به آنها عنوان «صناعات خمس » داده اند.

در قرن اول و دوم ق م نیز در روم به بلاغت ، که لازمه فن خطابت بود، توجه می شد و خطیبانی مانند سیسرون (مقتول در 43 ق م ) اصول و موازینی خاص برای آن تدوین کرده بودند. فیلسوف و سیاستمدار رومی ، سنکا (متوفی 65ق م ) اصول سیسرون را تخطئه کرد، اما فیلسوف وادیبی دیگر به نام مارکوس کوئنتیلی از اصول سیسرون دفاع ، و گفته های سنکا را رد کرد و رساله ای هم به نام : " در چگونگی تربیت خطیب " نوشت . این رساله پس ازمرگ او متروک ماند، اما در دوران رنسانس از مآخذ و مراجع مهم فن بلاغت و خطابت به شمار می رفت ( بریتانیکا ، ذیل "Quintilian", "Rhetoric" ).

در ایران پیش از اسلام ، مبانی بلاغت عمدتاً از بعض متون دین زرتشتی سرچشمه می گرفت . از آن جمله یشتها از بلاغت مطلوبی برخوردار است . امروزه بسیاری از آن متون از بین رفته است و آثار به جا مانده از متون پهلوی که بسیاری از آنها پس از اسلام تألیف شده و در واقع تفسیرات و تعلیمات موبدان زرتشتی است ، ارزش بلاغی چندانی ندارد. متون پهلوی غیرمذهبیِ به جای مانده ، مانند درخت آسوریک را نیزنمی توان نمونه ای برای بلاغت زبان پهلوی به شمار آورد.

اما اینهمه بدین معنی نیست که در ایران پیش از اسلام ،خاصّه در دوران ساسانی ، به بلاغت اهمیت داده نمی شده است . جاحظ (متوفی 255) پس از آنکه سخنان شعوبیه رادر ستایش از شیوایی زبان پهلوی نقل می کند، چنین نتیجه می گیرد که سخنوری و سخنرانی شایستة کسی جز ایرانی و عرب نیست (ج 3، ص 20) و از قول شعوبیه می گوید که هر کس می خواهد در بلاغت به کمال رسد و واژگان نامأنوسِ دور از ذهن را بشناسد و در دانش لغت پرمایه گردد، بایدکتاب کاروند را بخواند (همان ، ص 10). البته امروزه ازاین کتاب نشانی نیست ، اما جاحظ که خود از پیشوایان بلاغت و سخندانی است ، در جای جای البیان و التّبیین مهارت ایرانیان را در خطابت و سخنوری و گزیده گویی ستوده است (برای نمونه رجوع کنید به ج 3، ص 11)؛ و این ادّعایی گزاف نیست ، چنانکه در بیشتر کتابهای بلاغت و آداب نویسندگی به علاقه مندان این فنون سفارش شده است که به آموختن فرهنگ و چیره زبانی فُرس همّت گمارند (برای مثال رجوع کنید به ابراهیم بن مُدبِّر، ص 7).

ظاهراً در نزد مردم عرب جاهلی ، بلاغت به همین معنی بوده است که امروزه به کار می رود، چنانکه شارحان حدیث در شرح واژه  «ابلغ » از حدیث پیامبر که فرمود: «اِنَّما اَنَا بشرٌ و اِنَّهُ یأتینی الخَصمُ فَلعلَّ بعضَکُم اَنْ یکونَ ابلغَ مِنْ بعضٍ» (من بشرم ، شاکیان نزد من می آیند؛ چه بسا که یکی از شما بلیغ تر از دیگری باشد) گفته اند: اَیْ احسنُ ایراداً للکلام (یعنی آنکه بهتر سخن می گوید؛ قَسطَلانی ، ج 4، ص 262). به نظر عده ای ، تحدّی (مبارزطلبی ) قرآن مجید نیز به بلاغت آن بوده است ؛ زیرا مردم عرب در بلاغت و سخندانی چنان چیره دست بودند که هیچ پدیده بشری دیگری نمی توانست با سخن رسای آنان برابری کند و قرآن که بر بلاغت آنان برتری یافت ، معجزه الهی است . ازینرو بود که کفّار قریش شاعری را در بالاترین درجه آن به پیامبر اکرم نسبت می دادند. مبانی اصلی بلاغت عرب در نزد مسلمانان و پیشوایان بلاغت در جهان اسلام ، از اسلوب و شیوه بیان قرآن سرچشمه گرفته است و اثبات اعجاز قرآن از مهمترین اهداف علم بلاغت عرب بوده است و مقصد اصلی مؤلّفان نخستین کتابهای بلاغی در جامعه مسلمانان ، در واقع همان اثبات اعجاز قرآن بوده است .

تعریف بلاغت

از دیر باز، در کتابهای ادبی ، از بلاغت تعریفهای مختصر و مفصّلی شده است که جاحظ در البیان و التّبیین بسیاری از آنها را نقل کرده است . تعریف امام فخررازی (ص 62) تعریفی جامع و مانع است : «بلاغت آن است که آدمی آنچه را که در تهِ دل دارد، با سخنی که از ایجازِ مخلّ و اطناب مملّ در آن پرهیز شده باشد، بر زبان آرد. عبدالقاهر جرجانی نیز بلاغت را نتیجه تطبیق کلام بر مقتضی ' و مناسب حال می شناسد و نام آن را «نظم » می گذارد، و مکرّراً در دلائل الاعجاز (مثلاً ص 44ـ45، 276، 283، 403) می گوید: نظم ، جستن و یافتن بهترین روابط نحوی در میان کلماتی است که برای ادای مقصود گفته می شود. او برای لفظ ، معنی و مزیّت دیگری قائل است که به چگونگی کاربرد و استقرارش در کلام و موقعیت ترکیبی آن در جمله بستگی دارد.

اقسام بلاغت

بلاغت ماهیّت واحدی دارد، اما مظاهر و مصادیق آن گوناگون است ؛ چنانکه مشهور است : «لِکلِّ مقامٍ مقالٌ.» ابوحیّان توحیدی (متوفی پس از 40) بلاغت را هفت قسم دانسته است : بلاغتِ شعر، خطابه ، نثر، مَثَل ، عقل ، بدیهه گویی و بلاغت در ایراد سخنان تأویل پذیر (ج 2، ص 140ـ141). همچنین برخی از نویسندگان کتب بلاغت گفته اند که بلاغت سه گونه است :

1)سخن موجز یا کم و گزیده ، چنانکه با اشاره ای وافی به مقصود گفته شود؛

2)مساوات که لفظ و معنی برابر باشد و بیش و کم گفته نشود؛

3)اطناب و اسهاب که مقام ، مقتضی اطاله سخن است

بنابراین ، رعایت تناسب میان حال و مقال در ادای سخن ، به ایجاز یا مساوات یا اطناب ، از اصول مسلّم بلاغت است ( رجوع کنید به جاحظ ، ج 1، ص 127). به نوشته خوارزمی (متوفی 383)، بلاغت سه گونه است :

1)مساوات ، یعنی الفاظ بی کم و کاست همان معانی را داشته باشد که برای آن وضع شده است ؛

2)اشاره ، یعنی با الفاظ اندک بتوان معانی فراوان را رساند؛

 3)اشباع ، یعنی برای رساندن یک معنی ، الفاظ مترادف گفته شود .

رُمّانی (متوفی 384؛ ص 76) بلاغت را به ده قسم تقسیم کرده است :

ایجاز، تشبیه ، استعاره ، تلاؤم ، فواصل ، تجانس ، تصریف ، تضمین ، مبالغه و حسن بیان . چنانکه ملاحظه می شود قدما قائل به تفصیل میان آنچه که بعدها به نام «معانی »، «بیان » و «بدیع » نامیده شد، نگردیده اند و همه ابواب را زیر یک عنوان قرار داده اند.

باید یادآوری کرد که مبانی بلاغی حکما، با مبانی بلاغیِ ادبای مسلمان ، در همة مسائل و موضوعات یکسان نیست ، و حتی همچنانکه ادیبان و علمای بلاغت در بعض موارد با یکدیگر اختلاف نظر دارند، آرای بلاغی خود فیلسوفان نیز در پاره ای از موارد متفاوت است ؛ چنانکه فارابی (متوفی 339) درباره آرای ارسطو در بابِ خطابه و شعر مطالبی مطرح کرده است (ج 1، ص 456ـ506) و جرجانی و ابن باجّة اندلسی (متوفی 525 یا553) نیز بر مطالب وی تعلیقاتی نگاشته اند ( رجوع کنید به فارابی ، ج 3، دیباچه دانش پژوه ، ص دوازده ـ پانزده ).

 این نکته هم شایان توجه است که بلاغت با قواعد و قوانینی معیّن ، مدوّن شده ، اما تسلّط بر آن جز به یاری ذوق خداداد و طبیعی میسّر نیست .

تدوین قواعد بلاغت و تحول آن در دوران اسلامی

از اوایل قرن دوم ، هم به سبب توجه خاصّ مسلمانان به قرآن مجید و توجیه تحدّی آن به بلاغت و اثبات اعجاز آن ، و هم به سبب نفوذ آثار و آرای پارسی و رومی و یونانی و هندی در فرهنگ اسلامی و ادب عرب ، دانشمندان سخن سنج عرب بتدریج به تعریف و تدوین قواعد بلاغت پرداختند. صاحب نظران در اینکه آرای بلاغی غیرعرب تا چه اندازه در بلاغت عرب مؤثر بوده ، اختلاف دارند. یکی از دلایل تأثیر بلاغت یونانی بر بیان عربی این است که بیشتر متکلّمان نامدار معتزله که با علم و فلسفة یونان خاصّه آثار ارسطوآشنا بودند، از بلغای عالیقدر به شمار می روند که از آن جمله اند: واصل بن عطا (متوفی 131)، بشربن معتمر (متوفی 210) و جاحظ . دلیل بارز منکران تأثیر بلاغت غیرعرب بر بلاغت عرب این است که همة شواهد ابواب معانی وبیان عرب از قرآن و سخنان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و یا شعرهای شاعران جاهلی و مخضرم اخذشده است . اما به هر حال ، پس از قرن چهارم که تألیف کتب بلاغت در جهان اسلام رواج یافت ، تأثیر فلسفه ومنطق یونانی در آن کتب مشهود است . ازین رو برخی ازادبای معاصر عرب (مطلوب ، ص 33ـ113) مؤلفان کتب بلاغت عرب را در دو گروه با عنوانهای «مکتب ادبی »و «مکتب کلامی »تقسیم کرده و مؤلفان عرب نژاد عرب زبان را پیرو مکتب ادبی و مؤلفان غیرعرب نژاد کتب بلاغت را از قرن ششم تا نهم مانند امام فخررازی ، ابویعقوب سکّاکی و برخی شارحان باب سوم مفتاح العلوم او، نظیر تفتازانی و خطیب قزوینی و میرسیدشریف جرجانی ،پیروان مکتب کلامی معرّفی کرده اند. 

نخستین تألیفات بلاغی مسلمانان کتابهایی است که برای اثبات بلاغت قرآن کریم و تبیین دلایل اعجاز آن فراهم آمده است ، و تألیف چنین کتابهایی از اواسط قرن دوم تا اواسط قرن پنجم رواج فراوانی داشته است ؛ از جمله : اعجاز القرآنِ ابی عبیده مَعمَّربن المثنّی '؛ اعجاز القرآنِ واسطی معتزلی ؛ اعجاز القرآنِ قاضی باقلاّنی ؛ رسائل رمّانی ، فرّاء، خطّابی ؛ نظم القرآنِ ابن الاخشیدو کتابهایی متعدّد با عنوان «مجاز القرآن » که اگرچه مطلوب اصلی آنها توضیح و تبیین تحدّی بلاغی قرآن است (درباره اینگونه آثار قرآنی رجوع کنید به ابن ندیم ، ص 41)، طبعاً در آنها به مبانی فن معانی و بیان و بعضی از مصطلحات آن مانندمَجاز، کنایه ، تشبیه ، استعاره ، حذف ، التفات ، قصر، وصل و فصل هم توجه شده است .

 از اوایل قرن سوم ، ادیبان و دانشمندان در صدد تدوین و تعیین قواعد و قوانین بلاغت برآمدند و رسائل مختصری در این باره نوشتند و از دیرباز، این مسئله که از لفظ و معنی کدام یک دخالت و تأثیرش در بلاغت بیشتر است ، مورد اختلاف علمای بلاغت بود. تا پیش از عبدالقاهر جرجانی ، برخی از ائمه بلاغت ، مانند جاحظ و قدامة بن جعفر (متوفی 337) و قاضی عبدالعزیز جرجانی ، بیشتر به لفظ ارج می نهادند و برخی دیگر مانند ابوعمر و شیبانی (متوفی 206) و ابوالقاسم حسن بن بشرآمدی (متوفی 371) به معنی . اما بیشتر بلغا چون بشربن معتمر و ابن قتیبه (متوفی 276) و ابوهلال عسکری (متوفی 395) به تساوی اثر لفظ و معنی در بلاغت قائل بودند. نخستین کسی که در مبانی بلاغت به تفصیل پرداخت ، جاحظ بود که مسائل علم بلاغت را در کتاب مشهور البیان و التّبیین گرد آورد و پیوند میان لفظ و معنی را تشریح کرد. عبدالقاهر جرجانی (متوفی 471) با گردآوری متفرّقات فنون بلاغت و رفع نقایص آن ، دو کتاب مهم دلائل الاعجاز و اسرارالبلاغه را تألیف کرد. او در این دو کتاب ، هم مباحث علمای قرن های دوم و سوم هجری را درباره اعجاز بلاغی قرآن جمع آورد و هم به طور مستوفی ' دربارة قواعد معانی و بیان ، نقدالشّعر و سرقات شعری سخن راند، هر چند که وضع اصطلاح معانی و بیان و تقسیم علم بلاغت به این دو فن ،ابتکار سکّاکی (متوفی 626) است . سکّاکی آنچه را که تازمان جرجانی و سالها پس از او معانی نحو یا نظم و تلاؤم خوانده می شد، اصطلاحاً معانی نامید و عنوان بیان را بر تشبیه و کنایه و استعاره و انواع مجاز اطلاق کرد. اما ظاهراً نخستین بار بدرالدّین بن مالک (متوفی 686) محسّنات شعری را بدیع خواند. به هر حال ، پایه گذار بلاغت عبدالقاهر جرجانی است که با دیدی صرفاً ادبی و بر مبنای ذوق ، قواعد کلی و قوانین اساسی و نهایی این علم را در دو کتاب خود پی ریزی ، و نظریه اصلی خود را ـکه بلاغت عبارت است از استواری نظم و ترکیب کلام ـ ابراز کرد و همین نظریه را مبنای اثبات اعجاز قرآن مجید قرار داد.

منابع :

ابن مدبّر، الرّسالة العذراء ، چاپ زکی مبارک ، قاهره 1931؛ ابن ندیم ، کتاب الفهرست ، چاپ محمدرضا تجدد، تهران 1350ش ؛ علی بن محمد ابوحیّان توحیدی ، کتاب الا  متاع و المؤانسة ، چاپ احمدامین و احمدزین ، بیروت ] بی تا. [ ؛ عمروبن بحر جاحظ ، البیان و التبیین ، چاپ حسن سندوبی ، قاهره 1351/1932؛ عبدالقاهربن عبدالرحمان جرجانی ، اسرار البلاغة ، چاپ هلموت ریتر، استانبول 1954؛ همو، دلائل الاعجاز ، چاپ محمد عبده ، قاهره 1331؛ محمدبن احمد خوارزمی ، مفاتیح العلوم ، چاپ فان فلوتن ، لیدن 1968؛ علی بن عیسی رمّانی ، النّکت فی اعجاز القرآن ، چاپ محمد خلف الله و محمد زغلول سلام ، قاهره 1387؛ محمدبن محمد فارابی ، المنطقیّاتِ لِلفارابی ، چاپ محمدتقی دانش پژوه ، قم 1408ـ1410؛ محمدبن عمر فخررازی ، نَهایةُ الا  یجاز فی دِرایة الا  عجاز ، چاپ احمد حجازی سقّا، بیروت 1412/1992؛ احمدبن محمد قسطلانی ، اِرشاد السّاری لِشرح صحیح البخاری ، بیروت ] بی تا. [ ؛ احمد مطلوب : البلاغة عند السّکّاکی ، بغداد 1384؛

The New Encyclopaedia Britanica , chicago 1985, Micropaedia , s. v. "Quintilian", Macropaedia , s.v. "Rhetoric"; Paul Robert, Le petit Robert: dictionnaire alphabإtique et analogique de la langue Franµise , rإdaction dirigإe par A. Rey et J. Rey-Debove, Paris 1983.

احمد مهدوی دامغانی

پایگاه بنیاد دائرة المعارف اسلامی

محبوبيت سخنران (فن سخنوری )


محبوبيت سخنران (فن سخنوری )


گاهى سخنران، به علل مخصوصى، از محبوبيت و علاقه شديد مردم برخوردار است و سخنانش را با تمام وجود پذيرا هستند. در اين صورت، اگر هماهنگى بين ماده سخن او با آهنگ صدا، حالت چشم، حركات دست و بدن، و ديگر جهات لازم ضعيف باشد، محبوبيتش، كمبود هماهنگى را جبران مى‏نمايد.

رسول گرامى (صلى‏الله و عليه و آله و سلم)، قبل از هجرت، در محيط دشمنان و مخالفين اسلام سخن مى‏گفت و لازم بود جهات هماهنگى را رعابت نمايد، ولى بعد از هجرت محيط عوض شد. شنوندگان سخن حضرت، اغلب دوستداران بودند و رعايت هماهنگى در تمام مواقع ضرورت نداشت. از اين رو، گاهى سخن را در جمع مسلمانان به طور عادى القا مى‏فرمود و اثر خود را مى‏گذارد.

اين شرايط متفاوت، براى على (عليه السلام) و ديگر ائمه طاهرين، كم و بيش به وجود آمده و هر يك از آنان، در جاى خود، به تناسب محيط و شرايط، سخن گفته‏اند. در اين جا، يك مورد از سخنان حضرت رضا (عليه السلام) ذكر مى‏شود:

پس از آن كه مأمون، حضرت رضا (عليه السلام) را به ولايت عهدى منصوب نمود، خشكسالى شد. باران نيامد و مردم سخت دچار نگرانى تشويش خاطر گرديدند. بعضى از اطرافيان مأمون، كه با اهل بيت رسول اكرم (صلى‏الله و عليه و آله و سلم)، مخالف بودند، اين موضوع را دستاويز قرار دادند و شايع كردند كه بر اثر ولايت عهدى حضرت رضا (عليه السلام) ، خداوند براى ما باران نفرستاد اين شايعه به گوش مأمون رسيد براى او سنگين آمد. به حضرت عرض كرد باران نيامده و مردم در خطر قرار گرفته‏اند، به جاست كه شما دعا كنيد و براى مردم باران بخواهيد.

فقال الرضا (عليه السلام) نعم قال فمتى تفعل ذلك و كان يوم الجمعه قال يوم الاثنين فان رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم اتانى البارحه فى منامى و معه اميرالمؤمنين على (عليه السلام) فقال يا بنى انتظر يوم الاثنين فابرز الى الصحراء و استسق فان الله تعالى سيسقيهم.(1)

حضرت به مامون پاسخ مثبت داد و خواسته او را پذيرفت. مأمون پرسيد: چه وقت امر دعا را انجام مى‏دهيد؟

روزى كه مأمون صحبت مى‏كرد، جمعه بود. حضرت فرمود: دوشنبه، زيرا ديشب پيغمبر اكرم (صلى‏الله و عليه و آله و سلم) را در خواب ديدم و على (عليه السلام) با او بود، به من فرمود: فرزندم، در انتظار روز دوشنبه باش. به صحرا بود و طلب بارن نما. خداوند مردم را سيراب خواهد نمود.

خبر صحرا رفتن امام، به منظور دعا براى طلب باران، در شهر شايع شد. روز دوشنبه فرا رسيد. حضرت رضا (عليه السلام) راهى صحرا شد و مردم زيادى نيز در صحرا گرد آمدند.

فصعد المنبر فحمد الله واثنى عليه ثم قال اللهم يا رب انت عظمت حقنا اهل البيت فتوسلوا بنا كما امرت و املوا فضلك و رحمتك و توقعوا احسانك و نعمتك فاسقهم سقياً نافعاً عاماً.(2)

حضرت رضا (عليه السلام) منبر رفت. پس از حمد و ثناى خداوند، عرض كرد:

بارالها، تو حق اهل بيت را بزرگ قرار داده‏اى. مردم طبق دستو تو به ما متوسل شده‏اند. به فضل و رحمتت اميدوارند و متوقع احسان و نعمت تو هستند بارالها، براى آنان باران بفرست، به گونه‏اى كه نافع و همگانى باشد.

در خواست مأمون از امام اين نبود كه براى طلب باران، در معيت مردم به صحرا برود و همه با هم دعا كنند. بلكه از امام درخواست دعاى فردى داشت. شايد هدف اين بود كه امام دعا كند و خداوند مستجاب ننمايد و موجب تضعيف شخصيت آن حضرت در افكار عمومى شود، ولى رسول گرامى، مشيت خداوند را در عالم رؤيا به حضرت ابلاغ نموده بود و دعاى امام به گونه‏اى بهت آور مستجاب گرديد.

راوى قسم ياد مى‏كند طولى نكشيد هوا بر هم خورد. رعد و برق شد. ابر، فضا را پوشاند. مردم حركت كردند كه به منازل خود بروند تا از باران مصون باشند. حضرت فرمود: حركت نكنيد. اين ابر از آن فلان بلد است. ابر رفت. دوباره هوا بر هم خورد و ابر آمد. حضرت فرمود: اين ابر براى فلان بلد است. تا ده بار. دفعه يازدهم فرمود: اين ابر از آن شماست، به منازل خود برويد و حضرت نيز از منبر به زير آمد.

مردم به منازل خود رسيدند و ابر باريدن گرفت. تمام مزارع و باغات مشروب شد. مخازن آب مملو گرديد و خلاصه، بارانى نافع و كامل باريد. اين امر بر محبوبيت حضرت رضا (عليه السلام) افزود و مردم دريافتند كه امام تا چه حد مورد عنايت و لطف حضرت بارى تعالى است.

فجعل الناس يقولون هنيئا لولد رسول الله صلى الله عليه و آله كرامات الله عزوجل.

پس از اين قضيه، مردم به هم مى‏گفتند: گوارا بر فرزند پيغمبر، كرامات خداوند عزوجل.

ثم برز اليهم الرضا (عليه السلام) و حضرت الجماعه الكثير منهم فقال يا ايها الناس اتقوا الله فى نعم الله عليكم فلا تنفروها عنكم بمعاصيه بل استديموها لطاعته و شكره على نعمه و اياديه.(3)

حضرت بين مردم ظاهر شد. جمعيت زيادى گردش جمع شدند. با آنان سخن گفت و فرمود: از عذاب خدا در زمينه نعمت‏ها بترسيد. عطاياى او را با گناه، از خود دور مكنيد، بلكه با طاعت و شكرگزارى، آن‏ها را ادامه دهيد.

سخنان امام در آن شرايط و با آن همه محبوبيت، خود به خود به دل‏ها مى‏نشيند و نياز ندارد با شدت حرف بزند و مطلب مورد بحث خويش را، با چگونگى صدا، حالت چشم، و حركت دست هماهنگ سازد، زيرا علاقه شديد مردم مى‏تواند جايگزين هماهنگى شود و كلام آرام و عادى آن حضرت را تا اعماق جان آنان نفوذ دهد.

ــــــــــــــ
 
1 - عيون اخبار الرضا، باب 40.

2 - عيون اخبارالرضا، باب 40.

3 - عيون اخبارالرضا، باب 40.

سخن و سخنوري: محمد تقي فلسفي
 
تهيه و تنظيم: محمد حسين امين
 
http://www.islamicgc.com/Articles/Show.aspx?ID=408

فن سخنوري  : اصول سخنوری ارسطویی

 

فن سخنوري

فصل نخست) اصول سخنوری ارسطویی

اتوس،پاتوس،لوگوس،اصول سه گانه ارسطوفیلسوف بزرگ یونانی هستند.خطبا واستادان دانشگاه اصل دیگری را به این اصول افزوده اند که بررسی آن خالی ازفایده نیست:"لامه-اوس"

اتوس(شخصیت واعتماد): متشخص بودن وقابلیت اعتماد ،نتیجه ترکیب خوش رویی و آمادگی باصداقت وراستی پیشگی است.خوش رویی درنخستین نشانه ها جلوه میکند.یعنی داشتن ظاهری حرفهای ومودب که با احترام همیشگی همراه است .احترام به معنای چیزی بیشتراز رعایت رفتارخوب با دادگاه وطرف مقابل است.باید آرام و معتدل،پاسخگو به پرسش های دادگاه بایدبا دقت گوش کرد وحتی اگرتصور میشود که این پرسش ها مربوط به حواشی مساله اند باید به آنهاکاملا" پاسخ داد.یکی از سریع ترین راههای ازدست دادن خوشرویی اعضای دادگاه ،گستاخی وتندی نسبت به دادگاه وطرف مقابل است .پاسخ ندادن به پرسش های دادگاه ویا دادن جواب طفره آمیز وسربالا ، قضات تصمیم گیرنده در پرونده را عصبی کرده وممکن است قابلیت اعتماد به شما را تضعیف کند.اتوس همچنین ایجاب میکند که همواره آمادگی خودرا حفظ کنید.یعنی نه تنها سوابق امرودیدگاههای صاحبنظران ومقامات را بشناسید بلکه بایدتمام لوازم صروری ودردسترس رادقیقا مرتب کنیدبنحویکه دچار دستپاچگی وسردرگمی درمیان مدارک نشوید.اگریک وکیل موضوع وحکم آنرا به اندازه ای که باید جدی گرفت،بداند دادگاه سریعا تصمیم خودرا میگیرد.

یکی از عناصر حیاتی اتوس صداقت است.یعنی شناخت نقاط ضعف موجود درسوابق امروموارد دردسرآفرین قبلی،ونیز آماده شدن برای دادن پاسخ های متقاعد کننده به پرسشهای ناظربه اینگونه مشکلات.قابلیت اعتماد امری بسیارخطیراست ویکی از بدترین راههای صدمه زدن به این ویژگی انجام کارها وبروز نشانه هایی است که شما را نسبت به دادگاه غیرصادق معرفی میکند ویا اینکه گویای این واقعیت است که شما دست به بازی عجولانه وغیرمنسجمی نسبت به سوابق پرونده و وقایع آن زده اید.اگرنظردادگاه با این اقدامات نسبت به شما مثبت شود و به شما اعتماد کند این خود ارزشمندتر و قابل قبول تراست ازبه کارگیری عناصر احساسی ومنطقی دراستدلال که ممکن است نتیجه بخش نباشد.

پاتوس(توانایی برانگیختن احساسات): باتوجه به آن که قضات انسانند،استدلال هایی که در بیشترمواقع موفق تلقی میشوند آنهایی هستند که هم از لحاظ احساسی وهم ازمنظر حقوقی وارد باشند.پس،بر روی انصاف و ابعاد انسانی موقعیت موکل خود متمرکز کنید.اگر قاضی بخواهدبه نفع شمابه این دلیل که احساس میکند موقعیت موکلتان اساسا" منصفانه،مسئولیت پذیرانه وعادلانه است حکم کند،این احتمال بیش ازهمه وجود داردکه تفسیر شما از اعمال قانون و حکم را در رای خود مورد استفاده قراردهد. البته همه پرونده های حقوقی درواقعیت های کلیدی خودریشه دارند.شما باید شرح ماوقع مجاب کننده ای را در محضردادگاه بازگوکنید.با وجود این و هرچند که ناخوشایند بنظر برسد دربیشتر پرونده ها حداقل برخی وقایع هستند که یا بنفع موکل شما محسوب میشوند یا بنفع طرف مقابل وقایعی را که موقعیت موکلتان را دلنشین تر میکند برجسته تر کنید.

ارسطو مثال میزندکه مفهوم پاتوس میتواند مستلزم برانگیختن احساسات شنوندگان علیه طرف مقابل شما باشد.باوجود این باید بسیار مراقب باشید که دراین راه زیاده روی نکنید وبه بیراهه نیفتید.منظور ارسطو این نیست که بطرف مقابل ناجوانمردانه پرخاش کنیدویا اینکه آشکارا و وقیحانه مدعی شوید که طرف مقابل شما کارشرم آوری انجام داده است. بعلاوه نباید موضوعات تحقیرآمیز را در استدلال خود به شیوه ای بهمببافید که دادگاه را بسمت استنباط عملکرد بدطرف مقابل شما رهنمون کند تا جائی که تلاش کنید به دادگاه القاء نمایید که او نباید دردعوا پیروزگردد.

اگرچه زمان به ندرت اجازه میدهد که دراستدلال شفاهی بتوان موارد ونمونه های عملی تفصیلی را برشمرد ولی لازم است وقایعی که نسبت به عمل موکل شما دربردارنده زمینه های احساسی و توضیحات متقاعدکننده ونیز سازگارو معقول و متعارف است گردآوری شود.اگردادگاه بخواهد باین دلیل که کاردرستی انجام میدهد بنفع شما رای صادرکند نقش قدرت وقوه منطق دراستدلال شما بسیارمهم خواهد گردید که در بخش بعدی بررسی میشود.

لوگوس(توانایی اثبات): اگرچه اتوس وپاتوس دونکته مهم اند ممکن است نزد هیات منصفه اثرقاطع وتعیین کننده داشته باشدولی تلاش دراتکا صرف برهریک ازآن دو ممکن است به نتیجه معکوس ونامطلوبی منتهی شود.بویژه دربرابر دادگاه که ملزم به رعایت اصول حقوقی ومقررات قانونی است .لوگوس از اهمیت بیشتری برخوردارخواهدبود.بدین ترتیب اگربتوان استدلال ها را سازماندهی شده ومنطقی ارائه کرد بنحوی که بطور طبیعی پی در پی هم قراربگیرند بسیارمهم خواهدبود.نخستین گام برای انجام یک استدلال شفاهی انتخاب مباحث و موضوعاتی است که بر آنها تمرکز خواهیدکرد.اگرچه دریک استدلال نمیتوان ازمباحث وموضوعات متعددی سخن گفت ولی دربیشترپرونده ها لازم است توجه خودرا برروی دوتا سه موضوع معطوف کنیددرموقعیت های نادرمیتوان موضوعات اضافی را بنحو پیوسته و منسجم مطرح کرد اما اینکارمعمولا نیازمند مدت زمان بیش از 30 دقیقه برای هرطرف است.اگروقت شما فقط20 دقیقه یاکمتراست مطرح کردن بیش از سه موضوع برای دادگاه تقریبا غیرممکن مینماید.بهترین موضوع را انتخاب کنید و اول از آن سخن بگوئید.اگر موضوع برگزیده شماپیچیده یابرای دادگاه جذاب است ممکن است تنها موضوعی باشدکه قادر خواهیدبود وارد جزئیاتش شوید.مراقب باشید بهترین استدلال خودرا درهم وبرهم و آشفته نکنیدیا آنرامیان دریایی از استدلالهای کم وزن وبیمایه قرارندهید.موضوعاتی را که درهرحال مهم و حیاتی اند برگزینید ومنظم کنید.ساختارمنسجم وبهم پیوسته بامقدم های که به سرعت موضوع ودرون مایه یا نیروی اصلی استدلال شما را معرفی کرده ونکات اصلی آنرا فهرست میکند آغازمیشود.سپس بلافاصله وارد نخستین نکته اصلی شده واستدلال کوتاهی درتائید آن ارائه کنیدوهنگامی که دادگاه ازشما سئوال میپرسد پاسخ دهیددرادامه اگر مقدوراست به نکته یا نکات مهم دیگرنیزبپردازید.اگربتوانیدخلاصه ای ازگفته های خودرا قبل از ورود به نتیجه گیری مطرح کنیدممکن است مفید واقع شودهرچنداینکار واجد اهمیت اساسی نیست .

هدف هراستدلال شفاهی متقاعد کردن شنونده به انجام کاری است که درنظردارید. درحاشیه ازکاری حرف بزنید که دوست دارید مخاطب شما انجام دهد(این کار میتواند تقاضای صدور حکم بنفع موکل شما یا درخواست تائید یا نقض فلان رای یا رعایت برخی تخفیفات باشد).سپس توجیهات خود را بیان کنید.بعنوان نمونه درمرحله پژوهش(تجدیدنظرخواهی)میتوانید به عنوان اصلی ترین موضوع بیان کنید که فلان رای پژوهش خواسته بدلیل تفسیر نادرست دادگاه ازعبارات متن قرارداد استنادی باید نقض شود.وقتی که در محاکم قضائی استدلال میکنید لوگوس مهمترین عامل محسوب میشود.نحوه سخن گفتن نیزبسیار موثراست.بعنوان مثال:بیان این مطلب اصلی که "این پرونده کهنه وبا قدمت 20سال باید باستناد قواعد مرور زمان رد شود"بطورکلی موثرتراست از گفتن این که "این پرونده مربوط به کسی است نباید او را بخاطراعمالش مسوول دانست".ازآنجا که شما باید موضوعات را به بحث محدود کنیدلازم است نظر متقاعدکننده ترین صاحبنظران و مقامات را که موید دیدگاه شما هستند انتخاب نمائید.زیرا زمان شما بقدری است که فقط میتوانید از دیدگاه تعداد اندکی از آنها به تفصیل سخن بگویید.با وجود این باید آماده باشید تا به تمام موارد بطورخلاصه اشاره کنید و یا دست کم برموردی که دادگاه ممکن است مرتبط تشخیص دهد تاکید کنید.همچنین باید مراقب باشید که مبادا دیدگاه و سخنرانی شماغافل از نظرات مخالف موجود بوده یا آنها را ندیده باشید.وانگهی لازم است هنگامی که به دادگاه بحث خودرا مطرح میکند یا اینکه طرف مقابل ایراد مینماید یا مستقیما به همان مسائل بپردازید ویا اینکه درابتدا درباره آنها وارد بحث شده وتوضیح دهید که چرا این نظرات دراین خصوص قابلیت اعمال ندارند.

بدین ترتیب نقل قول دیدگاه صاحبنظران و دکترین اصلی در خصوص موضوع همیشه کافینیست.برای ایراد یک استدلال شفاهی قانع کننده باید ابتدا با دقت آن نظرات را بر موضوع پرونده اعمال نمود تا اثبات شود که چرا وچگونه دیدگاه آن مقام تصمیم گیری بنفع شما را ایجاب میکند.

http://daftarkhaneh0.blogfa.com/

کتابشناسی فن بیان : فن سخنوري  : رضوان الله يارشاطر

 

فن سخنوري
نويسنده: رضوان الله يارشاطر
ناشر: پرستو
زبان كتاب: فارسي
تعداد صفحه: 560
اندازه كتاب: رقعی - سال انتشار: 1353 - دوره چاپ: 1
کد کتاب: 69368

مروري بر كتاب
 از روزي كه انسان به نيروي اعجاب انگيز كلام پي برد هميشه مايل بوده بتواند در ميان جمع به خوبي صحبت كند و با قدرت و جادوي كلام ديگران را تحت تاثير قراردهد اما موانع زيادي هم وجود دارد كه خيلي ها را از اشتهاي صحبت كردن براي ديگران مي اندازد.


گاهي موقعيتي پيش مي آيد كه بايد در جمعي صحبت كنيد اگرتجربه كافي نداريد احتمالاً دچار مشكلات زيادي مي شويد.

صنحه زير را تجسم كنيد.
هر چقدر به ساعت سخنراني نزديك تر مي شويد استرس بيشتري پيدا مي كنيد با ديدن جمعيت قلبتان به شدت مي تپد لرزش را در ساق پاي خود احساس مي كنيد. گلويتان بشدت خشك مي شود و احتمالاً مثلاً لبو قرمز شده ايد.

روبروي جمع هستيد و چاره اي جز شروع كردن نداريد صدايتان در نمي آيد كلمات بريده بريده و كلي تپق محصول سخنراني شماست بازجر تمام و به هر شكلي كه شده نطق خود را تمام مي كنيد.

وقتي از تريبون دور مي شويد احساس مي كنيد تريلي از روي شما عبور كرده و شايد تصميم بگيريد كه اين اولين و آخرين سخنراني باشد.

http://www.iketab.com/books.php?Module=SMMPBBooks&SMMOp=BookDB&SMM_CMD=&BookId=69368

فن سخنوری و ارتباط آن با عدالت

 

فن سخنوری و ارتباط آن با عدالت

روی لینک زیر کلیک کنید :

http://www.ensany.ir/storage/Files/20110207110607-(1795).pdf

«فن بیان» راهی برای پیشرفت در مشاغل

 


«فن بیان» راهی برای پیشرفت در مشاغل


 جهان، زندگی و حیات آدمی عرصه ارتباط و رابطه‌های اجتماعی است و در عرصه ارتباطات انسانی، گفتار و سخن، از متداول ترین عملکرد انسان است که آدمی را از دیگر موجودات زنده متمایز می‌کند.


ارتباط گفتاری، مهمترین رفتار انسان و تاثیر متقابل اجتماعی است. اگر خوب بنگریم می‌بینیم که تفاوت حیات انسان بادیگر موجودات زنده و حیوانات در این است که او ارتباط خود را از طریق گفتار و سخن محقق می‌سازد.
 
«گوش دادن، سخن گفتن، خواندن و نوشتن» از عناصر اصلی ارتباط انسانی به شمار می‌رود و بر اساس نتایج یک تحقیق علمی، گوش دادن 42درصد، سخن گفتن 32 درصد، خواندن و مطالعه 15 درصد و نوشتن یازده درصد این مهارت‌ها را در برمی‌گیرند. آن گونه که نتیجه این پژوهش نشان می‌دهد 74  درصد این مهارت‌ها به گفتن و شنیدن اختصاص می‌یابد و خواندن و نوشتن با وجود بار علمی، تنها 26 درصد را به خود اختصاص داده است.
 
کلام موهبتی آسمانی است که ازطرف خداوند به انسان عطاشده و همین موهبت سبب برتری آدمی از حیوان است؛ به گونه‌ای که انسان را حیوان ناطق نامیده‌اند.
 
جنس صدا و تُنالیته و ویژگی آن یک امر غریزی و ژنتیک و خدادادی است اما چگونه سخن گفتن، آشنایی با فن بیان و آیین سخنوری؛ ژنتیک و غریزی نیست بلکه مهارت و توانایی است که در جریان آموزش، تمرین و کسب تجربه حاصل می‌شود.این آموزش بهتر است مانند دیگر علوم از همان دوران نوجوانی و جوانی آغاز شود و در صورت استعداد و بهره‌وری ذاتی و نیز برخورداری از عشق و علاقه در حوزه سخن و فن گفتار و بیان، سخنور و گوینده‌ای توانا تربیت شود.
 
بررسی تاریخ تمدن بشر این نکته را روشن می‌سازد که بشر از دیرباز با فن سخنوری آشنا بوده و برای پیشبرد مقاصد خود و اقناع دیگران از این موهبت ویژه استفاده می‌کرده، اما به درستی معلوم نیست اولین بار چه کسی قواعد آن را تنظیم و به عنوان یک فن و هنر در میان مردم رایج کرده است.
 
آنچه که بدان مقاصد خود را بیان کنند، علم کلام یا سخنوری است، سخنگویی فن و هنر والای اقناع و ترغیب است، یعنی چیزی که به وسیله آن غرضِ سخنور حاصل  می‌شود، شنونده، سخنِ گوینده و صاحب سخن را می‌پذیرد و باور می‌کند و بر منظور او برانگیخته می‌شود.
 
اهمیت بی‌مانند این هنر تا بدان جاست که حضرت موسی علیه السلام چون سخنور چندان خوبی نبود و فن بیان را نمی‌دانست و آوایی خوش نداشت سخنگویی را برای خویش برگزید تا پیام‌های الهی و‌ دعوت‌های او را با مهارت و زیبایی بیان کند.
 
شاید کسانی که از لحاظ حرفه‌ای و شغلی، سروکار چندانی بافن بیان و شیوه سخنوری ندارند بر این باور باشند که این هنر به چه کارشان می‌آید و آیا در سیر زندگی و حرکت روبه جلو برای کاروحرفه آنها می‌تواند موثر و مفید باشد یا نه؟ تجربه نشان داده که درهر حرفه و پیشه‌ای اگر هنر درست سخن گفتن و فن بیان مناسب و زیبا را بدانیم، می‌توانیم از آن در جهت بهبود کیفیت کار خود بهره گیریم.
 
به دور و اطراف خود نگاهی بیاندازیم؛ می‌بینیم که اگر یک کاسب و فروشنده، کارمند و یا مدیر  شرکت، راننده تاکسی، معلم و استاد دانشگاه و به طور کلی همه صاحبان مشاغل، آیین سخنوری، فن بیان و چگونه حرف زدن را حتی در سطح اولیه آن بدانند و بیاموزند، تا چه اندازه در کار و حرفه آنها و جذب مشتری و کسب سود بیشتر  برایشان موثر و کارساز واقع می‌شود و بی جهت نیست که در دنیای امروز که عصر ارتباطات نامیده شده آیین سخنوری و فن بیان از اصول اولیه و محوری مدیریت و بازاریابی است.

http://www.karmandnews.ir/shownews.aspx?ID_News=15066

کتابشناسی فن بیان : خودآموز اصول و فنون سخنوری

 

خودآموز اصول و فنون سخنوری
فروزفر،علی، 1327- (نویسنده) 

 
مشخصات چاپ کتاب خودآموز اصول و فنون سخنوری
 •انتشارات: سروش (انتشارات صدا و سیما) - تهران

•نوع جلد: شومیز
•نوع کاغذ: کاغذ عادی
•صفحه: 392 صفحه
 
کتابشناسی کتاب خودآموز اصول و فنون سخنوری
 •
978-964-376-822-5 :شابک

•زبان: فارسی

کتابشناسی فن بیان : قدرت هوش گفتاری: 10 راه برای رسیدن به نبوغ گفتاری

 


قدرت هوش گفتاری: 10 راه برای رسیدن به نبوغ گفتاری
The Power Of Verbal Intelligence
تونی بازان - Tony Buzan - 1943 (نویسنده) احمدی، مرتضی، 1303- (مترجم) 

 
مشخصات چاپ کتاب قدرت هوش گفتاری: 10 راه برای رسیدن به نبوغ گفتاری
 •انتشارات: بوکتاب - قم
 
•نوبت چاپ: چاپ اول : 1389
 •نوع جلد: شومیز
 •اندازه کتاب: رقعی
 •نوع کاغذ: کاغذ عادی
•صفحه: 168 صفحه
 •شمارگان: 3000 نسخه
 
کتابشناسی کتاب قدرت هوش گفتاری: 10 راه برای رسیدن به نبوغ گفتاری
 •
978-9642775224 :شابک

 •
BF 385/ب9 ق4 :کنگره

 •زبان: فارسی


فهرست کتاب قدرت هوش گفتاری: 10 راه برای رسیدن به نبوغ گفتاری


•سخنی از بری مک‌گیگان
•فصل 1: سرآغاز
•فصل 2: بازی با کلمات کودکان اثبا این که شما یک نابغه کلامی مادرزاد هستید
•فصل 3: قدرت کلمه 1
•فصل 4: قدرت کلمه 2 پیشوندها و پسوندها
•فصل 5: مغز کلمه استفاده از قدرت مغز برای افزایش قدرت لغوی
•فصل 6: زبان بدن و چگونگی قوی کردن آن
•فصل 7: برای خودت سخنرانی کن!
•فصل 8: بخوانید! چگونه سرعت درک و بیان را بالا ببریم؟
•فصل 9: قدرت ارتباط
•فصل 10: کلام آخر
•آخرین حرف
•جواب معماهای متن کتاب
•جواب افزاینده واژگان

دیباچه کتاب قدرت هوش گفتاری: 10 راه برای رسیدن به نبوغ گفتاری
قلم تیزتر از شمیر است، اگر مغز بداند چگونه به کلمات ضربه وارد کند»

تونی بازان
 
هوش گفتاری چیست؟
 
هوش گفتاری توانایی شعبده‌بازی با حروف الفبا است. شما حروف را ترکیب می‌کنید و با آن کلمات و جملات را به وجود می‌آورید. ضریب هوش گفتاری شما به دایره لغوی شما و همچنین با توانایی شما در ایجاد رابطه میان آنها، اندازه‌گیری می‌شود.
 
چرا هوش گفتاری مهم است؟
 
در آغاز قرن بیستم، روانشناسان مشاهده کردند رابطه مستقیمی میان اندازه و قدرت کلمات و موفقیت در زندگی وجود دارد. به عبارت دیگر؛ بهترین و بزرگترین کلمه شما باعث موفقیت و اعتماد به نفش شما می‌شود. در واقع کلمات در جامعه، زندگی و موفقیت تاثیر زیادی دارد.
 کلمات قدرت شگفت‌آوری دارند. آن دسته از کسانی که این مطلب را می‌دانند با به کارگیری آن روی دیگران تاثیر می‌گذارند، از این رو تعجب‌آور نیست که کلمات و قدرت آنها باعت انقلاب فرهنگی در قرن بیست و یکم شده است.
 
چگونه قدرت هوش گفتاری به من کمک می‌کند؟
 
خوشبختانه افزایش مهارت‌های هوش گفتاری، بسیار ساده است و به علاوه ضریب هوشی شما در کنار هوش گفتاری بهبود می‌یابد. بری مک‌گیگان - در فصل هفتم مطالبی درباره او می‌خوانید - زمانی که از بوکس کناره‌گیری کرد و به عنوان یک گزارشگر در تلویزیون شروع به کار نمودف از این روش بهره برد و
 
9
در کار خود بسیار موفق شد. او در حال حاضر یکی از بهترین گزارشگرهای مبارزات بوکس است.
 هوش گفتاری شما را به یکی از مهیج‌ترین سفرهای زندگی‌تان می‌برد. سفری که در آن
 کلمات جدید را جستجو می‌کنید.
 تخیل خود را به نظرات و ایده‌های جدید مهمان می‌کنید.
 در مورد نیازهای مغز و نحوه به کار گیری آن می‌آموزید.
 پیه‌های بنای هوش گفتاری را می‌آموزید که شما را قادر می‌سازد تا دایره کلمات خود را با هزاران کلمه افزایش دهد و آن را به کار گیرید.
 می‌آموزید که چگونه از جسم خود برای ارتباط موثر استفاده کنید.
 لذت بازی با کلمات و معانی آنها را دوباره کشف می‌کنید.
 رازهای مطالعه سریعتر و فهم بیشتر را می‌آموزید.
 می‌آموزید، چگونه دیگران را با قدرت و زیبایی کلمات خود، هیپنوتیزم کنید.

و مهم تر از همه: قدرت خوش گفتاری برای این طراحی شده است که به شما این اطمینان را بدهد، زمانی که هوش گفتاری شما افزایش پیدا کرد شما بسیار جذاب می‌شوید.‌
 
خلاصه‌ای از هوش گفتاری
 
هوش گفتاری به 10 فصل تقسیم می‌شود، که هر کدام شما را برای هوش گفتاری و بهود آن کمک می‌کند.
 
فصل اول: ساختار کتاب را معرفی می‌کنم. به این ترتیب می‌توانید تصویر و نقشه‌ای کامل در حافظه خود بسازید و در آن جستجو کنید.
 
10
شما در مورد تاریخ هوش گفتاری و ضریب هوشی اطلاعات را دریافت می‌کنید و کشف خواهید کرد، چرا مردم خود را از چیزی که هستند، احمق‌تر تصور می‌کنند. ادامه این فصل به اولین تمرین هوش گفتاری شما اختصاص داده شده است. شما می‌توانید کلمات جدید را کشف کنید و با آنها بازی کنید.
 
فصل دوم: بازی با کلمات کودکان، اثبات اینکه شما به طور طبیعی یک نابغه هوش گفتاری هستید.
 
در این فصل به شما استاد هوش گفتاری را معرفی می‌کنم، با مثالی به شما فرمول‌های مخفی افزایش هوش گفتاری در تمامی سطوح را عرض می‌کنم.
 چه کسی معیار هوش گفتاری است؟
 نوزاد انسان! من، ابزار مخصوصی که یک کودک آن را به کار می‌گیرد تا موفق شود را به شما معرفی می‌کنم. یک کودک هزاران کلمه جدید و صدها مهارت هوش گفتاری را می‌آموزد. شما نیز همین مسیر را طی می‌کنید، تا بتوانید مانند آنها شوید و اگر خوب فکر کنید، در این مورد می‌توانید مانند یک کودک عمل کنید.
 قبلا یکبار آن را انجام داده‌اید!
 با راهنمای صحیح دوباره می‌توانید آن را انجام دهید.
 
فصل سوم: قدرت کلمه 1 (ریشه‌ها)، چگونه کلمات، خلاقیت، حافظه و ضریب هوشی خود را بالا ببرید
 
کلمات، مانند تمام ساختارها از قسمت ساده‌ای تشکیل شده است که به آن ریشه می‌گوییم. زمانی که این بخش‌ها را بدانید کاربرد آنها برای شما آسان می‌شود. برای مثال تشخیص این که 26 حرف تمام کلمات را در زبان انگلیسی می‌سازد، بسیار بهتر از این است که هزاران کلمه را بدانید ولی ندانید که تعداد
 
11
حروف انگلیسی چند حرف است! همین مسئله در مورد کلمه رخ می‌دهد که شما ریشه، پیشوند و پسوند کلمات را بدانید.
 در این فصل 10 ریشه کلیدی معرفی می‌کنم. فقط 10 کلید برای یادگیری و یادآوری. همچنین برای هر ریشه چند کلمه را به عنوان مثال ذکر کردم. با یان کلیدها قادر خواهید بود تا در مسیر خود موفق شوید.
 

کتابشناسی فن بیان : فلسفه و ساحت سخن

 

فلسفه و ساحت سخن
ابراهیمی دینانی، غلامحسین، 1313- (نویسنده)


مشخصات چاپ کتاب فلسفه و ساحت سخن
 •انتشارات: هرمس - تهران
 
•نوبت چاپ: چاپ اول:1389
 •نوع جلد: زرکوب با روکش
 •اندازه کتاب: رقعی
 •نوع کاغذ: کاغذ عادی
•صفحه: 436 صفحه
 •شمارگان: 2000 نسخه
 
کتابشناسی کتاب فلسفه و ساحت سخن
 •
978-964-363-655-5 :شابک

 •
BD41/الف2ف8 :کنگره

 •زبان: فارسی


فهرست کتاب فلسفه و ساحت سخن


•مقدمه
•منطق و گفتار
•مقولات دهگانه و کلیات پنجگانه
•زبان زیرساخت و اصول بنیادین سخن
•کتاب الحروف فارابی یک دفتر فلسفی است یا یک نوشته نحوی
•نقش عقل و خردگرایی در پیدایش علم نحو
•نخستین مسئله نحوی و نقش آن در پیدیاش فکر فلسفی
•زبان و زمان
•آیا مصدر اصل کلام است؟
•نخستین مسئله مورد اختلاف میان دو مکتب مهم نحوی
•واضعان الفاظ - واضعان شرایع
•معضل بزرگی به نام موضوع له
•دو واژه علم و معرفت و تفاوت آنها با یکدیگر
•نسبت علم با معلوم خود همانند نسبت وجود با ماهیت است
•ممکن از آن جهت که ممکن است به حسب سرشت خود مجهول است
•زبان چیزی فراتر از صرف و نحو و مجموعه واژگان است
•اگر سخن نبود چهان هرگز آشکار نمی‌شد
•نمایه

کتابشناسی فن بیان : قدرت بيان رمز و راز موفقيت در كسب و كار  


قدرت بيان رمز و راز موفقيت در كسب و كار
كتاب قدرت بيان رمز و راز موفقيت در كسب و كار
نوشته: پاتريك اليس[کتابها]
ناشر: هامون[کتابها]
ترجمه: محمدرضا آل ياسين[کتابها]
شابک: 0-6-91466-964
تعداد صفحات: 168
شمارگان چاپ:
اطلاعات چاپ: قطع رقعي/جلد شومیز - 1385
قیمت پشت جلد: 28000
قیمت خرید از سایت: 28000

کتاب هنر قصه گویی خلاق

هنر قصه گویی خلاق

 نویسنده:


Jack David Zipes


جک دیوید زایپس

 

برگردان:


مینو پرنیانی
هنر قصه‌گویی خلاق، نویسنده: جک دیوید زایپس، مترجم: مینو پرنیانی، تهران، انتشارات رشد، ۱۳۸۰، ۳۹۳ صفحه، ۲۸۰۰ تومان
 
در مقدمه ی مترجم آمده است که با اینکه قصه‌گویی، پیشینه‌ای پیوسته به تاریخ پیدایش انسان دارد و علاقه به قصه و شنیدن خاطره‌ها و ماجراها در نهاد انسان است، در کشور ما توجه چندانی به قصه‌گویی نمی شود و خانواده‌ها و بزرگترها، فرصت های طلایی قصه‌گویی را به جعبه‌های جادویی سپرده‌اند و خود گرفتار کار خویشتن‌اند. به باور مترجم، آموزش و پرورش ما نیز با گریز از سنت ها و پرهیز از نوآوری، از آنچه در گذشته به عنوان قصه‌گویی داشته‌ایم، بریده و به دستاوردهای دنیای امروز از قصه‌گویی نیز نرسیده است. در ادامه مترجم چاپ و نشر کتاب هایی را که به اهمیت قصه‌گویی و شیوه‌های آن می‌پردازند، ضروری دانسته و اشاره کرده است با اینکه کتاب "هنر قصه‌گویی خلاق" برای مخاطبان امریکایی نوشته شده، برای بهره‌گیری آموزگاران، مربیان، کتابداران و پدران و مادران ایرانی نیز کارساز است و بنا به توضیح او در این کتاب، محور بحث ها؛ قصه‌گویی خلاق است که امروزه در مراکز پیش دبستانی اجرا می شود و ظرفیت بهره‌گیری از آن در مراحل سنی دیگر، حتی بزرگسالان را نیز در لابه‌لای بحث درباره ی تفاوت قصه‌ها، بیان خلاق آن ها، راه ها و شیوه‌های قصه‌گویی آموخته می شود و کتاب را به اثر کاربردی تبدیل می کند. کتاب با طرح قصه‌های گوناگون و بحث درباره ی آن ها، به مجموعه ی قصه و نقد تحلیلی قصه‌ها نزدیک شده و کار مخاطبان را در اجرای قصه‌های تحلیل شده آسان تر کرده است. دراین کتاب یاد و نامی از افسانه‌های عامیانه و قصه‌های ایرانی نیست. در پایان کتاب بخشی به نام یادداشت ها و منابع، نمایه و کتاب شناسی در ۳ قسمت آمده است.

http://ketabak.org/tarvij/node/515

قصه ها، راهی هستند به سوی شفا!

قصه ها، راهی هستند به سوی شفا!

مرکز آفرینش های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، از ۲۲ تا ۲۵ آذر میزبان سیزدهمین جشنواره بین المللی قصه گویی بود. جشنواره ای که قصه گویان ایرانی بسیاری در آن شرکت کردند و چند قصه گوی حرفه ای از ۸ کشور جهان هم در آن حضور داشتند. دیوید امبروس یکی از قصه گویان مطرح کشور ولز در بریتانیا است که دانش آموخته هنرهای نمایشی است اما سال هاست به صورت حرفه ای برای کودکان قصه گویی می کند. شیوه جذاب قصه گویی امبروس سبب شد تا در یکی از شب های جشنواره قصه گویی در گوشه ای به دور از هیاهوی آمد و رفت میهمانان با او به گفت و گو بنشینیم.
 رابطه قصه گویی با مدرسه ها در کشور شما چگونه است؟
 
رابطه خوبی برقرار است، به ویژه در بیست سال گذشته، این رابطه همواره در حال رشد بوده است. بیست سال پیش تقریبا هیچ قصه گویی وجود نداشت و در مدرسه ها هم قصه گویی نمی کردند. اما امروزه بیشتر قصه گوهای حرفه ای برای قصه گویی در مدرسه ها تمایل دارند. البته قصه گوهای حرفه ای در مکان های دیگر هم قصه گویی می کنند، در تئاتر همکاری می کنند، در کتابخانه ها قصه گویی می کنند، اما بیشتر کار قصه گویی در مدرسه ها انجام می شود. اخیرا پروژه هایی در مدرسه ها انجام می شود برای پرورش قصه گویان جوان در مدرسه ها. این پروژه ها را می توان پروژه های آموزشی دانست که یک نوآوری در کشور ما به شمار می روند.
 آیا آموزگاران برای قصه گویی آموزش داده می شوند؟
 
خیر، این کار هنوز آغاز نشده، ممکن است در آینده اتفاق بیفتد اما هم اکنون چنین برنامه ای اجرا نمی شود. هم اکنون دو رویداد در مدرسه ها در ارتباط با قصه گویی پیگیری می شود: یکی این که قصه گوهای حرفه ای به مدرسه ها می روند و برای بچه ها قصه می گویند و این روشی است برای کودکان تا توانایی تخیل شان را رشد دهند و در حقیقت تخیل را تجربه کنند. این اتفاق تنها با شنیدن قصه ها روی می دهد زیرا هنگامی که شما به تماشای یک فیلم می نشینید، همه چیز برای شما از پیش آماده شده و شما تنها نظاره گر هستید. اما هنگام شنیدن داستان تخیل شما به حرکت درمی آید، در ذهن شما پرسش هایی به وجود می آید و شما با کمک تخیل تان و آن چه می شنوید با قصه ارتباط برقرار کرده و آن را درک می کنید.
 رویداد دوم، پروژه های آموزشی است که در آن خود کودکان قصه گویی را تجربه می کنند و برای قصه گویی آموزش می بینند. به آن ها مهارت هایی درباره این که چگونه سخن بگویند، مهارت های موضوعی، شیوه ارائه داستان و این که چگونه قصه را به مخاطبان انتقال دهند و برای یک جمع قصه بگویند، آموزش داده می شود. این برای کودکان کوچک تر، دانش آموزان دبستان، تجربه بسیار دلپذیر و شگفت آوری است.
 آیا قصه گویی در ولز یک سنت است؟ پدربزرگ ها و مادربزرگ ها برای نوه های خود قصه می گویند؟
 
فکر می کنم این سنتی فراموش شده است. در بیشتر کشورهای شمال اروپا این یک سنت بوده و مردم برای شنیدن قصه دورهم جمع می شده اند و در خانواده ها هم قصه گفته می شده است. هم اکنون بیشتر خواندن برای کودکان است که ترویج می شود و ما رشد آن را می بینیم. حالا بیشتر، پدر و مادر هنگام خواب برای کودکشان کتاب می خوانند. البته در زمان کودکی من پدر و مادرها اگر برای بچه ها قصه گویی نمی کردند، دست کم برای آن ها کتاب می خواندند، اما در بیست سال گذشته می بینیم که پدر و مادر به این مسئله اهمیت نمی دهند، بیشتر پدر و مادرها کودک را پای تلویزیون می نشانند و سر کار خود می روند. بنابراین آن رابطه ای که باید بین پدر و مادر و کودک وجود داشته باشد، برقرار نمی شود و جای آن خالی است. در این باره راه درازی در پیش است.
 شما را قصه گوی شگفت انگیز می نامند، نظرتان دراین باره چیست؟

من فکر می کنم این جادو در قصه ها باشد، من دوست دارم قصه های جادویی را روایت کنم ما قصه های بسیار خوب و جالبی در ولز داریم.
 شما بیشتر قصه های سنتی را برای گفتن برمی گزینید؟ چگونه قصه گویی را ترویج می کنید؟
 
بله، من دوست دارم قصه های سنتی را بازگو کنم. این کاری است که برای من جالب و هیجان انگیز است. من یک قصه گو هستم اما همه وقتم را به قصه گویی نمی پردازم. بخشی از کار من کمک به دیگران است تا قصه گویی را بیاموزند و آن را تجربه کنند. ما یک باشگاه قصه گویی در شهر کالیف،  پایتخت ولز داریم. در این باشگاه هرماه نشست داریم و هربار یک قصه گو و یک موسیقی دان یا نوازنده را دعوت می کنیم. هریک از این قصه گوها با سلیقه و روش ویژه خود برای مخاطبان مخاطبان قصه گویی می کنند، در این نشست، هربار به یکی از مخاطبان هم فرصت داده می شود تا قصه کوتاهی را برگزیده و آن را برای حاضران قصه گویی کند. به این ترتیب، به افراد مختلف کمک می کنیم تا قصه گویی را تجربه کنند و آن را بیاموزند.
در این باشگاه ما فعالیت های ترویجی دیگری نیز داریم. هرماه یک قصه گوی بسیار حرفه ای و خوب  در سالن بزرگ اپرای شهر به مدت یک ساعت قصه گویی می کند. این فرصت بسیار خوبی برای ترویج قصه گویی است چون مخاطبان بیشتر و گسترده تری می توانند قصه ها را بشنوند و از شنیدن آن ها لذت ببرند و با قصه گویی آشنا شوند، زیرا هنوز مردم نمی دانند قصه گویی چیست. آن ها درک درستی از قصه گویی ندارند، بزرگ ترها قصه گویی را تنها برای کودکان می دانند. این مردم به سالن نمایش می آیند و به صورت رایگان و در یک زمان کوتاه و فضایی آرام و راحت به قصه ها گوش می سپرند و در پایان درمی یابند که  از شنیدن لذت برده اند. به این ترتیب ما می کوشیم تا مخاطبان بیشتری را جذب کنیم و سلیقه آن ها را هم بهتر کنیم. هر دوسال یکبار هم یک جشنواره بزرگ بین المللی برگزار می کنیم.
 چه آموزش هایی که به قصه گویان می دهید؟

من خودم در این کار به طور مستقیم فعالیت نمی کنم و البته آموزش ها هم محدود هستند. چند دوره آموزشی کوتاه برای قصه گویان حرفه ای داریم و دوره هایی هم برای قصه گویان غیر حرفه ای مانند آموزگاران یا کتابداران برای این که بهتر قصه بگویند و نه این که به قصه گویان حرفه ای تبدیل شوند. برای آموزش قصه گویان حرفه ای دوره های آموزشی ویژه و سازنده خیلی اندک است و فکر می کنم بهترین راه برای تبدیل شدن به یک قصه گوی حرفه ای، تماشای قصه گویان است. این روشی است بسیار کهن و قصه گویان در طول تاریخ با تماشای قصه گویی قصه گویان باتجربه از آن ها می آموزند.
 شما در دانش آموخته رشته نمایش هستید. این دانش چه کمکی به قصه گویی شما می کند؟
 
من می کوشم هر آن چه در دانشگاه آموخته ام را فراموش کنم و از آن در قصه گویی ام استفاده نکنم. چون قصه گویی یک هنر مجزا از نمایش است و با آن تفاوت دارد. قصه گویی مانند نمایش یک اجرای هنری است اما نوع بسیار متفاوتی از آن. در نمایش شما یک شخصیت را بازی می کنید اما در قصه گویی شما باید به جای چندین شخصیت متفوت قرار بگیرید و همزمان راوی قصه هم باشید. در نمایش شما واژه هایی را به زبان می آورید که دیگری و یا خودتان از پیش نوشته اید و درهنگام اجرا در آن هیچ تغییری به وجود نمی آورید. اما در قصه گویی مهم ترین کار این است که از متن از پیش نوشته شده ای استفاده نکنید و خود را برای اجرا آزاد بگذارید و به این ترتیب بتوانید با مخاطب بهتر ازتباط برقرار کنید و به نیازش پاسخ بگویید. بنابراین برای یک بازیگر گاه بسیار دشوار است که قصه گو باشد.
 چرا از موسیقی در قصه گویی خود استفاده می کنید؟
 
برای ساختن یک پل میان این جهان، دنیای روزمره زندگی، با دنیای قصه ها. موسیقی ابزار بسیار مناسبی برای ایجاد تغییر در فضا و محیط است. موسیقی کمک می کند تا مخاطبان به قصه گو بپیوندند و به دنیای قصه سفر کنند و در پایان هم به دنیای روزانه خود بازگردند، البته با این امید که قصه موفق شده باشد دگرگونی اندکی در این روزمرگی ایجاد کند.
 آیا تاکنون برای کودکان معلول و با نیازهای ویژه قصه گویی کرده اید؟
 
 بله، این کار یک تجربه بسیار بسیار جالب برای من بوده است. در ولز مدتی است که این کار به شکل مرتب انجام می شود. من برای بچه های نابینا قصه گفته ام و این تجربه ای شگفت انگیز برای من در برداشته زیرا این کودکان شنوندگان بسیار خوبی هستند. آن ها واژه ها را با گوش هایشان دنبال می کنند و گوش سپردن به قصه برایشان تجربه ای بسیار جالب و دلپذیر است. من نیز از قصه گفتن برای این کودکان بسیار لذت می برم. من برای کودکانی که معلولیت های جسمی دیگر دارند نیز قصه گویی کرده ام. این هم تجربه جالبی است چون قصه هایی داریم که درباره افراد معلول یا دارای نقص عضو هستند. من در آغاز می ترسیدم و به خودم می گفتم که نمی توانم قصه کودکی که روی صندلی چرخ دار می نشیند و در پایان با کمک یک جادو می تواند راه برود را برای بچه های معلول تعریف کنم، ممکن است آن ها در اثر این قصه بخواهند از روی صندلی هایشان برخیزند و راه بروند. اما یک روز به این کار دست زدم و در پایان کار چهره این کودکان از شادی و امید می درخشید. برای افرادی با ناتوانایی های ذهنی نیز قصه گویی کرده ام و آن را نیز تجربه ای جالب یافتم زیرا این انسان ها جریانات را همانند دیگران دنبال نمی کنند و تا اندازه ای غیرقابل پیش بینی هستند. آن ها نمی توانند برای مدت طولانی بر موضوعی متمرکز شوند. اما آن چه درباره این افراد بسیار جالب توجه است و من بارها و بارها آن را تجربه کرده ام این است که آن ها هنگام شنیدن قصه، می توانند تمرکز کنند. بارها پیش آمده که هنگامی که یک قصه گو به یک مدرسه ناتوانان ذهنی یا حتی مدرسه های عادی می روند و برای 20 یا 40 دقیقه برای بچه ها قصه می گویند، اتفاقی می افتد که از باور آموزگاران مدرسه بیرون است. کودکان تا پایان با تمرکز به قصه گوش می سپرند. این درحالی است که آموزگاران آن ها می گویند که نمی توانند آن ها را بیشتر از 5 دقیقه به تمرکز وادارند. به باور من این ویژگی قصه است و تنها به مهارت قصه گو برنمی گردد. قصه ها ساختاری دارند که شنونده را برجا میخکوب می کنند. شنونده قصه می خواهد بداند که خوب بعدش چه می شود و این روند تا پایان داستان ادامه پیدا می کند. موضوع هایی هم ه در قصه ها وجود دارند به این قدرت جادویی می افزایند، در قصه همه چیز درباره عشق، امید و به دست آوردن و از دست دادن رویاها است و در پایان هم بیشتر همه چیز به خوبی و خوشی به سرانجام می رسد. این از ویژگی های  شگفت انگیز قصه است.
 بنابراین قصه گویی می تواند درمانگر باشد.
 
بله، به نظر من همه هنرها درمانگر هستند. نمی توان از هنرمندان خواست تا بیماری ها را درمان کنند اما به باور من همه مراکز درمانی باید شرایطی را فراهم کنند تا بیماران با هنرها در ارتباط قرار بگیرند و از نقاشی، موسیقی و گوش سپردن به قصه ها لذت و بهره ببرند. نه تنها در مراکز درمانی، بلکه برای همه ما، نزدیک بودن و در ارتباط بودن با هنرها ویژگی درمانی دارد. ما همه نگرانی هایی داریم و آرزو می کنیم که برخی از تجربه ها در زندگی مان پیش نمی آمد. قصه ها راهی هستند برای شفا. ممکن است شما بارها و بارها قصه ای را بخوانید و اثر آن را در وجودتان نبینید اما هنگامی که پای قصه گویی یک قصه گو می نشینید و همان قصه را می شنوید می توانید با قصه ارتباط برقرار کنید.
 نظر شما درباره داستان های ترسناک چیست؟

پرسش بسیار خوبی است. من فکر می کنم کودکان دوست دارند کمی بترسند. اما نکته مهم دراین رابطه این است که به آن ها اطمینان دهیم که در پایان سفر به دنیای قصه های ترسناک، آن ها را به دنیای امن و آرام بازمی گردانیم. می توانید کودک را به میان تاریکی ها ببرید و همزمان نشانش دهید که در آغوش امنی قرار دارد و امید و آرامش به او بازخواهد گشت. تجربه ترس از طریق داستان ها و قصه ها تجربه مفیدی است. همه ما در طول زندگی ناچاریم که با ترس روبرو شویم. تجربه ترس و تاریکی مفید است. درست نیست که احساس ها را در وجود خودمان نگه داریم و بر سینه مان قفلی بزنیم و به سرکوب احساس روبیاوریم، در این صورت است که با مشکلات جدی روبرو خواهیم شد. اگر بخواهیم که توانایی رودر رو شدن با مسائلی که ناراحتمان می کند را به دست آوریم تجربه این قصه ها به ما کمک می کند. می توان به کودک اجازه داد تا کمی بترسد و در عین حال بداند که می تواند از این سفر به دنیای ترس به سلامت به دنیای امن خود بازگردد. این تجربه می تواند برای کودک کمک کننده باشد اگر این تجربه اتفاق نیفتد، این خطر وجود دارد که کودک محتاط و ترسو شود و از جستجو در دنیای ناشناخته ها بهراسد. اما نکته مهم این است که در فراهم کردن شرایط این تجربه برای کودکان دقت به خرج بدهیم چون مسئله خیلی حساس است. من از فیلم های خشن و پر از کشتار و خونریزی بیزارم. ما در سنت های مان فرصت هایی برای تجربه ترس داریم. مثلا جشن هالویین که جشنی بسیار کهن و مربوط به تغییر فصل است و در فرهنگ سلتیک بسیار به آن اهمیت داده می شود و در سنت پیش از مسحیت به آن  جشن مردگان می گفتند که در آن به نیاکان می پرداختند و انسان ها با مرگ و مردگان به شکلی روبرو می شدند، درباره آن ها با هم گفت و گو می کردند و به قبرستان می رفتند و حتی به استخوان های مردگان دست می زدند. این تجربه به آن ها کمک می کرد تا با ترس خود از دنیای مرگ و این واقعیت که برای همه ما پیش می آید کنار بیایند.  پس از مسیحیت این سنت تغییر کرد و به هالویین مشهور شد. در این جشن همه دور هم جمع می شوند و قصه های ترسناک برای هم می گویند. اما حالا، با وجود این فیلم های وحشتناک که به دنیای کودکان آمده، هنگامی که یک قصه گو در جشن هالویین قصه هایی از نیاکان می گوید، کودکان می گویند این به اندازه کافی ترسناک نیست و ما قصه ای را می خواهیم که در آن خون ریخته می شود. امروزه برخی از پدر و مادرها کودکشان را پای این فیلم ها می نشانند و خود از اتاق بیرون می روند. این کار بسیار نادرستی است. هنگامی که کودک به قصه ترسناکی گوش می سپرد باید در یک مکان امن و در کنار پدر و مادرش باشد. بنابراین این به نوع قصه ترسناکی که برای گفتن انتخاب می شود و شیوه تعریف کردن آن برمی گردد.
 رابطه بین قصه گویی و ترویج خواندن را چگونه می بینید؟
 
یک رابطه بنیادی در این میان وجود دارد. هر چه بیشتر به شنیدن عادت کنید به خواندن بیشتر گرایش پیدا خواهید کرد. شنیدن قصه ها قدرت تخیل را در هر سنی که باشید پرورش می دهد. در کودکان این اثرگذاری بیشتر است. هنگامی که کودک به قصه ای گوش می سپرد در خیالش خود را به جای قهرمان ها می بیند و بخشی از زندگی آن ها را تجربه می کند. با قهرمان به جنگل ها و دنیای جادوها سفر می کند و در تجربه ها همراهش می شود و خود را مانند او شجاع می یابد و در سال های خردسالی، این یک تجربه بسیار عالی و دلپذیر برای کودک است تا حساسیت نسبت به دیگران  را در وجود خود رشد دهد. البته این امکان و فرصت در کتاب ها هم برای کودک فراهم است. اما آغاز آشنایی با این دنیا از راه گوش سپردن به قصه ها می تواند در گرایش پیدا کردن به خواندن بسیار مفید باشد. در هر حال یک رابطه علمی هم بین هنر گوش دادن و علاقه و توانایی خواندن می تواند وجود داشته باشد.
 


لیلا عالمی، شبنم عیوضی

http://ketabak.org/tarvij/node/1639

قصه گویی، چگونه از داستان برای کمک به کودکان در رفع مشکلات زندگی بهره ببریم

 
قصه گویی، چگونه از داستان برای کمک به کودکان در رفع مشکلات زندگی بهره ببریم
کتاب کودک و نوجوان: قصه گویی، چگونه از داستان برای کمک به کودکان در رفع مشکلات ز
پدیدآورندگان
نویسنده:
آرتو روشن
برگردان:
یهزاد یزدانی، مژگان عمادی

قصه گویی، چگونه از داستان برای کمک به کودکان در رفع مشکلات زندگی بهره ببریم. نویسنده: آرتور روشن. مترجم ها: بهزاد یزدانی، مژگان عمادی. تهران: جوانه رشد، ۱۳۸۵. ۲۴۰۰ تومان

به کودکی که از تاریکی می‌ترسد چگونه کمک می‌کنید؟
چه می‌کنید تا بچه‌ها به حرف‌های شما گوش بدهند؟
به کودکی که اسباب‌بازی‌اش را به بچه‌های دیگر نمی‌دهد، چگونه رفتار درست را آموزش می‌دهید؟
چگونه مرگ عزیزان را برای کودک توضیح می‌دهید؟
... .
دکتر آرتور روشن، روان‌درمانگر و دانش‌آموخته‌ی دانشگاه واترلوی کانادا، در کتاب خود به نام «قصه‌گویی»، به ارائه دیدگاه‌ها و اندیشه‌های ویژه‌اش درباره قصه‌‌گویی و تمثیل‌خوانی برای کودکان می‌پردازد. او در این کتاب به روشنی آشکار می‌سازد که چگونه می‌توان از قصه، داستان، تمثیل و استعاره همچون روشی درمانی و ابزاری تربیتی برای بسیاری از مشکلات معمول خردسالان و کودکان بهره گرفت. مشکلاتی مانند پرخاشگری، شب ادراری، ناخن جویدن، مکیدن انگشت، ترس و ... . همچنین چگونه می‌توان به کمک قصه‌گویی، فضیلت‌هایی همچون صبوری، بخشندگی، خودباوری، مشارکت و بسیاری فضایل دیگر را به بچه‌ها آموخت.
ساختار کتاب «قصه‌گویی»، به دو بخش کلی تقسیم شده است. در بخش نخست، «کودکان و قصه‌گویی»، نویسنده به ارائه دیدگاه‌ها و سازوکارهای قصه‌گویی و داستان‌سرایی ‌پرداخته است. این بخش پنج فصل دارد: در فصل اول، درباره سرشت انسان، چگونگی نگرش پیشینیان به پرورش کودک و اهمیت آموزش در ایجاد اعتماد به نفس کودکان بحث شده است. در فصل دوم، تأثیرات داستان و قصه بر کودکان، بهره‌گیری از تمثیل و استعاره در روان‌درمانی و معانی نمادها در افسانه‌ها بررسی و تحلیل شده است. بر همین پایه، در فصل سوم کتاب، درباره‌ی عناصر قصه‌گویی و آفرینش تمثیل گفت‌وگو ‌شده است. در فصل چهارم، اصول ارتباط و چگونگی به کارگیری کودکان از زبان، شرح داده شده است تا والدین بهتر کودکان را درک کنند و فرایندهای یادگیری ناخودآگاه آن‌ها را آسان کنند. در این فصل از کتاب، تمرین‌های سودمندی برای ترغیب بچه‌ها در به کارگیری حواس‌شان ارائه شده است. همچنین مطالبی درباره نقاشی و نمایش عروسکی، به عنوان ابزارهایی نیرومند برای یادگیری کودک از مشکلات زندگی، آمده است. فصل پنجم، دربرگیرنده پاسخ‌های کوتاه دکتر روشن به پاره‌ای از پرسش‌های خوانندگان درباره‌ی قصه‌گویی با رویکرد درمان‌گرانه است.
بخش دوم کتاب، بیش‌تر رویکردی عملی و کاربردی دارد و بر حوزه‌‌های مشکلات ویژه کودکان متمرکز است. در این بخش به خود موضوعات، یعنی چالش‌هایی که امروزه پیش روی والدین و بچه‌ها قرار دارد، ‌پرداخته شده است. مشکلات عمومی دوران کودکی که بیش‌تر ریشه در ترس دارند و معمولا به شکل جسمی خود را نشان می‌دهند.
فصل ششم، به چندین مشکل رایج درباره‌ی استرس، به ویژه آن‌هایی که با نشانه‌های جسمی همراه هستند، همچون شب ادراری، ترس و نگرانی، ناخن‌ جویدن، انگشت مکیدن، استرس و مرگ، پرداخته شده است. نویسنده پس از توضیح کوتاهی درباره هر مشکل، نمونه یا نمونه‌هایی از قصه‌ و یا تمثیلی که می‌تواند در بهبود آن مشکل یاری‌دهنده والدین باشد، همراه با گروه سنی مناسب قصه، ارائه کرده است.
در فصل هفتم، داستان‌ها و تمثیل‌هایی آورده شده است که ارتباط‌ کودکان و سازگاری آنان با دیگران را بهبود می‌بخشد و در دستیابی به فضایل اخلاقی یاری‌شان می‌کند. بهبود پرخاشگری، رقابت با نوزاد جدید، مهربانی و شفقت، همکاری، سخاوت و بخشندگی، پیش‌داوری نکردن درباره‌ی دیگران از ظاهر آنان، راست‌گویی، تسلط بر خویشتن و احترام به بزرگ‌ترها فضائلی هستند که در کتاب درباره آن‌ها بحث شده و قصه‌ها و تمثیل‌هایی مرتبط با آن ارائه شده است.
در فصل پایانی کتاب نیز به داستان‌هایی برای تشویق رشد درونی کودکان، همچون رضایت خاطر و شادمانی، خودباوری، بردباری و پشتکار، پرداخته شده است.
دکتر روشن، به سبب کاربردی بودن کتابش، به خوانندگان پیشنهاد می‌کند، «چندین بار آن را بخوانید و زیر قسمت‌های مهم و لازم را خط بکشید و تمرین کنید تا حداکثر بهره را از آن ببرید.». اما نویسنده بی‌درنگ «هشدار» می‌دهد که هدف کتاب او آموزش خوانندگان کتاب در چگونگی درمان کودکان نیست، بلکه هدف آفرینش داستان‌ها و تمثیل‌های آموزشی آن است که به کودکان‌ در کنار آمدن با مشکلات‌شان یاری رساند.
می‌گویند روزی انیشتین با مادر کودکی روبه‌رو شد که از او درباره پسرش راهنمایی می‌خواست. مادر گلایه می‌کرد که پسرش در یادگیری درس علوم چندان موفق نیست. دانشمند بزرگ در پاسخ گفت:«برایش قصه بگویید.» مادر با شگفتی گفت: ولی آقا! پسرم درس علومش خوب نیست. انیشتین پیشنهادش را تکرار کرد و گفت:«برای او قصه بگویید.»
کتاب «قصه‌گویی: چگونه از داستان برای کمک به کودکان در رفع مشکلات زندگی بهره ببریم.» نوشته آرتور روشن، با برگردان بهزاد یزدانی و مژگان عمادی با ۲۱۶ صفحه را انتشارات جوانه رشد در سال ۱۳۸۵ منتشر کرده است.

مسعود میرعلایی

آیا می خواهید فرزندتان حرف شنو باشد؟

 

آیا می خواهید فرزندتان حرف شنو باشد؟


اگر مجبورید یك حرف را چندین مرتبه برای فرزند پیش دبستانی خود تكرار كنید تا گوش كند، این مطلب را مطالعه  كنید.
عده ای از پدر و مادرها وقتی می بینند فرزند كوچكشان به حرفهای آنها در لباس پوشیدن یا در جمع كردن وسایلش و ... توجهی نمی كند و به تماشای تلویزیون یا بازی ادامه می دهد دائم صدایش می كنند و فریاد می كشند.
 
آنها فكر می كنند كه هر چه بیشتر حرفشان را تكرار كنند ، فرزندشان سریع تر گوش می دهد. در حقیقت، قضیه بر عكس است. به طور معمول اگر قبل از انجام كاری گفته خود را 4 ، 5 یا 6 مرتبه تكرار كنید، بچه می آموزد كه نباید گوش دهد.  بچه ها زرنگتر از آن هستند كه ما فكرش را می كنیم. آنها ارزش زمانی كه برای اولین مرتبه او را صدا می كنید و زمانی كه واقعاً با او كار دارید را می دانند و احتمالاً از 5 یا 10 دقیقه اضافی استفاده كرده و به بازی خود ادامه می دهند.
اگر چه هنگامی كه بچه، خود را به نشنیدن زده و یا حرفتان را جدی نمی گیرد، بسیار ناراحت كننده است ، ولی بچه های 4-3 ساله از این كه می توانند با بی اعتنایی و گوش ندادن ، والدین را عصبانی نمایند، احساس قدرت می كنند. پس با این قضیه به طور شخصی برخورد نكنید. بچه ها در این سن نمی خواهند كه بد و بی ادب باشند، آنها فقط می خواهند استقلال خود را نشان دهند.
البته اكنون، تشویق به عادت خوب گوش دادن، مشكلات گوناگونی را در آینده بر طرف خواهد كرد. به طور مثال فرزندتان در مدرسه مشكل توجه بر روی چیزی را دارد و نمی تواند در درسهایش تمركز كرده و یا دستورات را دنبال نماید. چنانچه حرفهای شما را نادیده می گیرد، نباید بگویید این مسئله به مرور زمان به خودی خود حل خواهد شد.


دستورات زیر به فرزند پیش دبستانی شما كمك می كند تا بدون آنكه خود بفهمد، دقت و توجه بیشتری بر روی مسائل داشته باشد.
• عصبانی نشوید.تلاش كنید تا آرامش خود را حفظ كرده و با صدای آرام صحبت نمایید ، حتی اگر مجبور شدید برای چند لحظه ای به خلوتگاهی پناه آورید. هر قدر بلندتر صحبت كنید، مطمئناً بچه ها نه متوجه صدای بلند شما و نه مفهوم كلماتتان خواهند شد.
• مسائل را برای فرزندتان شرح دهید .بچه ها هنگامی كه به آنها دستور داده می شود سر به لجبازی می گذارند. به جای آن كه بگویید، چطور جرأت نمودی سنگها را پرتاب كنی!، بگویید: سنگ برای پرتاب كردن نیست، توپ را پرتاب می كنند. بدین طریق بر روی رفتارش تأثیر گذاشته و راه چاره ای را بدون پرخاشگری به او ، یافته اید.

• مطالب را به سادگی عنوان نمایید .به جای سخنرانی كردن به نرمی ولی با قاطعیت حرف بزنید . به این طریق او یاد می گیرد كه راجع به هر كاری كه باید انجام دهد، فكر كند بدون آن كه نیازی به سرزنش و ملامت برای فراموش كاری یا گوش ندادن باشد.
• از فرزند خود بخواهید كه مطالب مهم را تكرار كند.این روش موقعی مفید خواهد بود كه می خواهید فرزندتان نتیجه ی كاری را بفهمد. بگویید : «باید ماژیك هایت را قبل از نهار جمع كنی بگو ببینم كی ماژیك هایت را جمع می كنی؟
• ارتباط واقعی برقرار سازید.چنانچه فرزندتان جذب فعالیتی گردیده، به آرامی دست به شانه او زده تا متوجه شما گردد. از او بخواهید موقعی كه صحبت می كنید به شما نگاه كند، اگر بچه تان با چشم ارتباط  برقرار می سازد، برایش بسیار سخت است كه لجبازی نماید.
• جدولی را  تهیه نمایید.چنانچه صبح ها  سخت ترین زمان در روز است. به او مسئولیت داده و با كمكش جدولی از تمام كارهایی كه باید انجام دهد (مسواك زدن، شستن صورت، لباس پوشیدن، خوردن صبحانه و پوشیدن كفشها) تهیه كنید. بسیاری از بچه ها دوست دارند كه جدول را بررسی كرده و موفقیت خود را اعلام نمایند.
• به او توجه كامل داشته باشید. چنانچه می خواهید او به حرفهای شما گوش دهد، باید به گفته هایش گوش دهید. بنابراین هنگامی كه روزنامه در دستتان است و آن را می خوانید با او صحبت نكنید. تمام توجه خود را به او داده و اگر امكان پذیر نیست، علت آن را برایش شرح دهید. (عزیزم، اكنون مشغول انجام كاری هستم اما دوست دارم كه به گفته هایت گوش دهم. در عرض پنج دقیقه پیشت می آیم و به حرفهایت گوش می كنم.)
به علاوه، به آنچه كه او می گوید اهمیت دهید. چنانچه می گوید كه سردش شده است ، نگویید : اینجا آنقدرها هم سرد نیست. به جایش بگویید: سردت شده؟ بیا برویم و لباس گرمت را برداریم.
• بی جهت نگران نشوید.اكثر بچه های كوچك كه در گوش دادن با مشكل مواجه بوده و بعضی اوقات بی قرار می شوند با كمبود توجه روبرو هستند. افرادی با این مشكل، این رفتارها برایشان به صورت عادت در آمده است، بنابراین چنانچه این بی توجهی در زندگی روزمره اش تأثیر گذاشته، باید مورد ارزیابی قرار گیرد.
به خاطر داشته باشید، در این زمینه بچه ها با بزرگترها واقعاً فرقی ندارند. بچه ها می خواهند مثل شما، هنگام انجام كاری، كسی مزاحمشان نشود. این مسئله مانند این است كه كتاب جالبی را در دست دارید و حاضر نیستید لحظه ای آن را كنار بگذارید . در این شرایط شخصی می خواهد شما را وادار به انجام كار دیگری كند. بنابراین اگر می خواهید فرزندتان به آنچه كه گفته می شود دقت كرده و آن را انجام دهد، در حالی كه او را در «هنر گوش دادن» كمك می كنید، صبور و با توجه باشید.
منبع : تبیان

حرف شنوی كودكان

 

حرف شنوی كودكان
 
در تربیت مؤثر ، وجود حد و مرز برای بچه ها ضروری به نظر می رسد. اگر ما آنها را درست راهنمایی كنیم، فرزندانمان آماده پذیرش می شوند. چرا كه اساساً بچه ها مایلند والدین خود را خشنود سازند. اما اكثر ما در تعیین حد و مرز برای كودكانمان مهارتی نداریم. زیاد صحبت می كنیم ، بسیار عاطفی برخورد می كنیم و نمی توانیم به طور واضح منظور خود را بیان كنیم. اگر می خواهید فرزندانتان از شما حرف شنوی داشته باشند ، مثلاً كتك كاری نكنند، اسباب بازیهایشان را مرتب كنند یا به موقع به رختخواب بروند، بهتر است ده  راهبرد زیر را به كار گیرید.
 
1- واضح و روشن صحبت كنید.
والدین برای حد و مرز گذاشتن و ادب كردن فرزندانشان سربسته و مبهم صحبت می كنند ، می گویند « مؤدب باش، اذیت نكن ، شلوغ نكن » . این راهنمایی های كلی برای هر كودكی معنی خاصی دارد. بچه ها از ما می خواهند ، انتظاراتمان را به طور روشن و واضح بیان كنیم. حد و مرز مشخص به كودك می گوید دقیقاً چگونه باید رفتار كند. مثلاً در " كتابخانه آهسته صحبت كن ، وقتی از خیابان عبور می كنیم دست مرا بگیر یا موقع غذا حرف نزن". این راهبرد  در واقع میزان پذیرش و حرف شنوی كودكتان را افزایش می دهد.
2- انتخابهای دیگر را به كودك پیشنهاد كنید.
در بسیاری موارد می توانید به فرزندتان فرصت یك انتخاب محدود شده بدهید تا خودش تصمیم بگیرد چگونه دستورات شما را انجام دهد. گاهی آزادی عمل در تصمیم گیری ، به كودك احساس قدرت و تسلط می دهد كه به تدریج مقاومت در برابر والدین را كاهش دهد. به طور مثال به او بگویید : « الان وقت استحمام است. می خواهی دوش بگیری یا در وان حمام كنی ؟ » « می خواهی نیم ساعت صبح ، نیم ساعت بعدازظهر ریاضی تمرین كنی ؟ یا یك ساعت صبح ؟ »

از این رو والدین بهتر و سریع تر می توانند به كودك خود پیشنهاداتی بدهند. آنها انتخاب محدودی برای كودكان تعیین می كنند. اما می توانند تغییراتی در آن پدید آورند. به عبارتی دیگر این گونه انتخابها محدود ، اما تغییر پذیرند.
3- قاطع باشید .
زمانی كه عدم پذیرش و سرپیچی رخ داده باشد و شاید كودك به خودش یا دیگران آسیب برساند. به موقعیت محدوده كننده قاطع نیاز داریم. یك محدودیت قاطع به كودك می گوید باید رفتار نامطلوبش را متوقف كند و فوراً حرف شما را بپذیرد.

مثلاً : « همین الان برو تو اتاقت » ، « بس كن اسباب بازیهایت را پرت نكن » . البته این قاطعیت از طریق جدیت در چهره و صدا به خوبی نمایان می شود. همان طور كه نرمش بیش از حد والدین برای كودك مفید نیست ، رفتار خصمانه والدین نیز برای آنها مضر است. اما قاطعیت مرز بین نرمش بیش از حد و رفتار خصمانه است.
4- بر نقاط مثبت فرزندان تأكید كنید.
بچه ها بیشتر پذیرای فرمانهای مثبت هستند تا منفی. به طور كلی بهتر است واضح و روشن به كودك بگویید باید چه كار كند . دستورات منفی مثل نرو، نریز ، نكن به كودك می گوید چه چیزی قابل قبول نیست ، اما رفتاری كه از او انتظار می رود را بیان نمی كند. والدین مستبد اغلب از فرمانهای منفی استفاده می كنند، در حالی كه والدین موفق دریافته اند بیشتر باید از فرمانهای مثبت استفاده كنند.
5- بی طرفی خودتان را اعلام كنید.
وقتی می گویید : « الان برو بخواب » ممكن است نیروی كشمكش شخصی بین او و شما ایجاد شود. روش بهتر این است كه دستورات را به حالت غیر شخصی بیان كنید. به طور مثال به او بگویید « ساعت نه است و وقت خواب تو » و به ساعت اشاره كنید. در این حالت هر اعتراض و حس ناخوشایندی پدید بیاید، بین كودك و ساعت است ، نه بین او و شما. یا هنگامی كه به او می گویید«:  خانه جای توپ بازی نیست» او از این قاعده ناراحت می شود نه از شما .

6- توضیح دهید چرا محدودیت لازم است.
مردم وقتی در مورد قاعده یا دستوری توجیه شوند ، بهتر می توانند آن را بپذیرند ، اما در غیر این صورت آن را مستبدانه می پندارند. بنابراین هنگامی كه برای اولین بار كودك را در موقعیت محدود كننده قرار دادید توضیح دهید چرا فرزندتان باید آن را بپذیرد. شناخت علت قواعد، باعث می شود رفتار مناسب در كودك درونی شود. یعنی تمایلات درونی اش، او را مطیع قوانین خانواده می سازد. برای بیان علت قوانین به جای این كه از توضیحات طولانی ، كه بچه ها را خسته می كند، استفاده كنید. به طور خلاصه ، دلیل یك دستور را بیان كنید. مثلاً : "دیگران را نزن ! چون بدنشان درد می گیرد"  یا " وقتی اسباب بازی را از دست بچه های دیگر می گیری ، آنها ناراحت می شوند، چون هنوز بازیشان تمام نشده است. "
7- چاره دیگری پیشنهاد كنید.
هرگاه رفتار كودكی را محدود كردید، سعی كنید به یك فعالیت قابل قبول دیگر اشاره كنید. از این طریق شما مستبد به نظر نمی رسید و فرزندتان حس نمی كند كسی اختیارش را سلب كرده است و احساس محرومیت هم نمی كند. بنابراین می توانید بگویید : « پسرم نمی توانی قبل از شام شكلات بخوری ، اما بعد از شام می توانی بستنی و هم شكلات مورد علاقه ات را بخوری » با پیشنهاد چاره ی دیگر می توانید ، هنگامی كه احساس كودك شما قابل پذیرش است، او را تربیت كنید.
8- در تربیت كودكان ثابت قدم باشید.
تعیین حد و مرز برای كودكان ، هنگامی مؤثر است كه این قوانین ثابت باشند. به عبارت دیگر، در هر خانه باید ضوابط خاصی حاكم باشد و والدین همواره به آن پایبند باشند و آن را تغییر ندهند. مثلاً اگر ساعت خواب ، یك شب هشت و شب دیگر هشت و نیم  و شب بعد نُه باشد ، به جای همراهی ، مقاومت بچه ها را در پیروی از این برنامه به دنبال خواهد داشت. سختی این روش در این است كه قوانین مهم و روزمره خانواده باید هر روز به موقع اجرا شوند تا تأثیر گذار شوند.
9- رفتار ناپسند را تذكر دهید.
مهم نیست بدرفتاری كودك چه باشد، ما باید برای او روشن كنیم كه رفتارش را ناپسند می دانیم و آن را قبول نداریم. بنابراین به جای این كه بگوییم « پسر بد» یعنی خودت را قبول نداریم، باید بگوییم « كتك كاری نكن » یعنی رفتارت را رد می كنیم.
10- احساسات و عواطف خود را كنترل كنید.
بنا به گزارش پژوهشگران ، هنگامی كه والدین عصبانی هستند ، فرزندان خود را شدیداً تنبیه می كنند و بیشتر از قبل مورد آزار زبانی و بدنی قرار می دهند ، گاهی اوقات به جای خشونت و رفتار خصمانه باید آرامش خود را حفظ كنیم، نفس عمیق بكشیم و تا ده بشماریم . اساساً تربیت یعنی آموزش رفتار صحیح به كودكان ، اما اگر شما عصبی یا احساساتی باشید نمی توانیدآموزش را به طور مؤثر انجام دهید. مثلاً به جای این كه به كودك خود حمله كنید و حرف ناشایستی به او بزنید  بهتر است یك لحظه صبر كنید ، بعد با آرامش از او بپرسید « اینجا چه خبر است؟ » . همه ی كودكان به راهنمایی والدین برای شناخت رفتار پسندیده نیاز دارند. مهارت ما در ایجاد قوانین و محدودیتها ، همكاری بیشتری از جانب فرزندان برای ما به ارمغان می آورد.
 

منبع:تبیان

چگونه با کودکانمان صحبت کنیم تا حرفمان را گوش کنند؟

چگونه با کودکانمان صحبت کنیم تا حرفمان را گوش کنند؟
 

" چگونه فرزندم را وادار به گوش دادن کنم ؟ " این سئوالی است که اغلب والدین آنرا مطرح می نمایند .

بچه ها به طور کلی مخالف گوش دادن نیستند ؛ نوزاد صداهایی با زیر وبم خاص را ترجیح می دهد و نسبت به آنها عکس العمل نشان می دهد. اگر پدر با لحن آرام مردانه با او صحبت کند ممکن است توجه کند ؛ اما مسلما  به سمت صدای مادرش برمی گردد .
 
این موضوع شاید به این دلیل باشد که او، در رحم، نسبت به صدای مادرش شرطی شده است. این صدای زیر مادرانه، همان صدایی است که همه ما موقع صحبت با نوزادان و بچه های کوچک به کار می بریم. آنچه این" صدای خاص" به یک بچه می گوید، این است :" حالا، من فقط با توصحبت می کنم ." با این کار ما احتمال گوش دادن را افزایش می دهیم .

توجه کردن کودک حالتی آهنگین دارد . یعنی بین زمانهایی که او در خودش فرو می رود " نت پایین " و مواقعی که  حواسش با دقت کافی متوجه ماست " نت بالا " ، هماهنگی وجود دارد . محققین با استفاده از نوار مغزی"g.e.e " نشان داده اند که مغز کودکان در تمام طول روز یک چرخه را - بالا و سپس پایین برای بازسازی - طی می کند و یکی از دلایل بی توجهی پی درپی آنها به توصیه های والدین همین است. پس اگر می خواهید کودک شما به آنچه می گویید ، توجه کند این نکته را به خاطر بسپارید: یک دستور وقتی با سکوت محاصره شده باشد، بسیار قدرتمند است.به عبارت دیگر به کودک گیر ندهید.

کودک از شکست ناشی از اشتباه کردن و امتحان راه حل های مختلف، بسیار بیشتر از زمانیکه تحت نظارت یا راه گشایی مستقیم بزرگسال قرار داد یاد می گیرد. وقتیکه او تلاش می کند و با آزمون و خطا به سمت هدفش می رود، موفقیت نهایی نیز به خود او تعلق دارد " من انجامش دادم ! خودم انجامش دادم. "

دوره هایی در تکامل کودک وجود دارد که او نمی تواند به حرف پدریا مادرش گوش کند و آن زمانی است که انگیزه سبقت جویانه درکودک قوی تر از انگیزه های پدر یا مادری است.

برای کودکان یک ساله ای که در حال یادگیری ، ایستادن، راه رفتن و جرات کشف کردن هستند، گوش سپردن به اخطارهای شما غیر ممکن است . " مواظب باش نزدیک پله ها نرو! " تنها دروازه ای در دو انتهای پله ها است که می تواند مانعی بر سر راه میل قوی او برای فتحدنیایش باشد .

در دو سالگی غوغای درونی بر سر انجام دادن یا ندادن کارها – " این کار را بکنم یا نه ؟ " ، بد خلقی را به تنها راه حل عملی تبدیل می کند.

وقتی کودک چهار یا پنج ساله است ، شکایت معمول مادرها این است : " گوشش بدهکار حرف های من نیست انگار اصلا آنجا نیستم ، اما وقتی پدرش می آید، طوری رفتار می کند که انگار یک پادشاه حرف می زند ! " فروید این مسئله را " کشمکش ادیپ " می نامد. کودک  آنچه را که می تواند محبت او را جلب کند ، می آموزد ؛ او به سمت مادرش برمی گردد و سعی می کند تا همه چیزرا ازاو بیاموزد.

قبل از ده سالگی، کشمکش های درونی دیگریبا مهارت های شنیداری کودک 9 یا ده سال همراه می شود . سردرد، دل درد و ترس از رفتن به مدرسه ، اغلب نشانه های ظاهری همین تعارض است. دراین دوران بهترین و سخت ترین کاری که می توانید انجام دهید ، این است که گوش دهید.

در نوجوانان پس از پایان هر جدال لفظی ، گوش دادن جای زیادی ندارد. تلاش یک نوجوان برای استقلال ، آن چنان قدرتمند است که مانع او برای شنیدن می شود . به جای نشان دادن هر گونه عکس العملی، با او با صدای آرام صحبت کنید. " عزیزم ، متاسفانه توی خانه ما وضع اینجوریه ، شاید دوستانت نیمه شب به رختخواب بروند اما اینجا ساعت یازده وقت خاموشیه . اگر نمی تونی خودت رو باهاش هماهنگ کنی ، شاید بتوانیم معامله ای بکنیم امتیازاتی را که ما در اوقات دیگه به تو می دهیم ، نخواهی داشت." احتمال این که صدای آرام شما راه حل مثبتی باشد بی اندازه زیاد است ، دراین صورت اعتماد به نفس شما نیزدر برابر او از دست نمی رود. یک صدای آرام همیشه قدرتمندتر ازیک صدای بلند است.

روش دیگری را نیز می توان در مورد نوجوانان اتخاذ کرد و آن این است که به جای یک پیام انتقادی، با یک پیام تعارف آمیز آغاز کنید. هرزمان که می خواهید فرزندتان به حرف شما گوش بدهد ، سعی کنید با یک رویکرد مثبت مراحل کارتان را پیش ببرید . این کار آسانی نیست اما برای هر دوی شما دستاورد خوبی به همراه خواهد داشت .
 
منبع:تبیان

روشهای مؤثر برای حرف شنوی کودکان

 

روشهای مؤثر برای حرف شنوی کودکان
 
همه ی ما می خواهیم فرزندانمان حرف شنو باشند . وقتی فریاد می زنیم كه بایست ! نرو وسط خیابان ؛ توقع داریم كودكمان اطاعت كند . یا اگر به او می گوییم كه برو مسواك بزن ، یا بخواب ، توقع داریم بدون هیچ حرفی این كار را انجام دهد .
 


خیلی اوقات ، وادار كردن بچه ها به این كه رفتار شایسته ای داشته باشند مشكل است . روش " هر چه می گویم همان است "  كه بیشتر والدین به آن متوسل می شوند ، معمولاً بی فایده است .
 
خوشبختانه روش هایی برای اداره رفتار بچه ها وجود دارد كه بدون برخورد ، بدون اشك و قهر ، فریاد ، كتك كاری ، یا توهین ِ زبانی است . در این مبحث سعی كرده ایم اصولی را ارائه دهیم كه عمل به آنها به شما و فرزندتان كمك می كند تا به هدف مطلوب برسید . شروع واقعی این گونه تربیت ، از سال های آغاز كودكی است .
 
به خاطر داشته باشید كه در سنین پیش دبستانی ، بچه ها كارهای عادی روزمره و مهارت نظم و انضباط را كه لازمه ی زندگی است ، به راحتی یاد می گیرند .  برای تسلیم كردن كودكان روشی كلی وجود دارد كه در همه ی شرایط ، مفید است . آن را یاد بگیرید و بعد در زمینه های مختلف امتحان كنید .
 
1 – برخورد مثبت داشته باشید
 به رفتار مناسب فرزند خود توجه كنید و در همان لحظه از آن تعریف كنید . سپس از او درخواست نمایید ( یا او را راهنمایی كنید ) تا فعالیت بعدی را انجام دهد . در این روش برای هر كاری كه كودك درست انجام می دهد امتیازی قائل شوید ،  به نوعی كه گویی جادویی در كار است ، او به طور باور نكردنی ، درخواست های بعدی را اجابت می كند.  به طور مثال به او بگویید :
- آفرین كه یك لیوان شیر خوردی . حالا بیا كمی تخم مرغ بخور .
 
- خیلی خوب مسواك زدی . حالا بیا لباس خوابت را بپوش .
 
2 – برای كنترل او به نرمی رفتار كنید
هر گاه ازكودك خود خواهشی دارید ، به سمت او بروید و به نرمی او را لمس كنید . به طوری كه حضور شما تقریباً  موافقت كودكتان را ضمانت كند . اكنون درست در جایی هستید كه فرمان شما به یك عمل تبدیل می شود .
شما می خواهید فرزندتان میز را بچیند ، اگر با فریاد از او بخواهید كه از آن طرف خانه بیاید و میز را بچیند ، حتماً مؤثر نخواهد بود ؛ بهتر است نزد او بروید و آنچه كه می خواهید به او بگویید ، سپس با او به آشپزخانه بروید .
 
هنگامی كه خواهر و برادر مشغول نزاع و درگیری هستند ، نباید با داد و بیداد دعوا را متوقف كنید . به جای آن  ، به طرف آنها بروید و صحبت كنید . خیلی اوقات همین آرامش شما برای ساكت كردن بچه ها كافی است .
 
اگر می خواهید موافقت كودك خود را جلب كنید كمتر از " نه مؤكد " استفاده كنید و حتی المقدور از حبس كردن او در اتاقش خودداری نمایید .
 
3 – فرزند خود را دوباره راهنمایی كنید
 فرزند خود را به سمت رفتار پسندیده هدایت كنید . اگر او به چیزی دست می زند كه  نباید  دست بزند ، به او بفهمانید كه دقیقاً چه چیزهایی را می تواند لمس كند یا بردارد . اگر او روی مبل بالا و پایین می پرد ، به جای اینكه او را سرزنش كنید ، جایی را كه می تواند جست و خیز كند  به او نشان دهید .

4 – اشیاء مخرب را از دسترس كودك دور كنید .
 اگر فرزندتان روی دیوار رنگ آمیزی می كند ، مداد رنگی را از دسترسش دور كنید و برایش توضیح دهید كه چطور می تواند از مداد رنگی به درستی استفاده كند .

5 -  عزت نفس كودكان را از بین نبرید .
اگر فرزند خردسالتان روی میز ایستاده و می خواهید او را پایین بیاورید ، به او بگویید " اجازه نداری روی میز بایستی ، خودت پایین می آیی  یا من كمكت كنم ؟ " در این صورت شما به نوعی ناتوانی های او را مهار می كنید و اعتماد به نفس از شما به فرزندتان انتقال می یابد .

6 – فرزند خود را برای حضور در جمع آماده كنید
اگر فرزند شما در حضور دیگران بد رفتاری كند ، باعث خجالت شما می شود و افرادی كه شاهد خرابكاری او هستند رنجیده می شوند . در این زمان اگر به او بگویید " ساكت بنشین " ، معمولاً رفتارش بهبود نمی یابد .
قبل از هر وضع جدیدی همچون سوار شدن به هواپیما یا حضور در جشن تولد ، موقعیت را برای  او شرح دهید و انتظارات واقعی خود را بیان كنید . به طور مثال بگویید :
 
وقتی سوار هواپیما می شویم ، در آنجا صندلی مخصوص خودت را داری و باید كمربندت را ببندی . می توانی كتاب بخوانی ، چیزی بخوری یا با اسباب بازی كوچكی بازی كنی .
 
وقتی فردا به جشن تولد می رویم ، از تو انتظار دارم شلوغ نكنی و هنگامی كه دوستت كادوهایش را باز می كند ، بنشینی و تماشا كنی .
 
7 – به كودك كمك كنید كه كمی جلوتر را ببیند .
بچه ها در هر موقعیتی كه قرار دارند ، رویدادهای بعدی را نمی بینند و فقط در لحظه زندگی می كنند . برای همین ، هنگام گــذر از مرحله ای دیگر ، دچار مشكل می شوند . بنا براین بهتر است هنگامی كه می خواهید او را از جایی كه دوست دارد به جای دیگری ببرید ، ابتدا پنج دقیقه قبل او را مطلع كنید كه تا چند لحظه دیگر باید اینجا را ترك كنید . اگر بی خبر دست او را بگیرید و به جای دیگری ببرید باعث آزار او می شوید .

8 – از جایی كه برای او مشكل ساز است دور شوید
 اگر هر بار با كودكتان به سوپر ماركت رفتید و با مشكلاتی روبرو شدید ، زمانی به آنجا بروید كه كسی از او نگهداری می كند . بهتر است مدت یك ماه به او فرصت دهید و او را همراه خود به خرید نبرید ، این مدت ، زمان مناسبی است كه این چرخه ی منفی بشكند و به شما و فرزندتان اجازه  دهد كه روال عادی پیدا كنید .

9 – كودكتان را به جای دیگری ببرید
اگر در رستوران هستید و او بهانه گیری می كند ، كودكتان را بردارید و از آنجا خارج شوید . اغلب بیرون رفتن و انتقال او به جایی دیگر ، باعث آرامش او می شود .
كارهای روزمره را به طور منظم انجام دهید . لباس پوشیدن ، مسواك زدن ، باز كردن در ، تمیز كردن اسباب بازیها ، رفتن به رختخواب ، همه ی اینها مجموعه ای هستند كه  رویدادهای مهم روزانه محسوب می شوند. شما می خواهید فرزندتان هر یك را با موفقیت پشت سر بگذارد و در گذر از هر مرحله ، رفتار مناسبی داشته باشد . اما ممكن است رفتارهای منفی مثل فریاد زدن نیز به سرعت در روال عادی روزمره جای بگیرد .
 
10 – در هر مرحله او را راهنمایی كنید
دقت كنید كه هر یك از مراحل رشد كودكتان در كارهای روزمره پنهان شده است . او به تدریج می تواند كفشهایش را بپوشد و یا  به حمام برود . شما نخست باید او را از لحاظ فیزیكی ( در هر مرحله انجام امور روزانه ) راهنمایی كنید و بعد فقط نظاره گر باشید .
مثلاً به او بگویید : " من نمی توانم لباست را دربیاورم ؛ اما تو را تماشا می كنم كه چطور این كار را می كنی ."
 
11 – گاهی بعضی امور را به كودك یادآوری كنید
بچه ها به راحتی ممكن است چیزی را فراموش كنند . این وظیفه شماست كه بعضی موارد را به آنها تذكر دهید . مثلاً اگر كودك شما فراموش كرد به دستشویی برود . باید با مهربانی به او بگویید " وقت دستشویی" رفتن است . یك كلمه ی یاد آوری برای او بسیار مفید خواهد بود .

12 – هنگام فرمان دادن به كودك ، از دستورات واضح و روشن استفاده كنید
به جای اینكه بگویید " اتاقت را مرتب كن " بهتر است به مورد مشخصی اشاره كنید . یعنی بگویید كتاب ها را در قفسه آبی ، و اسباب بازی ها را در قفسه پایینی بگذار.  هر قدر فرمان های شما واضحتر باشد  پذیرفتن آنها برای كودك آسانتراست  .

13 – علت انجام هر كاری را برای كودك توضیح دهید
 1 ) همانطور كه شما و فرزندتان در حال مسواك زدن هستید ، برای آگاهی او توضیح دهید كه چه كار می كنید و چرا . مثلاً بگویید : " ببین من خمیر دندان را به تمام دندانم می رسانم . می خواهم همه ی جوجوهایی كه آنجا زندگی می كنند را در بیاورم . حالا با آب ، دهانم را می شویم ، غرغره می كنم و بعد آب دهانم را بیرون می ریزم . بیا با هم این طوری مسواك بزنیم ".


منبع: تبیان

با پدر خود صحبت کنید تا شاد باشید


با پدر خود صحبت کنید تا شاد باشید


تحقیقات جدید نشان می‌دهد بچه‌هایی که به طور مرتب با پدر خود صبحت می‌کنند شادتر از آن‌هایی هستند که این کار را انجام نمی‌دهند.
 
دانشمندان با انجام این تحقیقات متوجه شدند افراد جوانی که در اکثر روزها به طور جدی با پدر خود صحبت می‌کنند در مقیاس شادی دارای امتیاز 87 درصدی بودند. این در حالی است که افرادی که به ندرت با پدر خود به این شکل صحبت می‌کنند امتیاز 79 درصدی را به خود اختصاص دادند.
 این یافته‌ها با بازبینی چند تحقیقی که توسط British Household Panel انجام شده به دست آمده است. در این مطالعات نزدیک به 1200 فرد جوان با میانگین سنی بین 11 تا 15 سال شرکت داشتند و قرار است نتایج آن توسط جامعه کودکان و مصادف با روز پدر منتشر شود.
 نزدیک به نیمی از افراد شرکت کننده در این مطالعه یعنی در حدود 46 درصد اعلام کردند که آن‌ها به ندرت با پدر خود در مورد موضوعات مهم صحبت می‌کنند. این در حالی است که در مورد مادران وضعیت بدتر است و فقط 28 درصد از افراد مورد تحقیق اعلام کردند که در مورد مسائلی که برای آن‌ها اهمیت دارد با مادر خود صحبت می‌کنند.
 متاسفانه این تحقیقات نشان می‌دهد رابطه بین فرزندان و پدر و مادرها حداقل در مورد صحبت کردن درباره موضوعات مهم زندگی چندان نزدیک نیست به طوری که بر طبق این تحلیل‌ها فقط 13 درصد چند روز در هفته را به صحبت کردن با پدر خود اختصاص می‌دهند و به صحبت‌های او اعتماد دارند.
 در این تحقیقات جامعه کودکان و دانشگاه یورک شرکت داشتند. محققان معتقدند این مطالعات نشان می‌دهد بچه‌ها هر چه قدر که بزرگ‌تر می‌شوند کم‌تر با پدر خود در مورد موضوعات مهم صحبت می‌کنند.
 اطلاعات نشان می‌دهد 42 درصد از کودکان 11 ساله این کار را بیش‌تر از یک بار در هفته انجام می‌دهند که در مقایسه با کودکان 15 ساله این رقم به کم‌تر از 16 درصد کاهش پیدا می‌کند. این نشان می‌دهد که هرچه سن بچه‌ها افزایش پیدا می‌کند، آن‌ها کم‌تر مسائل مهم را با والدین خود درمیان می‌گذارند.
 دانشمندان متوجه شدند با گذشت چند سال از این تحقیقات این نسبت‌ها تغییر زیادی نمی‌کنند. برای مثال در سال‌های 2007 و 2008 نزدیک به 30 درصد از بچه‌ها بیش‌تر از یک بار در هفته در مورد چیزی که برایشان اهمیت داشته است با پدر خود صحبت کرده‌اند که این رقم در سال‌های 2002 و 2003 هم تقریبا به همین اندازه بود.
 سازمان خیریه‌ای که این تحقیقات را انجام داده است در این باره گفت: این یافته‌ها به عنوان بخشی از تحقیقات علمی و دانشگاهی اهمیت زیادی برای ما دارد. نتایج به دست آمده نشان می‌دهد سلامت روحی و ذهنی کودکان در زندگی آینده بستگی به رابطه آن‌ها در سنین نوجوانی با پدر و مادرشان دارد.
 در این تحقیقات تلاش شده است تا موانع ارتباط پدران با فرزندانشان بررسی شود.
 باب ریتمیر مدیر اجرایی جامعه کودکان در این باره گفت: این یافته‌ها نشان می‌دهد شادی کودکان، نوجوانان و جوانان به طور قابل توجهی به میزان صحبت کردن آن‌ها با پدرشان در مورد موضوعات مهم مرتبط است. این در حالی است که امروزه بچه‌ها چندان با پدر خود صحبت نمی‌کنند یا او را در بحث‌ها و مشکلات خود وارد نمی‌کنند.
 دقیقا به همین دلیل است که جامعه کودکان تحقیقاتی را با کمک کودکان، کارشناسان و عموم جامعه انجام داده است تا این مشکل را به طور دقیق بررسی کند.
 در این بین ما به دنبال آن هستیم که متوجه شویم چه پدرانی بیش‌تر درگیر مسائل روزانه فرزندانشان می‌شوند و هم‌چنین قرار است به زودی روش‌هایی را برای بهتر کردن رابطه بین پدران و فرزندان و از بین بردن موانع وجود در این نوع ارتباطات منتشر کنیم.
 
والدین چه‌قدر با فرزندانشان حرف می‌زنند
 این در حالی است که تحقیات نشان می‌دهد امروزه والدین آن‌قدر سرگرم کار کردن، انجام کارهای خانه و تماشای تلوزیون هستند که زمان کافی برای صبحت کردن با فرزندانشان را ندارند.
 نظرسنجی از بیش از هزار پدر و مادر نشان می‌دهد که نزدیک به 50 درصد از آن‌ها بیش از دو ساعت در روز را صرف تماشای تلویزیون می‌کنند و 36 درصد نیز بیش از 2 ساعت را به انجام کارهای خانه اختصاص می‌دهند.
 اما متاسفانه فقط 32 درصد از این افراد همین زمان را صرف صبحت کردن با فرزندانشان در خانه می‌کنند.
 در شهرهای بزرگ وضعیت از این هم بدتر است. برای مثال در شهر لندن فقط 24 درصد از والدین بیش از دو ساعت در روز با فرزندان خود صحبت می‌کنند.
 این تحقیقات بسیار نگران کننده است. قبلا تصور می‌شد با پیشرفت تکنولوژی و انجام شدن بسیاری از کارهای خانه توسط ماشین‌ها والدین زمان بیش‌تری را برای گذراندن با فرزندان خود در اختیار خواهند داشت.
 دکتر تانیا بایرون در این باره گفت: ارتباطات کلامی اهمیت بسیار زیادی برای سلامت مغزی و رفتار کودکان دارد. صحبت کردن با کودکان باعث می‌شود آن‌ها بسیاری از مهارت‌های اجتماعی را فراگرفته و پتانسیل‌های یادگیری‌ خود را به بالاترین سطح ممکن برسانند.
 
تهیه و گردآوری: مجله اینترنتی تیک
 
منبع: خبر آنلاین