سخنور و سخنوری

 

سخنور و سخنوری

 خداوند انسان را آفرید و به او بیان آموخت‌ تا از محنت سکوت و تنهائی برهاندش. کتب آسمانی‌ سخنور کسی است که،ساده،روان و گیرا سخن بگوید.موفقیت هر فرد بسته به تأثیر شخصیت او بر دیگران است و شاخص این شخصیت بیان خوب و قوه نطق و سخنوریست.در همان اولین برخورد اگر زبانی گویا و بیانی رسا داشته باشیم بدان شخصیت می‌افزائیم و چنانچه‌ گفتاری ضعیف و لسانی ناتوان،از آن شخصیت می‌کاهیم.بنابرین شخصیت و قدرت بیان،دو اصل مرتبط به یکدیگر و دو عامل مؤثر پیشرفت در زندگیست.بزرگان از میان کسانی برخاسته‌اند که نطق قوی داشته و از این راه توانسته‌اند در دل دیگران رخنه کنند.سخنوری امری نیست‌ که با علم کلاس و مطالعه بتوان آموخت بلکه کاریست که با عمل و تکرار و اصرار باید فرا گرفت.

 هیچگاه در آغاز سخن‌رانی زبان به پوزش نگشائید؛سخنور باید سخن را با کلامی موزون‌ و محکم آغاز نماید؛بیان جملاتی در شروع سخن از قبیل:«عذر میخواهم از این‌که چند دقیقه‌ای وقت حضار را می‌گیرم»یا مثلا«مجال کافی برای تهیه این سخن‌رانی نداشتم»جز اینکه از ارزش سخن بکاهد و شنونده را از همان آغاز وازده نماید،ثمرهء دیگری نخواهد داشت.سخن‌رانی متضمن نکاتی مفید و آموزنده باشد و این اصل را باید قبلا با انتخاب‌ موضوعی که این نیاز را برآورد در خاطر داشت و از تکرار جملات ممل و الفاظ مخل که روح‌ شنونده را کسل سازد دوری باید جست.آرامش ظاهری،ممانعت و اصالت حرکات سخنور، در تأثیر سخنش بسیار خیل است.سخنور شایسته کسی است که بیانش صریح و علم و ایمانش به سخنی‌ که میگوید در حالاتش منعکس باشد.

 برای ایراد سخن‌رانی منابع گوناگونی موجود است و از مجموعهء موضوعهای مختلف‌ که در اطراف و در اطراف و در دسترس ما است میتوان مطابق ذوق خود موضوعی را برای سخن‌رانی‌ انتخاب نمود.اصولا سخن‌ران ورزیده کسی است که اهل مطالعه باشد-رغبت مطالعه را باید در اشخاص بیدار نمود-چون مطالعهء وسیع،منبع اطلاعات را غنی و شخص را راغب به سخن‌ گفتن میسازد.سخنور بهنگام انتخاب موضوع اصول چهارگانه زیر را:

 چه بگویم-چگونه بگویم-چرا بگویم-چه وقت بگویم.

 باید در سخن‌رانی در نظر گیرد و بر این چهارپایه سخنرانی را استوار سازد و پس آن را به معجون‌ عشق و علاقه و ظرافت و لطافت بیامیزد تا از بیان خود نتیجه مطلوب گرفته اثر آن را آشکارا در چشم شنونده مشاهده کند.سخنور با قریحه،شیوا و رسا سخن میگوید و از آنجا که آدمی ساخته‌ و پرداختهء عواطف و احساسات است،با رعایت این جنبه و حس زیبائی شنونده نیز،در عین قوت

و رسائی و توجه و اصوات کلمات،هر لفظ را بدرستی تلفظ و جملات را پرطنین و خوش آهنگ‌ ادا می‌نماید.

 خوش پوشی و آراستگی و علاقه و توجه به ظاهر خود،مستمع را برای استماع سخن‌رانی‌ برغبت می‌آورد و سخن زمانی اثر مطلوب در شنونده می‌بخشد که شنونده آشنائی و اطلاع گوینده‌ را به اصول فن سخنوری حس کند.چه نیکوتر که خود سخنور مقام سخنوری را محترم شمارد و بهنگام نطق در حالیکه بیانش صمیمانه و لحنش ملایم و دوستانه است،با فروتنی و خوش روئی‌ علاقه و احترام خود را به شنونده ظاهر سازد و حس اعتماد و اطمینان مستمع را از این راه جلب‌ نموده،کلامش را مؤثرتر در دل شنوندگان بنشاند.یک سخنور خوب و با ذوق بایستی روح و اندیشه شنونده را زیر سلطه و نفوذ خود بگیرد.

 حال یادآوری این نکته نیز لازم است که تا سخنور به حس انتقاد از خود آراسته نگردد، سخنش به کمال نگراید و سخنوری توانا نشود؛زیرا هر سخنور خوب در آغاز شنونده‌ای خوب‌ بوده است.برای توجه علاقه‌مندان،اصول فن سخنوری را در جملاتی کوتاه به ترتیب زیر بیان میکند:

 با سیمائی گشاده و متبسم با شنوندگان روبرو شوید.

 به سخن‌رانی و میز خطا به اهمیت و احترام قائل شوید.

 در انتخاب موضوع رعایت مقام و مکان و زمان بنمائید و نیز عقیده حاضران را ارج گزارید.

 ترتیب فصول و نظم گفتار را در سخن‌رانی بخاطر بسپرید.

 به اصل مطلب بپردازید،در گفتار خود صریح باشیدو به مغالطه‌نپردازید.

 سخن را موجز و مؤثر بیان کنید؛حوصله حضار و وقت را از یاد نبرید.

 زیر و بم صدا و آهنگ کلام را در نظر داشته،سخن را بیجان و یکنواخت ادا نکنید.

 نطق را با لطائف و ظرائف بیامیزید و به چاشنی شعر و داستان دلچسب سازید.

 سخن را روان و طبیعی بیان کنید و به گرمی و یکرنگی درآمیزید.

 ایمان خور دا به حقیقت و واقعیت گفتارتان عیان سازید.

 با وقف و سکوتهای بموقع،حالت انتظار و توجه در شنوندگان ایجاد نمائید.

 بیان خود را با استفاده از الفاظ و لغات گونه گون و فراوان غنی‌تر سازید.

 حس دوستی و احترام خود را به شنونده با نگاه مستقیم و آشنا به او آشکار سازید و این‌ حالت را تا بأخر حفظ نمائید.

 و بالاخره در پایان کار بخاطر بسپریم که هدف از سخن‌رانی،قدرت بیان و توصیف مطلبی‌ است که اثر آن را باید در پاسخ از قضاوت شنونده انتظار داشت.

نشریه: زبان و ادبیات » یغما » مرداد 1349 - شماره 263

کم گویی و گزیده گویی!

 

سخن آغازین‌ یادداشت سردبیر:کم گویی و گزیده گویی!


به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد

 در آستانه‌ی برگزاری چهارمین جشنواره‌ی فیلم کوتاه دینی«رویش» -مشهد 7 تا 11 آبان‌ماه 78-فرصتی فراهم آمده است تا از دنیای‌ پرتنوع فیلم کوتاه و فیلمنامه‌ی کوتاه سخن به میان آوریم.

 در فرهنگ و ادب دیرساله‌ی ما ایرانیان،همواره کم گویی و گزیده گویی کاری به عنوان خصلتی نیکو و پسندیده مورد توجه بوده است. کم گویی و گزیده گویی کاری پسندیده اما به راستی دشوار است.

 از دیدگاه ارتباطشناسی،امروزه دیگر تنها راه برقراری ارتباط استفاده‌ از کلام و واژگان در قالب ارتباطهای کلامی و گفتاری نیست،بلکه‌ در چار چوب ارتباط غیر کلامی و در هیئت ارتباطهای دیداری-بصری- در عرصه‌های چون هنر عکاسی،فیلم و نمایش‌های صحنه‌یی در اشکال و قالب‌های پر تنوعی-زنده،عروسکی و نقاشی متحرک- و در اندازه‌های بلند و نیمه بلند و کوتاه می‌توان فضاهای تازه‌یی از ارتباطهای تأثیر گذار ایجاد کرد.در تنوع این فضاهای پر آب و رنگ‌ ارتباطی،همین بس که حتی گاهی می‌شود بسیاری از مفاهیم عمیق، پیچیده و شاعرانه را نیز در دل تصاویری خیال گونه-در قالب سینمای‌ شاعرانه-به تماشا نشست و از دل تصاویر با نگاهی عمیق و فلسفی‌ دیگر،سینما توان پرداختن به کشف راز و رمزهای جهان هستی از منظر نگاهی هستی شناسانه و فلسفی را نیز دارد.

 سینمای تجربی که عمده‌ی آثار دلبستگان آن را می‌توان در قالب‌ فیلم‌های کوتاه و نیمه بلند به تماشا نشست،به اعتباری سینمای‌ «ایجاز»است؛در عین حال با وجود فشردگی و تأکید بر کم گویی‌ و گزیده گویی عرصه‌ی مناسبی برای تفکر و خلاقیت است،خلاقیتی‌ که بی‌گمان از دل اندیشه زاده می‌شود و در بن مایه‌های تفکرات‌ روشنگرانه‌ی انسانی تمدن ساز ریشه دارد.

 فیلمسازان جوانی که به ساخت فیلم کوتاه علاقه و رغبت بی‌حد و اندازه‌یی نشان می‌دهند به خوبی می‌دانند که به مصداق این سخن‌ حکیمانه که می‌گوید:«آن خشت بود که پر توان زد»!گفتن سخنی‌ که همچون در کمیاب و پربها باشد،کار چندان آسانی نیست.فیلم‌ کوتاه نیز چنین حال و هوایی دارد!قرار است که طی 03 تا 53 (به تصویر صفحه مراجعه شود)

 دقیقه شخصیت با شخصیت‌های محوری و برجسته‌ی اثر را با حفظ ویژگی‌های پویایی و تحرک درونی آن‌ها در قالب داستانی کوتاه و در عین حال برگشتن و جذاب به مخاطب خود معرفی کند!فیلمساز جوان‌ به خوبی آموخته است که برای موفقیت هرچه بیش‌تر،با حفظ پویایی‌ و تحرک درونی اثرش،باید شرایطی در کارش پدید آورد که هم به‌ لحاظ ساختاری و هم به لحاظ پرداختن به شرایط محوری به حاشیه‌ها نپردازد و کشش درونی اثرش به گونه‌یی باشد که به لحاظ ساختاری‌ اثری پربار و منسجم به حساب آید!

 به نظر می‌رسد که امروزه فیلم کوتاه بیش از هر اثر هنری مناسب‌ حال انسان‌های روزگار پر شتاب ماست که گویا در میان سایر محصولات‌ فرهنگی،عاشق این نمونه‌های کوچک اما نه کم ارزش و در عین حال‌ بی‌ادعایی هستند که به لحاظ پیشینه‌ی تاریخی،شکل‌گیری این‌ پدیده‌ی پرجاذبه‌ی هنری را می‌توان با ظهور و پیدایش سینما و مبدأ تاریخ سینما که عمری 011 ساله دارد،یکی دانست.

 عرضه‌ی فیلم‌های کوتاه در قالب آثار تک حلقه‌یی از روزگاری که‌ کسانی همچون«برادران لومیر»،«ژرژ مه‌لیس»،«گریفیت»و... به کار فیلمسازی روی آورده بودند،نشان می‌دهد که فیلم کوتاه‌ رفته رفته با دخالت دادن عناصری مثل تداوم،تأکید و حرکت می‌تواند آثار جذاب‌تری پدید آورد که ضمن سرگرمی گاه نیز لحنی آموزشی به‌ خود بگیرد یا برای نمونه مستندی تماشایی باشد که در کنار استفاده‌ از عناصر زیبایی شناسانه،بر پیام‌های اخلاقی و انسانی و به ویژه‌ داستان پردازی‌های آموزنده نیز تکیه کند.

 با رواج فیلم‌های 8 و 61 میلیمتری کوتاه و نیمه بلند و بروز و ظهور جریان و موج‌هایی از«سینمای آزاد»،«سینمای جوان»،«سینمای‌ متفاوت»،«سینمای موج نو»بازار این‌گونه فیلم‌ها در سینمای جهان‌ هر روز گرم و گرم‌تر شد.

 امروز که در آستانه‌ی برگزاری چهارمین جشنواره‌ی فیلم کوتاه‌ دینی رویش قرار گرفته‌ایم،شد کمی و کیفی نمونه آثار رسیده به‌ این جشنواره-چه در زمینه‌ی ایده و فیلمنامه و چه در عرصه‌ی تولید-از بالندگی دلشادکننده‌یی حکایت می‌کند که تنها در صورت تداوم و حراست از چنین جریان مثبت و سازنده‌یی است که می‌توان به‌ شکوفایی روز افزون چنین سینمایی چشم امید داشت؛به ویژه که در خصوص فیلم کوتاه نیز می‌توان به ویژگی‌هایی همچون جذابیت اثر و حتی سرگرم‌کننده بودن آن توجه داشت،به شرطی که به کمک‌ یک پژوهش جدی و دامنه‌دار در عرصه‌ی تولید فیلم کوتاه در جهت‌ مخاطب‌شناسی آن نیز گام‌های بلندی برداشته شود*

 با احترام‌ عزیز اللّه حاجی مشهدی

http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/628882?sta=%u06af%u0648%u06cc%u06cc

آموزش  ساخت پاورپوینت


آموزش ساخت پاورپوینت


پاور پوینت  Power Point :

    نرم افزار ساخت اسلاید و برنامه های نمایشی (Presentation ) جهت سمینارها و جلسات است . همچنین قادر است که صفحات تولید شده را با قالب های مختلف از جمله صفحات تحت اینترنت و برای چاپ ارسال نماید .

برای اجرای برنامه پس از نصب آفیس کافیست از منوی Start در ویندوز و زیر منوی Programs روی نام Microsoft Power Point با ماوس کلیک کنید .

در صورت نصب کامل برنامه ، دستیار آفیس ( Office Assistant ) که به شکل یک گیرة کلیپس کارتونی است به نمایش در می آید . این کاراکتر در مراحل مختلف کار ، پیشنهادات مفیدی را برای بهینه سازی به ما ارائه می دهد . همچنین ما در صورت بروز اشکال می توانیم از آن سوالاتی را بپرسیم ( با تایپ در کار ظاهر شده ) . این کاراکتر با فشار کلید F1  ظاهر می شود .  برای خداحافظی با آن نیز کافیست گزینه Hide Office Assistant    را از منوی Help  انتخاب کنید .

محیط پاورپوینت :

فضای کار

نمایش و اجرا

نوار عنوان

نوار منو

نوار ابزار

نوارقالب بندی

قاب وظایف

فقط    

 در آفیس XP

نوار طراحی

نوار وضعیت
 

  در پاورپوینت نیز مانند تمام برنامه های تحت ویندوز علامت * باعث بسته شدن پنجره های اصلی و فرعی و خروج از هر بخش می شود . معمولاً برای بازگرداندن پنجره های فرعی از منوی View  در نوار منو بهره می گیریم . علامت -  در نوار عنوان نیز باعث کمینه شدن و انتقال پنجره به میله نوار وظایف ویندوز یا Taskbar می شود .

شروع به کار :

        ایجاد یک پرونده جدید به چند طریق ممکن است . روش استاندارد انتخاب گزینة New از منوی File است . در قاب وظایف یا پنجره مربوطه عبارات زیر به چشم می خورند :

   Blank Presentation : جهت ایجاد یک محیط خام برای ایجاد برنامة نمایشی .

   From Design Temp : اجرای کار با کمک صفحات از قبل تهیه شدة نمونه .

    From Auto Wizard : اجرای کار با استفاده از کادرهای خودکار پرسشنامه ای .

Wizard : ویزارد در لغت به معنای جادوگر است . در برنامه های رایانه ای به روندهای خودکاری گفته می شود که به کمک آنها می توان به سرعت اقدام به ایجاد اسناد مختلف با قالب های عمومی نمود .

درج عناصر مختلف بر روی صفحه :

     درج عناصر و آبجکت های مختلف مانند متن ، تصاویر و غیره از طریق منوی Insert میسر می گردد . همچنین به منظور تسهیل در انتخاب سریع هر عنصر می توانیم نوار Drawing را از آدرس زیر فعال کنیم :       View   à  Toolbars à   Drawing

حروف زیر خط دار در منوها نشانة این مطلب هستند که این حروف با همراهی کلید Alt از صفحه کلید باعث گشودن منوی مربوطه می شوند . دانستن کلیدهای میانبر برای کاربران حرفه ای ضروری است و باعث افزایش سرعت تولید می شود . همچنین در مقابل برخی از دستورات پرکاربرد مانند آنچه که در منوی File دیده می شود کلیدهای میانبر نوشته شده اند . مثلاً CTRT+N اجرای دستور New است .

در منوی Insert با این دستورات و عناوین روبرو می شویم :

New Slide : ایجادیک صفحه اسلاید جدید به مجموعة اسلایدهای پرونده .

Duplicate Slide : ایجاد یک رونوشت از اسلاید جاری .

Slide Number : درج شماره برای اسلایدها مانند شماره صفحات کتاب .

Date and Time : تاریخ و زمان .

Comment : ایجاد مکانی برای درج توضیحات مربوط به عناصر روی صفحه بدون نمایش در پروژه نهایی .

Slides from Files : دریافت اسلاید از طریق پرونده های دیگر پاورپونیت

Slides from Outlines : دریافت اسلاید از طریق پرونده های نرم افزارهای دیگر آفیس یا ویندوز

Pictures : انتخاب و درج تصاویر که از طریق زیر منوهای این بخش صورت می گیرد .

o      Clipart                 : بخشی برای تهیة آرشیو از تصاویر موجود بر روی هارد

o      From file                 : انتخاب و انتقال فایل تصویری از هر مسیر مشخص .

o      From Scanner or Camera                 : از طریق دوربین دیجیتالی یا اسکنر .

Text Box : ایجاد جعبة متن برای ورود متون .

Movie & Sound : درج صدا و فیلم با قالب های رایج در ویندوز .

Chart : نمودار و گراف های آمار با امکان ورود اطلاعات و ساخت مستقیم .

Table : ایجاد جداول برای ورود مرتب اطلاعات .

اجرای یک نمایش :

      کلید میانبر F5 در صفحه کلید و یا انتخــاب گــزینة View Show  از منوی Slide Show باعث اجرای تمام صفحه ( Full Screen ) از پرونده می شود . پس از اجرا به صورت پیش فرض با فشار کلیک سمت چپ ماوس اسلایدها به صورت خودکار به نمایش در می آیند و به ترتیب دیده می شوند . برای خروج از این حالت کافیست که کلید Esc را بزنیم .

ذخیره و بازیابی پرونده ها :

    کلیه عملیات مربوط به ایجاد ، ذخیره و بازیابی فایل ها از طریق منوی فایل صورت می گیرد : جهت فعال کردن منوها بدون ماوس از کلید Alt استفاده می کنیم و به کمک کلیدهای فلش دار مکان نما در آنها حرکت و با Enter دستورات مورد نظر را برمی گزینیم .

New : ایجاد یک پرونده جدید که از طریق نمایش قاب وظایف صورت می گیرد .

Open : بازیابی یک پروندة ذخیره شده

Close : خروج و بستن پروندة باز شدة جاری

Save : ذخیرة پروندة جاری ، این دستور که با کلیدهای میانبر CTRL+S  از پرکاربردترین دستورات است در هر مرحله از تکمیل پروژه مورد استفاده قرار می گیرد و بعد از یک بار ذخیره سازی با تعیین محل ، به صورت خودکار آخرین تغییرات را در فایل جاری ثبت می کند .

Save as : اگر خواسته باشیم که تغییرات ایجاد شده در پرونده در فایل جدیدی ذخیره و نگهداری شود و فایل باز شده قبلی بدون تغییر باقی بماند از این دستور بهره می گیریم .

Save as Web Page : پرونده جاری را به صورت صفحات تحت اینترنت ذخیره می کند و توسط برنامة Internet Explorer  امکان مشاهده آنها وجود خواهد داشت .

Search : جستجوی یک عبارت در داخل متون وارد شده در اسلایدها .

Web Page Preview : پیش نمایش تحت اینترنت اسلایدها .

Page Setup : تعیین مشخصاتی برای صفحات از جمله افقی یا عمودی بودن یا سایز کاغذ چاپ به صورتهای مختلف .

Print Preview : پیش نمایش چاپ قبل از انجام آن که بسته به سایز کاغذ و نوع چاپگر است .

Print : چاپ اسلایدها که می تواند بسته به کاربرد آنها در سایزهای مختلف و بر روی انواع کاغذ یا طلق صورت بگیرد .

Send to : امکانات متنوعی برای ارسال و صدور فایل به بخش های مختلف از جمله نرم افزار Word فراهم می کند .

Exit : خروج از برنامة Power Point  ، در صورتی که سند جاری ذخیره شده نشده باشد برنامه قبل از خروج از شما پرسش زیر را خواهد پرسید :

Do you want to save the changes?

در صورت انتخاب گزینة Yes مراحل ذخیره سازی صورت می گیرد و No بدون ذخیره سازی از برنامه خارج می شود . Cancel بدون هیچ اقدامی ما را به برنامه باز می گرداند .

ایجاد تغییرات :

منوی Edit امکانات بسیاری را برای ویرایش فایل فراهم می کند :

   Ctrl+Z = Undo برگشت به حالت های قبل از تغییرات با انتخاب مکرر .

  Ctrl+Y = Redo عکس Undo عمل می کند .

  Ctrl+C = Copy ذخیرة یک عنصریا شی در حافظه موقت برای انتقال به بخشهای دیگر .

 Ctrl+V = Paste انتقال عنصر ذخیره شده توسط دستور Copy به یک محل .

      Ctrl+X = Cut حذف و انتقال یک عنصر در حافظه برای Past نمودن در جایی دیگر . 

                     Clear : یا کلید میانبر Delete باعث حذف یک شئی می گردد .

           Select All : تمام عناصر موجود بر روی صفحه را انتخاب می کند .

    Delete Slide : اسلاید جاری را از پرونده حذف می کند .

                       Find : یافتن یک عبارت متنی در فایل باز شده جاری .

              Replace : جابجایی یک عبارت با عبارت دیگر که خصوصاً در متون حجیم کاربرد دارد و در همه جای متن قابل اعمال است .

لازم به توضیح است که هر گونه تغییراتی در فایل بدون استفاده از دستور Save در آن ثبت نمی شود .

ایجاد جلوه های ویژه :

        چشمگیرترین ویژگی برنامة پاورپونیت امکان ایجاد جلوه های ویژه در نمایش های تولید شده توسط آن است که هم در تک تک اسلایدها و هم هنگام عبور از یک اسلاید به اسلاید دیگر قابل اعمال است . به منوی Slide show مراجعه کنید . انتخاب دستور Slide Transition باعث نمایش قابلیت های این بخش در روی صفحه می شود . به این ترتیب شما می توانید نمایش یک صفحه را با افکت خاص همراه کنید . همچنین سرعت هر یک از جلوه های ویژه قابل تنظیم بوده و نحوه انتقال را به صفحة بعد می توان به صورت خودکار ( Automatically after ) بعد از یک زمان تعریف شده  تعیین کرد و یا آنرا به صورت پیش فرض با کلیک ماوس ( On Mouse click ) قرار داد .

می توان یک افکت را با انتخاب گزینة Apply to All slides به تمام صفحات و اسلایدها نسبت داد.

برای انتساب یک انیمیشن یا جلوة حرکتی به عناصر روی یک اسلاید ابتدا گزینه Animation Schemes را انتخاب می کنیم . سپس عنصر یا شی مورد نظر اعم از متن یا گرافیک را انتخاب کرده و یکی از انیمیشن های موجود در پنجرة ظاهر شده را کلیک می کنیم . پس از انتساب انیمیشن ها می توانیم تنظیماتی را اعم از سرعت اجرا یا اولویت بندی آنها در اسلاید را در بخش Custom Animation انجام دهیم . جهت تغییر ترتیب اجرای هر انیمیشن کافیست که در لیست ظاهر شده به کمک ماوس عناصر مختلف را گرفته و به محل مورد نظر در لیست منتقل کنیم تاترتیب اجرای آن تعیین شود . همچنین می توان رَوند اجرای انیمیشن را به صورت های زیر تعیین نمود :

            On Click = با فشار کلیک ماوس .

   With Previous = با ظهور اسلاید .

  After Previous = پس از ظهور اسلاید .

تنظیم نمایش منوها و دستورات برنامه بر روی صفحة کاری  :

         به منوی View مراجعه کنید :

Toolbars : بخش نمایش ابزارهای مختلف بر روی صفحه است . کافیست یکایک ابزارها را فعال کرده و از امکانات هر یک بهره ببرید . به عنوان مثال ابزارهای Picture امکاناتی را برای ویرایش تصاویر در اختیار می گذارد ویا Word Art بخشی برای تولید حروف فانتزی است .

Zoom = فضای کاری را به نسبت صفحه بزرگ و کوچک می کند .

Color/Gray Scale = نمایش های ما را به دو صورت رنگی یا سیاه و سفید در می آورد .

Slide Sorter = نمایش تمام اسلایدها در فضای کاری .

Normal = نمایش چیدمان معمولی صفحه و ابزارها .

قالب بندی اشیاء :

     منوی Format به قالب بندی اشیاء کمک می کند . اگر شیئی از جنس حروف باشد می توانیم وارد بخش Font شده و تنظیماتی را روی آن اعمال کنیم . و یا چیدمان اشیاء را در بخش Alignment تغییر دهیم . در بخش Background می توانیم رنگ زمینه را تعیین کنیم . علاوه بر این بر روی میله ابزار استاندارد برنامه ابزار Format Painter به شکل یک برس دیده می شود و ما را قادر می سازد تا به راحتی تمام تنظیمات انجام شده بر روی یک شی را بر روی اشیاء دیگر منتقل کنیم . مثلاً اگر متنی را با فونت Arial و سایز 48% داشته باشیم و بخواهیم که متن های دیگر را نیز با همین قالب داشته باشیم کافیست ابتدا شی مذکور را انتخاب کرده ، روی علامت Format Painter زده و پس از انتخاب هر متن دیگر توسط ماوس قالب آن شی در شی جدید اعمال می شود .

ابزارهای جانبی :

      در بخش Tools امکاناتی مانند غلط یاب املائی ، تعیین زبان برنامه ، ماکروها ( برای انجام اعمال تکراری ) به چشم می خورند . آخرین گزینه از این منو Options است که تمامی تنظیمات برنامه پاورپوینت در آن صورت می گیرد . تنظیماتی مانند مشخصات کاربر در برگ نشان General از این دستور .

قالب های فایل صادره از پاورپونیت :

      پرونده های ساخته شده از طریق پاورپونیت دارای تنوع زیادی هستند ، هنگام ذخیره سازی از طریق Save as در انتهای پنجرة ظاهر شده جعبة بازشوندة Save as type را بگشائید تا تمام قالب ها را ببینید به عنوان مثال  :

* . ppt ( Power.Point.templates ) = فایلهای معمولی برنامه       .

       * . pps ( Power.Point.show ) = فایلهای نمایشی که بدون درنگ اجرا می شوند .

همینطور مواردی مربوط به صفحات وب یا

 قالبهای گرافیکی معروف مانند jpg   و gif  دیده می شود  ˜

ایجاد آلبوم عکس در پاورپوینت

1- در منوی Insert زیر منوی Picture گزینه New photo album را کلیک نمایید .

2- عکس های خود را از اسکنر , دوربین و یا پرونده خاص در آلبوم قرار دهید.

3- پس از ایجاد تنظیمات دلخواه خود , دکمه Create  را کلیک نمایید .

4- آلبوم را با نام دلخواه خود ذخیره نمایید .

 

فردوسی‌ و کاربرد فن بیان در داستان‌سرایی

فردوسی‌ و کاربرد فن بیان در داستان‌سرایی

 دکتر علی محمد پشت‌دار*


اشاره:

 دربارهء استاد توس و اثر حماسی-ادبی او کتاب،مقاله و پایان‌نامه‌ به زبان‌های فارسی و غیر فارسی بسیار نوشته شده است.کتاب‌ها و مقالات‌ متعدد با عنوان«کتابشناسی فردوسی»،خودگواه این مطلب است.

 غرض نگارنده در این گفتار،مداهنه و تعریف و تمجید از فردوسی‌ نیست؛چه،به نظر می‌رسد زمان ستودن شاعران و هنرمندان با اوصاف‌ کلیشه‌ای،چون«ستارگان آسمان ادب»و چه و چه سال‌هاست سپری‌ شده و دیگرنه کسی به این‌گونه نوشته‌ها امتیازی می‌دهد و نه جایی‌ برای چاپ آنها پیدا می‌شود.حق نیز همین است.اگر مقصد زبان،«پیام» است و اگر خود زبان اصل پیام است،بیان کلام به مقتضای حال شنونده‌ (مخاطب)با بهره‌گیری از شگردهای هنری،بیان هنرمندانه و ادبی است. سخنور فرزانه‌ای چون فردوسی،که مسلما تحصیلات رایج روزگار خود را در حد کمال پشت سر نهاده و با آثار گویندگان و نویسندگان پیش از خود و همعصر خود آشنا بوده است،به گواه منظومهء ساختهء او،به ظرایف زبان و بیان و رعایت احوال مخاطب و اقتضای احوال خود و متن و غایت سخن،که‌ همانا اثرگذاری و برانگیختن عواطف مختلف در شنونده است،تسلط کافی‌ دارد.مقالهء حاضر به‌طور مختصر به«فن بیان»استاد توس در داستان حماسی‌ «رستم و اسفندیار»پرداخته و فراز و فرود داستان‌سرایی فردوسی را با سحر بیان‌ و بهره‌گیری او از شگردهای زبانی و هنری تا حدودی شرح داده است. کمتر کسی در میان ایرانیان یافت می‌شود که فردوسی و اثر بزرگ‌ ادبی او،یعنی شاهنامه،را نخوانده یا نشنیده باشد.از جملهء داستان‌های‌ حماسی و پهلوانی شاهنامه،داستان رستم و اسفندیار است.فردوسی به طور کلی در تمام داستان‌های شاهنامه و به ویژه در این داستان،در قدرت وصف‌ صحنه‌ها،زمان وقوع حادثه،ویژگی‌های جسمی پهلوانان و حتی اسب‌های‌ ایشان،کم‌نظیر،بلکه بی‌نظیر است.در اینجا غرض روایت داستان نیست؛ بلکه یادکرد قدرت به کارگیری زبان در اثر بخشیدن به واژه‌ها و کلمات از سوی استان سخن،فردوسی،است،تا معلوم گردد در فراروند داستان و زمینه‌چینی و معرفی شخصیت‌ها و نقل حوادث چگونه می‌توان فقط با تعداد کلمات محدود،این همه شور و احساس و عاطفه،خشم و غم و شادی و در یک کلام،حماسه آفرید.

 اکنون برای نمونه،از هر بخش از داستان،طبق تقسیم‌بندی‌ داستان‌های هیجان‌انگیز(-ملودرام)،فقط به موارد استفاده از قدرت بیان و تأثیر عاطفی زبان از طریق کلمات صامت و بی‌جان اشاره می‌شود.


الف.زمینه‌چینی(چگونگی ورود به فضای داستان):


1.کنون خورد باید می‌خوشگوار که می‌بوی مشک آید از جویبار 2.هوا پر خروش و زمین پر ز جوش‌ خنک آنکه دل شاد دارد به نوش‌ 3.همه بوستان زیر برگ گل است‌ همه کوه پر لاله و سنبل است‌ 4.نگه کن سحرگاه تا بشنوی‌ ز بلبل سخن گفتن پهلوی‌ 5.همی نالد از مرگ اسفندیار ندارد به جز ناله زو یادگار

(فردوسی،بی‌تا:270-271)

 در سه بیت نخست،زمان شروع داستان را یاد می‌کند،که در فصل‌ بهار است.به تعبیر اهل ادب،قصه‌گو با این توصیف،تغزّلی ساخته است. سپس از همین فصل بهار که همهء بوستان زیر برگ گل است و زمان، زمان شادی و می‌نوشیدن،و بلبلی که در این هنگام شاد و سرمست‌ است،کمک می‌گیرد و همان بلبل آوازخوان و نغمه‌گو را با آوردن«ناله»،

غمگین و نوحه‌سرا می‌کند و به نقل از او می‌گوید که داغدار مرگ اسفندیار است.قصه‌گو از این طریق در نهایت ایجاز(-در بیت پنجم)در 10 کلمه‌ به شنونده پایان غم‌انگیز زندگی یکی از قهرمانان داستان را اطلاع می‌دهد. اظهار همین نکته،یعنی گفتن نتیجهء داستان در همان آغاز به‌طور سربسته و ایجاز،از مهم‌ترین شگردهای ادبی در زبان فارسی است،که در اصطلاح به‌ آن«براعت استهلال»،(-نشان داد پایان داستان در اوج توانایی و برتری) گویند.


ب.شروع داستان به نقل از بلبل:


6.ز بلبل شنیدم یکی داستان‌ که برخواند از گفتهء باستان‌ 7.چنین گفت با مادر اسفندیار که با من همی بد کند شهریار 8.غمی شد ز گفتار او مادرش‌ همه پرنیان خار شد در برش

(همان:217)

 در بیت ششم،آهنگ شروع نرم و ملایم است؛درست به آهنگ عبارت‌ معروف در آغاز داستان‌های ایرانی،«یکی بود یکی نبود»،می‌ماند.روزی‌ اسفندیار نزد مادرش،کتایون،آمد و از پدرش،گشتاسب،و بی‌وفایی او گله‌ و شکایت کرد.مادر از اینکه دید پسرش غمگین است،دو چندان غمگین‌ گشت؛گویی لباس حریر(پرنیان)،با آن همه لطافت بر تن او خار و مایهء آزاد شد.

 روایت داستان از زبان بلبل،خود استعاره‌ای بدیع است و تشبیه پرنیان‌ به خار نیز تشبیهی تضادانگیز و پارادوکس آفرین است و این‌چنین سودجویی‌ از قدرت بیان از عهدهء هرکسی ساخته نیست.


ج.بحران(یاد کردن گره و مشکل داستان):


9.چو بگذشت شب گرد کرده عنان‌ برآورد خورشید رخشان سنان‌ 10.نشست از بر تخت زر شهریار بشد پیش او فرخ اسفندیار 11.بدو گفت شاها،انوشه بدی‌ توی بر زمین فرّهء ایزدی‌ 12.بهانه کنون چیست؟من بر چی‌ام؟ پس از رنج،پویان ز بهر کی‌ام؟ 13.به فرزند پاسخ چنین داد شاه‌ که از راستی بگذری،نیست راه‌ 13.از این بیش کردی که گفتی تو کار که یار تو بادا جهان کردگار

(همان:221 و 224)

 در بیت 9 استعاره‌ای مکنیه دربارهء شب آمده است؛یعنی شب را به‌ سوارکاری تشبیه کرده که مهار و عنان اسب خویش را به عقب کشیده و رفته است و از پس او خورشید درخشان اشعات نورانی و نیزه مانند خود را، همچون نیزه‌اندازی که آمادهء پرتاب است،بیرون آورده،و در مجموع،یعنی‌ شب رفته و روز آمده است.

 گشتاسب بر تخت خود می‌نشیند و اسفندیار،پسرش،با شتاب پیش او می‌رود؛ابتدا او را دعا می‌گوید؛سپس به پدر شکایت خود را عرضه می‌دارد که:ای پدر،هر کاری که گفتی،انجام دادم.به من بگو کاستی و گناه‌ من چیست که به وعدهء خود وفا نمی‌کنی و با دست خود تاج بر سر من‌ نمی‌گذاری؟پدر در پاسخ می‌گوید:من از تو سپاسگذارم؛حتی کارهایی که‌ کرده‌ای،بیشتر از این است که خود گفتی.فقط یک کار دیگر مانده است‌ که اگر آن را به نحو احسن به جا آوری،تاج و تخت من از آن تو خواهد بود؛ آن کار،دستگیر کردن رستم،پسر زال،است؛چه،از وقتی که من تاج بر سر گذاشته‌ام،او برای تجدید پیمان نزد من نیامده است.ممکن است خیال‌ خودسری و خودرأیی در سر پرورانده باشد.تو به زابلستان برو و رستم را دست بسته نزد من آر تا تاج و تخت خود را به تو تقدیم کنم:


15.سوی سیستان رفت باید کنون‌ به کار آوری زور و بند و فسون‌ 16.برهنه کنی تیغ و کوپال را به بند آوری رستم زال را 17.سپارم به تو تاج و تخت کلاه‌ نشانم بر تخت بر پیشگاه

(همان:224)

 در بیان عوامل بحران و گره خوردن داستان،ملاحظه می‌شود که‌ داستان سرای توس در اوج لطافت و روانی سخن،ترتیب و نظم منطقی‌ صحنه‌ها و حوادث را به خوبی رعایت می‌کند.


د.اوج گیری:

 اسفندیار ضمن دفاع از رستم و ذکر خوبی‌های او برای ایران و ایرانیان، به فرمان پدر سر به اطاعت می‌نهد و راهی زابلستان می‌شود:


18.به شبگیر،هنگام بانگ خروس‌ ز درگاه برخاست آوای کوس‌ 19.چو پیلی به اسب اندرآورد پای‌ بیاورد چون باد لشکر ز جای‌ 20.وز آنجا بیامد سوی هیرمند همی بود ترسان ز بیم گزند

(همان:229-230)

 به هنگام صبح زود که هوا گرگ و میش است و خروس بانگ برداشته‌ است،اسفندیار از پای تخت به سوی هیرمند در زابلستان حرکت می‌کند. ابتدا پسرش،بهمن،را نزد رستم می‌فرستد و موضوع را مسالمت‌جویانه با وی در میان می‌گذارد.بهمن وقتی نزد رستم می‌آید که وی در شکارگاه‌ مشغول خوردن کباب گورخر است:


21.نگه کرد بهمن به نخجیرگاه‌ بدید آن بَرِ پهلوان سپاه‌ 22.درختی گرفته به چنگ اندرون‌ بَرِ او نشسته بسی رهنمون‌ 23.یکی نرّه گوری زده بر درخت‌ نهاده بر خویش کوپال و رخت‌ 24.به دل گفت بهمن که این رستم است‌ و یا آفتاب سپیده دم است؟

(همان:237)

 در سه بیت اخیر،قدرت توصیف فردوسی از چگونه کباب خوردن رستم‌ شگفت‌انگیز و حماسی است.بهمن جوان با دیدن این صحنه،تصویری‌ پرهیبت و سهمناک از رستم در ذهن خود پیدا می‌کند و ترس خود از رویارویی پدر با چنین پهلوانی را بر زبان می‌آورد:


25.همی گفت گر فرخ اسفندیار کند با چنین نامور کارزار 26.تن خویش در جنگ رسوا کند همان به که با او مدارا کند

(همان:237)

 بهمن با ملاطفت و اظهار دوستی نزد رستم می‌رود.رستم نیز او را در آغوش می‌گیرد و پذیرایی کامل به جا می‌آورد؛سپس بهمن موضوع را با رستم در میان می‌گذارد و رستم در پاسخ می‌گوید:


27.ز من پاسخ این بر به اسفندیار که‌ای شیر دل مهتر نامدار 28.هر آن کس که دارد روانش خرد سر مایهء کارها بنگرد 29.سخن‌های ناخوش ز من دور دار به بدها دل دیو رنجور دار 30.مگوی آنچه هرگز نگفته‌ست کس‌ به مردی بکن باد را در قفس

(همان:240-241)

 رستم پاسخ می‌گوید که:سلام مرا به اسفندیار،آن سرور شیردلان‌ برسان و بگو عاقبت‌اندیشی کار خردمندان است،.پایان این کار را بنگر و هرگونه فکر بد و سوءاندیشه را دربارهء من از فکر و مغز خود بیرون کن. اسفندیار با شنیدن پاسخ رستم،خود قصد دیدار رستم می‌کند و نزد او می‌آید. ابتدا مطالب به آرامی و صلح‌جویانه ردّوبدل می‌شود؛ولی پس از مذاکرات‌ فراوان،رستم از رفتن به نزد گشتاسب،آن هم دست بسته و مانند بندگان، سر باز می‌زند؛بنابراین مذاکره به مبارزه و نبرد کشیده می‌شود.


و.نقطهء اوج(-گره‌گشایی):


31.نشست از بر رخش چون پیل مست‌ یکی گرزهء گاو پپکر به دست‌ 32.بیامد دمان تا به نزدیک آب‌ سپه را به دیدار او بد شتاب‌ 33.به گیتی چنان دان که رستم منم‌ فروزندهء تخم نیرم منم‌ 34.نخواهم که چون تو یکی شهریار تبه دارد از چنگ من روزگار

 ابتدا این دو رجزخوانی می‌کنند.رستم بر رخش چون فیلی مست و غرّان سوار می‌شود و با گرزی به بزرگی سر گاو،با شتاب و سرعت فراوان‌ به کنار رود هیرمند می‌آید و مقابل اسفندیار خود را معرفی می‌کند و به او می‌گوید نمی‌خواهم شهریاری چون تو به دست من کشته شود.اسفندیار نیز در پاسخ رستم را تحقیر می‌کند و می‌گوید:


35.چنین گفت با رستم اسفندیار که‌ای نیک دل مهتر نامدار 36.من ایدون شنیده‌ستم از بخردان‌ بزرگان بیداردل موبدان‌ 37.که دستانِ بدگوهر و دیوزاد به گیتی فزونی ندارد نژاد


38.تنش تیره بُد،موی و رویش سپید چو دیدش دل سام،شد ناامید 39.بدو گفت رستم که آرام‌گیر چه گویی سخن‌های نادلپذیر 40.کنون داددِه باش و بشنو سخن‌ از این نامبردار مرد کهن‌ 41.همی گفت کای داور کاردگر بگردان تو از ما بد روزگار

(همان:255 و 256 و 261،277)

 اسفندیار شروع به تحقیر نژادی رستم می‌کند؛ولی رستم با خونسردی‌ و آرامش او را به ترک این‌گونه سخنان دعوت می‌کند و از او می‌خواهد به عدالت و داد بگراید و از خدا می‌خواهد این بلا را از ایشان دور کند؛ولی‌ اسفندیار بر تصمیم خود پای می‌فشرد تا سرانجام دو پهلوان درگیر می‌شوند:
 
42.چو شد روز،رستم بپوشید گبر نگهبان تن کرد بر گبر ببر 43.خروشید کای فرخ اسفندیار هماوردت آمد،برآرای کار

(همان:278 و 279)

 تصویرسازی در این دو بیت در اوج است.گویی خواننده مشغول دیدن‌ فیلم سینمایی دو پهلوان است؛یکی غرق در لباس و زره جنگی و سوار بر اسب،فریاد برمی‌آورد:ای اسفندیار فرخ و فرخنده‌نژاد،همرزم و همتای تو آمد؛آمادهء نبرد باش:


44.چو بشنید اسفندیار این سخن‌ از آن شیر پرخاشجوی کهن‌ 45.بخندید و گفت اینک آراستم‌ بدانگه که از خواب برخاستم

(همان:279)

 اسفندیار با تظاهر به اینکه شاد و خندان است و روحیهء بالایی دارد، اعلام آمادگی می‌کند.


46.چو نزدیک گشتند پیر و جوان‌ دو شیر سرافراز و دو پهلوان‌ 47.خروش آمد از بارهء هر دو مرد تو گفتی بدریّد دشت نبرد

(همان:279)

 پیر در اینجا صفت جناب رستم است و جوان،صفت اسفندیار.از نظر ادبی،ذکر صفت و حذف موصوف،خود کنایه است و ایجاد نوعی مبالغه‌ می‌کند و این شگرد برای شدت دادن به قدرت تخیل است.مجددا آنها را به دو شیر جنگی تشبیه می‌کند.خروش و شیههء اسبان هر دو پهلوان چنان‌ فضای میدان نبرد را دربرمی‌گیرد که گویی دشت نبرد به دو نیم پاره‌پاره‌ گشته است؛اوج اغراق و تصویرگری.


هـ فرود:

 پهلوانان پس از چند نبرد طولانی،حریف یکدیگر نمی‌شوند.رستم، خسته و مجروح نزد پدرش زال می‌آید و چاره‌ای می‌جوید.پدرش از سیمرغ‌ کمک می‌خواهد.سیمرغ حاضر می‌شود و او را به انتخاب چند تیر از چوب گز مأمور می‌کند که فقط با آنها باید چشم اسفندیار را نشانه بگیرد.اینجا مشکل‌ داستان حل می‌شود و ماجرا با مرگ اسفندیار پایان می‌پذیرد.


48.وزان روی رستم به ایوان رسید

مر آن را بر آن‌گونه دستان بدید 49.زواره،فرامرز گریان شدند از آن خستگی‌هاش بریان شدند 50.بدو گفت زال ای پسر،گوش دار سخن چون به یادآوری،هوش دار 51.همه کارها جهان را در است‌ مگر مرگ،کان را دری دیگر است‌ 52.یکی چاره دانم من این را گزین‌ که سیمرغ را یار خوانم برین‌ 53.چنین گفت سیمرغ کز راه مهر بگویم کنون با تو راز سپهر 54.بدو گفت شاخی گزین راست‌تر سرش برتری و تنش کاست‌تر 55.بدان گز بود هوش اسفندیار تو این چوب را خوارمایه مدار 56.تهمتن گز اندر کمان راند زود بر آن‌سان که سیمرغ فرموده بود 57.بزد تیر بر چشم اسفندیار سیه شد جهان پیش آن نامدار

(همان:291،293-294،297-298 و 304)


ی.نتیجه‌گیری: 58.هم آنگه سر نامبردار شاه‌ نگون اندرآمد ز پشت شاه‌ 59.پشوتن برو جامه را کرد چاک‌ خروشان به سر بر همی کرد خاک‌ 60.همی شت بهمن به خاک اندرون‌ بمالید رخ را بدان گرم خون

(همان:306 و 309)

 آهنگ سخن داستان‌سرا در سه بیت بالا حزن‌انگیز و در عین حال، تصویر سوگ حماسی و مرگ پهلوانی چون اسفندیار است،که برادر و پسرش‌ بر بالین نیمه جان او خاک بر سر می‌زنند و فغان برمی‌آورند.اسفندیار در لحظات واپسین از زندگی خود به رستم و اطرافیان چنین می‌گوید:


61.چنین گفت با رستم اسفندیار


که اکنون سرآمد مرا روزگار 62.زمانه چنین بود و بود آنچه بود سخن هرچه گویم،بیاید شنود 63.بهانه تو بودی پدر بُد زمان‌ نه رستم،نه سیمرغ و تیر و کمان‌ 64.چنین گفت پس با پشوتن که من‌ نجویم همی زین جهان جز کفن‌ 65.چه گفت آن جهان دیده دهقان پیر که نگریزد از مرگ پیکان تیر

(همان:308-309 و 310-311)

 اسفندیار در لحظات پایان زندگی،مرگ خود را تقدیر و سرنوشت قلمداد می‌کند و به رستم می‌گوید تو گناهی مرتکب نشده‌ای.فردوسی در توصیف‌ آوردن تابوت اسفندیار به نزد پدر و دیدن زن و مادر و فرزندان جنازهء او را و فریاد و فغان برادران و ایرانیان چنان صحنه‌آرایی و تصویرپردازی کرده است‌ که هر خواننده‌ای بی‌اختیار سوگنامهء خاندان اسفندیار را نه فقط با شنیدن‌ کلمه‌ها،بلکه با دیدن از ورای کلمات،با تمام تأثر و اندوه حس می‌کند.برای‌ پرهیز از طولانی شدن این مبحث،از ذکر آن ابیات صرفنظر شد.

 خوانندگان محترم توجه دارند که هنر تصویرآفرینی فردوسی،از میان‌ داستان‌سرایان در ادب فارسی منظوم،در نوع حماسه و قدرت وصف، کم‌نظیر است؛در عین حال،ادب دوستان ایران زمین می‌دانند که ما شاعران‌ و هنرمندان بزرگ دیگری نیز داریم که در میدان داستان‌سرایی در نوع‌ غنایی و عرفانی،چه در قالب نظم و چه در قالب نثر،با واژه‌ها نه فقط تصویرگری و صحنه‌آرایی کرده‌اند،بلکه گاهی با کلام سحرآمیز خود مشمول سخن پرمغز و ارزشمند پیامبر بزرگ اسلام شده‌اند که فرمود:«إنّ‌ من الشّعر لحکمة و إنّ من البیان لسحرا»:همانا برخی از اشعار حکمت‌ (-علم)است و برخی از گفته‌ها سحرآمیز.

 نظامی گنجوی در داستان‌های خسرو و شیرین،لیلی و مجنون و هفت‌پیکر، در نوع غنایی با کلمات و جمله‌ها چنان تابلوهای نغز و پرمغزی آفریده است‌ که شاید در پهنهء ادب جهان بی‌مانند باشد؛و مثنوی معنوی حماسه‌ای‌ عرفانی و بزرگ است.

 بر داستان‌نویسان علاقه‌مند به هنر نویسندگی فرض است تا با تدبّر و تأمّل در آثار داستان‌پردازان بزرگ ایران،با نمونه‌های عالی طرز بیان و اسلوب گفتار آنان آشنا گردند و از این گنجینهء پربها در جلب قلوب مخاطبان‌ خود و پرواز دادن خیال آنان به دنیای پر رمز و راز سنّت داستان‌سرایی،به‌ نحو احسن بهره جویند.داستان‌نویسی در سرزمینی که زبان ملی و بومی‌ آن،قند شیرین فارسی است،بدون آشنایی با آثار گذشتگان،«بر یخ معما نوشتن»و به قول حضرت استاد فردوسی؛«باد در مشت داشتن»است.


پی‌نوشت

 (*)استادیار دانشگاه پیام‌نور تهران.


کتابنامه

 -فردوسی،ابو القاسم،بی‌تا،شاهنامهء فردوسی.زیرنظر برتلس(با همکاری). چاپ مسکو،(افست)تهران:میر.

http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/543181?sta=%u0641%u0646+%u0628%u06cc%u0627%u0646

فن‌بیان و سخنوری

فن‌بیان و سخنوری

 * جعفر وفا کارشناس ارشد معارف‌ از شیوه‌های مؤثر تبلیغ،رساندن پیام‌های تربیتی و توسعهء فرهنگ و آموزش‌ «سخنرانی»است سخنرانی هنگامی تأثیر زیادی خواهد گذاشت که دارای نظام‌ منسجم،ویژگی‌ها،و مهارت‌های لازم باشد.چنین گفتاری مطلوب عام و خاص‌ خواهد بود؛چنان‌که حضرت علی(ع)می‌فرماید:

 «احسن الکلام ما زانه احسن النّظام و فهمه الخاصّ و العامّ»1

 بهترین سخن آن است که با نظام نیکو آراسته باشد و خواصّ و عوام‌ آن را بفهمند.

 خطابه و بیان،از دو نظر باید در میزان نقد و تحلیل قرار گیرد:

 یکی از نظر محتوا و قلب گفتار و دیگری از نظر قالب ظاهری و شکل و بافت.

 در مورد اوّل در مقالهء نخست،به اختصار مطالبی بیان شد و اینک محور دوم، یعنی قالب ظاهری.

 قالب و ساختار ظاهری متن یک سخنرانی نیز باید محکم و استوار و دارای‌شرایط خاصّی باشد تا از عهدهء ابلاغ پیام درونی خود،برآید چرا که شیوهء بیان، همسنگ خود پیام،و حتّی گاه مهم‌تر است.در این مقاله،بعضی از مهم‌ترین‌ شرایط ظاهری یک سخنرانی را بررسی می‌کنیم.


1-فصاحت و بلاغت

 مجموع حرف‌ها،کلمه‌ها و کلاّ بافت ادبی جملات به مثابهء جلد و جامهء رویین‌ گفتار است که نسبت زیبایی،نظم و دقت در انتخاب آن‌ها،موجب ترغیب شنونده‌ به شنیدن آن می‌شود و مفاهیم آن را به سرعت بر دل می‌نشاند.سخنی که‌ این صفات را در حدّ مطلوب داشته باشد،«فصیح»است.فصاحت در اصطلاح‌ عبارت است از:


«به کار بردن الفاظ و روشن و روان،زودفهم،مطلوب و معمول ادب دوستان‌ و نویسندگان و شاعران»

2

 خطیب برجسته و سخنور مجّرب،باید سخن خود را به شکل زیبا و پسندیده‌ آرایش دهد و با اسلوب صحیح،شفّاف و به دور از پیچیدگی‌های لفظی و معنوی و تکلّف و تصنّع،مخاطبانش را ترغیب نماید در حّدی که مخاطب یا پرسش‌گر،به‌ محض دریافت پاسخ یا پیام مستقیم،جوهرهء آن را دریابد و قانع گشته و ساکت‌ بماند.تنها داشتن فصاحت و جمال جمله،وافی مقصود نیست بلکه«بلاغت»نیز شرط کمال و رکن بنادین سخنوری است و آن عبارت است از:


«دخالت دادن زمان و مکان،شخصیّت و شایستگی مخاطب،در بافت کلام».

4

 یعنی گفتار در عین اختصار و قابل فهم و درک بودن برای مخاطب،به‌ مقتضای حال و حوصله و ظرفیّت او نیز باشد از امام صادق(ع)سؤال شد «بلاغت»چیست؟فرمود:

 «کسی که چیزی را می‌داند و دربارهء آن کم سخن می‌راند و این‌که بلیغ‌ را بلیغ می‌گویند،برای آن است که با کوشش ناچیز به نیاز خود دست می‌یابد.»5

 بنابراین آن‌چه گفتیم در بلاغت باید سه حالت رعایت شود:

 الف-گفتار به هدف موردنظر نزدیک باشد؛

 ب-دور از زواید و کلمات و جملات تحمیلی و اضافی باشد؛

 ج-در عبارت کم،معانی بسیار،بگنجاند.

 در این صورت یک مربّی سخنور و خطیب توانمند،هرچند کم گوید،افراد زیادی جذب سخنانش خواهند بود؛زیرا که سخن کم و گل‌چین شده،به مانند عسل است که کم‌حجم،پر خاصیّت و پرخریدار است.

 عوامل امدادی فصاحت و بلاغت:گوینده باید برای تقویت فصاحت و بلاغت‌ و سامان‌دهی و زیباسازی گفتار و جملات خود،از امور مدد جوید؛از جمله:

 الف-استعاره،کنایه،تمثیل و تشبیه به ویژه پوشاندن جامهء محسوس بر پیکر معقول به‌سان قرآن مجید که علم را به نور و روشنای و جهل را به تاریکی تشبیه‌ می‌کند.6و ارزش امامت و حضور امام را به ارزش آب زلال و گوارا غیبت او را به فرو رفتن آب در زمین مانند می‌سازد.7

 ب-بهره‌گیری از حکایات شیرین،پندهای تاریخی،قطعاتی نغز،از شعر متعهد و نثر ادبی و حکیمانه و ضرب المثل‌های مایه‌دار در میان مردم،در این مورد نیز قرآن آینهء یک خطیب خوب است که دست‌کم نیم‌رخ خود را در آن می‌تواند دید چرا که آن به مناسبت‌هایی،از حوادث تاریخی امم گذشته سخن به میان‌ می‌آورد.و سخنانی از لقمان،ذی القرنین،مؤمن آل یاسین و بلقیس نقل می‌کند.8

 و نیز به برخی از ضرب المثل‌های عرب پیش از اسلام،اشاره دارد.همچون‌ گریستن آسمان و زمین بر هلاکت یک قوم و یا یک شخص:


«فما بکت علیهم السّماء و الارض و ما کانوا منظرین»

9

 نه آسمان بر آنان‌[فرعونیان‌]گریست و نه زمین،و نه به آن‌ها مهلتی داده شد.

 ج-استخدام روش و اصل موازنه و مقایسهء دو مفهوم که در انتقال معانی‌و

کشف حقایق،نقش تعیین‌کننده دارد؛چرا که یکی از راه‌های شناخت پدیده‌های‌ مادی و غیرمادی سنجش هریک از آن‌ها،با قطب مخالفشان است«تعرف‌ الاشیاة باضدادها»01و این یک روش قرآنی است همچون مقایسهء نور با ظلمت‌ یا علم با جهل؛سردی با حرارت؛مؤمن با کافر؛شب با روز؛بینا با نابینا؛مرده با زنده؛بهشت با دوزخ و...11

 در مقایسه دو ضدّ با یک امر«مجهول»با«معلوم ذهنی»باید دقّت نمود که‌ لا اقل یکی از آنها بر شنونده معلوم باشد؛مثلا اگر دربارهء عظمت آفرینش‌ ستارگان و شگفتی‌های زمین و آسمان صحبت می‌کنید به جای آن‌که بگویید، فاصلهء نزدیک‌ترین ستاره به زمین 53 تریلیون میل است،بگویید:فاصلهء نزدیک‌ترین ستاره بر ما به حدّی است که اگر قطاری سریع السّیر بخواهد با آخرین سرعت حرکت کند،پس از 84 میلیون سال به آن خواهد رسید یا اگر در ستارهء مزبور آوازی خوانده شده،صدای آن،بعد از سه میلیون و هشتصد هزار سال به ما می‌رسد؛زیرا که واژهای«تریلیون»و«میل»برای اکثر مردم‌ ناشناس است.


2-هدفمندی و شورآفرینی

 ایجاد رغبت و انگیزهء مثبت،جهت انجام اعمال خوب و مقدّس و ایجاد نفرت‌ و انگیزهء منفی برای ترک کارهای ناشایست،از دیگر اصول نظام گفتاری و فنّ‌ خطابه است.خطیب باید سخنان هدفدار و مقدّس خود را با شیوه‌هایی بیان کند که دردل شنونده شادی و عشق و نشاط و امید بیافریند تا او را برای عمل به آن‌ تحریک نماید و نسبت به امرو ناشایست،چنان سردی،افسردگی و تنفّر پدید آورد که مخاطب به محض شنیدن متحوّل شود و تصیم بر ترک آن گیرد.رسول‌ اکر صلی الله علیه و آله در این‌باره اسوهء حسنه و گویاترین الگوست.آن حضرت‌ در مواردی خاص،هنگامی که برای ایراد سخنرانی برمی‌خاست و خطبه می‌خواند چشم‌هایش سرخ می‌شد،صدایش بلند می‌گشت و حالت خشمش شدّت‌

می‌گرفت،گویا به ارتشیان هشدار می‌دهد و به آنان اعلام خطر می‌نماید.

 آن حضرت با اینکه بسیار حلیم و خوش‌خلق،گشاده‌روی و متبسّم بود،اما موقع نزول قرآن و ایراد نطق و موعظه بر مردم تبسّم بر لب نداشت.21و یک‌ خطیب باید چنین باشد.


3-انسجام سخن

 فرش زیبا با گل‌های رنگارنگ و طبیعت‌نما،زادهء انتظام و انسجام رشته‌ نخ‌های هماهنگ و یک‌نواخت و به هم فشرده است.اگر در بین نخ‌های اصلی آن‌ فاصله ایجاد می‌شد،هرگز قالی این زیبایی را نداشت،چون رابطهء نقشه‌ها و گل‌ها و غنچه‌ه از هم گسست.سخنرانی نیز باید منسجم باشد؛یعنی مطالب به هم‌ پیوند داشته باشد و توالی و روابط موزون رعایت شود.جمله‌ها مثل حلقه‌های‌ زنجیر به هم پیوند بخورد.انسجام سخن بر دو رکن استوار است و از دو چشمه‌ سار،جاری می‌گردد:یکی چراها و دیگری،نتیجه‌ها.انسان همیشه از خود می‌پرسد:چرا فلان احساس تولید شد؟و نتیجهء آن چیست؟تا انسان به علّت و نتایج مسأله پی نبرد،آغاز و انجام آن را نداند و از مقدّمه،به نتیجه نرسد،در واقع موضوع را نفهمیده است.

 با یک تشبیه می‌توان انسجام گفتار را در قالب ترتیب اعداد،بیان کرد:

 سخن منسجم:(1،2،3،4،5،6).

 سخن غیرمنسجم:(2،1،4،3،5).(31)

 در پرتو انسجام کلام باید توجه نمود که گوینده اوّلا مطالبش مستدل و یکسان‌ باشد و دچار تناقض‌گویی نشود.ثانیا روشن و صریح،دور از ابهام و مطلق‌گویی و زلال و شفّاف سخن بگوید به زلالی دوربین ظریف که در روشنایی کامل عکس‌ می‌گیرد.کسی که مبهم می‌گوید،به عکّاسی می‌ماند که در فضای مه‌آلود، عکس بگیرد،مسلم است که چنین عکسی،هرچند از صحنه زیبا گرفته شود باز به‌ خوبی منعکس نمی‌شود.مطلب خوب در قالب خوشایند،جام صاف و بلورینی‌ است که بادهء معنا را مطبوع،نشان می‌دهد.

 سخنرانی و حتی تدریس آزاد،بدون انسجام ظاهری و بدون رعایت اصول و نظام گفتاری،مانند آب مطبوع است که در ظرف چرکین و نامطلوب،به لب‌ تشنه‌ای عرضه شود.هرچند می‌خورد ولی برایش گوارا نخواهد بود.

 نخستین عامل انسجام سخن و شفاف گفتن آن:«طبیعی»و به دور از تصنّع و تشبّه صحبت کردن است،دیگر،آن‌که گوینده خود،موضع سخن را خوب‌ فهمیده باشد؛کسی که موضوع را به‌طور سطحی بفهمد،نمی‌تواند روشن بیان کند، اندیشمندی می‌گوید:


«چیزی که خوب درک شود،صریح و روشن بیان می‌شود و برای گفتن‌ ان،کلمات به آسانی و طلاقت و پیاپی در می‌رسد و گوینده دچار گنگی نمی‌شود.»

41


4-ساماندهی و هنرنمایی

 جذب افراد برای گوش سپاری به سخنرانی،و جلب افکار و احساس مخاطبان، نیازمند ساماندهی هنری است.و آن هم با انجام اموری امکان‌پذیر است که ما به‌ برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

 1-آهنگ گفتار:به‌طور فطری و به مقتضای حکمت و خلقت الهی،صدای‌ افراد،به هنگام صحبت،پیوسته در نوسان است و به تناسب نوع گفتار و حالات‌ روحی گوینده و شخصیّت او،دائم کم و زیاد می‌شود،ولی این حالات در سخنرانی‌ها باید به‌طور محسوس و برجسته اعمال شود و گوینده صدای خود را از نظر شدّت‌ وحدّت،تغییر دهد و از حالت یکنواختی خارج کند،چه از نظر نوع و سطح گفتار و چه از نظر سرعت و آهستگی و آرامش و خشونت و آن،اثر خاص روانی در شنوندگان می‌گذارد.زیرا بخشی از زیبایی دریا جذر و مدّ آن است؛امواج‌ خروشان از آن پدید می‌آید و هم آن،و سبب پیدایش ابر و باران می‌گردد.

 برخی از زیبایی و تاثیر خطابه نیز به نغمه و صوت سخنران بستگی دارد

کلمات آهنگین و آوای هماهنگ بر جمال و آثار سخن می‌افزاید؛مثلا در جملات‌ سؤالی باید لحن سخن نیز سؤالی باشد،یا در جایی که از ظلم ظالمی سخن می‌راند باید با صدای تند و هیبت‌آمیز و با خشونت بدان بپردازد،به گونه‌ای که چهرهء ظالم در نظر شنونده تجسّم یابد و اگر در مظلومیّت ستم‌دیده‌ای صحبت می‌کند، باید با صدای شکسته و آرام و لرزان سخن بگوید و حتی نام او را نیز با لحن‌ مظولمانه به زبان آورد،تا سیمای مظلوم در ذهن مخاطب،به تصویر درآید.

 زیرا هرگاه،سخن در سیره به ثمر نشیند و در سیما ظهور یابد،و گفتار با کردار هماهنگ شود و زبان حال به یاری زبان مقال بشتابد فعل و قول قرین هم گردند اثر سریع و ثابت به جای می‌گذارد.آن شاکی و مدّعی که در محکمه،برای‌ اظهاراتش شاهد عینی به همراه دارد و بر دعوی‌اش گواهی می‌دهد؛شکایتش بهتر بر دل حاکم می‌نشیند و زودتر به نتیجه می‌رسد.حضرت علی(ع)می‌فرماید:

 «أصدق المقال ما نطق به لسان الحال»51

 راست‌ترین سخن آن است که زبان حال گویای آن باشد.


بیان شوق چه حاجت،که سوز آتش دل‌ توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد

 توجّه به این حقیقت«روان گفتاری»معلوم می‌کند که سخنرانی و تبلیغ زبانی، یک هنر است و خطیب،یک هنرپیشه؛او به تنهایی باید در نقش‌های مختلف‌ بازی کند؛گاهی،جامه کودکی و جوانی بر تن کند،گاهی جامهء پیری و کهنسالی، زمانی در کسوت عارف و زاهد ظاهر شود و زمانی در شکل یک فرمانده نظامی یا سرباز فداکار نقش مثبت و مؤثر ایفا کند وگرنه نمی‌توان از زبان آنها سخن بگوید و خاطرات خوب و بد تاریخ را در زندگی رنگارنگ کودکان و نوجوانان و پیرمردان و عارفان و نظامیان و سربازان و دیگر اقشار مختلف بجوید و بر جویندگان حقیقت‌ بسراید.اگر یک سخنور،نتواند نقش هنری خود را در بیان مطالب به خوبی القا کند و شخصیّت فراگیر و جمعی خود را نشان دهد و بهترین روش بیندیشد،در حقیقت سخنرانی او با خود سخن گفتن است نه با مردم!

ب-مطلع وجود:ناطق باید نگاه مستقیم و عادلانه به حضار داشته باشد،آنان‌ که هنگام صحبت،به یک نقطه خیره می‌شوند،یا به افراد معدودی می‌نگرند، رابطه‌ای با شنوندگان برقرای نمی‌کند،بلکه او با خویشتن هم‌صحبت می‌شود. پیامبر اسلام،هنگام ایراد خطابه و صحبت در حلقه و جلسه‌های خصوصی،به‌ مخاطبان و حاضران عادلانه نگاه می‌کرد.زیرا که چشم مطلع وجود آدمی است و شخصیت هرکسی در نگاه وی نهفته است.استاد یا سخنرانی که به‌طور مساوی به‌ مستمعان نظر نمی‌افکند در حقیقت شخصیت خود را به همهء آنان عرضه نمی‌کند. طبیعی است که سخنان او نیز غایبانه تلقّی خواهد شد و کم‌ارزش.

 ج-پرهیز از تقلید:به‌طور طبیعی و بدون تقلید،صبحت کردن،گوینده را در نظر مخاطبان،شخصیّت مستقل،نشان می‌دهد،اما اگر از لحن گفتار یا روش‌ خاص برخی تقلید کند،به عنوان شخصیت پیرو و تابع و ملّقد قلمداد می‌شود.

 د-مشارکت خطابی:«خطابی»سخن گفتن با مستمعان،آنها را در صحبت و فکر خود،شریک کردن است؛مثلا سخنران باید بگوید:«...اکنون شما می‌پرسید دلیل تو بر این مطلب چیست؟خیلی خوب:بگذارید دلیل آن را برایتان توضیح‌ دهم.»خطابه‌های پیشوایان دینی ما دارای این ویژگی است.بهره‌گیری از ضمایر خطابی همانند شما،تو...دلیل بر آن است.

 این طرز گفتار،به کلاس و مجلس روح تازه می‌دمد و خطابه و درس را جاندار می‌سازد و آن را از حال جمود،خارج می‌کند و به مطالب حرارت و نتیجه‌ قدرت تأثیر بیشتری می‌دهد.

 هـ-سخنران ماهر،ماهیّت دورنی خود را در لحظه‌لحظهء سخنرانی،می‌گنجاند و آنچه که باور قلبی دارد بر زبان می‌آورد به ویژه در مسائل اخلاقی،تربیتی و عرفانی وگرنه از طرح آن خودداری می‌نماید.

 و-پس از بیان مطالب مهم و کلیدی،اندکی مکث می‌کند و آن را با اسلوب‌ صحیح و پسندیده تکرار می‌نماید؛همان روشی که نویسندهء ماهر در نوشته خود، نکات مهم را با خط درشت برجسته و پررنگ و ممتاز می‌کند!

*پی‌نوشت‌ها:


--------------

(1)-غرر الحکم ص 012،دفتر تبلیغات اسلامی،چاپ اول.

(2)-جواهر البلاغه،ص 7،احمد الهاشمی،دار احیاء التراث العربی،چاپ دوازدهم.

 (3)-بحار الانوار،ج 47،ص 131.

 (4)-جواهر البلاغه،ص 43-53.

 (5)-تحف العقول،ابن شعبه،ص 953.

 (6)-سورهء فاطر،آیهء 81-22.

 (7)-ر.ک.سورهء ملک آیهء 03،بگو«به من خبر دهید اگر آب‌های(سرزمین)شما در زمین فرو رود،چه کسی می‌تواند آب جاری و گوارا در دسترس شما قرار دهد؟!»

 امام باقر(ع)فرمود:این آیه دربارهء امام مهدی(عج)است یعنی اگر امام شما پنهان شود و ندانید کجاست چه کسی برای شما امامی می‌فرستد که اخبار آسمانها و زمین و حلال و حرام خدا را برای شما شرح دهد؟(ر.ک.تفسیر نمونه،ج 42،ص 953.)

 (8)-به ترتیب سورهء لقمان،آیهء 31-91،سورهء کهف،آیهء 78-89،سوره یس،آیهء 72- 92.سورهء نمل،آیهء 92-53.

 (9)-سورهء دخان،آیهء 92،برای توضیح بیشتر،ر.ک.«ردّ پای وحی در بوستان مثل»،ص‌ 53،نوشته جعفر وفا.انتشارات جامعهء مدرسین.

 (01)-ر.ک.همان کتاب،ص 79.


--------------

(11)-برای توضیح بیشتر،ر.ک.همان،ص 09-69.

(21)-ر.ک.میزان الحکمة،ج 03،ص 94 و سفینة البحار،ج 1،ص 614.

 (31)-روشها،جواد محدّثی،ص 271.

 (41)-تراز،اسد اله مبشّری،ص 55.

 (51)-غرر الحکم،ص 712.

http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/336020?sta=%u0641%u0646+%u0628%u06cc%u0627%u0646