سخن بى‏فايده گفتن و خاموشى و ترك سخنان لغو و بى‏فايده

 

سخن بى‏فايده گفتن و خاموشى و ترك سخنان لغو و بى‏فايده

برگرفته از کتاب معراج السعاده


صفت نهم: تكلم به مالا يعنى و فضول.يعنى: سخنان بى‏فايده گفتن، و تكلم كردن به‏چيزى كه نه در كار دنيا آيد و نه در كار آخرت.و اگر چه اين حرام نباشد ولى بسيارمذموم است، زيرا كه: باعث تضييع اوقات، - كه سرمايه تجارت است - مى‏شود.و آدمى‏را از ذكر خدا و فكر در صنايع او باز مى‏دارد.و بسا باشد كه از يك «لا اله الا الله‏» يا «سبحان الله‏» گفتن قصرى از براى آدمى بنا مى‏كنند.يا از فكرى، درى از درهاى الهيه‏بر خانه دل گشوده مى‏شود.پس چه زيانكارى از اين بالاتر كه آدمى تواند گنجى راتحصيل كند، آن را گذاشته و عوض آن كلوخى بردارد، كه از آن هيچ منتفع نتوان شد.

پس هركه ذكر خدا و فكر در عجايب قدرت او را ترك كند و مشغول نقل بى‏فايده‏شود، گو گناه نكرده باشد و ليكن سود بسيارى از دست او در رفته است.

آرى: سرمايه بنده، اوقات اوست.و . . .

ادامه نوشته

فوائد سکوت و خاموشی

 

در فوائد خاموشی

چکیده
به نام خداوند جان آفرین
حکیم سخن در زبان آفرین
خداوند، آفریننده سخن در زبان آدمی است و آدمی را آفرید و او را بیان آموخت. بیان وسیله ایست که از درون انسان حکایت می کند و اندیشه های یکی را برای دیگری روشن می سازد.این مقاله در موضوع سکوت و خاموشی نگارش یافته است .
نویسنده ابتدا حکایتی از گلستان سعدی را به عنوان سر فصل بحث خود انتخاب کرده و بعد به بررسی اهمیّت و فواید خاموشی و آثار مثبت آن پرداخته و دیدگاه قرآن ، نهج البلاغه ، احادیث ، روایات و سخن بزرگان ، عرفا و .... را در این بررسی مورد توجّه قرار داده است. نویسنده معتقد است آنچه درباره ی فواید سکوت بیان شده به این معنی نیست که سخن گفتن همه جا نکوهیده و . . .

 

ادامه نوشته

حدیث سکوت ، گفتن و شنیدن

 

امام علی علیه السلام :

إذا طابَقَ الكَلامُ نِيَّةَ المُتَكَلِّمِ قَبِلَهُ السّامِعُ ، وَ إذا خالَفَ نِيَّتَهُ لَمْ يَحْسُنْ مَوْقِعُهُ فی قَلْبِهِ

هرگاه سخن گوینده ، هماهنگ باور درونی اش باشد ، شنونده آن را می پذیرد .

و هر گاه با باور درونی اش همسو نباشد، در قلب و جان شنونده ،  پایگاه خوبی

نخواهد داشت  .

مُعجَم الفاظ غُرَر الحِکَم و دُرَر الکَلِم : ۱۳۳۱

 

مطالعات ، تجربه ها و تمرین های ضروری برای سخنرانی و . . . 28 - حفظ و مهار زبان و مبارزه با آفتهای آن

 

مطالعات ، تجربه ها و تمرین های ضروری برای سخنرانی ، گویندگی و گفتگو

۲۸ - اصلاح ، حفظ و مهار زبان و مبارزه با آفت های بیان

( آسیب شناسی زبان سخنرانی و گفتگو )

۴۰

شوخی‌های بیجا و تخریب شخصیت

ادامه نوشته

مطالعات و تمرین های ضروری برای سخنرانی ، گویندگی و گفتگو : 21 - هنر سکوت و خوب شنیدن

 

مطالعات ، تجربه ها و تمرین های ضروری برای سخنرانی ، گویندگی و گفتگو

۲۱ - هنر سکوت و گوش دادن ، خوب شنیدن و احترام به مخاطب ( ۴ )

سكوت و جنبه مثبت و منفی زبان

ادامه نوشته

100 آفت و یا گناه  زبان

 

100 آفت و یا گناه  زبان

 قال رسول الله صلی الله علیه و آله : اَکثَرُ خَطایا ابنِ آدمَ مِن لِسانِه            «بیشترین خطاهای بنی آدم از زبان اوست»

 قال رسول الله صلی الله علیه و آله : نِجاهُ المُومنِ فی حِفظِ لِسانِهِ             « نجات مومن در پاسداری از زبانش است»

 قال الصادق علیه السلام : ما شیَعهُ جَعفَر اِلا مَن کَفَّ لِسانَهُ             «شیعه جعفر نیست مگر آنکسی که زبانش را کنترل نماید»

 تذکرات:

  * تعدادی از آفات مذکور زیر مجموعه گناهان دیگر است و از حیث اهمیت آنها به تفکیک نوشته شده اند.  

  * قطعا گناهان زبان بیشتر از این مقدار است

 * کثرت گناهان زبان باید ما را متوجه خطرات عظیم این عضو کوچک که به مثابه یک مار سمی و مهلک در کمین است نموده و عزم ما را بر کنترل آن جزم ترنماید.

 1- دروغ  2 - غیبت  3– خودستایی 4- تمسخر 5 – تهمت 6- فحش 7- کفر گفتن  8- ریاء لسانی 9- تحقیر مردم 10 - تشویق به گناه 11- زور گویی(قلدری) 12- آوازه خوانی 13- منت گذاشتن 14- شوخی زیاد 15- شایعه سازی 16- سوگند زیاد 17- عیب جویی 18- تکفیر مؤمن 19- تصدیق ساحر 20-غش در معامله 21- امر به منکر 22- نهی از معروف 23- اظهار فقر 24- دل شکستن 25- حکم نا حق 26- بد خلقی 27- شوخی با نا محرم 28- تحریف دین 29 - کمک کردن به ظالم  30- لعن و نفرین مسلمانها 31- نمّامی(سخن چینی) 32- جاسوسی علیه مسلمین 33- زخم زبان(نیش زدن) 34- سر و صدای آزار دهنده 35-  سخنان شرک آمیز 36- بد سخن گفتن با والدین 37- تملق و چاپلوسی38- ایراد سخنان مفسده انگیز39-ایراد سخنان تفرقه انگیز 40 - تطمیع مردم به اخذ رشوه 41- دعوت به پرداخت رشوه 42- تایید ظلم و ظالم 43- لقب زشت گذاشتن 44- جلوه دادن حق به باطل 45- جلوه دادن باطل به حق 46- پاسخ به سوالاتی که نمی داند 47- نصیحت کردن در ملأ (آشکارا) 48- نصیحت بیش از حد 49- گفتن هر آنچه که می داند 50 - غلو در حق ائمه علیهم السلام 51- شعار دادن های بدون عمل 52- علم اهانت به آیات الهی 53- اهانت به اسلام54- اهانت به اهل بیت علیهم السلام 55- لعن و نفرین به شانس واقبال 56- سخن گفتن عمدی در نماز 57- کوچک شمردن گناه خود یا دیگران 58- ریختن آبروی مؤمن 59 - گمراه کردن زنان 60- گفتن سخنان لغو 61- بدعت گذاشتن در دین 62- مذمت کردن مؤمنین و نیکوکاران 63- صحبت کردن های سرد و تلخ و بی روح 64- پرسش از اموری که دانستن آنها گناه است 65- ایجاد زمینه برای ارتکاب گناه دیگری 66- مِراء(جرّ و بحث های بی فایده ونفسانی) 67- هر گونه صدا و سخن در جهت ترساندن مردم 68- تقلید صدا به قصد استهزاء و آزار 69- جزع و شِکوه از مشیت های الهی 70- زیاد ایراد گرفتن از دیگران 71- مدح فاجر(ستایش از گنهکار) 72- گفتن سخن حق در جایی که نباید گفت 73- افشای اسرار مردم یا اسرار خود 74- تهدید و ایجاد رعب و وحشت 75- انداختن کار خود بر گردن دیگران 76- اشاعه فحشاء(پخش نمودن گناهان دیگران) 77- با طنّازی صحبت کردن خانمها با نا محرم و بعضی از محارم 78- شماتت زیاد خطا کاران و مصیبت زدگان 79- گفتن هر گونه خبر و سخن که صحّت آن را نمی داند 80- تعلیم راههای انجام گناه 81- تعلیم امور باطل(سحر و جادو، موسیقی ...) 82- تضعیف روحیه مجاهدان 83- ناامید کردن مردم از رحمت خدا 84- امید زیاد دادن به گنهکاران85- شهادت باطل و دروغ 86- توثیق فاسق(مؤثق جلوه دادن گنهکار) 87- زیاد در خواست نمودن از مردم 88- تحسین و تایید گنهکار 89- گفتن سخنان تحریک کننده شهوت 90- واسطه انجام گناه شدن بین دو نفر 91- تفاخر به آباء و ثروت و فرزندان و ... 92- تایید سخن کسی که صحت کلام او را نمی داند 93- اعتراف به گناه در نزد غیر خدا 94- بد و بیراه گفتن به حوادث بلا گونه 95- ذلیل نمودن نفس خویش(گفتن سخنان ذلّت آمیز) 96- اکرام شخص ثروتمند به خاطر ثروتش 97- اهانت به فقیر به خاطر فقرش 98- بسیاری از تعارفات روزمرّه مثل (قربونت بشم، فدات بشم و ..) 99- کوچک شمردن کارهای خیر دیگران 100- عدم تقیه در جایی که باید تقیه کرد

http://aarameshjavidan.parsiblog.com/category

حدیث سکوت ، گفتن و شنیدن

 

امام علی علیه السلام :

البلاغة ما سهل على المنطق و خفّ على الفطنة 

سخن رسا آن است که به آسانی بر زبان آید و به سادگی فهمیده شود .

مُعجَم الفاظ غُرَر الحِکَم و دُرَر الکَلِم : ۱۱۱

 

حدیث سکوت ، گفتن و شنیدن

 

امام علی علیه السلام به امام حسین علیه السلام :

اعْلَمْ أَیْ بُنَیَّ أَنَّهُ مَنْ لَانَتْ كَلِمَتُهُ وَجَبَتْ مَحَبَّتُه

هر کس سخن گفتنش نرم و روان باشد، دوست داشتنش نیز بایسته باشد.

مُعجَم الفاظ غُرَر الحِکَم و دُرَر الکَلِم : ۹۹۴

تحف العقول : ۷۸

حدیث سکوت ، گفتن و شنیدن

 

امام علی علیه السلام :

أسوء القول الهذر

بدترین سخن گفتن ، یاوه گویی است .

مُعجَم الفاظ غُرَر الحِکَم و دُرَر الکَلِم : 946

حدیث سکوت ، گفتن و شنیدن

 

امام علی علیه السلام :

علامة العیّ تکرار الکلام عند المناظرة

نشانه درماندگی، تکرار سخن هنگام گفت و گو است  !

مُعجَم الفاظ غُرَر الحِکَم و دُرَر الکَلِم : 995

حدیث سکوت ، گفتن و شنیدن

 

امام علی علیه السلام :

من اکتفی بالتّلویح استغنی عن التّصریح

هر کس به اشاره گویی بسنده کند ، از آشکارگویی بی نیاز شود  .

مُعجَم الفاظ غُرَر الحِکَم و دُرَر الکَلِم :  1032

حدیث سکوت ، گفتن و شنیدن

 

امام علی علیه السلام :

المرء یوزَنُ بقولِهِ و یقَوَّمُ بفعله فَقُلْ مَا تَرجَّحُ زِنَتُه، وَ افْعَلْ ما تَجِلُّ قیمُتُه

انسان به گفتارش سنجیده و به رفتارش ارزش گذاری می شود.

بنابراین ، حرفی بزن گران پایه ؛ و کاری بکن که گران بها باشد.

مُعجَم الفاظ غُرَر الحِکَم و دُرَر الکَلِم : 1264

غررالحكم و دررالكلم آمدی:  ج 2، ص ۳۳۵

حدیث سکوت ، گفتن و شنیدن

 

امام علی علیه السلام :

اَجْمِلوُا فِی الخِطابِ تَسْمَعوُا جَمیلَ الجَوابِ .

سخن گفتن ( با دیگران ) را زیبا کنید تا پاسخ زیبا (از آنان) بشنوید .

غررالحكم : ۱ / 139 ( چاپ دانشگاه )

مُعجَم الفاظ غُرَر الحِکَم و دُرَر الکَلِم : ۲۹۴

حدیث سکوت ، گفتن و شنیدن

 

امام علی علیه السلام  :

ءایة البلاغة قلب عقول ولسان قائل

نشانه بلاغت ، داشتن اندیشه ای سرشار از خِرَدورزی و زبانی سرشار از گویایی است  .

مُعجَم الفاظ غُرَر الحِکَم و دُرَر الکَلِم : ۱۱۱


سخن چون برابر بُوَد با خِرَد

ز گفتار گوینده رامِش بَرَد

حدیث سکوت ، گفتن و شنیدن

 

امام علی علیه السلام :

كَلَّمُوا تُعرَفُوا فَإِنَّ المَرءَ مَخبُوءٌ تَحتَ لِسَانِهِ 

سخن بگویید تا شناخته شوید؛ زیرا (شخصیت) آدمی زیر زبانش نهفته است .
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد

مُعجَم الفاظ غُرَر الحِکَم و دُرَر الکَلِم : 994

شرح نهج البلاغة : ۱۹ / ۳۴۰

حدیث سکوت ، گفتن و شنیدن

 

امام علی علیه السلام :

جَمیلُ القولِ دلیلُ وُفُورِ العَقلِ

زیبایی سخن، نشانه فزونْ خِرَدی است  .

 

مُعجَم الفاظ غُرَر الحِکَم و دُرَر الکَلِم  : 946

آئین سخنوری در حدیث امیر کلام علیه السلام

 

بسم الله الرحمن الرحیم

آئین سخنوری در حدیث امیر کلام علیه السلام

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 28 آبان 1388   ساعت: 6:19:26 ب.ظ.

امام على عليه‏السلام :

أيُّهَا النّاسُ فِى الاِْنْسانِ عَشْرَ خِصالٍ يُظْهِرُها لِسانُهُ: شاهِدٌ يُخْبِرُ عَنِ الضَّميرِ وَ حاكِمٌ يَفْصِلُ بَيْنَ الْخِطابِ وَ ناطِقٌ يُرَدُّ
بِهِ الْجَوابُ وَ شافِعٌ يُدْرَكُ بِهِ الْحاجَةُ وَ واصِفٌ يُعْرَفُ بِهِ الاَْشْياءُ وَ أَميرٌ يَأْمُرُ بِالْحَسَنِ وَ واعِظٌ يَنْهى عَنِ الْقَبيحِ وَ مُعِزٌّ
تُسَكَّنُ بِهِ الاَْحْزانُ وَحاضِرٌ تُجْلى بِهِ الضَّغائِنُ وَ مونِقٌ تَلْتَذُّ بِهِ الاَْسْماعُ

اى مردم! انسان ده خصلت دارد كه زبان او آنها را آشكار مى‏سازد: زبان، گواهى است كه از درون خبر مى‏دهد.
داورى است، كه به دعواها خاتمه مى‏دهد. گويايى است كه به‏وسيله آن به پرسش‏ها پاسخ داده مى‏شود.
واسطه‏اى است كه با آن حاجت برآورده مى‏شود. وصف كننده‏اى است كه با آن اشياء شناخته مى‏شود.
فرماندهى است كه به نيكى فرمان مى‏دهد.پند دهنده‏اى است كه از زشتى باز مى‏دارد.
تسليت دهنده‏اى است كه غم‏ها با آن آرامش مى‏يابد. حاضرى است كه با آن كينه‏ها برطرف مى‏شود
و دلربايى است كه گوش‏ها با آن از لذّت برخوردار مى‏شوند

كافى، ج 8 ، ص 20، ح 4

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 6:21:10 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

رُبَ‏قَولٍ أنفَذُ مِن‏صَولٍ .

بسا سخنى ، كه از يورش كارگرتر است .

نهج البلاغه : حکمت 394

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 6:21:51 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

صُورَةُ المرأةِ في وَجهِها ،وصُورَةُ الرجُلِ في مَنطِقِهِ .

صورت زن در رخسار اوست و صورت مرد در گفتار او .

بحارالانوار : 71 / 293 / 63

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 6:23:15 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

رُبَّ كلامٍ أنفَذُ مِن سِهامٍ .

بسا سخنى ، كه از تيرها كارگرتر است .

غررالحکم : 5322

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 6:24:05 ب.ظ.

تحف العقول :

سُئلَ [ عليٌ‏]عليه السلام أيُّ شَي‏ءٍ مِمّا خلقَ اللَّهُ أحسَنُ ؟ فَقالَ عليه السلام : الكلامُ ،
فقيلَ : أيُّ شي‏ءٍ ممّاخَلَقَ اللَّهُ أقبَحُ ؟ قالَ : الكلامُ ، ثُمّ قالَ : بالكلامِ ابيَضَّتِ الوُجوهُ ،
وبالكلامِ اسوَدَّتِ الوُجوهُ .

از امام على عليه السلام پرسيدند : بهترين چيزى كه خدا آفريده كدام است ، فرمود :
سخن . عرض شد : زشت‏ترين چيزى كه خدا آفريده كدام است ؟ فرمود : سخن .
سپس فرمود : با سخن است ، كه روسفيدى حاصل مى‏شود و با سخن است ،
كه روسياهى به وجود مى‏آيد .

تحف العقول : 216

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 6:24:51 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

إيّاكَ وما يُستَهجَنُ مِن الكلامِ؛ فإنّهُ يَحبِسُ علَيكَ اللِّئامَ ويُنَفِّرُ عنكَ الكِرامَ .

زنهار ، از به زبان آوردن سخنان زشت ؛ زيرا كه فرومايگان را گرد تو جمع مى‏كند
و گرانمايگان را از تو مى‏رماند .

غررالحکم : 2722

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 6:25:40 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

إيّاكَ ومُستَهجَنَ الكلامِ ؛ فإنّهُ يُوغِرُ القَلبَ .

زنهار از سخن زشت ؛ كه آن دلها را كينه‏ور مى‏سازد .

غررالحکم : 2675

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 6:26:28 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

مَن ساءَ كلامُهُ كَثُرُ مَلامُهُ .

هر كه گفتارش بد باشد ، بسيار ملامت شنود .

غررالحکم : 8496

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 6:27:16 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

سُنَّةُ اللِّئامِ قُبحُ الكلامِ .

شيوه فرومايگان ، زشتگويى است .

غررالحکم : 5551

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 6:29:38 ب.ظ.

امام على عليه السلام - چون بر مردى گذشت كه زياده‏گويى مى‏كرد - :

إنّك تُملِي على‏ حافِظَيكَ كِتاباً إلى‏ رَبِّكَ ، فَتَكَلَّمْ بما يَعنيكَ ودَعْ ما لا يَعنيكَ .

بدان كه تو بر دو فرشته نگهبان اعمالت نوشته‏‌اى املا مى‏كنى و به سوى پروردگارت
مى‏فرستى . پس ، سخنانى بگو كه برايت سودمند باشد و از سخنان بيهوده دم فرو بند .

امالی صدوق : 37 / 4

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 6:30:38 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

عَجِبتُ لِمَن يَتكلَّمُ بما لا يَنفَعُهُ في دُنياهُ ولا يُكتَبُ لَهُ أجرُهُ في اُخراهُ .

در شگفتم از كسى كه سخنانى مى‏گويد ، كه نه در دنيايش به او سود مى‏رساند
و نه در آخرتش براى او اجرى نوشته مى‏شود .

غررالحکم : 6283

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 6:31:25 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

إيّاكَ والهَذَرَ ؛ فَمَن كَثُرَ كلامُهُ كَثُرَت آثامُهُ .

زنهار از ياوه‏‌گويى ؛ زيرا هر كه پرگو باشد ، گناهانش بسيار شود .

غررالحکم : 2637

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 7:38:06 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

إيّاكَ وفضولَ الكلامِ ؛ فإنّهُ يُظهِرُ مِن عُيوبِكَ ما بَطَنَ ،
ويُحَرِّكُ علَيكَ مِن أعدائكَ ما سَكَنَ .

از زياده‏گويى بپرهيز ، كه آن عيبهاى پنهان تو را آشكار مى‏سازد
و كينه‏هاى آرام گرفته دشمنانت را بر ضدّ تو تحريك مى‏كند .

غررالحکم : 2720

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 7:38:48 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

طوبى‏ لِمَن ... أنفَقَ الفَضلَ مِن مالِهِ ، وأمسَكَ الفَضلَ مِن لِسانِهِ .

خوشا به حال كسى كه ... زيادى مال خود را انفاق كرد و زبانش را از زياده‌‏گويى
نگه داشت .

نهج البلاغه : حکمت 123

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 7:39:44 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

إيّاكَ وكَثرَةَ الكَلامِ ؛ فإنّهُ يُكثِرُالزَّلَلَ ويُورِثُ المَلَلَ .

زنهار از پرگويى؛ زيرا كه لغزشها را زياد مى‏كند و ملال مى‏آورد .

غررالحکم : 2680

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 7:40:32 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

إذا تَمَّ العَقلُ نَقَصَ الكلامُ .

هر گاه عقل كامل شود ، سخن گفتن كاستى گيرد .

بحارالانوار : 71 / 290 / 62

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 7:41:10 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

الكلامُ في وَثاقِكَ ما لم تَتَكلَّمْ بهِ ، فإذا تَكَلَّمتَ بهِ صِرتَ في وَثاقِهِ ،
فَاخزُنْ لِسانَكَ كما تَخزُنُ ذَهَبَكَ ووَرِقَكَ ، فَرُبَّ كَلِمَةٍ سَلَبَت نِعمَةً وجَلَبَت نِقمَةً .

تا سخن را به زبان نياورده‏اى، در بند توست . همين كه به زبان آوردى ، تو در بند سخن
در مى‏آيى . پس همان گونه كه زر و سيم خود را در گنجينه مى‏نهى ، زبانت
را نيز (در گنجخانه دهان) نگه دار ؛ زيرا بسا سخنى ، كه نعمتى را از كف برده و خشم و كيفرى
را آورده‏ است .

نهج البلاغه : حکمت 381

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 7:41:54 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

إذا تَكَلَّمتَ بالكَلِمَةِ مَلَكَتكَ ،وإذا أمسَكتَها مَلَكتَها.

هر گاه سخنى گفتى ، آن سخن مالك توست و هر گاه آن را ، نگه داشتى
تو اختياردارش هستى .

غررالحکم : 4084

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 7:42:41 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

مَن عَلِمَ أنّ كلامَهُ مِن عَمَلِهِ قلّ كلامُهُ إلّا فيما يَعنيهِ .

كسى كه بداند گفتار او در شمار كردار اوست (و بازخواست مى‏شود) ، گفتار او
جز در مواردى كه مفيد است ، اندك شود .

نهج البلاغه : حکمت 349

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 7:43:25 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

لا تَقُلْ ما لا تَعلَمُ ، بَل‏لا تَقُلْ كُلَّ ما تَعلَمُ ، فإنَّ اللَّهَ فَرَضَ على‏ جَوارِحِكَ
كُلِّها فَرائضَ يَحتَجُّ بها علَيكَ يَومَ القِيامَةِ .

آنچه‏نمى‏دانى مگوى، حتّى تمام آنچه را هم كه مى‏دانى مگوى ؛ زيرا خداوند
بر كليه اعضاى بدن تو فرايضى واجب كرده‏است ، كه روز قيامت به وسيله آنها
بر ضدّ تو حجّت مى‏آورد .

نهج البلاغه : حکمت 382

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 7:44:08 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

الكلامُ كالدَّواءِ ؛ قَليلُهُ‏يَنفَعُ ، وكَثيرُهُ قاتِلٌ .

سخن چون داروست ، اندكش سود مى‏بخشد و بسيارش كشنده‏ است .

غررالحکم : 2182

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 7:44:50 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

الكلامُ بَينَ خَلَّتَي سَوءٍ ، هُما : الإكثارُ والإقلالُ ، فالإكثارُ هَذَرٌ ، والإقلالُ عِيٌّ وحَصَرٌ .

سخن ، ميان دو خصلت زشت قرار گرفته است : پرگويى و كم گويى ؛ زيرا پرگويى
به ياوه‏گويى مى‏انجامد و كم گويى ، نشانگر درماندگى و عجز در سخن گفتن است .

غررالحکم : 1854

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 7:45:54 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

لا خَيرَ في الصَّمتِ عنِ الحُكمِ ، كما أ نّهُ لا خَيرَ في القَولِ بالجَهلِ .

در زبان فرو بستن از حكمت ، خيرى نيست ، چنان كه در سخن گفتن
از روى نادانى نيز خيرى نيست .

نهج البلاغه : حکمت 182

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 7:46:48 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

كُلُّ سُكوتٍ ليسَ فيهِ فِكرٌ فهُو غَفلَةٌ .

هر سكوتى كه در آن انديشيدنى نباشد ، آن غفلت است .

بحارالانوار : 71 / 275 / 2

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 7:49:29 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

صَمتٌ يُكسِبُكَ الوَقارَخَيرٌ مِن كلامٍ يَكسُوكَ العارَ.

خاموشيى كه تو را وقار بخشد ، بهتر از سخن گفتنى است كه جامه عار بر تو پوشاند .

غررالحکم : 5867

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 7:50:20 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

أحسَنُ الكلامِ ما لا تَمُجُّهُ الآذانُ ولا يُتعِبُ فَهمُهُ الأفهامَ .

بهترين سخن ، آن است كه گوشها از شنيدن آن رنجه و بيزار نشود و فهميدن
آن ، انديشه‏ها را به رنج نيندازد .

غررالحکم : 3371

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 7:51:05 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

أحسَنُ الكلامِ مازانَهُ حُسن‌ُ‏النِّظامِ ، وفَهِمَهُ الخاصُّ والعامُّ .

بهترين سخن ، آن است كه به انسجام زيبا (حُسن تأليف و تركيب)
آراسته باشد و خاصّ و عام آن را بفهمند .

غررالحکم : 3304

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 7:51:47 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

خَيرُ الكلامِ ما لا يُمِلُّ ولا يَقِلُّ .

بهترين سخن آن است كه نه (طولانى باشد و) ملال آورَد و نه اندك باشد (و ابهام فزايد) .

غررالحکم : 4969

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 7:52:44 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

أبغَضُ‏الخَلائقِ إلى‏ اللَّهِ المُغْتابُ .

منفورترين كس نزد خدا كسى است كه پشت سر ديگران بدگويى كند .

غررالحکم : 3128

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 7:53:44 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

أبغَضُ العِبادِ إلى‏ اللَّهِ سبحانه العالِمُ المُتَجَبِّرُ .

منفورترين بندگان نزد خداى سبحان دانشمند زورگو است .

غررالحکم : 3164

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 7:54:36 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

أمَا إنّه ليسَ بينَ الحقِّ والباطلِ إلّا أربَعُ أصابِعَ ... الباطلُ أنْ تقولَ : سَمِعتُ ،
والحقُّ أنْ تقولَ : رَأيْتُ .

هان ! ميان حقّ و باطل جز چهار انگشت فاصله نيست ... باطل آن است كه بگويى :
شنيدم و حقّ آن است كه بگويى : ديدم .

نهج البلاغه : خطبه 141

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 7:55:58 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

المرءُ بأصغَرَيْهِ : بقلبِهِ ولسانِهِ ، إنْ قاتَلَ قاتَلَ بجَنانٍ ، وإن نَطقَ نَطقَ ببَيانٍ .

(ارزش) انسان به دو عضو كوچك اوست : دل و زبان . چون بجنگد با دل جنگد و چون زبان باز كند
واضح و رسا بگويد.

غررالحکم : 2089

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 7:57:42 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

لا يجِدُ عبدٌ طعمَ الإيمانِ حتّى‏ يترُكَ الكذبَ هَزْلَهُ وجِدَّهُ .

تا بنده‌‏اى‏دروغ گفتن، به شوخى و جدى ، را ترك نگفته باشد ، مزه ايمان را نمى‏چشد .

بحارالانوار : 72 / 249 / 14

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 7:58:34 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

لكلِّ شي‏ءٍ آفةٌ ، وآفةُ العلمِ النِّسيانُ ، وآفةُ العِبادةِ الرِّياءُ ، وآفةُ اللّبِّ العُجْبُ ،
وآفةُ النَّجابةِ الكِبْرُ ، وآفةُ الظَّرْفِ الصَّلَفُ ، وآفةُ الجُودِ السَّرَفُ ، وآفةُ الحياءِ الضَّعْفُ ،
وآفةُ الحِلمِ الذّلُّ ، وآفةُ الجَلَدِ الفُحْشُ .

هر چيزى آفتى دارد ؛ آفتِ علمْ فراموشى است ، آفتِ عبادتْ ريا ، آفتِ خردْ خودپسندى ،
آفتِ نجيب زادگى تكبّر ، آفتِ زيركى خودستايى ، آفتِ بخشندگى اسراف ، آفتِ حيا ناتوانى ،
آفتِ بردبارى خوارى و آفتِ نيرومندى زشت گفتارى و بدكردارى

کنزالعمال : 44226

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 7:59:22 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

آفةُ النَّقْلِ كذبُ الرّوايةِ .

آفتِ بازگو كردن (حديث يا هر سخنى) دروغ نقل كردن است .

غررالحکم : 3947

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 8:00:02 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

آفةُ الحديثِ الكذبُ .

آفتِ سخن ، دروغ گفتن است .

غررالحکم : 3957

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 8:00:49 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

آفةُ الكلامِ الإطالةُ .

آفتِ سخن ، پرگويى است .

غررالحکم : 3966

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 8:01:52 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

يَحتاجُ الإمامُ إلى‏ قلبٍ عَقُولٍ ، ولسانٍ قَؤولٍ ، وجَنانٍ على‏ إقامةِ الحَقِّ صَؤولٍ .

امام و پيشوا بايد انديشه‏اى خرد ورز ، زبانى گويا و دلى خروشان در راه برپايى
حقّ داشته باشد .

غررالحکم : 11010

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 8:02:35 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

مَن نَصَبَ نَفْسَهُ للنّاسِ إماماً فَعَلَيْهِ أنْ يَبدأَ بتعليمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تعليمِ غيرِهِ ،
ولْيَكُنْ تأديبُهُ بسِيرَتِهِ ، قبلَ تأديبِهِ بِلِسانِهِ .

هر كه خود را پيشواى مردم كند بايد پيش از آموزش ديگران به آموزش خويش
بپردازد و پيش از آن كه (ديگران را) به گفتار ادب كند بايد به رفتار خود تربيت نمايد .

نهج البلاغه : حکمت 110

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 8:04:42 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

البَغيُ يَسْلُبُ النِّعمةَ .

زورگويى نعمت را مى‏برد .

غررالحکم : 382

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 8:05:25 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

إيّاكَ والبَغيَ فإنّهُ يُعَجِّلُ الصَّرْعةَ ، ويُحِلُّ بالعاملِ بهِ العِبَرَ .

از زورگويى و سركشى بپرهيز كه زورگويى زود به خاك در مى‏افكند و زور گو را
درس عبرت مى‏سازد .

غررالحکم : 2657

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 8:06:08 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

البَلاغةُ ما سَهُلَ على‏ المَنطِقِ وخَفَّ على‏ الفِطْنَةِ .

بلاغت آن است كه به گفتار ، روان و به فهم ، آسان باشد .

غررالحکم : 1881

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 8:06:46 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

البَلاغةُ أنْ تُجِيبَ فلا تُبْطئَ ، وتُصِيبَ فلا تُخْطئَ .

بلاغت آن است كه در جواب دادن كندى نكنى و مقصودت را برسانى
و تير سخنت به خطا نرود .

غررالحکم : 2150

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 8:07:25 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

قد يُكْتَفى‏ مِن البَلاغةِ بالإيجازِ .

گاه از بلاغت به ايجاز بسنده مى‏شود .

غررالحکم : 6666

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 30 آبان 1388   ساعت: 8:08:02 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

أبلَغُ البَلاغةِ ما سَهُلَ في الصَّوابِ مَجازُهُ وحَسُنَ إيجازُهُ .

بليغ‏ترين سخن آن است كه براحتى مقصود را برساند و ايجاز نيكو داشته باشد .

غررالحکم : 3307

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 23 آذر 1388   ساعت: 7:13:26 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

أحسَنُ الكلامِ ما زانَهُ حُسْنُ النِّظامِ ، وفَهِمَهُ الخاصُّ والعامُّ .

بهترين گفتار آن است كه به حسن ترتيب و نظم آراسته باشد و عالم و عامى آن را بفهمد .

غررالحکم : 3304

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 23 آذر 1388   ساعت: 7:14:23 ب.ظ.

امام على عليه السلام - در حكمت هاى منسوب به ايشان - :

الكَلَمَةُ إذا خَرَجَت مِنَ القَلبِ وَقَعَت في القَلبِ ، وَإذا خَرَجَت
مِنَ اللِسانِ لَم تُجاوِزِ الآذانَ .

هرگاه سخنى از دل برخيزد در دل مى‏نشيند و هرگاه از زبان بيرون آيد
از مرز گوش ها در نگذرد .

شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید : 20 / 287 / 279

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 23 آذر 1388   ساعت: 7:15:38 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

لا تُواخِ مَن يَسْتُرُ مَناقِبَك ويَنْشُرُ مَثالِبَكَ .

با كسى كه خوبي هايت را مى‏پوشاند و عيبهايت را پخش مى‏كند ، برادرى مكن .

غررالحکم : 1042

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 23 آذر 1388   ساعت: 7:16:39 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

أخوكَ الّذي لا يَخْذُلُكَ عِندَ الشِّدَّةِ ، ولا يَغْفُلُ عنكَ عندَ الجَرِيرةِ ،
ولا يَخْدَعُكَ حينَ تَسْألُهُ .

برادر تو آن كس است كه گاهِ سختى‏تنهايت نگذارد وهنگام‏گناه از تو غافل نشود
وهرگاه از او چيزى‏مى‏پرسى‏فريبت ندهد.

بحارالانوار : 77 / 269 / 1

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 23 آذر 1388   ساعت: 7:17:15 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

خيرُ الإخْوانِ أقلُّهُمْ مُصانَعةً في النَّصيحَةِ .

بهترين برادر آن است كه در نصيحت و خيرخواهى كمتر سازشكارى كند.

غررالحکم : 4978

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 23 آذر 1388   ساعت: 7:17:57 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

مَن وَعَظَ أخاهُ سِرّاً فَقَد زانَهُ ، ومَن وعَظَهُ عَلانِيَةً فَقَد شانَهُ .

هر كه برادر خود را پنهانى اندرز دهد او را آراسته و هر كه آشكارا پندش دهد
بدنام و رسوايش كرده‏است .

بحارالانوار : 74 / 166 / 29

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 23 آذر 1388   ساعت: 7:18:48 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

أصْلِحْ المُسي‏ءَ بحُسْنِ فِعالِكَ ، ودُلَّ على‏ الخيرِ بِجميلِ مَقالِكَ .

بدكار را (يا كسى را كه به تو بدى كرده است) با كردار نيكت درست گردان و با گفتار
نيكو و زيبايت به خير و خوبى راهنمايى كن .

غررالحکم : 2304

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 23 آذر 1388   ساعت: 7:19:32 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

لِيؤذّنْ لَكُم أفصحُكُمْ ، وَلْيؤمّكُمْ أفقهُكُم .

بايد فصيح‏ترين فرد شما اذان بگويد و آگاهترين شما به مسائل دينى
امامت (نمازتان) را به عهده گيرد .

دعائم الاسلام : 1 / 147

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 23 آذر 1388   ساعت: 7:20:54 ب.ظ.

كنز العمّال :

كان عليٌّ عليه السلام يَجي‏ء إلى‏ السُّوقِ فيقومُ مَقاماً له ، فيقولُ : السّلامُ عليكم
أهلَ السُّوقِ ، اتَّقوا اللَّهَ في الحَلْفِ ، فإنّ الحَلفَ يُزجي‏السِّلْعَةَ ويَمْحَقُ البَرَكةَ ،
التّاجرُ فاجرٌ إلّا مَن أخذَ الحقَّ وأعْطاهُ .

امام على عليه السلام به بازار مى‏آمد و در جايگاه خود مى‏ايستاد و مى‏فرمود :
درود بر شما اى بازاريان ، از خدا بترسيد و سوگند مخوريد ؛ زيرا سوگند خوردن
كالا را رونق مى‏دهد و بركت را مى‏برد . تاجر نابكار است مگر آن كه به حق بستاند و بدهد .

کنزالعمال : 10043

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 23 آذر 1388   ساعت: 7:21:48 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

فلا تُكَلِّموني بما تُكَلَّمُ بهِ الجَبابِرَةُ ، ولا تَتَحَفَّظوا منّي بما يُتَحَفَّظُ
بهِ عندَ أهلِ البادِرَةِ ، ولا تُخالِطوني بالمُصانَعَةِ .

با من ، آن گونه كه با جبّاران سخن گفته مى‏شود ، سخن مگوييد و چنان كه
از حاكمان بد خشم پرهيز مى‏شود از من نپرهيزيد و تصنّعى با من رفتار نكنيد .

نهج البلاغه : خطبه 216

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 23 آذر 1388   ساعت: 7:22:28 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

إيّاكُم والجِدالَ ؛ فإنّه يُورِثُ الشَّكَّ .

از جدال كردن بپرهيزيد كه اين كار شكّ و دو دلى به بار مى‏آورد .

الخصال : 615 / 10

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 23 آذر 1388   ساعت: 7:24:06 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

لا يَجلِسُ في صَدرِ المجلسِ إلّا رجُلٌ فيهِ ثلاثُ خِصالٍ : يُجيبُ إذا سُئلَ ، ويَنطِقُ
إذا عَجَزَ القَومُ عن الكلامِ ، ويُشيرُ بالرّأيِ الّذي فيه صَلاحُ أهلِهِ ، فمَن لم يَكُنْ
فيهِ شَي‏ءٌ مِنهُنَّ فجَلَسَ فهُو أحْمَقُ .

تنها كسى بايد در صدر مجلس بنشيند كه سه ويژگى داشته باشد : هرگاه از او پرسشى
كنند پاسخ دهد ، هرگاه ديگران از سخن گفتن درماندند او سخن بگويد و نظرى بدهد كه
خير و صلاح مجلسيان در آن باشد . هر كس اين ويژگيها را نداشته باشد و در صدر مجلس
بنشيند احمق است .

بحارالانوار : 78 / 304 / 1

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 23 آذر 1388   ساعت: 7:25:31 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

إنَّ اللَّهَ‏عزّ و عجل (جعل) صُورَةَ المَرأةِ في وَجهِها ، وصُورةَ الرّجُلِ في مَنطِقهِ .

خداوند عزّ و جل چهره (و زيبايى) زن را در رخسار او و چهره (و زيبايى) مرد را
در گفتارش قرار داده‏است .

بحارالانوار : 71 / 293 / 63

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 23 آذر 1388   ساعت: 7:26:40 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

جاهِدوا في سبيلِ اللَّهِ بأيْديِكُم ، فإنْ لَم تَقْدِروا فجاهِدوا بألسِنَتِكُم ،
فإنْ لَم‏تَقْدِروا فجاهِدوا بقُلوبِكُم .

در راه خدا با دستهاى خود بجنگيد ، اگر نتوانستيد با زبانهاى خود بجنگيد
و اگر باز هم نتوانستيد با دلهاى خود بجنگيد .

بحارالانوار : 100 / 49 / 23

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 23 آذر 1388   ساعت: 7:27:22 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

اللَّهَ اللَّهَ في‏الجِهادِ بأمْوالِكُم وأنْفُسِكُم وألْسِنَتِكُم في سبيلِ اللَّهِ .

خدا را ، خدا را ، در جهاد كردن با مالها و جانها و زبانهايتان در راه خدا .

نهج البلاغه : نامه 47

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 23 آذر 1388   ساعت: 7:29:06 ب.ظ.

حضرت امیر المومنین، علی(ع) :

تَحَرِّى الصِّدْقِ وَ تَجَنُّبُ الْكَذِبِ اَجْمَلُ شیمَةٍ وَ اَفْضَلُ اَدَب
راستگو بودن و پرهیز نمودن از دروغ، زیباترین اخلاق و بهترین ادب است

کافى، ج 8 ، ص 150، ح 132

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 23 آذر 1388   ساعت: 7:30:12 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

أجْهلُ النّاسِ المُغَترُّ بقَولِ مادِحٍ مُتَملِّقٍ ، يُحسِّنُ لَهُ القَبيحَ ويُبغِّضُ إلَيهِ النَّصيحَ .

نادانترينِ مردم كسى است كه فريفته سخنان ستاينده چاپلوسى شود كه زشت را
در نظر او زيبا جلوه مى‏دهد و خير خواه را دشمن او معرفى مى‏كند .

غررالحکم : 3262

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 23 آذر 1388   ساعت: 7:30:53 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

لا تَتَكلّمْ بكُلِّ ما تَعلَمُ فكَفى‏ بذلكَ جَهلاً .

هر چه مى‏دانى به زبان مياور كه اين نشان نادانى است .

غررالحکم : 10187

ارسال شده به وسیله: سید محمد فقیه سبزواری - 23 آذر 1388   ساعت: 7:31:52 ب.ظ.

امام على عليه السلام :

إذا ازْدَحَمَ الجَوابُ خَفِيَ الصَّوابُ .

هرگاه پاسخ ها درهم و انبوه شود ، پاسخِ درست پوشيده ماند .

نهج البلاغه : حکمت 243

سكوت و خاموشى (صَمت)

 


سكوت و خاموشى (صَمت)


   صَمت به معناى خاموشى و سكوتِ با معنا
    شاعر شيرين سخن ديگرى مى گويد :

خوشا صوم و خوشا صَمت و خوشا فكر  خوشا اندر سحرها خلوت ذكر

  نعمت بيان و سخن گفتن ، پس از تعليم قرآن و آفرينش انسان بالاترين نعمت ها است . از اين رو ، انسان بايد قدر اين نعمت را بداند و خدا را بر آن سپاس گويد ، هر چند كه نمى توان نعمت هاى خدا را شكر گزارى كرد ، زيرا خداوند متعال نعمت هاى زيادى به بندگان خود عطا فرموده كه انسان از برشمردن آن عاجز است ، چنانكه قرآن مى فرمايد :

   ... وَإن تَعُدُّوا نِعمَةَ اللّهِ لا تُحصُوها ...
    اگر نعمتهاى خدا را بشماريد هرگز حساب آن نتوانيد كرد ...
النحل : آيه 18
» بُعد مثبت و منفى زبان
    همان گونه كه گفته شد نعمت زبان و بيان از ويژگى خاصى برخوردار است ، لكن از اين نكته نيز نبايد غفلت كرد كه زبان داراى دو بُعد مثبت و منفى است و نمى توان گفت : چون زبان نعمت عظماى الهى است ، پس بايد هر چه بيشتر آن را به كار انداخت و بدون حساب ، هر سخنى را بر زبان جارى ساخت ؛ بلكه بايد در موارد ضرورى و مفيد از آن بهره بردارى كرد .
    سخن ، وسيله براى بهترين عبادت يا زشت ترين معصيت
    حضرت على عليه السّلام فرمود :

   قَالَ الصَّادِقُ عليه السلام قَالَ أَمِيرُ المُؤمِنِينَ عَلِيُّ بنُ أَبِي طَالِبٍ عليه السلام لَيسَ عَلَى الجَوَارِحِ أَخَفُّ مَئُونَةً وَأَفضَلُ مَنزِلَةً وَأَعظَمُ قَدراً عِندَ اللَّهِ مِنَ الكَلَامِ فِي رِضَاءِ اللَّهِ وَلِوَجهِهِ وَنَشرِ آلَائِهِ وَنَعمَائِهِ فِي عِبَادِهِ أَلَا تَرَى أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ لَم يَجعَل فِيمَا بَينَهُ وَبَينَ رُسُلِهِ مَعنًى يَكشِفُ مَا أَسَرَّ إِلَيهِم مِن مَكنُونَاتِ عِلمِهِ وَمَخزُونَاتِ وَحيِهِ غَيرَ الكَلَامِ وَكَذَلِكَ بَينَ الرُّسُلِ وَالاُمَمِ ثَبَتَ بِهَذَا أَنَّهُ أَفضَلُ الوَسَائِلِ وَالكُلَفِ وَالعِبَادَةِ وَكَذَلِكَ لَا مَعصِيَةَ أَثقَلُ عَلَى العَبدِ وَأَسرَعُ عُقُوبَةً عِندَ اللَّهِ وَأَشَدُّهَا مَلَامَةً وَأَعجَلُهَا سَآمَةً عِندَ الخَلقِ مِنه .
    امير مؤمنين على بن ابى طالب صلوات الله عليهما فرموده اند : (در ميان عبادات و طاعاتى كه از اعضاء و جوارح انسان سر مى زند ، عبادتى كم زحمت تر و كم مؤنه تر و در عين حال گرانبهاتر نزد خدا از سخن وجود ندارد ؛ البته در صورتى كه كلام براى رضاى خدا و به قصد بيان رحمت و گسترش نعمت هاى او باشد ، زيرا بر همه مشهود است كه خداوند ميان خود و پيامبرانش جهت كشف اسرار و بيان حقايق و اظهار علوم پنهانى خود چيزى را جز كلام واسطه قرار نداده و وحى و تفهيم مطالب به وسيله كلام صورت گرفته است ، چنانكه ميان پيامبران و مردم نيز وسيله اى جز سخن براى ابلاغ رسالت وجود ندارد ؛ از اينجا روشن مى شود كه سخن بهترين وسيله و ظريف ترين عبادت است و همچنين هيچ گناهى نزد خداوند سنگين تر و به كيفر نزديكتر و پيش مردم نكوهيده تر و ناراحت كننده تر از سخن نيست .
مستدرك ج9 ص29
اصولا يكى از نشانه هاى انسان عاقل آن است كه بيجا سخن نمى گويد ، زيرا زبان ، بيان كننده ميزان عقل آدمى است ، چنانكه امير مؤمنان عليه السّلام فرمود : تَكَلَّمُوا تُعرَفُوا فَإِنَّ المَرءَ مَخبُوءٌ تَحتَ لِسَانِهِ شرح نهج البلاغة ج19 ص340
    سخن بگوييد تا شناخته شويد چرا كه انسان در زير زبان خود پنهان است .

آدمى مخفى است در زير زبان چونك بادى پرده را در هم كشيد كاندر آن خانه گهر يا گندم است يا در او گنج است و مارى بركران بى تأمّل او سخن گفتى چنان  اين زبان پرده است بر درگاه جان سرّ صحن خانه شد بر ما پديد گنج زر يا جمله مار و كژدم است زانك نبود گنج زر بى پاسبان كز پس پانصد تأمّل ديگران

    به هر حال ، انسان عاقل و دور انديش اول فكر مى كند آنگاه سخن مى گويد .

   مُحَمَّدُ بنُ الحُسَينِ الرَّضِيُّ فِي نَهجِ البَلَاغَةِ عَن أَمِيرِ المُؤمِنِينَ عليه السلام أَنَّهُ قَالَ لِسَانُ العَاقِلِ وَرَاءَ قَلبِهِ وَقَلبُ الاَحمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ
    امير مؤمنان عليه السّلام فرمود : زبان عاقل در پشت قلب او جاى دارد و قلب احمق پشت زبان اوست .
وسائل الشيعة ج15 ص281
    مرحوم سيّد رضى هنگامى كه اين جمله را در نهج البلاغه نقل مى كند ، مى گويد : اين جمله از كلمات شگفت انگيز و پر ارزش مولا امير المؤمنين عليه السّلام است و مقصود اين است كه انسان عاقل زبان خود را پيش از مشورت كردن و انديشيدن به سخن نمى گشايد ، ولى احمق قبل از اينكه فكر و انديشه كند سخن مى گويد .
    بنابر اين ، گويى زبان عاقل دنباله رو قلب اوست ولى قلب احمق از زبانش تبعيت مى كند . همين مضمون در عبارت ديگرى از آن حضرت نقل شده است كه فرمود :

   قَلبُ الاَحمَقِ فِي فِيهِ وَلِسَانُ العَاقِلِ فِي قَلبِه
    قلب احمق در دهان او و زبان عاقل در قلب اوست .
نهج البلاغة ص476
    و در جاى ديگر آمده است :

   ... إِنَّ لِسَانَ المُؤمِنِ مِن وَرَاءِ قَلبِهِ وَإِنَّ قَلبَ المُنَافِقِ مِن وَرَاءِ لِسَانِهِ لِأَنَّ المُؤمِنَ إِذَا أَرَادَ أَن يَتَكَلَّمَ بِكَلَامٍ تَدَبَّرَهُ فِي نَفسِهِ فَإِن كَانَ خَيراً أَبدَاهُ وَإِن كَانَ شَرّاً وَارَاهُ وَإِنَّ المُنَافِقَ يَتَكَلَّمُ بِمَا أَتَى عَلَى لِسَانِهِ لَا يَدرِي مَاذَا لَهُ وَمَاذَا عَلَيهِ وَلَقَد قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم لَايَستَقِيمُ إِيمَانُ عَبدٍ حَتَّى يَستَقِيمَ قَلبُهُ وَلَا يَستَقِيمُ قَلبُهُ حَتَّى يَستَقِيمَ لِسَانُه ...
    زبان مؤمن در پس قلب او و قلب (عقل) منافق پشت زبان اوست ؛ يعنى مؤمن هرگاه بخواهد سخنى بگويد نخست مى انديشد ، اگر نيك بود مى گويد و اگر ناپسند بود از گفتن آن خوددارى مى كند ؛ اما شخص دو رو و منافق ، آنچه بر زبانش جارى مى شود مى گويد و نمى داند كدام سخن به سود او و كدام سخن به زيانش تمام مى شود .
    سپس فرمود : رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرموده است : (ايمان هيچ بنده اى درست نمى شود مگر اينكه قلبش درست شود و قلبش درست نمى شود تا آنكه زبان او راست و مستقيم شود ...
شرح نهج البلاغة ج10 ص28
    خلاصه آنكه انسان بايد هنگام سخن گفتن تأمّل كند و بيهوده سخن نگويد كه اگر در گفتار ، زمام اختيار را از كف داد ، عواقب سوء و زيانبارى به دنبال خواهد داشت .
    انسان تا سخن نگفته سخن در اختيار اوست ، اما وقتى از دهان او خارج شد ، انسان در اختيار آن قرار مى گيرد .
    اين حقيقت را حضرت على عليه السّلام اين گونه بيان مى فرمايد :

   الكَلَامُ فِي وَثَاقِكَ مَا لَم تَتَكَلَّم بِهِ فَإِذَا تَكَلَّمتَ بِهِ صِرتَ فِي وَثَاقِهِ فَاخزُن لِسَانَكَ كَمَا تَخزُنُ ذَهَبَكَ وَوَرِقَكَ فَرُبَّ كَلِمَةٍ سَلَبَت نِعمَةً وَجَلَبَت نِقمَةً
    سخن ما دام كه آن را نگفته اى در اختيار تو است اما همين كه از دهانت خارج شد ، تو در اختيار آن هستى ؛ بنابر اين زبانت را همچون طلا و نقره ات نگه دار ، زيرا بسيار شده كه يك كلمه ، نعمت بزرگى را از انسان سلب كرده و يا بلا و دردسرى برايش فراهم ساخته است .
نهج البلاغة ص543
    بسيارند كسانى كه از سخن گفتن ، نادم و پشيمان اند ؛ اما به خاطر سكوت هيچگاه اظهار ندامت نمى كنند .
    لقمان به فرزندش فرمود :

   يا بُنَىَّ قَد نَدَمتُ عَلَى الكَلامِ وَلَم أَندِمُ عَلَى السُّكوُتِ .
    فرزند عزيزم چه بسا كه من در اثر گفتار ، پشيمان شده ام ؛ اما به خاطر سكوت ، افسوس نخورده ام .
    و شاعر عرب مى گويد :

ما إن نَدِمتُ عَلَى السُّكوُتِ مَرَّةً  وَلَقَد نَدِمتُ عَلَى الكَلامِ مِراراً

    به خاطر سكوت يك بار هم پشيمان نشدم ، اما به خاطر گفته ام ، بارها پشيمان شده ام .
    چند نكته درباره سكوت
    در برخى از روايات آمده كه سكوت و خاموشى از سخن گفتن بهتر است :
    1 ـ رسولخدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود :

   عَلِيُّ بنُ إِبرَاهِيمَ عَن مُحَمَّدِ بنِ عِيسَى عَن يُونُسَ عَنِ الحَلَبِيِّ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم نَجَاةُ المُؤمِنِ فِي حِفظِ لِسَانِهِ
    نجات مؤمن در حفظ زبان اوست .
الكافي ج2 ص114
    2 ـ در جاى ديگر فرمود :

   مَن صَمَتَ نَجَا
   آن كس كه سكوت كند نجات مى يابد .
وسائل الشيعة ج12 ص251
    3 ـ امام صادق عليه السّلام فرمود :

   عِدَّةٌ مِن أَصحَابِنَا عَن سَهلِ بنِ زِيَادٍ عَن جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ الاَشعَرِيِّ عَنِ ابنِ القَدَّاحِ عَن أَبِي عَبدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ قَال َلُقمَانُ لِابنِهِ يَا بُنَيَّ إِن كُنتَ زَعَمتَ أَنَّ الكَلَامَ مِن فِضَّةٍ فَإِنَّ السُّكُوتَ مِن ذَهَبٍ
    لقمان به فرزندش گفت : فرزند عزيزم اگر گمان مى كنى سخن گفتن از نقره است به درستى كه سكوت از طلا است .
الكافي ج2 ص114
    4 ـ رسولخدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود :

    مَن سَرَّهُ أَن يُسلِمَ فَليُلزِمَ الصَّمتَ.
    كسى كه مى خواهد سالم بماند بايد سكوت كند .
مجموعة ورام ج1 ص105
    5 ـ شخصى خدمت رسولخدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رسيد و گفت :

   أَخبِرنِى عَنِ الاسلامِ بَأَمرٍ لا أَسئَلُ عَنهُ أَحَداً بَعدَكَ ، قالَ : قُل امَنتُ بِاللهِ ثُمَّ إستَقِم ؟ قُلتُ فَما أَتَّقِىُ ؟ فَأُوَمأَ بِيَدِهِ إِلَى لِسانِهِ.
    درباره اسلام (و دستورهاى آن) مطالبى بفرماييد كه بدان عمل كنم و نيازى نباشد كه از ديگران در اين باره بپرسم . پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود : بگو به خدا ايمان آوردم و در اين راه استوار باش . ديگر بار پرسيدم از چه چيز خود را حفظ كنم ؟ پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به زبان خود اشاره كرد ، يعنى از زبانت بترس و آن را كنترل كن .
مجموعة ورام ج1 ص104
    شعار اهل تحقيق

   قَالَ الصَّادِقُ عليه السلام الصَّمتُ شِعَارُ المُحَقِّقِينَ بِحَقَائِقِ مَا سَبَقَ وَجَفَّ القَلَمُ بِهِ وَهُوَ مِفتَاحُ كُلِّ رَاحَةٍ مِنَ الدُّنيَا وَالآخِرَةِ وَفِيهِ رِضَاءُ الرَّبِّ وَتَخفِيفُ الحِسَابِ وَالصَّونُ مِنَ الخَطَايَا وَالزَّلَلِ قَد جَعَلَهُ اللَّهُ سِتراً عَلَى الجَاهِلِ وَزَيناً لِلعَالِمِ وَمَعَهُ عَزلُ الهَوَى وَرِيَاضَةُ النَّفسِ وَحَلَاوَةُ العِبَادَةِ وَزَوَالُ قَسوَةِ القَلبِ وَالعَفَافُ وَالمُرُوَّةُ وَالظَّرفُ فَأَغلِق بَابَ لِسَانِكَ عَمَّا لَكَ بُدٌّ مِنهُ لَا سِيَّمَا إِذَا لَم تَجِد أَهلًا لِلكَلَامِ وَالمُسَاعَدَةِ فِي المُذَاكَرَةِ لِلَّهِ وَفِي اللَّهِ وَإِنَّمَا سَبَبُ هَلَاكِ الخَلقِ وَنَجَاتِهِمُ الكَلَامُ وَالصَّمتُ فَطُوبَى لِمَن رُزِقَ مَعرِفَةَ عَيبِ الكَلَامِ وَصَوَابِهِ وَعَلِمَ الصَّمتَ وَفَوَائِدَهُ فَإِنَّ ذَلِكَ مِن أَخلَاقِ الاَنبِيَاءِ وَشِعَارِ الاَصفِيَاءِ وَمَن عَلِمَ قَدرَ الكَلَامِ أَحسَنَ صُحبَةَ الصَّمتِ وَمَن أَشرَفَ عَلَى مَا فِي لَطَائِفِ الصَّمتِ وَائتَمَنَهُ عَلَى خَزَائِنِهِ كَانَ كَلَامُهُ وَصَمتُهُ كُلُّهُ عِبَادَةً وَ لَا يَطَّلِعُ عَلَى عِبَادِتِهِ إِلَّا المَلِكُ الجَبَّارُ
    امام صادق عليه السّلام درباره فوايد خاموشى فرمود : صمت و خاموشى طريقه اهل تحقيق و شعار كسانى است كه با ديده بصيرت در حقايق ثابت و استوار جهان مى نگرند ، كسانى كه در حقايق ما سبق و زمانهاى گذشته غور و بررسى كرده و حقايقى را بيان مى كنند كه قلمها ننوشته و در كتابها نيامده است .
    آنگاه فوايد و آثار سكوت را بر شمرده و مى فرمايد :
    1 ـ سكوت كليد هر گونه راحتى و آسايش دنيا و آخرت است .
    2 ـ موجب رضا و خشنودى خدا است .
    3 ـ باعث سبك شدن حساب انسان در روز قيامت است .
    4 ـ وسيله محفوظ ماندن از خطاها و لغزشها است .
    5 ـ براى جاهل پرده و ساتر ، و براى عالم زينت است .
    6 ـ وسيله اى است براى قطع شدن هوى و هوسهاى نفسانى .
    7 ـ وسيله رياضت نفس است .
    8 ـ وسيله درك حلاوت و لذّت عبادت و مناجات با پروردگار است .
    9 ـ قساوت و سختى دل را از بين مى برد .
    10 ـ وسيله اى است براى كسب حيا و پرهيزكارى .
    11 ـ سبب زياد شدن تدبّر و تعقّل و مروّت و مردانگى است .
    12 ـ موجب فهم و كياست و عقل انسان مىشود .
    سپس امام صادق عليه السّلام فرمود : اكنون كه به فايده هاى سكوت آگاه شدى ، پس دهان فرو بند و تا مجبور نشدى لب به سخن مگشاى ، به ويژه اگر كسى را پيدا نكنى كه براى خدا و در راه خدا با او گفتگو كنى .
    آنگاه فرمود : وسيله هلاكت و نجات مردم سخن گفتن و سكوت است .
    پس خوشا به حال كسى كه توفيق شناخت سخن خوب و بد را پيدا كند و به فوايد و آثار پسنديده كم گويى و سكوت آگاه گردد ، زيرا سكوت از اخلاق انبياى الهى و شعار بندگان برگزيده خداوند است و اگر كسى ارزش و قدر كلام را بداند بيجا سخن نمى گويد و سكوت را شعار خود قرار مى دهد و كسى كه بر لطايف سكوت آگاهى و اشراف داشته باشد و صمت و خاموشى را امين خزاين و اسرار دل خويش قرار دهد چنين شخصى گفتار و خاموشى اش ‍ هر دو عبادت مى شود و كسى جز خدا به حقيقت اين عبادت آگاهى ندارد .
مستدرك الوسائل ج9 ص20
    توضيح لازم و نكته قابل توجه :
    البته بايد تذكر داد كه هدف اصلى از احاديث سكوت اين نيست كه انسان بايد هميشه و در همه حال لب فرو بسته و زبان به سخن نگشايد و حتى در مقام احقاق حق خود و ديگران سكوت اختيار كند و به دفاع از خود برنخيزد ، بلكه مقصود جلوگيرى از هرزه گويى و فضول كلام است ، زيرا اگر روايات سكوت را اين گونه تفسير كنيم كه انسان بايد در هر حال حتى در برابر ستم ستمكاران و افساد مفسدان مهر سكوت بر لب زده و فرياد برنياورد چنين تفسيرى بى ترديد مخالف ضرورت شرع انور است كه امر به معروف و نهى از منكر را از اهمّ واجبات شمرده و سكوت در برابر ظلم را گناهى بزرگ مى داند . اگر در برابر مفاسد و مظالم بنا بر سكوت باشد كيان اسلام به خطر مى افتد . در اين گونه موارد اسلام دستور مى دهد كه مهر سكوت را بشكنيد و داد بزنيد و فرياد برآوريد و مردم را نيز عليه فساد و ستم برانگيزانيد ، چرا كه :
    اگر بينى كه نابينا و چاه است اگر خاموش بنشينى گناه است
    در حقيقت ، كسانى كه در اين گونه موارد سكوت مى كنند اصل مسلّم قرآنى را ناديده انگاشته اند و آن اصل امر به معروف و نهى از منكر است كه از اهمّ فرايض به شمار مى رود و در قرآن مجيد و روايات اهل بيت عليهم السّلام تأكيد زيادى بر آن شده است و از كسانى كه امر به معروف و نهى از منكر را ترك كنند نكوهش شده و آنها را مستوجب غضب و خشم خداوند دانسته اند .
    پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود :

   إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ لَيُبغِضُ المُؤمِنَ الضَّعِيفَ الَّذِي لَا دِينَ لَهُ فَقِيلَ وَمَا المُؤمِنُ الضَّعِيفُ الَّذِي لَا دِينَ لَهُ قَالَ الَّذِي لَا يَنهَى عَنِ المُنكَرِ
    خداى عزّ و جلّ دشمن دارد بنده ضعيفى را كه دين ندارد . سؤال شد : مؤمن ضعيفى كه دين ندارد كيست ؟ فرمود : آن كس كه نهى از منكر نمى كند .
وسائل الشيعة ج16 ص122
   اگر قرار بود كه انسان هميشه سكوت كند و از منكر و زشتى جلوگيرى نكند ، امام باقر عليه السّلام نمى فرمود :

   مُحَمَّدُ بنُ يَحيَى عَن أَحمَدَ بنِ مُحَمَّدٍ عَن عَلِيِّ بنِ النُّعمَانِ عَن عَبدِ اللَّهِ بنِ مُسكَانَ عَن دَاوُدَ بنِ فَرقَدٍ عَن أَبِي سَعِيدٍ الزُّهرِيِّ عَن أَبِي جَعفَرٍ وَأَبِي عَبدِ اللَّهِ عليه السلام قَال وَيلٌ لِقَومٍ لَا يَدِينُونَ اللَّهَ بِالاَمرِ بِالمَعرُوفِ وَالنَّهيِ عَنِ المُنكَرِ
    بدا به حال مردمى كه امر به معروف و نهى از منكر را وظيفه خود نمى دانند .
الكافي ج5 ص56
    زيرا بى ترديد اگر امر به معروف و نهى از منكر اجرا نشود هيچ يك از واجبات به پا داشته نخواهد شد .
    امام باقر عليه السّلام فرمود :

   إِنَّ الاَمرَ بِالمَعرُوفِ وَالنَّهيَ عَنِ المُنكَرِ فَرِيضَةٌ عَظِيمَةٌ بِهَا تُقَامُ الفَرَائِضُ
    به پا داشتن ديگر فرايض و واجبات بستگى به امر به معروف و نهى از منكر دارد .
وسائل الشيعة ج16 ص119
    و امير مؤمنان عليه السّلام درباره امر به معروف و مبارزه با منكرات مى فرمايد :

   وَأَفضَلُ مِن ذَلِكَ كَلِمَةُ عَدلٍ عِندَ إِمَامٍ جَائِرٍ
    از همه اين ها مهمتر سخنى است كه براى دفاع از عدالت در برابر پيشواى ستمگرى گفته مى شود .
وسائل الشيعة ج16 ص134
    خلاصه ؛ اگر در روايات سخن از فضيلت سكوت و خاموشى به ميان مى آيد ، مقصود سخنانى است كه بى جا و بى مورد از زبان انسان خارج شده و يا غيبت و تهمت و دروغ و افترا باشد .
    در اين موارد است كه بايد انسان خود را كنترل كند و لب فرو بندد :

وَالصَّمتُ أَجمَلَ بِالفَتى  مِن مَنطِقٍ فِي غَيرِ حِينِهِ
شرح نهج البلاغة ج7 ص91
    سكوت از سخن گفتن بى مورد سزاوارتر است .
    در برخى از روايات گفتارى كه آفتى به دنبال نداشته باشد و به ايمان انسان زيان نرساند ، بر سكوت ترجيح داده شده است :

    أَحمَدُ بنُ عَلِيِّ بنِ أَبِي طَالِبٍ الطَّبرِسِيُّ فِي الاِحتِجَاجِ عَن عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ عليه السلام أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الكَلَامِ وَالسُّكُوتِ أَيُّهُمَا أَفضَلُ فَقَالَ عليه السلام لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنهُمَا آفَاتٌ فَإِذَا سَلِمَا مِنَ الافَاتِ فَالكَلَامُ أَفضَلُ مِنَ السُّكُوتِ قِيلَ وَكَيفَ ذَاكَ يَا ابنَ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ مَا بَعَثَ الاَنبِيَاءَ وَالاَوصِيَاءَ بِالسُّكُوتِ إِنَّمَا بَعَثَهُم بِالكَلَامِ وَلَا استُحِقَّتِ الجَنَّةُ بِالسُّكُوتِ وَلَا استُوجِبَت وَلَايَةُ اللَّهِ بِالسُّكُوتِ وَلَا وُقِيَتِ النَّارُ بِالسُّكُوتِ وَ لَا تُجُنِّبَ سَخَطُ اللَّهِ بِالسُّكُوتِ إِنَّمَا ذَلِكَ كُلُّهُ بِالكَلَامِ مَا كُنتُ لِأَعدِلَ القَمَرَ بِالشَّمسِ إِنَّكَ لَتَصِفُ فَضلَ السُّكُوتِ بِالكَلَامِ وَلَستَ تَصِفُ فَضلَ الكَلَامِ بِالسُّكُوتِ
    از امام على بن حسين عليه السّلام درباره سخن گفتن و خاموشى پرسيدند :
    كداميك از اين دو برتر است ؟ فرمود : هر يك از اين دو آفاتى دارد كه اگر از اين آفات سالم بماند سخن گفتن از خاموشى بهتر است . عرض شد : چگونه يا ابن رسول اللّه ؟ فرمود : براى اينكه خداوند عزّ و جلّ پيامبران و اوصياى آنان را با سكوت مبعوث نكرد ، آنها آمدند كه با مردم سخن بگويند . و هيچ كس با سكوت و خاموشى ، سزاوار بهشت و مستوجب ولاية اللّه و مصون از عذاب خدا نمى شود . تمام اين فوايد و نتايج به وسيله سخن متحقّق مى شود ؛ سپس فرمود : من هيچگاه ماه را با خورشيد در يك كفه برابر قرار نمى دهم (يعنى كلام به مثابه خورشيد و سكوت به منزله ماه است) چون تو در مقام توصيف سكوت از كلام بهره مى گيرى ولى در توصيف كلام از سكوت نمى توان استفاده كرد .
وسائل الشيعة ج12 ص188
    يعنى چنانكه ماه به وسيله نور خورشيد خود را نشان مى دهد سكوت هم به وسيله سخن فضيلتش آشكار مى شود و عكس آن ممكن نيست كه خورشيد را با ماه نشان دهند .
    رسولخدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود :

   قَالَ رَحِمَ اللَّهُ عَبداً قَالَ خَيراً فَغَنِمَ أَو سَكَتَ عَن سُوءٍ فَسَلِمَ
    خدا بيامرزد بنده اى را كه سخن خوبى بگويد و بهره ببرد ، يا سكوت كند تا سالم بماند .
مستدرك الوسائل ج9 ص16
    در حديثى از حضرت امام رضا عليه السّلام آمده است :

   مُحَمَّدُ بنُ يَحيَى عَن أَحمَدَ بنِ مُحَمَّدِ بنِ عِيسَى عَن أَحمَدَ بنِ مُحَمَّدِ بنِ أَبِي نَصرٍ قَالَ قَالَ أَبُو الحَسَنِ الرِّضَا عليه السلام مِن عَلَامَاتِ الفِقهِ الحِلمُ وَالعِلمُ وَالصَّمتُ إِنَّ الصَّمتَ بَابٌ مِن أَبوَابِ الحِكمَةِ إِنَّ الصَّمتَ يَكسِبُ المَحَبَّةَ إِنَّهُ دَلِيلٌ عَلَى كُلِّ خَير
    از نشانه هاى دانايى سه چيز است : بردبارى ، دانش ، خاموشى . و به راستى صمت و سكوت درى از درهاى حكمت است . صمت و سكوت محبّتها را جلب مى كند و آن راهنماى تمام نيكيها است .
الكافي ج2 ص113
    با توجه به آثارى كه براى صمت و سكوت در اين حديث آمده است معلوم مى شود كه مقصود از اين سكوت چيست ، زيرا هر سكوتى نمى تواند داراى چنين ارزش هايى باشد .
    » نتيجه بحث
از آنچه گذشت نتيجه مى گيريم كه نعمت بيان با تمام ارزش و اهميتى كه دارد داراى دو بعد مثبت و منفى است و در آغاز مرحله خودسازى بيشتر به بعد منفى توجه شده است تا بعد مثبت . آنگاه كه انسان در اين مرحله قدرى پيش رفت و بر زبان خويش تسلط پيدا كرد ، بحث سكوت مطرح نيست بلكه صمت مطرح مى شود ، چون سكوت مطلق را صمت نمى گويند ، صمت به سكوت معنادار و كنترل شده اطلاق مى شود ، يعنى سكوت بمورد . پس آنچه مطلوب است سكوت مطلق نيست بلكه سكوت بمورد است ، زيرا چنانكه گفتيم در بسيارى از اوقات گفتار و اظهار عقيده و امر و نهى لازم و واجب است و در چنين مواردى سكوت حرام است .

» مسئوليتهاى زبان
علماى اخلاق معتقدند كنترل زبان سخت دشوار است ، چون براى بعضى افراد امكان دارد دست خود را كنترل كنند و سيلى به صورت كسى نزنند ، پاى خويش را كنترل كنند و به جاى نامناسبى نروند و در مسيرى كه خلاف است گام برندارند و... اما بسيارى از افراد قادر نيستند زبان خويش را كنترل كنند .
    به همين جهت ، ائمّه معصومين عليهم السّلام درباره حفظ و نگهدارى زبان از گناه و معصيت به طور جدّى توصيه كرده اند ، زيرا بسيارى از گناهان و خطاهايى كه از انسان سر مى زند به خاطر عدم كنترل زبان است .
    پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود :

   إِنَّ أَكثَرَ خَطايا إبنِ آدَمَ فِي لِسانِهِ .
    بيشتر اشتباهات انسان در زبان اوست .
مجموعة ورام ج1 ص105
    حضرت على عليه السّلام فرمود :

    وَقَالَ عليه السلام اللِّسَانُ سَبُعٌ إِن خُلِّيَ عَنهُ عَقَرَ
    زبان درنده اى است كه اگر رهايش ‍ كنى هار مى شود و انسان را مى گزد .
نهج البلاغة ص478
    و در جاى ديگر آن بزرگوار از زبان به عنوان اسب سركش و چموش تعبير كرده و مى فرمايد :

   ... وَليَخزُنِ الرَّجُلُ لِسَانَهُ فَإِنَّ هَذَا اللِّسَانَ جَمُوحٌ بِصَاحِبِهِ وَاللَّهِ مَا أَرَى عَبداً يَتَّقِي تَقوَى تَنفَعُهُ حَتَّى يَخزُنَ لِسَانَه ...
    و مرد بايد زبانش را حفظ كند زيرا اين زبان سركش صاحبش را به هلاكت مى اندازد . به خدا سوگند ، باور نمى كنم بنده اى كه زبانش را حفظ نكند ، تقوايى به دست آورد كه به او سود بخشد يعنى هيچ كس ‍ بدون مهار كردن زبان نمى تواند در حدّ مطلوب تقوا داشته باشد
نهج البلاغة ص253
    و در مورد ديگر ، امير مؤمنان عليه السّلام سرانجام كنترل نكردن زبان را آتش دوزخ دانسته و مى فرمايد :

   ... وَمَن كَثُرَ كَلَامُهُ كَثُرَ خَطَؤُهُ وَمَن كَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَيَاؤُهُ وَمَن قَلَّ حَيَاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ وَ مَن قَلَّ وَرَعُهُ مَاتَ قَلبُهُ وَمَن مَاتَ قَلبُهُ دَخَلَ النَّارَ ...
    آن كس كه زياد سخن مى گويد زياد اشتباه مى كند و آن كس كه زياد اشتباه كند حيايش كم مى شود و كسى كه حيايش كم شد پارسايى اش نقصان مى گيرد و كسى كه پارسايى اش نقصان گيرد قلبش مى ميرد و كسى كه قلبش بميرد داخل دوزخ مى شود ...
نهج البلاغة ص536

http://www.downloadbook.org/maasumin/p/Sokout.HTM

اهمیت سکوت در قران و روایات

                     

 اهمیت سکوت

 یکی از روشهای تدبیر و اندیشه سکوت است. ما در بین سخنان بزرگانمان بسیار تأکید به سکوت داشتیم تا حدی که اگر در احوالات تمام علماء بنگریم خواهیم دید که ایشان بیشتر به سکوت و تفکر مشغول بودند. اما من بحث سکوت را از میان یکی دو کتاب انتخاب کرده ام که می توانید در ادامه مطلب بخوانید

سكوت در آیات قرآن مجید

در دو مورد از آیات قرآن مجید مساله سكوت به عنوان یك ارزش والا مطرح شده‏است.


نخست در داستان حضرت مریم علیها السلام مى‏خوانیم كه در آن لحظات طوفانى كه درد سخت زائیدن به او دست داد آن گونه كه او را از آبادى به بیابان خشك و خالى كشاند، به قدرى غم و اندوه سراسر وجود او را فراگرفته بود كه حساب نداشت، مخصوصا از این كه نوزادش متولد شود و رگبار تهمتهاى مردم بى‏ایمان متوجه او گردد تا آنجا كه تقاضاى مرگ از خدا كرد; در این هنگام ندائى شنید كه به او دستور مى‏دهد غمگین مباش پروردگارت از پائین پاى تو چشمه آب گوارائى جارى ساخته (و درخت‏خشكیده خرما به فرمان او به بار نشسته است) ... از آن غذاى لذیذ بخور و از آن چشمه گوارا بنوش و چشمت را (به مولود تازه) روشن دار و هرگاه انسانى را دیدى و از تو توضیح خواست‏با اشاره بگو: من براى خداى رحمان روزه گرفته‏ام و امروز با احدى سخن نمى‏گویم (فاجاءها المخاض الى جذع النخلة قالت‏یا لیتنى مت قبل هذا و كنت نسیا منسیا - فنادها من تحتها الاتحزنى قد جعل ربك تحتك سریا - و هزى الیك بجذع النخلة تساقط علیك رطبا جنیا - فكلى و اشربى و قرى عینا فاما ترین من البشر احدا; فقولى انى نذرت للرحمن صوما فلن اكلم الیوم انسیا)


در این كه این ندا كننده جبرئیل بوده است‏یا نوزاد مریم (یعنى حضرت مسیح) در میان مفسران گفتگو است; بعضى این پیام را مناسب مقام جبرئیل دانسته‏اند ولى به گفته علامه طباطبائى در «المیزان‏» تعبیر به «من تحتها» (از پائین پاى او) تناسب با حضرت‏مسیح علیه السلام دارد، افزون بر این ضمیرهائى كه در آیه وجود دارد غالبا به حضرت‏مسیح علیه السلام بر مى‏گردد، و مناسب است كه ضمیر در «نادى‏» نیز به او بر گردد، ولى به هرحال آنچه در اینجا مورد توجه ما است این است كه دستور به نذر سكوت، یك دستور الهى بود، خواه به وسیله فرشته الهى به (جبرئیل) ابلاغ شده باشد یا به وسیله حضرت‏مسیح علیه السلام و مى‏دانیم نذر همواره به كارى تعلق مى‏گیرد كه داراى رجحان و مطلوبیت الهى باشد، بنابراین «روزه سكوت‏» - حداقل - در آن امت‏یك عمل الهى بود، و از تعبیر آیه چنین بر مى‏آید كه نذر سكوت براى مردم آن زمان یك كار شناخته شده بود; به همین دلیل، هنگامى كه مریم با اشاره اظهار داشت كه روزه سكوت گرفته‏ام ظاهرا كسى بر این كار او ایراد نگرفت.


این احتمال نیز داده شده است كه روزه او از آب و غذا و كلام بوده نه تنها سكوت.


البته روزه‏سكوت در شریعت اسلام به خاطر تفاوت شرایط زمان و مكان تحریم شده و در حدیثى از امام سجاد، على‏بن‏الحسین علیهما السلام مى‏خوانیم «وصوم الصمت‏حرام; روزه سكوت حرام است!»


همین معنى در حدیث دیگرى در وصایاى پیامبر صلى الله علیه و آله به على علیه السلام نیز آمده است


در حدیث دیگرى نیز از امام صادق علیه السلام مى‏خوانیم: «ولاصمت‏یوما الى اللیل; روزه سكوت از صبح تا به شب در اسلام وجود ندارد!»


البته یكى از آداب صوم كامل در اسلام این است كه انسان هنگام روزه گرفتن زبان خود را از آلودگى به گناه و سخنان باطل حفظ كند همان‏گونه كه چشم و گوش را باید از آلودگى به گناه محافظت كرد. امام صادق علیه السلام در حدیثى مى‏فرماید: «ان الصوم لیس من الطعام و الشراب وحده ان مریم قالت انى نذرت للرحمان صوما اى صمتا فاحفظوا السنتكم و غضوا ابصاركم ... ; روزه تنها از غذا و نوشیدنیها نیست (مگر نمى‏بیند كه) مریم گفت: من براى خداوند رحمان روزه‏اى نذر كرده‏ام; یعنى، سكوت را، بنابراین هنگامى كه روزه هستید زبانهاى خود را حفظ كنید و چشمان خود را (از گناه) ببندید!»


به هر حال، از مجموع آیه و روایاتى كه در تفسیر آن آمده اهمیت‏سكوت و ارزش آن ظاهر مى‏شود.


در آیه‏10 همین سوره (مریم) اشاره دیگرى به اهمیت‏سكوت دیده مى‏شود آنجا كه در داستان «زكریا» علیه السلام مى‏خوانیم: «هنگامى كه مژده تولد حضرت «یحیى‏» علیه السلام در آینده نزدیك به او داده شد در حالى كه هم خودش پیر و ناتوان بود و هم همسرش نازا، از خداوند تقاضاى نشانه‏اى كرد، (قال رب اجعل لى آیة) و به او وحى شد كه: نشانه تو آن است كه سه شبانه روز تمام در حالى كه زبانت‏سالم است قدرت سخن گفتن با مردم را نخواهى داشت (تنها زبانت‏به ذكر خدا و مناجات با او گردش مى‏كند) (قال آیتك الا تكلم الناس ثلاث لیال سویا).


درست است كه در این آیه تحسین یا مذمتى از سكوت نیست، ولى همین اندازه كه آن‏را به‏عنوان یك آیت الهى براى «زكریا» قرار داد دلیل بر این است كه ارزش‏الهى دارد.


همین معنى در سوره آل عمران، آیه‏41 نیز آمده است كه «زكریا» پس از شنیدن این مژده‏بزرگ (مژده‏صاحب فرزند شدن، آن هم فرزند صالح و بسیار برجسته‏اى همچون یحیى علیه السلام) تقاضاى آیت و نشانه‏اى از پروردگارش كرد، در پاسخ به او فرمود: آیت و نشانه تو آن است كه سه روز جز با اشاره و رمز با مردم سخن نخواهى گفت (قال آیتك الا تكلم الناس ثلاثة ایام الا رمزا).


بعضى از مفسران احتمال داده‏اند كه خود دارى زكریا از سخن گفتن با مردم جنبه اختیارى داشته نه این‏كه زبان او بى‏اختیار جز با ذكر خدا باز نمى‏شده; و به تعبیر دیگر، او مامور به روزه سكوت در آن سه روز بود.


«فخر رازى‏» این قول را از «ابومسلم‏» نقل مى‏كند و آن را تفسیر زیبا و معقولى مى‏شمرد، ولى این تفسیر با محتواى آیه چندان سازگار نیست; زیرا زكریا درخواست آیه و نشانه‏اى براى آن بشارت الهى كرده بود و سكوت اختیارى نمى‏تواند دلیل بر این معنى باشد جز با تكلف.


به هر حال، این گفتگوها درباره تفسیر آیه در آنچه ما به دنبال آن هستیم یعنى ارزش سكوت از نظر قرآن تاثیر چندانى ندارد; زیرا از آیات بالا بخوبى استفاده مى‏شود كه سكوت یك ارزش والا داشته كه به عنوان یك آیت الهى ارائه شده است.


سكوت در روایات اسلامى

اهمیت «صمت‏» (سكوت) در روایات اسلامى بازتاب بسیار گسترده‏اى دارد، و نكته‏هاى دقیق و ظریفى درباره آن بیان شده، و آثار و ثمرات آن با تعبیرات جالبى تشریح شده است، كه به بخشى از آن ذیلا اشاره مى‏شود.


1- در زمینه تاثیر سكوت در تعمیق تفكر و استوارى عقل، از رسول‏خدا صلى الله علیه و آله نقل شده كه فرمود: «اذا رایتم المؤمن صموتا فادنوا منه فانه یلقى‏الحكمة و المؤمن قلیل الكلام كثیر العمل و المنافق كثیر الكلام قلیل العمل; هنگامى كه مؤمن را خاموش ببینید به او نزدیك شوید كه دانش و حكمت‏به شما القا مى‏كند، و مؤمن كمتر سخن مى‏گوید و بسیار عمل مى‏كند، و منافق بسیار سخن مى‏گوید و كمتر عمل مى‏كند.»


2- در حدیث دیگرى در همین زمینه از امام صادق علیه السلام مى‏خوانیم كه فرمود: «دلیل العاقل التفكر و دلیل التفكر الصمت; نشانه عاقل فكر كردن و نشانه فكر كردن، سكوت نمودن است.»


3- در حدیث دیگرى از امام امیرالمؤمنین علیه السلام آمده است: «اكثر صمتك یتوفر فكرك و یستنر قلبك و یسلم الناس من یدك; بسیار خاموشى برگزین تا فكرت زیاد شود، و عقلت نورانى گردد، و مردم از دست (و زبان) تو سالم بمانند!»


از این روایات بخوبى استفاده مى‏شود كه رابطه دقیق میان بارور شدن فكر و اندیشه، با سكوت وجود دارد; دلیل آن هم روشن است، زیرا قسمت مهمى از نیروهاى فكرى انسان در فضول كلام و سخنان بیهوده از میان مى‏رود; هنگامى كه انسان سكوت را پیشه مى‏كند، این نیروها متمركز مى‏گردد، و فكر و اندیشه را به كار مى‏اندازد، و ابواب حكمت را به روى انسان مى‏گشاید; به همین دلیل، مردم سخن گفتن بسیار را دلیل كم عقلى مى‏شمرند و افراد كم عقل سخنان بیهوده بسیار مى‏گویند.


4- از بعضى از روایات استفاده مى‏شود كه یكى از مهمترین عبادت سكوت است; از جمله، در مواعظ پیامبراكرم صلى الله علیه و آله به ابوذر مى‏خوانیم: «اربع لایصیبهن الا مؤمن، الصمت و هو اول العبادة ...; چهار چیز است كه تنها نصیب مؤمن مى‏شود، نخست‏سكوت است كه سرآغاز عبادت مى‏باشد ...»


5- از بعضى از احادیث استفاده مى‏شود كه پرگویى مایه قساوت و سنگدلى است، در حدیثى از امام صادق علیه السلام مى‏خوانیم: «كان المسیح علیه السلام یقول لا تكثر الكلام فى غیر ذكر الله فان الذین یكثرون الكلام فى غیر ذكر الله قاسیة قلوبهم ولكن لا یعلمون; حضرت مسیح علیه السلام مى‏فرمود; جز به ذكر خدا سخن زیاد مگویید، زیرا كسانى كه در غیر ذكر خدا سخن بسیار مى‏گویند دلهایى پر قساوت دارند ولى نمى‏دانند!»


6- در حدیث دیگرى از امام على‏بن‏موسى‏الرضا علیهما السلام مى‏خوانیم: سكوت نه تنها از اسباب علم و دانش است، بلكه راهنما به سوى هرخیر و نیكى است; فرمود: «ان الصمت‏باب من ابوااب الحكمة، ان الصمت‏یكسب المحبة انه دلیل على كل خیر; سكوت درى از درهاى دانش است، سكوت محبت مى‏آورد، و دلیل و راهنماى همه خیرات است.»


این كه مى‏فرماید: سكوت محبت مى‏آورد به خاطر این است كه بسیارى از رنجشها و عداوتها از نیش زبان زدن و تعبیرات نامناسب درباره اشخاص حاصل مى‏شود، و سكوت انسان را از آن نجات مى‏دهد.»


7- سكوت سبب نجات از بسیارى از گناهان مى‏شود و در نتیجه كلید ورود در بهشت است. چنان‏كه در حدیثى از پیامبراكرم صلى الله علیه و آله مى‏خوانیم: كه مردى نزد آن حضرت آمد (و طالب سعادت و نجات بود) پیغمبر صلى الله علیه و آله فرمود: آیا تو را به چیزى راهنمایى كنم كه خدا به وسیله آن تو را وارد بهشت مى‏سازد، عرض كرد آرى اى رسول‏خدا! سپس دستور به انفاق و یارى مظلوم و كمك از طریق مشورت فرمود، و بعد دستور به سكوت داد و فرمود: «فاصمت لسانك الا من خیر; سكوت اختیار كن جز از نیكیها» و در پایان افزود: «هرگاه یكى از این صفات در تو باشد، تو را به سوى بهشت مى‏برد.»


8- بى شك یكى از آثار مثبت‏سكوت، آراسته شدن به زیور و قار است. همان‏گونه كه در حدیثى از امیرمؤمنان على علیه السلام مى‏خوانیم: «الصمت‏یكسیك الوقار، و یكفیك مئونة الاعتذار;سكوت لباس وقار برتو مى‏پوشاند و مشكل عذر خواهى را از تو بر مى‏دارد!»


شخصى كه زیاد سخن مى‏گوید; اشتباهات فراوانى دارد كه هم از ابهت او مى‏كاهد، و هم او را وادار به عذر خواهى مكرر مى‏كند.


9- همین معنى به شكل گویاترى در حدیث دیگرى از همان حضرت آمده است، فرمود: «ان كان فى الكلام بلاغة ففى الصمت السلامة من العثار; اگر در سخن گفتن، بلاغت‏بوده باشد، در سكوت سلامت از لغزشهاست!»


از این حدیث استفاده مى‏شود كه سكوت حتى بر سخنان بلیغ گاهى برترى دارد!


10- این بحث را با حدیث دیگرى از امام حسن علیه السلام پایان مى‏دهیم هرچند در این زمینه احادیث فراوان دیگرى باقى مانده كه ذكر همه آنها ما را از روشى كه در این مباحث داریم درو سازد; فرمود: «نعم العون الصمت فى مواطن كثیرة و ان كنت فصیحا; سكوت یاور خوبى است در بسیارى از موارد، هرچند سخن گویى فصیح باشى!»


رفع یك اشتباه

آنچه در بالا درباره اهمیت‏سكوت و آثار سازنده و مثبت آن در تعمیق تفكر آدمى و جلوگیرى از اشتباهات و مصون ماندن از انواع گناهان و حفظ شخصیت و ابهت و وقار، و عدم نیاز به عذر خواهى‏هاى مكرر و مانند آن آمد، به این معنى نیست كه سخن گفتن همه جا نكوهیده و مذموم باشد، و انسان از همه چیز لب فرو بندد، چرا كه این خود آفت‏بزرگ دیگرى است.


هدف از ستایش سكوت در آیات و روایات اسلامى، باز داشتن از پرگویى و سخنان لغو و بیهوده و گفتارهاى اضافى و غیر لازم است وگرنه در بسیارى از موارد، سخن گفتن، واجب و لب فرو بستن و سكوت، حرام مسلم است.


مگر نه این است كه نعمت‏بیان به صورت بزرگترین نعمت در سوره الرحمن بعد از نعمت آفرینش انسان شمرده شده است، و یكى از بزرگترین افتخارات نوع بشر داشتن زبان گویا و قدرت بر تكلم است.


بسیارى از عبادات بزرگ مانند نماز، مراسمى از حج، تلاوت قرآن و اذكار، به‏وسیله زبان انجام مى‏شود:


امر به معروف و نهى از منكر، تعلیم علوم واجبه، ارشاد جاهل، تنبیه غافل، و راهنمایى به سوى حق و عدالت، و بسیارى از شؤون تعلیم و تربیت‏به وسیله زبان انجام مى‏گیرد; هیچ دانشمند و صاحب فكرى نمى‏گوید در این گونه موارد باید سكوت كرد. آنچه مایه بدبختى انسان و بازداشتن او از تهذیب نفس و سیر و سلوك الى الله است‏سخنان اضافى و به اصطلاح «فضول‏الكلام‏» است; بنابراین، باید از هرگونه افراط و تفریط در این مساله شدیدا پرهیز كرد.


امام سجاد على‏بن‏الحسین علیهما السلام در این باره سخنى دارد، كه سخن آخر و قول فصل است و حق مطلب را بخوبى ادا فرموده است.


كسى از آن حضرت پرسید: آیا سخن گفتن افضل است‏یا سكوت؟ امام علیه السلام در جواب فرمود:


«لكل واحد منهما آفات فاذا سلما من الافات فالكلام افضل من السكوت. قیل كیف ذلك یا بن رسول الله علیه السلام؟ قال: لان الله عزوجل ما بعث الانبیاء و الاوصیاء بالسكوت، انما بعث-هم بالكلام، و لا استحقت الجنة بالسكوت و لا استوجبت ولایة بالس-كوت و لا توقیت النار بالسكوت انما ذلك كله بالكلام، ما كنت لاعدل القمر بالشمس انك تصف فضل السكوت بالكلام و لست تصف فضل الكلام بالسكوت‏»; هركدام از این دو آفاتى دارد، هرگاه هر دو از آفت در امان باشد، سخن گفتن از سكوت افضل است، عرض شد اى پسر رسول‏خدا چگونه است این مطلب؟ فرمود: این به خاطر آن است كه خداوند متعال، پیامبران و اوصیاى آنها را به سكوت مبعوث و مامور نكرد، بلكه آنها را به سخن گفتن مبعوث كرد،هرگز بهشت‏با سكوت به دست نمى‏آید، و ولایت الهى با سكوت حاصل نمى‏شود، و از آتش دوزخ با سكوت رهایى حاصل نمى‏شود، همه اینها به وسیله كلام و سخن به دست مى‏آید، من هرگز ماه را با خورشید یكسان نمى‏كنم، حتى هنگامى كه مى‏خواهى فضیلت‏سكوت را بگویى با كلام آن را بیان مى‏كنى و هرگز فضیلت كلام را با سكوت شرح نمى‏دهى!»


بى‏شك «سكوت‏» و «سخن گفتن‏» هر كدام جائى و مقامى دارد و هر یك از آنها داراى جنبه‏هاى مثبت و جنبه‏هاى منفى است، و بى شك جنبه‏هاى مثبت‏سخن گفتن فزونتر از جنبه‏هاى منفى آن است; ولى از آنجا كه جنبه‏هاى مثبت‏سخن گفتن هنگامى آشكار مى‏شود كه انسان در مراحل تهذیب نفس توفیق كافى یافته باشد; به همین دلیل كسانى را كه در آغاز راهند بیشتر توصیه به سكوت مى‏كنند، و بعد از كسب سلطه بر هواى نفس و به اصطلاح مالك زبان شدن، مامور به سخن گفتن و هدایت مردم مى‏شوند.


در اینجا معیار روشنى داریم، هرگاه ما سخنانى را كه در شبانه روز مى‏گوییم روى یك نوار ضبط كنیم و بعد با دقت و سختگیرى و خالى از تعصب به بررسى آن بپردازیم مشاهده مى‏كنیم كه از میان صدها یا هزاران كلمه كه در طول یك شبانه روز از ما صادر شده، مقدار كمى از آن مربوط به اهداف الهى یا حوائج زندگى و ضروریات حیات مى‏باشد و بقیه فضول كلام و سخنان اضافى است كه در لابه‏لاى آن احیانا مطالب ناروا و گناه آلود یا سخنان مشكوك و مشتبه مى‏باشد.


هدف از سكوت مبارزه با انبوه فضول كلام و سخنان اضافى و بى‏هدف، و احیانا بى‏معنى یا گناه آلود است.


این نكته نیز شایان توجه است كه «صمت‏» و «سكوت‏» هر چند در منابع اصلى لغت تقریبا به یك معنى تفسیر شده است، ولى در كلمات بعضى از علماى اخلاق تفاوتى در میان آن دو دیده مى‏شود; به این معنى كه، سكوت ترك كلام بطور مطلق است، ولى «صمت‏» به معنى ترك سخن گفتن در امورى است كه هدف صحیحى را تعقیب نمى‏كند (ترك ما لا یعنیه) و آنچه براى سالكان الى الله و راهیان راه خدا و علاقه‏مندان به تهذیب نفس ضرورت دارد، بیشتر «صمت‏» است نه «سكوت‏».

http://www.qoran.mihanblog.com/post/86

حدیث سکوت ، گفتن و .... شنیدن (24)


حدیث سکوت ، گفتن و .... شنیدن (24)


امام‏على عليه السلام :

إن صَمَتَ لَم يَغُمَّهُ صَمتُهُ ، وإن ضَحِكَ لَم يَعلُ صَوتُهُ .
در بيان نشانه پرهيزگار ، مى‏فرمايد : اگر خاموشى گزيند ، خاموشيش او را اندوهگين نسازد
و اگر بخندد ، صدايش را بلند نمى‏كند .
نهج البلاغه : خطبه 193


 
امام صادق عليه السلام - به مردى كه در مرگ فرزندش سخت بيتابى مى‏كرد - :

يا هذا جَزِعتَ للمُصيبَةِ الصُّغرى‏ ، وغَفَلتَ عنِ المُصيبَةِ الكُبرى‏ ! ولو كنتَ لِما صارَ إليه وَلَدُكَ
مُستَعِدّاً لَما اشتَدَّ علَيه جَزَعُكَ ، فَمُصابُكَ بتَركِكَ الاستِعدادَ لَهُ أعظَمُ مِن مُصابِكَ بوَلَدِكَ .
اى مرد ! تو در مصيبت كوچك بيتابى مى‏كنى و از مصيبت بزرگ غافلى ! اگر براى آن جايى كه
فرزندت رفت ، آماده بودى هرگز براى او بيتابى نمى‏كردى . مصيبت آماده نشدن تو براى‏آن
روز بزرگتر از مصيبت‏فرزند توست .

عیون اخبارالرضا علیه السلام 2 / 5 / 10


امام صادق عليه السلام :

مَن اُلهِمَ الاستِرجاعَ‏عندَ المُصيبَةِ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ .
به هركس در هنگام مصيبت، استرجاع الهام شود ، بهشت بر او واجب گردد .
ثواب الاعمال : 235 / 2


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

النِّياحَةُ عملُ الجاهِليَّةِ .
شيون كردن ، كار جاهليّت است .

بحارالانوار : 82 / 103 / 50


 
امام على عليه السلام :

صَوتانِ مَلعونانِ يُبغِضُهُما اللَّهُ : إعوالٌ عندَ مُصيبَةٍ ، وصَوتٌ عندَ نِعمَةٍ ؛ يَعنِي النَّوحَ والغِناءَ .
از پيامبر خدا صلى الله عليه وآله : دو صدايند كه نفرين شده‏اند و خداوند از آنها نفرت دارد :
آه و فغان كردن به هنگام مصيبت و صداهاى هنگام (سرمستى از) نعمت ؛ يعنى نوحه كردن و آواز خواندن .
دعائم الاسلام : 1 / 227


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

إنّ اللَّهَ يُحِبُّ الصَّوتَ الخَفيضَ ، ويُبغِضُ الصَّوتَ الرَّفيعَ .
خداوند صداى آهسته را دوست دارد و از صداى بلند نفرت دارد .
منیة المرید : 213


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله - در سفارش به ابوذر - :

يا أبا ذَ رٍّ ، اخفِضْ صَوتَكَ عِند الجَنائزِ ، وعِندَ القِتالِ ، وعِندَ القرآنِ .
اى ابوذر ! هنگام تشييع جنازه‏ها و هنگام جنگ و وقتى قرآن خوانده مى‏شود ، صدايت را پايين بياور .
بحارالانوار : 77 / 82

 

امام على عليه السلام :

ثلاثٌ فيهِنَّ المُروءَةُ : غَضُّ الطَّرفِ ، وغَضُّ الصَّوتِ ، ومَشيُ القَصدِ .
سه چيز از نشان رادمردى است : پايين انداختن نگاه ، پايين آوردن صدا و اعتدال در راه رفتن .
غررالحکم : 4660


امام على عليه السلام :

خَفضُ الصَّوتِ ، وغَضُّ البَصَرِ ، ومَشيُ القَصدِ ، مِن أمارَةِ الإيمانِ وحُسنِ التَّدَيُّنِ .
پايين آوردن صدا و فروانداختن نگاه و اعتدال در راه رفتن ، از نشانه‏هاى ايمان
و حُسن ديندارى است .
غررالحکم : 5073


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

الصائمُ في عِبادَةِ اللَّهِ‏وإن كانَ نائماً على‏ فِراشِهِ ، ما لَم يَغتَبْ مُسلِماً .
روزه‌‏دار گرچه در بستر خويش خفته باشد ، تا زمانى كه غيبت مسلمانى را نكند ،
در حال عبادت خداست .
ثواب الاعمال : 75 / 1


امام صادق عليه السلام :

نَومُ الصائمِ عِبادَةٌ ، وصَمتُهُ تَسبيحٌ ، وعَمَلُهُ مُتَقَبَّلٌ ، ودُعاؤهُ مُستَجابٌ .
روزه‏دار خوابش عبادت و سكوتش تسبيح و عملش پذيرفته و دعايش مستجاب است .
الفقیه : 2 / 76 / 1783


فاطمه زهراء عليها السلام :

ما يَصنَعُ الصائمُ بِصِيامِهِ إذا لَم يَصُنْ لِسانَهُ وسَمعَهُ وبَصَرَهُ وجوارِحَهُ ؟!
اگر روزه‏دار زبان و گوش و چشم و اعضا و جوارح خود را نگه ندارد ،
روزه به چه كارش مى‏آيد ؟
دعائم الاسلام : 1 / 268


ما أَضمَرَ أَحَدٌ شَيئا إِلاّ ظَهَرَ فى فَلَتاتِ لِسانِهِ وَصَفَحاتِ وَجهِهِ؛
هيچ كس چيزى را در دل پنهان نداشت، جز اين كه در لغزش هاى زبان و خطوط چهره او آشكار شد.

نهج البلاغه، حكمت 26


مَن كانَ يُؤمِنُ بِاللّه  وَاليَومِ الخِرِ فَليَقُل خَيرا أَو لِيَسكُت؛
هركس به خدا و روز قيامت ايمان دارد، بايد سخن خير بگويد يا سكوت نمايد.

 نهج الفصاحه، ح 2915


جَمالُ الرَّجُلِ فَصاحَةُ لِسانِهِ؛
زيبايى مرد به شيوايى زبان اوست.

كنزالعمال، ج10، ص152، ح28775


إِنَّ هذَا اللِّسانَ مِفتاحُ كُلِّ خَيرٍ وَشَرٍّ فَيَنبَغى لِلمُؤمِنِ أَن يَختِمَ عَلى لِسانِهِ كَما يَختِمُ عَلى ذَهَبِهِ وَفِضَّتِهِ؛
براستى كه اين زبان كليد همه خوبيها و بديهاست پس سزاوار است كه مؤمن بر زبان خود مهر زند، همان گونه كه بر (كيسه) طلا و نقره خود مُهر مى زند.

تحف العقول، ص 298


اَللِّسانُ سَبُعٌ إِن خُلِّىَ عَنهُ عَقَرَ؛
زبان، درنده اى است كه اگر رها شود، گاز مى گيرد.

نهج البلاغه، حكمت 60
 

حدیث سکوت ، گفتن و .... شنیدن (23)

حدیث سکوت ، گفتن و .... شنیدن (23)


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :
إنَّ أفضَلَ الصَّدَقةِ صَدَقةُ اللِّسانِ ، تَحقُنُ بهِ الدِّماءَ، وتَدفَعُ بهِ الكَريهَةَ
،وتَجُرُّ المَنفَعةَ إلى‏ أخيكَ المُسلِمِ .


برترين صدقه ، صدقه زبان است كه با آن از ريختن خونها جلوگيرى كنى و پيشامد
ناخوشايند را دفع كنى و به برادر مسلمانت سودى برسانى .
قصص الانبیاء : 188 / 235



امام على عليه السلام :
مَن سَألَ في صِغَرِهِ أجابَ في كِبَرِهِ .

هركه در دوران خردساليش بپرسد ، در روزگار بزرگساليش پاسخ دهد .
غررالحکم : 8273


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

إذا التَقَيتُمْ فَتَلاقَوا بِالتَّسليمِ والتَّصافُحِ ، وإذا تَفَرَّقتُم فَتَفَرَّقُوا بالاستِغفارِ .
هرگاه با هم روبه‏‌رو شديد ، با سلام گفتن و دست دادن روبه‌‏رو شويد و چون از يكديگر
جدا شديد ، با آمرزش خواهى جدا شويد .

کافی : 2 / 181 / 11



امام صادق عليه السلام :
المُصلِحُ ليسَ بِكاذِبٍ .
آشتى دهنده ، دروغگو نيست .
کافی : 2 / 210 / 5



امام صادق عليه السلام :

الكلامُ ثلاثةٌ : صِدقٌ وكِذبٌ وإصلاحٌ بينَ الناسِ . قيلَ له : جُعلتُ فداك ، ما الإصلاح بين الناس ؟
قال : تَسمَعُ مِنَ الرَّجُلِ كلاماً يَبلُغُهُ فَتَخبُثُ نَفسُهُ ، فَتَلقاهُ فَتَقُولُ : سَمِعتُ مِن فُلانٍ قالَ فِيكَ
مِنَ الخَيرِ كذا وكذا ، خِلافَ ما سَمِعتَ مِنهُ .
سخن سه گونه است : راست و دروغ و (سخنى براى) اصلاح ميان مردم . به امام گفته شد :
فدايت گردم ، اصلاح بين مردم چيست ؟ فرمود : از كسى سخنى درباره ديگرى مى‏شنوى
كه اگر آن سخن به گوش وى برسد ، ناراحت مى‏شود . پس تو آن ديگرى را مى‏بينى و بر خلاف
آنچه شنيده ‏اى ، به او مى‏گويى : از فلانى شنيدم كه در خوبى تو چنين و چنان مى‏گفت .

کافی : 2 / 341 / 16



امام صادق عليه السلام :

إنّ الرجُلَ لَيَكذِبُ الكِذبَةَ فيُحرَمُ بها صلاةَ الليلِ .
آدمى ، دروغى مى‏گويد و به سبب آن از نماز شب محروم مى‏شود .
علل الشرایع : 362 / 2


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

مَنِ اغتابَ مُسلماً أومُسلِمَةً لَم يَقبَلِ اللَّهُ تعالى‏ صلاتَهُ ولا صِيامَهُ أربَعينَ
يَوماً ولَيلةً ، إلّا أن يَغفِرَ لَهُ صاحِبُهُ .
هر كه از مرد يا زن مسلمانى غيبت كند ، خداوند تعالى تا چهل شبانه روز ، نه نمازش را
مى‏پذيرد و نه روزه‏اش را ، مگر اين كه غيبت شونده او را ببخشد .

جامع الاخبار : 412 / 1141



امام على عليه السلام :

لا كلامَ والإمامُ يَخطُبُ ولا التِفاتَ إلّا كما يَحِلُّ في الصَّلاةِ .
وقتى امام جمعه خطبه مى‏خواند ، نه صحبت كردن جايز است نه رويگرداندن
از قبله ، مگر در همان حدّى كه در نماز جايز است .


الفقیه : 1 / 416 / 1230


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

حَيثُما كُنتُم فَصَلُّوا عَلَيَّ ، فإنَّ صلاتَكُم تَبلُغُني .
هر جا كه باشيد بر من درود فرستيد ؛ زيرا درود شما به من مى‏رسد .
کنزالعمال : 2147




پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

الصَّلاةُ عَلَيَّ نورٌ على الصِّراطِ .
درود (وصلوات) فرستادن بر من ، نورى است روى صراط .
کنزالعمال : 2149

پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

إنَّ أبخَلَ الناسِ مَن ذُكِرتُ عِندَهُ ولَم يُصَلِّ عَلَيَّ .
بخيل‏ترين مردم ، كسى است كه نام من نزد او برده شود و بر من درود نفرستد .
کنزالعمال : 2243


امام على عليه السلام :

كُلُّ دُعاءٍ مَحجُوبٌ حتّى‏ يُصَلَّى‏ على النبيِّ صلى الله عليه وآله .
هر دعايى محجوب است ، تا آن كه بر پيامبر صلى الله عليه وآله صلوات فرستاده شود .
کنزالعمال : 2153

پيامبر خدا صلى الله عليه وآله - در اندرز به ابوذر - :

أربَعٌ لا يُصِيبُهُنَّ إلّا مؤمنٌ : الصَّمتُ وهُو أوَّلُ العِبادَةِ ... .
چهار چيز است كه جز مؤمن به آنها دست نمى‏يابد : خاموشى كه سرآغاز عبادت است ... .
مکارم الاخلاق : 2 / 377


امام على عليه السلام :

الصَّمتُ آيَةُ النُّبلِ‏وثَمَرَةُ العَقلِ .
خاموشى ، نشانه هوشمندى و ميوه خرد است .

غررالحکم : 1343



امام على عليه السلام - در توصيف مؤمن - :

كثيرٌ صَمتُهُ ، مَشغولٌ وَقتُهُ .
خاموشيش بسيار است و اوقاتش پُر (پيوسته در كار و انديشه خدا و آخرت است) .

نهج البلاغه : حکمت 333


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

علَيكَ بطُولِ الصَّمتِ فإنّهُ مَطرَدَةٌ لِلشَّيطانِ ، وعَونٌ لكَ على‏ أمرِ دِينِكَ .
بر تو باد به خاموشى بسيار ، كه موجب طرد شيطان است و در كار دينَت ياور توست .

بحارالانوار : 71 / 279 / 19



امام على عليه السلام :

اِلزَمِ الصَّمتَ فَأدنى‏ نَفعِهِ السَّلامَةُ .
پيوسته خاموشى گزين كه كمترين سودش ، سالم ماندن است .
غررالحکم : 2314



امام على عليه السلام :

الصَّمتُ رَوضَةُ الفِكرِ .
خاموشى ، بوستان انديشه است .
غررالحکم : 546


امام حسن عليه السلام :

قد أكثَرَ مِن الهَيبَةِ الصامِتُ .
آدم خموش ، بسيار پُر هيبت است .
بحارالانوار : 78 / 113 / 7


امام حسن عليه السلام :

نِعمَ العَونُ الصَّمتُ في مَواطِنَ كثيرَةٍ وإن كُنتَ فَصِيحاً .
در بسيارى جاها ، چه ياور نيكويى است ، خاموشى ؛ هر چند كه سخنور باشى .
معانی الاخبار : 401 / 62

امام رضا عليه السلام :

إنّ الصَّمتَ بابٌ مِن أبوابِ الحِكمَةِ ، إنَّ الصَّمتَ يُكسِبُ الَمحَبَّةَ إنّه دَليلٌ على‏ كُلِّ خَيرٍ .
خاموشى يكى از درهاى حكمت است ، خاموشى محبّت مى‏آورد ، خاموشى راهنماى آدمى
به هر خير و خوبى است .

کافی : 2 / 113 / 1


امام على عليه السلام :

لا خَيرَ في الصَّمتِ عَنِ الحُكمِ ، كما أنّهُ لا خَيرَ في القَولِ بالجَهلِ .
در فروبستن زبان از حكمت ، خيرى نيست ؛ همچنان كه در ندانسته سخن گفتن ،
خيرى نمى‏باشد .

نهج البلاغه : حکمت 182

حدیث سکوت ، گفتن و .... شنیدن (22)

حدیث سکوت ، گفتن و .... شنیدن (22)


امام باقر عليه السلام :

تَعَلَّمُوا الصِّدقَ قَبلَ الحَديثِ .
پيش از سخن گويى، راستگويى بياموزيد .
کافی : 2 / 104 / 4


امام صادق عليه السلام :

الصِّدقُ عِزٌّ .
راستى ، ارجمندى است .
بحارالانوار : 78 / 269 / 109



امام صادق عليه السلام :

مَن صَدَقَ لِسانُهُ زَكا عَمَلُهُ .
هركه زبانش راست باشد ، كردارش پاكيزه است .
کافی : 2 / 104 / 3



امام على عليه السلام :

الصادِقُ على شَفا مَنجاةٍ وكَرامَةٍ ، والكاذِبُ على‏ شَرَفِ مَهواةٍ ومَهانَةٍ .
راستگو در آستانه نجات و بزرگوارى است و دروغگو در لبه پرتگاه وخوارى .
نهج البلاغه : خطبه 86



امام صادق عليه السلام :

لا تَغتَرُّوا بِصلاتِهِم ولا بِصِيامِهِم ؛ فإنّ الرجُلَ ربّما لَهِجَ بِالصلاةِ والصومِ حتّى‏ لَو
تَرَكَهُ استَوحَشَ ، ولكنِ اختَبِرُوهُم عِند صِدقِ الحَديثِ وأداءِ الأمانَةِ .
فريب نماز و روزه مردم را نخوريد ؛ زيرا آدمى گاه چنان به نماز و روزه خو مى‏كند
كه اگر آنها را ترك گويد ، احساس ترس مى‏كند ، بلكه آنها را به راستگويى
و امانتدارى بيازماييد .

کافی : 2 / 104 / 2



امام صادق عليه السلام :

أحسَنُ مِنَ الصِدقِ قائلُهُ ، وخَيرٌ مِن الخَيرِ فاعِلُهُ.
از راستى بهتر گوينده آن است و از كار خوب خوبتر كننده آن .
امالی الطوسی : 223 / 385



الإمامُ عليٌّ عليه السلام - لَمّا سُئلَ عن‏أصدَقِ الأقوالِ - :
شَهادَةُ أن لا إلهَ إلّا اللَّهُ .

امام على عليه السلام - در پاسخ به پرسش از راست‏ترين سخن - :
شهادت دادن به اين كه معبودى جز خدا نيست .

بحارالانوار : 77 / 378 / 1



امام على عليه السلام :

أصدَقُ المَقالِ مانَطَقَ بهِ لِسانُ الحالِ .
راست‏ترين سخن ، سخن زبان حال است .
غررالحکم : 3302


امام على عليه السلام :

مَنِ استَقصى‏ على‏ صَدِيقِهِ انقَطَعَت مَوَدَّتُهُ .
هركه درباره دوست خود خرده‏گير باشد، رشته دوستيش بگسلد .
غررالحکم : 8582



امام على عليه السلام :

مَن ناقَشَ الإخوانَ‏قَلَّ صَدِيقُهُ .
هركه با برادران‏مناقشه كند ، دوستانش كم شود .
غررالحکم : 8772


امام صادق عليه السلام :

إن أرَدتَ أن يَصفُوَلكَ وُدُّ أخِيكَ فلا تُمازِحَنَّهُ، ولا تُمارِيَنَّهُ ، ولا تُباهِيَنَّهُ ، ولا تُشارَّنَّهُ .
اگر مى‏خواهى كه دوستى برادرت براى تو خالص بماند ، هرگز با او شوخى مَكن ،
با او ستيزه مَكن ، به او فخر مفروش و با وى خصومت مَوَرْز .

بحارالانوار : 78 / 291 / 2



امام هادى عليه السلام :

المِراءُ يُفسِدُ الصَّداقَةَ القَديمَةَ ، ويُحَلِّلُ العُقدَةَ الوَثِيقَةَ ، وأقَلُّ مافيهِ أن تَكونَ
فيهِ المُغالَبَةُ ، والمُغالَبَةُ اُسُّ أسبابِ القَطيعَةِ .
ستيزه كردن ، دوستىِ ديرينه را برهم مى‏زند و گره محكم را مى‏گشايد . كمترين چيزى
كه در ستيزه كردن هست ، اين است كه هر يك مى‏خواهد بر ديگرى چيره آيد و اين
چيره‏جويى ، عامل اصلى بريده شدن پيوند دوستى است .

اعلام الدین : 311


امام على عليه السلام :

الصَّديقُ الصَّدوقُ : مَن نَصَحَكَ في عَيبِكَ ، وحَفِظَكَ في غَيبِكَ ،
وآثَرَكَ على‏ نَفسِهِ .
دوست راستين كسى است كه تو را در بر طرف كردن عيبهايت راهنمايى كند ،
در غيابت هواى تو را داشته باشد و تو را بر خودش ترجيح دهد .

غررالحکم : 1904


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

إنَّ على‏ كُلِّ مُسلمٍ في كلِّ يَومٍ صَدَقةً ،قيلَ : مَن يُطِيقُ ذلكَ ؟ قالَ صلى الله عليه وآله :
إماطَتُكَ الأذى‏ عنِ الطَّريقِ صَدَقةٌ ، وإرشادُكَ الرَّجُلَ إلى الطَّريقِ صَدَقةٌ ، وعِيادَتُكَ المَريضَ
صَدَقةٌ ، وأمرُكَ بالمَعروفِ صَدَقةٌ ، ونَهيُكَ عنِ المُنكَرِ صَدَقةٌ ، ورَدُّكَ السَّلامَ صَدَقَةٌ .
بر هر مسلمانى است كه هر روز صدقه بدهد . عرض شد : چه كسى توان اين كار را دارد ؟
حضرت فرمود : برداشتن چيزهاى آسيب رسان از سر راه ، صدقه ‏است؛ نشان دادن راه به
ديگرى، صدقه است ، عيادت از بيمار ، صدقه است ، امر به معروف ، صدقه است ، نهى از منكر ،
صدقه است و جواب سلام را دادن ، صدقه است .

بحارالانوار : 75 / 50 / 4



پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

أمسِكْ لِسانَكَ؛ فإنّها صَدَقةٌ تَصَدَّقُ بها على‏ نَفسِكَ.
زبانت را نگهدار ؛ زيرا اين كار صدقه‏‌اى است كه براى خودت مى‏دهى .
بحارالانوار : 77 / 160 / 168


امام صادق عليه السلام :
إسماعُ الأصَمِّ مِن غَيرِ تَضَجُّرٍ صَدَقةٌ هَنِيئَةٌ .
فهماندن سخن به ناشنوا ، بى آن كه از اين كار به ستوه آيى ، صدقه‏اى‏گواراست .
بحارالانوار : 74 / 388 / 1

حدیث سکوت ، گفتن و .... شنیدن (21)

حدیث سکوت ، گفتن و .... شنیدن (21)


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

مَن شَهِدَ شهادَةَ حَقٍّ لِيُحيِيَ بها حَقَّ امرِئٍ مُسلمٍ أتى‏ يَومَ القِيامَةِ ولِوَجهِهِ
نُورٌ مَدَّ البَصَرِ ، يَعرِفُهُ الخلايِقُ بِاسمِهِ ونَسَبِهِ .
كسى كه براى زنده كردن حقّ يك نفر مسلمان شهادت حقّ بدهد ، روز قيامت
در حالى آورده مى‏شود كه پرتوِ نور چهره ‏اش تا چشم كار مى‏كند ديده مى‏شود
و خلايق او را به نام و نسب مى‏شناسد .

بحارالانوار : 104 / 311 / 9


الإمامُ الصادق ‏عليه السلام - في قولِهِ تعالى‏ :

«ولايَأْبَ الشُّهَداءُ...» - : لا يَنبَغِي‏ لِأَحَدٍ إذا ما دُعِيَ للشهادَةِ شَهِدَ
علَيها أن يَقولَ : لا أشهَدُ لَكُم .
امام صادق عليه السلام - درباره آيه «و شاهدان چون ...» - :
هرگاه فردى براى شهادت دادن دعوت شد ، سزاوار نيست بگويد :
من براى شما شهادت نمى‏دهم .

تفسیر العیاشی : 1 / 156 / 524


امام صادق عليه السلام :

إذا دُعِيتَ إلى الشهادَةِ فَأجِبْ .
هرگاه براى شهادت دادن فرا خوانده شدى ، اجابت كن .
التهذیب : 6 / 275 / 752


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

مَن كَتَمَ شَهادَةً إذا دُعِيَ إلَيها كانَ كَمَن شَهِدَ بِالزُّورِ .
هر كسى هنگامى كه براى شهادت دادن فرا خوانده شود آن را كتمان كند،
همانند كسى است كه شهادتِ دروغ دهد.

کنزالعمال : 17743


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

مَن رَجَعَ عن شهادَتِهِ وكَتَمَها ، أطعَمَهُ اللَّهُ لَحمَهُ على‏ رُؤوسِ الخَلائقِ ،
ويَدخُلُ النارَ وهو يَلُوكُ لِسانَهُ .
هركه از شهادت‏خود برگردد و آن را كتمان كند ، خداوند در حضور خلايق گوشتش را
به وى بخوراند و در حالى كه زبان خود را مى‏جود به دوزخ رود.

ثواب الاعمال : 333


امام على عليه السلام - خطاب به شريح - :

اِعلَمْ أنّ‏ا لمسلمينَ عُدولٌ بعضُهُم عَلى بَعضٍ ، إلّا مَجلوداً في حَدٍّ لَم يَتُب
مِنهُ ، أو مَعروفاً بشهادَةِ الزُّورِ ، أو ظَنِيناً .
بدان كه مسلمانان نسبت به يكديگر عادل به شمار مى‏آيند ، مگر كسى كه
به كيفر گناهى حدّ خورده و توبه نكرده باشد يا به شهادت دروغ دادن شهرت
داشته باشد يا گمانِ بد درباره او برده شود (و مظنون باشد) .

الفقیه : 13 / 15 / 3243


امام صادق عليه السلام :

لا أقبَلُ شهادَةَ الفاسِقِ إلّاعلى‏ نَفسِهِ .
شهادت فاسق را جز بر ضدّ خودش نمى‏پذيرم .
کافی : 7 / 395 / 5


امام صادق عليه السلام :

إنّ أميرَ المؤمنينَ عليه السلام كانَ لا يَقبَلُ شهادَةَ فَحّاشٍ ، ولا ذِي مُخْزِيَةٍ في الدِّينِ .
امير المؤمنين عليه السلام نَه شهادت آدم فحّاش و بد زبان را مى‏پذيرفت و نه‏ شهادت
كسى‏را كه سوء پيشينه دينى داشت.

کافی : 7 / 396 / 7


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله - در پاسخ به پرسش از شهادت دادن - :

هل تَرَى الشمسَ ؟ على‏ مِثلِها فَاشهَدْ أو دَعْ .
آفتاب را مى‏بينى ؟ هرگاه موضوع به همين روشنى بود شهادت بده و گرنه خوددارى كن .
وسائل الشیعه : 18 / 250 / 3


امام صادق عليه السلام :

لا تَشهَدَنَّ بشهادَةٍحتّى‏ تَعرِفَها كما تَعرِفُ كَفَّكَ .
نبايد شهادتى بدهى، مگر هنگامى كه آن را مانند كف دستت بشناسى .
کافی : 7 / 383 / 3


امام على عليه السلام :

لا تَستَشِرِ الكَذّابَ ؛ فإنّهُ كالسَّرابِ : يُقَرِّبُ علَيكَ البَعيدَ ويُبَعِّدُ علَيكَ القَريبَ .
با دروغگو مشورت مكن ؛ چون دروغگو ، مانند سراب ، دور را در نظرت نزديك
نشان مى‏دهد و نزديك را دور .

غررالحکم : 10351



امام صادق عليه السلام :

إنّ المَشورَةَ لا تكونُ إلّا بِحُدُودِها الأربَعةِ ... فأوَّلُها أن يكونَ الذي تُشاوِرُهُ عاقِلاً ،
والثانيةُ أن يَكونَ حُرّاً مُتَدَيِّناً ، والثالثةُ أن يكونَ صَديقاً مُواخِياً ، والرابعةُ أن تُطلِعَه
على‏ سِرِّكَ فَيكونَ عِلمُهُ بهِ كَعِلمِكَ ثُمّ يُسِرَّ ذلكَ ويَكتُمَهُ .
مشورت جز با حدود چهارگانه آن تحقق نپذيرد ؛ نخستين حدّ آن اين است كه كسى
كه با او مشورت مى‏كنى ، خردمند باشد ، دوم اين كه آزاده و متديّن باشد ، سوم اين كه
دوست و برادروار باشد و چهارم اين كه راز خود را به او بگويى و او به اندازه خودت
از آن راز آگاه باشد ، امّا آن را بپوشاند و به كسى نگويد .

مکارم الاخلاق : 2 / 98 / 2280

امام على عليه السلام :

لا تَكُفُّوا عَن مَقالَةٍ بِحَقٍّ ، أو مَشورَةٍ بِعَدلٍ ؛ فإنّي لَستُ في نَفسِي بِفَوقِ أن اُخطِئَ ،
ولا آمَنُ ذلكَ مِن فِعلي ، إلّا أن يَكفِيَ اللَّهُ مِن نَفسِي ما هُو أملَكُ بهِ مِنّي .
از گفتن سخن حقّ ، يا راهنمايى عادلانه ، دريغ نورزيد ؛ زيرا من خود را بالاتر از اين كه
خطا كنم نمى‏دانم و از اشتباه‌كارى ايمن نيستم ، مگر اين كه خداى بزرگ مرا حفظ كند ،
كه اختياردار هموست .

نهج البلاغه : حکمت 216

امام حسن عليه السلام - در جواب مردى كه عرض كرد : من از شيعيان شما هستم - :

إنّي مِن شِيعَتِكُم - : يا عبدَ اللَّهِ ، إن كُنتَ لَنا في أوامِرِنا وزَواجِرِنا مُطِيعاً فقد صَدَقتَ ،
وإن كُنتَ بخِلافِ ذلكَ فلا تَزِدْ في ذُنوبِكَ بدَعواكَ مَرتَبةً شَرِيفَةً لَستَ مِن أهلِها ،
لا تَقُلْ : أنا مِن شِيعَتِكُم ، ولكن قُل : أنا مِن مُوالِيكُم ومُحِبِّيكُم‏ومُعادِي أعدائكُم ،
وأنتَ في خَيرٍ وإلى‏ خَيرٍ .
اى بنده خدا ! اگر مطيع اوامر و نواهى ما باشى ، راست مى‏گويى ، ولى اگر چنين نباشى ،
پس با ادعاى منزلت والايى كه تو اهل آن نيستى ، بر گناهانت ميفزاى . مگو : من از شيعيان شما هستم ،
بلكه بگو : من از دوستداران شما و دشمن دشمنان شما هستم . در اين صورت ، تو آدم خوبى هستى
و به خوبى گرايش دارى .

تنبیه الخواطر : 2 / 106


امام صادق عليه السلام :

لَيسَ مِن شِيعَتِنا مَن قالَ بِلِسانِهِ وخالَفَنا في أعمالِنا وآثارِنا .
شيعه ما نيست ، آن كه به زبان ، دَم (از تشيّع) زند امّا در عمل برخلاف اعمال و كردار ما رفتار كند .
بحارالانوار : 68 / 164 / 13


امام صادق عليه السلام :

قَومٌ يَزعُمُونَ أ نّي إمامُهُم ، واللَّهِ ما أنا لَهُم بِإمامٍ ، لَعَنَهُمُ اللَّهُ ، كُلَّما سَتَرتُ سِتراً هَتَكُوهُ ،
أقولُ : كذا وكذا ، فيقولونَ : إنّما يَعني كذا وكذا ، إنّما أنا إمامُ مَن أطاعَني .
گروهى مى‏گويند كه من امام آنها هستم ؛ به خدا قسم كه من امام آنها نيستم .
خدا لعنتشان كند ، هر چند من پرده پوشى مى‏كنم ، آنان پرده درى مى‏كنند . من مى‏گويم :
چنين و چنان ، آنان مى‏گويند : مقصودش فلان و بهمان است . من در حقيقت امامِ كسى هستم
كه اطاعتم كند .

بحارالانوار : 2 / 80 / 76


امام صادق عليه السلام :

يا عبدَ الأعلَى... فَأقرِئهُمُ السلامَ ورَحمَةَ اللَّهِ - يَعنِي الشِّيعَةَ - وقُل : قالَ لَكُم :
رَحِمَ اللَّهُ عَبداً استَجَرَّ مَوَدَّةَ الناسِ إلى‏ نفسِهِ وإلَينا ، بأن يُظهِرَ لَهُم ما يَعرِفُونَ
ويَكُفَّ عَنهُم ما يُنكِرُونَ .
اى عبدالاعلى ! ... از طرف من به شيعيان سلام و رحمت خدا را برسان و بگو :
(امام صادق) به شما گويد : رحمت خدا بر آن بنده‏اى باد ، كه با اظهار سخنانى
كه مردم درك مى‏كنند و خوددارى از بيان آنچه درك نمى‏كنند ، دوستى مردم را
به سوى خودش و ما جلب كند .

بحارالانوار : 2 / 77 / 62



امام صادق عليه السلام :

مَعاشِرَ الشِّيعَةِ ، كُونُوا لنازَيناً ، ولا تَكُونُوا علَينا شَيناً ، قُولُوا لِلناسِ حُسناً ،
احفَظُوا ألسِنَتَكُم ، وكُفُّوها عنِ الفُضُولِ وقَبيحِ القَولِ .
اى توده های شيعه ! مايه آبروى ما باشيد نه باعث بدنامى ما . سخنان خوب
به مردم بگوييد ، زبانهايتان را نگه داريد و آنها را از بيهوده‏‌گويى و سخنان زشت باز داريد .

امالی الصدوق : 327 / 17



پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

علَيكُم بالصِّدقِ ؛ فإنّهُ بابٌ مِن أبوابِ الجَنَّةِ.
بر شما باد به راستى ، كه آن درى از درهاى بهشت است .
تاریخ بغداد : 11 / 82


امام على عليه السلام :

الصِّدقُ مُطابَقَةُ المَنطِقِ للوَضعِ الإلهيِّ ، الكِذبُ زَوالُ المَنطِقِ عَنِ‏الوَضعِ الإلهيِّ .
راستى مطابقت گفتار است با نهاده الهى و دروغ دور شدن گفتار است از نهاده الهى .
غررالحکم : 1553 - 1552



امام على عليه السلام :

الصِّدقُ لِسانُ الحَقِّ .
راستى ، زبان حقّ است .
غررالحکم : 275


امام على عليه السلام :

الصِّدقُ يُنجِيكَ وإن خِفتَهُ ، الكِذبُ يُردِيكَ وإن أمِنتَهُ .
راستى تو را نجات مى‏دهد ، هرچند از آن بيمناك باشى و دروغ تو را نابود مى‏كند ،
گرچه از آن خطرى بر خود حسّ نكنى .

غررالحکم : 1119 - 1118


امام على عليه السلام :

الصِّدقُ صَلاحُ كُلِّ شي‏ءٍ ، الكِذبُ فَسادُ كُلِّ شَي‏ءٍ .
راستى مايه درستى هرچيزى است؛ دروغ مايه تباهى هر چيزى است .
غررالحکم : 1116 - 1115


امام على عليه السلام :

الصِّدقُ أمانةٌ ، الكِذبُ خِيانَةٌ .
راستى امانتدارى است و دروغ خيانت .
غررالحکم : 15


امام على عليه السلام :

قَدرُ الرَّجُلِ على‏ قَدرِهِمَّتِهِ ، وصِدقُهُ على‏ قَدرِ مُرُوءَتِهِ .
ارزش مرد به اندازه همت اوست و راستى او به اندازه انسانيّتش .
نهج البلاغه : حکمت 47


امام على عليه السلام :

الإيمانُ أن تُؤثِر الصِّدقَ‏حيثُ يَضُرُّكَ ، على الكِذبِ حيثُ يَنفَعُكَ .
ايمان آن است كه راستى را ، اگر چه به زيانت باشد ، بر دروغ ، گرچه به سودت باشد ، برگزينى .

نهج البلاغه : حکمت 458

حدیث سکوت ، گفتن و .... شنیدن (19)

حدیث سکوت ، گفتن و .... شنیدن (19)

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللَّهَ‏عزّ و عجل بَعَثَ رسولَهُ بِالإسلامِ إلى الناسِ عَشرَ سِنِينَ ، فَأبَوا أن‏يَقبَلُوا 
حتّى‏ أمَرَهُ بالقِتالِ ، فالخَيرُ في السَّيفِ وتَحتَ السَّيفِ ، والأمرُ يَعُودُ كما بَدَأ . 

خداوند عزّ و جل رسول خدا را ده سال مأمور تبليغ زبانى اسلام به مردم كرد ، 
امّا آنها از پذيرفتن آن امتناع ورزيدند ، تا آن كه فرمان جنگ به او داد . بنابر اين ، 
خير در شمشير و در زير شمشير است و همچنان كه در آغاز چنين بود دوباره نيز
چنين خواهد شد . 


کافی : 5 / 7 / 7


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

مَن مَدَحَ سُلطاناً جائراً وتَخَفَّفَ وتَضَعضَعَ لَهُ طَمَعاً فيهِ ، كانَ قَرِينَهُ إلى النارِ . 

هركه به طمع چيزى ، سلطان ستمگرى را مدح كند و خود را در برابر او خوار و
خفيف سازد ، همنشين او در آتش خواهد بود . 


امالی الصدوق : 347 / 1



پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

المُسلمُ أخُو المُسلِم ، لا يَظلِمُهُ ولا يَشتُمُهُ. 

مسلمان ، برادر مسلمان است . به او ستم نمى‏كند و ناسزايش نمى‏گويد . 

کنزالعمال : 747



امام صادق عليه السلام :

المُسلمُ مَن سَلِمَ الناسُ مِن يَدِهِ ولِسانِهِ ، والمُؤمِنُ مَنِ ائتَمَنَهُ الناسُ على‏ أموالِهِم وأنفُسِهِم . 

مسلمان ، كسى است كه مردم از دست و زبان او آسوده باشند و مؤمن ، كسى است كه 
مردم او را امين مال و جان خود بدانند . 


معانی الاخبار : 239 / 1


امام على عليه السلام :

قَواعِدُ الإسلامِ سَبعَةٌ : فَأوَّلُها العَقلُ وعلَيهِ بُنِيَ الصَّبرُ ، والثاني : صَونُ العِرضِ
وصِدقُ اللَّهجَةِ ، والثالِثَةُ : تِلاوَةُ القُرآنِ على‏ جِهَتِهِ ، والرابِعَةُ : الحُبُّ في اللَّهِ
والبُغضُ في اللَّهِ ، والخامِسةُ : حَقُّ آلِ محمّدٍ صلى الله عليه وآله ومَعرِفَةُ وَلايَتِهِم ، 
والسادِسَةُ : حَقُّ الإخوانِ والُمحاماةُ علَيهِم ، والسّابِعَةُ : مُجاوَرَةُ الناسِ بالحُسنى‏ . 

پايه‏هاى اسلام هفت تاست : اولين آنها خرد است و صبر بر آن بنا شده است ؛
دومين پايه ، آبرو دارى و راستگويى است ؛ سومين پايه ، تلاوت قرآن چنان كه 
هست (و بر پيامبر نازل شده است) ؛ چهارمين پايه ، دوستى و دشمنى براى خداست ؛
پنجمين پايه ، حقّ آل محمّد صلى الله عليه وآله و شناخت ولايت آنهاست ؛ ششمين
پايه ، حقّ برادران و حمايت و دفاع از آنهاست و هفتمين پايه ، حسن همجوارى با مردم است. 


تحف العقول : 196


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

الإسلامُ أن تُسلِمَ قَلبَكَ ويَسلَمَ المُسلمونَ مِن لِسانِكَ ويَدِكَ . 

اسلام آن است كه دلت را تسليم كنى،و مسلمانان از دست و زبانت آسوده و در امان باشند . 

کنزالعمال : 17


امام على عليه السلام :

الإسلامُ هُو التسليمُ ، والتسليمُ هُو اليَقينُ ، واليَقينُ هُو التصديقُ ،
والتصديقُ هُو الإقرارُ ، والإقرارُ هُو الأداءُ ، والأداءُ هُو العَملُ . 

اسلام همان تسليم است و تسليم ، همان يقين و يقين ، همان تصديق 
و تصديق ، همان اقرار و اقرار ، همان ادا و ادا ، همان عمل . 


نهج البلاغه : حکمت 125


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

السَّلامُ تَحِيَّةٌ لِمِلَّتِنا ، وأمانٌ لِذِمَّتِنا . 

سلام كردن ، درودِ آيين ماست و امانِ عهد و زنهار ما . 

کنزالعمال : 25242


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

إنَّ أبخَلَ الناسِ مَن بَخِلَ بِالسلامِ . 

بخيل‏ترين مردم ، كسى است كه در سلام كردن بخل ورزد . 

امالی الطوسی : 89 / 136


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

أفشِ السلامَ يَكثُر خَيرُ بَيتِكَ . 

سلام را رواج ده تا خير و بركت خانه‏ات زياد شود . 

الخصال : 181 / 246


امام باقر عليه السلام :

إنَّ اللَّهَ يُحِبُّ إطعامَ‏الطَّعامِ ، وإفشاءَ السَّلامِ . 

خداوند اطعام كردن مردم و رواج دادن سلام را دوست دارد . 

المحاسن : 2 / 143 / 1371



امام صادق عليه السلام :

السَّلامُ قَبلَ الكلامِ . 

سلام پيش از كلام است . 

جامع الاخبار : 231 / 596


امام صادق عليه السلام - به نقل از پدران خود - :

قالَ رسولُ‏اللَّهِ‏صلى الله عليه وآله: مَن بَدَأ بِالكَلامِ قَبلَ السلامِ فلا تُجِيبُوهُ .
وقالَ عليه السلام : لا تَدعُ إلى‏ طَعامِكَ أحَداً حتّى يُسَلِّمَ . 

پيامبر خدا صلى الله عليه وآله فرمود : هر كه پيش از سلام گفتن آغاز به سخن كند ، 
جوابش را ندهيد و فرمود : هيچ كس را به غذايت تعارف مكن ، تا وقتى كه سلام كند . 


الخصال : 19 / 67


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

إنَّ أولَى الناسِ بِاللَّهِ وبرسولِهِ مَن‏بَدَأ بِالسلامِ. 

نزديكترين مردم به خدا و رسول او كسى است كه آغازگر سلام باشد . 

بحارالانوار : 76 / 12 / 50


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

البادِئُ بِالسلامِ بَرِي‏ءٌ مِنَ الكِبرِ . 

آغازگر سلام ، از تكبّر بدور است . 

کنزالعمال : 25265


امام على عليه السلام :

السلامُ سَبعونَ حَسَنةً،تِسعَةٌ وسِتُّونَ لِلمُبتَدي وواحِدَةٌ لِلرّادِّ . 

سلام هفتاد ثواب دارد كه شصت و نه تاى آن براى سلام كننده است 
و يكى براى جواب دهنده . 


بحارالانوار : 76 / 11 / 46


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

إذا دَخَلَ أحَدُكُم بَيتَهُ فَلْيُسَلِّمْ ؛ فإنَّهُ يَنزِلُهُ البَركَةُ ، وتُؤنِسُهُ الملائكةُ . 

هرگاه يكى از شما وارد خانه خود شد ، سلام كند ؛ زيرا سلام بر آن (خانه) 
بركت فرود مى‏آورد و فرشتگان با آن (خانه) انس مى‏گيرند . 


بحارالانوار : 76 / 7 / 25


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

السلامُ تَطَوُّعٌ ، والرَّدُّ فَريضَةٌ . 

سلام كردن ، مستحب است و جواب سلام ، واجب . 

کنزالعمال : 25294


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

يُسَلِّمُ الصغيرُ عَلى الكبيرِ ، ويُسَلِّمُ الواحِدُ على‏ الاثنَينِ ، ويُسَلِّمُ القَليلُ على‏ الكثيرِ ، 
ويُسَلِّمُ الراكِبُ على‏ الماشي ، ويُسَلِّمُ المارُّ على‏ القائمِ ، ويُسَلِّمُ القائمُ على‏ القاعِدِ . 

كوچك به بزرگ سلام كند و يك نفر به دو نفر و عده كمتر به عده بيشتر و سواره
به پياده و رهگذر به ايستاده و ايستاده به نشسته . 


کنزالعمال : 25321


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

خَمسٌ لا أدَعُهُنَّ حَتّى المَماتِ : ... والتَّسليمُ على‏ الصِّبيانِ لِتَكونَ سُنَّةً مِن بَعدي . 

پنچ چيز است كه تا زنده‏ام رهايشان نمى‏كنم ... و سلام كردن به كودكان تا بعد از من سنّت شود . 

بحارالانوار : 76 / 10 / 38


امام باقر عليه السلام :

لا تُسَلِّمُوا على‏ اليَهُودِ ، ولا على‏ النَّصارى‏، ولا على‏ الَمجُوسِ ، ولا عَبَدَةِ الأوثانِ ، 
ولا على‏ مَوائدِ شُرّابِ الخَمرِ ، ولا على‏ صاحِبِ الشَّطرَنجِ والنَّردِ ، ولا على‏ الُمخَنَّثِ ،
ولا على‏ الشاعِرِ الذي يَقذِفُ الُمحصَناتِ ، ولا على‏ المُصَلِّي ؛ وذلكَ لأنَّ المُصَلِّيَ لايَستَطيعُ
أن يَرُدَّ السلامَ ، لأنَّ التَّسليمَ مِنَ المُسَلِّمِ تَطَوُّعٌ والرَّدَّ علَيهِ فَريضَةٌ ، ولا على‏ آكِلِ الرِّبا ، 
ولا على‏ رَجُلٍ جالِسٍ على‏ غائطٍ ، ولا على الذي في الحَمّامِ ، ولا على‏ الفاسِقِ المُعلِنِ بِفِسقِهِ . 

نه به يهوديان سلام كنيد ، نه به نصرانيان ، نه به مجوسيان ، نه به بت‌پرستان ،
نه به كسانى كه بر سفره شرابخواران مى‏نشينند و نه به شطرنج و نردبازان
و نه به مردى كه خود را به شكل زنان در مى‏آورد و نه به شاعرى كه به زنان پاكدامن
تهمت مى‏زند و نه به كسى كه در حال نماز است ؛ زيرا نمازگزار نمى‏تواند جواب سلام را بدهد ،
در حالى كه سلام كردن براى مسلمان مستحب است و جواب سلام او را دادن واجب
و نه به رباخوار و نه به كسى كه در حال قضاى حاجت است و نه به كسى كه در حمّام است
و نه به فاسقى كه آشكارا فسق و گناه مى‏كند . 


بحارالانوار : 76 / 9 / 35


امام صادق عليه السلام :

كانَ رسولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله يُسَلِّمُ عَلَى النِّساءِ ويَردُدْنَ علَيهِ ، 
وكانَ أميرُ المؤمنينَ عليه السلام يُسَلِّمُ على‏ النِّساءِ ، وكانَ يَكرَهُ أن يُسَلِّمَ 
على‏ الشّابَّةِ مِنهُنَّ ، ويقولُ : أتَخَوَّفُ أن يُعجِبَني صَوتُها فَيَدخُلَ عَلَيَّ أكثَرُ ممّا طَلَبتُ مِنَ الأجرِ . 

رسول خدا صلى الله عليه وآله به زنها سلام مى‏كرد و آنها جواب سلام حضرت را مى‏دادند . 
امير المؤمنين عليه السلام نيز به زنها سلام مى‏كرد ، امّا سلام كردن به زنان جوان را خوش
نداشت و مى‏فرمود : مى‏ترسم صدايشان مرا خوش آيد و در نتيجه ، به جاى اجر و ثوابى
كه در پى آن هستم ، مرتكب گناه شوم . 


کافی : 5 / 535 / 3


امام صادق عليه السلام :

إذا قالَ العبدُ : ما شاءَ اللَّهُ لاحَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللَّهِ ، قالَ اللَّهُ :
مَلائكَتي اِستَسلَمَ عَبدي أعِينُوهُ ، أدرِكُوهُ ، اُقضُوا حاجَتَهُ . 

هرگاه بنده بگويد : ماشاء اللَّه ، لا حول و لا قوّة الّا باللَّه ، خداوند مى‏فرمايد :
اى فرشتگان من ! بنده‏ام تسليم شد ، كمكش كنيد ، او را دريابيد ، حاجتش را برآوريد . 


بحارالانوار : 93 / 190 / 25


امام على عليه السلام :

إذا لَم‏تَكُن عالِماً ناطِقاً فَكُن مُستَمِعاً واعِيَاً . 

اگر دانشمندى گويا نيستى ، پس شنونده‏اى شنوا باش . 

غررالحکم : 4090


امام على عليه السلام :

ألا إنَّ أسمَعَ الأسماعِ ما وَعى‏ التَّذكيرَ وقَبِلَهُ . 

بدانيد كه شنواترين گوش ها ، گوشى است كه پند و اندرز را بشنود و پذيرا شود . 

نهج البلاغه : خطبه 105

امام على عليه السلام :

ما كُلُّ ذِي قَلبٍ بِلَبِيبٍ ، ولا كُلُ‏ذِي سَمعٍ بِسَمِيعٍ ، ولا كُلُّ ناظِرٍ بِبَصيرٍ . 

نه هر كه دلى دارد خردمند است ، و نه هر كه گوشى دارد ، شنواست 
و نه هركه چشمى دارد ، بيناست . 


نهج البلاغه : خطبه 88


امام على عليه السلام :

عَوِّدْ اُذُ نَكَ حُسنَ الاستِماعِ ، ولا تُصغِ إلى‏ ما لا يَزِيدُ في صَلاحِكَ استِماعُهُ . 

گوش خود را به خوب شنيدن عادت بده و به سخنانى كه بر اصلاح و پاكى
تو چيزى نمى‏افزايد گوش فرا مده . 


غررالحکم : 6234


امام على عليه السلام :

سامِعُ ذِكرِ اللَّهِ ذاكِرٌ . 

شنونده ذكر خدا ، ذاكر است . 

غررالحکم : 5579



امام على عليه السلام :

مَن أحسَنَ الاستِماعَ تَعَجَّلَ الانتِفاعَ . 

هركه خوب گوش كند ، زود بهره‏مند شود . 

غررالحکم : 9243


امام على عليه السلام :

فَفُرِضَ على السَّمعِ أن لا تُصغِيَ بهِ إلى المَعاصِي ، فقالَ‏عزّ و عجل : (وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُم ...) . 

و بر گوش واجب ساخت كه با آن معصيت نشنوى . 

نورالثقلین : 1 / 564 / 628



امام صادق عليه السلام :

لا تَدَعْ بِسمِ اللَّهِ‏ الرحمنِ الرحيمِ وإن كانَ بَعدَهُ شِعرٌ . 

گفتن بسم اللَّه الرحمن الرحيم را ترك نكن ، حتّى اگر پس از آن شعرى باشد . 

کافی : 2 / 672 / 1

امام باقر عليه السلام :

شَرُّ بِقاعِ الأرضِ‏الأسواقُ ، وهُو مَيدانُ إبليسَ ، يَغدُو بِرايَتِهِ ، ويَضَعُ كُرسِيَّهُ ، 
ويَبُثُّ ذُرِّيَّتَهُ ، فَبَينَ مُطَفِّفٍ في قَفيزٍ ، أو طائشٍ في ميزانٍ ، أو سارِقٍ في ذِراعٍ ،
أو كاذِبٍ في سِلعَتِهِ ، فيقولُ : علَيكُم بِرَجُلٍ ماتَ أبوهُ وأبُوكُم حَيٌّ ، فلا يَزالُ
مع أوَّلِ مَن يَدخُلُ وآخِرِ مَن يَرجِعُ . 

بدترين جاهاى زمين بازارهاست ؛ بازار ميدان شيطان است ، اولِ صبح پرچم خود را
در آن جا نصب مى‏كند و تخت خود را مى‏گذارد و فرزندانش را همه سو مى‏پراكند : 
به سوى كسى كه پيمانه را كم مى‏دهد يا آن كه ترازو را سبك مى‏گيرد و كسى كه 
در گز (متر) كردن دزدى مى‏كند يا كسى كه براى فروش كالايش به دروغ متوسل 
مى‏شود . او به فرزندانش مى‏گويد : بر شما باد به (فريفتن) مردى كه پدرش (حضرت آدم) 
مرده در حالى كه پدر شما (ابليس) هنوز زنده است . ابليس با اولين كسى كه
به بازار مى‏آيد وارد مى‏شود و با آخرين نفرى كه بازار را ترك مى‏كند بر مى‏گردد . 


بحارالانوار : 84 / 11 / 87



أبو سعيدٍ :

كانَ عَلِيٌّ عليه السلام يَأتِي السُّوقَ فيقولُ : يا أهلَ السُّوقِ اِتَّقُوا اللَّهَ ، وإيّاكُم
والحَلفَ فإنّهُ يُنَفِّقُ‏السِّلعَةَ ، ويَمحَقُ البَرَكَةَ ، وإنَّ التاجِرَ فاجِرٌ إلّا مَن أخَذَ الحَقَّ وأعطاهُ ، 
السَّلامُ علَيكُم . ثُمَّ يَمكُثُ الأيّامَ ثُمّ يَأتي فَيقولُ مِثلَ مَقالَتِهِ ، فكانَ إذا جاءَ قالوا :
قد جاءَ المَرد شِكَنبه ؛ أي قد جاءَ عظيمُ البَطنِ ، فيقولُ : أسفَلُهُ طَعامٌ ، وأعلاهُ عِلمٌ . 

على عليه السلام وارد بازار مى‏شد و مى‏فرمود : اى بازاريان ! از خدا بترسيد و از سوگند
خوردن دورى كنيد ؛ زيرا سوگند ياد كردن كالا را رونق مى‏دهد ، امّا بركت را مى‏برد .
همانا كاسب و تاجر ، گنهكار و فاجر است ، مگر آن كاسب و تاجرى كه در داد و ستد 
حقّ را رعايت كند ، والسلام ! سپس مى‏رفت و چند روز بعد دوباره مى‏آمد و سخنانى
بدين گونه مى‏فرمود . 


بحارالانوار : 103 / 102 / 44


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

السِّواكُ يَزِيدُ الرَّجُلَ فَصاحَةً . 

مسواك زدن ، بر زبان آورى مرد مى‏افزايد . 

بحارالانوار : 76 / 135 / 48



امام على عليه السلام :

لَو تَمَيَّزَتِ الأشياءُ لَكانَ الصِّدقُ مَع الشَّجاعَةِ ، وكانَ الجُبنُ مَع الكَذِبِ . 

اگر خصلت ها از يكديگر متمايز و جدا شوند ، هرآينه راستى ، با شجاعت 
باشد و بزدلى ، با دروغ . 


غررالحکم : 7597


امام على عليه السلام :

قَدرُالرَّجُل على‏ قَدرِ هِمَّتِهِ ، وصِدقُهُ على‏ قَدرِ مُرُوَّتِهِ ، وشَجاعَتُهُ على‏ قَدرِ أنَفَتِهِ . 

قدر و اندازه مرد به قدر همّت اوست و راستگويى و صداقتش به قدر مردانگى او ، 
و شجاعتش به قدر غيرت او . 


نهج البلاغه : حکمت 47



حدیث سکوت ، گفتن و .... شنیدن (20)

حدیث سکوت ، گفتن و .... شنیدن (20)


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله - خطاب به اصحاب - :

ألا اُخبِرُكُم بأشَدِّكُم وأقواكُم ؟ قالوا : بلى‏ يا رسولَ اللَّهِ . قالَ : أشَدُّكُم وأقواكُمُ الذي
إذا رَضِيَ لَم يُدخِلْهُ رِضاهُ في إثمٍ ولا باطِلٍ ، وإذا سَخِطَ لَم يُخرِجْهُ سَخَطُهُ مِن قَولِ الحَقِّ ،
وإذا قَدَرَ لَم يَتَعاطَ ما لَيسَ لَهُ بِحَقٍّ .
آيا زورمندترين و قويترين شما را معرفى نكنم ؟ عرض كردند : آرى ، اى رسول خدا !
حضرت فرمود : زورمندترين و قويترين شما كسى است كه هرگاه خوش و خرسند
باشد به گناه و نادرستى كشيده نشود و هرگاه ناراحت و ناخشنود شود از جاده
حقگويى خارج نگردد و هرگاه قدرت يابد ، آنچه را كه حقّ او نيست نستاند .

معانی الاخبار : 366 / 1


امام باقر عليه السلام :

إنَّ اللَّهَ‏‌عزّ و عجل جَعَلَ لِلشَّرِّ أقفالاً وجَعَلَ مَفاتِيحَ تِلكَ الأقفالِ الشَّرابَ ،
والكَذِبُ شَرٌّ مِنَ الشَّرابِ .
خداوند عزّ و جل براى بدى قفل هايى نهاده و كليد همه اين قفلها را
شراب قرار داده است و دروغ بدتر از شراب است .

بحارالانوار : 72 / 236 / 3


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

إيّاكَ وما يُعتَذَرُ مِنهُ ، فإنَّ فيهِ الشِّركَ الخَفِيَّ.
از كارى كه موجب عذر خواهى مى‏شود بپرهيز ؛ زيرا در آن شرك خفىّ است .
بحارالانوار : 78 / 200 / 28


امام على عليه السلام :

أحمَدُ اللَّهَ وأستَعِينُهُ على‏ مَداحِرِ الشَّيطانِ ومَزاجِرِهِ (مَزاحِرِهِ) ،
والاعتِصامِ مِن حَبائلِهِ ومَخاتِلِهِ .
خدا را مى‏ستايم و در امورى كه باعث راندن و دور كردن شيطان و
محفوظ ماندن از دامها و نيرنگهايش مى‏شود ، از او يارى مى‏طلبم .

نهج البلاغه : خطبه 151


امام على عليه السلام :

اِحذَرُوا عَدوّاً نَفَذَ في الصُّدورِ خَفِيّاً ، ونَفَثَ في الآذانِ نَجِيّاً .
بپرهيزيد از آن دشمنى كه پنهانى در سينه‌‏ها نفوذ مى‏كند و آهسته در گوشها افسون مى‏دمد .
غررالحکم : 2623

امام على عليه السلام - در نكوهش پيروان شيطان - :

اِتَّخَذُوا الشَّيطانَ لِأمرِهِم مِلاكاً ، واتَّخَذَهُم لَهُ أشراكاً ، فَباضَ وفَرَّخَ في صُدُورِهِم ،
وَدَبَّ ودَرَجَ في حُجُورِهم ، فَنَظَرَ بِأعيُنِهِم ، ونَطَقَ بِألسِنَتِهِم ، فَرَكِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ ،
وزَيَّنَ لَهُمُ الخَطَلَ ، فِعلَ مَن قد شَرِكَهُ الشَّيطانُ في سُلطانِهِ ، ونَطَقَ بالباطِلِ عَلى‏ لِسانِهِ !
آنان ملاك كارشان را شيطان قرار دادند و شيطان هم آنها را دام خود قرار داد .
پس در سينه‏‌هاى آنان تخم كرد و جوجه گذاشت و بتدريج در خردهاى آنان نفوذ كرد
و با چشمهايشان نگريست و با زبانشان سخن گفت ؛ پس آنها را گرفتار خطاها و لغزشها
كرد و نادرستى را در نظرشان آراست ؛ كارهاى آنان مانند كار كسى است كه شيطان
در قدرتش شريك شده و از زبان او به باطل سخن گفته است !

نهج البلاغه : خطبه 7


امام صادق عليه السلام :

قالَ إبليسُ : خَمسَةُ (أشياءَ) ليسَ لي فيهِنَّ حِيلَةٌ وسائرُ الناسِ في‏قَبضَتي :
مَنِ اعتَصَمَ بِاللَّهِ عن نيّةٍ صادِقَةٍ واتَّكَلَ علَيهِ في جَميعِ اُمُورِهِ ، ومَن كَثُرَ تَسبيحُهُ
في لَيلِهِ ونَهارِهِ ، ومَن رَضِيَ لأخِيهِ المؤمِنِ بما يَرضاهُ لنفسِهِ ، ومَن لَم يَجزَعْ على المُصيبةِ
حينَ تُصِيبُهُ ، ومَن رَضِيَ بما قَسَمَ اللَّهُ لَهُ ولَم يَهتَمَّ لِرِزقِهِ .
ابليس گفت : پنج نفرند كه هيچ چاره‏اى براى آنها ندارم ، اما ديگر مردمان در مشت
من هستند : هركه با نيّت درست به خدا پناه برد و در همه كارهايش به او تكيه كند ؛
كسى كه شب و روز بسيار تسبيحِ خدا گويد ؛ كسى كه براى برادر مؤمنش آن پسندد كه
براى خود مى‏پسندد ؛ كسى كه هر گاه مصيبتى به او مى‏رسد ، بيتابى نمى‏كند و هر كسى كه
به آنچه خداوند قسمتش كرده ، خرسند است و غم روزيش را نمى‏خورد .

الخصال : 285 / 37



امام على عليه السلام :

أكثِرِ الدُّعاءَ تَسلَمْ مِن سَورَةِ الشَّيطانِ .
زياد دعا كن ، تا از گزند شيطان محفوظ مانى .
بحارالانوار : 78 / 9 / 64


امام باقر عليه السلام - درباره آيه «و شاعران را گمراهان ...» - :

«والشُّعَراءُ ...» - : هل رَأيتَ شاعراً يَتَّبِعُهُ أحَدٌ ؟! إنّما هُم قَومٌ تَفَقَّهُوا
لِغَيرِ الدِّينِ فَضَلُّوا وأضَلُّوا .
آيا شاعرى را ديده‏اى كه كسى از او پيروى كند ؟ اينها كه نكوهش شده‌‏اند
در حقيقت جماعتى هستند كه براى غير دين دانش آموختند و در نتيجه ،
هم خود گمراه شدند و هم ديگران را گمراه كردند .

معانی الاخبار : 385 / 19


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله - در پاسخ به سؤال از شاعران - :

إنّ المُؤمِنَ مُجاهِدٌ بِسَيفِهِ ولِسانِهِ ، والذي نَفسي بيدِهِ لَكأنّما يَنضِحُونَهم بِالنَّبلِ .
همانا مؤمن با شمشير و زبان خود جهاد مى‏كند ؛ سوگند به آن كه جانم در دست اوست ،
سخنان شاعران (مؤمن) چون تيرى است كه به دشمن مى‏زنند .

نورالثقلین : 4 / 70 / 105


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله - خطاب به حسّان بن ثابت - :

اُهجُ المُشركينَ ؛ فإنّ جَبرئيلَ مَعَكَ .
مشركان را هجو كن كه جبرئيل با توست .
الدرالمنثور : 6 / 366


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

إنّ مِنَ الشِّعرِ لَحِكَماً ، وإنّ‏مِنَ البَيانِ لَسِحراً .
برخى شعرها حكمت‏آميز است و برخى بيان ها افسونگر .
امالی الصدوق : 495 / 6



امام صادق عليه السلام :

مَن قالَ فِينا بَيتَ شِعرٍ بَنَى اللَّهُ تعالى‏ لَهُ بَيتاً في الجَنَّةِ .
هركه درباره ما يك بيت شعر بگويد ، خداوند متعال در بهشت يك خانه برايش بسازد .
عیون اخبارالرضا علیه السلام : 1 / 7 / 1



امام صادق عليه السلام :

ما قالَ فِينا قائلٌ بَيتاً مِن الشِّعرِ حتّى‏ يُؤَيَّدَ بِرُوحِ القُدُسِ .
هيچ سراينده‏‌اى درباره ما بيت شعرى نگفت، جز آن كه روح القدس كمكش كرد .
عیون اخبارالرضا علیه السلام : 1 / 7 / 2


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

إنّ أقرَبَكُم مِنّي غَداًوأوجَبَكُم عَلَيَّ شَفاعَةً : أصدَقُكُم لِساناً ، وأدّاكُم لِلأمانَةِ ،
وأحسَنُكُم خُلُقاً ، وأقرَبُكُم مِنَ الناسِ .
همانا نزديكترين شما به من در فردا(ى قيامت) و سزاوارترين شما به شفاعت من ،
راستگوترين ، امانتدارترين ، خوش اخلاق‏ترين و نزديكترين شما به مردم است .

امالی الصدوق : 411 / 5


امام على عليه السلام :

ما أنعَمَ اللَّهُ على‏ عَبدٍ نِعمَةً فَشَكَرَها بِقَلبِهِ ، إلّا استَوجَبَ المَزِيدَ فيها
قَبلَ أن يُظهِرَ شُكرَها عَلى‏ لِسانِهِ .
چون خداوند به بنده ‏اى نعمتى دهد و بنده در دل شكر آن نعمت را بگزارد ،
پيش از آن كه سپاسگزارى از آن را به زبان آورد مستوجب افزايش آن نعمت گردد .

امالی الطوسی : 580 / 1197


امام سجّاد عليه السلام - در مناجات - :

فكيفَ لي بتَحصيلِ الشُّكرِ ، وشُكرِي إيّاكَ يَفتَقِرُ إلى‏ شُكرٍ ؟! فَكُلَّما قُلتُ :
لكَ الحَمدُ ، وَجَبَ عَلَيَّ لذلكَ أن أقولَ : لكَ الحَمدُ .
چگونه شكر تو توانم كرد وقتى شكرگزارى من از تو خود نيازمند شكرگزارى است ؟
هر بار كه بگويم : تو را سپاس ؛ به خاطر همين ، سپاس گويى بر من واجب مى‏آيد
كه (بار ديگر) بگويم : تو را سپاس .

بحارالانوار : 94 / 146 / 21



امام صادق عليه السلام :

أوحَى اللَّهُ تعالى‏ إلى‏ موسى‏ عليه السلام : يا موسى‏، اشكُرْني حَقَّ شُكرِي ، فقالَ :
يا ربِّ كيفَ أشكُرُكَ حَقَّ شُكرِكَ ، وليسَ مِن شُكرٍ أشكُرُكَ بهِ إلّا وأنتَ أنعَمتَ بهِ عَلَيَّ ؟
!فقالَ : يا موسى‏ شَكَرتَني حَقَّ شُكري حينَ عَلِمتَ أنَّ ذلكَ مِنّي .
خداوند متعال به موسى عليه السلام وحى فرمود كه : اى موسى ! مرا چنان كه بايد شكر كن .
موسى عرض كرد : پروردگار ! چگونه تو را چنان كه بايد شكر گويم حال آن كه هر شكرى كه
تو را مى‏گويم خود نعمتى است كه تو خود به من ارزانى داشته‌‏اى ؟ فرمود : اى موسى !
وقتى كه بدانى توفيق آن شكر را هم من به تو داده‌‏ام ، حقّ شكر مرا ادا كرده‌‏اى .

قصص الانبیاء للراوندی : 161 / 178


امام صادق عليه السلام :

شُكرُ النِّعمَةِ اجتِنابُ الَمحارِمِ ، وتَمامُ الشُّكرِ قولُ الرجُلِ : الحَمدُ للَّهِ‏ِرَبِّ العالَمِينَ .
شكر نعمت عبارت است از دورى كردن از حرامها و تماميت شكر به اين است كه
انسان بگويد : سپاس خدايى را كه پروردگار جهان‌هاست .

کافی : 2 / 95 / 10


امام صادق عليه السلام :

كانَ رسولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله إذاوَرَدَ علَيهِ أمرٌ يَسُرُّهُ قالَ : الحَمدُ للَّهِ
‏ِ على‏ هذِهِ النِّعمَةِ ، وإذا وَرَدَ علَيهِ أمرٌ يَغتَمُّ بهِ قالَ : الحَمدُ للَّهِ‏ِ على‏ كُلِّ حالٍ.
هرگاه امر خوشحال كننده‏اى براى رسول خدا پيش مى‏آمد ، مى‏فرمود :
خدا را بر اين نعمت سپاس ؛ و هرگاه پيشامدى مى‏كرد كه از آن غمگين مى‏شد ،
مى‏فرمود : در هر حال خدا را سپاس .

کافی : 2 / 97 / 19



امام سجّاد عليه السلام :

أمّا حَقُّ ذِي المَعروفِ علَيكَ فأن تَشكُرَهُ وتَذكُرَ مَعروفَهُ ، وتُكسِبَهُ المَقالَةَ الحَسَنَةَ ،
وتُخلِصَ لَهُ الدعاءَ فيما بينَكَ وبينَ اللَّه‌ِ‏عزّ و عجل ، فإذا فَعَلتَ ذلكَ كنتَ قد شَكَرتَهُ
سِرّاً وعَلانِيَةً ، ثُمّ إن قَدَرْتَ على‏ مُكافَأتِهِ يَوماً كافَيتَهُ .
حقّ كسى كه به تو نيكى مى‏كند ، اين است كه از او تشكّر كنى و نيكيش را به زبان‏آورى
و از وى به خوبى ياد كنى و ميان خود و خداوند عزّ و جل برايش خالصانه دعا كنى . اگر چنين كنى ،
بى‏گمان پنهانى و آشكارا از او تشكّر كرده باشى . وانگهى ، اگر روزى توانستى نيكى او را جبران كنى ،جبران كن . 

الخصال : 568 / 1


امام سجّاد عليه السلام :

يقولُ اللَّهُ تباركَ وتعالى‏ لِعبدٍ مِن عَبِيدِهِ يَومَ القِيامَةِ : أشَكَرتَ فُلاناً ؟
فيقولُ : بَل شَكَرتُكَ يا ربِّ ، فيقولُ : لَم تَشكُرْني إذ لَم تَشكُرْهُ .
خداوند تبارك و تعالى در روز قيامت به يكى از بندگان خود مى‏فرمايد :
آيا از فلانى سپاسگزارى كردى ؟ عرض مى‏كند : (نه) بلكه از تو سپاسگزارى
كردم اى پروردگار . خداوند مى‏فرمايد : چون از او تشكّر نكرده‌‏اى از من نيز تشكّر نكرده‏اى .

کافی : 2 / 99 / 30



امام رضا عليه السلام :

مَن لَم يَشكُرِ المُنعِمَ مِنَ الَمخلوقينَ لَم يَشكُرِ اللَّهَ‏عزّ و عجل .
هركه در قبال خوبى مردم تشكّر نكند ، از خداوند عزّ و جل تشكّر نكرده است .
عیون اخبارالرضا علیه السلام : 2 / 24 / 2



امام على عليه السلام :

الشَّكُّ على‏ أربَعِ شُعَبٍ : على الَّتمارِي ، والهَولِ ، والتَّرَدُّدِ ، والاستِسلامِ ، فَمَن جَعَلَ المِراءَ
دَيدَناً لَم يُصبِحْ لَيلُهُ ، ومَن هالَهُ ما بَينَ يَدَيهَ نَكَصَ على‏ عَقِبَيهِ ، ومَن تَرَدَّدَ في الرَّيبِ
وَطِئَتهُ سَنابِكُ الشَّياطينِ ، ومَنِ استَسلَمَ لِهَلَكَةِ الدُّنيا والآخِرَةِ هَلَكَ فيهِما .
شكّ چهار شاخه دارد : جدال كردن ، ترس ، سرگردانى و تن دادن . كسى كه ستيزه كردن را
عادت خويش گرداند ، شب او صبح نشود و كسى كه از حوادث آينده وحشت داشته باشد ،
به گذشته برگردد و كسى كه در (عالم) ترديد و تشويش سرگردان ماند ، پايمال سُم‌هاى شياطين
شود و كسى كه به هلاكت دنيا و آخرت تن دهد ، در هر دو سراى هلاك گردد .

نهج البلاغه : حکمت 31


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

إنّي عَدلٌ لا أشهَدُ إلّاعلى‏ عَدلٍ .
من عادل هستم و جز به عدالت ، شهادت نمى‏دهم .
کنزالعمال : 17735

حدیث سکوت ، گفتن و .... شنیدن (18)

حدیث سکوت ، گفتن و .... شنیدن (18)


امام صادق‏عليه السلام - در پاسخ به‏سؤال از حكم كسى‏كه
رسول خداصلى الله عليه وآله را ناسزا گويد - :


يَقتُلُهُ الأدنى‏ فَالأدنى‏ قَبْلَ أن يَرفَعَهُ إلى الإمامِ . 

هر كه به او نزديكتر است ، پيش از آن كه وى را براى محاكمه نزد امام برد ، او را بكشد . 

کافی : 7 : 259 / 21


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

إذا شَتَمَ أحَدُكُم أخاهُ فلا يَشتِمْ عَشِيرَتَهُ ، ولا أباهُ ، ولا اُمَّهُ ، ولكنْ لِيَقُلْ إن كانَ
يَعلَمُ ذلك : إنّكَ لَبَخِيلٌ ، وإنّكَ لَجَبانٌ ، وإنّكَ لَكَذُوبٌ ، إن كانَ يَعلَمُ ذلكَ مِنهُ . 

هرگاه يكى از شما برادرش را دشنام مى‏دهد ، نبايد به ايل و تبار او و پدر و مادرش
دشنام دهد ، بلكه بگويد : تو بخيلى ، تو ترسويى ، تو دروغگويى ! به شرط آن كه
بداند او واقعاً چنين است . 


کنزالعمال : 8134


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله - در پاسخ به سؤال ابوذر 
از چگونگى آباد كردن مساجد - :


لا تُرفَعُ فيهاالأصواتُ ، ولا يُخاضُ فيها بالباطِلِ ،ولا يُشتَرى‏ فيها ولا يُباعُ ،
واترُكِ اللَّغوَ ما دُمتَ فيها ،فإن لَم‏تَفْعَل‏فلا تَلُومَنَ‏يَومَ القِيامَةِ إلّا نَفسَكَ . 

(به اين‏گونه) در آنها صداها بلندنشود ، به سخنان و كارهاى نادرست 
و بيهوده پرداخته نشود ، در آنها خريد و فروش صورت نگيرد و تا زمانى كه
در مسجد هستى از كارهاى لغو و بيهوده دست‏ بكش . اگر چنين نكنى
در روز قيامت‏ نبايد كسى جز خودت را ملامت كنى . 


مکارم الاخلاق : 2 / 374 / 2661


امام على عليه السلام :

مَن كَتَمَ سِرَّهُ كانَتِ الخِيَرَةُ بيَدِهِ . 

هر كه راز خود را بپوشاند ، قدرت انتخاب در دست اوست . 

نهج البلاغه : حکمت 162


امام على عليه السلام :

الظَّفَرُ بِالحَزمِ ، والحَزمُ بِإجالَةِ الرَّأيِ ، والرَّأيُ بِتَحصِينِ الأسرارِ . 

پيروزى با دور انديشى به دست مى‏آيد و دور انديشى با انديشه ورزى
و انديشه با راز دارى . 


نهج البلاغه : حکمت 48


امام على عليه السلام :

سِرُّكَ أسِيرُكَ فإن أفشَيتَهُ صِرتَ أسِيرَهُ . 

راز تو در بند توست . اگر آن را فاش كنى تو در بندش خواهى شد . 

غررالحکم : 5630


امام على عليه السلام :

صَدرُ العاقِلِ صُندوقُ سِرِّهِ . 

سينه خردمند ، صندوق راز اوست . 

نهج البلاغه : حکمت 6


امام على عليه السلام :

كُلَّما كَثُرَ خُزّانُ الأسرارِ كَثُرَ ضُيّاعُها . 

هر چه تعداد كسانى كه اسرار را مى‏دانند بيشتر باشد ، آن اسرار بيشتر در معرض فاش شدن . 

غررالحکم : 7197


امام على عليه السلام :

اُبْذُلْ لِصَدِيقِكَ كُلَّ المَوَدَّةِ ولا تَبذُلْ لَهُ كُلَّ الطُّمَأ نِينَةِ . 

هرچه محبّت دارى نثار دوستت كن امّا هرچه اطمينان دارى به پاى او مريز . 

غررالحکم : 2463



امام على عليه السلام :

أنجَحُ الاُمورِ ما أحاطَ بهِ الكِتمانُ . 

موفّقترين كارها ، كارى است كه با كتمان كامل صورت گيرد . 

غررالحکم : 3284


امام على عليه السلام :

لا تُودِعْ سِرَّكَ إلّا عِندَ كُلِّ ثِقَةٍ . 

راز خود را جز به كسى كه مورد اعتماد است مسپار . 

بحارالانوار : 77 / 235 / 3


امام على عليه السلام :

لا بَأسَ بأن لا يُعلَمَ سِرُّكَ . 

چه باك كه رازت دانسته نشود . 

بحارالانوار : 77 / 269 / 1


امام على عليه السلام :

مَن ضَعُفَ عَن حِفظِ سِرِّهِ لَم يَقْوَ لِسِرِّ غَيرِهِ . 

كسى كه در نگهداشتن راز خود ناتوان باشد ، در حفظ راز ديگران توانا نباشد . 

غررالحکم : 8941


امام صادق عليه السلام :

إفشاءُ السِّرِّ سُقوطٌ . 

فاش كردن راز مايه افتادن است . 

تحف العقول : 315


امام صادق عليه السلام :

سِرُّكَ مِن دَمِكَ فلا يَجرِيَنَّ مِن غَيرِ أوداجِكَ . 

راز تو جزئى از خون توست ، پس نبايد كه در رگهاى غير تو جريان يابد . 

بحارالانوار : 75 / 71 / 15



امام رضا عليه السلام :

لا يَكونُ المؤمنُ مؤمناً حتّى‏ يَكونَ فيهِ ثلاثُ خِصالٍ : سُنَّةٌ مِن رَبِّهِ ، وسُنَّةٌ مِن نَبِيِّهِ ، 
وسُنَّةٌ مِن وَلِيِّهِ ، فالسُّنَّةُ مِن رَبِّهِ كِتمانُ سِرِّهِ ، قالَ اللَّهُ‏عزّ و عجل : «عالِمُ الغَيْبِ
فلا يُظْهِرُ عَلى‏ غَيْبِهِ أَحَداً * إلّا مَنِ ارْتَضى‏ مِن رسولٍ» . 

مؤمن ، مؤمن نباشد مگر اين‏كه سه خصلت در او باشد : خصلتى از پروردگارش
و خصلتى از پيامبرش و خصلتى از وليّش . خصلت پروردگارش راز پوشى است . 
خداوند عزّ و جل فرموده است : «داناى غيب و نهان است و هيچ كس را بر غيب 
خود آگاهى نمى‏سازد . مگر پيامبرى را كه پسنديده باشد» . 


بحارالانوار : 75/ 68 / 2



امام جواد عليه السلام :

إظهارُ الشَّي‏ءِ قبلَ أن يَستَحكِمَ مَفسَدَةٌ لَهُ. 

آشكار كردن چيزى پيش از آن كه استوار گردد موجب تباهى آن مى‏شود . 

بحارالانوار : 75 / 71 / 13



امام على عليه السلام :

لا تُسِرَّ إلى الجاهِلِ شيئاً لا يُطِيقُ كِتمانَهُ. 

با نادان رازى را كه طاقت كتمانش را ندارد در ميان مگذار . 

غررالحکم : 10265


امام على عليه السلام :

لا تُودِعَنَّ سِرَّكَ مَن لا أمانَةَ لَهُ . 

راز خود را به كسى كه امانتدار نيست ، مسپار . 

غررالحکم : 10166



امام على عليه السلام :

ثلاثٌ لا يُستَودَعْنَ سِرّاً : المَرأةُ ، والَّنمّامُ ، والأحمَقُ. 

با سه كس نبايد رازى را در ميان نهاد : زن ، سخن چين و احمق . 

غررالحکم : 3662


امام صادق عليه السلام :

أربَعةٌ يَذهَبنَ ضَياعاً : ... وسِرٌّ تُودِعُهُ عِندَ مَن لا حَصافَةَ لَهُ . 

چهار چيز بر باد مى‏رود : ... و رازى كه به كسى سپارى كه از خرد بى‏بهره باشد . 

بحارالانوار : 75 / 69 / 4


امام صادق عليه السلام :

قالَ لقمانُ لابنِهِ : إذا سافَرتَ مَع قَومٍ فَأكثِرِ استِشارَتَهُم في أمرِكَ وأمرِهِم ، 
وأكثِرِ التَّبَسُّمَ في وُجوهِهِم ، وكُن كَريماً على‏ زادِكَ بَينَهُم ، وإذا دَعَوكَ فَأجِبهُم ، 
وإذا استَعانُوكَ فَأعِنهُم ، واغلِبهُم بثَلاثٍ : طُولِ الصَّمتِ ، وكَثرَةِ الصَّلاةِ ، وسَخاءِ النَّفسِ
بما مَعكَ مِن دابَّةٍ أو مالٍ أو زادٍ . 

لقمان به فرزندش گفت : هرگاه با عدّه‌‏اى همسفر شدى ، در كارهاى مربوط
به خودت و آنها با ايشان زياد مشورت كن و در روى آنان تبسّم زياد داشته باش
در زاد و توشه‌‏ات نسبت به آنان بخشنده باش ، اگر تو را دعوت كردند قبول كن 
و اگر از تو كمك خواستند كمكشان كن و در سه چيز از آنان برتر باش : خاموشى ، 
كثرت نماز و بخشندگى در مركب يا دارايى و يا توشه‏‌اى كه همراه دارى . 


بحارالانوار : 76 / 271 / 28



امام صادق عليه السلام :

أمّا مُرُوَّةُ السَّفَرِ فَبَذلُ الزادِ ، والمِزاحُ في غَيرِ ما يُسخِطُ اللَّهَ ، وقِلّةُ الخِلافِ على
‏ مَن تَصحَبُهُ ، وتَركُ الرِّوايَةِ علَيهِم إذا أنتَ فارَقتَهُم . 

مردانگى در سفر عبارت است از : بخشيدن از ره توشه خود به همراهان ، 
شوخى كردن به گونه‏اى كه خشم خدا راهمراه نداشته باشد ، كمى مخالفت 
و ناسازگارى باهمسفران و ترك بدگويى از همراهان بعد از جدا شدن از آنان . 


امالی المفید : 44 / 3

حدیث سکوت ، گفتن و .... شنیدن (17)

حدیث سکوت ، گفتن و .... شنیدن (17)

امام على عليه السلام - در پاسخ به مردى كه از آن حضرت سؤالى مشكل آفرين پرسيد - :

سَلْ تَفَقُّهاً ، ولا تَسْأل تَعَنُّتاً ؛ فإنّ الجاهِلَ المُتَعَلِّمَ شَبيهٌ بالعالِمِ ، وإنَّ العالِمَ المُتَعَسِّفَ (المُتَعَنِّفَ) 
شَبيهٌ بالجاهِلِ المُتَعَنِّتِ . 

به قصد ياد گرفتن بپرس ، نه براى آزردن و خطا گرفتن ؛ زيرا جاهلى كه درصدد آموختن
باشد همانند عالم است و عالمى كه در بيراهه قدم نهد همچون جاهلى است كه به قصد
خطا گرفتن مى‏پرسد . 


نهج البلاغه : حکمت 320


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

ذَرُوني ما تَرَكتُكُم ، فإنّما هَلَكَ مَن كانَ قَبلَكُم بكَثرَةِ سُؤالِهِم واختِلافِهِم
على‏ أنبِيائهِم ، فإذا أمَرتُكُم بِشَي‏ءٍ فَأتُوا مِنهُ ما اسْتَطَعتُم ، وإذا نَهَيتُكُم عن شَي‏ءٍ فَدَعُوهُ . 

تا زمانى كه من رهايتان كرده‏ام رهايم كنيد ؛ زيرا پيشينيان شما به علّت پرسش و آمد و شد
زياد نزد پيامبرانشان هلاك شدند . پس ، هرگاه به شما دستورى دادم ، در حدّ توان ، 
آن را انجام دهيد و هرگاه از چيزى نهى كردم آن را فرو گذاريد . 


کنزالعمال : 916

پيامبر خدا صلى الله عليه وآله - در سفارش به ابوذر - :

يا أبا ذَرٍّ ، إذا سُئلتَ عن عِلمٍ لا تَعلَمُهُ فَقُل : لا أعلَمُهُ تَنجُ مِن تَبِعَتِهِ ، 
ولا تُفْتِ بما لا عِلمَ لكَ بهِ تَنجُ مِن عَذابِ اللَّهِ يَومَ القِيامَةِ . 

اى ابوذر ! اگر درباره چيزى از تو سؤال شد كه نمى‏دانى ، بگو : نمى‏دانم ،
تا از پيامدهاى آن خلاص شوى و درباره آنچه نمى‏دانى فتوا مده ، تا از عذاب خدا 
در روز قيامت نجات يابى . 


مکارم الاخلاق : 2 / 364 / 2661


امام على عليه السلام :

لا يَستَحيِي العالِمُ إذا سُئلَ عمّا لا يَعلَمُ أن يَقولَ : لا عِلمَ لي بِهِ . 

هرگاه از دانشمند سؤالى شود كه پاسخش را نمى‏داند از اين كه بگويد : 
پاسخش را نمى‏دانم ، شرم نمى‏كند . 


المحاسن : 1 / 328 / 664

امام على عليه السلام :

مَن تَرَكَ قولَ «لا أدري»اُصِيبَتْ مَقاتِلُهُ . 

هر كه جمله «نمى‏دانم» را ترك گويد ، به هلاك خود درافتد . 

نهج البلاغه : حکمت 85


امام صادق عليه السلام :

إنَّ مَن أجابَ في كُلِّ ما يُسألُ عَنهُ لََمجنُونٌ . 

هر كس به هر سؤالى كه از او مى‏شود پاسخ دهد ، ديوانه است . 

بحارالانوار : 2 / 117 / 15

امام صادق عليه السلام :

للعالِمِ إذا سُئلَ عن شي‏ءٍ وهُو لا يَعلَمُهُ أن يقولَ : اَللَّهُ أعلَمُ ، وليسَ لِغَيرِ العالِمِ أن يقولَ ذلكَ . 

عالم حقّ دارد كه هرگاه سؤالى از او شود كه پاسخش را نمى‏داند بگويد : خدا داناتر است ،
امّا غير عالم حقّ ندارد چنين بگويد (بلكه بايد بگويد : نمى‏دانم) . 


کافی : 1 / 42 / 5


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

يا أبا ذَرٍّ ، إيّاكَ والسؤالَ فإنّهُ ذُلٌّ حاضرٌ ، وفَقرٌ تَتَعَجَّلُهُ ، وفيهِ حِسابٌ طَويلٌ يَومَ القِيامَةِ . 

اى‏ابوذر !زنهار از درخواست و گدايى ، كه در دنيا مايه خوارى و فقر است و در روز قيامت
حسابش طولانى است . 


الفقیه : 4 / 375 / 5762

پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

مَن يَتَكَفَّلُ لِي أن لا يَسألَ الناسَ شيئاً وأتَكَفَّلُ لَهُ بالجَنَّةِ ؟ قالَ ثَوْبانُ : أنا ،
فَكانَ ثَوْبانُ لا يَسألُ الناسَ شيئاً . 

چه كسى به من قول مى‏دهد كه از مردم چيزى نخواهد تا من قول بهشت را به او دهم 
ثوبان گفت : من . و پس از آن ، ثوبان چيزى از مردم نمى‏طلبيد . 


کنزالعمال : 17142



امام على عليه السلام :

مَن سَألَ غيرَ اللَّهِ استَحَقَّ الحِرمانَ . 

هر كه از غير خدا چيزى بخواهد ، سزاوار محروميت باشد . 

غررالحکم : 7993


امام سجّاد عليه السلام :

طَلَبُ الحَوائجِ إلى الناسِ مَذَلَّةٌ للحياةِ ، ومَذهَبَةٌ للحَياءِ ، واستِخفافٌ بِالوَقارِ ،
وهُو الفَقرُ الحاضِرُ ، وقِلَّةُ طَلَبِ الحوائجِ مِنَ الناسِ هُو الغِنى‏ الحاضِرُ . 

نياز خواهى از مردم مايه خوارى در زندگى و رفتن شرم و حياست و از وقار
و شكوه آدمى مى‏كاهد و آن فقرى حاضر است و دست نياز به سوى مردم 
كمتر دراز كردن بى‏نيازىِ نقد است . 


تحف العقول : 279

امام حسن عليه السلام :

إنّ المسألَةَ لا تَحِلُّ إلّا في إحدى‏ ثلاثٍ : دَمٍ مُفجِعٍ ، أو دَينٍ مُقرِحٍ ، أو فَقرٍ مُدقِعٍ . 

درخواست كردن روا نيست مگر در يكى از اين سه جا : خون بهاى سنگين ، 
يا بدهكارى‏توانفرسا ويا فقر كُشنده. 


بحارالانوار : 96 / 152 / 16


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

مَن سَألَ عن ظَهرِ غِنىً فَصُداعٌ في الرأسِ وداءٌ في البَطنِ . 

هر كه ، با وجود بى‏نيازى ، دست سؤال دراز كند نتيجه‏اش سردرد و دل درد است ! 

بحارالانوار : 96 / 155 / 26


امام على عليه السلام :

ماءُ وَجهِكَ جامِدٌ يُقْطِرُهُ السُّؤالُ ، فَانظُرْ عِندَ مَن تُقطِرُهُ . 

آبروى تو يخِ بسته است و نياز خواهى آن را قطره قطره آب مى‏كند . 
پس، بنگركه آن‏را نزد چه كسى آب مى‏كنى. 


نهج البلاغه : حکمت 346


امام صادق عليه السلام :

لا تَسألْ مَن تَخافُ أن يَمنَعَكَ . 

از كسى كه مى‏ترسى دست ردّ به سينه‏ات زند چيزى مخواه . 

اعلام الدین : 304


امام صادق عليه السلام :

ثلاثةٌ تُورِثُ الحِرمانَ : الإلحاحُ في المَسألَةِ ، والغِيبةُ ، والهُزءُ . 

سه چيز موجب محروميت است : پافشارى در درخواست ، غيبت و ريشخند كردن . 

تحف العقول : 321

پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

لا تَقطَعُوا على السائلِ مَسألَتَهُ فلَولا أنَّ المَساكينَ يَكذِبُونَ ما أفلَحَ مَن رَدَّهُم . 

خواهشِ سائل را ردّ نكنيد ؛ زيرا اگر نبود اين كه گدايان دروغ مى‏گويند ، 
كسى كه دست ردّ به سينه آنان مى‏زد ، هرگز رستگار نمى‏شد . 


بحارالانوار : 96 / 158 / 37

پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

اُنظُرُوا إلى السائلِ فإن رَقَّتْ لَهُ قُلوبُكُم فَأعطُوهُ ، فإنّهُ صادِقٌ . 

به سائل بنگريد ، اگر دلتان به حال او رقّت آورد عطايش دهيد ، كه او راست مى‏گويد . 

نوادرالراوندی : 3



امام حسين عليه السلام :

صاحِبُ الحاجةِ لَم‌‏يُكرِمْ وَجهَهُ عن سُؤالِكَ فَأكرِمْ وَجهَكَ عن رَدِّهِ . 

نيازمند ، با درخواست كردن حرمت و آبروى خود را ريخته است، پس تو با نوميد نكردن
او آبرو و حرمتت را نگهدار . 


کشف الغمه : 2 / 244


امام باقر عليه السلام :

لو يَعلَمُ السائلُ ما في المَسألَةِ ما سَألَ أحَدٌ أحَداً ، ولَو يَعلَمُ المَسؤولُ‏ما
في المَنعِ ما مَنَعَ أحَدٌ أحَداً . 

اگر سائل مى‏دانست كه در درخواست و خواهش كردن چه نهفته است ،
هرگز كسى از كسى چيزى درخواست نمى‏كرد و اگر كسى كه از وى 
خواهشى مى‏شود ، مى‏دانست كه در نوميد كردن چه نهفته است ، 
هرگز كسى ، ديگرى را نوميد برنمى‏گرداند . 


تحف العقول : 300


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

سابُّ المُؤمِنِ كالمُشرِفِ على الهَلَكَةِ . 

ناسزاگوى به مؤمن همچون كسى است كه در آستانه هلاكت باشد . 

کنزالعمال : 8093


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

سِبابُ المؤمِنِ فُسوقٌ ، وقِتالُهُ‏ كُفرٌ ، وأكلُ لَحمِهِ مِن مَعصيَةِ اللَّهِ . 

ناسزاگفتن به مؤمن فسق است و جنگيدن با او كفر و خوردن گوشت
او (غيبت كردن از وى) معصيت خداست . 


بحارالانوار : 75 / 148 / 6



پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

لا تَسُبُّوا الرِّياحَ فإنّها مَأمُورَةٌ ، ولا تَسُبُّوا الجِبالَ ولا السّاعاتِ 
ولا الأيّامَ ولا اللَّيالِيَ فَتَأثَمُوا وتَرجِعَ علَيكُم . 

به بادها ناسزا مگوييد كه‏ آنها (از جانب خداوند) مأمورند و كوهها
و لحظه‌‏ها و روزها و شبها را ناسزا نگوييد كه گنهكار مى‏شويد و به خودتان بر مى‏گردد . 


علل الشرایع : 577 / 1


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

لا تَسُبُّوا الناسَ فَتَكتَسِبُوا العَداوةَ بَينَهُم . 

به مردم ناسزا مگوييد كه با اين كار در ميان آنها دشمن پيدا مى‏كنيد . 

کافی : 2 / 360 / 3


امام على عليه السلام - خطاب به‏ قنبر - كه مى‏خواست به كسى كه
بدو ناسزا گفته بود ، ناسزا گويد - :


مَهْلاً يا قَنبرُ! دَعْ شاتِمَكَ مُهاناً تُرْضِ الرَّحمنَ وتُسخِطِ الشَّيطانَ وتُعاقِبْ
عَدُوَّكَ ، فَوَالذي فَلَقَ الحَبَّةَ وبَرَأ النَّسَمَةَ ما أرضَى المؤمنُ رَبَّهُ بِمِثلِ الحِلْمِ ،
ولا أسخَطَ الشَّيطانَ بِمِثلِ الصَّمتِ ، ولا عُوقِبَ الأحمَقُ بمِثلِ السُّكوتِ عَنهُ . 

آرام باش قنبر ! دشنامگوى‏خود را خوار و سرشكسته بگذار تا خداى رحمان را
خشنود و شيطان را ناخشنود كرده و دشمنت را كيفر داده باشى . قسم به خدايى كه
دانه را شكافت و خلايق را بيافريد ، مؤمن پروردگار خود را با چيزى همانند بردبارى
و گذشت خشنود نكرد و شيطان را با حربه‏‌اى چون خاموشى به خشم نياورد
و احمق را چيزى مانند سكوت در مقابل او كيفر نداد . 


امالی المفید : 118 / 2


امام كاظم عليه السلام - هنگامى كه ديد دو نفر به يكديگر ناسزا مى‏گويند - :

البادِي أظلَمُ، ووِزرُهُ ووِزرُ صاحِبِهِ علَيهِ ما لَم يَعتَدِ المَظلومُ . 

آغاز كننده ستمكارتر است و گناه طرف مقابل نيز به گردن اوست ، تا زمانى كه
ستمديده زياده روى نكند . 


تحف العقول : 412


امام كاظم عليه السلام :

ما تَسابَّ اثنانِ إلّاانحَطَّ الأعلى‏ إلى‏ مَرتَبةِ الأسفَلِ . 

هيچ گاه دو نفر به يكديگر ناسزا نگفتند مگر اين كه آن كه بيشتر دشنام داده 
به مرتبه پايين‏ترى سقوط مى‏كند . 


اعلام الدین : 305


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

مَن سَبَّ نَبيّاً مِنَ الأنبياءِ فاقتُلُوهُ ، ومَن سَبَّ وَصِيّاً فقد سَبَّ نبيّاً . 

هر كه يكى از پيامبران را دشنام داد ، او را بكشيد ، و هركه يكى از اوصيا (ى آنان) را 
دشنام گويد بى شكّ پيامبرى را دشنام داده است . 


امالی الطوسی : 365 / 769

حدیث سکوت ، گفتن و .... شنیدن (16)

حدیث سکوت ، گفتن و .... شنیدن (16)

امام هادى عليه السلام :

خَيرٌ مِن الخَيرِ فاعِلُهُ ، وأجمَلُ مِن الجَميلِ قائلُهُ ، وأرجَحُ مِن العِلمِ حامِلُهُ . 

از خوبى بهتر كسى است كه خوبى مى‏كند و از زيبايى زيباتر كسى است كه
زيبا مى‏گويد و از علم برتر ، كسى است كه دارنده آن است . 


بحارالانوار : 78 / 370 / 4


امام باقر عليه السلام :

مِنَ الذُّنوبِ التي لا تُغفَرُ قولُ الرَّجُلِ : يالَيتَنِي لا اُؤَاخَذُ إلّا بهذا ! 

از جمله گناهانى كه آمرزيده نمى‏شود اين سخن انسان است كه بگويد : 
كاش جز به همين گناه باز خواست نشوم . 


الخصال : 24 / 83


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

الكبائرُ : الإشراكُ بِاللَّهِ ، وعُقُوقُ الوالدَينِ ، وقَتلُ النَّفْسِ ، والَيمينُ الغَمُوسُ . 

گناهان كبيره عبارتند از : شرك ورزيدن به خدا ، آزردن پدر و مادر ، آدم كشى 
و سوگند دروغ عمدى (براى ضايع كردن حقوق ديگران و خوردن مال مردم) . 


کنزالعمال : 7798


امام سجّاد عليه السلام :

الذُّنوبُ التي تَحبِسُ غَيثَ‏السماءِ : جَورُ الحُكّامِ في القَضاءِ ، وشَهادَةُ الزُّورِ ،
وكِتمانُ الشهادَةِ . 

گناهانى كه بارش آسمان را باز مى‏دارند عبارتند از : قضاوت ظالمانه قاضيان ،
شهادت دادن دروغ و شهادت ندادن . 


نورالثقلین : 5 / 597 / 24


امام باقر عليه السلام :

إنّه ما مِن سَنَةٍ أقَلَّ مَطَراً مِن سَنَةٍ ، ولكنّ اللَّهَ يَضَعُهُ حيثُ يشاءُ ، إنّ اللَّهَ‏عزّ و عجل
إذا عَمِلَ قَومٌ بالمعاصِي صَرَفَ عَنهُم ما كانَ قَدَّرَ لَهُم مِنَ المَطَرِ . 

هيچ سالى كم بارش‏تر از سال ديگر نيست ، بلكه خداوند باران را هر جا كه خواهد مى‏باراند .
(اما) هر گاه مردمى مرتكب گناهان شوند ، خداوند عزّ و جل بارانى را كه براى آنان مقدّر
كرده بود از ايشان باز دارد . 


بحارالانوار : 73 / 329 / 12


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

لا تَسُبُّوا الدنيا فَنِعمَتْ مَطِيَّةُ المؤمنِ ، فعلَيها يَبلُغُ الخيرَ وبها يَنجو مِن الشرِّ ،
إنّهُ إذا قالَ العبدُ : لَعَنَ اللَّهُ الدنيا قالَتِ الدُّنيا : لَعَنَ اللَّهُ أعصانا لِرَبِّهِ ! 

به دنيا ناسزا مگوييد كه آن نيكو مركبى است براى مؤمن ؛ زيرا به وسيله آن به خير
و خوبى مى‏رسد و از شرّ و بدى مى‏رهد . هر گاه بنده بگويد : لعنت خدا بر دنيا ،
دنيا گويد : لعنت خدا بر نافرمان‌ترين ما نسبت به پروردگارش . 


بحارالانوار : 77 / 178 /10


امام باقر عليه السلام :

لا دِينَ لِمَن دانَ بطاعةِ مَن عَصَى اللَّهَ ، ولا دِينَ لِمَن دانَ بِفِريَةِ باطلٍ على اللَّهِ ، 
ولا دِينَ لِمَن دانَ بجُحُودِ شَي‏ءٍ مِن آياتِ اللَّهِ . 

هر كه ملتزم به اطاعت از معصيت كار شود ، دين ندارد ، هر كه ملتزم به نسبت
دروغ و باطلى به خدا شود ، دين ندارد ، هركه ملتزم به انكار آيه‏اى از آيات خدا شود دين ندارد . 


کافی : 2 / 373 / 4


امام على عليه السلام :

كَثرَةُ الدَّينِ تُصَيِّرُ الصادِقَ كاذِباً والمُنجِزَ مُخْلِفاً . 

بدهكارى زياد ، راستگو را دروغگو مى‏كند و خوش قول را بدقول . 

غررالحکم : 7105


امام صادق‌‏عليه السلام :

الكبائرُ سَبعٌ : قَتلُ المؤمِنِ‏مُتَعَمِّداً ، وقذفُ الُمحصَنَةِ ، والفِرارُ مِنَ الزَّحفِ ، 
والتَّعَرُّبُ بعدَ الهِجرَةِ ، وأكلُ مالِ اليتيمِ ظُلماً ، وأكلُ الرِّبا بعدَ البَيِّنَةِ ، 
وكُلُّ ما أوجَبَ اللَّهُ عليهِ النارَ . 

گناهان كبيره هفت تاست : كشتن عامدانه مؤمن، تهمت زدن به زن پاكدامن ،
فرار از ميدان جهاد با دشمن ، تعرّب بعد از هجرت ، به ناحقّ خوردن مال يتيم ، 
رباخوارى بعد از دانستن (حرمت آن) و هر چيزى كه خداوند به سبب آن آتش
دوزخ را واجب كرده است . 


کافی : 2 / 277 / 3


امام رضا عليه السلام :

إذا كَذَبَ الوُلاةُ حُبِسَ المَطَرُ ، وإذا جارَ السُّلطانُ هانَتِ الدَّولةُ ، 
وإذا حُبِسَتِ الزكاةُ ماتَتِ المَواشي . 

هر گاه حكمرانان دروغ بگويند باران بند مى‏آيد و هر گاه سلطان ستم كند
دولت سست و بى‏اعتبار شود و هر گاه زكات داده نشود چارپايان بميرند . 


امالی المفید : 310 / 2


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

ثلاثةٌ مِنَ الذُّنوبِ تُعَجَّلُ عُقوبَتُها ولا تُؤَخَّرُ إلى الآخِرَةِ : عُقوقُ الوالِدَينِ ، 
والبَغيُ على الناسِ ، وكُفرُ الإحسانِ . 

سه گناه است كه كيفرشان در همين دنيا مى‏رسد و به آخرت نمى‏افتد :
آزردن پدر و مادر ، زورگويى و ستم به مردم و ناسپاسى نسبت به خوبيهاى ديگران .


امالی المفید : 237 / 1



امام باقر عليه السلام:

في كِتابِ أميرِ المؤمنينَ عليه السلام : ثلاثُ خِصالٍ لا يَموتُ صاحِبُهُنّ حتّى‏ يَرى‏ وَبالَهُنَّ :
البَغيُ ، وقَطيعَةُ الرَّحِمِ ، والَيمينُ الكاذِبةُ . 

در كتاب امير المؤمنين عليه السلام آمده است : سه گناه است كه صاحب آنها در همين
دنيا كيفرش را ببيند : ستم ، بريدن پيوند خويشاوندى و سوگند دروغ . 


امالی المفید : 98 / 8


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

ويلٌ للذينَ يَجتَلِبُونَ الدنيا بالدِّينِ ، يَلبَسُونَ للناسِ جُلودَ الضَّأنِ مِن لِينِ ألسِنَتِهِم ، 
كلامُهُم أحلى‏ مِن العَسَلِ وقُلوبُهُم قُلوبُ الذِئابِ ، يقولُ اللَّهُ تعالى‏ : أبي يَغتَرُّونَ ؟! 

واى بر كسانى كه دين را وسيله كسب دنيا مى‏كنند و با زبان نرم خود در برابر مردم 
به لباس ميش در مى‏آيند ، گفتارشان‏از عسل‏شيرين‏تر است و دلهايشان دل گرگ است .
خداوند متعال مى‏فرمايد : آيا به (رحمت) من مغرور مى‏شوند ؟ ! 


اعلام الدین : 295


الإمامُ الصّادقُ عليه السلام - لَمّا سُئلَ عن قَومٍ يَعمَلُونَ بالمَعاصِي ويَقولونَ :
نَرجُو ، فلا يَزالُونَ كذلكَ حتّى‏ يَأتِيَهُمُ الموتُ ؟ - : هؤلاءِ قَومٌ يَتَرَجَّحُونَ في الأمانِيِّ 
كَذَبوا لَيسُوا بِراجِينَ ، إنّ مَن رَجا شَيئاً طَلَبَهُ ومَن خافَ مِن شي‏ءٍ هَربَ مِنهُ . 

امام صادق عليه السلام - هنگامى‏كه‏به ايشان عرض شد : عدّه‌‏اى هستند كه گناه 
مى‏كنند و مى‏گويند ما (به رحمت خدا) اميدواريم و پيوسته در همين حالند تا مرگشان
در رسد - : اينها مردمانى هستند كه در آرزوها و خيالات خود غرقند . دروغ مى‏گويند ، 
آنها اميدوار نيستند ؛ زيرا هركه به چيزى اميد داشته باشد در طلب آن مى‏كوشد
و هركه از چيزى بترسد از آن مى‏گريزد . 


کافی : 2 / 68 / 5


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

مَن استَبطَأ الرِّزقَ فَليُكثِرْمِن التَّكبيرِ ، ومَن‏كَثُرَ هَمُّهُ وغَمُّهُ فَليُكثِرْ مِن الاستِغفارِ . 

كسى كه در روزى خود تأخير و تنگى بيند ، بايد زياد تكبير بگويد و كسى كه
اندوهش زياد شود ، بسيار استغفار كند . 


کنزالعمال : 9325


امام صادق عليه السلام :

لَم يَكُن رسولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله يقولُ لِشَي‏ءٍ قد مَضى‏ : لَو كانَ غَيرَهُ ! 

رسول خدا صلى الله عليه وآله درباره هيچ رخداد و پيشامدى نمى‏گفت :
«كاش جز اين اتفاق مى‏افتاد» . 


بحارالانوار : 71 / 157 / 75


امام على عليه السلام :

ثلاثٌ يُبلِغْنَ بالعَبدِ رِضوانَ اللَّهِ : كَثرَةُ الاستِغفارِ ، وخَفْضُ الجانِبِ ، وكَثرَةُ الصَّدَقَةِ . 

سه چيز است كه بنده را به خشنودى خدا مى‏رساند : استغفار زياد ، فروتنى و صدقه دادن زياد . 

بحارالانوار : 78 / 81 / 74


امام على عليه السلام :

يَنبَغِي أن يكونَ الرجُلُ‏مُهَيمِناً عَلى‏ نَفسِهِ ، مُراقِباً قَلبَهُ حافِظاً لِسانَهُ . 

سزاوار است كه آدمى نگهبان نفس خود و مراقب دل و نگهدار زبان خويش باشد . 

غررالحکم : 10947


شقيق بن سلمه :

جاءَ رجُلٌ إلى‏ عَلِيٍّ وكَلَّمَهُ فقالَ في عُرضِ الحديثِ إنّي اُحِبُّكَ ، فقالَ لَهُ عَلِيٌّ : كَذَبتَ . 
قالَ : لِمَ يا أميرَ المؤمنينَ ؟ قالَ : لأنّي لا أرى‏ قَلبِي يُحِبُّكَ ، قالَ النبيُّ صلى الله عليه وآله : 
إنّ الأرواحَ كانَت تَلاقى‏ في الهَواءِ فَتَشامُّ ، ما تَعارَفَ مِنها ائتَلَفَ ، وما تَناكَرَ مِنها اختَلَفَ . 

مردى خدمت على عليه السلام آمد و با او سخن گفت و در ضمن صحبت گفت :
من شما را دوست دارم . على عليه السلام فرمود : دروغ مى‏گويى . عرض كرد :
چرا اى امير مؤمنان ؟ فرمود : چون در دلِ خود ، محبّت تو را نمى‏يابم . پيامبر خدا 
صلى الله عليه وآله فرمود : ارواح در فضا با يكديگر ملاقات مى‏كردند و همديگر را 
مى‏بوييدند و آنهايى كه با يكديگر آشنا در مى‏آمدند با هم جمع مى‏شدند و آنهايى كه
با هم آشنا در نمى‏آمدند از هم جدا مى‏شدند . 


کنزالعمال : 25560


امام على عليه السلام :

الزَّمانُ يَخُونُ صاحِبَهُ ، ولا يَستَعتِبُ لِمَن عاتَبَهُ . 

زمانه به صاحب خود خيانت مى‏كند و از كسى كه او را ملامت كند رضايت نطلبد . 

غررالحکم : 2093


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

عَلى‏ كُلِّ نَفَسٍ مِن بَني‏آدَمَ كُتِبَ حَظٌّ مِنَ الزِّنا أدرَكَ ذلكَ لا محالَةَ ،
فالعَينُ زِناها النَّظَرُ ، والرِّجلُ زِناها المَشيُ ، والاُذُنُ زِناها الاستِماعُ . 

بر هر عضوى از اعضاى انسان بهره‏اى از زنا نوشته شده كه لاجرم به آن
مى‏رسد ؛ مثلاً زناى چشم نگاه كردن است و زناى پا ، رفتن (به سوى گناه)
و زناى گوش ، شنيدن (صداهاى حرام). 


کنزالعمال : 13026


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

قَولُ الرَّجُلِ للمرأةِ : «إنّي اُحِبُّكِ» لا يَذهَبُ مِن قَلبِها أبداً . 

اين سخن مرد به زن كه «دوستت دارم» هرگز از دل زن بيرون نرود . 

کافی : 5 / 569 / 59


امام على عليه السلام :

إنّ أحسَنَ الزِّيِّ ما خَلَطَكَ بالناسِ وجَمَّلَكَ بينَهُم وكَفَّ ألسِنَتَهُم عنكَ . 

نيكوترين هيأت (وسلوك) آن است كه تو را با مردم آميزش دهد و در ميان آنها
زيبايت گرداند و زبان (بدگويى) آنان را از تو باز دارد . 


غررالحکم : 3470


من لايحضره الفقيه :

قالَ رجلٌ للصّادِقِ عليه السلام : إنّ لي جِيراناً ولَهُم جَوار يَتَغَنَّينَ ويَضرِبن بالعُودِ ،
فرُبّما دَخَلتُ الَمخرَجَ فَاُطِيلُ الجُلُوسَ استِماعاً مِنّي لَهُنَّ ؟ ... فقالَ لَهُ الصّادقُ عليه السلام : 
تاللَّهِ أنتَ ! أما سَمِعتَ اللَّهَ‏عزّ و عجل يقولُ : «إنَّ السَّمْعَ والبَصَرَ والفُؤادَ كُلُّ اُولئكَ كانَ عنه مَسْؤولاً» ؟! 

مردى به امام صادق عليه السلام عرض كرد : همسايگانى دارم كه كنيزكانشان آواز مى‏خوانند
و عود مى‏نوازند و من گاهى اوقات به دستشويى مى‏روم و براى گوش دادن به ساز و آواز آنها 
نشستنم را طول مى‏دهم ... حضرت فرمود : سوگند به خدا تو (هم) ؟ ! ! مگر نشنيده‏‌اى كه خداوند
عزّ و جل مى‏فرمايد : «همانا از گوش و چشم و دل ، همگى ، بازخواست مى‏شود» . 


الفقیه : 1 / 180 / 177


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

العِلمُ خَزائنُ ومَفاتِيحُهُ السُّؤالُ ، فَاسألُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ فإنّهُ يُؤجَرُ أربَعةٌ :
السائلُ ، والمُتَكلِّمُ ، والمُستَمِعُ ، والُمحِبُّ لَهُم . 

دانش گنجينه‏هايى است و كليدهاى آن پرسش است ؛ پس ، خدايتان رحمت كند ، 
بپرسيد ، كه با اين كار چهار نفر اجر مى‏يابند : پرسشگر ، پاسخگو ، شنونده و دوستدار آنان . 


تحف العقول : 41


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

حُسنُ المَسألَةِ نِصفُ العِلمِ . 

خوب پرسيدن ، نيمى از دانش است . 

تحف العقول : 56

حدیث سکوت ، گفتن و .... شنیدن (15)

حدیث سکوت ، گفتن و .... شنیدن (15)


جابر :

كانَ [النّبيُّ صلى الله عليه وآله‏] إذا خَطَبَ احْمَرَّتْ عَيْناهُ ، وعلا صَوْتُهُ ، واشْتَدَّ غَضَبُهُ ،
كأنَّهُ مُنْذِرُ جَيْشٍ يَقولُ : صَبَّحَكُم مَسّاكُم ! 

پيامبر صلى الله عليه وآله هرگاه خطبه مى‏خواند چشمانش سرخ مى‏شد و صدايش رسا 
مى‏گشت و خشمش اوج مى‏گرفت ؛ گويى قراول سپاهى است كه آنان را از خطر حمله دشمن آگاه مى‏كند . 


کنزالعمال : 17974


ابو امامه :

كانَ [النّبيُ‏صلى الله عليه وآله‏] إذا بَعَثَ أميراً قالَ : أقْصِرِ الخُطْبَةَ، وأقِلَّ الكَلامَ . 

پيامبر صلى الله عليه وآله هرگاه فرماندهى را به جنگ مى‏فرستاد مى‏فرمود :
خطابه را كوتاه و سخن را كم كن . 


کنزالعمال : 18126


عمار بن ياسر :

أمَرَنا رسولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله بإقْصارِ الخُطَبِ . 

پيامبر خدا صلى الله عليه وآله ما را به مختصر برگزار كردن سخنرانى‏ها فرمان داد . 

سنن ابی داود : 1106


جابربن سمره سوائى :

كانَ رسولُ اللَّهِ‏صلى الله عليه وآله لا يُطيلُ المَوعِظَةَ يَومَ الجُمُعةِ ،
إنَّما هُنَّ كَلِماتٌ يَسيراتٌ . 

پيامبر خدا صلى الله عليه وآله در روز جمعه موعظه را طولانى برگزار نمى‏كرد ، 
بلكه سخنانى كوتاه ايراد مى‏فرمود . 


سنن ابی داود : 1107


امام على عليه السلام :

الخَطُّ لِسانُ اليَدِ . 

خطّ ، زبانِ دست است . 

غررالحکم : 706


امام صادق عليه السلام :

مَن قالَ : «لا إلهَ إلّا اللَّهُ» مُخْلِصاً دَخَلَ الجَنّةَ ، و إخْلاصُهُ أنْ يَحْجِزَهُ 
«لا إلهَ إلّا اللَّهُ» عَمّا حَرّمَ اللَّهُ . 

هركس از روى اخلاص بگويد «لا اله الا اللَّه» به بهشت رود و اخلاصش
به اين است كه «لا اله الا اللَّه» او را از آنچه خدا حرام كرده باز دارد . 


بحارالانوار : 8 / 359 / 24


امام على عليه السلام :

لَو سَكَتَ الجاهِلُ ما اخْتَلَفَ النّاسُ . 

اگر نادان خاموشى مى‏گُزيد ، مردم دچار اختلاف نمى‏شدند . 

بحارالانوار : 78 / 81 / 75


امام صادق عليه السلام - در پاسخ به پرسش از حدّ و معناى حسن خلق - :

تُلينُ جانِبَكَ ، وتُطيِّبُ كلامَكَ ، وتَلْقى‏ أخاكَ ببِشْرٍ حَسَنٍ . 

حُسن خلق اين است كه نرمخو و مهربان باشى ، گفتارت پاكيزه و مؤدبانه باشد
و بابرادرت با خوشرويى برخورد كنى . 


معانی الاخبار : 253 / 1


امام صادق عليه السلام - درباره مكارم اخلاق - :

العَفْوُ عَمّنْ ظَلَمَكَ ، وصِلَةُ مَن قَطعَكَ ، و إعْطاءُ مَن حَرمَكَ ، 
وقَولُ الحقِّ ولَو على‏ نَفْسِكَ . 

گذشت از كسى كه به تو ستم كرده‏است ، ارتباط برقرار كردن با كسى كه
از تو بريده است ، عطا كردن به آن كه از دادن چيزى به تو دريغ ورزيده است 
و گفتن حقّ اگر چه بر ضدّ خودت باشد . 


معانی الاخبار : 191 / 1


به پيامبر خدا صلى الله عليه وآله عرض شد :

إنّ فُلانَةَ تَصومُ النّهارَ وتَقومُ اللّيلَ ، وهِي سَيِّئةُ الخُلقِ تُؤْذي جِيرانَها بلِسانِها - :
لا خَيرَ فيها ، هِي مِن أهْلِ النّارِ . 


فلان زن روزها را روزه مى‏گيرد و شبها را به عبادت مى‏گذراند امّا بداخلاق است
و همسايگانش را با زبان خود مى‏آزارد ، حضرت فرمود :
خيرى در او نيست ، او دوزخى است . 


بحارالانوار : 71 / 394 / 63


امام رضا عليه السلام :

حَرّمَ اللَّهُ الخَمرَ لِما فيها مِن الفَسادِ ، ومِن تَغْييرِها عُقولَ شارِبِيها ،
وحَمْلِها إيّاهُم على‏ إنْكارِ اللَّهِ‏عزّ و عجل ، والفِرْيَةِ علَيهِ وعلى‏ رُسُلِهِ ، 
وسائرِ ما يكونُ مِنهُم مِن الفَسادِ والقَتلِ . 


خداوند شراب را حرام فرمود ؛ زيرا شراب تباهى مى‏آورد ، عقل شرابخواران
را دگرگون مى‏كند و آنان را به انكار خداوند عزّ و جل و دروغ وتهمت بستن 
به او و پيامبرش وا مى‏دارد و ديگر اعمالى چون تبهكارى و قتل كه از شرابخواران سر مى‏زند . 


عیون اخبارالرضا علیه السلام : 2 / 98 / 2


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

شارِبُ الخَمرِ لا تُصَدِّقوهُ إذا حَدّثَ ، ولاتُزَوِّجوه إذا خَطَبَ ،
ولا تَعودوهُ إذا مَرِضَ ، ولا تَحْضَروهُ إذا ماتَ ، ولا تأتَمِنوهُ على‏ أمانَةٍ . 

شرابخوار ، اگر سخنى گفت تأييد نكنيد ، اگر خواستگارى كرد به او زن ندهيد ،
اگر بيمار شد به عيادتش نرويد ، اگر مُرد بر جنازه‏اش حاضر نشويد
و به او امانت مسپاريد . 


بحارالانوار : 79 / 127 / 7


امام صادق عليه السلام :

لا يكونُ العَبدُ مؤمناً حتّى‏ يكونَ خائفاً راجِياً ، ولا يكونُ خائفاً راجِياً حتّى‏
يكونَ عامِلاً لِما يَخافُ ويَرْجو . 

ترسان ، كسى است كه هراس ، زبان گويايى برايش باقى نگذاشته باشد . 

بحارالانوار : 78 / 244 / 54


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

لا تَخَفْ في اللَّهِ لَوْمَةَ لائمٍ . 

در راه خدا از سرزنش هيچ سرزنش كننده‏اى ترسى به دل راه مده . 

الخصال : 526 / 13


امام صادق عليه السلام :

يُجبَلُ المؤمنُ على‏ كُلِّ طَبيعةٍ إلّا الخِيانَةَ والكَذِبَ . 

مؤمن بر هر خويى سرشته مى‏شود ، مگر خيانت و دروغ . 

الاختصاص : 231


معاوية بن عمّار :

قلت لأبي عبداللَّه عليه السلام : الرّجُلُ يكونُ لِي علَيهِ الحقُّ فيَجْحَدُنِيهِ 
ثُمَّ يَسْتَودِعُني مالاً ، ألِيَ أنْ آخُذَ مالِي عِندَهُ ؟ قال : لا ، هذهِ خِيانَةٌ . 

به امام صادق عليه السلام عرض كردم : من به كسى پولى مى‏سپارم و او انكار
مى‏كند كه به وى چيزى سپرده‏ام ، بعد از مدتى او مالى به من مى‏سپارد .
آيا مى‏توانم آن را به جاى پولى كه نزد او دارم (و به من نمى‏دهد) بردارم ؟
فرمود : نه ، اين خيانت است . 


نورالثقلین : 2 / 144 / 68


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

إفْشاءُ سِرِّ أخيكَ خِيانَةٌ ، فاجتَنِبْ ذلكَ . 

فاش‌‏كردن راز برادر دينى خيانت است ؛ پس ، از اين كار دورى كن . 

بحارالانوار : 77 / 89 / 3


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

أربَعٌ مَن اُعْطِيَهُنَّ فَقَد اُعْطِيَ خَيرَ الدُّنيا والآخِرَةِ : بَدناً صابِراً ،
ولِساناً ذاكِراً ، وقَلْباً شاكِراً ، وزَوْجَةً صالِحَةً . 

چهار چيز است كه به هركس داده شود خير دنيا و آخرت به او داده شده ‏است ؛ 
بدن شكيبا ، زبان گويا به ذكر خدا ، دل سپاسگزار و همسر شايسته . 


مستدرک الوسائل : 2 / 414 / 2338


امام على عليه السلام :

أربَعٌ مَن اُعْطِيَهُنَّ فَقَد اُعْطِيَ خَيرَ الدُّنيا والآخِرَة : صِدقُ حَديثٍ ، 
وأداءُ أمانَةٍ ، وعِفَّةُ بَطْنٍ ، وحُسنُ خُلقٍ . 

چهار چيز است كه به هر كس داده شود خير دنيا و آخرت به او داده شده‏ است :
راستگويى ، امانتدارى ، عفّت شكم و خوشخويى . 


غررالحکم : 2142


پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

إذا أرادَ اللَّهُ بقَومٍ خَيراً أكثَرَ فُقَهاءَهُم وأقَلَّ جُهّالَهُم ، فإذا تكَلّمَ الفقيهُ 
وَجدَ أعْواناً ، و إذا تَكلَّمَ الجاهِلُ قُهِرَ . 

هر گاه خداوند خوبى مردمى را بخواهد شمار دين شناسان آنان را زياد
گرداند و نادان‌هايشان را كم كند . پس چون فقيه سخنى بگويد براى 
سخن خود يارانى بيابد و چون نادان سخنى بگويد شكست خورد . 


کنزالعمال : 28692


بحار الأنوار :

يا أحمدُ ، إنَّ أهلَ الخَيرِ وأهلَ الآخِرَةِ رَقيقَةٌ وُجوهُهم ، كثيرٌ حَياؤهُم ، قليلٌ حُمْقُهُم ،
كثيرٌ نَفْعُهُم ، قليلٌ مَكْرُهُم ، النّاسُ مِنْهم في راحَةٍ ، وأنفسُهُم مِنْهم في تَعَبٍ ،
كلامُهُم مَوْزونٌ ، مُحاسِبينَ لأنفُسِهِم مُتْعِبينَ لَها ، تَنامُ أعيُنُهم ولا تَنامُ قلوبُهُم ، 
أعينُهُم باكِيَةٌ ، وقُلوبُهُم ذاكِرَةٌ . إذا كُتِبَ النّاسُ مِن الغافِلينَ كُتِبوا مِن الذّاكِرينَ ...
لا يَشْغَلُهُم عَنِ اللَّهِ شَي‏ءٌ طَرْفَةَ عَينٍ ، ولا يُريدونَ كَثْرَةَ الطَّعامِ ، ولا كَثرةَ الكلامِ ،
ولا كَثرةَ اللِّباسِ . النّاسُ عِندَهُم مَوْتى‏ ، واللَّهُ عِندَهُم حيٌّ قَيّومٌ . 


در حديث معراج آمده است : اى احمد ! همانا اهل خير واهل آخرت مردمانى
كمرو و پر شرم هستند ، نادانيشان اندك است و سودشان بسيار و مكرشان اندك ، 
مردم از دست آنان آسوده‏اند و خودشان از خويشتن در رنجند ، سخنشان سنجيده ‏است ،
از نفْسهاى خود حساب مى‏كشند و آن را سرزنش مى‏كنند ، چشمانشان مى‏خوابد
امّا دلهايشان نمى‏خوابد ، ديدگانشان گريان است ، دلهايشان به ياد خداست ،
آن گاه كه مردم را در شمار غافلان مى‏شمارند آنها از ذاكران هستند ... هيچ چيز ، 
لحظه‌‏اى آنان را از خدا باز نمى‏دارد ، نه خواهان خوراك زيادند و نه خواستار پر گويى
و نه خواهان پوشاك زياد ، مردم نزد آنان مردگانند و خدا در نظرشان ، هميشه زنده و قيّوم . 


بحارالانوار : 77 / 24 / 6


امام صادق عليه السلام :

أحْسنُ مِن الصِّدقِ قائلُهُ ، وخَيرٌ مِن الخَيرِ فاعِلُهُ . 

بهتر از راستگويى راستگوست و بهتر از خوبى كسى است كه خوبى مى‏كند . 

امالی الطوسی : 223 / 385

حدیث سکوت ، گفتن و .... شنیدن (14)

حدیث سکوت ، گفتن و .... شنیدن (14)

امام على عليه السلام :

تُعرَفُ حَماقَةُ الرّجُلِ في ثلاثٍ : في كلامِهِ فيما لا يَعْنيهِ ، 
وجَوابِهِ عَمّا لا يُسألُ عَنهُ ، وتَهَوُّرِهِ في الاُمورِ . 

حماقت مرد از سه چيز شناخته مى‏شود : ياوه گويى ، پاسخ دادن
به چيزى كه از او سؤال نمى‏شود و بى‏باكى و تهوّر در كارها . 


غررالحکم : 4542


امام على عليه السلام :

لا تَرُدَّ على‏ النّاسِ كلَّ ما حَدّثوكَ ؛ فكفى‏ بذلكَ حُمْقاً . 

سعى نكن هرچه مردم براى تو مى‏گويند ردّ كنى كه براى نشان دادن
حماقت همين بس است . 


غررالحکم : 10251


امام سجّاد عليه السلام - در سفارش به فرزند بزرگوار خود حضرت باقر عليه السلام - :

إيّاكَ يا بُنيَّ أنْ تُصاحِبَ الأحمَقَ أو تُخالِطَهُ ، واهْجُرْهُ ولا تُحادِثْهُ ؛ فإنّ الأحمَقَ هُجْنَةٌ
غائباً كانَ أو حاضِراً : إنْ تَكَلَّم فضَحَهُ حُمقُهُ ، وإنْ سَكَتَ قَصُرَ بهِ عِيُّهُ ، وإنْ عَمِلَ أفسَدَ ،
وإنِ اسْتُرعِيَ أضاعَ . لا عِلمُهُ مِن نَفْسِهِ يُغْنيهِ ، ولا عِلمُ غَيرهِ يَنْفَعُهُ ، ولا يُطيعُ ناصِحَهُ ، 
ولا يَستريحُ مقارِنُهُ ، تَوَدُّ اُمُّهُ أنّها ثَكَلَتْهُ ، وامْرَأتُهُ أنّها فَقَدتْهُ ، وجارُهُ بُعدَ دارِهِ ، 
وجَليسُهُ الوَحْدةَ مِن مُجالَسَتِهِ . إنْ كانَ أصْغَرَ مَن في الَمجلِسِ أعْنى‏ مَن فَوقَهُ ،
وإنْ كانَ أكْبَرَهُم أفْسَدَ مَن دُونَهُ . 

فرزندم ! از همنشينى يا معاشرت با نابخرد بپرهيز و از او دورى كن و با وى همسخن مشو ؛ 
زيرا آدم بى‏خرد ، غايب باشد ياحاضر ، پست و فرومايه است ؛ هرگاه زبان به سخن گشايد
حماقتش او را رسوا كند و هرگاه خامش شود به دليل ناتوانى در سخن گفتن باشد ، اگر كارى 
كند خرابى به بار آورد و چون مسئوليتى به عهده گيرد آن را تباه سازد ، نه علم خودش به كار او
مى‏آيد و نه دانش ديگران سودش مى‏رساند ، به سخن خيرخواه خودگوش نمى‏دهد ، 
وهمنشينش از دست او آسوده نيست ، مادرش آرزوى مرگ او را دارد و همسرش آرزوى 
از دست دادن او را و همسايه‏ اش آرزوى رفتن از همسايگى‏اش را و همنشينش آرزوى خلاصى
از همنشينى او را . اگر كمترين فرد مجلسى باشد بالاتر از خود را به رنج افكند و اگر بالاترين 
فرد مجلسى باشد فرو دستان خود را به فساد و تباهى كشاند . 


امالی الطوسی : 613 / 1268


امام على عليه السلام :

السُّكوتُ على‏ الأحمَقِ أفضَلُ (مِن) جَوابِهِ. 

سكوت در برابر احمق بهتر از جواب دادن به اوست . 

غررالحکم : 1160


امام صادق عليه السلام :

مَن سألَهُ أخوهُ المؤمنُ حاجَةً مِن ضُرٍّ فمَنَعهُ مِن سَعةٍ وهُو يَقْدِرُ علَيها - 
مِن عِندِهِ أو مِن عندِ غَيرِهِ - حَشَرهُ اللَّهُ يَومَ القِيامَةِ مَغْلولَةً يدُهُ إلى‏ عُنُقِهِ
حتّى‏ يَفْرُغَ اللَّهُ مِن حِسابِ الخَلقِ . 

كسى كه برادر مؤمنش در هنگام تنگدستى نياز خود را به او بگويد و او بتواند
خودش يا ازطريق كسى ديگر حاجتش را روا سازد و نكند خداوند در روز قيامت
وى را دست بسته به گردن محشور فرمايد و تا فارغ شدن از حساب بندگانش
همچنان او را نگه دارد . 


بحارالانوار : 74 / 287 / 13

امام على عليه السلام :

اللَّهُمَّ لا تَجعَلْ بي حاجَةً إلى‏ أحدٍ مِن شِرارِ خَلْقِكَ ، وما جَعَلْتَ بي من حاجَةٍ
فاجْعَلْها إلى‏ أحْسَنِهِم وَجْهاً ، وأسْخاهُم بها نَفْساً ، وأطْلَقِهِم بها لِساناً ، وأقلِّهِم علَيَّ بها مَنّاً . 

خدايا ! مرا به هيچ يك از بَدان خَلقت نيازمند مگردان ، اگر مرا نيازمند ساختى ، 
به خوشروترين و بخشنده‏ترين كس و آن كه نيازم را با زبان خوش برآورد
و كمتر بر من منت نهد ، محتاج گردان . 


بحارالانوار : 78 / 56 / 111

پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

ارْكَبوا هذهِ الدَّوابَّ سالِمَةً واتَّدِعُوها سالِمَةً ، ولا تَتَّخِذوها كَراسِيَّ لأحاديثِكُم
في الطُّرُقِ والأسْواقِ ، فَرُبَّ مَرْكوبَةٍ خَيرٌ مِن راكِبِها وأكْثَرُ ذِكْراً للَّهِ تباركَ وتعالى‏ مِنهُ . 

چارپايان سالم را سوار شويد و آنها را سالم نگه داريد و آنها را كرسى خطابه و 
صحبت هاى خود در كوچه‌‏ها و بازارها نكنيد ؛ چه بسا مركوبى كه از سواره‌‏اش
بهتر است و بيشتر از او به ياد خداى تبارك و تعالى است . 


کنزالعمال : 24957

امام على عليه السلام :

مَنِ اسْتَحيى‏ مِن قَولِ الحَقِّ فهُو أحمَقُ . 

كسى كه از گفتن حقّ شرم كند احمق است . 

غررالحکم : 8650

پيامبر خدا صلى الله عليه وآله :

لم يَبْقَ مِن أمْثالِ الأنْبياءِ عليهم السلام إلّا قَولُ النّاسِ :
إذا لَم تَسْتَحيِ فاصْنَعْ ما شِئْتَ . 

از مثل‏هاى پيامبران عليهم السلام جز اين سخن مردم بر جاى نمانده است : 
وقتى حيا نداشتى هر كارى مى‏خواهى بكن . 


عیون اخبارالرضا علیه السلام : 2 / 56 / 207

امام على عليه السلام :

سَمِعْتُ رسولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله يقولُ : يَخْرُجُ في آخرِ الزّمانِ قَومٌ
أحْداثُ الأسْنانِ ، سُفَهاءُ الأحْلامِ ، قَوْلُهُم مِن خَيرِ أقْوالِ أهْلِ البَرِيَّةِ ،
صَلاتُهُم أكْثَرُ مِن صَلاتِكُم ، وقِراءتُهُم أكْثَرُ مِن قِراءتِكُم ، لا يُجاوِزُ إيمانُهُم تَراقِيَهُم
- أو قالَ حَناجِرَهُم - يَمْرُقونَ مِن الدِّينِ كمايَمْرُقُ السَّهمُ مِن الرَّمِيَّةِ ، فاقْتُلوهُم . 

شنيدم كه پيامبر خدا صلى الله عليه وآله مى‏فرمايد : در آخر الزمان مردمى سر بر مى‏دارند
كم سال وسبكسر ، بهترين سخنان را به زبان مى‏آورند ، بيش از شما نماز مى‏خوانند ، 
بيش از شما قرآن تلاوت مى‏كنند ، امّا ايمان آنها از استخوان چنبره - يا فرمود :
از حنجره‏‌هايشان - فراتر نمى‏رود ، همانند خارج شدن تير از كمان ، از دين خارج 
مى‏شوند . اين افراد را بكشيد . 


شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید : 2 / 267


سعد بن ابراهيم - از پدرش - :

أوَّلُ مَن خَطَبَ على‏ المِنْبَرِ إبراهيمُ عليه السلام حينَ اُسِرَ لُوطٌ واسْتَأسَرَتْهُ‏الرُّومُ ، 
فغَزا إبراهيمُ حتّى‏ اسْتَنْقَذَهُ مِن الرُّومِ . 

نخستين كسى كه بر منبر خطابه خواند إبراهيم عليه السلام بود و آن زمانى بود كه
روميها لوط را اسير كردند و ابراهيم با آنان جنگيد و او را از دست آنان نجات داد . 


الدرالمنثور : 1 / 282