خلاصه کتاب سخن و سخنوری مرحوم آقای فلسفی
مقاله حاضر، گزیده مهمترین مطالب کتاب «سخن و سخنوری» اثر خطیب توانا حجت الاسلام و المسلمین محمد تقی رحمهالله فلسفی است.
ناطق و فنّ سخن
1) سه چیز در نطق گویندگان نقش بسیار مهم و مؤثر دارد:
الف) شخصیت ناطق و قدر و منزلتی که در افکار عمومی دارد. به هر نسبتی که ناطق محبوبتر باشد و مقبولیتش در جامعه بیشتر، به همان نسبت توجه مردم به سخنش زیادتر و اثر کلامش فزونتر خواهد بود.
ب) موضوع مورد بحث. هر قدر موضوع به نظر مردم مهمتر باشد میل آنان به استماعش بیشتر است.
ج) هنر ناطق در کیفیت القای کلام.
حضرت علی علیهالسلام میفرماید: «رُبَّ کَلامٍ أَنْفَذَ مِنْ سِهامٍ؛ چهبسا کلامی که تأثیرش [در شنوندگان] از تیرهای برّان و دل شکاف زیادتر است.»(1)
______________________________
1 ـ غرر الحکم، ص 416.
آگاهی و آگاهسازی
2) سخنور باید از مطلبی که میخواهد مورد بحث قرار دهد، آگاه باشد، یعنی بداند چه میخواهد بگوید یا چه مسائلی را با شنوندگان در میان میگذارد و با چه نظم و ترتیبی آن را ادا میکند.
3) آگاهی سخنران به مادّه و صورت سخن و آغاز و انجام کلام، به گفتههای وی نظم و ترتیب میبخشد.
4) سخنران علاوه بر خودآگاهی، باید آگاهسازی هم بنماید و در آغاز کلام موضوع بحث خود را هرچند با عبارتی کوتاه و مختصر به اطلاع شنوندگان برساند.
اقناع و ترغیب
5) سخنران باید در موضوعی که مورد بحث قرار میدهد، آنقدر قوی و مسلّط باشد که بتواند عقل شنوندگان را در صحّت و اصالت آن اقناع نماید و آنان را با خود موافق و همعقیده سازد.
حضرت علی علیهالسلام میفرماید: « ما مِنْ طاعَةِ اللّهُ شَیْءٌ اِلاّ یَأْتی فی کُرْهٍ وَ ما مِنْ مَعْصِیَةِ اللّهِ شَیْءٌ اِلاّ یَأْتی فی شَهْوَةٍ؛ هیچ یک از اوامر خداوند اطاعت نمیشود مگر با کراهت و بیرغبتی و هیچ یک از معاصی صورت نمیپذیرد مگر با شهوت و تمایل نفسانی.»(1)
سخن گفتن بدون علم
6) در آئین مقدس اسلام، سخن گفتن از روی علم و بصیرت و لب فرو بستن از آنچه نمیداند یکی از حقوق خداوند بر بندگان است. «عَنْ زُرارَةِ بْنِ أعْیَنْ قالَ سَأَلْتُ أبا جَعْفَرٍ علیهالسلام ما حَقُّ اللّهِ عَلَی الْعِبادِ قالَ أَنْ یَقُولُوا مایَعْلَمُون وَ یَقِفُوا عِنْدَ مالا یَعْلَمُونَ؛ زراره میگوید: از امام باقر علیهالسلام سؤال کردم: حق خدا بر بندگان چیست؟ در پاسخ فرمود: آن را که میدانند بگویند و در چیزی که نمیدانند توقف نمایند.»(2)
حضرت علی علیهالسلام میفرماید: «دَعِ القَوْلَ فیما لاتَعْرِفُ؛ سخن گفتن را در چیزی که نمیدانی و از آن آگاهی نداری رها کن.»(3)
بدون علم سخن گفتن، گوینده را تحقیر میکند.
حضرت علی علیهالسلام میفرماید: «تَکَلَّمُوا تُعْرَفُوا فَاِنَّ المَرْءَ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسانِه؛ سخن بگوئید تا شناخته شوید. چه آدمی زیر پوشش زبان پنهان است [و چون سخن بگوید، قدر و منزلتش روشن میگردد.]»(4)
زبان در دهان ای خردمند چیست | کلید در گنج صاحب هنر |
______________________________
1 ـ نهج البلاغه، خطبه 175.
2 ـ میزان الحکمه، ج 5، ص 14.
3 ـ فهرست غرر، ص 333.
4 ـ نهج البلاغه، کلمه 392.پ
چو در بسته باشد چه داند کسی | که گوهر فروش است یا پیلهور |
سخن ارتجالی
8) سخن ارتجالی به سخنی گفته میشود که در صلاحیت سخنران میباشد ولی در شرایطی قرار میگیرد که بدون آمادگی قبلی مجبور به سخنرانی میشود. اینگونه سخنرانیها را فقط افراد با تجربه و توانمند باید بپذیرند که اندوخته فکری و ذخیره علمی فراوان دارند.
رعایت فهم شنوندگان
9) سخنران باید در گفتههای خود مقدار درک شنوندگان را رعایت نماید و در خور فهم آنان سخن بگوید. برای نیل به این هدف، دو نکته باید همواره مورد توجه خطیب باشد:
الف) مادهای را که برای بحث انتخاب مینماید، شایسته مجلس و متناسب با فهم حضار باشد که در غیر این صورت یا به موضوع بحث ستم کرده است و یا به شنوندگان.
امام صادق علیهالسلام میفرماید: «قامَ عیسَی بْنُ مَرْیَمَ خَطیبا فی بَنی اِسْرائیلَ فَقالَ یا بَنی اِسْرائیلَ لاتُحَدِّثُوا الْجُهّالَ الْحِکْمَةَ فَتَظْلِمُوها وَ لاتَمْنَعُوها اَهْلَها فَتَظْلِمُوهُمْ؛ حضرت عیسی بن مریم بین بنی اسرائیل برای خطابه بهپا خاست. فرمود: ای بنی اسرائیل، مطالب حکیمانه را با افراد جاهل در میان نگذارید که این ظلم به حکمت است، و آن را از افراد شایسته منع مکنید که ظلم به شایستگان است.»(1)
ب) در مقام سخن، درجه عقل، نیروی درک، سطح فرهنگ، ظرفیت معنوی، استعداد فکری، قدرت فراگیری، طرز تفکر و درجات صلاحیّت و شایستگی شنوندگان را بسنجد و مطالب خود را با رعایت استعداد آنان بیان نماید، نه آنکه مراتب علمی خود را معیار قرار داده و هرچه را که میداند بگوید. حضرت علی علیهالسلام میفرماید: «لاتَقُلْ ما لاتَعْلَمُ بَلْ لاتَقُلْ کُلَّ ماتَعْلَمُ؛ در مقام سخن، نه فقط آن را که نمیدانی مگوی بلکه همه دانستههای خود را نیز به زبان نیاور.»(2) در جای دیگر میفرمایند: «یَنْبَغی أَنْ یَکُونَ عِلْمُ الرَّجُلِ زائِدا عَلی نُطْقِهِ وَ عَقْلُهُ غالِبا عَلی لِسانِهِ؛ شایسته و سزاوار آن است که علم
______________________________
1 ـ امالی صدوق، ص 253.
2 ـ نهج البلاغه، کمله 382.
آدمی از نطقش فزونتر باشد و عقلش بر زبان وی غالب و پیروز.»(1)
تقوی و خلوص سخنور
10) تأثیر کلام خطیب از بزرگترین نشانههای شخصیت او در افکار عمومی است. سخنور اسلامی، اگر به گفتههای خود عمل نکند، نفوذ کلام خود را از دست میدهد و مردم به امر و نهی او ترتیب اثر نمیدهند و گفتههایش را بیتفاوت تلقی مینمایند.
عَنْ أبی عبداللّه علیهالسلام قالَ: «اِنِّ الْعالِمَ اِذا لَمْیَعْمَلْ بِعِلْمِهِ زَلَّتْ مَوْعِظَتُهُ عَنِ الْقُلُوبِ کَما یَزِلُّ الْمَطَرُ عَنِ الصَّفا؛ امام صادق علیهالسلام فرمود: زمانی که عالم، به علم خود عمل نکند موعظه او از دلها میلغزد همانطور که باران از روی سنگهای سخت میلغزد.»(2)
عن النّبی صلیاللهعلیهوآله : «یا أَباذَرّ ما مِنْ خَطیبٍ اِلاّ عُرِضَتْ عَلَیْهِ خُطْبَتُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ ما أَرادَ بِها؛ رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله به اباذر فرمود: هیچ خطیبی نیست مگر آن که در قیامت خطبه او و قصدش از ایراد آن خطبه به وی عرضه میشود.»(3)
مقدمه سخن
11) مقدمه از دو دیدگاه قابل بررسی است:
لزوم و عدم لزوم که به اعتبار محتوای سخن و با توجه به شرایط به چهار قسم قابل تقسم است:
1 - ذکر مقدمه ضروری است.
2 ـ مقدمه ضرورت ندارد ولی ذکرش مفید و ثمربخش است.
3 ـ مقدمه لازم نیست و ذکرش خلاف بلاغت است.
4 ـ ذکر مقدمه زیانبار و مضر است و باید ترک شود.
کیفیت و مقدار مقدمه
الف: کیفیت
12) مقدمه سخن، به منزله پلی است که افکار شنوندگان را با اصل مطلب مرتبط میکند و موجب تقریب اذهان میگردد، لذا سخنور باید آن را بهگونهای طرحریزی کند و مطالبی را در آن به کار برد، که راهگشای شنوندگان، در فهم متن سخنرانی باشد.
ب: مقدار
13) سخنور باید مراقبت نماید که مقدمه از حدی که متناسب است
______________________________
1 ـ غرر الحکم، ص 876.
2 ـ کافی، ج اوّل، ص 44.
3 ـ امالی شیخ طوسی، ج 2، ص 143.
تجاوز نکند و به زیادهروی گرایش نیابد، زیرا نقش مقدمه نزدیک کردن ذهن مخاطب به اصل بحث است و نه دور نمودن آن.
سخن حاوی پیام
15) اگر خطیب از مجموعه گفتههای خود مطلب کوتاه و آموزندهای را برگزیند و در پایان به شنوندگان خاطرنشان نماید، سخنش حاوی پیام خواهد بود و این خود برای سخنران امتیاز مثبتی است.
مزاج متعادل
16) حالات جسمی و روحی خطیب باید عادی و طبیعی باشد و در مواقع دردمندی، گرسنگی، بی خوابی و ... سخنرانی ننماید.
بدترین سخن
17) بدترین سخن، سخنی است که صدر و ذیل آن متناقض باشد.
قال علی علیهالسلام : « شَرُّ الْقَوْلِ ما نَقَضَ بَعْضُهُ بَعْضا(1)؛ بدترین سخن آن است که قسمتی از آن قسمت دیگر را نقض کند.»
به عنوان مثال خطیبی در اول کلام خود میگوید: قالَ اللّهُ تَعالی فی مُحْکَمِ کِتابِهِ الْکَریمِ، و یکی از آیات قرآن را میخواند و بیان میکند که این آیه از متشابهات است. در این موقع یک شنونده دقیق میتواند اشکال کند که شما یا باید میگفتید: «فی کِتابِهِ» و یا اینکه میگفتید: «فی مُتَشابِهِ کِتابِه.»
18) مبلّغ باید حدّخود را بشناسد، ارزش معلومات خویش را بداند، بلند پروازی نکند و از مرز صلاحیّت علمی و لیاقتی که دارد، قدمی فراتر نگذارد.
عن النَّبی صلیاللهعلیهوآله : «هَلَکَ امْرُءٌ لَمْ یَعْرِفْ قَدْرَهُ وَ تَعَدّی طَوْرَهُ(2)؛ رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود: در معرض هلاک و تباهی است آن کس که قدر و ارزش خود را نشناسد و از حد خویشتن تجاوز نماید.»
19) خطیبی که حد خود را از جهت تقوی و درستکاری میشناسد و از لغزشهای خویش آگاهی دارد، هنگام سخن باید خود را ضمیمه مردم کند و بگوید: «ما مسلمانیم، حق نداریم غیبت کنیم، دروغ بگوئیم، دشنام دهیم و ... .» اما اگر خود را نادیده انگارد و فقط خطابش به مردم باشد، سخنش
______________________________
1 ـ غرر الحکم، ص 444.
2 ـ کتاب شهاب، ص 58.
تأثیر لازم را نخواهد داشت.
20) خطیب باید حد خود را در قدر و منزلت اجتماعی بشناسد و به تناسب موقع و مقام خود سخن بگوید و از مرز خویش فراتر نرود که موجب هتک و توهینش خواهد شد و اسلام آن را روا نمیدارد.
عن ابی عبداللّه علیهالسلام قال: «لایَنْبَغی لِلْمُؤْمِنِ أَنْ یُذِلَّ نَفْسَهُ(1)؛ اما صادق علیهالسلام فرمود: برای مؤمن شایسته نیست که خویشتن را ذلیل و خوار نماید.»
21) غرور از جمله عواملی است که ممکن است در خطیب اثر سوء بگذارد و موجب شود که در کرسی سخن حد خود را از یاد ببرد.
قال علی علیهالسلام : «یَنْبَغی لِلْعاقِلِ أَنْیَحْتَرِسَ مِنْ سُکْرِ الْمالِ وَ سُکْرِ الْقُدْرَةِ و سُکْرِ الْعِلْمِ و سُکْرِ الْمَدْحِ وَ سُکْرِ الشَّبابِ فَاِنَّ لِکُلِّ ذلِکَ ریاحٌ خَبیثَةٌ تَسْلُبُ الْعَقْلَ وَ تَسْتَخِفُّ الْوَقارَ(2)؛ سزاوار است انسان عاقل از مستی مال، مستی قدرت، مستی علم، مستی مدح و مستی جوانی برحذر باشد. چه همه این عوامل را بادی است ناپاک، که عقل را سلب میکند و آدمی را سبکسر و بیشخصیت میسازد.»
22) مبلغ باید پیران و افراد مسنّ را تکریم و احترام کند و در امور خویش حد سنّ و سال افراد را مراعات نماید.
قال النبی صلیاللهعلیهوآله : «بَجِّلُوا الْمَشایِخَ فَاِنَّ تَبْجیلَ الْمَشایِخِ مِن اِجْلالِ ِاللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ لَمْ یُبَجِّلْهُمْ فَلَیْسَ مِنّا(3)؛ رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود: پیران را مورد تکریم قرار دهید، که بزرگ شمردن آنان، تکریم ذات اقدس الهی است. کسی که قدر آنان را بزرگ نشمرد، از پیروان مکتب ما نیست.»
چه میخواهد بگوید؟
23) پیش از آنکه خطیب بر کرسی خطابه قرار گیرد، باید بداند چه میخواهد بگوید و محتوای سخنش چیست؟ زیرا شناخت هدف، خط مشی سخنران را تعیین میکند و به وی قدرت روحی و اطمینان خاطر میبخشد.
عن علیٍ علیهالسلام : «فَکِّرْ ثُمَّ تَکَلَّمْ تَسْلَمْ مِنَ الزَّلَلِ(4)؛ علی علیهالسلام فرموده است: اول فکر کن، آنگاه سخن بگوی، تا از لغزشها سالم و محفوظ بمانی.»
______________________________
1 ـ وسائل، ج 11، ص 425.
2 ـ غرر الحکم، ص 862.
3 ـ مشکوة الأنوار، ص 168.
4 ـ فهرست غرر، ص 315.
چگونه میخواهد بگوید؟
24) همانطور که خطیب، قبل از آغاز سخن، لازم است مواد مورد بحث خود را در نظر بگیرد و مشخص کند، همچنین لازم است مواد را در ذهن خود تنظیم نماید و چگونگی آغاز، انجام و محتویات بحث را در ذهن خود مرتب سازد. عن علیٍ علیهالسلام قال: «أَحْسَنُ الْکَلامِ مازانَهُ حُسْنُ النِّظامِ وَ فَهِمَهُ الْخاصُّ و الْعامُّ(1)؛ علی علیهالسلام فرموده است: بهترین کلام آن است که حسن نظم و ترتیب، به آن زیبایی و جمال بخشد و برای تمام مردم، از خواص و عوام، قابل فهم باشد.»
پرهیز از نقل شنیدهها
25) خطیب باید از گفتن شنیدههایی که به نظر دروغ و غیر قابل قبول میآید، خودداری کند و بی جهت خویشتن را در معرض نفی و اثبات این و آن قرار ندهد.
قال علی علیهالسلام : «لاتُحَدِّثْ بِما تَخافُ تَکْذیبَهُ(2)؛ چیزی را که از تکذیب آن خوف داری، به مردم مگوی.»
واکنش سخن
26) خطیب باید موضوع سخن خود را از بعدهای مختلف بسنجد، واکنشها را در نظر بگیرد و سپس برای شنوندگان بیان نماید.
27) واکنش بد و اثر نامطلوبی که سخن گوینده در قلوب مردم به جای میگذارد، ناشی از دو عامل است:
الف ـ انحرافات فکری؛
ب ـ ناسنجیده سخن گفتن.
سخنور و فصاحت
28) خطیب باید کلمات و جملاتی را به کار برد که روان و روشن باشد و از گفتن الفاظ پیچیده و نامأنوس اجتناب نماید.
عن علیٍ علیهالسلام قال: «أَحْسَنُ الْکَلامِ ما لاتَمُجُّهُ الآْذانُ وَ لایُتْعِبُ فَهْمُهُ الأفْهامَ(3)؛ علی علیهالسلام فرموده است: بهترین کلام آن است که گوشها را در شنیدن بی رغبت ننماید و فهمها را به سختی و مشقت نیندازد.»
29) سخنور فصیح باید اولاً به اندازه لازم بر لغات فصیح و کلمات روان مسلط باشد و ثانیا دارای ذوق طبیعی و استعداد فطری باشد.
30) سخنور فصیح، باید سخن آفرین باشد و آن چنان خود را آماده کند و در ادای کلمات و ساختن جملات تسلّط
______________________________
1 ـ همان، ص 332.
2 ـ غرر الحکم، ص 800.
3 ـ فهرست موضوعی غرر الحکم، ص 332.
یابد که موقع سخنرانی در بنبست واقع نشود.
31) سخنور باید بدون تکلّف و زحمت، مسائل مورد بحث خود را در قالب الفاظی فصیح و زیبا و جملاتی بدیع و رسا، که وافی به مقصود باشد بریزد و آنطور که میخواهد با بیانی روشن و واضح به اطلاع شنوندگان برساند.
ضرورت تمرین
32) کسی که میخواهد خلاق سخن شود، لازم است برای خود برنامه تمرین قرار دهد و هر روز درباره یکی از آیات و روایات یا یکی از وقایع روز چندینبار با عبارات مختلف سخن بگوید.
33) مبلغ باید با تمرین و ممارست زیاد، سخن گفتن را ملکه نفس خویش سازد.
34) سخن گفتن در مجالس بزرگ مثل شناکردن در استخرهای بزرگ و دریاست که نیاز به تمرین و ممارست در استخرهای کوچک دارد. پس یک سخنور ابتدا در جلسات کوچک تمرین میکند سپس در جلسات بزرگ با حضور هزاران نفر سخن میگوید.
زیبایی و جمال
35) از جمله اموری که در جامعه به آدمی محبوبیّت میبخشد، زیبایی و جمال است؛ خواه زیبایی ظاهری باشد و خواه از جهت باطن و اخلاق .
36) فصاحت بیان برای انسان فصیح، نوعی جمال و زیبایی است. او وقتی لب میگشاید و سخن میگوید، شنوندگان با میل و رغبت به وی مینگرند و با علاقه و اشتیاق به سخنانش گوش میدهند. «سَمِعَ النَّبِیُّ صلیاللهعلیهوآله عَنْ عَمِّهِ الْعَبّاسِ کَلاما فَصیحا فَقالَ لَهُ: بارَکَ اللّهُ لَکَ یا عَمُّ فی جَمالِکَ أَیْ فَصاحَتِکَ(1)؛ رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله از عمویش عباس بن عبد المطلب کلام فصیحی شنید. فرمود: خداوند جمالت را یعنی فصاحتت را برای تو ثابت و پایدار قرار دهد.»
گزینش لغات
37) اگر سخنران بخواهد بر الفاظ تسلط یابد، بهگونهای که قادر شود با سهولت، آنها را ضمن سخن به کار برد، باید هرکجا یک کلمه یا جمله زیبایی را شنید یا در نوشتهای خواند، آن را در دفترچهای یادداشت نماید و به ذهن بسپارد، تا موقع سخنرانی در جای خود به تناسب بحث استفاده نماید.
______________________________
1 ـ المستطرف، ج اول، ص 41.
کلمات زشت
38) متکلم فصیح باید مراقبت کند که در کرسی خطابه، سخنانش به لغات زشت و الفاظ قبیح آلوده نگردد و کلماتی که بر خلاف ادب است به زبان نیاورد.
39) الفاظ زشت و کلمات خلاف ادب، قدر و منزلت اجتماعی مبلغ را کاهش داده و افراد وزین را از اطراف او دور میکند.
حضرت علی علیهالسلام در اینباره میفرماید:
«اِیّاکَ وَ مایُسْتَهْجَنُ مِنَ الْکَلامِ فَاِنَّهُ یَحْبِسُ عَلَیْکَ اللِّئامَ و یُنَفِّرُ عَنْکَ الْکِرامَ(1)؛ از سخنان قبیح و مستهجن پرهیز نما که زشتگویی، فرومایگان را در اطرافت نگاه میدارد و عناصر شریف و بزرگوار را از گِردت پراکنده میسازد.»
40) زیان زشتگویی عاید گوینده آن میشود و کسی که مردم از زبان او خائفاند گرفتار آتش خواهد شد.
عن النّبی صلیاللهعلیهوآله قالَ: «یا عَلیُّ مَنْ خافَ النّاسُ مِنْ لِسانِهِ فَهُوَ مِنْ اَهْلِ النّارِ(2)؛ ای علی، کسی که مردم از زبانش بترسند، از اهل دوزخ است.»
وقفه در کلام
41) خطیب فصیح، باید در ضبط لغات و ساختن جملات بسیار تمرین کند که حین سخن برای یافتن لفظ مناسب، دچار وقفه نشود و تسلسل کلامش از بین نرود.
لکنت زبان
42) عوامل زیر باعث لکنت زبان و جویده و نامفهوم سخن گفتن میشود:
الف) نارسایی علمی
ب) دودلی و تردید در صحت و سقم مطلب مورد نظر
ج) خلاف عقیده و واقعیت سخن گفتن
تناسب در سرعت کلام
43) رعایت اعتدال در تندگویی و کندگویی از جمله مسائلی است که در فصاحت متکلم اثر قابل ملاحظهای دارد و خطیب باید با تمرین آن را ملکه خود سازد.
اندازهگیری صدا
44) صدای خطیب، باید معتدل و به اندازه باشد. نه آنقدر بلند حرف بزند که صورت فریاد به خود بگیرد و نه آن قدر آهسته که شنونده به سختی و با توجه بیش
______________________________
1 ـ غرر الحکم، ص 156.
2 ـ بحار، ج 74، ص 46.
از اندازه بشنود.
45) سخنران آنجا که میخواهد به مردم خطاب کند و مطلب مهمی را تذکر دهد، مقتضی است با صدای بلندتر از حد عادی سخن بگوید. و آنجا که در مقام پندگفتن است و میخواهد مردم را نصیحت کند، بهتر است آن را آهسته بیان نماید.
بلاغت سخنور
46) خطیب بلیغ کسی است که در مقام خطابه، با توجه به مقتضیات زمان، گفتههایش فصیح و روان و خالی از پیچیدگی باشد.
47) سخنران بلیغ، کلام را به درازا نمیکشاند و نیازی به اطاله سخن ندارد. «قیلَ لأِبی عبداللّه علیهالسلام : مَاالْبَلاغَةُ؟ قالَ مَنْ عَرَفَ شَیْئا قَلَّ کَلامُهُ فیهِ وَ اِنَّما سُمِّیَ البَلیغُ لأِنَّهُ یَبْلُغُ حاجَتَهُ بِأَهْوَنِ سَعْیِهِ(1)؛ از امام صادق علیهالسلام سؤال شد: بلاغت چیست؟ در پاسخ فرمود: کسی که چیزی را میداند، درباره آن کم سخن میگوید و بلیغ را بلیغ میگویند، چون با کوشش ناچیز به نیاز خود دست مییابد.»
48) شکر نعمت گرانبهای سخن آن است که این نعمت، در جای خود با اندازهگیری صرف شود. «عَن مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ علیهماالسلام قالَ یا هِشامُ مَنْ مَحی طَرائِفَ حِکْمَتِهِ بِطُولِ کَلامِهِ فَکَأَنَّما أَعانَ هَواهُ عَلی هَدْمِ عَقْلِهِ وَ مَنْ هَدَمَ عَقْلَهُ أفْسَدَ عَلَیْهِ دینَهُ وَ دُنْیاهُ(2)؛ امام موسی بن جعفر علیهماالسلام ، هشام بن حکم را مخاطب ساخته و فرمودند: هرکس نوآوریهای حکیمانه و مطالب تازه و ارزشمند خود را با طولانی کردن سخن خود محو نماید (و آن را بیاثر کند)، مثل این است که هوای نفس خویش را برای ویران سازی عقل خود یاری نموده است و کسی که با عقل خویشتن چنین کند، دنیا و آخرت خود را فاسد کرده است.»
49) خطیب بلیغ، مقدار سخن را با توجه به اقتضای مجلس میسنجد و اختصار و تفصیل کلام را با رعایت موقع و مقام اندازهگیری میکند.
عن علیٍ علیهالسلام قال: «خَیْرُ الْکَلامِ ما لایَقِلُّ وَ لایَمِلُّ(3)؛ علی علیهالسلام فرمود: بهترین کلام آن است که نه کم باشد [و خلاف توقع] و نه [زیاد و[ ملالانگیز.»
50) خطیب و مبلغ پرحرف و زیادهگوی باید منتظر سرزنش شدن از
______________________________
1 ـ تحف العقول، ص 359.
2 ـ اصول کافی، ج اول، ص 17.
3 ـ فهرست غرر، ص 333.
سوی شنوندگان باشد.
عن علیٍ علیهالسلام قال: «مَنْ أَطالَ الْکَلامَ فیما لایَنْبَغی فَقَدْ عَرَّضَ نَفْسَهُ لِلْمَلامَةِ(1)؛ آن کس که سخن را در جایی که سزاوار نیست به درازا میکشاند، با این کار، خویشتن را در معرض ملامت قرار میدهد.»
51) از هدف بحث خارج شدن، سخنان زائد به میان آوردن و کلام را به درازا کشاندن، شنونده را خسته میکند و از مطلب مورد علاقهاش باز میدارد.
عن أبی عبد اللّه علیهالسلام قال: «ثَلاثَةٌ فِیهِنِّ الْبَلاغَةُ: التَّقَرُّبُ مِنْ مَعْنَی الْبُغْیَةِ و التَّبَعُّدُ مِنْ حَشْوِ الْکَلامِ وَ الدَّلالَةُ بِالْقَلیلِ عَلَیَ الْکَثیرِ(2)؛ امام صادق علیهالسلام فرمود: منشأ بلاغت سخن سه چیز است:
1) نزدیک بودن به هدف و موضوع بحث. 2)دوری کردن از سخنان زائد و بی مورد. 3) القا کردن معانی زیادی با عباراتی کم.»
52) مبلغ باید از گفتن سخنان بی فایده پرهیز کند: اولیای گرامی اسلام، این قبیل سخنان را به «کلام فیما لایعنیه» تعبیر کرده و آن را سخت مذمت کردهاند.
عن النبی صلیاللهعلیهوآله قال: «اِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ ذُنُوبا یَوْمَ الْقِیامَةِ أَکْثَرُهُمْ کَلاما فیما لا یَعْنیهِ(3)؛ رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود: در قیامت، گناه کسانی بیشتر است که بیشتر سخنان بیفایده گفتهاند.»
رعایت تناسب مجلس
53) خطیب باید قبلاً از خصوصیات مجلس و علت تشکیل آن آگاه گردد تا بتواند مطالبی را که متناسب با حال و مقتضی مجلس است انتخاب نماید.
54) خطیب موقع تصمیمگیری برای گزینش ماده سخن لازم است خویشتن را از تمام احساسات شخصی و افکار خصوصی خالی کند، تمام ابعاد مجلس را واقع بینانه مورد توجه قرار دهد و مطلبی را برای سخن آماده کند که از هر جهت متناسب آن مجلس باشد.
جامعهشناسی و روانشناسی
55) بسیاری از مسائل اصولی جامعهشناسی در قرآن شریف و احادیث رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله و اهل بیت علیهمالسلام آمده است. اگر خطیب تحصیل کرده، از این رشته علمی آگاهی یابد، میتواند آن آیات و روایات را در بحثهای جامعهشناسی پیاده کند و توجه شنوندگان را به ارزش علمی آنها جلب نماید.
56) آشنایی خطیب با علم روانشناسی به او کمک میکند تا بتواند به عمق پارهای از روایات اخلاقی واقف گردد و به شنوندگان خویش هم بفهماند.
توجه به جو سیاسی
57) اگر خطیب به وضع سیاسی و شرایط موجود زمان اعتنا نکند و از کنار آن بیتفاوت بگذرد، ممکن است ناآگاه سخنی بگوید که در اوضاع و احوال روز، طبق مصلحت نباشد.
58) خطیب نه تنها در کرسی خطابه باید رعایت جو سیاسی را بکند بلکه در مجالس خصوصی، که با حضور قدرتمندان سیاسی خودخواه تشکیل میشود نیز باید رعایت جو مجلس را بکند.
احترام به شخصیت شنوندگان
59) خطیب باید شخصیت مستمعین خویش را در گفتار و رفتار محترم شمرده و طوری سخن بگوید که شنوندگان احساس حقارت و پستی نکنند.
60) یکی از راههای احترام به شخصیت شنوندگان آن است که خطیب، با نرمی و ملایمت سخن بگوید. از خشونت در کلام و به کار بردن لغات تند اجتناب نماید. قرآن کریم میفرماید: «اِذْهَبا اِلی فِرْعَوْنَ اِنَّهُ طَغی فَقُولا لَهُ قَولاً لَیِّنا لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشی»(1)؛ «شما دو نفر [حضرت موسی و هارون) نزد فرعون بروید. او طغیان و سرکشی کرده است. با وی به نرمی سخن بگویید، شاید متذکر شود یا از عذاب الهی بترسد.»
61) خطیب، با سخنان نرم و ملایم میتواند به سهولت شنوندگان را به راه حق هدایت کند، حس وظیفهشناسی را در نهادشان بیدار سازد و آنان را در راه انجام تکالیف شرعی، تشویق و ترغیب نماید. امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید: «عَوِّدْ لِسانَکَ لِیْنَ الْکَلامِ(2)؛ زبانت را به گفتار نرم و ملایم عادت بده.»
نگرش همه جانبه
62) خطیب باید تمام حضار مجلس را مخاطب خود به حساب آورد و در طول مدت سخنرانی، بهطور متناوب توجه خود را به همه شنوندگان به صورت مساوی معطوف کند.
عن أبی عبد اللّه علیهالسلام قال: «کانَ رَسُولُ اللّهِ صلیاللهعلیهوآله یُقَسِّمُ لَحَظاتِهِ بَیْنَ اَصْحابِهِ
______________________________
1 ـ طه/ 43 و 44.
2 ـ فهرست غرر الحکم، ص 334.
یَنْظُرُ اِلی ذا وَ یَنْظُرُ اِلی ذا بِالسَّوِیَّةِ(1)؛ امام صادق علیهالسلام میفرمود: رسولگرامی صلیاللهعلیهوآله نگاههای خود را بین اصحاب خویش تقسیم مینمود. به این و به آن بهطور مساوی نگاه میکرد.»
انتقاد اصولی
63) از جمله اموری که لازم است خطیب در کرسی سخن رعایت نماید، این است که به عنوان گفتن یا انتقاد کردن، فرد مخصوصی را مخاطب نسازد و از شخص معینی نام نبرد، چراکه انتقاد علنی، نه تنها در وی اثر مفید نمیگذارد و او را اصلاح نمیکند بلکه ممکن است نتیجه معکوس نیز بدهد.
حق گویی
64) خطبای اسلامی باید در تبلیغ دین حق و نشر معارف قرآن کوشا و جدی باشند و تا جائیکه میتوانند حق را بگویند و از تذکرات مفید و لازم خودداری ننمایند.
عن علیٍ علیهالسلام قال: «أَخْسَرُ النّاسِ مَنْ قَدَرَ عَلی أَنْ یَقُولَ الْحَقَّ وَ لَمْ یَقُلْ(2)؛ علی علیهالسلام فرمود: زیانکارترین مردم کسی است که بتواند حق را بگوید، ولی لب فرو بندد و نگوید.»
رعایت هماهنگی
65) سخنرانان، برای آن که کلامشان هرچه بهتر در شنوندگان اثر بگذارد، لازم است اصل طبیعی و فطری هماهنگی را که از فنون مهم سخنوری است، مورد توجه قرار دهند و بهگونهای حرف بزنند که مطلب مورد بحث آنها، با کیفیت صوت، وضع قیافه، صدای خفیف یا شدید، و همچنین چگونگی حرکات دست و بدنشان هماهنگ و منطبق باشد.
سخنوری و شجاعت
66) شجاعت برای خطبای دینی به شرط آن که از مرز شرع تجاوز نکند و رنگ تهوّر به خود نگیرد، امری لازم و ضروری است.
خطیب فصیح و بلیغی که شجاع است و در پرتو اعتماد به خدا، با قاطعیت سخن میگوید، در دلها نفوذ بیشتر دارد و مردم را زودتر به صراط مستقیم هدایت مینماید.
فهماندن سخن
67) یکی از مسائل مهم در فن سخنوری که اساس جلسات سخنرانی بر آن استوار است، قدرت تفهیم مطالب
______________________________
1 ـ کافی، ج 8، ص 268.
2 ـ فهرست موضوعی غرر الحکم، ص 332.
است. تفهیم مطالب از راههای زیر صورت میگیرد:
الف) رعایت روانی کلام
خداوند متعال میفرماید: « وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ(1)؛ «ما قرآن کریم را برای خواندن (فهمیدن و حفظ کردن) آسان نمودیم. آیا کسی هست که از این کتاب آسان پند گیرد؟»
ب) استفاده از جملات کوتاه
اگر گاهی جملات طولانی است باید بهگونهای باشد که طول کلام رابطه لفظ و معنی را قطع نکند.
ج) مقایسه و سنجش
خداوند متعال میفرماید: «قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الأَْعْمی وَ الْبَصیرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِی الْظُّلُماتُ وَ النُّورُ»(2)؛ «بگو آیا نابینا و بینا با یکدیگر مساویاند و آیا تاریکیها و روشنایی با هم یکسان هستند؟»
پاسخگویی به شبهات
68) خطیب اسلامی، در کرسی سخن، حتیالمقدور باید از طرح پارهای از شبهات خودداری نماید و با توجه به سطح معلومات و درک شنوندگان به طرح شبهه بپردازد.
69) طرح شبهه بدون توجه به سطح علمی و فهم شنوندگان و قدرت بیان خطیب ممکن است ضررهای زیر را داشته باشد:
الف) بعضی از شنوندگان اصل شبهه را به خوبی فرا گیرند و آنچنان تحت تأثیر واقع شوند که به جواب شبهه توجه ننمایند.
ب) بیان خطیب در مقام پاسخگویی، وافی و رسا نباشد و نتواند جواب شبهه را آن طور که باید بدهد. در نتیجه شنونده دچار تضاد درونی شده و عمرش در کشمکش باطنی طی میشود.
ج) پاسخ خطیب برهانی و مستدل نباشد و نتواند شنونده را قانع نماید، در این صورت شبهه از خاطر شنونده زدوده نمیشود.
70) اگر در موردی خطیب ناچار شود شبههای را در منبر طرح نماید و به آن پاسخ گوید، بهتر آن است که در آغاز سخن، پاسخ شبهه را به صورت یک بحث اساسی مطرح نماید و بهگونهای توضیح دهد که وقتی اصل شبهه طرح میشود جواب آن را همه فهمیده باشند.
______________________________
1 ـ قمر/ 17.
2 ـ رعد/ 16.
نشریه مبلغان » فروردین 1381 - شماره 27